کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.83K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#لواشک_مخلوط
#لواشک_چند_میوه

زردآلو و آلوزرد و هلوهای رسیده و کمی نرم رو شستم داخل قابلمه ریختم. برای ۷کیلو میوه ۳لیوان آب اضافه کردم همه رو روی حرارت متوسط گذاشتم تا آروم اروم بپزه و له بشه و آب اضافیش تبخیر بشه بعد گذاشتم خنک شد و از صافی(آبکش استیل) رد کردم مقداری نمک هم بهش اضافه کردم .داخل سینی پلاستیک پهن کردم و مایه لواشک رو روی اون ریختم و برای چند روز جایی که کم رفت وآمد و آفتاب گیر باشه قرار دادم تا کاملا خشک بشن.میتونید کف سینی رو خییییلی کم چرب کنید و پلاستیک نندازین و بنظرم این بهتره.هر کدوم که راحتترین انجام بدین.راستش لواشکا رو بعد از خشک شدن یه آبی با شلنگ بهش میگیرم تا گرد و خاکش بره بعد روی طناب تمیزی پهنش میکنم و سریع خشک میشه و برش میزنم میزارم جای کاملا خشک یا داخل فریزر.همه میوه ها به این روش لواشک میشن.لواشک رو میتونید از همون اول توی خونه بزارین تا خشک بشه فقط کمی زمان میبره و باید مراقب باشین کپک نزنن و بادمستقیم کولر یا پنکه مدام بهشون برسه

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#لواشک_مخلوط


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_رول_نارگیلی_آرمیا

خمیر مایه ۱ق س سرصاف(۸گرم)
شکر ۱ق چ برای عمل آوری خمیرمایه(۵گرم)
آب ولرم ۵۰ گرم (۱/۴پیمانه)

تخم مرغ همدمای محیط ۲عدد
شیر ولرم ۲۰۰گرم (۱پیمانه سرصاف)
شکر ۷۰ گرم (۱/۳پیمانه)
نمک ۱/۴ ق چ
وانیل ۱/۴ق چ یا اسانس نارگیل چند قطره
روغن مایع ۷۰ گرم (۱/۳پیمانه)
آرد نون فانتزی یا قنادی ۵۰۰ تا ۶۰۰ گرم(حدود ۴ پیمانه

مواد میانی:
کره نرم شده ۳۰ گرم
شکر قهوه ای یا سفید به میزانی که دوست دارین نون شیرین باشه
پودر نارگیل به میزان لازم

👈خمیر مایه+ ۱ق چ شکر وآب ولرم را مخلوط کنید وکنار بزارین تا عمل بیاد

تخم مرغ ،شکر،نمک،وانیل،شیرولرم،روغن مایع و خمیر مایه عمل اومده را مخلوط کنید
۳پیمانه از آرد دستور رو اضافه کنید با همزن دستی مخلوط کنید
درنهایت، مابقی آرد را کم کم تا جایی که نیازه اضافه کنید تا خمیر لطیفی شکل بگیره

آردزیاد نریزید من ۵۵۰ گرم آرد استفاده کردم
خمیر را ده دقیقه ورز بدین و یک ساعت استراحت تا حجیم بشه
پس از استراحت روی سطح خوب آردپاشی شده به سایز سی درچهل باز کنید سطح خمیر رو کره ی نرم بزنید
شکر سفید ویا قهوه ای(به میزانی که دوست دارین شیرین بشه) وپودر نارگیل بپاشید

سپس به سایز دو ونیم تا سه سانت برش بزنید ورول کنید رول ها را درون قالب چرب شده بچینید (اگه پونزده تا رول شد قالب ۲۵ در ۳۵ اگر ۱۸ رول قالب ۳۰ در ۴۰)

و بیست تا سی دقیقه دیگه استراحت بدین در نهایت رومال کنید ودر فر از نیم ساعت قبل گرم ۱۸۰درجه حدود بیست تا سی دقیقه بپزید
برای خوشرنگ شدن کمی گریل کنید
پس از پخت به دلخواه با شربت بار یا عسل رقیق رومال کنید وبا پودر نارگیل تزیین......

رومال:
مخلوط یک عدد زرده تخم مرغ+۱ق چ شیر وکمی زعفران دم کرده


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#نان_رول_نارگیلی

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی


#نان_رول_نارگیلی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پشمک_کاکائویی
#پشمک_خونگی

مواد لازم:

کره ۵۰ گرم
آرد سه لیوان
شکر یک و نیم لیوان
یک قاشق غذاخوری آبلیمو
۳/۴لیوان آب
پودر کاکائو دو قاشق غذاخوری پر بیشتر نریز تلخ میشه

نکته خیلی مهم اینکه بعد که آماده شد حتما توی ظرف ذر بسته‌ نگهداری کنید و تو قسمتی که میریزید توی تابه و زیرش یخ هست بزارید کامل سفت بشه اینجوری احتمال خراب شدنش کم میشه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#طرز_تهیه_پشمک_خانگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#طرز تهیه_پشمک_خانگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#پشمک_خانگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_شکل_پروانه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#لاوا_کیک


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_وانیلی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_خشک_رنگین


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_قلب

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#نحوه_کار_با_پیمانه_واندازه_گیری


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴#فیلم_آموزشی

#نان_پیتا


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کباب_لبنانی

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوپنجاهویکم

فعلا هم به رؤیا ...هم به تو میگم... پای هیچ خواستگاری توی این خونه باز نمیشه تا من بگم ...
همین ... والسلام .
از جا برخاست و با اخم های در هم به سمت اتاقش رفت . بهار سردر گم و گیج به رؤیا نگاه کرد .
رؤیا سرش را به حالت
تأسف تکان داد و به مأمن همیشگیش ، آشپزخانه رفت .
بهار مبهوت از این رفتار ، پشت سر رؤیا رفت . آب دهانش را قورت داد و با زحمت و به آرامی
گفت :
- من نبودم ...چی شد ؟
رؤیا با ترس نگاهی به در اتاق انداخت و به آرامی گفت :
- داییت زنگ زد و گفت ؛ فعال حال آرمیتا خوب نیست . هر وقت اوضاعشون مساعد شد برای
اومدنشون تماس میگیرن .
یه جوری حرف زده انگار فعلا از اومدنشون منصرف شدن .
بهار سرما را در تک تک قسمتهای بدنش حس کرد . بغض در گلویش چنبره زد . از همان چیزی
که میترسید سرش
آمد . سری تکان داد و برای بهتر شدن حالش گفت :
- من میرم یه دوش بگیرم .
- مگه تو ورزشگاه دوش نگرفتی ؟
بهار با حواس پرتی نگاهش کرد و گفت :
- نمیدونم .
رؤیا ناراحت از این جوّ به وجود آمده سری تکان داد و سرش به قابلمه هایی که روی اجاق بود
گرم شد
نگاهش روی گوشی که برای بار سوم چراغش خاموش و روشن میشد ثابت ماند . حرفی برای
گفتن نداشت .
غمی به بزرگی یک کوه روی قلبش احساس میکرد . نیامدن و خبرندادن آرشام برایش گران تمام
شده بود .
حس سرخوردگی و پس زده شدن خنج به قلب شکسته اش میکشید .
ابهت آرشام هم برایش فرو ریخت . او هم به وقت امتحان شانه خالی کرد . او هم به پای زندگی
خواهرش که رسید
از او گذشت . از اول هم میدانست وجود آرمیتا و کیان در زندگی آرشام ، بی تاثیر در روابط آنها
نخواهد بود .
حرفهای پر امیدی که آرشام زده بود او را به این رابطه و استحکامش دلگرم کرده بود .اما حالا
همه چی برعکس تصور او شده بود .
صدای آلارم گوشی چشمان پر از اشکش را روی پیام رسیده ثابت کرد .
دستش بی ارداه به سمت گوشی رفت . دلش برای شنیدن صدایش هم تنگ شده بود اما
نمیتوانست خودش را گول
بزند . راه آنها با هم یکی نمیشد . دیگر نمیخواست به هیچ جنس ذکوری فکر کند .
بر خلاف آنچه که به او دیکته کرده بودند ، آنها هم انقدر قوی و محکم نبودند که بتواند به آنها و
حرفهایشان تکیه کند .
درد این پس زدن از پس زدن کیان هم عمیق تر بود . گلویش زیر بغض سنگینی در حال ترکیدن
بود .
دستش روی مانیتور صفحه کشیده شد . پیام را با اشاره ی کوچکی باز کرد .
»باید ببینمت ... لطفا جوابمو بده




رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوپنجاهودوم

دیگر دلش نمیخواست او یا کس دیگری را ببیند . نه حرفش برایش مهم بود نه توجیهاتش .
میدانست حرفش
چه بود ... او هم پا پس کشیده بود و میخواست خودش را توجیح کند ، همین ......
پیام بعدی رسید .
» دل نگرانتم ... خواهش میکنم جوابمو بده بهار ... نمیتونم برات با پیام دادن ماجرا رو توضیح بدم
اما باید حضوری ببینمت .«
پوزخندی زد و گوشی را با اولین زنگی که خورد خاموش کرد و روی میز کامپیوتر پرت کرد .
از صدای برخوردش پلک هایش را روی هم گذاشت و اشکی که اسیر چشمانش بود راه به بیرون
پیدا کرد .
سریع و با خشونت اشک را پاک کرد . در دلش نالید :
- به درک که کاری از دستت بر نمیاد ... به درک که دیگران مهم تر و ارجح تر از منن ... به درک
که بود و نبودم برای کسی
مهم نیست ... دیگه برای منم ...کسی مهم نیست ... هیچ کس .
روزهایش در سکوت زجرآوری میگذشت . بهرام هم به طور عجیبی ساکت بود و همه ی رفتارهای
بهار را زیر نظر داشت .
دلش میگرفت وقتی غصه خوردنش را میدید و کاری از دستش بر نمی آمد . نمیدانست چرا هر چه
تلاش میکند
کمتر به نتیجه میرسد . خیلی دلش میخواست کاری کند که دخترش را شاد و سرحال ببیند .
دردش را از نگاه پر از غمش میخواند دخترش در راهی افتاده بود که خودش سالها در آن راه درجا
زده بود .
بهار روی تخت ، به روی شکم افتاد و سرش را درون بالش مخفی کرد . چهار روز از روزی که
کیوان را دیده بود و رؤیا آن
حرف را زده بود گذشته بود . دقیقا از روزی که قرار بود به خواستگاری بیاید یک هفته گذشته بود
در این هفت روز یک روز در میان فقط پیام داده بود ...» سلام ، خوبی؟ مواظب خودت باش «... دو
بار هم نوشته بود ...
» دلم از دوریت تنگ شده «
با حرص به درک بلندی گفت . به پشت برگشت و به سقف خیره شد . در این هفته هر روز
منتظرش بود تا در مسیرهایی
که رفت و آمد میکند، او را ببیند . اما هیچ خبری نبود که نبود .
صدای رؤیا او را از عالم خودش بیرون کشید .
- بهار نمیخوای بیای ناهار ؟ چیزی شده ؟...بابات نگرانت شده .
بهار نفس عمیقی کشید و گفت :
- الان میام ... سرم درد میکنه .
- بعد ناهارت یه مسکن بخور و بخواب .
چشمی گفت و مانند بره ای رام پشت سر رؤیا به راه افتاد . زندگیش همین شده بود . دل سپردن
به آن چه تقدیر برایش
رقم زده بود . تنها دردش این بود امیدهای واهی قلبش را به بازی گرفته بود . قلبی که دیگر چیزی
از آن باقی
نمانده بود ... قلبی که تا سنگ شدن قدمی بیش فاصله نداشت .
**



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوپنجاهوسوم

خسته و عصبی گوشی را به زمین کوبید . گوشی به چند تکه تبدیل شد و در اطرافش پخش شد .
صدای خرد شدن گوشی ، آرمیتای رنگ پریده را به سمت اتاقش کشاند . با دیدن او که دستانش
را روی زانوانش تکیه داده و
موهایش را به چنگ میکشید ...قلبش فرو ریخت

با ترس پا درون اتاق گذاشت و گفت :
- چی شده داداش ؟... بهار حرفی زده که انقدر .......
سرش با شتاب بالا آمد و با چشمان به خون نشسته گفت :
- نخیر اصلا حرفی نمیزنه که هیچ ... خانوم گوشیش رو هم خاموش کرد .
- خب تو باید قبل از اینا باهاش حرف میزدی ... باید خودت آماده ش میکردی که با تماس بابا
ناراحت نشه .
آرشام با خشم به خواهرش خیره شد و گفت :
- برو تو اتاقت ... نمیخوام جلوی چشمم باشی .
- داداش ؟
- داداش و مرگ ... داداش و درد ... خیالت راحت شد ... اون موقع که میگفتم این مرتیکه آدم
نیست حرف گوش ندادی ...
گفتم بیخیالش شو ... گفتی نه ... بیا و تحویل بگیر ... اینه زندگی که برام ساختین ... من بد بخت
که سرم گرم
زندگی خودم بود ...
- خودم درستش میکنم ... قول میدم .
آرشام به سمتش هجوم برد و در حالی که انگشت اشاره اش را روبرویش تکان میداد بالحن
خشنی گفت :
- بخدا قدم از قدم برداری خودمو از شر تو و بابات خلاص میکنم ... برو تنگ دل بابات بشین و به
من کاری نداشته باش .
آرمیتا با بغض گفت :
- میدونم حقمه اما بخدا تصورش رو هم نمیکردم کیان این طور از آب در بیاد ... فکر میکردم با
دور شدن از اینجا همه
چیز رو فراموش میکنه .
صدای فریاد آرشام چشمانش را همراه با لبانش روی هم بست .
- بسه ... برو و اسم اون عوضی رو جلوی من نیار ... برو و بذار به درد خودم بمیرم تا یه راه حلی
برای خودم و اون بدبختی
که داره تو این درد مثل شمع آب میشه ، پیدا کنم ... بابا که زورش به تو و اون الدنگ نمیرسه...
احکامشو سر من پیاده میکنه .
ارمیتا با ناراحتی از اتاقش بیرون رفت .
با خشم مشتی به روی دسته ی مبل زد و نفس های عمیقی کشید . با بلند شدن صدای زنگ تلفن
خانه با اعصابی داغون
سرش را میان دستانش گرفت .
صدای گریه ی خواهرش متعاقب قطع شدن صدای زنگ تلفن در گوشش زنگ زد ..
- تو رو خدا بس کن کیان ... خیالت راحت شد که مراسم رو بهم زدی ؟ ... لعنتی تو چرا هیچ
خجالت و شرمی سرت
نمیشه ...
...........-
- خفه شو کیان ... منو تو عین همیم ... هر چی به من بگی نصفش به خودت برمیگرده ...
خوشحالم که دلت سوخت و
محلت نذاشته ...
.............-
آرشام بی هوا گوشی را از دست خواهرش کشید و به حرفهای کیان گوش داد .
- بخدا همانطور که به بابات گفتم اگه پاتونو خونه ی دایی من بذارین جنازه ی برادرتو جلوی
چشمات میذارم




رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوپنجاهوچهارم

خونش به جوش آمد با فریادی که وجود خودش و خواهرش را لرزاند غرید :
- تو سگ کی باشی که داری تهدید میکنی ... یادت رفت یه هفته پیش مثل توله سگ زیر دستم
له شده بودی ...
اگه یه بار دیگه تهدید کنی من میدونم و تویه عوضی .
گوشی را روی دستگاه کوبید و گفت :
- تو که میدونی استرس برات بده برای چی با این مردک دهن به دهن میدی ... اگه یه بار دیگه به
تلفناش جواب بدی
خودم به حسابت میرسم .
باز هم اشکهای آرمیتا بود که مانند سیل به راه افتاد و او را درمانده تر از گذشته به سمت شیشه
هایی هدایت کرد که نه تنها دردش را تسکین نمیداد بلکه دردی روی دردهایش اضافه میکرد .
شیشه هایی که در این یک هفته انیس و
مونسش شده بود . با نوشیدن آنها الاقل میتوانست با خیالش خوش باشد .
هنوز دستش به شیشه نخورده بود که فکری مانند جرقه به ذهنش رسید . لباس پوشید و از خانه
بیرون زد .
وارد باغ جعفر خان شد . با دیدن پیرمرد سلام کردو به گرمی جواب سلامش دریافت کرد .
- اون پیر مرد غرغرو چطوره ؟ چرا دیگه نمیاد پیش ما ؟
آرشام با ناراحتی سرش را پایین انداخت و گفت :
- افتضاحی که کیان و آرمیتا بالا آوردن حالشو گرفته ... عصبی و کم حوصله شده ... شما بیاین اون
ور .
- ممنون میدونی که عزیز مدام از زیرو روی خونه برای خودش کار میتراشه ... یه دقیقه آروم و
قرار نداره ... وقتی بچه ها
از اومدنشون میگذره و خبری ازشون نمیشه اوقاتش تلخ میشه ...
- راستی عمو بچه ها قرار نیست این طرفا پیداشون بشه ؟
جعفر تیز نگاهش کرد و گفت :
- نه ...چیزی شده ؟
- آخه خیلی وقته نیومدن اینطرف .
- زمان امتحانات آخر ترمشونه برای همین تا پایان درس و دانشگاه تو قرنطینه هستن ..
خندید و گفت :
- دردت چیزه دیگه ای بود که اومدی اینطرف ...درسته ؟!... بگو ببینم چی داره اذیتت میکنه .
آرشام با ناراحتی دستی درون موهایش کشید و گفت :
- نه ... چیز خاصی نبود .. اومدم حالی بپرسم و برم ... به زنعمو سلام برسونین .
آرشام سرش را پایین انداخت و به سمت در باغ خودشان رفت ...دو قدم برنداشته حرف جعفر
خان میخکوبش کرد .
- بهرام گفته دیگه به هیچ کس اجازه نمیده برای خواستگاری دخترش بره ....مگر اینکه خودش
اون شخص رو
قبول داشته باشه ...
آرشام از این حرف قلبش از حرکت ایستاد . این حرف کلی معنا وپیام داشت . وقتی که با دو روز
تلاش و خواهش و تمنا
اجازه ی خواستگاری گرفته بود با این پیام یعنی........
به عقب چرخید وگفت :
- منظورشون چی بوده ؟
- نمیدونم ... اما حس میکنم تو هم برای شنیدن حرف خاصی اومده بودی اینجا ... اما به من گفت
دیگه اجازه نمیده
بهار تنها بیاد توی این باغ ... نمیدونم رفتار کیان در این وسط چقدر مؤثر بوده اما ......
- اما چی



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر