▪️زکریای رازی فیلسوف ایرانی منتقد اسلام و ادیان در یکی از انتقادات خود به مدعیان ارسال پیامبران توسط خدا چنین میگوید:
========================
Would not even be reasonable of god to send prophets,.....
◼️ارسال پیامبران از جانب خدا،حتی با عقل هم سازگار نیست[عقلانی نیست]... و به شدت زیانبار است. چرا که هر ملت به پیامبران خاص خود معتقد است و به شدت منکر پیامبران ملل دیگر میباشد که این، خود باعث جنگ های مذهبی بسیار و احساس نفرت و انزجاری میشود که اقوام مختلف و ادیان گوناگون با هم داشتهاند[و دارند].
========================
🏴 @ISLIE
========================
Would not even be reasonable of god to send prophets,.....
◼️ارسال پیامبران از جانب خدا،حتی با عقل هم سازگار نیست[عقلانی نیست]... و به شدت زیانبار است. چرا که هر ملت به پیامبران خاص خود معتقد است و به شدت منکر پیامبران ملل دیگر میباشد که این، خود باعث جنگ های مذهبی بسیار و احساس نفرت و انزجاری میشود که اقوام مختلف و ادیان گوناگون با هم داشتهاند[و دارند].
========================
🏴 @ISLIE
📃 وضع ایران را عجیب میبینم. مدت مدیدی خارجه را دیدهام و تأسفها بر حال حاضر ایران، وطن محبوب، دارم که زیادی در حال تنزّل است.
❈ زمانیکه حاج سیاح، با کشتی، از راه کراچی قدم به خاک ایران گذاشت و وارد بوشهر شد، سه دهه از بر تخت نشستن ناصرالدین شاه میگذشت و او با دیدن بخشهایی از نواحی جنوبی ایران بهفراست دریافت که در طول نزدیک به دو دههای که از کشور دور بود، دگرگونی های اجتماعی و سیاسی عمدهای در ایران روی نداده است و حتی او از دیدن نابه سامانیها چنان شگفتزده شد که ترجیح میداد از همان راهی که آمده ہود،برگردد. حاجی نوشت:
▪️[وضع ایران را عجیب میبینم. مدت مدیدی خارجه را دیدهام و تأسفها بر حال حاضر ایران، وطن محبوب، دارم که زیادی در حال تنزّل است. همه به ظاهر سازی اکتفا میکند، پس از هیجده سال دوری انتطار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته، و مردم در رفاه و شهرها آباد شده باشد، ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشتهام و چنان تأثری به من دست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود، از همین بوشهر مراجعت میکردم.]
❈در بازگشت حاجی به ایران، نزدیک به یک سده از آغاز سلطنت قاجاران میگذشت، اما درحالیکه در این دههها تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چهرهی کشورهای اروپایی را دگرگون کرده بود، ایران، به دنبال سوء مدیریت های سده دوم فرمانروایی صفویان و بهویژه پیآمدهای یورش افغانان، همچنان در سراشیب انحطاط تاریخی بود و وضع عمومی کشور بدتر میشد. اگر از دگرگونی هایی که در میان گروههایی از رجال رفورمیست در داخل و روشنفکران مهاجر به کشورهای بیگانه صرفنظر کنیم، میتوان گفت که، از نظر تاریخ اندیشه، ایرانیان تختهبند تصورات سنّتی و دستخوش خیالات و اوهامی بودند که از سدهها پیش ذهن آنان را فلج کرده بود.
❈اگرچه با شکست ایران در جنگهای ایران و روس و به دنبال [آن وهن بزرگ که برای ملّت ایران حاصل شده] بود، نوعی آگاهی از انحطاط مزمن ایران در میان نخبگان پیدا شد، اما بیشتر ایرانیان و اهل نظر آنان، که متولیان دانش و آگاهی بهشمار میآمدند، نتوانستند گامی از چنبر باورهای سنّتی بیرون بگذارند. این ثابتقدمی ایرانیان و متولیان فکری آنان، در دنیایی که پیوسته در حال دگر گونی بود، خود گامی به عقب میتوانست به شمار آید: جامعهی ایران دستخوش بحرانهای اجتماعی اقتصادی و سیاسی ژرف و جدی بود، اما این بحران بازتابی در مقولات آگاهی ایرانیان پیدا نمیکرد. بدینسان، از سویی، بحران اجتماعی و سیاسی جامعهی ایران ژرفای بیشتری پیدا میکرد، و از سوی دیگر، پیوند میان آگاهی و واقعیت بیش از پیش میگسیخت.
❈این وضع، در نظر حاج سیاح، که بهلحاظ آگاهی، بر اثر تجربهای که در کشورهای اروپایی پیدا کرده بود، به جامعهی ایرانی تعلّق نداشت، واقعی نمینمود و از همان آغاز ورود به ایران در حیرت بود که ایرانیان چگونه میتوانند واقعیتهای غیرقابل تحمل جامعه خود را ببینند، اما توان اعتراض نداشته باشند. اگرچه خود حاجی، بهگونهای که از دو سفرنامه او میتوان دریافت، مایهی علمی چندانی نداشت و حتی فارسینویسی او از حد سخنگفتن رایج عوام فراتر نمیرود، اما سالهای مسافرت و دیدن ظاهر کشورهای غربی بحرانی در دریافتهای سنّتی او ایجاد کرده بود و بدیهی است که بر پایهی این تصورات جدید معنای رفتارهای عامه ایرانیان را نمیفهمید.
❈حاجی، در روزهای نخست ورود به ایران، با شنیدن توصیفهایی که برخی از آشنایان او دربارهی تعدیات و احجاف کارگزاران حکومتی میدادند، از بی خبری ایرانیان و بیتوجهی آنان به حقوق خود، در شگفت میشد، اما رمز و راز بیتحرّکی ایرانیان را بهدرستی در نمییافت تا جاییکه مینویسد: [من که بلاد خارجه را دیده [بودم] و اوضاع ایران از نظرم محو شده بود، از شنیدن این وقایع خیلی متألم میشدم، لكن مردم را میدیدم که این امور را مثل غذا خوردن و سیاحتکردن، دیده و شنیده و تغییر حال و اقدامی در ایشان پیدا نیست و گویا گوسفندند که یکی را سر میبرند و دیگران میچرند. از این است که گرگان هم گویا کار لازم حکومت و اقتدار خودشان را کردهاند و رحم به انصاف و قانون و عدل و دین هم اصلاً در نظرها نیست.]
📓 | جواد طباطبایی، تأملی دربارهی ایران، جلد دوم نظریهی حکومت قانون در ایران...
#ایران #زوال_اندیشه #انحطاط #سفر #حاج_سیاح #سراشیبی_سقوط
🏴@ISLIE
❈ زمانیکه حاج سیاح، با کشتی، از راه کراچی قدم به خاک ایران گذاشت و وارد بوشهر شد، سه دهه از بر تخت نشستن ناصرالدین شاه میگذشت و او با دیدن بخشهایی از نواحی جنوبی ایران بهفراست دریافت که در طول نزدیک به دو دههای که از کشور دور بود، دگرگونی های اجتماعی و سیاسی عمدهای در ایران روی نداده است و حتی او از دیدن نابه سامانیها چنان شگفتزده شد که ترجیح میداد از همان راهی که آمده ہود،برگردد. حاجی نوشت:
▪️[وضع ایران را عجیب میبینم. مدت مدیدی خارجه را دیدهام و تأسفها بر حال حاضر ایران، وطن محبوب، دارم که زیادی در حال تنزّل است. همه به ظاهر سازی اکتفا میکند، پس از هیجده سال دوری انتطار داشتم که تغییراتی در وضع مملکت انجام یافته، و مردم در رفاه و شهرها آباد شده باشد، ولی با دیدن بندر بوشهر معلوم گشت که انتظاری بیهوده داشتهام و چنان تأثری به من دست داد که اگر شوق زیارت مادرم نبود، از همین بوشهر مراجعت میکردم.]
❈در بازگشت حاجی به ایران، نزدیک به یک سده از آغاز سلطنت قاجاران میگذشت، اما درحالیکه در این دههها تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی چهرهی کشورهای اروپایی را دگرگون کرده بود، ایران، به دنبال سوء مدیریت های سده دوم فرمانروایی صفویان و بهویژه پیآمدهای یورش افغانان، همچنان در سراشیب انحطاط تاریخی بود و وضع عمومی کشور بدتر میشد. اگر از دگرگونی هایی که در میان گروههایی از رجال رفورمیست در داخل و روشنفکران مهاجر به کشورهای بیگانه صرفنظر کنیم، میتوان گفت که، از نظر تاریخ اندیشه، ایرانیان تختهبند تصورات سنّتی و دستخوش خیالات و اوهامی بودند که از سدهها پیش ذهن آنان را فلج کرده بود.
❈اگرچه با شکست ایران در جنگهای ایران و روس و به دنبال [آن وهن بزرگ که برای ملّت ایران حاصل شده] بود، نوعی آگاهی از انحطاط مزمن ایران در میان نخبگان پیدا شد، اما بیشتر ایرانیان و اهل نظر آنان، که متولیان دانش و آگاهی بهشمار میآمدند، نتوانستند گامی از چنبر باورهای سنّتی بیرون بگذارند. این ثابتقدمی ایرانیان و متولیان فکری آنان، در دنیایی که پیوسته در حال دگر گونی بود، خود گامی به عقب میتوانست به شمار آید: جامعهی ایران دستخوش بحرانهای اجتماعی اقتصادی و سیاسی ژرف و جدی بود، اما این بحران بازتابی در مقولات آگاهی ایرانیان پیدا نمیکرد. بدینسان، از سویی، بحران اجتماعی و سیاسی جامعهی ایران ژرفای بیشتری پیدا میکرد، و از سوی دیگر، پیوند میان آگاهی و واقعیت بیش از پیش میگسیخت.
❈این وضع، در نظر حاج سیاح، که بهلحاظ آگاهی، بر اثر تجربهای که در کشورهای اروپایی پیدا کرده بود، به جامعهی ایرانی تعلّق نداشت، واقعی نمینمود و از همان آغاز ورود به ایران در حیرت بود که ایرانیان چگونه میتوانند واقعیتهای غیرقابل تحمل جامعه خود را ببینند، اما توان اعتراض نداشته باشند. اگرچه خود حاجی، بهگونهای که از دو سفرنامه او میتوان دریافت، مایهی علمی چندانی نداشت و حتی فارسینویسی او از حد سخنگفتن رایج عوام فراتر نمیرود، اما سالهای مسافرت و دیدن ظاهر کشورهای غربی بحرانی در دریافتهای سنّتی او ایجاد کرده بود و بدیهی است که بر پایهی این تصورات جدید معنای رفتارهای عامه ایرانیان را نمیفهمید.
❈حاجی، در روزهای نخست ورود به ایران، با شنیدن توصیفهایی که برخی از آشنایان او دربارهی تعدیات و احجاف کارگزاران حکومتی میدادند، از بی خبری ایرانیان و بیتوجهی آنان به حقوق خود، در شگفت میشد، اما رمز و راز بیتحرّکی ایرانیان را بهدرستی در نمییافت تا جاییکه مینویسد: [من که بلاد خارجه را دیده [بودم] و اوضاع ایران از نظرم محو شده بود، از شنیدن این وقایع خیلی متألم میشدم، لكن مردم را میدیدم که این امور را مثل غذا خوردن و سیاحتکردن، دیده و شنیده و تغییر حال و اقدامی در ایشان پیدا نیست و گویا گوسفندند که یکی را سر میبرند و دیگران میچرند. از این است که گرگان هم گویا کار لازم حکومت و اقتدار خودشان را کردهاند و رحم به انصاف و قانون و عدل و دین هم اصلاً در نظرها نیست.]
📓 | جواد طباطبایی، تأملی دربارهی ایران، جلد دوم نظریهی حکومت قانون در ایران...
#ایران #زوال_اندیشه #انحطاط #سفر #حاج_سیاح #سراشیبی_سقوط
🏴@ISLIE
[دُروغها وَ خُرافاتِ اِسلام]
📃 وضع ایران را عجیب میبینم. مدت مدیدی خارجه را دیدهام و تأسفها بر حال حاضر ایران، وطن محبوب، دارم که زیادی در حال تنزّل است. ❈ زمانیکه حاج سیاح، با کشتی، از راه کراچی قدم به خاک ایران گذاشت و وارد بوشهر شد، سه دهه از بر تخت نشستن ناصرالدین شاه میگذشت…
▫️حاج سیاح از رجال دوران قاجار پس از مسافرت طولانی به اروپا و سایر ممالک در بازگشت به ایران هنگامی که وضعیت مردم ایران را میبیند، چنین میگوید:
◼️[من که بلاد خارجه را دیده [بودم] و اوضاع ایران از نظرم محو شده بود، از شنیدن این وقایع خیلی متألم میشدم، لكن مردم را میدیدم که این امور را مثل غذا خوردن و سیاحتکردن، دیده و شنیده و تغییر حال و اقدامی در ایشان پیدا نیست و گویا گوسفندند که یکی را سر میبرند و دیگران میچرند.]
🏴@ISLIE
◼️[من که بلاد خارجه را دیده [بودم] و اوضاع ایران از نظرم محو شده بود، از شنیدن این وقایع خیلی متألم میشدم، لكن مردم را میدیدم که این امور را مثل غذا خوردن و سیاحتکردن، دیده و شنیده و تغییر حال و اقدامی در ایشان پیدا نیست و گویا گوسفندند که یکی را سر میبرند و دیگران میچرند.]
🏴@ISLIE
🔖 #درنگ
The theory that religion is a force for peace, does not fit the facts of history.
این تئوری که دین نیرویی برای صلح است٬ با واقعیت های تاریخ آن مطابقت ندارد
- استیون پینکر٬ روانشناس و دانشکند علوم تجربی و استاد دانشگاه هاروارد
🏴 @ISLIE
The theory that religion is a force for peace, does not fit the facts of history.
این تئوری که دین نیرویی برای صلح است٬ با واقعیت های تاریخ آن مطابقت ندارد
- استیون پینکر٬ روانشناس و دانشکند علوم تجربی و استاد دانشگاه هاروارد
🏴 @ISLIE
💢خطای علمی پیامبر اسلام در مورد خمیازه کشیدن
▫️قابل توجه اسلامگرایانی که معتقد به عصمت محمد از خطا هستند!
{ #متن_حدیث: عَنِ النَّبِيِّ َقَالَ: التَّثَاؤُبُ مِنَ الشَّيْطَانِ فَإِذَا تَثَاءَبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَرُدَّهُ مَا اسْتَطَاعَ، فَإِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا قَالَ: هَا، ضَحِكَ الشَّيْطَان #ترجمه: پیامبر گفت: خميازه از شيطان است پس هر گاه خميازه به سراغ يكی از شما آمد تا میتواند جلويش را بگيرد. زيرا هنگامی كه يكي از شما (دهان، باز می كند و) ها میگويد، شيطان میخندد! } [منبع: صحيح البخاري - ج۴ - ص۱۲۵ -حدیث شماره ۳۲۸۹]
⚡️این در حالیست که پژوهش های علمی مضرّات این توصیه پیامبر را ثابت کرده است: {کارشناسان در جدیدترین پژوهشهای خود دریافتند تلاش برای جلوگیری از خمیازه کشیدن سبب افزایش فشار در مغز میشود...کارشناسان دانشگاه ناتیگهام که در زمینه ارتباط خمیازه و سلامت مغز تحقیق میکنند دریافتند نگه داشتن خمیازه سبب آسیب به غشای مغز و حتی گرفتگی گوش میشود.}.[https://gourl.page.link/8PCi]
🏴 @ISLIE
▫️قابل توجه اسلامگرایانی که معتقد به عصمت محمد از خطا هستند!
{ #متن_حدیث: عَنِ النَّبِيِّ َقَالَ: التَّثَاؤُبُ مِنَ الشَّيْطَانِ فَإِذَا تَثَاءَبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَرُدَّهُ مَا اسْتَطَاعَ، فَإِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا قَالَ: هَا، ضَحِكَ الشَّيْطَان #ترجمه: پیامبر گفت: خميازه از شيطان است پس هر گاه خميازه به سراغ يكی از شما آمد تا میتواند جلويش را بگيرد. زيرا هنگامی كه يكي از شما (دهان، باز می كند و) ها میگويد، شيطان میخندد! } [منبع: صحيح البخاري - ج۴ - ص۱۲۵ -حدیث شماره ۳۲۸۹]
⚡️این در حالیست که پژوهش های علمی مضرّات این توصیه پیامبر را ثابت کرده است: {کارشناسان در جدیدترین پژوهشهای خود دریافتند تلاش برای جلوگیری از خمیازه کشیدن سبب افزایش فشار در مغز میشود...کارشناسان دانشگاه ناتیگهام که در زمینه ارتباط خمیازه و سلامت مغز تحقیق میکنند دریافتند نگه داشتن خمیازه سبب آسیب به غشای مغز و حتی گرفتگی گوش میشود.}.[https://gourl.page.link/8PCi]
🏴 @ISLIE
◾️[سفرنامه مازندران شرح خاطراتی از رضاشاه پهلوی]-|۴۵|-{از قصر گلستان "تهران" تا بنادر "خلیج فارس" همه جا خراب است. در همه جا خرابه هایی است که روی خرابه های دیگر انباشته شده(...) خزانه مملکت تهی و اخلاق عمومی در منتها درجه انحطاط است، هیچکس به وظیفه خود آشنا نیست(...) اما من تصمیم گرفتهام مملکت خود را آباد کنم. تمام افکاری را که راجع به عمران مملکت اندیشیدهام قطعا باید به موقع به اجرا گذارم چون تصمیم گرفتهام و تغییر پذیر نیست.}
◼️۲۴ اسپند، فرخنده زادروز؛ منجی بزرگ ایران رضا شاه پهلوی، پدر ایران نوین بر همه ایران دوستان خجسته باد.
🏴@ISLIE
◼️۲۴ اسپند، فرخنده زادروز؛ منجی بزرگ ایران رضا شاه پهلوی، پدر ایران نوین بر همه ایران دوستان خجسته باد.
🏴@ISLIE
📃 | من از این ایرانیان شگفت دارم، هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، درصورتیکه ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم!
❃ با شکست ایرانیان از تازیان و پس از آن، از غلامان ترک، این امر روشن شده بود که ایرانیان نیروی پایداری نظامی در برابر مهاجمان بیگانه را از دست دادهاند، اما از سوی دیگر، تازیان و ترکان در همهی سدههای فرمانروایی خود، چنانکه سلیمان بن عبدالملک دربارهی عربان گفته بود، حتی یک روز هم از ایرانیان بینیاز نشدند و این امر بهویژه در زمان سلجوقیان با خواجه واقعیت پیدا کرد. عمادالدین در اینباره با اشارهای به سخن سلیمان بن عبدالملک مینویسد:
▪️[در ادارهی کشور، آنچه سلیمان بن عبدالملک دربارهی ایرانیان گفته بود، با وجود نظامالملک به صدق پیوست. گفته بود: "من از این ایرانیان شگفت دارم. هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، در صورتی که ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم.] (عمادالدین، ص ۵٩؛ ترجمهی فارسی ص ۶۶)
❃ اما نیروی پایداری فرهنگی ایرانیان، چنانکه از این پس در فصل دوم نیز خواهد آمد، تا یورش مغولان استوار ماند و به عامل عمدهی تنش تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران تبدیل شد، تنشی که تا کشتن واپسین وزیر بزرگ ایرانی، امیرکبیر تداوم پیدا کرد. تنش میان نظام قبیلهای ترکان و اندیشهی سیاسی ایرانشهری مبتنی بر تمرکز و قدرت مطلق، تنشی نبود که بهآسانی بتوان راهحلی برای آن یافت و به تقریب حدود هزار سال ادامه پیدا کرد. در شرایطی که برتری یکی از آن دو بر دیگری ناممکن بود، در نهایت، هر دو نیرو بهتدریج به یکسان دستخوش زوال و به موجودی بییال و دم و اشکم تبدیل شد که تاریخ دورهی متاخر ایران تا فراهم آمدن مقدمات جنبش مشروطه خواهی عرصهی تاختوتاز آن است.
❃ خواجه نظامالملک طوسی و بازپرداخت او از اندیشهی ایرانشهری، از این حیث، نخستین بازتاب اساسی این رویارویی بنیادین و به اعتباری واپسین کوشش جدّی در راه سازش دادن اندیشهی سیاسی ایرانشهری با عمل و نظر غلامان ترکی است که بر ایرانزمین چیره شدند.
❃ در سیاستنامه، خواجه به تمرکز و قدرت مطلق شاه در تعارض آن با قدرت نامتمرکز و قبیلهای ترکان اشاره و کوشش میکند تا شیوهی فرمانروایی سلجوقیان را به سرمشق ایرانشهری آن و اسوهی «رسم مَلِکانِ عالم عجم» نزدیک کند. (سیاستنامه، فصل ۱۱، ص ٩۷ و بعد) تاکید خواجه بر کاردانی و کارایی کارگزاران دولتی و چگونگی بخشیدن القاب، نشاندهندهی بهرهگرفتن نیکو از عُمّال دولتی و حفظ مراتب آنان است و این امر خود مبیّن قدرت و نشان شکوه پادشاه است که خواجه در سیاستنامه، به هر مناسبت، اشارهای به آن را مغتنم شمرده است.
❃ البته، خواجه مانند همهی سیاستنامه نویسان به این نکته پی برده بود که زمانهی او با وضع مطلوب فاصلهی بسیاری دارد و از اینرو، با تاکید بر این امر که بههرحال، برای بهبود بخشیدن به اوضاع و برای بقای فرمانروایی سلجوقیان، وحدت میان ترکان و خراسانیان اهل سنت ضروری است، برخی از نابسامانیهای زمانهی خود را برجسته میکند.
📓 | جواد طباطبایی، خواجه نظامالملک طوسی: گفتار در تداوم فرهنگی ایران، تبریز، ستوده، ۱۳٨۴، صصص ۴۷ و ۴۸ و ۴۹
#ایران #ایرانشهر #خواجه_نظامالملک
#ایران_بزرگ_فرهنگی #شاهنشاهی_ایران #اندیشه_سیاسی #سیاستنامهنویسی
🏴@ISLIE
❃ با شکست ایرانیان از تازیان و پس از آن، از غلامان ترک، این امر روشن شده بود که ایرانیان نیروی پایداری نظامی در برابر مهاجمان بیگانه را از دست دادهاند، اما از سوی دیگر، تازیان و ترکان در همهی سدههای فرمانروایی خود، چنانکه سلیمان بن عبدالملک دربارهی عربان گفته بود، حتی یک روز هم از ایرانیان بینیاز نشدند و این امر بهویژه در زمان سلجوقیان با خواجه واقعیت پیدا کرد. عمادالدین در اینباره با اشارهای به سخن سلیمان بن عبدالملک مینویسد:
▪️[در ادارهی کشور، آنچه سلیمان بن عبدالملک دربارهی ایرانیان گفته بود، با وجود نظامالملک به صدق پیوست. گفته بود: "من از این ایرانیان شگفت دارم. هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، در صورتی که ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم.] (عمادالدین، ص ۵٩؛ ترجمهی فارسی ص ۶۶)
❃ اما نیروی پایداری فرهنگی ایرانیان، چنانکه از این پس در فصل دوم نیز خواهد آمد، تا یورش مغولان استوار ماند و به عامل عمدهی تنش تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران تبدیل شد، تنشی که تا کشتن واپسین وزیر بزرگ ایرانی، امیرکبیر تداوم پیدا کرد. تنش میان نظام قبیلهای ترکان و اندیشهی سیاسی ایرانشهری مبتنی بر تمرکز و قدرت مطلق، تنشی نبود که بهآسانی بتوان راهحلی برای آن یافت و به تقریب حدود هزار سال ادامه پیدا کرد. در شرایطی که برتری یکی از آن دو بر دیگری ناممکن بود، در نهایت، هر دو نیرو بهتدریج به یکسان دستخوش زوال و به موجودی بییال و دم و اشکم تبدیل شد که تاریخ دورهی متاخر ایران تا فراهم آمدن مقدمات جنبش مشروطه خواهی عرصهی تاختوتاز آن است.
❃ خواجه نظامالملک طوسی و بازپرداخت او از اندیشهی ایرانشهری، از این حیث، نخستین بازتاب اساسی این رویارویی بنیادین و به اعتباری واپسین کوشش جدّی در راه سازش دادن اندیشهی سیاسی ایرانشهری با عمل و نظر غلامان ترکی است که بر ایرانزمین چیره شدند.
❃ در سیاستنامه، خواجه به تمرکز و قدرت مطلق شاه در تعارض آن با قدرت نامتمرکز و قبیلهای ترکان اشاره و کوشش میکند تا شیوهی فرمانروایی سلجوقیان را به سرمشق ایرانشهری آن و اسوهی «رسم مَلِکانِ عالم عجم» نزدیک کند. (سیاستنامه، فصل ۱۱، ص ٩۷ و بعد) تاکید خواجه بر کاردانی و کارایی کارگزاران دولتی و چگونگی بخشیدن القاب، نشاندهندهی بهرهگرفتن نیکو از عُمّال دولتی و حفظ مراتب آنان است و این امر خود مبیّن قدرت و نشان شکوه پادشاه است که خواجه در سیاستنامه، به هر مناسبت، اشارهای به آن را مغتنم شمرده است.
❃ البته، خواجه مانند همهی سیاستنامه نویسان به این نکته پی برده بود که زمانهی او با وضع مطلوب فاصلهی بسیاری دارد و از اینرو، با تاکید بر این امر که بههرحال، برای بهبود بخشیدن به اوضاع و برای بقای فرمانروایی سلجوقیان، وحدت میان ترکان و خراسانیان اهل سنت ضروری است، برخی از نابسامانیهای زمانهی خود را برجسته میکند.
📓 | جواد طباطبایی، خواجه نظامالملک طوسی: گفتار در تداوم فرهنگی ایران، تبریز، ستوده، ۱۳٨۴، صصص ۴۷ و ۴۸ و ۴۹
#ایران #ایرانشهر #خواجه_نظامالملک
#ایران_بزرگ_فرهنگی #شاهنشاهی_ایران #اندیشه_سیاسی #سیاستنامهنویسی
🏴@ISLIE
▪️در ادارهی کشور، آنچه سلیمان بن عبدالملک دربارهی ایرانیان گفته بود، با وجود نظامالملک باری دیگر به صدق پیوست، وی گفته بود:
◼️[تاریخ سلسله سلجوقی: زبدة النصره و نخبة العصره]-|۶۶|-{"من از این ایرانیان شگفت دارم. هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، در صورتی که ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم.}
🏴@ISLIE
◼️[تاریخ سلسله سلجوقی: زبدة النصره و نخبة العصره]-|۶۶|-{"من از این ایرانیان شگفت دارم. هزاران سال سلطنت کردند و یک ساعت به ما محتاج نشدند، در صورتی که ما صد سال است حکومت میکنیم و یک ساعت از آنان بینیاز نیستیم.}
🏴@ISLIE
💢 امام اول شیعیان٬ شهوترانی که تا دم مرگ با هفده کنیزش مجامعت می کرد
▪️{أما بعد فان ولائدي اللائي أطوف عليهن السبعة عشر منهن أمهات أولاد معهن أولادهن ومنهن حبالى ومنهن من لا ولد له فقضاي فيهن إن حدث بي حدث أنه من كان منهن ليس لها ولد وليست...} [منبع: الكافی(الشيخ الكليني) - ج۷ - ص۵۰]
◾️[اما بعد از من کنیزان فرزند دار من که اکنون با آنها هستم ۱۷ نفرند که برخی صاحب فرزندند و فرزندشان همراهشان هست برخی فرزند ندارند حکم من درباره آنان چنین است که اگر اتفاقی برای من افتاد هر کدام از آنان که نه فرزند دارند نه باردارند به خاطر وجه الله آزاد شوند و هیچ کس تسلطی بر انها نخواهد داشت و هر کس که فرزند دارد به خاطر فرزندش نگهش میدارند و از سهم فرزندش خواهد بود پس اگر فرزند از دنیا برود وی نیز آزاد خواهد بود] #حکم_حدیث: صحیح [منبع: مرآة العقول(العلامة المجلسي) - ج۲۳ - ص۸۳]
🏴 @ISLIE
▪️{أما بعد فان ولائدي اللائي أطوف عليهن السبعة عشر منهن أمهات أولاد معهن أولادهن ومنهن حبالى ومنهن من لا ولد له فقضاي فيهن إن حدث بي حدث أنه من كان منهن ليس لها ولد وليست...} [منبع: الكافی(الشيخ الكليني) - ج۷ - ص۵۰]
◾️[اما بعد از من کنیزان فرزند دار من که اکنون با آنها هستم ۱۷ نفرند که برخی صاحب فرزندند و فرزندشان همراهشان هست برخی فرزند ندارند حکم من درباره آنان چنین است که اگر اتفاقی برای من افتاد هر کدام از آنان که نه فرزند دارند نه باردارند به خاطر وجه الله آزاد شوند و هیچ کس تسلطی بر انها نخواهد داشت و هر کس که فرزند دارد به خاطر فرزندش نگهش میدارند و از سهم فرزندش خواهد بود پس اگر فرزند از دنیا برود وی نیز آزاد خواهد بود] #حکم_حدیث: صحیح [منبع: مرآة العقول(العلامة المجلسي) - ج۲۳ - ص۸۳]
🏴 @ISLIE
●بىخردى پيامبر اعراب، و ضرر زدن به كشاورزان...
▪️[صحیح مسلم ج۴ ص۹۳]-|۲۳۶۲|-{رافع بن خدیج روایت کرد که: پیامبر به مدینه رفت؛ در حالی که آنان درختان نخل را بارور می کردند. رسول گفت: «چه کار می کنید؟» گفتند: درختان را بارور میکنیم. گفت: «شاید اگر چنین نکنید، بهتر باشد». آنان نیز از آن عمل دست کشیدند در آن سال میوهی درختان ریخت یا ناقص شد(...)}
◼️مطابق این سند، پیامبر فردی کاملا جاهل به امور دنیوی ساده بوده، وی ۵۰ سال کنار مردمی زندگی کرد که هر سال نخل ها را تلقیح و گرده ریزی مینمودند. با این حال حتی نسبت به این امر ساده هم جاهل بوده و با نهی کردن از این کار باعث شد به کشاورزان صدمه اقتصادی بزرگی وارد آید. آیا تقلید برخی در قرن ٢۱ از کسی که از امور روزگار جاهلی خود نیز مطلع نبوده عقلانی است؟
🏴@ISLIE
▪️[صحیح مسلم ج۴ ص۹۳]-|۲۳۶۲|-{رافع بن خدیج روایت کرد که: پیامبر به مدینه رفت؛ در حالی که آنان درختان نخل را بارور می کردند. رسول گفت: «چه کار می کنید؟» گفتند: درختان را بارور میکنیم. گفت: «شاید اگر چنین نکنید، بهتر باشد». آنان نیز از آن عمل دست کشیدند در آن سال میوهی درختان ریخت یا ناقص شد(...)}
◼️مطابق این سند، پیامبر فردی کاملا جاهل به امور دنیوی ساده بوده، وی ۵۰ سال کنار مردمی زندگی کرد که هر سال نخل ها را تلقیح و گرده ریزی مینمودند. با این حال حتی نسبت به این امر ساده هم جاهل بوده و با نهی کردن از این کار باعث شد به کشاورزان صدمه اقتصادی بزرگی وارد آید. آیا تقلید برخی در قرن ٢۱ از کسی که از امور روزگار جاهلی خود نیز مطلع نبوده عقلانی است؟
🏴@ISLIE
●بىخردى پيامبر اعراب، و ضرر زدن به كشاورزان
✍🏻یکی از دلایلی که ثابت میکند محمد فردی مدعی نبوت بود و پیامبر الهی نبود، نااگاهی او در سادهترین امور بدیهی دنیا است.
✍🏻در این قسمت با سند صحیح نشان میدهیم که چگونه پیامبر ناآگاه اسلام به کشاورزان صدمه میزند.
#متن_عربی: حدثنا قتيبة بن سعيد الثقفي وأبو كامل الجحدري وتقاربا في اللفظ وهذا حديث قتيبة قالا حدثنا أبو عوانة عن سماك عن موسى بن طلحة عن أبيه قال مررت مع رسول الله صلى الله عليه وسلم بقوم على رؤوس النخل فقال ما يصنع هؤلاء فقالوا يلقحونه يجعلون الذكر في الأنثى فيلقح فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما أظن يغني ذلك شيئا قال فأخبروا بذلك فتركوه فأخبر رسول الله صلى الله عليه وسلم بذلك فقال إن كان ينفعهم ذلك فليصنعوه فإني إنما ظننت ظنا فلا تؤاخذوني بالظن ولكن إذا حدثتكم عن الله شيئا فخذوا به فإني لن اكذب على الله عز وجل .
#منبع: کتاب صحيح مسلم، جلد ۴ صفحه ۱۸۳۵، حدیث ۲۳۶۱
ترجمه صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۹۳
#ترجمه: از پدر موسی بن طلحه روایت است که گفت: همراه رسول الله بر گروهی گذشتیم که بر بالای درختان نخل بودند، رسول الله گفت: آنان چه کار می کنند؟ گفتند: درختان را بارور می کنند، گرد درختان نر را بر درختان ماده می پاشیم. رسول الله گفت: گمان نمیکنم که آن مفید واقع شود، خبر آن به مردم رسید، در نتیجه پیوند و تلقیح درختان را ترک کردند. ماجرا برای رسول الله توضیح داده شد(که درختان خرما در اثر عدم تلقیح بارور نمیگردند) پس رسول الله گفت: اگر این عمل(تلقیح) آنان را سود میرساند، پس آن را انجام دهند. این گمان من بود، مرا به خاطر گمانم بازخواست نکنید. اما هرگاه از خداوند چیزی را به شما ابلاغ کردم، آن را بپذیرید، زیرا هرگز بر الله دروغ نمی بندم.
✍🏻این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
✍🏻محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
✍🏻طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
🏴@islie
✍🏻یکی از دلایلی که ثابت میکند محمد فردی مدعی نبوت بود و پیامبر الهی نبود، نااگاهی او در سادهترین امور بدیهی دنیا است.
✍🏻در این قسمت با سند صحیح نشان میدهیم که چگونه پیامبر ناآگاه اسلام به کشاورزان صدمه میزند.
#متن_عربی: حدثنا قتيبة بن سعيد الثقفي وأبو كامل الجحدري وتقاربا في اللفظ وهذا حديث قتيبة قالا حدثنا أبو عوانة عن سماك عن موسى بن طلحة عن أبيه قال مررت مع رسول الله صلى الله عليه وسلم بقوم على رؤوس النخل فقال ما يصنع هؤلاء فقالوا يلقحونه يجعلون الذكر في الأنثى فيلقح فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم ما أظن يغني ذلك شيئا قال فأخبروا بذلك فتركوه فأخبر رسول الله صلى الله عليه وسلم بذلك فقال إن كان ينفعهم ذلك فليصنعوه فإني إنما ظننت ظنا فلا تؤاخذوني بالظن ولكن إذا حدثتكم عن الله شيئا فخذوا به فإني لن اكذب على الله عز وجل .
#منبع: کتاب صحيح مسلم، جلد ۴ صفحه ۱۸۳۵، حدیث ۲۳۶۱
ترجمه صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۹۳
#ترجمه: از پدر موسی بن طلحه روایت است که گفت: همراه رسول الله بر گروهی گذشتیم که بر بالای درختان نخل بودند، رسول الله گفت: آنان چه کار می کنند؟ گفتند: درختان را بارور می کنند، گرد درختان نر را بر درختان ماده می پاشیم. رسول الله گفت: گمان نمیکنم که آن مفید واقع شود، خبر آن به مردم رسید، در نتیجه پیوند و تلقیح درختان را ترک کردند. ماجرا برای رسول الله توضیح داده شد(که درختان خرما در اثر عدم تلقیح بارور نمیگردند) پس رسول الله گفت: اگر این عمل(تلقیح) آنان را سود میرساند، پس آن را انجام دهند. این گمان من بود، مرا به خاطر گمانم بازخواست نکنید. اما هرگاه از خداوند چیزی را به شما ابلاغ کردم، آن را بپذیرید، زیرا هرگز بر الله دروغ نمی بندم.
✍🏻این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
✍🏻محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
✍🏻طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
🏴@islie
◼️[از پدر موسی بن طلحه روایت است که گفت: همراه رسول بر گروهی گذشتیم که بر بالای درختان نخل بودند، رسول گفت: آنان چه کار می کنند؟ گفتند: درختان را بارور می کنند، گرد درختان نر را بر درختان ماده می پاشیم. رسول گفت: گمان نمیکنم که آن مفید واقع شود، خبر آن به مردم رسید، در نتیجه پیوند و تلقیح درختان را ترک کردند. ماجرا برای رسول توضیح داده شد(که درختان خرما در اثر عدم تلقیح بارور نمیگردند)پس رسول گفت: اگر این عمل آنان را سود میرساند، پس آن را انجام دهند. این گمان من بود، مرا به خاطر گمانم بازخواست نکنید. اما هرگاه از الله چیزی را به شما ابلاغ کردم، آن را بپذیرید، زیرا هرگز بر الله دروغ نمی بندم.]
⚡️این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
⚡️محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
⚡️طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
🏴@ISLIE
⚡️این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
⚡️محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
⚡️طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
🏴@ISLIE
●بىخردى پيامبر اعراب، و ضرر زدن به كشاورزان
#قسمت_دوم
✍🏻یکی از دلایلی که ثابت میکند محمد فردی مدعی نبوت بود و پیامبر الهی نبود، نااگاهی او در سادهترین امور بدیهی دنیا است.
✍🏻در قسمت قبل با سند صحیح نشان دادیم که چگونه پیامبر ناآگاه اسلام به کشاورزان صدمه زد و در این قسمت نیز سند دیگری را نشان می دهیم.
#متن_عربی: (۲۳۶۲)حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ الرُّومِيِّ الْيَمَامِيُّ، وَعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْعَنْبَرِيُّ، وَأَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمَعْقِرِيُّ، قَالُوا: حَدَّثَنَا النَّضْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا عِكْرِمَةُ وَهُوَ ابْنُ عَمَّارٍ، حَدَّثَنَا أَبُو النَّجَاشِيِّ، حَدَّثَنِي رَافِعُ بْنُ خَدِيجٍ، قَالَ: قَدِمَ نَبِيُّ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الْمَدِينَةَ، وَهُمْ يَأْبُرُونَ النَّخْلَ، يَقُولُونَ يُلَقِّحُونَ النَّخْلَ، فَقَالَ: «مَا تَصْنَعُونَ؟» قَالُوا: كُنَّا نَصْنَعُهُ، قَالَ: «لَعَلَّكُمْ لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا كَانَ خَيْرًا» فَتَرَكُوهُ، فَنَفَضَتْ أَوْ فَنَقَصَتْ، قَالَ فَذَكَرُوا ذَلِكَ لَهُ فَقَالَ: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ دِينِكُمْ فَخُذُوا بِهِ، وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ رَأْيِي، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ» قَالَ عِكْرِمَةُ: أَوْ نَحْوَ هَذَا.
#منبع: کتاب صحيح مسلم، جلد ۴ صفحه ۱۸۳۵، حدیث ۲۳۶۲
ترجمه صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۹۴
#ترجمه: از رافع بن خدیج روایت است که گفت: رسول الله به مدینه رفت؛ در حالی که آنان درختان نخل را بارور می کردند. رسول الله گفت: «چه کار می کنید؟» گفتند: درختان را بارور میکنیم. گفت: «شاید اگر چنین نکنید، بهتر باشد». آنان نیز از آن عمل دست کشیدند در آن سال میوهی درختان ریخت یا ناقص شد. راوی میگوید: قضیه را برای رسول الله توضیح دادند. پیامبر گفت: «من هم بشرم؛ هرگاه چیزی در مورد دینتان را به شما امر کردم، آن را بپذیرید و هرگاه مطابق رأی و نظر خویش چیزی را به شما گفتم؛ بدانید که من نیز بشری هستم مانند شما. عکرمه گفت: یا مشابه این سخن را گفت.
✍🏻این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
✍🏻محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
✍🏻طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
@islie
#قسمت_دوم
✍🏻یکی از دلایلی که ثابت میکند محمد فردی مدعی نبوت بود و پیامبر الهی نبود، نااگاهی او در سادهترین امور بدیهی دنیا است.
✍🏻در قسمت قبل با سند صحیح نشان دادیم که چگونه پیامبر ناآگاه اسلام به کشاورزان صدمه زد و در این قسمت نیز سند دیگری را نشان می دهیم.
#متن_عربی: (۲۳۶۲)حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ الرُّومِيِّ الْيَمَامِيُّ، وَعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْعَنْبَرِيُّ، وَأَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمَعْقِرِيُّ، قَالُوا: حَدَّثَنَا النَّضْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا عِكْرِمَةُ وَهُوَ ابْنُ عَمَّارٍ، حَدَّثَنَا أَبُو النَّجَاشِيِّ، حَدَّثَنِي رَافِعُ بْنُ خَدِيجٍ، قَالَ: قَدِمَ نَبِيُّ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الْمَدِينَةَ، وَهُمْ يَأْبُرُونَ النَّخْلَ، يَقُولُونَ يُلَقِّحُونَ النَّخْلَ، فَقَالَ: «مَا تَصْنَعُونَ؟» قَالُوا: كُنَّا نَصْنَعُهُ، قَالَ: «لَعَلَّكُمْ لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا كَانَ خَيْرًا» فَتَرَكُوهُ، فَنَفَضَتْ أَوْ فَنَقَصَتْ، قَالَ فَذَكَرُوا ذَلِكَ لَهُ فَقَالَ: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ دِينِكُمْ فَخُذُوا بِهِ، وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ رَأْيِي، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ» قَالَ عِكْرِمَةُ: أَوْ نَحْوَ هَذَا.
#منبع: کتاب صحيح مسلم، جلد ۴ صفحه ۱۸۳۵، حدیث ۲۳۶۲
ترجمه صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۹۴
#ترجمه: از رافع بن خدیج روایت است که گفت: رسول الله به مدینه رفت؛ در حالی که آنان درختان نخل را بارور می کردند. رسول الله گفت: «چه کار می کنید؟» گفتند: درختان را بارور میکنیم. گفت: «شاید اگر چنین نکنید، بهتر باشد». آنان نیز از آن عمل دست کشیدند در آن سال میوهی درختان ریخت یا ناقص شد. راوی میگوید: قضیه را برای رسول الله توضیح دادند. پیامبر گفت: «من هم بشرم؛ هرگاه چیزی در مورد دینتان را به شما امر کردم، آن را بپذیرید و هرگاه مطابق رأی و نظر خویش چیزی را به شما گفتم؛ بدانید که من نیز بشری هستم مانند شما. عکرمه گفت: یا مشابه این سخن را گفت.
✍🏻این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
✍🏻محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
✍🏻طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
@islie
ترجمه صحیح مسلم جلد ۴ صفحه ۹۳
حدیث ۲۳۶۲
از رافع بن خدیج روایت است که گفت: رسول الله به مدینه رفت؛ در حالی که آنان درختان نخل را بارور می کردند. رسول الله گفت: «چه کار می کنید؟» گفتند: درختان را بارور میکنیم. گفت: «شاید اگر چنین نکنید، بهتر باشد». آنان نیز از آن عمل دست کشیدند در آن سال میوهی درختان ریخت یا ناقص شد. راوی میگوید: قضیه را برای رسول الله توضیح دادند. پیامبر گفت: «من هم بشرم؛ هرگاه چیزی در مورد دینتان را به شما امر کردم، آن را بپذیرید و هرگاه مطابق رأی و نظر خویش چیزی را به شما گفتم؛ بدانید که من نیز بشری هستم مانند شما. عکرمه گفت: یا مشابه این سخن را گفت.
✍🏻این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
✍🏻محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
✍🏻طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
@islie
حدیث ۲۳۶۲
از رافع بن خدیج روایت است که گفت: رسول الله به مدینه رفت؛ در حالی که آنان درختان نخل را بارور می کردند. رسول الله گفت: «چه کار می کنید؟» گفتند: درختان را بارور میکنیم. گفت: «شاید اگر چنین نکنید، بهتر باشد». آنان نیز از آن عمل دست کشیدند در آن سال میوهی درختان ریخت یا ناقص شد. راوی میگوید: قضیه را برای رسول الله توضیح دادند. پیامبر گفت: «من هم بشرم؛ هرگاه چیزی در مورد دینتان را به شما امر کردم، آن را بپذیرید و هرگاه مطابق رأی و نظر خویش چیزی را به شما گفتم؛ بدانید که من نیز بشری هستم مانند شما. عکرمه گفت: یا مشابه این سخن را گفت.
✍🏻این سند صحیح، ثابت میکند که پیامبر اسلام فردی کاملا نااگاه به امور دنیوی ساده است.
✍🏻محمد پنجاه سال در کنار مردمی زندگی کرده که هر سال درختان خرما را تلقیح و گردهریزی مینمودند. با این حال چگونه او از این امر واضح اطلاعی نداشته و از این کار نهی کردهاست؟
✍🏻طبق این سند صحیح، پیامبر اسلام فردی مدعی نبوت بوده و پیامبر الهی نبوده وگرنه به کشاورزان چنین صدمه بزرگی نمیزد.
@islie
💢 امام علی: از ازدواج با آفریقایی ها حذر کنید چون زشت اند!
▪️عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ اَلزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّهٌ. [منبع: الکافی-ج۱۰-ص۶۴۵]
◾️امام صادق: امير المؤمنين فرمود: شما را از ازدواج با زنجيان (آفريقايىها) برحذر مىدارم؛ چون اينها مخلوقاتى زشتاند [ #حکم_حدیث: صحيح على الظاهر (منبع: مرآة العقول-ج۲۰-ص۵۵) ]
⚡️به راستی آیا چنین شخصیتی که افراد را از ازدواج با زنان آفریقایی٬ آن هم به خاطر زشت بودنشان منع می کند٬ لیاقت الگوی اخلاقی بودن را دارد؟
🏴@ISLIE
▪️عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ اَلزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّهٌ. [منبع: الکافی-ج۱۰-ص۶۴۵]
◾️امام صادق: امير المؤمنين فرمود: شما را از ازدواج با زنجيان (آفريقايىها) برحذر مىدارم؛ چون اينها مخلوقاتى زشتاند [ #حکم_حدیث: صحيح على الظاهر (منبع: مرآة العقول-ج۲۰-ص۵۵) ]
⚡️به راستی آیا چنین شخصیتی که افراد را از ازدواج با زنان آفریقایی٬ آن هم به خاطر زشت بودنشان منع می کند٬ لیاقت الگوی اخلاقی بودن را دارد؟
🏴@ISLIE