This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بزرگی را گفتند
راز همیشه شاد بودنت چیست؟
گفت:
دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم
فردا یک راز است، نگرانش نیستم
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نمیخورم
و امروز یک هدیه است قدرش را میدانم
دەگاو جــــــــــۆڵانـــــــــــدێ
@joolandeh
راز همیشه شاد بودنت چیست؟
گفت:
دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم
فردا یک راز است، نگرانش نیستم
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نمیخورم
و امروز یک هدیه است قدرش را میدانم
دەگاو جــــــــــۆڵانـــــــــــدێ
@joolandeh
#داستان کوتاه
#سالها پیش حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت مقدار سرزمین هایی را که با اسبش طی کند 6به او خواهد بخشید.
#همان طور که انتظار میرفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمینها سوار بر اسب شد و با سرعت شروع کرد به تاختن با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت.
#حتی وقتی گرسنه و خسته بود متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند.
#وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود و به نقطه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی و فشار های ناشی از سفر طولانی مدت داشت می مرد، از خودش پرسید: «چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را به پیمایم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن شدنم نیاز دارم.»
#این داستان شبیه سفر زندگی خودمان است. برای به دست آوردن ثروت و قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف شود غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سر گرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.
#وقتی به گذشته نگاه می کنیم متوجه می شویم که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی باز گرداند.
#زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد.
دەگاو جــــــــــۆڵانـــــــــــــدێ
@joolandeh
#سالها پیش حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت مقدار سرزمین هایی را که با اسبش طی کند 6به او خواهد بخشید.
#همان طور که انتظار میرفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمینها سوار بر اسب شد و با سرعت شروع کرد به تاختن با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت.
#حتی وقتی گرسنه و خسته بود متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند.
#وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود و به نقطه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی و فشار های ناشی از سفر طولانی مدت داشت می مرد، از خودش پرسید: «چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را به پیمایم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن شدنم نیاز دارم.»
#این داستان شبیه سفر زندگی خودمان است. برای به دست آوردن ثروت و قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف شود غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سر گرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.
#وقتی به گذشته نگاه می کنیم متوجه می شویم که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی باز گرداند.
#زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد.
دەگاو جــــــــــۆڵانـــــــــــــدێ
@joolandeh
🔺روستایی عجیب در ایران که سیگار کشیدن را «گناه» میدانند!
🔹یکی از جاذبههای ایران که شهرت جهانی نیز دارد «ماخونیک» است: روستای«لیلیپوت ایران» با مردمی که قد آنها از یک و نیم متر تجاوز نمیکند.
🔹مردمی که تا ۵۰ سال پیش، چای نمینوشیدند، شکار نمیکردند و اصلا گوشت هم نمیخوردند و هنوز سیگار نمیکشند. مردم ماخونیک این قبیل کارها را گناه میدانستند.
🔹ورود تلویزیون به این روستا به معنای ورود شیطان بود و اهالی تا چند سال پیش به تلویزیون میگفتند «شیطان». «ماخونیک» در منطقه دورافتادهای از جنوب استان خراسان، در نزدیکی مرز افغانستان قرار دارد و محل زندگی کوتولههاست. برخی از کارشناسان دلیل کوتاه قد بودن مردم این منطقه را ازدواج فامیلی، تغذیه ناسالم و نوشیدن آب حاوی جیوه اعلام کردهاند .
🔹شاید جالب باشد بدانید که قوت غالب اهالی لیلیپوت ایران تا چند سال پیش شلغم و چغندر بوده که در اطراف روستا کاشت میشده.
🔻لیلیپوت ایران به عنوان یکی از هفت روستای شگفتانگیز جهان بشمار میرود
دەگاو جــــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh
🔹یکی از جاذبههای ایران که شهرت جهانی نیز دارد «ماخونیک» است: روستای«لیلیپوت ایران» با مردمی که قد آنها از یک و نیم متر تجاوز نمیکند.
🔹مردمی که تا ۵۰ سال پیش، چای نمینوشیدند، شکار نمیکردند و اصلا گوشت هم نمیخوردند و هنوز سیگار نمیکشند. مردم ماخونیک این قبیل کارها را گناه میدانستند.
🔹ورود تلویزیون به این روستا به معنای ورود شیطان بود و اهالی تا چند سال پیش به تلویزیون میگفتند «شیطان». «ماخونیک» در منطقه دورافتادهای از جنوب استان خراسان، در نزدیکی مرز افغانستان قرار دارد و محل زندگی کوتولههاست. برخی از کارشناسان دلیل کوتاه قد بودن مردم این منطقه را ازدواج فامیلی، تغذیه ناسالم و نوشیدن آب حاوی جیوه اعلام کردهاند .
🔹شاید جالب باشد بدانید که قوت غالب اهالی لیلیپوت ایران تا چند سال پیش شلغم و چغندر بوده که در اطراف روستا کاشت میشده.
🔻لیلیپوت ایران به عنوان یکی از هفت روستای شگفتانگیز جهان بشمار میرود
دەگاو جــــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh
تێخوو قەڵەمی ئەگەر حەق بڕۆ
ناڵەو هەژارا بنویسۆ و چڕۆ
پەرێ تاریخی خەتش حەر باقین
حەقەن پڵۆسنۆرە، خەتیە کە ناشین
#عەتا_عەلیپوور
دەگاو جــــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh
ناڵەو هەژارا بنویسۆ و چڕۆ
پەرێ تاریخی خەتش حەر باقین
حەقەن پڵۆسنۆرە، خەتیە کە ناشین
#عەتا_عەلیپوور
دەگاو جــــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh
Forwarded from دەگاو جۆڵانـــــدێ
دیگه بابامون کولرو خاموش کرد، میتونیم ترموستات خودمونو روشن کنیم خنک بمونیم
محققان دانشگاه کالیفرنیا بازوبندی را به عنوان ترموستات شخصی ساختند که شخص را در دمای ثابتی نگه میدارد و از سرما و گرمای زیاد محافظت میکند.
این بازوبند ۸ ساعت کار میکند و دمای بدن فرد را تا ۱۰ درجه سانتی گراد به صورت ثابت نگه میدارد.با این بازوبند به جای تغییر دمای کل اتاق یا ساختمان به خاطر یک فرد، دمای بدن فرد تنظیم شده و سایرین با درجه حرارت مطلوب زندگی میکنند
#کانال_روستای_جولانده
@joolandeh
محققان دانشگاه کالیفرنیا بازوبندی را به عنوان ترموستات شخصی ساختند که شخص را در دمای ثابتی نگه میدارد و از سرما و گرمای زیاد محافظت میکند.
این بازوبند ۸ ساعت کار میکند و دمای بدن فرد را تا ۱۰ درجه سانتی گراد به صورت ثابت نگه میدارد.با این بازوبند به جای تغییر دمای کل اتاق یا ساختمان به خاطر یک فرد، دمای بدن فرد تنظیم شده و سایرین با درجه حرارت مطلوب زندگی میکنند
#کانال_روستای_جولانده
@joolandeh
توصیه دانشمندان آلمانی: در روزهای گرم بجای نوشیدنی سرد، چای نعناع بخورید تا خنک شوید!
مایعات سرد باعث تولید گرما در بدن میشه تا تعادل دما حفظ بشه. در نتیجه خنککنندگی آنها پایدار نیست!
#کانال_روستای_جولانده
@joolandeh
مایعات سرد باعث تولید گرما در بدن میشه تا تعادل دما حفظ بشه. در نتیجه خنککنندگی آنها پایدار نیست!
#کانال_روستای_جولانده
@joolandeh
#داستانک #مهربانباش
جنایتکاری که آدم کشته بود، در حال فرار با لباس ژنده خسته به دهکده رسید.
چند روزچیزى نخورده بود و گرسنه بود. جلوى مغازه میوه فروشى ایستاد و به سیب هاى بزرگ و تازه خیره شد، اما پولى براى خرید نداشت.
دودل بود که سیب را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدایى کند. توى جیبش چاقو را لمس مى کرد که سیبى را جلوى چشمش دید! چاقو را رها کرد... سیب را از دست مرد میوه فروش گرفت. میوه فروش گفت: «بخور نوش جانت، پول نمى خواهم.»
روزها، آدمکش فرارى جلوى دکه میوه فروشى ظاهر میشد. و بى آنکه کلمه اى ادا کند، صاحب دکه فوراً چند سیب در دست او میگذاشت. یک شب، صاحب دکه وقتى که مى خواست بساط خود را جمع کند، صفحه اول روزنامه به چشمش خورد. عکس توى روزنامه را شناخت .زیر عکس نوشته بود: «قاتل فرارى»؛ و جایزه تعیین شده بود.
میوه فروش شماره پلیس را گرفت ...
موقعی که پلیس او را مى برد، به میوه فروش گفت : «آن روزنامه را من جلو دکه تو گذاشتم . دیگر از فرار خسته شدم. هنگامى که داشتم براى پایان دادن به زندگى ام تصمیم مى گرفتم به یاد مهربانی تو افتادم.
"بگذار جایزه پیدا کردن من، جبران زحمات تو باشد"
#گابریل_گارسیا_مارکز
دەگاو جــــــــــۆڵانـــــــــــدێ
@joolandeh
جنایتکاری که آدم کشته بود، در حال فرار با لباس ژنده خسته به دهکده رسید.
چند روزچیزى نخورده بود و گرسنه بود. جلوى مغازه میوه فروشى ایستاد و به سیب هاى بزرگ و تازه خیره شد، اما پولى براى خرید نداشت.
دودل بود که سیب را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدایى کند. توى جیبش چاقو را لمس مى کرد که سیبى را جلوى چشمش دید! چاقو را رها کرد... سیب را از دست مرد میوه فروش گرفت. میوه فروش گفت: «بخور نوش جانت، پول نمى خواهم.»
روزها، آدمکش فرارى جلوى دکه میوه فروشى ظاهر میشد. و بى آنکه کلمه اى ادا کند، صاحب دکه فوراً چند سیب در دست او میگذاشت. یک شب، صاحب دکه وقتى که مى خواست بساط خود را جمع کند، صفحه اول روزنامه به چشمش خورد. عکس توى روزنامه را شناخت .زیر عکس نوشته بود: «قاتل فرارى»؛ و جایزه تعیین شده بود.
میوه فروش شماره پلیس را گرفت ...
موقعی که پلیس او را مى برد، به میوه فروش گفت : «آن روزنامه را من جلو دکه تو گذاشتم . دیگر از فرار خسته شدم. هنگامى که داشتم براى پایان دادن به زندگى ام تصمیم مى گرفتم به یاد مهربانی تو افتادم.
"بگذار جایزه پیدا کردن من، جبران زحمات تو باشد"
#گابریل_گارسیا_مارکز
دەگاو جــــــــــۆڵانـــــــــــدێ
@joolandeh
🔘داستان کوتاه
"بشنو و باور نکن"
در زمانهای دور، مرد خسیسی زندگی میکرد.
او تعدادی شیشه برای پنجرههای خانهاش سفارش داده بود.
شیشهبر، شیشهها را درون صندوقی گذاشت و به مرد گفت: باربری را صداکن تا این صندوق را به خانهات ببرد من هم عصر برای نصب شیشهها میآیم.
از آنجا که مرد خسیس بود، چند باربر را صدا کرد...
ولی سر قیمت با آنها به توافق نرسید.!
چشمش به مرد جوانی افتاد، به او گفت:
اگر این صندوق را برایم به خانه ببری، سه نصیحت به تو خواهم کرد که در زندگی بدردت خواهد خورد.
باربر جوان که تازه به شهر آمده بود، سخنان مرد خسیس را قبول کرد.
باربر صندوق را بر روی دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد.
کمی که راه رفتند، باربر گفت:
بهتر است در راه یکییکی سخنانت را بگوئی.!
مرد خسیس کمی فکر کرد.
نزدیک ظهر بود و او خیلی گرسنه بود.
به باربر گفت: اول آنکه سیری بهتر از گرسنگی است و اگر کسی به تو گفت گرسنگی بهتر از سیری است، بشنو و باور مکن!!
باربر از شنیدن این سخن ناراحت شد زیرا هر بچهای این مطلب را میدانست، ولی فکر کرد شاید بقیه نصیحتها بهتر از این باشد.!
همینطور به راه ادامه دادند تا اینکه بیشتر از نصف راه را سپری کردند...
باربر پرسید: خوب نصیحت دومت چیست؟!
مرد که چیزی به ذهنش نمی رسید پیش خود فکر کرد کاش چهارپایی داشتم و بدون دردسر بارم را بمنزل میبردم.
یکباره چیزی به ذهنش رسید و گفت:
بله پسرم نصیحت دوم این است، اگر گفتند پیاده رفتن از سواره رفتن بهتر است، بشنو و باور مکن.!!
باربر خیلی ناراحت شد و فکر کرد، نکند این مرد مرا سر کار گذاشته ولی باز هم چیزی نگفت.
دیگر نزدیک منزل رسیده بودند که باربر گفت:
نصیحت سومت را بگو، امیدوارم این یکی بهتر از بقیه باشد...
مرد خسیس از اینکه بارهایش را مجانی به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت:
اگر کسی گفت باربری بهتر از تو وجود دارد، بشنو و باورمکن!!
مرد باربر خیلی عصبانی شد و فکر کرد باید این مرد را ادب کند بنابراین هنگامی که میخواست صندوق را روی زمین بگذارد آنرا ول کرد و صندوق با شدت به زمین خورد...
بعد رو کرد به مرد خسیس و گفت:
اگر کسی گفت که شیشههای این صندوق سالم است بشنو و باور مکن.!!
* از آن پس، وقتی کسی حرف بیهوده می زند تا دیگران را فریب دهد یا سرشان را گرم کند، گفته میشود که؛ بشنو و باور مکن!! *
دەگاو جــــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh
"بشنو و باور نکن"
در زمانهای دور، مرد خسیسی زندگی میکرد.
او تعدادی شیشه برای پنجرههای خانهاش سفارش داده بود.
شیشهبر، شیشهها را درون صندوقی گذاشت و به مرد گفت: باربری را صداکن تا این صندوق را به خانهات ببرد من هم عصر برای نصب شیشهها میآیم.
از آنجا که مرد خسیس بود، چند باربر را صدا کرد...
ولی سر قیمت با آنها به توافق نرسید.!
چشمش به مرد جوانی افتاد، به او گفت:
اگر این صندوق را برایم به خانه ببری، سه نصیحت به تو خواهم کرد که در زندگی بدردت خواهد خورد.
باربر جوان که تازه به شهر آمده بود، سخنان مرد خسیس را قبول کرد.
باربر صندوق را بر روی دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد.
کمی که راه رفتند، باربر گفت:
بهتر است در راه یکییکی سخنانت را بگوئی.!
مرد خسیس کمی فکر کرد.
نزدیک ظهر بود و او خیلی گرسنه بود.
به باربر گفت: اول آنکه سیری بهتر از گرسنگی است و اگر کسی به تو گفت گرسنگی بهتر از سیری است، بشنو و باور مکن!!
باربر از شنیدن این سخن ناراحت شد زیرا هر بچهای این مطلب را میدانست، ولی فکر کرد شاید بقیه نصیحتها بهتر از این باشد.!
همینطور به راه ادامه دادند تا اینکه بیشتر از نصف راه را سپری کردند...
باربر پرسید: خوب نصیحت دومت چیست؟!
مرد که چیزی به ذهنش نمی رسید پیش خود فکر کرد کاش چهارپایی داشتم و بدون دردسر بارم را بمنزل میبردم.
یکباره چیزی به ذهنش رسید و گفت:
بله پسرم نصیحت دوم این است، اگر گفتند پیاده رفتن از سواره رفتن بهتر است، بشنو و باور مکن.!!
باربر خیلی ناراحت شد و فکر کرد، نکند این مرد مرا سر کار گذاشته ولی باز هم چیزی نگفت.
دیگر نزدیک منزل رسیده بودند که باربر گفت:
نصیحت سومت را بگو، امیدوارم این یکی بهتر از بقیه باشد...
مرد خسیس از اینکه بارهایش را مجانی به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت:
اگر کسی گفت باربری بهتر از تو وجود دارد، بشنو و باورمکن!!
مرد باربر خیلی عصبانی شد و فکر کرد باید این مرد را ادب کند بنابراین هنگامی که میخواست صندوق را روی زمین بگذارد آنرا ول کرد و صندوق با شدت به زمین خورد...
بعد رو کرد به مرد خسیس و گفت:
اگر کسی گفت که شیشههای این صندوق سالم است بشنو و باور مکن.!!
* از آن پس، وقتی کسی حرف بیهوده می زند تا دیگران را فریب دهد یا سرشان را گرم کند، گفته میشود که؛ بشنو و باور مکن!! *
دەگاو جــــــــــۆڵانــــــــــدێ
@joolandeh
دمــاو تـۆ ئازیــز ڪامـەن وەهــارم؟
ڪامـەن ســەیـرانگاو گوڵ و گوڵـزارم
دەروونم پەی تۆ پەڕ ئێش و دەردەن
بـێ تــۆ وەهــارم خـەزانـی زەردەن
تەم و تەمەلوول گرتەن ڪەش و ڪۆ
شـەماڵ ناوردش بۆی هـەناســەی تۆ
خەم ڪەردش ماوا یانــەو خیاڵی
دڵتەنگ و مەلوول هــەواری هـاڵی
ئاخ تــەنیا جارێ ســەردەیــۆ لاما
گــەرمیـێ وزی ئـی هــەنــاسـاما
سەردی هەناســـەم تاسـەو تۆ دارۆ
دییـەم جـە دووریت هـەرسی ونارۆ
تـەماشـێوە تـۆ گـۆشـەو چـەماوە
خەم و حەسرەتێ گـرد ویر مەشاوە
داخۆم ڪەی بەیۆ جە ناڪاو خەبەر
پێسـە گـوڵێـوە ســەر باری وە بەر
بۆی گوڵاو وزی ڪۆگاو خەمبـــاری
تۆنی نیشانێ فەسڵـــــوو وەهاری
وەهــار هەمیشە دییەو باڵاو تۆن
چەنی تۆ خەزان گـوڵزارێ وەش بۆن...
#مەهین Payi
دەگاو جــــــــۆڵانـــــــدێ
@joolandeh
ڪامـەن ســەیـرانگاو گوڵ و گوڵـزارم
دەروونم پەی تۆ پەڕ ئێش و دەردەن
بـێ تــۆ وەهــارم خـەزانـی زەردەن
تەم و تەمەلوول گرتەن ڪەش و ڪۆ
شـەماڵ ناوردش بۆی هـەناســەی تۆ
خەم ڪەردش ماوا یانــەو خیاڵی
دڵتەنگ و مەلوول هــەواری هـاڵی
ئاخ تــەنیا جارێ ســەردەیــۆ لاما
گــەرمیـێ وزی ئـی هــەنــاسـاما
سەردی هەناســـەم تاسـەو تۆ دارۆ
دییـەم جـە دووریت هـەرسی ونارۆ
تـەماشـێوە تـۆ گـۆشـەو چـەماوە
خەم و حەسرەتێ گـرد ویر مەشاوە
داخۆم ڪەی بەیۆ جە ناڪاو خەبەر
پێسـە گـوڵێـوە ســەر باری وە بەر
بۆی گوڵاو وزی ڪۆگاو خەمبـــاری
تۆنی نیشانێ فەسڵـــــوو وەهاری
وەهــار هەمیشە دییەو باڵاو تۆن
چەنی تۆ خەزان گـوڵزارێ وەش بۆن...
#مەهین Payi
دەگاو جــــــــۆڵانـــــــدێ
@joolandeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥🔺وەستا و کرێکاران بە ووتنەوەی گۆرانی هەورامی هیلاکی خۆیان دەردەکەن
دەگاو جـــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
دەگاو جـــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
عهزیزم بۆچی تۆراوی له خۆڕا
چ قهوماوه دڵی تۆ بۆچی گۆڕا
ئهتۆ وا زوو لهبیرت کردم ئهمما
فهرامۆشت نهکهم شهرته له گۆڕا
له من ڕا خۆ خهتایهک ڕووی نهداوه
ئهدی بێ مهیلی بۆ ڕووی دا له تۆ ڕا
ئهسیری کهزیهته کۆتری دڵی من
دهبێ حاڵی چ بێ کۆتر له تۆڕا
سهر و ماڵ و کهماڵ و بیر و هۆشم
له نهردی عیشقی تۆدا پاکی دۆڕا
له چاوم دێ به خوڕ فرمێسکی خوێنین
کهچی ئهم گۆمه خوێنه ههڵ نهچۆڕا
من و لاشهی پهپووله ماینهوه و بهس
شهوی دووری شهمیش تواوه له گۆڕا
#هێمن
دەگاو جــــــــۆڵانــــــــدێ
@joolandeh
چ قهوماوه دڵی تۆ بۆچی گۆڕا
ئهتۆ وا زوو لهبیرت کردم ئهمما
فهرامۆشت نهکهم شهرته له گۆڕا
له من ڕا خۆ خهتایهک ڕووی نهداوه
ئهدی بێ مهیلی بۆ ڕووی دا له تۆ ڕا
ئهسیری کهزیهته کۆتری دڵی من
دهبێ حاڵی چ بێ کۆتر له تۆڕا
سهر و ماڵ و کهماڵ و بیر و هۆشم
له نهردی عیشقی تۆدا پاکی دۆڕا
له چاوم دێ به خوڕ فرمێسکی خوێنین
کهچی ئهم گۆمه خوێنه ههڵ نهچۆڕا
من و لاشهی پهپووله ماینهوه و بهس
شهوی دووری شهمیش تواوه له گۆڕا
#هێمن
دەگاو جــــــــۆڵانــــــــدێ
@joolandeh
یا تــــۆ شێتەنی یا من دێوانه
وەیلانێ بیێنمێ ئه پی شارانه
تۆ کەوتی دەسوو نا ئەهلوو دڵیت
هـــەرگیز مەزانۆ به قەڎروو دڵیت
من چیگه تەنیا، خەفەتا بەشم
ڪەس نیا زانۆ که چارە ڕەشم
دنیا گوزەرانش هەر چامنەن ئازیز
چوار فەسڵوو دڵیت کەرۆ به پاییز
ئاسمان پەی ئێمه هەور و وارانا
ئەر هەڵسیچما با خەڵکی مەزانا
بازش با دنیا کاروو وێش کەرۆ
دەسـەلات نیا ئینەی لا بەرۆ
#ساڵح_خوورا
دەگاو جـــــــــۆڵانــــــــدێ
@joolandeh
وەیلانێ بیێنمێ ئه پی شارانه
تۆ کەوتی دەسوو نا ئەهلوو دڵیت
هـــەرگیز مەزانۆ به قەڎروو دڵیت
من چیگه تەنیا، خەفەتا بەشم
ڪەس نیا زانۆ که چارە ڕەشم
دنیا گوزەرانش هەر چامنەن ئازیز
چوار فەسڵوو دڵیت کەرۆ به پاییز
ئاسمان پەی ئێمه هەور و وارانا
ئەر هەڵسیچما با خەڵکی مەزانا
بازش با دنیا کاروو وێش کەرۆ
دەسـەلات نیا ئینەی لا بەرۆ
#ساڵح_خوورا
دەگاو جـــــــــۆڵانــــــــدێ
@joolandeh
ياران چێش مەبۆ ئەگەر چەرخی سەير
ئەمجار بشانۆ پێمان نەردی خەير
نەردێ بشانۆ نەخشش دوو شەش بۆ
پەرێ چەند ڕوێ ژيوايما وەش بۆ
#ماموٚسا_سەیدی_هەورامی🌺
دەگاو جــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
ئەمجار بشانۆ پێمان نەردی خەير
نەردێ بشانۆ نەخشش دوو شەش بۆ
پەرێ چەند ڕوێ ژيوايما وەش بۆ
#ماموٚسا_سەیدی_هەورامی🌺
دەگاو جــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
دادٚ جە بڵێسەی زوان درێژان
دڵی هەژاران پەنەش برێژان
نێشوو زوانی ئێشش مەسرەوۆ
وەللا ئی دنیا پانەی نەئێژان
✍ حەمەزەمان
دەگاو جــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
دڵی هەژاران پەنەش برێژان
نێشوو زوانی ئێشش مەسرەوۆ
وەللا ئی دنیا پانەی نەئێژان
✍ حەمەزەمان
دەگاو جــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
#داستان_شب
"زیباترین قلب دنیا"
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می كرد كه زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد.
جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او كاملاً سالم بود و هیچ خدشهای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق كردند كه قلب او به راستی زیباترین قلبی است كه تاكنون دیدهاند. مرد جوان با كمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت.
ناگهان پیر مردی جلوی جمعیت آمد و گفت كه قلب تو به زیبایی قلب من نیست. مرد جوان و دیگران با تعجب به قلب پیر مرد نگاه كردند قلب او با قدرت تمام میتپید اما پر از زخم بود. قسمتهایی از قلب او برداشته شده و تكههایی جایگزین آن شده بود و آنها به راستی جاهای خالی را به خوبی پر نكرده بودند برای همین گوشههایی دندانه دندانه درآن دیده میشد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت كه هیچ تكهای آن را پرنكرده بود، مردم كه به قلب پیر مرد خیره شده بودند با خود میگفتند كه چطور او ادعا میكند كه زیباترین قلب را دارد؟
مرد جوان به پیر مرد اشاره كرد و گفت تو حتماً شوخی میكنی؛ قلب خود را با قلب من مقایسه كن؛ قلب تو فقط مشتی رخم و بریدگی و خراش است.
پیر مرد گفت: درست است. قلب تو سالم به نظر میرسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمیكنم. هر زخمی نشانگر انسانی است كه من عشقم را به او دادهام، من بخشی از قلبم را جدا كردهام و به او بخشیدهام. گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است كه به جای آن تكهی بخشیده شده قرار دادهام؛ اما چون این دو عین هم نبودهاند گوشههایی دندانه دندانه در قلبم وجود دارد كه برایم عزیزند؛ چرا كه یادآور عشق میان دو انسان هستند. بعضی وقتها بخشی از قلبم را به كسانی بخشیدهام اما آنها چیزی از قلبشان را به من ندادهاند، اینها همین شیارهای عمیق هستند. گرچه دردآور هستند اما یادآور عشقی هستند كه داشتهام. امیدوارم كه آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را با قطعهای كه من در انتظارش بودهام پركنند، پس حالا میبینی كه زیبایی واقعی چیست؟
مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد، در حالی كه اشك از گونههایش سرازیر میشد به سمت پیر مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعهای بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیر مرد تقدیم كرد پیر مرد آن را گرفت و در گوشهای از قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به جای قلب مرد جوان گذاشت .
مرد جوان به قلبش نگاه كرد؛ دیگر سالم نبود، اما از همیشه زیباتر بود زیرا كه عشق از قلب پیر مرد به قلب او نفوذ كرده بود...
دەگاو جـــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
"زیباترین قلب دنیا"
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می كرد كه زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد.
جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او كاملاً سالم بود و هیچ خدشهای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق كردند كه قلب او به راستی زیباترین قلبی است كه تاكنون دیدهاند. مرد جوان با كمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت.
ناگهان پیر مردی جلوی جمعیت آمد و گفت كه قلب تو به زیبایی قلب من نیست. مرد جوان و دیگران با تعجب به قلب پیر مرد نگاه كردند قلب او با قدرت تمام میتپید اما پر از زخم بود. قسمتهایی از قلب او برداشته شده و تكههایی جایگزین آن شده بود و آنها به راستی جاهای خالی را به خوبی پر نكرده بودند برای همین گوشههایی دندانه دندانه درآن دیده میشد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت كه هیچ تكهای آن را پرنكرده بود، مردم كه به قلب پیر مرد خیره شده بودند با خود میگفتند كه چطور او ادعا میكند كه زیباترین قلب را دارد؟
مرد جوان به پیر مرد اشاره كرد و گفت تو حتماً شوخی میكنی؛ قلب خود را با قلب من مقایسه كن؛ قلب تو فقط مشتی رخم و بریدگی و خراش است.
پیر مرد گفت: درست است. قلب تو سالم به نظر میرسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نمیكنم. هر زخمی نشانگر انسانی است كه من عشقم را به او دادهام، من بخشی از قلبم را جدا كردهام و به او بخشیدهام. گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده است كه به جای آن تكهی بخشیده شده قرار دادهام؛ اما چون این دو عین هم نبودهاند گوشههایی دندانه دندانه در قلبم وجود دارد كه برایم عزیزند؛ چرا كه یادآور عشق میان دو انسان هستند. بعضی وقتها بخشی از قلبم را به كسانی بخشیدهام اما آنها چیزی از قلبشان را به من ندادهاند، اینها همین شیارهای عمیق هستند. گرچه دردآور هستند اما یادآور عشقی هستند كه داشتهام. امیدوارم كه آنها هم روزی بازگردند و این شیارهای عمیق را با قطعهای كه من در انتظارش بودهام پركنند، پس حالا میبینی كه زیبایی واقعی چیست؟
مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد، در حالی كه اشك از گونههایش سرازیر میشد به سمت پیر مرد رفت از قلب جوان و سالم خود قطعهای بیرون آورد و با دستهای لرزان به پیر مرد تقدیم كرد پیر مرد آن را گرفت و در گوشهای از قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به جای قلب مرد جوان گذاشت .
مرد جوان به قلبش نگاه كرد؛ دیگر سالم نبود، اما از همیشه زیباتر بود زیرا كه عشق از قلب پیر مرد به قلب او نفوذ كرده بود...
دەگاو جـــــــــۆڵانـــــــــدێ
@joolandeh
حەشا ئەر تەرسوو واچا کرۆنان
یا سفره هاڵین جه پەلێوه نان
هیچ باکێم نیا که گرانیا
ئی چێوێ هیچکام بەقاشا نیا
هەر دەردٚێ ئاما به جۆرێچ ملۆ
مۆهێم ئانەنه شۆنیش نەمەنۆ
نه ئاشنایی و نە قەومی و نە دۆس
نه سوور و سنجی مەنەن به ڕۆی پۆس
حۆرمەت نەمەنەن یانه ئاژاوەن
نه ئەڐا ئەڐا نه باوه باوەن
نه شەونشینی و کاسه هامسایی
نه باوش مەنەن ئەحواڵ پەرسایی
هەرکەسی مدٚیەی تاتەڕەو کەرۆ
مەنەنەو کۆگه گلەیاش بەرۆ
بڕفێن بڕفێنا و هەرکەس پەی وێشا
پی دەس و پەو دەس هەر گەرە و کێشا
ئیسه ورکەو من ئینا ئەچێنه
زاڕۆڵێ فۆتیا چی کەین و بەینه
ئی چێوا بەرا مەژگی نەفامشا
ئەجۆشا تاسەر پێسەن دنیاشا
هەر ئەپی ڕەوته تا بەسەر بەراش
ئانه ئێمه کەردٚ ئادٚیچێ کەراش
با بەزێما بەی زاڕۆڵاماره
ڕەنج پەی ئادٚیشان نەدریۆ واره
ئیدٚیچ دەورێوەن ملۆ و بڕیۆوه
میراسی بەدٚش با نەمەنۆوه
خودٚای ساحیب ڕەحم ئی چێوا وینۆ
دەروازەو خەما ئاقیبەت بینۆ
#حەمەزەمان_مورادی
دەگاو جــــــــۆڵانــــــــدێ
@joolandeh
یا سفره هاڵین جه پەلێوه نان
هیچ باکێم نیا که گرانیا
ئی چێوێ هیچکام بەقاشا نیا
هەر دەردٚێ ئاما به جۆرێچ ملۆ
مۆهێم ئانەنه شۆنیش نەمەنۆ
نه ئاشنایی و نە قەومی و نە دۆس
نه سوور و سنجی مەنەن به ڕۆی پۆس
حۆرمەت نەمەنەن یانه ئاژاوەن
نه ئەڐا ئەڐا نه باوه باوەن
نه شەونشینی و کاسه هامسایی
نه باوش مەنەن ئەحواڵ پەرسایی
هەرکەسی مدٚیەی تاتەڕەو کەرۆ
مەنەنەو کۆگه گلەیاش بەرۆ
بڕفێن بڕفێنا و هەرکەس پەی وێشا
پی دەس و پەو دەس هەر گەرە و کێشا
ئیسه ورکەو من ئینا ئەچێنه
زاڕۆڵێ فۆتیا چی کەین و بەینه
ئی چێوا بەرا مەژگی نەفامشا
ئەجۆشا تاسەر پێسەن دنیاشا
هەر ئەپی ڕەوته تا بەسەر بەراش
ئانه ئێمه کەردٚ ئادٚیچێ کەراش
با بەزێما بەی زاڕۆڵاماره
ڕەنج پەی ئادٚیشان نەدریۆ واره
ئیدٚیچ دەورێوەن ملۆ و بڕیۆوه
میراسی بەدٚش با نەمەنۆوه
خودٚای ساحیب ڕەحم ئی چێوا وینۆ
دەروازەو خەما ئاقیبەت بینۆ
#حەمەزەمان_مورادی
دەگاو جــــــــۆڵانــــــــدێ
@joolandeh