همزمان با سالگرد کودتای نوژه بخشهایی از سلسله روایتهای جمهوری اشباح را که اشاراتی به این واقع دارد را بازنشر مینمائیم کامل این روایات ۴۰۰ قسمتی در سایت و یا صفحات ایران بریفینگ در شبکههای اجتماعی قابل دسترسی است.
[سرتیپ منتظری پس از کودتای نوژه مسئول تشکیل ستاد ضد کودتا میشود،او در ادامه تحقیقاتش به اعضای اطلاعات نخست وزیری مظنون میشود اما از ادامه تحقیقاتش منع میشود وی در دهه هفتاد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات ارتش بوده،این گفتگو برای اولین بار در ایران بریفینگ منتشر میشود]
#اطلاعات_نخست_وزیری را الان که نگاه کلی بیندازیم بهش واقعا اگر نبود، خیلی از فجایع اتفاق نمیافتاد،اگرچه کارهای خوبی هم کرد،شاید تنها کار خوبش کشف #کودتای_نوژه بود،ولی همینجا مثلا بنی عامرى و قادسى و قربانیفر اینها باید بخاطر کودتا محاکمه میشدند،اما از طرف همینها رفتند لندن و شدند مسئول خریدهاى بازرگانى برای جنگ منصفانه بگوئیم کارهای خوبی همکردند.
اما #جواد_قدیرى یک آدمى بود که سابقه تشکیلاتى کار با مجاهدین خلق را قبل از انقلاب داشت،زندان هم رفته بود و با #مسعود_رجوى هم بند بود و از نوچههاى رجوى در زندان بود و جالبه که بعد از آزادى از زندان و جریانات انقلاب، یک دفعه سر از دستگاه اطلاعاتى در میآورد.
جواد قدیرى، از همان اوایل شکل گیری کمیتهها در دوره رضوى مشغول به کار شد،از همان کمیته پایش به اطلاعات نخست وزیری باز شد و طبیعی است دسترسی داشته به خیلی از اسناد و مدارک محرمانه، بعد ۷ تیر ما بررسی کردیم دیدیم هزاران سندی که اصلا هیچ ربطى به قدیری نداشته را ، اینهـا را بـا خودشان جمع آورى کرده بودند و بردن باخودشان.
یعنى او با #مسعود_کشمیرى هر چه را مىتوانستند،بردند،کشمیرى،جواد قدیرى و زنش #زهره_عطریانفر که خواهر #محمد_عطریانفر است که آن زمان در اطلاعات نخست وزیری بود و بعد سال ۶۳ که وزارت اطلاعات تاسیس شد، شد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات شهربانی و بعد نیروی انتظامی، یعنی بعد از آقای #حمید_نقاشیان که به نقاشان معروفه.
زهره عطریانفر همسر جواد قدیرى است و در #سازمان_مجاهدین_خلق در اصـفهان بـا سنا برق زاهدى یا وحیده حری وامثال اونها در ارتباط بوده.
جـواد قدیرى هم یک نیروى عادى و ساده تشکیلات منافقین نبود، یعنى جزو نفرات کلیـدى و رده بالاى اونها بود.
کتاب غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹:
قدیرى عضو با سابقه سازمان مجاهدین خلق از اطلاعات نخست وزیری در اداره دوم سـتاد ارتش به انجام وظایف مشغول مىشود.
جواد قدیرى شنودها را پیاده و تجزیه و تحلیل مى کرد...
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[سرتیپ منتظری پس از کودتای نوژه مسئول تشکیل ستاد ضد کودتا میشود،او در ادامه تحقیقاتش به اعضای اطلاعات نخست وزیری مظنون میشود اما از ادامه تحقیقاتش منع میشود وی در دهه هفتاد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات ارتش بوده،این گفتگو برای اولین بار در ایران بریفینگ منتشر میشود]
#اطلاعات_نخست_وزیری را الان که نگاه کلی بیندازیم بهش واقعا اگر نبود، خیلی از فجایع اتفاق نمیافتاد،اگرچه کارهای خوبی هم کرد،شاید تنها کار خوبش کشف #کودتای_نوژه بود،ولی همینجا مثلا بنی عامرى و قادسى و قربانیفر اینها باید بخاطر کودتا محاکمه میشدند،اما از طرف همینها رفتند لندن و شدند مسئول خریدهاى بازرگانى برای جنگ منصفانه بگوئیم کارهای خوبی همکردند.
اما #جواد_قدیرى یک آدمى بود که سابقه تشکیلاتى کار با مجاهدین خلق را قبل از انقلاب داشت،زندان هم رفته بود و با #مسعود_رجوى هم بند بود و از نوچههاى رجوى در زندان بود و جالبه که بعد از آزادى از زندان و جریانات انقلاب، یک دفعه سر از دستگاه اطلاعاتى در میآورد.
جواد قدیرى، از همان اوایل شکل گیری کمیتهها در دوره رضوى مشغول به کار شد،از همان کمیته پایش به اطلاعات نخست وزیری باز شد و طبیعی است دسترسی داشته به خیلی از اسناد و مدارک محرمانه، بعد ۷ تیر ما بررسی کردیم دیدیم هزاران سندی که اصلا هیچ ربطى به قدیری نداشته را ، اینهـا را بـا خودشان جمع آورى کرده بودند و بردن باخودشان.
یعنى او با #مسعود_کشمیرى هر چه را مىتوانستند،بردند،کشمیرى،جواد قدیرى و زنش #زهره_عطریانفر که خواهر #محمد_عطریانفر است که آن زمان در اطلاعات نخست وزیری بود و بعد سال ۶۳ که وزارت اطلاعات تاسیس شد، شد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات شهربانی و بعد نیروی انتظامی، یعنی بعد از آقای #حمید_نقاشیان که به نقاشان معروفه.
زهره عطریانفر همسر جواد قدیرى است و در #سازمان_مجاهدین_خلق در اصـفهان بـا سنا برق زاهدى یا وحیده حری وامثال اونها در ارتباط بوده.
جـواد قدیرى هم یک نیروى عادى و ساده تشکیلات منافقین نبود، یعنى جزو نفرات کلیـدى و رده بالاى اونها بود.
کتاب غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹:
قدیرى عضو با سابقه سازمان مجاهدین خلق از اطلاعات نخست وزیری در اداره دوم سـتاد ارتش به انجام وظایف مشغول مىشود.
جواد قدیرى شنودها را پیاده و تجزیه و تحلیل مى کرد...
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب در واقع یک باند در جمهوری اسلامی محسوب میشوند و در سرکوب و کشتار قیامکنندگان، مردم و دانشجویان همدست و همراه یکدیگرند و در این رابطه هیچ تفاوت و اختلافی با هم ندارند.
اظهارات #محمد_باقر_قالیباف در باره سرکوب دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، جالب آنکه قالیباف در آن زمان فرمانده #نیروی_هوایی_سپاه بود و طبیعتا #سرکوب_دانشجویان و یا سرکوب هرگونه اعتراض مردمی و دانشجویی به نیروی هوایی سپاه طبق قوانین موجود ربطی ندارد و این ثابت میکند همه مزدوران خامنهای بدون رعایت سازمان و وظیفه ملزم به سرکوب #اعتراضات_سراسری هستند.
قالیباف برای شرح آنچه در کوی دانشگاه صورت گرفته ، در حین اعترافات خود اصلاح طلبان را نیز افشا میکند. سرکوب بدون همکاری همهی نهادهای موثر پیش نمیرود.
#حمله_به_کوی_دانشگاه #سرکوب_فراگیر
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اظهارات #محمد_باقر_قالیباف در باره سرکوب دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، جالب آنکه قالیباف در آن زمان فرمانده #نیروی_هوایی_سپاه بود و طبیعتا #سرکوب_دانشجویان و یا سرکوب هرگونه اعتراض مردمی و دانشجویی به نیروی هوایی سپاه طبق قوانین موجود ربطی ندارد و این ثابت میکند همه مزدوران خامنهای بدون رعایت سازمان و وظیفه ملزم به سرکوب #اعتراضات_سراسری هستند.
قالیباف برای شرح آنچه در کوی دانشگاه صورت گرفته ، در حین اعترافات خود اصلاح طلبان را نیز افشا میکند. سرکوب بدون همکاری همهی نهادهای موثر پیش نمیرود.
#حمله_به_کوی_دانشگاه #سرکوب_فراگیر
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسیاری از کارگزاران جمهوری اسلامی و مقاهای سابق و فعلی قضائی و امنیتی و حتی نظامی جمهوری اسلامی ، معتقدند جمهوری اسلامی و نظام نوپایش در برابر اقداماتی همچون #کودتای_نوژه و چند اقدام نظامی دیگر توسط افسران و پرسنل نیروهای نظامی هیچ راهی جز بازداشت ، تصفیه ، حبس و حتی اعدام آنها نداشته است.
#محمد_هاشمی_رفسنجانی عضو کمیته تصفیه در ارتش و همچنین ستاد ضد کودتا معتقد است:
«تصفیه به طور عمده در حد سران ارتش بود. در بدنه کمتر این اتفاق افتاد. شما به این هم توجه کنید که بعضی از فرماندهان ارتش همراه و همرای انقلاب ترور شدند. بعضی از آنها مانند آقای ظهیرنژاد حتی در زمان امام رییس ستاد بودند. اصولا کسانی که فرماندهی نیروهای مختلف ارتش و ستادها را بر عهده داشتند، از همان ارتشیهای زمان شاه بودند. جوان نبودند اما انقلاب را پذیرفته بودند. اینطور نیست که بگوییم ارتش دست نخورد. بالاخره در یک انقلاب ارتش دست میخورد، همانطور که دولت تغییر میکند. منتها این تغییرات در ارتش به مراتب کمتر از دولت بود. مثلا ما در دولت یک وزیر یا معاون وزیر یا حتی مدیرکل که در دولتهای زمان شاه عضو بوده باشد، نداشتیم. اما در ارتش هنوز ما برخی فرماندهان سابق را داشتیم. یا وقتی مجلس شورا تشکیل شد یک نماینده زمان شاه نماینده نشد، همه چیز تغییر کرد؛ تغییراتی که در یک انقلاب طبیعی است. اما تغییرات در قوای مسلح به مراتب کمتر بود تا مثلا در قوای سهگانه. بعد هم چنانچه گفتم ناامنیهای زیادی کودتاهایی شد و خب در کنار اینها سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد که اینها نیروهای مکمل بودند. ساواک منحل شد و به جای آن اطلاعات نخستوزیری شکل گرفت. این دیگر اقتضای انقلاب بود. تا آنجا که من با شرایط آشنا بودم، تغییرات جریانی نداشتیم. تعدادی محدود اخراج و زندان و اعدام بود که آن هم بعد کودتای نوژه بود»
این اظهارات محمد هاشمی دروغ محض است به عنوان مثال محسن رضایی در ویدیویی کمتر دیده شده در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ در یک برنامه تلویزیونی در حالیکه فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران بوده است از لزوم اعدام و پاکسازی(قتل عام) فرماندهان و پرسنل ارتش سخن میگوید واین را شیوه مدنظر امام (خمینی) معرفی میکند در حالیکه هنوز هیچ اقدام نظامی و کودتایی علیه جمهوری اسلامی شکل نگرفته است.
#فتنه۵۷ #محسن_رضایی_میرقائد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محمد_هاشمی_رفسنجانی عضو کمیته تصفیه در ارتش و همچنین ستاد ضد کودتا معتقد است:
«تصفیه به طور عمده در حد سران ارتش بود. در بدنه کمتر این اتفاق افتاد. شما به این هم توجه کنید که بعضی از فرماندهان ارتش همراه و همرای انقلاب ترور شدند. بعضی از آنها مانند آقای ظهیرنژاد حتی در زمان امام رییس ستاد بودند. اصولا کسانی که فرماندهی نیروهای مختلف ارتش و ستادها را بر عهده داشتند، از همان ارتشیهای زمان شاه بودند. جوان نبودند اما انقلاب را پذیرفته بودند. اینطور نیست که بگوییم ارتش دست نخورد. بالاخره در یک انقلاب ارتش دست میخورد، همانطور که دولت تغییر میکند. منتها این تغییرات در ارتش به مراتب کمتر از دولت بود. مثلا ما در دولت یک وزیر یا معاون وزیر یا حتی مدیرکل که در دولتهای زمان شاه عضو بوده باشد، نداشتیم. اما در ارتش هنوز ما برخی فرماندهان سابق را داشتیم. یا وقتی مجلس شورا تشکیل شد یک نماینده زمان شاه نماینده نشد، همه چیز تغییر کرد؛ تغییراتی که در یک انقلاب طبیعی است. اما تغییرات در قوای مسلح به مراتب کمتر بود تا مثلا در قوای سهگانه. بعد هم چنانچه گفتم ناامنیهای زیادی کودتاهایی شد و خب در کنار اینها سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد که اینها نیروهای مکمل بودند. ساواک منحل شد و به جای آن اطلاعات نخستوزیری شکل گرفت. این دیگر اقتضای انقلاب بود. تا آنجا که من با شرایط آشنا بودم، تغییرات جریانی نداشتیم. تعدادی محدود اخراج و زندان و اعدام بود که آن هم بعد کودتای نوژه بود»
این اظهارات محمد هاشمی دروغ محض است به عنوان مثال محسن رضایی در ویدیویی کمتر دیده شده در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ در یک برنامه تلویزیونی در حالیکه فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران بوده است از لزوم اعدام و پاکسازی(قتل عام) فرماندهان و پرسنل ارتش سخن میگوید واین را شیوه مدنظر امام (خمینی) معرفی میکند در حالیکه هنوز هیچ اقدام نظامی و کودتایی علیه جمهوری اسلامی شکل نگرفته است.
#فتنه۵۷ #محسن_رضایی_میرقائد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سوم / در اسناد سفارت آمریکا در تهران نیز به گزارشی از ماموران این سفارت اشاره شده است که در جریان تلاش دولت بازرگان برای تشکیل دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جدید تحت عنوان «ساواما» مورد مشورت قرار گرفته بودند. #حسین_فردوست نیز در خاطرات خود مدعی شده است که…
قسمت چهارم / در پی پیروزی ابوالحسن بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفتهای درگیری و چانهزنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهدهدار مقام نخستوزیری شد.
او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد.
تهرانی نیز دوستانش مثل بهزاد نبوی و جمعی از وابستگان به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مثل #حبیب_الله_داداشی ، #سعید_حجاریان، و دوستان دیگری را که در کمیته اداره دوم کار میکردند که در آن زمان توسط مهندس محمد رضوی اداره میشد، به اطلاعات نخستوزیری آورد.
خسرو تهرانی بعدها گفت: «شهید بهشتی به من گفت حال که رجایی به تو اطمینان دارد، در پذیرش این سمت تردیدی نکن.»
خامنهای هم توصیهای به این مضمون به او میکند. به گفتۀ تیمسار هاشمی در کتاب خاطراتش، بیش از ۹۰درصد کادر اداره هشتم ساواک در دوران خسرو تهرانی در نهاد اطلاعات نخست وزیری مشغول به کار بودند: «تقریباً عوامل اصلی اداره من، بهجز رئیسشان، معاون اداره کل ساواک که خواست از مملکت فرار کند و او را گرفتند و زندانی کردند، به کارشان ادامه دادند و الان هم مشغول هستند.»
نام کامل تهرانی، #خسرو_قنبری_تهرانی است.
#چپهای_امنیتی #نازی_آبادیها
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد.
تهرانی نیز دوستانش مثل بهزاد نبوی و جمعی از وابستگان به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مثل #حبیب_الله_داداشی ، #سعید_حجاریان، و دوستان دیگری را که در کمیته اداره دوم کار میکردند که در آن زمان توسط مهندس محمد رضوی اداره میشد، به اطلاعات نخستوزیری آورد.
خسرو تهرانی بعدها گفت: «شهید بهشتی به من گفت حال که رجایی به تو اطمینان دارد، در پذیرش این سمت تردیدی نکن.»
خامنهای هم توصیهای به این مضمون به او میکند. به گفتۀ تیمسار هاشمی در کتاب خاطراتش، بیش از ۹۰درصد کادر اداره هشتم ساواک در دوران خسرو تهرانی در نهاد اطلاعات نخست وزیری مشغول به کار بودند: «تقریباً عوامل اصلی اداره من، بهجز رئیسشان، معاون اداره کل ساواک که خواست از مملکت فرار کند و او را گرفتند و زندانی کردند، به کارشان ادامه دادند و الان هم مشغول هستند.»
نام کامل تهرانی، #خسرو_قنبری_تهرانی است.
#چپهای_امنیتی #نازی_آبادیها
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت سیزدهم / ۳ سال تجربه همکاری مشترک در ساواما و درگیری هایی که گاه حتی خونین هم بوده درس عبرتی می شود تا «وزارت اطلاعات » تاسیس و اما از همان ابتدا تقسیم کار جدی انجام گیرد : «مقرر شد تا برای اینکه در این وزارت تازه تأسیس همه افکار و آرای معتقد به نظام…
قسمت چهاردهم / درباره چگونگی تشکیل این وزارتخانه بحثهای زیادی شده است دو گروه فکری بودند که یکی معتقد بود باید در راس وزارت اطلاعات، خمینی باشد و دیگری تیم حجاریان ها بودند که می گفتند امام باید بصورت غیر مستقیم اعمال ولایت کند، بالاخره این سعید حجاریان بود که سرانجام خمینی را قانع کرد که حرف #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و موسوی اردبیلی و مشکینی را نپذیرد که خواهان تشکیل سازمانی زیر نظر مقام ولایت بودند و میگفتند تابعیت اطلاعات از دولتها به مصلحت نیست و خود آقا باید نظارت عالیه داشته باشد.
حجاریان اما نظرش از هر دو گروه زیرکانه تر بود، وی معتقد بود چون کار امنیتی اجتناب ناپذیر است که به تعزیر و شکنجه نکشد برای همین «صلاح نیست» خمینی در راس آن باشد و بهتر است وزارت اطلاعات نیز همچون سپاه و وزارتخانه باشد اما همه کار در راس آن خمینی باشد، و اینگونه بود که تا امروز نیز وزیر اطلاعات با نظر مساعد رهبری انتخاب می شود.
سید احمد خمینی : «قانون تشکیل وزارت را هم حجاریان و دوستانش نوشتند»
برای پست وزارت، نخست اسماعیل فردوسیپور معرفی شد. او از شاگردان خمینی و از مصاحبانش در پاریس و ماههایی بود که او در نجف بود. در پاریس، یکی از پاسخدهندگان به تلفنهای مخصوص خمینی بود و در تهران یار احمد خمینی.
مجلس به او رأی اعتماد نداد چون سندی وجود داشت که نشان میداد در سفر مادر تیمسار جواد معینزاده- رئیس دفتر #ساواک در لندن قبل از انقلاب و رهبر ارتش آزادیبخش ایران (آرا) بعد از انقلاب- به حج، او روحانی کاروان آنان بوده و بسیار به آن بانوی سالخورده کمک کرده است.
پیدا بود که این عبا را برای #محمد_محمدی_ری_شهری ، دوختهاند که رحم ندارد و به یک اشاره صدها نظامی را گلولهباران میکند و جواز اعدام قطبزاده را از خمینی میگیرد.
ریشهری به وزارت رسید!
#سعید_حجاریان، #علی_اصغر_میر_حجازی، محمدی گلپایگانی، و علی فلاحیان نیز به معاونت های مختلف این وزارتخانه منصوب شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حجاریان اما نظرش از هر دو گروه زیرکانه تر بود، وی معتقد بود چون کار امنیتی اجتناب ناپذیر است که به تعزیر و شکنجه نکشد برای همین «صلاح نیست» خمینی در راس آن باشد و بهتر است وزارت اطلاعات نیز همچون سپاه و وزارتخانه باشد اما همه کار در راس آن خمینی باشد، و اینگونه بود که تا امروز نیز وزیر اطلاعات با نظر مساعد رهبری انتخاب می شود.
سید احمد خمینی : «قانون تشکیل وزارت را هم حجاریان و دوستانش نوشتند»
برای پست وزارت، نخست اسماعیل فردوسیپور معرفی شد. او از شاگردان خمینی و از مصاحبانش در پاریس و ماههایی بود که او در نجف بود. در پاریس، یکی از پاسخدهندگان به تلفنهای مخصوص خمینی بود و در تهران یار احمد خمینی.
مجلس به او رأی اعتماد نداد چون سندی وجود داشت که نشان میداد در سفر مادر تیمسار جواد معینزاده- رئیس دفتر #ساواک در لندن قبل از انقلاب و رهبر ارتش آزادیبخش ایران (آرا) بعد از انقلاب- به حج، او روحانی کاروان آنان بوده و بسیار به آن بانوی سالخورده کمک کرده است.
پیدا بود که این عبا را برای #محمد_محمدی_ری_شهری ، دوختهاند که رحم ندارد و به یک اشاره صدها نظامی را گلولهباران میکند و جواز اعدام قطبزاده را از خمینی میگیرد.
ریشهری به وزارت رسید!
#سعید_حجاریان، #علی_اصغر_میر_حجازی، محمدی گلپایگانی، و علی فلاحیان نیز به معاونت های مختلف این وزارتخانه منصوب شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیستم / مصطفی تاجزاده دیگر چپ اطلاعاتی که وی نیز همان سالها در آن مرکز از وزارت اطلاعات مقیم آنجا شده بود، بخش توسعهٔ سیاسی مرکز تحقیقات را اینگونه توصیف میکند: «در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری که در آن زمان آقای موسویخوئینیها مسئولش بود……
قسمت بیست و یک / به روزنامه عصر آزادگان ۲۹ فروردین ۱۳۷۹ میرویم، یادداشت « ۱۰۷ نفر » که #محمد_قوچانی به نامه ۱۰۷ چپگرا خطاب به هاشمی رفسنجانی اشاره میکند و آن را برگ زرین و اعلام موجودیت اصلاحطلبانی میداند که هویتشان در «انقلابی بودن و خط امام بودن» است.
قوچانی مینویسد: «۱۰۷ نویسنده، روشنفکر و سیاستمداری که در ۲۷ تیرماه ۱۳۷۴ آن نامه را امضا کرده بودند، وارثان نسلی از مردان انقلابی دهه پنجاه بودند که با گذار از دهه شصت به اصلاحطلبان دهه هفتاد تبدیل شدند و آن نامه چون فهرست راهنمای جمعی از آنان به کار مخالفان اصلاحات میآمد. اینان … فرزندان انقلاب بودند و با پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تجربه حضور در نهادهای سیاسی و فرهنگی حکومت جدید را از سر گذراندند. حکومت جدید برای اداره کشور نیاز به مردان جدید داشت و آنان که از دل گروههای پراکنده انقلابی و مذهبی ستیزنده با حکومت شاه برآمده بودند و با امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی خط تماسی مستقیم داشتند، در زمره مناسبترین انتخابها برای حکومت جدید بودند.
اینان با درگذشت امام خمینی و برکنار ماندن جناح چپ از قدرت، نهادهای امنیتی و سیاسی را وانهاده بودند و به حلقه روشنفکران دینی جدید پیوسته بودند … چنانکه در همان نامه ۱۰۷ نفر نام چهرههایی شاخص از ایشان به چشم میخورد»
قوچانی در ادامه به #مصطفی_تاجزاده، #محسن_آرمین، #محسن_سازگارا، عباس عبدی و #سید_محمد_موسوی_خوئینیها اشاره میکند و «باافتخار» سوابق امنیتی و نظامی و قضائی آنها را در خط انقلاب و امام برمیشمرد و اشاره میکند: «سید محمد موسویخوئینیها، دادستانی انقلاب اسلامی را به همراه دوستان دیگرش (همچون عباس عبدی) رها کرد تا در مرکز مطالعات استراتژیک آمادگیهای ورود به عرصه سیاست را تمرین کند و در چهره یک سیاستمدار ظاهر شود. او بهاتفاق گروهی دیگر از همفکرانش موسسهای تحقیقاتی را پایه گذاشت که کارگاه تولیدی بسیاری از پروژههای روشنفکری شد «مجید محمدی» همکار برخی نهادهای رسمی در چهره یک نویسنده حرفهای ظاهر شد. «عمادالدین باقی» سپاه را وانهاد و ….»
محمد قوچانی – ۱۰۷ نفر / روزنامه عصر آزادگان
#چپهای_اسلامی #نازی_آبادیها
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
قوچانی مینویسد: «۱۰۷ نویسنده، روشنفکر و سیاستمداری که در ۲۷ تیرماه ۱۳۷۴ آن نامه را امضا کرده بودند، وارثان نسلی از مردان انقلابی دهه پنجاه بودند که با گذار از دهه شصت به اصلاحطلبان دهه هفتاد تبدیل شدند و آن نامه چون فهرست راهنمای جمعی از آنان به کار مخالفان اصلاحات میآمد. اینان … فرزندان انقلاب بودند و با پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تجربه حضور در نهادهای سیاسی و فرهنگی حکومت جدید را از سر گذراندند. حکومت جدید برای اداره کشور نیاز به مردان جدید داشت و آنان که از دل گروههای پراکنده انقلابی و مذهبی ستیزنده با حکومت شاه برآمده بودند و با امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی خط تماسی مستقیم داشتند، در زمره مناسبترین انتخابها برای حکومت جدید بودند.
اینان با درگذشت امام خمینی و برکنار ماندن جناح چپ از قدرت، نهادهای امنیتی و سیاسی را وانهاده بودند و به حلقه روشنفکران دینی جدید پیوسته بودند … چنانکه در همان نامه ۱۰۷ نفر نام چهرههایی شاخص از ایشان به چشم میخورد»
قوچانی در ادامه به #مصطفی_تاجزاده، #محسن_آرمین، #محسن_سازگارا، عباس عبدی و #سید_محمد_موسوی_خوئینیها اشاره میکند و «باافتخار» سوابق امنیتی و نظامی و قضائی آنها را در خط انقلاب و امام برمیشمرد و اشاره میکند: «سید محمد موسویخوئینیها، دادستانی انقلاب اسلامی را به همراه دوستان دیگرش (همچون عباس عبدی) رها کرد تا در مرکز مطالعات استراتژیک آمادگیهای ورود به عرصه سیاست را تمرین کند و در چهره یک سیاستمدار ظاهر شود. او بهاتفاق گروهی دیگر از همفکرانش موسسهای تحقیقاتی را پایه گذاشت که کارگاه تولیدی بسیاری از پروژههای روشنفکری شد «مجید محمدی» همکار برخی نهادهای رسمی در چهره یک نویسنده حرفهای ظاهر شد. «عمادالدین باقی» سپاه را وانهاد و ….»
محمد قوچانی – ۱۰۷ نفر / روزنامه عصر آزادگان
#چپهای_اسلامی #نازی_آبادیها
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و یک / به روزنامه عصر آزادگان ۲۹ فروردین ۱۳۷۹ میرویم، یادداشت « ۱۰۷ نفر » که #محمد_قوچانی به نامه ۱۰۷ چپگرا خطاب به هاشمی رفسنجانی اشاره میکند و آن را برگ زرین و اعلام موجودیت اصلاحطلبانی میداند که هویتشان در «انقلابی بودن و خط امام بودن» است.…
قسمت بیست ودوم / همان طور که دانستیم ، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات چند نهاد موازی فعالیتهای اطلاعاتی را پیش میبردند از جمله دفتر #اطلاعات_نخست_وزیری ، واحد اطلاعات سپاه، تشکیلات کمیتهها، تشکیلات دادستانی و اطلاعات ارتش.
حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی، آن هم بدون فرماندهی واحد، “مایه موازیکاری” و “نفوذ” و “رخنه امنیتی” بشمار آمد و در نتیجه آن نه تنها #انفجار_نخست_وزیری و بروز کشمیریها و کلاهیها شد بلکه دهها ترور و بمبگذاری حاصلش بود که هنوز بسیاری از آنها به واقع مشخص نیست به راستی کار #سازمان_مجاهدین_خلق بود یا محصول اتاق فکرهای #چپهای_امنیتی خودی.
«رخنه امنیتی» که حتی این روزها نیز کلید واژهای است که بارها پس از خرابکاری در #سایت_هسته_ای_نطنز و یا #ترور_محسن_فخری_زاده از سوی برخی مقامهای عالی امنیتی و نظامی ایران تکرار میشود، قدمتی به درازای حیات جمهوری اسلامی دارد.
اگر از انفجار نخست وزیری که بهر حال اتمام حجت بود که بگذریم اما انفجار نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه را نقطه عطف تاسیس وزارت اطلاعات و برداشتن گامی جدی برای حذف #موازی_کاری اطلاعاتی باید دانست.
#جواد_منصوری، از فرمندهان اولیه در سپاه، میگوید:«یکی از مسائلی که در سال۱۳۶۰ خودش را نشان داد ناهماهنگی و تعارض دستگاههای اطلاعاتی بود. گاهی اطلاعات گم میشد، گاهی منحرف میشد. بعضا سوءاستفادههایی هم رخ میداد. افرادی را که از یک واحد اطلاعاتی بیرون میکردند به واحدی دیگر میرفتند»
#محمد_محمدی_ری_شهری وزیر موسس وزارت اطلاعات، نیز تاکید میکند که :«در سالهای نخست “به خاطر موازیکاری، اقدامات نتیجه نداشت و مشکلات امنیتی زیادتر میشد»
مهر تاسیس نهاد یکپارچه اطلاعات اگر چه با انفجار بزرگ و خونین نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه تهران آغاز شد، اما پایان راه نبود.
واقعه نهم مهر، نقطه عطفی بود که ایده تاسیس وزارت اطلاعات را کلید زد تا “سازمانی قانونی” و “متمرکز” فعالیتهای اطلاعاتی را دست بگیرد؛ انفجار بمب ۱۵۰ کیلویی در میدان توپخانه، این پرسش را پیش کشید که چطور انفجاری در این ابعاد رخ داد و هیچ نهادی هم به آن پی نبرد؟
با نگاهی به تمامی ترورها و انفجارهای دهه شصت میتوانیم ضعف ناشی از موازی کاری امنیتی را عامل آن بدانیم، اما چه کسی عامل استمرار این موازی کاریها بودند؟
جواب کوتاه و آشناست : #چپهای_اسلامی همانهایی که مدتهاست حالا #چپهای_امنیتی وزارت اطلاعات شده بودند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی، آن هم بدون فرماندهی واحد، “مایه موازیکاری” و “نفوذ” و “رخنه امنیتی” بشمار آمد و در نتیجه آن نه تنها #انفجار_نخست_وزیری و بروز کشمیریها و کلاهیها شد بلکه دهها ترور و بمبگذاری حاصلش بود که هنوز بسیاری از آنها به واقع مشخص نیست به راستی کار #سازمان_مجاهدین_خلق بود یا محصول اتاق فکرهای #چپهای_امنیتی خودی.
«رخنه امنیتی» که حتی این روزها نیز کلید واژهای است که بارها پس از خرابکاری در #سایت_هسته_ای_نطنز و یا #ترور_محسن_فخری_زاده از سوی برخی مقامهای عالی امنیتی و نظامی ایران تکرار میشود، قدمتی به درازای حیات جمهوری اسلامی دارد.
اگر از انفجار نخست وزیری که بهر حال اتمام حجت بود که بگذریم اما انفجار نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه را نقطه عطف تاسیس وزارت اطلاعات و برداشتن گامی جدی برای حذف #موازی_کاری اطلاعاتی باید دانست.
#جواد_منصوری، از فرمندهان اولیه در سپاه، میگوید:«یکی از مسائلی که در سال۱۳۶۰ خودش را نشان داد ناهماهنگی و تعارض دستگاههای اطلاعاتی بود. گاهی اطلاعات گم میشد، گاهی منحرف میشد. بعضا سوءاستفادههایی هم رخ میداد. افرادی را که از یک واحد اطلاعاتی بیرون میکردند به واحدی دیگر میرفتند»
#محمد_محمدی_ری_شهری وزیر موسس وزارت اطلاعات، نیز تاکید میکند که :«در سالهای نخست “به خاطر موازیکاری، اقدامات نتیجه نداشت و مشکلات امنیتی زیادتر میشد»
مهر تاسیس نهاد یکپارچه اطلاعات اگر چه با انفجار بزرگ و خونین نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه تهران آغاز شد، اما پایان راه نبود.
واقعه نهم مهر، نقطه عطفی بود که ایده تاسیس وزارت اطلاعات را کلید زد تا “سازمانی قانونی” و “متمرکز” فعالیتهای اطلاعاتی را دست بگیرد؛ انفجار بمب ۱۵۰ کیلویی در میدان توپخانه، این پرسش را پیش کشید که چطور انفجاری در این ابعاد رخ داد و هیچ نهادی هم به آن پی نبرد؟
با نگاهی به تمامی ترورها و انفجارهای دهه شصت میتوانیم ضعف ناشی از موازی کاری امنیتی را عامل آن بدانیم، اما چه کسی عامل استمرار این موازی کاریها بودند؟
جواب کوتاه و آشناست : #چپهای_اسلامی همانهایی که مدتهاست حالا #چپهای_امنیتی وزارت اطلاعات شده بودند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست وچهار/ افول جایگاه وزارت اطلاعات از همان ابتدا آغاز شد ، وزارت اطلاعات دو دشمن عمده داشت #چپهای_اسلامی که در واقع موسسان اصلی آن بودند؛ آنها از همان ابتدا خمینی را در راس همه امور گذاشتند چون خمینی با آنها همراه بود، اما با نظم یافتن همه امور سال…
قسمت بیست و پنجم / در آن سالها نهادهای متفاوت امنیتی نه تنها همچون ابزار یک جریان سیاسی به شمار میآمدند، بلکه گاهی با یکدیگر رقابت نیز میکردند.
در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از #انفجار_نخست_وزیری و کشتهشدن #محمد_علی_رجایی شماری از کارکنان دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری را، که گمان میرفت #مسعود_کشمیری با آنها همکاری داشته است بازداشت کرد و به سپاه پاسداران هم اطلاعاتی داد که افرادی همچون #بهزاد_نبوی ، #محسن_سازگارا و #خسرو_تهرانی را بازداشت کنند چون مدعی بود در کمیته این قدرت وجود ندارد.
همین موضوع در مورد سپاه پاسداران نیز تکرار شد که دست کم در اولین سالهای پس از انقلاب بیش از ارتش مورد اعتماد آیت الله خمینی و بیت او بود. این نیرو نیز به سرعت واحد اطلاعات ویژه خود را راه انداخت و از قضا در جریان دستگیری عوامل کودتای نوژه ابتکار عمل را در دست گرفت و در رأس کمیتهای قرار گرفت که کمیته بهارستان و کمیته ستاد مشترک ارتش در آن قرار داشت.
ابوالقاسم مصباحی، از اعضای وزارت اطلاعات که در سال ۱۳۷۵ از ایران فرار کرد و به عنوان شاهد و منبع مطلع در دادگاه رسیدگی به ترور رهبران حزب دموکرات کردستان (میکونوس) شهادت داد، درباره موازیکاریهای امنیتی در آن سالها میگوید: «مثلاً برای قتل پسر خواهر دو قلوی شاه در پاریس، تعقیب بنی صدر و رجوی پنج تیم مستقل از یکدیگر در عملیات شرکت داشتند و برای برنامه قتل هادی خرسندی در تابستان ۱۹۸۵ نیز در لندن دو تیم مختلف شرکت داشتند»
در حقیقت قرار بود تأسیس وزارت اطلاعات در مرداد ۱۳۶۳ پایانی باشد بر همین پراکندگی و موازیکاری چند نهاد اطلاعاتی-امنیتی.
هر چند ادغام نیروهای امنیتی به قیمت آن تمام شد که تمام رقابتها و درگیریهای بیرونی برای سالها در درون وزارت اطلاعات کشیده و برای سالها ادامه یابد اما کشمکشهای داخلی در وزارت اطلاعات در ۳۹ سالی که از عمر این نهاد میگذرد به افشای اسناد محرمانه و همین طور چند موج تصفیه انجامیده است.
موسسان #وزارت_اطلاعات قبای وزارت را برای خودشان دوخته بودند، در واقع #سعید_حجاریان هنگامی که اساسنامه وزارت را مینوشت تنها فقط مانده بود که در بخش شرائط وزیر بنویسد که «نامش هم محمد_محمدی_ری_شهری باشد» #چپهای_اسلامی در واقع سنگ بنایی را گذاشتند که جمهوری اسلامی تا ابد محتاج تفکر آنها بماند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از #انفجار_نخست_وزیری و کشتهشدن #محمد_علی_رجایی شماری از کارکنان دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری را، که گمان میرفت #مسعود_کشمیری با آنها همکاری داشته است بازداشت کرد و به سپاه پاسداران هم اطلاعاتی داد که افرادی همچون #بهزاد_نبوی ، #محسن_سازگارا و #خسرو_تهرانی را بازداشت کنند چون مدعی بود در کمیته این قدرت وجود ندارد.
همین موضوع در مورد سپاه پاسداران نیز تکرار شد که دست کم در اولین سالهای پس از انقلاب بیش از ارتش مورد اعتماد آیت الله خمینی و بیت او بود. این نیرو نیز به سرعت واحد اطلاعات ویژه خود را راه انداخت و از قضا در جریان دستگیری عوامل کودتای نوژه ابتکار عمل را در دست گرفت و در رأس کمیتهای قرار گرفت که کمیته بهارستان و کمیته ستاد مشترک ارتش در آن قرار داشت.
ابوالقاسم مصباحی، از اعضای وزارت اطلاعات که در سال ۱۳۷۵ از ایران فرار کرد و به عنوان شاهد و منبع مطلع در دادگاه رسیدگی به ترور رهبران حزب دموکرات کردستان (میکونوس) شهادت داد، درباره موازیکاریهای امنیتی در آن سالها میگوید: «مثلاً برای قتل پسر خواهر دو قلوی شاه در پاریس، تعقیب بنی صدر و رجوی پنج تیم مستقل از یکدیگر در عملیات شرکت داشتند و برای برنامه قتل هادی خرسندی در تابستان ۱۹۸۵ نیز در لندن دو تیم مختلف شرکت داشتند»
در حقیقت قرار بود تأسیس وزارت اطلاعات در مرداد ۱۳۶۳ پایانی باشد بر همین پراکندگی و موازیکاری چند نهاد اطلاعاتی-امنیتی.
هر چند ادغام نیروهای امنیتی به قیمت آن تمام شد که تمام رقابتها و درگیریهای بیرونی برای سالها در درون وزارت اطلاعات کشیده و برای سالها ادامه یابد اما کشمکشهای داخلی در وزارت اطلاعات در ۳۹ سالی که از عمر این نهاد میگذرد به افشای اسناد محرمانه و همین طور چند موج تصفیه انجامیده است.
موسسان #وزارت_اطلاعات قبای وزارت را برای خودشان دوخته بودند، در واقع #سعید_حجاریان هنگامی که اساسنامه وزارت را مینوشت تنها فقط مانده بود که در بخش شرائط وزیر بنویسد که «نامش هم محمد_محمدی_ری_شهری باشد» #چپهای_اسلامی در واقع سنگ بنایی را گذاشتند که جمهوری اسلامی تا ابد محتاج تفکر آنها بماند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و پنجم / در آن سالها نهادهای متفاوت امنیتی نه تنها همچون ابزار یک جریان سیاسی به شمار میآمدند، بلکه گاهی با یکدیگر رقابت نیز میکردند. در یکی از مشهورترین موارد اطلاعات کمیته که در مسائل داخلی متمرکز بود، پس از #انفجار_نخست_وزیری و کشتهشدن #محمد_علی_رجایی…
قسمت بیست و شش / ۱۵ دیماه ۱۳۷۷، در اتفاقی بیسابقه،صدا و سیما،ساعت ۲ بعد از ظهر، بیانیهای از وزارت اطلاعات درباره تحولات این نهاد قرائت کرد.
در این بیانیه تاریخی، قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فعالان سیاسی در آذرماه ۱۳۷۷، به شماری از نیروهای “مسئولیتناشناس، کجاندیش و خودسر” وزارت اطلاعات نسبت داده شده بود.
انتشار این اطلاعیه، همچون جرقهای، آتش اختلافات جناحی و درون تشکیلاتی وزرات اطلاعات را شعله ور ساخت. این اختلافات که دستکم از زمان تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ از افکار عمومی پنهان مانده بود، حالا به رسانهها و حتی تلویزیون درز پیدا میکرد.
یکسوی این درگیری، محافظه کارانی بودند که آن روزها #روح_الله_حسینیان به نحوی سخنگویشان به شمار میآمد.
آنها کمیته تحقیق سه نفره محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت را تحت نفوذ “جناح چپ” یا همان #چپهای_اسلامی وزارت میدانستند که قصد داشتند #وزارت_اطلاعات را در دست بگیرند.
افشاگریها تا آنجا ادامه یافت که فیلمهایی به شدت محرمانه از شکنجه شماری از اعضای وزارت اطلاعات به دست دیگر اعضای این وزارتخانه به دست مخالفان حکومت بیفتد.
حسینیان میگوید جناح منتسب به #سعید_حجاریان و #علی_ربیعی، مشاور وقت محمد خاتمی “نیروهای مذهبی و مخلص وزارت اطلاعات قلع و قمع کردند” و تا جایی پیش رفتند که “بهترین افراد این وزارتخانه دستگیر شوند”.
بعدها #محمد_نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به پرونده قتلهای زنجیرهای سیاسی شد، گفت در این پرونده دستکم ۲۳ نفر تحت تعقیب قرار گرفتهاند و ۳۳۰ نفر نیز به عنوان مطلع و گواه احضار شدهاند.
در آن سالها، تصفیه و بازداشت اعضای این سازمان به حدی رسیده بود که حسینیان در مصاحبهای گفت “هر وزارتخانه دیگری بود، به کلی متلاشی شده بود”.
از آن تاریخ به بعد، وزارت، دیگر تنها صحنهگردان مسائل امنیتی در ایران به شمار نمیآید؛هرچه از وزن وزارت کاسته میشد، معاونت اطلاعات سپاه، از جایگاه ویژهای برخوردار میشود.
اکنون که غبار تصفیه #قتلهای_زنجیره_ای فرو نشسته است میشود تا حدی به اصالت گفتههای حسینیان ایمان آورد ؛ اگر چه کسی منکر دست داشتن #سعید_امامی و جناح راست نیز در قتلها نیست اما وقوع این فتلها فرصتی طلایی را برای #چپهای_امنیتی پدید آورد تا بیش از دو هزار نفر از پرسنل غیر همسویشان در وزارت اطلاعات را حذف و تصفیه کردند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در این بیانیه تاریخی، قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فعالان سیاسی در آذرماه ۱۳۷۷، به شماری از نیروهای “مسئولیتناشناس، کجاندیش و خودسر” وزارت اطلاعات نسبت داده شده بود.
انتشار این اطلاعیه، همچون جرقهای، آتش اختلافات جناحی و درون تشکیلاتی وزرات اطلاعات را شعله ور ساخت. این اختلافات که دستکم از زمان تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ از افکار عمومی پنهان مانده بود، حالا به رسانهها و حتی تلویزیون درز پیدا میکرد.
یکسوی این درگیری، محافظه کارانی بودند که آن روزها #روح_الله_حسینیان به نحوی سخنگویشان به شمار میآمد.
آنها کمیته تحقیق سه نفره محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت را تحت نفوذ “جناح چپ” یا همان #چپهای_اسلامی وزارت میدانستند که قصد داشتند #وزارت_اطلاعات را در دست بگیرند.
افشاگریها تا آنجا ادامه یافت که فیلمهایی به شدت محرمانه از شکنجه شماری از اعضای وزارت اطلاعات به دست دیگر اعضای این وزارتخانه به دست مخالفان حکومت بیفتد.
حسینیان میگوید جناح منتسب به #سعید_حجاریان و #علی_ربیعی، مشاور وقت محمد خاتمی “نیروهای مذهبی و مخلص وزارت اطلاعات قلع و قمع کردند” و تا جایی پیش رفتند که “بهترین افراد این وزارتخانه دستگیر شوند”.
بعدها #محمد_نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به پرونده قتلهای زنجیرهای سیاسی شد، گفت در این پرونده دستکم ۲۳ نفر تحت تعقیب قرار گرفتهاند و ۳۳۰ نفر نیز به عنوان مطلع و گواه احضار شدهاند.
در آن سالها، تصفیه و بازداشت اعضای این سازمان به حدی رسیده بود که حسینیان در مصاحبهای گفت “هر وزارتخانه دیگری بود، به کلی متلاشی شده بود”.
از آن تاریخ به بعد، وزارت، دیگر تنها صحنهگردان مسائل امنیتی در ایران به شمار نمیآید؛هرچه از وزن وزارت کاسته میشد، معاونت اطلاعات سپاه، از جایگاه ویژهای برخوردار میشود.
اکنون که غبار تصفیه #قتلهای_زنجیره_ای فرو نشسته است میشود تا حدی به اصالت گفتههای حسینیان ایمان آورد ؛ اگر چه کسی منکر دست داشتن #سعید_امامی و جناح راست نیز در قتلها نیست اما وقوع این فتلها فرصتی طلایی را برای #چپهای_امنیتی پدید آورد تا بیش از دو هزار نفر از پرسنل غیر همسویشان در وزارت اطلاعات را حذف و تصفیه کردند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#امروز_در_تاریخ / سرگذشت محمد کچوئی یکی از اسرار آمیزترین حوادث امنیتی سالهای ابتدایی جمهوری اسلامی است .
#محمد_کچوئی سال ۱۳۲۹ در حاجیآباد قم به دنیا آمد.
تحصیلات را تا ششم ابتدایی ادامه داد و به کار در بازار روی آورد، در کارگاه صحافی با #محمد_بخارائی از اعضای #حزب_موتلفه_اسلامی ، آشنا شد.
در ارتباط با همین محافل مذهبی سنتی کچویی در سال ۱۳۵۱ به اتهام ترور محمد مناقبی روحانی کاخ سعدآباد دستگیر و به حبس ابد محکوم شد اما یک سال بعد با تعهد به همکاری با ساواک آزادشد.
کچوئی، در ۲۰ تیر ۱۳۵۱، با اعتراف حسین جوانبخت دستگیر میشود.
ساواک میخواست تا از طریق او اطلاعاتی دربارهٔ عزت شاهی، که شاگرد مغازهٔ کچوئی بود، به دست بیاورد، اما ناکام ماند.
کچوئی که به حبس ابد محکوم شده بود مشروط به همکاری با ساواک، پس از یک سال از زندان آزاد میشود.
او در آذر ۱۳۵۳ دوباره دستگیر شد و اینبار به اعدام محکوم میشود اما باز در سال ۱۳۵۶ مجددا با تائید شهبانو فرح مورد عفو آریامهری قرار گرفت و آزاد شد.
محسن چشمی در کتاب «آن روز عصر زندان اوین » نوشته است :« یکی از بستگان کچویی در آشپزخانه کاخ نیاوران کار میکرد، روزی از فرصت استفاده میکند و از فرح پهلوی میخواهد محمد کچویی را عفو کنند، فرح چند روز بعد به ساواک پیشنهاد میدهد نام او را در لیست عفو شدگان قرار دهد»
کچویی از آنجا که در دوران پیش از انقلاب و در زندان با اعضای سازمان مجاهدین خلق و دیگر گروههای مسلح مخالف آشنا بود، پس از انقلاب در دادستانی به دستگیری و بازجویی از مخالفین مشغول شد و از تیر ماه ۱۳۵۸ با حکم #اسدالله_لاجوردی زندان اوین شد.
او اما اگرچه حمایت قاطع لاجوردی و عزت شاهی را داشت اما همواره از سوی امنیتی های اطلاعات نخست وزیری و سپاه پاسداران به طاغوتی بودن و ساواکی بودن متهم می شد.
کچویی نیز از جمله افرادی است که ساعتی پس از انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی محل جلسه را ترک میکند اما کمتر از این حرکت او یاد میشود.
یک روز بعد از انفجار سرچشمه در اقدامی جنون آمیز محمد محمدی گیلانی رئیس و اسدالله لاجوردی دادستان دادگاه انقلاب در حیاط زندان اوین یک دادگاه تشکیل میدهند تا چند تن از زندانیان عضو سازمان مجاهدین را که قبلا محاکمه شده و در حال تحمل حبس بودند را در انتقام انفجار حزب جمهوری محاکمه و اعدام کنند.
محمد کچویی به درون بندها می رود و با سلیقه شخصی چند نفر را انتخاب و به محوطهٔ زندان اوین کنار استخر می آورد تا همانجا بار دیگر محاکمه و اعدام شوند.
کاظم افجهای، از نیروهای امنیتی زندان اوین که بعدها جمهوری اسلامی بدون ارائه مستندی او را عضو سازمان مجاهدین خلق معرفی کرد و پیشتر نیز لاجوردی و کچویی را به مرگ تهدید کرده بود،بعد از این اقدام کچویی، محمد کچوئی را با اسلحهٔ کمری ترور کرد.
افجهای پس از ترور به داخل ساختمان دادیاری زندان میرود و دقایقی بعد از طبقه سوم ساختمان به پایین پرت میشود. او پس از انتقال به بیمارستان جان سپرد.
جمهوری اسلامی معتقد است افجهای پس از ترور اقدام به خودکشی کرده است در حالیکه در مقابل عدهای معتقدند او اگر قصد خودکشی داشت همان لحظه با سلاح کمریاش خودکشی میکرد.
سازمان مجاهدین نیز همسو با جمهوری اسلامی بسیار سعی کرده این ترور و #کاظم_افجه_ای را به خود منتسب اما #افجه_ای خود نیز از اعضای #موتلفه بود و اتفاقا بر این گمان بود که #کچویی از اعضای ساواک و طاغوتی است و باید از میان برداشته شود چرا که با زندانیان مماشات میکند.
جمهوری اسلامی برای تجلیل از کچویی زندانی در کرج را به نام او نامگذاری و به دلیل نقش وی در توابسازی زندانیان سیاسی، از او به عنوان پدر توابین یاد میکند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محمد_کچوئی سال ۱۳۲۹ در حاجیآباد قم به دنیا آمد.
تحصیلات را تا ششم ابتدایی ادامه داد و به کار در بازار روی آورد، در کارگاه صحافی با #محمد_بخارائی از اعضای #حزب_موتلفه_اسلامی ، آشنا شد.
در ارتباط با همین محافل مذهبی سنتی کچویی در سال ۱۳۵۱ به اتهام ترور محمد مناقبی روحانی کاخ سعدآباد دستگیر و به حبس ابد محکوم شد اما یک سال بعد با تعهد به همکاری با ساواک آزادشد.
کچوئی، در ۲۰ تیر ۱۳۵۱، با اعتراف حسین جوانبخت دستگیر میشود.
ساواک میخواست تا از طریق او اطلاعاتی دربارهٔ عزت شاهی، که شاگرد مغازهٔ کچوئی بود، به دست بیاورد، اما ناکام ماند.
کچوئی که به حبس ابد محکوم شده بود مشروط به همکاری با ساواک، پس از یک سال از زندان آزاد میشود.
او در آذر ۱۳۵۳ دوباره دستگیر شد و اینبار به اعدام محکوم میشود اما باز در سال ۱۳۵۶ مجددا با تائید شهبانو فرح مورد عفو آریامهری قرار گرفت و آزاد شد.
محسن چشمی در کتاب «آن روز عصر زندان اوین » نوشته است :« یکی از بستگان کچویی در آشپزخانه کاخ نیاوران کار میکرد، روزی از فرصت استفاده میکند و از فرح پهلوی میخواهد محمد کچویی را عفو کنند، فرح چند روز بعد به ساواک پیشنهاد میدهد نام او را در لیست عفو شدگان قرار دهد»
کچویی از آنجا که در دوران پیش از انقلاب و در زندان با اعضای سازمان مجاهدین خلق و دیگر گروههای مسلح مخالف آشنا بود، پس از انقلاب در دادستانی به دستگیری و بازجویی از مخالفین مشغول شد و از تیر ماه ۱۳۵۸ با حکم #اسدالله_لاجوردی زندان اوین شد.
او اما اگرچه حمایت قاطع لاجوردی و عزت شاهی را داشت اما همواره از سوی امنیتی های اطلاعات نخست وزیری و سپاه پاسداران به طاغوتی بودن و ساواکی بودن متهم می شد.
کچویی نیز از جمله افرادی است که ساعتی پس از انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی محل جلسه را ترک میکند اما کمتر از این حرکت او یاد میشود.
یک روز بعد از انفجار سرچشمه در اقدامی جنون آمیز محمد محمدی گیلانی رئیس و اسدالله لاجوردی دادستان دادگاه انقلاب در حیاط زندان اوین یک دادگاه تشکیل میدهند تا چند تن از زندانیان عضو سازمان مجاهدین را که قبلا محاکمه شده و در حال تحمل حبس بودند را در انتقام انفجار حزب جمهوری محاکمه و اعدام کنند.
محمد کچویی به درون بندها می رود و با سلیقه شخصی چند نفر را انتخاب و به محوطهٔ زندان اوین کنار استخر می آورد تا همانجا بار دیگر محاکمه و اعدام شوند.
کاظم افجهای، از نیروهای امنیتی زندان اوین که بعدها جمهوری اسلامی بدون ارائه مستندی او را عضو سازمان مجاهدین خلق معرفی کرد و پیشتر نیز لاجوردی و کچویی را به مرگ تهدید کرده بود،بعد از این اقدام کچویی، محمد کچوئی را با اسلحهٔ کمری ترور کرد.
افجهای پس از ترور به داخل ساختمان دادیاری زندان میرود و دقایقی بعد از طبقه سوم ساختمان به پایین پرت میشود. او پس از انتقال به بیمارستان جان سپرد.
جمهوری اسلامی معتقد است افجهای پس از ترور اقدام به خودکشی کرده است در حالیکه در مقابل عدهای معتقدند او اگر قصد خودکشی داشت همان لحظه با سلاح کمریاش خودکشی میکرد.
سازمان مجاهدین نیز همسو با جمهوری اسلامی بسیار سعی کرده این ترور و #کاظم_افجه_ای را به خود منتسب اما #افجه_ای خود نیز از اعضای #موتلفه بود و اتفاقا بر این گمان بود که #کچویی از اعضای ساواک و طاغوتی است و باید از میان برداشته شود چرا که با زندانیان مماشات میکند.
جمهوری اسلامی برای تجلیل از کچویی زندانی در کرج را به نام او نامگذاری و به دلیل نقش وی در توابسازی زندانیان سیاسی، از او به عنوان پدر توابین یاد میکند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing