ایران بریفینگ
6.09K subscribers
15K photos
24.5K videos
27.9K links
هدف ما؛اطلاع رسانی نقض حقوق بشر توسط نهادهای امنیتی و نظامی درایران است.
سایت:
www.irbr.news


توییتر:
twitter.com/irbriefing

ارتباط با مخاطبین در تلگرام :

@iranbriefing
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حدیث نجفی یکی از معترضان در خیزش ۱۴۰۱  است که در مهرشهر کرج توسط نیروهای نظامی در تاریخ  ۳۰ شهریور ماه به قتل رسید و شبانه به خاک سپرده شد، مرگ او بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های بین‌المللی داشته و حدیث نجفی نیز مانند مهسا امینی به نمادی از قدرت‌مندی زنان و اعتراضات مداوم علیه حکومت ایران تبدیل شد.
حدیث حوالی ساعت ۲۰ در حالی که طبق گفته دوستانش بر روی سطل زباله‌ای در حال شعار دادن بود، مورد هدف تیراندازی واقع شد و به قتل رسید .
نیروهای امنیتی خانواده او را وادار کردند که بگویند او به مرگ طبیعی درگذشته است نه اینکه او به قتل رسیده‌است.
نزدیکان او در این‌باره گفته‌اند: «پیکر حدیث را تحویل ندادند تا تعهد گرفتند که موضوع رسانه‌ای نشود و بگویند به مرگ طبیعی بود. حتی سر خاک هم نیروهای امنیتی اجازه ندادند با صدای بلند داد بزنیم و گریه کنیم تا حداقل سبک شویم.»
جمعه یکم مهرماه پیکر حدیث نجفی در آرامستان بهشت سکینه کرج، قطعه ۲۹ ردیف ۲۵ با حضور نیروهای امنیتی به خاک سپرده شد.
از نحوه قتل و‌ حتی نام او تا مدتها اطلاع رسانی نشد و کسی از آن خبری نداشت، بسیاری حتی نام
#حدیث_نجفی را دروغ می‌دانستند تا اینکه پس از مدتی اطلاع‌رسانی و‌ گفتگو از سوی خانواده وی آغاز شد و در نتیجه خیل بسیاری از شهروندان تهران و کرج و‌ حتی از شهرستان‌های دیگر در #چهلم_حدیث_نجفی شرکت کردند، جمعیتی نزدیک به صد هزار نفر در چهلم حدیث شرکت کردند و آن روز را به یکی از خونین ترین روزهای اعتراضات برای حکومت رقم زدند؛ دو‌ کشته حکومتی و دهها تن از ماموران حکومتی زخمی شدند ، این نتیجه خشم شهروندان از کشتن مظلومانه و تهدیدات و دروغ‌پردازی‌های پیرامون حدیث نجفی بود.
#علیه_فراموشی #یاد_یاران

🌐
irbr.news
🆔
@irbriefing
دو سال پیش در چنین روزی جنگیدند و شعله وجودشان راه آزادی را روشن و ماندگار کرد.
در چنین روزی ۴ آبان ۱۴۰۱ #چهلم_مهسا_امینی بیش از ۱۶ عزیز جاودانه شدند؛
#پارمیس_همنوا ایرانشهر
#اسماعیل_مولودی مهاباد
#محمد_شریعتی سنندج
#افشین_آشام قصرشیرین
#محمد_کیوان_درویشی سنندج
#مائده_جوانفر رشت
#هادی_حق_شناس اصفهان
#سارینا_ساعدی سنندج
#سید_علی_سیدی تهران –پرند
#بهناز_افشاری تهران
#حمیدرضا_مالمیر کرج
#ابراهیم_میرزایی سنندج
#امیرحسین_رومیانی_نظری تهران
#پیمان_راکی ایذه
#مریم_قربانی_پور شهرکرد
#مهرشاد_شهیدی اراک
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۴ آبان #چهلم_مهسا_امینی سالگرد جاویدنام #حمیدرضا_مالمیر در محمدشهر کرج
حمیدرضا ۲۴ ساله ساکن محمد شهر کرج بود، با شروع قیام سراسری در تمام تظاهرات کرج حضور فعال داشت.
حمیدرضا در ۴ آبان ۱۴۰۱ بر اثر شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر خامنه ای به قتل رسید.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو سال پیش #در_چنین_روزی #چهلم_مهسا_امینی بود؛ در حالیکه حکومت از فرط ترس و درماندگی تمامی راههای منتهی به آرامستان آیچی سقز را مسدود کرده بود سیل جمعیت از سراسر کردستان از دشت و کوهها و بیراهه ها روانه شدند و هزاران تن با شعارهای ضد حکومتی خشم و نفرت خود را از جنایت حکومت خامنه ای ابراز داشتند
همزمان در شهرهای دیگر ایران مردم در خیابانها با کردستان همراهی کردند و فریادهای مرگ بر خامنه ای سر دادند.
این تصاویر در تاریخ ایران به ثبت رسید و ماندگار شد.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#محمد_کیوان_درویشی ، جوان سنندجی که ۴ آبان ۱۴۰۱ در #چهلم_مهسا_امینی به خیابان میرود و مورد اصابت گلوله سرکوبگران قرار میگیرد.
محمد کیوان پس از اصابت گلوله از ترس دستگیری به بیمارستان مراجعه نمیکند و هنگام بازگشت به خاطر اینکه مادر پیرش نفهمد به اتاقش میرود اما گلوله‌ها به شریان حیاتی او برخورد کرده‌ بود او همان شب در تنهایی جان می‌سپارد...
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اسماعیل سمکو مولودی ۴ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات #مهاباد در #چهلم_مهسا_امینی با تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
برادرش گفته: او «در تظاهرات شب چهارشنبه چهلم‌ مهسا حضور داشته» و «حدود ساعت ۹ الی ۹:۳۰» مورد «هدف گلوله قناسه (اسلحه دوربین‌دار) قرار گرفت، «به‌شدت مجروح شد و همین که به بیمارستان مهاباد او‌را رسانده‌اند، همان جا جان داده» است.

حدود دو ساعت بعد، نیروهای امنیتی پدر و عموهای او را احضار می‌کنند و با تهدید و ارعاب می‌گویند حق ندارید برایش مراسم بگیرید و همین شب باید جنازه را دفن کنید» اما پدر اسماعیل گفته «مردم مرا می‌شناسند و من چنین کاری نمی‌کنم» و «تسلیم نیروهای امنیتی نمی‌شود.»
مقامات به پدر اسماعیل (سمکو) مولودی گفته‌اند که «پسر شما هدف گلوله نیروهای کومله و دموکرات قرار گرفته» و آقای مولودی پاسخ داده است: «شما مردم را چه فرض کرده‌اید؟ گلوله از سمت پاسگاه شما شلیک شده و نیروهای کومله و دموکرات در پاسگاه شما چه کار می‌کنند؟ اگر آنها هستند، چرا به مردم شلیک می‌کنند و نیرویی از سمت شما کشته نمی‌شود؟ این حرف‌ها را نه ما و نه مردم باور نمی‌کنیم.»
مطابق معمول جمهوری اسلامی قصد نداشته تا پیکر را تحویل بدهد و‌همین می‌شود که به گفته پسرعمه سمکو مولودی «دایی‌های من خودشان را به بیمارستان رسانده‌اند و به‌زور جنازه را به همان شکل خون‌آلود، برده‌اند و شسته‌اند و در مسجد نگه داشته‌اند. از آنجا که نیروهای رژیم سابقه ربودن جنازه‌های مردم را دارند، صدها نفر در آن جا در مسجد و دور و بر مسجد تا صبح نگهبانی داده‌اند تا نتوانند جنازه را بربایند.»
به گفته پسرعمه اسماعیل (سمکو) مولودی، «گلوله به کمر» او «برخورد کرده و از سمت دیگر خارج شده» و «در چند متری ایشان حداقل سه نفر دیگر هدف گلوله قرار گرفته‌اند و به‌شدت مجروح شده‌اند. آقای سجیم می‌گوید: «۱۰ دقیقه پیش از این مصاحبه متوجه شدم که یکی دیگر از آنها (نیز) جان سپرده است.»
#اسماعیل_مولودی سرزنده و شاداب و سرحال و «فردی مثبت و پرانرژی» بود که «شغل آزاد داشت؛ ازدواج کرده بود و دختری هفت یا هشت ساله دارد.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو سال پیش #در_چنین_روزی ‌، ۱۱ آبان ۱۴۰۱ #چهلم_حنانه_کیا که همه ایران او را با نام عروس ایران می‌شناسند، به باشکوهترین شکل ممکن در سراسر ایران برگزار شد.
حنانه یکی از جان‌باخته‌های اعتراض‌ها به مرگ مهسا امینی است که چهارشنبه ۳۰ شهریور، با اصابت گلوله نیروهای امنیتی به پهلویش در نوشهر کشته شد.
نامزد حنانه تعریف می‌کند: «در روز حادثه قرار بود برویم خانه عموی حنانه، در میدان آزادی نوشهر صدای شلیک گلوله شنیدیم، از ماشین پیاده شدیم و دست هم را گرفتیم و شروع به دویدن کردیم که یکباره دیدم حنانه افتاد زمین.»
«ترسوها هیچ وقت آغاز نمی‌کنند
ضعیف‌ها هیچ‌وقت تمام نمی‌کنند
برنده‌ها هیچ‌وقت کوتاه نمی‌آیند»
این شعری است که حنانه در دفترچه زیبایی به یادگار برای امیر نامزدش نوشته بود.

#دادخواهی #حنانه_کیا #علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
دو سال پیش #در_چنین_روزی جنگیدند و در خیابان خون پاکشان معنای شرافت و آزادگی شد، دو چهلم در دیروز و امروز بود؛ #چهلم_حنانه_کیا و #چهلم_حدیث_نجفی در سراسر کشور اعتراضات پرشورتر بود و از همین رو جانباختگان بیشتری را شاهد هستیم.
۱۲ آبان ۱۴۰۱
#پرستو_مرادخانی کرج
#شعیب_درغاله چابهار
#عرفان_زمانی لاهیجان
#محمدامین_حشمتیان سنقر
#محمدرضا_بالی_لاشک نوشهر
#مهدی_حضرتی کرج
#مهدیس_حسینی آمل
#نیما_نوری کرج
#یاسر_نوری زاهدان
#علی_ابومحمد کرج
#علیرضا_کاکا_محمدی هرسین
#علی_بساکی الیگودرز
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
علی ابومحمد⁩ ۱۲ آبان ماه چهلم حدیث نجفی در حال کمک به یک بانوی سالخورده در آرامستان بهشت سکینه در حالی که مزدوران سرکوبگر همه را به رگبار بسته بودند از ناحیه کمر و سینه مورد اصابت گلوله جنگی قرار می‌گیرد.
#علی_ابومحمد از جوانان معترض اسلامشهر بود و برای #چهلم_حدیث_نجفی به کرج آمده بود، پیکر او طبق معمول توسط نیروهای امنیتی به سرقت رفت و یک هفته بعد بدون اطلاع خانواده در دارالسلام اسلامشهر دفن و بعد از آن به اطلاع خانواده می‌رسد.
علی ۲۵ ساله و فرزند دوم خانواده بود، پدر او‌ راننده اتوبوس واحد است و نیروهای امنیتی او را تهدید می‌کنند که در صورت برگزاری مراسم و رسانه‌ای کردن خبر قتل فرزندش او را از شرکت واحد اخراج می‌کنند.
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🔖خانواده نیما اولین روز سال جدید را در حالی در کنار مزار جاوید نام #نیما_نوری برگزار کردند که مزار وی تخریب شده و سنگ قبر او را برداشته‌اند، روی سنگ مزار وی نوشته شده بود:
«قرار بود ۸۰ سال عمر کنم اما
تو ۱۸ سالگی تو راه آزادی کشته شدم
قول بده بجای منم آزاده زندگی کنی …
پسر ایران نیما نوری»
نیما، تک‌فرزند، ۱۸ ساله خانواده‌ بود، که برای شرکت در مراسم #چهلم_حدیث_نجفی در حالی که عازم آرامستان بهشت سکینه کرج بود با شلیک دو گلوله به جناغ سینه و ران پایش توسط نیروهای بسیج کشته شد.
نیما ابتدا به درمانگاه وصال کرج منتقل شد. اما پس از آن به‌دلیل خون‌ریزی زیاد به بیمارستان مدنی منتقل شد و همان روز در آنجا درگذشت.
«… پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را منصرف کنند که به اعتراضات نرود. اما او گوش نمی‌کرد و به تجمعات می‌پیوست. حتی یک روز به خانه که بازگشت پایش توسط نیروهای جمهوری اسلامی تحت ضربات باتوم قرار گفته بود و چند روز به سختی راه می‌رفت. بالاخره در روز چهلم حدیث نجفی و پارسا رضادوست به پدرش گفت می‌خواهم بروم اعتراضات. باز هم خانوادش اصرار داشتند که او را منصرف کنند. اما نیما تصمیم قطعی داشت که برود. نزدیکی بهشت سکینه که بودند ترافیک و راه بندان شده بود. همان‌جا نیما به پدرش گفت تو برو من پیاده می‌روم. شب اون روز به خانواده نوری زنگ زدند که فرزندتان فوت شده...»
#علیه_فراموشی

🌐 irbr.news
✅️ @irbriefing
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM