✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 169
نگاهش همهی اجزای صورتمو بالا و پایین میکرد و من...من حس میکردم که تموم
احساساتم توی صورتم جمع شد و گر گرفت!
آروم لب زد:قرمز شدی!
صدای مردونه و کلفتش حالا که غرق خواب بود صدبرابر بیشتر دلو میلرزوند.
نمیدونم از شرم بود یا استرس و هیجان که لب پایینمو گاز گرفتم.
انقدر محکم که از دردش ابروم خمیده شد.
نگاهش ُسر خورد روی لبم و من حرکت سریع سیبک گلوشو دیدم که بی قرارانه بالا و
پایین شد.
چشماشو بست و نفس عمیقی کشید...انگار که میخواست افکارشو سر و سامون بده.
مچ دستمو از دستش بیرون کشیدم و صاف ایستادم.
حالا فاصلهی بین من و صورتش بیشتر شده بود و هوش و حواسمون هم جمع تر!
بخاطر این حواس پرتیم صدبار خودمو سرزنش کردم و سریع از نشیمن دور شدم.
بهتر بود هرچی زودتر بریم.
ا میتونی ُ با صدای آرومی که به زور شنیده میشد گفتم:میرم لباس بپوشم...سوئیچ روی پنه
بری تو ماشین.
بدون اینکه منتظر تاییدی ازش باشم خودمو رسوندم به اتاقم.
به در تکیه دادم و نفس حبس شدمو بیرون دادم.
انگار که تب داشته باشم بدنم گرم شده بود...ضربان قلبم انگار میلیون بر ثانیه بود.
دستام از هیجان میلرزید و عقلم سرزنشم میکرد و بهم میگفت تو خیلی ضعیف شدی و سپر
دفاعیتو آوردی پایین ، ولی قلبم زمزمه های قشنگی زیر گوشم میکرد که حرفای عقلم اصلا
به چشم نمیومد!
مثل یه دیوونه بودم که بین عقل و قلبش یه بحث و جدل بزرگ بود.
بیخیال اینهمه درگیری شدم و سریع رفتم پایین.
پشت فرمون نشسته بود و با انگشتاش روی فرمون ضربه میزد.
نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم بدون نگاه کردن بهش بشینم توی ماشین.
راه افتاد و من به روبرو خیره شدم ولی انگار چیزی نمیدیدم...همهی حواسم پرت عطرش
شد که ماشین و پر کرده بود.
مثل چشماش که یبار گرمه و شیطون و یبار سرد و یخی ، عطرشم ترکیبی از سردی و
گرمی بود.
یه بوی دلنشین که از به مشام کشیدنش سیر نمیشدم.
نیمچه لبخندی روی لبم نقش بست که توی جمع کردنش موفق نبودم.
بعد یه ربع که برای من اندازه یه ثانیه گذشت بالاخره رسیدیم.
میگن که وقتی خوشی و احساس خوبی داری زمان زود میگذره!
پیاده شدم و آروم آروم رفتم سمت در.
زنگ در و زدم و یکم طول کشید تا بازش کنن.
رادمان هم انگار مثل من دلش نمیخواست زیاد چشم تو چشم بشیم و همش خودشو سرگرم یه
چیزی میکرد.
وارد خونه شدم و ساک و دادم دست بهار و گفتم:بهار من خیلی خستم میشه یه تشک بگیری
از سامیار من بخوابم؟
بهار نگاه کنجکاوانه ای بهم انداخت و گفت:چیزی شده؟ خیلی بی حوصله ای.
پوکر نگاهش کردم...همینو کم داشتم که سوال پیچم کنه.
+خستم خب نباید بی حوصله باشم؟!
شونه بالا انداخت و یه نگاه معنا دار بهم کرد.
سامیار گوشهی نشیمن یه تشک برام انداخت و کلی هم معذرت خواهی کرد که اتاق مهمون
رو هم رادمان برداشته و باید تو نشیمن میخوابیدم.
همه رفته بودن که بخوابن و نشیمن هم تاریک بود.
با بی حوصلگی روی تشک نشستم.
خیلی خسته بودم ولی خوابم نمیبرد.
به معنای واقعی خوابم پریده بود و به در و دیوار زل زده بودم.
یه چیزی وسوسم میکرد که برم توی حیاط.
دم صبح هم بود و هوا گرگ و میش.
بدون سر و صدا پالتومو برداشتم در و باز کردم و رفتم بیرون.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 169
نگاهش همهی اجزای صورتمو بالا و پایین میکرد و من...من حس میکردم که تموم
احساساتم توی صورتم جمع شد و گر گرفت!
آروم لب زد:قرمز شدی!
صدای مردونه و کلفتش حالا که غرق خواب بود صدبرابر بیشتر دلو میلرزوند.
نمیدونم از شرم بود یا استرس و هیجان که لب پایینمو گاز گرفتم.
انقدر محکم که از دردش ابروم خمیده شد.
نگاهش ُسر خورد روی لبم و من حرکت سریع سیبک گلوشو دیدم که بی قرارانه بالا و
پایین شد.
چشماشو بست و نفس عمیقی کشید...انگار که میخواست افکارشو سر و سامون بده.
مچ دستمو از دستش بیرون کشیدم و صاف ایستادم.
حالا فاصلهی بین من و صورتش بیشتر شده بود و هوش و حواسمون هم جمع تر!
بخاطر این حواس پرتیم صدبار خودمو سرزنش کردم و سریع از نشیمن دور شدم.
بهتر بود هرچی زودتر بریم.
ا میتونی ُ با صدای آرومی که به زور شنیده میشد گفتم:میرم لباس بپوشم...سوئیچ روی پنه
بری تو ماشین.
بدون اینکه منتظر تاییدی ازش باشم خودمو رسوندم به اتاقم.
به در تکیه دادم و نفس حبس شدمو بیرون دادم.
انگار که تب داشته باشم بدنم گرم شده بود...ضربان قلبم انگار میلیون بر ثانیه بود.
دستام از هیجان میلرزید و عقلم سرزنشم میکرد و بهم میگفت تو خیلی ضعیف شدی و سپر
دفاعیتو آوردی پایین ، ولی قلبم زمزمه های قشنگی زیر گوشم میکرد که حرفای عقلم اصلا
به چشم نمیومد!
مثل یه دیوونه بودم که بین عقل و قلبش یه بحث و جدل بزرگ بود.
بیخیال اینهمه درگیری شدم و سریع رفتم پایین.
پشت فرمون نشسته بود و با انگشتاش روی فرمون ضربه میزد.
نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم بدون نگاه کردن بهش بشینم توی ماشین.
راه افتاد و من به روبرو خیره شدم ولی انگار چیزی نمیدیدم...همهی حواسم پرت عطرش
شد که ماشین و پر کرده بود.
مثل چشماش که یبار گرمه و شیطون و یبار سرد و یخی ، عطرشم ترکیبی از سردی و
گرمی بود.
یه بوی دلنشین که از به مشام کشیدنش سیر نمیشدم.
نیمچه لبخندی روی لبم نقش بست که توی جمع کردنش موفق نبودم.
بعد یه ربع که برای من اندازه یه ثانیه گذشت بالاخره رسیدیم.
میگن که وقتی خوشی و احساس خوبی داری زمان زود میگذره!
پیاده شدم و آروم آروم رفتم سمت در.
زنگ در و زدم و یکم طول کشید تا بازش کنن.
رادمان هم انگار مثل من دلش نمیخواست زیاد چشم تو چشم بشیم و همش خودشو سرگرم یه
چیزی میکرد.
وارد خونه شدم و ساک و دادم دست بهار و گفتم:بهار من خیلی خستم میشه یه تشک بگیری
از سامیار من بخوابم؟
بهار نگاه کنجکاوانه ای بهم انداخت و گفت:چیزی شده؟ خیلی بی حوصله ای.
پوکر نگاهش کردم...همینو کم داشتم که سوال پیچم کنه.
+خستم خب نباید بی حوصله باشم؟!
شونه بالا انداخت و یه نگاه معنا دار بهم کرد.
سامیار گوشهی نشیمن یه تشک برام انداخت و کلی هم معذرت خواهی کرد که اتاق مهمون
رو هم رادمان برداشته و باید تو نشیمن میخوابیدم.
همه رفته بودن که بخوابن و نشیمن هم تاریک بود.
با بی حوصلگی روی تشک نشستم.
خیلی خسته بودم ولی خوابم نمیبرد.
به معنای واقعی خوابم پریده بود و به در و دیوار زل زده بودم.
یه چیزی وسوسم میکرد که برم توی حیاط.
دم صبح هم بود و هوا گرگ و میش.
بدون سر و صدا پالتومو برداشتم در و باز کردم و رفتم بیرون.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 170
سنگ ریزه های زیر پامو شوت میکردم و توی خلوت خودم لذت میبردم.
یه دفعه صدای اذون اومد..
انگار نزدیکی های اینجا یه مسجده.
با نماز و قرآن آشنایی داشتم ولی هروقت این صدارو میشنیدم یه حسی بهم دست میداد.
نمیشد بهش گفت حس بد...عجیب بود!
یادمه مامانم قدیما که ایران بودیم میگفت وقتی اذان صبح و شنیدی و یه آرزو کن و اگه
بهش ایمان داشته باشی حتما بهش میرسی.
برگشتم تا برم توی خونه که چشمم به یکی از پنجره ها خورد.
برقش روشن بود و ناخوداگاه این اومد تو ذهنم که شاید اتاق رادمان باشه.
یکم بهش خیره شدم و بعد برگشتم توی خونه.
انگار یکم باد که به سرم خورده آروم شدم و خوابم برگشته.
طبق عادتم زودتر از همه بیدار شدم و لزومی ندیدم وقتی خونه انقدر کثیفه اونا بخوابن.
لباسامو مرتب کردم و وسایل تمیزکاری رو اماده کردم.
با اینکه کم خوابیده بودم ولی حس میکردم انرژیم بیشتره.
یه مینی اسکارف به سرم بستم تا فقط موهام نیاد جلو چشمم.
رفتم سمت اتاق سامیار و محکم در زدم.
بهار با صدای بلندی گفت:میمیری دو دقه کخ نریزی خب خواب بودیم.
لبمو گاز گرفتم تا صدای خندم بلند نشه.
در کنار باز شد و رادمان خواب آلود اومد بیرون.
با لحن آب زیر کاهی گفتم:اگه خواب بودی که انقدر زود جواب نمیدادی فزه خانوم.
اینو گفتم و فقط فرار کردم...
صدای جیغ بهار و از اون فاصله هم میتونستم بشنوم.
سعی کردم توجهی به رادمان نکنم و خودمو سرگرم یه کاری کنم.
اول از همه آت و آشغالای که واسه تولد بود و توی یه جعبه جمع کردم.
واقعا وقتی آهنگ نباشه آدم حس و حال هیچ تمیزکاری و نداره.
گوشیمو برداشتم و آهنگ "با من باش" از بابک جهانبخش و پلی کردم و همینطور که زیر
لب میخوندم وسایلو جمع میکردم.
چه آرومی وقتی با منی
از احساسم دل نمیکنی
هرکی ندونه من که میدونم که
یه وقتایی که دلخوری ازم
نگو که دل میبری ازم
هرکی ندونه من که میدونم که
که چشمات واسه من بی قراره
این رویا با من ادامه داره
تاا بارون میباره
با من باش که بی تو نفسی نیست
تو دنیات شبیه من کسی نیست
با من باش با من باش
مشکلی با اینکه داری منو میکشی ندارم
من که به جز بودن تو دلخوشی ندارم
مشکلی با اینکه داری منو میکشی ندارم
من که به جز بودن تو دلخوشی ندارم
دلهره دارم اسم تو ببره یکی دیگه
شک ندارم که عاشقی چشمات دروغ نمیگه
شک ندارم که عاشقم قلبم دروغ نمیگه....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 170
سنگ ریزه های زیر پامو شوت میکردم و توی خلوت خودم لذت میبردم.
یه دفعه صدای اذون اومد..
انگار نزدیکی های اینجا یه مسجده.
با نماز و قرآن آشنایی داشتم ولی هروقت این صدارو میشنیدم یه حسی بهم دست میداد.
نمیشد بهش گفت حس بد...عجیب بود!
یادمه مامانم قدیما که ایران بودیم میگفت وقتی اذان صبح و شنیدی و یه آرزو کن و اگه
بهش ایمان داشته باشی حتما بهش میرسی.
برگشتم تا برم توی خونه که چشمم به یکی از پنجره ها خورد.
برقش روشن بود و ناخوداگاه این اومد تو ذهنم که شاید اتاق رادمان باشه.
یکم بهش خیره شدم و بعد برگشتم توی خونه.
انگار یکم باد که به سرم خورده آروم شدم و خوابم برگشته.
طبق عادتم زودتر از همه بیدار شدم و لزومی ندیدم وقتی خونه انقدر کثیفه اونا بخوابن.
لباسامو مرتب کردم و وسایل تمیزکاری رو اماده کردم.
با اینکه کم خوابیده بودم ولی حس میکردم انرژیم بیشتره.
یه مینی اسکارف به سرم بستم تا فقط موهام نیاد جلو چشمم.
رفتم سمت اتاق سامیار و محکم در زدم.
بهار با صدای بلندی گفت:میمیری دو دقه کخ نریزی خب خواب بودیم.
لبمو گاز گرفتم تا صدای خندم بلند نشه.
در کنار باز شد و رادمان خواب آلود اومد بیرون.
با لحن آب زیر کاهی گفتم:اگه خواب بودی که انقدر زود جواب نمیدادی فزه خانوم.
اینو گفتم و فقط فرار کردم...
صدای جیغ بهار و از اون فاصله هم میتونستم بشنوم.
سعی کردم توجهی به رادمان نکنم و خودمو سرگرم یه کاری کنم.
اول از همه آت و آشغالای که واسه تولد بود و توی یه جعبه جمع کردم.
واقعا وقتی آهنگ نباشه آدم حس و حال هیچ تمیزکاری و نداره.
گوشیمو برداشتم و آهنگ "با من باش" از بابک جهانبخش و پلی کردم و همینطور که زیر
لب میخوندم وسایلو جمع میکردم.
چه آرومی وقتی با منی
از احساسم دل نمیکنی
هرکی ندونه من که میدونم که
یه وقتایی که دلخوری ازم
نگو که دل میبری ازم
هرکی ندونه من که میدونم که
که چشمات واسه من بی قراره
این رویا با من ادامه داره
تاا بارون میباره
با من باش که بی تو نفسی نیست
تو دنیات شبیه من کسی نیست
با من باش با من باش
مشکلی با اینکه داری منو میکشی ندارم
من که به جز بودن تو دلخوشی ندارم
مشکلی با اینکه داری منو میکشی ندارم
من که به جز بودن تو دلخوشی ندارم
دلهره دارم اسم تو ببره یکی دیگه
شک ندارم که عاشقی چشمات دروغ نمیگه
شک ندارم که عاشقم قلبم دروغ نمیگه....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Lalaee
Susan Roshan
ترانهی جدید "# لالایی " با صدای " #سوزان_روشن "
چقدر خالیه جات تو خونه ی من
یک جرعه دلخوشی تقدیم نگاهتون
🦋🥀🦋
شبتون عاشقانه ❤️🦋
🦋 @kadbanoiranii
چقدر خالیه جات تو خونه ی من
یک جرعه دلخوشی تقدیم نگاهتون
🦋🥀🦋
شبتون عاشقانه ❤️🦋
🦋 @kadbanoiranii
♥️بارالها
💫بر عزیزانم
♥️آنگونه تقدیر کن:
💫تاهمواره
♥️زیستن شان از سر ذوق
💫خندیدن شان از ته دل
♥️وگریستن شان
💫از سر شـوق باشد...آمین
♥️شبتون آروم ، خوابتون رنگی
@kadbanoiranii
💫بر عزیزانم
♥️آنگونه تقدیر کن:
💫تاهمواره
♥️زیستن شان از سر ذوق
💫خندیدن شان از ته دل
♥️وگریستن شان
💫از سر شـوق باشد...آمین
♥️شبتون آروم ، خوابتون رنگی
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨ به نام خداوندی که نور است ✨
🌸✨دور از غـم و غصه هاى
🤍✨بـــى عــلــت بـــاش
🌸✨سرشار از تلاش و كوشش
🤍✨و هـــمـــت بــــاش
🌸✨آغازگرِ هفته ى نو باش مـدام
🤍✨لبخند بزن، انرژىِ مثبت باش
🌸✨سـلام روزتـون بـخـیـر✋
🤍✨سرآغاز هفتتون بخیر وشادمانی
🌸✨هفتتون پر از خبرای خوب😉
@kadbanoiranii
🌸✨دور از غـم و غصه هاى
🤍✨بـــى عــلــت بـــاش
🌸✨سرشار از تلاش و كوشش
🤍✨و هـــمـــت بــــاش
🌸✨آغازگرِ هفته ى نو باش مـدام
🤍✨لبخند بزن، انرژىِ مثبت باش
🌸✨سـلام روزتـون بـخـیـر✋
🤍✨سرآغاز هفتتون بخیر وشادمانی
🌸✨هفتتون پر از خبرای خوب😉
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#گرد_غوره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#گرد_غوره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کوکی_رژیمی
مواد لازم:
آرد
پودر کاکائو
کره ی بادام زمینی
عسل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کوکی_رژیمی
مواد لازم:
آرد
پودر کاکائو
کره ی بادام زمینی
عسل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#مربای_گردو :
گردو تازه..۴۰عدد(میتونید مغزگردو خشک رو هم خیس کنید چند ساعت و پوسته روی مغز گردو رو ازش جدا کنید
شکر...یک لیوان
زعفران سابیده...هربیشتر خوشرنگتر
هل سابیده ...۴عدد(یا یه قاشق عرق هل عالی)
گلاب دوآتیشه ...دوق غذاخوری
آب ...یک لیوان
آبلیموتازه...یک قاشق غذاخوری(برای اینکه شکرک نزنه)
حتما پوسته روی مغز گردوهای تازه رو جدا کنید و کنار بذارید
درادامه شکر+آب+گلاب+زعفران+هل+آبلیمورو بذارید روی حرارت ملایم تا جوش بیاد بعد بهش مغز گردوهارو اضافه کنید و زمان بدید تا به آرامی شهد قوام بیاد(قاشق رو توی شربت بزنید اگر قطره شربت باسرعت ازش چکه نکرد یعنی قوام اومده)وشعله ارو خاموش کنید
بعد سرد شدن مربا اون رو در ظرف مناسب بکشید و بزارید توی یخچال😊
نوووش جااان
پ.ن:دقت کنید شربت مربا بعد خنک شدن غلیظ تر میشه پس روی حرارت نذارید خیلی غلیظ شه چون بعد خنک شد کاملا سفت میشه وخوب نمیشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی
گردو تازه..۴۰عدد(میتونید مغزگردو خشک رو هم خیس کنید چند ساعت و پوسته روی مغز گردو رو ازش جدا کنید
شکر...یک لیوان
زعفران سابیده...هربیشتر خوشرنگتر
هل سابیده ...۴عدد(یا یه قاشق عرق هل عالی)
گلاب دوآتیشه ...دوق غذاخوری
آب ...یک لیوان
آبلیموتازه...یک قاشق غذاخوری(برای اینکه شکرک نزنه)
حتما پوسته روی مغز گردوهای تازه رو جدا کنید و کنار بذارید
درادامه شکر+آب+گلاب+زعفران+هل+آبلیمورو بذارید روی حرارت ملایم تا جوش بیاد بعد بهش مغز گردوهارو اضافه کنید و زمان بدید تا به آرامی شهد قوام بیاد(قاشق رو توی شربت بزنید اگر قطره شربت باسرعت ازش چکه نکرد یعنی قوام اومده)وشعله ارو خاموش کنید
بعد سرد شدن مربا اون رو در ظرف مناسب بکشید و بزارید توی یخچال😊
نوووش جااان
پ.ن:دقت کنید شربت مربا بعد خنک شدن غلیظ تر میشه پس روی حرارت نذارید خیلی غلیظ شه چون بعد خنک شد کاملا سفت میشه وخوب نمیشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزئین_زیبا_با_شکلات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#تزئین_زیبا_با_شکلات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#گل_با_میوه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#گل_با_میوه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیرینی_انجیر_ترکیه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#شیرینی_انجیر_ترکیه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#شيريني_انجير_ترکیه:
مواد لازم خمير:
٢٥٠ گرم كره
اليوان ماست
١ فنجان چاي خوري پودر قند
١قاشق غذاخوري سركه
بكينگ پودر
آرد به ميزان لازم
مواد لازم داخل شيريني:
١٠ عدد انجير
دارچين
پسته
مواد خمير را با هم مخلوط ميكنيم تا خمير نرمي بدست آيد سپس براي استراحت آن را كنار ميگذاريم.
براي داخل شيريني نيز انجير هارا با ميكسر له كرده و به آن پسته و دارچين اضافه ميكنيم. مانند فيلم خمير را به چندين قسمت تقسيم كرده سپس انجير ها را درون آن قرار ميدهيم سپس درون فر با ١٨٠ درجه ميپزيم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد لازم خمير:
٢٥٠ گرم كره
اليوان ماست
١ فنجان چاي خوري پودر قند
١قاشق غذاخوري سركه
بكينگ پودر
آرد به ميزان لازم
مواد لازم داخل شيريني:
١٠ عدد انجير
دارچين
پسته
مواد خمير را با هم مخلوط ميكنيم تا خمير نرمي بدست آيد سپس براي استراحت آن را كنار ميگذاريم.
براي داخل شيريني نيز انجير هارا با ميكسر له كرده و به آن پسته و دارچين اضافه ميكنيم. مانند فيلم خمير را به چندين قسمت تقسيم كرده سپس انجير ها را درون آن قرار ميدهيم سپس درون فر با ١٨٠ درجه ميپزيم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#گاناش_کشی_اصولی
مواد لازم:
شکلات تلخ کارات ۵۰۰ گرم
خامه صبحانه به دمای محیط رسیده ۲۰۰ گرم
پلکسی ۲ عدد که از قطر کیک نیم سانت بزرگتر باشد
کیک آسترکشی فریز شده
🔴نکته:
برای گاناش کشی کیک ، حتما بعد از آسترکشی، از چند ساعت قبل کیک را درون فریزر بگذارید. حتی میتوانید از چند روز قبل هم کیک را آماده کرده و درون فریزر قرار دهید
برای صاف کردن گاناش حتمأ از کاردک گاناش استفاده کنید
از این گاناش برای ماسوره زدن هم میتوانید استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد لازم:
شکلات تلخ کارات ۵۰۰ گرم
خامه صبحانه به دمای محیط رسیده ۲۰۰ گرم
پلکسی ۲ عدد که از قطر کیک نیم سانت بزرگتر باشد
کیک آسترکشی فریز شده
🔴نکته:
برای گاناش کشی کیک ، حتما بعد از آسترکشی، از چند ساعت قبل کیک را درون فریزر بگذارید. حتی میتوانید از چند روز قبل هم کیک را آماده کرده و درون فریزر قرار دهید
برای صاف کردن گاناش حتمأ از کاردک گاناش استفاده کنید
از این گاناش برای ماسوره زدن هم میتوانید استفاده کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#گاناش_کشی_اصولی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#گاناش_کشی_اصولی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#فیلم_دیزاین_دستمال_سفره (به شکل گل زیبا )
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#فیلم_دیزاین_دستمال_سفره (به شکل گل زیبا )
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#قورمه_گوشت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#قورمه_گوشت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#سمبوسه_گوشت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#سمبوسه_گوشت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#مربا_آلو_سیاه
آلو سیاه۱ کیلو
شکر نیم کیلو
آب ۲ لیوان
آلوهای سفت و خوشگل و ترجیحا دم دار را واسه این مربا استفاده کنید. کمی آب جوش روی آلوها بریزید و بعد آن ها را داخل آب سرد بریزید تا پوست آن راحت جدا شود. اگه دم های آن ها جدا نشود بهتر است.
حالا آلوها را داخل ظرف لعابی بریزید و لا به لای آن شکر بپاشید و ۴ یا ۵ ساعت بگذارید بماند تا آب بیندازد.
آلوها را در بیارید و شکر آب شده را با ۲ لیوان آب بگذارید روی حرارت تا شربت کمی قوام بیاید.
آلوها را بریزید داخل شربت و بگذارید حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بپزد اما له نشود (زمان پخت، بستگی به سفتی آلوها دارد)
کف آن را بگیرید و مربای خوشمزه و خوشگلتان که آماده شد بگذارید خنک شود و داخل ظرف بریزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
آلو سیاه۱ کیلو
شکر نیم کیلو
آب ۲ لیوان
آلوهای سفت و خوشگل و ترجیحا دم دار را واسه این مربا استفاده کنید. کمی آب جوش روی آلوها بریزید و بعد آن ها را داخل آب سرد بریزید تا پوست آن راحت جدا شود. اگه دم های آن ها جدا نشود بهتر است.
حالا آلوها را داخل ظرف لعابی بریزید و لا به لای آن شکر بپاشید و ۴ یا ۵ ساعت بگذارید بماند تا آب بیندازد.
آلوها را در بیارید و شکر آب شده را با ۲ لیوان آب بگذارید روی حرارت تا شربت کمی قوام بیاید.
آلوها را بریزید داخل شربت و بگذارید حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بپزد اما له نشود (زمان پخت، بستگی به سفتی آلوها دارد)
کف آن را بگیرید و مربای خوشمزه و خوشگلتان که آماده شد بگذارید خنک شود و داخل ظرف بریزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#مربا_الو سیاه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 171
قسمت آخر آهنگ و بیشتر از همه دوست داشتم و هی تکرارش میکردم.
خبری از رادمان نداشتم که کجا رفته بود و کجاست.
یهو صداش از آشپزخونه بلند شد و گفت:خانوم عاشق پیشه بدون صبحانه شروع به کار
کردین بعد ضعف میکنین میوفتین وسط خونه یه کار دیگه هم برامون درست میکنین.
از این حرفش کلی حرصم گرفت.
تو اصلا سرت به کار خودت باشه صبحونه خوردن من به تو چه ربطی داره اه.
رومو برگردوندم سمتش که پشت به من نشسته بود و داشت صبحونه میخورد.شبیه دلقکا اداشو دراوردم و یه چیزیم زیر لب بارش کردم.
نمیدونم از کجا دید که گفت:قیافتونو اونجوری میکنین یهو همینطوری میمونه بعد خر بیار و
باقالی بار کن.
جلل الخالق این از کجا داره میبینه؟
با تعجب نگاهش کردم و خواستم بپرسم از کجا دیده که نگاهم به آینه رو به روش خورد که
با یه لبخند موذی و شیطونی نگاهم میکرد و لقمه شو میجوید.
با حرص دستمالی برداشتم و رفتم طرفش و پرتش کردم رو سرش.
از توی همون آینه نگاهش کردم و گفتم:شیشه ها خودشون که تمیز نمیشن! دست شمارو
میبوسن،شوخی و خنده های بی نمکتونم ببرین پیش همونا شاید بهتر بخندن.
از کفری شدنم بیشتر خندید و منم زودتر ازش فاصله گرفتم.
بهار و سامیارم هرجور شده از اتاقشون دل کندن و اومدن بیرون.
گاهی اوقات از گوشیم یه آهنگای قر دار و شادی پخش میشد که به سختی میتونستم جلوی
خودمو بگیرم و دیوونه بازی درنیارم.
فقط گاهی اوقات که دیگه بهم فشار وارد میشد سر و دستمو خیلی نامحسوس تاب میدادم...
خواستم جعبه ای که خرت پرتارو ریختم توش از سالن ببرم بیرون ولی یکم سنگین بود به
هرحال هر جور شد بردمش بیرون.
بهار و سامیار و رادمانم افتاده بودن به جون خونه.
جو خونه یکم جدی شده بود.
تنها صدایی که میومد صدای تمیزکاری بود و یه نمه هم صدای آهنگای گوشی من.
یهو رادمان رو به سامیار گفت:پوکیدیم بابا...این ضبطتو کجا گذاشتی؟
سامیار یه اتاق و نشون داد و رادمانم سریع رفت اون طرف.
با تعجب نگاهی به بهار کردم که اونم شونه ای بالا انداخت.
سه سوت نشد که با ضبطی که دستش بود اومد بیرون.
من و بهار دست از کار کشیدیم و نگاهش کردیم.
گوشیشو وصل کرد به ضبط و یه آهنگ خیلی باحال و قری پلی کرد.
یهو هردوشون شروع کردن به رقصیدن.
خیلی باحال میرقصیدن اصلا به هیکلاشون نمیخورد همچین رقصایی بکنن.
بهار که غش رفته بود از خنده منم به تبعیت از بهار با خنده نگاهشون میکردم.
دستمالایی که دستشون بود و دور گردنشون انداخته بودن و انقدر قشنگ قر میدادن انگار
فنرن!
با خنده به بهار گفتم:این دیگه چه رقصیه.
بهار همینطور که داشت خودشو از کف سالن جمع میکرد گفت:رقص بابا کرمه.
خیلی بامزه شده بودن اصلا از این هیکال و قیافه ها بعید بود اینطوری بابا کرم برقصن.
تا حالا رقص بابا کرم ندیده بودم ولی اسمشو زیاد شنیده بودم.
بعد اینکه راضی شدن بساط رقصشونو جمع کنن کاملا خونه رو مثل دسته گل کردیم و مثل
جنازه هر کدوممون یه ور خونه افتادیم.
از اونجایی که خودمم خیلی تشنه بودم برای همه شربت درست کردم و بردم.
هنوز یه قلپ از شربت سرد و خنکم نخورده بودم که یه خروس بی محل به گوشیم زنگ
زد.
با لبای آویزون نگاهی به شربتم کردم و نگاهی هم به گوشیم.
هر سه تاشون با کنجکاوی نگاهم میکردن.
با دیدن اسم ادریان ابروهام پرید بالا .
تماس و وصل کردم و سعی کردم یکم از بقیه دور شم.
بعد یه مکالمه کوتاه با آدریان که گفته بود نیم ساعت دیگه پرواز داره به ایران و شب
میرسه و باید یه چیز مهمی هم بهم بگه تو خماری ولم کرد.
با کنجکاوی رفته بودم تو فکر و بالاخره یه قلپ شربت از گلوم رفت پایین.
نگاهی به بهار و سامیار و رادمان کردم که یکم کنجکاو بودن ولی روشون نمیشد بپرسن
چی بود و چی شد.
منم چیزی نگفتم بهشون و با خونسردی شربتمو خوردم.
یکدفعه بهار گفت:نظرتون چیه ناهار بریم بیرون.
سامیار و رادمان که در کل نظر خاصی نداشتن پایه جمع بودن.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 171
قسمت آخر آهنگ و بیشتر از همه دوست داشتم و هی تکرارش میکردم.
خبری از رادمان نداشتم که کجا رفته بود و کجاست.
یهو صداش از آشپزخونه بلند شد و گفت:خانوم عاشق پیشه بدون صبحانه شروع به کار
کردین بعد ضعف میکنین میوفتین وسط خونه یه کار دیگه هم برامون درست میکنین.
از این حرفش کلی حرصم گرفت.
تو اصلا سرت به کار خودت باشه صبحونه خوردن من به تو چه ربطی داره اه.
رومو برگردوندم سمتش که پشت به من نشسته بود و داشت صبحونه میخورد.شبیه دلقکا اداشو دراوردم و یه چیزیم زیر لب بارش کردم.
نمیدونم از کجا دید که گفت:قیافتونو اونجوری میکنین یهو همینطوری میمونه بعد خر بیار و
باقالی بار کن.
جلل الخالق این از کجا داره میبینه؟
با تعجب نگاهش کردم و خواستم بپرسم از کجا دیده که نگاهم به آینه رو به روش خورد که
با یه لبخند موذی و شیطونی نگاهم میکرد و لقمه شو میجوید.
با حرص دستمالی برداشتم و رفتم طرفش و پرتش کردم رو سرش.
از توی همون آینه نگاهش کردم و گفتم:شیشه ها خودشون که تمیز نمیشن! دست شمارو
میبوسن،شوخی و خنده های بی نمکتونم ببرین پیش همونا شاید بهتر بخندن.
از کفری شدنم بیشتر خندید و منم زودتر ازش فاصله گرفتم.
بهار و سامیارم هرجور شده از اتاقشون دل کندن و اومدن بیرون.
گاهی اوقات از گوشیم یه آهنگای قر دار و شادی پخش میشد که به سختی میتونستم جلوی
خودمو بگیرم و دیوونه بازی درنیارم.
فقط گاهی اوقات که دیگه بهم فشار وارد میشد سر و دستمو خیلی نامحسوس تاب میدادم...
خواستم جعبه ای که خرت پرتارو ریختم توش از سالن ببرم بیرون ولی یکم سنگین بود به
هرحال هر جور شد بردمش بیرون.
بهار و سامیار و رادمانم افتاده بودن به جون خونه.
جو خونه یکم جدی شده بود.
تنها صدایی که میومد صدای تمیزکاری بود و یه نمه هم صدای آهنگای گوشی من.
یهو رادمان رو به سامیار گفت:پوکیدیم بابا...این ضبطتو کجا گذاشتی؟
سامیار یه اتاق و نشون داد و رادمانم سریع رفت اون طرف.
با تعجب نگاهی به بهار کردم که اونم شونه ای بالا انداخت.
سه سوت نشد که با ضبطی که دستش بود اومد بیرون.
من و بهار دست از کار کشیدیم و نگاهش کردیم.
گوشیشو وصل کرد به ضبط و یه آهنگ خیلی باحال و قری پلی کرد.
یهو هردوشون شروع کردن به رقصیدن.
خیلی باحال میرقصیدن اصلا به هیکلاشون نمیخورد همچین رقصایی بکنن.
بهار که غش رفته بود از خنده منم به تبعیت از بهار با خنده نگاهشون میکردم.
دستمالایی که دستشون بود و دور گردنشون انداخته بودن و انقدر قشنگ قر میدادن انگار
فنرن!
با خنده به بهار گفتم:این دیگه چه رقصیه.
بهار همینطور که داشت خودشو از کف سالن جمع میکرد گفت:رقص بابا کرمه.
خیلی بامزه شده بودن اصلا از این هیکال و قیافه ها بعید بود اینطوری بابا کرم برقصن.
تا حالا رقص بابا کرم ندیده بودم ولی اسمشو زیاد شنیده بودم.
بعد اینکه راضی شدن بساط رقصشونو جمع کنن کاملا خونه رو مثل دسته گل کردیم و مثل
جنازه هر کدوممون یه ور خونه افتادیم.
از اونجایی که خودمم خیلی تشنه بودم برای همه شربت درست کردم و بردم.
هنوز یه قلپ از شربت سرد و خنکم نخورده بودم که یه خروس بی محل به گوشیم زنگ
زد.
با لبای آویزون نگاهی به شربتم کردم و نگاهی هم به گوشیم.
هر سه تاشون با کنجکاوی نگاهم میکردن.
با دیدن اسم ادریان ابروهام پرید بالا .
تماس و وصل کردم و سعی کردم یکم از بقیه دور شم.
بعد یه مکالمه کوتاه با آدریان که گفته بود نیم ساعت دیگه پرواز داره به ایران و شب
میرسه و باید یه چیز مهمی هم بهم بگه تو خماری ولم کرد.
با کنجکاوی رفته بودم تو فکر و بالاخره یه قلپ شربت از گلوم رفت پایین.
نگاهی به بهار و سامیار و رادمان کردم که یکم کنجکاو بودن ولی روشون نمیشد بپرسن
چی بود و چی شد.
منم چیزی نگفتم بهشون و با خونسردی شربتمو خوردم.
یکدفعه بهار گفت:نظرتون چیه ناهار بریم بیرون.
سامیار و رادمان که در کل نظر خاصی نداشتن پایه جمع بودن.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر