ایران بریفینگ
قسمت اول / عزتالله شاهی از جمله زندانیان سیاسی پیش از انقلاب اسلامی است که از اوائل دهه پنجاه نزدیکی فکری با #هیات_موتلفه داشته اما هرگز عضو #حزب_موتلفه_اسلامی نمیشود. وی از اولین روزهای انقلاب در تاسیس «کمیته های انقلاب اسلامی» نقش داشته و خود نیز اولین…
قسمت دوم / عزت شاهی درباره نحوه كار كميته ها در ابتدای انقلاب مینویسد: «… من هم حکم بازرسی منازل و هم حكم دستگيری میدادم. بايد پاسداران را توجيه میكردم كه وقتی به منزل افراد میرويد فقط مدارك جرم در حد اسلحه، مواد منفجره، مواد مخدر و… را بياوريد. اما اينها گاهی اوقات وسایل غير ضروری را هم میآوردند. حتی پياز، سيبزمينی و يا شير خشك بچهها را هم آورده بودند. ما میگفتيم هر كجا كه برای بازرسی میرويد، وسايلی را كه میآوريد صورتجلسه كنيد و از صاحب منزل امضا بگيريد كه بعداً ادعايی بر زياد و كم شدن آن نداشته باشد، كه گاهی با بیتوجهی، صورت جلسهای تنظيم نمیكردند. »
#عزت_شاهی به صراحت میگوید که بخش اطلاعات کمیته که وی فرماندهیاش را بر عهده داشته مستقیما زیر نظر فرمانده کمیته بوده و او نه به شورای انقلاب و نه #اطلاعات_نخست_وزیری و نه حتی در گاهی موارد به «جماران» «جواب و حساب» پس نمیداده، منظور وی از جماران ، دفتر خمینی است، وی در بخشهای دیگری به صراحت میگوید از وجود افرادی همچون مجید انصاری ، هاشمی رفسنجانی و حتی تلویحا علی خامنهای در جماران و نزدیکی آنها به خمینی گلایه مند بوده، چرا که آنها یا ساده لوح هستند، یا دل رحم و یا معاند، که توضیح میدهد:« کار اطلاعاتی با دلرحمی جور در نمیآید، هر کس را میگرفتیم، میرفتند مسجد محل و گریه زاری میکردند، امام جماعت میجد، که همدتا فرمانده کمیته محل با مسجد هم بود نامه میداد که فلانی را آزاد کنید، اوائل گوش میدادیم اما بعد فهمیدم که نباید گوش داد و بعد که اصرارها را دیدم ، فهمیدم باید کتمان کنم»
و این «کتمان» سرآغاز خودسریهاست و زندانهای بینام ونشان ،که عزت شاهی با افتخار از آن یاد میکند، او بصورت محرمانه و بدون آنکه در جایی ثبت کند، افراد را بازداشت میکند و نه به زندانهای کمیته که به خانههای مصادره شده میبرده و بازداشت و بازجویی میکند، بدون آنکه به کسی اطلاع بدهد:
«یکبار یکی از ساواکیهای نسبتا مذهبی را بازداشت کردم ، بردم در خانهای در الهیه و بازداشتش کردم و سپردم بازجوییاش کنند، شب از شورای انقلاب دفتر آقای مطهری زنگ زدند که پیش شماست؟ میشود آزادش کرد؟ گفتم نه اصلا نمیدانم کیست و ما بازداشتش نکردیم»
همین اعتقاد اوست که وی در خاطرات آینده خود #قتلهای_زنجیره_ای را توجیه میکند.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#عزت_شاهی به صراحت میگوید که بخش اطلاعات کمیته که وی فرماندهیاش را بر عهده داشته مستقیما زیر نظر فرمانده کمیته بوده و او نه به شورای انقلاب و نه #اطلاعات_نخست_وزیری و نه حتی در گاهی موارد به «جماران» «جواب و حساب» پس نمیداده، منظور وی از جماران ، دفتر خمینی است، وی در بخشهای دیگری به صراحت میگوید از وجود افرادی همچون مجید انصاری ، هاشمی رفسنجانی و حتی تلویحا علی خامنهای در جماران و نزدیکی آنها به خمینی گلایه مند بوده، چرا که آنها یا ساده لوح هستند، یا دل رحم و یا معاند، که توضیح میدهد:« کار اطلاعاتی با دلرحمی جور در نمیآید، هر کس را میگرفتیم، میرفتند مسجد محل و گریه زاری میکردند، امام جماعت میجد، که همدتا فرمانده کمیته محل با مسجد هم بود نامه میداد که فلانی را آزاد کنید، اوائل گوش میدادیم اما بعد فهمیدم که نباید گوش داد و بعد که اصرارها را دیدم ، فهمیدم باید کتمان کنم»
و این «کتمان» سرآغاز خودسریهاست و زندانهای بینام ونشان ،که عزت شاهی با افتخار از آن یاد میکند، او بصورت محرمانه و بدون آنکه در جایی ثبت کند، افراد را بازداشت میکند و نه به زندانهای کمیته که به خانههای مصادره شده میبرده و بازداشت و بازجویی میکند، بدون آنکه به کسی اطلاع بدهد:
«یکبار یکی از ساواکیهای نسبتا مذهبی را بازداشت کردم ، بردم در خانهای در الهیه و بازداشتش کردم و سپردم بازجوییاش کنند، شب از شورای انقلاب دفتر آقای مطهری زنگ زدند که پیش شماست؟ میشود آزادش کرد؟ گفتم نه اصلا نمیدانم کیست و ما بازداشتش نکردیم»
همین اعتقاد اوست که وی در خاطرات آینده خود #قتلهای_زنجیره_ای را توجیه میکند.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing