کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
🍃 پارت ۳۰۲ #Part302 📕 رمان " مرداب فریب " به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒 🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼 نگاش میکنم ... پیشونیش رو به سر انگشتای دستش تکیه داده ... همون دستی که آرنجش روی میزه و با دست دیگه ش درخواست مرخصیم ، برگه ی A5 رو نگه داشته و نگاش میکنه ...…
🍃 پارت ۳۰۳
#Part303
📕 رمان " مرداب فریب "
به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒
🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼
نا امید میشم .. چه توقعی داشتی ؟ ... بگه میام ؟ ... نفس عمیقی میکشم و با خودم عهد میکنم اگه جواب آزمایش پریا با سها همخونی نداشت ... از سیاوش بخوام ... به خودم قول میدم ... با خودم فکر میکنم حتی اگه به قیمت رو شدن همه چیز باشه ! ... من دیگه وقتی ندارم !
پای ورقه رو امضا میزنه و سمتم میگیره : به چیزی احتیاج داشتی بگو !
لبخند میزنم ... برگه رو می گیرم و بعد از تشکر کردن راه می افتم سمت خروجی و دستم رو روی دستگیره می ذارم اما پایین نمی کشمِش و عقب برمیگردم ... هنوزم بهم نگاه میکنه ... لبام رو با زبون تَر می کنم و میگم :
ـ باهاش چیکار کردی ؟ ... شهروز رو می گم !
چشماش رو ریز میکنه و تهش لب میزنه : گوشمالی حسابی و دادنه حساب کتابش تا آخرین لحظه ی اینجا بودنش ... بعد اخراج کردنش ...
نگاهم رنگ قدر دانی میگیره و لب میزنم : ممنون !
ـ تشکر لازم نیست ، کسی حق نداره به داشته هام ناخُنَک بزنه !
اخم میکنم ... دوست ندارم منو به چشم کالا ببینه ... به چشم وسیله ای که می تونه روی اون ادعای مالکیت بکنه ! اصلا من لجبازم ... من ریشم زیر تیغ سیاوشه ... پای سُها وسطه .. اما گاهی نمی تونم ساکت باشم در برابر حرفی که حس میکنم برام توهینه ... به خاطر همین لب میزنم :
ـ من داشته ی تو نیستم !
لبخند کج و خونسردی می زنه ... انگار که راضی باشه از اینکه صدای منو درآورده و لب میزنه : میشی !
عصبی پلک میزنم ... در واقع می خوام خونسردیم رو حفظ کنم ... میگم : چرا من ؟!
جواب میده : چموشی !
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#Part303
📕 رمان " مرداب فریب "
به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒
🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼
نا امید میشم .. چه توقعی داشتی ؟ ... بگه میام ؟ ... نفس عمیقی میکشم و با خودم عهد میکنم اگه جواب آزمایش پریا با سها همخونی نداشت ... از سیاوش بخوام ... به خودم قول میدم ... با خودم فکر میکنم حتی اگه به قیمت رو شدن همه چیز باشه ! ... من دیگه وقتی ندارم !
پای ورقه رو امضا میزنه و سمتم میگیره : به چیزی احتیاج داشتی بگو !
لبخند میزنم ... برگه رو می گیرم و بعد از تشکر کردن راه می افتم سمت خروجی و دستم رو روی دستگیره می ذارم اما پایین نمی کشمِش و عقب برمیگردم ... هنوزم بهم نگاه میکنه ... لبام رو با زبون تَر می کنم و میگم :
ـ باهاش چیکار کردی ؟ ... شهروز رو می گم !
چشماش رو ریز میکنه و تهش لب میزنه : گوشمالی حسابی و دادنه حساب کتابش تا آخرین لحظه ی اینجا بودنش ... بعد اخراج کردنش ...
نگاهم رنگ قدر دانی میگیره و لب میزنم : ممنون !
ـ تشکر لازم نیست ، کسی حق نداره به داشته هام ناخُنَک بزنه !
اخم میکنم ... دوست ندارم منو به چشم کالا ببینه ... به چشم وسیله ای که می تونه روی اون ادعای مالکیت بکنه ! اصلا من لجبازم ... من ریشم زیر تیغ سیاوشه ... پای سُها وسطه .. اما گاهی نمی تونم ساکت باشم در برابر حرفی که حس میکنم برام توهینه ... به خاطر همین لب میزنم :
ـ من داشته ی تو نیستم !
لبخند کج و خونسردی می زنه ... انگار که راضی باشه از اینکه صدای منو درآورده و لب میزنه : میشی !
عصبی پلک میزنم ... در واقع می خوام خونسردیم رو حفظ کنم ... میگم : چرا من ؟!
جواب میده : چموشی !
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🍃 پارت ۳۰۴
#Part304
📕 رمان " مرداب فریب "
به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒
🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼
عصبی بیرون میزنم از اتاق و در اتاق رو به هم می کوبم ! ... جوری که فکر میکنم الان می شکنه یا شیشه های سالن می شکنن ! ... عوضی ! ... اموال ؟ ... داشته ؟ ...
تا آخر روز حرص می خورم از دستش ... تا آخر تایم اداری که همون ساعت 5 میشه ... سر رسیدا رو جمع میکنم ... روی میزم رو مرتب میکنم و وقت خم شدن برای برداشتن کیفم صدای آسانسور و بعد صدای پا میشنوم ...
ـ خداقوت خانم !
لبخندم کِش میاد ... جنتلمنه ... با شخصیته ... جوری بهم احترام می ذاره که قبلا سیاوش می ذاشته ... قبلا ... نه الان ! ... از جا بلند میشم و میگم : سلام ... خوبین ؟ ..
ـ تنهام ... بپرس خوبی !!!
لبخندم عمق میگیره و میگم : خانواده خوبن ؟ ...
ـ سلام دارن ... چه کاره ای از الان به بعد ؟ ...
بی حواس میگم : من که دارم میرم ... ولی آقا سیاوش داخل اتاقـ ...
نمی ذاره جمله م تموم بشه و میگه : سیاوش رو چیکار دارم ؟ ...
جا خورده نگاهش میکنم که می گه : مهوش پایینه ... گفتم خودم بیارمش ... بریم خونه ی شما ... زحمت بدیم ... مادر گفت سرت شلوغه ... وقت نکردی هنوز بری ...
چشمام گرد میشن و میگم : بیای خونه ی ما ؟ ..
لبخند کجی میزنه و میگه : نیام ؟ ...
ـ نه نه ... منظورم این نبود .. جا خوردم فقـ ..
در اتاق باز میشه ... سیاوش بیرون میاد و اخم داره روی پیشونیش ...نا خوداگاه نگاهم میره سمت دوربین گوشه ی سقف ... اون همیشه حواسش به منه ؟
لب میزنه : پارسال دوست امسال آشنا آقای وکیل !
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#Part304
📕 رمان " مرداب فریب "
به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒
🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼🌸🍀🌺🌼
عصبی بیرون میزنم از اتاق و در اتاق رو به هم می کوبم ! ... جوری که فکر میکنم الان می شکنه یا شیشه های سالن می شکنن ! ... عوضی ! ... اموال ؟ ... داشته ؟ ...
تا آخر روز حرص می خورم از دستش ... تا آخر تایم اداری که همون ساعت 5 میشه ... سر رسیدا رو جمع میکنم ... روی میزم رو مرتب میکنم و وقت خم شدن برای برداشتن کیفم صدای آسانسور و بعد صدای پا میشنوم ...
ـ خداقوت خانم !
لبخندم کِش میاد ... جنتلمنه ... با شخصیته ... جوری بهم احترام می ذاره که قبلا سیاوش می ذاشته ... قبلا ... نه الان ! ... از جا بلند میشم و میگم : سلام ... خوبین ؟ ..
ـ تنهام ... بپرس خوبی !!!
لبخندم عمق میگیره و میگم : خانواده خوبن ؟ ...
ـ سلام دارن ... چه کاره ای از الان به بعد ؟ ...
بی حواس میگم : من که دارم میرم ... ولی آقا سیاوش داخل اتاقـ ...
نمی ذاره جمله م تموم بشه و میگه : سیاوش رو چیکار دارم ؟ ...
جا خورده نگاهش میکنم که می گه : مهوش پایینه ... گفتم خودم بیارمش ... بریم خونه ی شما ... زحمت بدیم ... مادر گفت سرت شلوغه ... وقت نکردی هنوز بری ...
چشمام گرد میشن و میگم : بیای خونه ی ما ؟ ..
لبخند کجی میزنه و میگه : نیام ؟ ...
ـ نه نه ... منظورم این نبود .. جا خوردم فقـ ..
در اتاق باز میشه ... سیاوش بیرون میاد و اخم داره روی پیشونیش ...نا خوداگاه نگاهم میره سمت دوربین گوشه ی سقف ... اون همیشه حواسش به منه ؟
لب میزنه : پارسال دوست امسال آشنا آقای وکیل !
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
.
_🌹_خدایا
صمیمی‌تر ازهمیشه
دستانم را روبه آستان
ملڪوتیت
بلند میڪنم و در دل
دعا میڪنم
و از تو میخواهم ڪه
آرامش برڪت وسلامتی
را براے مردم عزیز ڪشورم
ارزانے داری ...
الهی امین🤲
شبتون بخیر ...
🌹
____🍃🌸🍃____
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
_🌹_خدایا
صمیمی‌تر ازهمیشه
دستانم را روبه آستان
ملڪوتیت
بلند میڪنم و در دل
دعا میڪنم
و از تو میخواهم ڪه
آرامش برڪت وسلامتی
را براے مردم عزیز ڪشورم
ارزانے داری ...
الهی امین🤲
شبتون بخیر ...
🌹
____🍃🌸🍃____
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
یکی میگفت
الهی گاهی نگاهی
من میگویم
الهی،تو همیشه نگاهی
تویی که بر همه چیز آگاهی
و امید آن دارم
که از گناهان ما بکاهی
ای کسی که
در بلندترین جایگاهی
الهی به نام تو وبه یاتو وبه امید تو
🍃🥀🍃
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
یکی میگفت
الهی گاهی نگاهی
من میگویم
الهی،تو همیشه نگاهی
تویی که بر همه چیز آگاهی
و امید آن دارم
که از گناهان ما بکاهی
ای کسی که
در بلندترین جایگاهی
الهی به نام تو وبه یاتو وبه امید تو
🍃🥀🍃
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Parvaneh (Deli)
Hamid Hiraad
🎶آهنگ دلی جدید
#حمید هیراد _ #پروانه
شاد باش و شادی ات را باب ڪن
اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن
آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ
غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#حمید هیراد _ #پروانه
شاد باش و شادی ات را باب ڪن
اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن
آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ
غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت126 تقریبا یه ماهی از اومدن شاهین به خونه امون میگذشت,دیگه مطمعن شدم که شاهین هم منو میخواد ..... از اتاق اومدم بیرون که دیدم شاهین روی مبل دراز کشیده وخوابیده میدونستم که جز منو اون توخونه کسی نیس به طرف رفتم روی صورتش خم شده فاصله ی صورتمون فقط…
#پارت127
تصمیم گرفتم یه جوری بهش بفهمونم که منم میخوامش دلمو زدم به دریا گفتم
-شاهین
-جانم
باگفتن جانم اش لبخندی زدمو گفتم
-تونمیخوای ازدواج کنی
همین که حرفمو زدم چای اش پرید تو گلوش زود از جام بلند شدمو به سمتش رفتم
هی به کمرش ضربه میزدم بالاخره سرفه اش بند اومد
-دختراخه این چه سوالیه که میپرسی
-وا مگه چی پرسیدم
دوباره سرجام.نشستم
-بله دارم؛یه کسی روهم سراغ دارم که ازهرنظر بهم میخوریم
لبخندی زدم گفتم
-اونم میدونه
-ن.هنوز که نه ؛ولی به زودی بهش میگم
-ازکجا میدونی که اگه بهش درخواست ازدواج بدی قبول میکنه بهت گفته که دوست داره
-ن.بهم که نگفتم ولی.باکاراش ثابت کرد
بعد از تموم شدن چشمکی بهم زد دلم میخواست الان میتونستم بغلش کنمُ بگم دیونع من دوست دارم
ولی تاموقعی که خودش اعتراف نکنه که دوسم دارع منم بهش هیچی نمیگم
......
دوتامون روی مبل نشسته بودیم مشغول دیدن فیلم بودیم
از این نزدیکی خیلی خوشحال بودم عطرش که کم کم داشت دیونه ام میکرد نفس عقیمی کشیدم. بوی عطرشو توی ریه هام بردم
که یهو با صدای بابا بخودم اومدم
-شادی
از صداش عصبانیت موج میزد
زود بلند شدمو به طرفش رفتم گفتم
-بله
اروم جوری که شاهین نشنوه گفت
-میشه بگی چرا انقدر چسبیدی به بغلش
-ن.بخدا .فقط داشتیم فیلم میدیم
-وای بحالت که بفه....
باصدای زنگ.موبایلش حرفش نصفه موند گوشیشو جواب داد گفت
-چی شد
-......
-یعنی چی راضی نمیشه
-.....
-یه جور راضیش کن بیاد شرکت بدون اون لنگه
-...
-من نمیدونم همینکه گفتم
-من بهش زنگ بزنم بگم...اصلا فکرشم نکنید
......
گفتم که نه
-....
-همینکه گفتم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
تصمیم گرفتم یه جوری بهش بفهمونم که منم میخوامش دلمو زدم به دریا گفتم
-شاهین
-جانم
باگفتن جانم اش لبخندی زدمو گفتم
-تونمیخوای ازدواج کنی
همین که حرفمو زدم چای اش پرید تو گلوش زود از جام بلند شدمو به سمتش رفتم
هی به کمرش ضربه میزدم بالاخره سرفه اش بند اومد
-دختراخه این چه سوالیه که میپرسی
-وا مگه چی پرسیدم
دوباره سرجام.نشستم
-بله دارم؛یه کسی روهم سراغ دارم که ازهرنظر بهم میخوریم
لبخندی زدم گفتم
-اونم میدونه
-ن.هنوز که نه ؛ولی به زودی بهش میگم
-ازکجا میدونی که اگه بهش درخواست ازدواج بدی قبول میکنه بهت گفته که دوست داره
-ن.بهم که نگفتم ولی.باکاراش ثابت کرد
بعد از تموم شدن چشمکی بهم زد دلم میخواست الان میتونستم بغلش کنمُ بگم دیونع من دوست دارم
ولی تاموقعی که خودش اعتراف نکنه که دوسم دارع منم بهش هیچی نمیگم
......
دوتامون روی مبل نشسته بودیم مشغول دیدن فیلم بودیم
از این نزدیکی خیلی خوشحال بودم عطرش که کم کم داشت دیونه ام میکرد نفس عقیمی کشیدم. بوی عطرشو توی ریه هام بردم
که یهو با صدای بابا بخودم اومدم
-شادی
از صداش عصبانیت موج میزد
زود بلند شدمو به طرفش رفتم گفتم
-بله
اروم جوری که شاهین نشنوه گفت
-میشه بگی چرا انقدر چسبیدی به بغلش
-ن.بخدا .فقط داشتیم فیلم میدیم
-وای بحالت که بفه....
باصدای زنگ.موبایلش حرفش نصفه موند گوشیشو جواب داد گفت
-چی شد
-......
-یعنی چی راضی نمیشه
-.....
-یه جور راضیش کن بیاد شرکت بدون اون لنگه
-...
-من نمیدونم همینکه گفتم
-من بهش زنگ بزنم بگم...اصلا فکرشم نکنید
......
گفتم که نه
-....
-همینکه گفتم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#پارت128
گوشی رو قطع کرد گفت
-شادی خودت میدونی اگه بفهم کسی از اعتمادم داره سو استفاده میکنه چه بلایی سرش میارم
-اخه اقا مگه من تاحالا از اعتمادتون سو استفاده کردم که اینجوری میگید؛ من اگه میخواستم خیلی راحت میتونستم از اعتمادتون سواستفاده کنم؛جون شما بهم هیچ وقت کاری نداشتی،خودمم همه چی رو فهمیدم شما راست میگید من نحس ام
نفهمیدم چطوری اشکام گونه هامو خیس کرده بود
سرمو بالا کردم به بابا نگاه کردم انگاربایه غم خاصی داشت نگام میکرد
-کی گفته که من هیچ وقت به تو کاری نداشتم؛
-نیازی به گفتن.نیس خودم دارم میبینم
پوزخندی زدُ بدون هیچ حرفی به سمت اتاقش رفت
پس شاهین.کجاش نگاهم به جایی که باشاهین.نشسته بودیم افتاد نبودش
حتما رفته بود توی اتاقش؛به سمت اتاق شاهین رفتم تقه ای به در زدم در باز کردم شاهین روی تخت نشسته بود مشغول صحبت باتلفن بود
-خدایی
-.....
-عمو چی گفت
-.....
بعد باصدای بلند خندید
-فرهاد من بعداً بهت زنگ.میزنم
گوشی روقطع کرد
از جاش بلند شد گفت
-اوه اوه شادی خبر دارم چه خبری
-چه خبری
-خانوم حسینی از شرکت استفاء داده
-واقعا
-اره ؛تازه خانوم.حسینی یه سیلی کوچیک هم به بابات زده
-انقدر دوروغ نگو شاهین
-دوروغم.چیه شادی
-انوخت بابا هم چی بهش نگفته
-بابات جلوی خانوم.حسینی یه موش کوچولو
از تشبیه اش خندم گرفت
-ولی برای ما مثل یه شیر وحشیه
-دفعه اخرت باشه به بابای من میگی وحشی هه
-اوه اوه چه طرفداری از باباش میکنه
-بله چی فکر کردی پس
-من برم به بابام.غذا بدم چون موقعی عصبانیت زخم معدش بدتر میشه
... ..
تقه ای به در اتاق بابا زدم باگفتن بیاتو بابا وارد اتاقش شدم
چشمام به قرص های معده اش خورد
زود به طرفش رفتم غذا رو جلوش گذاشتم
-زود بخورینش تا معده اتون بدتر نشده
-نمیخورم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
گوشی رو قطع کرد گفت
-شادی خودت میدونی اگه بفهم کسی از اعتمادم داره سو استفاده میکنه چه بلایی سرش میارم
-اخه اقا مگه من تاحالا از اعتمادتون سو استفاده کردم که اینجوری میگید؛ من اگه میخواستم خیلی راحت میتونستم از اعتمادتون سواستفاده کنم؛جون شما بهم هیچ وقت کاری نداشتی،خودمم همه چی رو فهمیدم شما راست میگید من نحس ام
نفهمیدم چطوری اشکام گونه هامو خیس کرده بود
سرمو بالا کردم به بابا نگاه کردم انگاربایه غم خاصی داشت نگام میکرد
-کی گفته که من هیچ وقت به تو کاری نداشتم؛
-نیازی به گفتن.نیس خودم دارم میبینم
پوزخندی زدُ بدون هیچ حرفی به سمت اتاقش رفت
پس شاهین.کجاش نگاهم به جایی که باشاهین.نشسته بودیم افتاد نبودش
حتما رفته بود توی اتاقش؛به سمت اتاق شاهین رفتم تقه ای به در زدم در باز کردم شاهین روی تخت نشسته بود مشغول صحبت باتلفن بود
-خدایی
-.....
-عمو چی گفت
-.....
بعد باصدای بلند خندید
-فرهاد من بعداً بهت زنگ.میزنم
گوشی روقطع کرد
از جاش بلند شد گفت
-اوه اوه شادی خبر دارم چه خبری
-چه خبری
-خانوم حسینی از شرکت استفاء داده
-واقعا
-اره ؛تازه خانوم.حسینی یه سیلی کوچیک هم به بابات زده
-انقدر دوروغ نگو شاهین
-دوروغم.چیه شادی
-انوخت بابا هم چی بهش نگفته
-بابات جلوی خانوم.حسینی یه موش کوچولو
از تشبیه اش خندم گرفت
-ولی برای ما مثل یه شیر وحشیه
-دفعه اخرت باشه به بابای من میگی وحشی هه
-اوه اوه چه طرفداری از باباش میکنه
-بله چی فکر کردی پس
-من برم به بابام.غذا بدم چون موقعی عصبانیت زخم معدش بدتر میشه
... ..
تقه ای به در اتاق بابا زدم باگفتن بیاتو بابا وارد اتاقش شدم
چشمام به قرص های معده اش خورد
زود به طرفش رفتم غذا رو جلوش گذاشتم
-زود بخورینش تا معده اتون بدتر نشده
-نمیخورم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#فاهیتا_مرغ
🔸برای سه نفر ۵۰۰ تا ۶۰۰ گرم فیله سینه مرغ رو نازک و نواری برش بدید و در ظرفی به همراه سه حبه سیر رنده شده، سه ق غ سرکه، دو قاشق روغن زیتون، پودر آویشن، پودر فلفل قرمز، پودر پاپریکا، پودر زیره سبز و نمک مخلوط کنید و در ظرف رو سلفون بکشید و دو ساعت در یخچال قرار بدید تا مزه دار بشه سپس از یخچال بیرون بیارید و در ماهی تابه ای با مقداری روغن، سرخ کنید و کناربذارید.
دو عدد پیاز متوسط رو خلالی خرد کنید و در ماهی تابه ای دیگر با مقداری روغن خیلی کم تفت بدید تا سبک بشه سپس سه عدد فلفل دلمه ای رنگی (از هر رنگ یک عدد) رو که از قبل به صورت نواری(خلالی) برش داده اید اضافه کنید و کمی تفت بدید و مرغهای سرخ شده رو به همراه سویا سس یا سس خردل یا سس چیلی و پودر فلفل سیاه و دو قاشق آبلیمو اضافه کنید و کمی هم بزنید و شعله ی گاز رو خاموش کنید و با جعفری، گشنیز و بروکلی خردشده تزیین کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🔸برای سه نفر ۵۰۰ تا ۶۰۰ گرم فیله سینه مرغ رو نازک و نواری برش بدید و در ظرفی به همراه سه حبه سیر رنده شده، سه ق غ سرکه، دو قاشق روغن زیتون، پودر آویشن، پودر فلفل قرمز، پودر پاپریکا، پودر زیره سبز و نمک مخلوط کنید و در ظرف رو سلفون بکشید و دو ساعت در یخچال قرار بدید تا مزه دار بشه سپس از یخچال بیرون بیارید و در ماهی تابه ای با مقداری روغن، سرخ کنید و کناربذارید.
دو عدد پیاز متوسط رو خلالی خرد کنید و در ماهی تابه ای دیگر با مقداری روغن خیلی کم تفت بدید تا سبک بشه سپس سه عدد فلفل دلمه ای رنگی (از هر رنگ یک عدد) رو که از قبل به صورت نواری(خلالی) برش داده اید اضافه کنید و کمی تفت بدید و مرغهای سرخ شده رو به همراه سویا سس یا سس خردل یا سس چیلی و پودر فلفل سیاه و دو قاشق آبلیمو اضافه کنید و کمی هم بزنید و شعله ی گاز رو خاموش کنید و با جعفری، گشنیز و بروکلی خردشده تزیین کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#حلوای_زعفرانی
آرد سفید2لیوان
شکر یک لیوان
گلاب 1.2 لیوان
آب 1/5لیوان
روغن جامد 3.4 لیوان
زعفران دم کرده غلیظ 2 تا 3 قاشق غذاخوری
پودر هل سبز کمی
شکر و آب و گلاب رو مخلوط کنید و بگذارید رو شعله و مدام هم بزنید تا شکر حل بشه یکی دو جوش که زد شعله رو خاموش کنید
زعفران رو هم بریزید و پودر هل رو اضافه کنید
آرد رو با شعله خیلی کم تفت میدیم تا خامی اردگرفته حدود20 دقیقه تانیم ساعت حالاروغن رواضافه میکنیم وخوب هم میزنیم وشربت رواروم اضافه میکنیم وتندتندهم میزنیم تابه خوردهم برن وحلوامون اماده بشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
آرد سفید2لیوان
شکر یک لیوان
گلاب 1.2 لیوان
آب 1/5لیوان
روغن جامد 3.4 لیوان
زعفران دم کرده غلیظ 2 تا 3 قاشق غذاخوری
پودر هل سبز کمی
شکر و آب و گلاب رو مخلوط کنید و بگذارید رو شعله و مدام هم بزنید تا شکر حل بشه یکی دو جوش که زد شعله رو خاموش کنید
زعفران رو هم بریزید و پودر هل رو اضافه کنید
آرد رو با شعله خیلی کم تفت میدیم تا خامی اردگرفته حدود20 دقیقه تانیم ساعت حالاروغن رواضافه میکنیم وخوب هم میزنیم وشربت رواروم اضافه میکنیم وتندتندهم میزنیم تابه خوردهم برن وحلوامون اماده بشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#حلواى_زعفرانى
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیرینی_ناپلئونی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#شیرینی_ناپلئونی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#سالاد_میگو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#سالاد_میگو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
maryambaano1
#دونات
موادلازم:براى 20عدد دونات بزرگ يا 30عددمتوسط
تخم مرغ 2عدد
شكر1/3پيمانه
كره 1/4 پيمانه
خميرمايه 2ق س
شير1پيمانه ولرم
نمك 1/4ق چ
وانيل 1/8ق چ
آرد 400تا500گرم تاجايى كه بدست نچسبد.
پودر بهبوددهنده 1/2ق چ اگرهم استفاده نكرديد مشكلى نيست. بيشتر جهت كيفيته
طرزتهيه :شيرولرم رو با يك ق غ شكروخميرمايه مخلوط كرده ميزاريم ده دقيقه بماندتا كف وعمل بيادبعد داخل ظرفى تخم مرغ ها را با وانيل مى زنيم تا كف كند بعد كره و مابقى شكر ونمك را اضافه و مخلوط كرده خمير مايه عمل آماده رو اضافه و مخلوط مى كنيم. بعدبهبوددهنده وآرد رو كم كم اضافه مى كنيم تابه دست نچسبد و ده دقيقه خمير رو ورز مى دهيم كه مهمترين قسمت هستش بعد داخل پلاستيك ميزاريم درآشپزخونه يك تا دو ساعت بمونه بعدروى سطح صافى آردپاشيده خميررو باز مى كنيم قالب زده ميزاريم روكاغذ روغنى اى كه آردپاشيديم 20دقيقه بمونه روشم پارچه ميندازيم استراحت اين موقع خيلى لازمه چون خميردونات پف مى كنه و حجم ميگيره بعدتوى روغن فراوان سرخ مى كنيم كه با قاشق روغن روى دونات ميريزيم كه سريع پف كنه ،شعله بايدملايم باشه وگرنه دونات ميسوزه وداخلش نپخته ميمونه حتماًدقت كنيد ودائم چك كنيد.بعدازسرخ شدن روى دونات روباشكلات تخته اى ذوب شده يا شكر رنگى يا پودرقندتزئين مى كنيم . اون ستاره ها هم با شكلات تخته اى هستش كه خودم داخل مالددرست كردم. به همين راحتى❤️
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#دونات
موادلازم:براى 20عدد دونات بزرگ يا 30عددمتوسط
تخم مرغ 2عدد
شكر1/3پيمانه
كره 1/4 پيمانه
خميرمايه 2ق س
شير1پيمانه ولرم
نمك 1/4ق چ
وانيل 1/8ق چ
آرد 400تا500گرم تاجايى كه بدست نچسبد.
پودر بهبوددهنده 1/2ق چ اگرهم استفاده نكرديد مشكلى نيست. بيشتر جهت كيفيته
طرزتهيه :شيرولرم رو با يك ق غ شكروخميرمايه مخلوط كرده ميزاريم ده دقيقه بماندتا كف وعمل بيادبعد داخل ظرفى تخم مرغ ها را با وانيل مى زنيم تا كف كند بعد كره و مابقى شكر ونمك را اضافه و مخلوط كرده خمير مايه عمل آماده رو اضافه و مخلوط مى كنيم. بعدبهبوددهنده وآرد رو كم كم اضافه مى كنيم تابه دست نچسبد و ده دقيقه خمير رو ورز مى دهيم كه مهمترين قسمت هستش بعد داخل پلاستيك ميزاريم درآشپزخونه يك تا دو ساعت بمونه بعدروى سطح صافى آردپاشيده خميررو باز مى كنيم قالب زده ميزاريم روكاغذ روغنى اى كه آردپاشيديم 20دقيقه بمونه روشم پارچه ميندازيم استراحت اين موقع خيلى لازمه چون خميردونات پف مى كنه و حجم ميگيره بعدتوى روغن فراوان سرخ مى كنيم كه با قاشق روغن روى دونات ميريزيم كه سريع پف كنه ،شعله بايدملايم باشه وگرنه دونات ميسوزه وداخلش نپخته ميمونه حتماًدقت كنيد ودائم چك كنيد.بعدازسرخ شدن روى دونات روباشكلات تخته اى ذوب شده يا شكر رنگى يا پودرقندتزئين مى كنيم . اون ستاره ها هم با شكلات تخته اى هستش كه خودم داخل مالددرست كردم. به همين راحتى❤️
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#دونات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش خرد کردن مرغ برای جوجه با استخوان ...😍🍗
#خرد_کردن_مرغ
#جوجه_بااستخوان
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#خرد_کردن_مرغ
#جوجه_بااستخوان
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شیرینی_میکادو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ترشک_و_لواشک_یلدا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ترشک_و_لواشک_یلدا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#لاله_واژگون_با_سبزیجات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#لاله_واژگون_با_سبزیجات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزش
#تزیین_خرما
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#تزیین_خرما
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
اینم ماسوره ای که باهاش برگ روی خرمازده شده👆 مربوط به پست قبل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینم ادامه کارباماسوره ای که باهاش برگ روی خرمازده شده👆 مربوط به چند پست قبل👆
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG