This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان ماهیتابه ای
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نان ماهیتابه ای
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کیک_خوشمزه_میوه_خشک_ با بافت عالی
مواد تشکیل دهنده:
تخم مرغ - 4pcs؛
شکر - 200 گرم؛
کره - 150 گرم؛
شیر - 50 میلی لیتر؛
خامه ترش - 1قاشق
آرد - 220 گرم؛
بکینگ پودر - 1 قاشق چایخوری ؛
وانیل نصف قاشق چایخوری
کشمش، زردآلو، آلو، آجیل - به مزه
⠀
آماده سازی:
ابتدا میوه خشک شده را در آب گرم 15 دقیقه صبر کنید نرم شوند.
تخم مرغ را با شکر مخلوط کرده خوب هم بزنید، سپس کره ذوب شده و سرد را اضافه کنید، شیر و خامه را به مواد اضافه کنید، هم بزنید، آرد را با بکینگ پودر اضافه کنید، اضافه کردن وانیلین خمیر را هم بزنید خمیر آماده است.
میوه های خشک را به مکعب های کوچک ریز ریز کرده (به جز کشمش) . آجیل را خرد کرده. میوه های خشک و آجیل را در یک کاسه با خمیر اضافه کنید.
قالب را چرب کرده ، خمیر را ریخته و آن را به مدت 30 تا 40 دقیقه در فر از قبل گرم شده در دمای 180 قرار دهید!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد تشکیل دهنده:
تخم مرغ - 4pcs؛
شکر - 200 گرم؛
کره - 150 گرم؛
شیر - 50 میلی لیتر؛
خامه ترش - 1قاشق
آرد - 220 گرم؛
بکینگ پودر - 1 قاشق چایخوری ؛
وانیل نصف قاشق چایخوری
کشمش، زردآلو، آلو، آجیل - به مزه
⠀
آماده سازی:
ابتدا میوه خشک شده را در آب گرم 15 دقیقه صبر کنید نرم شوند.
تخم مرغ را با شکر مخلوط کرده خوب هم بزنید، سپس کره ذوب شده و سرد را اضافه کنید، شیر و خامه را به مواد اضافه کنید، هم بزنید، آرد را با بکینگ پودر اضافه کنید، اضافه کردن وانیلین خمیر را هم بزنید خمیر آماده است.
میوه های خشک را به مکعب های کوچک ریز ریز کرده (به جز کشمش) . آجیل را خرد کرده. میوه های خشک و آجیل را در یک کاسه با خمیر اضافه کنید.
قالب را چرب کرده ، خمیر را ریخته و آن را به مدت 30 تا 40 دقیقه در فر از قبل گرم شده در دمای 180 قرار دهید!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#آموزش_کلاب_ساندویچ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آموزش_کلاب_ساندویچ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فيلم_آموزشي
#آموزش_نان_باگت_فرانسوی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آموزش_نان_باگت_فرانسوی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#وافل_هات_داگ
#لقمه
اصل دستور با ارد مافین ذرت تهیه میشه که خب من حقیقتا تو بازار ندیدم در ضمن کمی هم شیرینه که ترکیبشو با هات داگ نمی پسندم پس روشی که خودم درست کردمو براتون میزارم.
ارد ذرت (ارد زرد رنگ نه نشاسته که سفیده) 1پ
ارد سفید 1.5پ
تخم مرغ 2عدد
خامه صبحانه 70گ
بکینگ پودر 1.5 ق چ
در صورت تمایل 1ق غ شکر در غیر اینصورت کمی نمک
روغن مایع 2ق غ
پیر چدار رنده شده 50گ
جعفری 2ق غ
همه موادو مخلوط کنید.
و خمیر سفتی بدست بیارید با توجه به کشش اردتون اگر میبینید خمیر شله تا 1/4پ دیگه میتونید ارد اضافه کنید.
بعد طبق فیلم بالا در دستگاه وافل ساز داغ و چرب شده بپزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#لقمه
اصل دستور با ارد مافین ذرت تهیه میشه که خب من حقیقتا تو بازار ندیدم در ضمن کمی هم شیرینه که ترکیبشو با هات داگ نمی پسندم پس روشی که خودم درست کردمو براتون میزارم.
ارد ذرت (ارد زرد رنگ نه نشاسته که سفیده) 1پ
ارد سفید 1.5پ
تخم مرغ 2عدد
خامه صبحانه 70گ
بکینگ پودر 1.5 ق چ
در صورت تمایل 1ق غ شکر در غیر اینصورت کمی نمک
روغن مایع 2ق غ
پیر چدار رنده شده 50گ
جعفری 2ق غ
همه موادو مخلوط کنید.
و خمیر سفتی بدست بیارید با توجه به کشش اردتون اگر میبینید خمیر شله تا 1/4پ دیگه میتونید ارد اضافه کنید.
بعد طبق فیلم بالا در دستگاه وافل ساز داغ و چرب شده بپزید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#شامی_اصفهانی
گوشت چرخ کرده نیم کیلو
هویج پخته و رنده شده 3 عدد
آرد نخودچی 125 گرم
پیاز رنده شده 1 عدد
نمک و فلفل و زردچوبه و کمی زعفران
سس این شامی شامل 150 گرم شیره انگور و کمی سرکه و یک استکان آب
مواد را مثل کتلت خوب ورز میدیم و سرخ میکنیم شامی را ب شکل سوسیس درست کرده یعنی گرد ن تخت ...سس را درست کرده روی کتلت ها میریزیم وقتی جوشید و سس ب خورد کتلت رفت غذا آماده است
@kadbanoiranii
گوشت چرخ کرده نیم کیلو
هویج پخته و رنده شده 3 عدد
آرد نخودچی 125 گرم
پیاز رنده شده 1 عدد
نمک و فلفل و زردچوبه و کمی زعفران
سس این شامی شامل 150 گرم شیره انگور و کمی سرکه و یک استکان آب
مواد را مثل کتلت خوب ورز میدیم و سرخ میکنیم شامی را ب شکل سوسیس درست کرده یعنی گرد ن تخت ...سس را درست کرده روی کتلت ها میریزیم وقتی جوشید و سس ب خورد کتلت رفت غذا آماده است
@kadbanoiranii
.
#کشک_بادمجون
#غذای_بدون_گوشت
.
این کشک بادمجون با بادمجون کبابی بود و خیللللللی خیلللللی عالی میشه 😋
.بادمجونارو کبابی کنین له کنین ۲تا پیاز بزرگ رو خلال کنید با روغن سرخ کنید ۲تاحبه سیرهم اضافه کنید تا تفت بخوره زردچوبه و فلفل و ۲ ق غ خوری نعنا خشک بریزین بادمجونارو اضافه کنید بذارید یکم با مواد تفت بخوره بعد کشک رو ب همراه نصف لیوان آب اضافه کنید درشو بذارید تا جابیوفته.اواسط پخت نمکشو تست کنید و نصف لیوان گردو خرد شده هم اضافه کنید.زمان بدید تا خوب جا بیوفته و روغن بندازه.
.کنارشم پیازداغ و سیرداغ فراوون فراموش نشه😋😋😋
.
میتونین از بادمجون سرخ کرده یا مخلوط کبابی و سرخ کرده استفاده کنید
@kadbanoiranii
#کشک_بادمجون
#غذای_بدون_گوشت
.
این کشک بادمجون با بادمجون کبابی بود و خیللللللی خیلللللی عالی میشه 😋
.بادمجونارو کبابی کنین له کنین ۲تا پیاز بزرگ رو خلال کنید با روغن سرخ کنید ۲تاحبه سیرهم اضافه کنید تا تفت بخوره زردچوبه و فلفل و ۲ ق غ خوری نعنا خشک بریزین بادمجونارو اضافه کنید بذارید یکم با مواد تفت بخوره بعد کشک رو ب همراه نصف لیوان آب اضافه کنید درشو بذارید تا جابیوفته.اواسط پخت نمکشو تست کنید و نصف لیوان گردو خرد شده هم اضافه کنید.زمان بدید تا خوب جا بیوفته و روغن بندازه.
.کنارشم پیازداغ و سیرداغ فراوون فراموش نشه😋😋😋
.
میتونین از بادمجون سرخ کرده یا مخلوط کبابی و سرخ کرده استفاده کنید
@kadbanoiranii
#بيسكويت شكری
مواد لازم:
كره ١٠٠ گرم
نمك ۱ پنس
تخم مرغ ١ عدد
آرد ٢٢٥ گرم
پودرقند ٥٠ گرم
وانيل ١/٨ قاشق
بیكينگپودر نیم قاشق
شكر برای تزيين
طرز تهيه:
برای درست کردن بيسكويت شكری، كره را يك ربع قبل بگذاريد بيرون يخچال، خرد كنيد و با پودرقند الك شده ۵ دقيقه هم بزنيد. بعد تخم مرغ و وانيل را اضافه كنيد و دو دقيقه ديگر هم بزنيد آرد و بیكيگ پودر و يك پنس نمك را مخلوط کرده و روی مواد الك كنيد و يا با دور كند همزن و يا با ليسك مخلوط كنيد تا خمير بشود. خمير را داخل نايلون بگذاريد و يك ساعت داخل يخچال استراحت بدهيد پس از يك ساعت خمير را روی ميز كار به قطر نيم باز كنيد. اين شيرينی زياد ضخيم نيست. روی خمير را با وردنه شياردار و يا چنگال خط بكشيد و با كاتر مستطيل كات كنيد، ميتوانيد با چاقو برش بزنيد. بيسكويت ها را داخل سينی بگذاريد، رویش شكر بپاشيد و داخل يخچال بگذاريد. حالا فر را روشن كنيد يك ربع زمان بدهيد و روی دمای ١٨٠ درجه قرار دهید و سينی را داخل فر بابام مدت ۱۵ دقيقه بگذاريد تا بپزد.
@kadbanoiranii
مواد لازم:
كره ١٠٠ گرم
نمك ۱ پنس
تخم مرغ ١ عدد
آرد ٢٢٥ گرم
پودرقند ٥٠ گرم
وانيل ١/٨ قاشق
بیكينگپودر نیم قاشق
شكر برای تزيين
طرز تهيه:
برای درست کردن بيسكويت شكری، كره را يك ربع قبل بگذاريد بيرون يخچال، خرد كنيد و با پودرقند الك شده ۵ دقيقه هم بزنيد. بعد تخم مرغ و وانيل را اضافه كنيد و دو دقيقه ديگر هم بزنيد آرد و بیكيگ پودر و يك پنس نمك را مخلوط کرده و روی مواد الك كنيد و يا با دور كند همزن و يا با ليسك مخلوط كنيد تا خمير بشود. خمير را داخل نايلون بگذاريد و يك ساعت داخل يخچال استراحت بدهيد پس از يك ساعت خمير را روی ميز كار به قطر نيم باز كنيد. اين شيرينی زياد ضخيم نيست. روی خمير را با وردنه شياردار و يا چنگال خط بكشيد و با كاتر مستطيل كات كنيد، ميتوانيد با چاقو برش بزنيد. بيسكويت ها را داخل سينی بگذاريد، رویش شكر بپاشيد و داخل يخچال بگذاريد. حالا فر را روشن كنيد يك ربع زمان بدهيد و روی دمای ١٨٠ درجه قرار دهید و سينی را داخل فر بابام مدت ۱۵ دقيقه بگذاريد تا بپزد.
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فيلم_آموزشي
#مرغ_سوخاري_بدون_سرخ_کردن
پودر سوخاری،پنیر پارمزان،پاپریکا،جعفری،پودر سیر،نمک و فلفل.
@kadbanoiranii
#مرغ_سوخاري_بدون_سرخ_کردن
پودر سوخاری،پنیر پارمزان،پاپریکا،جعفری،پودر سیر،نمک و فلفل.
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_ردولوت
مواد لازم :
آرد ۱ و ۱/۳ پیمانه
روغن ۱/۲ پیمانه
پودر قند ۱ پیمانه
تخم مرغ ۵ عدد ( زرده و سفیده جدا)
سرکه ۲ ق غ
بیکینگ پودر ۱/۲ ق غ
وانیل ۱/۲ ق چ
رنگ خوراکی قرمز سیر
خامه قنادی ۵۰۰ گرم
پنیر خامه ای ۲۰۰ گرم ( ویلی یا ماسکارپونه
@kadbanoiranii
#کیک_ردولوت
مواد لازم :
آرد ۱ و ۱/۳ پیمانه
روغن ۱/۲ پیمانه
پودر قند ۱ پیمانه
تخم مرغ ۵ عدد ( زرده و سفیده جدا)
سرکه ۲ ق غ
بیکینگ پودر ۱/۲ ق غ
وانیل ۱/۲ ق چ
رنگ خوراکی قرمز سیر
خامه قنادی ۵۰۰ گرم
پنیر خامه ای ۲۰۰ گرم ( ویلی یا ماسکارپونه
@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت71 رمان پارادوکس _ نمیدونم. بهت دروغ نمیگم. واقعا پیشنهاد وسوسه کننده ای بوده. اما .. نزاشت حرف از دهنم در بیاد: _ دیگه اما نداره. من برای فردا هماهنگ کردم. ساعت 9 صبح. ادرسم الان بهت میدم. تا امشب وقت داری فکر کنی. اگه خواستی، فردا ساعت 9 اونجا باش.…
#پارت72
رمان پارادوکس
با چشمایی که از خواب باز نمیشد دنبال منبع سر و صدا میگشتم که همزمان صدای خواب الود پروانه بلند شد:
_ آمین خفش کن دیگه.
گوشی و از زیر بالشت گرفتمو صدای زنگشو قطع کردم. نگاهی به ساعت کردم که8 و نشون میداد. گوشی و کنار گذاشتم و کشو قوسی به خودم دادم. اروم از جام بلند شدمو موهامو که حسابی دورم بهم ریخته بود مرتب بستم. بدون اینکه سروصدایی درست کنم از جام بلند شدم و رفتم دستشویی. یه آبی به صورتم زدمو اومدم بیرون و مشغول پوشیدن لباسام شدم.با تمام تردیدایی که داشتم نمیتونستم از این موقعیت بگذرم. وقتی که اماده شدم سوییچ ماشین و برداشتم و زدم بیرون.
****
نگاهی به ادرس تو دستام انداختم و سرمو بلند کردم چشمم به ساختمون فوق العاده شیک رو به روم افتاد. پیاده شدمو به سمت ورودی در اصلی رفتم. تابلوی بزرگی جلوی وردی نصب شده بود که روش نوشته شده بود:
_ شرکت آرایشی بهداشتی ایوا.
فکر میکردم اگه امروز اینجا بیام باید از شدت استرس سکته کنم اما ارومتر از همیشه بودم. شونه هامو بی تفاوت انداختم بالا و وارد شدم.
چشم چرخوندم که نگهبانو پیدا کنم اما کسی نبود. بازم بی تفاوت تر از همیشه سمت اسانسورش رفتم.
@kadbanoiranii
رمان پارادوکس
با چشمایی که از خواب باز نمیشد دنبال منبع سر و صدا میگشتم که همزمان صدای خواب الود پروانه بلند شد:
_ آمین خفش کن دیگه.
گوشی و از زیر بالشت گرفتمو صدای زنگشو قطع کردم. نگاهی به ساعت کردم که8 و نشون میداد. گوشی و کنار گذاشتم و کشو قوسی به خودم دادم. اروم از جام بلند شدمو موهامو که حسابی دورم بهم ریخته بود مرتب بستم. بدون اینکه سروصدایی درست کنم از جام بلند شدم و رفتم دستشویی. یه آبی به صورتم زدمو اومدم بیرون و مشغول پوشیدن لباسام شدم.با تمام تردیدایی که داشتم نمیتونستم از این موقعیت بگذرم. وقتی که اماده شدم سوییچ ماشین و برداشتم و زدم بیرون.
****
نگاهی به ادرس تو دستام انداختم و سرمو بلند کردم چشمم به ساختمون فوق العاده شیک رو به روم افتاد. پیاده شدمو به سمت ورودی در اصلی رفتم. تابلوی بزرگی جلوی وردی نصب شده بود که روش نوشته شده بود:
_ شرکت آرایشی بهداشتی ایوا.
فکر میکردم اگه امروز اینجا بیام باید از شدت استرس سکته کنم اما ارومتر از همیشه بودم. شونه هامو بی تفاوت انداختم بالا و وارد شدم.
چشم چرخوندم که نگهبانو پیدا کنم اما کسی نبود. بازم بی تفاوت تر از همیشه سمت اسانسورش رفتم.
@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت72 رمان پارادوکس با چشمایی که از خواب باز نمیشد دنبال منبع سر و صدا میگشتم که همزمان صدای خواب الود پروانه بلند شد: _ آمین خفش کن دیگه. گوشی و از زیر بالشت گرفتمو صدای زنگشو قطع کردم. نگاهی به ساعت کردم که8 و نشون میداد. گوشی و کنار گذاشتم و کشو قوسی…
#پارت73
رمان پارادوکس
وارد اسانسور که شدم تازه یادم اومد من اصلا نمیدونستم باید کدوم طبقه برم. پوفی کشیدم و خواستم برم بیرون که چشمم به دکمه های اسانسور افتاد. کنار دکمه هر طبقه نوشته شده بود که مخصوص چه شرکتیه. از طبقه چهارم تا طبقه هفتم فقط برای شرکت ایوا بود. ناخوداگاه سوتی کشیدمو دکمه طبقه ی 4 روفشار دادم. معلومه که شرکت بزرگیه. یه لحظه شک کردم. با اینهمه دب دبه و کب کبه اینجا جای من بود؟
صدای زنی که تو اسانسور پخش شده بود حاکی ازین بود که به طبقه ی مورد نظر رسیدم. مکث کردم. دلم نمیخواست مورد توهین و تمسخر قرار بگیرم. دلم نمیخواست بهم بگن که جام اینجا نیست. من فقط دیپلم داشتم. اما با فکر به حرفای میشا و دلگرمی هایی که بهم داد دلم قرص شدو با یه بسم الله پامو از اسانسو گزاشتم بیرون. یه راهرو طولانی بود که چند تا در توش قرار داشت. اروم و بی صدا جلو رفتم تا تابلوهای کنار هر درو بخونم. هر کدومشون یه قسمتی و نشون میداد. انقدر رفتم که بالاخره به اتاقی رسیدم که درش باز بود. نگاهی به درونش انداختم. با همون نگاه فهمیدم اتاق منشیه. با اینکه در باز بود اما ادب حکم میکرد در بزنم.کسی تو اتاق نبود. وارد شدم و منتظر ایستادم تا شاید کسی پیداش بشه. همونجور خشک سرجام وایساده بودم که تابلوهای تو اتاق توجهمو جلب کرد. اروم قدمامو به سمتشون برداشتم و مشغول دیدنشون شدم. چند دقیقه نگذشته بود که با صدای سرفه ی مردانه ای برگشتم عقب و به پشت سرم خیره شدم. چشمم به مرد حدود 30 ساله ای افتاد که به سمت میز منشی میرفت و توهمون حالت گفت:
_امری داشتید؟
متعجب ازینکه منشی اینجا یه مرد بود خیره شدم بهش. نمیدونم چقدر خیره بودم که دستشو جلوی چشمم حرکت داد:
_ خانوم حالتون خوبه؟
@kadbanoiranii
رمان پارادوکس
وارد اسانسور که شدم تازه یادم اومد من اصلا نمیدونستم باید کدوم طبقه برم. پوفی کشیدم و خواستم برم بیرون که چشمم به دکمه های اسانسور افتاد. کنار دکمه هر طبقه نوشته شده بود که مخصوص چه شرکتیه. از طبقه چهارم تا طبقه هفتم فقط برای شرکت ایوا بود. ناخوداگاه سوتی کشیدمو دکمه طبقه ی 4 روفشار دادم. معلومه که شرکت بزرگیه. یه لحظه شک کردم. با اینهمه دب دبه و کب کبه اینجا جای من بود؟
صدای زنی که تو اسانسور پخش شده بود حاکی ازین بود که به طبقه ی مورد نظر رسیدم. مکث کردم. دلم نمیخواست مورد توهین و تمسخر قرار بگیرم. دلم نمیخواست بهم بگن که جام اینجا نیست. من فقط دیپلم داشتم. اما با فکر به حرفای میشا و دلگرمی هایی که بهم داد دلم قرص شدو با یه بسم الله پامو از اسانسو گزاشتم بیرون. یه راهرو طولانی بود که چند تا در توش قرار داشت. اروم و بی صدا جلو رفتم تا تابلوهای کنار هر درو بخونم. هر کدومشون یه قسمتی و نشون میداد. انقدر رفتم که بالاخره به اتاقی رسیدم که درش باز بود. نگاهی به درونش انداختم. با همون نگاه فهمیدم اتاق منشیه. با اینکه در باز بود اما ادب حکم میکرد در بزنم.کسی تو اتاق نبود. وارد شدم و منتظر ایستادم تا شاید کسی پیداش بشه. همونجور خشک سرجام وایساده بودم که تابلوهای تو اتاق توجهمو جلب کرد. اروم قدمامو به سمتشون برداشتم و مشغول دیدنشون شدم. چند دقیقه نگذشته بود که با صدای سرفه ی مردانه ای برگشتم عقب و به پشت سرم خیره شدم. چشمم به مرد حدود 30 ساله ای افتاد که به سمت میز منشی میرفت و توهمون حالت گفت:
_امری داشتید؟
متعجب ازینکه منشی اینجا یه مرد بود خیره شدم بهش. نمیدونم چقدر خیره بودم که دستشو جلوی چشمم حرکت داد:
_ خانوم حالتون خوبه؟
@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت73 رمان پارادوکس وارد اسانسور که شدم تازه یادم اومد من اصلا نمیدونستم باید کدوم طبقه برم. پوفی کشیدم و خواستم برم بیرون که چشمم به دکمه های اسانسور افتاد. کنار دکمه هر طبقه نوشته شده بود که مخصوص چه شرکتیه. از طبقه چهارم تا طبقه هفتم فقط برای شرکت ایوا…
#پارت74
رمان پارادوکس
تکونی خوردمو به خودم اومدم. هول گفتم :
_ بله. ببخشید حواسم پرت شد.
لبخند ارومی زد و گفت:
_ کاری داشتید؟
بند کیفمو تو دستم فشار دادم و گفتم:
_ برای کار اومدم.
متعجب پرسید:
_ کار؟
_ بله.
پشت میزش نشست و بی تفاوت و بی توجه بهم درحالیکه دفتر جلوی میزشو چک میکرد گفت:
_ برای چه کاری؟
از این رفتارش اصلا خوشم نیومد. یه حس خیلی بدی بهم دست داد. انگار که اومده بودم گدایی. ناخوداگاه اخمام رفت تو هم. با یه حالت خشکی گفتم:
_ منو میشا خانوم فرستاده. گفت دنبال یه شخصی میگشتین که از لوازم ارایش اطلاع کامل داشته باشه و..
نزاشت حرفمو ادامه بدم. وسط حرفم پرید و گفت:
_منظورتون از میشا، خانومه جاویده؟
با همون اخمای در هم گفتم:
_ بله.
اشاره ای به صندلی رو به روی میزش کرد و گفت:
_ بفرمایید بشینید تا من بیام.
سرمو به معنای باشه تکون دادمو سمت صندلی رفتم. حدود 10 دقیقه بعد با یه خانوم اومد سراغم. از جام بلند شدم که خانومه بالبخند گفت:
_ سلام عزیزم. خوش اومدی.
دستشو که به طرفم دراز شده بودم به گرمی فشار دادمو گفتم:
_ سلام. ممنونم
_گلم ما به خانوم جاوید اطمینان کامل داریم. و مطمئنیم تا از شخصی راضی نباشه برای کار معرفیش نمیکنه. اومدم ببرمت تو انبارمون. میخوام ببینم سطح اطلاعاتت راجب لوازم ارایشی چقدره. موافقی؟
@kadbanoiranii
#پارت75
رمان پارادوکس
اسم انبار که اومد قلبم تکون خورد. از هر جور انباری متنفر بودم. منو یاد اون انباری نمور و تاریک مینداخت. وحشت میکردم. دلم نمیخواست حتی تو شرایطشم قرار بگیرم. درحالیکه کنترل لرزش صدام سخت بود گفتم :
_ اگه موافق باشید شما چند نمونه از جنساتونو که خودتون دوست دارید بیارید اینجا من همینجا راجبشون حرف میزنم. من از انباری ها خاطره ی خوبی ندارم. ترجیحا ازشون دور باشم بهتره.
درحالیکه تعجب و از تو چشماش میخوندم گفت:
_ باشه. مشکلی نیست. میگم بیارن بالا.
بعد سمت تلفن رفت و مشغول حرف زدن شد. سنگینی نگاه اون مرد اذیتم میکرد. نگاهش بد نبود. اما یه جور کنجکاوی داشت که ادمو ازار میداد. چند لحظه منتظر موندم که شاید دست از نگاه کردن برداره. اما وقتی دیدم که داره ادامه میده سرمو بلند کرد و زل زدم به چشماش. با پرویی گفتم:
_ دنبال چیزی میگردین؟
بدون اینکه دست و پاشو گم کنه گفت:
_ نه.
و بعد به سمت میزش رفت.کلافه پوفی کشیدمو دوباره نشستم تا وسایلی که میخوان و بیارن . سرمو بردم تو گوشیم و باهاش مشغول شدم که صداشو شنیدم.:
_ خانوم؟
سرمو بلند کردمو زل زدم بهش:
_ بله
اشاره ای به لوازم ارایش روی میز کردو گفت:
_ تشریف بیارید.
از جام بلند شدم و جلو رفتم. نگاهی به چند تا کرم پودر و لوازم ارایش رو میز انداختم:
_ میتونی بگی کدوم مارک اصله یا بدل؟
بدون اینکه حرفی بزنم دستمو بردم جلو و به هر چند تاشون نگاه کردم. اخرش یه رژ و کرم پودرو برداشتم و کنار گذاشتم:
_ اینا اصله. از بقیشونم کرم دومی با اینکه اصل نیست اما از اون یکیا بهتره. رژاییم که اوردین به جز همینی که جدا کردم بدلن.
@kadbanoiranii
رمان پارادوکس
تکونی خوردمو به خودم اومدم. هول گفتم :
_ بله. ببخشید حواسم پرت شد.
لبخند ارومی زد و گفت:
_ کاری داشتید؟
بند کیفمو تو دستم فشار دادم و گفتم:
_ برای کار اومدم.
متعجب پرسید:
_ کار؟
_ بله.
پشت میزش نشست و بی تفاوت و بی توجه بهم درحالیکه دفتر جلوی میزشو چک میکرد گفت:
_ برای چه کاری؟
از این رفتارش اصلا خوشم نیومد. یه حس خیلی بدی بهم دست داد. انگار که اومده بودم گدایی. ناخوداگاه اخمام رفت تو هم. با یه حالت خشکی گفتم:
_ منو میشا خانوم فرستاده. گفت دنبال یه شخصی میگشتین که از لوازم ارایش اطلاع کامل داشته باشه و..
نزاشت حرفمو ادامه بدم. وسط حرفم پرید و گفت:
_منظورتون از میشا، خانومه جاویده؟
با همون اخمای در هم گفتم:
_ بله.
اشاره ای به صندلی رو به روی میزش کرد و گفت:
_ بفرمایید بشینید تا من بیام.
سرمو به معنای باشه تکون دادمو سمت صندلی رفتم. حدود 10 دقیقه بعد با یه خانوم اومد سراغم. از جام بلند شدم که خانومه بالبخند گفت:
_ سلام عزیزم. خوش اومدی.
دستشو که به طرفم دراز شده بودم به گرمی فشار دادمو گفتم:
_ سلام. ممنونم
_گلم ما به خانوم جاوید اطمینان کامل داریم. و مطمئنیم تا از شخصی راضی نباشه برای کار معرفیش نمیکنه. اومدم ببرمت تو انبارمون. میخوام ببینم سطح اطلاعاتت راجب لوازم ارایشی چقدره. موافقی؟
@kadbanoiranii
#پارت75
رمان پارادوکس
اسم انبار که اومد قلبم تکون خورد. از هر جور انباری متنفر بودم. منو یاد اون انباری نمور و تاریک مینداخت. وحشت میکردم. دلم نمیخواست حتی تو شرایطشم قرار بگیرم. درحالیکه کنترل لرزش صدام سخت بود گفتم :
_ اگه موافق باشید شما چند نمونه از جنساتونو که خودتون دوست دارید بیارید اینجا من همینجا راجبشون حرف میزنم. من از انباری ها خاطره ی خوبی ندارم. ترجیحا ازشون دور باشم بهتره.
درحالیکه تعجب و از تو چشماش میخوندم گفت:
_ باشه. مشکلی نیست. میگم بیارن بالا.
بعد سمت تلفن رفت و مشغول حرف زدن شد. سنگینی نگاه اون مرد اذیتم میکرد. نگاهش بد نبود. اما یه جور کنجکاوی داشت که ادمو ازار میداد. چند لحظه منتظر موندم که شاید دست از نگاه کردن برداره. اما وقتی دیدم که داره ادامه میده سرمو بلند کرد و زل زدم به چشماش. با پرویی گفتم:
_ دنبال چیزی میگردین؟
بدون اینکه دست و پاشو گم کنه گفت:
_ نه.
و بعد به سمت میزش رفت.کلافه پوفی کشیدمو دوباره نشستم تا وسایلی که میخوان و بیارن . سرمو بردم تو گوشیم و باهاش مشغول شدم که صداشو شنیدم.:
_ خانوم؟
سرمو بلند کردمو زل زدم بهش:
_ بله
اشاره ای به لوازم ارایش روی میز کردو گفت:
_ تشریف بیارید.
از جام بلند شدم و جلو رفتم. نگاهی به چند تا کرم پودر و لوازم ارایش رو میز انداختم:
_ میتونی بگی کدوم مارک اصله یا بدل؟
بدون اینکه حرفی بزنم دستمو بردم جلو و به هر چند تاشون نگاه کردم. اخرش یه رژ و کرم پودرو برداشتم و کنار گذاشتم:
_ اینا اصله. از بقیشونم کرم دومی با اینکه اصل نیست اما از اون یکیا بهتره. رژاییم که اوردین به جز همینی که جدا کردم بدلن.
@kadbanoiranii
🕊أَمَّنْ یُجِیبُ
الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
🌟خدایا به حق این آیه مبارکه🌟🌙
🌟هر عزیزی تو دلش هر
🕊حاجتی دارد روا بفرما
🌟شب زیباتون متبرک به
🕊گرمی نگاه خدا
🌟الــهی🌟🌙
🕊دلخوشیهاتون افزون
🕊 جمع خانوادهتون پراز دلگرمی
#شبتون_بخیر_و_پر_از_آرامش_الهی🌟
@kadbanoiranii
الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
🌟خدایا به حق این آیه مبارکه🌟🌙
🌟هر عزیزی تو دلش هر
🕊حاجتی دارد روا بفرما
🌟شب زیباتون متبرک به
🕊گرمی نگاه خدا
🌟الــهی🌟🌙
🕊دلخوشیهاتون افزون
🕊 جمع خانوادهتون پراز دلگرمی
#شبتون_بخیر_و_پر_از_آرامش_الهی🌟
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا 🙏
یاد تو آرام بخش دلهاســـ❤️ــت
در هر ثانیه صدایت میزنم
و آرام می گیرم و روزم را
با نام تو آغاز می کنم 🙏
🍃🌼 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌼🍃
@kadbanoiranii
یاد تو آرام بخش دلهاســـ❤️ــت
در هر ثانیه صدایت میزنم
و آرام می گیرم و روزم را
با نام تو آغاز می کنم 🙏
🍃🌼 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌼🍃
@kadbanoiranii
Delbar Nab ~ UpMusic
Naser Zeynali ~ UpMusic
🎙#ناصر_زینعلی
#دلبر_ناب
❤️
هدیه صبحگاهی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#دلبر_ناب
❤️
هدیه صبحگاهی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#پلو_سورپرایزی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#پلو_سورپرایزی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رولت_خرما
این دسر مخصوص جنوبی هاس 😉 خیلی هم مقویه 👌
همون مزه رنگینک میده فقط یکم قرتی وار شده 😄
امیدوارم خوشتون بیاد 😉
برای درست کردن رولت خرما احتیاج داریم به :
نیم کیلو خرما
یک پیمانه آرد
یک چهارم پیمانه روغن مایع
25گرم کره
نصف قاشق مرباخوری پودر هل
.
هسته های خرمارو دربیارید یکم گرمشون کنید تا نرم بشن بعد همراه با پودر هل له کنید تا یکدست بشن .
آرد رو الک کنید یکم تفت بدید تا خامی آرد گرفته بشه و کمی تغییر رنگ بده سپش روغن و کره را اضافه و بازم تفت بدید تا به رنگ دلخواه دربیاد . پلاستیک فریزر را باز کنید چربش کنید خرمارو پهن کنید ، آرد را روی خرما پهن کرده و سپس با کمک پلاستیک آنرا رول کنید و یک الی دو ساعت (شایدم بیشتر) در فریزر گذاشته تا سفت بشه و در نهایت با چاقو اره ای برش بزنید .
#پ.ن میتونید قبل از برش توی پودر نارگیل یا کنجد و یا پودر پسته بغلطونید. من یکم عجله کردم یادم رفت😊
این دسر مخصوص جنوبی هاس 😉 خیلی هم مقویه 👌
همون مزه رنگینک میده فقط یکم قرتی وار شده 😄
امیدوارم خوشتون بیاد 😉
برای درست کردن رولت خرما احتیاج داریم به :
نیم کیلو خرما
یک پیمانه آرد
یک چهارم پیمانه روغن مایع
25گرم کره
نصف قاشق مرباخوری پودر هل
.
هسته های خرمارو دربیارید یکم گرمشون کنید تا نرم بشن بعد همراه با پودر هل له کنید تا یکدست بشن .
آرد رو الک کنید یکم تفت بدید تا خامی آرد گرفته بشه و کمی تغییر رنگ بده سپش روغن و کره را اضافه و بازم تفت بدید تا به رنگ دلخواه دربیاد . پلاستیک فریزر را باز کنید چربش کنید خرمارو پهن کنید ، آرد را روی خرما پهن کرده و سپس با کمک پلاستیک آنرا رول کنید و یک الی دو ساعت (شایدم بیشتر) در فریزر گذاشته تا سفت بشه و در نهایت با چاقو اره ای برش بزنید .
#پ.ن میتونید قبل از برش توی پودر نارگیل یا کنجد و یا پودر پسته بغلطونید. من یکم عجله کردم یادم رفت😊