🍃🌸🍃
🦅
👌《گلبانگ شادی》👌
🌸رنگینه ن ئارو،،،،،،،،،کنوله وپریان
💚گول و گولزاره ن ،هه تا کرماشان
🌸کنوله وَشه ن،،یانه ش جورگُله ن
💚باخش بهشته ن،،،،،طبیب دله ن
🌸گلبانگ شادی دنیایش گیده ور
💚تمام کنوله و،،،،،،،،،،،،تمام دینور
🌸ساقی مه ریزو،،،پئ پئ جام مئ
💚یاران مه رقصان،، وه ئاهنگ نئ
🌸دل من ئارو،،،،،،، مه یل تو دارو
💚بلکه م خداوند،،حواله ش که رو
🌸سَر وگیانم ،،،،،،،،،،نازارفیدائ تو
💚بکَفو له مِن ،،،،،،، درد وبلای تو
🌸نیلوفر وه ئاو،،،یاسمین وه باخ
💚کچ کردن گردن وَدوریت وه داخ
🌸دلم گرفتار،،،،،،،،،،،مستی چمانت
💚جرگم زام زده ئ،،،،،، تیرموژگانت
🌸سَرم بَ فیدای،، بالا وسایه که ت
💚ده رگاوئاستانه ئ،،گرانمایه که ت
🌸جه دوری بالات،دل بیه ن هیلاک
💚وه در ئاستانه ت،،،کَفته نانه خاک
🌸درمان دردو،،،،،،،،دوای ضعفِ دل
💚بوسی ژه لبت ،،دهن غومچه گول
🌸کرملابسه ن،،،،،،،،،کم که ره فریاد
💚دلبربی وفان،،،،رنجت مه و وه باد
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)🌺
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🦅
👌《گلبانگ شادی》👌
🌸رنگینه ن ئارو،،،،،،،،،کنوله وپریان
💚گول و گولزاره ن ،هه تا کرماشان
🌸کنوله وَشه ن،،یانه ش جورگُله ن
💚باخش بهشته ن،،،،،طبیب دله ن
🌸گلبانگ شادی دنیایش گیده ور
💚تمام کنوله و،،،،،،،،،،،،تمام دینور
🌸ساقی مه ریزو،،،پئ پئ جام مئ
💚یاران مه رقصان،، وه ئاهنگ نئ
🌸دل من ئارو،،،،،،، مه یل تو دارو
💚بلکه م خداوند،،حواله ش که رو
🌸سَر وگیانم ،،،،،،،،،،نازارفیدائ تو
💚بکَفو له مِن ،،،،،،، درد وبلای تو
🌸نیلوفر وه ئاو،،،یاسمین وه باخ
💚کچ کردن گردن وَدوریت وه داخ
🌸دلم گرفتار،،،،،،،،،،،مستی چمانت
💚جرگم زام زده ئ،،،،،، تیرموژگانت
🌸سَرم بَ فیدای،، بالا وسایه که ت
💚ده رگاوئاستانه ئ،،گرانمایه که ت
🌸جه دوری بالات،دل بیه ن هیلاک
💚وه در ئاستانه ت،،،کَفته نانه خاک
🌸درمان دردو،،،،،،،،دوای ضعفِ دل
💚بوسی ژه لبت ،،دهن غومچه گول
🌸کرملابسه ن،،،،،،،،،کم که ره فریاد
💚دلبربی وفان،،،،رنجت مه و وه باد
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)🌺
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
آزادی؟
کدامین آزادی؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش میزنند
سرزمین؟
کدامین سرزمین؟
آن سرزمینی که هر روز به غارتش میبرند؟
آن دشتی که برهوتش کردهاند
یا آن کوهستانی
که صخرهاش، سنگِ مُردهشورخانه شد؟
کدامین است؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی
که بند و زندان زاییده است؟
نمیدانم میهن کدام است!
آزادی کدام است،
نمیدانم!
آن جویباری که در روز روشن
سرچشمهاش را غارت کردید؟
آن معشوقهای که در خواب
چشمهایش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن
بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی
که شبِ چهاردهاش را ربودید؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش میزنند
#شیرکو_بیکس
ترزبان؛ #بابک_زمانی
#دیوار، گزینهٔ اشعار شیرکو بیکس، نشر فصل پنجم
.
خاورمیانهی شاعر از کالبد در همپیچیدهی فقرِ انسانییت به مفهومِ مابهتفاوتِ انسان از انسانییت پرده بَر میدارد در گریز از چشیدنِ طعمِ گرانِ آزادی.
در کنار این جهان متعالیِ آزادی، شمایلی از مرگاندیشی در قوارهی انسانِ شعر است که از پیش بُرِش خورده در اینکه چگونه خدایی در کدام وجهِ وجودیِ انسان سرنوشت را پیش از نوشت، نوشته است ؟
در هم تنیده شدن زبان شعر آمیخته با پیچیدگیِ زیستبومِ شاعر توانسته است وسیعا وسعتی بسازد که میتواند در هر هستی که مخاطب هست را در بر بگیرد
در فرا ذهن شاعر تلنگر است به جهان_انسان و تحریک،
که کجا میتوانم باشم
"هر کجا که باشم"
در شعری دیگر از شیرکو بیکس:
"هر لذتی که میپوشم
یا آستینش دراز است یا کوتاه یا گشاد
هر غمی که میپوشم
دقیق انگار برای من بافته شده
هر کجا که باشم"
ماهییت انسان را
به هر کجا و هر ناکجاآبادی آدرس به قریهای میدهد که معلقات میکند در آبادیِ آزادی.
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
کدامین آزادی؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش میزنند
سرزمین؟
کدامین سرزمین؟
آن سرزمینی که هر روز به غارتش میبرند؟
آن دشتی که برهوتش کردهاند
یا آن کوهستانی
که صخرهاش، سنگِ مُردهشورخانه شد؟
کدامین است؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی
که بند و زندان زاییده است؟
نمیدانم میهن کدام است!
آزادی کدام است،
نمیدانم!
آن جویباری که در روز روشن
سرچشمهاش را غارت کردید؟
آن معشوقهای که در خواب
چشمهایش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن
بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی
که شبِ چهاردهاش را ربودید؟
آزادی، اسبیست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش میزنند
#شیرکو_بیکس
ترزبان؛ #بابک_زمانی
#دیوار، گزینهٔ اشعار شیرکو بیکس، نشر فصل پنجم
.
خاورمیانهی شاعر از کالبد در همپیچیدهی فقرِ انسانییت به مفهومِ مابهتفاوتِ انسان از انسانییت پرده بَر میدارد در گریز از چشیدنِ طعمِ گرانِ آزادی.
در کنار این جهان متعالیِ آزادی، شمایلی از مرگاندیشی در قوارهی انسانِ شعر است که از پیش بُرِش خورده در اینکه چگونه خدایی در کدام وجهِ وجودیِ انسان سرنوشت را پیش از نوشت، نوشته است ؟
در هم تنیده شدن زبان شعر آمیخته با پیچیدگیِ زیستبومِ شاعر توانسته است وسیعا وسعتی بسازد که میتواند در هر هستی که مخاطب هست را در بر بگیرد
در فرا ذهن شاعر تلنگر است به جهان_انسان و تحریک،
که کجا میتوانم باشم
"هر کجا که باشم"
در شعری دیگر از شیرکو بیکس:
"هر لذتی که میپوشم
یا آستینش دراز است یا کوتاه یا گشاد
هر غمی که میپوشم
دقیق انگار برای من بافته شده
هر کجا که باشم"
ماهییت انسان را
به هر کجا و هر ناکجاآبادی آدرس به قریهای میدهد که معلقات میکند در آبادیِ آزادی.
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
☆ ایران ☆
من زادگاه کوروشم
آزاده ای پر شورشم
من شهر پاک آرشم
خون تن سیاوشم
از غرب از ماد آمدم
از گلشن داد آمدم
من شیر مرد پارسم
موج خلیج فارسم
من پارتم اشکانیم
ارژنگ پاک مانی ام
شهنامه فردوسی ام
اعجاز نظم طوسی ام
من کاوه آهنگرم
تاب ستم را ناورم
از چرم پرچم ساختم
تا بر ستمگر تاختم
سرباز مام میهنم
گودرز و گیو و بیژنم
سهراب خون غلتیده ام
پور پدر نادیده ام
من داریوش پر جلال
آن پادشاه بی مثال
باد خشایارشا منم
سرداربی پروا منم
نام مرا فریاد کن
ازطاق بستان یاد کن
همرزم و همراهش منم
گهواره دانش منم
هم یسن و یسنا داشتم
خرده اوستا داشتم
من سومینم داریوش
آن شاه خونین و خموش
یورش به قیصربرده ام
تیغ ازسکندرخورده ام
یک شاه اما بی سپاه
با دشمنانش بی پناه
جنگید و کشت و کشته شد
تاجش به خون آغشته شد
کس برتنش دستی نبرد
تا آریو برزن نمرد
داغ دل یونانیان
من سورن اشکانیم
من تخت جمشید جمم
کسری وشوش ارگ بمم
من اردشیر بابکم
گیتی به نوک ناوکم
نوشیروانم شاه داد
از دوده بابک نژاد
یعقوب لیثم نادرم
من مازیارم طاهرم
تیغ کریم زندیم
ختم حقارتمندیم
من دیوهای مست را
تورانیان پست را
من دختران بی پدر
من مادران بی پسر
بسیار برخود دیده ام
وز داغشان رنجیده ام
من پور فرخزاد را
آن پاک دین راد را
دیدم که درجنگ ونبرد
با دشمن ایران چه کرد
آتشگهم ویرانه شد
ایزد ز ما بیگانه شد
می کوفت سوت تازیان
تا قرن ها برپشتمان
کردندخونینم جگر
ضحاک ها بار دگر
ذلت خدایا تا کجا
قوم قجر شد پادشاه
ازجور شاهان قجر
آن بزدلان بی جگر
صد تکه ام تاراج شد
سهم خراج وباج شد
امروز بی بال و پرم
افتاده دیهیم از سرم
اما #اهورا زنده باد
سوشیانت هم پاینده باد
روزی رسدهورمزدپاک
دستی کشد بر روی خاک
آن روز ایران را ببین
برتر ز مصر و روم و چین
با فر یزدان آشنا
از بند اهریمن رها
چون آریاییم نژاد
نامم خدا ایران نهاد.
🍃🔥🍃🔥🍃🔥🍃🔥🍃
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
من زادگاه کوروشم
آزاده ای پر شورشم
من شهر پاک آرشم
خون تن سیاوشم
از غرب از ماد آمدم
از گلشن داد آمدم
من شیر مرد پارسم
موج خلیج فارسم
من پارتم اشکانیم
ارژنگ پاک مانی ام
شهنامه فردوسی ام
اعجاز نظم طوسی ام
من کاوه آهنگرم
تاب ستم را ناورم
از چرم پرچم ساختم
تا بر ستمگر تاختم
سرباز مام میهنم
گودرز و گیو و بیژنم
سهراب خون غلتیده ام
پور پدر نادیده ام
من داریوش پر جلال
آن پادشاه بی مثال
باد خشایارشا منم
سرداربی پروا منم
نام مرا فریاد کن
ازطاق بستان یاد کن
همرزم و همراهش منم
گهواره دانش منم
هم یسن و یسنا داشتم
خرده اوستا داشتم
من سومینم داریوش
آن شاه خونین و خموش
یورش به قیصربرده ام
تیغ ازسکندرخورده ام
یک شاه اما بی سپاه
با دشمنانش بی پناه
جنگید و کشت و کشته شد
تاجش به خون آغشته شد
کس برتنش دستی نبرد
تا آریو برزن نمرد
داغ دل یونانیان
من سورن اشکانیم
من تخت جمشید جمم
کسری وشوش ارگ بمم
من اردشیر بابکم
گیتی به نوک ناوکم
نوشیروانم شاه داد
از دوده بابک نژاد
یعقوب لیثم نادرم
من مازیارم طاهرم
تیغ کریم زندیم
ختم حقارتمندیم
من دیوهای مست را
تورانیان پست را
من دختران بی پدر
من مادران بی پسر
بسیار برخود دیده ام
وز داغشان رنجیده ام
من پور فرخزاد را
آن پاک دین راد را
دیدم که درجنگ ونبرد
با دشمن ایران چه کرد
آتشگهم ویرانه شد
ایزد ز ما بیگانه شد
می کوفت سوت تازیان
تا قرن ها برپشتمان
کردندخونینم جگر
ضحاک ها بار دگر
ذلت خدایا تا کجا
قوم قجر شد پادشاه
ازجور شاهان قجر
آن بزدلان بی جگر
صد تکه ام تاراج شد
سهم خراج وباج شد
امروز بی بال و پرم
افتاده دیهیم از سرم
اما #اهورا زنده باد
سوشیانت هم پاینده باد
روزی رسدهورمزدپاک
دستی کشد بر روی خاک
آن روز ایران را ببین
برتر ز مصر و روم و چین
با فر یزدان آشنا
از بند اهریمن رها
چون آریاییم نژاد
نامم خدا ایران نهاد.
🍃🔥🍃🔥🍃🔥🍃🔥🍃
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
به سویرت نازار .پابس آمنه نان
بئ فریارس و....بئ کس آمنه نان😭
《رنگین کمان عشق2》❤️
🌿جژن شادئ و،،،هُلهُله سویرش
💔هر دم مَژنَفئ،،،،،وه راه دورش
🌿نفیر شاوازی،،،،،مِیَو بَ گوشم
💘پری دلبرم،،،،،،گُل گبری پوشم
🌿گل گبریش چین چین زلفش بی پرچین
دیدم اسروخوین مه وارو چین چین
🌿دلبرنازم،،،،،،،،،،عروس دیگران
💔چرخان و َدورش حلقه گلرخان
🌿آهنگی قرآن ،،،،،،،نغمه بلبلان
💘بَ اسرئ چَم و،،ناله م پیچیان
🌿سفرهء عقدی دل آینه وارانه ن
💔گُلگبری پوشم، وه پای قرآنه ن
🌿توعهد ووفات چنئ مِن بستَن
💘قول وقرارت،،پئ چئ شکستَن
🌿زران شاهدبو،،،،،،پیرافته آگاه
💔قول وقرارت،،،،،، نیَه ن بئ وفا
🌿توتبات کردن،،،،،فریشته بختم
💘تو سیات کردن،،سفیدی رختم
🌿توقَسَمِت وارد بَ واده ئ وَهار
💔بَ پیرعاشقان پیرافته ئ نازار
🌿تو قَسَمِت وارد بَ صفای گُلان
💘بَ زنجیر گردن،،،تمام عاشقان
🌿توقَسَمت واردبَ باخان پریان
💔بَ ثمرباخ و،،،،،رنجی باخوان
🌿توقَسَمت وارد،،،بَ قله ی زران
💘بَ سیاتَونَه و،،،،،دره ئ بانیان
🌿هیهات عروسیت،مُهیا کرده ن
💔پئ شکنجه من توبرپات کردن
🌿شرط بو تاابد،،،سیاو کَیه وَر
💘تا آخر دنیا و،،،انقراض بشر
🌿قَسم بَ موژه و،،،،ابرو کمانت
💔هفت رنگ لیوِ،،،،رنگین کمانت
🌿قَسَم بَ آیینه و شمع و قرآنت
💘دل بی وفا و،،،،،،،،نامهربانت
🌿بعدازتو نازار،،،،دنیام تمام بو
💔رخت دامادی وه من حرام بو
🌿ار وه پیرافته،،،،،،کرئ نفرینت
💘دس پاچه م مَکونام شیرینت
🌿تاچَم کاره کَو،،،،،باخم بئ بَرّن
💔قد زرانِ کَاو،،،،،،رنجم بئ ورَن
🌿صدزران اندوه،،،،،،لوانه سَر یو
💘رمیان وه سرم وه داخم بئ تو
🌿صدپیرافته شمع صدپیرافته غم
💔جمع بیَن وَچم،،مَگرَو وَه دیده م
🌿ستاره ئ بختم،،، ناپیدا و گُمن
💘تاروژ محشر،،،،،،،آلوده ی غمن
🌿ای هانه چیا،،،،سینه م سوچیا
💔یاربی وفا،،،،،،،،کشتم بی گناه
🌿گردونه گردان،،،ای قله ئ زران
💘واچه گُلرخان،،،،،،،تمام بگراوان
🌿ای زرانِ کَاو،،،،،،داخم بِپیاره و
💔آسمانِ کاو،،،،،،،،،،ونیم بواره و
🌿هانه گوره گم،،،اسری چاوه گم
💘ونیم بواره،،،،،جه دس چاره گم
🌿جرگم لَت لَتَن،،،،،،،،لیوم تژنتَن
💔اسرئ چَمانم،،،،هانه گَورَه تَن
🌿وَداخم دشتان،،تمام بئ ویران
💘پیرافته گریان،،،زرانیش رمیان
🌿بانیان تباه،،،،،هانه چیاسوچیا
💔هانافر کافر،،،،مَگرَه و بئ صدا
🌿ائ وَره زردم،،،،،دروین پر دردم
💘غم بارم بیَه ن،،،،،،،وه آه سردم
🌿کاشکائ هرایشودنیابسوچیائ
💔دَروبانَگم،،،،،،،،،،،تمام بِهوُرائ
🌿کاشکائ بتوچیائ،،عقدکنانَگت
💘یاگه ر بِمَردائ،،،،،،،،دَزورانَگت
🌿کاشکائ هرایشو،،نَیاوائ سحر
💔بِمَردائ کرملا،،،،،وه باخ نیرومر
🌿باده م بَ ساقی ،،،گرفتاره نان
💘پئ مرگِ عشقم،،،،،عزاباره نان
🌿باده م بَ ساقی،،،،،،،کَرَه خرابم
💔یار بئ وفا،،،،،،،،،کرده ن جوابم
🌿بئ وفاعشقش،،جورداری ویه ن
💘بار وبّرجه وئی هرگیزکی دیه ن؟
🌿توم وه شوره زار،هرکس بشانو
💔دردی کرملا،،،،♨️،،مگر بزانو
💘کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
سروده شده در پاییز ماه سال1377خورشیدی👌👍
👉 @K_a_yass
بئ فریارس و....بئ کس آمنه نان😭
《رنگین کمان عشق2》❤️
🌿جژن شادئ و،،،هُلهُله سویرش
💔هر دم مَژنَفئ،،،،،وه راه دورش
🌿نفیر شاوازی،،،،،مِیَو بَ گوشم
💘پری دلبرم،،،،،،گُل گبری پوشم
🌿گل گبریش چین چین زلفش بی پرچین
دیدم اسروخوین مه وارو چین چین
🌿دلبرنازم،،،،،،،،،،عروس دیگران
💔چرخان و َدورش حلقه گلرخان
🌿آهنگی قرآن ،،،،،،،نغمه بلبلان
💘بَ اسرئ چَم و،،ناله م پیچیان
🌿سفرهء عقدی دل آینه وارانه ن
💔گُلگبری پوشم، وه پای قرآنه ن
🌿توعهد ووفات چنئ مِن بستَن
💘قول وقرارت،،پئ چئ شکستَن
🌿زران شاهدبو،،،،،،پیرافته آگاه
💔قول وقرارت،،،،،، نیَه ن بئ وفا
🌿توتبات کردن،،،،،فریشته بختم
💘تو سیات کردن،،سفیدی رختم
🌿توقَسَمِت وارد بَ واده ئ وَهار
💔بَ پیرعاشقان پیرافته ئ نازار
🌿تو قَسَمِت وارد بَ صفای گُلان
💘بَ زنجیر گردن،،،تمام عاشقان
🌿توقَسَمت واردبَ باخان پریان
💔بَ ثمرباخ و،،،،،رنجی باخوان
🌿توقَسَمت وارد،،،بَ قله ی زران
💘بَ سیاتَونَه و،،،،،دره ئ بانیان
🌿هیهات عروسیت،مُهیا کرده ن
💔پئ شکنجه من توبرپات کردن
🌿شرط بو تاابد،،،سیاو کَیه وَر
💘تا آخر دنیا و،،،انقراض بشر
🌿قَسم بَ موژه و،،،،ابرو کمانت
💔هفت رنگ لیوِ،،،،رنگین کمانت
🌿قَسَم بَ آیینه و شمع و قرآنت
💘دل بی وفا و،،،،،،،،نامهربانت
🌿بعدازتو نازار،،،،دنیام تمام بو
💔رخت دامادی وه من حرام بو
🌿ار وه پیرافته،،،،،،کرئ نفرینت
💘دس پاچه م مَکونام شیرینت
🌿تاچَم کاره کَو،،،،،باخم بئ بَرّن
💔قد زرانِ کَاو،،،،،،رنجم بئ ورَن
🌿صدزران اندوه،،،،،،لوانه سَر یو
💘رمیان وه سرم وه داخم بئ تو
🌿صدپیرافته شمع صدپیرافته غم
💔جمع بیَن وَچم،،مَگرَو وَه دیده م
🌿ستاره ئ بختم،،، ناپیدا و گُمن
💘تاروژ محشر،،،،،،،آلوده ی غمن
🌿ای هانه چیا،،،،سینه م سوچیا
💔یاربی وفا،،،،،،،،کشتم بی گناه
🌿گردونه گردان،،،ای قله ئ زران
💘واچه گُلرخان،،،،،،،تمام بگراوان
🌿ای زرانِ کَاو،،،،،،داخم بِپیاره و
💔آسمانِ کاو،،،،،،،،،،ونیم بواره و
🌿هانه گوره گم،،،اسری چاوه گم
💘ونیم بواره،،،،،جه دس چاره گم
🌿جرگم لَت لَتَن،،،،،،،،لیوم تژنتَن
💔اسرئ چَمانم،،،،هانه گَورَه تَن
🌿وَداخم دشتان،،تمام بئ ویران
💘پیرافته گریان،،،زرانیش رمیان
🌿بانیان تباه،،،،،هانه چیاسوچیا
💔هانافر کافر،،،،مَگرَه و بئ صدا
🌿ائ وَره زردم،،،،،دروین پر دردم
💘غم بارم بیَه ن،،،،،،،وه آه سردم
🌿کاشکائ هرایشودنیابسوچیائ
💔دَروبانَگم،،،،،،،،،،،تمام بِهوُرائ
🌿کاشکائ بتوچیائ،،عقدکنانَگت
💘یاگه ر بِمَردائ،،،،،،،،دَزورانَگت
🌿کاشکائ هرایشو،،نَیاوائ سحر
💔بِمَردائ کرملا،،،،،وه باخ نیرومر
🌿باده م بَ ساقی ،،،گرفتاره نان
💘پئ مرگِ عشقم،،،،،عزاباره نان
🌿باده م بَ ساقی،،،،،،،کَرَه خرابم
💔یار بئ وفا،،،،،،،،،کرده ن جوابم
🌿بئ وفاعشقش،،جورداری ویه ن
💘بار وبّرجه وئی هرگیزکی دیه ن؟
🌿توم وه شوره زار،هرکس بشانو
💔دردی کرملا،،،،♨️،،مگر بزانو
💘کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
سروده شده در پاییز ماه سال1377خورشیدی👌👍
👉 @K_a_yass
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
«قطعه ادبی»
زمین آرام است
کوه آرام است
آسمان آرام است
موجی برخواست وجهان به تلاطم افتادوخداوندقطعه ای ازبهشت رادرزمین به امانت گذاشت وکندوله قدکشید
کندوله❤️
ای یادگارباستان،سرزمین پاکان
سبزدرسبزندتاکستانهایت.دسته دسته سینه سرخان مهاجردرآسمانت طواف می کنندهرنفس که نام توبرلبانم شکوفامی شودبرمستی ام می افزاید
پیش ازمن اجدادم عاشقت بوده اند وبرخاک پاکت بوسه ها زده اند،اجدادم زبان تورابهترازمن می دانستند،به توکه فکرمیکنم،دهانم طعم گیلاس میدهد،به توکه فکرمی کنم،بیخودازخودمی شوم وبعدمیبینم که عاشقت هستم،ازتوکه حرف میزنم،شعرمیریزدازچشمانم،دوست دارم مثل پرندگان همیشه درهوای عاشقی ات پروازکنم،گویی قرن هاست که لب به لب شعرهای عاشقانه می سراییم،من بالحجه مادری ام وتو بانغمه های جادویی کوهستانهایت،
من ایستاده ام ستبرچون کوه زرانت وآوازمی خوانم سرسبزچون دشتانت وجاری می شوم زلال چون بانیانت،من عطرنفس هایت رادردلم میریزم ودرکوچه پس کوچه های شعرم قدم می زنم ونام مبارک توبرلبانم می روید،،،،
🌹کرم اله امیری(ک،الف،یاس)
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
«قطعه ادبی»
زمین آرام است
کوه آرام است
آسمان آرام است
موجی برخواست وجهان به تلاطم افتادوخداوندقطعه ای ازبهشت رادرزمین به امانت گذاشت وکندوله قدکشید
کندوله❤️
ای یادگارباستان،سرزمین پاکان
سبزدرسبزندتاکستانهایت.دسته دسته سینه سرخان مهاجردرآسمانت طواف می کنندهرنفس که نام توبرلبانم شکوفامی شودبرمستی ام می افزاید
پیش ازمن اجدادم عاشقت بوده اند وبرخاک پاکت بوسه ها زده اند،اجدادم زبان تورابهترازمن می دانستند،به توکه فکرمیکنم،دهانم طعم گیلاس میدهد،به توکه فکرمی کنم،بیخودازخودمی شوم وبعدمیبینم که عاشقت هستم،ازتوکه حرف میزنم،شعرمیریزدازچشمانم،دوست دارم مثل پرندگان همیشه درهوای عاشقی ات پروازکنم،گویی قرن هاست که لب به لب شعرهای عاشقانه می سراییم،من بالحجه مادری ام وتو بانغمه های جادویی کوهستانهایت،
من ایستاده ام ستبرچون کوه زرانت وآوازمی خوانم سرسبزچون دشتانت وجاری می شوم زلال چون بانیانت،من عطرنفس هایت رادردلم میریزم ودرکوچه پس کوچه های شعرم قدم می زنم ونام مبارک توبرلبانم می روید،،،،
🌹کرم اله امیری(ک،الف،یاس)
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
کندوله یعنئ خاطرات عشق دلبر
سرنوشت تلخ ونافرجام دو کبوتر😭
《 رنگین کمان عشق 1 》❤️
🌷دلم اسیره ن بَ عشق یاری
🌿یاری بالا برزوبس ستمکاری
🌷یاری بی وفا و دیده خماری
🌿دیده خونریزو شیرین گفتاری
🌷یاری زیبارُخساروگیسوپریشان
🌿وَبرقئ نگاش یانه م بی ویران
🌷برقئ چمانش دان وه بربادم
🌿آو شکر پاره ئ شریف آبادم
🌷نام عزیزش ،،،، دوا بخشمه ن
🌿کام شیرینش ،، شفابخشمه ن
🌷خلخاله ئ دسش طلاوالماسه ن
🌿سورئ لبانش هه جور گیلاسه ن
🌷رنگ چمانش،،،،،،، آبی آسمان
🌿عشقش ستارهء قلبئ کرملان
🌷گردن بلوری،،،،،لیوِش قیطانی
🌿کمر باریک و،،،ابروش کمانی
🌷پیچ زلفانش،،،،،کمندئ دِله ن
🌿ناله ئ بلبلان،،،وه دورئ گُله ن
🌷ظاهر مسلمان،،،،،دلش کافره ن
🌿پرئ رخساره ئ ،سَر هانافره ن
🌷دیده ش فریبا،،،،،،،دلش دلربا
🌿جه حسرت لیوش قامتم دو تا
🌷اگرچئ عشقش وه دادم یاوان
🌿وه تیرئ موژه،،،جرگم شکاوان
🌷گل وه گلزاران جلوه ش نمنده ن
🌿تاگه رخساره ئ،،، دلبرم دیده ن
🌷وه ناوخوشگلان یاره گم فرده ن
🌿صدجورکرملاوه عشقش مرده ن
🌷نه فقط کلیایئ،،،،،،،،،یاگه دینور
🌿وصف زیبائیش دنیاش گیده ور
🌷یاره گم زیبان،،،،،،،،دنیا مَزانو
🌿کرملا وه پاش،،،،،کفتن وه زانو
🌷اگربگذرو،،،،،،، جه رائ سمایله
🌿هاوار هیز مَیرو،،، جه گِرد کنوله
🌷کرملاوه عشق،، دنیاش ویرانه ن
🌿جورَگی مجنون،رسوای جهانه ن
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
👉 @K_a_yass
سرنوشت تلخ ونافرجام دو کبوتر😭
《 رنگین کمان عشق 1 》❤️
🌷دلم اسیره ن بَ عشق یاری
🌿یاری بالا برزوبس ستمکاری
🌷یاری بی وفا و دیده خماری
🌿دیده خونریزو شیرین گفتاری
🌷یاری زیبارُخساروگیسوپریشان
🌿وَبرقئ نگاش یانه م بی ویران
🌷برقئ چمانش دان وه بربادم
🌿آو شکر پاره ئ شریف آبادم
🌷نام عزیزش ،،،، دوا بخشمه ن
🌿کام شیرینش ،، شفابخشمه ن
🌷خلخاله ئ دسش طلاوالماسه ن
🌿سورئ لبانش هه جور گیلاسه ن
🌷رنگ چمانش،،،،،،، آبی آسمان
🌿عشقش ستارهء قلبئ کرملان
🌷گردن بلوری،،،،،لیوِش قیطانی
🌿کمر باریک و،،،ابروش کمانی
🌷پیچ زلفانش،،،،،کمندئ دِله ن
🌿ناله ئ بلبلان،،،وه دورئ گُله ن
🌷ظاهر مسلمان،،،،،دلش کافره ن
🌿پرئ رخساره ئ ،سَر هانافره ن
🌷دیده ش فریبا،،،،،،،دلش دلربا
🌿جه حسرت لیوش قامتم دو تا
🌷اگرچئ عشقش وه دادم یاوان
🌿وه تیرئ موژه،،،جرگم شکاوان
🌷گل وه گلزاران جلوه ش نمنده ن
🌿تاگه رخساره ئ،،، دلبرم دیده ن
🌷وه ناوخوشگلان یاره گم فرده ن
🌿صدجورکرملاوه عشقش مرده ن
🌷نه فقط کلیایئ،،،،،،،،،یاگه دینور
🌿وصف زیبائیش دنیاش گیده ور
🌷یاره گم زیبان،،،،،،،،دنیا مَزانو
🌿کرملا وه پاش،،،،،کفتن وه زانو
🌷اگربگذرو،،،،،،، جه رائ سمایله
🌿هاوار هیز مَیرو،،، جه گِرد کنوله
🌷کرملاوه عشق،، دنیاش ویرانه ن
🌿جورَگی مجنون،رسوای جهانه ن
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌
👉 @K_a_yass
#نازپرئ
میخواهم برگردم.
#جاده_دینوررا،
#رودخانه_بانیان را،
و مسیر #ده_متری تا #کندوله را...!
به آنجا که تو ایستادهای.
زمین برگردد و خورشید تمام مسیر را دور بزند...!
کنارت بایستم و یادم برود،
که بگویم "دوستت دارم"
شاید ماندنی شدی!
شاید،
شاید...
من هنوز هم با این شایدها
زندهام...
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
میخواهم برگردم.
#جاده_دینوررا،
#رودخانه_بانیان را،
و مسیر #ده_متری تا #کندوله را...!
به آنجا که تو ایستادهای.
زمین برگردد و خورشید تمام مسیر را دور بزند...!
کنارت بایستم و یادم برود،
که بگویم "دوستت دارم"
شاید ماندنی شدی!
شاید،
شاید...
من هنوز هم با این شایدها
زندهام...
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
#تیکه
رنج بردن باعث فهمیدن میشود و ذهن را به تلاش برای شناختن وا میدارد. تا اینکه قواعد زندگی و تلخی و سختی را میشناسد و به درك و شعور میرسد.
ولی وقتی به فهمیدن و درك رسیدی، از آن به بعد دیگر خود فهمیدن باعث رنجت میشود. دیگر هم از فهمیدن خودت رنج میبری، هم رنج فهمیدن آنچه دیگران درك نمیکنند و نمیفهمند و نمیبینند، به جانت نیش میزند و آزارت میدهد.
ولی هر قدر در نادانی میشود درجا زد، در فهمیدن نمیشود. وقتی چشمهایت باز شد، دیگر نمیتوانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی.
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
رنج بردن باعث فهمیدن میشود و ذهن را به تلاش برای شناختن وا میدارد. تا اینکه قواعد زندگی و تلخی و سختی را میشناسد و به درك و شعور میرسد.
ولی وقتی به فهمیدن و درك رسیدی، از آن به بعد دیگر خود فهمیدن باعث رنجت میشود. دیگر هم از فهمیدن خودت رنج میبری، هم رنج فهمیدن آنچه دیگران درك نمیکنند و نمیفهمند و نمیبینند، به جانت نیش میزند و آزارت میدهد.
ولی هر قدر در نادانی میشود درجا زد، در فهمیدن نمیشود. وقتی چشمهایت باز شد، دیگر نمیتوانی آن را ببندی و خودت را به نفهمی بزنی.
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
#تیکه_کتاب
برای مردم تفکر همچون باری طاقتفرساست. بنابراین همان قدری که کار حرفهایشان ایجاب میکند میاندیشند و همانقدری که برای تفریحاتِ مختلفشان لازم است و نیز برای گفتگو و بازی، که ازین رو باید طوری ترتیب داده شوند که آنها بتوانند با حداقل اندیشهی ممکن کارشان را پیش ببرند ولی اگر در اوقات فراغتشان چنین تسهیلاتی نداشته باشند به جای اینکه کتابی به دست بگیرند و قدرت اندیشهشان را محک بزنند، ساعتها کنار پنجره ولو میشوند و به پیش پا افتادهترین اتفاقات چشم میدوزند و به این ترتیب واقعا برایمان میشوند مصداق این سخن آریوستو که: چه رقت آورند ساعاتِ بیکاریِ نادانان!
📕 #متعلقات_و_ملحقات
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
برای مردم تفکر همچون باری طاقتفرساست. بنابراین همان قدری که کار حرفهایشان ایجاب میکند میاندیشند و همانقدری که برای تفریحاتِ مختلفشان لازم است و نیز برای گفتگو و بازی، که ازین رو باید طوری ترتیب داده شوند که آنها بتوانند با حداقل اندیشهی ممکن کارشان را پیش ببرند ولی اگر در اوقات فراغتشان چنین تسهیلاتی نداشته باشند به جای اینکه کتابی به دست بگیرند و قدرت اندیشهشان را محک بزنند، ساعتها کنار پنجره ولو میشوند و به پیش پا افتادهترین اتفاقات چشم میدوزند و به این ترتیب واقعا برایمان میشوند مصداق این سخن آریوستو که: چه رقت آورند ساعاتِ بیکاریِ نادانان!
📕 #متعلقات_و_ملحقات
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
Forwarded from کانال بزرگ موسیقی سنتی
✍من عاشق چشمت شدم
وقتی گریبان عدم، با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را، پیش از ازل می آفرید
وقــتی زمـــین ناز تـو را، در آسمانها می کشید
وقــتی عـــطش طعم تو را، با اشکهایم می چشید
مـــن عــــاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی
چــــیزی نـــمی دانــم از این، دیــــوانگی و عــــاقلی
یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود
آن دم کـــــه چـــــشمانت مــــرا، از عمق چشمانم ربود
وقــــتی که من عـــاشق شدم، شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمــــینی تــــر شــــد و، عـــــالم بـــه آدم سجده کرد
مــــــــــــن بـــودم و چــــشمان تـــو، نــــه آتشی و نــه گلی
چـــــــیزی نـــــــــمی دانم از ایـــــــن، دیـــــوانگی و عــاقلی
#افشین_یدالهی
وقتی گریبان عدم، با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را، پیش از ازل می آفرید
وقــتی زمـــین ناز تـو را، در آسمانها می کشید
وقــتی عـــطش طعم تو را، با اشکهایم می چشید
مـــن عــــاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی
چــــیزی نـــمی دانــم از این، دیــــوانگی و عــــاقلی
یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود
آن دم کـــــه چـــــشمانت مــــرا، از عمق چشمانم ربود
وقــــتی که من عـــاشق شدم، شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمــــینی تــــر شــــد و، عـــــالم بـــه آدم سجده کرد
مــــــــــــن بـــودم و چــــشمان تـــو، نــــه آتشی و نــه گلی
چـــــــیزی نـــــــــمی دانم از ایـــــــن، دیـــــوانگی و عــاقلی
#افشین_یدالهی
Forwarded from کانال بزرگ موسیقی سنتی
مردی که سکوت را می فهمد
قلبی در کوهساران دارد
او هر روز
دور گورستان شهر می دود
و خیس و کبود بر می گردد
تا با گلوله ای
که در جانش پنهان است
خلوت کند
هراس او
همه از مردن پیش از مرگ است
از نوری که از او عبور کند
ماه شب پای اوست
و زنجره ها
و قلبی که هر دم
از شنیدن شلیک گلوله ای
به خواب می شود
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
قلبی در کوهساران دارد
او هر روز
دور گورستان شهر می دود
و خیس و کبود بر می گردد
تا با گلوله ای
که در جانش پنهان است
خلوت کند
هراس او
همه از مردن پیش از مرگ است
از نوری که از او عبور کند
ماه شب پای اوست
و زنجره ها
و قلبی که هر دم
از شنیدن شلیک گلوله ای
به خواب می شود
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
قدم هایم رسیده بود
قبل از آنکه جوانهای
از درون خشکی بیرون بزند
قبل از اینکه گل ها
از بوی تعفن زمستان خسته شده باشند
رسید پاهایم
قبل از اینکه برای زندگی
حریص شده باشد
خانهای که با خون من زنده شد
قبل از تمام آن نگاه ها
که برای فرار از ترس
انگشتشان سمتم بود
من خسته بودم
برای تنوع هم که شده
چند روزی کاش غصه برای
تازه کاری باشد
من دیگر کارکشته شدهام
بس که پاهایم
قبل از خوشی رسید
با گریه راه افتادم
و هرگاه رسیدم
شب با لبخند رفته بود
اینجا برای قلبم
سینهای میخواهم
برای دست هایم چاقویی
میخواهم به سینهام
نمای آسمان را نشان دهم
و به قلبم بگویم
خون را اشتباه فرستادی یک عمر
اینجا به زنده بودن
جایزهای متعلق نیست
هر چه هست
با سیاهی میرود
و من
و من
سیاه ترین هم باشم
ذرهای خوشی چکه نمیکند
از شریان های زندگیام
روز ترین هم باشم
دلش روشن میشود
ببین
پاهایم زودتر از بهار رسید
شاید جایی
برای گریه ایستادم
تا این جوانه ها گریه های
این تابلوی نقاشی
را نبینند
غصه هایم
برای این بهار زیادی متعفن بود
وسط زمستان
نمای روز برفی را
نشان سینهام دادم
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
قبل از آنکه جوانهای
از درون خشکی بیرون بزند
قبل از اینکه گل ها
از بوی تعفن زمستان خسته شده باشند
رسید پاهایم
قبل از اینکه برای زندگی
حریص شده باشد
خانهای که با خون من زنده شد
قبل از تمام آن نگاه ها
که برای فرار از ترس
انگشتشان سمتم بود
من خسته بودم
برای تنوع هم که شده
چند روزی کاش غصه برای
تازه کاری باشد
من دیگر کارکشته شدهام
بس که پاهایم
قبل از خوشی رسید
با گریه راه افتادم
و هرگاه رسیدم
شب با لبخند رفته بود
اینجا برای قلبم
سینهای میخواهم
برای دست هایم چاقویی
میخواهم به سینهام
نمای آسمان را نشان دهم
و به قلبم بگویم
خون را اشتباه فرستادی یک عمر
اینجا به زنده بودن
جایزهای متعلق نیست
هر چه هست
با سیاهی میرود
و من
و من
سیاه ترین هم باشم
ذرهای خوشی چکه نمیکند
از شریان های زندگیام
روز ترین هم باشم
دلش روشن میشود
ببین
پاهایم زودتر از بهار رسید
شاید جایی
برای گریه ایستادم
تا این جوانه ها گریه های
این تابلوی نقاشی
را نبینند
غصه هایم
برای این بهار زیادی متعفن بود
وسط زمستان
نمای روز برفی را
نشان سینهام دادم
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
سلام ودرودها ببخشیددوستان دیرخدمت رسیدم🙏
بنام : " درد وطن "
ای که چشمانِ تو از ماتم و اندوه تَر است
سهمِ چشمانِ من از مالِ شما بیشتر است
ما مسلمان و به جُز ما همه در کُفر ولی
آتشِ خشمِ خدا بر سرِ ما شعله ور است
هر چه بارانِ بلا بر سرِ ما نازل شد
طبقِ معمول شنیدیم قضا و قَدَر است
این چه داغیست که بر جان و تنِ ما افتاد؟
این چه آهیست که در سینهِ ما مستتر است؟
لافِ مَردی نزن ای جیره خورِ نامَردان
مردِ صادق پیِ نان نیست رفیقِ خطر است
انگِ یاغیگری و فتنـه نزن بر مردم
هر کسی هموطنم کُشت خودش فتنه گر است
از من و جمله اراذل چه توقّع داری؟
قاضیِ معرکه وقتی که به دنبالِ شَر است
این هم از ذاتِ بد و سیرتِ جلّادان است
گـردنِ مردمِ آزاده به زیرِ تبـر است !
طفلِ معصومِ وطن راه به جایی نَبرَد
تا اسیرِ دو سه تا بی خِرَد و کلّه خر است
دلِ چوپان و کشاورز و رعیّت خون شد
کدخدای دهِ ما بس که بد و بی پدر است
به خدای تو قسم لایقِ سلطانی نیست
آنکه از حالِ من و حالِ شما بی خبر است
شاعر و اهلِ هنر در وطنِ خویش غریب
صاحبِ فکر و قلم بی رمَق و در به در است
یارب این شهر چه شهریست ؟ که فرزندِ وطن
چمدان بسته و ناچار به فکرِ سفر است !
هر که بشکست دلی پاک تقاصَش باقیست
تو مپندار که آهِ دلِ ما بی اثر است
این درختی که چهل سال از عمرش رفته
چوبِ خُشکیست که سرما زده و بی ثمر است
بعدِ پاییز و زمستان برسد فصلِ بهار
آخرِ این شبِ تاریک طلوعِ سحر است
هُنر آن نیست که در خدمتِ ناکس باشد
هر که از دردِ وطن گفت خدای هُنر است
شیخ و زاهد نپسندند اگر حرفِ مرا
شعرِ ناقابلِ من پیشِ خدا معتبر است
👌شعری حماسی و سیاسی
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
بنام : " درد وطن "
ای که چشمانِ تو از ماتم و اندوه تَر است
سهمِ چشمانِ من از مالِ شما بیشتر است
ما مسلمان و به جُز ما همه در کُفر ولی
آتشِ خشمِ خدا بر سرِ ما شعله ور است
هر چه بارانِ بلا بر سرِ ما نازل شد
طبقِ معمول شنیدیم قضا و قَدَر است
این چه داغیست که بر جان و تنِ ما افتاد؟
این چه آهیست که در سینهِ ما مستتر است؟
لافِ مَردی نزن ای جیره خورِ نامَردان
مردِ صادق پیِ نان نیست رفیقِ خطر است
انگِ یاغیگری و فتنـه نزن بر مردم
هر کسی هموطنم کُشت خودش فتنه گر است
از من و جمله اراذل چه توقّع داری؟
قاضیِ معرکه وقتی که به دنبالِ شَر است
این هم از ذاتِ بد و سیرتِ جلّادان است
گـردنِ مردمِ آزاده به زیرِ تبـر است !
طفلِ معصومِ وطن راه به جایی نَبرَد
تا اسیرِ دو سه تا بی خِرَد و کلّه خر است
دلِ چوپان و کشاورز و رعیّت خون شد
کدخدای دهِ ما بس که بد و بی پدر است
به خدای تو قسم لایقِ سلطانی نیست
آنکه از حالِ من و حالِ شما بی خبر است
شاعر و اهلِ هنر در وطنِ خویش غریب
صاحبِ فکر و قلم بی رمَق و در به در است
یارب این شهر چه شهریست ؟ که فرزندِ وطن
چمدان بسته و ناچار به فکرِ سفر است !
هر که بشکست دلی پاک تقاصَش باقیست
تو مپندار که آهِ دلِ ما بی اثر است
این درختی که چهل سال از عمرش رفته
چوبِ خُشکیست که سرما زده و بی ثمر است
بعدِ پاییز و زمستان برسد فصلِ بهار
آخرِ این شبِ تاریک طلوعِ سحر است
هُنر آن نیست که در خدمتِ ناکس باشد
هر که از دردِ وطن گفت خدای هُنر است
شیخ و زاهد نپسندند اگر حرفِ مرا
شعرِ ناقابلِ من پیشِ خدا معتبر است
👌شعری حماسی و سیاسی
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
سهراب ما:
اردیبهشت ماه(یکم اردیبهشت)سالگرد مرگ سهراب سپهری است، شاعری که در اوج چپ و چپ بازی های رفقا در راه انقلاب دیالکتیکی مارکسیتی شان، تن به چپول بازی های وطن سوز رفقا نداد، همراه آنان نشد و خطاب به آنها سرود : "آب را گل نکنیم"، و به واسطه ی همین شعر مورد غضب رفقای ایرن سوزی چون رفیق احمد شاملو قرار گرفت که در موردش گفت:
"… می دانيد؟ زورم می آيد آن عرفان نا به هنگام را باور كنم. سر آدم های بی گناه را لب حوض می برند و من دو قدم پايين تر بايستم و توصيه كنم كه «آب را گل نكنيد»"
و اما متن شعر سهراب خطاب به آنهایی که در پی به لجن کشیدن جویبار روان آب تاریخ معاصر ایران بودند (و موفق هم شدند)، او در این شعر نه تنها به سیاه نمایی های رایج در اشعار رفقا مورد فضای زندگی در ایران تن نداد بلکه به توصیف روشنایی ها و صفا و صمیمیت و خیر و برکتی پرداخت که در جای جای کشور داشت هر روز بیش از پیش جای پای خود را باز می کرد. شاید او تنها کسی بود که می دانست روزهایی در پیش است که زنان ایرانی می بایست پای هر رودی زیبایی خود را پنهان کنند:
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا که در بیشه ای دور سیره ای پر می شوید
یا در آبادی کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب
زن زیبایی آمده لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است
چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالا دست چه صفایی دارند
چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
ماهتاب آنجا می کند روشن پهنای کلام
بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است
مردمش می دانند که شقایق چه گلی است
بی گمان آنجا آبی آبی است
غنچه ای می شکفد اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد
کوچه باغش پر موسیقی باد
مردمان سر رود آب را می فهمند
گل نکردنش ما نیز
آب را گل نکنیم
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
اردیبهشت ماه(یکم اردیبهشت)سالگرد مرگ سهراب سپهری است، شاعری که در اوج چپ و چپ بازی های رفقا در راه انقلاب دیالکتیکی مارکسیتی شان، تن به چپول بازی های وطن سوز رفقا نداد، همراه آنان نشد و خطاب به آنها سرود : "آب را گل نکنیم"، و به واسطه ی همین شعر مورد غضب رفقای ایرن سوزی چون رفیق احمد شاملو قرار گرفت که در موردش گفت:
"… می دانيد؟ زورم می آيد آن عرفان نا به هنگام را باور كنم. سر آدم های بی گناه را لب حوض می برند و من دو قدم پايين تر بايستم و توصيه كنم كه «آب را گل نكنيد»"
و اما متن شعر سهراب خطاب به آنهایی که در پی به لجن کشیدن جویبار روان آب تاریخ معاصر ایران بودند (و موفق هم شدند)، او در این شعر نه تنها به سیاه نمایی های رایج در اشعار رفقا مورد فضای زندگی در ایران تن نداد بلکه به توصیف روشنایی ها و صفا و صمیمیت و خیر و برکتی پرداخت که در جای جای کشور داشت هر روز بیش از پیش جای پای خود را باز می کرد. شاید او تنها کسی بود که می دانست روزهایی در پیش است که زنان ایرانی می بایست پای هر رودی زیبایی خود را پنهان کنند:
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا که در بیشه ای دور سیره ای پر می شوید
یا در آبادی کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب
زن زیبایی آمده لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است
چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالا دست چه صفایی دارند
چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
ماهتاب آنجا می کند روشن پهنای کلام
بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است
مردمش می دانند که شقایق چه گلی است
بی گمان آنجا آبی آبی است
غنچه ای می شکفد اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد
کوچه باغش پر موسیقی باد
مردمان سر رود آب را می فهمند
گل نکردنش ما نیز
آب را گل نکنیم
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛