🔴 #فیلم آموزشی

#شیرینی_پولکی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم آموزشی

#فوندانت_خانگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#خامه_فرم-گرفته-رنگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم آموزشی

#شکوبیس


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم آموزشی

#لازانياي_مرغ_و_قارچ


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#فیلم_اموزشی
#ژله شیر

برای دوستانی که ژله شیر درست میکنند و خراب میشه این فیلمو حتما ببینید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم آموزشی

#رولت_کوکو_سبزي

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#آب_نارنج

ابتدا نارنج هارو بشویید و از وسط نصف کنید. بعد با آب مرکبات گیری طوری آب نارنج هارو بگیرید که به پوست نرسه (آب پوستش باعث تلخی آب نارنج میشه) پس سعی کنید این جا خسیس بازی در نیارید و زیادی نارنج هارو فشار ندین که آب نارنجتون تلخ بشه .
بعدش از پارچه تمیز حریر نرم ردش کنید تا گوشت و آب نارنج از هم جدا بشن و آب نارنج خالص حاصل *(اگر خالص نباشه آب نارنج بعد از مدتی حالت لزجی یا ژله ای پیدا میکنه پس این مرحله خیلی مهم و ضروریه )* .
بعدش با کمی نمک در حد چند قل بجوشونید ‌. تو همین زمان کف میندازه که باید همشو جمع کنید ‌.
*کفی که به وجود میاد آب پوست نارنجه که قاطی شده و جداسازی اون باعث میشه آب نارنج تلخ و خراب نشه * .
نمک هم باعث میشه آب نارنجتون سالم بمونه 😊🤗
سعی کنید همیشه جای خنک نگه داری کنید .

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#آب_نارنج


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم آموزشی

#سرکه_میوه🍏


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🔴 #فیلم_آموزشی

#به پلو

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#پخت_شیرینی_بدون_فر


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#گل_رز_با_آلو


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#ژله_سوپرایز
مواد لازم:
ژله توت فرنگی یا طعم دلخواه
ژله آلورا
شیر یا بستنی
توت فرنگی یا میوه دلخواه
دو قالب کوچک و بزرگ


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

❄️یا رب!
💫جان جانانم تویی،
❄️آغاز و پایانم تویی

❄️من‌گنهکار و توبه‌گر،
💫آنکه میبخشد تویی

❄️ذکر خدا دل را جلا میدهد
💫و عشق خدا دل را شفا میدهد

❄️خدایا
💫با توکل به اسم اعظمت
❄️روزمان را آغاز میکنیم

❄️ بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
💫 الــهـــی بــه امــیــد تـــو



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

#فریدون_آسرایی

#هنوزم_همونم

روز و شبتان خوش .

شاد باشین و شادی را به دیگران هدیه دهید .☺️🌷



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ

🌈 پارت ۱۵۷
#Part157

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

آیهان ابرو بالا می ندازه و میگه : نچ ... دارین ... من با این جوجه غذا داریم ... شما ها فست فودی حساب میشین ! ...
بهراد اعتراض مانند میگه : بیخیاااال حاجی ... این همه بوش رو نخوردیم که اصله جنس ماله جنابعالی بشه ! ...
آیهان از کنار شکیبا میگذره و داخل میره ... لب میزنه : سگ خورد ! ...
شکیبا پر خنده میگه : عجبا ....
بهنوش میگه : نمی خوای توت فرنگی بدی بهمون ؟ ...
نه ... این جوابیه که بی تعارف با خودم توی سرم وول میخوره ... لبخند کج و کوله ای می زنمو صدای خنده ی بهراد پخش میشه و میگه : با نگاهش داره میگه کارد بخوره شکمت رو بهنوش ! ...
بهنوشم می خنده ... چقدر خوب نگاهم رو فهمیده ! ... غذا سفارش میدن ... تنها کسی که طالبه این غذای دو نفره س بهراده و حالا سه نفره میشیم ... برای خودم کمتر میکشم ... برای آیهان بیشتر ...
بعد از شام میبینم که دور هم نشستن ... ماهک و شاهین با فرزین و آیهان ... ورق بازی میکنن ... منو بهراد روی میز و صندلی کنارشون ... همونا که کنار عسلیه نشستیم ... بهراد بازیش گرفته و منم بازی میکنم ...
بهراد ـ نگا ... این بطری رو می بینی ؟ ...
به بطری نیمه پره دلستر نگاه میکنم ... روی عسلی ... میگه : سنگ کاغذ قیچی ... هرکی باخت بکوبه تو سرِ اون یکی ! ...
چشمام گرد میشن ... ماهک جیغ میزنه : شاهین گوسفند نمی فهمی حکم چیه ؟ ....
فرزین شاکی می گه : اوهَه ... زر نزن بازیت رو بکن ....
آیهان به برگه های دستش نگاه میکنه اما میگه : بهراد کرم نریز ! ...
نگاهم رو پایین میارم ... جمعه چهار نفرشون روی زمین نشستن ... کمی به اندازه ی نیم متر با فاصله تر از صندلیه ما ... لبخند میزنم و میگم : بازیه دیگه ...



🍃 @kadbanoiranii ✍

🌈 پارت ۱۵۸
#Part158

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

شاهین یه ورقش رو زمین می ذاره و ماهک پوسته لبش رو تیکه تیکه کرده از هیجانی که نمی دونم از چیه ... آیهان میخنده و تکه حکمش رو ، رو میکنه زمین می ندازه ... ماهک کفری همه ی برگه هاش رو می ندازه و جیغ جیغ میکنه سر شاهینی که فقط می خنده ... آیهان سر بلند میکنه سمته منه روی صندلی مونده و میگه : خاله خرسه س ! ... بازیه بهراد ...
بهراد مچ دستم رو میگیره و میکشه سمت خودش و وادارم میکنه نگاهش کنم : ولش کن ... محلش نذار .... بریم ؟ ...
پر خنده میگم : بریم ! ...
دستم رو بالا میگیرم و بهرادم بالا میگیره ... تند میگه : سنگ کاغذ قیچی ...
دستامون رو پایین میاریم ... وقتی من قیچی ام و اون کاغذ من بردم و جیغ میزنم : آیهان بردم ...
چرا فقط آیهان ؟ ... بقیه سمت ما برمیگردن ... آیهان نگاهم نمیکنه .. فقط میگه : جوری بزنش پدره صاحابش درآد ... خودش به کنار ! ...
موذی میگم چشم و بطری رو برمی دارم ... تو سرش می زنم .. نه خیلی ملایم نه خیلی محکم ...
بهراد ـ دهنت سرویس ... به حضرت عباس وایسا ببازی ...
توجه همه جلب میشه ... حتی شکیبایی که داره توی گوشیش چند تا مدل رو نشونه بهنوش میده و حالا اون دوتا هم به ما نگاه میکنن ...
صدای آیهان شاکی بلند میشه : می ندازی یا بریزیم به هم کاسه کوزه رو ؟ ...
منظورش فرزینیه که داره ما دو تا رو نگاه میکنه ... دوباره دستامون رو بلند میکنیم ... باز خود بهراد میگه و بازم پایین میاریم ... کاغذ و سنگ که باز من میبرم و باز میکوبم تو سرش ...
آیهان حواسش به برگه های روی زمینه که خم میشم ... یقه ش رو میگیرم و سمت خودم میکشم ... پر خنده میگم : ببین .. باز باخت ...



🍃 @kadbanoiranii ✍

🌈 پارت ۱۵۹
#Part159

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

آیهان لبخند کجی میزنه و رو به بهراد میگه : نقشه نکشیدی ، ریدی ! ...
همه می خندن .. بهراد کفری میگه : بیا بینم بچه ! ...
منظورش منم ... انگاری ضربه ی دوم براش کاری تر بوده و بار سوم سنگ و قیچی میاد ... قیچی منم ... لبخندم کش میاد و بهراد داد میزنه : ایووووول ! ...
فرزین میگه : دهنش رو صاف کن ...
اخم کرده به فرزین نگاه میکنم و بهراد تند بطری رو برمی داره ... شکیبا میگه : کوتاه بیا بهراد ...
بهنوش ـ خاک تو سرت بهراد ...
ـ یواش بزنیا ...
بهراد ـ عمراااا ..
سکوت محضی سالن رو میگیره ... آیهان نگاهش به برگه هاش مونده ... بهراد دست بلند میکنه برای کوبیدن تو سرم و نگاهم به بطری بالا سرش مونده .. با ژستی که گرفته حس میکنم قراره مغزم بپاشه و وقتی پایین میاره بی هوا کشیده میشم .... من نه ، صندلیم ... هول میشم و بطری بهراد هوا رو میشکافه جای سره من ...
تند میگم : یا خدا ! ...
تند با دو تا دستام صندلیم رو سفت می چسبم ! نگاهم میره سمت آیهانی که با دستش پایه ی صندلی رو گرفته و کشیده سمت خودش ... بدون اینکه نگاه کنه منو ، بهراد رو ، بازی رو ... حواسش به برگه های دستشه ... حواسش کجاست ؟ ... اینجا یا اونجا ؟ ...
با چشمای گرد شده نگاش میکنم که لب میزنه : تشنمه ، آب بیار ! ...
می خندم ... سمت بهرادی که کارد بزنی خونش در نمیاد برمیگردم و ابرو بالا میندازم ... بهراد اخم کرده و شاکی میگه : عععع ... جِر داری میزنی ... وایسا بخور ، بعد برو ! ...



🍃 @kadbanoiranii ✍

🌈 پارت ۱۶۰
#Part160

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

آیهان برگی رو زمین می ندازه و میگه : زر نزن ... تشنمه ! ...
تند از جام بلند میشم و میگم : چشششم ! ...
صدای خنده ی دخترا بلند میشه .... صدای فرزین که میگه : حواست کجاست تو ؟ ...
این سواله منه و فرزین اونو می پرسه ... صدای آیهان میاد : بازیتو کن ... من حتی می دونم زیر سقفه خونه تون چه خبره ! ...
این بار سکوت میشه ... فرزین جواب میده : چه خبره ؟ ... بگو مام بدونیم ...
آیهان با مکث صداش میاد ... کمی آروم تر حرف میزنه ... لب میزنه : به ننه ت بگو این بچه نامزد داره ... به در و دیوار نکوبه تا فردین برگرده ... من اگه منم که نمی ذارم هیچ کارمندی جای فردین بره اونجا که فردین با کله برگرده و جفت پا برینه وسطه زندگیه این بچه با ننه بزرگش ! ...
جا می خورم ... مکث میکنم .. جلوی ورودی آشپزخونه ... چی داره میگه ؟ ... فردین برگرده ؟ ... نه ... دوست ندارم بیاد ... آیهان حواسش هست .... میفهمه داره چیکار میکنه ... می فهمه که وقتی عقب برمیگردم میبینم که برگه ها رو زمین می ندازه و میگه : خیر پیش ، خوش گذشت ! ....
جا می خورم ... بیرونشون میکنه ؟ ... شاهین میگه : آیهان چی میگی ؟ ... بهتر که بخواد عقدش کنه ... دختره شکمش بالا اومده ... 3 ماهش شد دیگه ... نشد ؟ ...
بهراد همونجا ... روی صندلی که نشسته پا دراز میکنه و لگد میزنه به باسن شاهینه روی زمین مونده و میگه : هیس ... می شنوه ! ...
بهراد حواسش هست که من ایستادم و حواسم هست ... شاهین اخم میکنه و ماهک صدا بلند میکنه ... عمدی : به درک ، بشنوه ... دروغ میگه مگه ؟ ...
آیهان سر بلند میکنه ... رو به ماهک میگه : تو چرا جای کوهیاره بی بُته به لیلا نرفتی ؟ ...



🍃 @kadbanoiranii ✍

#پاناکوتا_سوپرایز

عزیزان خودتون اندازه قالبتونو میدونید اندازه ها رو یا دوبرابر کنید یا نصف کنید وقتی میخواید دوبرابر یا نصف کنید باید کل مواد داشته شده باشه
یک بسته پودر ژله قرمز رنگ(انار یا توت فرنگی )
رو با یک ونیم لیوان آب جوش حل کنید وخوب بزنید تا روان ویکدست بشه تو ظرف پیرکس یا قالب نایلون فریزیر بندازید وژله رو توش بریزید وبزارید یخچال تا ببنده
قالب رو با چند قطره روغن چرب کرده وبزارید فریزیر
من این مواد رو دوبرابر گردم
شیر دو لیوان ونیم ☜نصف لیوان شکر☜یک ونیم قاشق غذاخوری پودر ژلاتین ☜نصف لیوان آب ☜نصف بسته خامه صبحانه(پاکت صورتی)☜یک چهارم قاشق چایخوری وانیل
پودر ژلاتین رو روی نصف لیوان آب میپاشیم تا اسفنجی شه سپس به صورت بن ماری(بخار کتری) روان میکنیم
خامه رو تو کاسه قابلمه می ریزیم وبا همزن میزنیم تا کمی باز شه سپس دونه دونه مواد رو بهش اضافه میکنم ومیزاریم رو گاز با شعله متوسط ومرتب میزنیم حدود ده دقیقه پودر ژلاتین که روان شده بهش اضافه میکنیم وقتی به نقطه جوش رسید گاز رو خاموش کنید نباید جوش بزنه تست کنید آگه شیرینیش کم بود شکر رو اضافه کنید به نظر من شیرینیش کافیه
وبزارید خنک خنک شه
قالب رو از فریزیر بیرون بیارید به اندازه سه سانت پاناکوتا بریزید وبزارید یخچال تا خودشو بگیره سپس با قاشق از وسطش کمی برمیدارید تا گود بشه نباید قاشق به ته قالب بخوره اینکار برای اینه وژله قالب رو پاناکوتا تکون نخوره ژله های قرمز رنگ که قالب زدیم میچینم رو پاناکوتا وبا ملاقه دقیقه پاناکوتا روش میریزیم ومیزاریم یخچال ۱۲ تا ۲۴
بعد از این مدت با‌کارد نوک تیز کناره ها رو از قالب جدا کرده وبرمیگردونیم رو شینی مورد نظر
عزیزان خامه صبحانه دوست ندارید خامه قنادی بزنید منتهی شکر کمتر بزنید چون خامه قنادی شیرینه
ژله رو با قالب قلب بزرگ قالب بزنید

عزیزان به جای پاناکوتا میتونید از ژله بستنی استفاده کنید ولی به این خوشمزگی نمیشه پاناکوتا بافتی نرم ولطیف داره ولی ژله بستنی کمی منسجم تره در آوردن ژله یا پاناکوتا خیلی راحته بشرطی عجله نداشته باشید وکمی صبر و حوصله میخواد☺

بهترین قالب برای ژله یا پاناکوتا ویا هر دسری که بخواید قالبی دربیارید قالب پلاستیکی یا آلومینیومی هست راحت وبدون دردسر بر میگرده من قالب سیلیکونی زیاد پسند نمیکنم
قالب آلومینیوم ویا تفلون احتیاج به آب گرم وسشوار نداره با روغن مایع خیلی کم چرب کنید وفریزیر بزارید به راحتی از قالب جدا میشه

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Vz9XkYD0FiFDjdQ