رسانههای ایران از کشته شدن «پنج نفر» در تیراندازی یک سرباز در آمادگاه ارتش در کرمان خبر میدهند.
بنابر این گزارشها، فرمانده قرارگاه منطقهای ارتش در جنوب شرق ایران به رسانهها گفت «ساعت ۱۶:۳۵ عصر» یکشنبه، سربازی که «مشغول پاسداری از یگان بوده وارد آسایشگاه سربازان میشود و با انگیزهای که هنوز نامعلوم است اقدام به تیراندازی به سمت همرزمان خود میکند.»
به گفته سرتیپ امیر غلامعلیان، پنج نفر در این تیراندازی کشته شدند و «این سرباز از پادگان متواری شده و تلاش برای دستگیری وی جریان دارد.»
جزئیات بیشتری منتشر نشده است.
این نخستین بار نیست که چنین حادثهای در پادگانهای نظامی ایران رخ میدهد از جمله دو بار در سال ۱۳۹۶ به فاصله سه هفته.
در تیر ماه آن سال یک سرباز وظیفه در پادگان آبیک در استان قزوین هم خدمتیهایش را به رگبار بست و سه نفر را کشت و ۸ نفر را زخمی کرد و در مرداد یک سرباز در میدان تیر پادگان آموزشی کهریزک تهران به همقطاران خود شلیک کرد و چند کشته و مجروح بجا گذاشت.
#خبرویژه #پادگان۰۵ #کرمان #نیروی_زمینی_ارتش
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بنابر این گزارشها، فرمانده قرارگاه منطقهای ارتش در جنوب شرق ایران به رسانهها گفت «ساعت ۱۶:۳۵ عصر» یکشنبه، سربازی که «مشغول پاسداری از یگان بوده وارد آسایشگاه سربازان میشود و با انگیزهای که هنوز نامعلوم است اقدام به تیراندازی به سمت همرزمان خود میکند.»
به گفته سرتیپ امیر غلامعلیان، پنج نفر در این تیراندازی کشته شدند و «این سرباز از پادگان متواری شده و تلاش برای دستگیری وی جریان دارد.»
جزئیات بیشتری منتشر نشده است.
این نخستین بار نیست که چنین حادثهای در پادگانهای نظامی ایران رخ میدهد از جمله دو بار در سال ۱۳۹۶ به فاصله سه هفته.
در تیر ماه آن سال یک سرباز وظیفه در پادگان آبیک در استان قزوین هم خدمتیهایش را به رگبار بست و سه نفر را کشت و ۸ نفر را زخمی کرد و در مرداد یک سرباز در میدان تیر پادگان آموزشی کهریزک تهران به همقطاران خود شلیک کرد و چند کشته و مجروح بجا گذاشت.
#خبرویژه #پادگان۰۵ #کرمان #نیروی_زمینی_ارتش
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۸۵/ در عکس مشهوری که خمینی را هنگام پایین آمدن از پلکان هواپیمای «ایرفرانس» در روز ۱۲ بهمن ۵۷ نشان می دهد، دو روحانی در میان همراهان او دیده می شوند؛ «مرتضی مطهری» و «حسن لاهوتی». آیت الله حسن لاهوتی از روحانیان مبارزی بود که سال ها بر علیه محمدرضا…
روایت ۸۶/ کتاب خاطرات مرتضی الویری؛ شکل گیری فلاح (منشعب شده از سازمان مجاهدین خلق)…مأموران دستگیرم کردند،این نخستین بار بود که دستگیر میشدم، این حادثه در فروردین سال ۱۳۵۰ اتفاق افتاد و علت آن هم همکاری در تکثیر شب نامهها بود. مرا به زندان عشرت آباد بردند و در یک سلول انفرادی انداختند. بیشتر زندانیان آنجا که در زندان عمومی حبس بودند، عقاید چپی و کمونیستی داشتند ...به وحید افراخته گفتم که بسیار علاقمند هـستم کـه وارد سـازمان مجاهـدین خلـق بشوم. او هم پذیرفت که کمکم کند. پس از چند مرحله قرار و دیـدار، عاقبـت در زمستان سال ۱۳۵۰ همکاری خود را به طور جدی با #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران آغـاز کردم ...من صحبتهای مفصلی با بیژن جزنی که از افراد رأس جناح چپ بود، مسعود رجوی، موسی خیابانی، کاظم ذوالانوار و دیگران داشتم. مثلاً مسعود رجوی بسیار روی من کار کرد تا مرا به خود نزدیک کند و تحت تأثیر قرار دهد ...پـس از پایان دوره نظام وظیفه در سال ۱۳۵۴.. با دوستان همفکـرم تـصمیم گـرفتیم فکـر ایجاد تشکیلاتی که از انحرافهای سازمان مجاهـدین خلـق مبـرا باشـد، را پیگیـری کنیم ...در سال ۱۳۵۶، تشکیلات گروه فلاح با بنبستهایی مواجه شده بود که فقط حضرت امام میتوانستند ما را از آن بنبستها برهاننـد؛ اینکـه بـرای تـأمین هزینه تشکیلات چه کار باید بکنیم؟ آیا میتوانیم بانک بزنیم؟سرقت کنیم؟ یا حق داریم از سهم امام استفاده کنیم؟ و همچنین درباره بعضی از روحانیون کـه در دام جریان رفورمیستی و سازش با رژیم افتاده بودندو درباره ملیگراها وشیوه مبارزاتیشان، مشکل داشتیم. ضمناً معتقد بودیم که مبارزه مسلحانه ضرورت تام دارد و میتوانیم ازآن طریق، به رژیم ضربه بزنیم و به هراسشان بیندازیم. هر چند میدانستیم نظر امام درباره مبارزه مسلحانه مساعد نیست اما لازم بود که استنباطمان از مبارزه مسلحانه را به اطـلاع ایـشان برسـانیم و نظر صریحشان را درباره مواردی که ذکر کردم، دریافت کنیم. من از طرف تشکیلات، مأموریت یافتم که این وظیفه را انجام دهم ...قـرار شـد مـن و همـسرم بـه آلمـان برویم. میخواستیم در آنجا از طریق دوستان، گذرنامه عراق را بگیریم ...در پاریس با قطبزاده در کافهای قرار ملاقات گذاشتیم ... آقای جنتی(حسین فرزند آیتاالله جنتی)گذرنامه بحرینی برای من و همسرم تهیه کرد و ترتیبی داد تا به عراق برویم.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۸۶/ کتاب خاطرات مرتضی الویری؛ شکل گیری فلاح (منشعب شده از سازمان مجاهدین خلق)…مأموران دستگیرم کردند،این نخستین بار بود که دستگیر میشدم، این حادثه در فروردین سال ۱۳۵۰ اتفاق افتاد و علت آن هم همکاری در تکثیر شب نامهها بود. مرا به زندان عشرت آباد بردند…
روایت ۸۷ / کتاب خاطرات مرتضی الویری:
اوائل سال ۱۳۵۱ بود وحالا یکسالی میشد که من همکاری خود را به طور جدی با سـازمان مجاهـدین خلـق آغـاز کرده بودم… مجلهای منتشر میشد به نام «این هفته» در ایـن مجلـه، عکسهای سکـسی چاپ میشد و تنها مجله لختی کشور بود که به چاپ میرسید. من درباره این مجله حساسیت داشتم و نوعی احساس مسئولیت میکردم که با آن مقابله کـنم... وحیـد افراخته، گفتههایم را در تشکیلات مطرح کرد و آنها نیز پذیرفتند که این کـار انجـام شود...من هم دفتر مجله را که در خیابان شاه جمهوری اسلامی فعلـی قـرار داشت، شناسایی کردم و اطلاعات آن را به وحید افراخته دادم و نظرم بیشتر آتش زدن و یا انفجار مجله بود اما کار با مواد منفجره را هنوز بلد نبودم، چند روزی ازتحویل اطلاعات به وحید افراخته نگذشته بود که در روزنامهها خوانـدم: دفتـر مجلـه ایـن هفته منفجر شده اعضای سازمان، روزی را برای این کار انتخاب کرده بودند که تمام اعضای هیئت تحریریه مجله، در دفتر آنجا جمـع بودنـد و جلـسهای تـشکیل داده بودند ...در ۱۵ مـرداد ۱۳۵۱ دسـتگیر شـدم ...توسـط بهـروز ذوفـن لـو رفتـه بودم ...
[این هفته در تهران مجلهای بود با نام اختصاری این هفته نشریهای بود که در سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ در تهران منتشر میشد. این نشریه را نخستین و تنها نشریه پورن در ایران میدانند. جواد علامیر سردبیر این نشریه بود، در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۱ بمبی در دفتر مجله در خیابان فردوسی منفجر شد و یک نفر کشته وبیش از ده نفر هم در این حادثه جراحت شدید برداشتند،سازمان مجاهدین خلق مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفتند. #مرتضی_الویری از مسئولان جمهوری اسلامی طراح این حمله است]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اوائل سال ۱۳۵۱ بود وحالا یکسالی میشد که من همکاری خود را به طور جدی با سـازمان مجاهـدین خلـق آغـاز کرده بودم… مجلهای منتشر میشد به نام «این هفته» در ایـن مجلـه، عکسهای سکـسی چاپ میشد و تنها مجله لختی کشور بود که به چاپ میرسید. من درباره این مجله حساسیت داشتم و نوعی احساس مسئولیت میکردم که با آن مقابله کـنم... وحیـد افراخته، گفتههایم را در تشکیلات مطرح کرد و آنها نیز پذیرفتند که این کـار انجـام شود...من هم دفتر مجله را که در خیابان شاه جمهوری اسلامی فعلـی قـرار داشت، شناسایی کردم و اطلاعات آن را به وحید افراخته دادم و نظرم بیشتر آتش زدن و یا انفجار مجله بود اما کار با مواد منفجره را هنوز بلد نبودم، چند روزی ازتحویل اطلاعات به وحید افراخته نگذشته بود که در روزنامهها خوانـدم: دفتـر مجلـه ایـن هفته منفجر شده اعضای سازمان، روزی را برای این کار انتخاب کرده بودند که تمام اعضای هیئت تحریریه مجله، در دفتر آنجا جمـع بودنـد و جلـسهای تـشکیل داده بودند ...در ۱۵ مـرداد ۱۳۵۱ دسـتگیر شـدم ...توسـط بهـروز ذوفـن لـو رفتـه بودم ...
[این هفته در تهران مجلهای بود با نام اختصاری این هفته نشریهای بود که در سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ در تهران منتشر میشد. این نشریه را نخستین و تنها نشریه پورن در ایران میدانند. جواد علامیر سردبیر این نشریه بود، در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۱ بمبی در دفتر مجله در خیابان فردوسی منفجر شد و یک نفر کشته وبیش از ده نفر هم در این حادثه جراحت شدید برداشتند،سازمان مجاهدین خلق مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفتند. #مرتضی_الویری از مسئولان جمهوری اسلامی طراح این حمله است]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۸۷ / کتاب خاطرات مرتضی الویری: اوائل سال ۱۳۵۱ بود وحالا یکسالی میشد که من همکاری خود را به طور جدی با سـازمان مجاهـدین خلـق آغـاز کرده بودم… مجلهای منتشر میشد به نام «این هفته» در ایـن مجلـه، عکسهای سکـسی چاپ میشد و تنها مجله لختی کشور بود که…
روایت ۸۸/ کتاب خاطرات #مرتضی_الویری:
... پس از مدتی بین من و شرکت ایران ناسیونال اختلافی پـیش آمد. ایـن مسئله، برایم بهانه خوبی بود تا از شرکت بیرون بروم .... پس از بیرون آمدنم، من و آقای محمد کاظم پیرو رضوی از اعضای #گروه_فلاح شـرکتی تحـت عنـوان شرکت پوش تأسیس کردیم، که کارهای الکترومکانیکی و تعمیرات و مشاوره انجام میداد... ...دفتر شرکت پوش در قلهک را به محل کار گروه فلاح تبدیل کردیم.
در آنجا جزوههای تشکیلاتی را که از طریق #گروه_فجراسلام به دست ما میرسید را تکثیر و توزیع میکردیم ...عملاً مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته بودیم…اواخر سال ۱۳۵۶ یکی از اعضای گروه فلاح، بـه نـام حمیـد غفور مغربی که در آن موقع، دانشجوی مهندسی شیمی دانشکده فنی بود و اکنون در کسوت روحانیت است دستگیر شد.
چندی بعد، عضوی دیگر از گروه به نام نادر حلیمی که اکنون از برادران رده بالای سپاه است کـه مـا او را بـرای فراگیـری شیوههای جاسازی، نزد حاج حسن میرزایی که در خیابان عـینالدولـه کارگـاه نجاری داشت فرستاده بودیم، نیز دستگیر شد ...پس از مشورت با اعـضای گـروه قرار بر این شد که در اسرع وقت از کشور فرار کنم.
همسرم هم که در آن زمـان، دبیر ادبیات یکی از دبیرستانهای کرج بود و با گروه فلاح همکاری داشت، تـصمیم گرفت در این فرار با من همراه باشد ...در فرودگاه مهرآباد ...ما را دستگیر کردند و به شهربانی بردند ...همسرم خـودش را زن خانـهدار و بـیخبـر از مـسائل سیاسی معرفی کرد و پس از چند روز آزاد شد. اما من تا فروردین ۱۳۵۷ در زندان ماندم ...
هفت، هشت ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، روزی آقای مطهری مرا صدا کرد و گفت: پیروزی نزدیک است و ما دنبال دولت و کادر اجرایی هستیم شما آدمهایی را کـه در حـد فرمانـداری و اسـتانداری و وزارت هستند، به ما معرفی کن.... به خاطر اینکه در گروه فلاح چند مهندس وجود داشت، تدارکات فنی راهپیمائیها را به گروه فلاح میسپردند. کار ما این بود که مسیر راهپیمایی را پوشش صوتی بدهیم ...دوستی داشتیم به نـام #حسین_شیخ_عطار که از صدا و سیما اخـراج شـده بـود. او توانـست از طریق همکاران سابقش در صدا و سیما، چند دستگاه بیسیم را به دست ما برساند، همین بیسیمها شد مهمترین ابزار دست ما برای روز ورود امام از فرودگاه تا بهشت زهرا و بعد از آن مایه کنترل امنیت در مدرسه رفاه شد.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
... پس از مدتی بین من و شرکت ایران ناسیونال اختلافی پـیش آمد. ایـن مسئله، برایم بهانه خوبی بود تا از شرکت بیرون بروم .... پس از بیرون آمدنم، من و آقای محمد کاظم پیرو رضوی از اعضای #گروه_فلاح شـرکتی تحـت عنـوان شرکت پوش تأسیس کردیم، که کارهای الکترومکانیکی و تعمیرات و مشاوره انجام میداد... ...دفتر شرکت پوش در قلهک را به محل کار گروه فلاح تبدیل کردیم.
در آنجا جزوههای تشکیلاتی را که از طریق #گروه_فجراسلام به دست ما میرسید را تکثیر و توزیع میکردیم ...عملاً مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته بودیم…اواخر سال ۱۳۵۶ یکی از اعضای گروه فلاح، بـه نـام حمیـد غفور مغربی که در آن موقع، دانشجوی مهندسی شیمی دانشکده فنی بود و اکنون در کسوت روحانیت است دستگیر شد.
چندی بعد، عضوی دیگر از گروه به نام نادر حلیمی که اکنون از برادران رده بالای سپاه است کـه مـا او را بـرای فراگیـری شیوههای جاسازی، نزد حاج حسن میرزایی که در خیابان عـینالدولـه کارگـاه نجاری داشت فرستاده بودیم، نیز دستگیر شد ...پس از مشورت با اعـضای گـروه قرار بر این شد که در اسرع وقت از کشور فرار کنم.
همسرم هم که در آن زمـان، دبیر ادبیات یکی از دبیرستانهای کرج بود و با گروه فلاح همکاری داشت، تـصمیم گرفت در این فرار با من همراه باشد ...در فرودگاه مهرآباد ...ما را دستگیر کردند و به شهربانی بردند ...همسرم خـودش را زن خانـهدار و بـیخبـر از مـسائل سیاسی معرفی کرد و پس از چند روز آزاد شد. اما من تا فروردین ۱۳۵۷ در زندان ماندم ...
هفت، هشت ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، روزی آقای مطهری مرا صدا کرد و گفت: پیروزی نزدیک است و ما دنبال دولت و کادر اجرایی هستیم شما آدمهایی را کـه در حـد فرمانـداری و اسـتانداری و وزارت هستند، به ما معرفی کن.... به خاطر اینکه در گروه فلاح چند مهندس وجود داشت، تدارکات فنی راهپیمائیها را به گروه فلاح میسپردند. کار ما این بود که مسیر راهپیمایی را پوشش صوتی بدهیم ...دوستی داشتیم به نـام #حسین_شیخ_عطار که از صدا و سیما اخـراج شـده بـود. او توانـست از طریق همکاران سابقش در صدا و سیما، چند دستگاه بیسیم را به دست ما برساند، همین بیسیمها شد مهمترین ابزار دست ما برای روز ورود امام از فرودگاه تا بهشت زهرا و بعد از آن مایه کنترل امنیت در مدرسه رفاه شد.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۸۸/ کتاب خاطرات #مرتضی_الویری: ... پس از مدتی بین من و شرکت ایران ناسیونال اختلافی پـیش آمد. ایـن مسئله، برایم بهانه خوبی بود تا از شرکت بیرون بروم .... پس از بیرون آمدنم، من و آقای محمد کاظم پیرو رضوی از اعضای #گروه_فلاح شـرکتی تحـت عنـوان شرکت پوش…
روایت ۸۹/ … خاطرات #مرتضی_الویری…
ازسوی آقای مطهری همه امور فنی ورود امام به ما سپرده شده بود وکار دست #گروه_فلاح بود، خاطرم هست که افراد کمیته موقت که پیـشتر عهـدهدار کمیتـه اسـتقبال از امـام بودند اگر چه ما کارمان امور امنیتی نبود اما چند ساواکی را هم در روز استقبال از امام دستگیر کردند،عدهای عقیده داشتند که باید آنها را اعدام کرد. نظر مقابل آن هم این بود که آنها را نگه داریم،شاید از طریق آنها به سرنخی برسیم و بهتر است که این گونه افراد، فعلا اعدام نشوند،آن موقع شهید رجـایی نگهبـان زندان ومسئول بازداشتگاه مدرسه رفاه بود، زیر زمین بزرگی بود که همه را آنجا جا داده بودند، آقای رجایی تفنگ روی کولش میگذاشت و پاس میداد و کسی حدس نمیزد که او دو سال دیگر، رئیس جمهور ایران شود.
در آن روزها، افرادیکه بعداً سمتها ومسئولیتهای اصلی کشور را به عهده گرفتند، خالصا مخلصا، در کنار هم فعالیت و کار میکردند و هیچ احساس برتری و پستتری و بالا بودن و پایین بودن، وجود نداشـت.
در کمیتـه استقبال از امام با چهرههایی آشنا شدم که تا پیش از آن، به علت خفقان حاکم بر کشور، آنها را نمیشناختم. یکی از این اشخاص، آقای بهزاد نبوی بود...
[مرتضی الویری در تمامی مراحل خاطراتش اشارهای به گروه فرقان نمیکند اما دهها شواهد مستند وجود دارد که الویری پس از آنکه به لو رفتن گروه فلاح مشکوک میشود #گروه_فرقان را در دل #گروه_فلاح ایجاد نمود که بعدها همگی این گروهها شاکله #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی شدند، فرقان اصولا وجود فیزیکی نداشته و صرفا نامی جهت گمراه کردن بود و در واقع این سازمان بعدها به دستور بعضی از افراد همچون خامنهای، #هاشمی_رفسنجانی اقدام به حذف بعضی از چهرههای موثر انقلاب کردهاند.]
[گروه فرقان و فلاح از حوالی آبان۵۷ در خانهای در خیابان ایران کار تکثیر وانتشاراتی خود را انجام میداد، این همان خانهای است که خامنهای مدتی در آن اقامت داشت و کمی بعدتر #اکبر_گودرزی به عنوان رهبر گروه فرقان در آن بازداشت]
#بهزاد_نبوی ۱۳ بهمن ۱۳۵۷ یک روز پس از ورود خمینی به ایران پیشنهاد ادغام همه گروههای مسلح پیش از انقلاب را میدهد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ازسوی آقای مطهری همه امور فنی ورود امام به ما سپرده شده بود وکار دست #گروه_فلاح بود، خاطرم هست که افراد کمیته موقت که پیـشتر عهـدهدار کمیتـه اسـتقبال از امـام بودند اگر چه ما کارمان امور امنیتی نبود اما چند ساواکی را هم در روز استقبال از امام دستگیر کردند،عدهای عقیده داشتند که باید آنها را اعدام کرد. نظر مقابل آن هم این بود که آنها را نگه داریم،شاید از طریق آنها به سرنخی برسیم و بهتر است که این گونه افراد، فعلا اعدام نشوند،آن موقع شهید رجـایی نگهبـان زندان ومسئول بازداشتگاه مدرسه رفاه بود، زیر زمین بزرگی بود که همه را آنجا جا داده بودند، آقای رجایی تفنگ روی کولش میگذاشت و پاس میداد و کسی حدس نمیزد که او دو سال دیگر، رئیس جمهور ایران شود.
در آن روزها، افرادیکه بعداً سمتها ومسئولیتهای اصلی کشور را به عهده گرفتند، خالصا مخلصا، در کنار هم فعالیت و کار میکردند و هیچ احساس برتری و پستتری و بالا بودن و پایین بودن، وجود نداشـت.
در کمیتـه استقبال از امام با چهرههایی آشنا شدم که تا پیش از آن، به علت خفقان حاکم بر کشور، آنها را نمیشناختم. یکی از این اشخاص، آقای بهزاد نبوی بود...
[مرتضی الویری در تمامی مراحل خاطراتش اشارهای به گروه فرقان نمیکند اما دهها شواهد مستند وجود دارد که الویری پس از آنکه به لو رفتن گروه فلاح مشکوک میشود #گروه_فرقان را در دل #گروه_فلاح ایجاد نمود که بعدها همگی این گروهها شاکله #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی شدند، فرقان اصولا وجود فیزیکی نداشته و صرفا نامی جهت گمراه کردن بود و در واقع این سازمان بعدها به دستور بعضی از افراد همچون خامنهای، #هاشمی_رفسنجانی اقدام به حذف بعضی از چهرههای موثر انقلاب کردهاند.]
[گروه فرقان و فلاح از حوالی آبان۵۷ در خانهای در خیابان ایران کار تکثیر وانتشاراتی خود را انجام میداد، این همان خانهای است که خامنهای مدتی در آن اقامت داشت و کمی بعدتر #اکبر_گودرزی به عنوان رهبر گروه فرقان در آن بازداشت]
#بهزاد_نبوی ۱۳ بهمن ۱۳۵۷ یک روز پس از ورود خمینی به ایران پیشنهاد ادغام همه گروههای مسلح پیش از انقلاب را میدهد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۸۹/ … خاطرات #مرتضی_الویری… ازسوی آقای مطهری همه امور فنی ورود امام به ما سپرده شده بود وکار دست #گروه_فلاح بود، خاطرم هست که افراد کمیته موقت که پیـشتر عهـدهدار کمیتـه اسـتقبال از امـام بودند اگر چه ما کارمان امور امنیتی نبود اما چند ساواکی را هم…
روایت ۹۰/ سبزوار رضایی میر قائد سال ۱۳۳۱ در مسجد سلیمان متولد شد.
او در سالهای پایانی دهه ۴۰ و ابتدای دهه ۵۰ با همراهی تنی چند از همفکرانش گروه منصورون یا جمعیت منصورون را تاسیس کرد.
#منصورون گروهی چریکی در ایران بود، که در استان خوزستان و علیه دودمان پهلوی فعالیت میکرد.
آنها بهتدریج در دهه ۱۳۵۰ از استان خوزستان آغاز کردند و در فاصله سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵ نیز اعضایی از شهرهای کاشان، قم، شیراز و تهران، جذب کردند.
حسن هرمزی، #محسن_رضایی، مجید بقایی، #محمد_باقر_ذوالقدر ، #علی_شمخانی، #محمد_جهان_آرا ، #غلامعلی_رشید، اسماعیل دقایقی، سید احمد آوایی، اسماعیل زمانی، محمدباقر قاضیانی از جمله اعضای فعال منصورون بودند.
رضایی در سال ۱۳۵۱ بدلیل فعالیتهای سیاسی دستگیر و به مدت ۵۰ روز در زندان انفرادی و سه ماه در زندان عمومی بـود.در سـال ۱۳۵۳ پـس از اتمـام تحـصیلات متوسطه، وارد دانشگاه علم و صنعت شد.
در ۱۳۵۴ برای دومین بار تحـت تعقیـب سـاواک قرارگرفتـه و زندگی مخفیانـه درپـیش گرفت.
تمامی اعضای فعال منصورون، در فاصله سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شدند، که هر یک پس از تحمل ۱ تا ۳ سال حبس، از زندان آزاد شدند.همچنین ۸ نفر از اعضای این گروه عبدالحسین سبحانی، غلامحسین صفاتی دزفولی، مهدی هنردار، کریم رفیعی، عزیز صفری، نورالدین شاهصفدری، علی جهانآرا و حسن هرمزی، در خلال درگیری مسلحانه یا در حال انجام عملیات چریکی و یا کار گذاشتن بمب و یا ساختن آن کشته شدند.
محسن رضایی بعـداز پیـروزی انقلاب و به پیشنهاد #بهزاد_نبوی در ادغام منصورون و دیگر گروههای مسلح و تشکیل #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی ، نقش کلیـدی داشـت.
وی سپس وارد سپاه پاسداران شد و معاونت اطلاعات و بررسیهای سیاسی را تأسیس و در خنثی سازی #کودتای_نقاب ، سرکوب مجاهدین خلق ، نقش مؤثری ایفا نمود تا نهایتاً با حکم خمینی در سال ۱۳۶۰ به فرماندهی سپاه منصوب شد.
پس از اتمام جنگ و مرگ خمینی نهایتا در سال ۷۶ به سمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت، منصوب شد وی در چندین دوره انتخابات مجلس و ریاست جمهوری شرکت کرد ولی در تمامی آنها شکست خورد وی هم اکنون معاون اقتصادی رئیسجمهور است و در دانشگاه امام حسین و دافوس سپاه پاسداران نیز به عنوان عضوهیأت علمی فعالیت دارد.
ادامه دارد
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در سالهای پایانی دهه ۴۰ و ابتدای دهه ۵۰ با همراهی تنی چند از همفکرانش گروه منصورون یا جمعیت منصورون را تاسیس کرد.
#منصورون گروهی چریکی در ایران بود، که در استان خوزستان و علیه دودمان پهلوی فعالیت میکرد.
آنها بهتدریج در دهه ۱۳۵۰ از استان خوزستان آغاز کردند و در فاصله سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵ نیز اعضایی از شهرهای کاشان، قم، شیراز و تهران، جذب کردند.
حسن هرمزی، #محسن_رضایی، مجید بقایی، #محمد_باقر_ذوالقدر ، #علی_شمخانی، #محمد_جهان_آرا ، #غلامعلی_رشید، اسماعیل دقایقی، سید احمد آوایی، اسماعیل زمانی، محمدباقر قاضیانی از جمله اعضای فعال منصورون بودند.
رضایی در سال ۱۳۵۱ بدلیل فعالیتهای سیاسی دستگیر و به مدت ۵۰ روز در زندان انفرادی و سه ماه در زندان عمومی بـود.در سـال ۱۳۵۳ پـس از اتمـام تحـصیلات متوسطه، وارد دانشگاه علم و صنعت شد.
در ۱۳۵۴ برای دومین بار تحـت تعقیـب سـاواک قرارگرفتـه و زندگی مخفیانـه درپـیش گرفت.
تمامی اعضای فعال منصورون، در فاصله سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شدند، که هر یک پس از تحمل ۱ تا ۳ سال حبس، از زندان آزاد شدند.همچنین ۸ نفر از اعضای این گروه عبدالحسین سبحانی، غلامحسین صفاتی دزفولی، مهدی هنردار، کریم رفیعی، عزیز صفری، نورالدین شاهصفدری، علی جهانآرا و حسن هرمزی، در خلال درگیری مسلحانه یا در حال انجام عملیات چریکی و یا کار گذاشتن بمب و یا ساختن آن کشته شدند.
محسن رضایی بعـداز پیـروزی انقلاب و به پیشنهاد #بهزاد_نبوی در ادغام منصورون و دیگر گروههای مسلح و تشکیل #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی ، نقش کلیـدی داشـت.
وی سپس وارد سپاه پاسداران شد و معاونت اطلاعات و بررسیهای سیاسی را تأسیس و در خنثی سازی #کودتای_نقاب ، سرکوب مجاهدین خلق ، نقش مؤثری ایفا نمود تا نهایتاً با حکم خمینی در سال ۱۳۶۰ به فرماندهی سپاه منصوب شد.
پس از اتمام جنگ و مرگ خمینی نهایتا در سال ۷۶ به سمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت، منصوب شد وی در چندین دوره انتخابات مجلس و ریاست جمهوری شرکت کرد ولی در تمامی آنها شکست خورد وی هم اکنون معاون اقتصادی رئیسجمهور است و در دانشگاه امام حسین و دافوس سپاه پاسداران نیز به عنوان عضوهیأت علمی فعالیت دارد.
ادامه دارد
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۹۰/ سبزوار رضایی میر قائد سال ۱۳۳۱ در مسجد سلیمان متولد شد. او در سالهای پایانی دهه ۴۰ و ابتدای دهه ۵۰ با همراهی تنی چند از همفکرانش گروه منصورون یا جمعیت منصورون را تاسیس کرد. #منصورون گروهی چریکی در ایران بود، که در استان خوزستان و علیه دودمان پهلوی…
روایت ۹۱/کتاب تاریخچه گروههای تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی:
▪️گروههای منصورون و صف:
غالب گروههای هفتگانه ادغام شده درهم منشعب از #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران هستند…کارشان را با منفجر کردن کاباره رستوران خوانسالار آغاز کردند و سپس به گلوله بستن مینیبوس حامل مستشاران آمریکایی، ادامه دادند،خودشان مدعی هستند حتی نـام گـروه توحیدی صف هم آمریکائیهـا را فراری میداد.
گروه صف عمده فعالیتهایش مختص حضور نیروهای آمریکایی بود، مستشاران نظامی ویا تکنسینهای نفتی و بازرگانان وتجار آمریکایی.
در سوی دیگر در جنوب ایران هنگامی که کارگران صنعت نفت در اعتصاب سراسری بودند، دوگروه چریکی منصورون و موحدین با ترور بروجردی و پل گریم آمریکایی کارشان را آغاز میکنند.
▪️گروه سبحانی از دیگر زیر مجموعههاب کلیدی #گروه_منصورون بود که در دزفول بین سالهای۴۹ تا ۵۴ فعالیت داشتند.
شیخ عبدالحسین سبحانی و عزیز صفری همراه با چند تن دیگر در ایـام جـشنهای انقلاب سفید آماده میکردند و مواد منفجره و دستگاه تکثیر و تایپ تهیه کرده و آزمایشاتی نیز انجام دادند که ...دستگیر شدند.. سبحانی چند ماه بعداز بازداشت در زندانجان میبازد..عزیز صفری نیز همراه با چند تـن دیگر به تشکیلات منصورون پیوستند.
▪️شاخه اهواز منصورون ۵۱ تا ۵۳:
...در سال۵۲ بر اثر غفلت آنان چند تن از آنها دستگیر میشوند. پـس از
آزادی در سال ۵۳ از طریق سید نورالدین شاه صفری با گروه انقلابی خرمشهر و شاخههای پیوسته به آن ارتباط برقرار میکنند. ولی در اردیبهشت ۵۴ این شاخه، باز، با ضربهای روبرو میشود که بر اثر آن یکی از افراد مخفـی میشود. زیـرا بـا داشتن سابقه زندان، دستگیریهای مجدد، موجب حبسهای طولانی میشد همین دلیل باعث شد تا آنان گروه خود را حذف و به تشکیلات منصورون پیوستند.
▪️غلامحسین صفاتی و یارانش در خلال سالهای ۵۱ تا۵۴...جزو اولین کسانی هستند که پس ازضربه شهریور ۵۰ بر سازمان مجاهدین خلق پس از گذشت بیش از ۲ سال تلاش پیگیر و پیوسـته، در سال ۵۳ متوجه تغییر مواضع ایدئولوژیک این سازمان میشوند و با خروج از سازمان به گروه منصورون میپیوندند.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
▪️گروههای منصورون و صف:
غالب گروههای هفتگانه ادغام شده درهم منشعب از #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران هستند…کارشان را با منفجر کردن کاباره رستوران خوانسالار آغاز کردند و سپس به گلوله بستن مینیبوس حامل مستشاران آمریکایی، ادامه دادند،خودشان مدعی هستند حتی نـام گـروه توحیدی صف هم آمریکائیهـا را فراری میداد.
گروه صف عمده فعالیتهایش مختص حضور نیروهای آمریکایی بود، مستشاران نظامی ویا تکنسینهای نفتی و بازرگانان وتجار آمریکایی.
در سوی دیگر در جنوب ایران هنگامی که کارگران صنعت نفت در اعتصاب سراسری بودند، دوگروه چریکی منصورون و موحدین با ترور بروجردی و پل گریم آمریکایی کارشان را آغاز میکنند.
▪️گروه سبحانی از دیگر زیر مجموعههاب کلیدی #گروه_منصورون بود که در دزفول بین سالهای۴۹ تا ۵۴ فعالیت داشتند.
شیخ عبدالحسین سبحانی و عزیز صفری همراه با چند تن دیگر در ایـام جـشنهای انقلاب سفید آماده میکردند و مواد منفجره و دستگاه تکثیر و تایپ تهیه کرده و آزمایشاتی نیز انجام دادند که ...دستگیر شدند.. سبحانی چند ماه بعداز بازداشت در زندانجان میبازد..عزیز صفری نیز همراه با چند تـن دیگر به تشکیلات منصورون پیوستند.
▪️شاخه اهواز منصورون ۵۱ تا ۵۳:
...در سال۵۲ بر اثر غفلت آنان چند تن از آنها دستگیر میشوند. پـس از
آزادی در سال ۵۳ از طریق سید نورالدین شاه صفری با گروه انقلابی خرمشهر و شاخههای پیوسته به آن ارتباط برقرار میکنند. ولی در اردیبهشت ۵۴ این شاخه، باز، با ضربهای روبرو میشود که بر اثر آن یکی از افراد مخفـی میشود. زیـرا بـا داشتن سابقه زندان، دستگیریهای مجدد، موجب حبسهای طولانی میشد همین دلیل باعث شد تا آنان گروه خود را حذف و به تشکیلات منصورون پیوستند.
▪️غلامحسین صفاتی و یارانش در خلال سالهای ۵۱ تا۵۴...جزو اولین کسانی هستند که پس ازضربه شهریور ۵۰ بر سازمان مجاهدین خلق پس از گذشت بیش از ۲ سال تلاش پیگیر و پیوسـته، در سال ۵۳ متوجه تغییر مواضع ایدئولوژیک این سازمان میشوند و با خروج از سازمان به گروه منصورون میپیوندند.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۹۱/کتاب تاریخچه گروههای تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: ▪️گروههای منصورون و صف: غالب گروههای هفتگانه ادغام شده درهم منشعب از #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران هستند…کارشان را با منفجر کردن کاباره رستوران خوانسالار آغاز کردند و سپس به گلوله بستن…
روایت ۹۲/در بهمن ۱۳۵۵…در این ماه شدیدترین ضـربه بـر گـروه منصورون وارد میآید؛ پس از تجدید سازمان نـام منـصورون را انتخـاب میکنند اما نام ارتش انقلابی خلق مسلمان را تا اوایل سال ۵۷ در جزوات و نشریات درون گروهی برای خود استفاده میکنند.
کلا خوزستان، شاهرگ حیاتی نظام پهلوی بود و حکومت بدون نفت، نمیتوانست ادامه پیدا کند، از همین رو ...نخستین حرکتها در خوزستان آغاز میشود،در تظـاهرات در اهـواز دو نفر از پاسبانها را نشان کردند و در حالی که سوار بر موتور سیکلت بودند با شلیک ۴ تیر این دو پاسبان را که در دادگاه شرع انقلابی !! محکـوم به اعدام میشوند
رفته رفته ترورها و اعدامهای گروهها آغاز میشود؛کارگران و کارمندان پیرو شرکت نفت، بـه اعتصاب شرکت دامن میزدند. اما آمریکائیهـای مقـیم خوزسـتان بـه پشتیبانی از ارتش، سعی در شکستن اعتصاب داشتند.
«پـل گـریم » از مستشاران آمریکائی و مهندس بروجردی از ایرانیان توسط گروه موحدین در خیابان اعدام میشوند.
مهندس بروجردی رئیس بهـره بـرداری بـا شلیک سه تیر،تیرباران میشود.
سرهنگ عیوقی نیز که در سال ۵۶ ریاست گارد دانشگاه جنـدی شـاپور را بـه
عهده میگیرد باز توسط گروه منصورون ترور میشود.
… در ۲ بهمن ۵۷ در یک دادگاه انقلابی گروه منصورون، عیوقی را به مرگ محکوم میکند…در ۲۶ دی چهارشنبه سیاه اهواز، که شاه از ایران رفت درگیری خونینی بین نیروهای امنیتی و مردم روی میدهد ودر این میان منصورون به گفته شاهدان عینی بیش از ۲۰ نفر از نیروهای ارتش و شهربانی را به قتل میرسانند.
در بهبهان دومامور شهربانی را نیز ترور میکند و در آذر ۵۷ نیز در دزفول استوار فرخ شاهی، از پرسنل ژاندارمری را به تیر چراغ برق آویزان و اعدام میکنند، انفجار کلانتری ۵ آبادان،منصورون... اعدام حیدری معاون شهربانی در وسط خیابان معینزاده و تیرباران سرپاسبان یـدالهی ... و اعدام مـسیحا شـهردار و معـاونش حـسین مولائی...اعدام انقلابی سرهنگ معتمدی، رئیس شهربانی کرمان…در فــسا احمــدزاده مامور گــشت آگاهیموردحملــه مجاهــدان گروه منصورون قرار میگیرد و…
[چرا اسامی افرادی کـه به چنین فعالیتهای افتخارآمیز دست میزدهانددر سـوابقشان آورده نمیشود؟
احکام شرعی که پس از پیروزی انقـلاب، مجاهـدین انقـلاب اسـلامی رویآن تأکیـد دارند، از سوی چه مراجع دینی صادر میشده است؟]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
کلا خوزستان، شاهرگ حیاتی نظام پهلوی بود و حکومت بدون نفت، نمیتوانست ادامه پیدا کند، از همین رو ...نخستین حرکتها در خوزستان آغاز میشود،در تظـاهرات در اهـواز دو نفر از پاسبانها را نشان کردند و در حالی که سوار بر موتور سیکلت بودند با شلیک ۴ تیر این دو پاسبان را که در دادگاه شرع انقلابی !! محکـوم به اعدام میشوند
رفته رفته ترورها و اعدامهای گروهها آغاز میشود؛کارگران و کارمندان پیرو شرکت نفت، بـه اعتصاب شرکت دامن میزدند. اما آمریکائیهـای مقـیم خوزسـتان بـه پشتیبانی از ارتش، سعی در شکستن اعتصاب داشتند.
«پـل گـریم » از مستشاران آمریکائی و مهندس بروجردی از ایرانیان توسط گروه موحدین در خیابان اعدام میشوند.
مهندس بروجردی رئیس بهـره بـرداری بـا شلیک سه تیر،تیرباران میشود.
سرهنگ عیوقی نیز که در سال ۵۶ ریاست گارد دانشگاه جنـدی شـاپور را بـه
عهده میگیرد باز توسط گروه منصورون ترور میشود.
… در ۲ بهمن ۵۷ در یک دادگاه انقلابی گروه منصورون، عیوقی را به مرگ محکوم میکند…در ۲۶ دی چهارشنبه سیاه اهواز، که شاه از ایران رفت درگیری خونینی بین نیروهای امنیتی و مردم روی میدهد ودر این میان منصورون به گفته شاهدان عینی بیش از ۲۰ نفر از نیروهای ارتش و شهربانی را به قتل میرسانند.
در بهبهان دومامور شهربانی را نیز ترور میکند و در آذر ۵۷ نیز در دزفول استوار فرخ شاهی، از پرسنل ژاندارمری را به تیر چراغ برق آویزان و اعدام میکنند، انفجار کلانتری ۵ آبادان،منصورون... اعدام حیدری معاون شهربانی در وسط خیابان معینزاده و تیرباران سرپاسبان یـدالهی ... و اعدام مـسیحا شـهردار و معـاونش حـسین مولائی...اعدام انقلابی سرهنگ معتمدی، رئیس شهربانی کرمان…در فــسا احمــدزاده مامور گــشت آگاهیموردحملــه مجاهــدان گروه منصورون قرار میگیرد و…
[چرا اسامی افرادی کـه به چنین فعالیتهای افتخارآمیز دست میزدهانددر سـوابقشان آورده نمیشود؟
احکام شرعی که پس از پیروزی انقـلاب، مجاهـدین انقـلاب اسـلامی رویآن تأکیـد دارند، از سوی چه مراجع دینی صادر میشده است؟]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۹۲/در بهمن ۱۳۵۵…در این ماه شدیدترین ضـربه بـر گـروه منصورون وارد میآید؛ پس از تجدید سازمان نـام منـصورون را انتخـاب میکنند اما نام ارتش انقلابی خلق مسلمان را تا اوایل سال ۵۷ در جزوات و نشریات درون گروهی برای خود استفاده میکنند. کلا خوزستان، شاهرگ…
روایت۹۳/ روزنامه کیهان، مصاحبه با محسن رضایی ۱۳۷۸/۱۱/۱۹:
…من تقریباً در حدود سالهای ۵۰ و ۵۱ وارد مبارزه شدم. آشناییام با اسلام انقلابی، از طریق مطالعه کتابهای شهید مطهری و دکتر شریعتی میسر شد و بعدها در سال ۵۲ اولین اطلاعیههای حضرت امام و نیز کتاب ولایت فقیه ایشان به دستم رسید که راه مبارزه را کاملا برایم روشن کرد.
در همین ایام با عـدهای از دوسـتان علاقمند به مسائل مبارزاتی، #گروه_منصورون را در هنرستان شرکت نفت اهواز درست کردیم که بلافاصله دستگیر شدیم و مدتی در انفرادی ساواک خوزستان زندان بـودیم. بعد از آن هم در دانشگاه علم وصنعت تهران قبول شدم و آمدم تهـران و چـون در گروههای مسلمان نظیر #سازمان_مجاهدین_خلق انحرافاتی ایجاد شده بود، تصمیم گرفتیم قبل از ورود به فاز مبارزه مسلحانه یک دوره بازسازی فکری و مذهبی را طی کنیم و بعد مبارزه مسلحانه را ادامه بدهیم که البته چون ساواک به سراغ ما آمد، ناچار شدیم زندگی زیرزمینی را در پیش بگیریم و عمده کارهای اعتقادی و ایدئولوژیکی ما مربوط به همین مقطع سالهای ۵۴ و ۵۵ است که در خانههای تیمی زندگی میکردیم…
[گروه منصورون به رهبری #محسن_رضایی دست کم ۱۶ اعدام و ۲۸ ترور انقلابی داشته است، تمام این قتلها در روزنامهها و اسناد معتبر که بخش بسیار کوچکی از آنها در قسمتهای پیشین شرحش رفت آورده شده، اما سئوال اینجاست که رهبران ارشد منصورون یعنی رضایی یا #غلامعلی_رشید یا #علی_شمخانی هیچ وقت به آنها اشاره نمیکنند و بیشتر در تلاشند تا سابقه گروه چریکی منصورون را در حد تکثیر و پخش اعلامیه یا خواندن کتابهای شریعتی و خمینی عنوان کنند]
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…من تقریباً در حدود سالهای ۵۰ و ۵۱ وارد مبارزه شدم. آشناییام با اسلام انقلابی، از طریق مطالعه کتابهای شهید مطهری و دکتر شریعتی میسر شد و بعدها در سال ۵۲ اولین اطلاعیههای حضرت امام و نیز کتاب ولایت فقیه ایشان به دستم رسید که راه مبارزه را کاملا برایم روشن کرد.
در همین ایام با عـدهای از دوسـتان علاقمند به مسائل مبارزاتی، #گروه_منصورون را در هنرستان شرکت نفت اهواز درست کردیم که بلافاصله دستگیر شدیم و مدتی در انفرادی ساواک خوزستان زندان بـودیم. بعد از آن هم در دانشگاه علم وصنعت تهران قبول شدم و آمدم تهـران و چـون در گروههای مسلمان نظیر #سازمان_مجاهدین_خلق انحرافاتی ایجاد شده بود، تصمیم گرفتیم قبل از ورود به فاز مبارزه مسلحانه یک دوره بازسازی فکری و مذهبی را طی کنیم و بعد مبارزه مسلحانه را ادامه بدهیم که البته چون ساواک به سراغ ما آمد، ناچار شدیم زندگی زیرزمینی را در پیش بگیریم و عمده کارهای اعتقادی و ایدئولوژیکی ما مربوط به همین مقطع سالهای ۵۴ و ۵۵ است که در خانههای تیمی زندگی میکردیم…
[گروه منصورون به رهبری #محسن_رضایی دست کم ۱۶ اعدام و ۲۸ ترور انقلابی داشته است، تمام این قتلها در روزنامهها و اسناد معتبر که بخش بسیار کوچکی از آنها در قسمتهای پیشین شرحش رفت آورده شده، اما سئوال اینجاست که رهبران ارشد منصورون یعنی رضایی یا #غلامعلی_رشید یا #علی_شمخانی هیچ وقت به آنها اشاره نمیکنند و بیشتر در تلاشند تا سابقه گروه چریکی منصورون را در حد تکثیر و پخش اعلامیه یا خواندن کتابهای شریعتی و خمینی عنوان کنند]
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت۹۳/ روزنامه کیهان، مصاحبه با محسن رضایی ۱۳۷۸/۱۱/۱۹: …من تقریباً در حدود سالهای ۵۰ و ۵۱ وارد مبارزه شدم. آشناییام با اسلام انقلابی، از طریق مطالعه کتابهای شهید مطهری و دکتر شریعتی میسر شد و بعدها در سال ۵۲ اولین اطلاعیههای حضرت امام و نیز کتاب ولایت…
روایت۹۴/ کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، خاطرات شهید رجایی:
…بار دیگر در اواخر چهارده ماه زندان، مصادف با اوایل انقلاب بـود کـه بـاز درکمیته مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری بودم. گاهی مرا در سـلول انفـرادی میکردند. گاهی یک نفر را هم پهلویم میانداختند. وقتی که یک نفر را پهلویم میانداختند، سعی میکردند که توسط آن یک نفر، از من حرف در بیاورند و بعدعلیه خودم استفاده کنند. البته ما، ایـن مطلـب را در بیـرون فهمیـده بـودیم. میدانستیم کـه در کمیتـه، نقشههایی از این قبیل میکشند، این بود که هیچ وقت در این زمینه، تـوفیقی بدسـت نیاوردند. نکته جالب این بود که کسی را پهلویم انداختند که روزه بود. وقتـی وارد شد، گفت: فلانی مواظب باش حرفهاییکه میخواهی بزنی، دقت کن. چون من قـول همکاری دادم و حرفهای تو را آنجا میزنم. بنابراین فقط حرفهایی را بزن که آنجا گفتنی هستند. خب من هم که قبلاً “میدانستم که برنامه چیه، ولی به همه نشان دادم که اغفال شدهام و هر چند روزیکبار میبردند و ما هم قبلا با همدیگر قرار میگذاشتیم که امروز مثلا این قسمت از حرفهای مرا بزن. به هر جهت بـه همـین صـورت ادامـه دادیم و ۱۴ ماه این مسئله طول کشید....
کم کم از بازجویی، متوجه شدم که من از یک طریقی لو رفتم ... . در گروه خاموشی، یک زن وجـود داشـت بنـام اشرف زاده کرمانی که مرا لو داده بـود.
بعدها هم در بازجویی، بازجو گفت که به اصطلاح، رجـایی را لـو دادهانـد. بازجوی من از اینکه من به وسیله بازجوی دیگری لو رفته بودم، بسیار عصبانی بود و میگفت که تو باید حتماً اعدام بشوی ولی فعلا پنج سال محکومیت را بگذران تـا اینکه بقیه زندانیت را در قصر خواهی گذراند. مـنم کـه خیلـی خوشـحال بـودم کـه بالأخره توانسته بودم به ساواک، پیروز بشوم؛ با خوشحالی به سلولم برگشتم ...من در سلول فهمیدم که مجاهدین خلق تغییر ایدئولوژی دادهاند و بدترین شب زندگیم را آن شب گذراندم که تقریباً تمام تلاش خودم را بیحاصل میدیدم…نتیجه اینکه بسیار نگران بیرون بودم و میدیدم که چه ضربهای بزرگ، ازاین راه به مبارزه اسلامی جامعهمان خورده.
[#محمد_علی_رجایی توضیح نمیدهد در سلول انفرادی ایزوله بدون ارتباط با بیرونویا همبندی جدید چگونه به انحراف مجاهدین خلق پی برده مگر اینکه بازجو به وی اطلاعات داده باشد که عنوان نکرده است]
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…بار دیگر در اواخر چهارده ماه زندان، مصادف با اوایل انقلاب بـود کـه بـاز درکمیته مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری بودم. گاهی مرا در سـلول انفـرادی میکردند. گاهی یک نفر را هم پهلویم میانداختند. وقتی که یک نفر را پهلویم میانداختند، سعی میکردند که توسط آن یک نفر، از من حرف در بیاورند و بعدعلیه خودم استفاده کنند. البته ما، ایـن مطلـب را در بیـرون فهمیـده بـودیم. میدانستیم کـه در کمیتـه، نقشههایی از این قبیل میکشند، این بود که هیچ وقت در این زمینه، تـوفیقی بدسـت نیاوردند. نکته جالب این بود که کسی را پهلویم انداختند که روزه بود. وقتـی وارد شد، گفت: فلانی مواظب باش حرفهاییکه میخواهی بزنی، دقت کن. چون من قـول همکاری دادم و حرفهای تو را آنجا میزنم. بنابراین فقط حرفهایی را بزن که آنجا گفتنی هستند. خب من هم که قبلاً “میدانستم که برنامه چیه، ولی به همه نشان دادم که اغفال شدهام و هر چند روزیکبار میبردند و ما هم قبلا با همدیگر قرار میگذاشتیم که امروز مثلا این قسمت از حرفهای مرا بزن. به هر جهت بـه همـین صـورت ادامـه دادیم و ۱۴ ماه این مسئله طول کشید....
کم کم از بازجویی، متوجه شدم که من از یک طریقی لو رفتم ... . در گروه خاموشی، یک زن وجـود داشـت بنـام اشرف زاده کرمانی که مرا لو داده بـود.
بعدها هم در بازجویی، بازجو گفت که به اصطلاح، رجـایی را لـو دادهانـد. بازجوی من از اینکه من به وسیله بازجوی دیگری لو رفته بودم، بسیار عصبانی بود و میگفت که تو باید حتماً اعدام بشوی ولی فعلا پنج سال محکومیت را بگذران تـا اینکه بقیه زندانیت را در قصر خواهی گذراند. مـنم کـه خیلـی خوشـحال بـودم کـه بالأخره توانسته بودم به ساواک، پیروز بشوم؛ با خوشحالی به سلولم برگشتم ...من در سلول فهمیدم که مجاهدین خلق تغییر ایدئولوژی دادهاند و بدترین شب زندگیم را آن شب گذراندم که تقریباً تمام تلاش خودم را بیحاصل میدیدم…نتیجه اینکه بسیار نگران بیرون بودم و میدیدم که چه ضربهای بزرگ، ازاین راه به مبارزه اسلامی جامعهمان خورده.
[#محمد_علی_رجایی توضیح نمیدهد در سلول انفرادی ایزوله بدون ارتباط با بیرونویا همبندی جدید چگونه به انحراف مجاهدین خلق پی برده مگر اینکه بازجو به وی اطلاعات داده باشد که عنوان نکرده است]
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت۹۴/ کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم، خاطرات شهید رجایی: …بار دیگر در اواخر چهارده ماه زندان، مصادف با اوایل انقلاب بـود کـه بـاز درکمیته مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری بودم. گاهی مرا در سـلول انفـرادی میکردند. گاهی یک نفر را هم پهلویم میانداختند. وقتی…
روایت۹۵/ محمد علی رجایی :
درزندان، ما به گروههای مختلفی تقسیم شده بودیم. من و آقای #بهزاد_نبوی و حدود چهل نفر دیگر از برادرها با هم تشکیل یک گروه داده بودیم کـه بـه اطـاق چهـاری معروف بودیم. در آنجا مجاهدین و یک گروه دیگری هم بودند که به غیر مذهبیها معروف بودند و غیرمذهبیها هم برای خودشان یک گروه بودند…. #گروه_امت_واحده آنجا تاسیس شد…
کتاب تاریخچه گروههای تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: امت واحده یکی ازهفت گروه تشکیل دهنده #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی است و ازآنجا که اکثریت قریب به اتفاق مؤسسین گروه مزبور از زندانیان سیاسی مسلمان بودند و گذشته از سابقه مبـارزاتی هـر کـدام و عضویت پیشین در #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران در زندان به چهارچوب فکری و انسجام و روابط تشکیلاتی و ایدئولوژی و استراتژی جدیدی دست یافته بودنـد و گروهـی را تشکیل دادند که قرار بود به همان نام گروه زندانیان سیاسی مـسلمان نامگـذاری و مشخص شوند. اما به دلایل امنیتی و برای جلوگیری از شناخته شـدن اعـضاء گـروه صرفنظر میکنند و نام امت واحده را انتخاب مینمایند. اکثر اعضای این گروه، در زندانهای مختلف #ساواک تـا پـیش از اعـلام تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق توسط بریده شدگان تا شـهریور ۱۳۵۴ با آنها همکاری داشته و برخی از آنها جزء اعضای رسمی و کادرهای آموزشی سازمان در داخل زندان بودند.
بعضی دیگر عضو دیگر گروههای مسلمان چون مهدویون و ... بودند که در جریان مبارزه مسلحانه ضد رژیم به شکنجه و زندان کشیده شدند ...
با این وجود، براساس تصمیمگیریهای قبلی، آنانی که زودتر آزاد شـده بودنـد، در رابطـه بـا داخـل زندان، موفق شدند ارتباط منسجم و تشکیلاتی بین خودشان در تهران و چند شهرسـتان برقرار نمایند و با تهیه خانههای تیمی و مواد منفجره برای شروع عمل مسلحانه آماده شوند.
در همین رابطه، طرحی برای حمله و خلع سلاح پاسـگاههای شـمال، و حمله به چند کلانتری در شرق تهران و حمله به یک بانک تهیـه و آماده اقدام بوده…
[#محمد_علی_رجایی از سال ۱۳۵۶ گروه امت واحده را با معاضدت بهزاد نبوی در زندان اوین تشکیل میدهند، با آزادی رجایی این گروه طبق گفته صمد بهادری از اعضای این گروه با چاقو به سرباز مقابل کلانتری تهران نو حمله میکنند و اسلحه او را به سرقت میبرند ]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
درزندان، ما به گروههای مختلفی تقسیم شده بودیم. من و آقای #بهزاد_نبوی و حدود چهل نفر دیگر از برادرها با هم تشکیل یک گروه داده بودیم کـه بـه اطـاق چهـاری معروف بودیم. در آنجا مجاهدین و یک گروه دیگری هم بودند که به غیر مذهبیها معروف بودند و غیرمذهبیها هم برای خودشان یک گروه بودند…. #گروه_امت_واحده آنجا تاسیس شد…
کتاب تاریخچه گروههای تشکیل دهنده سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: امت واحده یکی ازهفت گروه تشکیل دهنده #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی است و ازآنجا که اکثریت قریب به اتفاق مؤسسین گروه مزبور از زندانیان سیاسی مسلمان بودند و گذشته از سابقه مبـارزاتی هـر کـدام و عضویت پیشین در #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران در زندان به چهارچوب فکری و انسجام و روابط تشکیلاتی و ایدئولوژی و استراتژی جدیدی دست یافته بودنـد و گروهـی را تشکیل دادند که قرار بود به همان نام گروه زندانیان سیاسی مـسلمان نامگـذاری و مشخص شوند. اما به دلایل امنیتی و برای جلوگیری از شناخته شـدن اعـضاء گـروه صرفنظر میکنند و نام امت واحده را انتخاب مینمایند. اکثر اعضای این گروه، در زندانهای مختلف #ساواک تـا پـیش از اعـلام تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق توسط بریده شدگان تا شـهریور ۱۳۵۴ با آنها همکاری داشته و برخی از آنها جزء اعضای رسمی و کادرهای آموزشی سازمان در داخل زندان بودند.
بعضی دیگر عضو دیگر گروههای مسلمان چون مهدویون و ... بودند که در جریان مبارزه مسلحانه ضد رژیم به شکنجه و زندان کشیده شدند ...
با این وجود، براساس تصمیمگیریهای قبلی، آنانی که زودتر آزاد شـده بودنـد، در رابطـه بـا داخـل زندان، موفق شدند ارتباط منسجم و تشکیلاتی بین خودشان در تهران و چند شهرسـتان برقرار نمایند و با تهیه خانههای تیمی و مواد منفجره برای شروع عمل مسلحانه آماده شوند.
در همین رابطه، طرحی برای حمله و خلع سلاح پاسـگاههای شـمال، و حمله به چند کلانتری در شرق تهران و حمله به یک بانک تهیـه و آماده اقدام بوده…
[#محمد_علی_رجایی از سال ۱۳۵۶ گروه امت واحده را با معاضدت بهزاد نبوی در زندان اوین تشکیل میدهند، با آزادی رجایی این گروه طبق گفته صمد بهادری از اعضای این گروه با چاقو به سرباز مقابل کلانتری تهران نو حمله میکنند و اسلحه او را به سرقت میبرند ]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#خبرفوری / پیش از ظهر دوشنبه ۲ بهمن صدای انفجار مهیبی در شهرک صنعتی گرمسار در غرب استان سمنان شنیده شده ایت.
بهنام بختیاری، رئیس صنعت، معدن و تجارت گرمسار این انفجار را تأیید کرد و به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت که نیروهای این اداره به شهرک صنعتی اعزام شدهاند اما تاکنون منبع و نشانی از این انفجار مشخص نشده است.
دقایقی بعد خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران بهنقل از بهنام بختیاری اعلام کرد که انفجار در شهرک صنعتی گرمسار تا این لحظه منتفی بوده و صدای انفجار مهیب در گرمسار در نواحی صنعتی نبوده است.
بختیاری افزود: «تاکنون منبع و نشانی از این انفجار مشخص نشده است.»
رضا خانی، فرماندار گرمسار نیز صدای انفجار را تأیید کرد و گفت: «این مهم در دست بررسی است.»
تسنیم نوشته است که این انفجار «سبب وحشت مردم شد».
ایرنا همچنین بهنقل از یک منبع آگاه در گرمسار نوشت صدای مهیب میتواند «مربوط به پرواز پایینتر از حد مجاز یک جنگنده و شکست دیوار صوتی بوده است» اما هنوز نیروهای مسلح در این مورد توضیحی ندادهاند.
#استان_سمنان
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بهنام بختیاری، رئیس صنعت، معدن و تجارت گرمسار این انفجار را تأیید کرد و به خبرگزاری دولتی ایرنا گفت که نیروهای این اداره به شهرک صنعتی اعزام شدهاند اما تاکنون منبع و نشانی از این انفجار مشخص نشده است.
دقایقی بعد خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران بهنقل از بهنام بختیاری اعلام کرد که انفجار در شهرک صنعتی گرمسار تا این لحظه منتفی بوده و صدای انفجار مهیب در گرمسار در نواحی صنعتی نبوده است.
بختیاری افزود: «تاکنون منبع و نشانی از این انفجار مشخص نشده است.»
رضا خانی، فرماندار گرمسار نیز صدای انفجار را تأیید کرد و گفت: «این مهم در دست بررسی است.»
تسنیم نوشته است که این انفجار «سبب وحشت مردم شد».
ایرنا همچنین بهنقل از یک منبع آگاه در گرمسار نوشت صدای مهیب میتواند «مربوط به پرواز پایینتر از حد مجاز یک جنگنده و شکست دیوار صوتی بوده است» اما هنوز نیروهای مسلح در این مورد توضیحی ندادهاند.
#استان_سمنان
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت۹۵/ محمد علی رجایی : درزندان، ما به گروههای مختلفی تقسیم شده بودیم. من و آقای #بهزاد_نبوی و حدود چهل نفر دیگر از برادرها با هم تشکیل یک گروه داده بودیم کـه بـه اطـاق چهـاری معروف بودیم. در آنجا مجاهدین و یک گروه دیگری هم بودند که به غیر مذهبیها معروف…
روایت ۹۶/ کتاب جنگجویان اسلام، تحقیقات کنت کاتزمن:
... یک رابطه کمتر شناخته شده و عجیب بـین مجاهـدین خلـق .... از مطالعـه دقیـق زندگینامه دو نفری بدست آمده است که در تشکیل سپاه از نقشهـای بـسیار اساسـی برخوردار بودهاند. یکی از ایـن دو، #بهـزاد_نبـوی سخنگوی دولت و وزیـر صـنایع سـنگین بـین سـالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ و دیگری #محسن_رضایی فرمانـده سـپاه از سـال ۱۹۸۱ بودهاند.
بهزاد نبوی در زندگینامه خود پس از پرداختن به فعالیتهایش در سه زمان جبهه ملی غیر مسلحانه که برضد شاه عمل میکرد، راجع به تصمیمگیـریاش در ایجـاد درگیری مسلحانه بر ضد شاه صحبت میکند. همانند #عباس_دوزدوزانی، نبوی نیز در حدود سال ۱۹۷۰ به سازمان مجاهدین خلق پیوست، چرا که بنـا بـه اعتـراف خودش، او مجذوب جناح چپ، ضد امپریالیست و چارچوب اسلامی و ممارست ایـن گروه، در درگیری مسلحانه شده بود.
نبوی در تفسیر بعدی خود یک نقطه عطف کلیدی را در رابطه با جناح نظـامی غیر روحانی ائتلاف انقلاب اسلامی آشکار میسازد. وی به توضیح این مسئله میپردازد که چگونه در حالی که وی در زندان به سر میبرده است، به جهت تأکید و پافشاری مجاهدین خلق بر روی ایدئولوژی مارکسیستی نسبت بـه ایـدئولوژی اسـلامی، از ایـن سازمان جدا شده است. نبوی به توصیف این مسئله میپردازد که چگونه این شکاف بین رهبریت مجاهدین خلق و آنهایی که چون نبوی مارکسیـسم را مردود شمرده و بر ایدئولوژی اسلامی تأکید داشتند، گسترش یافت ...آنچنانکه بعداً نشان خواهیم داد، این شکاف کـه آغـاز آن، در زنـدانهای شـاه بـود؛ از همکـاری تاکتیکی بین مجاهدین خلق و اعضای سابقش جلوگیری نکرد. متشابها در یک مصاحبه، فرمانده سپاه پاسداران محسن رضایی نیز به توصیف این شکاف در گروه چپی غیرروحانی مسلح مخـالف شـاه پرداخـت. وی توضـیح میدهد که به هنگام اختلاطی شدن مجاهدین خلق یعنی به هنگام شروع تلفیق ایدئولوژی مارکسیستی و اسلامی از سوی این گروه، وی نیز از این سازمان جدا گشت.
نظامیان اسلامی، که از مجاهدین خلق جدا گشتند؛ بعدها مهمتـرین خلـف سـپاه یعنی مجاهدین انقلاب اسلامی را شکل دادند.
گزارشی ویژه از تحلیل مطبوعات ایران بر روی #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی که همان اعضای سابق #سازمان_مجاهدین_خلق بوده اند، مؤید تحلیلهای بعمـل آمده از ایـن زندگینامـه و زندگینامـههـای دیگـر اسـت …
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
... یک رابطه کمتر شناخته شده و عجیب بـین مجاهـدین خلـق .... از مطالعـه دقیـق زندگینامه دو نفری بدست آمده است که در تشکیل سپاه از نقشهـای بـسیار اساسـی برخوردار بودهاند. یکی از ایـن دو، #بهـزاد_نبـوی سخنگوی دولت و وزیـر صـنایع سـنگین بـین سـالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ و دیگری #محسن_رضایی فرمانـده سـپاه از سـال ۱۹۸۱ بودهاند.
بهزاد نبوی در زندگینامه خود پس از پرداختن به فعالیتهایش در سه زمان جبهه ملی غیر مسلحانه که برضد شاه عمل میکرد، راجع به تصمیمگیـریاش در ایجـاد درگیری مسلحانه بر ضد شاه صحبت میکند. همانند #عباس_دوزدوزانی، نبوی نیز در حدود سال ۱۹۷۰ به سازمان مجاهدین خلق پیوست، چرا که بنـا بـه اعتـراف خودش، او مجذوب جناح چپ، ضد امپریالیست و چارچوب اسلامی و ممارست ایـن گروه، در درگیری مسلحانه شده بود.
نبوی در تفسیر بعدی خود یک نقطه عطف کلیدی را در رابطه با جناح نظـامی غیر روحانی ائتلاف انقلاب اسلامی آشکار میسازد. وی به توضیح این مسئله میپردازد که چگونه در حالی که وی در زندان به سر میبرده است، به جهت تأکید و پافشاری مجاهدین خلق بر روی ایدئولوژی مارکسیستی نسبت بـه ایـدئولوژی اسـلامی، از ایـن سازمان جدا شده است. نبوی به توصیف این مسئله میپردازد که چگونه این شکاف بین رهبریت مجاهدین خلق و آنهایی که چون نبوی مارکسیـسم را مردود شمرده و بر ایدئولوژی اسلامی تأکید داشتند، گسترش یافت ...آنچنانکه بعداً نشان خواهیم داد، این شکاف کـه آغـاز آن، در زنـدانهای شـاه بـود؛ از همکـاری تاکتیکی بین مجاهدین خلق و اعضای سابقش جلوگیری نکرد. متشابها در یک مصاحبه، فرمانده سپاه پاسداران محسن رضایی نیز به توصیف این شکاف در گروه چپی غیرروحانی مسلح مخـالف شـاه پرداخـت. وی توضـیح میدهد که به هنگام اختلاطی شدن مجاهدین خلق یعنی به هنگام شروع تلفیق ایدئولوژی مارکسیستی و اسلامی از سوی این گروه، وی نیز از این سازمان جدا گشت.
نظامیان اسلامی، که از مجاهدین خلق جدا گشتند؛ بعدها مهمتـرین خلـف سـپاه یعنی مجاهدین انقلاب اسلامی را شکل دادند.
گزارشی ویژه از تحلیل مطبوعات ایران بر روی #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی که همان اعضای سابق #سازمان_مجاهدین_خلق بوده اند، مؤید تحلیلهای بعمـل آمده از ایـن زندگینامـه و زندگینامـههـای دیگـر اسـت …
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۹۶/ کتاب جنگجویان اسلام، تحقیقات کنت کاتزمن: ... یک رابطه کمتر شناخته شده و عجیب بـین مجاهـدین خلـق .... از مطالعـه دقیـق زندگینامه دو نفری بدست آمده است که در تشکیل سپاه از نقشهـای بـسیار اساسـی برخوردار بودهاند. یکی از ایـن دو، #بهـزاد_نبـوی سخنگوی…
روایت ۹۷/ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ۷ فروردین ۱۳۵۸ با به هم پیوستن ۷ گروه اسلامگرای مخالف نظام پیشین شکل گرفت که همگی سابقه مبارزه نظامی داشتند.
اگر چه این گروهها تا قبل از پیروزی انقلاب ارتباط تشکیلاتی چندانی با هم نداشتند، اما وجود هدف مشترک مقابله با خطراتی که نظام نوپا را تهدید میکرد، و ارتباط اندام وار آنان با #بهزاد_نبوی و یا #محسن_رضایی آنها را به اتحاد با یکدیگر سوق داد، انشعاب و سپس دشمنی با #سازمان_مجاهدین_خلق نیز دیگر وجه اشتراک اعضای این سازمان بود که حتی در نام سازمان نیز تجلی پیدا کرد و اصلیترین هدف از تشکیل این سازمان نیز بود. تنها تفاوت نام این دو سازمان جایگزینی کلمه «خلق» با کلمه «انقلاب اسلامی» بود.
هفت گروه بنیانگذار این سازمان عبارت بودند از؛
▪️گروه امّت واحده
▪️گروه توحیدی بدر
▪️گروه توحیدی صف
▪️گروه فلاح
▪️گروه فلق
▪️گروه منصورون
▪️گروه موحدین
کهنه سربازان مجاهدین انقلاب اسلامی، یعنی چریکهایی که سـالها بـر ضد شاه جنگیدند و بسیاری از آنها در سـازمان آزادیـبخش فلـسطین در لبنـان آموزش دیده بودند؛ نه فقط قبل از خلال انقلاب، در برابر نیروهای شاه به مبارزه پرداختند؛ بلکه پس از فروپاشی رژیـم پهلوی نیـز در امنیـت بخـشیدن اوضـاع بـه خمینی کمک رساندند.
بهزاد نبوی کـه از بنیانگـذاران مجاهدین انقلاب اسلامی است، قبـل از همکـاری بـا دولـت، بـه یکـی از کمیتـههـای پاسداران انقلاب تهران پیوست .... جانشین فرماندهی و وزیر اسـبق سـپاه #علی_شمخانی ، یکی دیگر از اعضای مجاهـدین انقـلاب اسـلامی بـود. قبـل ازآنکـه رضـایی فرماندهی کل سپاه را در ۱۳۶۰ به عهده گرفت و شـمخانی جانـشین وی گـردد.
پس از سقوط بازرگان، محمد علی رجایی بـا وجـودمخالفت #ابوالحسن_بنی_صدر، به پست نخست وزیری، راه یافت .... رجایی که خود نیز یکی از اعضای این سازمان و رهبر گروه امت واحده بود، پس از رسیدن به نخست وزیری نبـوی را بعنوان مشاور امور اجرایی کابینه خود، تعیین نمود.
نبوی و رجایی که در زندان با یکدیگر آشنا شده بودند، راه را برای ورود اغلب اعضای این سازمان به اداره نخست وزیری تسهیل کردند.
محمد سـلامتی هم سلولی نبوی و از دیگر بنیانگذاران سازمان، بعنوان وزیر مشاور در امور کار به کابینه راه یافت و سعید حجاریان، خسرو تهرانی و مصطفی تاجزاده در #اطلاعات_نخست_وزیری مشغول شدند.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اگر چه این گروهها تا قبل از پیروزی انقلاب ارتباط تشکیلاتی چندانی با هم نداشتند، اما وجود هدف مشترک مقابله با خطراتی که نظام نوپا را تهدید میکرد، و ارتباط اندام وار آنان با #بهزاد_نبوی و یا #محسن_رضایی آنها را به اتحاد با یکدیگر سوق داد، انشعاب و سپس دشمنی با #سازمان_مجاهدین_خلق نیز دیگر وجه اشتراک اعضای این سازمان بود که حتی در نام سازمان نیز تجلی پیدا کرد و اصلیترین هدف از تشکیل این سازمان نیز بود. تنها تفاوت نام این دو سازمان جایگزینی کلمه «خلق» با کلمه «انقلاب اسلامی» بود.
هفت گروه بنیانگذار این سازمان عبارت بودند از؛
▪️گروه امّت واحده
▪️گروه توحیدی بدر
▪️گروه توحیدی صف
▪️گروه فلاح
▪️گروه فلق
▪️گروه منصورون
▪️گروه موحدین
کهنه سربازان مجاهدین انقلاب اسلامی، یعنی چریکهایی که سـالها بـر ضد شاه جنگیدند و بسیاری از آنها در سـازمان آزادیـبخش فلـسطین در لبنـان آموزش دیده بودند؛ نه فقط قبل از خلال انقلاب، در برابر نیروهای شاه به مبارزه پرداختند؛ بلکه پس از فروپاشی رژیـم پهلوی نیـز در امنیـت بخـشیدن اوضـاع بـه خمینی کمک رساندند.
بهزاد نبوی کـه از بنیانگـذاران مجاهدین انقلاب اسلامی است، قبـل از همکـاری بـا دولـت، بـه یکـی از کمیتـههـای پاسداران انقلاب تهران پیوست .... جانشین فرماندهی و وزیر اسـبق سـپاه #علی_شمخانی ، یکی دیگر از اعضای مجاهـدین انقـلاب اسـلامی بـود. قبـل ازآنکـه رضـایی فرماندهی کل سپاه را در ۱۳۶۰ به عهده گرفت و شـمخانی جانـشین وی گـردد.
پس از سقوط بازرگان، محمد علی رجایی بـا وجـودمخالفت #ابوالحسن_بنی_صدر، به پست نخست وزیری، راه یافت .... رجایی که خود نیز یکی از اعضای این سازمان و رهبر گروه امت واحده بود، پس از رسیدن به نخست وزیری نبـوی را بعنوان مشاور امور اجرایی کابینه خود، تعیین نمود.
نبوی و رجایی که در زندان با یکدیگر آشنا شده بودند، راه را برای ورود اغلب اعضای این سازمان به اداره نخست وزیری تسهیل کردند.
محمد سـلامتی هم سلولی نبوی و از دیگر بنیانگذاران سازمان، بعنوان وزیر مشاور در امور کار به کابینه راه یافت و سعید حجاریان، خسرو تهرانی و مصطفی تاجزاده در #اطلاعات_نخست_وزیری مشغول شدند.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۹۷/ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ۷ فروردین ۱۳۵۸ با به هم پیوستن ۷ گروه اسلامگرای مخالف نظام پیشین شکل گرفت که همگی سابقه مبارزه نظامی داشتند. اگر چه این گروهها تا قبل از پیروزی انقلاب ارتباط تشکیلاتی چندانی با هم نداشتند، اما وجود هدف مشترک مقابله…
روایت ۹۸ / کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم- بخش زندگینامه شهید رجایی:
…پس از تحمل انفرادی سـاواک در کمیته مشترک،مرا یک روزی از کمیته بـه اویـن آوردند و بند ۲ اوین من که تازه به آنجا وارد شده بودم به یکی از اطاقها راهنمایی شـدم کـه یـک مرتبه، متوجه شدم که بسیاری از دوستانم و بچه های مجاهدین خلق در آنجا هستند، که میتوانم از آنها آقای #عباس_دوزدوزانی وزیر ارشاد اسلامی، آقای حقانی شهیدی از شهدای هفت تیر حزب جمهوری اسلامی و آقای غیوران از مجاهدین خلـق و #موسی_خیابانی و چند نفر دیگری که شهرت چندانی ندارند در آن اطاق با من هـم اطـاق بودنـد. در اطاقهای دیگر #مسعود_رجوی و عدهای از سران مجاهدین خلق هم آنجا بودند و همچنین یک اطاقی هم از مارکسیتهایی که قبلا مجاهد بوده و بعدها مارکسیست شده بودند، در حال بازداشت بودند. #بهزاد_نبوی هم در یکی از آن اطاقها بود [اطاق مارکسیستها] که برای اولین بار با ایشان آشنا شدم.
یکسال در اوین ماندم و بعد از یکسال به قصر آمدم و یک سال هم در قـصر بودم که جمعاً چهار سال، مدت زندانی من بود ...در آبان ۱۳۵۷ روز عید غدیر، عفو جمعی دادند و از زندان آزاد شدیم...
[ارتباط رجایی با سران مجاهدین خلق و نبوی از بند۲ اوین آغاز شده اما جالب است که رجایی در خاطرات دیگر خود گفته است در انفرادی در کمیته مشترک قبل از آنکه به اوین بیاید پی به منحرف شدن مجاهدین برده بود اما در اوین باز میگوید با آنها در ارتباط بوده که قطعا گزاره در انفرادی فکر کردن دروغ است وبرای بیان بغض خود نسبت به مجاهدین عنوان شده بوده]
جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…پس از تحمل انفرادی سـاواک در کمیته مشترک،مرا یک روزی از کمیته بـه اویـن آوردند و بند ۲ اوین من که تازه به آنجا وارد شده بودم به یکی از اطاقها راهنمایی شـدم کـه یـک مرتبه، متوجه شدم که بسیاری از دوستانم و بچه های مجاهدین خلق در آنجا هستند، که میتوانم از آنها آقای #عباس_دوزدوزانی وزیر ارشاد اسلامی، آقای حقانی شهیدی از شهدای هفت تیر حزب جمهوری اسلامی و آقای غیوران از مجاهدین خلـق و #موسی_خیابانی و چند نفر دیگری که شهرت چندانی ندارند در آن اطاق با من هـم اطـاق بودنـد. در اطاقهای دیگر #مسعود_رجوی و عدهای از سران مجاهدین خلق هم آنجا بودند و همچنین یک اطاقی هم از مارکسیتهایی که قبلا مجاهد بوده و بعدها مارکسیست شده بودند، در حال بازداشت بودند. #بهزاد_نبوی هم در یکی از آن اطاقها بود [اطاق مارکسیستها] که برای اولین بار با ایشان آشنا شدم.
یکسال در اوین ماندم و بعد از یکسال به قصر آمدم و یک سال هم در قـصر بودم که جمعاً چهار سال، مدت زندانی من بود ...در آبان ۱۳۵۷ روز عید غدیر، عفو جمعی دادند و از زندان آزاد شدیم...
[ارتباط رجایی با سران مجاهدین خلق و نبوی از بند۲ اوین آغاز شده اما جالب است که رجایی در خاطرات دیگر خود گفته است در انفرادی در کمیته مشترک قبل از آنکه به اوین بیاید پی به منحرف شدن مجاهدین برده بود اما در اوین باز میگوید با آنها در ارتباط بوده که قطعا گزاره در انفرادی فکر کردن دروغ است وبرای بیان بغض خود نسبت به مجاهدین عنوان شده بوده]
جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۹۸ / کتاب پیشتازان شهادت در انقلاب سوم- بخش زندگینامه شهید رجایی: …پس از تحمل انفرادی سـاواک در کمیته مشترک،مرا یک روزی از کمیته بـه اویـن آوردند و بند ۲ اوین من که تازه به آنجا وارد شده بودم به یکی از اطاقها راهنمایی شـدم کـه یـک مرتبه، متوجه شدم…
روایت۹۹/ پروزنامه حیات نو، مصاحبه منصور ضابطیان با بهزاد نبوی ۱۳۸۰/۸/۱۷ :
سؤال در همه سالهای پس از انقلاب بهزاد نبوی پستهای متفاوتی داشته است،هیچ وقت وسوسه نشده فامیلیاش را عوض کند؟
نبوی: نه .... ما یک فامیل داشتیم، از قوم و خویشهای مادرم،او در تبریز عضو حزب دمکرات پیشهوری بود. بعد از آنکه پیشهوری شکست خورد و فرار کرد، این بابا حالا نمیدانم به خاطر بیدست و پایی، یا بیاعتقادی، در تبریزماند. پدرش درآمد.
سؤال چرا؟
نبوی: خُب. دران موقع هم گزینشهایی بود. به خاطر گذشتهاش نه به او کار میدادند، نه تحویلش میگرفتند و ...فامیلها بـه او کمـک میکردند کـه بتوانـد زندگیاش را ادامه دهد. تا سال ۵۵ میدوید کـه وضـع خـودش را درسـت کنـد و نتوانست. بالأخره یک راهی به نظرش رسید وگفت بیایم و فـامیلم را عـوض کـنم. شاید کمکی کند. یادم نیست، فامیل اولش چه بود ولی فامیلیاش را گذاشت «شه پذیر » که نشان بدهد بابا من شاه را پذیرفتهام. یک نانی به مـن بدهیـد بخـورم. دست بر قضا دو سال بعد انقلاب شد. حالا این قوم و خویش ما مانده بود که بـا فامیل شه پذیر چه کند؟ تا سالها بعد همان مشکلی که آن بنده خدا داشت، برای بچه هایش ایجاد شد. هنوز هم رویشان نشد. فامیلیشان را عوض کند. من هم از تجربه آنها درس عبرت گرفتم و در این سالها اسمم را عوض نکردم…
[شاید در وهله اول این خاطره برایتان لوس بیاید ولی برای بسیاری که از پدر و عموی #بهزاد_نبوی و شغل آنها اطلاع دارند معنا دار است، عموی بهزاد نبوی تیسمار بهمن نبوی آجودان نظامی محمد رضا شاه پهلوی و پدرش هم از اعضای ارشد حزب رستاخیز حسن نبوی و مشاور امور روستا. نخست وزیری هویدا بوده اند]
[نبوی البته در چند خاطره وگفتنیها از خانوادهاش درباره پدرش میگوید او فقط عضوحزب رستاخیز بوده ودفعالیتدیگری نداشته اما این همه واقعیت نیست کما اینکه او درباره عموی خود هیچ نمیگوید]
ادامه دارد
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
سؤال در همه سالهای پس از انقلاب بهزاد نبوی پستهای متفاوتی داشته است،هیچ وقت وسوسه نشده فامیلیاش را عوض کند؟
نبوی: نه .... ما یک فامیل داشتیم، از قوم و خویشهای مادرم،او در تبریز عضو حزب دمکرات پیشهوری بود. بعد از آنکه پیشهوری شکست خورد و فرار کرد، این بابا حالا نمیدانم به خاطر بیدست و پایی، یا بیاعتقادی، در تبریزماند. پدرش درآمد.
سؤال چرا؟
نبوی: خُب. دران موقع هم گزینشهایی بود. به خاطر گذشتهاش نه به او کار میدادند، نه تحویلش میگرفتند و ...فامیلها بـه او کمـک میکردند کـه بتوانـد زندگیاش را ادامه دهد. تا سال ۵۵ میدوید کـه وضـع خـودش را درسـت کنـد و نتوانست. بالأخره یک راهی به نظرش رسید وگفت بیایم و فـامیلم را عـوض کـنم. شاید کمکی کند. یادم نیست، فامیل اولش چه بود ولی فامیلیاش را گذاشت «شه پذیر » که نشان بدهد بابا من شاه را پذیرفتهام. یک نانی به مـن بدهیـد بخـورم. دست بر قضا دو سال بعد انقلاب شد. حالا این قوم و خویش ما مانده بود که بـا فامیل شه پذیر چه کند؟ تا سالها بعد همان مشکلی که آن بنده خدا داشت، برای بچه هایش ایجاد شد. هنوز هم رویشان نشد. فامیلیشان را عوض کند. من هم از تجربه آنها درس عبرت گرفتم و در این سالها اسمم را عوض نکردم…
[شاید در وهله اول این خاطره برایتان لوس بیاید ولی برای بسیاری که از پدر و عموی #بهزاد_نبوی و شغل آنها اطلاع دارند معنا دار است، عموی بهزاد نبوی تیسمار بهمن نبوی آجودان نظامی محمد رضا شاه پهلوی و پدرش هم از اعضای ارشد حزب رستاخیز حسن نبوی و مشاور امور روستا. نخست وزیری هویدا بوده اند]
[نبوی البته در چند خاطره وگفتنیها از خانوادهاش درباره پدرش میگوید او فقط عضوحزب رستاخیز بوده ودفعالیتدیگری نداشته اما این همه واقعیت نیست کما اینکه او درباره عموی خود هیچ نمیگوید]
ادامه دارد
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت۹۹/ پروزنامه حیات نو، مصاحبه منصور ضابطیان با بهزاد نبوی ۱۳۸۰/۸/۱۷ : سؤال در همه سالهای پس از انقلاب بهزاد نبوی پستهای متفاوتی داشته است،هیچ وقت وسوسه نشده فامیلیاش را عوض کند؟ نبوی: نه .... ما یک فامیل داشتیم، از قوم و خویشهای مادرم،او در تبریز عضو…
روایت صدم/ از هفته نامه شاهد شماره ۱۲ آبان ۱۳۶۰ ،خاطرات بهزاد نبوی:
از طـرف پـدری، مـن نبیـره حـاج مـلا هـادی سبزواری هستم،مادرم اهل تبریز و از یک خانواده مسلمان، ولی با تفکر غربی و از قشر کارمند و شرافتمند بود. پدر بزرگ و مادربزرگم هر دو نمازخوان وروزهگیر بودند، ولی نوعاً دموکرات منش و لیبرال مسلک، که به انجام فرائض مذهبی فرزندانشان چندان توجهی نداشتند. خوشبختانه پدر و مادرم که هر دو برای تحصیل به تهران آمده بودنـد، بـا هـم ازدواج کردند [!!] و نتیجه ازدواج آنها من بودم که تنها فرزندان خانواده باقی ماندم. در موقع تولد من، بین پدر و مادرم اختلاف ایجاد شده و بطور غیررسمی متارکه کردند[احتمالا اصلا ازدواجی هم نبوده] که در سال ۱۳۲۷ به آن جنبه رسـمی میدهند و تا اواسط دهه ۴۰ از هم جدا بودند و پس از آن حدود ده سال، مجددا با هم زندگی کرده و پس از پیروزی انقلاب پدرم به فرانسه رفت و در آنجا مقیم شد. تقریباً من تمام عمرم را غیر از ۵ سال از ۴۶ تا ۵۱ از پدرم جدا و با مادر بزرگ و پدر بزرگم زندگی کردهام.
[پدر بهزاد نبوی، حسن نبوی، مسئول یکی از فراکسیونهای حزب رستاخیز است، او مؤلف کتابی است بهعنوان تاریخ معاصر ایـران
از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید که به مناسبت دو هزارو پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران در سـال ۱۳۵۰ توسـط انتـشارات دانشـسرای عـالی تحت سرپرستی محمد جواد مشکور مدیرگروه تاریخ دانشـسرایعـالی شـماره ۴۳ منتشر شد. دو فصل پایانی فصل دهم ویازدهم آن کتاب در حدود یکصد و هفتاد صفحه بـه بیـان جلوههای شخـصیت رضـا پهلـوی و محمد رضا پهلوی پرداختـه شده اسـت؛ ازخصوصیات اخلاقی تا ایجاد انقـلاب و اصـلاحات سـاختاری اقتـصادی و صـنعتی و سیاسی و…]
[منصوره پیرنیا، در سـال ۱۹۹۵ کتـابی تحـت عنـوان سالار زنان ایران در مریلند آمریکا منتشر نمود ...این کتاب، با مرور بر زندگینامه و شرح حال زنان پرچمدار فمینیسم در تاریخ معاصـر ایـران و تلاشـهای خانـدان پهلوی در حمایت از آنها، به معرفی و تمجید از این جریان میپردازد...
در این کتاب، مادر بهزاد نبوی «شیفته هروآبادی» بهعنوان رئیس انجمن پرستاران ایران و عضو هیئت داوران انتخاب پرستاران نمونه در دوره پهلوی دوم و به عنوان یک زن فمنیست و پیشرو معرفی گردیده است.]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
از طـرف پـدری، مـن نبیـره حـاج مـلا هـادی سبزواری هستم،مادرم اهل تبریز و از یک خانواده مسلمان، ولی با تفکر غربی و از قشر کارمند و شرافتمند بود. پدر بزرگ و مادربزرگم هر دو نمازخوان وروزهگیر بودند، ولی نوعاً دموکرات منش و لیبرال مسلک، که به انجام فرائض مذهبی فرزندانشان چندان توجهی نداشتند. خوشبختانه پدر و مادرم که هر دو برای تحصیل به تهران آمده بودنـد، بـا هـم ازدواج کردند [!!] و نتیجه ازدواج آنها من بودم که تنها فرزندان خانواده باقی ماندم. در موقع تولد من، بین پدر و مادرم اختلاف ایجاد شده و بطور غیررسمی متارکه کردند[احتمالا اصلا ازدواجی هم نبوده] که در سال ۱۳۲۷ به آن جنبه رسـمی میدهند و تا اواسط دهه ۴۰ از هم جدا بودند و پس از آن حدود ده سال، مجددا با هم زندگی کرده و پس از پیروزی انقلاب پدرم به فرانسه رفت و در آنجا مقیم شد. تقریباً من تمام عمرم را غیر از ۵ سال از ۴۶ تا ۵۱ از پدرم جدا و با مادر بزرگ و پدر بزرگم زندگی کردهام.
[پدر بهزاد نبوی، حسن نبوی، مسئول یکی از فراکسیونهای حزب رستاخیز است، او مؤلف کتابی است بهعنوان تاریخ معاصر ایـران
از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید که به مناسبت دو هزارو پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران در سـال ۱۳۵۰ توسـط انتـشارات دانشـسرای عـالی تحت سرپرستی محمد جواد مشکور مدیرگروه تاریخ دانشـسرایعـالی شـماره ۴۳ منتشر شد. دو فصل پایانی فصل دهم ویازدهم آن کتاب در حدود یکصد و هفتاد صفحه بـه بیـان جلوههای شخـصیت رضـا پهلـوی و محمد رضا پهلوی پرداختـه شده اسـت؛ ازخصوصیات اخلاقی تا ایجاد انقـلاب و اصـلاحات سـاختاری اقتـصادی و صـنعتی و سیاسی و…]
[منصوره پیرنیا، در سـال ۱۹۹۵ کتـابی تحـت عنـوان سالار زنان ایران در مریلند آمریکا منتشر نمود ...این کتاب، با مرور بر زندگینامه و شرح حال زنان پرچمدار فمینیسم در تاریخ معاصـر ایـران و تلاشـهای خانـدان پهلوی در حمایت از آنها، به معرفی و تمجید از این جریان میپردازد...
در این کتاب، مادر بهزاد نبوی «شیفته هروآبادی» بهعنوان رئیس انجمن پرستاران ایران و عضو هیئت داوران انتخاب پرستاران نمونه در دوره پهلوی دوم و به عنوان یک زن فمنیست و پیشرو معرفی گردیده است.]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت صدم/ از هفته نامه شاهد شماره ۱۲ آبان ۱۳۶۰ ،خاطرات بهزاد نبوی: از طـرف پـدری، مـن نبیـره حـاج مـلا هـادی سبزواری هستم،مادرم اهل تبریز و از یک خانواده مسلمان، ولی با تفکر غربی و از قشر کارمند و شرافتمند بود. پدر بزرگ و مادربزرگم هر دو نمازخوان وروزهگیر…
روایت۱۰۱/ هفته نامه شاهد آبان ۱۳۶۰، خاطرات بهزاد نبوی:
پدرم کفیل اداره فرهنگ سبزوار شد و بعد تهران آمد. تا اینکه سال ۴۳ یک بورس دانشسرا به او دادند، که به فرانسه برود وبه آنجا رفت و آنجـا یـک دوره، دکتـرای تـاریخ گرفـت. جالب است که دکترای تاریخ را در فرانـسه گرفـت. بـا توجـه بـه زمینـههـای قبلـی ذهنیاش، پس از این شدیداً تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار گرفت.
پدرم چون دکترای تاریخ گرفته بود، توانست با درجه استاد یاری در همان دانشگاه تربیت معلم که قبلا کارمند آنجا بود، به تدریس مشغول شـود. بـرای گـرفتن پـست دانـشیاری لازم بـود رسالهای بنویسد و چون دارای تفکر لیبرالی و طرفدار غرب بود، با این اسـتدلال کـه رسالهاش زودتر تأیید شود، عنواان آن را از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید انتخاب کرد!
در چند میزگرد باصطلاح علمی حزب رستاخیز هم شرکت کرد و بالأخره موفق به گرفتن پست دانشیاری شد و تا پیـروزی انقـلاب اسـلامی ایـران، در همین سمت در دانشگاه تربیت معلم، به تدریس تاریخ ایران، ادامه داد.
پس از پیروزی انقلاب، پدرم را پاکسازی کردند. بصورت بازنشستگی پاکسازی، برایش خیل گـران آمد. چرا که دو سه ماه آخر پیش از پیروزی انقلاب چند تا از راهپیماییهای میلیونی مردم را از پیادهروها تماشا کرده و به خیال خود، انقلابی شده بود و انتظـار داشـت، پس از پیروزی انقلاب به خاطر همین سوابق درخشان مبارزاتی! مورد تأیید و تحسینقرار گیرد،پاکسازی وی سبب شد که به انقلاب بدبینتر شده و تصور کنـد انقـلاب، قـدر شخصیتهایی نظیر وی را نمیداند و تـصمیم بـه مهـاجرت بـه فرانـسه گرفـت وجـزو ۶ نفرهایی شـد کـه بـه قـول بنـیصـدر در اثـر برخـورد غلـط جمهوریاسـلامی فـرار کردهاند.
از مهرماه گذشته سال ۵۹ که به تـصویب دولـت بـرادر رجـایی، حقـوق بازنشستگان خارج از کشور قطع شد، در وضع مالی نسبتاً بدی به سر برده و بیش از پیش نسبت به انقلاب و رژیم بدبین شده است...
[بهزاد نبوی در این خاطرات همه مطالب را به درستی نمیگوید و بیشتر میخواهد با کوبیدن پدرش خودش را بالا بکشد و بگوید اهل رانت و پارتی بازی حتی برای پدر خودش نیست، آن هم در حالی که وضع وی از لحاظ مالی خراب است، حسن نبوی پدر #بهزاد_نبوی در فرانسه در شهر لیون کارخانه تولید کاغذ فشرده دارد و دست بر قضا از تمکن مالی خوبی هم برخوردار است]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
پدرم کفیل اداره فرهنگ سبزوار شد و بعد تهران آمد. تا اینکه سال ۴۳ یک بورس دانشسرا به او دادند، که به فرانسه برود وبه آنجا رفت و آنجـا یـک دوره، دکتـرای تـاریخ گرفـت. جالب است که دکترای تاریخ را در فرانـسه گرفـت. بـا توجـه بـه زمینـههـای قبلـی ذهنیاش، پس از این شدیداً تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار گرفت.
پدرم چون دکترای تاریخ گرفته بود، توانست با درجه استاد یاری در همان دانشگاه تربیت معلم که قبلا کارمند آنجا بود، به تدریس مشغول شـود. بـرای گـرفتن پـست دانـشیاری لازم بـود رسالهای بنویسد و چون دارای تفکر لیبرالی و طرفدار غرب بود، با این اسـتدلال کـه رسالهاش زودتر تأیید شود، عنواان آن را از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید انتخاب کرد!
در چند میزگرد باصطلاح علمی حزب رستاخیز هم شرکت کرد و بالأخره موفق به گرفتن پست دانشیاری شد و تا پیـروزی انقـلاب اسـلامی ایـران، در همین سمت در دانشگاه تربیت معلم، به تدریس تاریخ ایران، ادامه داد.
پس از پیروزی انقلاب، پدرم را پاکسازی کردند. بصورت بازنشستگی پاکسازی، برایش خیل گـران آمد. چرا که دو سه ماه آخر پیش از پیروزی انقلاب چند تا از راهپیماییهای میلیونی مردم را از پیادهروها تماشا کرده و به خیال خود، انقلابی شده بود و انتظـار داشـت، پس از پیروزی انقلاب به خاطر همین سوابق درخشان مبارزاتی! مورد تأیید و تحسینقرار گیرد،پاکسازی وی سبب شد که به انقلاب بدبینتر شده و تصور کنـد انقـلاب، قـدر شخصیتهایی نظیر وی را نمیداند و تـصمیم بـه مهـاجرت بـه فرانـسه گرفـت وجـزو ۶ نفرهایی شـد کـه بـه قـول بنـیصـدر در اثـر برخـورد غلـط جمهوریاسـلامی فـرار کردهاند.
از مهرماه گذشته سال ۵۹ که به تـصویب دولـت بـرادر رجـایی، حقـوق بازنشستگان خارج از کشور قطع شد، در وضع مالی نسبتاً بدی به سر برده و بیش از پیش نسبت به انقلاب و رژیم بدبین شده است...
[بهزاد نبوی در این خاطرات همه مطالب را به درستی نمیگوید و بیشتر میخواهد با کوبیدن پدرش خودش را بالا بکشد و بگوید اهل رانت و پارتی بازی حتی برای پدر خودش نیست، آن هم در حالی که وضع وی از لحاظ مالی خراب است، حسن نبوی پدر #بهزاد_نبوی در فرانسه در شهر لیون کارخانه تولید کاغذ فشرده دارد و دست بر قضا از تمکن مالی خوبی هم برخوردار است]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت۱۰۱/ هفته نامه شاهد آبان ۱۳۶۰، خاطرات بهزاد نبوی: پدرم کفیل اداره فرهنگ سبزوار شد و بعد تهران آمد. تا اینکه سال ۴۳ یک بورس دانشسرا به او دادند، که به فرانسه برود وبه آنجا رفت و آنجـا یـک دوره، دکتـرای تـاریخ گرفـت. جالب است که دکترای تاریخ را در فرانـسه…
روایت ۱۰۲/ هفته نامه شاهد آبان ۱۳۶۰ ، خاطرات بهزاد نبوی:
ازدواجم در اوایل سـال ۵۸ یعنـی چنـد مـاهی پـس از آزادی از زنـدان صـورت گرفت. مادرم خیلی تلاش میکرد، من زودتـر ازدواج بکـنم. از آنجـا کـه مـن تنهـا فرزندش هستم. دلش میخواست زودتر صاحب نوه شده و من هم سر و سامانی پیدا کنم.
[بهزاد نبوی جای دیگری همگفته یک برادر دیگر هم دارد]
خانمم تحصیلات پرستاری کرده است و شاگرد مادرم در انستیتو عالی پرسـتاری فیروزگر بوده است. ازدواج من تا به حال، بسیار موفق بوده و تنهـا مـوارد اخـتلاف برداشتی بر سر مسائل اعتقادی در ابتدای ازدواج با همسرم داشتم، که خوشـبختانه بـه سرعت بر اثر تلاش هر دویمان حل شد و در این زمینه بخوبی پیشرفت کرده ایم. ثمره ازدواجمان ۲ تا پسر است. یکی حدود ۱۶ ماهه بنام یاسر ودیگری ۵۰ روزه بنام میثم.
[مادر بهزاد نبوی «شیفته هروآبادی» رئیس انجمن پرستاران ایران و عضو هیئت داوران انتخاب پرستاران نمونه در دوره پهلوی دوم بوده ، خانم هروآبادی مسئول دفتر ویژه #فرح_پهلوی در جمعیت شیروخورشید ایران بود، او در حوالی سالهای ۵۴ تا ۵۵ هم مدتی در درمانگاه کاخ نیاوران فعالیت داشته ، با پیروزی انقلاب خانم هروآبادی مدتی از ایران متواری شده و از نزدیکان به شهبانو فرح پهلوی بود اما اواسط دهه ۸۰ به ایران بازگشت]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ازدواجم در اوایل سـال ۵۸ یعنـی چنـد مـاهی پـس از آزادی از زنـدان صـورت گرفت. مادرم خیلی تلاش میکرد، من زودتـر ازدواج بکـنم. از آنجـا کـه مـن تنهـا فرزندش هستم. دلش میخواست زودتر صاحب نوه شده و من هم سر و سامانی پیدا کنم.
[بهزاد نبوی جای دیگری همگفته یک برادر دیگر هم دارد]
خانمم تحصیلات پرستاری کرده است و شاگرد مادرم در انستیتو عالی پرسـتاری فیروزگر بوده است. ازدواج من تا به حال، بسیار موفق بوده و تنهـا مـوارد اخـتلاف برداشتی بر سر مسائل اعتقادی در ابتدای ازدواج با همسرم داشتم، که خوشـبختانه بـه سرعت بر اثر تلاش هر دویمان حل شد و در این زمینه بخوبی پیشرفت کرده ایم. ثمره ازدواجمان ۲ تا پسر است. یکی حدود ۱۶ ماهه بنام یاسر ودیگری ۵۰ روزه بنام میثم.
[مادر بهزاد نبوی «شیفته هروآبادی» رئیس انجمن پرستاران ایران و عضو هیئت داوران انتخاب پرستاران نمونه در دوره پهلوی دوم بوده ، خانم هروآبادی مسئول دفتر ویژه #فرح_پهلوی در جمعیت شیروخورشید ایران بود، او در حوالی سالهای ۵۴ تا ۵۵ هم مدتی در درمانگاه کاخ نیاوران فعالیت داشته ، با پیروزی انقلاب خانم هروآبادی مدتی از ایران متواری شده و از نزدیکان به شهبانو فرح پهلوی بود اما اواسط دهه ۸۰ به ایران بازگشت]
#جمهوری_اشباح
ادامه دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
روایت ۱۰۲/ هفته نامه شاهد آبان ۱۳۶۰ ، خاطرات بهزاد نبوی: ازدواجم در اوایل سـال ۵۸ یعنـی چنـد مـاهی پـس از آزادی از زنـدان صـورت گرفت. مادرم خیلی تلاش میکرد، من زودتـر ازدواج بکـنم. از آنجـا کـه مـن تنهـا فرزندش هستم. دلش میخواست زودتر صاحب نوه شده و من…
روایت ۱۰۳/ کتاب استیضاح در نظام سیاسی ایران صورتجلسه ۱۳۶۸/۵/۲۹ مجلس شورای اسلامی:
بهزاد نبوی:من یادم میآید سال ۵۱ دستگیرم کرده بودند ناصـری معروف به عضدی سربازجوی ساواک در سلول اوین سر مرا میکوبید به دیوار و میگفت: احمق! تو چه چیزت کم بود،که آمـدی دنبـال این کارها؟
چون من قبل آن موقع یک شرکت مخابراتی که در نوع خودش منحصر به فرد بود،داشتم ،کار ما هم منحصر به فرد بود. من در آن شرکت، شریک بودم. سرمایه اولیه شرکت صدهزارتومان بود و آخرین سرمایهاش، یک میلیون و پنجاه هزارتومان بود،کار، خوب میگرفتیم،آن موقـع نـان کارمان را میخوردیم. رشتهمان الکترونیک بود. تجربهمان در مـایکروویو و مخـابرات بود. کار خوب میکردیم. حداقل ماهی بیست تومان این حدودها آن موقع، سـال ۵۰ ۵۱ داشتم. وضع زندگیم هم مناسب بود و هیچ چیز کـم نداشـتم. خلاصـه ایـن را میخواهم بگویم که الان حقوق بنده پانزده هزار و دویست و هشت تومان است ...
…این همان خطی است که بنده را داشت متهم به قتل میکرد. ما به اتهام خیانت، حتی اتهام فحشا ...همین اواخر پروندهای را برایم بازکردند...از یک زن روسی، به زور اعتراف گرفته شده که با من ارتباطاتی داشته و داشتند. پرونده قطوری در این خصوص درست میکردند.... من کراهت داشتم، در حیات حضرت امام، هیچ وقت هیچ چیزی از امـام خرج بشود. ولی الان ناچار شدم. این را با اجازه از آن فردی که نقل کرد، برای شما میخوانم. موقعی که پرونده #انفجار_نخست_وزیری مطرح شد و بالاخره به مراحل نهـایی خودش رسید؛ یک روز آقای موسوی اردبیلی، آقای #موسوی_خوئینی_ها و آقـای ابراهیم رئیسی، خدمت امام شرفیاب شدند که پرونده را گزارش کنند، خـدمت ایـشان.
کسانی که این پروندهها را درست کرده و تعقیب میکنند، قـصدشان ایـن است که افراد مفید برای این جمهوری را ازدست ما گرفته این جملهای است که روی پرونده نخستوزیری با خـط و امـضای آقای موسوی خوئینیها نوشته شده
[#بهزاد_نبوی ضمن اینکه از رفاه عالی و درآمد بسیار بالای خود و خانوادهاش در این خاطره میگوید، باز نمیگوید آن سهام چند میلیونی در سال ۵۶ چه شد؟ وی نمیگوید چگونه است در حالی که وی مدام در زندان بوده وله عنوان مخالف نظام پهلوی قلمداد میشده است پس چگونه است که آذر ۱۳۵۶ در پروژه تکمیل اتاق فرمان و منوچینگ ایستگاه مرکزی راه آهن تهران انتخاب شده؟]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بهزاد نبوی:من یادم میآید سال ۵۱ دستگیرم کرده بودند ناصـری معروف به عضدی سربازجوی ساواک در سلول اوین سر مرا میکوبید به دیوار و میگفت: احمق! تو چه چیزت کم بود،که آمـدی دنبـال این کارها؟
چون من قبل آن موقع یک شرکت مخابراتی که در نوع خودش منحصر به فرد بود،داشتم ،کار ما هم منحصر به فرد بود. من در آن شرکت، شریک بودم. سرمایه اولیه شرکت صدهزارتومان بود و آخرین سرمایهاش، یک میلیون و پنجاه هزارتومان بود،کار، خوب میگرفتیم،آن موقـع نـان کارمان را میخوردیم. رشتهمان الکترونیک بود. تجربهمان در مـایکروویو و مخـابرات بود. کار خوب میکردیم. حداقل ماهی بیست تومان این حدودها آن موقع، سـال ۵۰ ۵۱ داشتم. وضع زندگیم هم مناسب بود و هیچ چیز کـم نداشـتم. خلاصـه ایـن را میخواهم بگویم که الان حقوق بنده پانزده هزار و دویست و هشت تومان است ...
…این همان خطی است که بنده را داشت متهم به قتل میکرد. ما به اتهام خیانت، حتی اتهام فحشا ...همین اواخر پروندهای را برایم بازکردند...از یک زن روسی، به زور اعتراف گرفته شده که با من ارتباطاتی داشته و داشتند. پرونده قطوری در این خصوص درست میکردند.... من کراهت داشتم، در حیات حضرت امام، هیچ وقت هیچ چیزی از امـام خرج بشود. ولی الان ناچار شدم. این را با اجازه از آن فردی که نقل کرد، برای شما میخوانم. موقعی که پرونده #انفجار_نخست_وزیری مطرح شد و بالاخره به مراحل نهـایی خودش رسید؛ یک روز آقای موسوی اردبیلی، آقای #موسوی_خوئینی_ها و آقـای ابراهیم رئیسی، خدمت امام شرفیاب شدند که پرونده را گزارش کنند، خـدمت ایـشان.
کسانی که این پروندهها را درست کرده و تعقیب میکنند، قـصدشان ایـن است که افراد مفید برای این جمهوری را ازدست ما گرفته این جملهای است که روی پرونده نخستوزیری با خـط و امـضای آقای موسوی خوئینیها نوشته شده
[#بهزاد_نبوی ضمن اینکه از رفاه عالی و درآمد بسیار بالای خود و خانوادهاش در این خاطره میگوید، باز نمیگوید آن سهام چند میلیونی در سال ۵۶ چه شد؟ وی نمیگوید چگونه است در حالی که وی مدام در زندان بوده وله عنوان مخالف نظام پهلوی قلمداد میشده است پس چگونه است که آذر ۱۳۵۶ در پروژه تکمیل اتاق فرمان و منوچینگ ایستگاه مرکزی راه آهن تهران انتخاب شده؟]
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#خبرفوری / قوه قضاییه جمهوری اسلامی از اجرای حکم اعدام محمد قبادلو، از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱ ایران، خبر داد، اقدامی که بهرغم اعتراضات وکیل وی صورت گرفته است.
خبرگزاری میزان ساعاتی پیشربامداد سهشنبه سوم بهمن ماه گزارش داد که حکم دادگاه کیفری یک استان تهران مبنی بر «قصاص نفس» محمد قبادلو در پرونده کشته شدن یک مامور نیروی انتظامی پس از تأیید در دیوان عالی کشور، اجرا شد.
اجرای این حکم در حالی است که وکیل آقای قبادلو با توجه به روند پرونده موکل خود آن را «غیرقانونی» دانسته بود.
امیر رئیسیان گفته بود که محمد قبادلو در این مرحله از حق اعاده دادرسی برخودار است و در نتیجه اجرای حکم اعدام او «هیچ مجوز قانونی ندارد و بیتردید قتل محسوب میشود».
دستگاه قضایی ایران تنها یک روز قبل از اجرای حکم اعدام محمد قبادلو به وکیل وی خبر داده بود که این حکم به بخش اجرای احکام ارجاع داده شده و قرار است که روز سهشنبه اجرایی شود.
این گزارش تکمیل میشود...
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خبرگزاری میزان ساعاتی پیشربامداد سهشنبه سوم بهمن ماه گزارش داد که حکم دادگاه کیفری یک استان تهران مبنی بر «قصاص نفس» محمد قبادلو در پرونده کشته شدن یک مامور نیروی انتظامی پس از تأیید در دیوان عالی کشور، اجرا شد.
اجرای این حکم در حالی است که وکیل آقای قبادلو با توجه به روند پرونده موکل خود آن را «غیرقانونی» دانسته بود.
امیر رئیسیان گفته بود که محمد قبادلو در این مرحله از حق اعاده دادرسی برخودار است و در نتیجه اجرای حکم اعدام او «هیچ مجوز قانونی ندارد و بیتردید قتل محسوب میشود».
دستگاه قضایی ایران تنها یک روز قبل از اجرای حکم اعدام محمد قبادلو به وکیل وی خبر داده بود که این حکم به بخش اجرای احکام ارجاع داده شده و قرار است که روز سهشنبه اجرایی شود.
این گزارش تکمیل میشود...
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing