#نان_پریتزل


نان پریتزل( یک نان خوشمزه آلمانی است . این نان بافتی بسیار عالی داره و به عنوان میان وعده ای خوشمزه و عصرانه ای لذیذ خصوصا برای بچه ها مناسبه .
این نان را گاهی به نان شیرینی پریتزل نیز می شناسند و در کنار چای سرو می کنند.

مواد لازم :

شیر یک فنجان
کره ۵قاشق غ
خمیر مایه ۲۰ گرم
نمک یک قاشق چ
شکر ۳ قاشق غ
آرد ۲ ویک چهارم پیمانه
دارچین به اندازه لازم


طرز تهیه :

ابتدا فررابا ۲۰۰ درجه سانتی گراد روشن کنید تاگرم بشه.
شیر را گرم کنید تا ولرم بشه.
یعنی اگر دست خود را داخل شیر کردید احساس گرما بکنید اما دست نسوزه.
خمیر مایه را به شیر ولرم اضافه کنید تا عمل کنه و ور بیاد.
خمیر مایه بعد از حدود ۵ دقیقه شروع به ور آمدن می کنه.
وقتی حباب زد و حجم مایه زیاد شد آماده استفاده است.
یک پیمانه از آرد و شکر را باالک به شیراضافه کنید و هم بزنید تا آرد و شکر با شیر و خمیر مایه یکدست شده و غلیظ بشن.
بعد۲ قاشق از کره راذوب کنید و به مایه اضافه کرده ومواد را خوب مخلوط کنید.

باقی مانده آرد و نمک راباالک اضافه کنید و مجدد مخلوط کنید.
اگرپس ازمخلوط کردن خمیر چسبناک بود و نیاز به آرد بیشتری دارد.
بااحتیاط وبایک قاشق غذاخوری (یک قاشق )آرد اضافه کنیدوبهم بزنید تا خمیر کاملا شکل بگیرد و به دست نچسبد.
اگربیش ازحدآرداضافه کنید خمیرسنگین شده ونتیجه کارشماخوب نمیشه.
خمیر را گرد کنید و در کاسه چرب شده بذارید.
روی ظرف سلفون بکشید و خمیر را یکساعت استراحت بدین تا حجم آن دو برابر شود.
بهتر است جای نگهداری خمیر گرم باشد.
بعد از ور آمدن و آماده شدن خمیر ابتدا چنددقیقه ورز بدین تاپف خمیر گرفته بشه وبعدیک چانه کوچک از آن بردارید.
با دست و روی سطح میز خمیر را باز کنید و به شکل رشته نازک طناب در بیاورید.
ابتدا آن را به شکل منحنی تا کنید و شبیه u در آورید.
دو سر خمیر را از هم رد کنید.
دو سر رد شده را به هم گره بزنید.
دو سر را با گره وسط روی قسمت پایینی خمیر برگردانید.
حالا ۲ ق غ شکررابایک ق غ آبجوش خوب حل کنید وکمی روغن مایع به آن اضافه کنید وخوب بهم بزنید وبابرس روی خمیرهای آماده بزنید.
نانها بعداز رومال کردن شیرین وبراق میشن.
حالا سینی روتوی فربذارین (۱۰ دقیقه) تا روی نانها طلایی بشه.
یه کاسه کوچولو آب توی فربذارین تانانها نرم بمونند.
بعدازخنک شدن بامخلوطی ازپودرقند ودارچین ؛نانها روتزیین کنید.
.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#نان پرتزل

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#نون_سیردار_رستورانی
#نون_سیر

بچه ها نکات کپشن رو خوب بخونید

مواد لازم برای نون :

پودر خمیر مایه فوری ۲ ق غ
شکر نصف ق غ
آب ولرم رو به داغ نصف لیوان
شیر یک سوم لیوان
روغن مایع ۵ ق غ
آرد قنادی(همون آرد گندم مخصوص کیک و شیرینی) ۲ لیوان

مواد لازم برای مواد سیر :

کره ۱۰۰ گرم
سیر ۴ حبه
جعفری خورد شده
پودر جعفری(دلخواهی ریختم)
پنیر پیتزا ۲ الی ۳ لیوان
آویشن

طرز تهیه نان :

آب رو با شکر حل میکنیم،بعد خمیر مایه رو توش میریزیم و یه کوچولو هم میزنیم(زیاد نه)،بعد روشو یه پارچه یا کاسه میزاریم تا به عمل بیاد(خمیر مایه سالم در عرض کمتر از ۵ دقیقه بالا میاد و اسفنجی میشه،دقیقا مث فیلم)اسفنجی که شد میریزیم داخل یه کاسه بزرگ ، شیر و روغن رو اضافه میکنیم ، آرد رو توش الک میکنیم و با همزن یا دست (همزن همون پره هایی که توی فیلم دیدین)،بعد که یکم منسجم شد با دست روی سطحی که آرد پاشی شده حسابی ورز میدیم اونقدی که لطیف بشه بعد داخل یه کاسه ی دیگه که کفِش رو روغن زدیم میزاریمش و روشو سلیفون میکشیم و میزاریمش توی محیط خونه تا حجمش ۲ برابر بشه ، نیم الی ۱ ساعت،برای من توی همین تایم اوکی شد ، بعد خمیرو دوباره یکم ورز میدیم و یکم ازش ورمیداریم ، داخل ظرفی که میخوایم پیتزا رو توش بپزیمو چرب میکنیم خمیر رو توش پهش میکنیم و ۳ دقیقه داخل فر با دمای ۱۸۰ درجه میزاریم(فر از قبل گرم شده باشه)
توی این فاصله سیر و‌کره رو روی حرارت یا داخل مایکروفر ترکیب میکنیم تا ذوب بشه،بعد با قاشق روی نون میریزیم ،حسابی نون رو آغشته کنین بهش ، بعد کمی جعفری خورد شده روش بریزین و حالا لایه آخرو حسابی پنیر بریزین،روی پنیر هم یکم جعفری. حالا میزاریم داخل فر
فر از قبل گرم شده ، دمای پخت هم ۱۸۰ درجه به مدت ۲۰ دقیقه
داخل سولاردم هم با همین درجه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#نان_سیردار_رستورانی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#خانه_داری

نحوه نگهداری #برنج خام در منزل برای زمان های طولانی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم_اموزشی

#دراوردن_ژله_قلبی_با_پاناکوتا_وانیلی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#کیک_نشاسته_وخامه
#کیک بدون آرد

پنبه ای و نرم

4 تخم مرغ
1 پیمانه شکر
200 میلی لیتر خامه
5 گرم وانیل شکری (شکر دار)
10 گرم بکینگ پودر
3 پیمانه نشاسته ذرت
-
تخم مرغ هارو با شکر خوب بزنین با همزن، بعد بقیه موادو اضافه کنین و مخلوط کنین، بعد داخل قالب که چرب کردین و آرد پاشیدین بریزین و در فر گرم شده 170 درجه، 45 دقیقه بپزین.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#تمپورا ژاپنی

مواد لازم برای ۴ نفر:
پیاز یک عدد
هویج یک عدد بزرگ
فلفل دلمه ای یک عدد
کدو یک عدد
بروکلی یک بوته
فیله مرغ پنج عدد
.
این غذا رو میشه با انواع سس میل کرد من از کچاپ استفاده کردم.
.
با تشکر از ریتسوکو عزیز برای آموزش خوبش🙏


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#میگو

دستور العملی برای پخت میگوکه همه می توانند به راحتی در خانه درست کنند


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فيلم_آموزشي


#ماهي_سوخاري_عالي


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم_آموزشی

#سوپ_قارچ_و_اسفناج



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

پروردگارا
چه زیبا روزی شود
همراه با خورشید
به تو سلام کنیم.
و نام تو را نجوا کنیم
و آرام بگیریم

روزمان رابا توکل بر
نام زیبایت آغازمی کنیم

🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸

     
࿐ᭂ⸙💞💞⸙ᭂ

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

‍ ❤بایک✨
🌹دنیا ✨
❤عشق✨
🌹تقدیم ✨
❤مادران✨
🌹گـل✨
❤گـروه✨
❤️وکانال کدبانوی ایرانی✨

❤️مامان های گل پیشاپیش روزتون مبارکــــــــَ ❤️

...

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🌷❣ ❣🌷😔

#مهره ی ماره چشات

#محسن دولت

┄┅┅┄┅✶❤️✶┅┄┅┅┄
❤️ ❤️
روز و شبتان خوش .

شاد باشین و شادی را به دیگران هدیه دهید ☺️🌷

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🌈 پارت ۱۸۴
#Part184

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

*
به ناخن های کاشت شده و لاک زده ش نگاه میکنم ... یه لاک مِسی که به دستش میاد ... به ناخناش ... یکی یه استکان چای دستشه و سمتم گرفته ... نگاهم رو بالا میکشم تا صاحب دست و عمه پریوش لبخند به لب داره ... میگه : بخور عزیزم ... تازه رسیدی نفست جا بیاد ...
استکان رو میگیرم و زیر لبی تشکر میکنم ... باز سمت منیژه برمیگردم ... اسپیلِت روشنه و اون هنوزم باد بزنی که پره هاش از پَر های سیاه و قشنگی درست شده رو توی صورتش تکون میده و لبه های شالت تکون تکون می خورن ... لبخند میزنه و میگه :
ـ کامیارکه گفت تو میای اینجا خوشحال شدم ... پیشه اون حتما راحت نیستی ...
اخم میکنم ... راضی نیستم از آیهان بد بگه ... صدای آیفون بلند میشه .... عمه پری میره تا در رو باز کنه و منیژه سمتم برمیگرده : ناهار چی می خوری بگم درست کنن ؟ ... چیزی هوس نکردی ؟...
سرخ میشم از خجالت ... چی بگم بهش ؟ ... بگم از صبح دلم نیمرو می خواد ؟ ... مسخره نیست ؟ ... چیز قحطه مگه ؟ ....
ـ کو ؟ ... کجاس ؟...
صدا رو میشناسم ... صدای لیلاس ... سمت راهرویی که صدا ازش میاد برمیگردیم .. من با منیژه ... درست حدس زدم ، لیلاس ! ... پریوش جواب میده : آروم باش دو دقیقه ....
ـ چی میگی پری ؟ ... دیگه فقط مونده عکساش رو آتیش بزنه ...
میبینم که بر افروخته از خم راهرو میگذره و داخل میاد ... نگاش به من می خوره اما محل نمیده ... منیژه از جا بلند میشه و میگه : لیلا جون خوش اومدی ! ...
نمی دونم چرا حس میکنم این احترام و ابراز علاقه ها تو خالیه ... اما لیلا برای دعوا اومده که صدا بلند میکنه : تا کجا می خوای پیش بری منیژه ؟ ... تا کجا ؟ ... ها ؟ ... بس نبود جاش رو گرفتی ؟ ...
منیژه اخم میکنه ... انگار ظاهر سازی تا اینجا کافیه که میگه : من جای کسی رو نگرفتم ... کامیار اومد خواستگاری من بله دادم ... راضی ام ... دارم زندگیم رو می کنم تو حق ندا ...


🍃 @kadbanoiranii ✍

🌈 پارت ۱۸۵
#Part185

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

لیلا بی حوصله و با پرخاش دست بلند میکنه : نمی خوام این اراجیف رو بشنوم ... کامیار از اولشم مرد زندگی نبود عینه کوهیار عینه همه ی مَردهای مشایخ و این ربطی به من نداره ... حرفم اینه تو حق نداری بگی سالگرد لعیا نباید توی عمارت باشه ...
جا میخورم ... از جا بلند میشم ... وا رفته به لیلا نگاه میکنم و با خودم میگم طوفان تو راهه ... آیهان دلگیر میشه ... به هم میریزه ... منیژه رو به لیلا صدا بلند میکنه :
ـ خونه مه ... اختیارش رو دارم ... دوست ندارم عزاداری هَووم اینجا باشه بعد تو ...
تند و عصبی بین گفته هاش می پرم ...
ـ اول خونه ی اون بوده ... شما اومدی خواستی جاش رو بگیری ... حالا جا مهم نیست ... می خوای مراسمش رو هم نذاری ؟ ...
سکوت سالن رو میگیره .... پری ابرو بالا می ندازه و لیلا به من زل میزنه ... منیژه با مکث ... طوری که انگاری توقع این برخورد رو نداشته نگاهم میکنه ... آخرش اخماش رو توی هم می کشه و میگه :
ـ بهتره تو دخالت نکنی ... از اون وحشی می ترسی که داری ازش ...
انگاری آتیش می زنن منو ... وحشی ؟ ... آیهان ؟ ... اون آدم ترین آدمیه که اینجا یا توی این مدت دیدم ... ابروهام رو توی هم میکشم ... بُراق میشم تو صورت منیژه ای که بهم زل زده ... اخم کرده ! .... صدا بلند میکنم :
ـ وحشی ؟ ... وحشی آیهانه یا پسرای تو که یکیشون یه دختر رو بی آبرو میکنه و اون یکی به دختری که با داداشش بوده چشم داره ؟ ...



🍃 @kadbanoiranii ✍

🌈 پارت ۱۸۶
#Part186

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

پری روی گونه ش می کوبه ... منیژه این بار سمت من برمیگرده ... به هم ریخته ، من به همش ریخته م ! نمی تونه نقاب خونسردیش رو بزنه ... خوب بودنش رو .. برمی داره و خود واقعیش رو نشونم میده :
ـ اون دختر حتما خودش کرمی داشته که با پسر من خوابیده ! ...
جا می خورم ... رنگم می پره ... خم میشم ... کوله م رو برمیدارم و میگم : تو که مادرشونی اشتباه کردم که توقع داشتم پسرات شکله آیهان باشن ... آیهانی که مادرش لعیاس ...
لیلا بهم زل زده ، توقعش رو نداره ، مثله پری ! منیژه تند جلو میاد و تا به خودم بیام تو گوشم می زنه ... صورتم سِر میشه و گردنم کج ... می شنوم که میگه : دختره ی پتیاره برای من ...
کوله م رو بلند میکنم و محکم تخت سینه ش می کوبم ، می خوام عقده هام خالی بشه ... هنوزم تن و بدنم می لرزه وقتی یادم میاد تنها بودنه صبح و اون همه بی همه چیزیه فرزین رو ...
عقب پرت میشه ... لیلا پا تند می کنه ... پریوش جلو میاد ... سمت منیژه میره ... لیلا هم ... من کوله م رو برمیدارم و تند از خونه بیرون میزنم ... اونا نفرت انگیزن ... فردین و فرزین با مادرشون ...
نفرت انگیزن و هوای خونه انگاری مسمومه ... مسمومه که حالم رو به هم میزنه و بیرون میزنم از عمارت ... از در میگذرم ... کجا میری باران ؟ ....
راست میگه ... حتما من ایرادی دارم که ... که ... نمی خوام گریه کنم ... امروز روز مزخرفی بوده برام ... هنوزم هست ... پاهام درد میکنن و دلم مالش میره ... از ضعف از این حاملگی مسخره که عق میزنم ... نمی تونم خودم رو نگه دارم و خم میشم ... توی جوبه نسبتا پهن کنار خیابون بالا میارم و نفسم میره ...
پاهام به لرزه در میاد .... لبه ی جدول میشینم و نفس نفس می زنم ... نمی دونم چقدر میگذره که گوشیم زنگ می خوره ... بیرونش میارم ... ناجی ! ...



🍃 @kadbanoiranii ✍

🌈 پارت ۱۸۷
#Part187

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

شکله ناجیه ؟ ... چرا وقتی ازش بد گفت به هم ریختم ؟ ... اون فقط ناجیه باران ... همین ... تماس رو وصل میکنم و بیخ گوشم می ذارم ... قبل از حرف زدنه من اون صدا بلند میکنه و بهم می توپه :
ـ پاچه پارگی و سلیطه بازی نداشتیم که خب شکر خدا اونم اوکی کردی ، ها ؟ ...
ساکتم فقط ... اینکه اخم کردم بابته اینه که می خوام اشک های جمع شده نَریزَن ... چونه م می لرزه ... نمی خوام گریه کنم ... آیهان نمی خواد کوتاه بیاد و میگه : کدوم جهنم دره ای رفتی باران ؟ ... دِ آخه زنیکه ازت 40 سال بزرگ تره و تو کولی بازی درآوردی ؟ ... روشن کن اون جی پی اِسِ وامونده رو ...
گوشی رو قطع میکنه .... حتی یه کلمه هم حرف نمیزنم ... کی بهش گفته ؟ ... لیلا ؟ ... جی پی اس گوشی رو روشن میکنم و کوله م رو بغل میگیرم ... سرم رو روی کوله م میذارم و چشم می بندم ...
چقدر میگذره ؟ ... نمی دونم ... دلم این آرامش رو می خواد ، این خیابون خلوت و صدای گنجشک ها ... حرکته باد !
صدای ترمز شدید یه ماشین رو می شنوم ... صدای باز شدن درش ... سرم رو بلند میکنم و آیهان ماشین رو دور میزنه تا به من برسه ...
سر بلند میکنم ... الان دعوا راه می ندازه ... داد و بیداد میکنه ، تو کوچه ؟ ... اما ... اما جلوی پام روی پاهاش میشینه و دستاش رو روی زانوهام می ذاره ... نگاهش بیشتر نگرانه ... نگرانه که زل میزنه بهم و پشت یکی از دستاش رو روی پیشونیم می ذاره : چت شده ؟ ... خوبی ؟ ...
فقط نگاش میکنم ... به چشمای شکله چشمای خودم خیره م ... چشمام رو اشک پر میکنه ... تو نمی خواستی گریه کنی باران ! ... به خودم جواب میدم اون موقع تنها بودم ... باز میگم حالا تنها نیستی ؟ ... حالا آیهان هست ! ...
قطره اشکم سُر می خوره ... لبم هنوز به هم چفت شده ... بی فاصله ...



🍃 @kadbanoiranii ✍

🌈 پارت ۱۸۸
#Part188

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

همون دستش رو روی گونه م می ذاره ... احتمالا که نه ، صد در صد گرمه ... تب نیست ... گُر گرفتنه ... دست به من نزن ...
نیم تنه م رو عقب میکشم تا بهم دست نزنه ... تا تماسه گونه م با دستش از بین بره و میگه : مریضی ؟ ... مسموم شدی ؟ ... ای بابا ... برا حاملگیه ؟ ...
بینیم رو بالا میکشم ... زمزمه میکنم : خو ... خوبم ! ...
کوله م رو چنگ میزنه از روی پاهام ... نگه می داره ... میگه : بغلت کنم یا می تونی راه بیای ؟ ...
بغلم کنه ؟.... من عادت ندارم ، عادت نکردم ... بغل چرا ؟ ... اما دلم عجیب بغل می خواد و پا می ذارم روی دلم ... بلند میشم از سر جام و سرم گیج میره که به آستین پیراهنش چنگ می زنم .. همونی که اوله صبح دکمه هاش تا گردنش رو بسته بود و کراوات زده بود زیر کت سورمه ای رنگه کت و شلوارش و حالا نه خبری از کت بود نه از کراوات ... دکمه ی آخری باز بود و آستیناش رو تا ساعد بالا زده بود .
خم میشه و منو روی دستاش بلند میکنه ! ... اینکه ته دلم تکون می خوره از ترس نیستا ، نه ! ... من از اول روی پاهای خودم راه رفته م ... حتی وقتی بد بودم ، مریض بودم ... مامان فرانک بودا ، اما اندازه ی خودش ، مردونه نه ! ...
بلندم میکنه و سمت ماشین میره ... می شنوم که میگه :
ـ گرد و خاک رو تو به پا کردی خودتم غش و ضعف راه انداختی ؟ ... دعا کن سر پا نشی باران ... من می دونم و تو ! ..
کمی روی پاهاش خم میشه و در ماشین رو باز میکنه ... منو می ذاره روی صندلی شاگرد ... تکی میدم به تکیه گاهه صندلی و آیهان خم میشه ... گردنش رو به روی منه و چقدر این پیچ و تابه رگ ها به نظرم جذابه ! ... اون بزرگ تره ... از مَرد خیلی مَرد ترِ ! ... کمربندم رو که می بنده کوله م رو روی پاهام می ذاره و در ماشین رو می بنده !



🍃 @kadbanoiranii ✍

یه پیش غذایِ عالی 👌
#کدو_سبز
کدو..پیاز ..نمک..ماست چکیده..روغن برای سرخ کردن..گردو خرد شده..۲ حبه سیر
👈پیاز و خلالی کرده و سرخ میکنیم. کدوها‌رو طبق فیلم برش میدیم‌و با پیاز تفت میدیم تا نرم بشه. توی یه ظرف میریزیم .بعد از اینکه خنک شد،ماست چکیده رو بهش اضافه میکنیم و مخلوط میکنیم.حالا کمی سیر و گردوی خرد شده رو توی روغن تفت میدیم و روی پیش غذامون میریزیم.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#روش_نگهداری_سیرتازه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ