ایران بریفینگ
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
تصویری از جاویدنام #مهدی_صالحی_پور از جانباختگان انقلاب ایران در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که در حین رفتن به آرامستان بهشت سکینه کرج، جهت شرکت در مراسم چهلم جاویدنام #حدیث_نجفی میگوید: «در مسیر انقلاب بسر میبریم، خدا وکیلی اگر شهید شدم، حتما همین آهنگ…
ویدیویی از جاویدنام #مهدی_صالحی_پور در شبکههای اجتماعی ایران بریفینگ منتشر شده است که وی ساعتی قبل از به قتل رسیدنش در ضبط خودروی وانتش یک موزیک در حال پخش است و. در حین رفتن به آرامستان بهشت سکینه کرج،جهت شرکت در مراسم #چهلم_حدیث_نجفی میگوید: «در مسیر انقلاب بسر میبریم، خدا وکیلی اگر شهید شدم، حتما همین آهنگ رو بذارید.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
#ایران_بریفینگ / جنایتی دیگر توسط رژیم منفور و آدمکش خامنه ای: مهدی کرم آشتیانی جانباز ۶۸ درصد و کارمند شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، روز ۹مهر وقتی که دانشگاه علم وصنعت صحنه تظاهرات دانشجویان بوده است، ازداخل خودروی سواری خود (مگان) شروع به بوق زدن و تشویق دانشجویان…
وی اوایل مهر ماه توسط ماموران سرکوبگر خامنهای در تهران ربوده شده و اطلاعی از او در دست نبود، در حالی که زیر شکنجه این جنایتکاران به قتل رسیده بود.
#مهدی_کرم_آشتیانی روز نهم مهر ماه شبی که دانشگاه علم و صنعت صحنه قیام دانشجویان بود، توسط ماموران سرکوبگر مستقر مقابل دانشگاه در داخل خودروی شخصی خود محاصره شده بود.
ماموران با محاصره او اقدام به تیراندازی و شکستن شیشههای خودرو میکنند.
این جانباز جنگ با شلیکهای متوالی و همچنین شلیک به لاستیک خودرو متوقف و در حالی که بر اثر اصابت گلوله زخمی شده، بازداشت میشود.
همسر و فرزندان مهدی کرم آشتیانی نیز از سرنوشت او اطلاعی نداشتند.
در حالی که بستگان این جانباز جنگ وابسته به حکومت هستند، با تهدید و فشار، اجازه هیچ اطلاعرسانی به خانواده وی را نداده بودند.
مهدی کرم آشتیانی در حالی که مسافران اتوبوس را پیاده کرده بود تلاش کرد از دست ماموران فرار کند که خودرویاش را به گلوله میبندند. ظاهرا او به شدت زخمی و سپس ربوده میشود، اما از آن روز به بعد هیچکس اطلاعی از سرنوشت مهدی کرمآشتیانی نداشت.
خانواده پیگیریهایی انجام دادند، به زندان اوین مراجعه کردند اما به آنها گفته شد اگر خبری شد با آنها تماس گرفته خواهد شد.
خانواده در نهایت پس از گذشت نزدیک به ۱۰۰ روز بالاخره با وساطت یکی از فرماندهان ارشد سپاه مطلع میشوند که مهدی کشته شده و برای دریافت پیکرش باید به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند.
بعد از مراجعه متوجه میشوند که صورتش پر از ساچمه است و پیکر مهدی به دلیل در سردخانه نگهداری نشدن از بین رفته و چشمانش نیز تخلیه شده است.
مهدی کرم آشتیانی جانبار ۶۸ درصد اعصاب و روان جنگ تحمیلی بود و سه فرزند دختر دارد.
صدام نتوانست مهدی کم سن را در جنگ بکشد اما جمهوری اسلامی بطرزی وحشیانه او را بقتل رساند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#حمید_گلی توسط دستهجات موتوری لباس شخصی وابسته به سپاه پاسداران مورد حمله قرار میگیرد و پس از ضربات متعدد باتوم در کنار خیابان دچار شکستگی جمجمه میشود و ساعاتی پس از انتقال به بیمارستان تجریش ابتدا به کما میرود و سپس به دلیل شدت جراحات وارده جان خود را از دست داده است.
براساس برگه پزشکی قانونی ، علت مرگ آقای گلی را “صدمات مغزی (خونریزی مغزی و شکستگی جمجمه) بر اثر اصابت جسم سخت” عنوان کرده و تاریخ فوت وی را پنجم آبانماه ١٤٠١ اعلام کرده است.
پیکر حمید گلی به سنندج منتقل و شبانه بدون حضور مردم در بهشت محمدی به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این جملات آخرین پست وبلاگ ستار بهشتی، وبلاگ نویس ایرانی، در ۸ آبان ۱۳۹۱ است، او در وبلاگ خود مطالب و خبرهایی درباره زندانیان سیاسی و موارد نقض حقوقبشر در ایران منعکس میکرد.
جنایتکاران #پلیس_فتا ۹ آبان او را بازداشت کردند و ۱۳ آبان در اتاق بازجویی زیر ضربات باتوم و لگد او را به قتل رساندند.
پرونده بازداشت و قتل جانکاه #ستار_بهشتی نمونه بارز جنایت روزمرهای است که جمهوری اسلامی علیه شهروندان ایرانی انجام میدهد،اگرچه بسیاری از آنها منجر به مرگ میشود اماتعداد بسیار کمی از آنها رسانهای شدهاند و ما از آنها مطلع میشویم.
ستار در ۹ آبان ۱۳۹۱، پلیس فتا در خانه مادریاش در رباط کریم بدون ارایه حکم و با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» از طریق شبکههای اجتماعی بازداشت شد، او در مدت بازجویی به شدت مورد شکنجه قرار گرفت تا اینکه در ۱۳ آبانماه همان سال بر اثر خونریزی ریه، کبد و مخچه کشته شد.
#گوهر_عشقی ، مادر ستار، درتمام این سالها دادخواه خون پسرش بوده و با رسانهای کردن علت کشتهشدن پسرش علیرغم فشارهای فراوان و بازداشت، دست از مبارزه برنداشته است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#محمد_قائمی_فر دروازهبان تیم فوتبال امین دزفول بود که پس از مرگش پیکر او به خانوادهاش داده نشد، ۱۴ آبان به خانواده مرگ او را اعلامکردند و فردایش ساعت ۵ صبح تنها با حضور نیروهای امنیتی و فرماندار شهر دزفول به خاک سپرده شد و ساعاتی پس از دفن مخفیانه به خانواده وی محل مزار اورا اطلاع دادند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
«قرار بود ۸۰ سال عمر کنم اما
تو ۱۸ سالگی تو راه آزادی کشته شدم
قول بده بجای منم آزاده زندگی کنی …
پسر ایران نیما نوری»
نیما، تکفرزند، ۱۸ ساله خانواده بود، که برای شرکت در مراسم #چهلم_حدیث_نجفی در حالی که عازم آرامستان بهشت سکینه کرج بود با شلیک دو گلوله به جناغ سینه و ران پایش توسط نیروهای بسیج کشته شد.
نیما ابتدا به درمانگاه وصال کرج منتقل شد. اما پس از آن بهدلیل خونریزی زیاد به بیمارستان مدنی منتقل شد و همان روز در آنجا درگذشت.
«… پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را منصرف کنند که به اعتراضات نرود. اما او گوش نمیکرد و به تجمعات میپیوست. حتی یک روز به خانه که بازگشت پایش توسط نیروهای جمهوری اسلامی تحت ضربات باتوم قرار گفته بود و چند روز به سختی راه میرفت. بالاخره در روز چهلم حدیث نجفی و پارسا رضادوست به پدرش گفت میخواهم بروم اعتراضات. باز هم خانوادش اصرار داشتند که او را منصرف کنند. اما نیما تصمیم قطعی داشت که برود. نزدیکی بهشت سکینه که بودند ترافیک و راه بندان شده بود. همانجا نیما به پدرش گفت تو برو من پیاده میروم. شب اون روز به خانواده نوری زنگ زدند که فرزندتان فوت شده...»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نسرین در سال ۱۳۸۹ به علت درگیری با گشت ارشاد یک هفته زندان و با وثیقه آزاد شده بود و دو سال ممنوعالخروج بود.
او پس از فارغالتحصیلی دور از خانواده و تنها در تهران زندگی و مشغول به کار بود.
#نسرین_قادری در جریان خیزش سراسری فعالیت بسیاری داشت.
روز ۱۳ آبان ۱۴۰۱، ماموران لباس شخصی که بعدها کشف شد از قرارگاه ثارالله سپاه تهران آمدهاند به زور وارد منزلش میشوند و احتمالا با مقاومت شدید او دربرابر ربودهشدن مواجه و درگیری رخ میدهد و ضربات شدیدی به سرش و ضربه مغزی وارد میشود.
نیروهای امنیتی سپاه تهران پس از کشتن نسرین، خانه را مرتب و حادثه را چنان صحنهسازی میکنند که او بر اثر تشنج فوت کرده است، اما در این سناریوسازی کذایی، آنها تمام لوازم الکترونیکی نسرین را ضبط میکنند.
برادر نسرین، که پس از بیپاسخ ماندن تماسهایش نگران میشود و به خانهاش میآیدوبا پیکر بیجان خواهرش روبه رو میشود.
او به اورژانس اطلاع میدهد اما بعد از انتقال به یکی از بیمارستانهای تهران اعلام میشود که جان سپرده است.
نسرین قادری در ۱۵ آبان ۱۴۰۱ در حالی که جمهوری اسلامی معتقد بود او به مرگ عادی از دنیا رفته است اما از تهران تا مریوان آمبولانس حامل پیکرش را اسکورت کرد و در مریوان نیز با شمار قابل توجهی از ماموران امنیتی حضور داشتند به خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
عاشق ایران بود و به دنبال آزادی ایران. همان جوانی که در دفترچه یادداشتش سرود ای ایران را نوشته بود و جوانان نوشهری وقتی بر مزارش جمع شدند همان سرود را به یادش همخوانی کردند.
مهندس حسینعلی کیا در تظاهرات اعتراضی روز ۳۰شهریور ۱۴۰۱ جوان نوشهری که خود را سپر #حنانه_کیا قرار داد تا اوکشته نشود اما هم خود گلوله خورد هم حنانه و هر دو با گلوله مستقیم مزدوران خامنهای به قتل رسیدند
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جاویدنام #رضا_شهپرنیا تا ساعتی قبل از کشته شدنش در کنار خواهرش بوده، او حوالی ساعت ۱۹ ،۲۹ شهریور ۱۴۰۱ از خواهرش جدا میشود و با جمعیت معترض همراه میشود، ساعتی بعد در حالیکه بر روی یک سطل زباله ایستاده بود و شعار میداد،از فاصله نزدیک مورد اصابت بیش از صد گلوله ساچمهای قرار گرفتهاست. آثار گلوله در اعضای مختلف بدن او از جمله چشم، دندانها، قفسه سینه دیده شدهاست.
خانواده او تا مدتی از وضعیت او بیخبر بودند. آنها برای پیگیری وضعیت او به بیمارستان و مراکز نظامی مراجعه میکنند اما موفق نمیشوند در غروب ۳۰ شهریور با دایی او تماس میگیرند تا برای شناسایی پیکر او مراجعه کند. ابتهاج عزیزی مادر رضا میگوید :«اول به من گفته بودند ۷۰، ۸۰ عدد ساچمه خورده بود اما برادرم که جسد را دیدهاست، بعداً گفت شاید ۲۰۰ عدد ساچمه توی بدن بچه خالی کرده بودند. با اجازه خودشان هم کالبد شکافی کرده، سرش را باز کرده و سینهاش را شکافته بودند.»
روز بعد نیروهای امنیتی جنازه را به آنها تحویل دادند اما از آنان خواستند که مراسم خاکسپاری را سریع انجام دهند.
در گواهی فوت رضا، علت مرگ «برخورد اجسام سخت یا تیز» ذکر شده اما در جواز دفن که پزشکی قانونی آن را صادر کرده، سه علت برای مرگ او نوشته شدهاست: «شوک خونریزی، آسیب احشای داخل قفسه سینه و شکم (ریه، قلب، کبد)، اصابت جسم پرتابهای مدور (ساچمه).»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مهسا_نجفی دختر مبارز اهل شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری، و متولد سال ۱۳۸۱ بود که در دانشگاه اصفهان زیست شناسی میخوانده است، او یکی از معترضان فعال ۱۴۰۱ بود که به طرز مشکوکی در یک میهمانی دانشجوی مسموم و جان باخته است.
طبق گفته آشنایان مهسا، او دختری شاد، بی باک و دلسوز بود که از همان روزهای ابتدایی #انقلاب_مهسا زیر نظر نهادهای امنیتی قرار گرفته بود.
پدر او در لردگان پزشک است.
او یک بار نیز در یک تصادف ساختگی، مورد سوءقصد قرار گرفته بود که به نحو معجزه آسایی توسط خواهرش جان سالم به در برده بود.
یکی از نزدیکان مهسا گفته است:«او در اعتراضات سال گذشته چه در دانشگاه و چه بیرون از دانشگاه نقش فعالی داشته و از آن جایی که دختری رزمی کار و اهل ورزش بوده، چندتن از نیروهایی امنیتی را یکبار که قصد بازداشت وی داشتند را مورد ضرب و شتم قرار داده و گریخته بود.
در طی این مدت خانواده ایشان زیر فشار نهادهای امنیتی بودند که این قتل را رسانهای نکنند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ایران بریفینگ
#ایران_بریفینگ / این عکس قلب هر انسانی را بدرد میاورد؛ همسر علیرضا خوشکار بیاتی که روز ۱۶ آذر در بلوار مرزداران تهران با شلیک مستقیم گلوله جنگی ماموران کشته شد، از زمان به خاکسپاریاش رختخوابش را کنار مزار او انداخته و همانجا خوابیده با سرد شدن هوا بستگانش…
#علیرضا_خوشکاربیاتی در شامگاه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ در بلوار مرزداران تهران در خودرو شخصی و از فاصله بسیار نزدیک از سوی ماموران موتورسواری که او را تعقیب کرده بودند هدف اصابت گلوله مستقیم قرار گرفت اما ماموران او را به جای بیمارستان به کلانتری بردند و پس از چند ساعت پیکر بیجان او را به بیمارستان منتقل کردند.
در ساعات پایانی روز ۱۶ آذر، ماموران در بلوار مرزداران تهران با موتور، خودروی علیرضا خوشکار بیاتی را تعقیب و شیشه خودروی شخصی علیرضا خوشکار بیاتی را شکسته و از فاصله بسیار نزدیک به او شلیک کردند.
او با گلوله جنگی و از فاصله نزدیک هدف قرار گرفته و گلوله پس از برخورد با دست، از ناحیه بازو وارد ریه او شده است.
یک شاهد عینی سال گذشته به ایران بریفینگ مشخصات مامور شلیک کننده به او را داد ، «ستوان یکم علیرضا نجوکی» از پرسنل نیروی انتظامی خانواده علیرضا پس از آن در دادسرای نظامی اقدامبه شکایت کردند، بازپرس این مامور را احضار و از او تحقیق کرده که چرا او را به جای انتقال به بیمارستان، به کلانتری برده و سرانجام پس از چند ساعت خونریزی شدید در کلانتری جسم بیجان او را به بیمارستان منتقل کرده است؟
این افسر نیروی انتظامی علت را نداشتن دستور از مافوقش اعلام کرده، قاتل آزاد و پرونده در حالی مختومه اعلام شده است که اصلا شلیک به علیرضا در اتهامات عنوان نشده است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صبا سعادت ۲۱ سال داشت ، او هم مثل مادر و پدر و خواهرش پزشکی را دوست داشت و میخواست در این رشته تحصیل کند. او در امارات به دنیا آمده بود و پس از چند سال زندگی در ایران به کانادا مهاجرت کرده و در آنجا تحصیل میکرد.
#صبا_سعادت همراه خواهرش سارا و مادرش دکتر شکوفه چوپاننژاد جانش را در #جنایت_سپاه_در_آسمان_تهران از دست داد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#صبا_سعادت همراه خواهرش سارا و مادرش دکتر شکوفه چوپاننژاد جانش را در #جنایت_سپاه_در_آسمان_تهران از دست داد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
السا، هشت سال داشت دختر سحرناز حقجو، برای دیدار با خانواده همراه مادرش به ایران رفته بود، #السا_جدیدی نیز از #کشته_شدگان_هواپیمای_اوکراینی در #جنایت_سپاه_در_آسمان_تهران است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
نیروهای امنیتی با فراخواندن خانواده و همسر پیمان به یکی از مراکز سپاه پاسداران به خانواده او وعده پول و حقوق ماهیانه دادند فقط برای اینکه بگویند پیمان پاسدار بوده و معترضان او را کشتهاند. پیشنهادی که خانواده رد کردند.
نزدیکانش میگویند آرزویش آزادی ایران بود میخواست «در راه خاک و آزادی مردمش شهید شود». به یکی از دوستانش گفته بود: «خوش بهحال کسی که شهید میشود.»
پیمان منبری در آخرین استوری اینستاگرامش نوشته بود: «این میشه بهترین شنبه تاریخ. اعتراض میکنیم، اعتصاب میکنیم، اصلا به قول خودشون تخریب میکنیم، اغتشاش میکنیم، کسی بخواد سر راهمون قرار بگیره، درگیر میشیم، زخمی بشیم، شهید بشیم، خیابونهای شهر رو به جهنمشون تبدیل میکنیم، تا آزادی کامل مردمم و خانوادهم و شهرم ادامه میدم.»
یک فرد نزدیک به خانواده #پیمان_منبری نحوه کشته شدن او را اینگونه شرح داده : «۱۶ مهر خیابانهای سنندج خیلی شلوغ بود. به معترضان تیراندازی میکردند.عصر پیمان از سر کار به خانه رفت. بعد با یکی از دوستهاش به اعتراضها رفت. ساعت حدودای ۶ عصر به پیمان شلیک کردند. خواهرها و برادرش یکی یکی خبردار شدند و به بیمارستان رفتند. فکر میکردند که زخمی شده. مامورها ریختند توی بیمارستان و اجازه نمیدادند حتی خانوادهش گریه کنند. مامورها پیکر پیمان را از خانواده دزدیدند،خانواده تا ساعت ۲ شب درحال عزاداری بودند. از اطلاعات بهشون زنگ زدند و گفتند که به آنجا بروند. از آنها یکسری سوال کردند و به خانواده گفتند اگه بگویند که پیمان با حکومت بوده و معترضان او را کشتند، به آنها پول زیادی میدهند و برای مادر پیمان ماهیانه حقوقی در نظر میگیرند. خانواده این پیشنهاد را قبول نکردند.»
ماموران پیکر پیمان منبری را به این شرط به خانواده تحویل دادند که نیمهشب او را دفن کنند. در همین زمان معترضان در خیابانها بودند و با فریاد زدن نام پیمان منبری به کشته شدن او اعتراض میکردند.
در گواهی فوت پیمان منبری، علت مرگ برخورد اجسام سخت یا تیز عنوان شده؛ عبارتی که در گواهی فوت بیشتر جانباختگان اعتراضات سراسری نوشته شده.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
او در باشگاه هما با حبیب خبیری کاپیتان تیم ملی، دوست بود، برادر مهشید به جرم فروش نشریه مجاهدین ، در روز ٢٢ آذر ١٣٥٩، بازداشت شد. فردای آن روز ماموران به خانه آنها میآیند و ضمن یافتن مجلات وکتابهایی که متعلق به برادر مهشید بوده او را هم بازداشت میکنند.
مهشید به یک سال زندان محکوم میشود اما پس از پایان محکومیتش وی را از زندان آزاد نکردند. او را یک ماه در قبر شکنجه کردند. این یک نوع شکنجهی ابداعی جلاد قزلحصار حاج داود رحمانی بود.
بعدها، بازجویی به او گفت: «آقای رزاقی! ورزشکار ملیپوش خوشنام!... میخواهیم تو را آزاد کنیم، فردا تو آزاد میشوی»
وفردای آن روز #مهشید_رزاقی در ۸ مرداد ۱۳۶۷ اعدام میشود، احمد برادر کوچکتر مهشید نیز به فاصلهی چند روز اعدام شد.
علیرغم تبلیغاتی که مجاهدین و همچنین رژیم کردهاند، عضویت مهشید در سازمان مجاهدین هرگز ثابت نشد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با این حال، هراس از بازتاب منفی اعدام این فوتبالیست محبوب باعث شد، برخلاف روال معمول در «اعدامهای انقلابی»، خبر محاکمه و مجازات او به مطبوعات راه نیابد، تا جایی که حتی کیهان ورزشی و دنیای ورزش، هفتهنامههای ورزشی پرتیراژ وقت، نیز از درج هر خبری دربارۀ او منع شدند.
#حبیب_خبیری از فروردین ۱۳۶۱، در حالی که پیش از هربازی در دست گرفتن عکس خمینی وعکس دسته جمعی اجباری بود اوبا مخالفتش با دست گرفتن عکس خمینی مخالفتش با نظام مستقر را در میادین ورزشی علنی کرد. در فضای خفقانزده و در میان موج اعدامهای اوائل دهۀ شصت که جمهوری اسلامی حتی از تیرباران نوجوانان هم ابایی نداشت، شجاعت و نافرمانی حبیب خبیری در این عکسِ تیمی قابل تأمل است.
اینکه حبیب از سال ۵۵ به مجاهدین خلق پیوسته بود، صحت ندارد؛ اگر چه مجاهدین خلق مدعی آن است اما او هرگز عضومجاهدین خلق نبود.
او حتی باور داشت انقلاب اسلامی «عنایت ویژه از باری تعالی» است تا حكومتی عاری از فساد برقرار شود.
بهگواهی بستگان، حبیب تا زمستان ۵۷ اطلاعات ناچیزی از گروههای سیاسی داشت و خود را صرفا انقلابی میدانست.
حبیب در زندان ماههای پرعذابی را گذراند. برخی همبندیها از کبودی کامل کمرش بر اثر ضربات کابل گفتهاند. اما دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نه تنها در رد یا تأیید شکنجۀ خبیری بلکه دربارۀ نحوۀ بازداشت، اتهامات، شیوۀ محاکمه، جلسات و جزئیات دادگاه احتمالی او هم هیچ توضیحی نداده است.
مدتها پس از اعدام حبیب، یکی از اعضای پرسشگر خانواده را به زندان اوین دعوت میکنند و فیلمی نشانش میدهند که حبیب و سه زندانی دیگر انزجار خود را نسبت به سازمان مجاهدین خلق اعلام میکنند.
جمهوری اسلامی تاکنون فیلم ضبطشده از خبیری را پخش نکرده است؛ فیلمی که بر ابهامات خانوادۀ او افزوده و دلیل اعدام حبیب را همچنان معمایی بدون پاسخ میدانند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیکر نیمه جان او را بر پرایدی سوار و به بیمارستان میرسانند ، دقایقی بعد راننده پراید موبایل ناصر را در عقب ماشین مییابد و تماس میگیرد با منصور برادر ناصر…
#ناصر_رضایی (زادهٔ ۱۳۶۲ در قروه ) شاعر بود، روی سنگقبر ناصر، شعری از احمد شاملو که مورد علاقهٔ وی بود نوشته شدهاست: «مردی ز باد حادثه بنشست، مردی چو برق حادثه برخاست، آن ننگ را گزید و سپر ساخت، وین نام را بدون سپر خواست»
نهادهای امنیتی از خانوادهٔ رضایی خواسته بودند که در مصاحبه و اعتراف اجباری با تلویزیون حکومتی او را «رهگذر» معرفی کرده و بگویند که توسط «اشرار» کشته شدهاست.
همچنین به خانواده گفته بودند که او را «شهید» اعلام میکنیم و دیه میدهیم اما آنها این پیشنهادها را نپذیرفتند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM