This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم#نان_خونگی
▫️۹۰ میلی لیتر آب گرم
▫️90 میلی لیتر شیر گرم
▫️2 قاشق غذاخوری روغن نباتی
▫️1 قاشق غذاخوری شکر
▫️10 گرم مخمر خشک
کمی هم بزنید تا مایه فعال شود
▫️480 گرم آرد گندم
▫️1 قاشق چایخوری نمک
🛑مواد رو خوب مخلوط کنید. ورز دادن را با دست ادامه دهید تا خمیر یکدست شود.
کاسه را با روغن نباتی چرب کنید.
. اجازه دهید خمیر به مدت ۴۵ دقیقه ور بیاید
ماهیتابه را با ۱ قاشق غذاخوری روغن نباتی چرب کنید. سپس آن را با دقت بزارید داخلش. سطح را صاف کنید. با یک حوله بپوشانید و بگذارید ۲۰ دقیقه بماند. روی خمیر را با برس زرده بمالید. با چنگال یک فرم درست می کنیم. . سپس هوای اضافی را با خلال دندان خارج کنید. در فر از قبل گرم شده با دمای ۲۰۰ درجه به مدت ۲۰-۲۵ دقیقه بپزید. وای! ببین چقد عالی میشه.
نان یکنواخت، نرم و در عین حال سبک پف است. طعمش عالیه حتما امتحانش کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است
▫️۹۰ میلی لیتر آب گرم
▫️90 میلی لیتر شیر گرم
▫️2 قاشق غذاخوری روغن نباتی
▫️1 قاشق غذاخوری شکر
▫️10 گرم مخمر خشک
کمی هم بزنید تا مایه فعال شود
▫️480 گرم آرد گندم
▫️1 قاشق چایخوری نمک
🛑مواد رو خوب مخلوط کنید. ورز دادن را با دست ادامه دهید تا خمیر یکدست شود.
کاسه را با روغن نباتی چرب کنید.
. اجازه دهید خمیر به مدت ۴۵ دقیقه ور بیاید
ماهیتابه را با ۱ قاشق غذاخوری روغن نباتی چرب کنید. سپس آن را با دقت بزارید داخلش. سطح را صاف کنید. با یک حوله بپوشانید و بگذارید ۲۰ دقیقه بماند. روی خمیر را با برس زرده بمالید. با چنگال یک فرم درست می کنیم. . سپس هوای اضافی را با خلال دندان خارج کنید. در فر از قبل گرم شده با دمای ۲۰۰ درجه به مدت ۲۰-۲۵ دقیقه بپزید. وای! ببین چقد عالی میشه.
نان یکنواخت، نرم و در عین حال سبک پف است. طعمش عالیه حتما امتحانش کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزئین_کیک_تولد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزئین_کیک_تولد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#موجور_کدو_سیب_زمینی
مواد لازم:
6 عدد سیب زمینی متوسط (650 گرم با پوست)
2 عدد کدو سبز
1 عدد پیاز
2 عدد پیازچه
جعفری، خرد شده
برای سس:
3 عدد تخم مرغ
5 قاشق غذاخوری روغن زیتون
5 قاشق غذاخوری آرد (100 گرم)
1/2 قاشق چایخوری بیکینگ پودر
1 قاشق چایخوری نعناع خشک
1/2 قاشق چایخوری پاپریکا
1/2 قاشق چایخوری فلفل سیاه
نمک
یک مشت پنیر پیتزا رنده شده
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#موجور_کدو_سیب_زمینی
مواد لازم:
6 عدد سیب زمینی متوسط (650 گرم با پوست)
2 عدد کدو سبز
1 عدد پیاز
2 عدد پیازچه
جعفری، خرد شده
برای سس:
3 عدد تخم مرغ
5 قاشق غذاخوری روغن زیتون
5 قاشق غذاخوری آرد (100 گرم)
1/2 قاشق چایخوری بیکینگ پودر
1 قاشق چایخوری نعناع خشک
1/2 قاشق چایخوری پاپریکا
1/2 قاشق چایخوری فلفل سیاه
نمک
یک مشت پنیر پیتزا رنده شده
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔴 #فیلم_آموزشی
#بستنی
#بستنی_حصیری
مواد لازم:
شیر پرچرب یک لیتر(حتما پرچرب باشه و اگه تونستید پیدا کنید از شیر محلی پرچرب استفاده کنید)
شکر 260 گرم
ثعلب 5 گرم
گلاب نصف فنجان
وانیل یک چهارم قاشق چایخوری
زعفران دم کرده یک قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
ابتدا شکر و ثعلب رو با هم مخلوط کنید وبه شیری که درحال جوشه کم کم اضافه کنید
گلاب رو هم اضافه کنید و بذارید تا شیر قوام بیاد مثل فرنی اگه زود از روی حرارت بردارید بستنی یخی میشه
مواد رو به دو قسمت تقسیم کنید به یه قسمت زعفران به قسمت دیگه وانیل بزنید
بعد اینکه خنک شد بریزید تو ظرف فلزی یا پلاستیکی و بذارید فریزر
بستنی نباید یخ ببنده قبل از اینکه یخ بزنه بیرون بیارید و با همزن یا چنگال 2_3 دقیقه هم بزنید من هر 45 دقیقه اینکارو انجام دادم ممکنه درجه فریزر ها باهم فرق داشته باشن همینکه دورش کمی گرفت از فریزر در بیارید بعد از مخلوط کردن دوباره بذارید داخل فریزر
اینکار رو 5_6 بار تکرار کنید تا بستنی کشدار و بدون یخ زدگی داشته باشید
بستنی رو داخل ظرف مورد نظرتون که نایلون انداختید بریزید و بزارید یک شب داخل فریزر بمونه.بعدم اگه دوس داشتید دورش نون بستنی بزارید و نوش جان کنید
من خامه توی بستنی رو نزدم شما اگه خواستید خامه صبحانه رو توی نایلون بریزید و پهن کنید و بذارید داخل فریزر ببنده بعد خرد کنید و به اخرین مرحله مخلوط کردن به بستنی اضافه کنید
نکات مهم:
اگه شکر بستنی بیش از حد باشه زود توی محیط آب میشه و اگه شکرش کم باشه خیلی سفت میشه
نکات مهم برای اینکه بستنی تون یخی نشه:
به قوام رسیدن مواد بستنی رو گاز
مخلوط کردن قبل یخ زدن بستنی و نموندن زیاد داخل فریزر
مخلوط کردن کافی تا وقتی یکدست میشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بستنی
#بستنی_حصیری
مواد لازم:
شیر پرچرب یک لیتر(حتما پرچرب باشه و اگه تونستید پیدا کنید از شیر محلی پرچرب استفاده کنید)
شکر 260 گرم
ثعلب 5 گرم
گلاب نصف فنجان
وانیل یک چهارم قاشق چایخوری
زعفران دم کرده یک قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
ابتدا شکر و ثعلب رو با هم مخلوط کنید وبه شیری که درحال جوشه کم کم اضافه کنید
گلاب رو هم اضافه کنید و بذارید تا شیر قوام بیاد مثل فرنی اگه زود از روی حرارت بردارید بستنی یخی میشه
مواد رو به دو قسمت تقسیم کنید به یه قسمت زعفران به قسمت دیگه وانیل بزنید
بعد اینکه خنک شد بریزید تو ظرف فلزی یا پلاستیکی و بذارید فریزر
بستنی نباید یخ ببنده قبل از اینکه یخ بزنه بیرون بیارید و با همزن یا چنگال 2_3 دقیقه هم بزنید من هر 45 دقیقه اینکارو انجام دادم ممکنه درجه فریزر ها باهم فرق داشته باشن همینکه دورش کمی گرفت از فریزر در بیارید بعد از مخلوط کردن دوباره بذارید داخل فریزر
اینکار رو 5_6 بار تکرار کنید تا بستنی کشدار و بدون یخ زدگی داشته باشید
بستنی رو داخل ظرف مورد نظرتون که نایلون انداختید بریزید و بزارید یک شب داخل فریزر بمونه.بعدم اگه دوس داشتید دورش نون بستنی بزارید و نوش جان کنید
من خامه توی بستنی رو نزدم شما اگه خواستید خامه صبحانه رو توی نایلون بریزید و پهن کنید و بذارید داخل فریزر ببنده بعد خرد کنید و به اخرین مرحله مخلوط کردن به بستنی اضافه کنید
نکات مهم:
اگه شکر بستنی بیش از حد باشه زود توی محیط آب میشه و اگه شکرش کم باشه خیلی سفت میشه
نکات مهم برای اینکه بستنی تون یخی نشه:
به قوام رسیدن مواد بستنی رو گاز
مخلوط کردن قبل یخ زدن بستنی و نموندن زیاد داخل فریزر
مخلوط کردن کافی تا وقتی یکدست میشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔴 #فیلم_آموزشی
#بستنی
یه بستنی خوشمزه که از بستنیهای بازاری هم خوشمزه تره
موادلازم:
شیر یک ونیم لیوان
نشاسته ذرت یک قاشق غذاخوری سرپر
شکر یک سوم لیوان
خامه صبحانه 200 گرم
شکلات آب شده یک سوم لیوان
طرز تهیه:
داخل کلیپ توضیح داده شده لطفا کامل و بادقت ببینید
نکات:
از لیوان یکبار مصرف هم میتونید استفاده کنید
از لیوان شیشه ای هم میشه فقط زمانی که بستنی رو بخوایین خارج کنید چند ثانیه داخل آب گرم بگیرید وبعد سریع دربیارید
12 ساعت داخل فریزر بزارید تا کاملا ببندد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بستنی
یه بستنی خوشمزه که از بستنیهای بازاری هم خوشمزه تره
موادلازم:
شیر یک ونیم لیوان
نشاسته ذرت یک قاشق غذاخوری سرپر
شکر یک سوم لیوان
خامه صبحانه 200 گرم
شکلات آب شده یک سوم لیوان
طرز تهیه:
داخل کلیپ توضیح داده شده لطفا کامل و بادقت ببینید
نکات:
از لیوان یکبار مصرف هم میتونید استفاده کنید
از لیوان شیشه ای هم میشه فقط زمانی که بستنی رو بخوایین خارج کنید چند ثانیه داخل آب گرم بگیرید وبعد سریع دربیارید
12 ساعت داخل فریزر بزارید تا کاملا ببندد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#بستنی_کیم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بستنی_کیم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم _آموزشی
#بستنی_کیم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بستنی_کیم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#بستنی
#بستنی_فوری
#بستنی_با_های_بای
کلیپ آموزشی طرز تهیه یه بستنی فوری خوشمزه و عالی با بیسکوییت های بای و بدون نیاز به قالب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بستنی
#بستنی_فوری
#بستنی_با_های_بای
کلیپ آموزشی طرز تهیه یه بستنی فوری خوشمزه و عالی با بیسکوییت های بای و بدون نیاز به قالب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#بستنی_فوری
#بستنی_با_بیسکوییت_های_بای
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بستنی_فوری
#بستنی_با_بیسکوییت_های_بای
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ساخت_جعبه_کیک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#ساخت_جعبه_کیک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_کیک
#کیک_اکلیلی
#کیک_موج_دار
#کیک_اکلیلی_موج_دار
#ایر_براش_دستی
فیلم آموزشی مراحل تزیین یککیک موجدار اکلیلی بسیار عالی و شیک بادستگاه ایر براش دستی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_کیک
#ورق_برنج
#رایس_پیپر
#تاپر_پفکی
#تاپر_پفکی_با_ورق_برنج
فیلم آموزشی مراحل تزیین کیک با تاپر پفکی با ورق برنج
نکته:ورق برنجو براحتی میتونید سرخ کنید و به عنوان تاپر استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_کیک
#ورق_برنج
#رایس_پیپر
#تاپر_پفکی
#تاپر_پفکی_با_ورق_برنج
فیلم آموزشی مراحل تزیین کیک با تاپر پفکی با ورق برنج
نکته:ورق برنجو براحتی میتونید سرخ کنید و به عنوان تاپر استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Telegram
attach 📎
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_کیک
#ورق_برنج
#رایس_پیپر
#تاپر_پفکی
#تاپر_پفکی_با_ورق_برنج
فیلم آموزشی مراحل تزیین کیک با تاپر پفکی با ورق برنج
نکته:ورق برنجو براحتی میتونید سرخ کنید و به عنوان تاپر استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_کیک
#ورق_برنج
#رایس_پیپر
#تاپر_پفکی
#تاپر_پفکی_با_ورق_برنج
فیلم آموزشی مراحل تزیین کیک با تاپر پفکی با ورق برنج
نکته:ورق برنجو براحتی میتونید سرخ کنید و به عنوان تاپر استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Telegram
attach 📎
#تزیین_کیک
#ورق_برنج
#رایس_پیپر
#تاپر_پفکی
#تاپر_پفکی_با_ورق_برنج
نکته:
ورق برنجو براحتی میتونید سرخ کنید و به عنوان تاپر استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#ورق_برنج
#رایس_پیپر
#تاپر_پفکی
#تاپر_پفکی_با_ورق_برنج
نکته:
ورق برنجو براحتی میتونید سرخ کنید و به عنوان تاپر استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 191
+نمیگی سکته میکنم همینجا میوفتم رو دستت راحت میشی این چه وضع اعلام حضوره
دیگه دیوونه
غش غش خندید و برای خودش بالا پایین میبرید
_باورت نمیشه،باورت نمیشه چیشده...
حرصی به دانشجوهای فضول نگاه کردم که پرو پرو خیره شده بودن بهم
دست بهارو کشیدم و بردمش سمت پارکینگ بعد اینکه جای مناسبمو پیدا کردم دست به سینه
رو به روش وایستادم
+خب حالا بگو چیشده؟
دوباره پریدبغلمو هیجان زده فشارم داد که حس کردم دل و رودم پرید بیرون
_شهرزاااد دارم عروس میشم
بااین حرفش واقعا کپ کردم
درست شنیدم؟عروس؟
بازوهاشو گرفتم و کشیدمش عقب
+چی میگی؟عروس چی؟
با دستش کوبید تو سرم که صورتمو چین دادم
_کی انقدر خنگول شدی تو دارم میرم قاطی مرغا دیگه
+درست تعریف کن تا بفهمم
....
طبق گفته های بهار اون شبی که من درمانگاه بودم و باباش حالش بد شده بود همش نقشه
های سامیار بوده برای خاستگاری از بهار و سوپرایز کردنش
این بهار ندید بدیدم که بدون صبر سریع بله رو گفته و دو هفته دیگه مراسم عقدشه
واقعا خوشحال بودم براش محکم در اغوشش گرفتم و براش ارزوی خوشبختی کردم
چی قشنگ تر از اینکه با کسی که دوسش داری ازدواج کنی؟
رادمان که اومد تو ذهنم لبخندم قشنگ تر شد
بهار بعد اینکه خوب خودشو خالی کرد رفت مثل اینکه سامیار اومده بود دنبالش تا برن
خریداشونو بکنن
سوار ماشینم شدم که گوشیم زنگ خوردم ولی چون صداش خیلی کم بود شانسی شنیدم
با دیدن اسم رادمان سریع جواب دادم
_چه عجب خانوم فرهمند میخواستی جواب ندی دیگه
سریع گوشیمو عقب گرفتم و نگاهش کردم
ای وای ۵ بار زنگ زده بود و من نشنیدم
+شرمنده واقعا میدونی که سر کلاس میرم صدای گوشیمو کمه کم میکنم وقتیم که اومدم
بیرون حواسم نبود که زیادش کنم بعدشم بهار اومد باهام حرف داشت به کل یادم رفت
_باشه عزیزم دیگه تکرار نشه فقط
پرو!...
_پس شمام خبر دار شدی که سامیار و بهار رفتن قاطی مرغ و خروسا
+اره خوشبخت بشن خیلی خوشحال شدم
هندزفریمو وصل کردم و همونطور ماشین روشن کردم و راه افتادم
_این سامیارم دیوونست ها مگه مجردی بهش بد میگذشت که رفته مزدوج شده
لبم کج شد
+تو به سامیار چیکار داری همو دوست دارم میخوان بقیه عمرشونو باهم بگذرونن
انگار که بخواد حرص منو در بیاره گفت
_والا میتونستن دوست بمونن بیشترم بهشون خوش میگذشت دردسرای ازدواجم نداشتن
بااینکه خودمم خوشم نیومد از ازدواج کردن ولی از طرز فکر رادمان خوشم نیومد اصلا
بعد یکم مکث گفت چیشدی؟
نفس عمیقی کشیدم و گفتم
+چیشد کجا همو ببینیم از اخر؟
_خوب شد گفتی تو برو خونه لباساتو عوض کن میام دنبالت ببین به کل از یادم بردی
بعد خداحافظی قطع کردم و به سرعت رفتم سمت خونه تا اماده شم
سعی کردم بهترین تیپمو بزنم و از هر لحاظ محشر به نظر برسم
به هرحال این اولین قرار رسمیمون بود
بعد تکش وسایالمو جمع کردم و رفتم پایین.
تا تو ماشین نشستم و چشمش بهم افتاد چنان برقی از تو چشماش گذشت که خجالت کشیدم
_چه کرده این شهرزاد خانوم حالا من چجوری با دیدن تو دلم طاقت بیاره تا...
محکم زدم به بازوش تا ساکت شه
حیارو خورده یه ابم روش
+هیس خجالت نمیکشی
یه نگاه به اطرافمون کرد و وقتی مطمعن شد کسی نیست دستشو حلقه کرد تو گردنم و منو
محکم کشید سمت خودشو رو گونم بوسه ای کاشت
_خانوم خودمی دوست دارم
فکر کنم لپام سرخ شده بود
انقدر باهم همش میجنگیدیم که عادت نداشتم به حرفاش
خانومش!
سعی کردم مثل دخترای دبیرستانی رفتار نکنم و ادم باشم مگه اولین بارمه؟!
کمردمو بستم و رادمان افتاد
صدای اهنگی که گذاشته بود تو کل خیابون پیچیده بود
همونطور که خواننده میخوند باهاش میخوند و هر از گاهی یه قهرم میداد
قهقهم بلند شده بود ادم با رادمان پیر نمیشه!
سعی میکردم همراهیش کنم و خشک نباشم
بعد یکم چرخیدن بردم پارک
البته بزرگ تر یه پارکه
+اینجا دیگه کجاست؟
_پیاده شو شهرزاد خانوم میفهمی خودت
دستاشو جفت دستام کرد و قدم به قدم داخل پارک شدیم
چشمم به کلی پله افتاد که بعد از بالا رفتن ازش میرسیدی بالا کوه
+وای قراره از این همه پله بالا بریم؟
یهو وایستاد و کنجکاوانه نگاهم کرد بعد چندثانیه نگاه انالیز گرش گفت
_بهت نمیخوره ۶۰ سالت باشه چطوری خودتو انقدر جوون کردی ننه
با مشتم کوبیدم به سینش و عیشی تحویلش دادم و بدون توجه بهش از پله ها رفتم بالا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات کانال بدون لینک کانال کدبانوی ایرانی
@kadbanoiranii
حرام است
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 191
+نمیگی سکته میکنم همینجا میوفتم رو دستت راحت میشی این چه وضع اعلام حضوره
دیگه دیوونه
غش غش خندید و برای خودش بالا پایین میبرید
_باورت نمیشه،باورت نمیشه چیشده...
حرصی به دانشجوهای فضول نگاه کردم که پرو پرو خیره شده بودن بهم
دست بهارو کشیدم و بردمش سمت پارکینگ بعد اینکه جای مناسبمو پیدا کردم دست به سینه
رو به روش وایستادم
+خب حالا بگو چیشده؟
دوباره پریدبغلمو هیجان زده فشارم داد که حس کردم دل و رودم پرید بیرون
_شهرزاااد دارم عروس میشم
بااین حرفش واقعا کپ کردم
درست شنیدم؟عروس؟
بازوهاشو گرفتم و کشیدمش عقب
+چی میگی؟عروس چی؟
با دستش کوبید تو سرم که صورتمو چین دادم
_کی انقدر خنگول شدی تو دارم میرم قاطی مرغا دیگه
+درست تعریف کن تا بفهمم
....
طبق گفته های بهار اون شبی که من درمانگاه بودم و باباش حالش بد شده بود همش نقشه
های سامیار بوده برای خاستگاری از بهار و سوپرایز کردنش
این بهار ندید بدیدم که بدون صبر سریع بله رو گفته و دو هفته دیگه مراسم عقدشه
واقعا خوشحال بودم براش محکم در اغوشش گرفتم و براش ارزوی خوشبختی کردم
چی قشنگ تر از اینکه با کسی که دوسش داری ازدواج کنی؟
رادمان که اومد تو ذهنم لبخندم قشنگ تر شد
بهار بعد اینکه خوب خودشو خالی کرد رفت مثل اینکه سامیار اومده بود دنبالش تا برن
خریداشونو بکنن
سوار ماشینم شدم که گوشیم زنگ خوردم ولی چون صداش خیلی کم بود شانسی شنیدم
با دیدن اسم رادمان سریع جواب دادم
_چه عجب خانوم فرهمند میخواستی جواب ندی دیگه
سریع گوشیمو عقب گرفتم و نگاهش کردم
ای وای ۵ بار زنگ زده بود و من نشنیدم
+شرمنده واقعا میدونی که سر کلاس میرم صدای گوشیمو کمه کم میکنم وقتیم که اومدم
بیرون حواسم نبود که زیادش کنم بعدشم بهار اومد باهام حرف داشت به کل یادم رفت
_باشه عزیزم دیگه تکرار نشه فقط
پرو!...
_پس شمام خبر دار شدی که سامیار و بهار رفتن قاطی مرغ و خروسا
+اره خوشبخت بشن خیلی خوشحال شدم
هندزفریمو وصل کردم و همونطور ماشین روشن کردم و راه افتادم
_این سامیارم دیوونست ها مگه مجردی بهش بد میگذشت که رفته مزدوج شده
لبم کج شد
+تو به سامیار چیکار داری همو دوست دارم میخوان بقیه عمرشونو باهم بگذرونن
انگار که بخواد حرص منو در بیاره گفت
_والا میتونستن دوست بمونن بیشترم بهشون خوش میگذشت دردسرای ازدواجم نداشتن
بااینکه خودمم خوشم نیومد از ازدواج کردن ولی از طرز فکر رادمان خوشم نیومد اصلا
بعد یکم مکث گفت چیشدی؟
نفس عمیقی کشیدم و گفتم
+چیشد کجا همو ببینیم از اخر؟
_خوب شد گفتی تو برو خونه لباساتو عوض کن میام دنبالت ببین به کل از یادم بردی
بعد خداحافظی قطع کردم و به سرعت رفتم سمت خونه تا اماده شم
سعی کردم بهترین تیپمو بزنم و از هر لحاظ محشر به نظر برسم
به هرحال این اولین قرار رسمیمون بود
بعد تکش وسایالمو جمع کردم و رفتم پایین.
تا تو ماشین نشستم و چشمش بهم افتاد چنان برقی از تو چشماش گذشت که خجالت کشیدم
_چه کرده این شهرزاد خانوم حالا من چجوری با دیدن تو دلم طاقت بیاره تا...
محکم زدم به بازوش تا ساکت شه
حیارو خورده یه ابم روش
+هیس خجالت نمیکشی
یه نگاه به اطرافمون کرد و وقتی مطمعن شد کسی نیست دستشو حلقه کرد تو گردنم و منو
محکم کشید سمت خودشو رو گونم بوسه ای کاشت
_خانوم خودمی دوست دارم
فکر کنم لپام سرخ شده بود
انقدر باهم همش میجنگیدیم که عادت نداشتم به حرفاش
خانومش!
سعی کردم مثل دخترای دبیرستانی رفتار نکنم و ادم باشم مگه اولین بارمه؟!
کمردمو بستم و رادمان افتاد
صدای اهنگی که گذاشته بود تو کل خیابون پیچیده بود
همونطور که خواننده میخوند باهاش میخوند و هر از گاهی یه قهرم میداد
قهقهم بلند شده بود ادم با رادمان پیر نمیشه!
سعی میکردم همراهیش کنم و خشک نباشم
بعد یکم چرخیدن بردم پارک
البته بزرگ تر یه پارکه
+اینجا دیگه کجاست؟
_پیاده شو شهرزاد خانوم میفهمی خودت
دستاشو جفت دستام کرد و قدم به قدم داخل پارک شدیم
چشمم به کلی پله افتاد که بعد از بالا رفتن ازش میرسیدی بالا کوه
+وای قراره از این همه پله بالا بریم؟
یهو وایستاد و کنجکاوانه نگاهم کرد بعد چندثانیه نگاه انالیز گرش گفت
_بهت نمیخوره ۶۰ سالت باشه چطوری خودتو انقدر جوون کردی ننه
با مشتم کوبیدم به سینش و عیشی تحویلش دادم و بدون توجه بهش از پله ها رفتم بالا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات کانال بدون لینک کانال کدبانوی ایرانی
@kadbanoiranii
حرام است
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 192
حالا میبینیم کی ۶۰ سالشه من یا اون؟
از حق نگذریم هن هنم درومده بود و به نفس نفس افتاده بودم خود رادمانم خسته شده بود
هرچی بالا میرفتیم تموم نمیشد
تو راه کلی پیرمرد وپیرزن و زن و مرد و دختر و پسر دیدیم که با لباس مناسب خیلی
راحت بالا میرفتن و حتی بعضیام از قسمت خود کوهش بالا میرفتن
واقعا دمشون گرم عجب انرژی دارن
دیگه هرجوری بود به بدبختی خودمو رسوندم بالا و از قصد تلاش کردم زودتر از رادمان
برسم
بعد چند پله اونم رسید بالا و نفسشو محکم داد بیرون
بااینکه نا نداشتم پوزخندی بهش زدم و گفتم
_چیشد مستر حالا من خودمو جای جوونا جا زدم یا شما
دستشو اورد جلو و کل موهای جلومو بهم ریخت
+حرف اضافه ممنوع خانوم ببعی
دلم میخواست جیغ بزنم سرش که موهامو خراب کرده بود
بیا اینم از اولین قرار ما مثل انسانای نرمال دیگه که نیستیم حتما باید جنگ و دعوا کنیم
سعی کردم چیزی نگم که باز زهرمارمون نشه اروم اروم پشت سرش رفتم و رو صندلی
نشستم
رادمان با لبخند خیره روبه روش بود سرمو چرخوندم تا ببینم به چی خیرست
که با قشنگ ترین صحنه زندگیم رو به رو شدم و فهمیدم اون همه پله ارزشش دیدنشو داشت
+واو چقدر قشنگه اینجا کل شهر دیده میشه...خیلی قشنگه
با ذوق به رو به روم خیره بودم
_اره اینجا واقعا قشنگه مخصوصا اگه نزدیکای غروب بیای و یکی یکی روشن شدن
چراغای شهرو ببینی خیلی ارامش بخشه
تصورشم قشنگه!
نمیدونم چند دقیقه به تصویر روبه رومون خیره بودیم که گفت
_واقعا هیچوقت فکرشو نمیکردم که یه روزی اینطوری بشینی کنارم
باتعجب نگاهش کردم
چرا؟!
انگار سوالمو فهمید که گفت
_چون هربار تا میومدم بهت نزدیک شم خودتو ازم دور میکردی یا هی یاداوری میکردی
من و تو فقط یه استاد و دانشجوییم بس!
لبخند کمرنگی زدم
+منم تا هروقت میومدم فکر کنم بهم حسی داری و مطمعن شم همه چیو خراب میکردی و
باعث میشدی که به خودم لعنت بگم بخاطر احساساتم بهت
سرشو تکون داد و با ناباوری گفت
_واقعا فکرشو نمیکردم که احساسم متقابل باشه نمیدونم شایدم خیلی گیج میزدم که نفهمیدم
بخاطر همینم از دانشگاه رفتم چون خسته بودم از حسی که فکر میکردم هیچ سرانجامی
نداره
+دیوونه بخاطر من خودتو از درس انداختی اونم کی زرنگ ترین شاگرد دانشگاه...
یهو از جاش پرید وبا نیش باز گفت
_بالاخره قبول کردی بنده مخم خوبه خودت اعتراف کردیاا استاد
پشت چشمی نازک کردم ادم نمیشه که!
......
+آخ بهار دستم شکست بدو دیگه اه،کاش قبول نمیکردم باهات بیام.
-چقدر غر میزنی تو شهرزاد،یه خرید عروسیه دیگه همش یه بار واسه آدم اتفاق میوفته.
پوفی کشیدم و عاجزانه به رادمان نگاه کردم که اونم تا خرخره تو دستش پر پلاستیک بود.
رادمان اومد طرفم و اروم زیر گوشم گفت:نظرت چیه جیم شیم؟
با کراهت نگاهی به بهار کردم و گفتم:بعد تیکه بزرگمون گوشمونه.
رادمانم با نیم نگاهی به بهار سری به معنای تایید تکون داد و با همون پلاستیکا لخ لخ کنان
دنبال بهار راه افتاد.
خیلی خنده دار شده بود اونم بین انبوهی از پلاستیکا.
این بهار خانومم که بیخیال نمیشد و انقدر با وسواس چیزی انتخاب میکرد تا جونمون به
لبمون میرسید.
بگذریم که فردا مجلسش بود و طی این دو هفته هر روز کار ما این بود که بهار از این
طریق شکنجمون بده.
هنوزم من لباس نگرفته بودم ولی خداروشکر لباس رادمان و اوکی کرده بودیم.
همینطوری که بی حوصله به مغازه ها نگاه میکردم یکدفعه چشمم به لباس بلند سبز_آبی
افتاد که خیلی قشنگ سنگ دوزی شده بود.
با دستم پهلوی رادمان و نیشگون گرفتم که اخمالو روشو کرد طرفم.
با ذوق به لباسه اشاره کردم و گفتم:این چطوره؟
ابروهاشو بالا انداخت و گفت:واسه عروسی؟ اونم مختلط؟
اخمامو کشیدم توهم و گفتم:چشه مگه؟ هم استین داره هم پوشیدست تقریبا.
با ابرو اشاره ای به سرشونه هاش کرد که توری بود و یکم شونه هامو معلوم میکرد.
با مظلومیت گفتم:بزار برم بپوشمش دیگه خیلی خوشگله.
کالفه نگاهم کرد و گفت:خیله خب برو ببینم لجباز.
پلاستیکای بهار و انداختم رو دوش رادمان بدبخت که زیر کوهی از پلاستیک له شد و با
خوشحالی رفتیم سمت مغازه.
لباسرو گرفتم و رفتم طرف اتاق پروف.
سه ساعت طول کشید تا لباسامو دربیارم و اینو بپوشم.
کلی هم با دقت پوشیدمش که سنگاش کنده نشه.
رادمان و صدا زدم که بیاد نظر بده.
توی چارچوب در اتاق وایستاد و با دیدنم ابروهاشو انداخت بالا .
با خوشحالی گفتم:چطوره؟
خیلی جدی سرشو تکون داد و گفت:عمرا! اصلا راه نداره اینو بپوشی.
با ناله گفتم:ای خدا چشه مگه؟
+خیلی خوشگل شدی،نمیشه بپوشیش.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 192
حالا میبینیم کی ۶۰ سالشه من یا اون؟
از حق نگذریم هن هنم درومده بود و به نفس نفس افتاده بودم خود رادمانم خسته شده بود
هرچی بالا میرفتیم تموم نمیشد
تو راه کلی پیرمرد وپیرزن و زن و مرد و دختر و پسر دیدیم که با لباس مناسب خیلی
راحت بالا میرفتن و حتی بعضیام از قسمت خود کوهش بالا میرفتن
واقعا دمشون گرم عجب انرژی دارن
دیگه هرجوری بود به بدبختی خودمو رسوندم بالا و از قصد تلاش کردم زودتر از رادمان
برسم
بعد چند پله اونم رسید بالا و نفسشو محکم داد بیرون
بااینکه نا نداشتم پوزخندی بهش زدم و گفتم
_چیشد مستر حالا من خودمو جای جوونا جا زدم یا شما
دستشو اورد جلو و کل موهای جلومو بهم ریخت
+حرف اضافه ممنوع خانوم ببعی
دلم میخواست جیغ بزنم سرش که موهامو خراب کرده بود
بیا اینم از اولین قرار ما مثل انسانای نرمال دیگه که نیستیم حتما باید جنگ و دعوا کنیم
سعی کردم چیزی نگم که باز زهرمارمون نشه اروم اروم پشت سرش رفتم و رو صندلی
نشستم
رادمان با لبخند خیره روبه روش بود سرمو چرخوندم تا ببینم به چی خیرست
که با قشنگ ترین صحنه زندگیم رو به رو شدم و فهمیدم اون همه پله ارزشش دیدنشو داشت
+واو چقدر قشنگه اینجا کل شهر دیده میشه...خیلی قشنگه
با ذوق به رو به روم خیره بودم
_اره اینجا واقعا قشنگه مخصوصا اگه نزدیکای غروب بیای و یکی یکی روشن شدن
چراغای شهرو ببینی خیلی ارامش بخشه
تصورشم قشنگه!
نمیدونم چند دقیقه به تصویر روبه رومون خیره بودیم که گفت
_واقعا هیچوقت فکرشو نمیکردم که یه روزی اینطوری بشینی کنارم
باتعجب نگاهش کردم
چرا؟!
انگار سوالمو فهمید که گفت
_چون هربار تا میومدم بهت نزدیک شم خودتو ازم دور میکردی یا هی یاداوری میکردی
من و تو فقط یه استاد و دانشجوییم بس!
لبخند کمرنگی زدم
+منم تا هروقت میومدم فکر کنم بهم حسی داری و مطمعن شم همه چیو خراب میکردی و
باعث میشدی که به خودم لعنت بگم بخاطر احساساتم بهت
سرشو تکون داد و با ناباوری گفت
_واقعا فکرشو نمیکردم که احساسم متقابل باشه نمیدونم شایدم خیلی گیج میزدم که نفهمیدم
بخاطر همینم از دانشگاه رفتم چون خسته بودم از حسی که فکر میکردم هیچ سرانجامی
نداره
+دیوونه بخاطر من خودتو از درس انداختی اونم کی زرنگ ترین شاگرد دانشگاه...
یهو از جاش پرید وبا نیش باز گفت
_بالاخره قبول کردی بنده مخم خوبه خودت اعتراف کردیاا استاد
پشت چشمی نازک کردم ادم نمیشه که!
......
+آخ بهار دستم شکست بدو دیگه اه،کاش قبول نمیکردم باهات بیام.
-چقدر غر میزنی تو شهرزاد،یه خرید عروسیه دیگه همش یه بار واسه آدم اتفاق میوفته.
پوفی کشیدم و عاجزانه به رادمان نگاه کردم که اونم تا خرخره تو دستش پر پلاستیک بود.
رادمان اومد طرفم و اروم زیر گوشم گفت:نظرت چیه جیم شیم؟
با کراهت نگاهی به بهار کردم و گفتم:بعد تیکه بزرگمون گوشمونه.
رادمانم با نیم نگاهی به بهار سری به معنای تایید تکون داد و با همون پلاستیکا لخ لخ کنان
دنبال بهار راه افتاد.
خیلی خنده دار شده بود اونم بین انبوهی از پلاستیکا.
این بهار خانومم که بیخیال نمیشد و انقدر با وسواس چیزی انتخاب میکرد تا جونمون به
لبمون میرسید.
بگذریم که فردا مجلسش بود و طی این دو هفته هر روز کار ما این بود که بهار از این
طریق شکنجمون بده.
هنوزم من لباس نگرفته بودم ولی خداروشکر لباس رادمان و اوکی کرده بودیم.
همینطوری که بی حوصله به مغازه ها نگاه میکردم یکدفعه چشمم به لباس بلند سبز_آبی
افتاد که خیلی قشنگ سنگ دوزی شده بود.
با دستم پهلوی رادمان و نیشگون گرفتم که اخمالو روشو کرد طرفم.
با ذوق به لباسه اشاره کردم و گفتم:این چطوره؟
ابروهاشو بالا انداخت و گفت:واسه عروسی؟ اونم مختلط؟
اخمامو کشیدم توهم و گفتم:چشه مگه؟ هم استین داره هم پوشیدست تقریبا.
با ابرو اشاره ای به سرشونه هاش کرد که توری بود و یکم شونه هامو معلوم میکرد.
با مظلومیت گفتم:بزار برم بپوشمش دیگه خیلی خوشگله.
کالفه نگاهم کرد و گفت:خیله خب برو ببینم لجباز.
پلاستیکای بهار و انداختم رو دوش رادمان بدبخت که زیر کوهی از پلاستیک له شد و با
خوشحالی رفتیم سمت مغازه.
لباسرو گرفتم و رفتم طرف اتاق پروف.
سه ساعت طول کشید تا لباسامو دربیارم و اینو بپوشم.
کلی هم با دقت پوشیدمش که سنگاش کنده نشه.
رادمان و صدا زدم که بیاد نظر بده.
توی چارچوب در اتاق وایستاد و با دیدنم ابروهاشو انداخت بالا .
با خوشحالی گفتم:چطوره؟
خیلی جدی سرشو تکون داد و گفت:عمرا! اصلا راه نداره اینو بپوشی.
با ناله گفتم:ای خدا چشه مگه؟
+خیلی خوشگل شدی،نمیشه بپوشیش.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 193
با دلخوری نگاهش کردم که یهو شیطون شد و شونه های پهنشو بزور از چارچوب کوچیک
اتاق رد کرد و اومد تو.
با تعجب نگاهش کردم که گفت:بنظرم اینو فقط برای من بپوش! آدم دلش میخواد درسته
قورتت بده.
حس کردم با شنیدن این حرفش لپام گل انداخت و ضربان قلبم رفت بالا .
صورتمو با دستاش قاب گرفت و گفت:ببعی خجالتی من!
اخم ساختگی کردم و مشتی به بازوش زدم و گفتم:گفتم دیگه بهم نگو ببعی! خیلی بدی که
نمیزاری اینو بپوشم...خیلی خوشگله.
برم گردوند و زیپ لباسو آروم باز کرد و گفت:کی گفته نمیزارم بپوشیش؟ معلومه که
میپوشیش ولی فقط برای من میپوشیش.
پکر نگاهش کردم که گفت:صبر کن یه چیزی نشونت بدم.
باشه ای گفتم و منتظرش شدم.
بعد یکم فضولی و کنجکاوی بالاخره اومد.
تو دستش یه لباس طلایی بود که آستیناش پولکی بود و حسابی خوشگل وساده بود.
با لبخند کمرنگی دستم داد و گفت:اینو بپوش ببین چطوره.
سری تکون دادم و ازش گرفتم.
سریع از پوشیدمش و به خودم توی آینه نگاه کردم.
خیلی بهم میومد،مخصوصا خیلی قشنگ روی بدنم مینشست.
در و باز کردم و رادمان و صدا کردم.
منتظر پشت در وایستاده بود و سرش تو گوشی بود.
با دیدن من اومد سمت اتاق و تا منو دید چشمام شروع کرد به برق زدن.
با لبخند رضایتی گفت:هم خوشگله هم پوشیدست.
اوهومی گفتم و به همین لباس طلایی رضایت دادم.
سلیقه شیکی داشت و مگه میشد ناراضی باشم؟
لباسو دراوردم و کفش ستشو گرفتم و حساب کردم.
از مغازه رفتم بیرون که رادمان پلاستیکای بهار و بهم سپرد و خودش دوباره برگشت تو
مغازه.
با تعجب رفتنشو نگاه کردم که بالاخره بعد ۱۰ دقیقه برگشت.
تو دستش یه جعبه بود و لبخندیم روی لبش.
با کنجکاوی پرسیدم:این چیه گرفتی؟
اروم توی صورتم پچ زد:پیرهن آبیه!
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:چرا گرفتیش دیوونه؟
چشمکی بهم زد و هلم داد تا راه بیوفتم و گفت:گرفتمش که برام بپوشی،حرفیم نباشه.
با لذت به این دیوونگیش خندیدم.
بعد اینکه بهار خانوم یکم دیگه مارو تو بازار کاشت و دقمون داد رضایت داد تا بالاخره
بریم.
رادمان بهار و تا خونه رسوند و منم رسوند.
انقدر هردومون خسته بودیم که خواب و ترجیح دادیم و اونم رفت خونش.
با خستگی رفتم بالا و بعد آماده کردن لباس واسه فردا و خوردن یه قهوه پریدم تو جام و به
نیم ثانیه نکشید که خوابم برد!
.......
با رضایت نگاهی به خودم توی آینه انداختم.
چقدر این آرایش و لباس بهم میومد.
موهامو مدل باز و بسته شنیون کرده بودم و آرایش نسبتا غلیظی هم روی صورتم نشونده
بودم.
لباسمم که تنم کرده بودم و رسما داشتم خرکیف میشدم.
لحظه شماری میکردم که رادمان برسه و اونم یه نظری بده.
رژ لبمو برای صدمین بار تمدید کردم و وسایلمو جمع و جور کردم.
با شنیدن صدای آیفون سریع رفتم بازش کردم تا رادمان بیاد بالا .
دوباره نگاهی به خودم توی آینه کردم تا از وضعیتم خبردار بشم.
رادمان تا وارد شد لبخند بزرگی روی لبش نشست و اومد سمتم.
پیشونیمو بوسید و و گفت:بَه سلام خانوم خانوما،چه خوشتیپ کردی!
خودشم حسابی خوشتیپ شده بود و هوش از سر آدم میبرد.
مخصوصا اون عطرش که بیهوشم میکرد و عادت کرده بودم که همیشه استشمامش کنم.
لبخند دندون نمایی بهش زدم که دستی به موهام کشید.
شاکی دستشو گرفتم و گفتم:عه نکن رادمان دیگه موهام خراب میشه کلی زحمت کشیدم.
آروم خندید و با عجله ساک کنار مبل و برداشت و گفت:یالا شالتو سرت کن بریم که دیر
میشه.
با برداشتن شالم و درست کردنش روی سرم سریع از خونه زدیم بیرون.
صدای آهنگو بلند کرده بود و منم که فاز دیوونگیم گل کرده بود حسابی خوشحال و سرمست
با اهنگ میخوندم.
بالاخره بعد نیم ساعت رسیدیم به باغ تالار .
با هیجان رفتیم سمت در سالن.
دست تو دست با رادمان وارد شدیم.
نگاهم به بهار افتاد که با اون لباس سفید و پر نگینش بین اونهمه جمعیت میدرخشید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 193
با دلخوری نگاهش کردم که یهو شیطون شد و شونه های پهنشو بزور از چارچوب کوچیک
اتاق رد کرد و اومد تو.
با تعجب نگاهش کردم که گفت:بنظرم اینو فقط برای من بپوش! آدم دلش میخواد درسته
قورتت بده.
حس کردم با شنیدن این حرفش لپام گل انداخت و ضربان قلبم رفت بالا .
صورتمو با دستاش قاب گرفت و گفت:ببعی خجالتی من!
اخم ساختگی کردم و مشتی به بازوش زدم و گفتم:گفتم دیگه بهم نگو ببعی! خیلی بدی که
نمیزاری اینو بپوشم...خیلی خوشگله.
برم گردوند و زیپ لباسو آروم باز کرد و گفت:کی گفته نمیزارم بپوشیش؟ معلومه که
میپوشیش ولی فقط برای من میپوشیش.
پکر نگاهش کردم که گفت:صبر کن یه چیزی نشونت بدم.
باشه ای گفتم و منتظرش شدم.
بعد یکم فضولی و کنجکاوی بالاخره اومد.
تو دستش یه لباس طلایی بود که آستیناش پولکی بود و حسابی خوشگل وساده بود.
با لبخند کمرنگی دستم داد و گفت:اینو بپوش ببین چطوره.
سری تکون دادم و ازش گرفتم.
سریع از پوشیدمش و به خودم توی آینه نگاه کردم.
خیلی بهم میومد،مخصوصا خیلی قشنگ روی بدنم مینشست.
در و باز کردم و رادمان و صدا کردم.
منتظر پشت در وایستاده بود و سرش تو گوشی بود.
با دیدن من اومد سمت اتاق و تا منو دید چشمام شروع کرد به برق زدن.
با لبخند رضایتی گفت:هم خوشگله هم پوشیدست.
اوهومی گفتم و به همین لباس طلایی رضایت دادم.
سلیقه شیکی داشت و مگه میشد ناراضی باشم؟
لباسو دراوردم و کفش ستشو گرفتم و حساب کردم.
از مغازه رفتم بیرون که رادمان پلاستیکای بهار و بهم سپرد و خودش دوباره برگشت تو
مغازه.
با تعجب رفتنشو نگاه کردم که بالاخره بعد ۱۰ دقیقه برگشت.
تو دستش یه جعبه بود و لبخندیم روی لبش.
با کنجکاوی پرسیدم:این چیه گرفتی؟
اروم توی صورتم پچ زد:پیرهن آبیه!
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:چرا گرفتیش دیوونه؟
چشمکی بهم زد و هلم داد تا راه بیوفتم و گفت:گرفتمش که برام بپوشی،حرفیم نباشه.
با لذت به این دیوونگیش خندیدم.
بعد اینکه بهار خانوم یکم دیگه مارو تو بازار کاشت و دقمون داد رضایت داد تا بالاخره
بریم.
رادمان بهار و تا خونه رسوند و منم رسوند.
انقدر هردومون خسته بودیم که خواب و ترجیح دادیم و اونم رفت خونش.
با خستگی رفتم بالا و بعد آماده کردن لباس واسه فردا و خوردن یه قهوه پریدم تو جام و به
نیم ثانیه نکشید که خوابم برد!
.......
با رضایت نگاهی به خودم توی آینه انداختم.
چقدر این آرایش و لباس بهم میومد.
موهامو مدل باز و بسته شنیون کرده بودم و آرایش نسبتا غلیظی هم روی صورتم نشونده
بودم.
لباسمم که تنم کرده بودم و رسما داشتم خرکیف میشدم.
لحظه شماری میکردم که رادمان برسه و اونم یه نظری بده.
رژ لبمو برای صدمین بار تمدید کردم و وسایلمو جمع و جور کردم.
با شنیدن صدای آیفون سریع رفتم بازش کردم تا رادمان بیاد بالا .
دوباره نگاهی به خودم توی آینه کردم تا از وضعیتم خبردار بشم.
رادمان تا وارد شد لبخند بزرگی روی لبش نشست و اومد سمتم.
پیشونیمو بوسید و و گفت:بَه سلام خانوم خانوما،چه خوشتیپ کردی!
خودشم حسابی خوشتیپ شده بود و هوش از سر آدم میبرد.
مخصوصا اون عطرش که بیهوشم میکرد و عادت کرده بودم که همیشه استشمامش کنم.
لبخند دندون نمایی بهش زدم که دستی به موهام کشید.
شاکی دستشو گرفتم و گفتم:عه نکن رادمان دیگه موهام خراب میشه کلی زحمت کشیدم.
آروم خندید و با عجله ساک کنار مبل و برداشت و گفت:یالا شالتو سرت کن بریم که دیر
میشه.
با برداشتن شالم و درست کردنش روی سرم سریع از خونه زدیم بیرون.
صدای آهنگو بلند کرده بود و منم که فاز دیوونگیم گل کرده بود حسابی خوشحال و سرمست
با اهنگ میخوندم.
بالاخره بعد نیم ساعت رسیدیم به باغ تالار .
با هیجان رفتیم سمت در سالن.
دست تو دست با رادمان وارد شدیم.
نگاهم به بهار افتاد که با اون لباس سفید و پر نگینش بین اونهمه جمعیت میدرخشید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر