💢«آن دختر با چادر آمد»
✍️چنور فریور
دیشب یکی از آشنایان خانوادگیمان، به دختر ۵ سالهام چادری مشکی هدیه داد و دخترکم اعلام کرد فردا برای کلاس زبان (که آن را هم به انتخاب خودش مشتاق بود برود تا متوجه شود چه خبر است، اولین جلسه امتحانی میخواستم ببرمش؛ گرچه باور دارم فعلاً تا ۱۰سالگی لزومی ندارد درگیر زبان آموزی شود) میخواهد چادر را سر کند. راستش تا لحظهی رفتن منتظر بودم ببینم تا چه اندازه مصمّم است که دیدم چادر را از کشو بیرون آورد و ازم خواست کمکش کنم تا چادر را سر کند.
🔗ادامهی مطلب
#دین #دعوت #پرورش_دینی #تربیت_فرزند
🌐 www.islahweb.org
🆔 @Islahweb
✍️چنور فریور
دیشب یکی از آشنایان خانوادگیمان، به دختر ۵ سالهام چادری مشکی هدیه داد و دخترکم اعلام کرد فردا برای کلاس زبان (که آن را هم به انتخاب خودش مشتاق بود برود تا متوجه شود چه خبر است، اولین جلسه امتحانی میخواستم ببرمش؛ گرچه باور دارم فعلاً تا ۱۰سالگی لزومی ندارد درگیر زبان آموزی شود) میخواهد چادر را سر کند. راستش تا لحظهی رفتن منتظر بودم ببینم تا چه اندازه مصمّم است که دیدم چادر را از کشو بیرون آورد و ازم خواست کمکش کنم تا چادر را سر کند.
🔗ادامهی مطلب
#دین #دعوت #پرورش_دینی #تربیت_فرزند
🌐 www.islahweb.org
🆔 @Islahweb
💢نسل باعزّت؛ رمز عبور
نویسنده: یسرا جلال
ترجمه: اصلاحوب
رستم بر تخت طلایی نشست و نشیمن او با بالشهای زراندود و گرانقیمت و فرشهای ابریشمی آراسته بود؛ بر دو مچ دست و گردنش یاقوت و مراوید آویخته بود. تا این ربعی بن عامر تمیمی با شمشیر و زره و اسبش از راه رسید و بر او وارد شد و سمهای اسبش بر بساط رستم فرود آمد. از اسب پیاده شد و بر نیزهاش تکیه زد در حالی که نوک نیزه فرش را سوراخ میکرد.
🔗ادامهی مطلب
#دین #دعوت #پرورش_دینی #تربیت_فرزند
🌐 www.islahweb.org
🆔 @Islahweb
نویسنده: یسرا جلال
ترجمه: اصلاحوب
رستم بر تخت طلایی نشست و نشیمن او با بالشهای زراندود و گرانقیمت و فرشهای ابریشمی آراسته بود؛ بر دو مچ دست و گردنش یاقوت و مراوید آویخته بود. تا این ربعی بن عامر تمیمی با شمشیر و زره و اسبش از راه رسید و بر او وارد شد و سمهای اسبش بر بساط رستم فرود آمد. از اسب پیاده شد و بر نیزهاش تکیه زد در حالی که نوک نیزه فرش را سوراخ میکرد.
🔗ادامهی مطلب
#دین #دعوت #پرورش_دینی #تربیت_فرزند
🌐 www.islahweb.org
🆔 @Islahweb