«قرار بود ۸۰ سال عمر کنم اما
تو ۱۸ سالگی تو راه آزادی کشته شدم
قول بده بجای منم آزاده زندگی کنی …
پسر ایران نیما نوری»
نیما، تکفرزند، ۱۸ ساله خانواده بود، که برای شرکت در مراسم #چهلم_حدیث_نجفی در حالی که عازم آرامستان بهشت سکینه کرج بود با شلیک دو گلوله به جناغ سینه و ران پایش توسط نیروهای بسیج کشته شد.
نیما ابتدا به درمانگاه وصال کرج منتقل شد. اما پس از آن بهدلیل خونریزی زیاد به بیمارستان مدنی منتقل شد و همان روز در آنجا درگذشت.
«… پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را منصرف کنند که به اعتراضات نرود. اما او گوش نمیکرد و به تجمعات میپیوست. حتی یک روز به خانه که بازگشت پایش توسط نیروهای جمهوری اسلامی تحت ضربات باتوم قرار گفته بود و چند روز به سختی راه میرفت. بالاخره در روز چهلم حدیث نجفی و پارسا رضادوست به پدرش گفت میخواهم بروم اعتراضات. باز هم خانوادش اصرار داشتند که او را منصرف کنند. اما نیما تصمیم قطعی داشت که برود. نزدیکی بهشت سکینه که بودند ترافیک و راه بندان شده بود. همانجا نیما به پدرش گفت تو برو من پیاده میروم. شب اون روز به خانواده نوری زنگ زدند که فرزندتان فوت شده...»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
تصویری از نیما نوری، در آخرین شب یلدای او در کنار خانواده، قبل از جانباختن . #نیما_نوری ۱۸ ساله و اهل کرج، برای شرکت در مراسم #چهلم_حدیث_نجفی عازم بهشت سکینه بود که در میانه راه قربانی خشونت نیروهای امنیتی به منظور سرکوب اعتراضهای سراسری شد. یک منبع آگاه…
نیما نوری برای شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی عازم آرامستان بهشت سکینه کرج بود که با شلیک دو گلوله به قلب و ران پایش توسط نیروهای امنیتی در دن کشته شد.
پیکر نیما را به درمانگاه وصال کرج منتقل کردند، او جان باخته بود اما نیروهای امنیتی به تمام بیمارستانهای کرج دستور داده بودند فوت شدگان را به بیمارستان مدنی منتقل کنند، به دوستان وخانواده نیما به دروغ میگویند ، نیما را برای عمل باید فرستاد به بیمارستان دیگر ، پیکر او در بیمارستان مدنی توسط نیروهای امنیتی سپس ربوده میشود.
یکی از دوستان نیما میگوید: پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را منصرف کنند که به اعتراضات نرود. اما او گوش نمیکرد و به تجمعات میپیوست. حتی یک روز به خانه که بازگشت پایش توسط نیروهای جمهوری اسلامی تحت ضربات باتوم قرار گفته بود و چند روز به سختی راه میرفت. بالاخره در روز #چهلم_حدیث_نجفی و #پارسا_رضا_دوست به پدرش گفت میخواهم بروم اعتراضات.
باز هم خانوادش اصرار داشتند که او را منصرف کنند. اما نیما تصمیم قطعی داشت که برود. نزدیکی بهشت سکینه که بودند ترافیک و راه بندان شده بود. همانجا نیما به پدرش گفت تو برو من پیاده میروم، تصویری از مهسا هم در دستش بود، شب اون روز به خانواده نوری زنگ زدند که فرزندتان فوت شده.
نیما در هنگام کشتهشدن ۱۸ سال و ۶ ماه سن داشت و تکفرزند خانواده بود. او دیپلم داشت و فردی مهربان و ساده بود و عاشق ماشین و رانندگی بود. نیما چند روز پیش از کشتهشدن در اینستاگرام نوشته بود حاضر است برای «میهن و آزادی» جانش را فدا کند.
امروز تولد #نیما_نوری است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پیکر نیما را به درمانگاه وصال کرج منتقل کردند، او جان باخته بود اما نیروهای امنیتی به تمام بیمارستانهای کرج دستور داده بودند فوت شدگان را به بیمارستان مدنی منتقل کنند، به دوستان وخانواده نیما به دروغ میگویند ، نیما را برای عمل باید فرستاد به بیمارستان دیگر ، پیکر او در بیمارستان مدنی توسط نیروهای امنیتی سپس ربوده میشود.
یکی از دوستان نیما میگوید: پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را منصرف کنند که به اعتراضات نرود. اما او گوش نمیکرد و به تجمعات میپیوست. حتی یک روز به خانه که بازگشت پایش توسط نیروهای جمهوری اسلامی تحت ضربات باتوم قرار گفته بود و چند روز به سختی راه میرفت. بالاخره در روز #چهلم_حدیث_نجفی و #پارسا_رضا_دوست به پدرش گفت میخواهم بروم اعتراضات.
باز هم خانوادش اصرار داشتند که او را منصرف کنند. اما نیما تصمیم قطعی داشت که برود. نزدیکی بهشت سکینه که بودند ترافیک و راه بندان شده بود. همانجا نیما به پدرش گفت تو برو من پیاده میروم، تصویری از مهسا هم در دستش بود، شب اون روز به خانواده نوری زنگ زدند که فرزندتان فوت شده.
نیما در هنگام کشتهشدن ۱۸ سال و ۶ ماه سن داشت و تکفرزند خانواده بود. او دیپلم داشت و فردی مهربان و ساده بود و عاشق ماشین و رانندگی بود. نیما چند روز پیش از کشتهشدن در اینستاگرام نوشته بود حاضر است برای «میهن و آزادی» جانش را فدا کند.
امروز تولد #نیما_نوری است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing