ایران بریفینگ
5.93K subscribers
12.3K photos
23K videos
24K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
امیرعباس هویدا، که در نظام پهلوی دوم سیزده سال نخست وزیر بود، یکی از نزدیک به ۵۰۰ نفری‌ست که اعدامشان در گزارش اسفند ماه ۱۳٥۸ سازمان عفو بین الملل اعلام شده است.
خبر محاکمه و اعدام آقای #امیر_عباس_هویدا در رسانه‌های ایران از جمله روزنامۀ کیهان (٢٤ بهمن و ٢٤ اسفند ١٣٥٧، ١٩ فروردین ١٣٥٨) و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران (١٨ فروردین ١٣٥٨) انتشار یافت.
خبر این اعدام بلافاصله از خبرگزاری‌های مختلف خارج از کشور پخش شد.
روز ١٧ آبان ١٣٥٧ شاه فرمان بازداشت آقای هویدا را صادر کرد. پس از سقوط رژیم شاهنشاهی در بهمن ١٣٥٧، نگهبانان هویدا گریختند و او خود را تسلیم نیروهای انقلابی کرد.
هویدا در مصاحبه مطبوعاتی ٢٤ بهمن ١٣٥٧ گفت: «من طبق ماده پنج حکومت نظامی توقیف شدم و امروز هم در اینجا هستم. من امروز در بازداشتگاه تنها بودم.هیچ سرباز و نگهبانی نبود که بتواند جلوی مرا بگیرد. اما من تصمیم گرفتم که خودم را تحویل دهم و بنابراین توسط آشنایان تماس گرفتم و به اینجا (مقر دولت موقت) آمدم. این امکان برایم بود که بروم. بعلاوه اگر من می‌خواستم بروم، شش ماه پیش نیز می‌توانستم بروم ولی ایستادم. اگر اتهامی داشته باشم جواب خواهم داد»
او در یادداشتی که به زبان فرانسه نوشته و روز ١٠ اسفند ١٣٥٧ آن را مخفیانه به یک از اقوام نزدیکش داده بود، اظهار داشت: «وکیل مدافعی در کار نخواهد بود.از ما نفرت دارند. گمان می‌کنند هر آن چه را عزیز می‌داشتند ویران کردیم. همه‌ی ما را خواهند کشت. شرایط به مراتب بدتر از چیزی است که تصورش را بتوانی کرد. مرگ در قیاس با این وضع فرجی خواهد بود».
اولین جلسه محاکمه هویدا در دادگاه انقلاب ٤٥ دقیقه بعد از نیمه شب ٢٤ اسفند ١٣٥٧ آغاز شد.
مقامات مسئول، او را از زمان تشکیل دادگاه مطلع نکرده بودند و به نوشته روزنامه کیهان، «هویدا را تا وقتی وارد دادگاه کردند و چشمش به تماشاچی‌ها افتاد، نمی‌دانست چرا او را از خواب بیدار کرده‌اند».
هویدا از رئیس دادگاه، آیت الله صادق خلخالی، خواست از آنجایی که چهره‌اش شناخته شده است نامش را که روی کاغذی برسینه‌اش سنجاق کرده بودند بردارد. وی که از حق داشتن وکیل محروم بود، به دلیل عدم دسترسی به پروندۀ خود و اتهاماتش، فرصت نکرده بود که خود را برای دفاع آماده کند. به نوشته روزنامه کیهان، دومین و آخرین جلسه دادگاه انقلاب اسلامی ساعت دو و نیم بعد از ظهر روز ١٨ فروردین ١٣٥٨ با حضور تعدادی خبرنگار تشکیل شد،او پس از ختم جلسه دوم در راهرو به دست یک انقلابی که بسیاری وی را هادی غفاری می‌دانند با گلوله‌ای به گردنش درجا کشته شد.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔖محمود علیزاده طباطبایی که این روزها وکالت خانواده هاشمی و بسیاری از زندانیان اصلاح طلب را برعهده دارد از همافران انقلابی آن روزها و از آجودان‌های ستاد نیروی هوایی بوده که در خاطرات خود می‌گوید:« آقای باقرزاده اطلاع داد که قرار است ربیعی را بازداشت کنند اما شنیده او در ستاد با تعداد زیادی محافظ و مسلسل و تفنگ قصد مقاومت دارد، من به ایشان گفتم لازم نیست می‌روم و تیمسار را با خودم می‌آورم گروه ضربت.
دفتر تیمسار #امیرحسین_ربیعی در ستاد بود و من هم آن روزها در دوشان تپه بودم، رفتم و دیدم خبری از محافظ و مسلسل و تفنگ نیست و فقط آجودان ایشان حضور دارد.
گفتم می‌خواهم تیمسار را ببینم. ایشان به داخل دفتر تیمسار رفتند و بعد از هماهنگی من را به داخل راهنمایی کردند. بعد از ورود ادای احترام نظامی کردم و گفتم تیمسار احتمالا از گروه ضربت با شما تماس گرفته‌اند و آمده‌ام شما رو ببرم.
تیمسار از روی صندلی بلند شد و نگاهی به دیوار اتاق که عکس فرماندهان نیروی هوایی شاهنشاهی از ابتدای تاسیس روی آن نصب بود کرد و سپس رو به من کرد و گفت: سرکار همافر، ما که تمام شدیم و نیروی هوایی به دست شما افتاد این فرماندهان خائن نبودند و برای خشت خشت نیروی هوایی زحمت کشیدند شما خرابش نکنید. سپس بدون کلامی دیگر از اتاق خارج شدیم و با هم سوار لندرور شدیم و به گروه ضربت که در قصرفیروزه بود رسیدیم آقای باقرزاده و رفیقدوست آماده بودند»
از اینجا به بعد را در خاطرات #محمد_علی_باقرزاده می‌توان یافت:«#علیزاده_طباطبایی از همافران انقلابی لجستیکی بود، ربیعی را آوردند، مسلح بود به من که رسید کلتش را تحویل داد لبخندی زد و گفت کجا باید برویم؟ گفتم اول منزلتان،به خانه‌اش که رسیدیم همسرش با چمدان منتظر بود،رفیقدوست شروع به درشتی کرد، آرمین [ #محسن_آرمین ] به او گفت مراقب کلامش باشد، در چمدان همسرش جواهرات و طلا و یک قوطی یک کیلویی روغن نباتی پر سکه طلا بود آقای رفیقدوست همه را داخل خودرو گذاشت و بعد از بازرسی خانه به سمت مدرسه علوی حرکت کردیم»
#امیر_حسین_ربیعی کمتر از دو‌ماه بعد در مدرسه علوی و به روایتی در زندان قصر تیرباران شد، اما هرگز تکلیف دارایی‌های ضبط شده وی توسط #محسن_رفیق_دوست مشخص نشد،این فقط یک مورد از صدها مورد موجود و‌ مستند است.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز #روز_جهانی_کارگر است ، در میان کشته شدگان راه آزادی برخی از آنان کودک کار بودند و یا در کنار تحصیل برای کمک خرج خانواده کار میکردند
این روز رو بهانه میکنیم و یادشان را گرامی میداریم
کودکان کار، شجاع و مبارز در خیابان‌ها، علیه ظلم و ستم سر برافراشتند
چشمان روشنشان، امید و آرزو در دل تاریکی، نور و فریاد شد
#آرتین_رحمانی
#امیر_حسین_بساطی
#امید_صفرزهی
#کاروان_قادرشکری
#دانیال_پابندی
#کومار_درافتاده
#محسن_محمد_پور
#محمد_اقبال_نائب_زهی
#مهدی_حضرتی
#انقلاب_آزادی_ایران

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
مادر #امیرحسین_زارع_زاده که در ۱۸سالگی با شلیک گلوله ماموران جمهوری‌اسلامی در #آبان۹۸ در ملارد کشته شد در اینستاگرام‌ نوشت: «بچه‌ام با دست قطع شده، لب تشنه، تن فلج و بدن پر از درد از دنیا رفت ولی آرمان و هدفش برای وطنش‌ هنوز در قلب و روح من هست و خواهد بود.»…
امیرحسین متولد ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۰ در شهر ملارد است.
نوجوانی که همیشه به دنبال کمک به مردم بود و در بحث‌های مربوط به جامعه نظر می‌داد.
بسیار مهربان، دلسوز، قوی و واقع‌بین. پسری خیلی صبور که مادرش را بسیار دوست داشت.
امیرحسین دیپلم خود را به تازگی کسب کرده بود و به شغل مورد علاقه‌اش، یعنی تعمیرات موبایل، مشغول بود.
با شروع اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ در ۲۵ آبان، امیرحسین نیز به جمع تظاهرات کنندگان در سرآسیاب ملارد پیوست.
مزدوران خامنه‌ای با شقاوت تمام دو گلوله برپیکر جوانش شلیک کردند. یکی به دست و دیگری به پهلو. گلوله‌ای که بر پهلو اصابت کرده بود ریه‌اش را سوراخ کرد و در نخاع نشست.
#امیر_حسین_زارع ، قطع نخاع شد. گلوله دیگر که بر دستش اصابت کرده بود بخاطر عمل ناموفق و عدم رسیدگی منجر به قطع دستش از کتف شد.
او ۴۲ روز در بیمارستان و در کما بود و در نهایت با لبی تشنه روز ۶دی۹۸ به ۱۵۰۰ شهید راه آزادی در آبان ۹۸ پیوست او تنها ۱۸ بهار را دید و پرکشید.
خانواده امیرحسین با ایستادگی در مقابل این حکومت و دیکتاتور خون‌خوار با قاتل نامیدن خامنه‌ای در تمام این سالها شجاعت امیرحسین را تکثیر کرده‌اند.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مادر امیرحسین زارع‌زاده، از کشته‌شدگان ⁧ #آبان_خونین_۹۸ ⁩ در آستانه سالگرد شهادت فرزندش: «دادخواهم و دنبال قاتل پسرم هستم.»
‏امیرحسین زارع‌زاده، ۱۹ساله و ساکن شهرستان ملارد، ۲۷ آبان ماه ۹۸ در سرآسیاب ملارد هدف اصابت دو گلوله قرار گرفت.

‏مادر شهید ⁧ #امیر_حسین_زارع_زاده ⁩ : ⁧ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم ⁩ ، این جوان‌ها چه گناهی داشتند همه آن‌ها را با ۲ تا گلوله با ۵ تا گلوله زدند.

‏من فقط یک ⁧ #دادخواهم ⁩، من فقط دنبال قاتل پسرم هستم. من از چیزی نمی‌ترسم، این‌ها چه زنگ بزنند به ما چه بیایند ما را ببرند چه بیایند ما رو بکشند من از هیچ چیز نمی‌گذرم. نه می‌بخشیم نه فراموش می‌کنیم».
‏⁧ #مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است ⁩ ⁧ #آبان_ادامه_دارد ⁩ ⁧ #آبان_پایان_ناپذیر_ایران

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / پاسخ کوبنده مادر قهرمان شهید #آبان۹۸ #امیر_حسین_زارع زاده به #معصومه_ابتکار : اگه آمریکا بده و ظالمه بچه هاتون اونجا چه غلطی میکنن؟
با پول ملت ایران بچه هاتون رو فرستادید بهترین نقاط دنیا زندگی میکنن
ولی بچه های ما رو فرستادید زیر خاک ...
تو یکی از قاتلین بچه های آبانی…
#معصومه_گمشو #مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است ٓبان_خونین_۹۸ ٓبان_پایان_ناپذیر_ایران

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایران_بریفینگ / مادر #امیرحسین_زارع‌زاده در پاسخ به تهدید مامور امنیتی که از او می‌خواهد عکسی منتشر نکنید!
#امیر_حسین_زارع_زاده نوجوان ۱۸ ساله‌ای است که در #آبان۹۸ به ضرب گلوله مستقیم از ناحیه سر و سینه به قتل رسیده است.
#مردم_را_میکشند_زبانشان_هم_دراز_است ٓبان_خونین_۹۸ ٓبان_پایان_ناپذیر_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
سالگرد جوانی شجاع و بی ادعا است ،که بسیاری حتی نامش را هم نشنیده‌اند، حوانی که حتی دوستان و خانواده‌اش هم نمی‌دانستند چه شیردلی است. ‏از زمان قتل مهسا امینی هر شب در محله‌های مشهد شعار نویسی می‌کرد، طوری که دست خط او را شناخته بودند،او تنها و یکنفری هر شب…
🔖بسیاری حتی نامش را هم نشنیده‌اند، جوانی که حتی دوستان و خانواده‌اش هم نمی‌دانستند چه شیردلی است.
‏از زمان قتل مهسا امینی هر شب در محله‌های مشهد شعار نویسی می‌کرد، طوری که دست خط او را شناخته بودند،او تنها و یکنفری هر شب تمام طول یک خیابان و محله را شعار می‌نوشت و تنها یک شعار:«خامنه‌ای ضحاک می کشیمت زیر خاک».
‏در آخر برای او در خیابانها کمین می‌گذارند.
‏شنبه ۲۸ آبان در بلوار پیروزی مشهد حدود ده بسیجی، او را گیر می‌اندازند، فرار می‌کند به پایش تیر می‌زنند و بر زمین می‌افتد،با همان حال در حالی که پایش خونریزی داشت آنقدر با باتوم بر سرورویش می‌زنند که بیهوش می‌شود، گمان می کنند که جان سپرده ،در کنار کلانتری هفت تیر مشهد او را می‌اندازند و می‌روند .
‏سرباز کلانتری او را می بیند و به داخل کلانتری می‌برندش، ⁧
#امیر_جواد_اسعد_زاده ⁩ کمی بعد بهوش می‌آید، او هنوز توان صحبت کردن داشته است .
‏در کلانتری برایش پرونده درست می‌کنند و در حالی که خونریزی داشته و تمام صورتش زخمی ضربات باتوم بوده او را به بیمارستان نمی‌برند و بازداشتش می‌کنند، تقریبا ۲ ساعت بعد حال امیرجواد خراب میشود و از هوش می‌رود و مأمورین امیرجواد را به نزدیک‌ترین بیمارستان آن منطقه که بیمارستان قلب جوادالائمه واقع در بلوار هنرستان است می‌برند. در این زمان ساعت تقریبا ۵ صبح است.
‏زمانی که امیرجواد معاینه می‌شود پزشکان متوجه می‌شوند که به دلیل تروما مغزی و ضربه به جمجمه و خونریزی شدید امیرجواد فوت کرده است.
‏به کلانتری هفت تیر اطلاع داده میشود که متهمشان فوت کرده، پرسنل کلانتری نگران می‌شوند بلافاصله یک عده با لباس شخصی به بیمارستان مراجعه می‌کنند و همان ساعت ۵ صبح جناره امیرجواد را با خودشون می‌بردند.
‏فردای همان روز ساعت ۱۲ ظهر به خانواده اش خبر می دهند که تا نیم ساعت دیگر بهشت جوادالائمه مشهد باشند، پسرشان فوت شده و قرار است به خاک سپرده شود…
‏دو نفر شاهد ضرب و شتم
امیر و تیرزدن بسیجی ها به پایش و رهاکردنش در کنار کلانتری بوده اند،بعدها به خانواده امیر مراجعه می کنند و شهادت می دهند، پرونده در دادسرای نظامی مشهد تشکیل می شود،سه ماه بعد دادستان نظامی مشهد به دلیل شناسایی نشدن ضاربان پرونده را مختومه اعلام می کند.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اکنون که خبر سرنگونی هلیکوپتر حامل ابراهیم رئیسی و چند تن دیگر از کارگزاران جمهوری اسلامی منتشر شده است، بجاست که مروری داشته باشیم بر جنایات او؛ در قالب مجموعه اخباری که طی سه سال گذشته آن را منتشر کرده بودیم:
ابراهیم رئیسی که در نشست خبری خود در پاسخ به سوال یک خبرنگار ژاپنی درباره «۱.۵ میلیارد دلار پول بلوکه‌شده» ایران در این کشور گفته بود جمهوری اسلامی به دنبال آزاد کردن منابع خود در کشورهای دیگر است، بعد از چند دقیقه حرفش را تغییر داد و گفت: «پول بلوکه‌شده فقط در کره جنوبی داریم.»
در روزهای گذشته #امیر_عبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز اعلام‌کرده بود دیگر هیچ پول بلوکه شده‌ای دیگر نداریم، گفته‌ای که بسیاری از جمله همتی رئیس سابق بانک مرکزی در دولت حسن روحانی آن را رد کرده است.
#پولهای_بلوکه_شده #تحریمهای_آمریکا

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بیش از ۷۰ کودک در جریان خیزش سراسری جان شیرینشان را از دست دادند که یکی از آن‌ها امیرحسین بساطی است.
امیر حسین در ۱۵ سالگی، در اوج تنهایی در خیابان جان داد.
او روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، برای خرید دفتر نقاشی و مداد رنگی از خانه بیرون زد و در خیابان سپهر کرمانشاه به معترضان پیوست، اما با شلیک مستقیم مأموران امنیتی به سینه‌اش، دیگر هیچ‌گاه به خانه بازنگشت.
خانواده #امیر_حسین_بساطی ، یک هفته در بیمارستان‌ها، پرشکی قانونی و حتی در زندان‌ها در پی او بودند، اما پیکر او را نیروهای امنیتی مطابق معمول دزدیده بودند، تا اینکه فیلمی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که امیر حسین را غرق در خون نشان می‌داد.
در آن‌جا بود که بالاخره امیرحسین پیدا شد، اما پیکرش در زندان‌ نهادهای امنیتی محبوس بود و برای تحویل جنازه او ۹۰ میلیون تومان پول گلوله طلب کرده بودند، در روزی که خانواده با فروش خودرویشان پول گلوله‌هایی که فرزندشان را به قتل رسانده بود تامین کردند ، باز نیروهای امنیتی شرط کردند حق ندارید او را در کرمانشاه دفن کنید و‌ باید او در روستای حسن‌آباد شاه‌آباد در شصت کیلومتری زادگاهش دفن شود، پول را گرفتند و فردایش پیکر با سه مامور مسلح در آمبولانس نیروی انتظامی با ادعای غسل داده شده و‌نماز خوانده شده به قبرستان روستای شاه آباد آورده شد و بدون آنکه خانواده اجازه داشته باشند برای آخرین بار عزیزشان را ببینند به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز روز جهانی منع کار کودکان است.
در میان شهیدان راه آزادی برخی از آنان کودک کار بودند و یا در کنار تحصیل برای کمک خرج خانواده کار میکردند
این روز رو بهانه میکنیم و یادشان را گرامی میداریم

کودکان کار، شجاع و مبارز در خیابان‌ها، علیه ظلم و ستم سر برافراشتند

چشمان روشنشان، امید و آرزو در دل تاریکی، نور و فریاد شد
#آرتین_رحمانی
#امیر_حسین_بساطی
#امید_صفرزهی
#کاروان_قادرشکری
#دانیال_پابندی
#کومار_درافتاده
#محسن_محمد_پور
#محمد_اقبال_نائب_زهی
#مهدی_حضرتی
#خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #انقلاب_آزادی_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۱۲ ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان است.
هدف این روز افزایش سرمایه‌گذاری در سیستم‌ها و طرح‌های حمایت اجتماعی برای پایان دادن به کار کودکان است با این شعار: عدالت اجتماعی برای همه، پایان دادن به کار کودکان.
#کودکان_کار در ایران و‌ بخصوص در شهرهای بزرگی همچون تهران در باندهای مافیایی بکار گرفته می‌شوند که در پاره‌ای از آنها رد پای سپاه پاسداران دیده شده .
سپاه پاسداران‌نه تنها از جنبه‌های اقتصادی از این کودکان سوء استفاده می‌کند بلکه از آنها به عنوان #جاسوس و #خبرچین نیز استفاده می‌کند.
امروز روز جهانی منع کار کودکان است.
اما در میان جان باختگان را آزادی از دی ماه ۱۳۹۶ تا اعتراضات ۱۴۰۱ بیش از ۱۰۰ کودک‌کشته شده‌اند که از این میان ۴۷ تن از آنان کودک کار بودند و یا در کنار تحصیل برای کمک خرج خانواده کار میکردند
این روز رو بهانه میکنیم و یادشان را گرامی میداریم
کودکان کار، شجاع و مبارز در خیابان‌ها، علیه ظلم و ستم سر برافراشتند، چشمان روشنشان، امید و آرزو در دل تاریکی، نور و فریاد شد
#آرتین_رحمانی
#امیر_حسین_بساطی
#امید_صفرزهی
#کاروان_قادرشکری
#دانیال_پابندی
#کومار_درافتاده
#محسن_محمد_پور
#محمد_اقبال_نائب_زهی
#مهدی_حضرتی
از مشهورترین آنها هستند، اما محسن محمدپور که یکی از صدها قربانی آبان بود، نماد مظلومیت کودکان کار و نماد کودکان قربانی شده در جمهوری اسلامی است.
محسن ۱۶ ساله دانش آموز اهل خرمشهر بود
وی با کارگری بنایی ساختمان و همچنین جمع آوری زباله بازیافتی در تامین زندگیشان به خانواده اش کمک میکرد
محسن از این دنیا تنها درد و رنج و کوله باری از آرزوهای نرسیده با خود برد
در۲۵ آبان۹۸ با ضرب و شتم وحشیانه مزدوران #خامنه_ای_کودک_کش به سرش به کما رفت و پس از ۴ روز جاودانه شد.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
🔖بسیاری حتی نامش را هم نشنیده‌اند، جوانی که حتی دوستان و خانواده‌اش هم نمی‌دانستند چه شیردلی است. ‏از زمان قتل مهسا امینی هر شب در محله‌های مشهد شعار نویسی می‌کرد، طوری که دست خط او را شناخته بودند،او تنها و یکنفری هر شب تمام طول یک خیابان و محله را شعار می‌نوشت…
خواهر #امیر_جواد_اسعدزاده ، جان‌باخته خیزش سراسری ۱۴۰۱ با انتشار این تصویر از برادرش نوشت: «این مسجد امیرالمومنین هست؛ مشهد، بلوار پیروزی، پیروزی ۴۵
جایی که توی زیرزمینش اینقدر برادرم را کتک زدند که استخونهای بدنش تیکه تیکه شد و‌جلوی چشم روحانیش بدن بی‌جان برادرمو ازش خارج کردن.
این مسجد که قدم به قدمش آلوده به خون هست، امروز شعبه اخذ رأی شده؛ ننگ بر ما اگر لحظه‌ای منافعمون بر فکر جوون‌هایی که ظالمانه برای آزادی از دست دادیم، غالب بشه»
#دادخواهی #رای_بی_رای

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
مشهور ترین قتل و شرارت رفیقدوست قتل یک پاسبان است که او مدعی است از مدیران ساواک بوده و در کتابش شرح دقیق که چگونه فردی که یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده که در همان زمان تصمیم به قتل او گرفته: «یک‌شبی که به‌شدت باران می‌آمد، شاید…
محمود علیزاده طباطبایی که این روزها وکالت خانواده هاشمی و بسیاری از زندانیان اصلاح طلب را برعهده دارد از همافران انقلابی آن روزها و از آجودان‌های ستاد نیروی هوایی بوده که در خاطرات خود می‌گوید:« آقای باقرزاده اطلاع داد که قرار است ربیعی را بازداشت کنند اما شنیده او در ستاد با تعداد زیادی محافظ و مسلسل و تفنگ قصد مقاومت دارد، من به ایشان گفتم لازم نیست می‌روم و تیمسار را با خودم می‌آورم گروه ضربت.
دفتر تیمسار در ستاد بود و من آن روزها در دوشان تپه بودم، رفتم و دیدم خبری از محافظ و مسلسل و تفنگ نیست و فقط آجودان ایشان حضور دارد. گفتم می‌خواهم تیمسار را ببینم. ایشان به داخل دفتر تیمسار رفتند و بعد از هماهنگی من را به داخل راهنمایی کردند. بعد از ورود ادای احترام نظامی کردم و گفتم تیمسار احتمالا از گروه ضربت با شما تماس گرفته‌اند و آمده‌ام شما رو ببرم.
تیمسار از روی صندلی بلند شد و نگاهی به دیوار اتاق که عکس فرماندهان نیروی هوایی شاهنشاهی از ابتدای تاسیس روی آن نصب بود کرد و سپس رو به من کرد و گفت: سرکار همافر، ما که تمام شدیم و نیروی هوایی به دست شما افتاد این فرماندهان خائن نبودند و برای خشت خشت نیروی هوایی زحمت کشیدند شما خرابش نکنید. سپس بدون کلامی دیگر از اتاق خارج شد و با هم سوار لندرور شدیم و به گروه ضربت که قصرفیروزه بود رسیدیم آقای باقرزاده و رفیقدوست آماده بودند»
از اینجا به بعد را در خاطرات #محمد_علی_باقرزاده[رئیس گروه ضربت نیروی هوایی ارتش] می‌توان یافت:«#علیزاده_طباطبایی از همافران انقلابی لجستیکی بود، ربیعی را آوردند، مسلح بود به من که رسید کلتش را تحویل داد لبخندی زد و گفت کجا باید برویم؟ گفتم اول منزلتان،به خانه‌اش که رسیدیم همسرش با چمدان منتظر بود،رفیقدوست شروع به درشتی کرد،آرمین [ #محسن_آرمین ] به او گفت مراقب کلامش باشد،در چمدان همسرش جواهرات و طلا و یک قوطی یک کیلویی روغن نباتی پر سکه طلا بود آقای رفیقدوست همه را داخل خودرو گذاشت و بعد از بازرسی خانه به سمت مدرسه علوی حرکت کردیم»
#امیر_حسین_ربیعی کمتر از دو‌ماه بعد در مدرسه علوی و یا زندان قصر تیرباران شد، اما هرگز تکلیف دارایی‌های ضبط شده وی توسط #محسن_رفیق_دوست مشخص نشد،این فقط یک مورد از صدها مورد موجود و‌ مستند است.
بهرروی #محسن_رفیقدوست در ماه‌های ابتدایی انقلاب تبدیل می‌شود به یکی از امین‌ترین و نزدیکترین فرد متصل به شورای انقلاب .
ادامه دارد…

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔖محمود علیزاده طباطبایی که این روزها وکالت خانواده هاشمی و بسیاری از زندانیان اصلاح طلب را برعهده دارد از همافران انقلابی آن روزها و از آجودان‌های ستاد نیروی هوایی بوده که در خاطرات خود می‌گوید:« آقای باقرزاده اطلاع داد که قرار است ربیعی را بازداشت کنند اما شنیده او در ستاد با تعداد زیادی محافظ و مسلسل و تفنگ قصد مقاومت دارد، من به ایشان گفتم لازم نیست می‌روم و تیمسار را با خودم می‌آورم گروه ضربت.
دفتر تیمسار #امیرحسین_ربیعی در ستاد بود و من هم آن روزها در دوشان تپه بودم، رفتم و دیدم خبری از محافظ و مسلسل و تفنگ نیست و فقط آجودان ایشان حضور دارد.
گفتم می‌خواهم تیمسار را ببینم. ایشان به داخل دفتر تیمسار رفتند و بعد از هماهنگی من را به داخل راهنمایی کردند. بعد از ورود ادای احترام نظامی کردم و گفتم تیمسار احتمالا از گروه ضربت با شما تماس گرفته‌اند و آمده‌ام شما رو ببرم.
تیمسار از روی صندلی بلند شد و نگاهی به دیوار اتاق که عکس فرماندهان نیروی هوایی شاهنشاهی از ابتدای تاسیس روی آن نصب بود کرد و سپس رو به من کرد و گفت: سرکار همافر، ما که تمام شدیم و نیروی هوایی به دست شما افتاد این فرماندهان خائن نبودند و برای خشت خشت نیروی هوایی زحمت کشیدند شما خرابش نکنید. سپس بدون کلامی دیگر از اتاق خارج شدیم و با هم سوار لندرور شدیم و به گروه ضربت که در قصرفیروزه بود رسیدیم آقای باقرزاده و رفیقدوست آماده بودند»
از اینجا به بعد را در خاطرات #محمد_علی_باقرزاده می‌توان یافت:«#علیزاده_طباطبایی از همافران انقلابی لجستیکی بود، ربیعی را آوردند، مسلح بود به من که رسید کلتش را تحویل داد لبخندی زد و گفت کجا باید برویم؟ گفتم اول منزلتان،به خانه‌اش که رسیدیم همسرش با چمدان منتظر بود،رفیقدوست شروع به درشتی کرد، آرمین [ #محسن_آرمین ] به او گفت مراقب کلامش باشد، در چمدان همسرش جواهرات و طلا و یک قوطی یک کیلویی روغن نباتی پر سکه طلا بود آقای رفیقدوست همه را داخل خودرو گذاشت و بعد از بازرسی خانه به سمت مدرسه علوی حرکت کردیم»
#امیر_حسین_ربیعی کمتر از دو‌ماه بعد در مدرسه علوی و به روایتی در زندان قصر تیرباران شد، اما هرگز تکلیف دارایی‌های ضبط شده وی توسط #محسن_رفیق_دوست مشخص نشد،این فقط یک مورد از صدها مورد موجود و‌ مستند است.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
امیر جوادی فر ۲۴ ساله متولد ۱۳۶۳ ترانه سرا و هنرمند دانشجوی دانشگاه قزوین بود که در روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ بازداشت و به زندان اوین منتقل و سپس در زندان کهریزک بعد از شکنجه های وحشیانه در اثر شدت شکنجه های دژخیمان روز ۲۳ تیر به شهادت رسید .
وی پیش از دستگیری از ناحیهٔ دست و بینی و گردن مجروح شده بود.یک شب در بیمارستان فیروزگر بستری شد و روز بعد از سوی حراست بیمارستان تحویل پلیس پیشگیری داده شد که در نهایت به کهریزک منتقل و در آنجا شکنجه شد تا درگذشت.
این خبر را برای نخستین بار روزنامهٔ اعتماد منتشر ساخت، اولین واکنش فرماندهان نیروی انتظامی از جمله سردار رادان نه تنها تکذیب این قتل بلکه بطور کل تکذیب وجود فردی به نام #امیر_جوادی_فر هست.
#احمد_رضا_رادان هم اکنون فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی است.
#اردوگاه_مرگ_کهریزک #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محمد کامرانی جوان ۱۸ ساله‌ای بود که یکی دیگر از قربانیان #بازداشتگاه_کهریزک است که در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ در جریان تظاهرات ۱۸ تیر ۱۳۸۸ در نزدیکی میدان ولی‌عصر تهران دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت، او متحمل شکنجه‌های بسیاری شده بود اما به بیمارستان منتقل نشد تا این بازداشتگاه تخلیه و پس از انتقال به زندان اوین، به دلیل جراحت‌های وارده به بیمارستان لقمان منتقل شد و سپس توسط خانواده‌اش به بیمارستان مهر منتقل شد که متاسفانه به دلیل شدت جراحات، ساعاتی بعد در روز پنجشنبه ۲۵ تیرماه درگذشت.

حمید حجارها یکی از بازداشت‌شدگان و شاهدان بازداشتگاه کهریزک‌است.
وقتی او در کهریزک بود، #امیر_جوادی_فر را با وضعیت جسمی بدی که داشت، کشان‌کشان نزد پزشک وظیفه کهریزک برده ، حمید حجارها همچنین از نزدیک با #محمد_کامرانی همصحبت شده بود: «ما قبل از اینکه به کهریزک برویم توی میدان انقلاب وقتی در پلیس پیشگیری بودیم، محمد همان جا با من صحبت کرد و ما آنجا با هم آشنا شدیم که آنجا به من گفت من کنکور پزشکی دارم. چون پدر من نظامی است من به او گفتم احتمال دارد پدر من بیاید دنبال من. محمد گفت اگر پدرت آمد دنبالت بگو یک فکری هم برای من بکند چون برای کنکور خیلی زحمت کشیدم.
خانواده محمد کامرانی همه جا دنبال محمد می‌گردند تا ببینند او که روز ۱۸ تیر از خانه بیرون رفته چرا تا کنون به خانه برنگشته است. آنها نام محمد کامرانی را سرانجام در پلیس امنیت تهران پیدا می‌کنند. اما آنجا کسی پاسخگو نیست. علی کامرانی پدر محمد به یکی از دوستان دوران دبیرستانش که حالا در نهادهای امنیتی ایران مشغول به کار شده است، زنگ می‌زند و از او یاری می‌خواهد،او به گفته خودش حکم آزادی محمد را می‌گیرد و ۲۴ تیر ماه راهی اوین می‌شود تا فرزندش را به خود به خانه بیاورد. اما آنجا اثری از محمد نیست. محمد کامرانی بعد از رفتن به حمام دیگر به بند بازنگشت بلکه به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.خانواده محمد وارد بیمارستان لقمان می‌شوند، مادر تاب دیدن فرزندی که با زنجیر به تخت بسته شده است را ندارد.
محمد کامرانی علی رغم اینکه در کما بود روی تخت بیمارستان او را با زنجیر بسته بودند به تخت. خانمی که آنجا پرستار است می‌گوید ببریدش جای دیگر، دوست امنیتی‌شان برگه آزادی اورا نشان می‌دهد همان ساعت اورا با آمبولانس به بیمارستان مهر می‌برند اما دیگر کاراز کار گذشته و محمد جان می‌بازد.
#علیه_فراموشی #اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
‏‌‎#ایران_بریفینگ / پس از چند روز انتشار اخبار تأییدنشده از مرگ #حسن_زارع_دهنوی، معروف به #قاضی_حداد در شبکه‌های اجتماعی، وکیل او این خبر را تأیید کرد. به گفته محمد اصلانی، قاضی حداد دو روز پیش بر اثر بیماری کرونا در بیمارستان گاندی تهران درگذشت و قرار است…
#محمد_کامرانی، برای آزمون کنکور آماده می‌شد اما در # خرداد ۸۸ بازداشت و در #بازداشتگاه_کهریزک زیر #شکنجه #وحوش_خامنه_ای به قتل رسید.
حمید حجارها یکی از بازداشت‌شدگان و شاهدان بازداشتگاه کهریزک‌است، وقتی او در کهریزک بود، #امیر_جوادی_فر را با وضعیت جسمی بدی که داشت، کشان‌کشان نزد پزشک وظیفه کهریزک برده ، حمید حجارها همچنین از نزدیک با #محمد_کامرانی همصحبت شده بود: «ما قبل از اینکه به کهریزک برویم توی میدان انقلاب وقتی در پلیس پیشگیری بودیم، محمد همان جا با من صحبت کرد و ما آنجا با هم آشنا شدیم که آنجا به من گفت من کنکور پزشکی دارم. چون پدر من نظامی است من به او گفتم احتمال دارد پدر من بیاید دنبال من. محمد گفت اگر پدرت آمد دنبالت بگو یک فکری هم برای من بکند چون برای کنکور خیلی زحمت کشیدم.
خانواده محمد کامرانی همه جا دنبال محمد می‌گردند تا ببینند او که روز ۱۸ تیر از خانه بیرون رفته چرا تا کنون به خانه برنگشته است. آنها نام محمد کامرانی را سرانجام در پلیس امنیت تهران پیدا می‌کنند. اما آنجا کسی پاسخگو نیست. علی کامرانی پدر محمد به یکی از دوستان دوران دبیرستانش که حالا در نهادهای امنیتی ایران مشغول به کار شده است، زنگ می‌زند و از او یاری می‌خواهد،او به گفته خودش حکم آزادی محمد را می‌گیرد و ۲۴ تیر ماه راهی اوین می‌شود تا فرزندش را به خود به خانه بیاورد. اما آنجا اثری از محمد نیست. محمد کامرانی بعد از رفتن به حمام دیگر به بند بازنگشت بلکه به خاطر وخیم شدن وضعیت جسمی‌اش به بیمارستان منتقل شد.خانواده محمد وارد بیمارستان لقمان می‌شوند، مادر تاب دیدن فرزندی که با زنجیر به تخت بسته شده است را ندارد.
محمد کامرانی علی رغم اینکه در کما بود روی تخت بیمارستان او را با زنجیر بسته بودند به تخت. خانمی که آنجا پرستار است می‌گوید ببریدش جای دیگر، دوست امنیتی‌شان برگه آزادی اورا نشان می‌دهد همان ساعت اورا با آمبولانس به بیمارستان مهر می‌برند اما دیگر کاراز کار گذشته و محمد جان می‌بازد.
#علیه_فراموشی #اردوگاه_مرگ_کهریزک

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing