چرا حکومتها از دانش جامعه شناسی هراس دارند
مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛
مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند.
حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟
شاید به دلایل زیر؛
اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد.
بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد.
روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد.
با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند.
لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طردشدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
مهران صولتی
اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است؛
مقایسه و تقلید. در میان رشته های راهیافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومتها قرار گرفته است.
از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاستگذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاهها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیلهای جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با درآمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند.
حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومتها روبرو بوده است؟
شاید به دلایل زیر؛
اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی میکوشد تا کنشهای جمعی را مورد مطالعه قرار دهد.
بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارساییهای اجتماعی را به نگرش و عملکرد افراد فرو نمیکاهد بلکه میکوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آنجا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکمرانی را تشویق میکند نمی تواند نزد حکومتها محبوب باشد.
آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آنها تاکید میورزد.
روشن است که حکومتها میکوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوبترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آنجا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان میشود از منظر حکومتها یک دانش مزاحم است.
عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آنها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد.
با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دینداران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیدههایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آنها را در قبال سیاستهای شان وادار به پاسخگویی نماید.
تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی جوامع تاکید دارد. این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخگو هستند.
لذا پرواضح است از آنجا که جامعه شناسی این شیوه حکمرانی را از یکسو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.
نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاستگذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومتها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش همچنان با بیمهری و طردشدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.
«رقیبِ ساختگی» نجابت به خرج نداد و رکب زد!
چه شد که «پاجوشهای بیریشه» بر «چنارهای متوهمِ پوسیده» پیروز شدند؟
مصطفی فقیهی
پس از آنکه اصلاحطلبان و اعتدالیون را حذف کردند، برای حفظِ ظاهر و تکمیلِ ویترینِ دموکراسی، «پاجوشها» را به عنوانِ «بازیگرانِ بازنده» به میدان انتخابات آوردند، اما «رقیبِ ساختگی» نجابت به خرج نداد و رکب زد!
چه شد که «پاجوشهای بیریشه» بر «چنارهای متوهمِ پوسیده» پیروز شدند؟
مصطفی فقیهی
پس از آنکه اصلاحطلبان و اعتدالیون را حذف کردند، برای حفظِ ظاهر و تکمیلِ ویترینِ دموکراسی، «پاجوشها» را به عنوانِ «بازیگرانِ بازنده» به میدان انتخابات آوردند، اما «رقیبِ ساختگی» نجابت به خرج نداد و رکب زد!
با این تفکر منحط، همان به که مبارزه نکنید
ناصر دانشفر
هر چند که سخنان رد و بدل شده در کلیپ زیر به قدری موهن، بیادبانه و تنفرآمیز است که نشر آن حتی برای تبیین یک راهبرد اصولی موجب شرمساری و خجالت نگارنده میگردد، اما چارهای جز این ندیدم و لذا پیشاپیش از یکایک همراهان گرامی پوزش میطلبم.
برای ورود به بحث با این پرسش آغاز میکنم که من و شمای مخالف نظام برای چه مبارزه میکنیم؟ به دنبال حاکم کردن چه فضایی بر سرزمین مادری خود هستیم؟ بنا داریم کشوری بسازیم که همه در آن آزادانه بتوانند باورها و عقاید خود را ابراز کنند، یا اینکه میخواهیم همه چون ما بیندیشند؟
اگر قصد و غرضمان از مبارزه به زیر کشیدن حکومت طالبانی کنونی و جایگزین کردن استبدادی از نوع شیک و با ظاهر امروزی است که در آن یک فرد حق نداشته باشد که از دیدگاه خود دفاع کند و به دلیل ابراز نظر خود، مورد فحاشیهای ما مثلاً انقلابیهای ورژن جدید قرار گیرد، خب چرا تلاش و کوشش بیهوده کنیم؟
وقتی آقایی که هنوز در موضع قدرت نیست با مخالف فکری خود اینگونه رفتار میکند، در فردای نشستن بر اریکهٔ قدرت با آنان چه خواهد کرد؟
افرادی چنین ضعیف و بیظرفیت که از کوچکترین فرصت برای منکوب کردن دیگر هموطنان غیر همفکر خود به این شکل و شمایل چندشآور استفاده میکنند، ثمرهٔ حضورشان در میدان مبارزه چیست؟ آیا کنش آنان جز ضربه زدن به اپوزیسیون و بیاعتبار ساختن مخالفان نظام، نتیجه و پیامد دگری هم دارد؟
البته از این امکان نمیتوان گذشت که هم خانم حاضر در این فیلم کوتاه و هم فرد هتاک از مهرههای نظام باشند، چرا که آن بانو دلیلی ندارد که بیدرنگ پای خاتمی را به میان آورد و از این گفتگو بیشترین عایدی نصیب نظام مقدس گردد.
البته این نیز ممکن است که وی از رئیس جبههٔ اصلاحات که در موضوع فلسطین با وی همداستان است، بیخبر باشد و تنها به دلیل یک واکنش غیرارادی در برابر این مردک فحاش چنین چیزی را به زبان آورده باشد.
اما با توجه به تکرار این موارد در میان کنشگران مخالف نظام، نمیتوان انکار کرد که متأسفانه برخی به این رویه عادت کرده و بنا ندارند از این شیوهٔ ناپسند عدول کنند.
بنده به عنوان یکی از افراد این ملت که سالهاست، بیمماشات به مقابله با راهبرد و عملکرد ناصواب نظام ولایی پرداخته است، از این نوع اشخاص اعلام انزجار مینمایم و به اندازهای که در توانم هست با این روش کنشگری مبارزه خواهم کرد.
به عنوان یک هموطن از دوستان و آشنایان این جماعت نابخرد تقاضا دارم که به آنها توضیح دهند که اینگونه تعامل حتی با اعوان و انصار نظام هم به جبههٔ مخالفان نظام آسیب وارد میکند، چه رسد به اینکه طرف اینگونه اعمال ناصواب افراد عادی کشورمان باشند.
به آنها بگویید که بدترین طریق دفاع از یک هدف متعالی، رفتاری چنین مذموم و غیرانسانی است. این نه فقط به قوت و قدرت مخالفان حکومت کمک نمیکند که دقیقاً کمککار حاکمیت است و به جهانیان اینگونه القا میکند که اپوزیسیون ایران فاقد منطق است، اهل تسامح و تساهل نیست و اگر در عرصهٔ قدرت قرار گیرد، کمتر از رژیم فعلی به حقوق مردم خود تعدی نمینماید.
یقین بدانید که این شیوهٔ تعامل با هموطنان مخالف، به ضعف، ناتوانی و فرسودگی مبارزان راه آزادی میانجامد.
دوستی با مردم دانا نكوست
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت میکند
بر زمینت میزند نادان دوست
ناصر دانشفر
هر چند که سخنان رد و بدل شده در کلیپ زیر به قدری موهن، بیادبانه و تنفرآمیز است که نشر آن حتی برای تبیین یک راهبرد اصولی موجب شرمساری و خجالت نگارنده میگردد، اما چارهای جز این ندیدم و لذا پیشاپیش از یکایک همراهان گرامی پوزش میطلبم.
برای ورود به بحث با این پرسش آغاز میکنم که من و شمای مخالف نظام برای چه مبارزه میکنیم؟ به دنبال حاکم کردن چه فضایی بر سرزمین مادری خود هستیم؟ بنا داریم کشوری بسازیم که همه در آن آزادانه بتوانند باورها و عقاید خود را ابراز کنند، یا اینکه میخواهیم همه چون ما بیندیشند؟
اگر قصد و غرضمان از مبارزه به زیر کشیدن حکومت طالبانی کنونی و جایگزین کردن استبدادی از نوع شیک و با ظاهر امروزی است که در آن یک فرد حق نداشته باشد که از دیدگاه خود دفاع کند و به دلیل ابراز نظر خود، مورد فحاشیهای ما مثلاً انقلابیهای ورژن جدید قرار گیرد، خب چرا تلاش و کوشش بیهوده کنیم؟
وقتی آقایی که هنوز در موضع قدرت نیست با مخالف فکری خود اینگونه رفتار میکند، در فردای نشستن بر اریکهٔ قدرت با آنان چه خواهد کرد؟
افرادی چنین ضعیف و بیظرفیت که از کوچکترین فرصت برای منکوب کردن دیگر هموطنان غیر همفکر خود به این شکل و شمایل چندشآور استفاده میکنند، ثمرهٔ حضورشان در میدان مبارزه چیست؟ آیا کنش آنان جز ضربه زدن به اپوزیسیون و بیاعتبار ساختن مخالفان نظام، نتیجه و پیامد دگری هم دارد؟
البته از این امکان نمیتوان گذشت که هم خانم حاضر در این فیلم کوتاه و هم فرد هتاک از مهرههای نظام باشند، چرا که آن بانو دلیلی ندارد که بیدرنگ پای خاتمی را به میان آورد و از این گفتگو بیشترین عایدی نصیب نظام مقدس گردد.
البته این نیز ممکن است که وی از رئیس جبههٔ اصلاحات که در موضوع فلسطین با وی همداستان است، بیخبر باشد و تنها به دلیل یک واکنش غیرارادی در برابر این مردک فحاش چنین چیزی را به زبان آورده باشد.
اما با توجه به تکرار این موارد در میان کنشگران مخالف نظام، نمیتوان انکار کرد که متأسفانه برخی به این رویه عادت کرده و بنا ندارند از این شیوهٔ ناپسند عدول کنند.
بنده به عنوان یکی از افراد این ملت که سالهاست، بیمماشات به مقابله با راهبرد و عملکرد ناصواب نظام ولایی پرداخته است، از این نوع اشخاص اعلام انزجار مینمایم و به اندازهای که در توانم هست با این روش کنشگری مبارزه خواهم کرد.
به عنوان یک هموطن از دوستان و آشنایان این جماعت نابخرد تقاضا دارم که به آنها توضیح دهند که اینگونه تعامل حتی با اعوان و انصار نظام هم به جبههٔ مخالفان نظام آسیب وارد میکند، چه رسد به اینکه طرف اینگونه اعمال ناصواب افراد عادی کشورمان باشند.
به آنها بگویید که بدترین طریق دفاع از یک هدف متعالی، رفتاری چنین مذموم و غیرانسانی است. این نه فقط به قوت و قدرت مخالفان حکومت کمک نمیکند که دقیقاً کمککار حاکمیت است و به جهانیان اینگونه القا میکند که اپوزیسیون ایران فاقد منطق است، اهل تسامح و تساهل نیست و اگر در عرصهٔ قدرت قرار گیرد، کمتر از رژیم فعلی به حقوق مردم خود تعدی نمینماید.
یقین بدانید که این شیوهٔ تعامل با هموطنان مخالف، به ضعف، ناتوانی و فرسودگی مبارزان راه آزادی میانجامد.
دوستی با مردم دانا نكوست
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت میکند
بر زمینت میزند نادان دوست
Telegram
attach 📎
Forwarded from ایران فردا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اسب محبوب !
بیژن اشتری
اگر دیکتاتوری باشی در حد قدرت و توان کالیگولا، امپراتور روم باستان، حتی میتوانی اسب محبوبت، اینکتاتوس، را به عضویت در مجلس سنای روم منصوبکنی و همه سران مملکت را وادارکنی که هر روز خدمت این اسب برسند و در برابرش زانو بزنند و از جام شرابی که اسبت خورده بنوشند و مدح و ثنایش را بگویند.
دیکتاتورها اصولاً دوست دارند با این نوع انتصابات عجیب و غریب هم قدرت نامحدود خودشان را به رخ ملت بکشند و هم به وزرا و وکلای زیردستشان بگویند شما هیچ چیزی نیستید که اگر بودید در برابر این موجود نادان و احمقی که من منصوبش کردهام اینطور زانو نمی زدید.
دیکتاتورها لذت وافری میبرند از تحقیر مقامات زیردستشان، تحقیری که در عین حال قدرقدرتی آنها را به امعا و احشاییترین شکل ممکن به دو گروه افرادی که وی با آنها سر و کار دارد،مقامات زیردست و ملت، حقنه میکند.
مبادا فکر کنید ماجرای این اسبی که امپراتور تصمیم گرفته بود به زودی وی را کنسول روم (نخست وزیر) بکند، اما اجل مهلتش نداد، افسانه و خیال است. خیر، اتفاقا خیلی هم واقعی است و من میتوانم دهها مثال برایتان بزنم.
یک مثالش که خیلی هم به ما نزدیک است مربوط میشود به امپراتور پوتین خودمان که چند سال پیش انتصابی را فرمان داد که همه را به یاد اسب محبوب امپراتور دیوانه روم انداخت.
شهرهای روسیه چند سال پیش برای مدتی در تسخیر مخالفان پوتین بود و حضرتش برای جمع کردن بساط «اغتشاشگران» با مشکل روبرو شده بود و مقامات اجرایی کار سرکوبگریشان را به نحو مطلوب انجام نمیدادند. در همین اوضاع و احوال، پوتین در یک برنامه رادیویی سالانه شرکت کرد تا پاسخ شنوندگان را بدهد.
گولاخی از پشت خط به پوتین گفت:«جناب رییسجمهور،اگر پلیس نتواند بساط این اغتشاشگران را جمع کند، من و بر و بچهها حاضریم به خیابان بیاییم و حق اغتشاشگران را کف دستشان بگذاریم و اوضاع را ردیف و امنیت را برقرار کنیم.» و شما نمیدانید چقدر این کلمات به گوش امپراتور پوتین خوشاهنگ بود.
او به تلفن کننده ، که کارگر ساده یک کارخانه تانکسازی در اورال بود، گفت:«تو نشان دادی که روس واقعی یعنی چه. تو نشان دادی که چقدر از این همه مقامات وراج و به درد نخور ما فهمیدهتری.»
پوتین یک ماه بعد این کارگر کارخانه تانکسازی را نماینده تامالاختیار خود در منطقه اورال کرد، که از حیث درجه و مقام معادل منصب معاونت نخست وزیر بود.
بیژن اشتری
اگر دیکتاتوری باشی در حد قدرت و توان کالیگولا، امپراتور روم باستان، حتی میتوانی اسب محبوبت، اینکتاتوس، را به عضویت در مجلس سنای روم منصوبکنی و همه سران مملکت را وادارکنی که هر روز خدمت این اسب برسند و در برابرش زانو بزنند و از جام شرابی که اسبت خورده بنوشند و مدح و ثنایش را بگویند.
دیکتاتورها اصولاً دوست دارند با این نوع انتصابات عجیب و غریب هم قدرت نامحدود خودشان را به رخ ملت بکشند و هم به وزرا و وکلای زیردستشان بگویند شما هیچ چیزی نیستید که اگر بودید در برابر این موجود نادان و احمقی که من منصوبش کردهام اینطور زانو نمی زدید.
دیکتاتورها لذت وافری میبرند از تحقیر مقامات زیردستشان، تحقیری که در عین حال قدرقدرتی آنها را به امعا و احشاییترین شکل ممکن به دو گروه افرادی که وی با آنها سر و کار دارد،مقامات زیردست و ملت، حقنه میکند.
مبادا فکر کنید ماجرای این اسبی که امپراتور تصمیم گرفته بود به زودی وی را کنسول روم (نخست وزیر) بکند، اما اجل مهلتش نداد، افسانه و خیال است. خیر، اتفاقا خیلی هم واقعی است و من میتوانم دهها مثال برایتان بزنم.
یک مثالش که خیلی هم به ما نزدیک است مربوط میشود به امپراتور پوتین خودمان که چند سال پیش انتصابی را فرمان داد که همه را به یاد اسب محبوب امپراتور دیوانه روم انداخت.
شهرهای روسیه چند سال پیش برای مدتی در تسخیر مخالفان پوتین بود و حضرتش برای جمع کردن بساط «اغتشاشگران» با مشکل روبرو شده بود و مقامات اجرایی کار سرکوبگریشان را به نحو مطلوب انجام نمیدادند. در همین اوضاع و احوال، پوتین در یک برنامه رادیویی سالانه شرکت کرد تا پاسخ شنوندگان را بدهد.
گولاخی از پشت خط به پوتین گفت:«جناب رییسجمهور،اگر پلیس نتواند بساط این اغتشاشگران را جمع کند، من و بر و بچهها حاضریم به خیابان بیاییم و حق اغتشاشگران را کف دستشان بگذاریم و اوضاع را ردیف و امنیت را برقرار کنیم.» و شما نمیدانید چقدر این کلمات به گوش امپراتور پوتین خوشاهنگ بود.
او به تلفن کننده ، که کارگر ساده یک کارخانه تانکسازی در اورال بود، گفت:«تو نشان دادی که روس واقعی یعنی چه. تو نشان دادی که چقدر از این همه مقامات وراج و به درد نخور ما فهمیدهتری.»
پوتین یک ماه بعد این کارگر کارخانه تانکسازی را نماینده تامالاختیار خود در منطقه اورال کرد، که از حیث درجه و مقام معادل منصب معاونت نخست وزیر بود.
موفقترین دولت پس از انقلاب
یرواند آبراهامیان٭
بعد از موفقیت قـاطـع اطلاحطلبان در انتخابات سال ١٣٧۶ ، سید محمد خاتمی در زمینۀ سیاست خارجی در جهت بهبود ارتباط ایران با جهانیان تلاشهای گـسـتـردهای کرد . او به حقوقدانان بینالمللی اطمینان داد که حکم سنگسار در ایران اجرا نمیشود و برای حذف کامل مجازاتهای بدنی تلاش خواهد کرد ، خاتمی از تمام کشورهای جهان برای سرمایهگذاری در ایران دعوت به عمل آورد و در اقدامی کاملا نوآورانه در گفتوگویی اختصاصی با شبکۀ CNN آمریکا شرکت کرد، او به طور خصوصی آیتالله خامنهای را به کاهش محدودیتهای اعمال شده بر بهاییان ترغیب کرد و به دولت انگلستان اطمینان داد که ایران درصدد اجرای فتوای موجود علیه سلمان رشدی نیست .
درمقابل دولت بریتانیا هم روابط کامل دیپلماتیک با ایران را که از سال ۵٧ قطع شده بود دوباره از سر گرفت و رییس جمهور وقت آمریکا کلینتون تحریمهای ایران را تا اندازهای کاهش داد و اجازۀ واردات پسته ، فرش و زعفران از ایران و صادرات کالاهای کشاورزی و دارویی به ایران را صادر کرد.
وزیر خارجۀ آمریکا هم در اقدامی تحسین برانگیز از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٩ اظهار تاسف کرد و بابت آن از مردم ایران معذرت خواست !!
سازمان ملل نام ایران را از بین کشورهای ناقض حقوق بشر خارج کرد و اکثر کشورهای اروپایی از تهیۀ قطعنامه علیه ایران دست کشیدند ، همچنین بانک جهانی با #ضمانت دولت آمریکا ٢٢٣ میلیون دلار وام بابت خدمات پزشکی و سیستم فاضلاب در اختیار ایران قرار داد ، شرکتهای اروپایی و ژاپنی برای سرمایهگذاری ١٢ میلیارد دلاری در صنعت نفت و خودروی ایران اعلام آمادگی کردند
دولت او همچنین برنامههای توسعۀ روستایی در زمینههای آموزشی و خانهسازی را گسترش داد و تا سال (1380/2000) ٩۴% از مردم ایران باسواد بودند و در بخش کاهش نرخ مرگو میر کودکان ایران به مقام اول جهان رسید و دولت با تشکیل صندوق ذخیرۀ ارزی مقداری از درآمدهای نفتی کشور را برای شرایط اضطراری کنار گذاشت .
دولت خاتمی بخشی از بودجۀ دولت را به سوی سازمان های غیردولتی مانند باشگاههای ورزشی ، رورنامهها و فرهنگسراها هدایت کرد ، شمار روزنامههای ایران از پنج عدد در سال ٧۶ به ٣٢ عدد در سال ٨۴ افزایش پیدا کرد ، دولت خاتمی یک صد لایحۀ اصلاحگرانه به منظور ممانعت از انواع سانسور را تصویب کرد و برای حمایت از زنان سن ازدواج را با وجود تمام مخالفتها به ١٨ سال افزایش داد و در دادگاههای خانواده برای زنان حقوق برابر با مردها قائل شد و به مدارس دخترانه در تمام مقاطع درسی اجازه داد که دانشآموزان از پوششهای رنگی استفاده کنند .
بدون هیچگونه اغراقی خاتمی را باید موفقترین رییس جمهور ایران بعد از انقلاب سال ۵٧ دانست زیرا ایران در سال (١٣٨١/٢٠٠١) در شرایطی پا به قرن بیست و یکم گذاشت که اگر نگوییم در غرب آسیا اما در خاورمیانه به عنوان قدرت اول منطقه در تمام زمینهها شناخته میشد !!
٭ تاریخ ایران مدرن
کانال تلگرام ویرایش ذهن
یرواند آبراهامیان٭
بعد از موفقیت قـاطـع اطلاحطلبان در انتخابات سال ١٣٧۶ ، سید محمد خاتمی در زمینۀ سیاست خارجی در جهت بهبود ارتباط ایران با جهانیان تلاشهای گـسـتـردهای کرد . او به حقوقدانان بینالمللی اطمینان داد که حکم سنگسار در ایران اجرا نمیشود و برای حذف کامل مجازاتهای بدنی تلاش خواهد کرد ، خاتمی از تمام کشورهای جهان برای سرمایهگذاری در ایران دعوت به عمل آورد و در اقدامی کاملا نوآورانه در گفتوگویی اختصاصی با شبکۀ CNN آمریکا شرکت کرد، او به طور خصوصی آیتالله خامنهای را به کاهش محدودیتهای اعمال شده بر بهاییان ترغیب کرد و به دولت انگلستان اطمینان داد که ایران درصدد اجرای فتوای موجود علیه سلمان رشدی نیست .
درمقابل دولت بریتانیا هم روابط کامل دیپلماتیک با ایران را که از سال ۵٧ قطع شده بود دوباره از سر گرفت و رییس جمهور وقت آمریکا کلینتون تحریمهای ایران را تا اندازهای کاهش داد و اجازۀ واردات پسته ، فرش و زعفران از ایران و صادرات کالاهای کشاورزی و دارویی به ایران را صادر کرد.
وزیر خارجۀ آمریکا هم در اقدامی تحسین برانگیز از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٩ اظهار تاسف کرد و بابت آن از مردم ایران معذرت خواست !!
سازمان ملل نام ایران را از بین کشورهای ناقض حقوق بشر خارج کرد و اکثر کشورهای اروپایی از تهیۀ قطعنامه علیه ایران دست کشیدند ، همچنین بانک جهانی با #ضمانت دولت آمریکا ٢٢٣ میلیون دلار وام بابت خدمات پزشکی و سیستم فاضلاب در اختیار ایران قرار داد ، شرکتهای اروپایی و ژاپنی برای سرمایهگذاری ١٢ میلیارد دلاری در صنعت نفت و خودروی ایران اعلام آمادگی کردند
دولت او همچنین برنامههای توسعۀ روستایی در زمینههای آموزشی و خانهسازی را گسترش داد و تا سال (1380/2000) ٩۴% از مردم ایران باسواد بودند و در بخش کاهش نرخ مرگو میر کودکان ایران به مقام اول جهان رسید و دولت با تشکیل صندوق ذخیرۀ ارزی مقداری از درآمدهای نفتی کشور را برای شرایط اضطراری کنار گذاشت .
دولت خاتمی بخشی از بودجۀ دولت را به سوی سازمان های غیردولتی مانند باشگاههای ورزشی ، رورنامهها و فرهنگسراها هدایت کرد ، شمار روزنامههای ایران از پنج عدد در سال ٧۶ به ٣٢ عدد در سال ٨۴ افزایش پیدا کرد ، دولت خاتمی یک صد لایحۀ اصلاحگرانه به منظور ممانعت از انواع سانسور را تصویب کرد و برای حمایت از زنان سن ازدواج را با وجود تمام مخالفتها به ١٨ سال افزایش داد و در دادگاههای خانواده برای زنان حقوق برابر با مردها قائل شد و به مدارس دخترانه در تمام مقاطع درسی اجازه داد که دانشآموزان از پوششهای رنگی استفاده کنند .
بدون هیچگونه اغراقی خاتمی را باید موفقترین رییس جمهور ایران بعد از انقلاب سال ۵٧ دانست زیرا ایران در سال (١٣٨١/٢٠٠١) در شرایطی پا به قرن بیست و یکم گذاشت که اگر نگوییم در غرب آسیا اما در خاورمیانه به عنوان قدرت اول منطقه در تمام زمینهها شناخته میشد !!
٭ تاریخ ایران مدرن
کانال تلگرام ویرایش ذهن
"درسهای فارسی"
و اختراع یک زبان!
سعید معدنی
اخیراً فیلمی در باره جنگ جهانی دوم و باز در باره کشتار یهودیان و هولوکاست دیدم.
نام فیلم "درسهای فارسی"
( Persian lessons)
ساخته "وادیم پرلمان"، سال ۲۰۲۰ است که از قرار معلوم سوژهی آن از یک اتفاق واقعی گرفته شده است.
داستان فیلم ماجرای یک اسیر یهودی است که بر اثر یک اتفاق خود را ایرانی، نامش را رضا معرفی میکند و فقط یک کلمه فارسی بلد است آن هم واژهی "بابا". در اردوگاه اسرای جنگی و کورههای آدم سوزی تصادفاً افسر فرماندهای حضور دارد که میخواهد فارسی یاد بگیرد و پس از جنگ به ایران برود. لذا این جوان را به وی معرفی می کنند. اما او که جز دو کلمه "رضا" که برای خود نام انتخاب کرده و "بابا" هیچ واژه فارسی دیگری نمیداند، شروع میکند به ساختن یک زبان جعلی تازه به نام فارسی و یاددادن به افسر اس اس!. "درسهای فارسی" فیلمی دلهرهآور و در برخی مواقع خندهدار بخصوص برای ما ایرانیان و فارسی زبانان است.
در اینجا قصد نقد این فیلم خوش ساخت و موفق در جذب مخاطب را ندارم، بلکه از این رهگذر میخواهم نقبی به جهان خلاقیت، ابتکار و خستگی ناپذیری مردمان یهود بزنم که هنوز پس از هفتاد و شش سال پس از جنگ دوم جهانی، باز سوژههای ناب فراوانی برای طرح دردها و رنجهای یهودیان دارند، به عبارتی خلاقیتشان تمام ناشدنی است.
در باره یهودیان همیشه این سوال وجود دارد که چرا این همه در عرصههای گوناگون موفق هستند؟ از قدیم الایام موفقیت یهودیان در حوزه تجارت زبانزد بوده، اما امروزه فقط در عرصه اقتصاد و تجارت سرآمد نیستند بلکه آنان با جمعیت اندک ۱۵- ۱۶ میلیون نفریشان در بسیاری از حوزههای علمی- اجتماعی وهنر بیش از پیروان سایر ادیان و نژادها حرف برای گفتن دارند.
آنان در علوم مختلف سرآمد هستند از انیشتن گرفته تا فروید و مارکس و دورکیم و ویکتور فرانکل و اروین یالوم، اعضای مکتب فرانکفورت و ....
تا به حال نظرات مختلفی در باره علل موفقیت یهودیان گفته شده اما یک محقق پاکستانی به دو دلیل اشاره میکند. یکی فرهنگ خانوادگی و نوع تربیت هدفمند از سوی خانوادههای یهودی، و دیگری آوارگی و تحت فشار دایمی بودن این اقلیت در سراسر جهان. قبل از تشکیل کشور اسرائیل از "تورشتاین وبلن" جامعه شناس معروف آمریکایی میپرسند آیا موافقی یک کشور یهود ایجاد شود وی می گوید خیر. چون رمز موفقیت ما در همین آوارگی و سختی کشیدن هاست.
فیلم "درسهای فارسی" باز هوشمندی یهودیان را از طرح مجدد مظلومیتشان در خلال جنگ جهانی دوم و کشتار توسط هیتلر را نشان میدهد. آن هم سالهاست دولت اسرائیل هر روز مردم تحت محاصره فلسطین را به خاک و خون میکشد و خانوادههای بسیاری را به عزای فرزندانشان می نشاند.
و اختراع یک زبان!
سعید معدنی
اخیراً فیلمی در باره جنگ جهانی دوم و باز در باره کشتار یهودیان و هولوکاست دیدم.
نام فیلم "درسهای فارسی"
( Persian lessons)
ساخته "وادیم پرلمان"، سال ۲۰۲۰ است که از قرار معلوم سوژهی آن از یک اتفاق واقعی گرفته شده است.
داستان فیلم ماجرای یک اسیر یهودی است که بر اثر یک اتفاق خود را ایرانی، نامش را رضا معرفی میکند و فقط یک کلمه فارسی بلد است آن هم واژهی "بابا". در اردوگاه اسرای جنگی و کورههای آدم سوزی تصادفاً افسر فرماندهای حضور دارد که میخواهد فارسی یاد بگیرد و پس از جنگ به ایران برود. لذا این جوان را به وی معرفی می کنند. اما او که جز دو کلمه "رضا" که برای خود نام انتخاب کرده و "بابا" هیچ واژه فارسی دیگری نمیداند، شروع میکند به ساختن یک زبان جعلی تازه به نام فارسی و یاددادن به افسر اس اس!. "درسهای فارسی" فیلمی دلهرهآور و در برخی مواقع خندهدار بخصوص برای ما ایرانیان و فارسی زبانان است.
در اینجا قصد نقد این فیلم خوش ساخت و موفق در جذب مخاطب را ندارم، بلکه از این رهگذر میخواهم نقبی به جهان خلاقیت، ابتکار و خستگی ناپذیری مردمان یهود بزنم که هنوز پس از هفتاد و شش سال پس از جنگ دوم جهانی، باز سوژههای ناب فراوانی برای طرح دردها و رنجهای یهودیان دارند، به عبارتی خلاقیتشان تمام ناشدنی است.
در باره یهودیان همیشه این سوال وجود دارد که چرا این همه در عرصههای گوناگون موفق هستند؟ از قدیم الایام موفقیت یهودیان در حوزه تجارت زبانزد بوده، اما امروزه فقط در عرصه اقتصاد و تجارت سرآمد نیستند بلکه آنان با جمعیت اندک ۱۵- ۱۶ میلیون نفریشان در بسیاری از حوزههای علمی- اجتماعی وهنر بیش از پیروان سایر ادیان و نژادها حرف برای گفتن دارند.
آنان در علوم مختلف سرآمد هستند از انیشتن گرفته تا فروید و مارکس و دورکیم و ویکتور فرانکل و اروین یالوم، اعضای مکتب فرانکفورت و ....
تا به حال نظرات مختلفی در باره علل موفقیت یهودیان گفته شده اما یک محقق پاکستانی به دو دلیل اشاره میکند. یکی فرهنگ خانوادگی و نوع تربیت هدفمند از سوی خانوادههای یهودی، و دیگری آوارگی و تحت فشار دایمی بودن این اقلیت در سراسر جهان. قبل از تشکیل کشور اسرائیل از "تورشتاین وبلن" جامعه شناس معروف آمریکایی میپرسند آیا موافقی یک کشور یهود ایجاد شود وی می گوید خیر. چون رمز موفقیت ما در همین آوارگی و سختی کشیدن هاست.
فیلم "درسهای فارسی" باز هوشمندی یهودیان را از طرح مجدد مظلومیتشان در خلال جنگ جهانی دوم و کشتار توسط هیتلر را نشان میدهد. آن هم سالهاست دولت اسرائیل هر روز مردم تحت محاصره فلسطین را به خاک و خون میکشد و خانوادههای بسیاری را به عزای فرزندانشان می نشاند.
بینیاز از قانون و قانونگذار
مهرداد خدیر٭
فارغ از میزان مشارکت در مرحلۀ دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی که روز جمعه ۲۱ اردیبهشت برگزار شد، مهمترین دلیل کاهش توجه را میتوان بلاموضوع شدن قانونگذاری در ایران دانست و اگر هم این قاعده علیالاطلاق جاری نباشد به شکل نسبی و با درجۀ بالا کاملاً محسوس و مفهوم است.
اینکه نظارت استصوابی شورای نگهبان یا تعلل و تأخیر در ثبتنام نامزدها یا مشکلات اقتصادی و معیشتی یا فقدان ساختار حزبی تا چه حد نقش داشتهاند بحثی جُداست و البته این واقعیت که همواره در مرحلۀ دوم شاهد افت مشارکت بودهایم و هنگامی که مرحلۀ اول آن گونه بوده مرحلۀ دوم نیز قابل پیشبینی بود و جای شگفتی ندارد.
اتفاق مهمتر اما بلاموضوع شدن قانونگذاری است که پیشتر هم به شکلهای مختلف خود را نشان داده بود ولی اکنون عیانتر و عریانتر شده است. قبلتر در این شکل که دولت لایحهای را تصویب میکرد و به مجلس میفرستاد و در پارلمان هم تصویب میشد و حتی قبل از آنکه شورای نگهبان آن را مغایر شرع و قانون اساسی بداند یا نداند هیئتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام از این منظر برمیرسید که با سیاستهای کلی نظام انطباق دارد یا نه و بدینترتیب کلیت مجمع و دایرۀ بزرگتر آن هم عملاً از نقش داوری در مصوبات مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان ساقط میشد.
به بیان روشنتر اگر زمانی مصوبات پارلمان در شورای نگهبان وتو میشد و روزی دیگر شوراهای عالی با توجیه سیاستگذاری، قانونگذاری را به مرتبهای نازلتر سوق دادند و در مرحلهای دیگر مصوبات مجلس در چنبرۀ هیئت نظارت محبوس و محصور شد اکنون با عبور از این سه مرحله اصل قانونگذاری محل مناقشه قرار گرفته و با صدای بلند گفته میشود حاجت به قانون نیست.
چراکه از زور و قدرت برخورداریم و همین قدرت عریان را میتوانیم به نمایش و اجرا بگذاریم.
٭معاون سردبیر هممیهن
متن کامل؛
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-15918
مهرداد خدیر٭
فارغ از میزان مشارکت در مرحلۀ دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی که روز جمعه ۲۱ اردیبهشت برگزار شد، مهمترین دلیل کاهش توجه را میتوان بلاموضوع شدن قانونگذاری در ایران دانست و اگر هم این قاعده علیالاطلاق جاری نباشد به شکل نسبی و با درجۀ بالا کاملاً محسوس و مفهوم است.
اینکه نظارت استصوابی شورای نگهبان یا تعلل و تأخیر در ثبتنام نامزدها یا مشکلات اقتصادی و معیشتی یا فقدان ساختار حزبی تا چه حد نقش داشتهاند بحثی جُداست و البته این واقعیت که همواره در مرحلۀ دوم شاهد افت مشارکت بودهایم و هنگامی که مرحلۀ اول آن گونه بوده مرحلۀ دوم نیز قابل پیشبینی بود و جای شگفتی ندارد.
اتفاق مهمتر اما بلاموضوع شدن قانونگذاری است که پیشتر هم به شکلهای مختلف خود را نشان داده بود ولی اکنون عیانتر و عریانتر شده است. قبلتر در این شکل که دولت لایحهای را تصویب میکرد و به مجلس میفرستاد و در پارلمان هم تصویب میشد و حتی قبل از آنکه شورای نگهبان آن را مغایر شرع و قانون اساسی بداند یا نداند هیئتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام از این منظر برمیرسید که با سیاستهای کلی نظام انطباق دارد یا نه و بدینترتیب کلیت مجمع و دایرۀ بزرگتر آن هم عملاً از نقش داوری در مصوبات مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان ساقط میشد.
به بیان روشنتر اگر زمانی مصوبات پارلمان در شورای نگهبان وتو میشد و روزی دیگر شوراهای عالی با توجیه سیاستگذاری، قانونگذاری را به مرتبهای نازلتر سوق دادند و در مرحلهای دیگر مصوبات مجلس در چنبرۀ هیئت نظارت محبوس و محصور شد اکنون با عبور از این سه مرحله اصل قانونگذاری محل مناقشه قرار گرفته و با صدای بلند گفته میشود حاجت به قانون نیست.
چراکه از زور و قدرت برخورداریم و همین قدرت عریان را میتوانیم به نمایش و اجرا بگذاریم.
٭معاون سردبیر هممیهن
متن کامل؛
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-15918
هممیهن
بی نیاز از قانون و قانون گذار
فارغ از میزان مشارکت در مرحلۀ دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی که روز جمعه 21 اردیبهشت برگزار شد، مهمترین دلیل کاهش توجه را میتوان بلاموضوع شدن
طبق اعلام وزارت کشور .
واجدین رای در تهران ۷۷۵۰۰۰۰ نفر .
آرا ماخوذه تهران در دور اول ۱۵۶۹۸۷۵ نفر (معادل ۲۰درصد ) .
آرا ماخوذه دور دوم تهران ۵۵۲۶۴۴ نفر (معادل ۷ درصد ) .
واجدین رای در تهران ۷۷۵۰۰۰۰ نفر .
آرا ماخوذه تهران در دور اول ۱۵۶۹۸۷۵ نفر (معادل ۲۰درصد ) .
آرا ماخوذه دور دوم تهران ۵۵۲۶۴۴ نفر (معادل ۷ درصد ) .
Forwarded from پایگاه خبری جانبازان جنگ تحمیلی معترض به حکومت
وحید امیری شده مثل این پدر داماد ها که آخر مجلس میدونه کادو کم گذاشتن ملت، اما مجبوره تشکر کنه😂😂
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
شمایل پوپولیست های انقلابی!
اجلال قوامی
اینجا حسینیه ارشاد در تهران است و عیسی زارع پور وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات بر زمین نشسته تا به مشکل این زن که او هم بر زمین نشسته گوش بدهد و احیانا مشکل اش را حل نماید.
هر چند در حسینیه ارشاد صندلی هم وجود دارد اما اینکه چرا وزیر ارتباطات ترجیح داده نشسته بر زمین مشکلی را حل نماید جای تعجب نیست.
این نشستن و گوش دادن به مشکلات مردم آن چنان با ذوق زدگی و استقبال رسانه هایی که خود را ارزشی و انقلابی می نامند روبرو گشته گویی اتفاق خارق العاده یی در حوزه خدمات اینترنتی در کشور را شاهد بوده ایم.
در حالی که وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات در ژست خدمت به مردم روی زمین نشسته و دوربین رسانه های حامی دولت هم با آب و تاب بسیار تصویر او را منتشر کردند؛ اینترنت کشور حال و روز خوبی ندارد.
در این روزها قطعی و اختلال گسترده اینترنت داد همه را درآورده است و گرانی تعرفه های بسته های اینترنتی هم که جای خود دارد. وعده وعیدهای دولت سیزدهم در مورد اینترنت هم بر زمین مانده و روز به روز دایره محدودیت ها و تنگناهای این حوزه هم بیشتر می شود.
پس این ژست و ادا و اطوارهای وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات نه در جهت توسعه کمی و کیفی اینترنت کشور بلکه شمایل پوپولیست ها را به نمایش گذاشت. پوپولیست هایی که وعده بسیار می دهند و در ظاهر می خواهند مردمی جلوه کنند اما در واقع این پوپولیست ها هیچ نزدیکی با مطالبات به روز مردم ندارند و پوپولیسم را در نازل ترین شکل و سطح خود بکار می گیرند تا اندک مشروعیت و مقبولیت از این راه برای خود دست و پا کنند غافل از آنند که حنای پوپولیسم هم دیگر رنگی ندارد.
اجلال قوامی
اینجا حسینیه ارشاد در تهران است و عیسی زارع پور وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات بر زمین نشسته تا به مشکل این زن که او هم بر زمین نشسته گوش بدهد و احیانا مشکل اش را حل نماید.
هر چند در حسینیه ارشاد صندلی هم وجود دارد اما اینکه چرا وزیر ارتباطات ترجیح داده نشسته بر زمین مشکلی را حل نماید جای تعجب نیست.
این نشستن و گوش دادن به مشکلات مردم آن چنان با ذوق زدگی و استقبال رسانه هایی که خود را ارزشی و انقلابی می نامند روبرو گشته گویی اتفاق خارق العاده یی در حوزه خدمات اینترنتی در کشور را شاهد بوده ایم.
در حالی که وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات در ژست خدمت به مردم روی زمین نشسته و دوربین رسانه های حامی دولت هم با آب و تاب بسیار تصویر او را منتشر کردند؛ اینترنت کشور حال و روز خوبی ندارد.
در این روزها قطعی و اختلال گسترده اینترنت داد همه را درآورده است و گرانی تعرفه های بسته های اینترنتی هم که جای خود دارد. وعده وعیدهای دولت سیزدهم در مورد اینترنت هم بر زمین مانده و روز به روز دایره محدودیت ها و تنگناهای این حوزه هم بیشتر می شود.
پس این ژست و ادا و اطوارهای وزیر ارتباطات و فن آوری اطلاعات نه در جهت توسعه کمی و کیفی اینترنت کشور بلکه شمایل پوپولیست ها را به نمایش گذاشت. پوپولیست هایی که وعده بسیار می دهند و در ظاهر می خواهند مردمی جلوه کنند اما در واقع این پوپولیست ها هیچ نزدیکی با مطالبات به روز مردم ندارند و پوپولیسم را در نازل ترین شکل و سطح خود بکار می گیرند تا اندک مشروعیت و مقبولیت از این راه برای خود دست و پا کنند غافل از آنند که حنای پوپولیسم هم دیگر رنگی ندارد.
Forwarded from KhatamiMedia
🎙️ مهمترين تهديد امروز کشور وضع زندگى مردم و نااميدى از آينده است
رئيس دولت اصلاحات که در جمع مشاوران خود سخن می گفت، تاکید کرد: انتظار این بود که جمهوری اسلامی كه از فرصت موفقيت نسبى در درگيرى با اسرائيل براى ايران ايجاد شده و مورد تأييد بسيارى از جريانات سياسى و بخش زيادى از مردم قرار گرفته است، در حل مشكلات خود در حوزه سياست خارجى و نيز داخلى استفاده كند و آن را مبنايى براى وحدت ملى در داخل كشور و ارتباطات منطقی با جهان قرار دهد، ولی متأسفانه خلاف این رخ می دهد و براى جوانان منتقد و معترض احکام سنگین حتی اعدام صادر مى شود و يا با زنان و دختران جوان در خيابانها، دانشگاهها، ورزشگاهها و ساير مكانها به بهانه بى حجابى برخورد سخت صورت مى گيرد و برای کسبه و نهادهای رسمی و غیر رسمی دردسر درست می شود و از ايران چهره ای خشن به نمایش گذاشته مى شود.
سيدمحمد خاتمى با بيان اين كه اينك كشور با تهديدهاى جدى و چالش ها و بحران هايى روبروست، مهمترين تهديد را وضع زندگى مردم و نااميدى از آينده دانست و گفت: حاكمیت با اين اقتصاد نابسامان و تورم و گرانى افسارگسيخته و افزايش بى رويه فقر، ... نبايد فرصت ها را از دست بدهد و بهتر است اين پيروزى را مستمسكى براى ارتباط عزت مندانه با جهان و آشتى ملى در داخل كشور قرار دهد و درصدد رفع نارضايتى هاى جامعه كه اتفاقا در كاهش مشاركت در انتخابات اخير بروز و ظهور پيدا كرد، باشد. نظام حکمرانی متوجه باشد بسيارى از كسانى كه در انتخابات ١١ اسفند رأى ندادند، برانداز نيستند بلكه معتقدند وضعى كه دارند قابل تحمل نيست و فقط مى خواهند زندگى كنند.
وى با بيان اين كه اكنون در دانشگاههاى معتبر سراسر دنيا عليه جنايت اسرائيل در غزه، تظاهرات گسترده اى در حال انجام است، گفت: ولى در داخل ايران چنين صحنه هايى را شاهد نيستيم؛ چرا كه آنقدر در داخل ايران بد عمل شده است كه ديگر اين اتفاقات روى مردم ناراضی به ويژه نسل جوان و روشنفكران تأثيرى ندارد.
سيد محمد خاتمى همچنين در تحليلى كوتاه از عمليات موشكى ايران مقابل اسرائيل، برخى از مزاياى اين اقدام را برشمرد و گفت: موقعيتى براى ما در برخورد با اسرائيل پيش آمد كه اولا دنيا پذيرفت ايران يك قدرت است و در خاورميانه ، به عنوان يك قدرت برتر حضور دارد و مى تواند بر روى ساير كشورهاى منطقه تأثيرگذار باشد، ثانيا اسرائيل با وجود همه جنايتهايى كه كرده، فهميد در حدى نيست كه بشود با این قدرت درگير شود و اگر خداى نكرده جنگى ميان اين دو كشور رخ دهد، ايران مى تواند لطمات اساسى به آنها بزند و در عين حال از قدرت بازدارندگى و دفاع از خودش هم برخوردار است و مى تواند تهديدها را دفع كند و ثالثا در ميان افكار عمومى مسلمانان جهان به خصوص در منطقه خاورميانه نسبت به عمليات موشكى ايران عليه اسرائيل هم يك نوع احساس غرور و خشنودى و نيز احترام به جمهورى اسلامى ايجاد شد و آنچه تضعيف شد اسرائيل و سياست هاى نتانياهو بود.
وى در ادامه تأكيد كرد: اكنون كه ايران در چنين موقعيت مثبتى قرار گرفته، ضرورى است جمهورى اسلامى اين پيروزى را به فرصتى براى ايجاد يك ديپلماسى فوق العاده فعال در منطقه و جهان تبديل كند و در گفتگو و مذاكره با كشورهاى منطقه ضمن رفع نگرانى آنها مبنى بر اين كه تهديدى براى اين كشورها نيست، تأکید نماید که خواهان مشاركت در توسعه و امنيت و آرامش منطقه است.
رئيس دولت اصلاحات اضافه كرد: جمهورى اسلامى چنين گفتگوهايى را هم مى تواند با ساير كشورهاى دنيا داشته باشد و به آنها تأكيد كند كه به دنبال ايجاد تنش و جنگ نيست و فقط خواسته در پاسخ به تهديدات اسرائيل و حمله اين كشور به كنسولگرى ايران نشان دهد قدرت مقابله دارد.
وى افزود: ايران در ضمن بايد يادآور شود همچنان از مردم غزه و حقوق فلسطينيان حمايت مى كند ولى اين حمايت به معناى دخالت در سياست ها و تصميمات آنها نيست و در عين حالى كه به هيچ وجه از درگيرى مستقيم و جنگ با اسرائيل استقبالى نمى كند، با كمك خود كشورهاى منطقه فقط به دنبال مهار جنگ افروزى اسرائيل و امنیت و توسعه و پیشرفت منطقه است.
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
رئيس دولت اصلاحات که در جمع مشاوران خود سخن می گفت، تاکید کرد: انتظار این بود که جمهوری اسلامی كه از فرصت موفقيت نسبى در درگيرى با اسرائيل براى ايران ايجاد شده و مورد تأييد بسيارى از جريانات سياسى و بخش زيادى از مردم قرار گرفته است، در حل مشكلات خود در حوزه سياست خارجى و نيز داخلى استفاده كند و آن را مبنايى براى وحدت ملى در داخل كشور و ارتباطات منطقی با جهان قرار دهد، ولی متأسفانه خلاف این رخ می دهد و براى جوانان منتقد و معترض احکام سنگین حتی اعدام صادر مى شود و يا با زنان و دختران جوان در خيابانها، دانشگاهها، ورزشگاهها و ساير مكانها به بهانه بى حجابى برخورد سخت صورت مى گيرد و برای کسبه و نهادهای رسمی و غیر رسمی دردسر درست می شود و از ايران چهره ای خشن به نمایش گذاشته مى شود.
سيدمحمد خاتمى با بيان اين كه اينك كشور با تهديدهاى جدى و چالش ها و بحران هايى روبروست، مهمترين تهديد را وضع زندگى مردم و نااميدى از آينده دانست و گفت: حاكمیت با اين اقتصاد نابسامان و تورم و گرانى افسارگسيخته و افزايش بى رويه فقر، ... نبايد فرصت ها را از دست بدهد و بهتر است اين پيروزى را مستمسكى براى ارتباط عزت مندانه با جهان و آشتى ملى در داخل كشور قرار دهد و درصدد رفع نارضايتى هاى جامعه كه اتفاقا در كاهش مشاركت در انتخابات اخير بروز و ظهور پيدا كرد، باشد. نظام حکمرانی متوجه باشد بسيارى از كسانى كه در انتخابات ١١ اسفند رأى ندادند، برانداز نيستند بلكه معتقدند وضعى كه دارند قابل تحمل نيست و فقط مى خواهند زندگى كنند.
وى با بيان اين كه اكنون در دانشگاههاى معتبر سراسر دنيا عليه جنايت اسرائيل در غزه، تظاهرات گسترده اى در حال انجام است، گفت: ولى در داخل ايران چنين صحنه هايى را شاهد نيستيم؛ چرا كه آنقدر در داخل ايران بد عمل شده است كه ديگر اين اتفاقات روى مردم ناراضی به ويژه نسل جوان و روشنفكران تأثيرى ندارد.
سيد محمد خاتمى همچنين در تحليلى كوتاه از عمليات موشكى ايران مقابل اسرائيل، برخى از مزاياى اين اقدام را برشمرد و گفت: موقعيتى براى ما در برخورد با اسرائيل پيش آمد كه اولا دنيا پذيرفت ايران يك قدرت است و در خاورميانه ، به عنوان يك قدرت برتر حضور دارد و مى تواند بر روى ساير كشورهاى منطقه تأثيرگذار باشد، ثانيا اسرائيل با وجود همه جنايتهايى كه كرده، فهميد در حدى نيست كه بشود با این قدرت درگير شود و اگر خداى نكرده جنگى ميان اين دو كشور رخ دهد، ايران مى تواند لطمات اساسى به آنها بزند و در عين حال از قدرت بازدارندگى و دفاع از خودش هم برخوردار است و مى تواند تهديدها را دفع كند و ثالثا در ميان افكار عمومى مسلمانان جهان به خصوص در منطقه خاورميانه نسبت به عمليات موشكى ايران عليه اسرائيل هم يك نوع احساس غرور و خشنودى و نيز احترام به جمهورى اسلامى ايجاد شد و آنچه تضعيف شد اسرائيل و سياست هاى نتانياهو بود.
وى در ادامه تأكيد كرد: اكنون كه ايران در چنين موقعيت مثبتى قرار گرفته، ضرورى است جمهورى اسلامى اين پيروزى را به فرصتى براى ايجاد يك ديپلماسى فوق العاده فعال در منطقه و جهان تبديل كند و در گفتگو و مذاكره با كشورهاى منطقه ضمن رفع نگرانى آنها مبنى بر اين كه تهديدى براى اين كشورها نيست، تأکید نماید که خواهان مشاركت در توسعه و امنيت و آرامش منطقه است.
رئيس دولت اصلاحات اضافه كرد: جمهورى اسلامى چنين گفتگوهايى را هم مى تواند با ساير كشورهاى دنيا داشته باشد و به آنها تأكيد كند كه به دنبال ايجاد تنش و جنگ نيست و فقط خواسته در پاسخ به تهديدات اسرائيل و حمله اين كشور به كنسولگرى ايران نشان دهد قدرت مقابله دارد.
وى افزود: ايران در ضمن بايد يادآور شود همچنان از مردم غزه و حقوق فلسطينيان حمايت مى كند ولى اين حمايت به معناى دخالت در سياست ها و تصميمات آنها نيست و در عين حالى كه به هيچ وجه از درگيرى مستقيم و جنگ با اسرائيل استقبالى نمى كند، با كمك خود كشورهاى منطقه فقط به دنبال مهار جنگ افروزى اسرائيل و امنیت و توسعه و پیشرفت منطقه است.
🌐 با بازنشر این پست رسانه رسمی سیدمحمد خاتمی را به دیگران معرفی کنید
رسانه شمایید 📱
🇮🇷 @khatamimedia
حماسهی ۸ درصدی؟
▪️مصطفی فقیهی
براساس برنامهی تعریف شده به «رباتِ توییتر وزیر کشور»، مشارکت ۸ درصدی هم حماسه خوانده شد. لابد معتقدند که دشمن به دنبال مشارکت ۴٪ بود، اما مردم ۸٪ مشارکت کردند.
این اگر نامش «حماسه» نیست، پس چیست؟
اصلِ برگزاری یک انتخابات، بین چنارها (خودشان) و مُشتی پاجوش (رقیب فرضی) حماسه نیست؟
پیروزی رقیب فرضی از خودشان ، حماسه نیست؟
عدم مشارکت ۹۲ درصد، حماسه نیست؟
نادیدهانگاری ۹۲ درصد مردم، حماسه نیست؟
سبقتِ صف حلیم از صف انتخابات، حماسه نیست؟
شب را روز جلوه دادن -آنهم با اعتماد به نفسی زائدالوصف- حماسه نیست؟
عدم طرح حتی یک پرسش از مدعیان توسط مجلس، حماسه نیست؟
تشکیلِ «حلقهی خودبراندازی» در سطوحی قابلتوجه، حماسه نیست؟
بله! حماسه است؛ اما نه حماسهی مردم، بلکه حماسهی دشمنان این مُلک و ملت!
▪️مصطفی فقیهی
براساس برنامهی تعریف شده به «رباتِ توییتر وزیر کشور»، مشارکت ۸ درصدی هم حماسه خوانده شد. لابد معتقدند که دشمن به دنبال مشارکت ۴٪ بود، اما مردم ۸٪ مشارکت کردند.
این اگر نامش «حماسه» نیست، پس چیست؟
اصلِ برگزاری یک انتخابات، بین چنارها (خودشان) و مُشتی پاجوش (رقیب فرضی) حماسه نیست؟
پیروزی رقیب فرضی از خودشان ، حماسه نیست؟
عدم مشارکت ۹۲ درصد، حماسه نیست؟
نادیدهانگاری ۹۲ درصد مردم، حماسه نیست؟
سبقتِ صف حلیم از صف انتخابات، حماسه نیست؟
شب را روز جلوه دادن -آنهم با اعتماد به نفسی زائدالوصف- حماسه نیست؟
عدم طرح حتی یک پرسش از مدعیان توسط مجلس، حماسه نیست؟
تشکیلِ «حلقهی خودبراندازی» در سطوحی قابلتوجه، حماسه نیست؟
بله! حماسه است؛ اما نه حماسهی مردم، بلکه حماسهی دشمنان این مُلک و ملت!
تشویق و التماس به فرزندآوری می کنند، ولی در ادامه همان فرزندان را از کشور فراری می دهند!
حبیب رمضانخانی
رییس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش: هر کسی عاشق ایران است، هر چه در توان دارد، برای جوانی جمعیت پای کار بیاورد!
نزدیک دو دهه است که مسئولان از توصیه و تشویق تا التماس از مردم، از دادن تسهیلات تا انواع تبلیغات و برنامه های مختلف را انجام داده اند تا مردم پای کار شده و فرزند آوری داشته باشند. چون می گویند با این روند افزایش پیری جمعیت و کاهش شدید نیروی جوان، خطرات بزرگی پیش روی کشور است.
قابل تامل، در سوی دیگر این برنامه های تشویقی، هر سال که پیشتر می رویم، موج مهاجرت جوانان و نخبگان چنان وحشتناک می شود که خود مسئولان مرتب هشدار می دهند که در سال های بعد، با کمبود شدید کادر درمان، آموزش، نیروی متخصص صنعت و خدمات و... مواجه خواهیم شد.
این التماس به فرزند آوری و همزمان فراری دادن جوانان و نخبگان از کشور، از پی این سبک مدیریت را نمی توان هیچ مدلی کنار هم قرار داد و هضم کرد!
این تضاد در رفتار حکومت، به این می ماند که باغبانی با سال ها زحمت و تلاش، نهال پرورده و از پس آفت و سرما آن را با هزاران سختی حفظ می کند، ولی به وقت بار دادن، تبر برداشته، به جان آن ها افتاده و همه را نابود می کند!
در مثل جای مناقشه نیست! ولی مشابه این رفتار مسئولان را می توان در طبیعت سراغ گرفت؛ آنجا که حیواناتی مثل شیر و پلنگ نر، سراغ جنس ماده رفته و برای تن دادن او به جفت گیری و آوردن بچه های جدید، بچه های بزرگتر او را که گاه مشترک با خودشان هست را می کشند و از بین می برند. به این امید که با این تلاش، بچه های جدیدی به دنیا بیایند!
حبیب رمضانخانی
رییس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش: هر کسی عاشق ایران است، هر چه در توان دارد، برای جوانی جمعیت پای کار بیاورد!
نزدیک دو دهه است که مسئولان از توصیه و تشویق تا التماس از مردم، از دادن تسهیلات تا انواع تبلیغات و برنامه های مختلف را انجام داده اند تا مردم پای کار شده و فرزند آوری داشته باشند. چون می گویند با این روند افزایش پیری جمعیت و کاهش شدید نیروی جوان، خطرات بزرگی پیش روی کشور است.
قابل تامل، در سوی دیگر این برنامه های تشویقی، هر سال که پیشتر می رویم، موج مهاجرت جوانان و نخبگان چنان وحشتناک می شود که خود مسئولان مرتب هشدار می دهند که در سال های بعد، با کمبود شدید کادر درمان، آموزش، نیروی متخصص صنعت و خدمات و... مواجه خواهیم شد.
این التماس به فرزند آوری و همزمان فراری دادن جوانان و نخبگان از کشور، از پی این سبک مدیریت را نمی توان هیچ مدلی کنار هم قرار داد و هضم کرد!
این تضاد در رفتار حکومت، به این می ماند که باغبانی با سال ها زحمت و تلاش، نهال پرورده و از پس آفت و سرما آن را با هزاران سختی حفظ می کند، ولی به وقت بار دادن، تبر برداشته، به جان آن ها افتاده و همه را نابود می کند!
در مثل جای مناقشه نیست! ولی مشابه این رفتار مسئولان را می توان در طبیعت سراغ گرفت؛ آنجا که حیواناتی مثل شیر و پلنگ نر، سراغ جنس ماده رفته و برای تن دادن او به جفت گیری و آوردن بچه های جدید، بچه های بزرگتر او را که گاه مشترک با خودشان هست را می کشند و از بین می برند. به این امید که با این تلاش، بچه های جدیدی به دنیا بیایند!
نمایشگاه کتاب، یا تریبون نماز جمعه؟
صادق زیباکلام
در ورزش کشتی، اصطلاحی هست بنام «مال خود» کردن؛ زمانی که یک کشتیگیر موفق میشود «یک خم» حریف را در دست بگیرد.
حالا شده حکایت نمایشگاه کتاب. نظام نمایشگاه کتاب را «مال خود» کرده. هم بصورت مادی، هم معنوی. یکخط در میان، غرفههای نمایشگاه تعلق به یکی از دهها نهادهای حکومتی دارد.
این جدا از غرفههای بزرگی است که رسانهها و خبرگزاریهای حکومتی همچون «فارس»، «تسنیم»، «ایرنا»، «صداوسیما» و نهادهای حوزوی در اختیار دارند. بعلاوه، نمایشگرهای بزرگ، یکسره تبلیغات حکومتی را پخش میکنند.
گروه گروه دانشآموزان را مرتب به نمایشگاه میآورند که مشخص است اقدام امور تربیتی آموزش و پرورش است. جالب است که در خصوص حجاب هم من ندیدم متعرض کسی شوند و یا تذکر بدهند. درحالیکه بعضاً بازدیدکنندگانی بدون حجاب بودند.
همان رویکرد انتخابات و راهپیماییهای حکومتی، که مهم نیست حجاب بانوان چگونه است، مهم، «حضور» آنان پای صندوق رأی و یا در راهپیمایی ۲۲ بهمن است.
نمایشگاه کتاب که میتوانست فینفسه یک امر فرهنگی شود و جوانان، دانشجویان و اقشار و لایههای کتابخوان را با آثار و تألیفات نویسندگان مورد علاقۀشان آشنا سازد، تبدیل شده به یک نمایشگاه تبلیغات دینی حکومتی. در سالهای گذشته، نمایشگاه کتاب واقعاً رویدادی فرهنگی بود. بسیاری میآمدند تا با کارهای جدید نویسندگان مورد علاقۀشان آشنا شوند. مسئولین اصراری نداشتند که «نمایشگاه کتاب» را تبدیل به «تریبون نماز جمعه» نمایند و شرکت کنندگان را بهراه راست هدایت نمایند. اما نظام که با افول اجتماعی و فرهنگی روبرو شده و روزبهروز دارد پایگاه اجتماعیاش را بالأخص در میان جوانان از دست میدهد، جدای از آموزش و پرورش، صداوسیما، حوزههای علمیه و یکدوجین سازمانها و نهادهای تبلیغاتی، حتی از ۱۰ روز نمایشگاه کتاب هم نمیگذرد. به نمایشگاه کتاب متوسل شده، تا شاید از نمد آن بتواند برای مقاصد فرهنگیاش کلاهی بدوزد.
تبدیل نمایشگاه کتاب به تریبون تبلیغات حکومتی باعث شده که بسیاری از شهروندان، مثل سابق دیگر اشتیاقی به بازدید از آن نداشته باشند. بعلاوه، شماری از ناشرین آزاداندیشتر هم عطای شرکت در نمایشگاه را به لقای آن بخشیدهاند. اینها همه تأسفآور است و اگر نظام اصراری نمیداشت که نمایشگاه کتاب را تبدیل به تریبون نماز جمعه نماید، نمایشگاه میتوانست لااقل درصدی از جوانان کشور را بهسمت کتابخوانی هدایت کند.
صادق زیباکلام
در ورزش کشتی، اصطلاحی هست بنام «مال خود» کردن؛ زمانی که یک کشتیگیر موفق میشود «یک خم» حریف را در دست بگیرد.
حالا شده حکایت نمایشگاه کتاب. نظام نمایشگاه کتاب را «مال خود» کرده. هم بصورت مادی، هم معنوی. یکخط در میان، غرفههای نمایشگاه تعلق به یکی از دهها نهادهای حکومتی دارد.
این جدا از غرفههای بزرگی است که رسانهها و خبرگزاریهای حکومتی همچون «فارس»، «تسنیم»، «ایرنا»، «صداوسیما» و نهادهای حوزوی در اختیار دارند. بعلاوه، نمایشگرهای بزرگ، یکسره تبلیغات حکومتی را پخش میکنند.
گروه گروه دانشآموزان را مرتب به نمایشگاه میآورند که مشخص است اقدام امور تربیتی آموزش و پرورش است. جالب است که در خصوص حجاب هم من ندیدم متعرض کسی شوند و یا تذکر بدهند. درحالیکه بعضاً بازدیدکنندگانی بدون حجاب بودند.
همان رویکرد انتخابات و راهپیماییهای حکومتی، که مهم نیست حجاب بانوان چگونه است، مهم، «حضور» آنان پای صندوق رأی و یا در راهپیمایی ۲۲ بهمن است.
نمایشگاه کتاب که میتوانست فینفسه یک امر فرهنگی شود و جوانان، دانشجویان و اقشار و لایههای کتابخوان را با آثار و تألیفات نویسندگان مورد علاقۀشان آشنا سازد، تبدیل شده به یک نمایشگاه تبلیغات دینی حکومتی. در سالهای گذشته، نمایشگاه کتاب واقعاً رویدادی فرهنگی بود. بسیاری میآمدند تا با کارهای جدید نویسندگان مورد علاقۀشان آشنا شوند. مسئولین اصراری نداشتند که «نمایشگاه کتاب» را تبدیل به «تریبون نماز جمعه» نمایند و شرکت کنندگان را بهراه راست هدایت نمایند. اما نظام که با افول اجتماعی و فرهنگی روبرو شده و روزبهروز دارد پایگاه اجتماعیاش را بالأخص در میان جوانان از دست میدهد، جدای از آموزش و پرورش، صداوسیما، حوزههای علمیه و یکدوجین سازمانها و نهادهای تبلیغاتی، حتی از ۱۰ روز نمایشگاه کتاب هم نمیگذرد. به نمایشگاه کتاب متوسل شده، تا شاید از نمد آن بتواند برای مقاصد فرهنگیاش کلاهی بدوزد.
تبدیل نمایشگاه کتاب به تریبون تبلیغات حکومتی باعث شده که بسیاری از شهروندان، مثل سابق دیگر اشتیاقی به بازدید از آن نداشته باشند. بعلاوه، شماری از ناشرین آزاداندیشتر هم عطای شرکت در نمایشگاه را به لقای آن بخشیدهاند. اینها همه تأسفآور است و اگر نظام اصراری نمیداشت که نمایشگاه کتاب را تبدیل به تریبون نماز جمعه نماید، نمایشگاه میتوانست لااقل درصدی از جوانان کشور را بهسمت کتابخوانی هدایت کند.
امنیت ملی یا لقلقه زبان
صفدر نظری
به موضع گیری های زاکانی شهردار و سروری نائب شورای شهر تهران دقت کنید «قرارداد شهرداری با چین بنا به دلایلی محرمانه است.نباید برای هیچ نمایندهای ارسال شود.
روال اینگونه نیست که قرارداد های حساس و مهمی از این دست که می تواند منافع کشور را مورد هجمه قراردهد در اختیار دیگران قرار گیرد. مفاد محرمانه آن هرگز نباید به بیرون درز کند.» شهردار نیز گفتهاند:این کارها بر ضد امنیت کشور است.
وقتی شهروندی مانند من هر گاه بخواهد از بزرگان سیاسی یک انتقاد کوچکی بکند بعضی ها فوری این هشدار تکراری را لقلقه میکنند که: «بچهها مواظب باشید که دشمن سوء استفاده نکند» از نظر اینان تنها شهروندان مطالبه گر بهانه دست دشمن میدهند. پس همیشه باید خیلی مواظب باشند و بزرگان نیز فقط باید خیلی مواظب شهروندان باشند.
بیچاره شهروندان هم باید مواظب سوء استفاده دشمن باشند و هم باید مواظب خودشان باشند. گویا این دشمن غدار فقط بلد است از خطای شهروندان عادی ولی مطالبه گر سوء استفاده کند نه از خطاهای مسئولان.
گویا فقط «شهروندان» باید سر و صدا نکنند و مواظب باشند امثال زاکانی بد خواب و ناراحت نشوند. یعنی بیچاره شهروندان مطالبه گر کلا باید مواظب باشند.
البته بعضی وقت ها شهروندان بین دو راهی می مانند و نمی دانند که الان باید ساکت بمانند یا حرف بزنند؟از صدایشان «جناب دشمن»سوء استفاده می کند و امنیت ملی به خطر می افتد از سکوتشان «جناب دوست».در دولت قبل دو هواپیما ساز اصلی دنیا یعنی بوئینگ و ایرباس طرف مذاکره ایران شدند.قرارداد بزرگ و خوبی بود به طوری که با خرید این تعداد هواپیما ایران جزء برترین های دنیا می شد.ولی مخالفان دولت شیخ تدبیر و امید آن را برنتابیدند و شروع به گرد و خاک کردن فضا کردند.یکی از آن کلوخ اندازها شخصی بود به نام علیرضا زاکانی.روزگار چرخید و زاکانی را در همان موقعیت قرار داد.آن روزگار زاکانی می گفت: ادعای محرمانه بودن قرارداد ایرباس ها بهانهای برای پورسانت گیری عدهای است و از بیرون خط گرفتهاند.
این سئوال پیش می آید اگر معنای محرمانه بودن زمینه سازی برای گرفتن پورسانت است آیا اینجا هم که همه چیز را محرمانه برگزار کردید قرار است بساط پورسانت بر پا شود؟آن روزها همه چیز رو بود و همگان از خرید هواپیما با خبر بودند. اما در خرید اتوبوس های چینی حتی اعضای شورای شهر بی خبرند.آقای زاکانی اگر کسی از تولید کنندگان اصلی هواپیما خرید کند و در معرض اتهام پورسانت گرفتن و خط گرفتن باشد چرا کسی که از یک شرکت دست چندمی چینی خرید نماید در مظان اتهام پورسانت گیری نخواهد بود؟ طبق شنیده ها طرف قرارداد زاکانی برای خرید خودرو یک شرکت ساختمانی است.
آقای شهردار تهران یک سئوال اساسی که ذهن همه شهروندان را مشغول کرده است این است که چرا برای توجیه قراردادتان اگر از صرف هزینههای تبلیغاتی بر در و دیوار شهر که بر روی آنان تولید کننده داخلی را در سرعت ساخت با لقب حرکت لاک پشتی معرفی کردهاید بگذریم آیا دلیل این لاک پشتی حرکت کردن تولید کنندگان داخلی همین قرارداد شما با کشور چین که می تواند علاوه بر اشتغالزائی، توان مالی شرکت را افزایش دهد؟اگر این مقدار نقدینگی در داخل هزینه شود هم شرکت های تولید کننده اتوبوس از حالت لاک پشتی مورد ادعای جنابتان خارج می شوند و هم جوانان ایرانی شاغل می شوند؟
تحلیل زمانه
صفدر نظری
به موضع گیری های زاکانی شهردار و سروری نائب شورای شهر تهران دقت کنید «قرارداد شهرداری با چین بنا به دلایلی محرمانه است.نباید برای هیچ نمایندهای ارسال شود.
روال اینگونه نیست که قرارداد های حساس و مهمی از این دست که می تواند منافع کشور را مورد هجمه قراردهد در اختیار دیگران قرار گیرد. مفاد محرمانه آن هرگز نباید به بیرون درز کند.» شهردار نیز گفتهاند:این کارها بر ضد امنیت کشور است.
وقتی شهروندی مانند من هر گاه بخواهد از بزرگان سیاسی یک انتقاد کوچکی بکند بعضی ها فوری این هشدار تکراری را لقلقه میکنند که: «بچهها مواظب باشید که دشمن سوء استفاده نکند» از نظر اینان تنها شهروندان مطالبه گر بهانه دست دشمن میدهند. پس همیشه باید خیلی مواظب باشند و بزرگان نیز فقط باید خیلی مواظب شهروندان باشند.
بیچاره شهروندان هم باید مواظب سوء استفاده دشمن باشند و هم باید مواظب خودشان باشند. گویا این دشمن غدار فقط بلد است از خطای شهروندان عادی ولی مطالبه گر سوء استفاده کند نه از خطاهای مسئولان.
گویا فقط «شهروندان» باید سر و صدا نکنند و مواظب باشند امثال زاکانی بد خواب و ناراحت نشوند. یعنی بیچاره شهروندان مطالبه گر کلا باید مواظب باشند.
البته بعضی وقت ها شهروندان بین دو راهی می مانند و نمی دانند که الان باید ساکت بمانند یا حرف بزنند؟از صدایشان «جناب دشمن»سوء استفاده می کند و امنیت ملی به خطر می افتد از سکوتشان «جناب دوست».در دولت قبل دو هواپیما ساز اصلی دنیا یعنی بوئینگ و ایرباس طرف مذاکره ایران شدند.قرارداد بزرگ و خوبی بود به طوری که با خرید این تعداد هواپیما ایران جزء برترین های دنیا می شد.ولی مخالفان دولت شیخ تدبیر و امید آن را برنتابیدند و شروع به گرد و خاک کردن فضا کردند.یکی از آن کلوخ اندازها شخصی بود به نام علیرضا زاکانی.روزگار چرخید و زاکانی را در همان موقعیت قرار داد.آن روزگار زاکانی می گفت: ادعای محرمانه بودن قرارداد ایرباس ها بهانهای برای پورسانت گیری عدهای است و از بیرون خط گرفتهاند.
این سئوال پیش می آید اگر معنای محرمانه بودن زمینه سازی برای گرفتن پورسانت است آیا اینجا هم که همه چیز را محرمانه برگزار کردید قرار است بساط پورسانت بر پا شود؟آن روزها همه چیز رو بود و همگان از خرید هواپیما با خبر بودند. اما در خرید اتوبوس های چینی حتی اعضای شورای شهر بی خبرند.آقای زاکانی اگر کسی از تولید کنندگان اصلی هواپیما خرید کند و در معرض اتهام پورسانت گرفتن و خط گرفتن باشد چرا کسی که از یک شرکت دست چندمی چینی خرید نماید در مظان اتهام پورسانت گیری نخواهد بود؟ طبق شنیده ها طرف قرارداد زاکانی برای خرید خودرو یک شرکت ساختمانی است.
آقای شهردار تهران یک سئوال اساسی که ذهن همه شهروندان را مشغول کرده است این است که چرا برای توجیه قراردادتان اگر از صرف هزینههای تبلیغاتی بر در و دیوار شهر که بر روی آنان تولید کننده داخلی را در سرعت ساخت با لقب حرکت لاک پشتی معرفی کردهاید بگذریم آیا دلیل این لاک پشتی حرکت کردن تولید کنندگان داخلی همین قرارداد شما با کشور چین که می تواند علاوه بر اشتغالزائی، توان مالی شرکت را افزایش دهد؟اگر این مقدار نقدینگی در داخل هزینه شود هم شرکت های تولید کننده اتوبوس از حالت لاک پشتی مورد ادعای جنابتان خارج می شوند و هم جوانان ایرانی شاغل می شوند؟
تحلیل زمانه
Forwarded from تحلیل زمانه
رائفیپور ویدئو داد کاربران پاسخش را دادند!/ حالا چرا اینقدر سراسیمه و عصبانی هستی، یک صد میلیارد تومان که پولی نیست!
در پی افشای گردش مالی میلیاردی باند علیاکبر رائفیپور، وی در یک سخنرانی ویدئویی نیم ساعته که در برخی سایتهای طیف پایداری منتشر شده از خود دفاع کرده و گفته است: ضربهای که اقداماتی از این دست «بخوانید: افشاگری مفاسد مالی!» به اقتصاد کشور میزند کمتر از تحریمها نیست، آقایان فرزین و خاندوزی میدانید چرا مردم تمایلی ندارند پولهایشان را در بانکهای ایران نگه دارند چون هیچ حریم خصوصی در کشور وجود ندارد، یک روحانی «منظورش جلیل محبی است» با کدام مجوز و به پشتگرمی چه کسانی چنین گستاخانه اطلاعات خصوصی مردم را منتشر میکند؟»
در ادامه واکنش برخی از کاربران در شبکه ایک فارسی را بخوانید:
↩️ اقای رائفیپور الان به آقای خاندوزی چه ربطی دارد. حالا چرا اینقدر سراسیمه و عصبانی هستی؟ یک صد میلیارد تومان که پولی نیست!
↩️ این تازه حساب ریالیت بود وای به اون روزی که گند ارزهای دیجیتالی در بیاد...
↩️ عجب! حریم خصوصی خوبه فقط برای شما؟
↩️ خورشید خانم اسم واقعیش چیه؟؟
↩️ بشما رسید حریم حرمت پیدا کرد؟
اینبار هم مثل بارهای دیگه فرقی نداشت!! چون ذات شمابا فریب عجین شده!
↩️ کفتارها به جون هم افتادن
↩️ تشت رسواییتون بدجوری افتاد
↩️ یعنی یه جوری زدندت که دیگه کمر راست نکنی.
↩️ خودت گفتی اون یکی کشو رو هم بگردید شاید چیزی پیدا شد. این دیگه کارنامه نیستا. بحث میلیاردها پول مفته.
اینجا دیگه وقاحتت به کار نمیاد، شل کن، لذت ببر.
↩️ وقتی ۱۰۰ میلیارد پولشویی میکنی دیگه اطلاعات شخصی نمیشه اگر کشور قانون داشت الان باید تو زندان باشی که ....
↩️ استاد به روح یاسر عرفات قسم کوتاه نیا بزنید همدیگرو پاره کنید!
↩️ پول مردمو داری بالا میکشی میگی اطلاعات خصوصی؟ روتو برم آخه
↩️ خیلی پررویی، یه مشت توییتبهمزد جمع کردی دور خودت دفتر و دستک راه انداختی از پولی که معلوم نیست از کجا میاد میدی بهشون که تبلیغ تشکیلات و مالهکشی گندکاریهاتو بکنن، حالا که گندش دراومده زدی به صحرای کربلا که اطلاعات خصوصی فلانه؟
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
در پی افشای گردش مالی میلیاردی باند علیاکبر رائفیپور، وی در یک سخنرانی ویدئویی نیم ساعته که در برخی سایتهای طیف پایداری منتشر شده از خود دفاع کرده و گفته است: ضربهای که اقداماتی از این دست «بخوانید: افشاگری مفاسد مالی!» به اقتصاد کشور میزند کمتر از تحریمها نیست، آقایان فرزین و خاندوزی میدانید چرا مردم تمایلی ندارند پولهایشان را در بانکهای ایران نگه دارند چون هیچ حریم خصوصی در کشور وجود ندارد، یک روحانی «منظورش جلیل محبی است» با کدام مجوز و به پشتگرمی چه کسانی چنین گستاخانه اطلاعات خصوصی مردم را منتشر میکند؟»
در ادامه واکنش برخی از کاربران در شبکه ایک فارسی را بخوانید:
↩️ اقای رائفیپور الان به آقای خاندوزی چه ربطی دارد. حالا چرا اینقدر سراسیمه و عصبانی هستی؟ یک صد میلیارد تومان که پولی نیست!
↩️ این تازه حساب ریالیت بود وای به اون روزی که گند ارزهای دیجیتالی در بیاد...
↩️ عجب! حریم خصوصی خوبه فقط برای شما؟
↩️ خورشید خانم اسم واقعیش چیه؟؟
↩️ بشما رسید حریم حرمت پیدا کرد؟
اینبار هم مثل بارهای دیگه فرقی نداشت!! چون ذات شمابا فریب عجین شده!
↩️ کفتارها به جون هم افتادن
↩️ تشت رسواییتون بدجوری افتاد
↩️ یعنی یه جوری زدندت که دیگه کمر راست نکنی.
↩️ خودت گفتی اون یکی کشو رو هم بگردید شاید چیزی پیدا شد. این دیگه کارنامه نیستا. بحث میلیاردها پول مفته.
اینجا دیگه وقاحتت به کار نمیاد، شل کن، لذت ببر.
↩️ وقتی ۱۰۰ میلیارد پولشویی میکنی دیگه اطلاعات شخصی نمیشه اگر کشور قانون داشت الان باید تو زندان باشی که ....
↩️ استاد به روح یاسر عرفات قسم کوتاه نیا بزنید همدیگرو پاره کنید!
↩️ پول مردمو داری بالا میکشی میگی اطلاعات خصوصی؟ روتو برم آخه
↩️ خیلی پررویی، یه مشت توییتبهمزد جمع کردی دور خودت دفتر و دستک راه انداختی از پولی که معلوم نیست از کجا میاد میدی بهشون که تبلیغ تشکیلات و مالهکشی گندکاریهاتو بکنن، حالا که گندش دراومده زدی به صحرای کربلا که اطلاعات خصوصی فلانه؟
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
فروپاشی، سرنوشت محتوم خودکامههای ماجراجو
مرضیه حاجی هاشمی
پدیده نازیسم و جنگ جهانی دوم گرچه به بهای سنگین جان میلیونها انسان تمام شد؛ اما مهمترین دستاورد بشر در واکنش به آن عام نگری در مقابل خاص نگری بود که در سندی بزرگ؛ یعنی «اعلامیه جهانی حقوق بشر» خود را نشان داد.
این عام نگری، مهر باطلی بر تمام خاص نگریها و تبعیضهای نژادی، جنسیتی، طبقاتی، قومیتی و غیره کوبید و در بسیاری از کشورها جنبشهای حقوق مدنی، جنبش زنان، جنبش جوانان و دانشجویان، چشم انداز سیاسی را تغییر داد.
محافظه کاران و آنان که در هر جامعهای خود را میراث دار ارزشهای اخلاقی سنتی با هر توجیه الهی، قانونی یا مبتنی بر نظم اجتماعی میدانند، در مقابل این دستاورد عظیم بشری قد علم کردند و «این جنبشها با مقاومتی سرسختانه و غالباً زورمند روبرو شدند که به خاص نگری قدیمی ای متکی بود که پشتوانه خود را ارزشهای جا افتاده و سنتهایی میدانست که تجربه کارآمد بودنشان را ثابت کرده بود» و حکومتها، مردان، بزرگسالان و طبقات بالا و ذی نفوذ اقتصادی و اجتماعی را به گونه کاملا نابرابر، واجد اقتدار بالایی میکرد.
موج عامنگری و برابری طلبی، چنان قوی و پرنفوذ در لایههای مختلف اجتماعی بود که هر نوع مقاومت سیاسی و اجتماعی در برابر خود را در اکثر موارد میشکست. «در دهه ۱۹۵۰ زنان در بسیاری از کشورها به بسیاری از حقوقشان دست یافتند و فاصله طبقاتی نیز کاهش یافت»، رنگین پوستها و اقلیتهای قومی به حقوقی برابر دست یافتند و حتی جنبشهای رهایی بخش بسیار پرقدرتی با این موج عام نگری سر برآوردند و هر جنبش جدیدی که با مطالبهگری هایی در حوزه زن، زندگی برابر و آزادی سر برداشت، به نقطه برگشت ناپذیر خود رسید؛ ولی همچنان «این موج با مقاومت سخت محافظهکاران سیاسی که حسرت گذشته را میخوردند، روبرو شد» و هر بار پرقدرتتر این مقاومت را در هم شکست و به اهدافش دست یافت.
اما در مقابل، در برخی از کشورها حکومتهایی که کاملاً ایدئولوژیک بودند، علی رغم داعیه عام نگری ایدئولوژی خود برای تمام بشریت با چهرهای کاملاً مزورانه و دوگانه با این جنبشها مواجه شدند و خود را حامی مظلومان جهان و ملتهای تحت ستم، جنبشهای دانشجویی و جنبشهای آزادی بخش و رهایی بخش برای دیگر ملتها مینمایاندند که کاملاً در یک مواجهه سیاسی و ایدئولوژیک، در این راستا حمایتهای مالی و ... نیز میکردند؛ اما همین جنبشهای مشابه ملت خود را به شدت سرکوب میکردند. به طور مثال «شوروی ایدئولوژی ای را تبلیغ میکرد که ویژگی کلی اش کاملاً عام نگرانه بود و از هر جنبش رهایی بخشی که در حوزه قدرت خودش نبود، به طور ایدئولوژیک، دفاع میکرد؛ اما در حوزه قدرت خود هرگونه تبعیض را توجیه میکرد و حتی یهودیستیزی و سرکوب اقلیتهای آسیایی در آن رواج داشت».
ساخت قدرتهای خودکامهای که دارای این معیارهای دوگانه در مواجهه با موج عظیم مطالبات انسانی و گریز ناپذیر جوامع خود و دیگر جوامع هستند، بیش از دیگران در معرض فروپاشیاند؛ زیرا از سویی با سرکوب پی در پی جنبشهای داخلی گروههای مختلف معترض و مطالبهگر، موجب انباشتی از مطالبات بی پاسخ و نارضایتیهای متراکم و چند وجهی در بین اقشار مختلف جامعه میشوند و از سویی به دلیل اتخاذ پوزیشنهای حمایتگرایانه و رهایی بخش برای دیگر ملتها، درگیر ماجراجوییهای گسترده منطقه ای و بین المللی میشوند که ضمن صرف هزینههای کلان و دامن زدن به نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر در درون مرزهای خود، با مخالفت و مواجهههای گسترده بین المللی نیز دست و پنجه نرم می کنند و هدف آسیبهای جدی اقتصادی و غیره از سوی آنها قرار میگیرند و چنین است که فروپاشی سرنوشت محتوم خودکامههای ماجراجو خواهد بود.
مرضیه حاجی هاشمی
پدیده نازیسم و جنگ جهانی دوم گرچه به بهای سنگین جان میلیونها انسان تمام شد؛ اما مهمترین دستاورد بشر در واکنش به آن عام نگری در مقابل خاص نگری بود که در سندی بزرگ؛ یعنی «اعلامیه جهانی حقوق بشر» خود را نشان داد.
این عام نگری، مهر باطلی بر تمام خاص نگریها و تبعیضهای نژادی، جنسیتی، طبقاتی، قومیتی و غیره کوبید و در بسیاری از کشورها جنبشهای حقوق مدنی، جنبش زنان، جنبش جوانان و دانشجویان، چشم انداز سیاسی را تغییر داد.
محافظه کاران و آنان که در هر جامعهای خود را میراث دار ارزشهای اخلاقی سنتی با هر توجیه الهی، قانونی یا مبتنی بر نظم اجتماعی میدانند، در مقابل این دستاورد عظیم بشری قد علم کردند و «این جنبشها با مقاومتی سرسختانه و غالباً زورمند روبرو شدند که به خاص نگری قدیمی ای متکی بود که پشتوانه خود را ارزشهای جا افتاده و سنتهایی میدانست که تجربه کارآمد بودنشان را ثابت کرده بود» و حکومتها، مردان، بزرگسالان و طبقات بالا و ذی نفوذ اقتصادی و اجتماعی را به گونه کاملا نابرابر، واجد اقتدار بالایی میکرد.
موج عامنگری و برابری طلبی، چنان قوی و پرنفوذ در لایههای مختلف اجتماعی بود که هر نوع مقاومت سیاسی و اجتماعی در برابر خود را در اکثر موارد میشکست. «در دهه ۱۹۵۰ زنان در بسیاری از کشورها به بسیاری از حقوقشان دست یافتند و فاصله طبقاتی نیز کاهش یافت»، رنگین پوستها و اقلیتهای قومی به حقوقی برابر دست یافتند و حتی جنبشهای رهایی بخش بسیار پرقدرتی با این موج عام نگری سر برآوردند و هر جنبش جدیدی که با مطالبهگری هایی در حوزه زن، زندگی برابر و آزادی سر برداشت، به نقطه برگشت ناپذیر خود رسید؛ ولی همچنان «این موج با مقاومت سخت محافظهکاران سیاسی که حسرت گذشته را میخوردند، روبرو شد» و هر بار پرقدرتتر این مقاومت را در هم شکست و به اهدافش دست یافت.
اما در مقابل، در برخی از کشورها حکومتهایی که کاملاً ایدئولوژیک بودند، علی رغم داعیه عام نگری ایدئولوژی خود برای تمام بشریت با چهرهای کاملاً مزورانه و دوگانه با این جنبشها مواجه شدند و خود را حامی مظلومان جهان و ملتهای تحت ستم، جنبشهای دانشجویی و جنبشهای آزادی بخش و رهایی بخش برای دیگر ملتها مینمایاندند که کاملاً در یک مواجهه سیاسی و ایدئولوژیک، در این راستا حمایتهای مالی و ... نیز میکردند؛ اما همین جنبشهای مشابه ملت خود را به شدت سرکوب میکردند. به طور مثال «شوروی ایدئولوژی ای را تبلیغ میکرد که ویژگی کلی اش کاملاً عام نگرانه بود و از هر جنبش رهایی بخشی که در حوزه قدرت خودش نبود، به طور ایدئولوژیک، دفاع میکرد؛ اما در حوزه قدرت خود هرگونه تبعیض را توجیه میکرد و حتی یهودیستیزی و سرکوب اقلیتهای آسیایی در آن رواج داشت».
ساخت قدرتهای خودکامهای که دارای این معیارهای دوگانه در مواجهه با موج عظیم مطالبات انسانی و گریز ناپذیر جوامع خود و دیگر جوامع هستند، بیش از دیگران در معرض فروپاشیاند؛ زیرا از سویی با سرکوب پی در پی جنبشهای داخلی گروههای مختلف معترض و مطالبهگر، موجب انباشتی از مطالبات بی پاسخ و نارضایتیهای متراکم و چند وجهی در بین اقشار مختلف جامعه میشوند و از سویی به دلیل اتخاذ پوزیشنهای حمایتگرایانه و رهایی بخش برای دیگر ملتها، درگیر ماجراجوییهای گسترده منطقه ای و بین المللی میشوند که ضمن صرف هزینههای کلان و دامن زدن به نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی بیشتر در درون مرزهای خود، با مخالفت و مواجهههای گسترده بین المللی نیز دست و پنجه نرم می کنند و هدف آسیبهای جدی اقتصادی و غیره از سوی آنها قرار میگیرند و چنین است که فروپاشی سرنوشت محتوم خودکامههای ماجراجو خواهد بود.
با وضعيت موجود موج تازه فقر در راه است و هيچ كس هم نمیتواند مانع آن شود
علی دادگر
بايد تعارف را كنار بگذاريم و بپذيريم كه با وضعيت موجود موج تازه فقر در راه است و هيچ كس هم نمیتواند مانع آن شود.
وقتی از ابتدای امسال تا كنون به گفته رييس اتاق اصناف ميگويد انواع كالاهاي اساسي بين ۳۰ تا ۴۰ درصد گران شدهاند يعنی قدرت خريد مردم به شكل چشمگيری پايين آمده است.
از طرفی نگاهی به ميزان تورم در اجارهبهای مسكن كه بيندازيم متوجه میشويم امسال هم تعداد بيشتری از مردم مجبورند براي اسكان به حاشيه شهرها پناه ببرند. طبق آمارهاي رسمی كه البته از سوی فعالان حوزه مسكن مطرح میشود ميزان تورم قيمت مسكن ۵۰ درصد است.
مساله اينجاست كه رييس دولت نميداند تنها رصد كردن معيشت مردم نمیتواند دردی را از آنها دوا كند. جراحي اقتصادي كه دولت سيزدهم از آن دم میزد به بدترين شكل ممكن شكست خورده و هنوز هم آقايان اصرار دارند كه بگويند تورم را كنترل كردهاند.
تعادل
علی دادگر
بايد تعارف را كنار بگذاريم و بپذيريم كه با وضعيت موجود موج تازه فقر در راه است و هيچ كس هم نمیتواند مانع آن شود.
وقتی از ابتدای امسال تا كنون به گفته رييس اتاق اصناف ميگويد انواع كالاهاي اساسي بين ۳۰ تا ۴۰ درصد گران شدهاند يعنی قدرت خريد مردم به شكل چشمگيری پايين آمده است.
از طرفی نگاهی به ميزان تورم در اجارهبهای مسكن كه بيندازيم متوجه میشويم امسال هم تعداد بيشتری از مردم مجبورند براي اسكان به حاشيه شهرها پناه ببرند. طبق آمارهاي رسمی كه البته از سوی فعالان حوزه مسكن مطرح میشود ميزان تورم قيمت مسكن ۵۰ درصد است.
مساله اينجاست كه رييس دولت نميداند تنها رصد كردن معيشت مردم نمیتواند دردی را از آنها دوا كند. جراحي اقتصادي كه دولت سيزدهم از آن دم میزد به بدترين شكل ممكن شكست خورده و هنوز هم آقايان اصرار دارند كه بگويند تورم را كنترل كردهاند.
تعادل
بازگشت طرح صیانت از فضای مجازی
کامبیز نوروزی
بنا به اخبار منتشره، مجلس دوره یازدهم در آخرین هفته های حیات خود دوباره طرح صیانت از فضای مجازی را در دستور کار صحن علنی گذاشته است. .
طرح صیانت از فضای مجازی به شکلی گسترده در پی محدودسازی شدید دسترسی شهروندان به محیط وب و انواع پلتفرمهاست.
نمایندگان بعدأ نام این طرح را را تعییر دادند و عنوان غلطانداز طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی را بر طرحی گذاشتند که ناقض تمام حقوق کاربران است.
این طرح با نقدهای گسترده متخصصان حوزه وب و حقوقدانان و روزنامهنگاران مواجه شد ولی به هیچ یک از نقدها پاسخی ندادند.
اقدام نمایندگان مجلس برای مطرح کردن دوباره این طرح در پایان دوره یازدهم یادآور روزهای پایانی عمر مجلس پنجم است.
در آن دوره نمایندگان در مقابله با رونق مطبوعات با شتابی بی سابقه دست به اصلاح قانون مطبوعات زدند و مصوباتی ناقض مهمترین حقوق اساسی مطبوعات و روزنامهنگاران به آن وارد کردند.
آن مجلس هزینههای سنگینی برای تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات داد ولی بهرهای نداشت. این اصلاحیه در برابر موج توسعه ارتباطات نتوانست اهداف ضد آزادی طراحان و تصویبکنندگان را برآورده کند.
اینک بعد از ۲۶ سال، مجلس دوره یازدهم با طرح صیانت از فضای مجازی درست پا در جای پای اسلاف خود در مجلس پنجم میگذارد تا با تلاش برای تصویب طرحی مغایر با حقوق و آزادیهای فردی و عمومی و تحدید وسیع حق دسترسی به منابع اطلاعات و حق گردش اطلاعات نامی ویژه از خود به جا بگذارد.
اما اگر طرح اصلاح قانون مطبوعات توانست به اهداف تحدید کننده خود برسد، طرح صیانت نیز خواهد توانست.
ستیز با واقعیتها جز سرِ شکسته حاصلی ندارد.
کامبیز نوروزی
بنا به اخبار منتشره، مجلس دوره یازدهم در آخرین هفته های حیات خود دوباره طرح صیانت از فضای مجازی را در دستور کار صحن علنی گذاشته است. .
طرح صیانت از فضای مجازی به شکلی گسترده در پی محدودسازی شدید دسترسی شهروندان به محیط وب و انواع پلتفرمهاست.
نمایندگان بعدأ نام این طرح را را تعییر دادند و عنوان غلطانداز طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی را بر طرحی گذاشتند که ناقض تمام حقوق کاربران است.
این طرح با نقدهای گسترده متخصصان حوزه وب و حقوقدانان و روزنامهنگاران مواجه شد ولی به هیچ یک از نقدها پاسخی ندادند.
اقدام نمایندگان مجلس برای مطرح کردن دوباره این طرح در پایان دوره یازدهم یادآور روزهای پایانی عمر مجلس پنجم است.
در آن دوره نمایندگان در مقابله با رونق مطبوعات با شتابی بی سابقه دست به اصلاح قانون مطبوعات زدند و مصوباتی ناقض مهمترین حقوق اساسی مطبوعات و روزنامهنگاران به آن وارد کردند.
آن مجلس هزینههای سنگینی برای تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات داد ولی بهرهای نداشت. این اصلاحیه در برابر موج توسعه ارتباطات نتوانست اهداف ضد آزادی طراحان و تصویبکنندگان را برآورده کند.
اینک بعد از ۲۶ سال، مجلس دوره یازدهم با طرح صیانت از فضای مجازی درست پا در جای پای اسلاف خود در مجلس پنجم میگذارد تا با تلاش برای تصویب طرحی مغایر با حقوق و آزادیهای فردی و عمومی و تحدید وسیع حق دسترسی به منابع اطلاعات و حق گردش اطلاعات نامی ویژه از خود به جا بگذارد.
اما اگر طرح اصلاح قانون مطبوعات توانست به اهداف تحدید کننده خود برسد، طرح صیانت نیز خواهد توانست.
ستیز با واقعیتها جز سرِ شکسته حاصلی ندارد.