.
تراژدی شِلِر به قلم محمد نوریزاد
.
داستان شلر فرهادی دانشجوی جوانی که ورودی سال ٨۶_٨۵ رشته علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه و جزو دانشجویان برتر علوم سیاسی دانشگاه بود. ٢۴ مهر ماه سال ٩٠ که خامنه ای به کرمانشاه سفر کرد و در دانشگاه رازی سخنرانی داشت. شلر از رفتن به سخنرانی خامنه ای منصرف شد. سپس در روز ٢۶ مهر ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و تا پنج ماه هیچ خبری از شلر نبود تا اینکه توسط چند نفر با واسطه شلر پیدا شد و خانواده فهمیدند شلر کشته نشده و زنده است و بعد از مدت کوتاهی شلر از زندان آزاد شد. بعد از حدوداً یازده ماه مجدداً طی تماسی با پدر شلر ، او را تحت عنوان پاره ای از توضیحات احضار کردند که دو روز بعد یعنی جمعه پانزدهم دی ماه سال ٩١ وقتی که کسی خانه نبود شلر به زندگی خودش پایان داد.
.
محمد نوریزاد نوشته: «بعد از سفر کردستان، به کرمانشاه رفتم. در کرمانشاه، همینطور که شهر به شهر جلو می رفتم، رسیدم به شهرکوچکی به اسم گهواره. از آنجا به منطقه ای رفتم به اسم “کوزران”. ازکوزران می گذشتم که در بیرونِ آن، مردانی را دیدم در یک گورستان. به کندن گوری مشغول بودند. سلامشان گفتم و تسلیتی. به سنگ قبرها می نگریستم که چشمم به نوشته ای بر سنگی خورد. دیدم آنکه در زیر سنگ خفته بود، دختر جوانی است به اسم: شلر. لیسانسیه ی علوم سیاسی. خرمالویی در دستم بود. آن را به شلر تقدیم کردم.
کنجکاو شدم ببینم مرگ او به چه نحوی بوده. از همان مردان پرس و جو کردم. مرا به روستای “قلعه گلینه” راهنمایی ام کردند. باید ده کیلومتری راه رفته را باز می گشتم. برگشتم و رفتم به قلعه گلینه. چه روستایی! من هیچ دلیلی برای زندگی در آن ورطه نیافتم الا این که مردمی بناچار در آن ساکن شده باشند. یا تعلقاتی آنان را در آن ورطه ماندگار کرده باشد.»
.
با کلیک بر روی تصویر روایت کامل را بخوانید.
#شلر_فرهادی #خودکشی #وزارت_اطلاعات #سرکوب_دانشجویان #محمد_نوریزاد #سرنگونی_جمهوری_اسلامی #۱۶دی۹۹ #5Jan2021
ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:
▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc
تراژدی شِلِر به قلم محمد نوریزاد
.
داستان شلر فرهادی دانشجوی جوانی که ورودی سال ٨۶_٨۵ رشته علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه و جزو دانشجویان برتر علوم سیاسی دانشگاه بود. ٢۴ مهر ماه سال ٩٠ که خامنه ای به کرمانشاه سفر کرد و در دانشگاه رازی سخنرانی داشت. شلر از رفتن به سخنرانی خامنه ای منصرف شد. سپس در روز ٢۶ مهر ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و تا پنج ماه هیچ خبری از شلر نبود تا اینکه توسط چند نفر با واسطه شلر پیدا شد و خانواده فهمیدند شلر کشته نشده و زنده است و بعد از مدت کوتاهی شلر از زندان آزاد شد. بعد از حدوداً یازده ماه مجدداً طی تماسی با پدر شلر ، او را تحت عنوان پاره ای از توضیحات احضار کردند که دو روز بعد یعنی جمعه پانزدهم دی ماه سال ٩١ وقتی که کسی خانه نبود شلر به زندگی خودش پایان داد.
.
محمد نوریزاد نوشته: «بعد از سفر کردستان، به کرمانشاه رفتم. در کرمانشاه، همینطور که شهر به شهر جلو می رفتم، رسیدم به شهرکوچکی به اسم گهواره. از آنجا به منطقه ای رفتم به اسم “کوزران”. ازکوزران می گذشتم که در بیرونِ آن، مردانی را دیدم در یک گورستان. به کندن گوری مشغول بودند. سلامشان گفتم و تسلیتی. به سنگ قبرها می نگریستم که چشمم به نوشته ای بر سنگی خورد. دیدم آنکه در زیر سنگ خفته بود، دختر جوانی است به اسم: شلر. لیسانسیه ی علوم سیاسی. خرمالویی در دستم بود. آن را به شلر تقدیم کردم.
کنجکاو شدم ببینم مرگ او به چه نحوی بوده. از همان مردان پرس و جو کردم. مرا به روستای “قلعه گلینه” راهنمایی ام کردند. باید ده کیلومتری راه رفته را باز می گشتم. برگشتم و رفتم به قلعه گلینه. چه روستایی! من هیچ دلیلی برای زندگی در آن ورطه نیافتم الا این که مردمی بناچار در آن ساکن شده باشند. یا تعلقاتی آنان را در آن ورطه ماندگار کرده باشد.»
.
با کلیک بر روی تصویر روایت کامل را بخوانید.
#شلر_فرهادی #خودکشی #وزارت_اطلاعات #سرکوب_دانشجویان #محمد_نوریزاد #سرنگونی_جمهوری_اسلامی #۱۶دی۹۹ #5Jan2021
ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:
▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc
Telegraph
تراژدی شِلِر به قلم محمد نوریزاد
می بینم مسافران اتوبوس چه آرام خفته اند. گرچه تک وتوکی نیز بیدارند. شاید آنها نیز چون خودِ من، گرفتار پرسه های ذهنیِ خویش اند. سفر با اتوبوس، هم محسناتی دارد و هم مشقاتی. بویژه این که در درازنای این مسیر، همان پرسه های ذهنی، بیدار ماندن را به شما تحمیل کنند.…