Forwarded from جمعیت امام علی
❗کودکی سختی داشت ولی همیشه امیدوار بود که یک روز با دستان کوچک خودش به زندگیاش رنگ خواهد بخشید.
میخواست درس بخواند تا شانس تحقق این رویا را داشته باشد.
تنها ۱۱ سال داشت که به علت سوختگی پدر و نبود کار برای او، مجبور شد کارگر صاحبکارهایی شود که برای دادن حقوق کمتر، دختر بچهای را به جای مادرش بر سر کار میگذارند.
❗با کمک خیرین جمعیت، حقوق ماهیانهای برای او تامین شد تا بتواند در خانه علم پاکدشت ادامه تحصیل دهد؛
اما...
حالا که ۱۳ ساله شده، قرار است لباس کاری که بر تن پدرش نشد، لباس عروسی برای این کودک باشد و شیر بهای او، هزینهی شیرخشک کودک تازه متولد شدهی خانواده باشد.
علیرغم تلاشهای جمعیت امام علی برای کمک به او، مشخص نیست که بازهم باید شاهد مرگ یک رویا باشیم یا خیر!
#ازدواج_کودکان
bit.ly/2NsOnjf
🔻 🔻 🔻
🆔 @imamalisociety
میخواست درس بخواند تا شانس تحقق این رویا را داشته باشد.
تنها ۱۱ سال داشت که به علت سوختگی پدر و نبود کار برای او، مجبور شد کارگر صاحبکارهایی شود که برای دادن حقوق کمتر، دختر بچهای را به جای مادرش بر سر کار میگذارند.
❗با کمک خیرین جمعیت، حقوق ماهیانهای برای او تامین شد تا بتواند در خانه علم پاکدشت ادامه تحصیل دهد؛
اما...
حالا که ۱۳ ساله شده، قرار است لباس کاری که بر تن پدرش نشد، لباس عروسی برای این کودک باشد و شیر بهای او، هزینهی شیرخشک کودک تازه متولد شدهی خانواده باشد.
علیرغم تلاشهای جمعیت امام علی برای کمک به او، مشخص نیست که بازهم باید شاهد مرگ یک رویا باشیم یا خیر!
#ازدواج_کودکان
bit.ly/2NsOnjf
🔻 🔻 🔻
🆔 @imamalisociety
🏚خانه بدون حمام و نمور را با دو میلیون تومان و ماهی ۱۵۰ رهن و اجاره کرده بودند.
🔹در طول این یک سال وقتی بین گرسنگی بچه ها و پرداخت پول کرایه و آب و برق گیر می کرد،ترجیح می داد که کودکانش کمتر آزار ببینند.
🔹حالا از کل پول رهن پانصدتومان باقی مانده و بقیه را صاحبخانه جای پول کرایه و ... کسر کرده است.
ازطرفی صاحبخانه تحولات بازار مسکن را به خوبی دنبال کرده و حالا دیگر حتی با دو میلیون سابق هم خانه را حاضر نیست رهن دهد و چهارمیلیون تومان برای تمدیدطلب نموده است.
🔷این یک مورد از ده ها خانواده ای است که هرسال این ایام با چالش بی خانمانی روبرو می شوند.
امسال تا این لحظه برای تامین کسری رهن خانه خانواده های جمعیت ۲۰ میلیون تومان برآورد مالی شده است.یکی از این خانواده ها را از خانه بیرون کرده اند که الان آواره خانه اقوام شده اند.برخی از آنهاشدیدا تحت فشار صاحبخانه هستند و برخی هنوز فرصتشان چند هفته ای باقی مانده است.برخی نیز هنوز از اوضاعشان به ما خبر نداده اند و مشخص است هنوز به مرحله بحرانی نرسیده اند.
🔵 برای حل بحران بی خانمانی خانواده های جمعیت تا این لحظه موجودی ما ۸ میلیون تومان است و ۱۲ میلیون تومان نیاز است که باید سریعتر تامین گردد.
✨✨جهت مشارکت در تامین این هزینه با همت عالی خود مثل همیشه همراه ما باشید.
شماره کارت:
6104337905324602
بانک ملت به نام جمعیت امام علی(ع)
@jamiatkermanshah
🔹در طول این یک سال وقتی بین گرسنگی بچه ها و پرداخت پول کرایه و آب و برق گیر می کرد،ترجیح می داد که کودکانش کمتر آزار ببینند.
🔹حالا از کل پول رهن پانصدتومان باقی مانده و بقیه را صاحبخانه جای پول کرایه و ... کسر کرده است.
ازطرفی صاحبخانه تحولات بازار مسکن را به خوبی دنبال کرده و حالا دیگر حتی با دو میلیون سابق هم خانه را حاضر نیست رهن دهد و چهارمیلیون تومان برای تمدیدطلب نموده است.
🔷این یک مورد از ده ها خانواده ای است که هرسال این ایام با چالش بی خانمانی روبرو می شوند.
امسال تا این لحظه برای تامین کسری رهن خانه خانواده های جمعیت ۲۰ میلیون تومان برآورد مالی شده است.یکی از این خانواده ها را از خانه بیرون کرده اند که الان آواره خانه اقوام شده اند.برخی از آنهاشدیدا تحت فشار صاحبخانه هستند و برخی هنوز فرصتشان چند هفته ای باقی مانده است.برخی نیز هنوز از اوضاعشان به ما خبر نداده اند و مشخص است هنوز به مرحله بحرانی نرسیده اند.
🔵 برای حل بحران بی خانمانی خانواده های جمعیت تا این لحظه موجودی ما ۸ میلیون تومان است و ۱۲ میلیون تومان نیاز است که باید سریعتر تامین گردد.
✨✨جهت مشارکت در تامین این هزینه با همت عالی خود مثل همیشه همراه ما باشید.
شماره کارت:
6104337905324602
بانک ملت به نام جمعیت امام علی(ع)
@jamiatkermanshah
جمعیت امام علی(ع) کرمانشاه pinned «🏚خانه بدون حمام و نمور را با دو میلیون تومان و ماهی ۱۵۰ رهن و اجاره کرده بودند. 🔹در طول این یک سال وقتی بین گرسنگی بچه ها و پرداخت پول کرایه و آب و برق گیر می کرد،ترجیح می داد که کودکانش کمتر آزار ببینند. 🔹حالا از کل پول رهن پانصدتومان باقی مانده و بقیه را…»
💢💢دردهايت را به كه ميگويي
وقتي گوشي حتي برا شنيدن دردهايت وجود ندارد💢💢
⭕️با #رويا اولین بار در يكي از همين كوچه هاي جعفراباد روبرو شدم.
او منو شناخت و ازم دعوت كرد یه روز برم خونشون.
گفتم ميخواي امروز بيام؟
گفت نه خاله الان مهمون داريم....
گفتم باشه،
هر وقت خاستي ميام،
ولي در جمعیت برا تو همیشه بازه.
گفت ميشه الان بيام؟
باهم رفتيم خانه ايراني.
⭕️اونجا نشستم كنارش
چشماي سياهش انقد معصوميت و گيرايي داشت
كه نتونستم چيزي ازش بپرسم
اشك كه از همون چشما سرازير شد
خودش شروع كرد حرف زدن
از مادري كه معتاد شده بود و رويا و پريا رو سپرده بود به پدر معتادشون و تركشون كرده بود
از مادربزرگ پيري كه زمين گير شده بود
از پدربزرگي كه انگار تنها چيزي كه به ارث برده بود دود بود و مواد
که اونم به هر چهار پسرش این ارثیه رو بخشيده بود.
و الان روياي يازده ساله و خواهر كوچيكش مجبور به زندگي تو پاتوقي شده بودن
كه بجز پنج معتاد نسبيش، هميشه پر از دود و چندین معتاد بود...
⭕️از ترسهاش گفت
از وقتي كه با جیغ خواهرش به خاطر چاقویی که پدر در اثر توهم شيشه زیرگردنش گذاشته بود بيدار شده بود
ديگه نميتونست راحت بخوابه.
⭕️گفت خاله مادربزرگم مريضه و وقتي مرضيش بدترم ميشه دكتر نميبرنش
خيلي حواسش بهمون هست
هميشه ميترسم از روزي که نباشه و......
گفتم نترس عزيزدلم
شمارمو بهش دادم
گفتم هر وقت حالش خيلي بد شد
بهم زنگ بزن
هر جا كه باشم خودم ميام ميبرمش دكتر
اشكاشو پاك كردم
برق خوشحالي و اميد تو چشاش ديده ميشد
گفت خاله پس همه شماره هاتو جواب بده
چون معلوم نيست با گوشي كي بهت زنگ ميزنم
چون ما گوشي نداريم
گفت باشه
حتما
⭕️تا در خونشون همراهيش كردم
خونه اي كه مدتها بود تبديل به پاتوق شده بود.......
💢داستان #رويا ادامه دارد......
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی #جعفرآباد
@jamiatkermanshah
وقتي گوشي حتي برا شنيدن دردهايت وجود ندارد💢💢
⭕️با #رويا اولین بار در يكي از همين كوچه هاي جعفراباد روبرو شدم.
او منو شناخت و ازم دعوت كرد یه روز برم خونشون.
گفتم ميخواي امروز بيام؟
گفت نه خاله الان مهمون داريم....
گفتم باشه،
هر وقت خاستي ميام،
ولي در جمعیت برا تو همیشه بازه.
گفت ميشه الان بيام؟
باهم رفتيم خانه ايراني.
⭕️اونجا نشستم كنارش
چشماي سياهش انقد معصوميت و گيرايي داشت
كه نتونستم چيزي ازش بپرسم
اشك كه از همون چشما سرازير شد
خودش شروع كرد حرف زدن
از مادري كه معتاد شده بود و رويا و پريا رو سپرده بود به پدر معتادشون و تركشون كرده بود
از مادربزرگ پيري كه زمين گير شده بود
از پدربزرگي كه انگار تنها چيزي كه به ارث برده بود دود بود و مواد
که اونم به هر چهار پسرش این ارثیه رو بخشيده بود.
و الان روياي يازده ساله و خواهر كوچيكش مجبور به زندگي تو پاتوقي شده بودن
كه بجز پنج معتاد نسبيش، هميشه پر از دود و چندین معتاد بود...
⭕️از ترسهاش گفت
از وقتي كه با جیغ خواهرش به خاطر چاقویی که پدر در اثر توهم شيشه زیرگردنش گذاشته بود بيدار شده بود
ديگه نميتونست راحت بخوابه.
⭕️گفت خاله مادربزرگم مريضه و وقتي مرضيش بدترم ميشه دكتر نميبرنش
خيلي حواسش بهمون هست
هميشه ميترسم از روزي که نباشه و......
گفتم نترس عزيزدلم
شمارمو بهش دادم
گفتم هر وقت حالش خيلي بد شد
بهم زنگ بزن
هر جا كه باشم خودم ميام ميبرمش دكتر
اشكاشو پاك كردم
برق خوشحالي و اميد تو چشاش ديده ميشد
گفت خاله پس همه شماره هاتو جواب بده
چون معلوم نيست با گوشي كي بهت زنگ ميزنم
چون ما گوشي نداريم
گفت باشه
حتما
⭕️تا در خونشون همراهيش كردم
خونه اي كه مدتها بود تبديل به پاتوق شده بود.......
💢داستان #رويا ادامه دارد......
دلنوشته یکی از اعضای #خانه_ایرانی #جعفرآباد
@jamiatkermanshah
Forwarded from جمعیت امام علی
◾جمعیت امام علی درگذشت جمعی از هموطنانمان را در شهر سنندج، بر اثر برخورد اتوبوس با یک تانکر حامل سوخت، به همهی مردم ایران، بخصوص مردم عزیز کردستان، تسلیت عرض مینماید.
❗عدم توجه به مسایل ایمنی در نقاط مختلف کشور، همچنان به سادگی قربانی میگیرد. جا دارد تا همهی ما به سهم خود در زمینهی رعایت نکات ایمنی، حساسیت بیشتری به خرج دهیم؛ که مسئولین امر در عمل نشان دادهاند نسبت به هشدارهایی که از پس وقوع اتفاقات مشابه داده شده، آنچنان توجهی نشان نمیدهند و به صورت مسئولانه با مسایل ایمنی برخورد نمینمایند.
bit.ly/2KWJPTR
🔻 🔻 🔻
🆔 @imamalisociety
❗عدم توجه به مسایل ایمنی در نقاط مختلف کشور، همچنان به سادگی قربانی میگیرد. جا دارد تا همهی ما به سهم خود در زمینهی رعایت نکات ایمنی، حساسیت بیشتری به خرج دهیم؛ که مسئولین امر در عمل نشان دادهاند نسبت به هشدارهایی که از پس وقوع اتفاقات مشابه داده شده، آنچنان توجهی نشان نمیدهند و به صورت مسئولانه با مسایل ایمنی برخورد نمینمایند.
bit.ly/2KWJPTR
🔻 🔻 🔻
🆔 @imamalisociety
‼️دلم تنگ میشود برای عروسک بازی های گاه و بی گاهم
کاش میشد در همان دنیای عروسک ها باقی میماندم...
کارتونیست: حمید قالیجاری
#ازدواج_کودکان
🆔 @jamiatkermanshah
🆔 @imamalisociety
کاش میشد در همان دنیای عروسک ها باقی میماندم...
کارتونیست: حمید قالیجاری
#ازدواج_کودکان
🆔 @jamiatkermanshah
🆔 @imamalisociety
‼️سرپرست خانواده معتاد
با چهار فرزند ٢_۵_١٠_١٣ ساله
کارت یارانه را برای پول ربایی که قبلا قرض گرفته اند گرو گذاشته اند.
۵۰۰ هزار تومان برای رهن خانه پیش صاحبخانه دارد. مابقی به جای کرایه های عقب افتاده کسر شده است. راه کار خودش برای تامین کسری پول رهن، فروش یخچال و تلویزیون و وسایل خانه است، که آن هم نهایتا دویست هزار تومان بیشتر ارزش ندارد....
🆔 @jamiatkermanshah
〰〰〰〰〰
http://yon.ir/HMBAG
با چهار فرزند ٢_۵_١٠_١٣ ساله
کارت یارانه را برای پول ربایی که قبلا قرض گرفته اند گرو گذاشته اند.
۵۰۰ هزار تومان برای رهن خانه پیش صاحبخانه دارد. مابقی به جای کرایه های عقب افتاده کسر شده است. راه کار خودش برای تامین کسری پول رهن، فروش یخچال و تلویزیون و وسایل خانه است، که آن هم نهایتا دویست هزار تومان بیشتر ارزش ندارد....
🆔 @jamiatkermanshah
〰〰〰〰〰
http://yon.ir/HMBAG
Forwarded from جمعیت امام علی
📌از دانشگاه چه انتظاری میرود؟
🌀«نقش دانشگاه در حل مشکلات و معضلات اجتماعی»
🔹در کشورهای پیشرفته، دانشگاهها مرجعی برای حل مشکلات اجتماعی روز، مسایل زیستمحیطی، گرههای کور صنعتی و ... از طریق ارائهی راهحلهای علمی و عملی میباشند؛ راهحلهایی که در قالب انجام پروژههای مختلف در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا ارائه میگردد.
🔹در کشور ما اما دانشگاهها به ندرت به چنین سمت و سویی میرود. پروژههای انجام شده در فضای دانشگاه عموما تناسب چندانی با شناخت مشکلات حال حاضر ندارد و در فضایی متفاوت و انتزاعی سیر میکند ...
ادامه مطلب را در لینک زیر مشاهده نمایید:
➡ bit.ly/2KVVuTJ
🆔 @imamalisociety
🌀«نقش دانشگاه در حل مشکلات و معضلات اجتماعی»
🔹در کشورهای پیشرفته، دانشگاهها مرجعی برای حل مشکلات اجتماعی روز، مسایل زیستمحیطی، گرههای کور صنعتی و ... از طریق ارائهی راهحلهای علمی و عملی میباشند؛ راهحلهایی که در قالب انجام پروژههای مختلف در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا ارائه میگردد.
🔹در کشور ما اما دانشگاهها به ندرت به چنین سمت و سویی میرود. پروژههای انجام شده در فضای دانشگاه عموما تناسب چندانی با شناخت مشکلات حال حاضر ندارد و در فضایی متفاوت و انتزاعی سیر میکند ...
ادامه مطلب را در لینک زیر مشاهده نمایید:
➡ bit.ly/2KVVuTJ
🆔 @imamalisociety
Telegraph
📌از دانشگاه چه انتظاری میرود؟
🔹در کشورهای پیشرفته، دانشگاهها مرجعی برای حل مشکلات اجتماعی روز، مسایل زیستمحیطی، گرههای کور صنعتی و ... از طریق ارائهی راهحلهای علمی و عملی میباشند؛ راهحلهایی که در قالب انجام پروژههای مختلف در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا ارائه میگردد.…
برگزاری کلاس آموزش زبان (١٣٩٧/۴/٢۴)
سرپل ذهاب، پارک لاله، کانکس جمعیت
#دوباره_زندگی
🆔 @jamiatkermanshah
سرپل ذهاب، پارک لاله، کانکس جمعیت
#دوباره_زندگی
🆔 @jamiatkermanshah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری کلاس #ویترای (نقاشی روی شیشه) برای کودکان آسیب دیده در #خانه_علم_زور_آباد
🆔 @jamiatkermanshah
🆔 @jamiatkermanshah
#داستانک
هر سال حضرت تابستان اینقدر گرما در آستین دارد که دهن ملت را آسفالت میکند، آن هم از نوع درجه یک اش. امّا امسال لِوِل جدیدی از سختی را برایمان باز کرده، و آن قطعی برق است.
دیروز مغازه بودم که برق رفت، سریع برای آنکه یخچال کیک و بستنی خاموش نشود و کلّی ضرر و زیان نگذارد روی دستمان، پریدم و موتور برق را روشن کردم.
موتور برق مغازه صنعتی است، از آنها که هم هیبتش بزرگ است و هم صدایش زیاد، و البته کارایی اش وحشتناک...
موتور برق را روشن کردم و دَم در اتاقکش که کنار مغازه بود نشستم که دیدم پسری تو سر و صدا میگه: عمو کفشت رو واکس بزنم؟؟
من نه عمویش بودم و نه سن عمویش را داشتم، شاید هم سن بودیم، شاید هم بزرگتر بود، نمیدانم، هیکلش همین را نشان میداد، منتظر جواب من نماند. نشست کف پیاده رو، از گرما آهی کشید و به پسری که آن طرف پیاده رو آب طالبی میخورد نگاه کرد، اینکه داشت به چه فکر می کرد را نمیدانم اما من به این فکر می کردم که آیا پول خُرد دارم بهش بدم یا نه ،کفش رو که بهش دادم نشستم خوب نگاهش کردم، خوب واکس نمیزد، ناشی بود.
چیزی بهش نگفتم، چون خیلی وقته است هیچکس هیچ کاری را درست انجام نمیدهد، اگر همه کارها درست بود الان پسر واکسی باید در خانه زیر سایه کتاب میخواند یا با هم سن هایش تو کوچه وِلو بود.
شب قرار داشتم...
از آن قرارها که سالی یکبار برای هرکس پیش می آید.
لباس پلوخوری را پوشیدم و آمدم کفش ورنی جدیدم را پا کنم تا شبیه "تام کروز" بشوم، که به عمق فاجعه یعنی کثیف بودن کفش هایم رسیدم؛نمیدانم آخرین مراسم که پوشیدمش کِی بود فقط میدانم در آن وقت کم نمی توانستم واکس بزنم، کفش دم دستی ام را آوردم همان که پسر واکسی از خجالتش درآمده بود،
پوشیدمش؛ زیاد بد هم نبود، راستش را بخواهی واکسش آن موقع شب حالم را خوب کرد، تو راه مهمانی همش به این فکر می کردم که اگر آن لک لک که بچه می آورد، یادش می رفت، آدرس را اشتباه می گرفت و یا خیلی چیزهای دیگر و من را در یک خانواده فقیر می گذاشت شاید من هم مثل آن پسر واکسی می شدم
نمیدانم چه اتفاقی می افتاد...
نمیدانم الان در کدامین محله فقیر نشین بودم و در سرم چه فکری می چرخید.
شاید الان در جیبم مواد مخدر بود برای فروش به خلبانان زمینی و پلیس دنبالم می گذاشت و می انداخت جایی که عرب نی انداخته و یا از این بچه ها می شدم که در محدودیت ستاره می شوند و در خندوانه با صدای بلند اسمش را فریاد میزنند که: خانم ها و آقایان، مهمان امشب خندوانه کسی نیست جز #محمد_طه_عسگری نویسنده کتاب جلادهای عاشق و ...
بعد همه مردم انگار که صد تومن به یارانه آخر ماهشان اضافه کرده باشند با جیغ و هورا پا میشدند و دست میزدند تا من با رامبد جوان روبوسی کنم و خواهش کنم که سرجایشان آرام بگیرند.
ولی خب این راه سخت است و من خسته تر از آن که در محدودیت ستاره شوم...
به نظرم مملکت نیاز به واکسی هم دارد ولی نه پسری که هزار آرزو دارد
هزار راه نرفته...
به این فکر می کنم که خیلی از ما شغل هایمان فرق می کند ولی روزگارمان سیاه است...
خدایا نگذار آرزوهای کسی با واکس زدن سیاه شود.
#کودکان_کار
🆔 @jamiatkermanshah
هر سال حضرت تابستان اینقدر گرما در آستین دارد که دهن ملت را آسفالت میکند، آن هم از نوع درجه یک اش. امّا امسال لِوِل جدیدی از سختی را برایمان باز کرده، و آن قطعی برق است.
دیروز مغازه بودم که برق رفت، سریع برای آنکه یخچال کیک و بستنی خاموش نشود و کلّی ضرر و زیان نگذارد روی دستمان، پریدم و موتور برق را روشن کردم.
موتور برق مغازه صنعتی است، از آنها که هم هیبتش بزرگ است و هم صدایش زیاد، و البته کارایی اش وحشتناک...
موتور برق را روشن کردم و دَم در اتاقکش که کنار مغازه بود نشستم که دیدم پسری تو سر و صدا میگه: عمو کفشت رو واکس بزنم؟؟
من نه عمویش بودم و نه سن عمویش را داشتم، شاید هم سن بودیم، شاید هم بزرگتر بود، نمیدانم، هیکلش همین را نشان میداد، منتظر جواب من نماند. نشست کف پیاده رو، از گرما آهی کشید و به پسری که آن طرف پیاده رو آب طالبی میخورد نگاه کرد، اینکه داشت به چه فکر می کرد را نمیدانم اما من به این فکر می کردم که آیا پول خُرد دارم بهش بدم یا نه ،کفش رو که بهش دادم نشستم خوب نگاهش کردم، خوب واکس نمیزد، ناشی بود.
چیزی بهش نگفتم، چون خیلی وقته است هیچکس هیچ کاری را درست انجام نمیدهد، اگر همه کارها درست بود الان پسر واکسی باید در خانه زیر سایه کتاب میخواند یا با هم سن هایش تو کوچه وِلو بود.
شب قرار داشتم...
از آن قرارها که سالی یکبار برای هرکس پیش می آید.
لباس پلوخوری را پوشیدم و آمدم کفش ورنی جدیدم را پا کنم تا شبیه "تام کروز" بشوم، که به عمق فاجعه یعنی کثیف بودن کفش هایم رسیدم؛نمیدانم آخرین مراسم که پوشیدمش کِی بود فقط میدانم در آن وقت کم نمی توانستم واکس بزنم، کفش دم دستی ام را آوردم همان که پسر واکسی از خجالتش درآمده بود،
پوشیدمش؛ زیاد بد هم نبود، راستش را بخواهی واکسش آن موقع شب حالم را خوب کرد، تو راه مهمانی همش به این فکر می کردم که اگر آن لک لک که بچه می آورد، یادش می رفت، آدرس را اشتباه می گرفت و یا خیلی چیزهای دیگر و من را در یک خانواده فقیر می گذاشت شاید من هم مثل آن پسر واکسی می شدم
نمیدانم چه اتفاقی می افتاد...
نمیدانم الان در کدامین محله فقیر نشین بودم و در سرم چه فکری می چرخید.
شاید الان در جیبم مواد مخدر بود برای فروش به خلبانان زمینی و پلیس دنبالم می گذاشت و می انداخت جایی که عرب نی انداخته و یا از این بچه ها می شدم که در محدودیت ستاره می شوند و در خندوانه با صدای بلند اسمش را فریاد میزنند که: خانم ها و آقایان، مهمان امشب خندوانه کسی نیست جز #محمد_طه_عسگری نویسنده کتاب جلادهای عاشق و ...
بعد همه مردم انگار که صد تومن به یارانه آخر ماهشان اضافه کرده باشند با جیغ و هورا پا میشدند و دست میزدند تا من با رامبد جوان روبوسی کنم و خواهش کنم که سرجایشان آرام بگیرند.
ولی خب این راه سخت است و من خسته تر از آن که در محدودیت ستاره شوم...
به نظرم مملکت نیاز به واکسی هم دارد ولی نه پسری که هزار آرزو دارد
هزار راه نرفته...
به این فکر می کنم که خیلی از ما شغل هایمان فرق می کند ولی روزگارمان سیاه است...
خدایا نگذار آرزوهای کسی با واکس زدن سیاه شود.
#کودکان_کار
🆔 @jamiatkermanshah
خانه ی آواره در غم نور میخواهد چکار؟
کودک کار از کسی دستور میخواهد چکار؟
دختری در چنگ یک معتاد بی اصل و نسب
در شب عقدش دلی پر شور میخواهد چکار؟
آنقَدَر بر صورتش آثار دعوا مانده است
چهره اش در عکس ها، سانسور میخواهد چکار؟
دخترک بعد از پدر دنبال یک نان حلال
او در این حال و هوا کنکور میخواهد چکار؟
خانه ای بی آب و نان و خالی از هر حال خوش
ساکن آن بعد مرگش گور میخواهد چکار؟
شاعر: علیرضا کرم پور
#نه_به_کار_کودکان
🆔 @jamiatkermanshah
🆔 @imamalisociety
〰〰〰〰〰〰
http://yon.ir/k4mZW
کودک کار از کسی دستور میخواهد چکار؟
دختری در چنگ یک معتاد بی اصل و نسب
در شب عقدش دلی پر شور میخواهد چکار؟
آنقَدَر بر صورتش آثار دعوا مانده است
چهره اش در عکس ها، سانسور میخواهد چکار؟
دخترک بعد از پدر دنبال یک نان حلال
او در این حال و هوا کنکور میخواهد چکار؟
خانه ای بی آب و نان و خالی از هر حال خوش
ساکن آن بعد مرگش گور میخواهد چکار؟
شاعر: علیرضا کرم پور
#نه_به_کار_کودکان
🆔 @jamiatkermanshah
🆔 @imamalisociety
〰〰〰〰〰〰
http://yon.ir/k4mZW
جشن تولد کودکان #خانه_ایرانی_جعفر_آباد
متولدین تیرماه
با همکاری مدیریت محترم #کافه_آدم_برفی
واقع در هتل پارسیان کرمانشاه برگزار شد.
🆔 @jamiatkermanshah
متولدین تیرماه
با همکاری مدیریت محترم #کافه_آدم_برفی
واقع در هتل پارسیان کرمانشاه برگزار شد.
🆔 @jamiatkermanshah
از آرزوهای کودکانه اش برایم گفت
اما من عیارش را تنها در نگاه خیره او که سراسر حسرت بود سنجیدم...
#خانه_ایرانی_جعفر_آباد
🆔 @jamiatkermanshah
اما من عیارش را تنها در نگاه خیره او که سراسر حسرت بود سنجیدم...
#خانه_ایرانی_جعفر_آباد
🆔 @jamiatkermanshah
🎨برگزاری مسابقه نقاشی با همکاری کتابخانه علامه امینی (۹۷/۰۴/۲۸)
سرپل ذهاب، پارک لاله، کانکس جمعیت
#دوباره_زندگی
🆔 @jamiatkermanshah
سرپل ذهاب، پارک لاله، کانکس جمعیت
#دوباره_زندگی
🆔 @jamiatkermanshah
Forwarded from جمعیت امام علی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔆کنسرت گروه نوای ارغوان
۳ مرداد، تالار ایوان شمس، ساعت ۲۱
🎫 تنها چند ساعت فرصت دارید تا با خرید بلیط، شور شکوفایی را در سیمای کودکان این گروه به نظاره بنشینید ↙
tiwall.com/music/navayearghavan2
۳ مرداد، تالار ایوان شمس، ساعت ۲۱
🎫 تنها چند ساعت فرصت دارید تا با خرید بلیط، شور شکوفایی را در سیمای کودکان این گروه به نظاره بنشینید ↙
tiwall.com/music/navayearghavan2