Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ماکارون
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#ماکارون
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#فریز_کردن_فلافل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#فریز_کردن_فلافل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۴۶
#
بالاترین حد رفعت خدا را با او لمس کرده بودم. هرگز دلم نمی آمد نامش را حماقت بگذارم. مثل محمد بی رحم نبودم! قسمت کلمه ای بود که باری از روی شانه ام برمی داشت!
-هنوزم نمی تونم درکت کنم! تو چطور تو اون مدت کم تو اون سن با اون همه تفاوت فرهنگی و اجتماعی بهش دل باختی!
هیچوقت نگفتم! برای هیچکس نگفته بودم که چه اتفاقی برایم افتاد. توضیح دادنش سخت بود وقتی که حتی خودم را هم قانع نمی کرد.
-شنیدی میگن طرف تو یه نگاه عاشق شد؟ محمد تو یه لحظه خدای من شد! معبود من شد!
انگار باور نکند که این بار می خواهم برایش تعریف کنم سر بلند می کند و وقتی نگاه غرق شده ی مرا می بیند روی آرنجش تکیه می کند و گوش تیز می کند.
-ماه ها بود که یه پسره دنبالم افتاده بود و از دستش آسایش نداشتم. گنده لات محلمون بود. هرجا که می رفتم دنبالم بود و من انقدر ازش می ترسیدم که حد نداشت. یه سمینار مهم تو تهران برگزار شده بود که تمام طراحا از سراسر کشور خودش رو رسونده بودن تا شرکت کنن. بهترین فرصت برای بازاریابی شرکت ها و اشتغال زایی برای طراحای تازه کار و خوش ذوق بود. ترم آخر بودم استادم سر کلاس گفت که می تونه هماهنگ کنه یک روز از اون یک هفته رو ببرمون. منم که بهترین موقعیت بود برام اسممو رد کردم اما اون روز اون از خدا بی خبر دنبالم افتاده بود. می ترسیدم که بیاد جلوی هم کلاسیام آبرومو ببره و اونقدر با تاکسی دور زدم که ردمو گم کنه که به قرار دیر رسیدم.
آن روز را با تمام اتفاقات و احساساتم به خاطر داشتم... دقیق و مو به مو...
-دیر شده بود و مطمئن بودم سرویس دانشگاه رو از دست دادم. یک راست رفتم به نمایشگاه برسم که اونجا به محض پیاده شدنم جلوم سبز شد. عصبی بود که سر دوئوندمش. حالش عادی نبود! نمی دونم مواد مصرف کرده بود یا مست بود اما خیلی ترسیدم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
بالاترین حد رفعت خدا را با او لمس کرده بودم. هرگز دلم نمی آمد نامش را حماقت بگذارم. مثل محمد بی رحم نبودم! قسمت کلمه ای بود که باری از روی شانه ام برمی داشت!
-هنوزم نمی تونم درکت کنم! تو چطور تو اون مدت کم تو اون سن با اون همه تفاوت فرهنگی و اجتماعی بهش دل باختی!
هیچوقت نگفتم! برای هیچکس نگفته بودم که چه اتفاقی برایم افتاد. توضیح دادنش سخت بود وقتی که حتی خودم را هم قانع نمی کرد.
-شنیدی میگن طرف تو یه نگاه عاشق شد؟ محمد تو یه لحظه خدای من شد! معبود من شد!
انگار باور نکند که این بار می خواهم برایش تعریف کنم سر بلند می کند و وقتی نگاه غرق شده ی مرا می بیند روی آرنجش تکیه می کند و گوش تیز می کند.
-ماه ها بود که یه پسره دنبالم افتاده بود و از دستش آسایش نداشتم. گنده لات محلمون بود. هرجا که می رفتم دنبالم بود و من انقدر ازش می ترسیدم که حد نداشت. یه سمینار مهم تو تهران برگزار شده بود که تمام طراحا از سراسر کشور خودش رو رسونده بودن تا شرکت کنن. بهترین فرصت برای بازاریابی شرکت ها و اشتغال زایی برای طراحای تازه کار و خوش ذوق بود. ترم آخر بودم استادم سر کلاس گفت که می تونه هماهنگ کنه یک روز از اون یک هفته رو ببرمون. منم که بهترین موقعیت بود برام اسممو رد کردم اما اون روز اون از خدا بی خبر دنبالم افتاده بود. می ترسیدم که بیاد جلوی هم کلاسیام آبرومو ببره و اونقدر با تاکسی دور زدم که ردمو گم کنه که به قرار دیر رسیدم.
آن روز را با تمام اتفاقات و احساساتم به خاطر داشتم... دقیق و مو به مو...
-دیر شده بود و مطمئن بودم سرویس دانشگاه رو از دست دادم. یک راست رفتم به نمایشگاه برسم که اونجا به محض پیاده شدنم جلوم سبز شد. عصبی بود که سر دوئوندمش. حالش عادی نبود! نمی دونم مواد مصرف کرده بود یا مست بود اما خیلی ترسیدم!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۴۷
-می خواست به زور با خودش ببره که جیغ زدم. دستمو گرفت و می خواست کشون کشون ببره و من از ترس جیغ می زدم و تقلا می کردم اما زورم بهش نمی چربید.
بغض بیخ گلویم چسبیده... نمی گذارد سبک کنم بار این مغز سوخته را...
-یهو صدای نعره ی مردونه ای دستشو خشک کرد و تا به خودش بیاد دستی از پشت یقه شو کشید و پهن خیابون شد. اونقدر شوکه بودم که نمی فهمیدم چی شده. فحش ناموسی و ناسزا بود که می داد و اون ناجی هر لحظه بیشتر آتیش می گرفت. درگیریشون بالا گرفته بود و من تا بیام به خودم بجنبم همه ی مردم جمع شدن و بالاخره با هزار زور جداشون کردن!
-یعنی محمد بود اون آدم؟
تعجب نداشت که... حداقل برای من نداشت. بعدها فهمیدم که هیچ نقطه ی ویژه و خاصی راجع به من نبود که تصمیم گرفته بود ناجی ام باشد.
او برای هر زنی که می شناسد و نمی شناسد غیرت خرج می کند. این در ذاتش بود! با پوزخندی بر لب ادامه می دهم:
-اوهوم... من مات محمد مونده بودم و می خواستم به طرفش برم اما محمد بدون اینکه نگاهی به طرف من بندازه به طرف ماشینش به راه افتاد. تکونی به خودم دادم و صداش کردم! کلافه بود و اخم داشت و من ازش کلی تشکر کردم و اونم خیلی خشک گفت کاری نکرده. به طرف نمایشگاه رفتم اما راهم ندادن. گفتن باید کارت ورود داشته باشی. بغض کرده روی پله های مقابل در نشسته بودم تا شاید استادم به خاطر من برگرده و منو باخودش ببره که سایه ای روی سرم افتاد. سرمو بلند کردم و محمد رو دیدم که با سر و وضع مرتب تری نسبت به دقایق پیشش وایساده بود. گفت چرا اینجا نشستم و منم براش توضیح دادم و گفت که می تونم به اون مهمان همراهش برم.
غرق بودم در آن روزها... هر روزی که می گذشت بیشتر و بیشتر جذبش می شدم و یادم می آید چطور برای لحظه ای بیشتر با او بودن له له می زدم...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-می خواست به زور با خودش ببره که جیغ زدم. دستمو گرفت و می خواست کشون کشون ببره و من از ترس جیغ می زدم و تقلا می کردم اما زورم بهش نمی چربید.
بغض بیخ گلویم چسبیده... نمی گذارد سبک کنم بار این مغز سوخته را...
-یهو صدای نعره ی مردونه ای دستشو خشک کرد و تا به خودش بیاد دستی از پشت یقه شو کشید و پهن خیابون شد. اونقدر شوکه بودم که نمی فهمیدم چی شده. فحش ناموسی و ناسزا بود که می داد و اون ناجی هر لحظه بیشتر آتیش می گرفت. درگیریشون بالا گرفته بود و من تا بیام به خودم بجنبم همه ی مردم جمع شدن و بالاخره با هزار زور جداشون کردن!
-یعنی محمد بود اون آدم؟
تعجب نداشت که... حداقل برای من نداشت. بعدها فهمیدم که هیچ نقطه ی ویژه و خاصی راجع به من نبود که تصمیم گرفته بود ناجی ام باشد.
او برای هر زنی که می شناسد و نمی شناسد غیرت خرج می کند. این در ذاتش بود! با پوزخندی بر لب ادامه می دهم:
-اوهوم... من مات محمد مونده بودم و می خواستم به طرفش برم اما محمد بدون اینکه نگاهی به طرف من بندازه به طرف ماشینش به راه افتاد. تکونی به خودم دادم و صداش کردم! کلافه بود و اخم داشت و من ازش کلی تشکر کردم و اونم خیلی خشک گفت کاری نکرده. به طرف نمایشگاه رفتم اما راهم ندادن. گفتن باید کارت ورود داشته باشی. بغض کرده روی پله های مقابل در نشسته بودم تا شاید استادم به خاطر من برگرده و منو باخودش ببره که سایه ای روی سرم افتاد. سرمو بلند کردم و محمد رو دیدم که با سر و وضع مرتب تری نسبت به دقایق پیشش وایساده بود. گفت چرا اینجا نشستم و منم براش توضیح دادم و گفت که می تونم به اون مهمان همراهش برم.
غرق بودم در آن روزها... هر روزی که می گذشت بیشتر و بیشتر جذبش می شدم و یادم می آید چطور برای لحظه ای بیشتر با او بودن له له می زدم...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۴۸
-انقدر جذبش شده بودم و اونقدر دلم می خواست همراهش برم که از خدا خواسته از جام پریدم و همراهش شدم. می خواستم بیشتر باهاش آشنا بشم. از هر دری که می شد ازش می پرسیدم تا به حرفش بگیرم. اونقدر سوال پیچش کردم که کلافه شده بود. خودمو مشتاق به دونستن و مشتاق به نمایشگاه نشون دادم و ازش خواستم اگر می تونه روزهای بعدی هم منو به عنوان مهمان با خودش همراه کنه. بهش گفتم این نمایشگاه برای آینده ی شغلیم خیلی مفیده و اونم مشکوک شده بود اما دریغ نکرد. روزهای بعدش هم رفتیم و آخرین روز وقتی می خواستم ازش جدا بشم دلم داشت می ترکید.
-تو اون مدت محمد هیچی نمی گفت؟ هیچ پیشنهادی؟ نگاهی، لمسی! هیچ اتفاق خاصی نیفتاد؟
-نه هیچی! باورت نمیشه حتی تو چشمام نگاه نمی کرد! اما من به جاش اونقدر خیره اش می موندم که قشنگ معذب می شد. من هر روز بیشتر و بیشتر غرقش می شدم. اونقدر کنارش احساس آرامش می کردم که حد نداشت. فهمیده بودم که آدم مقیدیه... حتی تلاش نمی کرد دستمو بگیره یا بهم نزدیک بشه! این رفتاراشو که می دیدم دلم می خواست بیشتر و بیشتر بهش نزدیک بشم. روزای آخر راضیش می کردم بعد از نمایشگاه بریم قدم بزنیم، چند بارم با هم کافه رفته بودیم. حرف می زد و من گوش می دادم. از هر دری، در مورد همه چیز! من فقط می خواستم باهاش وقت بگذرونم برام مهم نبود چطور!
-خب بعدش چی شد؟
-آخرین روز نمایشگاه وقتی قرار بود از هم جدا بشیم بهش گفتم نمی خوام این آخرین دیدارمون باشه! انقدر اون مدت جدی و مبادی آداب کنارم بود که وقتی این جمله رو گفتم انتظار داشتم یه لبخند از جنس لبخندای محجوبانه اش بزنه و ردم کنه اما برای اولین بار پیشنهاد داد که شام مهمونم کنه و راجع بهش با هم حرف بزنیم.
همان شب... دقیقا از همان شب همه چیز بینمان تغییر کرده بود! تقدیرم به کل عوض شده بود!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-انقدر جذبش شده بودم و اونقدر دلم می خواست همراهش برم که از خدا خواسته از جام پریدم و همراهش شدم. می خواستم بیشتر باهاش آشنا بشم. از هر دری که می شد ازش می پرسیدم تا به حرفش بگیرم. اونقدر سوال پیچش کردم که کلافه شده بود. خودمو مشتاق به دونستن و مشتاق به نمایشگاه نشون دادم و ازش خواستم اگر می تونه روزهای بعدی هم منو به عنوان مهمان با خودش همراه کنه. بهش گفتم این نمایشگاه برای آینده ی شغلیم خیلی مفیده و اونم مشکوک شده بود اما دریغ نکرد. روزهای بعدش هم رفتیم و آخرین روز وقتی می خواستم ازش جدا بشم دلم داشت می ترکید.
-تو اون مدت محمد هیچی نمی گفت؟ هیچ پیشنهادی؟ نگاهی، لمسی! هیچ اتفاق خاصی نیفتاد؟
-نه هیچی! باورت نمیشه حتی تو چشمام نگاه نمی کرد! اما من به جاش اونقدر خیره اش می موندم که قشنگ معذب می شد. من هر روز بیشتر و بیشتر غرقش می شدم. اونقدر کنارش احساس آرامش می کردم که حد نداشت. فهمیده بودم که آدم مقیدیه... حتی تلاش نمی کرد دستمو بگیره یا بهم نزدیک بشه! این رفتاراشو که می دیدم دلم می خواست بیشتر و بیشتر بهش نزدیک بشم. روزای آخر راضیش می کردم بعد از نمایشگاه بریم قدم بزنیم، چند بارم با هم کافه رفته بودیم. حرف می زد و من گوش می دادم. از هر دری، در مورد همه چیز! من فقط می خواستم باهاش وقت بگذرونم برام مهم نبود چطور!
-خب بعدش چی شد؟
-آخرین روز نمایشگاه وقتی قرار بود از هم جدا بشیم بهش گفتم نمی خوام این آخرین دیدارمون باشه! انقدر اون مدت جدی و مبادی آداب کنارم بود که وقتی این جمله رو گفتم انتظار داشتم یه لبخند از جنس لبخندای محجوبانه اش بزنه و ردم کنه اما برای اولین بار پیشنهاد داد که شام مهمونم کنه و راجع بهش با هم حرف بزنیم.
همان شب... دقیقا از همان شب همه چیز بینمان تغییر کرده بود! تقدیرم به کل عوض شده بود!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۴۹
-بهم گفت من اهل روابط ناسالم نیستم! گفت از من خوشش میاد اما اون اهل این کارا نیست. گفت به دل نگیرم و فکر نکنم که مشکل از طرف منه! فهمیدم شام دعوتم کرده که تو بهترین شرایط و با قشنگ ترین کلماتی که بلده منو رد کنه تا احساساتم جریحه دار نشه! بغض کردم! من دوسش داشتم. محمد تبدیل به بت من شده بود. از همون لحظه ی اولی که ناجی من شده بود دلمو باخته بود. داستان نباید همین جا به پایان می رسید. وقتی دید دارم گریه می کنم اونقدر برافروخته و ناراحت شد که همون لحظه از رستوران زدیم بیرون. تو ماشین نشستیم و فقط صدای گریه های آروم من بود که سکوت رو می شکست.
چشم می بندم و روی همان صندلی اتومبیلش کنارش نشسته ام.
«سرم پایین افتاده و اشک هایم از پس هم می ریزند. لاکی که به خاطر جلب توجهش زده بودم را با حرص با ناخن می کندم و به امیدی که به رابطه داشتم لعنت می فرستادم که صدایش انگار که همین حالا کنارم نشسته در گوشم می پیچد:
-باید فهمیده باشی من آدم مقیدی هستم. هرگز تا به این سن با هیچ دختری به اندازه ای که با تو نزدیک بودم برخورد نداشتم! تا همین جا هم حس می کنم زیاده روی کردیم! این حس وابستگی که تو حس می کنی منم حسش می کنم. اما شدنی نیست! من برای کاری اینجا هستم چهار ماه دیگه برمی‌گردم.
-خب منم نمی گم که تا همیشه باهم باشیم. حداقل تا وقتی اینجایی!
-به این راحتی نیست دختر جان! من... چطور بگم... من یه مردم... شما یه خانومی خوشگلی جذابی... من آدم مقیدی هستم اما دست خودم نیست وقتی نگاهم، فکرم، هرز می ره و این گناهه! من اهل اینطور روابط نیستم! نمی خوام گناه کنم، نمی خوام آخرتمو به هیچ بفروشم و بسوزونم!
-یعنی چی این حرف؟ تو حتی نگاهم نمی کنی! اصلا بعید می دونم همین الان بین ده تا دختر وایسم بتونی منو از بینشون تشخیص بدی! هیچوقت بهم نزدیک نمی شی حتی دستمو نگرفتی چطور به گناه می افتی؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-بهم گفت من اهل روابط ناسالم نیستم! گفت از من خوشش میاد اما اون اهل این کارا نیست. گفت به دل نگیرم و فکر نکنم که مشکل از طرف منه! فهمیدم شام دعوتم کرده که تو بهترین شرایط و با قشنگ ترین کلماتی که بلده منو رد کنه تا احساساتم جریحه دار نشه! بغض کردم! من دوسش داشتم. محمد تبدیل به بت من شده بود. از همون لحظه ی اولی که ناجی من شده بود دلمو باخته بود. داستان نباید همین جا به پایان می رسید. وقتی دید دارم گریه می کنم اونقدر برافروخته و ناراحت شد که همون لحظه از رستوران زدیم بیرون. تو ماشین نشستیم و فقط صدای گریه های آروم من بود که سکوت رو می شکست.
چشم می بندم و روی همان صندلی اتومبیلش کنارش نشسته ام.
«سرم پایین افتاده و اشک هایم از پس هم می ریزند. لاکی که به خاطر جلب توجهش زده بودم را با حرص با ناخن می کندم و به امیدی که به رابطه داشتم لعنت می فرستادم که صدایش انگار که همین حالا کنارم نشسته در گوشم می پیچد:
-باید فهمیده باشی من آدم مقیدی هستم. هرگز تا به این سن با هیچ دختری به اندازه ای که با تو نزدیک بودم برخورد نداشتم! تا همین جا هم حس می کنم زیاده روی کردیم! این حس وابستگی که تو حس می کنی منم حسش می کنم. اما شدنی نیست! من برای کاری اینجا هستم چهار ماه دیگه برمی‌گردم.
-خب منم نمی گم که تا همیشه باهم باشیم. حداقل تا وقتی اینجایی!
-به این راحتی نیست دختر جان! من... چطور بگم... من یه مردم... شما یه خانومی خوشگلی جذابی... من آدم مقیدی هستم اما دست خودم نیست وقتی نگاهم، فکرم، هرز می ره و این گناهه! من اهل اینطور روابط نیستم! نمی خوام گناه کنم، نمی خوام آخرتمو به هیچ بفروشم و بسوزونم!
-یعنی چی این حرف؟ تو حتی نگاهم نمی کنی! اصلا بعید می دونم همین الان بین ده تا دختر وایسم بتونی منو از بینشون تشخیص بدی! هیچوقت بهم نزدیک نمی شی حتی دستمو نگرفتی چطور به گناه می افتی؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۵۰
نمی فهمیدم! سکوت می کند اما مشتش هر لحظه بیشتر فشرده می شود.
-محمد می شه جوابمو بدی؟
-نگات می کنم! ناخودآگاه نگات می کنم و اونقدر زیبایی که نگاه گرفتن ازت برام سخته! هر بار می گم بار آخره اما هربار دقیق تر صورتتو نگاه می کنم! دلم می خواد ساعت ها به صورتت زل بزنم. حتی دستتو لمس کنم، موهاتو... خدایا...
دستش را روی صورتش می کشد و شیشه را پایین می کشد.آنقدر صورتش سرخ شده بود که صورت همیشه آرامش ترسناک به نظر می رسید!
همیشه به عقایدش احترام می ذاشتم اما نگران دستمو روی مشتش گذاشتم که عین برق گرفته ها دستشو از زیر دستم بیرون کشید و با صدای نسبتا بلندی داد زد:
-شهرزاد! نامحرمی لامصب!
ترسیده دستمو عقب کشیدم و گنگ و گیج خیره اش موندم. اصلا انتظار این برخورد رو ازش نذاشتم. اشکم دوباره سرازیر شده بود و با غصه گفتم:
-ببخشید نمی خواستم اذیتت کنم. می خواستم آرومت کنم همین!
-گریه نکن تو رو خدا... شهرزاد؟ معذرت می خوام داد زدم، گریه نکن... منم می خوام آرومت کنم! اما...
گریه ام بیشتر شده بود و محمد برای اولین بار نگاه از چشم هایم نمی گرفت. مستاصل لب زد:
-محرمم می شی؟
من به آنی گریه ام قطع شد. راه حلش این بود؟ این که محمد پسم نزنه و کنارم بمانه؟ خیلی سوال تو ذهنم بود اما نمیدونم چی تو فکر و ذهنم می گذشت که فقط پرسیدم:
-کنارم می مونی اینجوری؟
-می مونم!
-محرمت می شم!»
چشم باز می کنم و اشک هایم انگار مسری بودند که صورت مهشید هم خیس شده بود.
-تو چرا گریه می کنی زشتوک؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
نمی فهمیدم! سکوت می کند اما مشتش هر لحظه بیشتر فشرده می شود.
-محمد می شه جوابمو بدی؟
-نگات می کنم! ناخودآگاه نگات می کنم و اونقدر زیبایی که نگاه گرفتن ازت برام سخته! هر بار می گم بار آخره اما هربار دقیق تر صورتتو نگاه می کنم! دلم می خواد ساعت ها به صورتت زل بزنم. حتی دستتو لمس کنم، موهاتو... خدایا...
دستش را روی صورتش می کشد و شیشه را پایین می کشد.آنقدر صورتش سرخ شده بود که صورت همیشه آرامش ترسناک به نظر می رسید!
همیشه به عقایدش احترام می ذاشتم اما نگران دستمو روی مشتش گذاشتم که عین برق گرفته ها دستشو از زیر دستم بیرون کشید و با صدای نسبتا بلندی داد زد:
-شهرزاد! نامحرمی لامصب!
ترسیده دستمو عقب کشیدم و گنگ و گیج خیره اش موندم. اصلا انتظار این برخورد رو ازش نذاشتم. اشکم دوباره سرازیر شده بود و با غصه گفتم:
-ببخشید نمی خواستم اذیتت کنم. می خواستم آرومت کنم همین!
-گریه نکن تو رو خدا... شهرزاد؟ معذرت می خوام داد زدم، گریه نکن... منم می خوام آرومت کنم! اما...
گریه ام بیشتر شده بود و محمد برای اولین بار نگاه از چشم هایم نمی گرفت. مستاصل لب زد:
-محرمم می شی؟
من به آنی گریه ام قطع شد. راه حلش این بود؟ این که محمد پسم نزنه و کنارم بمانه؟ خیلی سوال تو ذهنم بود اما نمیدونم چی تو فکر و ذهنم می گذشت که فقط پرسیدم:
-کنارم می مونی اینجوری؟
-می مونم!
-محرمت می شم!»
چشم باز می کنم و اشک هایم انگار مسری بودند که صورت مهشید هم خیس شده بود.
-تو چرا گریه می کنی زشتوک؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
از خدا کم نخواه.
سلیمان نبی اسطوره ی ثروت و قدرت
در جهان است
او هنگام دعا به خداوند میگوید : خدایا به من
ملکی عطا کن که تا به حال به کسی نداده ای
و بعد از من هم به کسی عطا نخواهی کرد.
او همه چیز را با هم میخواهد چون به قدرت
نامحدود خداوند ایمان دارد. او باور دارد و دریافت میکند .
پس تو هم باور کن
و هنگام دعا کردن زیاده خواه باش
نترس..
شب خوش
@kadbanoiranii
سلیمان نبی اسطوره ی ثروت و قدرت
در جهان است
او هنگام دعا به خداوند میگوید : خدایا به من
ملکی عطا کن که تا به حال به کسی نداده ای
و بعد از من هم به کسی عطا نخواهی کرد.
او همه چیز را با هم میخواهد چون به قدرت
نامحدود خداوند ایمان دارد. او باور دارد و دریافت میکند .
پس تو هم باور کن
و هنگام دعا کردن زیاده خواه باش
نترس..
شب خوش
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁الـهی تـو را سپـاس میگويم
✨از اينکه دوباره خورشيد مهرت
🍁از پشت پـرده ی
✨تاريکی و ظلمت طلوع کرد
🍁و جـلوه ی صبح را
✨بر دنيـای کائنات گستراند
🍁برای شروع یک روز عالی
✨ توکل میکنیم به اسم اعظمت یاالله
🍁 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
🌷 @kadbanoiranii
✨از اينکه دوباره خورشيد مهرت
🍁از پشت پـرده ی
✨تاريکی و ظلمت طلوع کرد
🍁و جـلوه ی صبح را
✨بر دنيـای کائنات گستراند
🍁برای شروع یک روز عالی
✨ توکل میکنیم به اسم اعظمت یاالله
🍁 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
🌷 @kadbanoiranii
#کلوچه_هل
این کلوچه خیلی راحت و خوش بافت و خوشمزه هست .
❇️فقط یه نکته خیلی مهم داره زمان پختش از ۱۵ دقیقه بیشتر نشه که خشک میشه 🤝🥰
فر ۱۸۰ درجه برقی از قبل گرم شده
فر ۲۰۰ درجه گازی از قبل گرم شده
زمان پخت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه . اگه طلایی نشد حرارت زیر رو خاموش و حرارت بالا رو روشن کنید که کمی طلایی بشه.
بعد خنک شدن هم تو ظرف در بسته نگه داری کنید .
❇️ این کلوچه بابت کیکی و نرمی داره . خیلی هم خوش عطر 😍
نکته ؛ بخواین بافتش بازاری تر بشه میتونید ۱/۸ قاشق چایخوری نمک میوه بزنید .
#کلوچه_هل
آرد ۲۰۰ گرم ( یک و یک سوم پیمانه )
بکینگ پودر یک قاشق چایخوری
پودر هل نصف قاشق چایخوری
وانیل نصف قاشق چایخوری
تخم مرغ یک عدد
شکر ۸۰ گرم ( نصف پیمانه سرخالی )
روغن مایع ۷۰ گرم ( ۱/۳ پیمانه سرخالی)
شیر ۶۰ گرم ( یک چهارم پیمانه سرپر)
گلاب ۲۰ گرم ( سه قاشق غذاخوری )
با این مواد ۱۴ تا کلوچه داشتم . تعدادش بستگی به اندازه ای هست که روی سینی پایپ میکنید .
اگه مواد خیلی شل بود کمی آرد بزن که کلوچه پخش نشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
این کلوچه خیلی راحت و خوش بافت و خوشمزه هست .
❇️فقط یه نکته خیلی مهم داره زمان پختش از ۱۵ دقیقه بیشتر نشه که خشک میشه 🤝🥰
فر ۱۸۰ درجه برقی از قبل گرم شده
فر ۲۰۰ درجه گازی از قبل گرم شده
زمان پخت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه . اگه طلایی نشد حرارت زیر رو خاموش و حرارت بالا رو روشن کنید که کمی طلایی بشه.
بعد خنک شدن هم تو ظرف در بسته نگه داری کنید .
❇️ این کلوچه بابت کیکی و نرمی داره . خیلی هم خوش عطر 😍
نکته ؛ بخواین بافتش بازاری تر بشه میتونید ۱/۸ قاشق چایخوری نمک میوه بزنید .
#کلوچه_هل
آرد ۲۰۰ گرم ( یک و یک سوم پیمانه )
بکینگ پودر یک قاشق چایخوری
پودر هل نصف قاشق چایخوری
وانیل نصف قاشق چایخوری
تخم مرغ یک عدد
شکر ۸۰ گرم ( نصف پیمانه سرخالی )
روغن مایع ۷۰ گرم ( ۱/۳ پیمانه سرخالی)
شیر ۶۰ گرم ( یک چهارم پیمانه سرپر)
گلاب ۲۰ گرم ( سه قاشق غذاخوری )
با این مواد ۱۴ تا کلوچه داشتم . تعدادش بستگی به اندازه ای هست که روی سینی پایپ میکنید .
اگه مواد خیلی شل بود کمی آرد بزن که کلوچه پخش نشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کلوچه_هل
خانم‌زحمتی عزیز
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کلوچه_هل
خانم‌زحمتی عزیز
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_شیرمال
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_شیرمال
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_هویج
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تزیین_هویج
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دسر_توت_فرنگی_خوشگل و قرتی 🍓
ژله توت فرنگی : ۱ بسته
آب جوش : ۱ لیوان
خامه صبحانه : ۱ بسته
پودر قند : نصف لیوان
شیر : نصف لیوان
رنگ خوراکی قرمز : چند قطره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#دسر_توت_فرنگی_خوشگل و قرتی 🍓
ژله توت فرنگی : ۱ بسته
آب جوش : ۱ لیوان
خامه صبحانه : ۱ بسته
پودر قند : نصف لیوان
شیر : نصف لیوان
رنگ خوراکی قرمز : چند قطره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ترشی_بندری
مواد لازم:
بادمجان ۶عدد
گل کلم ۵۰۰ گرم
هویج ۳۰۰گرم
سیر ۷_۸ حبه
فلفل سبز تند ۴عدد
ادویه ها شامل:
زردچوبه ، نمک، فلفل قرمز ، سیاه دانه(از هرکدام یک قاشق مرباخوری)
سرکه به اندازه ای که روی مواد رو بگیره و مواد داخلش غوطه ور بشن
رب گوجه ۵ قاشق سرپر غذاخوری
این ترشی بعد از سه روز قابل استفاده هست .
نکته:ترشی را حتما درون یخچال قراربدید .
@kadbanoiranii
مواد لازم:
بادمجان ۶عدد
گل کلم ۵۰۰ گرم
هویج ۳۰۰گرم
سیر ۷_۸ حبه
فلفل سبز تند ۴عدد
ادویه ها شامل:
زردچوبه ، نمک، فلفل قرمز ، سیاه دانه(از هرکدام یک قاشق مرباخوری)
سرکه به اندازه ای که روی مواد رو بگیره و مواد داخلش غوطه ور بشن
رب گوجه ۵ قاشق سرپر غذاخوری
این ترشی بعد از سه روز قابل استفاده هست .
نکته:ترشی را حتما درون یخچال قراربدید .
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#الویه رو دیگه ساده سرو نکن
همین قدر شیک و باسلیقه درستش کن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#الویه رو دیگه ساده سرو نکن
همین قدر شیک و باسلیقه درستش کن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیرینی_اتریشی
آرد :200 گرم
کره: 100 گرم
زرده تخم مرغ :1 عدد
پودر قند:1/2 پیمانه
وانیل:1/4 ق.چ
رنده پوست لیمو
مارمالادتوت فرنگی: 100 گرم
پودر قند:برای تزیین
🔸کره و زرده تخم مرغ و پودرقند و وانیل و رنده پوست لیمو رو با هم مخلوط کنید و به آرد اضافه کنید. موادو با هم مخلوط کنید(با دست ورز بدین) تا خمیرجمع بشه. خمیرو نیم ساعت در یخچال بزارین. بعد از این مدت خمیرو با وردنه باز کنید و با کاتر(هر کاتری دوست دارین)قالب بزنید یکی از خمیرها رو ساده و دیگری رو سوراخ دار کنید(با کاتر). با حرارت 175 درجه به مدت 10 تا 15 دقیقه قرار بدین.بعداز پخت،شیرینی بدون سوراخ و مارمالاد بزنید و شیرینی کاتر زده شده رو روش قرار بدین.و پودر قند روش الک کنید
♦️کره هم دمای محیط باشد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده
#شیرینی_اتریشی
آرد :200 گرم
کره: 100 گرم
زرده تخم مرغ :1 عدد
پودر قند:1/2 پیمانه
وانیل:1/4 ق.چ
رنده پوست لیمو
مارمالادتوت فرنگی: 100 گرم
پودر قند:برای تزیین
🔸کره و زرده تخم مرغ و پودرقند و وانیل و رنده پوست لیمو رو با هم مخلوط کنید و به آرد اضافه کنید. موادو با هم مخلوط کنید(با دست ورز بدین) تا خمیرجمع بشه. خمیرو نیم ساعت در یخچال بزارین. بعد از این مدت خمیرو با وردنه باز کنید و با کاتر(هر کاتری دوست دارین)قالب بزنید یکی از خمیرها رو ساده و دیگری رو سوراخ دار کنید(با کاتر). با حرارت 175 درجه به مدت 10 تا 15 دقیقه قرار بدین.بعداز پخت،شیرینی بدون سوراخ و مارمالاد بزنید و شیرینی کاتر زده شده رو روش قرار بدین.و پودر قند روش الک کنید
♦️کره هم دمای محیط باشد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دسر_روکر_موز
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#دسر_روکر_موز
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#سمبوسه_خوشمزه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#سمبوسه_خوشمزه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪