سلاااام
صبح قشنگتووون بخير
صبحانه تون
سرشار از عشق
جاده زندگيتون سبز
آسمون وجودتون آبي
درياي دلتون آروم
https://telegram.me/jamtorbat
صبح قشنگتووون بخير
صبحانه تون
سرشار از عشق
جاده زندگيتون سبز
آسمون وجودتون آبي
درياي دلتون آروم
https://telegram.me/jamtorbat
ROYA FILM.mp4
15.8 MB
اجرای زیبای نوجوان روشندل زیرکی در برنامه نهانخانه ی دل
https://telegram.me/jamtorbat
هر روز با یک اهنگ محلی در کانال شهر عرفان
https://telegram.me/jamtorbat
هر روز با یک اهنگ محلی در کانال شهر عرفان
حرمتها که شکسته شد
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
"دلی که ویران کردی، قصری بود که خود ساکن آن بودی"
راستی حالا که خود را بی خانه کردی،
با آوارگیت چه میکنی
لابد به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری..
🌷 https://telegram.me/jamtorbat🌷
مسیح هم که باشی،
نمیتوانی دل شکسته را احیا کنی...
آنچه در دستت بود،
امانتی پنهان بود که حراج شد،
آنچه نباید بگویی گفته شد،
فاجعه را یک عذر خواهی درست نمیکند!
حرف، حرف ویران کردن دل است،
نه دیواری خراب کنی و از نو بسازی!
"دلی که ویران کردی، قصری بود که خود ساکن آن بودی"
راستی حالا که خود را بی خانه کردی،
با آوارگیت چه میکنی
لابد به خرابه های جا مانده از دیگران پناه میبری..
🌷 https://telegram.me/jamtorbat🌷
https://telegram.me/jamtorbat
پنجم دبستان بودم
یک روز در خیابان یک دختر دبیرستانی بی هوا محکم بغلم کرد و سفت لپ هایم را بوسید.
شش سال از من بزرگتر بود، قد بلند وچشم ابرو مشکی و خوشبو.
من فقط یازده سال داشتم .. به ندرت پیش می آمد وقتی بیرون میرفتم آینه را نگاه کنم!
اما به یکباره همه چیز فرق کرد!
هنگام رفتن به مدرسه ۱ ساعت جلوی آیینه می ایستادم و موهایم را ژل میزدم، روپوش مدرسه را در کیفم قایم میکردم و بهترین لباسم را میپوشیدم!
با کلی تپش قلب و مدیریت زمان راهی مدرسه میشدم.
نمیدانستم چه حسی بود اما وقتی در راه مدرسه نگاهم میکرد و لبخند میزد و حالم را میپرسید قند در دلم آب میشد.
من فقط یازده سال داشتم...
و تا آن روز بیشترین تایمی که به یک نفر فکر کرده بودم پنج دقیقه بود، آن هم به هم باشگاهی ام که میخواستم حالش را بگیرم!
اما این پسر یازده ساله ی شر و شلوغ به یکباره آرام شد.
انگار بزرگ شده بودم...
دیگر با کسی کاری نداشتم ، زنگ ورزش به بهانه ی پینگ پنگ داخل سالن میماندم و فکر میکردم، فکر میکردم به یک دختر دبیرستانی که از من ۶ سال بزرگتر بود!
همان یک باری که بغلم کرد کافی بود تا عطر مقنعه اش روی گردنم شوره ببندد و هی حسش کنم!
خلاصه هر روز با شوق روانه ی مدرسه میشدم.
اصلا هم نمیفهمیدم این چه حالی ست اما کافی بود مثلا یک روز نبینم اش دیگر تا شب انگار یه چیزی را گم کرده بودم.
چند هفته ای گذشت...
یک روز با دوستش مشغول حرف زدن بود و اصلا من را ندید...
روز دیگر حواسش پرت کتاب خواندن بود
روز دیگر دید و توجه نکرد
روز دیگر دید و توجه نکرد
باز هم دید و توجه نکرد
بهت زده بودم
نمیدانستم چه شده؟ اصلا شاید چیزی نشده بود
اما برای من شده بود، هیچ کس نمیفهمد پسر بچه ها چقدر زود دل میبندند
دیگر طاقت این بی توجهی را نداشتم
و تصمیم گرفتم این بار که دیدم اش با دوستم یک دعوای ساختگی به راه بیاندازیم تا توجه اش را جلب کنم
تا شاید باز هم آن دستان ظریف را روی صورتم حس کنم!
اما..
انقدر همه چیز بچه گانه و مصنوعی بود که توجه هیج کس را جلب نکردیم
از هفته ی بعد هم هوا سرد شد و با سرویس می آمد و میرفت...
نمیدانم چه بود
نمیدانم چه شد
فقط یک پسر بچه
در سن یازده سالگی فهمید
انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!
خیلی زود
https://telegram.me/jamtorbat
پنجم دبستان بودم
یک روز در خیابان یک دختر دبیرستانی بی هوا محکم بغلم کرد و سفت لپ هایم را بوسید.
شش سال از من بزرگتر بود، قد بلند وچشم ابرو مشکی و خوشبو.
من فقط یازده سال داشتم .. به ندرت پیش می آمد وقتی بیرون میرفتم آینه را نگاه کنم!
اما به یکباره همه چیز فرق کرد!
هنگام رفتن به مدرسه ۱ ساعت جلوی آیینه می ایستادم و موهایم را ژل میزدم، روپوش مدرسه را در کیفم قایم میکردم و بهترین لباسم را میپوشیدم!
با کلی تپش قلب و مدیریت زمان راهی مدرسه میشدم.
نمیدانستم چه حسی بود اما وقتی در راه مدرسه نگاهم میکرد و لبخند میزد و حالم را میپرسید قند در دلم آب میشد.
من فقط یازده سال داشتم...
و تا آن روز بیشترین تایمی که به یک نفر فکر کرده بودم پنج دقیقه بود، آن هم به هم باشگاهی ام که میخواستم حالش را بگیرم!
اما این پسر یازده ساله ی شر و شلوغ به یکباره آرام شد.
انگار بزرگ شده بودم...
دیگر با کسی کاری نداشتم ، زنگ ورزش به بهانه ی پینگ پنگ داخل سالن میماندم و فکر میکردم، فکر میکردم به یک دختر دبیرستانی که از من ۶ سال بزرگتر بود!
همان یک باری که بغلم کرد کافی بود تا عطر مقنعه اش روی گردنم شوره ببندد و هی حسش کنم!
خلاصه هر روز با شوق روانه ی مدرسه میشدم.
اصلا هم نمیفهمیدم این چه حالی ست اما کافی بود مثلا یک روز نبینم اش دیگر تا شب انگار یه چیزی را گم کرده بودم.
چند هفته ای گذشت...
یک روز با دوستش مشغول حرف زدن بود و اصلا من را ندید...
روز دیگر حواسش پرت کتاب خواندن بود
روز دیگر دید و توجه نکرد
روز دیگر دید و توجه نکرد
باز هم دید و توجه نکرد
بهت زده بودم
نمیدانستم چه شده؟ اصلا شاید چیزی نشده بود
اما برای من شده بود، هیچ کس نمیفهمد پسر بچه ها چقدر زود دل میبندند
دیگر طاقت این بی توجهی را نداشتم
و تصمیم گرفتم این بار که دیدم اش با دوستم یک دعوای ساختگی به راه بیاندازیم تا توجه اش را جلب کنم
تا شاید باز هم آن دستان ظریف را روی صورتم حس کنم!
اما..
انقدر همه چیز بچه گانه و مصنوعی بود که توجه هیج کس را جلب نکردیم
از هفته ی بعد هم هوا سرد شد و با سرویس می آمد و میرفت...
نمیدانم چه بود
نمیدانم چه شد
فقط یک پسر بچه
در سن یازده سالگی فهمید
انسان ها خیلی زود برای هم عادی میشوند!
خیلی زود
https://telegram.me/jamtorbat
Telegram
شهرعرفان
️💚 ازپایتخت موسیقی مقامی ایران تربت جام
🎥بزرگترین آرشیو موسیقی شرق خراسان
09197266477
ارتباط با مدیر کانال
https://t.me/MansooriGhazaliEsar
🎥بزرگترین آرشیو موسیقی شرق خراسان
09197266477
ارتباط با مدیر کانال
https://t.me/MansooriGhazaliEsar
🔻آتش سوزی در مراتع روستای رونج تربت جام
🔸بخشدار تربت جام با اعلام این خبر افزود: این حادثه امروز صبح ساعت حدود 10 از سوی دهیار رونج اعلام گردید و سریعا نیرو های منابع طبیعی به محل اعزام شدند.
🔸داودیان افزود: پس ازاعزام نیروهای منابع طبیعی ، نیروهای مردمی روستاهای رونج، نوده ، پلورزه ، نیک پی، شیخلو به صورت فوری بسیج و اعزام شدند.
🔸وی ادامه داد: با اعلام گزارش از محل ، به علت وسعت نسبتا زیاد آتش سوزی ، هلال احمر و محیط زیست هم هماهنگ شد که سریعا اعزام شوند.
🔸بخشدار مرکزی تربت جام علت آتش سوزی را بی احتیاطی چوپانان اعلام کرد که با خاموش نکردن آتشی که ایجاد کرده بود، باعث این حادثه شده است، هر چند که علت این حادثه در دست بررسی است و جزییات این حادثه بعد اعلام خواهد شد.
منبع .همشهری خراسان رضوی
https://telegram.me/jamtorbat
🔸بخشدار تربت جام با اعلام این خبر افزود: این حادثه امروز صبح ساعت حدود 10 از سوی دهیار رونج اعلام گردید و سریعا نیرو های منابع طبیعی به محل اعزام شدند.
🔸داودیان افزود: پس ازاعزام نیروهای منابع طبیعی ، نیروهای مردمی روستاهای رونج، نوده ، پلورزه ، نیک پی، شیخلو به صورت فوری بسیج و اعزام شدند.
🔸وی ادامه داد: با اعلام گزارش از محل ، به علت وسعت نسبتا زیاد آتش سوزی ، هلال احمر و محیط زیست هم هماهنگ شد که سریعا اعزام شوند.
🔸بخشدار مرکزی تربت جام علت آتش سوزی را بی احتیاطی چوپانان اعلام کرد که با خاموش نکردن آتشی که ایجاد کرده بود، باعث این حادثه شده است، هر چند که علت این حادثه در دست بررسی است و جزییات این حادثه بعد اعلام خواهد شد.
منبع .همشهری خراسان رضوی
https://telegram.me/jamtorbat
سلام ازکلیه برادران استدعا میشود هرکس امکان داره برای مهار آتش کمک رسانی کند تاهرچه زودترمهارشود ممنون ومتشکر
از خوردن بستنی قیفی در خیابان خجالت نکش
از اینکه بایستی و از سوژه ای که خوشت آمده عکس بگیری!
از اینکه بنشینی کنار کودک فال فروش و با او درد و دل کنی...
از اینکه وسط پیاده رو" البته اگر مامور نبود!" عشقت را در آغوش بگیری..
از اینکه وسط جمع قربان صدقه ی مادرت بروی
از اینکه در کوچه با بچه ها دنبال بازی کنی
از ابراز علاقه کردن به کسی که دوستش داری
از عصبانی شدن
از بلند خندیدن
از گریه کردن های بی دلیل
از کنار گذاشتن آدم هایی که تو را نمیفهمند خجالت نکش!
عمر هیچ کس قرار نیست جاودانه باشد
برای خودت زندگی کن!
میدانی چیست رفیق؟
خواهی نشوی همرنگ
رسوای جماعت شو
https://telegram.me/jamtorbat
از اینکه بایستی و از سوژه ای که خوشت آمده عکس بگیری!
از اینکه بنشینی کنار کودک فال فروش و با او درد و دل کنی...
از اینکه وسط پیاده رو" البته اگر مامور نبود!" عشقت را در آغوش بگیری..
از اینکه وسط جمع قربان صدقه ی مادرت بروی
از اینکه در کوچه با بچه ها دنبال بازی کنی
از ابراز علاقه کردن به کسی که دوستش داری
از عصبانی شدن
از بلند خندیدن
از گریه کردن های بی دلیل
از کنار گذاشتن آدم هایی که تو را نمیفهمند خجالت نکش!
عمر هیچ کس قرار نیست جاودانه باشد
برای خودت زندگی کن!
میدانی چیست رفیق؟
خواهی نشوی همرنگ
رسوای جماعت شو
https://telegram.me/jamtorbat
Telegram
شهرعرفان
️💚 ازپایتخت موسیقی مقامی ایران تربت جام
🎥بزرگترین آرشیو موسیقی شرق خراسان
09197266477
ارتباط با مدیر کانال
https://t.me/MansooriGhazaliEsar
🎥بزرگترین آرشیو موسیقی شرق خراسان
09197266477
ارتباط با مدیر کانال
https://t.me/MansooriGhazaliEsar
حقیقیترین بیان روحیات یک ملّت را در رقصها و موسیقی آن میتوان یافت . . . بدن هرگز دروغ نمیگوید.
اینِس دو میل
https://telegram.me/jamtorbat
اینِس دو میل
https://telegram.me/jamtorbat
💕خانه ی پدری کجاست؟
خانه ی پدری آنجاست که همیشه و بی قید و شرط دوستت می دارند،
خانه پدری آنجاست که هر چقدر که نروی یا دیر بروی بدون سوال و گله منتظرت می مانند،
در خانه ی پدری،
تو همیشه جوان ، زیبا و منحصر بفردی ،
خانه ی پدری امن ترین و راحت ترین جای دنیاست درست مثل آغوششان و می دانی که بی هیچ دلیل و چشم داشتی تورا دوست دارند حتی اگر پدر و مادرت را بارها رنجانده باشی
خانه ی پدری بهشت این دنیاست...
https://telegram.me/jamtorbat
خانه ی پدری آنجاست که همیشه و بی قید و شرط دوستت می دارند،
خانه پدری آنجاست که هر چقدر که نروی یا دیر بروی بدون سوال و گله منتظرت می مانند،
در خانه ی پدری،
تو همیشه جوان ، زیبا و منحصر بفردی ،
خانه ی پدری امن ترین و راحت ترین جای دنیاست درست مثل آغوششان و می دانی که بی هیچ دلیل و چشم داشتی تورا دوست دارند حتی اگر پدر و مادرت را بارها رنجانده باشی
خانه ی پدری بهشت این دنیاست...
https://telegram.me/jamtorbat
🔰شاهکاری از سعدی🔰
این شعر سعدی به صورت عمودی و افقی یک جور خوانده می شود که نهایت زکاوت و هوش شاعر را نشان می دهد !
https://telegram.me/jamtorbat
این شعر سعدی به صورت عمودی و افقی یک جور خوانده می شود که نهایت زکاوت و هوش شاعر را نشان می دهد !
https://telegram.me/jamtorbat
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط بی بال و پری بود نمی دانستیم
آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو
سهممان بی خبری بود نمی دانستیم
آب و جاروی در خانه ی ما شاهد بود
از تو بر ما گذری بود نمی دانستیم
این همه چشم به راهی نگرانم کرده
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
https://telegram.me/jamtorbat
حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم
پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم
شرط بی بال و پری بود نمی دانستیم
آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو
سهممان بی خبری بود نمی دانستیم
آب و جاروی در خانه ی ما شاهد بود
از تو بر ما گذری بود نمی دانستیم
این همه چشم به راهی نگرانم کرده
عاشقی دردسری بود نمی دانستیم
https://telegram.me/jamtorbat
#سلام_صبح_بخیر
صبح دمی که برکنم،
دیده به روشناییت
بر در آسمان زنم،
حلقهٔ آشناییت
#سعدي
https://telegram.me/jamtorbat
صبح دمی که برکنم،
دیده به روشناییت
بر در آسمان زنم،
حلقهٔ آشناییت
#سعدي
https://telegram.me/jamtorbat
چای و گنجشک و کمی عشق ؛
چه جایت سبز است
از همین فاصله ی دور ؛
صدایت سبز است
از تو و روشنی چشم تو
گفتم هر صبح
دل من ای گل خورشید
برایت تنگ است...
#ویدا_وکیلی
https://telegram.me/jamtorbat
چه جایت سبز است
از همین فاصله ی دور ؛
صدایت سبز است
از تو و روشنی چشم تو
گفتم هر صبح
دل من ای گل خورشید
برایت تنگ است...
#ویدا_وکیلی
https://telegram.me/jamtorbat
ROYA FILM.mp4
47.5 MB
اجرای زیبای استاد مرحوم غلامعلی نینواز تقدیم شما همدلان
https://telegram.me/jamtorbat
هر روز با یک اهنگ محلی در کانال شهر عرفان
https://telegram.me/jamtorbat
هر روز با یک اهنگ محلی در کانال شهر عرفان
باسلام بدین وسیله موفقیت ارزنده دانش آموزان خطه جام خانمها آنیتاسرافرازی (نفراول تکنوازی دوتار)،سارامحمدعلیزاده(نفراول نقدادبی)،شیماایوبی وسمیراقادری رتبه دوم نشریه الکترونیک درسطح کشور رابه ایشان ،خانواده محترمشان ومدیروهمکاران آموزش وپرورش تبریک وخداقوت گفته وآرزوی موفقیتهای بیشتربرای این دانش آموزان هنرمندازخداوندمتعال داریم
گروه فرهنگی و هنری رویا فیلم
https://telegram.me/jamtorbat
گروه فرهنگی و هنری رویا فیلم
https://telegram.me/jamtorbat
🍃🌼 #شعروزندگی🌼🍃
زندگی چیزی نیست؛
که لب طاغچهی عادت
از یاد من و تو برود.
زندگی؛بعد درخت است
به چشم حشره.
زندگی تجربهی شبپره
در تاریکی است.
زندگی حس غریبی است
که یک مرغ مهاجر دارد.
زندگی سوت قطار است
که در خواب پلی میپیچد.
زندگی دیدن یک باغچه
از شیشه مسدود هواپیما.
خبر رفتن موشک به فضا؛
لمس تنهایی «ماه»؛
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر...
#سهراب_سپهری
https://telegram.me/jamtorbat
زندگی چیزی نیست؛
که لب طاغچهی عادت
از یاد من و تو برود.
زندگی؛بعد درخت است
به چشم حشره.
زندگی تجربهی شبپره
در تاریکی است.
زندگی حس غریبی است
که یک مرغ مهاجر دارد.
زندگی سوت قطار است
که در خواب پلی میپیچد.
زندگی دیدن یک باغچه
از شیشه مسدود هواپیما.
خبر رفتن موشک به فضا؛
لمس تنهایی «ماه»؛
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر...
#سهراب_سپهری
https://telegram.me/jamtorbat