✅شکریست با شکایت❎
📌بخش اول
🔘در ایام پیش از اربعین، توفیقی دست داد و طی برنامه ای از پیش طراحی شده، به همراه برخی از عزیزان، در کسوت روحانیت به عتبات عالیات مشرف شده بودیم و در مسجد حنانه (مقام رأس الحسین علیه السلام) فعالیت فرهنگی داشتیم.
در همان روزها، دوستی از بنده درخواست کرد که گزارشی از فعالیتهای خودم و فضای موجود بنویسم.
چون در آن ایام به شدت درگیر کارِ تبلیغ بودم، مطالب را چرکنویس کردم تا از دست نرود (هرچند در نهایت، مطالبِ فراوانی از قلم افتاد)، و اکنون نیز به روشِ «هیچ آدابی و ترتیبی مجو»، به همان زبانی که نخست نوشته شد، در چند بند تقدیم حضور می گردد، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
🔹
🔹
🔹
این چندروزه که با لباسِ نوکریِ امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) آمده ام مسجد حنانه و مشغول انجام وظیفه هستم، روزی صدها نفر از من می پرسند: داستان این مسجد چیست؟
و من از بس تکرار کردهام، برایم عادت شده که این واژههای خونین و دردآلود را مرتب در دهان بگردانم:
سر امام حسین را... اینجا... ناله از دل زمین...
بعضیهایشان به محض شنیدن این واژهها، با اشکهایشان و حالِ دگرگونشان خجالتم میدهند..
و تازه ملتفت میشوم که چه حرفهای سختی را آسان به زبان میآوردم!
و وادارم میکنند از این به بعد حواسم جمع باشد اول بسوزم و بعد حرفهای سوزناک را به زبان بیاورم...
🔶
از آنجا که مسألۀ #ایمان_به_غیب در ذهن و اندیشۀ مردم ما ـ متاسفانه ـ دارد به افسانه تبدیل میشود، در موارد متعددی لازم میدانم علاوه بر تعریف کردنِ ماجرای مسجد، زمینهای نیز ایجاد کنم که مطلب بیشتر قابل هضم باشد؛
مثلا میگویم:
معجزۀ زنده میخواهی ببینی، این دهها میلیون جمعیت را ببین، که تمام دنیا انگشت به دهان مانده در تحلیلِ آوارگیِ داوطلبانهشان!
آوارگیِ امنتر از وطن!
چه نغز گفت خواجه:
در خلاف آمدِ عادت بطلب کام، که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
معجزه مگر چیست؟
این شورِ جهانگیر، چیزی جز تسخیر و تصرف حسین است؟!
🔶
حقیقتِ تلخی که خیلی آزارم میدهد، فقرِ کشنده در زمینۀ امامشناسی است که هر کارِ معرفتی در این زمینه را با چالش مواجه میسازد!
مثلا برای اثباتِ این مطلبِ بدیهی: که نهضت مختار [و هر کاری از این دست، و بلکه هر حرکت و سکونی]، تنها وقتی ارزش پیدا میکند که به #امضای_امام_زمانش رسیده باشد، چقدر.. چقدر انرژی صرف کردم!!
عجیب است؛ مردم ما، در اموری که باید #عاقلانه نگاه کنند، احساساتشان حاکم است، و جایی که #عاطفه حرف اول را میزند، آنقدر رنگِ عقلانی و بلکه سیاسی به مطلب میدهند که عنصر اصلی تحت الشعاع قرار میگیرد!
چه کنیم با این ذهن های سانسور شدۀ کاریکاتورنما!
🔶
یکی از درسهایی که در این مدت گرفتم، این بود:
یک نفر از هملباسهای خودم آمد و در حد و اندازهای سخن گفت که در دلم خطور کرد: چقدر سطحش پایین است!
دقایقی بعد... دیدم روبرویم نشسته و شانههایش از گریه میلرزد!
دل من هم لرزید...
فهمیدم سطحش خیلی هم بالاست!
فوراً از خطایم بازگشتم و تصمیم گرفتم عینکم را عوض کنم!
بار دیگر به خاطر آوردم سخن حجت الله را:
"هیچ کس را دست کم نگیر، چون خداوند، اولیایش را در میان مردم پنهان ساخته است"
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت؟!
🔶
سر و وضع بعضی از زائرانِ خانم ـ که تحت تاثیرِ جریانهای داخل کشورمان، همان سرو وضع را #اسلامی میپندارند ـ از یک سو آزارم می دهد و از سوی دیگر به یاد سخن میزبانمان میافتم:
بیمار اگر به بیمارستان نرود، کجا خودش را درمان کند؟!
عوضِ هر سخنی، دست به دامن ارباب میشوم و بهبود خودم را میخواهم که از همه بیمارترم و نیز بهبود آنها را.
🔶
بعضیها راجع به پاداشِ اشک حسینی میپرسند؛
از میان چندین جواب، به دلایلی این را انتخاب میکنم:
اگر یک بچۀ شش هفت ساله برود پرندهفروشی و بگوید آن #طاووس چند؟ چه پاسخی خواهد شنید؟
«بچه، فروشی نیست!»
از این حرف چه میفهمد؟
میفهمد ارزش آن طاووس خیلی بالاست؛ و چون فروشنده میداند جیب او در حد و اندازۀ آن نیست، میزند زیر اصلِ معامله!...
وقتی سرها به نشان تایید تکان داده میشود، میگویم:
ندیدی وقتی خطا میکنی، اشکت در مجلس عزای حسین میخشکد؟
آن وقت خودت را هم بکشی، نمیتوانی آب از این چشمه روان کنی!
همین معلوم نمیکند که قیمت اشک خیلی بالاست، که با #موجودی_ناکافی به کسی تعلق نمیگیرد؟!
📌بخش اول
🔘در ایام پیش از اربعین، توفیقی دست داد و طی برنامه ای از پیش طراحی شده، به همراه برخی از عزیزان، در کسوت روحانیت به عتبات عالیات مشرف شده بودیم و در مسجد حنانه (مقام رأس الحسین علیه السلام) فعالیت فرهنگی داشتیم.
در همان روزها، دوستی از بنده درخواست کرد که گزارشی از فعالیتهای خودم و فضای موجود بنویسم.
چون در آن ایام به شدت درگیر کارِ تبلیغ بودم، مطالب را چرکنویس کردم تا از دست نرود (هرچند در نهایت، مطالبِ فراوانی از قلم افتاد)، و اکنون نیز به روشِ «هیچ آدابی و ترتیبی مجو»، به همان زبانی که نخست نوشته شد، در چند بند تقدیم حضور می گردد، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
🔹
🔹
🔹
این چندروزه که با لباسِ نوکریِ امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) آمده ام مسجد حنانه و مشغول انجام وظیفه هستم، روزی صدها نفر از من می پرسند: داستان این مسجد چیست؟
و من از بس تکرار کردهام، برایم عادت شده که این واژههای خونین و دردآلود را مرتب در دهان بگردانم:
سر امام حسین را... اینجا... ناله از دل زمین...
بعضیهایشان به محض شنیدن این واژهها، با اشکهایشان و حالِ دگرگونشان خجالتم میدهند..
و تازه ملتفت میشوم که چه حرفهای سختی را آسان به زبان میآوردم!
و وادارم میکنند از این به بعد حواسم جمع باشد اول بسوزم و بعد حرفهای سوزناک را به زبان بیاورم...
🔶
از آنجا که مسألۀ #ایمان_به_غیب در ذهن و اندیشۀ مردم ما ـ متاسفانه ـ دارد به افسانه تبدیل میشود، در موارد متعددی لازم میدانم علاوه بر تعریف کردنِ ماجرای مسجد، زمینهای نیز ایجاد کنم که مطلب بیشتر قابل هضم باشد؛
مثلا میگویم:
معجزۀ زنده میخواهی ببینی، این دهها میلیون جمعیت را ببین، که تمام دنیا انگشت به دهان مانده در تحلیلِ آوارگیِ داوطلبانهشان!
آوارگیِ امنتر از وطن!
چه نغز گفت خواجه:
در خلاف آمدِ عادت بطلب کام، که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
معجزه مگر چیست؟
این شورِ جهانگیر، چیزی جز تسخیر و تصرف حسین است؟!
🔶
حقیقتِ تلخی که خیلی آزارم میدهد، فقرِ کشنده در زمینۀ امامشناسی است که هر کارِ معرفتی در این زمینه را با چالش مواجه میسازد!
مثلا برای اثباتِ این مطلبِ بدیهی: که نهضت مختار [و هر کاری از این دست، و بلکه هر حرکت و سکونی]، تنها وقتی ارزش پیدا میکند که به #امضای_امام_زمانش رسیده باشد، چقدر.. چقدر انرژی صرف کردم!!
عجیب است؛ مردم ما، در اموری که باید #عاقلانه نگاه کنند، احساساتشان حاکم است، و جایی که #عاطفه حرف اول را میزند، آنقدر رنگِ عقلانی و بلکه سیاسی به مطلب میدهند که عنصر اصلی تحت الشعاع قرار میگیرد!
چه کنیم با این ذهن های سانسور شدۀ کاریکاتورنما!
🔶
یکی از درسهایی که در این مدت گرفتم، این بود:
یک نفر از هملباسهای خودم آمد و در حد و اندازهای سخن گفت که در دلم خطور کرد: چقدر سطحش پایین است!
دقایقی بعد... دیدم روبرویم نشسته و شانههایش از گریه میلرزد!
دل من هم لرزید...
فهمیدم سطحش خیلی هم بالاست!
فوراً از خطایم بازگشتم و تصمیم گرفتم عینکم را عوض کنم!
بار دیگر به خاطر آوردم سخن حجت الله را:
"هیچ کس را دست کم نگیر، چون خداوند، اولیایش را در میان مردم پنهان ساخته است"
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت؟!
🔶
سر و وضع بعضی از زائرانِ خانم ـ که تحت تاثیرِ جریانهای داخل کشورمان، همان سرو وضع را #اسلامی میپندارند ـ از یک سو آزارم می دهد و از سوی دیگر به یاد سخن میزبانمان میافتم:
بیمار اگر به بیمارستان نرود، کجا خودش را درمان کند؟!
عوضِ هر سخنی، دست به دامن ارباب میشوم و بهبود خودم را میخواهم که از همه بیمارترم و نیز بهبود آنها را.
🔶
بعضیها راجع به پاداشِ اشک حسینی میپرسند؛
از میان چندین جواب، به دلایلی این را انتخاب میکنم:
اگر یک بچۀ شش هفت ساله برود پرندهفروشی و بگوید آن #طاووس چند؟ چه پاسخی خواهد شنید؟
«بچه، فروشی نیست!»
از این حرف چه میفهمد؟
میفهمد ارزش آن طاووس خیلی بالاست؛ و چون فروشنده میداند جیب او در حد و اندازۀ آن نیست، میزند زیر اصلِ معامله!...
وقتی سرها به نشان تایید تکان داده میشود، میگویم:
ندیدی وقتی خطا میکنی، اشکت در مجلس عزای حسین میخشکد؟
آن وقت خودت را هم بکشی، نمیتوانی آب از این چشمه روان کنی!
همین معلوم نمیکند که قیمت اشک خیلی بالاست، که با #موجودی_ناکافی به کسی تعلق نمیگیرد؟!
✅شکریست با شکایت❎
📌بخش دوم
سعی میکنم وقتی هیئتها میآیند به مسجد و عزاداری میکنند، حتما با سینه زدنشان همراهی کنم تا مبادا ارباب، مرا قبل و بعد از از عمامه متفاوت ببیند!
خیلی برایم جالب بود؛ یک بار جمعی از جوان های هیئتی آمدند و در حیاط مسجد مشغول عزاداری شدند. به ظاهرشان نمیخورد حتی یک بار منتهی الآمال را از روی جلد رؤیت کرده باشند، اما مداحشان در متن روضهاش نکتههای نغزِ ملاآقا دربندی را به تفصیل متذکر میشد!
برای خودم اشتیاق فراوانی ایجاد کرد که بیشتر با مقاتلِ مرجع انس بگیرم.
🔶
چیزی که بسیار تأسفم را برانگیخت این بود که دیدم برخی از جریانهای معاصر که امام حسین را ـ زبانم لال ـ #چهگوارای زمان خودش معرفی میکنند و #شور_اربعین را بهانۀ گریختن از #سوز_عاشورا قرار میدهند، از چندین روز جلوتر با تمام تجهیزات منتظر زوّار نشستهاند!
بدون مشاهدۀ چراغ سبز و تنها به لطفِ #جرأت_و_تدبیر!
اما برنامۀ ما که از طرف دست اندرکارانِ عتبات طراحی و اجرا شده است، به پازلی میمانَد که حتی دو قطعهاش درست در کنار هم قرار نگرفته...
این، درد دلِ شخصی نیست؛ دلم از این میسوزد که چرا هرچه ایده به حق نزدیکتر، اجرا دورتر است!
نمیدانم فردا در پیشگاه بانوی عالم و بضعۀ خاتم چه حرفی برای گفتن داریم!!
▪️▪️
واپسین سخن:
خدا همۀ ما را حسینی بگرداند... که اگر حسین آمد، همه فضائل به دنبالش میآید، و اگر نه، هیچ... هیچ... هیچ...
▫️▫️▫️
#خاطرات #روایت_عشق
#درد_دل #یاحسین
📌بخش دوم
سعی میکنم وقتی هیئتها میآیند به مسجد و عزاداری میکنند، حتما با سینه زدنشان همراهی کنم تا مبادا ارباب، مرا قبل و بعد از از عمامه متفاوت ببیند!
خیلی برایم جالب بود؛ یک بار جمعی از جوان های هیئتی آمدند و در حیاط مسجد مشغول عزاداری شدند. به ظاهرشان نمیخورد حتی یک بار منتهی الآمال را از روی جلد رؤیت کرده باشند، اما مداحشان در متن روضهاش نکتههای نغزِ ملاآقا دربندی را به تفصیل متذکر میشد!
برای خودم اشتیاق فراوانی ایجاد کرد که بیشتر با مقاتلِ مرجع انس بگیرم.
🔶
چیزی که بسیار تأسفم را برانگیخت این بود که دیدم برخی از جریانهای معاصر که امام حسین را ـ زبانم لال ـ #چهگوارای زمان خودش معرفی میکنند و #شور_اربعین را بهانۀ گریختن از #سوز_عاشورا قرار میدهند، از چندین روز جلوتر با تمام تجهیزات منتظر زوّار نشستهاند!
بدون مشاهدۀ چراغ سبز و تنها به لطفِ #جرأت_و_تدبیر!
اما برنامۀ ما که از طرف دست اندرکارانِ عتبات طراحی و اجرا شده است، به پازلی میمانَد که حتی دو قطعهاش درست در کنار هم قرار نگرفته...
این، درد دلِ شخصی نیست؛ دلم از این میسوزد که چرا هرچه ایده به حق نزدیکتر، اجرا دورتر است!
نمیدانم فردا در پیشگاه بانوی عالم و بضعۀ خاتم چه حرفی برای گفتن داریم!!
▪️▪️
واپسین سخن:
خدا همۀ ما را حسینی بگرداند... که اگر حسین آمد، همه فضائل به دنبالش میآید، و اگر نه، هیچ... هیچ... هیچ...
▫️▫️▫️
#خاطرات #روایت_عشق
#درد_دل #یاحسین
📜 در مسیر پیاده روی #اربعین چه ذکری بگوییم؟؟
▪️صفوان جمّال میگوید:
از حضرت صادق علیهالسلام اجازه خواستم تا به زیارت مولایمان حسین بن علی علیهالسلام بروم، و از ایشان درخواست کردم آنچه را باید در این مسیر انجام دهم، بیان فرمایند.
❇️ آن حضرت فرمود:
...و أَكْثِر ْ مِن ... لعنِ مَن قَتَله و الْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِكَ عَلَيْه.
🔻در این مسیر، بر کسانی که حسین بن علی را شهید کردند بسیار لعنت بفرست و از کسانی که #زمینهساز_قتل_او_شدند بسیار برائت بجو.
📚 مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۹
کتاب المزار [شهید اول] ص۱۲۰
@jamalekhial
#حدیث #زیارت #لعن #تبری
#از_سقیفه_شروع_شد
▪️صفوان جمّال میگوید:
از حضرت صادق علیهالسلام اجازه خواستم تا به زیارت مولایمان حسین بن علی علیهالسلام بروم، و از ایشان درخواست کردم آنچه را باید در این مسیر انجام دهم، بیان فرمایند.
❇️ آن حضرت فرمود:
...و أَكْثِر ْ مِن ... لعنِ مَن قَتَله و الْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِكَ عَلَيْه.
🔻در این مسیر، بر کسانی که حسین بن علی را شهید کردند بسیار لعنت بفرست و از کسانی که #زمینهساز_قتل_او_شدند بسیار برائت بجو.
📚 مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۹
کتاب المزار [شهید اول] ص۱۲۰
@jamalekhial
#حدیث #زیارت #لعن #تبری
#از_سقیفه_شروع_شد
Forwarded from منبر
حضرت رقيه (س)-۰۳
سيد مهدی رجايی
#مهدی_رجایی - بررسی ذکر نام #حضرت_رقیه سلام الله علیها در کتب #انساب مثل #لباب_الانساب و کتب مقتل - از بین رفتن نود درصد کتب شیعی در طول تاریخ. برخی از مصائب اسرای اهل بیت (ع)
Forwarded from منبر
حضرت رقيه (س)-۰۴
سيد مهدی رجايی
#مهدی_رجایی-شهرت وجود مرقد #حضرت_رقیه (س) دلیلی بر وجود حضرت-مزار حضرت رقیه (س) نماد مظلومیت و اسارت. شهادت حضرت عامل بیداری مردم. اشعار راجع به حضرت رقیه (س). #روضه_حضرت_رقیه (س)
Forwarded from منبر
حضرت رقیه (س)-۰۲
سید مهدی رجایی
#مهدی_رجایی - استفاده از کتب شیعی بعنوان سوخت حمام-نابود کردن کتب شیعی در زمان حال. #حضرت_رقیه (س) در منابع شیعی-کتب #انساب- شهرت ملاک #سیادت-مزار حضرت دلیل بر وجود بی بی رقیه (س)
Forwarded from منبر
حضرت رقيه (س)-۰۱
سيد مهدی رجايي
#مهدی_رجایی-چرا در منابع شیعی نام #حضرت_رقیه سلام الله علیها کم ذکر شده است؟ چرا از ۴۰۰ منبع شیعی فقط ۱۶ منبع باقیست؟ #سقیفه عامل تمام مشکلات انسانها-سوزاندن کتابخانه های عظیم #بغداد و #قاهره
Forwarded from قلم رو
👆🏼👆👆🏻
🔹آیت الله سیدمهدی رجایی متخصص علم انساب است و در کشورهای اسلامی نظر او در نسب سادات اعتبار قضایی دارد.
🔹علم انساب در باره نسب افراد اعتبار فراوانی دارد حتی بیش از تاریخ. یعنی اگر درباره نسب کسی نظر علم انساب وجود داشته باشد در آن صورت به تاریخ مراجعه نمیشود. معتبرتر از تاریخ است
🔹این مصاحبه ها را چهار سال پیش با ایشان انجام دادم . در آن سال این نظر مطرح شد که حضرت رقیه دختر یکی از اصحاب بوده نه دختر امام حسین علیه السلام.
طبعا به اقتضای روز از استاد خواستم که نظرشان را بیان کنند. این جلسات گفتگو محصول آن روزهاست. نظر ایشان در مجامع علمی بسیار موثر بود.
🔹از کانال "منبر" سپاسگزارم که از تصویری به صوتی تبدل و منتشر کرده اند. جزاهم الله خیرا...
👆🏻👆🏼👆
🔹آیت الله سیدمهدی رجایی متخصص علم انساب است و در کشورهای اسلامی نظر او در نسب سادات اعتبار قضایی دارد.
🔹علم انساب در باره نسب افراد اعتبار فراوانی دارد حتی بیش از تاریخ. یعنی اگر درباره نسب کسی نظر علم انساب وجود داشته باشد در آن صورت به تاریخ مراجعه نمیشود. معتبرتر از تاریخ است
🔹این مصاحبه ها را چهار سال پیش با ایشان انجام دادم . در آن سال این نظر مطرح شد که حضرت رقیه دختر یکی از اصحاب بوده نه دختر امام حسین علیه السلام.
طبعا به اقتضای روز از استاد خواستم که نظرشان را بیان کنند. این جلسات گفتگو محصول آن روزهاست. نظر ایشان در مجامع علمی بسیار موثر بود.
🔹از کانال "منبر" سپاسگزارم که از تصویری به صوتی تبدل و منتشر کرده اند. جزاهم الله خیرا...
👆🏻👆🏼👆
از آن دست غزلهای سمبلیک که تاثیرش _ برای اهلش _ به مراتب بیش از مرثیههای صریح است؛ وه که چه عالی گفته!
گویی #خرابه_شام و حال و روز آن یتیم جگرسوخته را دیده و سروده:
🔻🔻
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
در روز وصال تو به قربان تو کردم
خون بود شرابی ز مینای تو خوردم
غم بود نشاطی به دوران تو کردم
آهی است کز آتشکدۀ سینه برآمد
هر شمع که روشن به شبستان تو کردم
اشکی است که ابر مژه بر دامن من ریخت
هر گوهر غلتان که به دامان تو کردم
صدبار گزیدم لب افسوس به دندان
هر بار که یاد #لب_و_دندان تو کردم
دل با همه آشفتگی از عهده برآمد
هر عهد که با زلف پریشان تو کردم
در حلقۀ مرغان چمن ولوله انداخت
هر ناله که در صحن گلستان تو کردم
یعقوب نکرد از غم نادیدن یوسف
این گریه که دور از لب خندان تو کردم
داد از صف عشاقِ جگرخسته برآمد
هرگه سخن از صف زده مژگان تو کردم
تا زلف تو بر طرف بناگوش فرو ریخت
از هر طرفی گوش به فرمان تو کردم
تا #پرده_بر_افکندم از آن صورت زیبا
صاحبنظران را همه حیران تو کردم
@jamalekhial
#آئینه_آئینی #فروغی_بسطامی
#حضرت_رقیه #مرثیه #مصیبت_اسارت #یاحسین
گویی #خرابه_شام و حال و روز آن یتیم جگرسوخته را دیده و سروده:
🔻🔻
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
در روز وصال تو به قربان تو کردم
خون بود شرابی ز مینای تو خوردم
غم بود نشاطی به دوران تو کردم
آهی است کز آتشکدۀ سینه برآمد
هر شمع که روشن به شبستان تو کردم
اشکی است که ابر مژه بر دامن من ریخت
هر گوهر غلتان که به دامان تو کردم
صدبار گزیدم لب افسوس به دندان
هر بار که یاد #لب_و_دندان تو کردم
دل با همه آشفتگی از عهده برآمد
هر عهد که با زلف پریشان تو کردم
در حلقۀ مرغان چمن ولوله انداخت
هر ناله که در صحن گلستان تو کردم
یعقوب نکرد از غم نادیدن یوسف
این گریه که دور از لب خندان تو کردم
داد از صف عشاقِ جگرخسته برآمد
هرگه سخن از صف زده مژگان تو کردم
تا زلف تو بر طرف بناگوش فرو ریخت
از هر طرفی گوش به فرمان تو کردم
تا #پرده_بر_افکندم از آن صورت زیبا
صاحبنظران را همه حیران تو کردم
@jamalekhial
#آئینه_آئینی #فروغی_بسطامی
#حضرت_رقیه #مرثیه #مصیبت_اسارت #یاحسین
این وسوسهها هرچه مکرر گردد
با معجزه، سحر، کِی برابر گردد؟!
آزرده مشو، که هرچه در مطلب حق
تشکیک کنند، مستدلتر گردد
@jamalekhial
#حضرت_رقیه
#عزاداری #لا_تبرد_ابدا
با معجزه، سحر، کِی برابر گردد؟!
آزرده مشو، که هرچه در مطلب حق
تشکیک کنند، مستدلتر گردد
@jamalekhial
#حضرت_رقیه
#عزاداری #لا_تبرد_ابدا
Forwarded from اتچ بات
▪️▫️▪️
💥روضه شنیده نشده از حجت الاسلام محدث زاده "فرزند شیخ عباس قمی (صاحب مفاتیح الجنان)" 🔻
✔️ روضه: حضرت رقیه (س) یتیمۀ امام حسین (ع)
✔️حدود 45 سال قبل
👈 کانال استاد ابوالحسنی (منذر) این فایل را برای اولین بار تقدیم میکند.
🚩 telegram.me/monzer_ir
💥روضه شنیده نشده از حجت الاسلام محدث زاده "فرزند شیخ عباس قمی (صاحب مفاتیح الجنان)" 🔻
✔️ روضه: حضرت رقیه (س) یتیمۀ امام حسین (ع)
✔️حدود 45 سال قبل
👈 کانال استاد ابوالحسنی (منذر) این فایل را برای اولین بار تقدیم میکند.
🚩 telegram.me/monzer_ir
Telegram
🔘حقیقتِ بیت الحرام درون تابوت بود...
💥ای کاش..
برای آن #استرسوار هم ابابیل فرود میآمد...
😭😭
@jamalekhial
💥ای کاش..
برای آن #استرسوار هم ابابیل فرود میآمد...
😭😭
@jamalekhial
تالله ذکرک یاحسین مخلدُ
لک فی القلوب حرارةٌ لا تبردُ
مهما سعوا فی منعنا ازددنا هویً
و الجمرُ فی هبّ الرّیاح تَوَقَّد
💠حسین جان!
نام تو تا ابد پاینده خواهد ماند؛
و سوزی که در دلها ایجاد کردهای، هرگز خاموششدنی نخواهد بود!
هرچه بخواهند ما را از تو جدا کنند، عشقمان به تو افزوده میگردد؛
آری؛
وزش باد، آتشِ هیزمِ گداخته را تیزتر میسازد!
▫️▫️▫️
#شعر_آئینی #عربی #رحیق
#نجوای_محبت #لا_تبرد_ابدا #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
لک فی القلوب حرارةٌ لا تبردُ
مهما سعوا فی منعنا ازددنا هویً
و الجمرُ فی هبّ الرّیاح تَوَقَّد
💠حسین جان!
نام تو تا ابد پاینده خواهد ماند؛
و سوزی که در دلها ایجاد کردهای، هرگز خاموششدنی نخواهد بود!
هرچه بخواهند ما را از تو جدا کنند، عشقمان به تو افزوده میگردد؛
آری؛
وزش باد، آتشِ هیزمِ گداخته را تیزتر میسازد!
▫️▫️▫️
#شعر_آئینی #عربی #رحیق
#نجوای_محبت #لا_تبرد_ابدا #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
Telegram
جمالِ خیال
🖋 علوم اسلامی | تاریخ | نقد
🆔 @jamalekhial
🆔 @jamalekhial
به یاد دلسوختهترین عزادارِ کربلا که در #ناحیه، چراغی فراراهِ حسینیان افروخت که تاریکدلان هرگز نتوانند با بیناییِ آنها بازی کنند...
به یاد #یوسف_گمگشته🔻🔻🔻
به یاد #یوسف_گمگشته🔻🔻🔻
❓چگونه اربابم را کمک کنم؟
❇️ ندای غربتش را در سرای جانها شنیدم..
شتابزده منازلِ اصلاب و ارحام را درنوردیدم..
🔻تا رسیدم، دیدم آقایم را کشتهاند..
کی؟
هزار و چند صد سال پیش..
↩️ با خود اندیشیدم: حسین آن سوی زمان است..
برای لبیک گفتن هیچ گاه دیر نیست..
اما چگونه؟
💥یکی گفت: حسین شعور می خواهد، نه شور!
💥دیگری گفت: حسین تنها پیامش مبارزه با یزید زمانش بود؛ یزیدِ زمانت را بشناس!
💥دیگری گفت: امروز باید گریه بر حال خود کنیم و زخمهای پیکر اسلام، نه بر زخمهای تن حسین.
💥دیگری گفت: هدفش را در گریههاتان گم نکنید، با همین گریهها، شما را به اسارت میکشند...
▫️پس از آنکه همۀ پیشنهادها را شنیدم..
دیدم از قضا امام زمانم نیز سخنی در این باب دارد؛
☑️ پس به حکم عقل باید پاسخ را از او جویا شوم که بهتر از همگان شرایطِ #حسینی_بودن را میداند!
❎او پاسخی کاملاً مغایر با دیگر پاسخها به من داد؛ فقط یک جمله:
✅جبرانِ نبودنم در روز بیکسیات...
صبح و شام برایت #میگریم، و به جای اشک، #خون از دیده روان میسازم... تا از فرط اندوه #بمیرم!
😭😭😭
#چشم_و_گوش_باز
#اشک #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
❇️ ندای غربتش را در سرای جانها شنیدم..
شتابزده منازلِ اصلاب و ارحام را درنوردیدم..
🔻تا رسیدم، دیدم آقایم را کشتهاند..
کی؟
هزار و چند صد سال پیش..
↩️ با خود اندیشیدم: حسین آن سوی زمان است..
برای لبیک گفتن هیچ گاه دیر نیست..
اما چگونه؟
💥یکی گفت: حسین شعور می خواهد، نه شور!
💥دیگری گفت: حسین تنها پیامش مبارزه با یزید زمانش بود؛ یزیدِ زمانت را بشناس!
💥دیگری گفت: امروز باید گریه بر حال خود کنیم و زخمهای پیکر اسلام، نه بر زخمهای تن حسین.
💥دیگری گفت: هدفش را در گریههاتان گم نکنید، با همین گریهها، شما را به اسارت میکشند...
▫️پس از آنکه همۀ پیشنهادها را شنیدم..
دیدم از قضا امام زمانم نیز سخنی در این باب دارد؛
☑️ پس به حکم عقل باید پاسخ را از او جویا شوم که بهتر از همگان شرایطِ #حسینی_بودن را میداند!
❎او پاسخی کاملاً مغایر با دیگر پاسخها به من داد؛ فقط یک جمله:
✅جبرانِ نبودنم در روز بیکسیات...
صبح و شام برایت #میگریم، و به جای اشک، #خون از دیده روان میسازم... تا از فرط اندوه #بمیرم!
😭😭😭
#چشم_و_گوش_باز
#اشک #یاحسین
http://Telegram.me/jamalekhial
Telegram
جمالِ خیال
🖋 علوم اسلامی | تاریخ | نقد
🆔 @jamalekhial
🆔 @jamalekhial