صوفیای را پرسیدند:
مومن چه هنگام به بدکاری روی آورد؟
گفت:
آنگاه که در خویش، گمان نیکوکاری برد.
كشكول
شيخ بهایی
مومن چه هنگام به بدکاری روی آورد؟
گفت:
آنگاه که در خویش، گمان نیکوکاری برد.
كشكول
شيخ بهایی
مطمئنم همه می دانند که باید پنیر و ماست را گذاشت توی یخچال!
یا شیشهی شربت را قبل از مصرف تکان داد.
ولی همیشه روی در پنیر و کاغذ روی شربت این نکات را مینویسند.
برای اطمینان شاید. برای یادآوری...
برای آنها که اولین بار است پنیر میخرند شاید. فکر بدی نیست!
چه اشکالی دارد؟! آنها که همیشه میدانستند و میدانند که نوشابه را باید خنک و تگری خورد اصلا جملهی «خنک بنوشید» به چشمشان نمیآید.
ولی اگر بنده خدایی اولین برخوردش با بطری نوشابه باشد، این جملهی کوتاه دو کلمهای میتواند آیندهی رابطهی او و این نوشیدنی را عوض کند.
میگویم کاش خدا هم یک اتیکت روی هرکداممان نصب میکرد و با حداقل کلمات وصفمان میکرد.
شاید روابطمان با آدمهای اطراف بهتر میشد. ساده و روشن...
چیزهایی شبیه
«اعصاب پرحرفی ندارد»
یا «در گرما بداخلاق می شود»
«هرچیز را یکبار بهش بگو»
«غیر قابل دوستی»
«طول میکشد تا یخ اش باز شود
صبور باش».
و...
خب آنها که میشناختند آدم را به مرور زمان مثل تمام نوشتههای روی بستهها، دیگر به آن توجه نمیکردند و همانطور که کیسههای خرید را جابه جا کنند با چشم بسته هم پنیر و شیر را میگذارند توی یخچال...
و آدمهای جدید حین برخورد با «بی احساس و غیرمنطقی» خیلی ساده راهشان را کج میکنند و وقتشان را صرف کسی میکنند که روی اتیکتش نوشته باشد «صمیمی و با معرفت».
فاطمه شاهبگلو
@jandark
یا شیشهی شربت را قبل از مصرف تکان داد.
ولی همیشه روی در پنیر و کاغذ روی شربت این نکات را مینویسند.
برای اطمینان شاید. برای یادآوری...
برای آنها که اولین بار است پنیر میخرند شاید. فکر بدی نیست!
چه اشکالی دارد؟! آنها که همیشه میدانستند و میدانند که نوشابه را باید خنک و تگری خورد اصلا جملهی «خنک بنوشید» به چشمشان نمیآید.
ولی اگر بنده خدایی اولین برخوردش با بطری نوشابه باشد، این جملهی کوتاه دو کلمهای میتواند آیندهی رابطهی او و این نوشیدنی را عوض کند.
میگویم کاش خدا هم یک اتیکت روی هرکداممان نصب میکرد و با حداقل کلمات وصفمان میکرد.
شاید روابطمان با آدمهای اطراف بهتر میشد. ساده و روشن...
چیزهایی شبیه
«اعصاب پرحرفی ندارد»
یا «در گرما بداخلاق می شود»
«هرچیز را یکبار بهش بگو»
«غیر قابل دوستی»
«طول میکشد تا یخ اش باز شود
صبور باش».
و...
خب آنها که میشناختند آدم را به مرور زمان مثل تمام نوشتههای روی بستهها، دیگر به آن توجه نمیکردند و همانطور که کیسههای خرید را جابه جا کنند با چشم بسته هم پنیر و شیر را میگذارند توی یخچال...
و آدمهای جدید حین برخورد با «بی احساس و غیرمنطقی» خیلی ساده راهشان را کج میکنند و وقتشان را صرف کسی میکنند که روی اتیکتش نوشته باشد «صمیمی و با معرفت».
فاطمه شاهبگلو
@jandark
چه می کنی ؟
با دوشنبه ای که بهشت بود
بعد از ظهری
که بهشت...
اصلا
چه می توانی بکنی ؟!؟؟
جز بستن چشمهایت
وگوش سپردن
به صدای پای کلماتی که دارند
از تو می روند...
رویا شاه حسین زاده
@jandark
با دوشنبه ای که بهشت بود
بعد از ظهری
که بهشت...
اصلا
چه می توانی بکنی ؟!؟؟
جز بستن چشمهایت
وگوش سپردن
به صدای پای کلماتی که دارند
از تو می روند...
رویا شاه حسین زاده
@jandark
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشیار است.
در دلم چیزی هست ،
مثل یک بیشهٔ نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم ،
که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
سهراب سپهرى
@jandark
و چه اندازه تنم هشیار است.
در دلم چیزی هست ،
مثل یک بیشهٔ نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم ،
که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
سهراب سپهرى
@jandark
مطلقا مهم نیست که دیگران ما را چگونه قضاوت میکنند،
بلکه مهم این است که ما در خلوتی سرشار از صداقت و در نهایت قلبمان،
خویشتن را چگونه داوری میکنیم...
نادر ابراهیمی
@jandark
بلکه مهم این است که ما در خلوتی سرشار از صداقت و در نهایت قلبمان،
خویشتن را چگونه داوری میکنیم...
نادر ابراهیمی
@jandark