الکساندر دوما یه رمان خیلی معروف داره به نام سه تفنگدار، یه تیکه از این رمان رو با تموم وجودم حسش کردم که میگه:
هرقدر انسان ، شریف تر و نجیب تر و حساس تر باشد از دیگران بیشتر رنج میبرد! و این دو علت دارد یکی اینکه خود را مستحق خیانت نمیبیند و دیگر اینکه انتظار ندارد بقیه با او جوری رفتار کنند که خودِ او با بقیه رفتار نکرده است..!
@javanehe🌱
هرقدر انسان ، شریف تر و نجیب تر و حساس تر باشد از دیگران بیشتر رنج میبرد! و این دو علت دارد یکی اینکه خود را مستحق خیانت نمیبیند و دیگر اینکه انتظار ندارد بقیه با او جوری رفتار کنند که خودِ او با بقیه رفتار نکرده است..!
@javanehe🌱
از نامه های من به خودم ؛
"اگه خسته شدی ، اگه بریدی ، اگه فکرمیکنی دیگه نمیتونی ادامه بدی ..
تو حق داری خسته بشی ،غمگین باشی خشمگین باشی!
تو حق داری گریه کنی یا هرکاری انجام بدی تا خالی شی ، اما حق نداری تسلیم بشی!
چون تو خیلی قوی تر از اینی که، تسلیم شدن رو بلد باشی! از پسش برمیایی بهت ایمان دارم✨
@javanehe🌱
"اگه خسته شدی ، اگه بریدی ، اگه فکرمیکنی دیگه نمیتونی ادامه بدی ..
تو حق داری خسته بشی ،غمگین باشی خشمگین باشی!
تو حق داری گریه کنی یا هرکاری انجام بدی تا خالی شی ، اما حق نداری تسلیم بشی!
چون تو خیلی قوی تر از اینی که، تسلیم شدن رو بلد باشی! از پسش برمیایی بهت ایمان دارم✨
@javanehe🌱
⏺ دیگه هيچوقت اون «من» قبلی نمیشم.
به جاش یه آدم قویتر، با برنامهتر، صبورتر، با ارادهتر و باحوصلهتر میشم.
به هر خواستهای که حسرتش ته دلم مونده میرسم؛ به آرزوهای قشنگم نزدیکتر میشم.
اون «منِ» بی اعتماد به نفس و افسرده دیگه وجود نداره؛ اونو توی خودم کشتم و فقط از تجربههاش درس میگیرم! 😇❤️
@javanehe🌱
به جاش یه آدم قویتر، با برنامهتر، صبورتر، با ارادهتر و باحوصلهتر میشم.
به هر خواستهای که حسرتش ته دلم مونده میرسم؛ به آرزوهای قشنگم نزدیکتر میشم.
اون «منِ» بی اعتماد به نفس و افسرده دیگه وجود نداره؛ اونو توی خودم کشتم و فقط از تجربههاش درس میگیرم! 😇❤️
@javanehe🌱