انجمنحقوقشناسی
Philippe Malaurie L'humilité et le droit.pdf
فروتنی در اندیشۀ فیلیپ مالوری
مهدی جوادی
فیلیپ مالوری، حقوقدان نامدار فرانسوی، مقدمۀ حقوق خود را با نقل جملهای از سنت برنارد کلروو آغاز میکند: «فروتنیْ طریقی است که به حقیقت راه میبرد.»*
از این جمله، به مشام یک خوانندۀ شرقی، که قرنهاست اسیر و گرفتار واعظان بیعمل است، بوی ریا میرسد؛ تجربیات تاریخی به این خواننده نشان داده که بیاخلاقترینِ مردمْ عمر خود را به وعظِ اخلاقی میگذرانند؛ موعظه برای ایشان وسیلهای است برای کسب سود و پوشاندن عیبهایی که دارند، البته از طریقِ سخنگفتن دربارۀ فضیلتهایی که ندارند.** و آیا نویسندهای که، در نخستین خطِ کتاب خود، خوانندگان را به فروتنی فرا میخواند، آنقدر مغرور نبوده که بر جایگاهی چنین فراز بنشیند و از آنجا به دیگران پند اخلاقی دهد و آیا این واعظ خود به پندی که میدهد پایبند بوده است؟
گذشته از این، چرا یک حقوقدان، در قرنی که احترام به شأن و منزلت انسانی، هدف، یا دستکم شعارِ، حکومتهای سراسر جهان شده است، آدمی را به تواضع و خاکساری تشویق میکند؛ مگر نه اینکه فروتنی همان کِهْتَریکردن و پایینآوردن مقامِ آدمیت است؟
و فراتر از همۀ اینها، چه ارتباطی میان فروتنی و حقوق است؟ آیا نویسندۀ این کتاب نمیداند حقوق تضمینکنندۀ تمام قواعد اخلاقی نیست و نمیتوان فروتنی را به زورِ حقوق در جامعهای بر پا کرد؟
مالوری البته بر تمام این ایرادهای احتمالی آگاه بوده و هم در این کتاب و هم در مقالهای دیگر***، که به اشتراک گذاشتهایم، به تفصیل در این باب سخن گفته است.
در این نکته تردیدی نیست که فروتنیْ منبع، اصل و یا قاعدۀ حقوقی نیست؛ با این حال، برای مالوری، فروتنیْ فضیلتِ حقوقدان است، چون نبودِ فروتنیْ وجودِ خشونت است. حقوقدان یا متصدی حقوقییی که قدرتی را به او سپردهاند، اگر فروتن نباشد و اگر انکار کند که ممکن است هزاران خطا و اشتباه در افکار و تصمیماتش راه یافته باشد، از قدرت خود به میل خویش استفاده میکند و هر کس را هم که کوچکترین تردیدی در صحت یا فایدهمندی تصمیماتش بکند، با خشونت تمام سرکوب میکند. پذیرش اشتباه قضایی و آزادی در انتقاد به قوانین تنها در ممالکی یافت میشود که حقوقدانان یا متصدیان حقوق آن به قدر کافی فروتن باشند و اندیشهها و تصمیمات خود را حقیقت ناب نشمارند.
بنابراین، بر خلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میآید، فروتنیْ تندادن به پستی نیست، تحقیرکردن خرد انسانی نیز نیست، بلکه شناخت خود و شناخت حقوق است. شناخت حقوق، نخست، مستلزم شناخت مرزهای آن است؛ حقوقدانی که نداند مرزهای حقوق کجا به پایان میرسد، در کسوت حقوق، لافِ خدایی میزند، چون پای حقوق را به مسائلی میکشاند که خارج از قلمرو طبیعی آن است و بدین ترتیب تمام آزادیهای انسانی را سلب میکند. گذشته از این، حقوقدانی که به حدود معرفت انسانی، به تعبیری که کانت در نقد عقل محض به کار میبرد****، آگاه است، آناندازه فروتن است که گفتۀ خود را عین حقیقت یا آخرین مرحله از تحولات انسانی بهحساب نیاورد و برای همین هم هیچگاه سدِّ تحولات و پیشرفتها نشود. علاوه بر این، آن کس که میداند این ضعف تنها مخصوص او نیست و تمام آدمیان در این ضعف با او شریکاند، امکان ندارد بساط استبداد و خودرأیی را بگستراند و یا به آن تن دهد، زیرا میداند که مستبد نیز مثل او اسیر نادانستهها و نادانستنیهاست، با این تفاوت که آناندازه مغرور هست که خلاف آن را ادعا کند.
با این حال، آیا پافشاری مالوری بر ضرورت فروتنی تنها از جملۀ نصایح اخلاقی است؟ آیا غرور حقوقدانان برجسته و نامدار از جایگاه بلندشان خواهد کاست؟
گفتیم که فروتنیِ حقوقدان، نخست، شناخت مرزهای حقوق است، و گفتیم آن که بدین مرزها آگاه نیست، در کسوتِ حقوق، دعوی خدایی میکند و برای همین هم برای دیگران هیچ احترامی قائل نیست. برای چنین حقوقدانی، رأی مردم بیارزش است و خود را چوپانی میبیند که باید گله را به راهِ مطلوب خود بکشاند؛ و یا دستکم باید، برای این کار، دست در دستان حاکمان خودرأی بگذارد.
از سوی دیگر، حقوقدانی که از مرزهای حقوق باخبر است، اما به حدود معرفت انسانی آگاه نیست، یا سخنانش را ابدی و نقضناپذیر میشمارد و بدین ترتیب، در برابر پیشرفت و تحول میایستد و یا آنقدر ناپخته است که سرنوشت مملکتی را به نظامی خودکامه میسپارد که مدعی عبور از حدود معرفت انسانی است.
به همین دلیل است که مالوری تا این اندازه بر ضرورت فروتنی حقوقدان تأکید میکند؛ چون میداند هر چه بر تأثیر و نفوذ کلام این حقوقدانان مغرور افزوده شود، باید بیش از پیش از آیندۀ یک ملت بیمناک بود، زیرا حقوقدان مغرور نه تنها پایانی ناپسند برای سرنوشت خود رقم میزند، بلکه، از اساس، بلایی است که نازل شده تا ملتی را به انحطاط و نابودی کامل بکشاند.
@iranianlls
مهدی جوادی
فیلیپ مالوری، حقوقدان نامدار فرانسوی، مقدمۀ حقوق خود را با نقل جملهای از سنت برنارد کلروو آغاز میکند: «فروتنیْ طریقی است که به حقیقت راه میبرد.»*
از این جمله، به مشام یک خوانندۀ شرقی، که قرنهاست اسیر و گرفتار واعظان بیعمل است، بوی ریا میرسد؛ تجربیات تاریخی به این خواننده نشان داده که بیاخلاقترینِ مردمْ عمر خود را به وعظِ اخلاقی میگذرانند؛ موعظه برای ایشان وسیلهای است برای کسب سود و پوشاندن عیبهایی که دارند، البته از طریقِ سخنگفتن دربارۀ فضیلتهایی که ندارند.** و آیا نویسندهای که، در نخستین خطِ کتاب خود، خوانندگان را به فروتنی فرا میخواند، آنقدر مغرور نبوده که بر جایگاهی چنین فراز بنشیند و از آنجا به دیگران پند اخلاقی دهد و آیا این واعظ خود به پندی که میدهد پایبند بوده است؟
گذشته از این، چرا یک حقوقدان، در قرنی که احترام به شأن و منزلت انسانی، هدف، یا دستکم شعارِ، حکومتهای سراسر جهان شده است، آدمی را به تواضع و خاکساری تشویق میکند؛ مگر نه اینکه فروتنی همان کِهْتَریکردن و پایینآوردن مقامِ آدمیت است؟
و فراتر از همۀ اینها، چه ارتباطی میان فروتنی و حقوق است؟ آیا نویسندۀ این کتاب نمیداند حقوق تضمینکنندۀ تمام قواعد اخلاقی نیست و نمیتوان فروتنی را به زورِ حقوق در جامعهای بر پا کرد؟
مالوری البته بر تمام این ایرادهای احتمالی آگاه بوده و هم در این کتاب و هم در مقالهای دیگر***، که به اشتراک گذاشتهایم، به تفصیل در این باب سخن گفته است.
در این نکته تردیدی نیست که فروتنیْ منبع، اصل و یا قاعدۀ حقوقی نیست؛ با این حال، برای مالوری، فروتنیْ فضیلتِ حقوقدان است، چون نبودِ فروتنیْ وجودِ خشونت است. حقوقدان یا متصدی حقوقییی که قدرتی را به او سپردهاند، اگر فروتن نباشد و اگر انکار کند که ممکن است هزاران خطا و اشتباه در افکار و تصمیماتش راه یافته باشد، از قدرت خود به میل خویش استفاده میکند و هر کس را هم که کوچکترین تردیدی در صحت یا فایدهمندی تصمیماتش بکند، با خشونت تمام سرکوب میکند. پذیرش اشتباه قضایی و آزادی در انتقاد به قوانین تنها در ممالکی یافت میشود که حقوقدانان یا متصدیان حقوق آن به قدر کافی فروتن باشند و اندیشهها و تصمیمات خود را حقیقت ناب نشمارند.
بنابراین، بر خلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میآید، فروتنیْ تندادن به پستی نیست، تحقیرکردن خرد انسانی نیز نیست، بلکه شناخت خود و شناخت حقوق است. شناخت حقوق، نخست، مستلزم شناخت مرزهای آن است؛ حقوقدانی که نداند مرزهای حقوق کجا به پایان میرسد، در کسوت حقوق، لافِ خدایی میزند، چون پای حقوق را به مسائلی میکشاند که خارج از قلمرو طبیعی آن است و بدین ترتیب تمام آزادیهای انسانی را سلب میکند. گذشته از این، حقوقدانی که به حدود معرفت انسانی، به تعبیری که کانت در نقد عقل محض به کار میبرد****، آگاه است، آناندازه فروتن است که گفتۀ خود را عین حقیقت یا آخرین مرحله از تحولات انسانی بهحساب نیاورد و برای همین هم هیچگاه سدِّ تحولات و پیشرفتها نشود. علاوه بر این، آن کس که میداند این ضعف تنها مخصوص او نیست و تمام آدمیان در این ضعف با او شریکاند، امکان ندارد بساط استبداد و خودرأیی را بگستراند و یا به آن تن دهد، زیرا میداند که مستبد نیز مثل او اسیر نادانستهها و نادانستنیهاست، با این تفاوت که آناندازه مغرور هست که خلاف آن را ادعا کند.
با این حال، آیا پافشاری مالوری بر ضرورت فروتنی تنها از جملۀ نصایح اخلاقی است؟ آیا غرور حقوقدانان برجسته و نامدار از جایگاه بلندشان خواهد کاست؟
گفتیم که فروتنیِ حقوقدان، نخست، شناخت مرزهای حقوق است، و گفتیم آن که بدین مرزها آگاه نیست، در کسوتِ حقوق، دعوی خدایی میکند و برای همین هم برای دیگران هیچ احترامی قائل نیست. برای چنین حقوقدانی، رأی مردم بیارزش است و خود را چوپانی میبیند که باید گله را به راهِ مطلوب خود بکشاند؛ و یا دستکم باید، برای این کار، دست در دستان حاکمان خودرأی بگذارد.
از سوی دیگر، حقوقدانی که از مرزهای حقوق باخبر است، اما به حدود معرفت انسانی آگاه نیست، یا سخنانش را ابدی و نقضناپذیر میشمارد و بدین ترتیب، در برابر پیشرفت و تحول میایستد و یا آنقدر ناپخته است که سرنوشت مملکتی را به نظامی خودکامه میسپارد که مدعی عبور از حدود معرفت انسانی است.
به همین دلیل است که مالوری تا این اندازه بر ضرورت فروتنی حقوقدان تأکید میکند؛ چون میداند هر چه بر تأثیر و نفوذ کلام این حقوقدانان مغرور افزوده شود، باید بیش از پیش از آیندۀ یک ملت بیمناک بود، زیرا حقوقدان مغرور نه تنها پایانی ناپسند برای سرنوشت خود رقم میزند، بلکه، از اساس، بلایی است که نازل شده تا ملتی را به انحطاط و نابودی کامل بکشاند.
@iranianlls
انجمنحقوقشناسی
فروتنی در اندیشۀ فیلیپ مالوری مهدی جوادی فیلیپ مالوری، حقوقدان نامدار فرانسوی، مقدمۀ حقوق خود را با نقل جملهای از سنت برنارد کلروو آغاز میکند: «فروتنیْ طریقی است که به حقیقت راه میبرد.»* از این جمله، به مشام یک خوانندۀ شرقی، که قرنهاست اسیر و گرفتار…
پانوشتها:
* “L’humilité est la voie qui conduit à la verité.” Philippe Malaurie et Patrick Morvan, Introduction au droit, Paris, LGDJ., 8e édition, 2020, p. 17.
** عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس / که وعظ بیعملان واجب است نشنیدن (حافظ)
*** “L'humilité et le droit”, Écrits d'une vie, Paris, LGDJ., 2021, pp. 699-716.
**** در این باره بنگرید به مقدمۀ مستوفای استاد عزتالله فولادوند بر کتاب: اشتفان کورنر، فلسفۀ کانت، ترجمه و مقدمۀ عزتالله فولادوند، تهران، خوارزمی، چاپ ۵، ۱۳۹۹، به خصوص صص. ۶۰-۳۹.
@iranianlls
* “L’humilité est la voie qui conduit à la verité.” Philippe Malaurie et Patrick Morvan, Introduction au droit, Paris, LGDJ., 8e édition, 2020, p. 17.
** عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس / که وعظ بیعملان واجب است نشنیدن (حافظ)
*** “L'humilité et le droit”, Écrits d'une vie, Paris, LGDJ., 2021, pp. 699-716.
**** در این باره بنگرید به مقدمۀ مستوفای استاد عزتالله فولادوند بر کتاب: اشتفان کورنر، فلسفۀ کانت، ترجمه و مقدمۀ عزتالله فولادوند، تهران، خوارزمی، چاپ ۵، ۱۳۹۹، به خصوص صص. ۶۰-۳۹.
@iranianlls
ادوارد براون
برگرفته از مجلهی راهنمای کتاب
پیشتر از ایشان در کانال انجمن حقوقشناسی منتشر شده است:
* اعلامیهی سخنرانی پروفسور ادوارد براون و سید حسن تقیزاده در سال ۱۹۰۸ میلادی دربارهی مشروطیت ایران
** حکومت وحشت در تبریز، نوشتهی ادوارد براون، ترجمهی آرش طهماسبی، نشر باشگاه ادبیات
@iranianlls
برگرفته از مجلهی راهنمای کتاب
پیشتر از ایشان در کانال انجمن حقوقشناسی منتشر شده است:
* اعلامیهی سخنرانی پروفسور ادوارد براون و سید حسن تقیزاده در سال ۱۹۰۸ میلادی دربارهی مشروطیت ایران
** حکومت وحشت در تبریز، نوشتهی ادوارد براون، ترجمهی آرش طهماسبی، نشر باشگاه ادبیات
@iranianlls
Forwarded from حقوق و هنر
🔸موسسه فرهنگی هنری حقوق و هنر، کمیته ملی موزهها(ایکوم ایران)، کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو دانشگاه شهیدبهشتی، انجمن حقوق شناسی و گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میکنند:
سلسله نشستهای نمایش و بررسی حقوق بشر در سینمای مستند ایران؛
🔸نشست سوم: فراموشخانه
سخنرانان(به ترتیب حروف الفبا):
🔸وحید آگاه
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی
🔸سهند سرحدی و فرهاد قدسی
کارگردانان فیلم
🔸سید احمد محیط طباطبائی
مدیر ایکوم ایران
🔸دبیر نشست: رضا ابوالحسنی
مدیر آموزش کرسی
🗓 سه شنبه، ۲۴ بهمنماه ۱۴۰۲
📽 نمایش فیلم: ۱۸:۱۵ تا ۱۶:۴۵
📋 نشست بررسی فیلم: ۱۹:۴۵ تا ۱۸:۱۵
📍 پایین تر از چهارراه سرچشمه، کوچه شهید کمیلی، پلاک ۷، سرای پروین
🎨طراح پوستر: نیما اعظمی
@lawandart99
سلسله نشستهای نمایش و بررسی حقوق بشر در سینمای مستند ایران؛
🔸نشست سوم: فراموشخانه
سخنرانان(به ترتیب حروف الفبا):
🔸وحید آگاه
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی
🔸سهند سرحدی و فرهاد قدسی
کارگردانان فیلم
🔸سید احمد محیط طباطبائی
مدیر ایکوم ایران
🔸دبیر نشست: رضا ابوالحسنی
مدیر آموزش کرسی
🗓 سه شنبه، ۲۴ بهمنماه ۱۴۰۲
📽 نمایش فیلم: ۱۸:۱۵ تا ۱۶:۴۵
📋 نشست بررسی فیلم: ۱۹:۴۵ تا ۱۸:۱۵
📍 پایین تر از چهارراه سرچشمه، کوچه شهید کمیلی، پلاک ۷، سرای پروین
🎨طراح پوستر: نیما اعظمی
@lawandart99
Forwarded from اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی حقوق ایران
⚖️🇮🇷
بروشور "اتحادیه انجمنهای علمی-دانشجویی حقوق ایران"
🟢 شرح ماهیت نهاد "اتحادیه علمی دانشجویی"
⚪️ معرفی ساختارِ "اتحادیه انجمنهای علمی_دانشجویی حقوق ایران"
🔴 تشریح اهداف اتحادیه مذکور
🔰پایگاه اطلاعرسانی اتحادیه :
@law_union_information
🔰 اتحادیه انجمنهای علمی_دانشجویی حقوق ایران :
@lawunion
بروشور "اتحادیه انجمنهای علمی-دانشجویی حقوق ایران"
🟢 شرح ماهیت نهاد "اتحادیه علمی دانشجویی"
⚪️ معرفی ساختارِ "اتحادیه انجمنهای علمی_دانشجویی حقوق ایران"
🔴 تشریح اهداف اتحادیه مذکور
🔰پایگاه اطلاعرسانی اتحادیه :
@law_union_information
🔰 اتحادیه انجمنهای علمی_دانشجویی حقوق ایران :
@lawunion
در کتاب حقوق اختراعات به شرح موضوع اختراع در حقوق فرانسه و اتحادیه اروپا و در پاورقیها به حقوق ملی و یادآوری نکات مهم پرداخته شده است. از جمله این نکات اینکه آیا میتوان به طور پیاپی دعوای ابطال گواهی اختراع را با توجه به اسباب گوناگون طرح نمود؟ پاسخ برابر رویه قضایی تثبیت شده در فرانسه منفی است ؛ آنهم به دلیل تحول قاعده امر قضاوت شده در قالب قواعد تمرکز دعاوی و مبانی.
آگاهی از این نوع تحولات حقوقی در سطح بینالمللی میتواند در راهیابی مسائل حقوقی و رفع ابهامات قانونی بسیار راهگشا باشد و موجب گسترش دید حقوقی پژوهشگر شود.
#معرفی_کتاب
#حقوق_مالکیت_صنعتی
#حقوق_اختراعات
#ژاک_رنارد
#امانوئل_پی
#پاسکال_ترفینی
#علیرضا_محمدزاده_وادقانی
#نرگس_حیدری
@iranianlls
آگاهی از این نوع تحولات حقوقی در سطح بینالمللی میتواند در راهیابی مسائل حقوقی و رفع ابهامات قانونی بسیار راهگشا باشد و موجب گسترش دید حقوقی پژوهشگر شود.
#معرفی_کتاب
#حقوق_مالکیت_صنعتی
#حقوق_اختراعات
#ژاک_رنارد
#امانوئل_پی
#پاسکال_ترفینی
#علیرضا_محمدزاده_وادقانی
#نرگس_حیدری
@iranianlls
Forwarded from حقوق و هنر
📸 گزارش تصویری نشست فراموشخانه؛ نمایش و بررسی حقوق بشر در سینمای مستند ایران که در تاریخ ۲۴ بهمنماه ۱۴۰۲ در کمیته ملی موزهها
(ایکوم ایران) برگزار شد.
@lawandart99
(ایکوم ایران) برگزار شد.
@lawandart99
«حقوق بدون الزام* نوری است که نمیتابد و آتشی است که نمیسوزاند.»
رودلف فون ایرینگ**
* contrainte
** به نقل از:
Frede Castberg, La philosophie du droit, Paris, A. Pedone, 1970, p. 34.
#اندیشه_حقوقی
@iranianlls
رودلف فون ایرینگ**
* contrainte
** به نقل از:
Frede Castberg, La philosophie du droit, Paris, A. Pedone, 1970, p. 34.
#اندیشه_حقوقی
@iranianlls
Forwarded from روانشناسی اجتماعی ایرانیان
سندروم گروه اندیشی
فاطمه علمدار
لیندون جانسون،سه شنبه ها با گروهی نهار میخورد و همانجا درمورد جنگ ویتنام تصمیمگیری میکردند.اروینگ جنسن که در1982نظریه گروه اندیشی(groupthink)را مطرح کرد،نهارهای سه شنبه جانسون را هم مثال زد.دورهمیِ آدمهای همفکری که حواسشان بود لذت هماهنگی و همدلی گروه رو مخدوش نکنند و بگذارند جانسون از این شبه مشورت و احساس دموکرات بودنِ توام با رهبری مقتدرانه لذت ببرد و خودشان هم از عضو یک «ما»ی منسجم و همدل و تاییدکننده بودن سر ذوق بیایند و خب موفق شدند طی 5سال،کشته های آمریکا در جنگ را از16هزارنفر به550هزار نفر برسانند!
پیچیدگی گروه اندیشی در اینست که آدمها،همان وقتی گرفتارش میشوندکه فکر میکنند خودرأی نیستند و خیلی به تصمیمگیری جمعی مقیدند و برای همین جمعِ به شدت گزینش شده ای از همفکرانشان را دور هم جمع میکنند و نظرشان را میگویند و اجازه میدهند که آنها هم نظر موافقشان را اعلام کنند و استدلال بیاورند که چرا این ایده عالیست!بعید نیست که این مشاوران مورد وثوق و دلسوز،درون خودشان متفاوت فکر کنند و حتی مخالف نظر رئیس جلسه باشند،ولی همه میدانند که اگر بخواهند ساز مخالف بزنند،صفا و صمیمت گروه از بین میرود و اگر پافشاری کنند،نیش و کنایه و تمسخر در انتظارشان است و شاید از قطار گروه پیاده شوند و دیگر طرف مشورت قرارنگیرند و حتی تبدیل شوند به خوارج و منافق!آدمها در دام گروه اندیشی،خودشان را سانسور میکنند ولی طی مکانیسم پیچیده ای از خودفریبی،خودسانسوریشان را زیرکانه و ایثارگرایانه و در راستای منافع مردم تعریف میکنند،چون معتقدند حضور همچو منی در این جلسات لازم است!
پیامد ناگزیر گروه اندیشیِ تصمیمگیران،فاصله گرفتنشان از دنیای واقعی زندگی مردمیست که قرار است زندگیشان از تصمیمات آنها متاثر شود.مثلا تصمیمگیران درون خودشان به این نتیجه میرسند که گروهی از شهروندان باید«سبزپوش»شوند و این سبزپوشی به نفع خود آنها،خانواده هایشان،همه شهروندان دیگر و حتی جهانیان است.تصمیمگیران همدیگر را تایید میکنند و تصمیم میگیرند«آبی پوشان»را مجرم اعلام کنند.در زندگی واقعی ولی مردم نمیفهمند چرا آبی پوشانی که تا دیروز معمولی کنار هم زندگی میکردند،از امروز مجرمند و باید آنها را ترسناک و مخل امنیت ببینند.تصمیمگیران در اتاق فکرهایشان به این نتیجه میرسند که مردم ناآگاه نیاز به فرهنگسازی دارند و همدیگر را تایید میکنند!از بنرهای شهری گرفته تا کتابهای درسی و جشن و عزا پر میشود از آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم در مورد خطرات آبی پوشان و به مردم میگویند که اگر آنها را در رستورانها و کافه ها و مغازه ها و مطبهایتان راه بدهید جریمه میشوید.تعداد آبی پوشان ولی روز به روز بیشتر میشود.تصمیمگیران فکر میکنند در نبود مردمِ آگاهی که با مداخلاتشان شهر را برای آبی پوشان ناامن کنند،مجبورند خودشان از مداخلات نظامی و قضایی استفاده کنند تا جلوی عادی شدن آبی پوشی را بگیرند.چون آبی پوشی دیگر آنقدر عادی شده که راز شرم آور اغلب اعضای گروههای تصمیمگیر همفکر،پنهان کردن عزیزان آبی پوش خودشان است!خود آنهایی که دارند قوانین مبارزه با آبی پوشان را سختگیرانه تر میکنند!
پیچیدگی گروه اندیشی در اینست که درحالیکه تک تک افرادِ گروه به تنهایی میفهمند که تصمیم گروه اشتباه است،ولی در جمع برای تاییدش دلیل تراشی میکنند و هیچکس نمیخواهد بشود آن پسرکی که فریاد میزد شاه لخت است و یاران را از نشئگی حسِ"ما درست فکر میکنیم ولی بقیه نمیفهمند"خارج کند.جنسن البته میگوید این حجم از تداوم تصمیمیگریهای واضحا اشتباه در گروههای خالص،از عهده خودسانسورگران محافظه کار به تنهایی برنمیاید،بلکه نیازمند اعضاییست که داوطلبانه نقش محافظان ذهن را برعهده بگیرند و با خلاقیت هرچه تمامتر پیامدها و نتایج تصمیمگیریها را طوری بازتعریف کنند که نبوغ آمیز جلوه کند.محافظان ذهن،تلاش میکنند با هرچه غبارآلوده تر کردن فضا و مشوش تر کردن افکار عمومی،تشخیص فواید و مضرات تصمیمها را برای مردم دشوارتر کنند و با ایجاد جو متشنجی از تمسخر و تحقیرِ مخالفان،امکان گفتگوی منطقی و مستدل درمورد فرایند تصمیمگیری و نتایج آن را سلب کنند و به این ترتیب خیال رئیس جلسه و همراهان را آسوده کنند که در شهر هیچ خبری نیست و همه راضی هستند.
همانطور که برف سرد است و آتش داغ،همه حلقه های خالص سازی شده ای که هیچ ایده مخالفی لذت یکدستیشان را مشوش نمیکند،لاجرم دچار توهماتی میشوند که بدون اینکه خودشان بفهمند،بی وقارشان میکند.وقتی کار خالصسازی به جایی رسید که کودکان در کوچه و خیابان به آنها و لختی شان خندیدند ولی خودشان آنقدر غرق در لذت تایید همفکران بودند که حتی متوجه رقت انگیزی توجیهاتشان نشدند،گروه در سرازیری مرگ افتاده است.
@fsalamdar63
فاطمه علمدار
لیندون جانسون،سه شنبه ها با گروهی نهار میخورد و همانجا درمورد جنگ ویتنام تصمیمگیری میکردند.اروینگ جنسن که در1982نظریه گروه اندیشی(groupthink)را مطرح کرد،نهارهای سه شنبه جانسون را هم مثال زد.دورهمیِ آدمهای همفکری که حواسشان بود لذت هماهنگی و همدلی گروه رو مخدوش نکنند و بگذارند جانسون از این شبه مشورت و احساس دموکرات بودنِ توام با رهبری مقتدرانه لذت ببرد و خودشان هم از عضو یک «ما»ی منسجم و همدل و تاییدکننده بودن سر ذوق بیایند و خب موفق شدند طی 5سال،کشته های آمریکا در جنگ را از16هزارنفر به550هزار نفر برسانند!
پیچیدگی گروه اندیشی در اینست که آدمها،همان وقتی گرفتارش میشوندکه فکر میکنند خودرأی نیستند و خیلی به تصمیمگیری جمعی مقیدند و برای همین جمعِ به شدت گزینش شده ای از همفکرانشان را دور هم جمع میکنند و نظرشان را میگویند و اجازه میدهند که آنها هم نظر موافقشان را اعلام کنند و استدلال بیاورند که چرا این ایده عالیست!بعید نیست که این مشاوران مورد وثوق و دلسوز،درون خودشان متفاوت فکر کنند و حتی مخالف نظر رئیس جلسه باشند،ولی همه میدانند که اگر بخواهند ساز مخالف بزنند،صفا و صمیمت گروه از بین میرود و اگر پافشاری کنند،نیش و کنایه و تمسخر در انتظارشان است و شاید از قطار گروه پیاده شوند و دیگر طرف مشورت قرارنگیرند و حتی تبدیل شوند به خوارج و منافق!آدمها در دام گروه اندیشی،خودشان را سانسور میکنند ولی طی مکانیسم پیچیده ای از خودفریبی،خودسانسوریشان را زیرکانه و ایثارگرایانه و در راستای منافع مردم تعریف میکنند،چون معتقدند حضور همچو منی در این جلسات لازم است!
پیامد ناگزیر گروه اندیشیِ تصمیمگیران،فاصله گرفتنشان از دنیای واقعی زندگی مردمیست که قرار است زندگیشان از تصمیمات آنها متاثر شود.مثلا تصمیمگیران درون خودشان به این نتیجه میرسند که گروهی از شهروندان باید«سبزپوش»شوند و این سبزپوشی به نفع خود آنها،خانواده هایشان،همه شهروندان دیگر و حتی جهانیان است.تصمیمگیران همدیگر را تایید میکنند و تصمیم میگیرند«آبی پوشان»را مجرم اعلام کنند.در زندگی واقعی ولی مردم نمیفهمند چرا آبی پوشانی که تا دیروز معمولی کنار هم زندگی میکردند،از امروز مجرمند و باید آنها را ترسناک و مخل امنیت ببینند.تصمیمگیران در اتاق فکرهایشان به این نتیجه میرسند که مردم ناآگاه نیاز به فرهنگسازی دارند و همدیگر را تایید میکنند!از بنرهای شهری گرفته تا کتابهای درسی و جشن و عزا پر میشود از آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم در مورد خطرات آبی پوشان و به مردم میگویند که اگر آنها را در رستورانها و کافه ها و مغازه ها و مطبهایتان راه بدهید جریمه میشوید.تعداد آبی پوشان ولی روز به روز بیشتر میشود.تصمیمگیران فکر میکنند در نبود مردمِ آگاهی که با مداخلاتشان شهر را برای آبی پوشان ناامن کنند،مجبورند خودشان از مداخلات نظامی و قضایی استفاده کنند تا جلوی عادی شدن آبی پوشی را بگیرند.چون آبی پوشی دیگر آنقدر عادی شده که راز شرم آور اغلب اعضای گروههای تصمیمگیر همفکر،پنهان کردن عزیزان آبی پوش خودشان است!خود آنهایی که دارند قوانین مبارزه با آبی پوشان را سختگیرانه تر میکنند!
پیچیدگی گروه اندیشی در اینست که درحالیکه تک تک افرادِ گروه به تنهایی میفهمند که تصمیم گروه اشتباه است،ولی در جمع برای تاییدش دلیل تراشی میکنند و هیچکس نمیخواهد بشود آن پسرکی که فریاد میزد شاه لخت است و یاران را از نشئگی حسِ"ما درست فکر میکنیم ولی بقیه نمیفهمند"خارج کند.جنسن البته میگوید این حجم از تداوم تصمیمیگریهای واضحا اشتباه در گروههای خالص،از عهده خودسانسورگران محافظه کار به تنهایی برنمیاید،بلکه نیازمند اعضاییست که داوطلبانه نقش محافظان ذهن را برعهده بگیرند و با خلاقیت هرچه تمامتر پیامدها و نتایج تصمیمگیریها را طوری بازتعریف کنند که نبوغ آمیز جلوه کند.محافظان ذهن،تلاش میکنند با هرچه غبارآلوده تر کردن فضا و مشوش تر کردن افکار عمومی،تشخیص فواید و مضرات تصمیمها را برای مردم دشوارتر کنند و با ایجاد جو متشنجی از تمسخر و تحقیرِ مخالفان،امکان گفتگوی منطقی و مستدل درمورد فرایند تصمیمگیری و نتایج آن را سلب کنند و به این ترتیب خیال رئیس جلسه و همراهان را آسوده کنند که در شهر هیچ خبری نیست و همه راضی هستند.
همانطور که برف سرد است و آتش داغ،همه حلقه های خالص سازی شده ای که هیچ ایده مخالفی لذت یکدستیشان را مشوش نمیکند،لاجرم دچار توهماتی میشوند که بدون اینکه خودشان بفهمند،بی وقارشان میکند.وقتی کار خالصسازی به جایی رسید که کودکان در کوچه و خیابان به آنها و لختی شان خندیدند ولی خودشان آنقدر غرق در لذت تایید همفکران بودند که حتی متوجه رقت انگیزی توجیهاتشان نشدند،گروه در سرازیری مرگ افتاده است.
@fsalamdar63
Forwarded from اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویی حقوق ایران
⚖️🇮🇷
انجمنهای عضو "اتحادیه انجمنهای علمی-دانشجویی حقوق ایران"
《۶۰ انجمن علمی دانشجویی از دانشگاه های سراسر کشور》
امید است که با همراهی نظری و عملی تمام انجمنهای عضو، اتحادیه مسیر درست و در خور شأن را طی کند و ثمرات ملموسی را برای جامعه علمی و حقوقی کشور به ارمغان آورد.
🔰پایگاه اطلاعرسانی اتحادیه :
@law_union_information
🔰 اتحادیه انجمنهای علمی_دانشجویی حقوق ایران :
@lawunion
انجمنهای عضو "اتحادیه انجمنهای علمی-دانشجویی حقوق ایران"
《۶۰ انجمن علمی دانشجویی از دانشگاه های سراسر کشور》
امید است که با همراهی نظری و عملی تمام انجمنهای عضو، اتحادیه مسیر درست و در خور شأن را طی کند و ثمرات ملموسی را برای جامعه علمی و حقوقی کشور به ارمغان آورد.
🔰پایگاه اطلاعرسانی اتحادیه :
@law_union_information
🔰 اتحادیه انجمنهای علمی_دانشجویی حقوق ایران :
@lawunion