کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.81K subscribers
23K photos
28K videos
95 files
42.1K links
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
راحت ترین فینگر فود دنیا همینه
بزرگ و كوچيك عاشقش ميشن از بس خوشمزس

#توپک_پنیری

سیب زمینی.  ۴عدد(متوسط)
پنیر پیتزا.  نصف پیمانه
جعفری.  ۲ق غ
نشاسته ذرت.  ۲ق غ
تخم مرغ.  ۱عدد
پودر سوخاری.  ۱پیمانه
نمک و فلفل سیاه. به مقدار لازم

سیب زمینی ها رو خورد میکنیم و میزاریم آبپز بشه.بعدش با هر وسیله ای که دارین پوره اش کنید و بهش جعفری،نمک ،فلفل و نشاسته ذرت رو اضافه کنید .به اندازه ی یک گردو از مواد بردارین و داخل رو با پنیر پیتزا پر کنید و بعد در تخم مرغ و پودر سوخاری بغلتونید و سرخ کنید.نوش جان❤️

بيش از حد سرخش نكنيد چون وا ميره.

نباید پنیر پیتزای وسطش از سیب زمینی بزنه  بیرون چون وقتی دارین سرخش میکنید ازش خارج کاملا ازش خارج میشه(کاملا با سیب زمینی کاورش کنید)


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کوکوی_پیازچه به همین راحتی 😍👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔴 #فیلم_آموزشی

#گیپور_خوراکی_خوشگل

مواد لازم:

آب یک دوم پیمانه
نشاسته ذرت 2 قاشق غذاخوری
گلوکز یا شربت ذرت یک چهارم قاشق غذاخوری
گلیسیرین خوراکی 7 گرم
پودر قند 1 قاشق غذاخوری
پودر ثعلب یک قاشق غذاخوری

برای اینکه گیپور براحتی از مت جدا بشه میتونید نشاسته به مت بزنید من این کارو نکردم چون بعد از جدا شدن کمی از نشاسته به گیپور میچسبه وحالت سفیدی به گیپور میده امیدوارم درست کنید وما رو هم به دوستانتون معرفی کنید .


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش_گیپور_خوراکی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#طرزتهیه گیپور خوراکی
#گیپور_خوراکی

دستور:

رسپی اصلاح شده گیپور خوراکی با استحکام عالی

مواد لازم:

½ پیمانه آب جوشیده یا آب مقطر (البته از آب معمولی هم میتونیذ استفاده کنید) + ۱.۵ ق غ آب
۱ ق غ پودر تیلوز یا ثعلب یا سی ام سی
۱ ق غ پودر قند
۲ ق غ نشاسته ذرت(یکبار هم با ۱ ق غ نشاسته ذرت امتحان کنید، ممکن است با آب و هوای محیط زندگی شما تطبیق بیشتری داشته باشد)
⅛ ق غ پودر مرنگ یا پودر سفیده تخم مرغ
رنگ سفید
¼ ق غ گلوکز یا شربت ذرت
۱ قطره رنگ ژله ای
گلیسیرین ۷ گرم
تیلوز یا ثعلب یا سی ام سی را روی آب می ریزیم و با همزن می زنیم تا کاملا یکدست شود
بقیه مواد خشک را اضافه می کنیم و با قاشق یا دور کند همزن می زنیم تا کاملا یکدست شود
یا همه رو با دست هم بزنید (حدود ۲۰ دقیقه با قاشق هم بزنید تا یکدست بشه.) بعد با کاردک روی مولد می کشیم
بعد مطابق با کاردک روی مولد مخصوص می کشیم و ۶-۸ ساعت در محیط قرار می دیم تا خشک بشه.
وقتی خشک شد با احتیاط از مولد جدا می کنیم،
اگر فر برقی دارید در دمای ۷۰-۸۰ درجه ۱۰-۱۲ دقیقه قرار بدید تا خشک بشه، اگر گیپو زیاد توی فر بمونه خشک و شکننده میشه و تلفات میده.
با فر گازی نمیشه.
بااین مقدار از مواد حدود ۴.۵ تا ۵ مولد گیپور بدست میاد، بنظر من مقادیر دستورو نصف کنید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گیپور_خوراکی
#تزیین_کیک_شیرینی_دسر

پودر گیپور را با آب مخلوط کنید سپس آن را روی صفحه های مخصوص بکشید ،بعد از خشک شدن بردارید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
گیپور خوراکی ,به همین زیبایی می تونید تو خونه درست کنید👇


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
کیک آوردم واستون،همچین دلبر که نگوووووو😋
می دونید من زیاد تعریف نمی کنم،اما از هرچی که زیادی تعریف کردم بدونین که خیلی عالیه😁😁 این کیک فوق العاده خوشمزه و خوش بافته😋و خیلی هم خوشگل 😍


#کیک_کرم_دار

تخم مرغ دو عدد درشت
شکر نصف لیوان
شیر نصف لیوان
روغن مایع نصف لیوان
آرد سفید ۲/۳ لیوان
آرد سمولینا یک لیوان(از لوازم قنادی تهیه کنید،من آرد سمولینای ترکی پیدا نکردم،ایرانی شو گرفتم)
بکینگ پودر ۲ قاشق مرباخوری
وانیل نصف قاشق چایخوری

مواد کرم:
شیر یک لیوان
شکر ۴ قاشق غذاخوری
نشاسته ذرت ۳ قاشق غذاخوری
کره ۲ قاشق غذاخوری
وانیل نصف قاشق چایخوری


ابتدا کرم را آماده کنید،همه مواد را به جز وانیل مخلوط کنید و روی حرارت کم بزاریدو مدام هم بزنید تا غلیظ بشه(مدام هم بزنید وگرنه گلوله میشه)وقتی به غلظت رسید وانیل اضافه کنید و حرارت را خاموش کنید،داخل ظرف دیگری بریزید و روش سلفون بکشید یا بشقاب بزارید تا رویه نبنده و بزارید داخل یخچال تا کمی خنک شود.
حالا تخم مرغ ها و شکر و وانیل را با دور تند همزن بزنید تا کشدار و کرم رنگ بشه،همزن را روی دور کند بزارید،بعد شیررا اضافه کنید و کمی هم بزنید و بعد روغن را اضافه کنید و در حد مخلوط شدن بزنید(زیاد هم نزنید)حالا آرد و بیکینگ پودر که الک کردید را اضافه کنید و کمی با همزن بزنید تا یکدست بشه(این قسمت حواستون باشه زیادی هم نزنید وگرنه پف کیک میخوابه)دیگه همزن را کنار بزارید.
در آخر آرد سمولینا را کم کم اضافه کنید و با لیسک و آرام و دورانی مخلوط کنید،داخل قالب پای کپسول(کاغذ مخصوص پای)بزارید و ۲/۳ از قالب را مواد کیک بریزید و کرم را هم داخل قیف یکبار مصرف بریزید و سر قیف را با قیچی برش بدید و آرام روی مواد کیک بریزید(من یک خط صاف و بعد ضربه در زدم)
و بعد داخل فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ به مدت ۳۰ دقیقه بزارید،و بعد از پخت عسل یا شربت بار رقیق شده رومال کنید(من شربت بار داشتم روی حرارت کتری گذاشتم رقیق شد و با فرچه رومال کردم)
من داخل توستر با دمای ۱۸۰،طبقه وسط،اول حرارت بالا و پایین روشن کردم،وقتی کمی پف کرد،حرارت پایین را فقط روشن کردم،وقتی پخت حرارت بالا را روشن کردم تا طلایی شد،برای من ۲۰ دقیقه
زمان برد تا پخت.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک کرم دار


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#جوجه_کباب_تابه_ای
#گلاور
#جوادی
#حسینی

.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#جوجه_کباب_تابه_ای_حسینی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#جوجه_کباب_تابه_ای_خانم_گلاور


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#جوجه_کباب_تابه_ای_آقای_جواد_جوادی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر

🔴 #فیلم_آموزشی

#تزیین_کیک
#دریپ_طلایی
#سس_دریپ_طلایی
#تکنیک_دریپ_طلایی

فیلم آموزشی تزیین لبه کیک با سس دریپ طلایی
برای سس دریپ طلایی تکنیک های زیادی هست از جمله اینکه شکلات رو ذوب کنید و روی لبه های کیک بریزید و بعد مخلوط داست طلایی و روغن مایع یا الکل رو با قلمو روی شرابه های شکلات بزنید ولی این سس طلایی که توی این ویدیو یادتون میدم سرعت کارتون رو بالاتر میبره
مواد لازم:
پودرقند (ترجیحا آیسینگ شوگر) 55 گرم
داست(رنگ پودری)طلایی و یا نقره ای 5 گرم
الکل سفید یا اسانس یا روغن مایع به مقدار لازم
لطفا فیلم و با دقت ببینید همه نکات داخل فیلم گفته شده


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت اول

کاش میشد دلی نشکند
کاش میشد مغرورانه به آن شکستن نبالیم .
کاش میشد فقط امروز را نبینیم و نگاهمان را وسعت ببخشیم .
کاش میشد فردایی بهتر را نه فقط برای خودمان بلکه برای همه آرزو کنیم .
کاش توان آن را داشتیم که به گذشته باز گردیم و دلهای شکسته را بند بزنیم .
کاش فراموش نکنیم هیچ دل شکسته ای مانند روزاولش نمیشود .
**




نگاهش را از روی لبهای مرد روبرویش گرفت و به میز خیره شد . درونش غوغایی برپا بود
.شنیدن حرفایی که هیچ انتظارش را نداشت .
هرچند که شک کرده بود اما نمیخواست باور کند این حرفها را به زبان خواهد آورد .
بدون آنکه پاسخی به آنهمه بی رحمی و پستی مرد دهد از جا برخاست . هنوز قدمی برنداشته بود
که صدایش ناله ی قلبش را به آسمان
برد .
- مطمئن باشم که خودت درستش میکنی؟
با تمام توانی که برایش مانده بود نالید :
- مطمئن باش .
- ممنونت میشم . باور کن اینکار به نفع هر دومونه شاید الان شوکه شدی اما بعدا به حرف من
میرسی . اونوقت بخاطر اینکار ازم تشکر میکنی .خواهش میکنم درکم کن .
بدون آنکه نگاهش کند به روبرو خیره شد و لب باز کرد .
- امیدوارم هیچ وقت پشیمون نشی و به خواسته ات برسی . خداحافظ .
مرد از جا برخاست و با شتاب خود را به دختری که غم ، شانه هایش را آویزان کرده بود رساند و
گفت :
- کجا صبر کن خودم میرسونمت
نگاه پر از دردش را به مرد انداخت و با ناله گفت :
- روت میشه منو تا خونه برسونی ؟!
- بهار ؟! من .....من که دلیلمو ..........
دستش را برای ساکت کردن مرد روبرو بالا برد و گفت :
- هیس ..... هیچی نگو ....... هر چی بگی ، بیشتر حالم ازت بهم میخوره .
بدون درنگ از کافه بیرون زد . صورتش را به گرمای تیرماه سپرد . گرمایی که نمیتوانست سرمای
درون رگهایش را به گرما مهمان کند .
پاهایش توان رفتن نداشت . زانوانش میل شدیدی به بوسیدن زمین داشت . اما او دختری نبود که
در حضور دیگران بشکند .
زندگی به او آموخته بود باید به خودش متکی باشد . خودش به خودش رحم داشته باشد . امروز به
چشم خود مرگ تمام رؤیاهای
دخترانه اش را دید .
فقط زمان میخواست برای مراسم سوگواری ، سوگواری برای عشقی پنج ساله . عشقی که با تار و
پودش آمیخته شده بود .
کنار خیابان ایستاد . برای اولین تاکسی دست بلند کرد و با گفتن دربست سوار شد .
سر چون کوه سنگینش را ، به شیشه تکیه داد . لحظه به لحظه دور شدن عشقش را با خود مرور
کرد .
***



روز اول عید بود که صدای در آپارتمان نشان ازحضور کیان و کیوان میداد که برای سلام اول صبح
به دایی و خانواده اش بالا آمده بودند .
ذوق زده سریع شالش را روی سر انداخت و از اتاق خارج شد . با دیدنش قند در دلش آب شد .
هر زمان که به صورت بشاش و مهربانش نگاه
میکرد در دل هزار بار قربان صدقه اش میرفت . با صدای سلامش هر دو به سمتش برگشتند



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دوم

سلام بهار خانوم . صبح عالی متعالی خوبین شما ؟
با لبخند به کیان نگاه کرد و گفت :
- وقتی شما رو میبینم مگه میشه بد باشم .
کیان به آرامی لب زد ،به طوری که دیگران نبینند:
- عزیزمی شیرین عسلم .
بهار خندید و کیوان با شیطنت گفت :
- نداشتیما ..... نرسیده پچ پچ راه انداختین . منم اینجا آدمم .
کیان پس گردنش زد و با خنده گفت :
- بلانسبت آدما .... عزیزم لطفا خودتو زیاد با بالاتر از خودت یکی نبین .
کیوان با مشت به بازوی برادرش کوبید و گفت :
- خوب به بهار میرسی کبکت خروس میخونه ها ...تو خونه منو و تو که تنها میشیم .
بهار میانه را گرفت . با لبخند رو به کیوان کرد و گفت :
- کیوان خان قرار نشد روز اول عیدی حسودی داشته باشیما ... راستی از عمه چه خبر ...نمیاد بالا
؟
کیوان در حالی که به بهرام )داییش( نگاه میکرد جواب داد :
- نه ... مامان گفت اگه شما هم راضی باشین طرف صبح بریم خونه باغ ، به عید دیدنی آقا جون .
بهرام که تا آن زمان با لبخند به حرف بچه ها گوش میکردرو به همسرش کرد و گفت :
- رؤیا تو چی میگی ؟
همه ی چشمها به سمت رؤیا چرخید . رؤیا با کمی مکث گفت :
- خوبه طرف عصر هم میریم خونه ی پدرم . اگه بهار هم نخواست بیاد میتونه خونه ی آقا جون
بمونه
اخم های بهار در هم رفت . میدانست این جمله ی آخر را به زبان خواهد آورد . رو به پدرش کرد و
گفت :
- آره اینجور بهتره منم خونه ی آقا جون راحتترم .
بهرام نفسش را با حرص بیرون داد و رو به کیان گفت :
- پس کیان جان ما تا نیم ساعته دیگه آماده میشیم .
کیان و کیوان با هم از خانه خارج شدند . انگار دوقلو بودند . تمام کارهایشان را همزمان انجام
میدادند . هردوشیطان و شوخ ، اما کیان عاقلتر از کیوان رفتار میکرد .
کیان دو سال از برادرش بزرگتر بود .به اصطلاح قدیمی ها شیر به شیره بودند و پشت هم . همین
فاصله ی کم ، باعث صمیمیت شان بود .
از نظر ظاهر هم خیلی شبیه هم بودند . هر دو سبزه نمکی بودن با صورتی کشیده و لاغر . اما چشم
و ابروی کیان شبیه مادرش
کشیده و معمولی بود و کیوان چشمان درشت و زیبایی داشت . لبها و بینی هایشان خیلی تفاوت
فاحشی نداشت .
جالب آنجا بود که کیمیا خواهرشان هم خیلی به آن دو شبیه بود . فقط ظرافت بیشتری داشت و
برعکس بردارنش اخمو و از خودراضی بود.
بطوریکه به زمین و زمان ایراد میگرفت .
با آماده شدن هر دو خانواده سوار ماشین شدند و به سمت کردان کرج که خونه باغ آقاجون
قرارداشت حرکت کردند . تازه چند دقیقه از حرکتشان گذشته بود که بهنام رو به بهار کرد و گفت
:
- آبجی بازم نمیخوای خونه ی بابامیرزا بیایی ؟ چرا تو زیاد با ما اونجا نمی آیی؟
بهار آهی کشید و به نیمرخ رؤیا نگاه کرد و گفت :
- هر وقت جور بشه میام . اصلش اینه به تو خوش بگذره که میگذره




رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت سوم

اما من دوست دارم تو هم بیایی ... دخترخاله هام وقتی تو نیستی ، مدام پشت سرت حرف
میزنن و من ناراحت میشم ....
صدای پر از خشم رؤیا حرف بهنام را ناتمام گذاشت :
- بهنام خفه میشی یانه .... روزاول عیدیه اوقاتمو با وراجیات تلخ نکن ، وگرنه بد میبینی .
بهرام از توی آینه به دو فرزندش نگاه کرد . به آرامی رو به رؤیا گفت :
- خواهشا یه امروز و روی اعصاب کسی پیاده روی نکن . بابا ما هم آدمیم بذار مثل بقیه ی مردم از
این روزامون لذت ببریم .
با اخم به همسرش نگاه کرد و گفت :
- من که چیزی نگفتم . فقط خواستم دهنشو بیخود باز نکنه .
بهار با دیدن ناراحتی برادرش روی موهای کوتاهش بوسه ای زد و به آرامی زیر گوشش گفت :
- ناراحت نشو مرد گنده .... هر کی هر چی خواست بذار بگه . تو هم بخاطر من ناراحت نشو
عزیزم . اصل اینه که من و تو همو دوست داریم ...مگه نه عزیزم .
برادر 13 ساله اش با ذوق نگاهش کردو گفت :
- آره معلومه که همو دوست داریم . کی مثل من خواهری به این نازی و مهربونی داره .
بهار سر برادر را روی شانه اش گذاشت . تا رسیدن به مقصد حرفی نزد. تا بهانه ای برای دعوا به
دست رؤیای همیشه عصبانی ندهد .







با صدای راننده تاکسی از عالم خود بیرون آمد .
- دخترم رسیدیم .
گیج و منگ به اطراف نگاه کرد . با تشکری، پول کرایه را حساب کرد و پیاده شد . نفس عمیقی
کشید . با صدای زمزمه واری سرش را
رو به آسمان گرفت . آهی کشید و گفت:
- خدایا شکرت اینم از بخت و اقبال من
کلید را درون قفل در چرخاند و در با صدای تیکی باز شد . صدایی که، بر عکس همیشه که با شوق
همراه میشد
الان با درد همراه بود .
دیگر نه غروری برایش باقی مانده بود نه دلی برای طپیدن . مانند ماهی که از تنگ بلورش بیرون
افتاده باشد ، جان میداد و هیچ راه گریزی نداشت .
پا داخل حیاط گذاشت . اولین چیزی که مانند همیشه پیش چشمش آمد، پنجره ی اتاق کیان بود .
پنجره ای که زیر پنجره ی اتاق خودش قرار داشت .
اولین قدم را برداشته بود که صدای عمه اش افکار درهمش را پاره کرد .
- خوش اومدی عزیزم . چرا انقدر دیر کردی ؟ دلواپست شدم .
- ممنون عمه جون کارم کمی طول کشید .
عمه با نگاهی دقیق به صورتش نزدیک شد . با نگرانی گفت :
- حالت خوبه؟ چرا انقدر رنگت پریده ......
دستش را روی گونه ی بهار گذاشت و گفت :
- خدای من.... چرا انقدر سردی ؟ وای ... نکنه مریض شدی... وگرنه توی این گرما نباید انقدر
سرد باشی .
بهار بی حوصله گفت :
- چیزی نیست عمه جون ... جای نگرانی نیست از خستگیه .
عمه با ناراحتی گفت :
- عزیزم برو زودتر استراحت کن تا شب سرحال باشی .
بوسه ای با محبت روی گونه ی بهار نشاند ، با لبخندی که از روی عشق بود گفت:



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت چهارم

عروس گلم، امشب برای من که اوج آرزومه ، دارم از ذوق پس میوفتم وای بحال توو کیان ...
چی تو دل شما میگذره بعد از این همه سال ... برو عزیزم ...برو ... نمی خوام این شب مهم به
تعویق بیوفته .
بهار در حال له شدن بودن ، زیر آوار آرزوهای خودش و عمه ای که، سالها مهربانتر از مادر بود .
کسی که در تمام بن بست های
زندگیش حامی و همراهش بود .
ببخشیدی گفت و با پاهای ناتوانش راه طبقه ی بالا را در پیش گرفت . خدا خدا میکرد کسی خانه
نباشد ، که جزء
محالات بود .
در حالی که از پله ها بالا میرفت صدای کیمیا در گوشش پیچید .
- مامان لباسمو از اتوشویی گرفتی .
اشک داغی که تحمل اسارت بیشتر را نداشت از زندان چشمانش رها شد . سریع با نوک
انگشتانش اشک مزاحم را زدود .
دلش مردن میخواست اما چه چیز زندگیش باب دلش بود که این یکی باشد .
کلید را در قفل چرخاند . با باز شدن در صدای اعصاب خرد کن رؤیا در گوشش پیچید .
- معلوم هست کدوم گوری رفتی ؟! امشب که مهمون داریم نباید توی خونه پیدات میشد ... بایدم
پیدات نشه ، تا وقتی
کلفتی مثل من آماده به خدمت باشه، شاهزاده خانوم ...باید بیخیال کار خونه باشن . خدا بده
شانس .....
سلام آرام بهار در صدایی که هنوز درحال غر زدن بود گم شد . بدون اینکه تلاشی برای
پاسخگویی داشته باشد ، به
اتاقش رفت
اتاقش با خاطراتی که گوشه گوشه ی آن ، نشانی از او داشت ، مانند قبری تنگ و تاریک شده بود
. راه نفسش بند
آمده بود .
حجم زیاد بغض، گلویش را خنج میکشید . هیچ راه فراری برای رهایی از این بغض نداشت .
کسی را نداشت تا از درد دلش بگوید . تنهایی را با تمام وجود احساس میکرد . تنها عمه برایش
مانده بود که او را با تاریک شدن آسمان زندگیش ، از دست میداد .
شدت علاقه ی عمه به بچه هایش را میدانست . از همان محبتش بود که او هم نصیبی برده بود .
وگرنه تاب آوردن در این زندگی صبر ایوب میخواست .
**
صدای احوالپرسی خانواده را با هم می شنید . صدای خنده ها و مبارک بادها روی قلبش ، زخم
میزدند .
پای اراده اش در قولی که داده بود در حال سست شدن بود . در دل به خود هزاران ناسزا گفت .
چرا باید خودش را با
یک ایل آدم روبرو میکرد .
برای کی ؟! برای چی؟!
برای کسی که دین و دنیایش بود . برای عشقی که ذره ذره ی وجودش شده بود به طوری که
حاضر بود برای راحتی و آسایشش از قلب خودش هم بگذرد .
ایکاش زودتر میفهمید در دام ، چه عشق ویرانگری افتاده است، تا به این صورت روح و روانش را
نمی باخت .
در با شتاب باز شد و سر کیمیا از لای در به داخل اتاق سرک کشید .
- بهار چرا بست نشستی تو اتاق ؟! کیان ، آقاجون و عزیز رو آورده نمیخوای هنوز بیایی بیرون ؟
بغضی که به صورت طناب دار گلویش را میفشرد اجازه حرف زدن به بهار نداد . تنها با تکان سر
نشان داد که بیرون میاید



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت پنجم

دوباره در آینه به چشمانی که از گریه ی ساعتی پیش شفاف و براق شده بود نگاهی کرد . در دل
برای قلبش فاتحه ای خواند واز اتاق خارج شد . امشب ، شب مرگ شقایق بود .
قدم که بیرون گذاشت همه ی سرها به سمتش چرخید . با ناراحتی به کیان که آرام و خندان کنار
مادرش نشسته
بود، نگاه کرد.
انگار نه انگار که او را در چه برزخی انداخته است . صدای کل کشیدن عمه و زن عمویش روحش
را به مسلخ میبرد .
- مبارکه عروس خانوم .
صداها مفهوم نبود . گیج و منگ نگاهشان کرد. چرا کسی حالش را از روی چشمان غمزده اش
نمی فهمید .صدای آقاجون گام هایش را به سمت آشپز خانه کشید .
- دختر گلم همه منتظر چایی هستن پس چرا نمی جنبی ؟
با دستان لرزانش هر کاری کرد نتوانست سینی چای را بلند کند . صدای آرام رؤیا مته بر اعصابش
میکشید .
- عرضه ی یه چایی بردنم نداری ! ... نمیدونم عمه ت به چی تو دل خوش کرده ؟ قیافه که نون و
آب نمیشه واسه ی آدم .
رؤیا نمی دانست قیافه هم برای او هیچ فایده ای نداشت . لرزش شدید دستش باعث شد سینی
از لکه های چایی
پر شود .
رؤیا با دست پسش زد . با حرص گفت:
- برو بشین خودم میارم . شاید زودتر شرت کنده بشه، خیالم از بابت تو راحت بشه .
لب برچید . دستی به شالش کشید و از آشپزخانه خارج شد . صدای اعتراض عمه اش بلند شد .
- پس چایی کو ...خوشگلِ عمه ؟!
- ببخشید عمه... رؤیاجون میاره
لرزش صدایش که از استرس بیداد میکرد ، لبخند را مهمان لبهای حاضرین کرد . آرام کنار
آقاجون جای گرفت .
بعد از صرف چای ، آقا جون دست دور شانه ی بهار انداخت . صدایش را صاف کرد و گفت :
- خدا رو شکر نمردم و چنین روز مبارکی رو دیدم . دیگه همه از دل این دو تا جوون خبر داریم .
بهتره زودتر بساط عقد و عروسی رو به راه بندازیم تا اینا هم به آرامش برسن . ممنون از کیان
جان که تا پایان درسای بهار صبر کرد و مردانگی خرج
کرد . حالا نوبتیم باشه نوبت تعیین زمان عقد و مشخص شدن مهریه ست .
بهار با ترس سرش را بالا آورد به چهره ی ، از خشم سرخ شده ی کیان نگاه کرد . رگ های روی
شقیقه اش نشان از شدت خشمش داشت . دستان مشت شده اش گویای حالش بود .
دلش چنگ خورد از فشاری که روی هر دوی آنها بود . یاد حرفی که در کافه زده بود افتاد .
» خودت میدونی همیشه بعنوان یه دختر دایی برام عزیزی. اما باور کن تازه چندماهه متوجه شدم
علاقه م به تو، بیشتر از روی عادت بوده ...نه عشق . وگرنه کسی نمیتونست جای تو رو تو قلبم
بگیره .خودت میدونی مادرم جون و نفسش به تو بنده ... اگه بخوام کنار بکشم بخاطر تو قبول
نمیکنه . حتی ممکنه عاق والدین بشم . پس اگه هنوزم دوستم دارم بخاطر اینکه از طرف عمه ت
به مشکل بر نخورم خودت به خواستگاری نه بگو و قائله رو ختم کن . «
نمیدانست از کی خواستگاری برای او به قائله تبدیل شده بود . اما باید تمام میکرد این حقارتی که
متحمل شده بود . با پاهایی لرزان از جا برخاست بدبختی آن بود که استرس ،کنترل صدایش را از
دستش گرفته بود . دهان خشکش را با زحمت باز کرد. با صدایی که بشدت میلرزید گفت :
- ببخشید ...... ببخشید اگه میشه.... به من یه فرصت..... برای فکرکردن بدین . من ......من هول
شدم .
لبخند مصنوعی کیان از چشمان تیزبین کیوان دور نماند . همه ساکت شدن و به صورت رنگ پریده
ی بهار چشم دوختند .
بعد از چند لحظه که همه از بهت خارج شدن بهرام گفت



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
To Nisti
Shahab Tiam
#شهاب تیام

#تو نیستی 🎧

یک جرعه دلخوشی تقدیم نگاهتون

@kadbanoiranii
⭐️آرامش آسمان
🌙شب سهم قلبتان باشد
⭐️و نور ستاره ها روشنی
🌙بخش تمام لحظہ هایتان
⭐️خُدایا ستاره‌هاۍ
🌙آسمانت را سقف
⭐️خانہ دوستانم ڪن تا
🌙زندگیشان مانند ستاره بدرخشد

⭐️شبتون زیبـا و مهتابی
🌙


@kadbanoiranii