This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌺
🌸 خدایـا
💫روزم را با نام
🌸زیبـای تو آغـاز میکنم
💫یادت را بر دلم جاری گردان
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
💫 الـهـی به امیـــد تـو💕
💕🌸🍃
@kadbanoiranii
🌸 خدایـا
💫روزم را با نام
🌸زیبـای تو آغـاز میکنم
💫یادت را بر دلم جاری گردان
🌸 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
💫 الـهـی به امیـــد تـو💕
💕🌸🍃
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دیزاین میوه
یه دیزاین بسیار زیبا و راحت با انواع میوه.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
یه دیزاین بسیار زیبا و راحت با انواع میوه.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک موز و توت فرنگی
قالب ۲۸ سانتی
مواد لازم:
روغن مایع:۱۳۵ میلی لیتر
شکلات تلخ:۱۰۰ گرم
تخم مرغ:۲ عدد
ارد:۱۹۰ تا ۲۰۰ گرم
بیکینگ پودر:۱ قاشق مرباخوری
جوش شیرین:نصف قاشق مرباخوری
شیر:۷۰ میلی لیتر
شکر:۱۱۵ گرم
وانیل شکری:۱ قاشق چایخوری
پودر کاکائو:۱ قاشق غذاخوری
کرم:
خامه:۳۵۰ میلی لیتر
پنیر ماسکارپونه:۱۷۰ گرم
شکر:۴۰ گرم
وانیل شکری:۱ قاشق چایخوری
شکلات:مقداری
موز و توت فرنگی
طرز تهیه:
تخم مرغ ،شکر و وانیل رو تا جایی که کف کنه هم می زنیم.حدپدا ۳ تا ۴ دقیقه.شیر و روغن مایع رو هم اضافه میکنیم و کمی هم می زنیم.شکلات بن ماری و ولرم شده رو هم می ریزیم.
ارد،بیکینگ پودر ،جوش شیرین و پودر کاکائو رو هم الک و اضافه میکنیم و هم می زنیم.قالب کمربندی رو کاغذ روغنی میندازیم.مایه کیک رو میریزیم و ۲۰ تا ۲۲ دقیقه تو فر ۱۷۵ درجه می پزیم.
وقتی آماده و سرد شد قسمت بالاییش رو برش میدیم و پودر میکنیم.
برای درست کردن کرم,خامه وانیل و شکر رو هم می زنیم تا سفت بشه.ماسکارپونهرو هم اضافه میکنیم و همزدن رو ادامه میدیم.شکلات رنده شده هم میریزیم و مخلوط میکنیم.روی کیک موز و توت فرنگی میذاریم.کرم رو هم روی کیک میریزیم و صاف میکنیم.
کیک پودر شده هم رو روی کرم میریزیم.دو ساعت تو یخچال میذاریم. نوش جان.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
قالب ۲۸ سانتی
مواد لازم:
روغن مایع:۱۳۵ میلی لیتر
شکلات تلخ:۱۰۰ گرم
تخم مرغ:۲ عدد
ارد:۱۹۰ تا ۲۰۰ گرم
بیکینگ پودر:۱ قاشق مرباخوری
جوش شیرین:نصف قاشق مرباخوری
شیر:۷۰ میلی لیتر
شکر:۱۱۵ گرم
وانیل شکری:۱ قاشق چایخوری
پودر کاکائو:۱ قاشق غذاخوری
کرم:
خامه:۳۵۰ میلی لیتر
پنیر ماسکارپونه:۱۷۰ گرم
شکر:۴۰ گرم
وانیل شکری:۱ قاشق چایخوری
شکلات:مقداری
موز و توت فرنگی
طرز تهیه:
تخم مرغ ،شکر و وانیل رو تا جایی که کف کنه هم می زنیم.حدپدا ۳ تا ۴ دقیقه.شیر و روغن مایع رو هم اضافه میکنیم و کمی هم می زنیم.شکلات بن ماری و ولرم شده رو هم می ریزیم.
ارد،بیکینگ پودر ،جوش شیرین و پودر کاکائو رو هم الک و اضافه میکنیم و هم می زنیم.قالب کمربندی رو کاغذ روغنی میندازیم.مایه کیک رو میریزیم و ۲۰ تا ۲۲ دقیقه تو فر ۱۷۵ درجه می پزیم.
وقتی آماده و سرد شد قسمت بالاییش رو برش میدیم و پودر میکنیم.
برای درست کردن کرم,خامه وانیل و شکر رو هم می زنیم تا سفت بشه.ماسکارپونهرو هم اضافه میکنیم و همزدن رو ادامه میدیم.شکلات رنده شده هم میریزیم و مخلوط میکنیم.روی کیک موز و توت فرنگی میذاریم.کرم رو هم روی کیک میریزیم و صاف میکنیم.
کیک پودر شده هم رو روی کرم میریزیم.دو ساعت تو یخچال میذاریم. نوش جان.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک موز و توت فرنگی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک موز و توت فرنگی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ترتیلا_مکزیکی
مواد لازم
آرد ذرت: ۱لیوان
آرد گندم: نصف لیوان
نمک: ۱ق.م
زردچوبه: ۱ق.چ
پاپریکا: ۱ق.چ
سبزیجات معطر: ۱ق.غ
روغن مایع: ۳ق.غ
آب ولرم به مقدار لازم(تا جایی که خمیر جمع بشه)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ترتیلا_مکزیکی
مواد لازم
آرد ذرت: ۱لیوان
آرد گندم: نصف لیوان
نمک: ۱ق.م
زردچوبه: ۱ق.چ
پاپریکا: ۱ق.چ
سبزیجات معطر: ۱ق.غ
روغن مایع: ۳ق.غ
آب ولرم به مقدار لازم(تا جایی که خمیر جمع بشه)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ترتیلای_خونگی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ترتیلای_خونگی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کباب_مشهدی
برای قسمت گوشتی :
گوشت چرخ کرده___۴۰۰گرم
پیاز رنده شده___۱ عدد متوسط
ادویه(نمک،فلفل،زردچوبه و پودر سیر)___به مقدار لازم
برای قسمت سبزیجات :
سیب زمینی___۱عدد بزرگ
پیاز___۱عدد بزرگ
گوجه___۲عدد متوسط
فلفل سبز___۱عدد متوسط
رب گوجه___۲ ق غ
ادویه(نمک،فلفل،زرچوبه،پودر سیر و کاری)___به مقدار لازم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
برای قسمت گوشتی :
گوشت چرخ کرده___۴۰۰گرم
پیاز رنده شده___۱ عدد متوسط
ادویه(نمک،فلفل،زردچوبه و پودر سیر)___به مقدار لازم
برای قسمت سبزیجات :
سیب زمینی___۱عدد بزرگ
پیاز___۱عدد بزرگ
گوجه___۲عدد متوسط
فلفل سبز___۱عدد متوسط
رب گوجه___۲ ق غ
ادویه(نمک،فلفل،زرچوبه،پودر سیر و کاری)___به مقدار لازم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#فسنجون_با_گوشت_قلقلی
مواد لازم :
گوشت چرخ کرده ۴۰۰ گرم
پیاز ۲ عدد
گردو ۳۰۰ گرم
رب انار ۶ قاشق غذاخوری
شکر ۵ قاشق غذاخوری
نمک نصف ۱ قاشق چای خوری
زردچوبه نصف قاشق چای خوری
فلفل سیاه یک چهارم قاشق چای خوری
(این مقدار مواد برای ۴_۵ نفر کافیه 👌🏻)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#فسنجون_با_گوشت_قلقلی
مواد لازم :
گوشت چرخ کرده ۴۰۰ گرم
پیاز ۲ عدد
گردو ۳۰۰ گرم
رب انار ۶ قاشق غذاخوری
شکر ۵ قاشق غذاخوری
نمک نصف ۱ قاشق چای خوری
زردچوبه نصف قاشق چای خوری
فلفل سیاه یک چهارم قاشق چای خوری
(این مقدار مواد برای ۴_۵ نفر کافیه 👌🏻)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#فسنجون_با_گوشت_قلقلی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#فسنجون_با_گوشت_قلقلی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نون_قندی
زرده تخم مرغ ٢ عدد
شكر ١١٠ گرم
ماست هم زده ١٢٠ گرم
روغن مايع ١١٠ گرم
آرد ٣٨٠ گرم
وانيل يك قاشق چايخوري
بكينگ پودر يك قاشق غذاخوري سَرپُر
نمك يك چهارم قاشق چايخوري
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نون_قندی
زرده تخم مرغ ٢ عدد
شكر ١١٠ گرم
ماست هم زده ١٢٠ گرم
روغن مايع ١١٠ گرم
آرد ٣٨٠ گرم
وانيل يك قاشق چايخوري
بكينگ پودر يك قاشق غذاخوري سَرپُر
نمك يك چهارم قاشق چايخوري
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نون_قندی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نون_قندی
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نون_قندی
#پارت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#نون_قندی
#پارت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خیارشورفوری
مواد لازم:
خیار
سیر
شوید
نخود
فلفل تند
آب و نمک
سرکه
.
اول داخل شیشه شوید و نخود و سیر و فلفل تند رو میریزیم
بعد خیارها رو داخلش میچینیم و باز روش شوید و سیر قرار میدیم
نصف 1/3شیشه رو سرکه میریزیم.2/3بقیه شیشه رو با آب و نمک پر میکنیم
به ازای هر 1 لیوان آب دو قاشق غذاخوری نمک میریزیم.
درش رو میبندیم
یه دیگ رو میزاریم روی گاز تا 1/3دیگ آب میریزیم میزاریم بجوشه.آب که جوش اومد شیشه هارو آروم توش میزاریم و شعله گاز رو کم میکنیم.
.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
مواد لازم:
خیار
سیر
شوید
نخود
فلفل تند
آب و نمک
سرکه
.
اول داخل شیشه شوید و نخود و سیر و فلفل تند رو میریزیم
بعد خیارها رو داخلش میچینیم و باز روش شوید و سیر قرار میدیم
نصف 1/3شیشه رو سرکه میریزیم.2/3بقیه شیشه رو با آب و نمک پر میکنیم
به ازای هر 1 لیوان آب دو قاشق غذاخوری نمک میریزیم.
درش رو میبندیم
یه دیگ رو میزاریم روی گاز تا 1/3دیگ آب میریزیم میزاریم بجوشه.آب که جوش اومد شیشه هارو آروم توش میزاریم و شعله گاز رو کم میکنیم.
.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خرما_قالبی
این خرما قالبی ها هم شیک مجلسی خوشمزه و مقوی هستن😋😍 مخصوص پذیرایی ،مجالس
🌹 مواد لازم
خرما بدون هسته و شیره نیم کیلو یا ۵۰۰ گرم
کنجد تفت داده شده نصف پیمانه
پودر نارگیل یا گردو ۳ قاشق پر
پودر بيسکوئيت یا آرد تفت داده شده نصف پیمانه
پودر زنجفیل و پودر هل نصف قاشق چ
ارده ۳ قاشق
نکاتش
🌹میتونید به جای چرخ کردن خرما اون رو بکوبید فقط قبلش حتما با یه مقدار کم آب بذارید بجوشه و نرم بشه.
🌹کنجد رو حتما روی حرارت کم تفت بدین تا رنگش قهوه ای روشن بشه و بوی خامیش گرفته بشه مواظب باشین نسوزه تا تلخ نشه.
🌹قالب های سلیکونی نیاز به چرب کردن نداره.
🌹در آخر یک ربع بذارین داخل یخچال بعد به راحتی از قالب جدا کنید.
🌹من از بيسکوئيت پتی بور کاکائویی استفاده کردم میتونید از آرد تفت داده شده با یک ق پودر کاکائو هم استفاده کنید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
این خرما قالبی ها هم شیک مجلسی خوشمزه و مقوی هستن😋😍 مخصوص پذیرایی ،مجالس
🌹 مواد لازم
خرما بدون هسته و شیره نیم کیلو یا ۵۰۰ گرم
کنجد تفت داده شده نصف پیمانه
پودر نارگیل یا گردو ۳ قاشق پر
پودر بيسکوئيت یا آرد تفت داده شده نصف پیمانه
پودر زنجفیل و پودر هل نصف قاشق چ
ارده ۳ قاشق
نکاتش
🌹میتونید به جای چرخ کردن خرما اون رو بکوبید فقط قبلش حتما با یه مقدار کم آب بذارید بجوشه و نرم بشه.
🌹کنجد رو حتما روی حرارت کم تفت بدین تا رنگش قهوه ای روشن بشه و بوی خامیش گرفته بشه مواظب باشین نسوزه تا تلخ نشه.
🌹قالب های سلیکونی نیاز به چرب کردن نداره.
🌹در آخر یک ربع بذارین داخل یخچال بعد به راحتی از قالب جدا کنید.
🌹من از بيسکوئيت پتی بور کاکائویی استفاده کردم میتونید از آرد تفت داده شده با یک ق پودر کاکائو هم استفاده کنید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با دو قلم مواد تو ده دقیقه درست کن😍
میان وعده مقوی و خوشمزه که میتونید برای پذیرایی استفاده کنید😋
مواد لازم
#کنجد خام : ۱ لیوان
شیره ای انگور : نصف لیوان
✅️کنجد رو با حرارت خیلی ملایم تفت بدید تا خامیش گرفته بشه حواستون باشه نسوززه.
✅️هر نوع شیره ای میشه.
✅️دستتونو حتما با آب مرطوب کنید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
میان وعده مقوی و خوشمزه که میتونید برای پذیرایی استفاده کنید😋
مواد لازم
#کنجد خام : ۱ لیوان
شیره ای انگور : نصف لیوان
✅️کنجد رو با حرارت خیلی ملایم تفت بدید تا خامیش گرفته بشه حواستون باشه نسوززه.
✅️هر نوع شیره ای میشه.
✅️دستتونو حتما با آب مرطوب کنید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴#فیلم_آموزشی
#ایده_تزیین_کیک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ایده_تزیین_کیک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_چیپس
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_چیپس
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_چیپس
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#کیک_چیپس
#پارت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#گلاب_۱
سلام،من گلاب هستم،متولد هزاروسيصدوسي و سه.تو يكي از روستاهاي مازندران به دنيا اومدم.پدرم كشاورز بود و مادرم خانه دار..من تك فرزند بودم،البته مادرم نه تا بچه ديگه به دنيا اورد اما هيچكدوم نموندن،
منو با كلي نذر و نياز از امامزاده به دنيا اورد.نذر كرده بود اگه من سالم به دنيا اومدمو نمردم صحن امامزاده رو گلاب پاشي كنه و بخاطر همين نذرش اسم منو گلاب گذاشتن.تا شش سالگي تو خونه كنار مادرم بودم.دوتا گوسفند،يه گاو و چندتا مرغ و خروس و اردك داشتيم كه هرروز صبح بهشون ميرسيدمو غذاشونو ميدادم..بعد از شش سالگي صبحها كنار مادرم بودمو عصر ميرفتم تو زمين كنار پدرم و بهش كمك ميكردم.اون موقعها تو روستاي ما درس خوندن براي دخترارو بد ميدونستن وتعداد كمي از خانواده ها اجازه ميدادن بچه هاشون درس بخونن.اقاجان اول مخالفت كرد اما يه روز من انقد گريه كردم تا يهو كبود شدم،اقاجانم از ترس اينكه منم از دست بده قبول كرد كه برم سواد ياد بگيرم.خيلي ذوق داشتم،صبح زود از خواب بيدار ميشدم به حيوونا ميرسيدم بعدم ميرفتم مكتب.... تا كلاس پنجم درس خوندم كه يه روز تابستون اعلام كردن كه ارباب مريض شده و امروز ميخواد جانشيني تك پسرش ابراهيم خان رو اعلام كنه... ارباب يه پسر(ابراهيم) و دوتا دختر( طيبه و طاهره) داشت،خانوم بزرگ همسر ارباب بود يه زن مغرور و اخمو...طيبه و طاهره ازدواج كرده بودن و شهر زندگي ميكردن.ابراهيم خان هم ازدواج كرده بود و با همسرش تو عمارت زندگي ميكرد.از خبر بيماري ارباب همه ناراحت شدن چون واقعا عين پدر براي همه دلسوزي ميكرد. با چشم گريون راه افتاديم سمت عمارت...دومين باري بود كه عمارتو ميديدم،بزرگ و با شكوه بود،پر از خدم و حشم...وارد حياط كه شديم ارباب روي ايوان پشتِ نرده هاي چوبي ايستاده بود،ضعيف و لاغر شده بود..اونروز ابراهيم خان رسما به عنوان جانشين انتخاب شد....
توي حياط عمارت از ما پذيرايي كردن،هوا خيلي گرم بود رفتم يه گوشه نشستم.داشتم نون شيريني ميخوردم كه احساس كردم يكي داره نگاهم ميكنه.برگشتم ديدم رشيد داره با دوتا چشماش منو ميخوره.رشيد يكي از كاركنان عمارت بود يه پسر چاق و قدكوتاه و كچل.بهش چشم غره رفتم اما از رو نرفت اومد نزديك.گفت گلاب تو چه بزرگ شدي چه خوشگل شدي.گفتم برو پي كارت الان خانوم جان و اقاجانم تورو ميبينن فلكت ميكنن.گفت از خداتم باشه من باهات حرف بزنم ناسلامتي من وردستِ اربابماااا..گفتم توي چاقالو وردستِ اربابي؟گفت اگه يه روزي تو زنِ منِ چاقالو نشدي!!!يه خنده زشت كرد كه ازش ترسيديم و بدو بدو رفتم كنار خانوم جانم.خلاصه اونروز تموم شد و ما برگشتيم خونه.سه هفته بعد خبر دادن كه ارباب مرده و ابراهيم خان اربابِ ده شده...كلِ ده تو عزا بودن،رعيت رمقي براي زندگي نداشتن اخه ارباب بزرگِ همه و غمخوارِ همه بود.چند ماهي طول كشيد تا همه چي عادي بشه...من ديگه مدرسه نرفتم چون براي ادامه بايد ميرفتم شهر و اين امكانپذير نبود.همينكه سواد داشتم خيلي خوشحال بودم.تصميم گرفتم بعضي روزا كنار رودخونه بالاي روستا به دخترا سواد ياد بدم اما به جز سه نفر كسي راضي نشد بياد.منم با همون سه نفر چهار روز در هفته ميرفتيم كنار رودخونه و درس ميخونديم...خيلي خوشحال بودم كه بقيه هم باسواد ميشن...يه روز كه داشتيم درس ميخونديم صداي اسب اومد.يهو ديدم كه خانوم بزرگ به همراه طيبه و طاهره كه تازه از شهر اومده بودن و ربابه(زن ابراهيم خان) با ثريا(خدمتكارشون) و دوتا مرد ديگه كه نگهبان بودن اومدن كنار رودخونه...من تا اونارو ديدم ترسيدم،فوري وسيله هامو جمع كردمو به دخترا گفتم بلندشين بريم جاي ديگه.راه افتاديم بريم كه طيبه بهم گفت تو كي هستي؟چقدر خوشگلي! با تته پته گفتم كنيز شما گلاب هستم خانوم جان، چشمام كف پاتون به زيبايي شما نميرسم(انصافا همشون زيبا بودن چون خانوم بزرگ و ارباب واقعا زيبا بودن)گفت تو سواد داري؟ گفتم با اجازتون خانوم جان...تمام مدت سرم پايين بود و از استرس عين بيد ميلرزيدم.يهو خانوم بزرگ گفت طيبه جان با رعيت حرف ميزني؟ ترسيدم گفتم من برم ديگه خانوم جان با اجازه،منتظر جوابش نشدم و فوري دوييدم سمت پايين... يكم كه رفتيم و مطمئن شدم ازشون دور شديم نشستيمو مشغول درس خوندن شديم...روزها ميگذشتن و من همچنان به بقيه خوندن و نوشتن ياد ميدادم تا اينكه يه روز از عمارت ارباب ادم فرستادن دنبال من و خانوادم،گفتن بياين كه خانوم بزرگ كارتون داره، لباس مرتب بپوشيد،براي خانوم بزرگ هم خلعتي و تقديمي يادتون نره....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
سلام،من گلاب هستم،متولد هزاروسيصدوسي و سه.تو يكي از روستاهاي مازندران به دنيا اومدم.پدرم كشاورز بود و مادرم خانه دار..من تك فرزند بودم،البته مادرم نه تا بچه ديگه به دنيا اورد اما هيچكدوم نموندن،
منو با كلي نذر و نياز از امامزاده به دنيا اورد.نذر كرده بود اگه من سالم به دنيا اومدمو نمردم صحن امامزاده رو گلاب پاشي كنه و بخاطر همين نذرش اسم منو گلاب گذاشتن.تا شش سالگي تو خونه كنار مادرم بودم.دوتا گوسفند،يه گاو و چندتا مرغ و خروس و اردك داشتيم كه هرروز صبح بهشون ميرسيدمو غذاشونو ميدادم..بعد از شش سالگي صبحها كنار مادرم بودمو عصر ميرفتم تو زمين كنار پدرم و بهش كمك ميكردم.اون موقعها تو روستاي ما درس خوندن براي دخترارو بد ميدونستن وتعداد كمي از خانواده ها اجازه ميدادن بچه هاشون درس بخونن.اقاجان اول مخالفت كرد اما يه روز من انقد گريه كردم تا يهو كبود شدم،اقاجانم از ترس اينكه منم از دست بده قبول كرد كه برم سواد ياد بگيرم.خيلي ذوق داشتم،صبح زود از خواب بيدار ميشدم به حيوونا ميرسيدم بعدم ميرفتم مكتب.... تا كلاس پنجم درس خوندم كه يه روز تابستون اعلام كردن كه ارباب مريض شده و امروز ميخواد جانشيني تك پسرش ابراهيم خان رو اعلام كنه... ارباب يه پسر(ابراهيم) و دوتا دختر( طيبه و طاهره) داشت،خانوم بزرگ همسر ارباب بود يه زن مغرور و اخمو...طيبه و طاهره ازدواج كرده بودن و شهر زندگي ميكردن.ابراهيم خان هم ازدواج كرده بود و با همسرش تو عمارت زندگي ميكرد.از خبر بيماري ارباب همه ناراحت شدن چون واقعا عين پدر براي همه دلسوزي ميكرد. با چشم گريون راه افتاديم سمت عمارت...دومين باري بود كه عمارتو ميديدم،بزرگ و با شكوه بود،پر از خدم و حشم...وارد حياط كه شديم ارباب روي ايوان پشتِ نرده هاي چوبي ايستاده بود،ضعيف و لاغر شده بود..اونروز ابراهيم خان رسما به عنوان جانشين انتخاب شد....
توي حياط عمارت از ما پذيرايي كردن،هوا خيلي گرم بود رفتم يه گوشه نشستم.داشتم نون شيريني ميخوردم كه احساس كردم يكي داره نگاهم ميكنه.برگشتم ديدم رشيد داره با دوتا چشماش منو ميخوره.رشيد يكي از كاركنان عمارت بود يه پسر چاق و قدكوتاه و كچل.بهش چشم غره رفتم اما از رو نرفت اومد نزديك.گفت گلاب تو چه بزرگ شدي چه خوشگل شدي.گفتم برو پي كارت الان خانوم جان و اقاجانم تورو ميبينن فلكت ميكنن.گفت از خداتم باشه من باهات حرف بزنم ناسلامتي من وردستِ اربابماااا..گفتم توي چاقالو وردستِ اربابي؟گفت اگه يه روزي تو زنِ منِ چاقالو نشدي!!!يه خنده زشت كرد كه ازش ترسيديم و بدو بدو رفتم كنار خانوم جانم.خلاصه اونروز تموم شد و ما برگشتيم خونه.سه هفته بعد خبر دادن كه ارباب مرده و ابراهيم خان اربابِ ده شده...كلِ ده تو عزا بودن،رعيت رمقي براي زندگي نداشتن اخه ارباب بزرگِ همه و غمخوارِ همه بود.چند ماهي طول كشيد تا همه چي عادي بشه...من ديگه مدرسه نرفتم چون براي ادامه بايد ميرفتم شهر و اين امكانپذير نبود.همينكه سواد داشتم خيلي خوشحال بودم.تصميم گرفتم بعضي روزا كنار رودخونه بالاي روستا به دخترا سواد ياد بدم اما به جز سه نفر كسي راضي نشد بياد.منم با همون سه نفر چهار روز در هفته ميرفتيم كنار رودخونه و درس ميخونديم...خيلي خوشحال بودم كه بقيه هم باسواد ميشن...يه روز كه داشتيم درس ميخونديم صداي اسب اومد.يهو ديدم كه خانوم بزرگ به همراه طيبه و طاهره كه تازه از شهر اومده بودن و ربابه(زن ابراهيم خان) با ثريا(خدمتكارشون) و دوتا مرد ديگه كه نگهبان بودن اومدن كنار رودخونه...من تا اونارو ديدم ترسيدم،فوري وسيله هامو جمع كردمو به دخترا گفتم بلندشين بريم جاي ديگه.راه افتاديم بريم كه طيبه بهم گفت تو كي هستي؟چقدر خوشگلي! با تته پته گفتم كنيز شما گلاب هستم خانوم جان، چشمام كف پاتون به زيبايي شما نميرسم(انصافا همشون زيبا بودن چون خانوم بزرگ و ارباب واقعا زيبا بودن)گفت تو سواد داري؟ گفتم با اجازتون خانوم جان...تمام مدت سرم پايين بود و از استرس عين بيد ميلرزيدم.يهو خانوم بزرگ گفت طيبه جان با رعيت حرف ميزني؟ ترسيدم گفتم من برم ديگه خانوم جان با اجازه،منتظر جوابش نشدم و فوري دوييدم سمت پايين... يكم كه رفتيم و مطمئن شدم ازشون دور شديم نشستيمو مشغول درس خوندن شديم...روزها ميگذشتن و من همچنان به بقيه خوندن و نوشتن ياد ميدادم تا اينكه يه روز از عمارت ارباب ادم فرستادن دنبال من و خانوادم،گفتن بياين كه خانوم بزرگ كارتون داره، لباس مرتب بپوشيد،براي خانوم بزرگ هم خلعتي و تقديمي يادتون نره....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#گلاب_۲
خانوم جانم بنده خدا از صندوقچه يه ترمه كه با دست مليله دوزي شده بود گذاشت روي سيني بزرگ،كنارش نون شيريني و شيربرنج و چندتا خوراكي ديگه هم گذاشت،اقاجانم يه غاز بزرگ و گوشتي برداشت و راه افتاديم سمت عمارت اربابي. وقتي رسيديم تقديميهاي خانوم بزرگ داديم به يكي از خدمه ها و تو حياط منتظر خانوم بزرگ شديم.يه ربعي انتظار كشيديم تا ابراهيم خان و ربابه و خانوم بزرگ اومدن پايين.پدرم طبق رسم دست ابراهيم خانو بوسيد،برخلاف پدرش مغرور و با جذبه بود.خانوم بزرگ رو به پدرم گفت تو صابر هستي؟ پدرم گفت غلام شما هستم خانوم جان...خانوم بزرگ: شغلت چيه؟ پدرم:زير سايه ي شما يه تيكه زمين كشاورزي دارم كه توش برنج ميكارم اونم تقديم به شما... خانوم بزرگ: شنيدم دخترت سواد داره! پدرم: با اجازتون خانوم جان، والا من دوست نداشتم بره مكتب خانه اما خودش اصرار كرد.خانوم بزرگ:چند سالته دختر؟ گفتم نزديك به دوازده سالمه.بعدم رو كرد به ابراهيم خانو گفت اين همونيه كه طيبه گفت... ربابه گفت خانوم بزرگ حالا واجبه كه دختر بياريم؟ مگه جعفر چشه؟ ابراهيم خان گفت جعفر وردستِ خدابيامرز اقام بود، ديگه سنش بالارفته، چشماش سو ندارن. اما اين دختر جوانه هوشش بيشتره.ابراهيم خان رو كرد به پدرمو گفت از هفته بعد دخترتو بيار اينجا، هم تو عمارت كار كنه هم حساب كتاباي منو انجام بده. منو اقاجان و مادرجانم خشكمون زد، كل اهالي روستا ميدونستن شرايط كار كردن تو عمارت چقد سخته و چه قوانيني داره. و بدتر از همه اينكه وقتي وارد عمارت بشي ديگه حق نداري بري خونه خودت، منم تك فرزند بودم به خانوادم شديدا وابسته بودم اونا هم همينطور. يهو خانوم جانم افتاد به پاي ارباب گفت ارباب توروخدا رحم كنيد بخدا من همين يه بچه رو دارم، ارباب قول ميدم خودم هرروز بيام كل عمارتو تميز كنم ، ارباب بخدا چندتا دختر باسواد ديگه هم تو روستا هستن... منو اقاجانم گريه ميكرديم، اقاجانم گفت ارباب توروخدا از گلابم بگذر بخدا گاو و گوسفندام زمينم مرغ وخروسام همه رو وقف شما ميكنم، شبانه روز مجاني سر زميناتون كارميكنم اقا از دختر من بگذرين... يهو خانوم بزرگ داد زد اين كولي بازيا چيه از خودتون درميارين؟ رو حرف ارباب حرف ميزنين؟ بدم همينجا فلكتون كنن؟ بريد از عمارت بيرون و بي توجه به گريه ها و التماساي ما رفتن تو اتاقاشون، نيم ساعت تو حياط اقاجان و خانوم جانم بهشون التماس كردن اما از اتاقشون بيرون نيومدن، اخرش اكبر نگهبان عمارت كه يه مرد مهربون بود اومد جلو به اقاجانم گفت اقاصابر بسه پاشو ، مگه ميخوان دخترتو زنده به گور كنن كه انقد اشك ميريزي؟
اون يك هفته عين برق و باد گذشت، خواب و خوراكمون گريه بود.خانوم جانم گفت بياين فرار كنيم بريم شيراز پيش خواهرم(خاله ي من) ولي شدني نبود، تمام زندگيمون تو روستا بود چجوري ميشد همشونو بذاريمو بريم، اگه ارباب پيدامون ميكرد چي؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
خانوم جانم بنده خدا از صندوقچه يه ترمه كه با دست مليله دوزي شده بود گذاشت روي سيني بزرگ،كنارش نون شيريني و شيربرنج و چندتا خوراكي ديگه هم گذاشت،اقاجانم يه غاز بزرگ و گوشتي برداشت و راه افتاديم سمت عمارت اربابي. وقتي رسيديم تقديميهاي خانوم بزرگ داديم به يكي از خدمه ها و تو حياط منتظر خانوم بزرگ شديم.يه ربعي انتظار كشيديم تا ابراهيم خان و ربابه و خانوم بزرگ اومدن پايين.پدرم طبق رسم دست ابراهيم خانو بوسيد،برخلاف پدرش مغرور و با جذبه بود.خانوم بزرگ رو به پدرم گفت تو صابر هستي؟ پدرم گفت غلام شما هستم خانوم جان...خانوم بزرگ: شغلت چيه؟ پدرم:زير سايه ي شما يه تيكه زمين كشاورزي دارم كه توش برنج ميكارم اونم تقديم به شما... خانوم بزرگ: شنيدم دخترت سواد داره! پدرم: با اجازتون خانوم جان، والا من دوست نداشتم بره مكتب خانه اما خودش اصرار كرد.خانوم بزرگ:چند سالته دختر؟ گفتم نزديك به دوازده سالمه.بعدم رو كرد به ابراهيم خانو گفت اين همونيه كه طيبه گفت... ربابه گفت خانوم بزرگ حالا واجبه كه دختر بياريم؟ مگه جعفر چشه؟ ابراهيم خان گفت جعفر وردستِ خدابيامرز اقام بود، ديگه سنش بالارفته، چشماش سو ندارن. اما اين دختر جوانه هوشش بيشتره.ابراهيم خان رو كرد به پدرمو گفت از هفته بعد دخترتو بيار اينجا، هم تو عمارت كار كنه هم حساب كتاباي منو انجام بده. منو اقاجان و مادرجانم خشكمون زد، كل اهالي روستا ميدونستن شرايط كار كردن تو عمارت چقد سخته و چه قوانيني داره. و بدتر از همه اينكه وقتي وارد عمارت بشي ديگه حق نداري بري خونه خودت، منم تك فرزند بودم به خانوادم شديدا وابسته بودم اونا هم همينطور. يهو خانوم جانم افتاد به پاي ارباب گفت ارباب توروخدا رحم كنيد بخدا من همين يه بچه رو دارم، ارباب قول ميدم خودم هرروز بيام كل عمارتو تميز كنم ، ارباب بخدا چندتا دختر باسواد ديگه هم تو روستا هستن... منو اقاجانم گريه ميكرديم، اقاجانم گفت ارباب توروخدا از گلابم بگذر بخدا گاو و گوسفندام زمينم مرغ وخروسام همه رو وقف شما ميكنم، شبانه روز مجاني سر زميناتون كارميكنم اقا از دختر من بگذرين... يهو خانوم بزرگ داد زد اين كولي بازيا چيه از خودتون درميارين؟ رو حرف ارباب حرف ميزنين؟ بدم همينجا فلكتون كنن؟ بريد از عمارت بيرون و بي توجه به گريه ها و التماساي ما رفتن تو اتاقاشون، نيم ساعت تو حياط اقاجان و خانوم جانم بهشون التماس كردن اما از اتاقشون بيرون نيومدن، اخرش اكبر نگهبان عمارت كه يه مرد مهربون بود اومد جلو به اقاجانم گفت اقاصابر بسه پاشو ، مگه ميخوان دخترتو زنده به گور كنن كه انقد اشك ميريزي؟
اون يك هفته عين برق و باد گذشت، خواب و خوراكمون گريه بود.خانوم جانم گفت بياين فرار كنيم بريم شيراز پيش خواهرم(خاله ي من) ولي شدني نبود، تمام زندگيمون تو روستا بود چجوري ميشد همشونو بذاريمو بريم، اگه ارباب پيدامون ميكرد چي؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG