علی عباسی والیبالیست بود و خدمت سربازی را دو هفته پیش از کشتهشدنش به پایان برده بود.
#علی_عباسی با شلیک بیش از صد گلوله ساچمهای به صورتش کشته شد،نحوه کشتن علی بگونهای بود که خشم بسیاری از همشهریان وی را برانگیت ، او در شامگاه ۲۵ آبان ۱۴۰۱، به قتل رسید وپس از دوروز ربودن پیکرش توسط نیروهای امنیتی ، نهایتا مراسم خاکسپاری او در ۲۷ آبان ۱۴۰۱ در سمیرم با حضور تعداد زیادی از مردم این شهر برگزار شد.
مراسم خاکسپاری علی عباسی با حضور گستردهٔ مردم سمیرم همراه بود. حاضرین در این مراسم شعارهایی مانند: «مرگ بر خامنهای» و «جونمون دستمونه، ظلم و ستم بسهمونه» سر دادند.
مراسم چهلم علی عباسی، ۸ دی ۱۴۰۱، با حضور گسترده و پرشمار مردم در شهر سمیرم استان اصفهان برگزار شد که نیروهای امنیتی و یگان ویژه از دیگر شهرها به سمیرم اعزام شده بودند.
حاضران در مراسم چهلم علی عباسی، با رهاسازی بادکنکها و همخوانی ترانه، شعارهای «مرگ بر خامنهای، لعنت بر خمینی»، «میکشم، میکشم آنکه برادرم کشت» و «برادر شهیدم، خونت را پس میگیرم» سردادند.
خواهر علی عباسی در مراسم چهلم او سخنرانی کرد. او در بخشهایی از سخنانش گفت:«شیپور جنگ نواخته شده و دیگر مرد از نامرد تشخیص داده شد… بر سنگ مزار علی نقش ققنوس زدیم، چون جوانهای ایران خاتون مثل ققنوس میمانند و از خاکسترشان پرندهای متولد میشود که افسانهای است و جاودان، به صلابت دماوند، به پر برکتی خلیج فارس و به درخشندگی هخامنشیان.»
۹ دی ۱۴۰۱، نیروهای امنیتی در شهر سمیرم اقدام به پاره کردن عکس و بنرهای کشتهشدگان سمیرم کردند. که خشم مردم را برانگیخت.
۱۰ دی ۱۴۰۱، گروه وسیعی از مردم سمیرم با تجمع مقابل فرمانداری در اعتراض به سرکوبها، شعارهایی از جمله «فرماندار داعشی نمیخواهیم» و «تا آخوند کفن نشود این وطن وطن نشود» سردادند. اعتراضها تا پاسی از شب هم ادامه داشت و گزارشها و ویدیوهای منتشر شده حاکی است که مردم به حضور خود در خیابانها ادامه داده و شعارهای ضد حکومتی سر دادند که این تجمع موجب درگیری نیروهای امنیتی با مردم معترض شد که به گفتهٔ رئیس کل دادگستری استان اصفهان، یکی از نیروهای سپاه پاسداران به نام محسن رضایی کشته و سه نفر دیگر از نیروهای سپاه زخمی شدند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از زمان قتل مهسا امینی هر شب در محلههای مشهد شعار نویسی میکرد، طوری که دست خط او را شناخته بودند،او تنها و یکنفری هر شب تمام طول یک خیابان و محله را شعار مینوشت و تنها یک شعار:«خامنهای ضحاک می کشیمت زیر خاک».
در آخر برای او در خیابانها کمین میگذارند.
شنبه ۲۸ آبان در بلوار پیروزی مشهد حدود ده بسیجی، او را گیر میاندازند، فرار میکند به پایش تیر میزنند و بر زمین میافتد،با همان حال در حالی که پایش خونریزی داشت آنقدر با باتوم بر سرورویش میزنند که بیهوش میشود، گمان می کنند که جان سپرده ،در کنار کلانتری هفت تیر مشهد او را میاندازند و میروند .
سرباز کلانتری او را می بیند و به داخل کلانتری میبرندش، #امیر_جواد_اسعد_زاده کمی بعد بهوش میآید، او هنوز توان صحبت کردن داشته است .
در کلانتری برایش پرونده درست میکنند و در حالی که خونریزی داشته و تمام صورتش زخمی ضربات باتوم بوده او را به بیمارستان نمیبرند و بازداشتش میکنند، تقریبا ۲ ساعت بعد حال امیرجواد خراب میشود و از هوش میرود و مأمورین امیرجواد را به نزدیکترین بیمارستان آن منطقه که بیمارستان قلب جوادالائمه واقع در بلوار هنرستان است میبرند. در این زمان ساعت تقریبا ۵ صبح است.
زمانی که امیرجواد معاینه میشود پزشکان متوجه میشوند که به دلیل تروما مغزی و ضربه به جمجمه و خونریزی شدید امیرجواد فوت کرده است.
به کلانتری هفت تیر اطلاع داده میشود که متهمشان فوت کرده، پرسنل کلانتری نگران میشوند بلافاصله یک عده با لباس شخصی به بیمارستان مراجعه میکنند و همان ساعت ۵ صبح جناره امیرجواد را با خودشون میبردند.
فردای همان روز ساعت ۱۲ ظهر به خانواده اش خبر می دهند که تا نیم ساعت دیگر بهشت جوادالائمه مشهد باشند، پسرشان فوت شده و قرار است به خاک سپرده شود…
دو نفر شاهد ضرب و شتم امیر و تیرزدن بسیجی ها به پایش و رهاکردنش در کنار کلانتری بوده اند،بعدها به خانواده امیر مراجعه می کنند و شهادت می دهند، پرونده در دادسرای نظامی مشهد تشکیل می شود،سه ماه بعد دادستان نظامی مشهد به دلیل شناسایی نشدن ضاربان پرونده را مختومه اعلام می کند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نام #فاطمه_فتح_الله_پور را زیاد نشنیدهایم، او متولد سال ۱۳۶۸ و مادر یک کودک ده ساله بود، روز ۹ آبان ۱۴۰۲، در جریان خیزش سراسری در کرج به همراه همسرش به اعتراضات رفتند.
نیروهای امنیتی به آنها حمله کرده و فاطمه را با ضربات باتوم به سرش کشتند.
زیر همان ضربات هر دوپای همسرش هم شکست و همان موقع، همسر او را همدبازداشت کردند و بعد خانواده #فاطمه_فتح_الله_پور را تهدید کردند که اگر سکوت نکنید، همسر فاطمه را هم میکشیم.
این شهید کمتر نامش شنیده شده است، صدای شهیدان گمنام باشیم.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فقط همین تصویر از او به جای مانده است: تصویری خندان از زنی که در سالهای نهچندان دور، در عینِ تنگدستی، با نانِ شرافت در کنار همسر و فرزندانِ خود روزگار میگذارند.
او #کفایه_حزباوی نام داشت. همسرِ کارگری بود به نام #عباس_دریس ، عباس در #آبان_خونین_۹۸ قربانی سناریوهای دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی شد، جرم آن بود که زمانی که در کنار خیابان مشغول دستفروشی هنداونه بود شاهد جنایت #نیزارهای_ماهشهر شد.
برای تحت فشار گذاشتنِ عباس و اخذ اعترافات اجباری مدتی او و فرزندش را ربودند.
عباس از داخل زندان، کیفهای چرمی میساخت و به معیشتِ خانواده کمک میکرد.
هنگامیکه ناباورانه خبر محکومیت عباس به اعدام را شنید، دچار سکتهی مغزی شد و جان باخت.
حالا حکم اعدام عباس در #دیوان_عالی_کشور تأیید شده و فرزندانشان بدون مادر و پدر، نزد مادربزرگی پیر و تهیدست هستند.
حدیثِ خانوادهی عباس دریس، حدیثِ یکی از هزاران خانوادهای است که #جمهوری_آدمکش_اسلامی ، در طول عمرِ ننگینِ خود ویران کرده است.
کفایه، نمُرد، او توسط جمهوری اسلامی به قتل رسید.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
#ایران_بریفینگ / #رویا_پیرایی دختر شهید راه آزادی #مینو_مجیدی با انتشار این ویدئو در صفحه توییتر خود نوشته است: «این من هستم که روی قبر مادرم زانو زده ام و صورت سردش را نوازش می کنم و خداحافظی می کنم. مادرم مینو مجیدی در جریان اعتراضات به ضرب گلوله نیروهای…
#مینو_مجیدی متولد ۲۰ تیر ۱۳۳۹ در شهرستان قصر شیرین است.
مینو مجیدی، معلم بود، اما پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی ایران و در جریان انقلاب فرهنگی از تربیت معلم پاکسازی شد. او در دههٔ ۱۳۷۰ به صورت داوطلب به مربیگری تنیس روی میز برای ناشنوایان و کمشنوایان پرداخت.
مینو مجیدی متأهل و مادر سه فرزند بود.
مینو در تجمعی که در روز ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ برای اعتراض به کشتهشدن مهسا امینی، حجاب اجباری و حکومت جمهوری اسلامی برپا شدهبود شرکت کرد. او پیش از حضور در اعتراضات به خانوادهاش گفته بود: «اگر من نروم اعتراض کنم، چه کسی برود؟»
او در شامگاه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ بین ساعت ۱۹:۴۵ تا ۲۰:۰۰ در خیابان سیمتری دوم کرمانشاه، در نزدیکی ابتدای بلوار وحدت از ناحیهٔ سر هدف شلیک مستقیم گلولهٔ نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفت و کشتهشد.
به گفتهٔ دخترش، ۱۶۷ گلولهٔ ساچمهای به او شلیک شد. او در راه بیمارستان درگذشت.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
او به اصرار سعید مرتضوی دادستان وقت تهران بازداشت شد، این بازداشت برخلاف نظر وزارت اطلاعات که وی را جاسوس نمیدانست انجام شده بود.
شیرین عبادی در بیستمین سالگرد قتل #زهرا_کاظمی در #زندان_اوین نوشته است:«۲۰ سال از قتل زهرا کاظمی گذشت؛ زهرا کاظمی خبرنگار عکاسی بود که در سال ۱۳۸۲ و در جریان اعتراضات دانشجویی به ایران آمد. او به جرم عکس برداری از تجمع خانوادههای زندانیان سیاسی در مقابل زندان اوین بازداشت و در زندان به قتل رسید.
سعید مرتضوی عامل اصلی بازداشت او بود.
من و گروهی از همکارانم از جمله آقایان دادخواه و سلطانی در آن زمان وکالت خانواده زهرا کاظمی را بر عهده داشتیم. این پرونده همان طور که انتظار میرفت پس از سالها در دستگاه قضایی وابستهی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیر که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود تبرئه شد.
#زهرا_کاظمی اولین مورد قتل در بازداشت نبود. #زهرا_بنییعقوب، #ستار_بهشتی، ژینا #مهسا_امینی و در همین ایام #موسی_اسماعیلی و #پیمان_گلوانی ، قربانیان دیگر شکنجههای سبعانهی مامورین امنیتی بودهاند.
نامهایی از این دست بیشمارند. اگر میخواهیم روند جنایت متوقف شود یک راه بیشتر نداریم: برای سرنگونی این حکومت باید متحد شویم. راه دیگری نداریم.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
برخلاف ادعای خبرگزاریهای حکومتی، علی مولایی، ۲۳ ساله، شب ۲۵ آبان ۱۴۰۱ همان شبی که ماموران امنیتی #کیان_پیرفلک را با شلیک گلوله کشتند، با شلیک مستقیم گلوله از سوی ماموران حکومتی به قتل رسید. این فیلم همان شبی است که #علی_مولایی در #ایذه همراه با همسرش داخل…
#علی_مولایی در #ایذه همراه با همسرش داخل ماشینشان نشسته بودند و ناگهان ماموران امنیتی به آنها تیراندازی کردند و علی کشته شد.
علی همراه با همسرش در خودرویشان در حال عبور از خیابان هلالاحمر ایذه بودند. این منطقه در نزدیکی همان مکانی است که به خودروی خانواده پیرفلک و کیان در همان شب تیراندازی کردند. پنج مامور سرکوبگر دو تیر به جلوی ماشین علی شلیک کرده بودند که سه تیر به علی برخورد کرد. همسر علی داخل ماشین شاهد شلیک گلوله از سوی ماموران جمهوریاسلامی به سمت ماشینشان بود. یکی از مامورها همسر علی را از داخل ماشین بیرون آورد، دستکش دست کرد و دستش را روی دهان همسر علی گذاشت تا بیهوش شود. ماموران علی را هم از داخل ماشین بیرون آوردند و یکی از مامورها گفت: «این دوتا هم تموم شدن، برید بندازیشون تو کلانتری».
#حسین_سعیدی که او هم چندی بعد در روستای پرسوراخ از سوی ماموران کشته شد و جسدش را هیچ گاه تحویل ندادند، همراه با چند نفر از دوستانش از راه میرسند و هنگام انتقال علی و همسرش به تویوتای ماموران امنیتی آنها را نجات میدهند و به بیمارستان #ایذه منتقل میکنند.
علی همانجا به دلیل وخامت حالش به بیمارستان گلستان اهواز اعزام میشود. دو تیر به سر و یکی به گردن اصابت کرده بود، تیر داخل گردن امانش را بریده بود. علی در داخل آمبولانس نفس داشت و سعی میکرد تا دستگاه تنفس مصنوعی را از روی صورتش بردارد. بعد از اینکه به بیمارستان گلستان #اهواز رسید اجازه حضور خانوادهاش را بالای سرش ندادند. در بیمارستان گلستان اهواز به جای پزشک و پرستار، لباس شخصیها بودند.
فردای آن روز به خانواده علی اطلاع میدهند که پسرشان مرگ مغزی شده. ماموران چندین ساعت اجازه ندادند تا خانواده علی پیکر پسرشان را ببیند و آنها را از این اتاق به آن اتاق میکشاندند تا اینکه ناگهان خبر دادند که علی در پزشکی قانونی است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
این صدای #فرشته_احمدی است که مشهور است به مادر اعتراضات #زن_زندگی_آزادی ؛ جمهوری جنایت و کشتار، فرزندان فرشته را از شنیدن صدای پرمهر مادر و مادرشان را از زندگی محروم کرد. خواهر جاوید نام فرشته احمدی این ویدیو را منتشر کرده و نوشته فرشته پر از امید بود و دوست…
صحنه خاکسپاری #فرشته_احمدي و گریههای دخترش در حالی که چنگ بر خاک مادر زده بود دل هر انسانی را به درد می آورد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
پیکر #پویا_مولایی ،راد بلاخره بعد از ده روز امروز ساعت پنج صبح در جو شدید امنیتی به خاک سپرده شد. پویا پسر عموی #ماه_منیر_مولایی_راد مادر #کیان_پیرفلک بود که ده روز پیش با گلوله های جمهوری اسلامی کشته شد. #مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است #خیزش_سراسری_مردم_ایران…
بنابر اعلام اعضای خانواده کیان پیرفلک، #پویا_مولایی_راد در حالی که با خودرو راهی روستای پرچستان بوده، هدف گلوله قرار گرفته است.
رسانههای حکومتی ایران میگویند یک مامور پلیس هم این حادثه در اثر برخورد با خودروی پویا مولاییراد کشته شده است.
بنا بر اعلام منابع نزدیک به خانواده، پویا مولاییراد که متولد ۱۳۸۱ بود، به علت سرعت بالا متوجه حضور ماموران امنیتی در جاده نشده و پس از برخورد با آنها، به نشانه تسلیم توقف میکند که هدف چندین گلوله قرار میگیرد.
بعضی از گزارشها بیانگر اصابت دستکم ۶ گلوله به بدن پویا مولاییراد است.
پس از کشته شدن پویا مولاییراد ویدیویی منتشر شد که در آن پدر پویا جای چندین گلوله بر پیکر بیجان پسرش را نشان میدهد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سامان که به اتفاق برادرش در مسیر رفتن به سر کار، در اعتراضات مردمی در مقابل کلانتری رضوانشهر حضور داشته میگوید: «گاز اشکآور میزدند، شلیک میکردند. اکثرا آدمهای بسیجی بودند. برادرم داشت بچههای ۱۷ - ۱۸ ساله را از آنجا دور میکرد. اینجا شهر کوچک است و همه همدیگر را میشناسند. نیروهای انتظامی و بسیجی که داخل کلانتری رفتند از همان بالا به مردم شلیک میکردند. برادرم روبروی شبکه بهداشت بود یک نفر تیر ساچمهای خورده بود و رفت او را بلند کند با تیر جنگی به کشاله ران سمت راستش زدند و روی زمین افتاد،من این طرف خیابان برای خودم نشسته بودم. تاریک بود، دید نداشت، آرام رفتم دیدم برادرم است. زمین را چنگ زدم تمام انرژی بدنم تحلیل شد و شوکه شدم».
#ساسان_قربانی اما به جای انتقال به بیمارستان همراه با برادرش به داخل کلانتری منتقل میشود.
برادرش میگوید: «من و برادرم را داخل کلانتری بردند. من میگفتم چرا برادرم را کشتید، یک بسیجی آمد مرا با باتوم زد و میگفت آشوبگر، اغتشاشگر که رئیس کلانتری مرا از دست او نجات داد. برادرم روی زمین افتاده بود و از او خون میرفت و مرا میزدند. با یک ماشین ال ۹۰ که شیشه جلویش هم شکسته بود برادرم را به بیمارستان شهدای رضوانشهر رساندیم و توی بیمارستان به برادرم خون ندادند و برادرم بدون خون مرد. اگر خون میزدند برادرم زنده میماند».
سامان میگوید که برادرش بر اثر خونریزی و عدم رسیدگی پزشکی جان باخته است: «برادرم با من صحبت کرد گروه خونیاش را گفت از من خواست موبایلش را بردارم. یکی دو نفر از فرمانداری آمدند با کادر بیمارستان صحبت کردند نمیدانم چی گفتند. بعد گفتند اینجا خون نداریم در حالی که بچهها برای خون دادن آماده بودند. گفتند باید ببرید رشت و تا به بیمارستان پورسینا در رشت رسیدیم برادرم تمام کرد».
ساسان قربانی متولد ۱۸ تیر ۱۳۷۰ بود. خیلی زحمتکش بود. او از سال ۱۳۹۱ در کارگاه آهنگری به اتفاق برادرش کار می کرد. برادرش میگوید: «با اینکه خانه ما رفتو آمد میشود و مردم شهر میآیند ابراز همدردی می کنند ولی وضعیت روحی روانی خانواده ما خوب نیست. مادرم پیر شده افسرده شده یک بار دست به خودکشی زد. هیچ کس نیست بیاید بگوید برای چی زدیم».
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
از وی یک کتاب شعر به نام «به آسمان» به چاپ رسیده است.
نیمهشب ۱۷تیر۷۸، انبوهی از دانشجویان در اعتراض به جو اختناق در جامعه، در #کوی_دانشگاه_تهران تجمع کرده و تلاش میکنند که تجمع اعتراضی خود را به خیابان کارگر شمالی بکشانند.
بامداد ۱۸تیر، نیروهای ضد شورش به همراه لباس شخصیها به دانشجویان حمله میکنند. دانشجویان با پرتاپ سنگ به مقابله با مهاجمان میپردازند.
ساعت ۴صبح، نیروهای سرکوبگر وارد کوی #دانشگاه_تهران میشوند و با تخریب اتاقهای خوابگاه و از بین بردن وسایل دانشجویان، به ضرب و شتم وحشیانه و دستگیری دانشجویان میپردازند.
صدها نفر دستگیر میشوند.
ظهر همانروز بعد از پایان نماز جمعه، مزدوران به دانشجویانی که در کوی تجمع کردهاند دوباره حمله میکنند.
در جریان حمله اوباش خامنهای به دانشگاه، عزت ابراهیم نژاد، فرشته علیزاده جان میبازند و سعید زینالی ربوده شده و تاکنون خبری از سرنوشت او نیست.
این تهاجم وحشیانه منجر به اعتراضات گسترده دانشجویان و مردم تا یک هفته شد. در جریان این اعتراضات دانشجویان خشمگین تصاویر خمینی و خامنهای را آتش زدند.
آمار دقیقی از کشته شدگان اعتراضات تیر ۷۸ وجود ندارد اما از این میان مشهورترین آنها #عزت_ابراهیم_نژاد، #فرشته_علیزاده و #سعید_زینالی هست، پیکر سعید هرگز به خانواده تحویل داده نشد و مادر او همچنان فریاد میزند #سعید_زینالی_کجاست .
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در آبان ۹۸ او از مبارزانی بود که جرقه افزایش قیمت بنزین را به آتشی گسترده علیه جمهوری اسلامی بدل کرد
پیکرش را چند روز بعد به خانواده اش تحویل دادند.
#محمد_رضا_جمشیدی ، ۲۵ آبان ۹۸ در شیراز با اصابت گلوله نیروهای امنیتی جان باخت.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
#ایران_بریفینگ / شب گذشته در #لاهیجان یک جوان به نام #عرفان_زمانی به ضرب گلوله شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر در دم کشته شد. صحنههایی از لحظه شهادت عرفان زمانی در لاهیجان در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. جمعه ۱۳ آبان ۱۴۰۱ #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران…
«بچهها تیرخوردم، نمیرم فقط »
این آخرین جملهای بود که #عرفان_زمانی، معترض اهل سیاهکل، قبل از به قتلرسیدن با شلیک گلولههای ماموران بر زبان آورد، همان مأمورانی که بالای سر عرفان ایستادند، اجازه ندادند کسی به او کمک کند و جاندادنش را تماشا کردند.
منبعی آگاه از روز حادثه اینگونه تعریف میکند: «عرفان زمانی، کارگر ۲۳ ساله که در محله «شعرباف» از فاصله نزدیک با شاتگان هدف قرار گرفت. گلوله از پشت به پهلو و کلیه عرفان آسیب زده بود و شاهدان میگویند او در آن لحظه به گیلکی گفته بود: «بچهها من تیر خوردم. فقط نمیرم.»
او نگران بوده است که کسی به مادرش خبر ندهد.
از این محل تا بیمارستان «شفا» فاصله زیادی نیست و میشد جان عرفان را نجات داد اما به گفته شاهدان، وقتی او کف خیابان افتاده و در حال خونریزی بوده است، ماموران بالای سرش ایستاده و با تهدید مردم و شلیک هوایی، مانع از رساندن عرفان به بیمارستان شده بودند.
در تصاویر ثبت شده از این جنایت، یکی از ماموران را میبینیم که پایش را روی گردن او گذاشته و مثل شکارچیان، ژست پیروزی گرفته است.
عرفان اهل سیاهکل بود و برای شرکت در اعتراضها به لاهیجان میرفت. وقتی سه ساله بود، پدرش آنها را ترک کرد و او همراه مادرش از تهران به ولایت اجدادی کوچ کردند. از نوجوانی اهل کار بود و از کابینتسازی تا ساختمانسازی، شغلهای مختلفی را تجربه کرده بود. همزمان درس هم میخواند و دانشجو بود.»
عرفان قبل از کشتهشدن، اسم دخترش را انتخاب کرده بود، «روشنا»، اما به او اجازه ندادند که پدر شود.
یکی از مخاطبان ایران بریفینگ درباره عرفان میگوید: «از سمیه ابراهیمپور، مادر عرفان بنویسبد، او در در تنهایی عظیمی فرو رفته است که با تنهایی خود در تمام سالهای بزرگ کردن عرفان بدون پدر، قابل مقایسه نیست. مثل یک کشتی بیلنگر، مثل غریقی در دل اقیانوس، سمیه با موجها میرود و از درون مویه میکند.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
او قبل از اعدامش گفت: «آیا ملت ایران و مردم کرد سالهای بعد از من یاد می کنند؟»
صبوری و آرامش از ویژگیهای بارز او در دوران تحصیلش بود. پس از آن که دیپلم خود را گرفت بنا بر علاقهای که در او بود، به دانشکده هوایی ارتش عراق پیوست و به عنوان کمک خلبان از آن دانشکده فارغ التحصیل شد. او علاقه بسیاری به کشور و خصوصاً مردم کشورش داشت و این صفت زبانزد دوستان، همکاران و آشنایانش شده بود.
ایدن با اینکه در ارتش بعث کار میکرد، اما حاضر نبود بر علیه مردم بیگناه اقدامی کند. زمانی که صدام شکست بزرگی از ایران را در حلبچه متحمل میشود، یه ایدن دستور میدهد تا حلبچه را بمباران کند، اما او از دستور بمباران شیمیایی حلبچه سرپیچی میکند و حاضر به انجام این کار نمیشود.
بیست و پنجمین روز از اسفند سال ۱۳۶۶ در حال سپری شدن بود که یکى از دردناکترین وغمانگیزترین رویدادها در دوران جنگ تحمیلى عراق علیه جمهورى اسلامى ایران رقم خورد.
صدام به پسرعمویش على حسن المجید معروف به على شیمیایى، دستور بمباران شیمیایى این مناطق را داد. پیش از حملات شیمیایى، شهر بهمدت دو روز با بمبهاى متعارف بمباران شد. حسن المجید با اینکار مىخواسته شیشه ساختمانهاى شهر را بشکند، تا امکان مقاومت در مقابل گازهاى سمى به حداقل برسد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خبرنگار انقلاب بود ،در دی ۹۶ نشان داد میتواند اعتراضات را هدایت کند ،با یک کانال تلگرامی که پس از رفتنش از ایران آن را ایجاد کرده بود و به افشای فساد و اختلاس جمهوری اسلامی میپرداخت، این همه اتهامش بود.
جمهوری اسلامی با توطئهای که هنوز کم وکیف آن مشخص نیست او را از فرانسه ربود و ۲۲ آذر۱۳۹۹ درحالی که حتی اجازه داشتن وکیل نداشت، او را با اجرای اعدام به قتل رساند.
#روح_الله_زم #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
جمهوری اسلامی با توطئهای که هنوز کم وکیف آن مشخص نیست او را از فرانسه ربود و ۲۲ آذر۱۳۹۹ درحالی که حتی اجازه داشتن وکیل نداشت، او را با اجرای اعدام به قتل رساند.
#روح_الله_زم #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حکومت مدعی است او در جریان تجمع حضور نداشتهاست و تیراندازی توسط افراد ناشناس با سلاح جنگی انجام شدهاست.
وی مدالهای متعددی در تکواندو آخرین مقام او قهرمانی نوجوانان آسیا در سال ۱۳۹۹ در توکیو بود، و دارای کمربند مشکی این رشته ورزشی .
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
نیروهای امنیتی ضمن بازداشت چند ساعته پدر و برادر دادخواه علی روزبهانی، از حضور مردم بر آرامگاه این این معترض کشته شده در بهشت زهرا ممانعت کردند. دستگاههای امنیتی همچنین «ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد معترضان کشته شده در روز چهارم آبان» را در مورد بسیاری…
ماموران امنیتی، خانوادهی علی را بهشدت تحت فشار قرار دادهاند تا او را بسیجی معرفی کنند، اما تصاویر او در اعتراضات و فیلم یک شب قبل وی گویاتر از آن بود که بشود او را بسیجی نامنهاد، علی اما خود و خانوادهاش مذهبی بودند، در حالی در خیابان کشته شد که به تازگی از کربلا بازگشته بود،خانواده علی پس از قتلش بازداشت و سپس از هرگونه فعالیت در شبکههای اجتماعی منع شدند..
#علی_روزبهانی ، متولد زاده ۴ آبان ۱۳۶۶، درست در روز چهارم آبان که سالروز تولد علی روزبهانی بود؛ و خانوادهاش در صدد جشن تولد وی بودند خبر تیر خوردن علی را به آنها دادند. دوگلوله نظامی بر سینه و دهها گلولههای ساچمهای مأموران سرکوبگر به فک و کمر و نخاع این جانباخته اصابت کرده بود. پدر علی روزبهانی در مراسم چهلم او گفت: از کسی که به پسرم تیر خلاص زده است نمیگذرم.
برادر علی از فعالیت در شبکههای اجتماعی همچون دیگر اعضای خانواده منع شده و او در آخرین توییت خود ضمن اعلام این خبر نوشته:«چندبار نوشتم و پاک کردم، هربار تلختر شد، برای همین اجازه بدید فقط آخرش رو بگم.
میشه پنجشنبه یاد داداشم باشید؟
پنجشنبه میشه یکسال از روزی که علی تیر خورد. پنجشنبه تولدش هم هست؛ یا میبود اگه بهش شلیک نمیشد..
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۲۱ آبان ۱۴۰۱ در منطقه لشت نشاء، در رشت یک ستوان پاسدار با نام مرتضی پورسیفی که به عنوان سرتیم گروهی چهار نفره از بسیجیان به گشتزنی میپرداختند، با شلیک مستقیم دوازده گلوله توسط خود او و تیمش به سوی یک خودروی سواری سبب کشتهشدن سپهر اسماعیلی میشوند.
ساعت ۴ صبح روز ۲۱ آبان، ستوان پاسدار مرتضی پور سیفی، و تیمش با اسلحه کلاشینکف به سوی خودرویی که به فرمان ایست آنها توجه نمیکنند، شلیک کرده و با تیراندازی مستقیم به سمت خودرو، سبب کشتهشدن سپهر میشوند.
شش گلوله به ریه ،کبد ،نخاع و گردن سپهر که در صندلی عقب خودرو نشسته بود، اصابت کرده.
جزییات پرونده نشان میدهد؛ هیچ مورد مشکوکی در خودرو حامل سپهر اسماعیلی وجود نداشته و تیم بسیجیان بدون هرگونه دلیل واضح و روشن و صرفا به دلیل غیر بومی بودن پلاک خودرو به آن مشکوک شده و اعلام ایست میدهند.
به شهادت دیگر افراد حاضر در خودرو حامل سپهر اسماعیلی، خودرو بسیجیان هیچ گونه علامت یا نشانهای مبنی بر مامور بودن نداشته و آنها نیز با توجه به تاریک بودن هوا و از ترس اینکه گرفتار زورگیران نشوند از توقف خودرو خودداری میکنند.
#علیه_فراموش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یکی از سرنشینان این خودرو سال گذشته به ایران بریفینگ گفته بود:«بسیجیان به فریاد ما و راننده که یکی از سرنشینان صندلی عقب تیرخورده و مجروح است، نه تنها توجه نمیکنند بلکه در عقب خودرو را باز میکنند تا سرنشین عقب را پیاده کرده و مورد ضرب و شتم قرار دهند که با مشاهده مجروح شدن او به واسطه اصابت گلوله ترسیده و بدن کمک به وی و رساندن او به بیمارستان از صحنه فرار میکنند»
فرار بسیجیان در حالی بوده که لاستیک خودرو حامل سپهر در نتیجه اصابت گلوله پنجر شده بود،آنها چهل دقیقه منتظر آمدن آمبولانس میشوند و در این خلال سپهر جان میبازد.
به دنبال شکایت خانواده سپهر از بسیجیان یکماه پس از شکایت بدون آنکه به آنها تاریخ شرکت در دادگاه را اطلاع داده باشند حکمی برایشان ارسال می کنند که رای برائت متهمان بوده،دادگاه اعلام کرده چون خودرو به فرمان ایست ضابط قضایی توجه ننموده ،استفاده از سلاح قانونی بوده است!
#علیه_فراموش
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
معترضی اهل ایذه، ۲۱ ساله، سرباز هوانیروز، که در روز ۲۹ آذرماه، همراه با تعداد دیگر از دوستانش در خانهای در روستای پرسیلا اهواز به رگبار بسته شدند.
روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در بحبوحه خیزش سراسری مردم ایران در ایذه ۷ نفر کشته شدند، از جمله چند کودک مانند #کیان_پیر_فلک و #سپهر_مقصودی ، نهادهای امنیتی با یک سناریوسازی، قتل این هفت شهروند را به اهالی ایذه نسبت دادند و با این سناریو ساختگی روز ۲۹ آذرماه به خانهای در روستای پرسیلا که محمود احمدی و حسین سعیدی در آن بودند حملهور شده و آنها را به رگبار میبندند.
پیکر #محمود_احمدی را هیچگاه به خانواده تحویل ندادند، مادر محمود بارها در ویدیوهایی خواستار پیکر فرزندش شد، آخرین بار در روزهای سال ۱۴۰۲ خواهرش پای برهنه به دنبال خودروی ابراهیم رئیسی دوید و گفت پیکر برادرم را بدهید، جوابش فقط صلوات بود!
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM