خواندن اخبار وقت تلفکردن است. یک آدم معمولی نصف روز در هفته را صرف خواندن مطالب مربوط به روابط عاشقانه میکند. از منظر جهانی، این ضرری عظیم به لحاظ بهرهوری است. حملات تروریستی سال ۲۰۰۸ را در نظر بگیر. تروریستها برای عطش مطرحشدن اسمشان دویست نفر را کشتند. فرض کنید یک میلیارد نفر یک ساعت از وقتشان را برای دنبال کردن عواقب این حادثه صرف کرده باشند. آنها اخبار را لحظهبهلحظه دنبال میکردند و به پُر حرفیهای بیمعنای چند «کارشناس» و «مفسر» گوش میکردند. این «حدس» کاملا واقعگرایانه است، چون هند به تنهایی بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارد.
بنابراین، حاصل محاسبات محافظهکارانهمان: یک میلیارد ضرب در یک ساعتی که حواسشان پرت بوده مساوی میشود با یک میلیارد ساعت توقف کار. با تبدیل سادهی این ارقام، متوجه میشویم توجه به این خبر جان دو هزار نفر را گرفته، ده برابر بیشتر از آن حمله: نگاهی طعنهآمیز اما کاملا دقیق...
این عادت را کاملا کنار بگذار. به جای آن مقالات و کتابهای مطرح را بخوان. بله، هیچچیزی رقیب کتاب در شناخت جهان نمیشود.
| کتاب: #هنر_شفاف_اندیشیدن | نام اصلی: #The_art_of_thinking_clearly | نویسنده: Rolf_Dobelli | برگردان: #عادل_فردوسی_پور #بهزاد_توکلی #علی_شهروز | نشر: #چشمه | صفحه: 312 - 313 | بر گرفته ازنسخه: چاپی |
#فلسفه | #روانشناسی |
@IranSociology
بنابراین، حاصل محاسبات محافظهکارانهمان: یک میلیارد ضرب در یک ساعتی که حواسشان پرت بوده مساوی میشود با یک میلیارد ساعت توقف کار. با تبدیل سادهی این ارقام، متوجه میشویم توجه به این خبر جان دو هزار نفر را گرفته، ده برابر بیشتر از آن حمله: نگاهی طعنهآمیز اما کاملا دقیق...
این عادت را کاملا کنار بگذار. به جای آن مقالات و کتابهای مطرح را بخوان. بله، هیچچیزی رقیب کتاب در شناخت جهان نمیشود.
| کتاب: #هنر_شفاف_اندیشیدن | نام اصلی: #The_art_of_thinking_clearly | نویسنده: Rolf_Dobelli | برگردان: #عادل_فردوسی_پور #بهزاد_توکلی #علی_شهروز | نشر: #چشمه | صفحه: 312 - 313 | بر گرفته ازنسخه: چاپی |
#فلسفه | #روانشناسی |
@IranSociology
زمان آن رسیده که سوالاتی جدی را مطرح کنیم: چطور ممکن است داعش برقرار بماند؟ @IranSociology 👇
نیو استیتسمن — بیانیههایی جدیای که دربارۀ جنگ با داعش میبینیم، کمی تعجب برانگیزند. تمام ابرقدرتهای جهان در برابر گروهکی مذهبی قرار گرفتهاند که یک منطقه کوچکِ غالباً صحرایی را کنترل میکند... البته منظور این نیست که نباید بیچونوچرا و بدون «اما و اگر» داعش را نابود کنیم. تنها «اما» یی که وجود دارد این است که باید واقعاً کمر به نابودی آن ببندیم. برای اینکار، بیانیههای احساساتی و ندای اتحاد تمام نیروهای «متمدن» در برابر دشمن بنیادگرای شیطانی به هیچ وجه کافی نیست.
چیزی که باید از آن دوری کرد، شعار همیشگی چپهای لیبرال است که «نمیتوان ترور را با ترور مقابله کرد؛ با خشونت فقط خشونت بیشتر میآورد». زمان آن رسیده که سوالاتی ناخوشایند را مطرح کنیم: چطور ممکن است داعش برقرار بماند؟ همانطور که همه میدانیم، با وجودِ اعتراضات و محکومیتهای رسمی از همه سو، نیروها و دولتهایی وجود دارند که نه تنها مخفیانه با داعش مدارا میکنند، بلکه به آن کمک هم میرسانند. اخیراً که نبرد شدید ارتش روسیه و تروریستهای داعش به سوریه جنگزده رسیده است، تعداد بیشماری از سربازان مجروح داعش وارد ترکیه شده و در بیمارستانهای نظامی آنجا پذیرش میشوند.
همانطور که دیوید گریبر اخیراً اذعان کرده، اگر ترکیهای که مرز خود را بر مناطق کردِ سوریه بسته بود، با مناطق تحت کنترل داعش هم همینکار را میکرد، یا همان «چشمپوشی مهربانانه» را که به داعش نشان میدهد، در اختیار پکک یا یپگ هم میگذاشت، داعش مدتها قبل نابود میشد و احتمالاً حملات پاریس هم هرگز اتفاق نمیافتاد. اما ترکیه نه تنها محتاطانه به داعش کمک میرساند، سربازان مجروح آن را درمان نموده و صادرات نفت از سوی مناطق تحت کنترل داعش را آسان میکند، بلکه به طور وحشیانهای به نیروهای کرد حمله میکند، کردهایی که تنها نیروهای محلی هستند که بطور جدی با داعش میجنگند. درضمن، ترکیه حتی جنگندهای روسی را که به مواضع داعش در سوریه حمله میکرد، سرنگون نمود. در عربستان، متحد اصلی آمریکا در منطقه (که از جنگ داعش با شیعیان استقبال میکند)، نیز شرایطی مشابه وجود دارد. حتی اسرائیل هم بخاطر محاسبات فرصتطلبانه، بطور مشکوکی در محکومنمودن داعش سکوت کرده است، چرا که داعش با نیروهای شیعه حامی ایران مبارزه میکند، و اسرائیل، ایران را دشمن اصلی خود میداند.
قرارداد بین اتحادیه اروپا و ترکیه در پایان ماه نوامبر (که مطابق آن، ترکیه در ازای دریافت کمک هنگفت مالی، که در ابتدا ۳ میلیارد یورو بود، حرکت پناهندگان به سوی اروپا را متوقف میکند) عملی شرمآور و زننده، و یک فاجعه تمامعیار نژادیسیاسی است. آیا «مبارزه با تروریسم» اینگونه صورت میگیرد؟ از طریق تسلیم شدن در برابر باجخواهی ترکیه و پاداشدادن به یکی از مقصران اصلی در به قدرت رسیدنِ داعش در سوریه؟ مشخص است که فرصتطلبان و عملگرایان چه توجیهی از این قرارداد دارند (آیا رشوهدادن به ترکیه، بدیهیترین روش توقف پناهندگان نیست؟)، اما پیامدهای بلندمدت فاجعهبار خواهند بود.
این پیشینه مبهم، بخوبی این امر را روشن میکند که «جنگ همهجانبه» علیه داعش را نباید جدی گرفت، آنها واقعاً چنین منظوری ندارند. قطعاً چیزی که پیشِ روی ماست، برخورد تمدنها (غربِ مسیحی در برابر اسلام رادیکال) نیست، بلکه برخورد در درون هر تمدن است: در فضای مسیحی، جنگ آمریکا و اروپای غربی علیه روسیه؛ و در فضای اسلامی، جنگ سنیان علیه شیعیان. توحش داعش فقط تصویری است که بر تمام این مجادلات سرپوش میگذارد. تمام طرفها تظاهر میکنند که با داعش میجنگند تا بتوانند به دشمن واقعی خود ضربه بزنند.
یادداشت ویراستار [نیو استیتسمن]، ۹ دسامبر: این نوشتار، در ابتدا حاوی یک اظهاریۀ بود که به اشتباه به رئیس سازمان ملی اطلاعات ترکیه نسبت داده شده بود. این حرف اکنون حذف شده است.
* اسلاوی ژیژک فیلسوف، منتقد فرهنگی و ادبی، و اندیشمند مشهور مارکسیست است. او دارای کتابهایی چون کژ نگریستن(۱۹۹۱) و خشونت: پنج نگاه زیرچشمی (۲۰۰۸) است.
@IranSociology
به عقیده کانلی، اگرچه سکولاریسم میخواهد فضایی مهیا کند برای رشد رواداری، در عمل صداهای زیادی را بیرون میکند.... @IranSociology 👇
به عقیده کانلی، اگرچه سکولاریسم میخواهد فضایی مهیا کند برای رشد رواداری، در عمل صداهای زیادی را بیرون میکند و بنابراین، ناروادار است. این نوع از طردکردنِ صداهای دیگر، خصوصاً صداهای دینی، محیطی آکنده از دشمنی و ستیز به وجود میآورد؛ محیطی که در آن، فرد دیندار احساس سرخوردگی و انزجار از قلمروِ عمومیِ سکولار میکند.
در لينک زير بخوانيد:
http://tarjomaan.com/vdcj.teafuqem8sfzu.html
@IranSociology
در لينک زير بخوانيد:
http://tarjomaan.com/vdcj.teafuqem8sfzu.html
@IranSociology
پیشگویی داستایفسکی
وقتی فیودور میخایلوویچ داستایفسکی در ۱۸۲۱ میلادی به دنیا آمد فضاي روسیه ي تزاری کاملا مذهبی بود و کلیسا در حكومت نفوذ زیادی داشت به طوری که پیوستن به جریان های فکری منکر دین ،مجازات اعدام در پی داشت! داستایفسکی جوان هم در ۲۸ سالگی به اتهام همکاری با جمعیت نیهیلیست های پتراشوسکی محکوم به اعدام شد و پس از یک درجه تخفیف به سیبری تبعید شد. در زندان سیبری جز انجیل هیچ کتاب دیگری در اختیار زندانیان نبود و داستایوفسکی مجبور بود ایده ي نوشته هایی که به ذهنش می آمد را در گوشه انجیل با علامت های اختصاری یادداشت کند که پس از زندان به صورت کتاب منتشر سازد. کتاب یادداشت های خانه اموات که در سال ۱۸۶۱ انتشار یافت شرح زندگی زندانیان سیبری است که چارچوب آن در گوشه همان انجیل نوشته شده بود.
آخرین کتاب داستایفسکی "برادران کارامازوف" است. در ابتدای این کتاب جلسه ای در حضور آباء کلیسا برای حل اختلافات خانوادگی کارامازوف ها تشکیل می شود. یکی از آباء کلیسا شنیده است که ایوان کارامازوف دکترینی ارائه کرده است مبنی بر این که کلیسا و دولت یکی شوند بنابراین از ایوان قدردانی می کند زیرا تصور می کند که منظور ایوان کارامازوف این بوده که کلیسا جایگزین دولت گردد اما ایوان او را از اشتباه در می آورد و می گوید که بر عکس تصور شما منظور من این بوده که باید دولت جایگزین کلیسا شود!
در خلال کتاب داستایفسکی می بینیم که ایوان کارامازوف با این عقیده اش گویا دارد مکتبی را بنا می گذارد که شاید بتوان آن را "مذهب قدرت" نام نهاد. مبنای مذهب قدرت یا "ایدئوکراسی" این است که آن کس که دارای قدرت است نماینده خداست پس او حق صدور فتوا دارد و آنچه نهادهای قدرت بخواهند خواسته خداوند است!
وقتی داستایفسکی در ۱۸۸۱ درگذشت هنوز جریان های فاشیست در اروپا متولد نشده بودند. حدود چهل سال بعد در ۱۹۱۷ انقلاب اکتبر در روسیه به وقوع پیوست و آخرین تزار روسیه نیکولای رومانف و خانواده اش تیرباران شدند. قرن بیستم در اروپا عصر روی کار آمدن حکومت های فاشیست بود. پس از روی کار آمدن استالین در شوروی، هیتلر در آلمان، فرانکو در اسپانیا و موسولینی در ایتالیا روی کار آمدند. وجه مشترک همه این حکومت ها این بود که جایگزین مذهب شدند، خود را نماینده خدا می دانستند و احکام حکومتی را همچون قوانینی الهی، نقدناپذیر و عاری از خطا می پنداشتند! شاید بپرسید چگونه داستایفسکی داستان نویس توانسته بود جریانات اجتماعی و سیاسی نیم قرن پس از مرگش را پیشگویی کند. پاسخ من این است: وقتی کلیسا شریک حکومت شود و برای تبلیغ و ترویج دیانت و شریعت از قوه قهریه حکومت استبدادی بهره برداری کند، آنچه را فرابشری و قدسی است چنان آلوده می کند که جای تعجب نیست اگر یک نسل بعد هر که سلاح در دست دارد و پول در جیب ،دعوی نمایندگی خدا کند!
پی نوشت: راجع به کتاب "برادران کارامازوف" پیش از این مقاله مفصلی نوشته ام که در همین سایت موجود است.
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک و پژوهشگر حوزه ی فلسفه و اسطوره
@Iransociology
وقتی فیودور میخایلوویچ داستایفسکی در ۱۸۲۱ میلادی به دنیا آمد فضاي روسیه ي تزاری کاملا مذهبی بود و کلیسا در حكومت نفوذ زیادی داشت به طوری که پیوستن به جریان های فکری منکر دین ،مجازات اعدام در پی داشت! داستایفسکی جوان هم در ۲۸ سالگی به اتهام همکاری با جمعیت نیهیلیست های پتراشوسکی محکوم به اعدام شد و پس از یک درجه تخفیف به سیبری تبعید شد. در زندان سیبری جز انجیل هیچ کتاب دیگری در اختیار زندانیان نبود و داستایوفسکی مجبور بود ایده ي نوشته هایی که به ذهنش می آمد را در گوشه انجیل با علامت های اختصاری یادداشت کند که پس از زندان به صورت کتاب منتشر سازد. کتاب یادداشت های خانه اموات که در سال ۱۸۶۱ انتشار یافت شرح زندگی زندانیان سیبری است که چارچوب آن در گوشه همان انجیل نوشته شده بود.
آخرین کتاب داستایفسکی "برادران کارامازوف" است. در ابتدای این کتاب جلسه ای در حضور آباء کلیسا برای حل اختلافات خانوادگی کارامازوف ها تشکیل می شود. یکی از آباء کلیسا شنیده است که ایوان کارامازوف دکترینی ارائه کرده است مبنی بر این که کلیسا و دولت یکی شوند بنابراین از ایوان قدردانی می کند زیرا تصور می کند که منظور ایوان کارامازوف این بوده که کلیسا جایگزین دولت گردد اما ایوان او را از اشتباه در می آورد و می گوید که بر عکس تصور شما منظور من این بوده که باید دولت جایگزین کلیسا شود!
در خلال کتاب داستایفسکی می بینیم که ایوان کارامازوف با این عقیده اش گویا دارد مکتبی را بنا می گذارد که شاید بتوان آن را "مذهب قدرت" نام نهاد. مبنای مذهب قدرت یا "ایدئوکراسی" این است که آن کس که دارای قدرت است نماینده خداست پس او حق صدور فتوا دارد و آنچه نهادهای قدرت بخواهند خواسته خداوند است!
وقتی داستایفسکی در ۱۸۸۱ درگذشت هنوز جریان های فاشیست در اروپا متولد نشده بودند. حدود چهل سال بعد در ۱۹۱۷ انقلاب اکتبر در روسیه به وقوع پیوست و آخرین تزار روسیه نیکولای رومانف و خانواده اش تیرباران شدند. قرن بیستم در اروپا عصر روی کار آمدن حکومت های فاشیست بود. پس از روی کار آمدن استالین در شوروی، هیتلر در آلمان، فرانکو در اسپانیا و موسولینی در ایتالیا روی کار آمدند. وجه مشترک همه این حکومت ها این بود که جایگزین مذهب شدند، خود را نماینده خدا می دانستند و احکام حکومتی را همچون قوانینی الهی، نقدناپذیر و عاری از خطا می پنداشتند! شاید بپرسید چگونه داستایفسکی داستان نویس توانسته بود جریانات اجتماعی و سیاسی نیم قرن پس از مرگش را پیشگویی کند. پاسخ من این است: وقتی کلیسا شریک حکومت شود و برای تبلیغ و ترویج دیانت و شریعت از قوه قهریه حکومت استبدادی بهره برداری کند، آنچه را فرابشری و قدسی است چنان آلوده می کند که جای تعجب نیست اگر یک نسل بعد هر که سلاح در دست دارد و پول در جیب ،دعوی نمایندگی خدا کند!
پی نوشت: راجع به کتاب "برادران کارامازوف" پیش از این مقاله مفصلی نوشته ام که در همین سایت موجود است.
دکتر محمدرضا سرگلزایی-روانپزشک و پژوهشگر حوزه ی فلسفه و اسطوره
@Iransociology
هر آنچه دولت ها می گویند دروغی بیش نیست و هر آنچه دارند, اموال دزدیده شده از مردم است!
فریدریش نیچه
@IranSociology
فریدریش نیچه
@IranSociology
تعطيلى مدارس به جاى کارخانه ها نشان از کالايى شدن انسان ها و غلبه جهان کالاها برماست. اکثريت قربانى سود اقليت اند. @IranSociology
این نقاشی با مداد درمدت زمان200ساعت کار کشیده شده.دو چهره روبرو درحال پرخاش به همدیگر هستند؛تصوير را بچرخوانيد تا بخندند. @IranSociology
بازداشت، آزار و اذیت و اخراج؛وضعیت پناهندگان در ترکیه.درلینک زیربخوانید: http://meidaan.com/archive/kioosk/13179 بپیوندید: @IranSociology
نئولیبرالها جامعه را بازاری کردند. در لینک زیر بخوانید: http://medn.me/fjqn7 به کانال #جامعه_شناسی بپیوندید: @IranSociology
گزیده هایی از گزارش نشست نقد نئولیبارالیسم
حسین راغفر در این سخنرانی که با موضوع «ضرورتها و ابزارهای سنجش مستمر عدالت و نابرابری» در مؤسسه «دین و اقتصاد» انجام داده، به مشکلات ساختاری اقتصاد ایران اشاره دارد؛ مسائلی که «پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب، فقر و نابرابری در جامعه ایران، به مراحلی فراتر از وضعیت هشدار» رسانده است. این اقتصاددان ضمن اشاره به افسارگسیختگی سرمایهداری مالی در دوران دولت های نهم و دهم، به ریشه های ساختاری تولید فقر در جامعه می پردازد. به اعتقاد راغفر «سیاستهای نئولیبرال، که امروز در جامعه ما حاکم است، بعد از جنگ، مسئول اصلی تمام بدبختیهای کشور است».
🚫هرچند یکی از اهداف انقلاب اسلامی، تحقق عدالت اجتماعی بود، اما پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب، فقر و نابرابری به مراحلی فراتر از وضعیت هشدار رسیده است.
🚫ممکن است در یک جامعه، مانند کرهشمالی یا چین، فقر باشد، اما نابرابری کم باشد؛ این جامعه زمینه ایجاد بحران اجتماعی ندارد، چون وضعیت مردم مانند هم است
🚫فقر نیز یک مسئله طبیعی نیست، بلکه محصول نظام اجتماعی است؛ یعنی نظام سیاسی-اجتماعی فقر را تولید میکند. جامعهای که هم نابرابری حاد داشته باشد و هم فقر کمرشکن، بسیار متزلزل است.
🚫نظام آموزشی در ایران یک سازوکار نسلیکردن نابرابری دارد و فقر و نابرابری را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند. وقتی آموزشوپرورش و بهداشت را خصوصی کنند آدمها فقیر میشوند. وقتی میگوییم ۴٠ درصد از جمعیت فقیر هستند مسئولان تعجب میکنند.
🚫سیاستهای نئولیبرال، که امروز در جامعه ما حاکم است، بعد از جنگ، مسئول اصلی تمام بدبختیهای کشور است. ریشه تمام بدبختیهای کشور در این نگاه به برنامه و مدیریت اقتصادی کشور است.
🚫کانون اصلی همین سیاستهایی که حالا به اسم خروج از رکود تورمی در جریان است، کاهش فشار از گروههای قدرتمند است. آنهایی که مسبب بدبختی و برنده وضعیت هم بودند، از دولت کمک میگیرند.
متن کامل سخنرانی را در لینک زیر بخوانید:
http://medn.me/fjqn7
کانال #جامعه_شناسی @IranSociology
حسین راغفر در این سخنرانی که با موضوع «ضرورتها و ابزارهای سنجش مستمر عدالت و نابرابری» در مؤسسه «دین و اقتصاد» انجام داده، به مشکلات ساختاری اقتصاد ایران اشاره دارد؛ مسائلی که «پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب، فقر و نابرابری در جامعه ایران، به مراحلی فراتر از وضعیت هشدار» رسانده است. این اقتصاددان ضمن اشاره به افسارگسیختگی سرمایهداری مالی در دوران دولت های نهم و دهم، به ریشه های ساختاری تولید فقر در جامعه می پردازد. به اعتقاد راغفر «سیاستهای نئولیبرال، که امروز در جامعه ما حاکم است، بعد از جنگ، مسئول اصلی تمام بدبختیهای کشور است».
🚫هرچند یکی از اهداف انقلاب اسلامی، تحقق عدالت اجتماعی بود، اما پس از گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب، فقر و نابرابری به مراحلی فراتر از وضعیت هشدار رسیده است.
🚫ممکن است در یک جامعه، مانند کرهشمالی یا چین، فقر باشد، اما نابرابری کم باشد؛ این جامعه زمینه ایجاد بحران اجتماعی ندارد، چون وضعیت مردم مانند هم است
🚫فقر نیز یک مسئله طبیعی نیست، بلکه محصول نظام اجتماعی است؛ یعنی نظام سیاسی-اجتماعی فقر را تولید میکند. جامعهای که هم نابرابری حاد داشته باشد و هم فقر کمرشکن، بسیار متزلزل است.
🚫نظام آموزشی در ایران یک سازوکار نسلیکردن نابرابری دارد و فقر و نابرابری را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند. وقتی آموزشوپرورش و بهداشت را خصوصی کنند آدمها فقیر میشوند. وقتی میگوییم ۴٠ درصد از جمعیت فقیر هستند مسئولان تعجب میکنند.
🚫سیاستهای نئولیبرال، که امروز در جامعه ما حاکم است، بعد از جنگ، مسئول اصلی تمام بدبختیهای کشور است. ریشه تمام بدبختیهای کشور در این نگاه به برنامه و مدیریت اقتصادی کشور است.
🚫کانون اصلی همین سیاستهایی که حالا به اسم خروج از رکود تورمی در جریان است، کاهش فشار از گروههای قدرتمند است. آنهایی که مسبب بدبختی و برنده وضعیت هم بودند، از دولت کمک میگیرند.
متن کامل سخنرانی را در لینک زیر بخوانید:
http://medn.me/fjqn7
کانال #جامعه_شناسی @IranSociology
میزان ازدست رفتن آبهای شیرین شامل چاه عمیق، آب برف،چشمه ها و آبهای زیرزمینی سطحی وعمق در خاور میانه/فاجعه رخ داده است. @IranSociology ByNASA
جامعهای که ادبیات مکتوب ندارد، در قیاس با جامعهای که مهمترین ابزار آن، یعنی کلمات، در متون ادبی پرورده شده و تکامل یافته، حرفهایش را با دقت کمتر، غنای کمتر و وضوح کمتر بیان میکند. جامعهای بیخبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، همچون جامعهای از کرولالها دچار زبانپریشی است و به سبب زبان ناپخته و ابتداییاش مشکلات عظیم در برقراری ارتباط خواهد داشت.
این در مورد افراد نیز صدق میکند. آدمی که نمیخواند، یا کم میخواند یا فقط پرتوپلا میخواند، بیگمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف میزند اما اندک میگوید.
"چرا ادبیات؟____ماریو بارگاس یوسا
برگردان؛ عبدالله کوثری"
@IranSociology
این در مورد افراد نیز صدق میکند. آدمی که نمیخواند، یا کم میخواند یا فقط پرتوپلا میخواند، بیگمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف میزند اما اندک میگوید.
"چرا ادبیات؟____ماریو بارگاس یوسا
برگردان؛ عبدالله کوثری"
@IranSociology