🔴 #فیلم_آموزشی

#اشترودل_سیب

کامل با تمام نکات👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#سس_بخارا

کامل با تمام نکات👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#دونات

کامل با تمام نکات👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_مرنگ

کامل با تمام نکات👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_کشمشی

کامل با تمام نکات👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🍃 پارت ۳۵۰
#Part350

📕 رمان " مرداب فریب "

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒


🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼

صدرا اما دستاش رو دور گردن سیاوش تنگ تر میکنه و سها بیخ گوشم میگه : دستش درد می تُنه ! .. سیاهه!
پلک میزنم ... طولانی .... شاید اگه من ... از ترس فرار نمیکردم ... همه چیزم رو جا نمی ذاشتم ... همه چیز حالا فرق کرده بود ! ...
شام می خوریم ... یه جو سنگین ... غم گرفته ... هیچ چیز رو به راه نیست ... پریا چی ؟ ... خونه س ... تنهاست ... خان جون میگه : میز رو من جمع میکنم ... بچه رو اماده کن بریم ! ...
سری تکون میدم ... اونم نگرانه پریاس ... سها به بغل میرم تا خونه ... سیاوش گوشی به دست توی سالن راه میره و کلافه میگه : کو خواهرش ؟ ... یعنی چی نیستش ؟ ... فرار ؟ .. بچه شدی ؟ ... به زور 16 سالشه ... سه روزه خونه نیست ... مادرش از من خواسته دنبالش باشم ... اون بابای بی پدرش از ترس ابرو صداشو در نمیاره ... ولش کن ... خودم پیگیرش میشم ! ...
مارش خواسته ؟ ... مامان از سیاوش کمک خواسته ؟ ... بابا دار ه چیکار میکنه ؟ ... چی به روزمون اومده ؟ پشت سرش ایستادم ... نگران پریاس ؟ .. حق داره پریا رو دوست داشته باشه ... علیه خواهرش دادگاه شهادت داده ! ... بی هوا عقب برمیگرده و با دیدنم مکثی میکنه و تلفنش رو قطع میکنه .... کی می تونه باشه جز پویان ؟ ... تهش دستی بین موهاش میکشه و میگه : میزبان خوبی نیستم !
من اما لب میزنم : قصد ما مهمونی نبود ... کمک بود !



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🍃 پارت ۳۵۱
#Part351

📕 رمان " مرداب فریب "

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒


🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼

بی حرف نگاهم میکنه که میگم : یه خورده غذا رو خان جون تو ظرف گذاشته رو گاز ... گرمه ... الاناست صدرا بیدار بشه ... بهش بده بخوره ... یه جوشونده روی گازه ... خان جون میگه برای اعصاب خوبه ...
نگاهم میره تا پیشونیش ... حالا فقط یه خراشه .. خالی از خون یا کثیفی ... لب میزنم : کاش چسب بزنی !
جلو میاد ... خیلی نزدیک بهم ... دست بلند میکنه و کلاه سها رو کمی پایین تر میاره ... به سهای خیره به خودش لبخند ملایمی میزنه اما مخاطبش منم وقتی میگه : تو ماشین مُسَکِن خوردم !
گرمم میشه ... خجالت میکشم ... نگاه هول و هراسونم رو از چشماش برمی دارم واز کنارش رد میشم تا مبل و برداشتن کیف و وسایل و اسباب بازی های سها ... به اصرار خان جون قراره با تاکسی برگردیم !
تموم مدت بهم زل زده .. خیره خیره ... من بوسیدمش ... من بهش راه دادم تا باورش بشه می تونه منو داشته باشه ... به درک که زندگی پریناز خراب میشه ... زندگی صدرا خراب میشه ... می گم به درک ولی ... ولی ته دلم ... عذاب وجدان خفه م میکنه ... طوری که وقتی توی تاکسی می شینیم برای خونه رفتن از پنجره بیرون رو می بینم و نفس کشیدن های ملایم سها بیخ گردنم خبر از خوابیدنش میده !
حرف زدنم نمیاد اما صدای خان جون رو میشنوم : خیلی به هم نزدیک شدین !
نگاش نمیکنم ... فقط پلک میزنم ... طولانی ... پر از خجالتم و میگم : من ... من اشتباه کردم ! ...
خان جون اما بی محل به جمله م میگه : خیلی وقت نداریم ...
قطره اشکم سُر می خوره و لب میزنم : میگی بیشتر ازاین بازیش بدم ؟ ...


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

💫الهى...
☃️دراین شب زیبای زمستانی
❄️سلامتی را
⛄️نصیب خانواده هایمان
❄️دلخوشی را
☃️نصیب خانه هایمان
❄️وآرامش را
⛄️نصیب دلهایمان گردان
❄️و هيچ خونه اى
☃️درد و غم نداشته باشـه

آمیـــنَّ 🙏

شبتون گرم محبت✨☃️


🍁 @kadbanoiranii

#صدای_بارون

#گرشا_رضایی

موزیک پایانی
🍃🌺🍃


شاد باش و شادی ات را باب ڪن

اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن

آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ

غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🌸 بسم الله الرحمن الرحیم

به نام آن که
او نامی ندارد

به هر نامی که
خوانی،سر برآرد

یاارحم الراحمین
الهی به امید لطف و کرم تو

🌸 سلام صبحتون بخیر و نیکی روز خوبی داشته باشید

   

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

آهنگ جدید

#گرشا رضایی

#قرمز


شاد باش و شادی ات را باب ڪن

اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن

آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ

غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

#پارت186


باصدای زنگ گوشیم دست از کار کشیدم به سمت موبایلم رفت فرهاد بود زود جواب دادمو گفت


-الو فرهاد خوبی چرا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی الان دستت خوبه اره ؛حتما درد میکنه به مسکن بخور حداقل دردش کمتر شه؛اخه چرا انقدر سربه هوایی هان؛اگه خدای نکرده یه اتفاق بدتر برات میفتاد چی هان تروخدا یه ذره مواظب خودت باش

-الان اجازه هست من صحبت کنم ؛یه بند داری حرف میزنی حداقل نفس بکش

-اصلا خوبی به تو نیومده منو بگو از صبح دلم داره مثل سیر سرکه میجوشه انوخت تو..

-خانومی من ازت ممنونم زنگ زدم بهت بگم که زیاد نگرانم نباشی چیزی نشده که
من عادت دارم


-اصلا چرا اینجوری شد


-هیچی بابا دیشب خواستم برم طبقه پایین خونمون تاریک بود همه جا داشتم از پله ها میرفتم پایین نفهمیدم چیشد یهو افتادم


-یعنی من از دست تو اخر سربه بیابون میزارم


-نظر لطفتته خانومی؛راستی ببینم ساعت چند میای اینجا


-بعد از تموم شدن کارای شرکت میایم


-پس برم یه دوشی بگیرم یه لباس خوب شیک هم بپوشم؛نا سلامتی خانومم داره میاد


تک خنده ای کردمو دیونه ای نثارش کردم

-کارای امروز رو خوب انجام بدی ها گزارشش هم بهم هر روز میدیا؛خانوم محمدی وای به حالت یه اشتباهی انجام بدی؛ از حقوقت کسر میشه


-دوباره جوّ گرفتت اره

-جوّ چی؛من رئیس تو محسوب میشم کارای رو که میگمم انجام میدی؛شیر فهم شد خانوم محمدی


-بله شیر فهم شد اقای.توکلی


-افرین.افرین خوشم میاد حرف گوش کنی؛ همیشه دوست داشتم یه زنه حرف گوش کن داشته باشم؛که خدا هم حرفمو گوش کرد تو رو بهم داد


-برعکس خدا اصلا به حرفت گوش نکرده


-شادی اگه من فرهادم میدونم باید چی کار کنم

-من فقط به حرف های یه نفر گوش میدم اونم بابامه و بس


- به زودی میبینیم


-پس به همین خیال باش


-تو فکر من دارم خیال میکنم

-فکر نمیکنم دارم حقیقتو میگم

-الان کم کم دیگه دعوامون میشه من باید برم کاری نداری


-نه کاری ندارم فقط مواظب خودت باش


-چشم میمونم


-میترسم شب که ومدیم به علاوه دستت پاتم شکسته باشه

خنده ای کرد گفت

-نه نترس فقط دستمه قول میدم دیگه بیشتر حواسمو جمع کنم

-افرین دیگه خداحفظ

-خداحفظ


.....

توی ماشین با بابا بودیم به سمت خونه فرهاد میرفتیم


از سر راه یه دسته گل یا چندتا کمپوت ابمیوه خریدم


بالاخره بعد از چند دقیقه رسیدیم ازماشین پیاده شدیم

....

چند دقیقه ای میشد که وارد خونه فرهاد اینا بودیم پدر فرهاد با چنان اخمی به مانگاه میکرد که هرچی زودتر میخواستم از خونشون برم


بالاخره فرهاد بعد از ده دقیقه اومد


با دیدنم لبخندی زد


ولی من با دیدن صورتش....


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

#پارت187


صورتش پر از جای زخم بود

-سلام خوش اومديد

فرهاد به طرف بابا رفت بابا رو بغل کرد

-چی کار کردی با خودت کردی پسر

فرهاد تک خنده ای کرد به سمت من برگشت گفت

-شما خوبید؛ممنون که تشریف اوردید

-ممنون شما خوبید صورتون پس چرا اینجوری شده


-همشون عوارض افتادن از پله هاس دیگه


-بفرمایید بشینید

-مواظب خودت بیشتر باش


-هستم؛دیشب تو خواب بیداری بودم که اینجوری شد


.......

یه ساعتی میشد که رسیده بودیم خونه بابا طبق معمول توی اتاقش بود

گوشیمو برداشتمو به فرهاد زنگ زدم
-جانم

-چرا بهم نگفتی صورتت هم اسیب دیده

-اخه چیزی نشده که

-فرهاد چیزی نشده

-ن.والا چیزی نشده؛من عادت دارم به این زخم کبودی ها

-چی بگم.به تو من

-هیچی بگو دوسم داری

-دوباره رو دادم بهت

-ن.والا تو کیی رو دادی به من,فقط بهم کمپوت ابمیوه دادی


-هم اونا برات خوبه؛

-اره خوبن ولی تموم شدن

-چی؛یعنی چی تموم شدن

-خوردمشون ؛تموم شدن؛اخه اینا طمعشون با بقیه برام فرق داشت اینارو خانومم فرستاده بود


هوفی کشیدم که گفت

-فردا میام شرکت

-نمیخواد چند روز بمون خونه قشنگ استراحت کن


-میخوام ولی این دل بیقراری میکنه


-فرهاد انقدر مسخره بازی در نیار میمونی خونه استراحت میکنیا

-متاسفم نمیشه

-تو فردا جرات داری بیای شرکت دیگه

-اوه اوه ترسیدم

-فرهاد سه چهار روز میشینی مثل بچه ای خوب استراحتتو میکنیا حرف اضافه ای هم نمیخوام بشنوم خداحفظ


گوشیمو سریع قطع کردم

این پسر دیونه بود دیونه..


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

#شله_بریون_زیره
اصلش با گوشت گوسفندی درست میشه و زیره هم خوب قاعدتا داخلش داره اما من با دخل و تصرف تغییرش دادم و طبق ذائقه ی خودم پختمش

📌طرز تهیه :
اول نصف سینه مرغ را با پیاز و ادویه پختم.ریش ریشش کردم پ آب مرغ را صاف کردم و یه پیمانه سر خالی برنج که از قبل خیس کرده به آب مرغ اضافه می کنیم و یک مشت شوید خشک و دو پنجه شنبلیله خشک اضافه می کنیم.اگر اهل زیره باشید تو این مرحله پودر زیره و دارچینم اضافه می کنیم.که من زیره را حذف کردم.حرارت را کم می کنیم اجازه میدیم برنجمون توی این آب پخته بشه و لعاب بده مرغ ریش شده را اضافه می کنیم و وقتی آبش خیلی کم شده با گوشت کوب مواد را با هم میکوبیم.من از فلفل سیاه و دارچین زیاد داخلش استفاده کردم که محشرش کرد.این غذا را با نون یا حتی خالی میشه خورد.با ماستم که اصلا حرف نداره


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

#کشمش_پلوی_خونگی

چه خوبه تا جای که میتونیم آذوقه زمستونی رو تو خونه خودمون درست کنیم بدونه مواد شیمیایی ونگه دارنده درسته کمی زحمت داره ولی ارزش داره منکه دوست دارم این زحمتارو
برای درست کردن کشمش پلوی سعی کنید از کشمش رسیده وترد وزرد رنگ استفاده کنید عزیزان احتیاج به گوگرد ومواد شیمیایی نداره یه قابلمه پر از آب بزارید رو گاز تا جوش بزنه انگور ها رو با خوشه یکی دو دفعه تو آب جوش بزارید وفوری دربیارید وتو آبکش بزارید تا ابشون بره سپس رو آبکش یا سبد یا پارچه تمیز با فاصله بچینید وبزارید جلو آفتاب تا چند روز بعد از چند روز ساقه های درشت رو ازش جدا کنید ودوباره بزارید جلو آفتاب تا خشک شن بعضی از دانه های انگور کوچکترن زودتر خشک میشن اونا رو جدا کنید وتمیز کنید دمشونو بکنید وبریزید تو ظرف یا شیشه یا...عزیزان کشمش آگه خشک بشه یخچال وفریزیر نمیخواد تو کابینت آشپزخانه تا یک سال شاید بیشتر هم دوام داره بعضی از خانوما وقتی خشک شد می شورن ودوباره خشک میکنن ولی من این کارو نمیکنم تا موقع استفاده نمیشورم این کشمشا شسته نشدن موقع مصرف میشورم ابتدا هم نمیخواد بشوری در آب جوش که میزاری خودش شسته میشه
کشمش آگه بیش از حد خشک شه سفت میشه اگ آگه خوب هم خشک نشه کپک میزنه کشمشی به خوبی خشک شده میان دو انگشت که میزارید وکمی چرخش میزنی نرم باشه آگه له شد هنوز به‌طور کامل خشک نشده آگه بین دو انگشت نچرخید زیادی خشک شده


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#کدوپلو_با_مرغ


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#خورشت_نعناقورمه_یانعناجعفری_خانم_نجاتی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#ناگت_مرغ_خانگی

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

#شله بریون زیره

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم آموزشی

#کشمش_پلوی_خونگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

🔴 #فیلم_آموزشی

#رویال_آیسینگ

کامل با تمام نکات👌


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG