کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.83K subscribers
23.1K photos
29.1K videos
95 files
43.4K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پودر_سوخاری_رنگی

نون باگت یا نون همبرگر
آب
رنگ خوراکی
اسپری
نون رو بزارین یک شب بمونه تا خشک بشه یا میتونین تو فر بزارین تا خشک بشه بعد رنده کنین یا با دستگاه خوب پودر کنین بهتره پوسته قهوه ای رو جدا کنین رنگ خوراکی رو تو مقداری آب حل کنین و تو اسپری بریزین پودر سوخاری رو روی حرارت کم بزارین و مخلوط آب و رنگ رو اسپری کنین و هم بزنین تا به رنگ دلخواه برسه و همزمان پودر سوخاری خشک بشه اگر گلوله شد میتونین بعداز خنک شدن که کامل خشک شد مجددا پودر کنین با دستگاه پودر کنین
مهم ترین نکته برای داشتن پودر سوخاری یکدست و خوشرنگ اینه که کم کم رنگ روی اسپری کنین و مدام هم بزنین.
من از رنگ های ژله ای شف مستر استفاده کردم
ولی برای رنگ‌قرمز بهتره از رنگ خوراکی فو استفاده کنین تا یه پودر سوخاری قرمز خوشرنگ داشته باشین برای درست کردن پودر سوخاری چند رنگ هم کافیه بعد از آماده شدن پودرای سوخاری رنگی رو باهم مخلوط کنین

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمها حرام است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سبزیجات و میوه ها رو به این روش ساده وکیوم کنید تا مدت بیشتری تازه بمونن👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#نان_بربری_خانگی

آرد حدود .....۴لیوان
میتونید از آرد قنادی یا آرد نونوایی استفاده کنید
شکر .....1 قاشق مرباخوری
نمک .....۱قاشق چای خوری
آب ولرم...... ۱ پیمانه
بهبود دهنده.....نصف قاشق چای خوری
روغن مایع.....۴قاشق غذا خوری
سیاهدانه و کنجد مقداری
خمیر مایه .....۱قاشق غذاخوری سرخالی
خمیرمایه رو میتونید از لوازم قنادی یا نونوای تهیه کنید

مواد لازم رومال:
آرد .....۲قاشق غذاخوری
شیر یا آب حدود ......۱/۴ لیوان
شیر رو کم کم به آرد اضافه کنید تا به غلظت فرنی برسه و برای رومال ازش استفاده کنید.
میتونید بجای این مخلوط از مخلوط زرده و زعفران استفاده کنید.

اول خمیر مایه رو عمل میاریم.
شکر رو به آب ولرم اضافه کنید و بعد خمیرمایه رو بپاشید روش و کمی هم بزنید تا خمیرمایه مرطوب بشه. روی ظرف رو بپوشونید و ۱۰ دقیقه صبر کنید تا خمیرمایه پف کنه و عمل بیاد.
برای درست کردن خمیر، تو یه کاسه بزرگ نمک و روغن مایع و بهبود دهنده رو مخلوط کنید بعد خمیرمایه عمل اومده رو اضافه کنید.
حالا وقتشه آرد رو اضافه کنید بهتره آرد رو الک کنید آرد رو کم کم اضافه کنید تا زمانیکه خمیر نسبتاً شلی بدست بیاد اگه خمیر سفت بشه بافت نون هم سفت میشه در نهایت خمیر کمی چسبنده ست، دستتون رو چرب کنید و خمیر رو ۱۰ دقیقه ورز بدید تا لطیف بشه روی ظرف رو با سلفون بپوشونید و در جای نسبتا گرم یکساعت بهش استراحت بدید.
بعد از استراحت پفش رو بگیرید کف سینی رو کمی ارد سبوس دار پاشید خمیر رو به شکل دلخواه پهن کنید .اگه خمیر به دستتون میچسبید میتونید دستتون رو خیس کنید یا چربش کنید تا راحتتر بتونید خمیر رو پهن کنید بهتره ضخامت خمیر بیشتر از نیم ساعت نشه.خمیر بزارید حدودا نیم ساعت استراحت کنه روی خمیر شیار بندازید و بعد رومالش کنید.
میتونید برای شیار انداختن از نوک انگشت و برای رومال هم از دستاتون بجای برس استفاده کنید روی خمیر کنجد و سیاهدانه بپاشید و در فر گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه حدود ۲۰ دقیقه بزارید بپزه بهتره موقع پخت یه ظرف آبجوش هم داخل فر بزارید رطوبت آب به لطافت نون کمک میکنه.
در آخر هم گریل رو روشن کنید تا روی نون خوشرنگ بشه بلافاصله بعد از پخت نون رو از سینی خارج کنید و روی توری سیمی یا پارچه بزارید

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#نان بربری خانگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#نان_حلوا


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#نان_اردک

نون اَردَک ،از نون های محلی و سنتی شهرمون زنجان

معمولا به صورت چشمی و برحسب اینکه چی مواد باشه از قدیم درست می کردند و حتی چونه خمیر از نونوایی می گرفتند و باهاش درست می کردند بعضی ها توش تخم مرغ می ریزند و بعضی ها نه آرد نون بربری یکی از بهترین آردها برای این نون هست ،فرقی نداره آرد نونوایی هر چی باشه و اگر ندارید ارد سفید شیرینی پزی
زعفران و زردچوبه ریختن هم سلیقه ای و علاقه میزان شیرینیش هم من در حد ملایم درست کردم و دوست دارم . شیرین زیاد دوست ندارم می تونین خودتون شکر رو هر چه قدر دوست
دارید بریزید

برای ۱۶ تا ۱۸ عدد
آرد گندم ۳۵۰ گرم(دو و یک سوم لیوان تقریبا
شیر ولرم ۱۶۰ میلی (دو سوم لیوان)
تخم مرغ ۱ عدد
کره یا روغن مایع یا روغن محلی ۷۰ گرم
شکر ۷۰ گرم (یک سوم لیوان) ( میران کاملا دل به خواهی می تونید کمتر یا بیشتر بریزید)
پودر خمیر مایه ۴گرم ( ۱ ق م)
زعفران و یا زردچوبه به میزان لازم

برای به عمل آوردن خمیر مایه : داخل شیر ولرم یک قاشق مربا خوری شکر ریختم و هم ردم و بعد خمیرمایه رو اضافه کردم و در ظرف رو گذاشتم تا به عمل بیاد .
توی یک ظرف دیگه تخم مرغ و کره نرم و مابقی شکر و زعفران و خمیر مایه به عمل اومده رو ترکیب کردم و بعد آرد که الک کردم رو کم کم داخلش ریختم . خمیر رو شروع کردن به ورز دادن آرد تا جایی که خمیر به دست نچسبه فقط حواستون باشه که خیلی هم ارد نریزید که نونتون سفت نشه . خمیر رو ده دقیقه خوب ورز دادم .
داخل ظرف تمیزی که یک کم چرب کردم ، قرار دادم و روش رو خوب پوشوندم و توی محیط نسبتا گرم یک ساعت استراحت قرار دادم .
بعد از استراحت پف خمیر رو با ورز دادن گرفتم . چانه هایی از خمیر جدا کردم بسته به این که چه سایزی دوست دارید درست کنید وزن چانه ها متفاوته . من هر چانه رو حدودا ۳۰ و ۳۵ گرمی جدا کردم .
هر کدوم از چانه ها رو با وردنه باز کردم خیلی کلفت هم نشه .
روعن رو توی یک ظرفی ریختم و روی حرارت قرار دادم گرم بشه . شعله و حرارت ملایم باشه و روعن گرم باشه و بعد داخل روغن قرار دادم و وقتی که یک طرفش سرخ شد برگردوندم تا طرف دیگه اش هم سرخ بشه . داخل یک سبد یا صافی قرار ددم که روعن اضافه اش بره


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#نان_اردک


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رب_لیمو_امانی_خونگی

آب لیمو ترش های تازه رو با دستگاه آب مرکبات گیری بگیرید بعد بریزید تو قابلمه وروی گاز قرار بوید با شعله ملایم تا به جوش بیاید وبعد شعله گاز رو کم کنید تا آب لیمو تغییر رنگ دهد وغلیظ شود مقداری هم نمک به آن اضافه و بعد از اینکه به غلظت مورد نظر رسید از روی شعله بردارید وزمانی که خنک شد درون ظرف بریزید و تو هر غذایی که دوست داشتید استفاده کنید

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رب_لیمو_عمانی

مواد اصلی👇

لیمو عمانی زرد

۲۵۰ گرم

شکر

۵۰۰ گرم

آب

۵ لیوان

آبلیمو

۳ قاشق غذا خوری

نمک

۱ قاشق غذا خوری

کلمات کلیدی

رب لیمو عمانی

رب لیمو چاشنی

طرز تهیه

رب لیمو عمانی

درجه سختی

زمان تهیه ۲۰

دقیقه

زمان پخت ۳۰

دقیقه

۱

ابتدا لیمو عمانی های خشک شده زرد که رنگ آن ها روشن تر است را برای درست کردن سس انتخاب کنید . هسته آن جدا بکنید ، قسمت تیره رنگ وسط لیمو هم حتما جدا بکنید چون سس تلخ می شود .

۲

سپس لیموهای جدا شده را داخل یک قابلمه بریزید وآب را اضافه بکنید . قابلمه را روی شعله گاز قرار دهید . اجازه بدهید لیمو ها کمی نرم شوند . وقتی لیمو ها کامل نرم شد قابلمه را پایین بیاورید . سپس با غذا ساز مخلوط لیمو وآب را به پوره نرم تبدیل کنید .

۳

سپس مواد پوره را داخل قابلمه بریزید وروی شعله گاز با حرارت ملایم بگذارید . شکر را اضافه کنید وهم بزنید تا زمانی که سس به غلظت مورد نظر برسد .

۴

حتما توجه بکنید سس بیش از اندازه غلیظ نشود واگر شد مقداری آب ولرم اضافه کنید .

۵

در مرحله آخر نمک و آبلیمو را اضافه کنید وشعله گاز را خاموش کنید .سس را بعد از سرد شدن کامل داخل شیشه جا سسی ریخته ودر یخچال نگه داری کنید .

۶

این سس در انواع غذاها به عنوان چاشنی طعم دهنده میتونید کمی استفاده کنید وهم برای درست کردن شربت .

۷

توجه داشته باشید مقدار مواد به اندازه دستور استفاده شود .

سایر نکات

رب لیمو عمانی

نکته :

* این سس را هم با لیمو عمانی زرد وهم با لیمو عمانی سیاه میتونید درست بکنید .

*حتما قسمت تیره رنگ وسط لیمو عمانی ، وهسته را جدا کنید چون در غیر این صورت سس تلخ میشود .

*مدت نگه داری این سس در یخچال دوماه می باشد


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
با بنده همراه باشید تا نوعی خوراک تابه‌ای ترمینالی رو‌ بهتون آموزش بدم:
ابندا سیب زمینی‌رو پوست میکنیم حلقه حلقه میبریم و سرخ میکنیم، سپس مقداری پیازچه و‌ جعفری را خرد کرده و با چهار عدد تخم‌مرغ و مقداری پنیر پیتزای رنده شده و فلفل و نمک قاطی کنید.
سپس سیب زمینیها رو بچینید کف تابه روش چند تا سویس سرخ شده بذارید (اختیاری)
بعد اون مایع تخم مرغ و پنیر رو بهش اضافه کنید در تابه رو ببندید و بذارید سرخ شه، بعدم برش گردونید و اینورش رو سرخ کنید.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کلوچه_زنجبیلی
#کلوچه_زنحبیل_سبزوار


آرد سفید                 ۲کیلو
تخم مرغ                   ۳عدد
روغن                      ۴۰۰گرم
شکر                        ۷۵۰گرم
ماست                      ۳۷۵گرم
جوش شیرین             ۲۵گرم
زنجفیل                      ۴۰تا ۶۰گرم
خمیر مایه                   ۱قاشق غذا خور
شربت بار              یک لیوان شکربا نصف لیوان آب


طرز تهیه:

ابتداشربت بار رو درست کنین تا حدی که شکر در اب باز شه.زیر گازو خاموش کنین سرد شه...
یک قاشق خمیر مایه رو با نصف لیوان اب ولرم و دوقاشق غذا خوری شکر بزارین تا عمل بیاد .
🍓برای خوب عمل اومدن خمیر مایه همیشه اول شکر بریزین تو اب ولرم یه هم بزنین بعد خمیر مایه رو بریزین و اصلا هم نزنین بعد روی ظرفتون در بزارید بعد ده دقیقه عمل میاد.
🍓حالا تخم مرغ بعد شکر بعد روغن بعد ماست بعد زنجفیل و جوش شیرین رو یکی یکی اضافه و هم میزنیم.هم که خورد شربت بار رو اضافه میکنیم هم میزنیم و خمیر مایه ی عمل اومده رو اضافه میکنیم.و در آخر آرد رو کم کم به مواد اضافه میکنیم و ورز میدیم اگه مواد چسبنده بود دو تا مشت دیگه ارد بریزین اگه چسبنده بود هنوز مشکلی نیست با قاشق جدا کنین موادو از دستتون بعد که خمیر استراحت کنه خودشو میگیره و خوب میشه..ورز بدین بزارین تو ظرف یه نایلون فریزر بکشین روش یه پارچه هم روش ۱۰ساعت استراحت بدین به خمیرتون .و بعد خمیرتونو پهن کنین با یه وسیله ی گرد برش بزنین بزارین تو لیست و با چنگال طرح بدین روش.بزارین تو فر و نوش جان کنین.
استراحت مواد من بیشتر از ۱۰ ساعت شد ولی اینقدر این خمیر سر به راهه که فوق العاده در اومد😉😍
این رسیپی حدود ۱۱۰ تا ۱۲۰ عدد کلوچه میده بسته به چونه هاتون
وزن نهایی یک رسیپی حدود ۴ کیلو میشه.
من با نصف مواد درست کردم و تخم مرغ رو دو عدد ریز برداشتم.
دمای فر ۱۹۰ درجه
زمان حدود ۱۵ دقیقه
درست کنین و لذت ببرین


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کلوچه_زنجبیلی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#ژله_چشم_نظر


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بریانی_افغانی


دو پیاز کوچک رو حلقه ای خورد کردم و داخل قابلمه با کمی روغن سرخ کردم تا طلاییی شود.به مقدار فراوان زردچوبه میزنیم و تفت میدیم.فلفل سیاه و فلفل ترکی افزوده و هم میزنیم تا بوی ادویه ها دربیاد.سه تا چهار ران مرغ یا تیکه های سینه مرغ را به پیاز و ادویه اضافه میکنیم و در قابلمه را میبندیم و میزاریم مرغها خوب تفت بخوره و کمی هم سرخ بشه با زردچوبه.نمک و یه زره ابلیمو طبیعی میزنیم و شش پیمانه آب اضافه میکنیم و با حرارت ملایم میزاریم تا گوشت مرغ پخته شود.در این مرحله چهار پیمانه برنج را که از قبل خیس کردیم شسته و به مرغ اضافه میکنیم و خوب مخلوط کرده و مثل کته میزاریم پخته و دم بکشه.
با سیب زمینی سرخ کرده و ترشی و سالاد سرو میکنیم.
نکته اینکه مرغ را با حرارت ملایم و درب بسته قابلمه بپزیم تا آب مرغ تبخیر نشود و برای برنجمون اب مرغ غلیظ و خوشمزه باقی بمونه بپزید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فيلم_آموزشي

🔴 #فیلم_آموزشی

#فسنجان_با_کدو_حلوایی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کوکی_شکلاتی 😋🤌
از استاد امید کوهی

❤️رسپی خانگی
۱ عدد تخم مرغ
۱۰۰ گرم کره نیوزلندی
۱۰۰ گرم شکر قهوه ای
۱۵۰ گرم آرد
۳۳ گرم کاکائو
نک قاشق نمک چ
نصف قاشق وانیل چ
یک قاشق بیکینگ پودر چ

❤️رسپی کارگاهی
۱۰ عدد تخم مرغ
۱ کیلو کره نیوزلندی
۱ کیلو شکر قهوه ای
۱ کیلو ۵۰۰ گرم آرد
۳۰۰ گرم کاکائو
نمک نصف قاشق
وانیل نصف قاشق
بیکینگ پودر ۱ قاشق

✅️طرزتهیه
کره و شکر قهوه ای با هم میکس بشه
و با دور ۱ دستگاه با پنجه بزارید هم بزنه مخلوط شد کافیه نیازی نیست زیاد هم‌ بخوره  بعدش دونه دونه تخم مرغ بهش اضافه کنید  تو این مدت داخل آرد
بیکینگ نمک وانیل کاکائو بریزید الک کنید تخم مرغ تموم شد آرد بریزید زیاد هم‌ نخوره بعدش پهن کنید کف دیس روش حتما نایلون بکشید  ۲۰ دقیقه آلی نیم ساعت استراحت بدین بعد استراحت گلوله گلوله ۳۰ آلی ۲۵ گرمی کنید روش شکلات سکه ای بزارید یکم فشار بدین
و با درجه ۱۸۰ مدت زمان ۱۲ آلی ۱۳ دقیقه تو فر بمونه



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کوکی_شکلاتی
به سبک #امید_شیرینی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾

رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی


پارتِ : 104

گوشیو دستم گرفتم تو اینستا چرخیدم از وقتی اومدم ایران خیلی کم سمت فضای مجازی
میرم درواقع اصلا وقتی برام نمیمونه
_سلام چه عجب شهرزاد خانوم،راستش من با سامیار و دوستاش بیرونم اگه میخوای توام بیا
دوستاش خیلی پاین
با شک به پیامش نگاه کردم دوستای سامیار و چه به من؟!
شایدم خیلی دارم سخت میگیرم خب منم ادمم دیگه
یاد المان افتادم که چقدر همیشه بیرون بودم مخصوصا بیشتر وقتام که با ادریان مشغول
اتیش سوزوندن بودیم
با فکر ادریان لبخند کمرنگی اومد رو لبم...
اینکه استاد شدم که دلیل بر محدود کردن خودم نمیشه
بازم شک داشتم ولی تند تند تایپ کردم و ازش ادرس و پرسیدم و سند...
+پاشو حاضر شیم که میخوام ببرمت بیرون
اطراف خونه ها که بهم ریخته بود و جمع کردم و حاضر شدم
امروز هوا نسبتا از روزای قبل بهتر بود ولی شبای زمستون قطعا سرده
بیخیال شغلم شدم و دلم خواست یه تیپ کاملا مناسب هم سن و سالم بزنم
بعد کلی گشتن یه پالتو چرم مشکی کوتاه و جین اسکینی مشکی و بوت بلند مشکی و شال
کرمی و کیف دستی کوچیک مشکی ای پوشیدم
از تیپم واقعا راضی بودم دست به کار شدم و ارایشی متناسب با تیپمم کردم و در اخر
واقعا معرکه شده بود بعد مدت ها این همه فرق کرده بودم...
بالاخره بعد چک کردن همه چی پنی و برداشتم و رفتیم تو ماشین.
بخاطر اینکه هوا سرد بود مکث کردم تا موتور ماشین گرم شه و وسط راه خاموش نکنه!
ادرسی که بهار فرستاده بود یکم پیچ در پیچ بود و پیدا کردنش سخت بود.
همیشه هم جاهایی میرفت که اسمش حتی به گوشم نخورده!
بالاخره بعد کلی گشت زدن تو شهر تا ادرس و پیدا کنم رسیدیم.
پنی و بغل کردم و ماشین و قفل کردم و وارد شدم.
نگاه کلی به میزای چیده شده انداختم و چشمم خورد به بهار برام دست تکون میداد.
گارسون نمیذاشت پنی و ببرم داخل و مجبور شدم بدمش دست یکی از خدمه تا ببره دورش
بده بچم حوصلش سر نره.
با قدمای منظم و لبخند مکش مرگ مایی که به لب داشتم نزدیکشون شدم.
بهار بود و سامیار و دو سه تا دختر پسر دیگه.
با خوشرویی و تقریبا درحالی که سعی میکردم صمیمی باشم باهاشون احوالپرسی کردم و
کنار بهار نشستم.
بهار با ذوق برگشت طرفم و گفت:چه عجب شما از خونتون زدین بیرون! حوصلت سر
نمیره انقدر تو خونه چپیدی؟
یه نگاه کلی بچه ها انداختم که زوم شده بودن روی من.
خب حالا !!
جوری نگاه میکنن انگار میخوام مراحل غنی سازی اورانیوم و توضیح بدم.
تکیه زدم به صندلیم و گفتم:نه والا عادت کردم.
لبخند خر خودتی زد و گفت:افتخار دادین اومدین...امیدی نداشتم.
با خنده گفتم:قدم سر چشمت گذاشتم پس چی فکر کردی؟
ویشگونی از بازوم گرفت که اخی گفتم و زیر لب چند تا فحش ابدار بهش دادم که کسی
نشنید.
انگار تازه چشمش به تیپم افتاد که با لبخند شیطونی گفت:میبینم تیپ زدی! خبریه؟ چه نقشه
های شیطانی تو کلت داری کلک؟
مثل خودش زیر زیرکی گفتم:مگه حتما باید واسه کسی تیپ بزنم؟ خودم دل ندارم؟
خندید و نخودی گفت:چی بگم والا .
نگاهم افتاد به سامیار که داشت با تلفن حرف میزد.
گوشام ناخوداگاه تیز شد ببینم چی میگه...
+خب حالا تو بیا...
- ....
+خب با همون دختره بیا همه هستن.
-....
+جمعمون جمعه حالا اگه تونستی خودتو برسون.
یه لحظه تو مغزم جرقه زد که شاید پشت خط رادمانه!
شونه ای بالا انداختم و درحالی که سعی میکردم بیخیال باشم با بقیه خوش و بش میکردم.



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾

رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی


پارتِ : 105

با همه گرم گرفته بودم و از هر دری صحبت میکردیم.
خیلی وقت بود اینجوری اکیپی خوش نگذرونده بودم و حسابی دلم تنگ شده بود.
خداروشکر بچه ها هم جدا از بحث استادی خوب خوش و بش میکردن و صمیمی میشدن.
تقریبا یه ربع گذشته بود و نمیدونم چقدر سرگرم حرف زدن با بچه ها بودم که رادمان از در
رستوران وارد شد.
پشت سرشم همون دختره اومد که باهاش اومده بود دانشگاه.
ناخوداگاه ابروهام بالا رفت.
خیلی دلم میخواست بدونم این دختره چه نقشی داشت این وسط!
هرچی میخواستم کنجکاویمو پنهون کنم ولی نمیشد.
دستی به سر و وضعم کشیدم و صاف نشستم که رادمان بعد احوالپرسی با بقیه تا رسید به
من حس کردم چشماش برقی زد و با لحن شوخی گفت:بَه! استاد ببعی هم که تشریف دارن...
باز این پسره منو ببعی صدا زد!
اخ مرتیکه بز کوهی کال همه جا باید حرص منو دربیاره.
اخم کوچیکی کردم و گفتم:علیک سلام !درست صحبت کن اقای ملکی.
بعضی از بچه ها ریز ریز میخندیدن و اون دختره هم انگار بدش نمیومد نیشش شل شده بود.
چشم غره نامحسوسی به همشون رفتم که رادمان دور از چشم همه چشمک ریزی زد.
پسره دیوونه. یکی از دخترای جمع گفت
_چیشده رادمان اومده؟خیلی وقته تو جمعمون شرکت نمیکنی؟
_میدونم دلتون برام تنگ شده بود،ولی خب یه سری مشکلاتی پیش اومده بود برام نمیتونستم
بیام
_اقا رادمان نمیخوای معرفی کنی؟
سیاوش یکی از بچه های اکیپ به دختر کنار رادمان اشاره کرده بود با کنجکاوی به دهن
رادمان چشم دوختم
_عه به کل یادم رفته بود ازت
دختره خندید و با مشت به بازوش زد
_معرفی میکنم مهتا یکی از دوستای گلم
لبخند کوچیکی زدم و رادمانم شروع کرد به تک تک معرفی کردنمون و به من که رسید
گفت
_ایشونم که میشناسی مهتا خانوم استاد ببعی هستن
من چشم غره ای به رادمان رفتم و مهتا خجالت زده گفت
_ببخشید شهرزاد جون فکر کنم تاالان با اخلاق رادمان اشنا شده باشید متاسفانه درست بشوام
نیست
+دیگه همه با رفتارش اشنا شدن نیاز به گفتن نیست عزیزم
با مهربونی دستشو جلو اورد و باهاش دست دادم
ظاهر خیلی اروم و متینی داشت و به نظر دختر خیلی خوبی میومد و از طرز صحبتشم
مشخص بود رادمان و خیلی وقته میشناسه
یکم حساس شده بودم به دختره که اونم بیشتر برای این بود که میخواستم بفهمم چیکاره همن!
رادمان و مهتا روبه رو من کنار هم نشستن
دختر خیلی خونگرم و مهربونی بود ولی خیلی تو بحثا شرکت نمیکرد و معمولا شنونده بود
برعکس من که حسابی امشب زبونم باز شده بود مخصوصا با یکی از پسرای اکیپ و
رادمان که هی خودشو بزور جا میداد تو بحث ما
این وسط فقط بهار و سامیار بودن که جیک تو جیک هم حرف میزدن
_بابا تو چرا دو دقیقه ساکت نمیشی و نظر ندی
+هروقت تو ساکت شدی پدرام خان منم ساکت میشم وقتی داری حرف زور میزنی توقع
داری چی بگم بهت
_حرف زور چی،تو اومدی میگی من خارج بزرگ شدم جرعت دارم و فلان دارم حالا
نمیتونی یه کار سادم انجام بدی
+داری چرت و پرت میگی اخه من برم به اینا بگم پول ندارم میشه غذا مجانی بخورم اینو
تو المانم میگفتم یه فکر دیگه راجبم میکردن
با ابرو اشاره ای به رادمان زدم که حداقل طرفداری بکنه ازم ولی انگار که بخواد لج کنه
گفت
_والا شهرزاد داری بهونه میاری یه کار به این سادگی ازت خواستن نمیتونی انجام بدی بعد
اون همه خاطره هیجان انگیز از قدیمانم تعریف کردی برامون چجوری میخوایم باور کنیم
چشم غره اتیشی پرت کردم به سمتش
+اصلا میخوام که باور نکنی
بچه ها ساکت شده بودن و به بحث ما گوش میدادن
بهار به طرفداری از من گفت
_دل و جرعت شهرزاد و هیچکدومتون ندارین من خودم با چشمام دیدم پس الکی دستش
نندازین




رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾

رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی


پارتِ : 106

یهو طی یه تصمیم آنی یکم خیز گرفتم سمت پدرام و گفتم
+باشه من اینو انجام میدم ولی بعد دارم براتون
و خمصانه به رادمان نگاه کردم و از جام بلند شدم
جای صندوق دوتا پسر جوون و یه مرد حدودا ۳۰ ساله که چهره خیلی اروم و محترمی
داشت نشسته بود
دیدم که لحظه ی اخر رادمان با تعجب نگاهم کرد
هم کرمشو میریخت که بلند شم هم دلش نمیخواست این کار و انجام بدم اینو به وضوح از
روی حالت چهرش فهمیدم
به سمت همون مرد ۳۰ ساله رفتم
پدرامم پشت سرم میومد
جلوش وایستادم و خیلی جدی نگاهش کردم با تعجب نگاهم کرد و بفرماییدی گفت
+ببخشید ولی میخواستم یه مطلبی و بهتون بگم من متاسفانه کیف پولمو جا گذاشتم خونه و...
پرید تو حرفمو گفت
_من باید پول غذاتونو بدم لابد ؟
صدای خنده ی پدرام میومد و رو مخم بود حرصی شدم و گفتم
+نخیر جناب میخواستم بگم بابت غذام پول ندم
مرده اروم خندید
_باشه پول ندید
چشمام گرد شد
+واقعا!
_اره فقط من هیچکاره این رستورانم و اومدم دوستمو ببینم
با دهن باز نگاهش کردم مثل اینکه راست میگفت هیچ لباس کاری تنش نبود و لباسای
اسپرت ساده پوشیده بود
واقعا خجالت کشیدم و از طرفیم عصبی شدم
+اها باشه
سریع چرخیدم سمت پدرام خندون لعنت بهش میدونست و بهم هیچی نگفته بود
بچه ها خندون بهم نگاه میکردن و منم حرص میخوردم
و همه چیزوهم از چشم رادمان میدیدم اگه اونجا پشتمو میگرفت الان اینطوری نمیشد
_خب حالا اخم نکن شهرزاد فهمیدیم دل و جرعتت زده و اهل ریسکی
+ساعت باش پدرام نزنم تو دهنت
بلند خندید
_استاد ببعی کاریه که شده دیگه انقد حرص نخور
مهتا تو گوشش پچ پچی کرد که رادمان خندید
رو اب بخندی معلوم نیست چی بهش گفته دختره اینجوری میخنده
قشنگ کوفتم شده بود ولی شهرزاد نیستم اگه تلافی نکنم رادمان خان
اطرافمو نگاه کردم تا شاید یه چیزی پیدا شه حرصمو سر رادمان خالی کنم
توی فکرای شیطانیم غرق بودم که چگونه سر رادمان و زیر آب کنم که با صدای بهار
حواسم به سمتش معطوف شد.
+بچه ها نظرتون چیه بریم پیاده روی؟
همه با تعجب به بهار نگاه کردن که انگار تو چشماش پروژکتور کار گذاشته بودن انقدر که
برق میزد!
به بهار گفتم:هوا بارونیه چتر نیاوردیم.
+خب کیفش به همینه دیگه!
شونه ای بالا انداختم.
برای من که فرقی نمیکرد درکل تابع جمع بودم.
نگاهی به بقیه کردم که بعضیا دودل بودن و بعضیا هم مثل من تابع جمع بودن و این وسط
فقط رادمان بود که نگاه میکرد ببینه بقیه چی میگن تا اونم نظر خودشو بده!
بهار بی توجه به بقیه که بهانه الکی میگرفتن گفت:پاشین تنبل بازی درنیارین هوا هم عالیه
بارونم که میاد یا دسته جمعی میریم قدم میزنیم یا جفت جفت که قشنگ فیض ببریم.
شالمو محکم کردم و سعی کردم موهامو تا جایی که میشه بدم داخل.
از رستوران رفتیم بیرون و اول به صورت دسته جمعی قدم میزدیم که بعد چند دقیقه هرکی
رفت پی یار خودش!
م ن بدبخت تک مونده بودم و عقب تر از همه واسه خودم راه میرفتم. فقط اون وسط
بهار هم که با سامیار جونش درحال دل و قلوه دادن بود.
احساس مزخرفی بین این کفترای عاشق پیشه داشتم.
با چشمام دنبال رادمان گشتم تا ُکخمو بهش بریزم.
اونم جیک تو جیک با اون دختره داشت قدم میزد.
ابروهام از تعجب بالا پرید.



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾

رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی


پارتِ : 107

یه چند ثانیه خیره نگاهشون کردم و بعد سعی کردم به اونا فکر نکنم.
اخه چیزیم نبود که درموردش فکر کنم!!!
به نظرم بهتره نقشهی بهتری بکشم با وجود اینکه رادمان هم چسبیده به این دختره کارم
سخت تر میشه.
حالا جوریم چسبیده بهش انگار قراره فرار کنه.
گوشه لبم از چندشی بالا پرید و ایشی گفتم.
دوباره سرمو انداختم پایین و به راهم ادامه دارم.
توی افکار خودم غرق بودم و به این فکر میکردم واقعا چجوری کرممو روش خالی کنم.
هرجور حساب میکنم نمیشه!
َچ کنم؟ اخه اون با اون هیکل و هیبت من چجوری قراره پَش
کنجکاوانه نگاهی به قامت رادمان انداختم و تو ذهنم داشتم حساب و کتاب میکردم که عملیاتم
با شکست مواجه نشه.
خیلی نامحسوس نزدیکشون شدم.
لبخند شیطانی روی لبم نقش بست.
حالا منو خیط میکنی رادمان خان؟
بگیر که اومد!
چنان با پام لگد پروندم به پشت زانوش که دادی کشید و محکم زمین خورد.
یه لحظه دلم براش سوخت ولی حرصم بهش غلبه کرد و خفه شد.
با لبخند رضایت بخشی به رادمانی نگاه کردم که با اب و گل کف خیابون یکی شده بود.
بچه ها با حیرت نگاهمون میکردن و منم خوشحال از پیروزی عملیاتم زیر زیرکی
میخندیدم.
خیره نگاهی به چشمای به خون نشستهی رادمان کردم که با همون چشماش داشت تیکه پارم
میکرد!
یکدفعه مهتا هجوم برد سمت رادمان و با یه لحن دلسوزانه ای گفت:اخ چیشدددد؟ چرا یهو
پخش زمین شدی؟ پاشو پاشو الان سرما میخوری.
+خوبم چیزی نیست،فقط یکم گلی شدم.
با ترکیبی از حرص و چندشی به مهتا نگاه کردم که چقدر سنگ رادمان و به سینه میزد!
خب حالا فهمیدیم نگرانشی بکش کنار از قیافهی حرص ی اقا رادمان فیض ببریم!
بدون اینکه درخواست کمک مهتارو قبول کنه خودش از جاش بلند شد بچه ها نگران دورش
کردن و این وسط فقط پدرام بود که منو خندون نگاه میکرد پسره چشاش چپ شد انقد
نگاهش رو من بود فکر کنم فهمید این قضیه کار منه منم شونه ای بالا انداختم و به رادمان
خیس نگاه کردم لباساش همه خیس شده بود و به طرز فاجعه باری گلی و کثیف شده بود با
این وضعش توقع داشتم بیاد یه بلایی سرم بیاره ولی جز نگاه ترسناکش چیزی نصیبم نشد
_پاشو بریم خونه یخ میزنی تو این هوای سرد یه وقت سرما نخوری
پاشو بریم خونه؟مگه تو یه خونه زندگی میکنن!
بااینکه مشخص بود سردشه ولی مقاومت میکرد
کم کم داشتم نگرانش میشدم ممکن بود سرما بخوره و این تقصیر من میشد دلم نمیخواست
بخاطر من اسیبی بهش برسه
_رادمان جان داداش تو که چشمات سالم بود چطور گودال به بزرگی و ندیدی یا هوس اب
تنی کردی پریدی توش
رادمان یکی زد پس کله سامیار خفه شویی بهش گفت که همه به خنده افتادن ولی من تازه
انگار فاجعه رو درک کرده بودن رادمان به وضوح داشت میلرزید
قدمی جلو گذاشتم به مهتا که کنار رادمان وایستاده بود گفتم
+اقا رادمان و ببر خونه دارن میلرزن سرما نخورن
رادمان با نگاهی که نتونستم ترجمش کنم خیره شد بهم
_راست میگن رادمان ببین داری میلرزی بیا بریم تا یه کاری دست خودت ندادی
_بیاین هممون بریم تا رادمانم دلش رضا بده از اینجا دل بکنه
نگاهی به بهار انداختم انگار از تو چشمام خونده بود که یه نقشی تو این قضیه دارم و الانم
به شدت عذاب وجدان گرفتم و میترسم که مریض شه
بعد چند دقیقه بحث با رادمان راضی شد که بره خونشون البته همراه با مهتایی که نفهمیدم
چجور دوستیه...
بهار اومد به سمتم
_با چی میری شهرزاد ماشین داری؟
+اره دارم
_میدونم نگرانشی ولی بهش فکر نکن کاریش نمیشه
نگرانش بودم؟!احتماال اره
نفسمو محکم دادم بیرون



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر