قتل حکومتی #محمد_قبادلو و فرهاد سلیمی یک بار دیگر نشان داد که سکوت و بی عملی جامعه جهانی در برابر تداوم رفتارهای غیرانسانی و ناقض حقوق بشر در ایران نیروی مضاعف ماشین کشتار جمهوری اسلامی است.
#محمد_قبادلو که به اتهام زیر گرفتن و قتل یک مامور نیروی انتظامی در اعتراضات سال ۱۴۰۱ به اعدام محکوم شده بود، با وجود نقض حکم اعدامش در دیوان عالی کشور، بامداد سهشنبه سوم بهمن اعدام شد.
اجرای این حکم در حالی است که وکیل آقای قبادلو با توجه به روند پرونده موکل خود آن را «غیرقانونی» دانسته بود.
اعدام محمد قبادلو، از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری اخیر در ایران، موجی از واکنشهای داخلی و بینالمللی را به همراه داشته و چهرهها و سازمانهای مختلف این اعدام را محکوم کردند و خواستار مداخله جامعه جهانی برای توقف روند اعدامها در ایران شدند.
محمد قبادلو دچار بیماریهای افسردگی و دوقطبی بود و طبق قوانین خود جمهوری اسلامی میتوانست از کیفر مصون باشد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#میلاد_سعیدیان_جو ، یکی از شهروندان اهل ایذه است که در ۲۵ آبان ۱۴۰۱ - همان روزی که #کیان_پیر_فلک کشته شد - جانش را از دست داد و رسانههای حکومتی از او با عنوان «شهید» یک «حمله تروریستی» نام میبرند.
همان زمان یکی از بستگان میلاد به رسانهها گفت: «میلاد سعیدیانجو، متولد ۱۰ اسفند ۱۳۷۵، در یک مغازه نان فانتزی در اهواز کار میکرد اما در روز ۲۵ آبان در خیابان حافظ جنوبی و در مقابل مسجد صاحب الزمان ایذه حضور داشت که مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خانواده سعیدیانجو در ابتدا از طریق تماس تلفنی یکی از آشنایان از ماجرا خبردار میشوند و برای یافتن او به بیمارستانها، سردخانهها، دادگاه، پاسگاهها و مقر سپاه در شهر ایذه مراجعه میکنند، اما پاسخی به آنها داده نمیشود.
یک روز بعد، ماموران آگاهی ایذه با مراجعه به منزل خانواده سعیدیانجو، از آنها میخواهند که برای شناسایی به سردخانه اهواز مراجعه کنند. نهایتا پیکر بیجان میلاد سعیدیانجو روز ۲۶ آبان توسط برادرش در سردخانه اهواز شناسایی میشود؛ در حالی که تنها برای چند لحظه اجازه داشته پیکرش را ببیند اما در همان فرصت متوجه جای دو گلوله روی سینه برادرش میشود. در گواهی فوت میلاد نیز «اصابت پرتابه فلزی پرشتاب نظیر ترکش گلوله» به عنوان علت مرگ نوشته شده است.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#محمد_آریان_خوشگوار در ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۱، در مراسم چهلم چهار تن از جانباختگان راه آزادی در محله حاجی آباد سنندج توسط موتورسواران حکومتی با ضربات چاقو مجروح شده و به کما رفت.
روز ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۱، مراسم چهلم چهار تن از جانباختگان راه آزادی در محله حاجی آباد شهر سنندج برگزار شد. ماموران امنیتی به مردم یورش برده و چند تن از موتورسواران حکومتی آریان را زخمی کردند.
آریان به شدت مجروح شده بود. مردم او را به بیمارستان کوثر رساندند. اما او به کما رفت و بیدار نشد.
در فیلم های منتشر شده توسط مردم سنندج، صحنه هایی از یورش و ضرب و شتم مردم در آن روز توسط نیروهای بسیجی وحزب اللهی موسوم به لباس شخصیهای تحت کنترل سپاه پاسداران دیده می شود.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بلافاصله بعد از این اتفاق تلخ، خانواده تحت فشار قرار گرفت که به هیچوجه این موضوع در رسانهها بازتاب نداشته باشد و پیکر این نوجوان با حضور جمع محدودی از اعضای خانواده به خاک سپرده شد.
مادر #عرشیا_امامقلیزاده_علمداری در روز خاکسپاریاس به زبان ترکی میگوید؛ نبین پرپر میزنم بهت افتخار میکنم. عرشیا تو آدمی نبودی که خودکشی کنی بیشرفا چکار باهات کردند
نبین اینجوری دارم پرپر میزنم بهت افتخار میکنم به غیرتت. دلبندم جگرم داره میسوزه ولی بهت افتخار میکنم توغیرت داشتی اونا بی ناموس بودند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مهرشاد شهیدینژاد منفرد تهرانی ، متولد ۶ آبان ۱۳۸۱ بود، دقیقا دو روز قبل از تولد ۲۰ سالگیاش، در تاریخ ۴ آبان به دست نیروهای امنیتی کشته شد.
مهرشاد، اهل شهرستان اراک، سرآشپز رستوران بوته اراک بود که با ضربات باتوم به سرش در اراک کشته شد.
شاهدانی در خیابان نحوه کشتهشدن مهرشاد را دیدهاند، به یکی از رسانهها تعریف کردهاند که در آن روز، «با تمام توان در حال دویدن بوده، مامورها دنبالش بودند، گاز اشک آور میزنند، تعادلش را از دست میدهد به یکی از سطل آشغالهای کنار خیابان میخورد و میافتد. میریزند روی سرش. ۷-۸ نفر ابتدا با شوکر و بعد با باتوم میزنند.
مردی جلوتر میرود اما او را با باتوم و گاز اشک آور عقب میرانند. بعد از چند دقیقه ضرب و جرح، پسر جوان که روی زمین بدون حرکت مانده را بلند میکنند و کشانکشان میبرند و این آخرین باری است که مهرشاد شهیدینژاد دیده میشود.
این سه شاهد سال گذشته به ایران بریفینگ گفتهاند: «که شاهد این صحنهها بودهاند و توصیفی هولناک از ضرب و جرح مهرشاد شهیدینژاد توسط مأموران امنیتی ارائه میدهند.
هر سه نفر میگویند که مطمئن نیستند مهرشاد همانجا در خیابان جان باخته است یا بعد از آنکه ماموران امنیتی او را با خود بردهاند. ماموران امنیتی به خانواده مهرشاد گفتهاند که او دچار ایست قلبی شده، برای احیا به بیمارستان منتقل شده اما احیا نشده است و فردایش یعنی ۵ آبان درگذشته»
مراسم خاکسپاری، هفتم و چهلم مهرشاد برای حکومت پر از ترس و ارعاب بود، به طوری که یک روز قبل از چهلم او، سرپرست سازمان مدیریت آرامستانهای شهرداری، قبرستان این شهر را تعطیل و خانواده او را در خانه حبس کرد.
وکیل خانواده مهرشاد شهیدینژاد میگوید: «اطلاعات موثقی درباره نام عاملان قتل مهرشاد داریم.»
بابک اسلامیپارسانی در حساب کاربری توییتر خود افزوده است: «در پرونده جاوید نام #مهرشاد_شهیدی با اطلاعات و مدارک و اسامی متهمان مواجهه شدهام،بازپرس باوجود اینکه وکیل اولیا دم هستم قرار عدم دسترسی صادر نمود و اعتراض به این امر در دادگاه کیفری یک اراک پذیرفته نشد اما این اطلاعات صد درصدموثق امیدواری ما را دوچندان نمود.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
او از جمله جانباختگان اعتراضهای ۱۴۰۱ است که حکومت اصرار دارد در کشتنش نقشی نداشته، اما شواهد کافی وجود دارد که نشان میدهد، او توسط ماموران کشته شده است.
به گفته نزدیکان #آیلار_حقی ، او از ابتدای «جنبش زن، زندگی، آزادی» در اعتراضهای تبریز شرکت میکرد.
نزدیکان آیلار معتقدند که او به دلیل شرکت در اعتراضها، توسط ماموران شناسایی شده بود. منبع نزدیک به خانواده میگوید که یک روز پیش از کشته شدن آیلار، ماموران برای دستگیری او و دیگر دانشجویان معترض به دانشگاه محل تحصیل او مراجعه کردند، اما موفق نشدند آیلار را دستگیر کنند.
او روز بعد در ۲۵ آبان ماه، بار دیگر برای شرکت در اعتراضها از خانه خارج شد. اما چنانکه منبع مطلع میگوید، پس از تمام شدن تظاهرات، آیلار فهمید که ماموران او را تعقیب کردهاند. این دقایق، لحظاتی وحشتانگیز و دشوار برای آیلار بودند.
منبع مطلع میگوید: «برای چند دقیقه درحالی که میدویید و نفس نفس میزد به چند تا از دوستاش زنگ زد و گفت مامورها دنبالش هستند. ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه هم توی اینستاگرامش نوشت که مامورها دنبالش و کمک خواست. نوشت که مامورها دارن همه رو میکشن. بعد دیگه خبری ازش نشد.»
خانواده حقی که به شدت نگران بودند به کلانتری رفتند و سراغ دخترشان را گرفتند. در کلانتری گوشی موبایل و کفش آیلار را به خانوادهاش نشان دادند و آنها را به بیمارستان شهدای تبریز فرستادند.
منبع نزدیک به خانواده معتقد است که مامورها ابتدا او را به شدت کتک زدهاند و سپس از فاصله نزدیک به او شلیک کردهاند. آنها پیکر آیلار را در گودال یک ساختمان نیمهکار رها کردند:
روی بدن آیلار آثار ضرب و جرح زیادی بوده. پشت سرش بخیه داشته. موقعی که خانواده پیکر آیلار رو دیدن، موهاش خیس بود. احتمالا خونها رو از روی موهاش شستن. مادر آیلار جلوی بیمارستان شهدای تبریز فریاد میزد که شما آیلار رو کشتین. ماموری بیسیم به دست میاد طرفش و میگه خودت رو هم میبریم.»
در گواهی فوت آیلار حقی، علت مرگ برخورد جسم سخت و تیز اعلام شده است.
برخورد جسم سخت و تیز همون عبارتیه که برای بسیاری از جانباختگان اعتراضها که در اثر شلیک گلوله کشته شدن استفاده شد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کاسه سر او کلا متلاشی شده بود و خانواده از روی لباس و دستانش او را شناسایی کردند، اما پزشک قانونی علت مرگ را شرکت در نزاع خیابانی و خوردن سر به جدول خیابان نوشت.
پیکر #محمدحسین_کمندلو با تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد و خانواده از برگزاری مجلس ترحیم برای او منع شدند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#حسین_آل_علی معترض ۳۱ ساله، پس از مدتی که تحت تعقیب ماموران امنیتی بود، با هجوم ماموران به سکونتگاهش در #بندرعباس از طبقه چهارم ساختمان به پایین پرتاب شده و پس از یک هفته بستری شدن، روز یکم فروردین ۱۴۰۲ جان خود را از دست داد.
حسین آلعلی، در جریان #انقلاب۱۴۰۱ حضوری فعال در اعتراضات داشت و به دلیل تحت تعقیب بودن، دو ماه پایانی سال ۱۴۰۱ را به صورت مخفیانه زندگی میکرد.
حسین اهل شیراز بود و در چند سال گذشته در بندرعباس سکونت داشت و در این شهر به کافهداری مشغول بود.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روز یکشنبه ۴دی در مسیر لامرد - بستک از توابع شهرستان #هرمزگان ماموران سرکوبگر یگان ویژه در یک پست ایست و بازرسی بدون اخطار و رعایت ضوابط بکارگیری سلاح سرنشینان یک خودرو را به گلوله بسته ودر نتیجه این جنایت دختر ۱۲سالهای به نام#سها_اعتباری قبل از رسیدن به بیمارستان کشته میشود.
این جنایت در اعتراضات چهلم #کیان_پیرفلک بود، در چهلم کیان پیرفلک کودکی دیگر پرپر شد ...
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ابوالفضل_امیر_عطایی دانشآموز دبیرستان شهید کریمی ورامین بود؛ و در رشته برق صنعتی تحصیل میکرد. او پس از چندین عمل جراحی و ۸ ماه بستری در حالت کما تنها یک روز پس از بهوش آمدن در روز جمعه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۲، جان خود را از دست داد.
پس از آن نیروهای امنیتی خانوادهی ابوالفضل را تهدید کردند که نباید هیچ شکایتی کنند یا برای او مراسم بگیرند.
مأموران امنیتی در روز خاکسپاری ابوالفضل امیرعطایی، محلهی دولتآباد شهر ری را تحت کنترل قرار دادند؛ اما نتوانستند از انتشار این خبر جلوگیری کنند. مادر ابوالفضل امیرعطایی با انتشار تصویری از فرزندش در صفحهی اینستاگرام خود نوشت: ماهم رفت؛ ماهت بمیرد آسمان!
در آخرین روزهای سال ۱۴۰۱ ایران بریفینگ به اظهارات دو شاهد دست یافت که مشخص کرده علیرضا عظیمی فرمانده اطلاعات عملیات گردان امنیتی امام حسن مجتبی از یگان امنیتی امام رضا سپاه تهران در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ گلوله گاز اشک آور را به سمت #ابوالفضل_امیرعطایی نشانه رفته و شلیک کرده است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به نقل از همبندان این کودک، او در مدت بازداشت تحت شکنجه قرار گرفته تا جایی که آثار ضرب و جرح بر صورتش پیدا بود. همچنین به دلیل وخامت وضعیت جسمانی یک شب نیز با دستبند و پابند به بیمارستان منتقل شد.
همچنین همبندیان او شهادت دادهاند تحت فشار قرار دادن و شکنجه وی بخاطر آن بوده که نیروهای امنیتی پلیس در نظر داشتن تا از اواعتراف اجباری بگیرند، تصاویر درگیری وی با یک مامور پلیس در شبکههای اجتماعی وایرال شده بود و او در گیلان تبدیل به یک چهره قهرمان شده بود.
روز دوشنبه ۷ فروردین ماه ۱۴۰۱، مزدک مریانه همدانی، نوجوان ۱۶ ساله، که در جریان تظاهرات سراسری در رشت دستگیر شده بود، پس از آزادی از زندان به دلیل شدت جراحات ناشی از شکنجه و پرتاب از طبقه چهارم جانباخت.
#مزدک_مریانه_همدانی که حالا به دلیل شکنجه و پرتاب کردنش از طبقه چهارم به پایین بشدت مجروح شده بود به بیمارستان اعزام ویک روز پس از بستری شدن و وخاومت حالش ماموران دست بند و پابند وی را بازکرده و مدعی میشوند وی آزاد شده است.
او دو روز بعد در تاریخ سوم فروردین ماه ۱۴۰۲، به دلیل شدت جراحات در بیمارستان جان باخت.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ابراهیم_شریفی ۲۹سال داشت و از معترضان جان باخته در شهر بوکان می باشد، وی تاریخ ۲۵آبان ۱۴۰۱ مجروح می شود و ۸آذر در بیمارستان سیدالشهدا ارومیه جان باخته است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از کودکی شور و حال زندگی داشت و در چند مجله به عنوان مدل فعالیت میکرد.
اوج جوانی و شور و حال زندگی همان ۲۰ سالگیست، پر از عشق هستی و امید و آرزو، اما به او اجازه زندگی نداند و بیگناه او را هدف گلولهها قرار دادند.
پدر حمیدرضا در یک استوری نوشته است: «پسرم دوستانت تولد تو را از یاد نمیبرند، قرار گذاشتهاند روز تولدت ساعت ۸ دم خونمون برات تولد بگیرن»
او ساعاتی بعد از این استوری در اولین تولد نبود #حمید_رضا_روحی بازداشت شد.
حمیدرضا روحی جوان نوزده ساله در جریان تظاهرات پنجشنبه شب، ۲۶ آبان ۱۴۰۱ در شهر زیبا با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
خبرگزاریهای وابسته به سپاه پاسداران ابتدا تلاش کردند چون بسیاری از موارد دیگر این جوان معترض را «بسیجی» معرفی کنند، اما دوستان او تصاویری را در شبکههای اجتماعی منتشر کردند که به وضوح نشان میدادحمیدرضا روحی در حال شعار دادن و مقابله با نیروهای امنیتی است، ساعاتی پس از آنکه خبرگزاری فارس تصویر او را با سربند و لباس بسیجی منتشر کرده بودند، اخبار از خروجی حذف شد و پیکر او را در خیابانی رها کردند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از این همه دشت از این بلوطها،چشمهها ،کوهها ،فقط مشتی خاک بود پسرم...!
چرا نگذاشتند دستان کوچکت در انبوه آهن پارهها ،آبدیده شود!؟ چرا چشمان خیرهات را بستند پسرم ،چرا دیگر اینطور بمن نگاه نمیکنی!؟»
#آرتین_رحمانی، روز پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در همان روزی که #کیان_پیرفلک و #سپهر_مقصودی کشته شدند، آرتین نیز جانش را با شلیک گلوله از دست داد.
…«آرتین مدتی بود که در کارگاه مکانیکی مشغول به کار بود در همون مدت کم انقدر در کارش پیشرفت کرد که به پنجه طلا معرف شد، آرتین رحمانی پیانی، ۱۷ ساله بود. او علاوه بر تحصیل، همزمان بطور پارهوقت در یک مکانیکی هم کار میکرد. آرتین فرزند اول خانواده رحمانی بود با یک خواهر و یک برادر کوچکتر از خودش»
روز ۲۵ آبان همان روزی که کیان پیرفلک و سپهر مقصودی به رگبار بستهشدند، آرتین نیز در گوشهای از دیگر از شهر ایذه در خیابان هدف گلوله ماموران قرار گرفت.
مأموران امنیتی به خانواده آرتین فشار آوردند که پیکر او را به عنوان «شهید» در تپه شهدای ایذه به خاک بسپارند اما خانواده قبول نکردند.
مراسم خاکسپاری آرتین با ساز و دهل بختیاری و نواختن ترانههای حماسی این منطقه از جمله «دایه دایه وقت جنگه» برگزار شد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به گزارش ههنگاو، جسد این کارگر کفاش و فعال #حقوق_کودکان در نزدیکی پاساژ کپریها در ایستگاه تاکسی گچساران پیدا شده و به دلیل شدت جراحات، خانواده او قادر به تشخیص هویتش نبودند و تنها از روی تتوهای روی بدنش موفق به شناساییاش شدند.
پزشک قانونی زمان مرگ #صادق_فولادی_وندا را ۲۴ ساعت قبل از پیدا شدنش اعلام کرده است.
صادق فولادیوندا به دلیل انتشار فراخوان تجمع در روز ١۴ بهمن دستگیر شد و خانوادهاش از زمان دستگیری تا کشته شدن وی نتوانستند هیچ اطلاعی از شرایط او کسب کنند. .
از او شعارهایی بر دیوارهای خیابانهای گچساران باقی مانده و به نطر میرسد علت بازداشت او شعارنویسی بوده باشد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ماموران پس از شلیک با وجود خونریزی شدید محمد رسول با باتوم دو برادر را کتک زدند و آنها را زیر مشت و لگد گرفتند.
حکومت با فرستادن تعداد زیادی مامور لباس شخصی در مراسم تدفین و فیلمبرداری، خانواده مومنزاده را تهدید و تحت فشار قرار داد. برخلاف فشارها اما مادرش گفت: «دادخواهم و نمیگذارم خون او پایمال شود.»
در این تصویر، چشمان بهتزده جوانی را میبینید که خیره به چشمان برادرش تلاش میکند تا چشم از دنیا نبندد.
دقیقا در این تصویر، #محمد_رسول_مومنی_زاده ۲۴ ساله در آغوش برادرش جان داد، وقتی از پشت به او تیر زدند، بیشتر از ۳۰ نفر موتور سوار با باتوم به او حمله میکنند، برادر میگوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیرخوردهاش که غرق خون بود، لگد نخورد.»
زهرا کریمی، مادر محمد رسول به یکی از رسانهها گفته است : «وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتیکه جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمیکردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچهام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشان کشان میبردند.»
او اضافه کرده: «زهرا کریمی گفت: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»
برادر محمدرسول در حساب کاربری خود با اشاره به گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد: در این گزارش نوشتهشده محمد رسول از ناحیه کبد آسیب دیده است، در حالی که گلوله از زیر بغل به برادرش اصابت کرده و در سردخانه قسمت پایین دنده او پاره شده بود.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نیما(اصلان) شفق دوست، کودک ۱۷ ساله اهل ارومیه در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در جریان خیزش سراسری، در اثر اصابت ۲ گلوله به پاهایش توسط نیروهای نظامی-امنیتی مجروح و پس از ۱۲ روز جان باخت.
پروین حسنآبادی، مادر نیما درباره چگونگی مجروح شدن پسرش اینگونه روایت میکند: «در تاریخ ۳۰ شهریور نیما برای دریافت حقوقش به محل کارش در شهرک اسلام آباد رفته بود که در جریان اعتراضات مردمی از پشت هدف تیراندازی نیروهای مسلح حکومتی قرار گرفت و زخمی شد. ساکنان محل ابتدا او را به خانه بردند و پس از بستن زخم پاهایش او را به منزل عمویش منتقل کرده بودند. عموی نیما هم او را به خانه خودمان آورد.
به علت شدت مجروحیت ما نیما را به بیمارستان بردیم اما به دلیل حضور گسترده نیروهای امنیتی در مقابل درب بیمارستان از ترس بازداشت نیما او را به خانه برگرداندیم.
به گفته مادر #نیما_شفق_دوست ، او به مدت ۱۲ روز در منزل و در مطب خصوصی یک پزشک تحت درمان قرار گرفت اما در تاریخ ۱۲ مهر به دلیل وخیم شدن وضعیت جسمیاش او را به بیمارستان بردند و پس از نیم ساعت نیما به دلیل عفونت شدید محل جراحتش جان خود را از دست داد»
به گفته مادر نیما: «پیکر نیما از همان بیمارستان به پزشکی قانونی ارومیه منتقل و تا دو روز به ما تحویل داده نشد. نهادهای امنیتی ما را تهدید کردند در صورت اطلاعرسانی در مورد چگونگی کشته شدن نیما و برگزاری مراسم ختم عمومی همان بلایی که بر سر نیما آوردهاند را با دیگر جوانان خانواده هم خواهند کرد.»
مادر نیما میافزاید: «مراسم خاکسپاری او در روستای «زیندشت» شهرستان سلماس تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شده است و پس از آن گروهی مسلح از نیروهای امنیتی با مراجعه به منزل آنها با تهدید اعضای خانواده را مجبور کردند که اعلام کنند، نیما در نتیجه گازگرفتگی توسط سگ جانش را از دست داده است.»
نیما (اصلان) شفق دوست متولد ۲۱ شهریور ۱۳۸۴ در ارومیه بود. او تا مقطع ششم ابتدای در مدرسه تحصیل کرده بود و پس از آن در یک غذاخوری در شهرک اسلام آباد شهر ارومیه مشغول کار بود.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روز هفدهم مهرماه ۱۴۰۱، پس از تعطیلی مدرسه کیانا به همراه دوستانش به اعتراضات در #هفت_حوض تهران رفت وشعار زن زندگی آزادی و #مرگ_بر_خامنه_ای سر میداد که نیروهای سرکوبگر موتوری موسومبه لباس شخصی به او حمله کرده و با ضربات باتوم به سرش او را کشتند، شاهدان عینی دیدهاند که دست کم پنج مامور آنقدر بر سر وصورت او با باتومزدهاند که او جان باخته و پس از دقایقی او را در عقب یک وانت بدون پلاک انداختهاند.
پیکر بی جان کیانا پس از دو روز بیخبری در حالی پیدا شد که از شدت ضربات وارده بر سرش قابل شناسایی نبود و خانوادهاش از روی لباس و ساعتش او را شناسایی کردند.
نیروهای امنیتی خانواده کیانا را مجبور کردند که بگویند علت مرگ کیانا، سقوط در چاه بوده است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ساعتی از این تجمع نگذشته بود که نیروهای سپاه پاسداران از قرارگاه ثارالله تهران و سپاه محمد رسول الله تهران به این تجمع آمده و با محاصره ااعتراض کنندگان فردی با لباس نظامی بالای مینی بوسی رفته و اظهار میدارد چون این تجمع از وزارت کشور مجوز ندارد باید سریعا تعطیل وجمعیت متفرق شودفرد نظامی به تجمع کنندگان ۱۰ دقیقه مهلت میدهد، حاضران بیتوجه به اخطار علیه خامنهای و #حکومت_کودک_کش شعار میدهند در همین زمان و بدون آنکه مهلت ۱۰ دقیقه پایان بیابد، تیراندازی و پرتاب گاز اشک آور و دود زا شروع میشود.
این تجمع دوکشته ودهها زخمی برجای گذاشت، نام یکی از کشته شدگان اعلام نشده ، اما شاهدانی دیدهاند، مردی حدودا ۴۰ ساله از ناحیه سرمورد اصابت گلوله قرارگرفته، پیکرش را در یک تاکسی سبز سوار کرده ومنتقلش میکنند.
پریسا بهمنی، پزشک ، فرد دیگری است که آن روز با شلیک سپاه پاسداران، کشته شد.
دکتر #پریسا_بهمنی ساکن تهران بود و در روز ۴ آبان ۱۴۰۱ در تجمع پزشکان مقابل سازمان نظام پزشکی تهران به ضرب ۳ گلوله کشته شد.
گلولهها سر، گردن و پهلوی چپ وی را نشانه گرفته بودند.
با وجود دهها شاهد عینی از همکاران پزشک وی که پیکر تیرخورده و خونین وی را به بیمارستان جم تهران منتقل کردند، اما رئیس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور تلاش کرد علت مرگ او را تصادف با اتوبوس «بیآرتی» عنوان کند.
مزار او در بهشت زهرا، قطعه ۷، ردیف ۸ شماره ۱۵ است.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#حمید_رضا_مالمیر در ۵ آبان ۱۴۰۱ بر اثر شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر خامنه ای به قتل رسید.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نام او را بسیاری حتی نشنیدهاند، او که زیر شکنجه ماموران نتوانست زنده بماند.
#مهدی_فرحانی ، اهل خرمشهر بود، روز سوم مرداد ۱۴۰۱ در خرمشهر توسط اطلاعات سپاه بازداشت میشود و آن قدر او را شکنجه میکنند تا جان بدهد، پیکر اواز سر وصورت و حتی بدن قابل شناسایی نبود، برادرش اورا از روی دستانش و لباس و کفش شناسایی کرد.
در #سپاه_خرمشهر به برادرش میگویند تنها راه تحویل پیکرش و اجازه تدفینش در محلی که میخواهند این است که فقط او باشد و هیچ فرد دیگری حضور نداشته باشد.
مهدی روز دوم آبان ۱۴۰۱، به آغوش خاک سپرده شد.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM