This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تخم_شربتی_معلق
بیا با این ترفند با شربت خونگی که تخم شربتی معلق داره از مهمونات پذیرایی کن و حسابی دلبری کن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تخم_شربتی_معلق
بیا با این ترفند با شربت خونگی که تخم شربتی معلق داره از مهمونات پذیرایی کن و حسابی دلبری کن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#لقمه های خوشمزه
مواد لازم :
_خمیر پیتزا
_سس کچاب یا رب چهار قاشق
_گوجه دو عدد
_سوسیس یا کالباس ۲۰۰ گرم
_پنیر پیتزا ۲۰۰ گرم
_یک عدد زرده تخم مرغ و چهار قاشق شیر (برای رنگ سطح لقمه ها ) .
پ.ن : مدت زمان پخت ۲۰ الی ۳۰ دقیقه با دمای ۱۸۰ درجه
پ.ن : مواد روی لقمه ها رو به سلیقه ی خودتون می تونید تغییر بدید 😉
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد لازم :
_خمیر پیتزا
_سس کچاب یا رب چهار قاشق
_گوجه دو عدد
_سوسیس یا کالباس ۲۰۰ گرم
_پنیر پیتزا ۲۰۰ گرم
_یک عدد زرده تخم مرغ و چهار قاشق شیر (برای رنگ سطح لقمه ها ) .
پ.ن : مدت زمان پخت ۲۰ الی ۳۰ دقیقه با دمای ۱۸۰ درجه
پ.ن : مواد روی لقمه ها رو به سلیقه ی خودتون می تونید تغییر بدید 😉
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🔴 #حلوای_سه_آرد
از حلوهای مجلسی و خوشمزه اس که میتونید برای مراسم ها درستش کنید👌🏻
این مدل حلوا خیلی نرم و خوش بافته که همونطور از اسمش مشخصه از ترکیب سه نوع آرد متفاوت درست میشه🌱
این مقدار مواد برای تعداد زیاد هست👌🏻
.#حلوا_سه_آرد
آرد سفید ۴ لیوان
آرد برنج ۱/۵ لیوان
آرد نخودچی ۱/۵ لیوان
شکر ۶ و نیم لیوان
آب ۱۰ لیوان
گلاب ۱ لیوان
ترکیب روغن جامد،مایع و کره ۳ و نیم لیوان
زعفران دم کرده غلیظ نصف لیوان
پودر هل ۱ قاشق غذاخوری
برای حلوای سه آرد اول شهد حلوا رو آماده می کنیم. داخل یک قابلمه آب رو به همراه شکر، گلاب و زعفران دم کرده غلیظ اضافه می کنیم، بعد روی حرارت ملایم قرار میدیم.
حالا شهد رو هم می زنیم تا ذرات شکر کاملا حل بشه. دقت کنید نیازی به جوشیدن شهد نیست و فقط در حد حل شدن شکر کافیه. بعد شهد رو از روی حرارت بر می داریم و اجازه بدید خنک بشه.
تو این مرحله یک تابه مناسب روی حرارت ملایم قرار بدید، بعد آرد سه صفر قنادی رو داخل تابه الک می کنیم. بعد آرد رو به مدت ۱۵ دقیقه روی حرارت ملایم تفت بدید تا بوی خامی اون گرفته بشه.
حالا آرد برنج رو روی آرد سفید الک می کنیم و دوباره به مدت ۱۵ دقیقه تفت میدیم. بعد آرد نخودچی رو روی مخلوط آرد برنج و سفید الک می کنیم.
تو این مرحله مخلوط ۳ آرد رو دوباره به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دیگه تفت بدید. دقت کنید مداوم هم بزنید چون آرد نخودچی سریع میسوزه.بعد مخلوط ۳ آرد رو دوباره الک کنید.حالا مخلوط سه آرد الک شده رو دوباره داخل تابه بر می گردونیم. تو این مرحله روغن رو اضافه می کنیم. مخلوط روغن جامد، کره و روغن مایع استفاده کنید.
تو این مرحله روغن رو کم کم به آرد اضافه کنید و مخلوط کنید. دقت کنید بسته به جنس آرد روغن رو کم کم اضافه کنید تا حلوا چرب نشه. وقتی که حلوا کاملا لطیف و یکدست شد اون رو از روی حرارت بر می داریم.
حالا شهد رو آروم آروم تو ۳ مرحله به حلوا اضافه کنید، بعد به صورت مداوم هم بزنید. دقت کنید زمانی که تمام شهد رو اضافه کنید حلوا حالت آبکی پیدا میکنه که طبیعیه. تابه رو دوباره روی حرارت بزارید.
در آخر حلوا رو روی حرارت مدام هم بزنید تا حلوا سفت بشه. حلوا را به روش گهواره وسط تابه جمع کنید، سپس حلوا رو درون قیف بریزید و به شکل دلخواه داخل ظرف بریزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
از حلوهای مجلسی و خوشمزه اس که میتونید برای مراسم ها درستش کنید👌🏻
این مدل حلوا خیلی نرم و خوش بافته که همونطور از اسمش مشخصه از ترکیب سه نوع آرد متفاوت درست میشه🌱
این مقدار مواد برای تعداد زیاد هست👌🏻
.#حلوا_سه_آرد
آرد سفید ۴ لیوان
آرد برنج ۱/۵ لیوان
آرد نخودچی ۱/۵ لیوان
شکر ۶ و نیم لیوان
آب ۱۰ لیوان
گلاب ۱ لیوان
ترکیب روغن جامد،مایع و کره ۳ و نیم لیوان
زعفران دم کرده غلیظ نصف لیوان
پودر هل ۱ قاشق غذاخوری
برای حلوای سه آرد اول شهد حلوا رو آماده می کنیم. داخل یک قابلمه آب رو به همراه شکر، گلاب و زعفران دم کرده غلیظ اضافه می کنیم، بعد روی حرارت ملایم قرار میدیم.
حالا شهد رو هم می زنیم تا ذرات شکر کاملا حل بشه. دقت کنید نیازی به جوشیدن شهد نیست و فقط در حد حل شدن شکر کافیه. بعد شهد رو از روی حرارت بر می داریم و اجازه بدید خنک بشه.
تو این مرحله یک تابه مناسب روی حرارت ملایم قرار بدید، بعد آرد سه صفر قنادی رو داخل تابه الک می کنیم. بعد آرد رو به مدت ۱۵ دقیقه روی حرارت ملایم تفت بدید تا بوی خامی اون گرفته بشه.
حالا آرد برنج رو روی آرد سفید الک می کنیم و دوباره به مدت ۱۵ دقیقه تفت میدیم. بعد آرد نخودچی رو روی مخلوط آرد برنج و سفید الک می کنیم.
تو این مرحله مخلوط ۳ آرد رو دوباره به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه دیگه تفت بدید. دقت کنید مداوم هم بزنید چون آرد نخودچی سریع میسوزه.بعد مخلوط ۳ آرد رو دوباره الک کنید.حالا مخلوط سه آرد الک شده رو دوباره داخل تابه بر می گردونیم. تو این مرحله روغن رو اضافه می کنیم. مخلوط روغن جامد، کره و روغن مایع استفاده کنید.
تو این مرحله روغن رو کم کم به آرد اضافه کنید و مخلوط کنید. دقت کنید بسته به جنس آرد روغن رو کم کم اضافه کنید تا حلوا چرب نشه. وقتی که حلوا کاملا لطیف و یکدست شد اون رو از روی حرارت بر می داریم.
حالا شهد رو آروم آروم تو ۳ مرحله به حلوا اضافه کنید، بعد به صورت مداوم هم بزنید. دقت کنید زمانی که تمام شهد رو اضافه کنید حلوا حالت آبکی پیدا میکنه که طبیعیه. تابه رو دوباره روی حرارت بزارید.
در آخر حلوا رو روی حرارت مدام هم بزنید تا حلوا سفت بشه. حلوا را به روش گهواره وسط تابه جمع کنید، سپس حلوا رو درون قیف بریزید و به شکل دلخواه داخل ظرف بریزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#حلوا_سه_آرد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#حلوا_سه_آرد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر #تاپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر #تاپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#قاصدک_با_ویفرپیپر
#ویفرپیپر
آموزش قاصدک با ویفرپیپر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیرینی_نارگیلی
#داغ_زدن_اصولی_شیرینی_نارگیلی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#شیرینی_نارگیلی
#داغ_زدن_اصولی_شیرینی_نارگیلی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزيين_يه_سوپ_خوشگل_مخصوص_سخت_پسندا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تزيين_يه_سوپ_خوشگل_مخصوص_سخت_پسندا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#درست_کردن_ادویه_برای_غذاها
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#درست_کردن_ادویه_برای_غذاها
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیرینی_گل_مینا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#شیرینی_گل_مینا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تفت_دادن_مواد_غذایی_باذکر_نکات_ریز
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تفت_دادن_مواد_غذایی_باذکر_نکات_ریز
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیرینی_بهشتی_شکلاتی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#شیرینی_بهشتی_شکلاتی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزيين_آش_رشته_خوشگل_ومتفاوت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تزيين_آش_رشته_خوشگل_ومتفاوت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#آموزش_تزیین_کیک_باخامه_وگاناش
ساده وشیک
.رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#آموزش_تزیین_کیک_باخامه_وگاناش
ساده وشیک
.رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فيلم_آموزشي
#ترفند_با_ظروف_سوخته_چکار_کنيم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#ترفند_با_ظروف_سوخته_چکار_کنيم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فيلم_آموزشي
#درست_کردن_پوست_کن_با_در_نوشابه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#درست_کردن_پوست_کن_با_در_نوشابه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🦋🦋🦋🦋
🦋🦋🦋
🦋🦋
🦋
#بی_صدا_طلوع_کن
پارت_61
قطره ای اشک از چشاش سرازیر شد.میل شدیدی به پاک کردن اشکاش و بوسیدن گونه های سرخش داشتم.
کاش دستش رو میگرفتم.. بغلش میکردم و دستی به موهای بلندش میکشیدم.
یا کاش بوی عطر زنونه و گرمش رو شب تا صبح وقتی که توی آغوشم بود استشمام میکردم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با دل و ذهنم،کنترل افسارمو دستم گرفته و ذهنم پیروز مندانه دهن کجی به دلم کرد.
اول باید اعتماد طلوع رو جلب میکردم!
پشتم رو به طلوع کردم تا خطائی ازم سر نزند.
با چرخیدن صدای کلید روی قفل در ورودی حیاط، قامت مرد و زنی رو دیدم که خوشحال و خنده کنان با دستانی پر وارد خانه شدند.
طلوع دو پله رو رد کرده و به سمتشون رفت. کیسه های خرید رو ازشون گرفته و دوباره مسیری که رفته بود رو برگشت.
به کمک پدر طلوع رفتم و چند کیسه سفید رنگ که مارک فروشگاه معروفی روش چاپ شده بود ازش گرفتم.
_ پسرم گشنه موندی نه.. الان میرم سفره میچینم و غذاتونو آماده میکنم. فقط امیدوارم از دستپخت من خوشت بیاد.
رو به مادر طلوع که با کمک نرده های کنار پله به سمت خونه میرفت گفتم:
_ ممنونم مادرجان،فعلا گشنه نیستم شما استراحت کنید تازه از راه رسیدین.
کیسه های خرید رو داخل آشپزخونه گذاشتم. طلوع در حال جابه جایی مواد غذایی به داخل یخچال و کابینت بود.
با صدای زنگ گوشیم، موبایلم رو از داخل جیب شلوارم درآوردم و نگاهی به اسم روی صفحه کردم.
رد تماس زدم و بعد از کسب اجازه از صاحبخانه، ازخونه بیرون رفتم تا راحت تر بتونم با تلفن حرف بزنم.
در ماشین رو باز کردم و پشت فرمون نشستم.
قفل گوشیم رو باز کرده و روی اسم منصوری ضربه ای زدم.
_سلام منصوری چه خبر؟
_ سلام آقا هم خبر خوب دارم هم بد. کدوم اول بگم؟
_ فرقی نداره. اول بده رو بگو ببینم چیه؟
_ رد امینی رو زده بودیم اما یهو غیب شد!
با عصبانیت مشتی به فرمان ماشین زدم گفتم:
_ یعنی چی غیب شده؟
_ بچه ها رد شو توی یه مهمونی زدن. وقتی وارد مهمونی شدیم هیچکس ندیدتش!
همه فقط اومدنش رو دیدن! اینکه کجا رفت و چطوری ناپدید شده رو، هیچکس ندیده . انگار یهو آب شده رفته تو زمین.
_ خبر خوبت چیه؟
_ رامین برگشته ایران!
به مغزم فشار آوردم تا دنبال آشناییتی با رامین بگردم.
_ رامین کیه؟
_ رامین برادر روژین.
_ خب به چه درد من میخوره؟
_ تنها راه پیدا کردن امینی اونه. بلاخره امینی با برادرزاده هاش ترتیب یه ملاقاتی رو میده. فقط باید مدام تعقیبشون کنیم. هم روژین و هم رامین!
_ این تنها راهش نیست!
_ چی تو فکرتونِ آقا؟
چهره طلوع لحظه ای از جلوی چشمم کنار نمیرفت.
گفتن و عملش سخت بود. اما تنها راهم همین بود!
_ با روژین عقد میکنم!
منصوری با صدای بلندی گفت:
_ چی؟!
_ همون که شنیدی منصوری، نمیخوام کسی ازین موضوع خبردار شه!
_ ولی اخه اقا..
میون حرفش پریدم و گفتم :
_ ولی و اما و اگر واسه من نیار منصوری. بفهمم رضا چیزی خبر دار شده خودت میدونی.
کار دیگه ای نداری؟
_نه آقا خداحافظ
تلفن رو قطع کردم. ساق دستمو رو فرمون گذاشتم و پیشونیمو بهش تکیه دادم.
مغزم هنگ کرده و قدرت فکر کردن به هرچیزی رو ازم گرفته بود.
راهی که تصمیم داشتم برم، توش پر از خطر بود اما من فقط به یه چیزی فکر میکردم.
" انتقام "
با ضربه چند تقه به شیشه ماشین، سرمو بلند کردم و با پدر طلوع مواجه شدم.
شیشه ماشین رو پایین کشیدم
_ مزاحمت شدم پسرم؟
_نه بفرمایید مشکلی پیش اومده؟
_ مشکل که نه! میتونیم باهم چنددقیقه ای مردونه حرف بزنیم.
با گفتن بله البته،قفل ماشین باز کردم و پدر طلوع داخل ماشین جای گرفت.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🦋🦋🦋
🦋🦋
🦋
#بی_صدا_طلوع_کن
پارت_61
قطره ای اشک از چشاش سرازیر شد.میل شدیدی به پاک کردن اشکاش و بوسیدن گونه های سرخش داشتم.
کاش دستش رو میگرفتم.. بغلش میکردم و دستی به موهای بلندش میکشیدم.
یا کاش بوی عطر زنونه و گرمش رو شب تا صبح وقتی که توی آغوشم بود استشمام میکردم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با دل و ذهنم،کنترل افسارمو دستم گرفته و ذهنم پیروز مندانه دهن کجی به دلم کرد.
اول باید اعتماد طلوع رو جلب میکردم!
پشتم رو به طلوع کردم تا خطائی ازم سر نزند.
با چرخیدن صدای کلید روی قفل در ورودی حیاط، قامت مرد و زنی رو دیدم که خوشحال و خنده کنان با دستانی پر وارد خانه شدند.
طلوع دو پله رو رد کرده و به سمتشون رفت. کیسه های خرید رو ازشون گرفته و دوباره مسیری که رفته بود رو برگشت.
به کمک پدر طلوع رفتم و چند کیسه سفید رنگ که مارک فروشگاه معروفی روش چاپ شده بود ازش گرفتم.
_ پسرم گشنه موندی نه.. الان میرم سفره میچینم و غذاتونو آماده میکنم. فقط امیدوارم از دستپخت من خوشت بیاد.
رو به مادر طلوع که با کمک نرده های کنار پله به سمت خونه میرفت گفتم:
_ ممنونم مادرجان،فعلا گشنه نیستم شما استراحت کنید تازه از راه رسیدین.
کیسه های خرید رو داخل آشپزخونه گذاشتم. طلوع در حال جابه جایی مواد غذایی به داخل یخچال و کابینت بود.
با صدای زنگ گوشیم، موبایلم رو از داخل جیب شلوارم درآوردم و نگاهی به اسم روی صفحه کردم.
رد تماس زدم و بعد از کسب اجازه از صاحبخانه، ازخونه بیرون رفتم تا راحت تر بتونم با تلفن حرف بزنم.
در ماشین رو باز کردم و پشت فرمون نشستم.
قفل گوشیم رو باز کرده و روی اسم منصوری ضربه ای زدم.
_سلام منصوری چه خبر؟
_ سلام آقا هم خبر خوب دارم هم بد. کدوم اول بگم؟
_ فرقی نداره. اول بده رو بگو ببینم چیه؟
_ رد امینی رو زده بودیم اما یهو غیب شد!
با عصبانیت مشتی به فرمان ماشین زدم گفتم:
_ یعنی چی غیب شده؟
_ بچه ها رد شو توی یه مهمونی زدن. وقتی وارد مهمونی شدیم هیچکس ندیدتش!
همه فقط اومدنش رو دیدن! اینکه کجا رفت و چطوری ناپدید شده رو، هیچکس ندیده . انگار یهو آب شده رفته تو زمین.
_ خبر خوبت چیه؟
_ رامین برگشته ایران!
به مغزم فشار آوردم تا دنبال آشناییتی با رامین بگردم.
_ رامین کیه؟
_ رامین برادر روژین.
_ خب به چه درد من میخوره؟
_ تنها راه پیدا کردن امینی اونه. بلاخره امینی با برادرزاده هاش ترتیب یه ملاقاتی رو میده. فقط باید مدام تعقیبشون کنیم. هم روژین و هم رامین!
_ این تنها راهش نیست!
_ چی تو فکرتونِ آقا؟
چهره طلوع لحظه ای از جلوی چشمم کنار نمیرفت.
گفتن و عملش سخت بود. اما تنها راهم همین بود!
_ با روژین عقد میکنم!
منصوری با صدای بلندی گفت:
_ چی؟!
_ همون که شنیدی منصوری، نمیخوام کسی ازین موضوع خبردار شه!
_ ولی اخه اقا..
میون حرفش پریدم و گفتم :
_ ولی و اما و اگر واسه من نیار منصوری. بفهمم رضا چیزی خبر دار شده خودت میدونی.
کار دیگه ای نداری؟
_نه آقا خداحافظ
تلفن رو قطع کردم. ساق دستمو رو فرمون گذاشتم و پیشونیمو بهش تکیه دادم.
مغزم هنگ کرده و قدرت فکر کردن به هرچیزی رو ازم گرفته بود.
راهی که تصمیم داشتم برم، توش پر از خطر بود اما من فقط به یه چیزی فکر میکردم.
" انتقام "
با ضربه چند تقه به شیشه ماشین، سرمو بلند کردم و با پدر طلوع مواجه شدم.
شیشه ماشین رو پایین کشیدم
_ مزاحمت شدم پسرم؟
_نه بفرمایید مشکلی پیش اومده؟
_ مشکل که نه! میتونیم باهم چنددقیقه ای مردونه حرف بزنیم.
با گفتن بله البته،قفل ماشین باز کردم و پدر طلوع داخل ماشین جای گرفت.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🦋🦋🦋🦋
🦋🦋🦋
🦋🦋
🦋
#بی_صدا_طلوع_کن
پارت_62
سکوت مطلق و تلخی، فضای بین مون رو پر کرده بود.
هر دو به رو به رو خیره شده و پر از حرفای ناگفته بودیم.
طلوع راست میگفت! کاش کسی پیدا میشد تا تموم درد ودل های مارو میشنید و بی هیچ حرفی تنهامون میذاشت!
بعضی وقتا شدیدا دوست داشتم جنسیتم تغییر کرده و در قالب یک زن فرو میرفتم.
زن ها حرفاشونو از خرید رژ قرمز جدیدشون شروع کرده و در انتها متوجه راز نهفته توی سینه شون میشدی!
یا اصلا عده ای از زنان هم هستن که دلیلی برای این همه مقدمه چینی ندارند.
به یکباره سر اصل مطلب رفته و اظهار دلتنگی و درد ودل میکنند.
اما مردها فقط توی سکوت باهم حرف میزنند.
انقدر کنار هم سکوت میکنیم که اگه کسی توی چشممون نگاه کنه، کر میشه!
بلاخره پدر طلوع گلویی صاف کرد و سکوت بین مون رو شکست .
_ وقتی نزدیک زایمان خانومم شد و بردنش اتاق عمل، دکترا گفتن یامادرش زنده میمونه یا بچه تون. خیلی سخت بود انتخاب بین کسی که عاشقشی و کسی که از خون خودته.
از شب تا صبح فقط توی بیمارستان گریه کردم و از خدا خواستم جون منو بگیره اما بذاره اون دوتا زنده بمونن..
نمیدونم چندساعت گذشته بود که داداشم اومد دنبالم. گفت بیا بریم بچه دنیا اومده! دختر هم هست! جفتشون هم سالمن..
باورم نمیشد!
دیگه ادامه حرف داداشمو نشنیدم و به سمت اتاق خانومم دوییدم.
وقتی صورت دخترمو دیدم مثل خورشید میدرخشید، اسمشو گذاشتیم طلوع!
اون دختر تو زندگی من طلوع کرد و با وجودش دنیامو روشن تر کرد..
کمی مکث کرد. صداش کمی غمناک شده و به نقطه نامعلومی خیره شده بود... ذهنم از روژین خارج شده و فقط به طلوع فکر میکردم.
_ همه چی اوایل خوب بود تا اینکه خانومم مریض شد. افسردگی بعد از زایمان گرفت..
تا چندسال درگیر مریضی خانمم شدم. همه نوع دکتر بردمش اما همه رو نصفه رها میکرد یا به هربهانه ای ازش طفره میرفت.
منم بین طلوع و زنم مونده بودم.
از یه طرف مریضی خانمم از طرف دیگه تنهایی طلوع..
تمام بچگیش با کسی به اسم آیهان گذشت.. آیهان پسرعموشه..
جونشون بهم وصل بود. خونه هامون کنار هم بود و هروقت خانمم رو میبردم دکتر یا کاری داشتم خیالم از بابت طلوع راحت بود چون آیهان خالصانه محبتش رو نشون میداد و مواظبش بود.
با آوردن اسم آیهان اخمی روی چهره ام نشست. تصور اینکه طلوع رابطه نزدیکی با مردی جز من رو داشته منو ناراحت کرده بود.
کِشِش عجیبی بهش داشتم و دلیلش هنوز برام ناشناخته بود.
شاید سادگی و آروم بودنش و نجابتی که داشت منو وادار میکرد بیشتر بهش توجه کنم.
اصلا عاشقی که دلیل نمیخواد، میخواد؟؟!!
آهی از ته دل کشید و ادامه داد:
_ من پدر خوبی براش نبودم! نتونستم بین زنم و دخترم و کارم مدیریت کنم. نتیجه اش هم شد دوری دخترم از ما ! نمیدونم طلوع راجبه ما و زندگیش چی گفته بهت و تا کجاها تعریف کرده.. اما..
اما دلم میخواد هواشو داشته باشی!
به در ماشین تکیه داد و کاملا به سمتم چرخید.
_طلوع کسی بود که از مردا فرار میکرد، حتی روبوسی با عموش هم براش سخت بود،ولی وقتی دیدیم با تو اومده اینجا خیلی تعجب کردیم.
البته بیشتر خوشحال شدیم!چون فکر کردیم دوران تنهایی طلوع به سر اومده!
الانم پیشت اومدم تا بگم اگه دخترم تا اینجا باهات اومده، بدون از بین این همه مرد و این همه سال تنهایی به تو اعتماد کرده!
پس نذار الان که شاهد خوب بودن حالش با تو هستیم خدایی نکرده مشکلاتی به وجود بیاد!
متوجه منظورم که هستی؟
با شنیدن این حرفا از خودم عصبی و ناراحت شده بودم .چرا باید الان که تصمیم به ازدواج با روژین رو داشتم این چیزارو از پدر طلوع میشنیدم ؟ تقصیر خودم بود که ناغافل دلمو به طلوع داده و حالا با آوردنش به شمال، که وجودش هم ضروری نبود باعث شده بودم منو دچار سرگردونی بیشتری کنه!
طلوع رو میخواستم! ولی نه الان!
من تو چند قدمی نابودی دشمنم بودم. هر نوع رابطه با دختری برام به ضررم تموم میشد. نمیخواستم ادم بی گناهی رو وارد ماجراهای خودم کنم. برای همین تمام تلاشم دوری از طلوع بود. اما این یک هفته هرچی سعی کردم کمتر شرکت بیام و جوری رفت و آمد کنم تا طلوع رو نبینم فایده ای نداشت و هر روز دلتنگ تر از دیروز میشدم،برای همین برنامه ای چیدم تا همراهم به شمال بیاد تا رفع دلتنگی کنم.
ولی از طرفی برنامه عقدم با روژین این وسط بار اضافه ای بر روی بارهای دیگه روی شونه ام شده بود
_ حواست به من هست پسرجان؟
با سر تایید کرده و گفتم:
_ بله کاملا متوجه حرفاتون هستم. من چشم بد به دخترتون ندارم. رابطه ماهم در حد همکار بودنه.ان شاالله بتونم اعتماد شما و هم طلوع رو جلب کنم
بیشتر ازین نتونستم جمله ای بگم.
تموم عصبانیتم رو سر دندون هام خالی کرده و بهم فشار میدادم. تنها چیزی که بهش احتیاج داشتم یه فضای باز برای نفس کشیدن بود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
@kadbanoiranii
🦋🦋🦋
🦋🦋
🦋
#بی_صدا_طلوع_کن
پارت_62
سکوت مطلق و تلخی، فضای بین مون رو پر کرده بود.
هر دو به رو به رو خیره شده و پر از حرفای ناگفته بودیم.
طلوع راست میگفت! کاش کسی پیدا میشد تا تموم درد ودل های مارو میشنید و بی هیچ حرفی تنهامون میذاشت!
بعضی وقتا شدیدا دوست داشتم جنسیتم تغییر کرده و در قالب یک زن فرو میرفتم.
زن ها حرفاشونو از خرید رژ قرمز جدیدشون شروع کرده و در انتها متوجه راز نهفته توی سینه شون میشدی!
یا اصلا عده ای از زنان هم هستن که دلیلی برای این همه مقدمه چینی ندارند.
به یکباره سر اصل مطلب رفته و اظهار دلتنگی و درد ودل میکنند.
اما مردها فقط توی سکوت باهم حرف میزنند.
انقدر کنار هم سکوت میکنیم که اگه کسی توی چشممون نگاه کنه، کر میشه!
بلاخره پدر طلوع گلویی صاف کرد و سکوت بین مون رو شکست .
_ وقتی نزدیک زایمان خانومم شد و بردنش اتاق عمل، دکترا گفتن یامادرش زنده میمونه یا بچه تون. خیلی سخت بود انتخاب بین کسی که عاشقشی و کسی که از خون خودته.
از شب تا صبح فقط توی بیمارستان گریه کردم و از خدا خواستم جون منو بگیره اما بذاره اون دوتا زنده بمونن..
نمیدونم چندساعت گذشته بود که داداشم اومد دنبالم. گفت بیا بریم بچه دنیا اومده! دختر هم هست! جفتشون هم سالمن..
باورم نمیشد!
دیگه ادامه حرف داداشمو نشنیدم و به سمت اتاق خانومم دوییدم.
وقتی صورت دخترمو دیدم مثل خورشید میدرخشید، اسمشو گذاشتیم طلوع!
اون دختر تو زندگی من طلوع کرد و با وجودش دنیامو روشن تر کرد..
کمی مکث کرد. صداش کمی غمناک شده و به نقطه نامعلومی خیره شده بود... ذهنم از روژین خارج شده و فقط به طلوع فکر میکردم.
_ همه چی اوایل خوب بود تا اینکه خانومم مریض شد. افسردگی بعد از زایمان گرفت..
تا چندسال درگیر مریضی خانمم شدم. همه نوع دکتر بردمش اما همه رو نصفه رها میکرد یا به هربهانه ای ازش طفره میرفت.
منم بین طلوع و زنم مونده بودم.
از یه طرف مریضی خانمم از طرف دیگه تنهایی طلوع..
تمام بچگیش با کسی به اسم آیهان گذشت.. آیهان پسرعموشه..
جونشون بهم وصل بود. خونه هامون کنار هم بود و هروقت خانمم رو میبردم دکتر یا کاری داشتم خیالم از بابت طلوع راحت بود چون آیهان خالصانه محبتش رو نشون میداد و مواظبش بود.
با آوردن اسم آیهان اخمی روی چهره ام نشست. تصور اینکه طلوع رابطه نزدیکی با مردی جز من رو داشته منو ناراحت کرده بود.
کِشِش عجیبی بهش داشتم و دلیلش هنوز برام ناشناخته بود.
شاید سادگی و آروم بودنش و نجابتی که داشت منو وادار میکرد بیشتر بهش توجه کنم.
اصلا عاشقی که دلیل نمیخواد، میخواد؟؟!!
آهی از ته دل کشید و ادامه داد:
_ من پدر خوبی براش نبودم! نتونستم بین زنم و دخترم و کارم مدیریت کنم. نتیجه اش هم شد دوری دخترم از ما ! نمیدونم طلوع راجبه ما و زندگیش چی گفته بهت و تا کجاها تعریف کرده.. اما..
اما دلم میخواد هواشو داشته باشی!
به در ماشین تکیه داد و کاملا به سمتم چرخید.
_طلوع کسی بود که از مردا فرار میکرد، حتی روبوسی با عموش هم براش سخت بود،ولی وقتی دیدیم با تو اومده اینجا خیلی تعجب کردیم.
البته بیشتر خوشحال شدیم!چون فکر کردیم دوران تنهایی طلوع به سر اومده!
الانم پیشت اومدم تا بگم اگه دخترم تا اینجا باهات اومده، بدون از بین این همه مرد و این همه سال تنهایی به تو اعتماد کرده!
پس نذار الان که شاهد خوب بودن حالش با تو هستیم خدایی نکرده مشکلاتی به وجود بیاد!
متوجه منظورم که هستی؟
با شنیدن این حرفا از خودم عصبی و ناراحت شده بودم .چرا باید الان که تصمیم به ازدواج با روژین رو داشتم این چیزارو از پدر طلوع میشنیدم ؟ تقصیر خودم بود که ناغافل دلمو به طلوع داده و حالا با آوردنش به شمال، که وجودش هم ضروری نبود باعث شده بودم منو دچار سرگردونی بیشتری کنه!
طلوع رو میخواستم! ولی نه الان!
من تو چند قدمی نابودی دشمنم بودم. هر نوع رابطه با دختری برام به ضررم تموم میشد. نمیخواستم ادم بی گناهی رو وارد ماجراهای خودم کنم. برای همین تمام تلاشم دوری از طلوع بود. اما این یک هفته هرچی سعی کردم کمتر شرکت بیام و جوری رفت و آمد کنم تا طلوع رو نبینم فایده ای نداشت و هر روز دلتنگ تر از دیروز میشدم،برای همین برنامه ای چیدم تا همراهم به شمال بیاد تا رفع دلتنگی کنم.
ولی از طرفی برنامه عقدم با روژین این وسط بار اضافه ای بر روی بارهای دیگه روی شونه ام شده بود
_ حواست به من هست پسرجان؟
با سر تایید کرده و گفتم:
_ بله کاملا متوجه حرفاتون هستم. من چشم بد به دخترتون ندارم. رابطه ماهم در حد همکار بودنه.ان شاالله بتونم اعتماد شما و هم طلوع رو جلب کنم
بیشتر ازین نتونستم جمله ای بگم.
تموم عصبانیتم رو سر دندون هام خالی کرده و بهم فشار میدادم. تنها چیزی که بهش احتیاج داشتم یه فضای باز برای نفس کشیدن بود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
@kadbanoiranii
🦋🦋🦋🦋
🦋🦋🦋
🦋🦋
🦋
#بی_صدا_طلوع_کن
پارت_62
سکوت مطلق و تلخی، فضای بین مون رو پر کرده بود.
هر دو به رو به رو خیره شده و پر از حرفای ناگفته بودیم.
طلوع راست میگفت! کاش کسی پیدا میشد تا تموم درد ودل های مارو میشنید و بی هیچ حرفی تنهامون میذاشت!
بعضی وقتا شدیدا دوست داشتم جنسیتم تغییر کرده و در قالب یک زن فرو میرفتم.
زن ها حرفاشونو از خرید رژ قرمز جدیدشون شروع کرده و در انتها متوجه راز نهفته توی سینه شون میشدی!
یا اصلا عده ای از زنان هم هستن که دلیلی برای این همه مقدمه چینی ندارند.
به یکباره سر اصل مطلب رفته و اظهار دلتنگی و درد ودل میکنند.
اما مردها فقط توی سکوت باهم حرف میزنند.
انقدر کنار هم سکوت میکنیم که اگه کسی توی چشممون نگاه کنه، کر میشه!
بلاخره پدر طلوع گلویی صاف کرد و سکوت بین مون رو شکست .
_ وقتی نزدیک زایمان خانومم شد و بردنش اتاق عمل، دکترا گفتن یامادرش زنده میمونه یا بچه تون. خیلی سخت بود انتخاب بین کسی که عاشقشی و کسی که از خون خودته.
از شب تا صبح فقط توی بیمارستان گریه کردم و از خدا خواستم جون منو بگیره اما بذاره اون دوتا زنده بمونن..
نمیدونم چندساعت گذشته بود که داداشم اومد دنبالم. گفت بیا بریم بچه دنیا اومده! دختر هم هست! جفتشون هم سالمن..
باورم نمیشد!
دیگه ادامه حرف داداشمو نشنیدم و به سمت اتاق خانومم دوییدم.
وقتی صورت دخترمو دیدم مثل خورشید میدرخشید، اسمشو گذاشتیم طلوع!
اون دختر تو زندگی من طلوع کرد و با وجودش دنیامو روشن تر کرد..
کمی مکث کرد. صداش کمی غمناک شده و به نقطه نامعلومی خیره شده بود... ذهنم از روژین خارج شده و فقط به طلوع فکر میکردم.
_ همه چی اوایل خوب بود تا اینکه خانومم مریض شد. افسردگی بعد از زایمان گرفت..
تا چندسال درگیر مریضی خانمم شدم. همه نوع دکتر بردمش اما همه رو نصفه رها میکرد یا به هربهانه ای ازش طفره میرفت.
منم بین طلوع و زنم مونده بودم.
از یه طرف مریضی خانمم از طرف دیگه تنهایی طلوع..
تمام بچگیش با کسی به اسم آیهان گذشت.. آیهان پسرعموشه..
جونشون بهم وصل بود. خونه هامون کنار هم بود و هروقت خانمم رو میبردم دکتر یا کاری داشتم خیالم از بابت طلوع راحت بود چون آیهان خالصانه محبتش رو نشون میداد و مواظبش بود.
با آوردن اسم آیهان اخمی روی چهره ام نشست. تصور اینکه طلوع رابطه نزدیکی با مردی جز من رو داشته منو ناراحت کرده بود.
کِشِش عجیبی بهش داشتم و دلیلش هنوز برام ناشناخته بود.
شاید سادگی و آروم بودنش و نجابتی که داشت منو وادار میکرد بیشتر بهش توجه کنم.
اصلا عاشقی که دلیل نمیخواد، میخواد؟؟!!
آهی از ته دل کشید و ادامه داد:
_ من پدر خوبی براش نبودم! نتونستم بین زنم و دخترم و کارم مدیریت کنم. نتیجه اش هم شد دوری دخترم از ما ! نمیدونم طلوع راجبه ما و زندگیش چی گفته بهت و تا کجاها تعریف کرده.. اما..
اما دلم میخواد هواشو داشته باشی!
به در ماشین تکیه داد و کاملا به سمتم چرخید.
_طلوع کسی بود که از مردا فرار میکرد، حتی روبوسی با عموش هم براش سخت بود،ولی وقتی دیدیم با تو اومده اینجا خیلی تعجب کردیم.
البته بیشتر خوشحال شدیم!چون فکر کردیم دوران تنهایی طلوع به سر اومده!
الانم پیشت اومدم تا بگم اگه دخترم تا اینجا باهات اومده، بدون از بین این همه مرد و این همه سال تنهایی به تو اعتماد کرده!
پس نذار الان که شاهد خوب بودن حالش با تو هستیم خدایی نکرده مشکلاتی به وجود بیاد!
متوجه منظورم که هستی؟
با شنیدن این حرفا از خودم عصبی و ناراحت شده بودم .چرا باید الان که تصمیم به ازدواج با روژین رو داشتم این چیزارو از پدر طلوع میشنیدم ؟ تقصیر خودم بود که ناغافل دلمو به طلوع داده و حالا با آوردنش به شمال، که وجودش هم ضروری نبود باعث شده بودم منو دچار سرگردونی بیشتری کنه!
طلوع رو میخواستم! ولی نه الان!
من تو چند قدمی نابودی دشمنم بودم. هر نوع رابطه با دختری برام به ضررم تموم میشد. نمیخواستم ادم بی گناهی رو وارد ماجراهای خودم کنم. برای همین تمام تلاشم دوری از طلوع بود. اما این یک هفته هرچی سعی کردم کمتر شرکت بیام و جوری رفت و آمد کنم تا طلوع رو نبینم فایده ای نداشت و هر روز دلتنگ تر از دیروز میشدم،برای همین برنامه ای چیدم تا همراهم به شمال بیاد تا رفع دلتنگی کنم
ولی از طرفی برنامه عقدم با روژین این وسط بار اضافه ای بر روی بارهای دیگه روی شونه ام شده بود
_ حواست به من هست پسرجان؟
با سر تایید کرده و گفتم:
_ بله کاملا متوجه حرفاتون هستم. من چشم بد به دخترتون ندارم. رابطه ماهم در حد همکار بودنه.ان شاالله بتونم اعتماد شما و هم طلوع رو جلب کنم.
بیشتر ازین نتونستم جمله ای بگم.
تموم عصبانیتم رو سر دندون هام خالی کرده و بهم فشار میدادم. تنها چیزی که بهش احتیاج داشتم یه فضای باز برای نفس کشیدن بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
@kadbanoiranii
🦋🦋🦋
🦋🦋
🦋
#بی_صدا_طلوع_کن
پارت_62
سکوت مطلق و تلخی، فضای بین مون رو پر کرده بود.
هر دو به رو به رو خیره شده و پر از حرفای ناگفته بودیم.
طلوع راست میگفت! کاش کسی پیدا میشد تا تموم درد ودل های مارو میشنید و بی هیچ حرفی تنهامون میذاشت!
بعضی وقتا شدیدا دوست داشتم جنسیتم تغییر کرده و در قالب یک زن فرو میرفتم.
زن ها حرفاشونو از خرید رژ قرمز جدیدشون شروع کرده و در انتها متوجه راز نهفته توی سینه شون میشدی!
یا اصلا عده ای از زنان هم هستن که دلیلی برای این همه مقدمه چینی ندارند.
به یکباره سر اصل مطلب رفته و اظهار دلتنگی و درد ودل میکنند.
اما مردها فقط توی سکوت باهم حرف میزنند.
انقدر کنار هم سکوت میکنیم که اگه کسی توی چشممون نگاه کنه، کر میشه!
بلاخره پدر طلوع گلویی صاف کرد و سکوت بین مون رو شکست .
_ وقتی نزدیک زایمان خانومم شد و بردنش اتاق عمل، دکترا گفتن یامادرش زنده میمونه یا بچه تون. خیلی سخت بود انتخاب بین کسی که عاشقشی و کسی که از خون خودته.
از شب تا صبح فقط توی بیمارستان گریه کردم و از خدا خواستم جون منو بگیره اما بذاره اون دوتا زنده بمونن..
نمیدونم چندساعت گذشته بود که داداشم اومد دنبالم. گفت بیا بریم بچه دنیا اومده! دختر هم هست! جفتشون هم سالمن..
باورم نمیشد!
دیگه ادامه حرف داداشمو نشنیدم و به سمت اتاق خانومم دوییدم.
وقتی صورت دخترمو دیدم مثل خورشید میدرخشید، اسمشو گذاشتیم طلوع!
اون دختر تو زندگی من طلوع کرد و با وجودش دنیامو روشن تر کرد..
کمی مکث کرد. صداش کمی غمناک شده و به نقطه نامعلومی خیره شده بود... ذهنم از روژین خارج شده و فقط به طلوع فکر میکردم.
_ همه چی اوایل خوب بود تا اینکه خانومم مریض شد. افسردگی بعد از زایمان گرفت..
تا چندسال درگیر مریضی خانمم شدم. همه نوع دکتر بردمش اما همه رو نصفه رها میکرد یا به هربهانه ای ازش طفره میرفت.
منم بین طلوع و زنم مونده بودم.
از یه طرف مریضی خانمم از طرف دیگه تنهایی طلوع..
تمام بچگیش با کسی به اسم آیهان گذشت.. آیهان پسرعموشه..
جونشون بهم وصل بود. خونه هامون کنار هم بود و هروقت خانمم رو میبردم دکتر یا کاری داشتم خیالم از بابت طلوع راحت بود چون آیهان خالصانه محبتش رو نشون میداد و مواظبش بود.
با آوردن اسم آیهان اخمی روی چهره ام نشست. تصور اینکه طلوع رابطه نزدیکی با مردی جز من رو داشته منو ناراحت کرده بود.
کِشِش عجیبی بهش داشتم و دلیلش هنوز برام ناشناخته بود.
شاید سادگی و آروم بودنش و نجابتی که داشت منو وادار میکرد بیشتر بهش توجه کنم.
اصلا عاشقی که دلیل نمیخواد، میخواد؟؟!!
آهی از ته دل کشید و ادامه داد:
_ من پدر خوبی براش نبودم! نتونستم بین زنم و دخترم و کارم مدیریت کنم. نتیجه اش هم شد دوری دخترم از ما ! نمیدونم طلوع راجبه ما و زندگیش چی گفته بهت و تا کجاها تعریف کرده.. اما..
اما دلم میخواد هواشو داشته باشی!
به در ماشین تکیه داد و کاملا به سمتم چرخید.
_طلوع کسی بود که از مردا فرار میکرد، حتی روبوسی با عموش هم براش سخت بود،ولی وقتی دیدیم با تو اومده اینجا خیلی تعجب کردیم.
البته بیشتر خوشحال شدیم!چون فکر کردیم دوران تنهایی طلوع به سر اومده!
الانم پیشت اومدم تا بگم اگه دخترم تا اینجا باهات اومده، بدون از بین این همه مرد و این همه سال تنهایی به تو اعتماد کرده!
پس نذار الان که شاهد خوب بودن حالش با تو هستیم خدایی نکرده مشکلاتی به وجود بیاد!
متوجه منظورم که هستی؟
با شنیدن این حرفا از خودم عصبی و ناراحت شده بودم .چرا باید الان که تصمیم به ازدواج با روژین رو داشتم این چیزارو از پدر طلوع میشنیدم ؟ تقصیر خودم بود که ناغافل دلمو به طلوع داده و حالا با آوردنش به شمال، که وجودش هم ضروری نبود باعث شده بودم منو دچار سرگردونی بیشتری کنه!
طلوع رو میخواستم! ولی نه الان!
من تو چند قدمی نابودی دشمنم بودم. هر نوع رابطه با دختری برام به ضررم تموم میشد. نمیخواستم ادم بی گناهی رو وارد ماجراهای خودم کنم. برای همین تمام تلاشم دوری از طلوع بود. اما این یک هفته هرچی سعی کردم کمتر شرکت بیام و جوری رفت و آمد کنم تا طلوع رو نبینم فایده ای نداشت و هر روز دلتنگ تر از دیروز میشدم،برای همین برنامه ای چیدم تا همراهم به شمال بیاد تا رفع دلتنگی کنم
ولی از طرفی برنامه عقدم با روژین این وسط بار اضافه ای بر روی بارهای دیگه روی شونه ام شده بود
_ حواست به من هست پسرجان؟
با سر تایید کرده و گفتم:
_ بله کاملا متوجه حرفاتون هستم. من چشم بد به دخترتون ندارم. رابطه ماهم در حد همکار بودنه.ان شاالله بتونم اعتماد شما و هم طلوع رو جلب کنم.
بیشتر ازین نتونستم جمله ای بگم.
تموم عصبانیتم رو سر دندون هام خالی کرده و بهم فشار میدادم. تنها چیزی که بهش احتیاج داشتم یه فضای باز برای نفس کشیدن بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
@kadbanoiranii