This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کوکی_یلدا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کوکی_یلدا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#هشت_پا_حلال
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#هشت_پا_حلال
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تارت_خوشمزه_یلدایی
مواد لازم :
آرد شیرینی دو لیوان و نیم تا سه لیوان تقریبی
پودر شکر یا قند نصف لیوان
کره دویست گرم
وانیل نصف ق چ خ
تخم مرغ یک عدد متوسط
خامه صبحانه،شکلات تخته ای
آجیل ومغزیجات
ژله و میوه دلخواه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تارت_خوشمزه_یلدایی
مواد لازم :
آرد شیرینی دو لیوان و نیم تا سه لیوان تقریبی
پودر شکر یا قند نصف لیوان
کره دویست گرم
وانیل نصف ق چ خ
تخم مرغ یک عدد متوسط
خامه صبحانه،شکلات تخته ای
آجیل ومغزیجات
ژله و میوه دلخواه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تارت_خوشمزه_یلدایی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تارت_خوشمزه_یلدایی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#پشمک_یلدایی
شکلات تخته ای که هم میتونید شکلات رنگ سفید استفاده کنید و با رنگهای ژله ای رنگی کنید هم اینکه از شکلاتهای رنگی میوه ای که بازار هست استفاده کنید (شکلات سبز رنگ از طعم طالبی یا لیمو و قرمز البالو یا توت فرنگی)
شکلات رو خرد کرده و ردی بخار کتری بن ماری کرده و داخل قالب سلیکونی رو خوب با شکلات سبز رنگ آغشته کرده و تو یخچال گذاشته تا سفت بشه اگه احساس میکنید شکلات نازک شده یه دور دیگه شکلات سبز بریزید رو شکلات قبلی و دوباره بزارید سفت بشه چون اگه شکلات نازک باشه موقع خارج کردن از قالب میشکنه
پشمک رو کمی تو دست منسجم کرده و روی شکلات گذاشته
و روی پشمک شکلات قرمز اب شده ریختم و روش شکلات اشکی گذاشتم و تو یخچال یک ساعت گذاشته تا کاملا سفت بشه از قالب به راحتی خارج کرده و رو
قسمت سبز با رنگ پودری سبز و کمی الکل خوراکی طرح انداخته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است
#پشمک_یلدایی
شکلات تخته ای که هم میتونید شکلات رنگ سفید استفاده کنید و با رنگهای ژله ای رنگی کنید هم اینکه از شکلاتهای رنگی میوه ای که بازار هست استفاده کنید (شکلات سبز رنگ از طعم طالبی یا لیمو و قرمز البالو یا توت فرنگی)
شکلات رو خرد کرده و ردی بخار کتری بن ماری کرده و داخل قالب سلیکونی رو خوب با شکلات سبز رنگ آغشته کرده و تو یخچال گذاشته تا سفت بشه اگه احساس میکنید شکلات نازک شده یه دور دیگه شکلات سبز بریزید رو شکلات قبلی و دوباره بزارید سفت بشه چون اگه شکلات نازک باشه موقع خارج کردن از قالب میشکنه
پشمک رو کمی تو دست منسجم کرده و روی شکلات گذاشته
و روی پشمک شکلات قرمز اب شده ریختم و روش شکلات اشکی گذاشتم و تو یخچال یک ساعت گذاشته تا کاملا سفت بشه از قالب به راحتی خارج کرده و رو
قسمت سبز با رنگ پودری سبز و کمی الکل خوراکی طرح انداخته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است
#پارت۳۷۱
#
گونه اش را می بوسم و خیسی اشکی که نمی دانم کی از حبس آزاد شده بود، روی گونه اش می ریزد و من پیش از عقب کشیدن جایش را پاک می کنم و لبخند مرگ روی صورتم می کشم.
خداحافظی می کنم و بدون نگاه دیگری از آن جا می روم.
درون ماشین کنار رزا می نشینم و دختر خسته ام را روی سینه ام می خوابانم و قلب نابود شده ام را ترمیم می کنم.
دست هایم می لرزیدند و توان نگاه کردن به جایی غیر از صورت دخترکم را نداشتم. من که نا حق نگفته بودم!
به من ربطی نداشت که او هنوز متاهل است یا نه! اینکه خانواده اش مرا به بازی گرفته بودند یا نه! اصلا مهم نبود...
بدون هیچ حرفی ما را می رساند و می رود. رزا را روی تختش می خوابانم و آرام از اتاق خارج می شوم تا مادرم را بیدار نکنم.
به حمام اتاقمان می روم. آب را باز می کنم و زیر دوش قرار می گیرم... دستم را روی لب هایم می گذارم و از ته دلم زار می زنم... از ته دلم...
***
از شدت عصبانیت و خشم در پوست خودش جا نمی گرفت. مدام حرف های شهرزاد در گوشش تکرار می شود و آتش به جانش می اندازد.
دلش بخاطر نفرتی که در کلمات قل می زد بدجور سوخته بود، اما خودش را مستحق این حرف ها و حتی بیشترش می دید. درست بود که قلبش را زیر پایش له کرده بود وقتی زن او بودن را ننگ می داند، اما نفسش داشت به خاطر بغضی که به جان چشمانش بود، بند می رفت.
چند نفر همانند یلدا قلب بلوری اش را نشانه رفته اند؟ چند بار این حرف ها را شنیده و در خودش خورد شده؟
جانش داشت بالا می آمد وقتی می گفت حالا برای بار هزارم ککم نمی گزد. چون برای یک لحظه هم باورش نکرد!
با دیدن غم چشمانش جانش داشت در می آمد. دلش می خواست دستش را بگیرد و با توان توانش او را در آغوشش بفشارد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
گونه اش را می بوسم و خیسی اشکی که نمی دانم کی از حبس آزاد شده بود، روی گونه اش می ریزد و من پیش از عقب کشیدن جایش را پاک می کنم و لبخند مرگ روی صورتم می کشم.
خداحافظی می کنم و بدون نگاه دیگری از آن جا می روم.
درون ماشین کنار رزا می نشینم و دختر خسته ام را روی سینه ام می خوابانم و قلب نابود شده ام را ترمیم می کنم.
دست هایم می لرزیدند و توان نگاه کردن به جایی غیر از صورت دخترکم را نداشتم. من که نا حق نگفته بودم!
به من ربطی نداشت که او هنوز متاهل است یا نه! اینکه خانواده اش مرا به بازی گرفته بودند یا نه! اصلا مهم نبود...
بدون هیچ حرفی ما را می رساند و می رود. رزا را روی تختش می خوابانم و آرام از اتاق خارج می شوم تا مادرم را بیدار نکنم.
به حمام اتاقمان می روم. آب را باز می کنم و زیر دوش قرار می گیرم... دستم را روی لب هایم می گذارم و از ته دلم زار می زنم... از ته دلم...
***
از شدت عصبانیت و خشم در پوست خودش جا نمی گرفت. مدام حرف های شهرزاد در گوشش تکرار می شود و آتش به جانش می اندازد.
دلش بخاطر نفرتی که در کلمات قل می زد بدجور سوخته بود، اما خودش را مستحق این حرف ها و حتی بیشترش می دید. درست بود که قلبش را زیر پایش له کرده بود وقتی زن او بودن را ننگ می داند، اما نفسش داشت به خاطر بغضی که به جان چشمانش بود، بند می رفت.
چند نفر همانند یلدا قلب بلوری اش را نشانه رفته اند؟ چند بار این حرف ها را شنیده و در خودش خورد شده؟
جانش داشت بالا می آمد وقتی می گفت حالا برای بار هزارم ککم نمی گزد. چون برای یک لحظه هم باورش نکرد!
با دیدن غم چشمانش جانش داشت در می آمد. دلش می خواست دستش را بگیرد و با توان توانش او را در آغوشش بفشارد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۷۲
بگوید هرچه که می خواهی عقده خالی کن. این تو و این سینه ای که پذیرای آماج بغض و گلایه های توست جان دل!
هیچوقت تا به این اندازه حس نابودی نداشت! طوری که انگار دیدن بغض چشمانش جانکاه ترین صحنه ای ست که در تمام عمرش دیده بود.
زمین را از زیر پایش کشیدند و او می خواست هرچه را که دارد بدهد اما دگر باره این حس بی پناهی را از او نگیرد. تا جان در بدن دارد او را از گزند و آسیب هر چیزی دور نگه دارد... و این نیاز و را هرگز به شدت در خودش حس نکرده بود!
میان بهت و غم و درد و اعتقاداتش دست پا می زد و به خودش که آمد او از مقابلش رفته بود.
کاش فقط یکبار، می توانست دستش را روی سرش بکشد، همچون رزایش او را در آغوش بکشد تا فقط بگوید من دیگر هستم و هرگز نمی گذارم که این چنین حس بی پناهی کنی!
بگوید من بیشتر از رزا می خواهم برای تو پناه باشم... می خوام تو را از حسرت خالی کنم...
وارد خانه که می شود هنوز به اندازه ی لحظه ای که این خانه را ترک کرد برافروخته و غضبناک بود.
یلدا روی کاناپه نشسته بود و محسن با یک لیوان آب قند بالای سرش بود و داشت بادش می زد.
با احساس حضورش لحظه ای چشم باز کرد و به محض دیدن نگاه آتش گرفته ی محمد که روی او زوم شده بود سریع چشمش را می بندد و خودش را به ضعف می زند.
منیر خانوم سریع خودش را به محمد می رساند و می گوید:
-چی شد مادر آخه؟ چیزی شد تو آشپزخونه؟ زنداداشت نمیگه که چی شده...
کارد می زدی خون از رگ هایش بیرون نمی ریخت. طوری بی قرار بود که انگار ذغال گداخته روی مغزش گذاشته بودند.
روی مبل می نشیند. درست روبروی یلدا... لبه ی صندلی نشسته و هیکلش را به طرز ترسناکی جلو کشیده بود و انگار آماده بود تا هر آن خیز بگیرد و خرخره شان را بجود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
بگوید هرچه که می خواهی عقده خالی کن. این تو و این سینه ای که پذیرای آماج بغض و گلایه های توست جان دل!
هیچوقت تا به این اندازه حس نابودی نداشت! طوری که انگار دیدن بغض چشمانش جانکاه ترین صحنه ای ست که در تمام عمرش دیده بود.
زمین را از زیر پایش کشیدند و او می خواست هرچه را که دارد بدهد اما دگر باره این حس بی پناهی را از او نگیرد. تا جان در بدن دارد او را از گزند و آسیب هر چیزی دور نگه دارد... و این نیاز و را هرگز به شدت در خودش حس نکرده بود!
میان بهت و غم و درد و اعتقاداتش دست پا می زد و به خودش که آمد او از مقابلش رفته بود.
کاش فقط یکبار، می توانست دستش را روی سرش بکشد، همچون رزایش او را در آغوش بکشد تا فقط بگوید من دیگر هستم و هرگز نمی گذارم که این چنین حس بی پناهی کنی!
بگوید من بیشتر از رزا می خواهم برای تو پناه باشم... می خوام تو را از حسرت خالی کنم...
وارد خانه که می شود هنوز به اندازه ی لحظه ای که این خانه را ترک کرد برافروخته و غضبناک بود.
یلدا روی کاناپه نشسته بود و محسن با یک لیوان آب قند بالای سرش بود و داشت بادش می زد.
با احساس حضورش لحظه ای چشم باز کرد و به محض دیدن نگاه آتش گرفته ی محمد که روی او زوم شده بود سریع چشمش را می بندد و خودش را به ضعف می زند.
منیر خانوم سریع خودش را به محمد می رساند و می گوید:
-چی شد مادر آخه؟ چیزی شد تو آشپزخونه؟ زنداداشت نمیگه که چی شده...
کارد می زدی خون از رگ هایش بیرون نمی ریخت. طوری بی قرار بود که انگار ذغال گداخته روی مغزش گذاشته بودند.
روی مبل می نشیند. درست روبروی یلدا... لبه ی صندلی نشسته و هیکلش را به طرز ترسناکی جلو کشیده بود و انگار آماده بود تا هر آن خیز بگیرد و خرخره شان را بجود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۷۳
#
کف یک دستش را روی زانویی که عصبی وار روی زمین می کوبید می گذارد و یک دم نگاهش را از روی یلدا برنمی دارد...
-من میگم چیشده حاج خانوم! من خوب می دونم چی شده!
رو به یلدا با چشمانی که با نفرت جمع کرده بود و بینی کر شده دستی تکان می دهد و می گوید:
-دو دقه تیتاتری که راه انداختی رو جمع کن من که رفتم باز پهنش کن... واسه من فیلم نیا!
رنگ از روی یلدا رفته بود و محسن نگران حال همسر باردارش لب می زند:
-داداش یلدا قصد بدی نداشت. الان حالش خوب نیست اگه...
-بارداره؟ بره شکر کنه بارداره! بره شکر کنه که یه زنه! بره شکر کنه که زن توئه! که اگر نبود... به ولای علی دهنشو گل می گرفتم! مگه مغز خر خوردی زن! چطور به خودت اجازه دادی پاتو از حدت بیشتر دراز کنی؟ کی همچین جسارتی به تو داده من پوستشو بکنم بندازم جلوت؟
فریاد می زد... هر لحظه صدایش بالاتر می رفت... یلدا علنا داشت می لرزید...
منیر خانوم فورا به محمد نزدیک می شود تا آرامش کند. جهانگیر خان که تا به الان سکوت کرده بود با جدیت رو به محمد می کند:
-با صحبت حلش می کنیم. آروم باشین ببینیم چی شده. چه صحبتی بینشون تو آشپزخونه شده؟ تو خودت بودی؟ شنیدی؟
گر گرفته به سمت پدرش نگاه می کند و دستش مشت می کند و می توپد:
-بودم و شنیدم و کاش می مردم این روز رو نمی دیدم! این خزعبلاتو نمی شنیدم! یه کاره برگشته به دختره می گه نطفه بچتون حلاله یا نه! به دختر من!
حاج خانوم از پشت روی صندلی وا می رود و صدای هین گفتن محدثه و حاج با صدای ذکر گفتن جهانگیر خان قاتی می شود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
کف یک دستش را روی زانویی که عصبی وار روی زمین می کوبید می گذارد و یک دم نگاهش را از روی یلدا برنمی دارد...
-من میگم چیشده حاج خانوم! من خوب می دونم چی شده!
رو به یلدا با چشمانی که با نفرت جمع کرده بود و بینی کر شده دستی تکان می دهد و می گوید:
-دو دقه تیتاتری که راه انداختی رو جمع کن من که رفتم باز پهنش کن... واسه من فیلم نیا!
رنگ از روی یلدا رفته بود و محسن نگران حال همسر باردارش لب می زند:
-داداش یلدا قصد بدی نداشت. الان حالش خوب نیست اگه...
-بارداره؟ بره شکر کنه بارداره! بره شکر کنه که یه زنه! بره شکر کنه که زن توئه! که اگر نبود... به ولای علی دهنشو گل می گرفتم! مگه مغز خر خوردی زن! چطور به خودت اجازه دادی پاتو از حدت بیشتر دراز کنی؟ کی همچین جسارتی به تو داده من پوستشو بکنم بندازم جلوت؟
فریاد می زد... هر لحظه صدایش بالاتر می رفت... یلدا علنا داشت می لرزید...
منیر خانوم فورا به محمد نزدیک می شود تا آرامش کند. جهانگیر خان که تا به الان سکوت کرده بود با جدیت رو به محمد می کند:
-با صحبت حلش می کنیم. آروم باشین ببینیم چی شده. چه صحبتی بینشون تو آشپزخونه شده؟ تو خودت بودی؟ شنیدی؟
گر گرفته به سمت پدرش نگاه می کند و دستش مشت می کند و می توپد:
-بودم و شنیدم و کاش می مردم این روز رو نمی دیدم! این خزعبلاتو نمی شنیدم! یه کاره برگشته به دختره می گه نطفه بچتون حلاله یا نه! به دختر من!
حاج خانوم از پشت روی صندلی وا می رود و صدای هین گفتن محدثه و حاج با صدای ذکر گفتن جهانگیر خان قاتی می شود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۷۴
محمد انگار که از نو داشت آن لحظات را تجربه می کرد با عتاب بیشتری ادامه می دهد:
-آخه زن شرم به تو بیاد، چطور روت می شه؟ اصلا به تو چه ربطی داره؟
-داداش! درست صحبت کن با زن من! اون زن یه غریبه ست یلدا عروس این خانواده ست! داداش بزرگمی ولی حرف دهنتو مزه کن یبار دیگه تذکر نمی دم!
محمد انگار که لحظه ای خون مقال چشمانش را می گیرد از جا بلند می شود و یقه ی محسن را در دست می گیرد و با همان برافروختگی و عتاب ابرو در هم می کشد و می غرد:
-یه موی گندیده اون زن غریبه می ارزه به صد تای تو و اون زنت که انقدر شرف ندارین به زنی که به این خونه پناه آورده زخم زبون نزنین!
یلدا برای مظلوم نمایی بیشتر بلند بلند گریه می کند. منیر خانوم ترسیده دست محمد را می کشد و التماس می کند:
-بیا عقب دور سرت بگردم...
صورتش از خشم کبود بود و عرق از پیشانیش راه گرفته بود و چشمان خون گرفته اش زبان محسن را در دهانش خشک کرده بود و محمد بی توجه به مادر و خواهرش که تلاش می کردند او را مهار کنند، صدای فریادش در تمام خانه می پیچد:
-شرف ندارین که به بچه ی معصوم من لقب حرومزاده ندین، شرف ندارین که وقتی زر اضافه می زنید قبل اینکه من برگردم اینجا گورتونو گم نکردین که حالا صاف صاف تو چشم من نگاه نکنین بگین حرف دهنمو مزه کنم! یه جو شرف ندارین!
-محمد آروم باش!
فریاد جهانگیر خان هم باعث نشد که دستش را یقه ی محسن پایین بکشد.
-بره دعا کنه به جون اون بچه ای که تو شکمش داره! اما تمام صبر من تا همینجا بود. بار دیگر هرکسی که دهنشو به یاوه گویی باز کنه جوری به زمینش می زنم که تا عمر داره یادش نره نباید پا رو دم محمد بذاره!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
محمد انگار که از نو داشت آن لحظات را تجربه می کرد با عتاب بیشتری ادامه می دهد:
-آخه زن شرم به تو بیاد، چطور روت می شه؟ اصلا به تو چه ربطی داره؟
-داداش! درست صحبت کن با زن من! اون زن یه غریبه ست یلدا عروس این خانواده ست! داداش بزرگمی ولی حرف دهنتو مزه کن یبار دیگه تذکر نمی دم!
محمد انگار که لحظه ای خون مقال چشمانش را می گیرد از جا بلند می شود و یقه ی محسن را در دست می گیرد و با همان برافروختگی و عتاب ابرو در هم می کشد و می غرد:
-یه موی گندیده اون زن غریبه می ارزه به صد تای تو و اون زنت که انقدر شرف ندارین به زنی که به این خونه پناه آورده زخم زبون نزنین!
یلدا برای مظلوم نمایی بیشتر بلند بلند گریه می کند. منیر خانوم ترسیده دست محمد را می کشد و التماس می کند:
-بیا عقب دور سرت بگردم...
صورتش از خشم کبود بود و عرق از پیشانیش راه گرفته بود و چشمان خون گرفته اش زبان محسن را در دهانش خشک کرده بود و محمد بی توجه به مادر و خواهرش که تلاش می کردند او را مهار کنند، صدای فریادش در تمام خانه می پیچد:
-شرف ندارین که به بچه ی معصوم من لقب حرومزاده ندین، شرف ندارین که وقتی زر اضافه می زنید قبل اینکه من برگردم اینجا گورتونو گم نکردین که حالا صاف صاف تو چشم من نگاه نکنین بگین حرف دهنمو مزه کنم! یه جو شرف ندارین!
-محمد آروم باش!
فریاد جهانگیر خان هم باعث نشد که دستش را یقه ی محسن پایین بکشد.
-بره دعا کنه به جون اون بچه ای که تو شکمش داره! اما تمام صبر من تا همینجا بود. بار دیگر هرکسی که دهنشو به یاوه گویی باز کنه جوری به زمینش می زنم که تا عمر داره یادش نره نباید پا رو دم محمد بذاره!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۳۷۵
-محمد امین گفتم بیا عقب دیگه تذکر نمی دم!
با حرص یقه اش ول می کند و قدمی عقب می رود. یلدا سریع از جایش بلند می شود و محسن رو به او می گوید:
-بپوش میریم!
یلدا دستی به روسری اش می کشد و همانطور که دستش را زیر چشمانش می کشد و فین فین می کند، می گوید:
-آره بسه هرچی حرف شنیدیم! جای ما اینجا نیست!
حاج فرهمند آنقدر مرد دنیا دیده ای بود که همان روزهای اول این زن را بشناسد و می دانست عروسش از زنان هفت خط روزگار است.
هرچقدر ظاهرش را ساده و بی ریا نشان می دهد اما از درون خیلی خوب سیاست دارد و سال هاست که نبض پسرش را به خوبی به دست گرفته است.
اما هیچگاه تا به این لحظه اینطور شدید لازم ندانسته بود تا حدش را به او نشان دهد.
-اینو قبل از اومدن به اینجا تصمیم می گرفتین. انقدر سخته زبون به دهان گرفتن؟ فکر کردین من آبرومو از سر راه آوردم که شما بچه ها چوب حراج بزنین بهش؟ من هنوز نمردم که اختیار خانوادمو بدم دست شماها! اون زن به دعوت من سر سفره ی این خونه نشسته! چی پیش خودتون فکر کردین که یه گوشه خفتش کردین چرند و مهمل بارش کردین؟ من انقدر بدبخت شدم که یه الف بچه بخواد برای من و خانواده ی من زیرو رو بکشه؟
محسن و یلدا هر دو رنگ و رویشان پریده بود و از ترس جیکشان در نمی آمد.
یلدا تا بحال هیچوقت صدای بلند جهانگیر خان را نشنیده بود. دست لرزانش را روی سینه اش می گذارد و با تحیر لب می زند:
-باورم نمیشه آقاجون. به خاطر کسی که هیچ نسبتی باهاتون نداره با من اینطوری حرف می زنید؟
-دختر جون! خوب گوش کن ببین چی میگم... بار دیگه کلامی بی قاعده از دهنت بیاد که کوچیکترین سویه منفی نسبت به این خانواده داشته باشه دیگه نمی گذرم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-محمد امین گفتم بیا عقب دیگه تذکر نمی دم!
با حرص یقه اش ول می کند و قدمی عقب می رود. یلدا سریع از جایش بلند می شود و محسن رو به او می گوید:
-بپوش میریم!
یلدا دستی به روسری اش می کشد و همانطور که دستش را زیر چشمانش می کشد و فین فین می کند، می گوید:
-آره بسه هرچی حرف شنیدیم! جای ما اینجا نیست!
حاج فرهمند آنقدر مرد دنیا دیده ای بود که همان روزهای اول این زن را بشناسد و می دانست عروسش از زنان هفت خط روزگار است.
هرچقدر ظاهرش را ساده و بی ریا نشان می دهد اما از درون خیلی خوب سیاست دارد و سال هاست که نبض پسرش را به خوبی به دست گرفته است.
اما هیچگاه تا به این لحظه اینطور شدید لازم ندانسته بود تا حدش را به او نشان دهد.
-اینو قبل از اومدن به اینجا تصمیم می گرفتین. انقدر سخته زبون به دهان گرفتن؟ فکر کردین من آبرومو از سر راه آوردم که شما بچه ها چوب حراج بزنین بهش؟ من هنوز نمردم که اختیار خانوادمو بدم دست شماها! اون زن به دعوت من سر سفره ی این خونه نشسته! چی پیش خودتون فکر کردین که یه گوشه خفتش کردین چرند و مهمل بارش کردین؟ من انقدر بدبخت شدم که یه الف بچه بخواد برای من و خانواده ی من زیرو رو بکشه؟
محسن و یلدا هر دو رنگ و رویشان پریده بود و از ترس جیکشان در نمی آمد.
یلدا تا بحال هیچوقت صدای بلند جهانگیر خان را نشنیده بود. دست لرزانش را روی سینه اش می گذارد و با تحیر لب می زند:
-باورم نمیشه آقاجون. به خاطر کسی که هیچ نسبتی باهاتون نداره با من اینطوری حرف می زنید؟
-دختر جون! خوب گوش کن ببین چی میگم... بار دیگه کلامی بی قاعده از دهنت بیاد که کوچیکترین سویه منفی نسبت به این خانواده داشته باشه دیگه نمی گذرم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💛✨پــــروردگـــارااا
🍁✨در این شب پاییزی
💛✨دفتر دل دوستانم را
🍁✨بـه تـو مـیـسـپـارم
💛✨با دستان مهربانت
🍁✨قــلــمـی بــردار
💛✨خط بزن غمهایشان
🍁✨و دلــی رســم کــن
💛✨برایشان به بزرگی دریا
🍁✨شـــاد و پـــر خـــروش
💛✨شبتون خوش و سراسر آرامش
@kadbanoiranii
🍁✨در این شب پاییزی
💛✨دفتر دل دوستانم را
🍁✨بـه تـو مـیـسـپـارم
💛✨با دستان مهربانت
🍁✨قــلــمـی بــردار
💛✨خط بزن غمهایشان
🍁✨و دلــی رســم کــن
💛✨برایشان به بزرگی دریا
🍁✨شـــاد و پـــر خـــروش
💛✨شبتون خوش و سراسر آرامش
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌼💫با توکل به نامت یا الله
🌼💫و چه مبارک و خجسته است
🧡💫روزی که با نام زیبای تو
🌼💫و با توکل بر اسم اعظمت.
🧡💫آغاز می گردد یا رب العالمین
🌼💫بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
🧡💫الــهـــی بــه امــیــد تـــو
🌼💫در این روز و این ماه آذر
🧡💫پناهمان باش ای بهترین یاور
@kadbanoiranii
🌼💫و چه مبارک و خجسته است
🧡💫روزی که با نام زیبای تو
🌼💫و با توکل بر اسم اعظمت.
🧡💫آغاز می گردد یا رب العالمین
🌼💫بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
🧡💫الــهـــی بــه امــیــد تـــو
🌼💫در این روز و این ماه آذر
🧡💫پناهمان باش ای بهترین یاور
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#پنکیک_یلدایی
پارت اول
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پنکیک_یلدایی
پارت اول
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پنکیک_یلدایی
پارت دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
پارت دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#انار_ژله_ای
پارت دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
پارت دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تارت_انار
پارت اول
«مواد لازم»
بیسکوییت پتی بور(۱ونیم بسته)
کره(۱۵۰ گرم)
شکلات سکه ای(۱۰۰ گرم)
خامه صبحانه(۱ عدد)
پودر ژله انار(۱ بسته)
آبجوش(۱ لیوان)
انار(۱ عدد)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
پارت اول
«مواد لازم»
بیسکوییت پتی بور(۱ونیم بسته)
کره(۱۵۰ گرم)
شکلات سکه ای(۱۰۰ گرم)
خامه صبحانه(۱ عدد)
پودر ژله انار(۱ بسته)
آبجوش(۱ لیوان)
انار(۱ عدد)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تارت_انار
پارت دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تارت_انار
پارت دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رولت_شب_یلدا
پارت اول
مواد لازم :
۵۰ گرم آرد ،معادل نصف لیوان
۵۰ گرم شکر
تخم مرغ ۲ عدد
بیکینگ پودر ووانیل هر کدوم نصف ق چ
رنگ خوراکی قرمز وسبز
خامه یک لیوان
گلاب ۲ ق
شکلات چیپسی یا مغز آجیل به دلخواه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#رولت_شب_یلدا
پارت اول
مواد لازم :
۵۰ گرم آرد ،معادل نصف لیوان
۵۰ گرم شکر
تخم مرغ ۲ عدد
بیکینگ پودر ووانیل هر کدوم نصف ق چ
رنگ خوراکی قرمز وسبز
خامه یک لیوان
گلاب ۲ ق
شکلات چیپسی یا مغز آجیل به دلخواه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪