ایران بریفینگ
6.09K subscribers
15K photos
24.5K videos
27.9K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
مهدی تنها ۱۴سال داشت همه افرادی که ۵ دی برای شرکت در مراسم چهلم #پویا_بختیاری آمده بودند، او را دیده بودند، نوجوانی کم سن و‌سال پر از شور ، بر بلندی ایستاده بود و‌فریاد می زد پویا راهت را ادامه می‌دهیم ، خامنه‌ای ضحاک می‌کشیمت زیر خاک ، ماموران آن روز در شلوغی مراسم جرئت نکردند به او‌ نزدیک شوند ، از او‌عکس گرفتند، شناسایی‌اش کردند و تعقیب، دو‌ روز بعد پیکر حلق آویز #مهدی_سلمان_زاده در خانه فریاد پدرش را به آسمان‌ها برد.
پدر دادخواهش اکنون به جرم دادخواهی فرزند دلبندش در زندان و اسیر قاتلان پسرش است
#دادخواهی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
قسمت اول / صرف نظر از اعدام و ترور خیل عظیمی از نظامیان در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، اما بسیار از نظامیان حکومت سابق نیز پس از ابراز وفاداری به آیت الله‌ها به نحو مرموزی کشته شدند، همچنان که بسیاری از فرماندهان نظامی سپاه پاسداران نیز در کوران ابتدای انقلاب و کمی بعدتر در کوران جنگ ایران و عراق کشته‌ شدند؛ افرادی همچون باکری یا همت و بروجردی و بسیار دیگری همچون قرنی و یا صیاد شیرازی، این مرگها از خاکریز جنگ گرفته تا خیابان‌های شهر و حتی در امن ترین نقاط همچون پادگانها متناوب است، اما یک تشابه در میان مرگ فرماندهان ارتش و سپاه وجود دارد که همگی آنان به نحو مرموزی کشته‌ شده‌اند؛ این فرماندهان یا مثل احمد متوسلیان ناپدیدشده‌اند یا مثل چمران از پشت سر هدف قرارگرفته‌اند یا مثل بابایی معلوم نیست کدام پدافند هدفشان قرار داده و یا هنوز مشخص نیست علت انفجار هواپیماهای حامل ولی‌الله فلاحی، یوسف کلاهدوز، #محمد_جهان_آرا ، جواد فکوری و سید موسی نامجو و #منصور_ستاری، اردستانی و شجاعی چه بوده است؟
رایج ترین و مشهورترین این شیوه در شوروی درگیر در جنگ‌های جهانی بود، تصمیم گیران حزب کمونیست یا همان #چپهای_امنیتی مصمم بودند پس از جنگ هیچ فرمانده و قهرمانی زنده نباشد!
با نگاهی به سال‌های ابتدایی حاکمیت انقلاب اسلامی بطور مشخص مشهود است که دست یا دست‌هایی در کار بوده تا هیچ رهبر انقلابی و فرمانده شاخص نظامی زنده نماند!
ورای آنکه کشته شدن فرماندهانی همچون همت، باکری، باقری و یا بروجردی نیز در میدان‌های عملیاتی همگی در هاله‌ای از ابهام است بخش عمده‌ای از حوادثی همچون انفجار هواپیماها و یا ترورها وجود دارد که در هیچ بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی روایت مشخص و روشنی از آن‌ها وجود ندارد.
بر همین قرائت است که کشته شدن سران جمهوری اسلامی همچون انفجار حزب جمهوری اسلامی و کشته شدن بهشتی و دیگر نمایندگان مجلس در آن واقعه و همچنین رجایی و باهنر و ترورهای مطهری، مفتح و... نیز همچنان جای شک و شبهات بسیاری بر آن وارد است اما در این سلسله نوشتار ما بیشتر می‌خواهیم به کشته شدن فرماندهان سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی بپردازیم.
مرگهای مشکوک فرماندهان نظامی در جمهوری اسلامی از اولین روزهای استقرار آیت الله‌ها با سپهبد محمد ولی قرنی آغاز شد اما هرگز پایان نیافت و تا امروز نیز ادامه یافته .
ادامه دارد…

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت اول / صرف نظر از اعدام و ترور خیل عظیمی از نظامیان در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، اما بسیار از نظامیان حکومت سابق نیز پس از ابراز وفاداری به آیت الله‌ها به نحو مرموزی کشته شدند، همچنان که بسیاری از فرماندهان نظامی سپاه پاسداران نیز در کوران ابتدای…
قسمت دوم‌/ اولین مرگ مشکوک فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی مربوط است به ولی الله قرنی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، گفته می‌شود گروه فرقان او را ترور کرده است، گروهی که هیچ‌گاه ماهیت آن مشخص نشد و اتفاقاً بسیاری از سران جمهوری اسلامی نیز در سال‌های اولیه انقلاب توسط همین گروه کشته‌ شده‌اند.
محمدولی قرنی نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. او که از فرماندهان ارشد و امرای ارتش دوران پهلوی دوم بود پس از کودتای ۲۸ مرداد به ریاست رکن دوم ارتش شاهنشاهی رسید، در مهرماه سال ۱۳۳۶ موفق به اخذ درجه سرلشکری شد و حدود دو دهه بعد در اوج انقلاب بار دیگر وارد کارزار شد و به هواداران خمینی پیوست.
پس از انقلاب فرمانده ارتش شد و در سر تغییرات عالی‌ای برای ارتش انقلابی داشت که به‌ سرعت حذف شد.
تنها شاهد این ترور محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی، بود .
اظهارات متناقض وی جای بسیار تامل داشته و دارد ، او نحوه ترور را در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی»شرح می‌دهد : «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم: شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد.
تیمسار یک سینی چای آورد. گفتم: این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند.( هتل رستوران جم تهران که گفته می شود تروریست های محمدولی قرنی از بالکن آنجا منزلش را تحت نظر داشتند، درحالیکه این هتل اصلا بالکن ندارد) تیمسار قرنی گفت: تو چقدر به این‌ها گیر می‌دهی… حدود ۸: ۳۰ و ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند تا من بلند شوم که در را بازکنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از آن‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط…
ادامه دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوم‌/ اولین مرگ مشکوک فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی مربوط است به ولی الله قرنی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، گفته می‌شود گروه فرقان او را ترور کرده است، گروهی که هیچ‌گاه ماهیت آن مشخص نشد و اتفاقاً بسیاری از سران جمهوری اسلامی نیز در سال‌های اولیه انقلاب توسط…
قسمت سوم‌/ تنها شاهد ترور سپهبد قرنی محسن شجاعی، راننده و محافظ او پر است از اظهارات متناقض: «مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم: تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است،گفتند: ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند،دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به‌سرعت از محل رفتند…وقتی در مهاجمین در بدو ورود ما را به رگبار بستند، سیمان‌های دیوار مثل گلوله به صورت من پاشید اما گلوله‌ای به من نخورد؛ بعد از این که ضاربین فرار کردند، من رفتم داخل حیاط و دیدم تیمسار گوشه‌ای از حیاط افتاده، یک گلوله به ران پای چپ و یک گلوله هم به سمت راست شکمش اصابت کرده بود، تیرها جایی نبود که بتوانند ایشان را بکشند ولی تقدیر چنان بود که تیمسار شهید شود.»
در حالی که محافظ می گوید گلوله دیگر به سمت راست شکم او خورده بود اما دکتر هادی منافی که در لحظه شهادت بر بالین سپهبد محمد ولی قرنی حضور داشته می گوید به جناق سینه او خورده ! او دلیل شهادت را این گونه توضیح می‌دهد:«اوایل انقلاب بود که من تازه از مشهد برگشته بودم، طبق روال عادی، به بیمارستان مهر رفتم که متوجه شدم تیمسار قرنی را غرق در خون به بیمارستان آورده‌اند. یک گلوله به جناق و گلوله دیگری هم به ران پای او اصابت کرده بود؛ برای بیرون آوردن گلوله زیر جناق، تیمسار قرنی را به سرعت به اتاق عمل بردیم اما متأسفانه تیر به شریان اصلی و آئورت‌اش برخورد کرده و گروه خون شهید قرنی هم از نوع منفی و نایاب بود. بدتر از همه این که زمان ترور تیمسار قرنی توسط گروه فرقان تا رساندن او به بیمارستان زمان زیادی گذشته بود.»
حمید نیکنام ضارب و عامل ترور #تیمسار_قرنی چگونگی ترور اولین قربانی گروه فرقان را این‌گونه شرح می‌دهد: «وقتی من آمدم که قرنی در حیاط بود و بعد محسن سیاهپوش از هتل خارج شد؛ من و رضا [یوسفی] بیرون آمدیم و قرار بود رضا مواظب آن شخص [محافظ سپهبد قرنی] باشد و من به سراغ قرنی رفتم که در خانه‌اش باز بود.
وقتی که قرنی را زدم به طرف در آمدم که متوجه شدم آن شخص دارد در را می‌بندد. اسلحه را به طرف پایین شلیک کرده و او از شلیک من خود را به زمین انداخته بود. بیرون آمدم و جواد [بهرام تیموری آذر] با موتور منتظر بود که باهم رفتیم»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم‌/ تنها شاهد ترور سپهبد قرنی محسن شجاعی، راننده و محافظ او پر است از اظهارات متناقض: «مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم: تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی…
قسمت چهارم‌/ تنها شاهد ترور سپهبد قرنی محسن شجاعی، راننده و محافظ اوست ،اظهارات او پر است از روایت‌های متناقض، اگر سطر سطر آن را نگاه کنیم و اینکه آن رگباری که به‌ سوی محافظ گرفته‌اند چرا به او اصابت نکرد و یا اینکه آن هتل اصلا بالکن ندارد و یا بر فرض اگر از پنجره اش مشرف بوده‌اند چرا دیگر به داخل خانه هجوم آوردند، چرا اسلحه محافظ را (در آن سال‌ها که هر اسلحه برای گروه‌های تروریستی گران‌بها بود) با خود نبردند ودر آن لحظات چگونه توانسته هم اسلحه کلاش را به سوی او نشانه ببرد و هم خشاب کلت را دربیاورد (و اصلا چرا؟) و ده‌ها سؤال دیگر مطرح می‌شود.
ضمن اینکه نحوه روایت محافظ با نحوه روایت تروریست کاملا متفاوت است ، اما ظاهرا هیچ اهتمامی برای رسیدگی به تناقضات نبوده.
تمامی این روایات متناقض را باید در حالی نگاه کرد که بدانیم گروه فرقانی اصلا وجود فیزیکی نداشته است،در مجموع خاطرات #عزت_شاهی و همچنین یادداشت‌های #چپهای_امنیتی دانستیم که #مرتضی_الویری با راه انداختن یک گروه جعلی به نام #گروه_فرقان درصدد ترور و‌حذف بسیاری از دولتمردانی برآمده که هر کدام مانعی بر سر خامنه‌ای بوده‌اند، خامنه‌ای که نزدیک یک دهه بعد رهبر خواهد شد بی رقیب ، در گفتارهای دیگر وابستگی خامنه‌ای و چپ‌های امنیتی را هم به شوروی و روسیه دانستیم.
اما #ترور_قرنی در زمانی انجام می‌کیرد که #ارتش_ایران مضمحل شده بود و‌ تنها فرماندهان قدیمی و‌ مجرب ارتش نیز یکی پس از دیگری از پا درآمدند، علت این حذف‌ها یکسال بعد معنی دقیق‌تری می‌یابد؛ تجاوز عراق به ایران و آغاز جنگ هست ساله.
مرگهای مشکوک فرماندهان نظامی در جمهوری اسلامی اگرچه با قرنی آغاز شد اما پایان نیافت و تا امروز نیز ادامه یافته .
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهارم‌/ تنها شاهد ترور سپهبد قرنی محسن شجاعی، راننده و محافظ اوست ،اظهارات او پر است از روایت‌های متناقض، اگر سطر سطر آن را نگاه کنیم و اینکه آن رگباری که به‌ سوی محافظ گرفته‌اند چرا به او اصابت نکرد و یا اینکه آن هتل اصلا بالکن ندارد و یا بر فرض اگر…
قسمت پنجم / با مرگ سپهبد قرنی ستاد مشترک ارتش ضربه جبران ناپذیری خورد، چند ماه بعد نیز تجاوز صدام به خاک ایران صورت گرفت.
این تجاوز در حالی بود که نه ارتش کلاسیک منسجمی وجود داشت و‌ نه سپاه پاسداران دارای سازمان نظامی تعریف شده‌ای بود، در چنین حال و هوایی در ماه‌های اول جنگ ایران و عراق ، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی دچار فقدان بزرگ رهبری نظامی شد و آن مرگ «مصطفی چمران» بود.
صرف نظر از تمام انتقادات به مصطفی چمران وی با شروع جنگ ایران و عراق مرد شماره یک و مغز متفکر نظامی ایران بود.
سوابق بی‌شمار فعالیت‌های نظامی در پیش از انقلاب و همراهی با امام موسی صدر (که وی نیز ناپدید شد) در تشکیل جنبش امل در لبنان، نزدیکی بسیارش به خمینی و وزیر دفاع بودن در دولت مهدی بازرگان و شورای انقلاب، نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی و فعالیت در کردستان و میانجیگری با احزاب کرد پیش از جنگ ایران و عراق و از همه مهمتر محبوبیت او در ارتش مضمحل و سپاه تازه تاسیس حالا چمران را به مرد شماره یک در جنگ ایران و عراق بدل کرده بود.
#مصطفی_چمران با شروع جنگ، به اهواز رفت و «ستاد جنگ‌های نامنظم» را بنیان‌گذاری کرد، گروهی که با تعداد محدود خود عملاً در برابر ارتش و سپاه رخ‌نمایی می‌کرد، از دیگر کارهای مهم وی ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند، ایده بکار گیری نیروهای مردمی و بسیج در لشکرهای سازمان‌یافته سپاه از وی بود.
۳۱ خرداد ۱۳۶۰ او مصمم به آزادی دهلاویه و رسیدن ایران به مرزهای خود می‌شود و برای معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به منطقه جنگی دهلاویه می‌رود، در خط مقدم نبرد، از پشت سر مورد اصابت تیر قرار می‌گیرد.
کمک‌های اولیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام و درحالی‌که رسم بر انتقال مجروحان فرمانده و ارشد توسط بالگرد به بیمارستان‌های شهرها بود او با آمبولانس به اهواز فرستاده می‌شود که در واقع پیکر بی‌جان او به اهواز می‌رسد.
در کشته شدن چمران نیز چندین روایت متناقض وجود دارد از شلیک تیر و منفجرشدن نارنجک تا اصابت ترکش که هیچ‌کدام به‌ درستی معلوم نیست، جز اینکه هرچه بود او از پشت سر مورد اصابت قرارگرفته.
اگر چمران زنده می‌ماند بی‌شک با توجه به موفقیت‌های او در آزادسازی مناطق اشغال‌شده امکان استمرار جنگ تا حدود بسیار بالایی مرتفع می‌گردید.

ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت پنجم / با مرگ سپهبد قرنی ستاد مشترک ارتش ضربه جبران ناپذیری خورد، چند ماه بعد نیز تجاوز صدام به خاک ایران صورت گرفت. این تجاوز در حالی بود که نه ارتش کلاسیک منسجمی وجود داشت و‌ نه سپاه پاسداران دارای سازمان نظامی تعریف شده‌ای بود، در چنین حال و هوایی…
قسمت ششم/ اگر چمران زنده می‌ماند بی‌شک با توجه به موفقیت‌های او در آزادسازی مناطق اشغال‌شده امکان استمرار جنگ تا حدود بسیار بالایی مرتفع می‌گردید.
سرهنگ سید محمدعلی شریف‌النسب  از جمله ارتشی هایی است که در کنار چمران بود او درباره آخرین روزهای چمران می گوید:
در روزهای ابتدایی جنگ فرماندهان ارتشی نمی‌توانستند دستور دهند؛ چراکه برخی می‌گفتند که این‌ها با دشمن همکاری می‌کنند؛ اما حضور سرشار از رحمت «چمران» موجب شد تا ضمن تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم در خوزستان، فرماندهان را جمع کرده و نسبت به ارتش اعتمادسازی کند؛ در واقع کم‌کم با حضور چمران ، ارتشی‌ها قدرت گرفتند و نسبت به آن‌ها اعتمادسازی شد. بر همین اساس ارتشی‌ها گفتند که ما آمده‌ایم جان خود را فدا کنیم و دشمن در حدی نیست که ما نگران آن باشیم؛ اما از پشت سر خود نگران بودیم و حالا که آقای چمران پشت سر ما هستند، نگرانی نداریم؛ در واقع ارتش در شروع جنگ توسط چمران بازسازی شد اما متاسفانه چمران را ارتش از دست داد و نمی دانم تصادفی بود یا حکمت که چمران هم از پشت سر شهید شد !
شریف النسب در همان گفتگو می گوید : « #جلال_طالبانی » اولین نفری بود که از شهادت «چمران» خبر داشت و هنوز بیت امام خمینی  هم بی‌خبر بود .
شریف النسب نمی گوید چگونه اولین فردی که شهادت چمران را اعلام کرده باید طالبانی باشد و در برابر این سئوال که این موضوع مشکوک نیست؟ می گوید :صحبت‌هایی درباره این شده بود که می‌گفتند شهادت چمران مشکوک است؛ اما من به این موضوع اعتقاد ندارم !
شریف النسب معتقد است چمران با ترکش خمپاره سبک کشته شده اما مهدی چمران، برادر او معتقد است : او داخل اتومبیل بوده  و به سوی دهلاویه می رفته و در همان خودرو شروع می کند به نوشتن و این دست نگاشته داخل جیب لباسی بود که با آن به شهادت رسیدند.
طبیعتا ترکش خمپاره سبک نمی تواند از داخل خودرو عبور کند و به پشت سر چمران برخورد کند .
اما صرف نظر از نحوه کشته شدن چمران دلیل کشته شدن چمران است .
مصطفی چمران در روزهای پایانی زندگی خود نامه ای به آیت الله خمینی نوشته نامه ای که کمتر منتشر شده و بسیاری درباره آن سکوت کرده اند .
ایران بریفینگ پس از اطمینان از صحت نامه اقدام به انتشار آن می نماید که بی شک این نامه دلیل کافی برای حذف و کشتن #مصطفی_چمران می تواند باشد.

ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت ششم/ اگر چمران زنده می‌ماند بی‌شک با توجه به موفقیت‌های او در آزادسازی مناطق اشغال‌شده امکان استمرار جنگ تا حدود بسیار بالایی مرتفع می‌گردید. سرهنگ سید محمدعلی شریف‌النسب  از جمله ارتشی هایی است که در کنار چمران بود او درباره آخرین روزهای چمران می گوید:…
قسمت هفتم/ دانستیم که مصطفی چمران در روزهای پایانی زندگی خود نامه ای به آیت الله خمینی نوشته نامه ای که کمتر منتشر شده و بسیاری درباره آن سکوت کرده اند .
چمران در این نامه تکان دهنده از آیت الله خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش آمیز آیت الله خمینی را به دلیل نادیده گرفتن مسأله ربایش آیت الله موسی صدر توسط رژیم قذافی، بشدت مورد انتقاد قرار می دهد.
این دست نوشته دردمندانه به دنبال انتشار خبر تجدید روابط ایران با لیبی و سفر عبدالسلام جلود نخست‌وزیر وقت رژیم قذافی به تهران، انتشار یافت اما بازتاب آنچنانی نیافت و آنطور که یکی از نزدیکان مصطفی چمران به خبرنگار روزنامه مهران گفته بود :« مطلع شده ایم #شورای_عالی_امنیت_ملی به مطبوعات نامه داده که به این نامه نپردازند»
چنانکه متن نامه هم گویاست چمران درروزهای پایانی عمر خود حتی احترامات عرفی را با آیت الله خمینی به کناری نهاده وبرخلاف دیگر انقلابیون که وی را با پیشوند امام مخاطب قرار می دادند، وی آیت الله خمینی را نه امام و حتی نه آیت الله العظمی وبلکه تنها آیت الله مخاطب قرار داده است.
لحن پرخاشگرانه این نامه حکایت از تجدید نظر عمیق کسانی مانند چمران دربارۀ آیت الله خمینی وانقلابش دارد ومی تواند پاسخ معمای حذف زودهنگام مصطفی چمران از صحنه سیاست درجمهوری اسلامی باشد.
همچنانکه این نامه را می توان یکی از مهمترین اسناد همکاری حکومت ایران با رژیم قذافی درجهت حذف آیت الله #امام_موسی_صدر از صحنه سیاسی لبنان وباز کردن فضا برای فعالیت آزادتر طیف عاملان رژیم مطلقه فقیه درلبنان دانست.
لحن کنایه آمیز #مصطفی_چمران دراین نامه مهر تأییدی براین مدعاست.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هفتم/ دانستیم که مصطفی چمران در روزهای پایانی زندگی خود نامه ای به آیت الله خمینی نوشته نامه ای که کمتر منتشر شده و بسیاری درباره آن سکوت کرده اند . چمران در این نامه تکان دهنده از آیت الله خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده…
قسمت هشتم/ چمران در این نامه از خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش آمیز خمینی را به دلیل نادیده گرفتن مسأله ربایش #امام_موسی_صدر توسط قذافی، بشدت مورد انتقاد قرار می دهد.
در این نامه آمده است:
«آیت الله!
نمی‌دانم چگونه ممکن است که رهبر انقلاب اسلامی ایران دست خود را در دست مجرمین بگذارد؟مگر ما به خاطر خدا قیام نکرده‌ایم؟مگر به راه علی و حسین نمی‌رویم؟مگر نمی‌خواهیم که ارزش‌های خدایی را استقرار دهیم؟چگونه می‌خواهیم که انقلاب اسلامی ایران را با کثافات مجرمین آلوده کنیم؟ چگونه می‌توانیم طهارت و اخلاص بی‌نظیر شهدای انقلاب ایران را لجن‌آلود کنیم؟
معمر قذافی رئیس دولت لیبی، با کمال بی‌شرفی و بی‌انصافی، هفت ماه پیش رهبر شیعیان لبنان را دزدیده است. دلایل متقن بر این حقیقت وجود دارد و همه دولت‌های مرتبط نیز بر این قضیه گواهی می‌دهند.
چه کسی است در عالم که به جرم لیبی در نابودی موسی صدر آگاه نباشد؟ و تازه اگر کسی تردید داشته باشد، باید تحقیق کند؛ و در حالت شک صلاح انقلاب ایران نیست که خود را به چنین جنایتکارانی آلوده نماید.
حضرت آیت‌الله، بارها درخواست زیارت معمر قذافی را به ایران رد کرده‌اند؛ و دولت ایران نیز بارها درخواست تجدید روابط دو دولت را موکول به بازگشت موسی صدر کرده است. چطور یک‌باره خبر تجدید روابط با لیبی انتشار می‌یابد و جلود معاون معمر قذافی رهسپار ایران می‌شود؟ مگر تغییری در برنامه و خط مشی بوجود آمده است؟ یا مگر آدم‌دزدی و یا آدم‌کشی دیگر جرم نیست؟
راستی حرام است که طهارت انقلاب ما به کثافات این جنایت‌کاران آلوده گردد. راستی حرام است که این مصلحت‌طلبان بی‌دین، انقلاب اسلامی ایران را ملعبه سیاست‌بازی‌های خود کنند تا در دنیای ظلمانی و طوفانی موجود ندای اسلام و انقلاب در دهند و ستمدیدگان محروم و مظلوم را بفریبند.
ای محمد (ص)، ای خاتم‌النبیین، ای سرور انسان‌ها، تو کجایی که ببینی چه کسانی رسالت پاک تو را برای خودخواهی‌های خود آلوده می‌کنند و به نام اسلام بزرگترین ضربه‌ها را به اسلام می‌زنند. ای علی (ع)،ای مظهر اسلام راستین، ای رمز انسانیت …
متن نامه کاملا گویاست که چمران درروزهای پایانی عمر خود حتی احترامات عرفی را با خمینی به کناری نهاده،وی خمینی را نه امام و حتی نه آیت الله العظمی وبلکه تنها«آیت الله»مخاطب قرار داده است.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هشتم/ چمران در این نامه از خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش آمیز خمینی را به دلیل نادیده گرفتن مسأله ربایش #امام_موسی_صدر توسط قذافی، بشدت مورد انتقاد قرار می دهد. در این نامه آمده است: «آیت الله! نمی‌دانم…
قسمت نهم/ دانستیم که مصطفی چمران در روزهای پایانی زندگی خود نامه ای به خمینی نوشته نامه ای که کمتر منتشر شده و بسیاری درباره آن سکوت کرده اند .
چمران در این نامه تکان دهنده به خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش آمیز آیت الله خمینی را به دلیل نادیده گرفتن مسأله ربایش آیت الله موسی صدر توسط رژیم قذافی، بشدت مورد انتقاد قرار می دهد.
لحن پرخاشگرانه این نامه حکایت از تجدید نظر عمیق کسانی مانند چمران دربارۀ خمینی وانقلابش دارد ومی‌تواند پاسخ معمای حذف زودهنگام چمران از صحنه سیاست درجمهوری اسلامی باشد.
همچنانکه این نامه را می توان یکی از مهمترین اسناد همکاری حکومت ایران با رژیم قذافی درجهت حذف آیت الله موسی صدر از صحنه سیاسی لبنان وباز کردن فضا برای فعالیت آزادتر طیف عاملان رژیم مطلقه فقیه درلبنان دانست.
همه دلایل کشته شدن مرموز مصطفی چمران را در این نامه می توان یافت.
با مرگ و حذف #مصطفی_چمران عملا ستاد فرماندهی جنگ دجار فقدان رهبری شد، چمران در #ستاد_جنگهای_نامنظم عملا در دو‌جبهه فراگیر غرب و جنوب ساختار موزاییکی مدیریت جنگ را بر عهده داشت، روابط نزدیک چمران با دولت و همچنین با #ابوالحسن_بنی_صدر و از سوی دیگر با خمینی و نیروهای ارتش و سپاه یک ویژگی منحصر بفردی به او داده بود که البته تا پایان #جنگ_ایران_عراق هیچ بدیلی نتوانست بیابد حتی با وجود افرادی چون #اکبر_هاشمی_رفسنجانی ، چمران در مدت کوتاهی توانست صدام به مرزهای رسمی بازگرداند و‌ اگر میانگین حضور وی در جنگ را محاسبه نمائیم وی روزی ۵۰ کیلومتر خاک ایران را توانسته بازپس گیرد.
با حذف چمران اکنون عرصه برای #محسن_رضایی و بالطبع برای سپاه پاسداران باز شد، در آن زمان سپاه پاسداران اگر چه نه نیروی لازم و‌ نه تخصص لازم و نه حتی توان نظامی و تسلیحاتی لازم را داشت اما سرسختانه می‌کوشید تا همه امور جنگ را انحصارا در دست خود داشته باشد، سرسختی و لحاجتی که اگر چه زیان‌های جبران ناپذیری به ایران از جمله استمرار هشت ساله جنگ و کشته و زخمی شدن بیش از یک میلیون ایرانی برجای گذاشت اما به قدرتمند شدن سپاه پاسداران و آبدیده دشدن حکومت آیت الله ها انجامید.
#چپهای_امنیتی با حذفهای سیاستمداران انقلابی آنچنان که پیشتر مفصلا شرح دادیم و با حذف #سپهبد_قرنی و چمران راه را برای سلف سازمان مجاهدین انقلاب باز کردند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت نهم/ دانستیم که مصطفی چمران در روزهای پایانی زندگی خود نامه ای به خمینی نوشته نامه ای که کمتر منتشر شده و بسیاری درباره آن سکوت کرده اند . چمران در این نامه تکان دهنده به خمینی به دلیل نزدیکی به معمر قذافی، رهبر لیبی، بشدت انتقاد کرده و با لحنی سرزنش…
قسمت دهم / چهار ماه بعد از کشته شدن #مصطفی_چمران بزرگ‌ترین ضایعه برای نیروهای مسلح ایران که تا کنون نیز سابقه نداشته است به وقوع پیوست واقعه‌ای که بی‌شک در استمرار جنگ و سقوط شهرهای خرمشهر، آبادان و ... تأثیر به سزایی داشت و در نتیجه جنگ ایران و عراق را به یک جنگ طولانی تبدیل کرد.
فاجعه کشته شدن ۶ تن از کلیدی‌ترین فرماندهان نظامی ایران در حساس ترین لحظات جنگ ایران و عراق ، حادثه ای که هنوز با گذشت قریب ۳۰ سال از آن جعبه سیاهش نه تنها گشوده نشده که یافت هم نشد !

پرواز هواپیمای  سی-۱۳۰ نیروی هوایی ارتش از اهواز به مقصد تهران، در تاریخ ۷ مهرماه ۱۳۶۰ در نزدیکی تهران (کهریزک) سقوط کرد و از ۱۰۰ سرنشین آن که بخش اعظم آنها مجروحان جنگی بودند، تنها ۲۲ نفر (۱۸ مسافر و ۴ کادر پروازی) زنده ماندند.
در این واقعه #محمد_جهان_آرا ، فرمانده سپاه خرمشهر، #یوسف_کلاهدوز ، قائم‌مقام سپاه پاسداران، #جواد_فکوری ، فرمانده نیروی هوایی ارتش و قائم‌مقام رئیس ستاد مشترک ارتش، #ولی_فلاحی ، جانشین ستاد مشترک ارتش و #موسی_نامجو ، وزیر دفاع کشته شدند.

اهمیت سرنشینان پرواز یاد شده آنجاست که در میان یک جنگ ناگهان وزارت دفاع کشور ،ستاد مشترک ارتش، نیروی هوایی ارتش  و سپاه پاسداران در یک روز با خلأ فرمانده خود مواجه شدند.
این رخداد باعث تغییر یافتن معادلات #جنگ_ایران_عراق شد و طرح عملیات آزادسازی خرمشهر نیز به علت ضعف فرمانده و تحلیل عملیات به  ۸ ماه بعد از آن موکول شد.

روایت‌ها متفاوت است، اولین روایت که ساعاتی پس از وقوع حادثه از صداوسیمای ایران پخش شد هدف قرار گرفتن هواپیما توسط هواپیماهای جنگنده عراق بود.
چند روز با تکذیب حمله جنگنده های عراقی و اعلام اشتباه رادار اعلام شد نقص فنی علت سقوط هواپیمای فرماندهان بوده است.
اما با نقاهت یافتن مجروحان و اعلام مشاهده انفجار در هواپیما بحث بمب‌گذاری در هواپیما مطرح شد.
به دنبال این روایت آخر بود که نتیجه نهایی را موکول به یافتن و بازخوانی جعبه سیاه هواپیما کردند ، جعبه سیاهی که هرگز یافت نشد !

صرف نظر از مجروحان این هواپیما حامل کلیدی ترین فرماندهان نظامی ارتش و سپاه بود که بیش از یک هفته در اهواز در قرارگاه کربلا بر سر نحوه و نوع ادامه جنگ در حال بحث و بررسی بودند، اما به نتیجه نمی‌رسند نهایتا مقرر ‌می‌شود برای کسب تکلیف به جماران بیایند اما هرگز به مقصد نمی‌رسند.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دهم / چهار ماه بعد از کشته شدن #مصطفی_چمران بزرگ‌ترین ضایعه برای نیروهای مسلح ایران که تا کنون نیز سابقه نداشته است به وقوع پیوست واقعه‌ای که بی‌شک در استمرار جنگ و سقوط شهرهای خرمشهر، آبادان و ... تأثیر به سزایی داشت و در نتیجه جنگ ایران و عراق را به…
قسمت یازدهم / پس از برکناری ابوالحسن بنی‌صدر از مقام فرماندهی کل قوا، بحث بر سر فرماندهی جنگ یکی از مهمترین بحث های بنیادین ارتش و سپاه بود، در اولین اقدام فرماندهان جنگ‌ یک قرارگاه مشترک با نام کربلا تاسیس کردند تا امکان همکاری مشترک سپاه پاسداران و ارتش، میسر شود.
با صدور پیام خمینی در جهت شکسته شدن حصر آبادان، نیروی زمینی ارتش با طراحی این عملیات و محول کردن آن به لشکر ۷۷ خراسان، در ساعت یک بامداد ۵ مهر ۱۳۶۰ با نام عملیات ثامن‌الائمه، در ۳ محور دارخوین، فیاضیه و جاده آبادان-ماهشهر، به اجرا درآمد،
پس از عملیات موفقیت آمیز ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان، حالا بحث بر سر چگونگی آزاد سازی خرمشهر و ورود یا عدم ورود به آنسوی مرزهای ایران بین فرماندهان نظامی بالا می‌گیرد، آنطور که #محسن_رضایی در شرح سانحه #هواپیمای_سی_۱۳۰ گفته است:«سه روز در اهواز بحث کردیم، به نتیجه نرسیدیم،در آخر همه تصمیم گرفتیم چون فرمان شکست حصر آبادان را حضرت امام بر ما واجب و‌ تکلیف کرده بود هم برای ارائه گزارش عملیات نزد ایشان برویم و هم بر سر ادامه جنگ و ورود به خاک عراق و یا مقاومت بر سر مرزها که تشکیک نظری به وجود آمده بود همگی نزد امام برویم…..»
فرماندهان فوق همگی عازم تهران می‌شوند و جالب آنکه محسن رضایی در پلکان هواپیما از این سفر مهم منصرف شده و مدعی می‌شود باید به دزفول برود.
اگر چه ورود به خاک عراق و همچنین فرماندهی جنگ اصلی ترین سئوال و‌ مشکل لاینحل فرماندهان عازم تهران بود اماذسقوط هواپیمای سی-۱۳۰ ارتش در منطقه کهریزک تهران که منجر به کشته شدن آنها یعنی ولی‌الله فلاحی، جواد فکوری، سید موسی نامجو، یوسف کلاهدوز و محمد جهان‌آرا شد عملاً این مشکل فراموش شد و بدون فرمان خاصی و در نبود این فرماندهان محسن رضایی بصورت خود خوانده تا دو سال آینده که قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء در سال ۱۳۶۲ تأسیس شد را بر عهده گرفت، جالب آنکه پس از آن نیز فرماندهی جنگ بر عهده #اکبر_هاشمی_رفسنجانی قرار گرفت که بیشترین نزدیکی فکری و سیاسی را به محسن رضایی داشت، بحث ورود یا عدم ورود به خاک‌ عراق هم فراموش شد، همین مسئله البته بعدها به یکی از بزرگترین نکات اختلاف بین خمینی و منتظری تبدیل شد.
با نگاهی دقیق تر تمانی فرماندهان کشته شده در این هواپیما دارای زاویه‌های فکری و‌ سیاسی با خمینی و‌ یا محسن رضایی داشتند.

ادامه دارد…

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت یازدهم / پس از برکناری ابوالحسن بنی‌صدر از مقام فرماندهی کل قوا، بحث بر سر فرماندهی جنگ یکی از مهمترین بحث های بنیادین ارتش و سپاه بود، در اولین اقدام فرماندهان جنگ‌ یک قرارگاه مشترک با نام کربلا تاسیس کردند تا امکان همکاری مشترک سپاه پاسداران و ارتش،…
قسمت دوازدهم / چند تن از فرماندهان مصمم بودند از فرصت پیدا شده در دیدار با خمینی گلایه های خود را نیز مطرح کنند ؛
#محمد_جهان_آرا فرمانده ارشد سپاه و فرمانده سپاه خرمشهر ، در میانه #عملیات_ثامن_الائمه متوجه می‌شود برادرش به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق بازداشت شده این در حالی است که وی معتقد بود بازداشت برادرش صرفا ابزار فشاری است برای استعفای وی از فرماندهی سپاه خرمشهر است (اتهامی که هرگز اثبات نشد اما او همراه با دیگر زندانیان در سال ۱۳۶۷ اعدام شد).
#جواد_فکوری که خود در کشف کودتای نوژه دست داشت در این سفر به بازدید پایگاه دزفول رفته بود متوجه می‌شود این پایگاه سه هفته است هیچ فرمانده ارشد و خلبانی ندارد و همگی توسط دادگاه انقلاب به اتهام خیانت و ظن کودتا بازداشت شده اند.
تیمسار قهرمانیان از خلبانان وقت پایگاه وحدتی درباره این بازدید ، شهریور ۱۳۷۵ در مصاحبه با روزنامه اطلاعات در ویژه نامه سالگرد جنگ چنین گفته است:
«... ریختند داخل پایگاه به نحوی هم ریختند که خوب زمان جنگ بود و ما اول فکر کردیم عراقی هستند همه صورتهایشان را با پارچه و چفیه پوشانده بودند ساعت ۷ یا ۸ شب بود تو گرگ و میش غروب بودیم از دژبانی نمی‌دانم به چه نحوی عبور کرده بودند ولی ما در اتاق ستاد پایگاه بودیم که از پنجره دیدیم چند تا ماشین جیپ و آهو اسلحه به دست پیاده شدند، سرهنگ بدره ای تازه از اصفهان آمده بود و هنوز حکم فرماندهی اش هم صادر نشده بود از کشو کلت را برداشت و رفتیم بیرون که گفتند ما از سوی دادگاه انقلاب هستیم این هم حکم آقای ری شهری!
سرهنگ بدره ای را با ۲۰ شاید هم ۳۰ نفر دقیق یادم نیست یعنی همه را به زور داخل یک مینی بوس جا دادند که اینها قصد کودتا داشتند »
قهرمانیان در ادامه می گوید : « حتی یک سرباز صفر هم این را می داند کودتا در تهران باید صورت بگیرد نه دزفول ما از دزفول چه جوری اصلا می توانستیم کودتا بکنیم ؟ کدام قانون اجازه می دهد در وسط جنگ و آماده باش، ۱۰ یا ۲۰ خلبان جنگنده را که هر لحظه به وجودشان احتیاج است بازداشت کنند و ببرند، ما اینها را به سرهنگ #موسی_نامجو و تیمسار فلاحی و تیمسار فکوری که آمده بودند بازدید گفتیم  فکوری خودش هم تبریزی بود و من هم تبریزی هستم بقول ما تبریزی ها رگش باد کرد و گفت من بروم تهران تا اینها را آزاد نکنم خانه نمی روم که البته هرگز به تهران هم نرسیدند »

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت دوازدهم / چند تن از فرماندهان مصمم بودند از فرصت پیدا شده در دیدار با خمینی گلایه های خود را نیز مطرح کنند ؛ #محمد_جهان_آرا فرمانده ارشد سپاه و فرمانده سپاه خرمشهر ، در میانه #عملیات_ثامن_الائمه متوجه می‌شود برادرش به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق…
قسمت سیزدهم / بنابر شواهد و قرائن موجود بهرروی ظاهرا دستور حذف دست کم سه فرمانده از میان این فرماندهان کشته شده از هفته‌ها قبل آمده بوده؛
اغلب کشته‌شدگان در ماه‌ها وهفته‌های منجر به سقوط هواپیمایشان تهدیدات بسیاری شده‌ بودند.
#موسی_نامجو وزیر دفاع، #یوسف_کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران، #ولی_الله_فلاحی فرمانده ستاد مشترک ارتش نجات یافتگان حادثه #انفجار_نخست_وزیری بودند که یکماه پیش از آن به وقوع پیوسته بود و در پی آن محمد علی رجایی رئیس‌جمهور و محمدجواد باهنر نخست‌وزی کشته شده بودند.
«علی فکوری» فرزند #جواد_فکوری در مصاحبه با ایسنا در مهر ۱۳۹۶ به مناسبت سالگرد پدرش اما یک نکته عجیب دیگر را هم باز می کند و می‌گوید: «ما قصر فیروزه می‌نشستیم خانه‌های سازمانی نیروی هوایی ارتش تقریباً شاید ده روز قبل از شهادت پدرم بود نیمه‌های شب چند نفر از دوستان پدرم با کامیونی آمدند و همان شب ما به دوشان تپه که وضعیت مراقبتی بیشتری داشت نقل‌مکان کردیم، پدرم که به ما چیزی نگفت ولی بعدها از دوستانش شنیدم که اطلاعاتی به آن‌ها رسیده بود که می‌خواهند خانه ما را منفجر کنند!»
جمهوری اسلامی هرگز مشخص نکرده است تاکنون که در آخرین جلسه #شورای_عالی_امنیت_ملی در نخست وزیری چه گذشته است چرا که اگر چه حضور فکوری، نامجو، کلاهدوز و فلاحی در جلسه امنیت نخست وزیری معمول بوده است اما حضور #بهزاد_نبوی و #محسن_سازگارا در آن‌جلسه رسم‌ و رویه نبوده است، مدیریت جلسه را #مسعود_کشمیری برعهده داشته #خسرو_تهرانی مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری فرماندهان نظامی ارتش و‌ سپاه را احضار کرده، چرایی این احضار را نیز تاکنون مجاری رسمی کشور عنوان نکرده‌اند.
پس از انفجار، #محمد_علی_رجایی و #محمد_رضا_باهنر در دم کشته می‌شوند، موسی نامجو وزیر دفاع، یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران و‌ ولی الله فلاحی فرمانده ستاد مشترک ارتش همگی در کنار خسرو تهرانی از مجروح شدگان این انفجار بوده‌اند که به بیمارستان منتقل شده‌اند، بهزاد نبوی و محسن سازگارا از جمله حاضران در آن جلسه اگر چه دیده بودند که مسعود کشمیری لحظاتی قبل از انفجار اتاق را ترک کرده بود اما هیچ نمی‌گویند و‌ سیاهپوش در خانه کشمیری عزادار بودند، تا اینکه کلاهدوز به هوش آمده و‌ شرح انفجار را می‌دهد.
بلافاصله خسرو‌ تهرانی، محسن سازگارا و بهزاد نبوی،حسن کامران بازداشت می‌شوند…
ادامه دارد…
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سیزدهم / بنابر شواهد و قرائن موجود بهرروی ظاهرا دستور حذف دست کم سه فرمانده از میان این فرماندهان کشته شده از هفته‌ها قبل آمده بوده؛ اغلب کشته‌شدگان در ماه‌ها وهفته‌های منجر به سقوط هواپیمایشان تهدیدات بسیاری شده‌ بودند. #موسی_نامجو وزیر دفاع، #یوسف_کلاهدوز…
قسمت چهاردهم / به هواپیمای سی-۱۳۰ بازگردیم : با آنکه در سخنان اولیه برخی مقامات، خرابکاری در هواپیما محتمل دانسته شده بود، #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در یادداشت‌های خود در روز بعد از حادثه نوشته است: «تحقیقات نشان می‌دهد که سقوط هواپیما به احتمال قوی خرابکاری نبوده است» وی در خاطرات خود به تحقیقات اشاره نمی‌کند اما هرچه هست فرض نقص فنی در مورد این هواپیما مردود است .

محمود خرم‌دل کمک‌ خلبان پرواز این حادثه ، در مورد شب سقوط و پرواز می‌گوید:«پس از ترک اهواز همه‌چیز مرتب بود تا حدود ساعت ۸ شب به نزدیکی حسن‌آباد فشافویه رسیده بودیم. در این زمان سیستم برق هواپیما به‌طور کامل از کار افتاد و تاریکی همه‌جا را فراگرفت و تنها چراغ‌های حرم عبدالعظیم دیده می‌شدند. براثر قطع برق موتورهای هواپیما نیز خاموش شدند و سیستم هیدرولیک هدایت از کار افتاد.

#جواد_فکوری ابتدا به کابین خلبان آمد و با چراغ‌قوه سعی کرد که مشکل را برطرف کند و بعد برای باز کردن دستی چرخ‌ها رفت. هواپیما با سرعتی آهسته و به‌طور افقی به سمت زمین درحرکت بود. به همین دلیل هواپیما در بیابان فرود آمد. ازآنجاکه یکی از چرخ‌ها قفل نشده بود، هواپیما به یک سمت خم‌شده و روی زمین کشیده شد.
کارشناسان نظامی در مورد هواپیمای سی -۱۳۰ می‌گویند که این هواپیما حتی با یک موتور نیز می‌تواند حرکت کند و در صورت ازکارافتادن آن‌یک موتور و حتی باز نشدن چرخ‌ها هم به‌راحتی می‌تواند بر روی زمین بنشیند و کنترل هیدرولیک بال‌ها به‌صورت دستی و بدون نیاز به برق این کار را انجام می‌دهند، کاری که خلبان و کمک‌خلبان انجام دادند و هواپیما را سالم بر زمین نشاندند، پس از نشست اضطراری کمک‌خلبان با باز کردن پنجره از هواپیما خارج می‌شود اما لحظاتی بعد هواپیما منفجر می‌شود!
درحالی‌که فاصله کهریزک با اولین فرودگاه نظامی ایران در قلعه مرغی با خودرو نیز نیم ساعت بیشتر نمی‌شود، اما یک ساعت بعد یک بالگرد برای کمک به بازماندگان حادثه به محل می رسد.
سرهنگ صولتی سر خلبان پرواز نیز می‌گوید پس از بلند شدن از فرودگاه اهواز و طی مسافتی ناگهان صدای انفجاری که ناشی از خرابی‌های برق بود بلند شد و به دنبال آن چهار موتور هواپیما از کار افتاد، او توضیح نمی‌دهد چگونه پس از بلند شدن از فرودگاه اهواز و شنیدن صدای انفجار تا تهران آمده است و چرا در هیچ فرودگاه میان اهواز تا تهران ننشسته است؟
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهاردهم / به هواپیمای سی-۱۳۰ بازگردیم : با آنکه در سخنان اولیه برخی مقامات، خرابکاری در هواپیما محتمل دانسته شده بود، #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در یادداشت‌های خود در روز بعد از حادثه نوشته است: «تحقیقات نشان می‌دهد که سقوط هواپیما به احتمال قوی خرابکاری نبوده…
قسمت پانزدهم‌/ هوشنگ صمدی، یک فرمانده میانی نیروی دریایی ارتش در مصاحبه‌ای با روزنامه قانون نیز روایت دیگری دارد او علت سقوط پرواز سی ۱۳۰ را شلیک پدافند خودی می‌داند وی در سؤال خبرنگار که علت سقوط هواپیمای فرماندهان جنگ را جویا می‌شود چنین پاسخ می‌دهد: «هواپیما را با موشک پدافند زدند و باعث سقوط آن شدند»
در جلد پانزدهم از مجموعه «روزشمار جنگ ایران و عراق» با عنوان «شکستن محاصره آبادان» سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ چنین آمده است:
«هواپیمای نظامی سی ۱۳۰ که حامل ۴۰ سرنشین از جمله ۵ فرمانده ارشد نظامی سپاه و ارتش، ۲۷ نفر از مجروحان عملیات ثامن‌الائمه و پیکر ۳۲ تن از شهیدان این عملیات بود در مسیر پرواز اهواز ـ تهران در منطقه کهریزک در جنوب تهران سقوط کرد.
در این حادثه که ساعت ۵۹: ۱۹ امروز در ۱۷ مایلی فرودگاه مهرآباد و در جنوب غربی کهریزک اتفاق افتاد، یکباره هر ۴ موتور هواپیما به‌دلیل نامشخص و مشکوک خاموش شدند. خلبان کوشید هواپیما را در همان منطقه به زمین بنشاند. چرخ‌‌های هواپیما به‌وسیله دستگیره دستی باز شد و هواپیما در زمین ناهموار فرود آمد، اما پس از مسافتی حدود ۲۷۰ متر، به دلیل ناهمواری زمین، نداشتن تعادل و برخورد بال چپ به زمین، هواپیما متلاشی شد و آتش گرفت.
علی فکوری فرزند #جواد_فکوری همچنین در مصاحبه با روزنامه قانون نیز حرف‌های شنیدنی دیگری نیز می‌زند، او در پاسخ به سؤال در مورد نحوه شهادت پدرتان و سقوط هواپیمای هرکولس برای خانواده شما سؤالی پیش نیامد؟ می‌گوید: بله ابهامات وجود داشت پیگیری کردیم اما پاسخ درستی دریافت نکردیم، من همین‌جا اعلام می‌کنم که بعدازاین همه‌سال، سنوات پدر من هنوز پرداخت‌نشده است. خانواده بنده نیز با مشکلات مالی روبه‌رو هستند. این مطلبی را که می‌گویم به مردم اطلاع دهید که در این اواخر عده‌ای از آقازادگان که سنشان به جنگ نیز نمی‌رسد، می‌روند و کارت جانبازی می‌گیرند. افرادی که از فراوانی داشتن ژن خوب فقط در رختخواب بوده‌اند»
مرگهای مشکوک فرماندهان نظامی در جمهوری اسلامی هرگز پایان نیافت و تا امروز نیز ادامه دارد.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت پانزدهم‌/ هوشنگ صمدی، یک فرمانده میانی نیروی دریایی ارتش در مصاحبه‌ای با روزنامه قانون نیز روایت دیگری دارد او علت سقوط پرواز سی ۱۳۰ را شلیک پدافند خودی می‌داند وی در سؤال خبرنگار که علت سقوط هواپیمای فرماندهان جنگ را جویا می‌شود چنین پاسخ می‌دهد: «هواپیما…
قسمت شانزدهم / بعد از فاجعه هواپیمای  سی ۱۳۰ ، شهادت فرماندهان کلیدی در میدان‌های نبرد نیز شدت می‌گیرد:
محسن وزوایی بهار ۶۱
غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری؛ زمستان ۶۱
احمد متوسلیان؛ در بهار ۶۱ به همراه چهار تن دیگر در لبنان ناپدید می‌شود
محمد بروجردی؛ تابستان ۶۲
محمدابراهیم همت؛ زمستان ۶۲
مهدی باکری؛ زمستان ۶۳
به جرئت می‌توان گفت؛«حتی یک فرمانده جنگ نیست که مرگش مشکوک و ابهام زا نباشد»
در نگاهی دقیق‌تر می‌توان گفت عمده وجه اشتراک بسیاری از این فرماندهان کشته شده نیز نارضایتی شان از نحوه اداره جنگ بوده است، ویدئوی، صدای حسن باقری را پیشتر شنیدیم،این شهید پس از عملیات رمضان بشدت از بی‌مبالاتی #محسن_رضایی و #اکبر_هاشمی_رفسنجانی گلایه کرده نارضایتی شدید او از نحوه عملیات و مدیریت جنگ در سطر سطر سخنانش شنیده می‌شود:« ما برایمان شهید دادن در شناسایی سخت شده، ولی خیلی راحت شده که ۳۰۰ جنازه را در عملیات وسط معرکه بگذاریم و عقب برگردیم،کارکردن قبل از عملیات خیلی سخت شده، اما تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده و هیچ به روی خودمان هم نمی‌آوریم. هنوز مطالب این عملیات به صورت کامل در داخل مردم منعکس نشده است، الان اگر داخل مردم بروید، سرشان علامت سؤال است که جنازه بچه‌های ما کجاست. بروید شهرتان تا ببینید چه خبر است؟
شهید #حسن_باقری این سخنان را در قرارگاه جنوب در شهریور ۱۳۶۱ می گوید و بهمن ۱۳۶۱ در منطقه فکه هنگامی که مشغول شناسایی منطقه دشمن و آماده‌سازی عملیات والفجر مقدماتی بود، در سنگر دیده‌بان مورد اصابت گلوله خمپاره ظاهرا خودی قرار می گیرد و به شهادت میرسد.

و یا در مورد #احمد_متوسلیان فرمانده لشکر ۲۷ که در اوج جنگ ایران و عراق با توجه به اینکه مهمترین و استراتژیک ترین لشکر سپاه ، لشکر ۲۷ بوده است فرمانده اش به لبنان فرستاده می شود و بعد از مفقود شدنش فرمانده وقت کل سپاه می گوید :راحت شدیم !
کامران غضنفری از راویان #جنگ_ایران_عراق در هفته نامه نه دی نوشت: «یکی از اعضای سپاه تعریف می کند که یک روز در جلسه ای در مقر سپاه در تهران واقع در خیابان فلسطین، از #علی_شمخانی سؤال می شود که این چه برخوردی بود که با حاج احمد متوسلیان کردید ؟ مگر قرار نبود که در تبادل با اسرائیل ، او آزاد شود؟ 
 اما شمخانی پاسخ می دهد : «احمد متوسلیان دندان کرم خورده ای بود که ما آنرا کندیم و انداختیم دور»
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت شانزدهم / بعد از فاجعه هواپیمای  سی ۱۳۰ ، شهادت فرماندهان کلیدی در میدان‌های نبرد نیز شدت می‌گیرد: محسن وزوایی بهار ۶۱ غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری؛ زمستان ۶۱ احمد متوسلیان؛ در بهار ۶۱ به همراه چهار تن دیگر در لبنان ناپدید می‌شود محمد بروجردی؛ تابستان…
قسمت هفدهم/ برادر احمد متوسلیان در مورد دندان کرم خورده بودن احمد می گوید : یک سری صحبت‌هایی همیشه در خصوص حاج‌احمد متوسلیان وجود داشته که با اسم رمز «دندان کرم خورده» مشخص می‌شود. به این معنی که اهمال‌کاری‌هایی در خصوص پیگیری سرنوشت آنها صورت گرفته است نظر شما چیست؟
احتمال دارد مسائلی پشت پرده باشد. همان زمان یک شخص امریکایی که رئیس دانشگاه‌های لبنان بوده توسط نیروهای مقاومت اسیر می‌شود که با دیپلمات‌ها معاوضه شوند منتها آن طور که می‌گویند از تهران دستور می‌آید و به بچه‌های سپاهی که آنجا بودند می‌گویند شما برگردید و دخالت نکنید. این اتفاق در اولین سال ربایش #احمد_متوسلیان و سه دیپلمات دیگر بود. این قضیه است که باعث می‌شود احتمال سیاسی‌گری در خصوص این مسئله وجود داشته باشد. الان ۳۴ سال از ربایش حاجی و دوستانش می‌گذرد. برای ما که خانواده‌اش هستیم طی این سال‌ها به خوبی تجربه شده که هر سال در سالگرد آزادی خرمشهر و سالگرد اسارت این چهار تن مرتب از حاجی و دیپلمات‌ها می‌گویند و خبرنگاران و رادیو و تلویزیون این‌ها را مطرح می‌کنند و بعد از چند روز فراموش می‌شوند و می‌افتد سال بعد.
اما واقعیت اینجاست که بخش‌هایی در جمهوری اسلامی می‌دانند مه داستان متوسلیان تمام شده است و‌حای پبکر آنها را نیز سالها شناسایی کرده و‌به ایران آورده‌اند اما منافع سیاسی و مالی حکم می‌کند که ریما آن را بیان نکنند.
حمید داوود آبادی از جمله روزنامه‌نگاران و‌نویسندگان جنگ است که بی‌شک تنها فردی است که سالهاست در متوسلیان تحقیق کرده، او‌اخیرا فاش ساخته است که :«قاسم سلیمانی در ۲۴ اسفند ۹۷ از من پرسید: تو به چه چیزی در این پرونده (پرونده متوسلیان) رسیدی؟ گفتم من به چیز بدی رسیدم. گفت چی؟ گفتم پیکر حاج احمد متوسلیان تهران است. لبخندی زد و به من گفت: نه. هر چهارتایشان تهران هستند. جا خوردم. گفتم: یعنی چی سردار؟ من فقط برای وجود حاج احمد دلیل دارم. سردار پاسخ داد قطعاً هر ۴ نفر همان شب به شهادت رسیده‌اند. این بخشی از اظهارات حمید داود آبادی نویسنده کتاب راز احمد است که به تازگی این موارد را در گفت و گو با رسانه های داخلی ابراز داشته است.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هفدهم/ برادر احمد متوسلیان در مورد دندان کرم خورده بودن احمد می گوید : یک سری صحبت‌هایی همیشه در خصوص حاج‌احمد متوسلیان وجود داشته که با اسم رمز «دندان کرم خورده» مشخص می‌شود. به این معنی که اهمال‌کاری‌هایی در خصوص پیگیری سرنوشت آنها صورت گرفته است نظر…
قسمت هیجدهم/ یکی دیگر از مرموز ترین مرگ مشکوک فرماندهان نظامی کشته شدن سرتیپ بابایی است که به عنوان مرموز ترین کشته شدن فرماندهان نیروی مسلح و یک راز همچنان یاد می شود .
مرگ مشکوک سرتیپ عباس بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در صبح روز پانزدهم مرداد سال ۱۳۶۶ به صورتی که به گفته سورنا ستاری فرزند شهید منصور ستاری «یک راز» است به وقوع می پیوندد .
وی همراه با یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ علی محمد نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار صحیح اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای اف–۵ دو کابین از پایگاه هوایی تبریز پرواز و وارد آسمان عراق می شود، بابایی و نادری پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، گفته می شود در منطقه عملیاتی سردشت در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ مورد هدف شلیک توپ ضدهوایی شیلکا ۲۳ میلی‌متری پدافند خودی قرارگرفته و از ناحیه سر مجروح و بلافاصله کشته شد. این روایتی است که اکنون جمهوری اسلامی از مرگ او گفته است، اما این روایت نمی تواند درست باشد چرا که اولا شلیکا یا (  ZSU-۲۳-۴) چهار لول هست و معمولا با اختلاف نهایت ۲۰ تا ۵۰ سانت به هدف می خورند و اگر یک گلوله شلیکا به گلوی عباس بابایی اصابت کرده باشد قطعا باید یک یا دو گلوله دیگر نیز به هواپیما اصابت کرده باشد که اینگونه نبود اما از همه مهمتر گلوله شلیکای ۲۳ میلی متری طبعتا باید نه تنها کابین را منهدم کند بلکه سر بابایی را نیز می بایست متلاشی کند اما در این حمله کابین او سالم و فقط قسمت کوچکی از شیشه کابین شکسته و گلوله ای قطعا کمتر از کالیبر ۲۳ به گردن وی اصابت کرده و سر و گردن کاملا سالم هستند.

امحافظ عباس بابایی این مطلب را تلویحا اعلام کرده :
«بابایی همیشه در مورد بیت المال سفارش می کرد، دعا می کرد خدا مرگش را شهادت قرار دهد و به نحوه ای باشه که بیت المال ضرری نبیند، آخر هم یک گلوله کوچک خورده بود به شیشه کابین که سریع هم بعدش ترمیم کردند »
کلیدی ترین و اصلی ترین سئوال این است چگونه می شود تیری با کالیبر سبک بتواند به کابین هواپیمای بابایی برسد؟
آیا غیر از این است که به عباس بابایی در داخل کابین تیر خلاص زدند؟
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
ادامه دارد…

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت هیجدهم/ یکی دیگر از مرموز ترین مرگ مشکوک فرماندهان نظامی کشته شدن سرتیپ بابایی است که به عنوان مرموز ترین کشته شدن فرماندهان نیروی مسلح و یک راز همچنان یاد می شود . مرگ مشکوک سرتیپ عباس بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در صبح روز پانزدهم…
قسمت نوزدهم / ماجرای روایت و نحوه کشته شدن عباس بابایی هنگامی بحث برانگیز و مشکوک می شود که :
یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ دربارهٔ این واقعه که تنها سند به جا مانده از نحوه کشته شدن وی است نوشته‌ است: «به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای تیمسار #عباس_بابایی و اختلالی که در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد، پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه اعلام می کند که : « مشاهده کرده یک فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط کرده است» و برای کمک به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام نمایید.
نیم ساعت بعد از اعلام این موضوع فرد مذکور مجدداً تماس می گیرد و می گوید: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست، ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین کشته‌ شده‌ است»
ظاهرا هواپیمایی که قرار بوده در منطقه مرزی مورد اصابت قرار گیرد توانسته جان سالم به در ببرد و دیده بان مذکور کمی زود اعلام کرده !
نیم ساعت بعد از اعلام مشاهده شدن سقوط هواپیمای بابایی فرد مذکور مجدداً تماس می گیرد و می گوید: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست، ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین کشته‌ شده‌ است»
#اکبر_هاشمی_رفسنجانی ، در خاطره ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ نوشته : با برخی از فرماندهان سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودیم که تلفنی خبر کشته‌شدن تیمسار بابایی را دادند با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با عباس بابایی داشتند، حلقه زد.
هاشمی نمی نویسد کدام عملیات ؟چرا که در آن تاریخ هیچ عملیاتی نبوده در واقع در سال ۱۳۶۶ عملیاتها در این تواریخ بوده :
عملیات کربلای ۱۰ در ۲۵ فروردین تا ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶
عملیات بیت‌المقدس ۲ در ۲۵ دی تا ۲ بهمن ۱۳۶۶
عملیات والفجر ۱۰ در ۲۴ اسفند تا ۲۹ اسفند ۱۳۶۶
ضمن آنکه هاشمی با بابایی همواره بر سر عملیاتهای هوایی مد نظر او  اختلاف نظر داشتند حالا باید دقیق شد که فرماندهان سپاه و هاشمی در آن روز منتظر چه عملیات و خبری بودند ؟
در واقع هیچ وقت بررسی نمی شود که دیدبان و راوی مذکور که بلافاصله خبر مشاهده کردن انفجار و سقوط هواپیما را در سردشت اعلام می کند بر چه اساسی بوده ؟ کدام هواپیما را ایشان سقوطش را «مشاهده کرده» و گزارش کرده و چرا و کدام پدافند آن هم در نزدیکی تبریز هواپیمای خودی را هدف قرار داده ؟
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت نوزدهم / ماجرای روایت و نحوه کشته شدن عباس بابایی هنگامی بحث برانگیز و مشکوک می شود که : یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ دربارهٔ این واقعه که تنها سند به جا مانده از نحوه کشته شدن وی است نوشته‌ است: «به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای تیمسار #عباس_بابایی…
قسمت بیستم / مرگ مشکوک فرماندهان و نظامیان نیروهای مسلح ایران از همان ابتدایی‌ترین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد، از اعدام‌های بی دادگاه و غیر مستند روزهای اول انقلاب که بگذریم با ترور سپهبد قرنی این حذف‌ها رسماً ادامه پیدا کرد و در ایام جنگ ایران و عراق هم‌ شدت گرفت البته این مرگ‌های مشکوک فقط به زمان جنگ مربوط نمی‌شود، قهرمانان زنده جنگ ایران و عراق، فرماندهانی که در آن سال‌ها نامور بوده‌اند پس از جنگ نیز یکی پس از دیگری کشته‌شده‌اند.
#نیروی_هوایی_ارتش،شاهد مرگ‌های مشکوک بی‌شماری است، در قسمت قبل به #عباس_بابایی پرداختیم و در این بخش چند مرگ مشکوک دیگر در نیروی هوایی را پی می‌گیریم.
ازجمله مرموزترین مرگ‌های مشکوک فرماندهان ارتش بعد از جنگ باید به کشته شدن «محمدعلی باقرزاده» فرمانده گروه ضربت نیروی هوایی ارتش و ستاد بیت الزهرا ارتش جمهوری اسلامی اشاره کرد که در این مورد ارتش هیچ توضیحی تابه‌حال نداده است، اولین خبر اعلام‌شده در مورد مرگ وی تصادف و سانحه رانندگی اعلام شد، فرد همراه وی «عباس شیبانی» و مجاهد مشهور افغانستانی «استاد اکبری» با نقاهت یافتن اعلام کردند که خودرو منفجر شد و از جاده منحرف شدیم در این مقطع روزنامه‌های رسمی کشور صرفاً اعلام کردند به دست عوامل استکبار جهانی به شهادت رسیده، اما اکنون در پورتال رسمی شهدای ارتش جمهوری اسلامی علت شهادت و محل شهادت #محمد_علی_باقرزاده نامشخص اعلام‌شده و بر روی سنگ مزار وی تلویحاً علت شهادت خدمت به محرومان و مدرسه‌سازی و در سایت شهدای تهران شهید امنیت و نحوه شهادت درگیری با اشرار در زابل عنوان‌شده که با مروری بر فعالیت‌های گروه‌های مخالف مسلح جمهوری اسلامی در شرق ایران به نظر نمی‌رسد در سال ۱۳۶۸ گروه مخالف مسلحی وجود داشته.
محمدعلی باقرزاده فرمانده #گروه_ضربت #نهاجا و بنیانگذار و فرمانده #ستاد_کمک_رسانی #بیت_الزهرا ارتش نیز بوده است، وی از ابتدایی‌ترین روزهای استقرار آیت‌الله خمینی در مدرسه رفاه مسئولیت حفاظت پیرامونی مدرسه رفاه و سرتیم حفاظت اعضای شورای انقلاب می‌شود…
اگر شما هم از مرگ مشکوک یک نظامی در جمهوری اسلامی مطلع هستید با اطلاع به ما در تکمیل این مجموعه سهیم باشید.
این سلسله نوشتار را در #ایران_بریفینگ و شبکه های اجتماعی می توانید با #مرگهای_مشکوک_نظامیان دنبال کنید.
ادامه دارد

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing