کلیـپ هـای کـوتـاه اسـلامـے
13K subscribers
70 photos
4.45K videos
12 files
356 links

سلام و عرض ادب خدمت همه خوبان🌹

ان شاء الله گزیده ای از بهترین ویدئو ها را جمع آوری کرده هر روز خدمت شما دوستان به نشر می رسانیم ومارا از دعای خیرتان فراموش نکنید🤲

در نشر لینک کانال سهیم باشید🤗👇
@islamiclipshort
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری

گاهی بایدسکوت کرد ...


📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
کلیـپ هـای کـوتـاه اسـلامـے
#داستان: دختر زیبای‌ چوپان و پسر پادشاه ( تله برای دختر زیبای‌ چوپان ) چوپانى دختر زيبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که بايد صنعت و حرفه‌اى ياد بگيرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى ياد گرفت. بعد دختر…
داستان: ناتوانی پدر در نجات پسر:

روایت است که شخصی با پسرش از نزد کلیسای در حال عبور بود که ناگهان چشم پسرش به‌ مجسمه ای منسوب به عیسی علیه السلام خورد و در حال از پدرش پرسيده گفت: پدر جان این چیست؟
پدر جواب داده‌ گفت: اين پسر خدا و إله ما است
پسر گفت: چرا او به دار آویخته شده است؟ و در بدنش خون دیده می‌شود و شکل اش بسیار ضعیف به‌ نظر می خورد، و دلم برايش سوخت.
پدر گفت: اورا بعض مجرمانی که به‌ او ایمان نداشتند به‌ این‌ سرنوشت دچار کردند
پسر گفت: چرا پدرش از او دفاع نکرد و چرا اورا نجات نداد؟
اگر او إله نیرومند بود چرا از خود دفاع نکرد؟
پدر گفت: إله خودش اين را انتخاب نمود تا کفاره ای گناهان ما شود زیرا او زمانی که به به دار آویختن پسرش راضی شد، خواست که پسرش را فدای ما و کفاره گناهان ما سازد.
پسر گفت: پدر جان آیا شما راضی می شوید که مرا به دار بی آویزند؟ و بخاطر دیگران مورد تعذیب قرار گیرم و در حالیکه توانایی دفاع از من را دارید؟
پدر گفت: طبعأ راضی نمی شوم
پسر گفت: پس چرا خداوند بزرگ راضی شد که در حق پسرش چنین کاری را انجام بدهند؟ و در حالیکه او قادر و توانا به آمرزش گناهان بندگان اش، بدون تعذیب پسرش و ذلیل ساختن او در بين مردمان، است؟
در نهايت پدر می گويد: اين گفتگو با پسرم، نخستین راهی برای هدایت من به اسلام بود.
تبصره‌: چند سوال طفل معصوم باعث شد که پدر را به‌ اسلام رهنمایی کند و چگونه عقل بشری راضی می شود که به آن قانع شود و ایمان بياورد؟
پس ما بايد به نعمت اسلام دایما شاکر و سپاسگذار باشيم که به سبب‌ آن از فکر عالی و عقل رسا برخوردار هستيم.
فالحمد لله على فطرة الإسلام ..
ربنا آمنا فاغفر لنا ذنوبنا وارحمنا وقنا عذاب النار وأدخلنا برحمتك الجنة مع عبادك الصالحين.
آمین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ

الحمدلله در هر حال 🤍

#فهد_البشاره 🎙

📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری
ای جماعت مسلمین!
برادران فلسطینی خود را نجات دهید💔😔



📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
کلیـپ هـای کـوتـاه اسـلامـے
داستان: ناتوانی پدر در نجات پسر: روایت است که شخصی با پسرش از نزد کلیسای در حال عبور بود که ناگهان چشم پسرش به‌ مجسمه ای منسوب به عیسی علیه السلام خورد و در حال از پدرش پرسيده گفت: پدر جان این چیست؟ پدر جواب داده‌ گفت: اين پسر خدا و إله ما است پسر گفت: چرا…
📚*داستان کوتاه و آموزنده*📚

زن سالخورده ای میگوید :
سه تا پسر دارم که همه ی آنها ازدواج کرده اند .روزی به دیدن پسر بزرگتر رفتم وقصدم این بود که شب نزد او بمانم ؛ صبح از همسرش ( عروسم) خواستم برایم آب وضو بیاورد .. وضو ساخته ونماز خواندم وآب باقی مانده را بر بستره ای که شب برآن خوابیده بودم ریختم ؛ هنگامیکه عروسم چایی آورد  به او گفتم : دخترم !  این وضع بزرگسالان است .. دیشب بر فراشم ادرار کردم .
او برافروخته شد وکلمات بسیار زشتی را نثار من کرد ودستورم داد تا آنجا را شسته وسپس خشک نمایم ..
باتظاهر خشمم را فرو بردم وبستره را شسته وخشک کردم ..

شب بعد به خانه پسر دوم رفتم وعین همان کار را تکرار نمودم... واکنش عروس دوم نیزمشابه واکنش عروس اول بود . وقتی با شوهرش درموردبرخورد زنش حرف زدم عکس العملی ازخود نشان نداد ..

سرانجام نوبت به پسر کوچکتر رسید وهمان کاری را که در خانه دوتا برادرش انجام داده بودم اینجا نیز انجام دادم . صبحگاه وقتی که عروسم چایی آورد  گفتم : دخترم ! متاسفانه دیشب بر فراشم ادرار کردم . و اوگفت : مادرجان هیچ اشکالی ندارد . همه ی افراد مسن این وضعیت را دارند ؛ ما هم درسن خردسالی  بر لباس وبدن شما ادرار میکردیم .. سپس بر خاست و آنجا راشست وخشک نمود .

آنگاه من به عروسم گفتم :
دخترم ! من دوستی دارم که مقداری پول به من داده تا برایش النگو وجواهرات بخرم ، اما من سایز دستش را نمیدانم ولی سایز دست او اندازه سایز دست توست ؛ بنابراین  سایز خودت را بده تا برایش بخرم ..

سپس پیرزن ثروتمند به بازار رفت وبا همه پولش طلا وزیور آلات خرید وروزی هرسه فرزند  را به همراه همسرانشان به خانه اش دعوت نمود .. طلاها را درآورد وبه آنها گفت : درآن شبها برفراش آب ریخته ام واصلا ادراری در کار نبوده است .. و طلاها را در دست عروس کوچکترش گذاشت

وگفت : این همان دختری است که من بزودی نزد او پناه می برم و باقیمانده عمرم را در کنارش  خواهم گذراند .
در این لحظه پسرهای اولی ودومی سرگیجه شدند وازرفتار خود پشیمان گشتند .

مادر به آنها گفت : نتیجه عمل تان را خواهید دید وقطعا فرزندان شما نیز باشما چنین رفتار خواهند کرد . ولی برادر کوچکتر شمامحفوظ خواهد ماند وبا خوشحالی پروردگارش را ملاقات خواهد کرد ؛ واین همان چیزی است که زنانتان شما را از آن محروم کردند ، زیرا شما به آنان آموزش نداده اید که مادر چه گوهر ارزشمندی است..



‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ

حرف مردم...


📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری

غمگین مباش...



📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
این کانال به فروش میرسه خریدار واقعی پیام بده

@herati_n
کلیـپ هـای کـوتـاه اسـلامـے
📚*داستان کوتاه و آموزنده*📚 زن سالخورده ای میگوید : سه تا پسر دارم که همه ی آنها ازدواج کرده اند .روزی به دیدن پسر بزرگتر رفتم وقصدم این بود که شب نزد او بمانم ؛ صبح از همسرش ( عروسم) خواستم برایم آب وضو بیاورد .. وضو ساخته ونماز خواندم وآب باقی مانده را بر…
📚 #داستان_زیبای_آموزنده

هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
یک لاک پشت حسود...  او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت. هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ

بر حذر باش که از صبر و شکیبایی خسته نشوی...🌼🍃


📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری

به بندگان مومن بگو ...



📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
کلیـپ هـای کـوتـاه اسـلامـے
📚 #داستان_زیبای_آموزنده هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت. یک لاک پشت حسود...  او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت : ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان…
داستان : پیرمرد عاشق...

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد
پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. نمی خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت :
اما من که می دانم او چه کسی است😢...!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری
پـیام پــروردگار...

📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
بدترین نوع عذاب...

🎙مولانافقهی

📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری

تنهـــــاشدی...

📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
☝️ مهم خیلی مهم...

🌸
#ده‌روزذی‌الحجة از ده روز آخر رمضان فضیلت بیشتری دارد ..


📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
💞فضیلت صلوات درشب وروز جمعه💞

پیامبر ﷺ فرمودند:
💖در روز و شب جمعه بر من صلوات بفرستید، و هر کس بر من صلوات بفرستد، خداوند ۱۰ بار بر او صلوات می‌فرستد.» [رواه بيهقی/5994]💖


💞اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد💕
کلیـپ هـای کـوتـاه اسـلامـے
داستان : پیرمرد عاشق... پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود…
  #داستان_کوتاه

💥
#سفر_زندگی

سالها پیش حاکمی به یکی از فرماندهانش گفت: مقدار سرزمین هایی را که با اسبش طی کند به او خواهد بخشید.
همان طور که انتظار میرفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمینها سوار بر اسب شد و با سرعت شروع کرد و به تاختن با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت...

حتی وقتی گرسنه و خسته بود متوقف نمی شد، چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند...
وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود و به نقطه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی و فشار های ناشی از سفر طولانی مدت داشت می مرد،

از خودش پرسید: «چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را به پیمایم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن کردنم نیاز دارم...»

این داستان شبیه سفر زندگی خودمان است. برای به دست آوردن ثروت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف شود غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سرگرمی های اطرافمان که دوست داریم، مشغول باشیم.

وقتی به گذشته نگاه می کنیم متوجه می شویم که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم، اما نمی توان آب رفته را به جوی باز گرداند.

زندگی تنها پول در آوردن نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد..🥀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☝️امروز #جمعہ ست، در این #جمعہ_مبارک تا الان چندتا صلوات بر سرورمون رســــــول‌اللهﷺ ڪه روز قیامت ندا میده "امتـی،امتـی،امتـی" فرستادی؟

💥همین الان اراده کن "بسم‌الله" ...
🌴اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا םבםבﷺ🌸


📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری

و رفیق، رفیق میماند..!💙


📌با اشتراک گذارے لینڪ
با دوستانتان در ثواب جاریه سهیم باشید😊🌹
👇👇👇
@islamiclipshort
اعضای محترم از همه شما عزیزان در این روز جمعه برای حل شدن مشكل برادرى و حاجت رواييش درخواست دعا داریم.
ش
🤲پروردگارا بحق
لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ من الظالمين ، مشکل برادرمون رو حل و حاجتش رو برآورده بفرما
آمين ثم آمين