Forwarded from رسانه VEG🌱 (Mahla Lashkari 🌱)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با بدنسازان وگن آشنا شوید 💪🏻
دوبله کاری مشترک از @IranVEG و @AnaareSabz
#ورزشکاران_گیاهخوار
@IranVEG
@VEGMedia
دوبله کاری مشترک از @IranVEG و @AnaareSabz
#ورزشکاران_گیاهخوار
@IranVEG
@VEGMedia
دکتر ویلیامز، رئیس کالج کاردیولوژی آمریکا، از سال 2003 وگن شده است و به همهی بیمارانش اتخاذ رژیمی گیاهپایه را توصیه میکند.
#سلامتی
مطالعهی سرمقالهای از او در:
https://t.me/VEGBooks/45
@IranVEG
#سلامتی
مطالعهی سرمقالهای از او در:
https://t.me/VEGBooks/45
@IranVEG
Forwarded from VEG منابع و رفرنسهای (Ali Baniasad 🌱)
وگنها علائم وازوموتور و نشانگان فیزیکی یائسگی کمتر آزاردهندهای نسبت به همهچیزخوارها گزارش میدهند.
(ترجمهی چکیده مقاله)
اهداف: اصلاحاتی در سبک زندگی که ممکن است علائم یائسگی را کاهش دهند علاقهمندان زیادی پیدا کرده است. رژیم غذایی گیاهخواری با خطر کمتر ابتلا به بیماریهای مزمن و همچنین محیط هورمونی سالمتر ارتباط داده شده است. هدف ما در این مطالعهی مقطعی نظرسنجی از زنان یائسه و پیشیائسه برای تحقیق دربارهی علائم قاعدگی و الگوی تغذیهای بود.
طراحی مطالعه: توزیع نظرسنجی در سال 2016-2015 زنان وگن، وجترین و همهچیزخوارِ 45 تا 80 ساله را هدف قرار داده بود که در وبسایتهای اجتماعیِ سالمندی و وجترین و رستورانها و رویدادهای وگن فعال بودند.
معیارهای اصلی نتیجهگیری: وازوموتور [برای مثال گُرگرفتگی و تعرق شبانه] و علائم فیزیکی را منطبق بر پرسشنامهی کیفیت زندگیِ مختص یائسگی (MENQOL) و الگوی تغذیهای طبقهبندی شده بر اساس مصرف پروتئین حیوانی که در پاسخ به سوالاتی درمورد فراوانی غذاها بود بررسی کردیم.
یافتهها: از میان 754 شرکتکنندهای که پرسشنامه را تکمیل کردند، 604 نفر گزارش دادند که پیشیائسه (n = 121) یا یائسه (n = 483) بودند که 539 نفرشان سوالات فراوانیِ غذاها را نیز تکمیل کردند. وازوموتور و علائم فیزیکی [یائسگی] درهمهچیزخواران (n = 304، حداقل ماهانه گوشت و یا گوشتمرغ مصرف میکردند) و وگنها (n = 125، از تمام پروتئینهای حیوانی دوری میکردند) با استفاده از مدلهای خطی عمومی مقایسه شد. متغیرهای کمکی شامل سن، ورزش، درمان جایگزینی هورمون، داشتن یا نداشتن ارگانهای تولیدمثل و سنِ یائسگی میشد. در میان زنان پیشیائسه، وگنها وازوموتور (p < 0.01) و علائم فیزیکیِ (p <0.01) کمتر آزاردهندهی ای گزارش دادند. در مورد هر دو نوع نشانگان، سبزیجات بیشتر و غذاهای گوشتی کمتر با علائم کمتر آزاردهنده پیوند داشتند (مقادیر p < 0.05).
نتیجهگیری: رژیم غذایی گیاهپایه ممکن است برای زنانی که در دورهی گذارِ یائسگیشان بهسر میبرند و راهحلی طبیعی را برای مدیریت علائمشان ترجیح میدهند مفید باشد.
#یائسگی
#سلامت_زنان
@IranVEG
@VEGReferences
منبع:
Bonnie Beezhold, Cynthia Radnitz, Robert E. McGrath, Arielle Feldman, Vegans report less bothersome vasomotor and physical menopausal symptoms than omnivores, Maturitas, Volume 112, 2018, Pages 12-17, ISSN 0378-5122.
قابل دسترسی در:
https://doi.org/10.1016/j.maturitas.2018.03.009
(ترجمهی چکیده مقاله)
اهداف: اصلاحاتی در سبک زندگی که ممکن است علائم یائسگی را کاهش دهند علاقهمندان زیادی پیدا کرده است. رژیم غذایی گیاهخواری با خطر کمتر ابتلا به بیماریهای مزمن و همچنین محیط هورمونی سالمتر ارتباط داده شده است. هدف ما در این مطالعهی مقطعی نظرسنجی از زنان یائسه و پیشیائسه برای تحقیق دربارهی علائم قاعدگی و الگوی تغذیهای بود.
طراحی مطالعه: توزیع نظرسنجی در سال 2016-2015 زنان وگن، وجترین و همهچیزخوارِ 45 تا 80 ساله را هدف قرار داده بود که در وبسایتهای اجتماعیِ سالمندی و وجترین و رستورانها و رویدادهای وگن فعال بودند.
معیارهای اصلی نتیجهگیری: وازوموتور [برای مثال گُرگرفتگی و تعرق شبانه] و علائم فیزیکی را منطبق بر پرسشنامهی کیفیت زندگیِ مختص یائسگی (MENQOL) و الگوی تغذیهای طبقهبندی شده بر اساس مصرف پروتئین حیوانی که در پاسخ به سوالاتی درمورد فراوانی غذاها بود بررسی کردیم.
یافتهها: از میان 754 شرکتکنندهای که پرسشنامه را تکمیل کردند، 604 نفر گزارش دادند که پیشیائسه (n = 121) یا یائسه (n = 483) بودند که 539 نفرشان سوالات فراوانیِ غذاها را نیز تکمیل کردند. وازوموتور و علائم فیزیکی [یائسگی] درهمهچیزخواران (n = 304، حداقل ماهانه گوشت و یا گوشتمرغ مصرف میکردند) و وگنها (n = 125، از تمام پروتئینهای حیوانی دوری میکردند) با استفاده از مدلهای خطی عمومی مقایسه شد. متغیرهای کمکی شامل سن، ورزش، درمان جایگزینی هورمون، داشتن یا نداشتن ارگانهای تولیدمثل و سنِ یائسگی میشد. در میان زنان پیشیائسه، وگنها وازوموتور (p < 0.01) و علائم فیزیکیِ (p <0.01) کمتر آزاردهندهی ای گزارش دادند. در مورد هر دو نوع نشانگان، سبزیجات بیشتر و غذاهای گوشتی کمتر با علائم کمتر آزاردهنده پیوند داشتند (مقادیر p < 0.05).
نتیجهگیری: رژیم غذایی گیاهپایه ممکن است برای زنانی که در دورهی گذارِ یائسگیشان بهسر میبرند و راهحلی طبیعی را برای مدیریت علائمشان ترجیح میدهند مفید باشد.
#یائسگی
#سلامت_زنان
@IranVEG
@VEGReferences
منبع:
Bonnie Beezhold, Cynthia Radnitz, Robert E. McGrath, Arielle Feldman, Vegans report less bothersome vasomotor and physical menopausal symptoms than omnivores, Maturitas, Volume 112, 2018, Pages 12-17, ISSN 0378-5122.
قابل دسترسی در:
https://doi.org/10.1016/j.maturitas.2018.03.009
اجدادمان حیوانات را میخوردند / ما با خوردن حیوانات تکامل یافتهایم⁉️
(بخش اول)
در گفتگوهایی که دربارۀ وگنیسم صورت میگیرد یکی از عجیبترین و در عین حال متداولترین توجیههای اخلاقی برای کشتن حیوانات، این است که اجدادمان هم همین کار را میکردند. اغلب میشنویم که میگویند «اگر اجدادتان گوشت نمیخوردند الان شما اینجا نبودید»؛ این مطلب لزوماً نادرست نیست، اما چرا اخلاقیات خودمان را بر اقدامات اجدادمان استوار میکنیم؟ موجوداتی ابتدایی که هیچ درکی از اخلاقیات عصر جدید نداشتند و کارهایی کاملاً غیر اخلاقی مانند قتل یا تجاوز را بدون هیچگونه پیامدی انجام میدادند.
بیشک اگر خوردن جانوران به این دلیل قابل قبول باشد که انسانهای غارنشین هم همین کار را میکردند، در این صورت تجاوز و قتل یکدیگر هم در دنیای امروز از لحاظ اخلاقی توجیه پذیر است!
از فرد غیرگیاهخواری که طرف صحبتتان است بپرسید «فکر میکنی عاقلانهاس باورای اخلاقیمون بر اساس رفتار اجداد بدویمون باشه؟» یا «اگه اینکه اجدادمون حیوونها رو میخوردن، خوردن حیوونها رو اخلاقا توجیه میکنه مگه نمیشه گفت کشتن همدیگه قابل توجیهه چون اجدادمون این کار رو میکردن!؟»
اگر غیرگیاهخواران واقعاً میخواهند مثل اجدادشان زندگی کنند در این صورت رژیم غذاییشان عمدتاً شامل غذاهای گیاهی خواهد بود، به استثنای خوردن گهگاهی چند حشره(1). به علاوه باید در فضای باز بخوابند، از تکنولوژی استفاده نکنند، به زبانهای بدوی و توسعهنیافته صحبت کنند، با درست کردن آتش به شدت هیجانزده شوند و تجربۀ رابطۀ جنسی با محارم هم داشته باشند.
موضوع دیگری که بعضی افراد میگویند و شبیه به همان بحث اجداد است، این است که «ما همیشه گوشت میخوردیم». اینکه بخواهیم برای شیوۀ زندگیمان به گذشته نگاه کنیم ایدهای بسیار واپسگرایانه است و پایهگذاری اقداماتمان صرفاً بر این اساس که آیا کاری را برای مدتی طولانی انجام دادهایم یا نه قطعاً ایدۀ خوبی نیست، چون اگر قرار بود این کار را بکنیم هنوز نظامهای بردهداری و آپارتاید را داشتیم.
اگر کسی احیاناً این استدلال را مطرح کند که «همیشه همین کار رو میکردیم» از او بپرسید: «یه زمانیام بود که همیشه با زنها جوری رفتار میکردیم که انگار کمتر از مردا ارزش داشتن، خب این یعنی که اگه امروزم با زنها همونجوری رفتار بشه، اخلاقا توجیه میشه؟»
ایدۀ دیگری که ارتباط نزدیکی با همین استدلال اجداد دارد این است که خوردن گوشت باعث شد به صورت آنچه که امروز هستیم تکامل پیدا کنیم و به همین دلیل اینکه به خوردن حیوانات ادامه دهیم اخلاقاً موجه است.
این موضوع جزئی از معلومات عمومی است و به طور گستردهای پذیرفته شده است که ما از نخستیسانان تکامل یافتهایم؛ رژیم غذایی نخستیسانان عمدتاً شامل میوهها، مغزها، برگها و گهگاهی هم حشره بود. اما با تغییر و تکامل محیطی که ما انسانها در آن زندگی کردهایم، رژیم غذاییمان هم دستخوش تغییر و تحول شده است.
اغلب گفته میشود علت اینکه ما انسانها امروزه اینقدر باهوشیم این است که گوشت خوردهایم و بسیاری از غیرگیاهخواران مدعیاند که خوردن گوشت به رشد و تکامل ما کمک کرده است. حتی اگر این مطلب صحت داشته باشد ربطی به جوامع امروزی ندارد، چون این طور نیست که هر بار که یک وعده غذای گوشتی مفصل میخوریم مغزمان رشد کند، درست همانطور که هر بار وارد رستوران ناندوز میشویم گونهمان تکامل پیدا نمیکند. در واقع کاملاً برعکس است(2).
همانطور که در قسمتی [از این کتاب الکترونیک] که مربوط به تغذیه بود توضیح داده شد، خوردن محصولات حیوانی نه تنها سودمند نیست، بلکه مانعی برای سلامت ماست. بنابراین نمیتوان مصرف غذاهایی را که تأثیر منفی بر سلامتی دارند برای تکامل گونۀ انسان مفید دانست. به دلیل خوردن محصولات حیوانی طول عمرمان کمتر از آنچه که بدون این نوع غذاها ممکن بود، شده است(3).
#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی
⏬ادامه دارد...
@IranVEG
(بخش اول)
در گفتگوهایی که دربارۀ وگنیسم صورت میگیرد یکی از عجیبترین و در عین حال متداولترین توجیههای اخلاقی برای کشتن حیوانات، این است که اجدادمان هم همین کار را میکردند. اغلب میشنویم که میگویند «اگر اجدادتان گوشت نمیخوردند الان شما اینجا نبودید»؛ این مطلب لزوماً نادرست نیست، اما چرا اخلاقیات خودمان را بر اقدامات اجدادمان استوار میکنیم؟ موجوداتی ابتدایی که هیچ درکی از اخلاقیات عصر جدید نداشتند و کارهایی کاملاً غیر اخلاقی مانند قتل یا تجاوز را بدون هیچگونه پیامدی انجام میدادند.
بیشک اگر خوردن جانوران به این دلیل قابل قبول باشد که انسانهای غارنشین هم همین کار را میکردند، در این صورت تجاوز و قتل یکدیگر هم در دنیای امروز از لحاظ اخلاقی توجیه پذیر است!
از فرد غیرگیاهخواری که طرف صحبتتان است بپرسید «فکر میکنی عاقلانهاس باورای اخلاقیمون بر اساس رفتار اجداد بدویمون باشه؟» یا «اگه اینکه اجدادمون حیوونها رو میخوردن، خوردن حیوونها رو اخلاقا توجیه میکنه مگه نمیشه گفت کشتن همدیگه قابل توجیهه چون اجدادمون این کار رو میکردن!؟»
اگر غیرگیاهخواران واقعاً میخواهند مثل اجدادشان زندگی کنند در این صورت رژیم غذاییشان عمدتاً شامل غذاهای گیاهی خواهد بود، به استثنای خوردن گهگاهی چند حشره(1). به علاوه باید در فضای باز بخوابند، از تکنولوژی استفاده نکنند، به زبانهای بدوی و توسعهنیافته صحبت کنند، با درست کردن آتش به شدت هیجانزده شوند و تجربۀ رابطۀ جنسی با محارم هم داشته باشند.
موضوع دیگری که بعضی افراد میگویند و شبیه به همان بحث اجداد است، این است که «ما همیشه گوشت میخوردیم». اینکه بخواهیم برای شیوۀ زندگیمان به گذشته نگاه کنیم ایدهای بسیار واپسگرایانه است و پایهگذاری اقداماتمان صرفاً بر این اساس که آیا کاری را برای مدتی طولانی انجام دادهایم یا نه قطعاً ایدۀ خوبی نیست، چون اگر قرار بود این کار را بکنیم هنوز نظامهای بردهداری و آپارتاید را داشتیم.
اگر کسی احیاناً این استدلال را مطرح کند که «همیشه همین کار رو میکردیم» از او بپرسید: «یه زمانیام بود که همیشه با زنها جوری رفتار میکردیم که انگار کمتر از مردا ارزش داشتن، خب این یعنی که اگه امروزم با زنها همونجوری رفتار بشه، اخلاقا توجیه میشه؟»
ایدۀ دیگری که ارتباط نزدیکی با همین استدلال اجداد دارد این است که خوردن گوشت باعث شد به صورت آنچه که امروز هستیم تکامل پیدا کنیم و به همین دلیل اینکه به خوردن حیوانات ادامه دهیم اخلاقاً موجه است.
این موضوع جزئی از معلومات عمومی است و به طور گستردهای پذیرفته شده است که ما از نخستیسانان تکامل یافتهایم؛ رژیم غذایی نخستیسانان عمدتاً شامل میوهها، مغزها، برگها و گهگاهی هم حشره بود. اما با تغییر و تکامل محیطی که ما انسانها در آن زندگی کردهایم، رژیم غذاییمان هم دستخوش تغییر و تحول شده است.
اغلب گفته میشود علت اینکه ما انسانها امروزه اینقدر باهوشیم این است که گوشت خوردهایم و بسیاری از غیرگیاهخواران مدعیاند که خوردن گوشت به رشد و تکامل ما کمک کرده است. حتی اگر این مطلب صحت داشته باشد ربطی به جوامع امروزی ندارد، چون این طور نیست که هر بار که یک وعده غذای گوشتی مفصل میخوریم مغزمان رشد کند، درست همانطور که هر بار وارد رستوران ناندوز میشویم گونهمان تکامل پیدا نمیکند. در واقع کاملاً برعکس است(2).
همانطور که در قسمتی [از این کتاب الکترونیک] که مربوط به تغذیه بود توضیح داده شد، خوردن محصولات حیوانی نه تنها سودمند نیست، بلکه مانعی برای سلامت ماست. بنابراین نمیتوان مصرف غذاهایی را که تأثیر منفی بر سلامتی دارند برای تکامل گونۀ انسان مفید دانست. به دلیل خوردن محصولات حیوانی طول عمرمان کمتر از آنچه که بدون این نوع غذاها ممکن بود، شده است(3).
#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی
⏬ادامه دارد...
@IranVEG
اجدادمان حیوانات را میخوردند / ما با خوردن حیوانات تکامل یافتهایم⁉️
(بخش دوم)
این واقعیت را نیز به مطالب بالا اضافه کنید که دامپروری بیشتر از کل سیستم حملونقل باعث انتشار گازهای گلخانهای میشود و در ضمن علت اصلی نابودی جنگلهای بارانی، مناطق مردۀ اقیانوسی، انقراض گونهها، فرسایش خاک سطحی، بیابانزایی و بسیاری از دغدغههای محیطزیستی دیگر نیز است. بهسرعت درحال معلوم شدن است که آیندۀ تکامل ما منوط به نخوردن حیوانات است. در حقیقت سازمال ملل بیان کرده است که بهمنظور پرهیز از وخیمترین تأثیرات تغییر اقلیم، لازم است کل دنیا به رژیم غذایی مبتنی بر گیاهان روی بیاورد. (برای دیدن تمام واقعیتهای محیطزیستی رجوع کنید به
www.cowspiracy.com/facts)
بهعلاوه، نظریات دیگری نیز دربارۀ علت تکامل مغز انسان وجود دارد. اولین نظریه این است که انسانها شروع به خوردن غذاهای نشاستهای پخته و غنی از کربوهیدرات کردند(4). این موادِ نشاستهای به راحتی در دسترس بودند و با توجه به اینکه مغز حدود 60% از گلوکز موجود در خون را مصرف میکند، چنین نیاز زیادی به گلوکز را نمیتوان با یک رژیم غذایی که کربوهیدرات کمی دارد تأمین کرد.
یک عقیدۀ دیگر این است که خودآگاهیمان را با مصرف قارچهای توهمزا توسعه دادهایم. این قارچها امکان دسترسی به بخشهایی از مغز را که پیش از آن ناشناخته مانده بودند برای ما فراهم کردند و به این ترتیب در نهایت منجر به خویشتنآگاهی و هوشمندی بیشترمان شدند.
شکی نیست که خوردن حیوانات در طول دورههای کمبود غذا به زنده ماندن و بقای انسانها کمک کرده است، اما درست همانطور که پایهگذاشته شدن قسمت عمدۀ جوامع انسانی بر بردهداری توجیهی برای ادامۀ آن در دنیای امروز نیست، این واقعیت هم که خوردن حیوانات در رسیدن ما به این مرحله کمک کرده یا در دوام و بقای ما در گذشته مؤثر بوده است، خوردن حیوانات در دنیای کنونی را توجیه نمیکند.
در جوامع معاصر، ما نیازی به خوردن حیوانات یا ترشحات آنها نداریم و در واقع با انجام چنین کاری طول عمر خود را کاهش میدهیم، سیارۀ خود را نابود میکنیم و به موجودات زندۀ بیگناه آسیبهای غیرضروری میزنیم که بیرون از حد تصور است.
[تهیه کننده: سینا مومنی]
#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی
@IranVEG
منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, earthling ed, Pg 93-96
▪️پانویسهای مجموعهی وگ
1. https://goo.gl/vFt7YN
2. ارتباط محصولات حیوانی با بروز آلزایمر را در این ویدیو با زیرنویس فارسی ببینید:
t.me/VEGMedia/81
و برای اطلاعات مفصل در همین مورد رجوع کنید به:
How Not to Die, (2016), Greger Michael & Stone Gene, Flatiron Books, Pages 58-66
3. https://goo.gl/7nyLJf
4. https://goo.gl/UMkgRt
(بخش دوم)
این واقعیت را نیز به مطالب بالا اضافه کنید که دامپروری بیشتر از کل سیستم حملونقل باعث انتشار گازهای گلخانهای میشود و در ضمن علت اصلی نابودی جنگلهای بارانی، مناطق مردۀ اقیانوسی، انقراض گونهها، فرسایش خاک سطحی، بیابانزایی و بسیاری از دغدغههای محیطزیستی دیگر نیز است. بهسرعت درحال معلوم شدن است که آیندۀ تکامل ما منوط به نخوردن حیوانات است. در حقیقت سازمال ملل بیان کرده است که بهمنظور پرهیز از وخیمترین تأثیرات تغییر اقلیم، لازم است کل دنیا به رژیم غذایی مبتنی بر گیاهان روی بیاورد. (برای دیدن تمام واقعیتهای محیطزیستی رجوع کنید به
www.cowspiracy.com/facts)
بهعلاوه، نظریات دیگری نیز دربارۀ علت تکامل مغز انسان وجود دارد. اولین نظریه این است که انسانها شروع به خوردن غذاهای نشاستهای پخته و غنی از کربوهیدرات کردند(4). این موادِ نشاستهای به راحتی در دسترس بودند و با توجه به اینکه مغز حدود 60% از گلوکز موجود در خون را مصرف میکند، چنین نیاز زیادی به گلوکز را نمیتوان با یک رژیم غذایی که کربوهیدرات کمی دارد تأمین کرد.
یک عقیدۀ دیگر این است که خودآگاهیمان را با مصرف قارچهای توهمزا توسعه دادهایم. این قارچها امکان دسترسی به بخشهایی از مغز را که پیش از آن ناشناخته مانده بودند برای ما فراهم کردند و به این ترتیب در نهایت منجر به خویشتنآگاهی و هوشمندی بیشترمان شدند.
شکی نیست که خوردن حیوانات در طول دورههای کمبود غذا به زنده ماندن و بقای انسانها کمک کرده است، اما درست همانطور که پایهگذاشته شدن قسمت عمدۀ جوامع انسانی بر بردهداری توجیهی برای ادامۀ آن در دنیای امروز نیست، این واقعیت هم که خوردن حیوانات در رسیدن ما به این مرحله کمک کرده یا در دوام و بقای ما در گذشته مؤثر بوده است، خوردن حیوانات در دنیای کنونی را توجیه نمیکند.
در جوامع معاصر، ما نیازی به خوردن حیوانات یا ترشحات آنها نداریم و در واقع با انجام چنین کاری طول عمر خود را کاهش میدهیم، سیارۀ خود را نابود میکنیم و به موجودات زندۀ بیگناه آسیبهای غیرضروری میزنیم که بیرون از حد تصور است.
[تهیه کننده: سینا مومنی]
#پاسخ_به_نقد
#اخلاقی
@IranVEG
منبع:
30 non-vegan excuses & how to respond to them, earthling ed, Pg 93-96
▪️پانویسهای مجموعهی وگ
1. https://goo.gl/vFt7YN
2. ارتباط محصولات حیوانی با بروز آلزایمر را در این ویدیو با زیرنویس فارسی ببینید:
t.me/VEGMedia/81
و برای اطلاعات مفصل در همین مورد رجوع کنید به:
How Not to Die, (2016), Greger Michael & Stone Gene, Flatiron Books, Pages 58-66
3. https://goo.gl/7nyLJf
4. https://goo.gl/UMkgRt
Forwarded from حقایق تغذیه از دکتر و متخصص Greger
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا شواهدی علمی برای ارتباط میان #رژیم_گیاهی و کاهش درد و علایم پی ام اس در دوران #قاعدگی وجود دارد؟ ارایه از متخصص تغذیه دکتر گِرِگِر. #سلامت_زنان #پریود
Forwarded from آشپزی وگان (Lale🌿)
برای اطلاعات بیشتر و دسترسی به فایل صوتی و گزارش نشستهای پیشین به آدرس @i_am_not_object مراجعه کنید.
@IranVEG
@IranVEG
Forwarded from VEG منابع و رفرنسهای (Ali Baniasad 🌱)
لذت حیوان و اهمیت اخلاقی آن
(ترجمهی چکیده و نتیجه گیری مقاله)
🔹چکیده
در این مقاله دربارهٔ نقش مهم لذت در زندگی حیوانات استدلالهایی آورده، در حمایت از آن شواهدی ارائه شده و اهمیت قابلتوجه آن در رابطهی بشر با دیگر حیوانات بهطور خلاصه بیان میشود. در قلمروهای حسمندی حیوان، تقریبا تمام گفتوگوهای علمی حول جنبههای منفی آن میگردد: درد، استرس، اضطراب و رنج. در مقابل، دانشمندان جنبههای مثبت حسمندی –پاداشها و لذتها– را بهندرت پیش کشیدهاند. با این حال در اصول تکاملی پیشبینی میشود حیوانات، مثل انسانها، مشتاق [دریافت] پاداشاند و تنها از درد و رنج دوری نمیکنند. انتخاب طبیعی از رفتارهایی حمایت میکند که بقا و زایش را افزایش میدهند. در حیوانِ آگاهِ حسمند، انگیزههای محافظت از غذا، پناهگاه، ارتباط اجتماعی و جفتها با میل (رفتار اشتیاقی) برانگیخته شده و با لذت (رفتار مصرفی) تقویت میشوند. در رفتار حیوان این موضوع در قلمروهای بازی، غذا، سکس و لمس منعکس میشود. با وجود ارزشمندی روش اکتشافی تفسیر رفتار حیوانات از نظرگاه (تجربی) مستقیم، مطالعات علمی روی حیوانات تقریبا منحصرا در سنگر عرصهی (تکاملی) نهایی باقی میمانند. نه فقط علم بلکه اخلاقیات نیز به همین دلیل در رنج است؛ چرا که وقتی حیوانات را تنها به مثابهی محصولات تنازع رقابتی برای بقا میبینیم، خطر کردهایم که کیفیتهای مثبت زندگیشان را نادیده بگیریم. لذت در فعالیتهای دامپروری صنعتی و پژوهشهای آزمایشگاهی اهمیتی اخلاقی دارد چرا که بر بار اخلاقی محرومسازی حیوانات از فرصتِ داشتن زندگیهایی لذتبخش و ارضاکننده میافزاید.
🔹نتیجهگیری
با حذف تابوهای رفتارگرایانهی سابق علیه تجربیات سوبژکتیوِ حیوانات و رشد پیآیند رفتارشناسی شناختی، حالا انباشت فزایندهای از اطلاعات در حمایت از حسمندی و آگاهی حیوان وجود دارد. موشها همدلی نشان میدهند، گوسفندان به وضعیت احساسی دیگر گوسفندان پاسخ میدهند، میمونها درکی از عدالت نشان میدهند، سارها میتوانند خوشبین یا بدبین شوند و موشهای صحرایی نسبت به غلغلک واکنشهای شاد میدهند. علم به ما نشان میدهد که انسانها تنها موجودات مستقلِ حسمند یا تنها لذتگرایان نیستند. بسیاری از دیگر حیوانات نیز زندگیهایی مستحق زیستن دارند. حیوانات مثل ما صحبت نمیکنند اما دعوی علمی، مبنی بر اینکه تجربیاتی [زبانی] دارند بسیار قویتر از آن است که ندارند.
این پرسش اخلاقیِ اجتنابناپذیر پیش میآید: چگونه میتوانیم با این دانش، رفتار کنونیمان را در قبال حیوانات بپذیریم؟ به باور من پاسخ قطعا این است که نمیتوانیم. دلیل آن در پس اصولی نهفته است که سیاستگذاری و قانون بشر را شکل میدهد. بهعنوان موجودات مستقل حسمند، انسانها ارزش ذاتی دارند. در ادامهی آن ما دارای حقوقی مانند حق آزادی و حق زندگیایم، که حقوقی اساسی و تخطی ناپذیرند (با این پیشفرض که ما در حدود قانون رفتار میکنیم). آنچه که این حقوق را برایمان تضمین میکند ارزش ذاتی ما است. تواناییهای استدلالی و زبانی ما اساس چنان حقوقی نیستند، وگرنه میبایست حقوق انسانهایی را که فاقد این تواناییهایند انکار میکردیم.
خلاف این، رفتار ما با حیوانات همچنان در چارچوبی دکارتی درحال تیره و تار شدن است. چارچوبی که مجوز قربانی کردن ارزشمندترین داشتههای حیوانات (آزادی و زندگیشان) را برای اهداف پیشپاافتادهی انسانی چون لذت چشایی و تفریح صادر میکند. هر مرغ در مرغداریهای باتریای* که 30000 فرد [مرغ] در آنها جا داده میشوند، استعداد و ظرفیت انجام گسترهای از رفتارهای بسیار مشتاقانه و ارضاء کننده دارد مانند خاراندن، حمام خاک گرفتن، بیان کردن و پاسخ دادن به گنجینهی وسیعی از درخواستهای اجتماعی. اینکه او از انجام آنها ناتوان است مساوی انکار لذتها بهوسیلهی مداخلهی انسانی است. رنج او با ناکامی از [دستیابی به] پاداشها تشدید میشود. اگر منافع حیوانات را تنها بر حسب خودداری از درد و رنج ببینیم، قضیه برای حفاظت اخلاقی آنها صحیح بهنظر میرسد. هنگامی که استعدادشان برای لذت را بهحساب آوریم این قضیه قویتر میشود.
#اخلاقی
#حسمندی
@IranVEG
@VEGReferences
* قفسهایی سیمی با مساحتی کمتر از یک برگهی A4 که در دامپروری صنعتی برای بالابردن بهرهوری استفاده میشوند.
منبع:
Jonathan Balcombe, Animal pleasure and its moral significance, Applied Animal Behaviour Science, Volume 118, Issues 3–4, 2009, Pages 208-216.
قابل دسترسی در:
https://doi.org/10.1016/j.applanim.2009.02.012
(ترجمهی چکیده و نتیجه گیری مقاله)
🔹چکیده
در این مقاله دربارهٔ نقش مهم لذت در زندگی حیوانات استدلالهایی آورده، در حمایت از آن شواهدی ارائه شده و اهمیت قابلتوجه آن در رابطهی بشر با دیگر حیوانات بهطور خلاصه بیان میشود. در قلمروهای حسمندی حیوان، تقریبا تمام گفتوگوهای علمی حول جنبههای منفی آن میگردد: درد، استرس، اضطراب و رنج. در مقابل، دانشمندان جنبههای مثبت حسمندی –پاداشها و لذتها– را بهندرت پیش کشیدهاند. با این حال در اصول تکاملی پیشبینی میشود حیوانات، مثل انسانها، مشتاق [دریافت] پاداشاند و تنها از درد و رنج دوری نمیکنند. انتخاب طبیعی از رفتارهایی حمایت میکند که بقا و زایش را افزایش میدهند. در حیوانِ آگاهِ حسمند، انگیزههای محافظت از غذا، پناهگاه، ارتباط اجتماعی و جفتها با میل (رفتار اشتیاقی) برانگیخته شده و با لذت (رفتار مصرفی) تقویت میشوند. در رفتار حیوان این موضوع در قلمروهای بازی، غذا، سکس و لمس منعکس میشود. با وجود ارزشمندی روش اکتشافی تفسیر رفتار حیوانات از نظرگاه (تجربی) مستقیم، مطالعات علمی روی حیوانات تقریبا منحصرا در سنگر عرصهی (تکاملی) نهایی باقی میمانند. نه فقط علم بلکه اخلاقیات نیز به همین دلیل در رنج است؛ چرا که وقتی حیوانات را تنها به مثابهی محصولات تنازع رقابتی برای بقا میبینیم، خطر کردهایم که کیفیتهای مثبت زندگیشان را نادیده بگیریم. لذت در فعالیتهای دامپروری صنعتی و پژوهشهای آزمایشگاهی اهمیتی اخلاقی دارد چرا که بر بار اخلاقی محرومسازی حیوانات از فرصتِ داشتن زندگیهایی لذتبخش و ارضاکننده میافزاید.
🔹نتیجهگیری
با حذف تابوهای رفتارگرایانهی سابق علیه تجربیات سوبژکتیوِ حیوانات و رشد پیآیند رفتارشناسی شناختی، حالا انباشت فزایندهای از اطلاعات در حمایت از حسمندی و آگاهی حیوان وجود دارد. موشها همدلی نشان میدهند، گوسفندان به وضعیت احساسی دیگر گوسفندان پاسخ میدهند، میمونها درکی از عدالت نشان میدهند، سارها میتوانند خوشبین یا بدبین شوند و موشهای صحرایی نسبت به غلغلک واکنشهای شاد میدهند. علم به ما نشان میدهد که انسانها تنها موجودات مستقلِ حسمند یا تنها لذتگرایان نیستند. بسیاری از دیگر حیوانات نیز زندگیهایی مستحق زیستن دارند. حیوانات مثل ما صحبت نمیکنند اما دعوی علمی، مبنی بر اینکه تجربیاتی [زبانی] دارند بسیار قویتر از آن است که ندارند.
این پرسش اخلاقیِ اجتنابناپذیر پیش میآید: چگونه میتوانیم با این دانش، رفتار کنونیمان را در قبال حیوانات بپذیریم؟ به باور من پاسخ قطعا این است که نمیتوانیم. دلیل آن در پس اصولی نهفته است که سیاستگذاری و قانون بشر را شکل میدهد. بهعنوان موجودات مستقل حسمند، انسانها ارزش ذاتی دارند. در ادامهی آن ما دارای حقوقی مانند حق آزادی و حق زندگیایم، که حقوقی اساسی و تخطی ناپذیرند (با این پیشفرض که ما در حدود قانون رفتار میکنیم). آنچه که این حقوق را برایمان تضمین میکند ارزش ذاتی ما است. تواناییهای استدلالی و زبانی ما اساس چنان حقوقی نیستند، وگرنه میبایست حقوق انسانهایی را که فاقد این تواناییهایند انکار میکردیم.
خلاف این، رفتار ما با حیوانات همچنان در چارچوبی دکارتی درحال تیره و تار شدن است. چارچوبی که مجوز قربانی کردن ارزشمندترین داشتههای حیوانات (آزادی و زندگیشان) را برای اهداف پیشپاافتادهی انسانی چون لذت چشایی و تفریح صادر میکند. هر مرغ در مرغداریهای باتریای* که 30000 فرد [مرغ] در آنها جا داده میشوند، استعداد و ظرفیت انجام گسترهای از رفتارهای بسیار مشتاقانه و ارضاء کننده دارد مانند خاراندن، حمام خاک گرفتن، بیان کردن و پاسخ دادن به گنجینهی وسیعی از درخواستهای اجتماعی. اینکه او از انجام آنها ناتوان است مساوی انکار لذتها بهوسیلهی مداخلهی انسانی است. رنج او با ناکامی از [دستیابی به] پاداشها تشدید میشود. اگر منافع حیوانات را تنها بر حسب خودداری از درد و رنج ببینیم، قضیه برای حفاظت اخلاقی آنها صحیح بهنظر میرسد. هنگامی که استعدادشان برای لذت را بهحساب آوریم این قضیه قویتر میشود.
#اخلاقی
#حسمندی
@IranVEG
@VEGReferences
* قفسهایی سیمی با مساحتی کمتر از یک برگهی A4 که در دامپروری صنعتی برای بالابردن بهرهوری استفاده میشوند.
منبع:
Jonathan Balcombe, Animal pleasure and its moral significance, Applied Animal Behaviour Science, Volume 118, Issues 3–4, 2009, Pages 208-216.
قابل دسترسی در:
https://doi.org/10.1016/j.applanim.2009.02.012
بگذارید عشق و دغدغهمندی شما به همهٔ #حیوانات گسترش یابد.
– گری ال. فرانسیون
🐟 مطالب بیشتر درباره #ماهی:
t.me/iranveg/1351
t.me/VEGMedia/66
t.me/VEGMedia/37
@IranVEG
– گری ال. فرانسیون
🐟 مطالب بیشتر درباره #ماهی:
t.me/iranveg/1351
t.me/VEGMedia/66
t.me/VEGMedia/37
@IranVEG
Forwarded from رسانه VEG🌱 (جناب قورباغه)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺جرمی از سال ۲۰۱۵ وگن شده و هدفش الهامبخشی برای پیشبرد جنبش وگنیسم است.
#ورزشکاران_گیاهخوار
🔺او را در صفحهی اینستاگرامش دنبال کنید:
https://goo.gl/s3VAJM
@IranVEG
#ورزشکاران_گیاهخوار
🔺او را در صفحهی اینستاگرامش دنبال کنید:
https://goo.gl/s3VAJM
@IranVEG