This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#پخت_مرغ_بدون_آب_و روغن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پخت_مرغ_بدون_آب_و روغن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#خمیر_پیتزا_ایتالیایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#خمیر_پیتزا_ایتالیایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴#فیلم_آموزشی
#پنیر_پیتزا_خونگی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پنیر_پیتزا_خونگی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شکلات_چیپسی_خونگی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#شکلات_چیپسی_خونگی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#چیزکیک_ژاپنی
مواد لازم:
پنیرخامه ای۱۲۵ گرم
کره ۳۰ گرم
شیر ۵۰گرم
زرده تخم مرغ ۳عدد(۵۸ گرم)
شکر دانه ریز ۳۵ گرم
آبلیموی تازه ۱/۲ق غ
زست لیمو(رنده پوست لیمو قسمت زردرنگ) ۱ق چ
آرد سفید سه صفر ۳۰ گرم
نشاسته ذرت ۱۰گرم
نمک ۱/۸ق چ
سفیده تخم مرغ ۳عدد(۱۳۰ گرم)
کرم تارتار ۱/۸ق چ
شکر دانه ریز ۳۵ گرم
-قاشقها استاندارد آشپزی هستند
-بدلیل حساس بودن این کیک لطفا مواد رو تغییر ندین جایگزین هم نکنید
طرز تهیه:
فر رو روی ۲۰۰ درجه سانتی گراد حالت کانوکشن بذارین گرم بشه کف قالب ۱۵ سانت با ارتفاع ۹ سانت کاغذ روغنی بذارین دیواره ها رو میتونید یا کاغذ بذارین یا با کره ذوب شده کمی چرب کنید پنیرخامه ای به حالت بن ماری(روی بخار آب)با همزن دستی بزنید تا نرم بشه.زرده تخم مرغ اضافه و کمی مخلوط کنید.شکر اضافه و مخلوط کنید.کره و شیر با هم بذارین در ماکروفر(یا روی اجاق گاز)تا کره آب بشه(ولرم باشن) به مواد اضافه و مخلوط کنید.آبلیمو و زست لیمو هم اضافه کنید حالا مواد رو از حالت بن ماری بردارین و بلافاصله آرد،نشاسته و نمک روی مواد الک کنید و با همون ویسک مخلوط کنید.حالا نوبت درست کردن مرنگ هست
سفیده تخم مرغ رو با همزن برقی بزنید وقتی کمی کف کرد کرم تارتار اضافه کنید و سپس در سه مرحله شکر را اضافه کرده تا جایی همزن کار کنه که مرنگ به حالت سافت پیک برسه ینی مرنگ روی پره همزن حالت قله خمیده بشه.بعد در سه مرحله مرنگ را به مواد اضافه کنید(مواد نباید خنک بشه یک سوم اول و دوم با ویسک مخلوط کنید ولی یک سوم آخر رو با لیسک فولد کنید.وقتی مواد خوب مخلوط شدن داخل قالب بریزین روش صاف کنید چند بار به سطح صافی بکوبین تا حبابهاش خارج بشه بعد قالب رو بذارین در یه سینی یا قالب بزرگتر و توش آب جوش بریزین تا جایی که قالب کیک شناور نباشه بعد بذارین پایین ترین طبقه فر حدود ۱۸ دقیقه تا روی کیک رنگ بگیره و کمی پف کنه(نکته ترک نخوردن روی کیک همینه)سپس دمای فر رو به ۱۴۰ درجه سانتی گراد کاهش بدین به مدت ۳۰ دقیقه و۳۰ دقیقه دیگه هم در فر خاموش بمونه سپس درِ فر رو نیم باز بذارین به مدت ۱۵ دقیقه بعد قالب رو بیرون بیارین پس از ۱۵ دقیقه کیک رو خارج کنید.به راحتی از قالب جدا میشه.اگه دوست داشتین تا گرمه نوش جان کنید وگرنه بذارین یخچال
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد لازم:
پنیرخامه ای۱۲۵ گرم
کره ۳۰ گرم
شیر ۵۰گرم
زرده تخم مرغ ۳عدد(۵۸ گرم)
شکر دانه ریز ۳۵ گرم
آبلیموی تازه ۱/۲ق غ
زست لیمو(رنده پوست لیمو قسمت زردرنگ) ۱ق چ
آرد سفید سه صفر ۳۰ گرم
نشاسته ذرت ۱۰گرم
نمک ۱/۸ق چ
سفیده تخم مرغ ۳عدد(۱۳۰ گرم)
کرم تارتار ۱/۸ق چ
شکر دانه ریز ۳۵ گرم
-قاشقها استاندارد آشپزی هستند
-بدلیل حساس بودن این کیک لطفا مواد رو تغییر ندین جایگزین هم نکنید
طرز تهیه:
فر رو روی ۲۰۰ درجه سانتی گراد حالت کانوکشن بذارین گرم بشه کف قالب ۱۵ سانت با ارتفاع ۹ سانت کاغذ روغنی بذارین دیواره ها رو میتونید یا کاغذ بذارین یا با کره ذوب شده کمی چرب کنید پنیرخامه ای به حالت بن ماری(روی بخار آب)با همزن دستی بزنید تا نرم بشه.زرده تخم مرغ اضافه و کمی مخلوط کنید.شکر اضافه و مخلوط کنید.کره و شیر با هم بذارین در ماکروفر(یا روی اجاق گاز)تا کره آب بشه(ولرم باشن) به مواد اضافه و مخلوط کنید.آبلیمو و زست لیمو هم اضافه کنید حالا مواد رو از حالت بن ماری بردارین و بلافاصله آرد،نشاسته و نمک روی مواد الک کنید و با همون ویسک مخلوط کنید.حالا نوبت درست کردن مرنگ هست
سفیده تخم مرغ رو با همزن برقی بزنید وقتی کمی کف کرد کرم تارتار اضافه کنید و سپس در سه مرحله شکر را اضافه کرده تا جایی همزن کار کنه که مرنگ به حالت سافت پیک برسه ینی مرنگ روی پره همزن حالت قله خمیده بشه.بعد در سه مرحله مرنگ را به مواد اضافه کنید(مواد نباید خنک بشه یک سوم اول و دوم با ویسک مخلوط کنید ولی یک سوم آخر رو با لیسک فولد کنید.وقتی مواد خوب مخلوط شدن داخل قالب بریزین روش صاف کنید چند بار به سطح صافی بکوبین تا حبابهاش خارج بشه بعد قالب رو بذارین در یه سینی یا قالب بزرگتر و توش آب جوش بریزین تا جایی که قالب کیک شناور نباشه بعد بذارین پایین ترین طبقه فر حدود ۱۸ دقیقه تا روی کیک رنگ بگیره و کمی پف کنه(نکته ترک نخوردن روی کیک همینه)سپس دمای فر رو به ۱۴۰ درجه سانتی گراد کاهش بدین به مدت ۳۰ دقیقه و۳۰ دقیقه دیگه هم در فر خاموش بمونه سپس درِ فر رو نیم باز بذارین به مدت ۱۵ دقیقه بعد قالب رو بیرون بیارین پس از ۱۵ دقیقه کیک رو خارج کنید.به راحتی از قالب جدا میشه.اگه دوست داشتین تا گرمه نوش جان کنید وگرنه بذارین یخچال
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#چیز_کیک_ژاپنی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_قو
#خمیر_جادویی
#خمیر_همه_کاره
مواد لازم:
آرد ۳ لیوان
خمیر مایه ۳ قاشق چایخوری
تخم مرغ ۱ عدد
شیر یا آب ۱ لیوان
روغن ۶ قاشق غذاخوری
نمک ۱ قاشق چایخوری
شکر ۴ قاشق چایخوری
طرز تهیه:
۱- خمیر مایه ، شیر ولرم ( شیر گرمی که دست را نسوزاند ) و 1 قاشق چایخوری شکر را داخل کاسه ای بریزید و مخلوط کنید سپس 5 – 10 دقیقه کناری قرار دهید تا خمیر مایه عمل کند ( کف کند ).
۲- تخم مرغ ، باقی مانده شکر ، روغن و نمک را داخل کاسه دیگری بریزید و مخلوط کنید تا یکدست شوند ، خمیر مایه را با چند قاشق آرد را مخلوط کنید و به مواد تخم مرغی اضافه کنید ، کمی هم بزنید تا مواد ترکیب شوند سپس باقی مانده آرد را اضافه کنید.
۳- پس از مخلوط کردن مواد را با دست ترکیب کنید تا خمیر جمع شود ، روی سطح کار ارد بپاشید و خمیر را روی سطح کار قرار دهید ، خمیر را 10 دقیقه ورز دهید ( مکرر روی سطح کار بکوبید و باز کنید ) ، آنقدر ورز دهید تا خمیر نرم و لطیفی بدست بیاید.
۴- داخل کاسه ای را چرب کنید و خمیر را داخل کاسه قرار دهید ، روی خمیر را بپوشانید و در جای گرمی 1 ساعت استراحت دهید تا حجم خمیر 2 برابر شود ، پس از آماده شدن پف خمیر را با فشار دست بگیرید.
۵- این خمیر بسیار خوش دست بوده و کار با آن بسیار راحت است ، بافت و ماندگاری خوبی دارد و میتوانید تا چند روز در یخچال و داخل کیسه فریزر بسته بندی و نگهداری اش کنید.
۶- نکته :این خمیر بسیار ترد و سبک است و مناسب برای انواع غذاها ، پیراشکی ، کلوچه ،نان صبحانه ، نان شکم پر ، پیتزا و … است ، حتی میتوانید آن را در روغن سرخ کنید ، این خمیر جادویی خمیری همه کاره است.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#خمیر_جادویی
#خمیر_همه_کاره
مواد لازم:
آرد ۳ لیوان
خمیر مایه ۳ قاشق چایخوری
تخم مرغ ۱ عدد
شیر یا آب ۱ لیوان
روغن ۶ قاشق غذاخوری
نمک ۱ قاشق چایخوری
شکر ۴ قاشق چایخوری
طرز تهیه:
۱- خمیر مایه ، شیر ولرم ( شیر گرمی که دست را نسوزاند ) و 1 قاشق چایخوری شکر را داخل کاسه ای بریزید و مخلوط کنید سپس 5 – 10 دقیقه کناری قرار دهید تا خمیر مایه عمل کند ( کف کند ).
۲- تخم مرغ ، باقی مانده شکر ، روغن و نمک را داخل کاسه دیگری بریزید و مخلوط کنید تا یکدست شوند ، خمیر مایه را با چند قاشق آرد را مخلوط کنید و به مواد تخم مرغی اضافه کنید ، کمی هم بزنید تا مواد ترکیب شوند سپس باقی مانده آرد را اضافه کنید.
۳- پس از مخلوط کردن مواد را با دست ترکیب کنید تا خمیر جمع شود ، روی سطح کار ارد بپاشید و خمیر را روی سطح کار قرار دهید ، خمیر را 10 دقیقه ورز دهید ( مکرر روی سطح کار بکوبید و باز کنید ) ، آنقدر ورز دهید تا خمیر نرم و لطیفی بدست بیاید.
۴- داخل کاسه ای را چرب کنید و خمیر را داخل کاسه قرار دهید ، روی خمیر را بپوشانید و در جای گرمی 1 ساعت استراحت دهید تا حجم خمیر 2 برابر شود ، پس از آماده شدن پف خمیر را با فشار دست بگیرید.
۵- این خمیر بسیار خوش دست بوده و کار با آن بسیار راحت است ، بافت و ماندگاری خوبی دارد و میتوانید تا چند روز در یخچال و داخل کیسه فریزر بسته بندی و نگهداری اش کنید.
۶- نکته :این خمیر بسیار ترد و سبک است و مناسب برای انواع غذاها ، پیراشکی ، کلوچه ،نان صبحانه ، نان شکم پر ، پیتزا و … است ، حتی میتوانید آن را در روغن سرخ کنید ، این خمیر جادویی خمیری همه کاره است.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Telegram
attach 📎
#مراحل_درست_کردن_نان_قو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#نون_خانگی_ترکی
✔️موادلازم .
.
آب ولرم 1.5 پ ( 300 میای لیتر ) ، ماست 3 ق غ ، خمیر مایه 1 ق م ، آرد 3.5 پ( مقدار میتونه کم تر یا بیشتر باشه باید خمیر نچسب و نرمی به دست آید ) ، نمک 1 ق م ، شکر 1 ق م ، روغن مایع 1 ق غ برای رویه خمیر
.
.
✅طرزتهیه .
.
در ظرف مورد نظر آب ، ماست نمک و شکر را بریزید کمی مخلوط کنید آرد و خمیر مایه را هم بریزید آرد را یواش یواش اضاف کنید و ورز دهید تا خمیر نچسب و نرمی به دست آید ، خمیر را با پارچه خوب ببندید و در محیطی گرم تا زمانی که حجمش دو برابر شود حداقل دو ساعت استراحت دهید ، خمیر پف کرده را روی سطح مورد نظر کمی ورز دهید و خمیر را به 12 قسمت تقسیم کنید ، حالا خمیر هارا کمی ارد بپاشید و می تونید هر شکل دلخواهتون رو بدید ، خمیر هارا که شکل دادید روی سینی فر با فاصله بچینید و باز رویش را با پارچه ببندید و نیم ساعت استراحت دهید ، با فرچه آب و روغن روی خمیر بمالید و فری که از قبل گرم کرده اید با دمای 240 الی 250درجه فارنهایت قرار دهید تا زمانی خوب پخته و طلایی شود بپزید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
✔️موادلازم .
.
آب ولرم 1.5 پ ( 300 میای لیتر ) ، ماست 3 ق غ ، خمیر مایه 1 ق م ، آرد 3.5 پ( مقدار میتونه کم تر یا بیشتر باشه باید خمیر نچسب و نرمی به دست آید ) ، نمک 1 ق م ، شکر 1 ق م ، روغن مایع 1 ق غ برای رویه خمیر
.
.
✅طرزتهیه .
.
در ظرف مورد نظر آب ، ماست نمک و شکر را بریزید کمی مخلوط کنید آرد و خمیر مایه را هم بریزید آرد را یواش یواش اضاف کنید و ورز دهید تا خمیر نچسب و نرمی به دست آید ، خمیر را با پارچه خوب ببندید و در محیطی گرم تا زمانی که حجمش دو برابر شود حداقل دو ساعت استراحت دهید ، خمیر پف کرده را روی سطح مورد نظر کمی ورز دهید و خمیر را به 12 قسمت تقسیم کنید ، حالا خمیر هارا کمی ارد بپاشید و می تونید هر شکل دلخواهتون رو بدید ، خمیر هارا که شکل دادید روی سینی فر با فاصله بچینید و باز رویش را با پارچه ببندید و نیم ساعت استراحت دهید ، با فرچه آب و روغن روی خمیر بمالید و فری که از قبل گرم کرده اید با دمای 240 الی 250درجه فارنهایت قرار دهید تا زمانی خوب پخته و طلایی شود بپزید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
#نان_بلغاری
خمیر مایه ۲ ق چ سر پر
شکر ۳ ق غ میتونید ۱ق هم بریزین
شیر ولرم ۱پیمانه
تخم مرغ ۲عدد
کره ۱ق غذاخوری
آب لیمو ۱ق غ
آرد تقریبا ۵۰۰ گرم بستگی به آرد داره شاید بیشتر یا کمتر استفاده بشه، (من همه ارد را نریختم)
(کره وشکر برای لایه های نان به اندازه کافی )
یک دوم ق چ نمک
مواد رومال نان
یه دونه تخم مرغ با کمی شیر مخلوط کنید ورومال کنید
طرز تهیه
خمیر مایه وشیر ولرم و ۲ق آرد را ترکیب کرده وده دقیقه رویش را پوشانده تا عمل بیاید
به جز آرد همه مواد را با مایه خمیر عمل آمده ترکیب کرده ،کم کم آرد را اضافه کرده تا خمیر لطیفی بدست بیاد.آرد سعی کنید زیاد مصرف نکنید تا نون سفت نشه
خمیر را بمدت ۱ساعت استراحت دهید(در جای گرم بذارید تا پف کند و عمل بیاید)
بعد از استراحت خمیر را
فرم داده، ۹ تاچونه کرده
سه تا از چونه هارو با وردنه ب قطر تقریبا ۲۰ سانت باز کنید روشون کره و شکر ریخته روی هم قرار دهید و طبق عکس برش و شکل بدین
بعد
سه تا چونه ی خمیر بعدی رو داخل خمیری ک شکل دادیم
طبق عکس ها قرار میدیم و پهن میکنیم و دوباره برش و شکل میدیم
و سه تا خمیر اخر بعدی رو هم ب همین ترتیب
وسطش خمیر رو گرد میکنیم و قرارمیدیم رومال زده و هر مغزی ک بخواین مث کنجد و تخمه افتاب گردون میتونید روش بپاشین
داخل فیلم نشون دادم ،(هر مدلی میخواین میتونید شکل بدین فقط لابلاش باید کره وشکر زده بشه )
دوباره نان را ۱۰دقیقه استراحت دادم، بعد رومال زده ،
فر را قبلا گرم کنید .و در فر ۱۸۰ درجه بمدت بیست و پنج دقیقه تا نیم ساعت قرار دهید(البته باید چک کنید شاید زودتر پخته بشه هر فری فرق دارد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
خمیر مایه ۲ ق چ سر پر
شکر ۳ ق غ میتونید ۱ق هم بریزین
شیر ولرم ۱پیمانه
تخم مرغ ۲عدد
کره ۱ق غذاخوری
آب لیمو ۱ق غ
آرد تقریبا ۵۰۰ گرم بستگی به آرد داره شاید بیشتر یا کمتر استفاده بشه، (من همه ارد را نریختم)
(کره وشکر برای لایه های نان به اندازه کافی )
یک دوم ق چ نمک
مواد رومال نان
یه دونه تخم مرغ با کمی شیر مخلوط کنید ورومال کنید
طرز تهیه
خمیر مایه وشیر ولرم و ۲ق آرد را ترکیب کرده وده دقیقه رویش را پوشانده تا عمل بیاید
به جز آرد همه مواد را با مایه خمیر عمل آمده ترکیب کرده ،کم کم آرد را اضافه کرده تا خمیر لطیفی بدست بیاد.آرد سعی کنید زیاد مصرف نکنید تا نون سفت نشه
خمیر را بمدت ۱ساعت استراحت دهید(در جای گرم بذارید تا پف کند و عمل بیاید)
بعد از استراحت خمیر را
فرم داده، ۹ تاچونه کرده
سه تا از چونه هارو با وردنه ب قطر تقریبا ۲۰ سانت باز کنید روشون کره و شکر ریخته روی هم قرار دهید و طبق عکس برش و شکل بدین
بعد
سه تا چونه ی خمیر بعدی رو داخل خمیری ک شکل دادیم
طبق عکس ها قرار میدیم و پهن میکنیم و دوباره برش و شکل میدیم
و سه تا خمیر اخر بعدی رو هم ب همین ترتیب
وسطش خمیر رو گرد میکنیم و قرارمیدیم رومال زده و هر مغزی ک بخواین مث کنجد و تخمه افتاب گردون میتونید روش بپاشین
داخل فیلم نشون دادم ،(هر مدلی میخواین میتونید شکل بدین فقط لابلاش باید کره وشکر زده بشه )
دوباره نان را ۱۰دقیقه استراحت دادم، بعد رومال زده ،
فر را قبلا گرم کنید .و در فر ۱۸۰ درجه بمدت بیست و پنج دقیقه تا نیم ساعت قرار دهید(البته باید چک کنید شاید زودتر پخته بشه هر فری فرق دارد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Telegram
attach 📎
#کرم_هلو
یک و نیم پیمانه شیر
یک دوم پیمانه شکر
دویست میلی لیتر خامه
پنج عدد هلو
ژله هلو یک بسته
سه چهارم پیمانه آب جوش
دو قاشق چای خوری ژلاتین
وانیل یک قاشق چای خوری
پنج عدد هلو را با یک دوم پیمانه شیر داخل مخلوط کن میریزیم پوره میکنیم
بعد شیر خامه و شکر را در حالت سرد مخلوط کرده و روی حرارت میگذاریم تا گرم شود نکته نباید بجوشد
بعد این مواد گرم را داخل مخلوط کن پیش پوره هلو اضافه میکنیم
ژله هلو را با سه چهارم پیمانه آب مخلوط و دو قاشق پودر ژلاتین رو هم مخلوط میکنیم و به روش بن ماری حل میکنیم
بعد این ژلاتین ها رو هم به مخلوط کن اضافه میکنیم و کمی مخلوط میکنیم
و داخل قالب مورد نظر میریزیم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
یک و نیم پیمانه شیر
یک دوم پیمانه شکر
دویست میلی لیتر خامه
پنج عدد هلو
ژله هلو یک بسته
سه چهارم پیمانه آب جوش
دو قاشق چای خوری ژلاتین
وانیل یک قاشق چای خوری
پنج عدد هلو را با یک دوم پیمانه شیر داخل مخلوط کن میریزیم پوره میکنیم
بعد شیر خامه و شکر را در حالت سرد مخلوط کرده و روی حرارت میگذاریم تا گرم شود نکته نباید بجوشد
بعد این مواد گرم را داخل مخلوط کن پیش پوره هلو اضافه میکنیم
ژله هلو را با سه چهارم پیمانه آب مخلوط و دو قاشق پودر ژلاتین رو هم مخلوط میکنیم و به روش بن ماری حل میکنیم
بعد این ژلاتین ها رو هم به مخلوط کن اضافه میکنیم و کمی مخلوط میکنیم
و داخل قالب مورد نظر میریزیم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کدبانوگری
#پاک_کردن_ریواس_و_کنگر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پاک_کردن_ریواس_و_کنگر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستویکم
آقاجون گفت :
- چیه دخترم چرا ماتت برده یه خرمالو که بیشتر نبود . یکی دیگه بردار .
رو به آرشام کرد و گفت :
- پسرم با هر چی شوخی میکنی با خرمالو خوردن بهارم شوخی نکن . دخترم عاشق خرمالوئه.
آرشام لبخند زد . وقتی بهار به لبخندش نگاه کرد بیصدا لب زد » کاش منم خرمالو بودم «.
اول لبخندی روی لبش نقش بست اما بعد از چندلحظه ، با فهمیدن منظور حرفش و تصور گفته ی
او ، از شرم صورتش
سرخ شد . برای خرابتر نشدن اوضاع به آشپزخانه رفت و از خوردن خرمالو صرف نظر کرد .
آرشام در تمام زمانی که آنجا بودند به او و عزیز در کارها کمک میکرد . برای بهار، دیدن مردی که
پابه پای زنان خانه
در آشپزخانه باشد ، جای تعجب داشت . هر چند که قبلا هم اینکار را از او دیده بود .
در نظر او فقط مردان را ، میشد پای تلوزیون و در حال تعمیر شیر آب و لوازم خانه تصور کرد .
آن روز با تمام لبخند های ریز و زیر پوستی آن دو پیرمرد و شیطنتهای یواشکی آرشام به خوبی
گذشت .
حس میکرد بعد از سه روز این بودن در کنار هم غنیمت بود . روحیه ی باخته اش را ، از شنیدن
حرف پدرش که گفته بود
آنجا بماند را ، با این خنده ها و شوخی ها به دست آورده بود .
ماندن در آن جا بد که نبود هیچ ، عالی هم بود . جمشید خان پیرمرد دل زنده ای بود .عاشق شعر و
شاعری بود . با همین
نیمچه ذوقی که داشت بهار را به ذوق و شوق می آورد و بعد از ماهها حال و هوای خواندن را در
سرش انداخته بود .
در نبود آرشام کنار هر دو برادر مینشست و برایشان آهنگهای درخواستی میخواند
آشتی او بعد ازمدتها با خواندن ترانه های دلنشین قدیمی و نواختن گیتاری که همیشه در خانه ی
آقاجون یکی بعنوان
یدکی داشت ، او را از آن رکود و رخوت ، تا حدودی بیرون آورد .
بعد از مدتها آقاجون و عزیز لبخند ها و خنده های از ته دل بهار را میدیدند . اما تمام این
سرخوشی ها تا زمانی بود که با آن دوبرادر و عزیز جونش تنها بود . با حضور آرشام مانند گذشته
سر سنگین و با وقار مینشست و با دقتی بیشتر از گذشته
به رفتار آرشام و آن دو برادر نگاه میکرد . وقتی پدر آرشام یا همان دایی آرمان خودش می آمد
جمع رسمی تر میشد و نشان از پایان مهمانی و دورهمیشان بود .
دایی آرمان به خاطر شغلش و از دست دادن خواهرش همیشه خسته و بی حوصله بود . فقط
روزهایی که تعطیل بود کمی مهربانتر و با حوصله تر میشد .
این فامیل جدید برای بهار مانند نوشدارو بودند . نوشدارویی که علاج دردهای روی هم انباشته ی
او بود . در این جمع
دلش ، فقط هوای دیدار با پدرش و بهنام را بهانه میکردو آزارش میداد . دلتنگیش برای تک برادر
مهربانش گاهی او را از رفتارپدرش دلخور میکرد . دلخوری که نمیدانست علتش چه بود و در آینده
چه آرامشی را برایش به ارمغان می آورد .
**
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستویکم
آقاجون گفت :
- چیه دخترم چرا ماتت برده یه خرمالو که بیشتر نبود . یکی دیگه بردار .
رو به آرشام کرد و گفت :
- پسرم با هر چی شوخی میکنی با خرمالو خوردن بهارم شوخی نکن . دخترم عاشق خرمالوئه.
آرشام لبخند زد . وقتی بهار به لبخندش نگاه کرد بیصدا لب زد » کاش منم خرمالو بودم «.
اول لبخندی روی لبش نقش بست اما بعد از چندلحظه ، با فهمیدن منظور حرفش و تصور گفته ی
او ، از شرم صورتش
سرخ شد . برای خرابتر نشدن اوضاع به آشپزخانه رفت و از خوردن خرمالو صرف نظر کرد .
آرشام در تمام زمانی که آنجا بودند به او و عزیز در کارها کمک میکرد . برای بهار، دیدن مردی که
پابه پای زنان خانه
در آشپزخانه باشد ، جای تعجب داشت . هر چند که قبلا هم اینکار را از او دیده بود .
در نظر او فقط مردان را ، میشد پای تلوزیون و در حال تعمیر شیر آب و لوازم خانه تصور کرد .
آن روز با تمام لبخند های ریز و زیر پوستی آن دو پیرمرد و شیطنتهای یواشکی آرشام به خوبی
گذشت .
حس میکرد بعد از سه روز این بودن در کنار هم غنیمت بود . روحیه ی باخته اش را ، از شنیدن
حرف پدرش که گفته بود
آنجا بماند را ، با این خنده ها و شوخی ها به دست آورده بود .
ماندن در آن جا بد که نبود هیچ ، عالی هم بود . جمشید خان پیرمرد دل زنده ای بود .عاشق شعر و
شاعری بود . با همین
نیمچه ذوقی که داشت بهار را به ذوق و شوق می آورد و بعد از ماهها حال و هوای خواندن را در
سرش انداخته بود .
در نبود آرشام کنار هر دو برادر مینشست و برایشان آهنگهای درخواستی میخواند
آشتی او بعد ازمدتها با خواندن ترانه های دلنشین قدیمی و نواختن گیتاری که همیشه در خانه ی
آقاجون یکی بعنوان
یدکی داشت ، او را از آن رکود و رخوت ، تا حدودی بیرون آورد .
بعد از مدتها آقاجون و عزیز لبخند ها و خنده های از ته دل بهار را میدیدند . اما تمام این
سرخوشی ها تا زمانی بود که با آن دوبرادر و عزیز جونش تنها بود . با حضور آرشام مانند گذشته
سر سنگین و با وقار مینشست و با دقتی بیشتر از گذشته
به رفتار آرشام و آن دو برادر نگاه میکرد . وقتی پدر آرشام یا همان دایی آرمان خودش می آمد
جمع رسمی تر میشد و نشان از پایان مهمانی و دورهمیشان بود .
دایی آرمان به خاطر شغلش و از دست دادن خواهرش همیشه خسته و بی حوصله بود . فقط
روزهایی که تعطیل بود کمی مهربانتر و با حوصله تر میشد .
این فامیل جدید برای بهار مانند نوشدارو بودند . نوشدارویی که علاج دردهای روی هم انباشته ی
او بود . در این جمع
دلش ، فقط هوای دیدار با پدرش و بهنام را بهانه میکردو آزارش میداد . دلتنگیش برای تک برادر
مهربانش گاهی او را از رفتارپدرش دلخور میکرد . دلخوری که نمیدانست علتش چه بود و در آینده
چه آرامشی را برایش به ارمغان می آورد .
**
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستودوم
یک هفته از گذاشتن خانه برای اجاره گذشته بود . اما هیچ خبری نمیشد . بهرام با ناراحتی رو به
رؤیا گفت :
- رؤیا آماده شو باهم بریم یه سر به این بنگاه سرکوچه بزنیم ... ببینیم خونه ای برای اجاره نداره .
رؤیا نوچی کرد و با دلخوری گفت :
- بهرام از خر شیطون بیا پایین ... خواهرت ناراحت بوده یه حرفی زده . تو چرا پی یه ناراحتی رو
گرفتی . داری دربه درمون
میکنی
بهرام کلافه لباسش را تعویض کرد .در حالی که دکمه های پیراهنش را میبست گفت :
- یه ناراحتی نبود ... یه مشکل بود که باید حل میشد . نمیتونم بذارم با دخترم اینطور رفتار کنن .
رؤیا عصبی گفت :
- تا حالا متوجه نبودی ؟ ... تازه فهمیدی با بهار چه طور رفتار میکنن ! باید حتما از دهن خودشون
میشنیدی ،که
بهت بربخوره ؟ چقدر گفتم نذار بهار با خانواده ی عمه ش راحت باشه ... گفتی حسودیت میشه ...
خواهر زاده م
اومد خواستگاریش ، گفتی ؛ تا وقتی خواهر زاده م هست جنازه ی دخترمو رو دوش کسی نمیذارم
.
قبول کن این همون خواهره و بیخیال جابه جایی شو .
بهرام با دلخوری نگاهش کرد و گفت :
- میشه یه بار بدون جروبحث حرف گوش کنی و انقدر از من حرف نکشی ... اگه بگم اشتباه کردم
خیالت راحت میشه .
بس کن تو رو خدا ... زودتر بلند شو ... وگرنه خودم میرم یه خونه پیدا میکنم و بدون نظرت
قولنامه میکنم .
رؤیا با دلخوری اخمی کرد و به سمت اتاق رفت .
بهرام کفشش را پوشید و با صدای بلندی از کنار در ورودی گفت :
- خانوم من میرم تو حیاط تا تو آماده بشی .
بهرام آهسته پله ها را پایین رفت . وارد حیاط شد . کنار حوض کوچک حیاط ایستاد . به بوته ی
گل رز بزرگی که کنار دیوار
بود نگاه کرد . آهی از بن جگر کشید . چی فکر میکرد ، چی شد . چقدر دوست داشت همیشه این
خانواده را دورهم
کنارهم ببیند . اما شیرازه ی زندگی از دستش در رفته بود .بعد از آن روز، دلخوری بهناز را در
نگاه و لحن کلامش میدید . اما راهی جز رفتن نداشت .
در حیاط باز شد و کیوان و کیمیا با هم وارد حیاط شدند . کیوان با دیدن بهرام لبخندی زد و همراه
کیمیا سلامی دادند و جوابی گرفتند . کیوان در حالی که دست دایی خود را در دست میفشرد گفت :
- به سلامتی کجا ؟ اونم اینوقت شب !
بهرام در حالی که به راه پله چشم دوخته بود ،گفت :
- منتطر رؤیام .
- اگه جایی میرید برسونمتون .
رؤیا در حالی که چادر روی سرش میکشید از پله ها پایین آمد و گفت :
- ممنون کیوان جان ... داریم میریم خونه پیدا کنیم . تا سر همین کوچه میریم . شما برو خونه
استراحت کن .
نگاه پراز حیرت کیمیا و کیوان به دقیقه نکشید که کیمیا رو به بهرام گفت :
- دایی جدی جدی میخواین از این خونه برید ؟!
بهرام سرش را پایین انداخت . با لحن گرفته ای گفت :
- آره دایی جون باید بریم ... اینجوری ناراحتی ها کم کم برطرف میشه .
رگ روی شقیقه ی کیوان ضربان گرفت . با ناراحتی که در صدایش موج میزد گفت :
- دایی این کاره شما ، بیشتر بین خانواده فاصله میندازه . یه مدت بگذره هم شما هم مامان آروم
میشین ... خواهش میکنم این کار رو نکنین .
بهرام سرش را به حالت افسوس تکان داد و گفت :
- نه عزیزم این ناراحتی حکایتها پشتش هست که نمیخوام طولانی بشه ... این طوری برای بهار
هم بهتره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستودوم
یک هفته از گذاشتن خانه برای اجاره گذشته بود . اما هیچ خبری نمیشد . بهرام با ناراحتی رو به
رؤیا گفت :
- رؤیا آماده شو باهم بریم یه سر به این بنگاه سرکوچه بزنیم ... ببینیم خونه ای برای اجاره نداره .
رؤیا نوچی کرد و با دلخوری گفت :
- بهرام از خر شیطون بیا پایین ... خواهرت ناراحت بوده یه حرفی زده . تو چرا پی یه ناراحتی رو
گرفتی . داری دربه درمون
میکنی
بهرام کلافه لباسش را تعویض کرد .در حالی که دکمه های پیراهنش را میبست گفت :
- یه ناراحتی نبود ... یه مشکل بود که باید حل میشد . نمیتونم بذارم با دخترم اینطور رفتار کنن .
رؤیا عصبی گفت :
- تا حالا متوجه نبودی ؟ ... تازه فهمیدی با بهار چه طور رفتار میکنن ! باید حتما از دهن خودشون
میشنیدی ،که
بهت بربخوره ؟ چقدر گفتم نذار بهار با خانواده ی عمه ش راحت باشه ... گفتی حسودیت میشه ...
خواهر زاده م
اومد خواستگاریش ، گفتی ؛ تا وقتی خواهر زاده م هست جنازه ی دخترمو رو دوش کسی نمیذارم
.
قبول کن این همون خواهره و بیخیال جابه جایی شو .
بهرام با دلخوری نگاهش کرد و گفت :
- میشه یه بار بدون جروبحث حرف گوش کنی و انقدر از من حرف نکشی ... اگه بگم اشتباه کردم
خیالت راحت میشه .
بس کن تو رو خدا ... زودتر بلند شو ... وگرنه خودم میرم یه خونه پیدا میکنم و بدون نظرت
قولنامه میکنم .
رؤیا با دلخوری اخمی کرد و به سمت اتاق رفت .
بهرام کفشش را پوشید و با صدای بلندی از کنار در ورودی گفت :
- خانوم من میرم تو حیاط تا تو آماده بشی .
بهرام آهسته پله ها را پایین رفت . وارد حیاط شد . کنار حوض کوچک حیاط ایستاد . به بوته ی
گل رز بزرگی که کنار دیوار
بود نگاه کرد . آهی از بن جگر کشید . چی فکر میکرد ، چی شد . چقدر دوست داشت همیشه این
خانواده را دورهم
کنارهم ببیند . اما شیرازه ی زندگی از دستش در رفته بود .بعد از آن روز، دلخوری بهناز را در
نگاه و لحن کلامش میدید . اما راهی جز رفتن نداشت .
در حیاط باز شد و کیوان و کیمیا با هم وارد حیاط شدند . کیوان با دیدن بهرام لبخندی زد و همراه
کیمیا سلامی دادند و جوابی گرفتند . کیوان در حالی که دست دایی خود را در دست میفشرد گفت :
- به سلامتی کجا ؟ اونم اینوقت شب !
بهرام در حالی که به راه پله چشم دوخته بود ،گفت :
- منتطر رؤیام .
- اگه جایی میرید برسونمتون .
رؤیا در حالی که چادر روی سرش میکشید از پله ها پایین آمد و گفت :
- ممنون کیوان جان ... داریم میریم خونه پیدا کنیم . تا سر همین کوچه میریم . شما برو خونه
استراحت کن .
نگاه پراز حیرت کیمیا و کیوان به دقیقه نکشید که کیمیا رو به بهرام گفت :
- دایی جدی جدی میخواین از این خونه برید ؟!
بهرام سرش را پایین انداخت . با لحن گرفته ای گفت :
- آره دایی جون باید بریم ... اینجوری ناراحتی ها کم کم برطرف میشه .
رگ روی شقیقه ی کیوان ضربان گرفت . با ناراحتی که در صدایش موج میزد گفت :
- دایی این کاره شما ، بیشتر بین خانواده فاصله میندازه . یه مدت بگذره هم شما هم مامان آروم
میشین ... خواهش میکنم این کار رو نکنین .
بهرام سرش را به حالت افسوس تکان داد و گفت :
- نه عزیزم این ناراحتی حکایتها پشتش هست که نمیخوام طولانی بشه ... این طوری برای بهار
هم بهتره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوسوم
بدون اینکه اجازه ی حرف دیگری به او بدهد ، در برابر دیدگان متحیر کیمیا و کیوان رو به رؤیا کرد
و گفت :
- بریم خانوم .
هر دو از در حیاط بیرون رفتند . بهرام با دیدن غم درون چشمان کیوان به حرف خواهرش ایمان
آورد و در این کار مصمم
شد . میدانست این موضوع ادامه دار خواهد بود . پس همان بهتر که دور باشند . به قول قدیمی ها
دوری و دوستی.
بعد از صحبت با مرد بنگاه دار دو تا آپارتمان را در همان حوالی در نظر گرفتند .زمانی که برای
دیدن یکی از آپارتمانها رفتند، رؤیا برای اینکه حرفی زده باشد نگاهی به ساختمان تازه ساز کرد و
گفت :
- به نظر من اگه قراره از اون خونه بریم الاقل یه محله دیگه بریم . اینجا با خونه ی خودمون که
دو تا کوچه فاصله داره .
بهرام به حرف رؤیا کمی فکر کرد و گفت :
- درسته . پس بذار فردا برم یه قسمت دیگه ... اگه خونه ی مناسب دیدم میام دنبالت و با هم
میریم میبینیم.
رؤیا از اینکه این حرفش مورد تایید قرار گرفت ، لبخندی زد . بهرام با دیدن لبخند رؤیا دلش
تکانی خورد .
اصلا به یاد نمی آورد چه زمانی لبخند او را دیده بود . خیلی برای این زن کم گذاشته بود .
هر چند علاقه ی شدیدی ، هیچ وقت در دلش نسبت به او نداشت ، اما هر چه بود هم بالینش بود
و مادر پسرش .
باید کمی هم برای او نرمش به خرج میداد . بالاخره بعد از حدود نوزده سال زندگی حق این زن
بود تا کمی روی
آرامش را ببیند
رو به رؤیا کرد و گفت :
- خانوم موافقی یه امشبو با هم بریم رستوران ؟
رؤیا با بهت به بهرام نگاه کرد . شوکه شده بود . بهرام و چنین پیشنهادی !!... انگار بهرام واقعا
عوض شده بود .
با لبخند گفت :
- بدم که نمیاد اما بهنام .........
- بهش زنگ بزن بگو دیر میایم خونه . براش شام میگیریم و میبریم .
رؤیا با فکر به بهنام کمی دو دل شد . کمی من من کرد و گفت :
- دلم نمیاد وقتی منو تو داریم شام میخوریم بچه م گشنه باشه . اگه میشه غذا بگیر ببریم خونه
دور هم بخوریم .
بهرام به چشمانی که به تازگی چینهای ریزی در کنارش مهمان شده بود ، نگاه کرد و گفت :
- باشه . هر طور تو بخوای .
ذوق نهفته در عمق آن چشمان ، دل بهرام را به درد آورد . با زندگیش در آن چند سال چه کرده
بود ؟ چرا تاوان اشتباه
خود را از دیگران پس گرفته بود ؟! هم خودش سوخته بود ، هم دیگران را سوزانده بود .
تازه درک میکرد این عمر دوباره و فرصت دیگر برای چه ، به او داده شده بود . باید جبران میکرد،
تمام آن سالهایی که، کم کاری کرده بود .
لبخندی زد و گفت :
- بریم بهنام رو برداریم و با هم بریم بیرون ، دلم کشیده امشب فارغ از گذشته و مشکلات باشیم
.
لبخند رؤیا عمیق تر شد . باورش هم سخت بود این همه انعطاف به یکباره رخ دهد . اما همین هم
برای او غنیمت بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستوسوم
بدون اینکه اجازه ی حرف دیگری به او بدهد ، در برابر دیدگان متحیر کیمیا و کیوان رو به رؤیا کرد
و گفت :
- بریم خانوم .
هر دو از در حیاط بیرون رفتند . بهرام با دیدن غم درون چشمان کیوان به حرف خواهرش ایمان
آورد و در این کار مصمم
شد . میدانست این موضوع ادامه دار خواهد بود . پس همان بهتر که دور باشند . به قول قدیمی ها
دوری و دوستی.
بعد از صحبت با مرد بنگاه دار دو تا آپارتمان را در همان حوالی در نظر گرفتند .زمانی که برای
دیدن یکی از آپارتمانها رفتند، رؤیا برای اینکه حرفی زده باشد نگاهی به ساختمان تازه ساز کرد و
گفت :
- به نظر من اگه قراره از اون خونه بریم الاقل یه محله دیگه بریم . اینجا با خونه ی خودمون که
دو تا کوچه فاصله داره .
بهرام به حرف رؤیا کمی فکر کرد و گفت :
- درسته . پس بذار فردا برم یه قسمت دیگه ... اگه خونه ی مناسب دیدم میام دنبالت و با هم
میریم میبینیم.
رؤیا از اینکه این حرفش مورد تایید قرار گرفت ، لبخندی زد . بهرام با دیدن لبخند رؤیا دلش
تکانی خورد .
اصلا به یاد نمی آورد چه زمانی لبخند او را دیده بود . خیلی برای این زن کم گذاشته بود .
هر چند علاقه ی شدیدی ، هیچ وقت در دلش نسبت به او نداشت ، اما هر چه بود هم بالینش بود
و مادر پسرش .
باید کمی هم برای او نرمش به خرج میداد . بالاخره بعد از حدود نوزده سال زندگی حق این زن
بود تا کمی روی
آرامش را ببیند
رو به رؤیا کرد و گفت :
- خانوم موافقی یه امشبو با هم بریم رستوران ؟
رؤیا با بهت به بهرام نگاه کرد . شوکه شده بود . بهرام و چنین پیشنهادی !!... انگار بهرام واقعا
عوض شده بود .
با لبخند گفت :
- بدم که نمیاد اما بهنام .........
- بهش زنگ بزن بگو دیر میایم خونه . براش شام میگیریم و میبریم .
رؤیا با فکر به بهنام کمی دو دل شد . کمی من من کرد و گفت :
- دلم نمیاد وقتی منو تو داریم شام میخوریم بچه م گشنه باشه . اگه میشه غذا بگیر ببریم خونه
دور هم بخوریم .
بهرام به چشمانی که به تازگی چینهای ریزی در کنارش مهمان شده بود ، نگاه کرد و گفت :
- باشه . هر طور تو بخوای .
ذوق نهفته در عمق آن چشمان ، دل بهرام را به درد آورد . با زندگیش در آن چند سال چه کرده
بود ؟ چرا تاوان اشتباه
خود را از دیگران پس گرفته بود ؟! هم خودش سوخته بود ، هم دیگران را سوزانده بود .
تازه درک میکرد این عمر دوباره و فرصت دیگر برای چه ، به او داده شده بود . باید جبران میکرد،
تمام آن سالهایی که، کم کاری کرده بود .
لبخندی زد و گفت :
- بریم بهنام رو برداریم و با هم بریم بیرون ، دلم کشیده امشب فارغ از گذشته و مشکلات باشیم
.
لبخند رؤیا عمیق تر شد . باورش هم سخت بود این همه انعطاف به یکباره رخ دهد . اما همین هم
برای او غنیمت بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوچهارم
همینکه بعد از سالها او را دیده بود و لبخندش را دیده بود برایش دنیا دنیا ارزش داشت .
ایکاش کمی زودتر این اتفاق در زندگیشان رخ میداد . خیلی از سالها را در کنارش زندگی کرده
بود که فقط روزگارش بگذرد ، که فقط زندگی کرده باشد ... دیر بود ولی هرچه بود ، خیلی خوب
بود ...
آخر شب برگشتند . کیوان را درون حیاط در آن هوای سرد پاییزی، لبه ی حوض نشسته و سردر
گریبان فرو
برده ، دیدند . به باغچه خیره شده بود و متوجه حضور آنها نبود . دستی روی شانه ی کیوان
گذاشت .
کیوان از جا پرید وبا ترس به بهرام نگاه کرد .بهرام خندیدوگفت :
- چی شده دایی تو سرما نشستی ؟ هوا سوز داره مریض میشی .
کیوان با ناراحتی به بهرام خیره شد و گفت :
- دایی بخاطر من و حرف مامان دارین از اینجا میرین ؟
بهرام دست از روی شانه ی او برداشت و به رؤیا و بهنام اشاره کرد بروند . همینکه آنها وارد راه
پله شدند کنار کیوان
روی لبه حوض نشست و دستش را روی دستان سرد کیوان گذاشت و گفت :
- دایی جون راهمون باید جدا بشه تا آرامش به خانواده برگرده . با اینکه شما برام عزیزین اما
بهار هم پاره ی تنمه ...
قبول کن سخته که بشنوم اون همه حرف داره پشت سرش درست میشه ... خودت قضاوت کن ،
این بهار هیچ شباهتی
به بهار یک ساله پیش داره ؟... اصلا کدوممون شبیه قبل هستیم ؟!... یه جورایی همه عوض شدیم
. مدتهاست دیگه
صدای خنده از هیچ کدوممون شنیده نمیشه . انگار غم، توی خونه هامون لونه کرده . یه تحول
لازمه ....
- دایی با رفتن شما این خونه سوت و کورتر میشه .
بهرام نفسش را با آهی بیرون داد و گفت :
- کم کم عادی میشه . نمیخوام تو هم بخاطر ما مجبور بشی تن به ازدواج اجباری بدی . تو هم
مثل بهار برام عزیزی...
مادرت گفت داره مجبورت میکنه که زن بگیری ... میدونم وقتی با زنی بخوای زندگی کنی که از سر
اجبار باشه چه زندگی
جهنمی رو باید تحمل کنی .
کیوان با زحمت آب دهانش را قورت داد و با من من گفت :
- دایی ... اگه ... من قول بدم ...
سرش را پایین انداخت با انگشتانش بازی کرد و نفسش را در سینه حبس کرد و به بهرامی که
چشم انتظار پایان حرفش بود ، گفت :
- اگه قول بدم بهار و خوشبخت میکنم ............
بهرام دستش را بالا برد و گفت :
- نه دایی ... هیچ وقت به فکرتم نزنه ...که نه من نه مادرت نه بهار راضی به این وصلت نمیشیم .
برای همین داریم میریم
که حرفی ، حدیثی در این مورد نه زده بشه نه شنیده بشه . اینم پیش خودمون میمونه همینجا
دفنش میکنیم .
کیوان با بغضی که در گلویش پیچیده شده بود و چشمانی که از حلقه زدن اشک براق شده بود به
بهرام نگاه کرد وبا
صدای خش داری گفت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستوچهارم
همینکه بعد از سالها او را دیده بود و لبخندش را دیده بود برایش دنیا دنیا ارزش داشت .
ایکاش کمی زودتر این اتفاق در زندگیشان رخ میداد . خیلی از سالها را در کنارش زندگی کرده
بود که فقط روزگارش بگذرد ، که فقط زندگی کرده باشد ... دیر بود ولی هرچه بود ، خیلی خوب
بود ...
آخر شب برگشتند . کیوان را درون حیاط در آن هوای سرد پاییزی، لبه ی حوض نشسته و سردر
گریبان فرو
برده ، دیدند . به باغچه خیره شده بود و متوجه حضور آنها نبود . دستی روی شانه ی کیوان
گذاشت .
کیوان از جا پرید وبا ترس به بهرام نگاه کرد .بهرام خندیدوگفت :
- چی شده دایی تو سرما نشستی ؟ هوا سوز داره مریض میشی .
کیوان با ناراحتی به بهرام خیره شد و گفت :
- دایی بخاطر من و حرف مامان دارین از اینجا میرین ؟
بهرام دست از روی شانه ی او برداشت و به رؤیا و بهنام اشاره کرد بروند . همینکه آنها وارد راه
پله شدند کنار کیوان
روی لبه حوض نشست و دستش را روی دستان سرد کیوان گذاشت و گفت :
- دایی جون راهمون باید جدا بشه تا آرامش به خانواده برگرده . با اینکه شما برام عزیزین اما
بهار هم پاره ی تنمه ...
قبول کن سخته که بشنوم اون همه حرف داره پشت سرش درست میشه ... خودت قضاوت کن ،
این بهار هیچ شباهتی
به بهار یک ساله پیش داره ؟... اصلا کدوممون شبیه قبل هستیم ؟!... یه جورایی همه عوض شدیم
. مدتهاست دیگه
صدای خنده از هیچ کدوممون شنیده نمیشه . انگار غم، توی خونه هامون لونه کرده . یه تحول
لازمه ....
- دایی با رفتن شما این خونه سوت و کورتر میشه .
بهرام نفسش را با آهی بیرون داد و گفت :
- کم کم عادی میشه . نمیخوام تو هم بخاطر ما مجبور بشی تن به ازدواج اجباری بدی . تو هم
مثل بهار برام عزیزی...
مادرت گفت داره مجبورت میکنه که زن بگیری ... میدونم وقتی با زنی بخوای زندگی کنی که از سر
اجبار باشه چه زندگی
جهنمی رو باید تحمل کنی .
کیوان با زحمت آب دهانش را قورت داد و با من من گفت :
- دایی ... اگه ... من قول بدم ...
سرش را پایین انداخت با انگشتانش بازی کرد و نفسش را در سینه حبس کرد و به بهرامی که
چشم انتظار پایان حرفش بود ، گفت :
- اگه قول بدم بهار و خوشبخت میکنم ............
بهرام دستش را بالا برد و گفت :
- نه دایی ... هیچ وقت به فکرتم نزنه ...که نه من نه مادرت نه بهار راضی به این وصلت نمیشیم .
برای همین داریم میریم
که حرفی ، حدیثی در این مورد نه زده بشه نه شنیده بشه . اینم پیش خودمون میمونه همینجا
دفنش میکنیم .
کیوان با بغضی که در گلویش پیچیده شده بود و چشمانی که از حلقه زدن اشک براق شده بود به
بهرام نگاه کرد وبا
صدای خش داری گفت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوپنجم
گناه من چیه دایی ؟ گناه من چیه کیان بزرگتر بود و من دیده نشدم ... گناه من چیه که سالها
صدای دلم رو خفه کردم
بخاطر برادر بزرگترم ... من شما رو بیشتر از یه دایی دوست دارمو قبول دارم ... به من فرصت
بدین تا خودمو به بهار و
خانواده م ثابت کنم .
بهرام آهی کشید و دستش را روی شانه ی کیوان گذاشت و گفت :
- نمیشه کیوان ... اصرار نکن . اگه دوستش داری بیخیالش شو ... اینجوری انگشت نمای فامیلش
میکنی ... پشتش
هزار حرف در میاد ... مگه ندیدی کیان شب خواستگاری با کنایه گفت ؛ شاید بهار کس دیگه ای
رو دوست داره ... این یعنی
بهار با هر دوی شما بازی کرده ... نمیتونم اسم دخترمو به گند بکشم ...چون ایمان دارم بهار به تو
احساسی نداره ، اگه
این حرفا پشت سرش در بیاد نابود میشه . مادرت از همه بدتر باهاش تا میکنه ... پس علاقه تو
همونجایی که تا الان
دفن کرده بودی ، دفن کن و نذار باعث آزار بهارو خودت بشه . به فکر یکی دیگه باش ... بهار
برای تو زن بشو نیست .
بهاری که کیان رو رد کرد نمیتونه در کنار تو باشه . سایه ی گذشته تو زندگیش باقیه ... نمیدونم
چرا کیان رو رد کرد اما
از اون شب دیگه بهار قبل نشد .
از کنار کیوان برخواست و دستان سرد شده اش را روی هم ماساژ داد و گفت :
- پاشو دایی این هوا مریضت میکنه . ازم به دل نگیر ... تو هنوزم برام عزیزی اما بهار پاره ی
تنمه ... میفهمی که
کیوان سرش را با علامت فهمیدن رو به پایین تکان داد و از جا برخاست . سرش را پایین انداخت
و با شب بخیر
آرامی که گفت از کنار بهرام گذشت . شانه های افتاده اش نشان از درون پاشیده از همش میداد .
بهرام خودش چنین دردی را کشیده بود و درک میکرد او چه حالی دارد اما با سرنوشت نمیشد
جنگید . نمیشد با نادیده
گرفتن شرایط ، صرفا بخاطر یک علاقه ، یک زندگیی را بنا کرد که از بیخ و بن مشکل دار است
.نمیشد زندگی دخترش را روی طوفان بنا کند ...
***
روز پنجشنبه بود . عزیزجون از صبح سرحال بود . به امید آمدن نوه هایش غذایی که کیوان و
میثاق دوست
داشتند را بارگذاشته بود .
بوی عطر قورمه سبزی فضای خانه را پر کرده بود . هوای سرد بیرون و گرمای داخل خانه بهار را
کرخت کرده بود .
از صبح با کمک آقاجون تمام خرمالوها را چیده بودند . آقاجون خرمالوهای نرسیده را زیر جعبه
گذاشته بود و رسیده ها را
روی انها چیده بود .
با بلند شدن صدای آیفون بهار با ذوق آیفون را جواب داد . صدای شاد میثاق را شناخت و در را باز
کرد . بعد از مدتها
قرار بود امروز بغیر از میثاق و کیوان ، مینا هم مهمان باغ باشد . یک دورهمی با جوانان خانواده ،
حس خوبی را به
بهار تزریق میکرد .
در ورودی را باز کرد و با هیجان به استقبال بچه ها رفت . میثاق در حال باز کردن در باغ بود تا
ماشین را داخل بیاورد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستوپنجم
گناه من چیه دایی ؟ گناه من چیه کیان بزرگتر بود و من دیده نشدم ... گناه من چیه که سالها
صدای دلم رو خفه کردم
بخاطر برادر بزرگترم ... من شما رو بیشتر از یه دایی دوست دارمو قبول دارم ... به من فرصت
بدین تا خودمو به بهار و
خانواده م ثابت کنم .
بهرام آهی کشید و دستش را روی شانه ی کیوان گذاشت و گفت :
- نمیشه کیوان ... اصرار نکن . اگه دوستش داری بیخیالش شو ... اینجوری انگشت نمای فامیلش
میکنی ... پشتش
هزار حرف در میاد ... مگه ندیدی کیان شب خواستگاری با کنایه گفت ؛ شاید بهار کس دیگه ای
رو دوست داره ... این یعنی
بهار با هر دوی شما بازی کرده ... نمیتونم اسم دخترمو به گند بکشم ...چون ایمان دارم بهار به تو
احساسی نداره ، اگه
این حرفا پشت سرش در بیاد نابود میشه . مادرت از همه بدتر باهاش تا میکنه ... پس علاقه تو
همونجایی که تا الان
دفن کرده بودی ، دفن کن و نذار باعث آزار بهارو خودت بشه . به فکر یکی دیگه باش ... بهار
برای تو زن بشو نیست .
بهاری که کیان رو رد کرد نمیتونه در کنار تو باشه . سایه ی گذشته تو زندگیش باقیه ... نمیدونم
چرا کیان رو رد کرد اما
از اون شب دیگه بهار قبل نشد .
از کنار کیوان برخواست و دستان سرد شده اش را روی هم ماساژ داد و گفت :
- پاشو دایی این هوا مریضت میکنه . ازم به دل نگیر ... تو هنوزم برام عزیزی اما بهار پاره ی
تنمه ... میفهمی که
کیوان سرش را با علامت فهمیدن رو به پایین تکان داد و از جا برخاست . سرش را پایین انداخت
و با شب بخیر
آرامی که گفت از کنار بهرام گذشت . شانه های افتاده اش نشان از درون پاشیده از همش میداد .
بهرام خودش چنین دردی را کشیده بود و درک میکرد او چه حالی دارد اما با سرنوشت نمیشد
جنگید . نمیشد با نادیده
گرفتن شرایط ، صرفا بخاطر یک علاقه ، یک زندگیی را بنا کرد که از بیخ و بن مشکل دار است
.نمیشد زندگی دخترش را روی طوفان بنا کند ...
***
روز پنجشنبه بود . عزیزجون از صبح سرحال بود . به امید آمدن نوه هایش غذایی که کیوان و
میثاق دوست
داشتند را بارگذاشته بود .
بوی عطر قورمه سبزی فضای خانه را پر کرده بود . هوای سرد بیرون و گرمای داخل خانه بهار را
کرخت کرده بود .
از صبح با کمک آقاجون تمام خرمالوها را چیده بودند . آقاجون خرمالوهای نرسیده را زیر جعبه
گذاشته بود و رسیده ها را
روی انها چیده بود .
با بلند شدن صدای آیفون بهار با ذوق آیفون را جواب داد . صدای شاد میثاق را شناخت و در را باز
کرد . بعد از مدتها
قرار بود امروز بغیر از میثاق و کیوان ، مینا هم مهمان باغ باشد . یک دورهمی با جوانان خانواده ،
حس خوبی را به
بهار تزریق میکرد .
در ورودی را باز کرد و با هیجان به استقبال بچه ها رفت . میثاق در حال باز کردن در باغ بود تا
ماشین را داخل بیاورد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🌼خدایا
🌾بحق مهربانیت
🌼غم وغصه را از دل
🌾دوستان وعزیزانم دور
🌼دردهاشون رو درمون
🌾ودلشون رو آروم ترین کن
🌼به امید روزی قشنگ
🌾صبحی تابناک
🌼دستانی سرشار از برکت
🌾برای همه دوستان و عزیزان
سلام صبحتون بخیر
@kadbanoiranii
🌾بحق مهربانیت
🌼غم وغصه را از دل
🌾دوستان وعزیزانم دور
🌼دردهاشون رو درمون
🌾ودلشون رو آروم ترین کن
🌼به امید روزی قشنگ
🌾صبحی تابناک
🌼دستانی سرشار از برکت
🌾برای همه دوستان و عزیزان
سلام صبحتون بخیر
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
روزتاسوعاروزپاكترين عشق است
روز وفاداريست
روز برادريست
روز درس زندگيست
روز اموختنست
روز ادب و احترامست
روز جوانمرديست
روز سقاى دشت كربلا
حضرت ابوالفضل عباس(ع) است🖤
تاسوعا بر شما عزيزان تسليت🖤
@kadbanoiranii
روزتاسوعاروزپاكترين عشق است
روز وفاداريست
روز برادريست
روز درس زندگيست
روز اموختنست
روز ادب و احترامست
روز جوانمرديست
روز سقاى دشت كربلا
حضرت ابوالفضل عباس(ع) است🖤
تاسوعا بر شما عزيزان تسليت🖤
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#برگه زردآلو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#برگه زردآلو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر