🔥ایران ققنوس🔥
336 subscribers
1.96K photos
568 videos
21 files
118 links
♦️هیچ چیز
شما را زندانی نمیکند،
مگر افکارتان

هیچ چیز
شما را محدود نمی کند،
مگر ترس تان

وهیچ چیز
شما را کنترل نمی کند،
مگر عقایدتان....

@iranghoghnoos
https://t.me/iranghoghnoos
Download Telegram
اثر یک مهر هخامنشی

یافته شده در: پارسه (تخت جمشید)
با نگاره دو کماندار ایستاده روبروی آتشدان و در حال نیایش و نگاره فروهر

@iranghoghnoos🔥
هنر بی نظیر هخامنشی
اقتدار ایرانیان

@iranghoghnoos🔥
ﺍﺭﺗﺶ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ

@iranghoghnoos🔥
_______________________
ﺍﺭﺗﺶ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮏ ﺍﺭﺗﺶ ﻣﺠﻬﺰﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻮﻉ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﯽ ﻧﻈﯿﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺩﺍﺭﺍ
ﺑﻮﺩﻥ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻬﺮﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺩﺷﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺻﺤﺮﺍ ﻫﺎ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﮐﺜﺮ ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻤﺪﻥ ﺁﻥ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻮﺭﺧﯿﻦ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ:
1 ‏) ﺷﺘﺮ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ: ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻫﺮﺩﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺷﺘﺮ
ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .ﺣﺘﯽ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺳﺎﯾﺮﻭﭘﺪﯼ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﮐﻤﺎﻧﺪﺍﺭ
ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﺷﺘﺮ ﻫﺎ ﻧﺸﺎﻧﯿﺪ . ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺘﺮ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻓﺘﺢ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﮐﻤﮏ ﺑﺴﯿﺎﺭ
ﮔﺮﻓﺖ . ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻧﻈﺎﻡ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻧﻈﺎﻡ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺭﺩ ﺩﺭ ﮔﺮﻓﺖ ‏( ﺩﺭ ﺩﺷﺖ ﻫﺮﻣﻮﺱ ﻗﺴﻤﺖ ﺷﺮﻗﯽ ﺳﺎﺭﺩ‏) ﺍﺳﺐ ﻫﺎﯼ ﻟﯿﺪﯼ ﺑﺎ
ﺩﯾﺪﻥ ﺷﺘﺮ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﻫﺎ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺭﻡ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﻨﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﺮﺩ ﻧﯿﺰ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﭘﯿﺮﻭﺯ ﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺸﺖ 14
ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺭﺩ ﺗﺼﺮﻑ ﺷﺪ .
2 ‏) ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻧﻈﺎﻡ‏( ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ‏): ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻮﺭﺧﯿﻦ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻧﻈﺎﻡ
ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻗﻮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻣﺪﺕ ﻫﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻧﻈﺎﻡ
ﺑﻮﺩ . ﺍﻣﺎ ﭘﯿﺮ ﺑﺮﺍﯾﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﺸﻨﺎﺱ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩ ﻭ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺯﺍﻧﻮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺩ ﻭ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻧﻈﺎﻡ ﻗﻮﯼ ﻭ ﻣﻘﺘﺪﺭﯼ
ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﻣﻨﻄﻖ ﻧﯿﺰ ﺍﺭﺗﺶ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺰ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻧﻈﺎﻡ ﻗﻮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﺩﻫﺪ .ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻮﺭﺧﯿﻦ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻋﻼﻗﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﺐ
ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻦ ﻏﻨﺎﯾﻢ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻭﻇﺎﯾﻒ ﺳﻮﺍﺭﻩ
ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺭﺗﺶ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻮﺩ . ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﺐ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺳﻮﺍﺭﻩ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ‏(ﺳﺎﯾﺮﻭﭘﺪﯼ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﮐﺘﺎﺏ 4 - ﻓﺼﻞ 3 ‏)
3 ‏) ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻧﻈﺎﻡ: ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻋﻼﻗﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺖ . ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺗﺤﺎﺩﯾﻪ
ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺸﺖ ‏(ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻭ ﮊﻭﺳﺘﻦ ‏) ﺍﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻧﻈﺎﻣﯽ
ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻫﻤﻮﺗﯿﻢ ﻫﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ . ﻫﻮﻣﻮﺗﯿﻢ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺟﻮﺷﻦ - ﺳﭙﺮ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ
ﺗﺮﮐﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺪ‏( ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﭼﭗ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ ‏) - ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﺗﺒﺮ ﯾﺎ ﻧﯿﺰﻩ
ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ‏( ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ‏) . ﻫﻮﻣﻮﺕﯾﻢ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺍﯼ
2 ﻋﺪﺩ ﺯﻭﺑﯿﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﻫﺎﯼ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺗﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﺗﺤﺎﺩﯾﻪ ﻟﯿﺪﯾﻪ ﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﻫﻮﻣﻮﺗﯿﻢ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﮐﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻟﯿﺪﯼ
ﻭ ﺑﺎﺑﻠﯽ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﻫﺎﯼ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ .
4 ‏) ﻋﺮﺍﺑﻪ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎ: ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻋﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﮐﺮﺩﻩ
ﺑﻮﺩ .ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻭ ﮔﺮﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺳﺖ . ﻭﻟﯽ
ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﻫﺎ ﻟﯿﺪﯼ ﻫﺎ ﻣﻮﺛﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ .
5 ‏) ﺗﻘﻮﯾﺐ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ: ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻪ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﺍﺩ . ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ
ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ ﻭﻗﺘﯽ 14 ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺭﺩ ﻣﯿﮕﺬﺷﺖ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮔﻔﺖ
ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﮕﺸﺎﯾﺪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺷﻬﺮ ﺩﺭ 14 ﺩﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺣﯿﻠﻪ ﺟﻨﮕﯽ ﻓﺘﺢ ﺷﺪ . ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﺎﺩﺭ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﻫﺮﯾﮏ ﮔﻨﺠﺎﯾﺶ 100 ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺟﻬﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﯿﻦ ﺁﻧﺎﻥ - ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺩﺍﺩﻥ
ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﻭﺭﺯﯾﺪﮔﯽ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﻧﯿﺰ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﺎ
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺗﻘﻮﯾﺐ ﺭﻭﺣﯿﻪ
ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩ .


@iranghoghnoos🔥
الهه های ایران باستان

@iranghoghnoos🔥

وقتی از ایران باستان صحبت می شود یعنی ایران قبل از تاریخ نوشته شده یعنی تقریبا قبل از سلطنت مادها بر قسمتی از ایران .
ایرانیان باستان دارای الهه ها و یا به تعبیر ما فرشته های بسیاری بودند دقیقا مانند عقاید دین های مختلف امروزی كه به فرشته مرگ و یا فرشته پیغام رسان و …اعتقاد دارند.
و هر الهه یا فرشته با نامی خاص شناخته می شد و تقریبا شبیه به خدایان یونانی با این تفاوت كه ایرانیان به خدای یگانه كه معمولا به اسم اهورا مزدا از آن یاد می شد اعتقاد داشتند .
بعضی از الهه های ایران باستان عبارتند از :
میترا (الهه مهر)
آناهیتا ( الهه باران)
خشاتریا (الهه جنگ)
آذر ( الهه حرارت و گرمی آفرین )
ایندرا ( الهه خشم و قهر )
وایو (الهه طوفان)

بزرگترین و قدرتمندترین الهه ها در ایران باستان میترا بود میترا یا مهر به همان معنایی به كار می رفت كه امروزه بكار می رود واژه مهربان به معنای شخصی كه نگهدار مهر است امروزه نیز بكار می رود .

آناهیتا الهه بارندگی و رویش و زایندگی بود كه به اراده و تدبیرش باران فرو می آمد رودها به جریان می آمدندگیاهان می روییدند و حیوانات و انسانها زاد و ولد می كردند رحمت آناهیتا شامل تمام موجودات زنده میشد و ازین جهت یك ذات مقدس برای تمام ایرانیان بود
خشاتریا خدای جنگ آور بود به ایرانیان فنون نبرد و ساخت جنگ افزار را یاد میداد و به آنها می آموخت در برابر مهاجمان چگونه از خود دفاع كنند .

آذر حرارت و گرمی آفرین بود چون انسانها را دوست میداشت با حرارتش خانه های آنان را گرم می كرد گوشت را می پخت و اهریمن ها و حیوانات موذی را از آنها دور می كرد .

@iranghoghnoos🔥
درفش کاویانی
@iranghoghnoos🔥

درفش کاویانی (نام‌های دیگر: درفش کاویان، درفش کابیان، درفش کافیان، درفش کاوان، اختر کاویانی، علم فریدون)؛ درفش اسطوره‌ای و تاریخی ایران از عهد قدیم تا پایان امپراتوری ساسانیان بود که به گفتهٔ مورخین اسلامی هزار هزار (یک میلیون) سکهٔ طلا ارزش داشته‌است. این درفش پس از حمله اعراب به ایران به دست آن‌ها افتاد و از بین رفت. درفش کاویانی نقشی نمادین در بین جنبشهای با تفکرات ملی گرایانه ایران از آغاز اسلام تاکنون بازی کرده‌است.

اشاره به درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی‌دهاک(ضحاک) برمی‌گردد. ضحاک ماردوش شاهی است که در اثر بی عدالتی و ظلم شیطان شانه‌هایش را بوسه می‌زند و از جای بوسه‌ها مارهایی می‌رویند. ضحاک برای اینکه زنده بماند باید روزانه مغز دو جوان را به مارها بدهد و کاوه آهنگر نیز کسی است که هفده فرزندش قربانی مارها شده‌است. در این هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوبی می‌کند و آن را بالا می‌گیرد تا مردم گرد او آیند. سپس با کمک مردم، کاخ فرمانروای ضحاک خونخوار را در هم می‌کوبد و فریدون را بر تخت شاهی می‌نشاند. فریدون نیز پس از آینکه به شاهی رسید فرمان می‌دهد تا چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و زر و گوهر به آن بیافزایند و آن را درفش شاهی خواند؛ و بدین شکل کلمه درفش کاویانیپدید آمد.

بعدها نیز هر پادشاهی به آن گوهری می‌افزود تا در شب نیز درفش کاویان بیشتر بدرخشد. درفش کاویان نشان جمشید و نشان فریدون نیز نامیده می‌شد.

از نظر تاریخی نه در متون اوستایی و نه در هیچ‌یک از نوشته‌های بجا مانده از دوران هخامنشی، سلوکی و اشکانی اشاره‌ی مستقیمی به درفش کاویانی نشده‌است. پژوهشگران امروزی در مورد اینکه آیا درفش کاویانی جدا از روایتهای اسطوره‌ای یک واقعیت تاریخی بوده‌است محتاطانه برخورد می‌کنند.بیشتر دانش ما در مورد درفش کاویانی به منابع اسلامی بر می‌گردد.محمد بن جریر طبری در کتاب خود به نام تاریخ الامم و الملوک می‌نویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش -که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، ۶۰ سانتی‌متر به حساب آوریم- تقریباً پنج متر عرض و هفت متر طول می‌شود. ابوالحسن مسعودی نیز به همین موضوع اشاره می‌کند. ابن خلدون گزارش می‌کند که درفش کاویانی دارای ستاره‌ای بود و چنین اعتقادی وجود داشت که تا زمانی که کسی که این درفش را حمل می‌کند شکست ناپذیر است.


@iranghoghnoos🔥
ﮔﺰﺍﺭﻩ ‏« ﻣﻦ ﮐﻮﺭﺵ ﻫﺴﺘﻢ، ﺷﺎﻩ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ‏» ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ،
ﻋﯿﻼﻣﯽ ﻭ ﺑﺎﺑﻠﯽ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﺳﺘﻮﻥ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩ ﺣﮏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ

@iranghoghnoos🔥
ظروف ساسانی بانماد سیمرغ

@iranghoghnoos🔥
ظروف ساسانی

@iranghoghnoos🔥
ظروف ساسانی

@iranghoghnoos🔥
@iranghoghnoos🔥

ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺮﺩﻩﻫﺎ ﻭ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺧﻤﻪ ﻣﯿﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺟﺎﻧﻮﺭﺍﻥ
ﮔﺮﺩﺩ . ﺑﺮﺧﯽﻫﺎ ﻣﻮﻣﯿﺎﯾﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ . ﺑﺮﺧﯽﻫﺎ ﺑﻪﺧﺎﮎ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﺩﻧﺪ ﻭ ...
ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﻫﻤﻪﯼ ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪﺧﺎﮎ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽﺟﺎﻥ
ﻣﺮﺩﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺷﺐ ﺑﻪﺧﺎﮎ ﻧﻤﯽﺳﭙﺎﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻏﺎﺯ ﺳﭙﯿﺪﻩﺩﻡ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻫﻮﺍ
ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ . ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﺨﺴﺖ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺳﭙﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ
ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮐﻔﻦ ﺑﺮ ﺗﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﺎﺑﻮﺗﯽ ﺁﻫﻨﯽ ﺑﺮ
ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪﺧﺎﮎ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﯼ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ . ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﺑﻪ
ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪﺟﺎﯼ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ : ﺁﺭﺍﻣــﺶ ﺑــﺎﺩ . ﻫـﻤـﺪﺭﺩﯼ . ﻭ
ﺑﻪﺟﺎﯼ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳـﺮﻭﺩ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ‏(ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ‏) ﺑﻬﺮﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﯿـﻦ ﺍﺳﺖ
: ﺑﺮ ﺭﻭﺍﻥ ﻭ ﻓــﺮﻭﻫﺮ ﺁﺯﺍﺩ ﺷــﺪﻩ ﻧـﯿـﮑﻮﮐـﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭﻭﺩ ﺑــﺎﺩ . ﺁﯾﯿﻦ ﭘـُﺮﺳـِﻪ ‏( ﺧﺘﻢ ‏)
ﺯﺭﺗﺸﺘﯿﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺎﻻﺭ ﯾﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺯﺭﺗﺸﯿﺘﺎﻥ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ
ﻣﺮﺩﻩﭘﺮﺳﺘﯽ ﻧـﺪﺍﺭﻧـﺪ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺩﺭ ﺩﺭﺍﺯﺍﯼ ﺳﺎﻝ ﺟﺸﻦﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩ ﻭ ﻧﯿﮑﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﺮﻭﺭ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺑﺎ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﻫﺶ ﺍﺳﺖ . ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻭ ﺭﻗﺺ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ
ﺁﺯﺍﺩ ﺍﺳﺖ ..
@iranghoghnoos🔥
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین

#پاینده_ایران
#شکوه_ایران_باز_خواهد_گشت

@iranghoghnoos🔥
#زرتشت، #کوروش، #فردوسی

بر ستیغ افتخارات وطن
می درخشد نام فرمند سه تن

نام #زرتشت اولین یکتاپرست
افسری بر تارک این قله است

راستی و مهر و نیکی دین اوست
صلح و انسان باوری آیین اوست

مردمان در چشم او یکسان بدند
چون که آنان جملگی انسان بدند

با سه اصل جاودان و سرمدی
شد نمادی از فروغ ایزدی

بعد از او هم #کوروش روشن روان
آن ابرمرد جهان باستان

پرچم آزادگی را برفراشت
او حقوق هر کسی را پاس داشت

مهرورزی کرد با هرکس که بود
پارسی و ماد و لیدی و یهود

لوحه اش بنیان آزادی بود
بذر آزادی برش شادی بود

زان سپس #فردوسی آزادمرد
خفتگان را در وطن بیدار کرد

شعرهایش جان ز نو در تن دمید
شور ملی در تن میهن دمید

برد پی بر ریشه ها و بیخ ما
روشنی بخشید بر تاریخ ما

داد با #شهنامه ایران را توان
آن توان شد آرمانی جاودان

گرچه بس ایرانی فرزانه نیز
بهر ما هستند پر ارج و عزیز

لیک بی تایند در هر روزگار
آن سه انسان باور ایران تبار

چکامه از توران شهریاری

@iranghoghnoos🔥
🌟 ایران دوستی را از رستم فرخزاد بیاموزیم 🌟

👁‍🗨 هنگامه ای که یزدگرد دانست تازیان به مرز ها هجوم آورده اند سپاه گرد آورد.

عمر سعد وقاص را با سپاه
فرستاد تا جنگ جوید ز شاه
چو آگاه شد زان سخن یزدگرد
ز هر سو سپاه اندر آورد گرد

👁‍🗨 یزدگرد نامه به رستم نوشت و به او دستور داد به جنگ با تازیان رود. رستم در آن زمان در خراسان بود و تا فرمان شاهی را شنید شتابانه لشگر آراست.....

بفرمود تا پور هرمزد راه
بپیماید و برکشد با سپاه

👁‍🗨 سپهسالار رستم فرخزاد، دلاور و شیر بیشه ی ایرانی و نماد ایران پرستی، سپاه آراست و به نبرد با تازیان رفت. رستم تنها جنگجو نبود بلکه همانطور که فردوسی پاکزاد می گوید دانشمند و خردمند و ستاره شناس بود.

که رستم بدش نام و بیدار بود
خردمند و گرد و جهاندار بود
ستاره شمر بود و بسیار هوش
به گفتار موبد نهاده دو گوش

👁‍🗨 رستم در میانه میدان جنگ به برادرش که در دربار شاه بود نامه نوشت و به او اندرز هایی داد که هر ایرانی باید در دلش پرورش دهد...

همه پیش یزدان نیایش کنید
شب تیره او را ستایش کنید

👁‍🗨 رستم می دانست در این جنگ کشته خواهد شد اما از هیچ رشادتی دریغ نکرد.

که من با سپاهی به سختی درم
به رنج و غم و شوربختی درم
رهایی نیابم سرانجام ازین
خوشا باد نوشین ایران زمین


👁‍🗨 رستم در ادامه از برادرش می خواهد که همه چیز را کنار بگذارد و تنها از شاهنشاه پشتیبانی کند.

چو گیتی بود تنگ بر شهریار
تو گنج و تن و جان گرامی مدار
کزین تخمه نامدار ارجمند
نماندست جز شهریار بلند
به کوشش مکن هیچ سستی به کار
به گیتی جز او نیست پروردگار
ز ساسانیان یادگار اوست و بس
کزین پس نبیند ازین تخمه کس
دریغ این سر و تاج و این مهر و داد
که خواهد شدن تخم شاهی به باد
تو پیروز باش و جهاندار باش
ز بهر تن شه به تیمار باش
گر او را بد آید تو شو پیش اوی
به شمشیر بسپار پرخاش جوی

👁‍🗨 رستم در ادامه سخنی می گوید که آتش دل را شعله ور می کند. او وقتی آگاه می شود که ساسانیان فرو خواهد ریخت اینچنین می گوید:

دل من پر از خون شد و روی زرد
دهان خشک و لبها شده لاژورد
که تا من شدم پهلوان از میان
چنین تیره شد بخت ساسانیان
چنان بی وفا گشت گردان سپهر
دژم گشت و از ما ببرید مهر

👁‍🗨 رستم با اینکه دانست تازیان پیروز می شوند اما مقابلشان با شجاعت ایستاد و اینچنین گفت:

بزرگان که در قادسی با منند
درشتند و بر تازیان دشمنند
گمانند کین بیش بیرون شود
ز دشمن زمین رود جیحون شود
ز راز سپهری کس آگاه نیست
ندانند کین رنج کوتاه نیست
چو میروی طبری و چون ارمنی
به جنگ اند با کیش اهرمنی

👁‍🗨 در پایان، رستم به برادرش آخرین سفارش ها را می کند و به او می گوید که به مادر هم درود مرا برسان و بگو زین پس من را نخواهد دید و از من خشنود باشد.

سخن هر چه گفتم به مادر بگوی
نبیند همانا مرا نیز روی
درودش ده از ما و بسیار پند
بده تا نباشد به گیتی نژند

👁‍🗨 سپس پند های پایانی به برادر:

تو را ای برادر تن آباد باد
دل شاه ایران به تو شاد باد
که این قادسی گورگاه من است
کفن جوشن و خون کلاه من است
دو دیده ز شاه جهان برمدار
فدا کن تن خویش در کارزار
که زود آید این روز اهرمنی
چو گردون گردان کند دشمنی

#شکوه_ایران_باز_خواهد_گشت

@iranghoghnoos🔥
‍ تخریب دژ ساسانی توسط ناصر الدين سلطان قاجار

تصاویری از دژ بزرگ یزدگرد در نهاوند که ناصر الدین سلطان آن را در جستجوی گنج ویران کرد!
در شهر نهاوند بر بلندای تپه‌ای مشرف به شهر قلعه‌ای وجود داشت که داستان ویرانی آن غم انگیز و عبرت آمیز است.
داستانی که از گذشته در میان مردم شهر رواج دارد آن است که ناصر الدین سلطان قاجار این قلعه را چون مشرف به منازل و حریم خصوصی مردم بود تخریب کرد؛ اما حقیقت چیز دیگریست.
ناصر الدین سلطان در دو نوبت در جستجوی گنجینه‌های بازمانده از عصر ساسانی این دژ را به ویرانی کشانید.
سلطان منحوس هیچگاه به هدف خود نرسید اما دژ ساسانی، یادگار ایرانیان کهن جای خود را به ویرانه‌ای تاثر برانگیز داد.
او قبل از جستجو دستور داد تا چندین تصویر از دژ تهیه شود و این تصاویر تنها چیزیست که از آن دژ، یادواره تمدن و عظمت ساسانیان، به دست ما رسیده است.


@iranghoghnoos🔥
ﺩﺭ ﺗﺼﺎﻭﻳﺮﺣﮑﺎﮐﻲ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﺳﻨﮕﻬﺎﻱ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﻴﺪ ﻫﻴﭽﮑﺲ ﻋﺼﺒﺎﻧﻲ
ﻧﻴﺴﺖ ...
ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺐ ﻧﻴﺴﺖ ...
ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻴﺪ ...
ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺻﺪﻫﺎ ﭘﻴﮑﺮ ﺗﺮﺍﺷﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺣﺘﻲ ﻳﮏ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﻭﺟﻮﺩ
ﻧﺪﺍﺭﺩ ...
ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻧﺸﺎﻧﮕﺎﻥ ﺍﺩﺏ ﺍﺻﻴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ : ﻧﺠﺎﺑﺖ ... ﻗﺪﺭﺕ ... ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ...
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ... ﺧﻮﺷﺮﻭﻳﻲ ...
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ ... ﺍُﺳﻮﻩ ﻭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺮﺩﻡ ، ﺑﺮﺍﯼ
ﺟﻬﺎﻧﯿﺎﻥ ...
ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﯿﻦ ﻭ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻣﺎﻥ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ... ﻫﻤﺎﺭﻩ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭ ﻭ ﺳﯿﻪ
ﭘﻮﺷﻤﺎﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ... ﻧﺎﺩﺍﻥ ﻭ ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺯﺷﺖ ﻣﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ... ﻭﻟﯽ
ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﯼ ... ﺩﺍﻧﻪ ﺍﺭﻏﻮﺍﻧﻤﺎﻥ ... ﺟﻮﺍﻧﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﺩ ﻭ
ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻭﯾﯿﺪ ...
ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ... ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﻟﯿﺪ 🌹❤️

@iranghoghnoos🔥
🌹وصیتنامه داریوش هخامنشی🌹



ادامه مطلب👇👇👇

@iranghoghnoos🔥
🔥ایران ققنوس🔥
🌹وصیتنامه داریوش هخامنشی🌹 ادامه مطلب👇👇👇 @iranghoghnoos🔥
🌹ﻭﺻـﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ هخامنشی🌹

@iranghoghnoos🔥

بخش اول:
* ﺍﯾﻨــــــﮏ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﮐﺸﻮﺭ ﺟﺰﻭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭﺍﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ
ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
ﺟـــــــﺎﻧﺸﯿﻦ ﻣﻦ ﺧﺸﺎﯾﺎﺭﺷﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﻔﻆ ﺍﯾﻦوﺭﻫﺎ ﺑﮑﻮﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺧﻠﯽ
ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﻧﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﻭ ﺷﻌﺎﺋﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺑﺸﻤﺎﺭﺩ .
* ﺍﮐﻨــــﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﺗﻮ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﮐﺮﻭﺭ ﺩﺭﯾﮏ ﺩﺭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺳﻠﻄﻨﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺯﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﮐﺎﻥ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻮ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﻗﺪﺭﺕ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﻧﯿﺰﻫﺴﺖ.ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺫﺧﯿﺮﻩ بیفزاﯾﯽ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﮑﺎﻫﯽ.ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﺍﺯ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻧﮑﻨﯽ ، ﺯﯾﺮﺍ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺯﺭ ﺩﺭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ
ﺑﻪ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻥ.ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺁﺗﻮﺳﺎ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺧﺎﻃﺮﺵ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻦ.ﺩﻩ ﺳـــــــﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻧﺒﺎﺭﻫﺎﯼ ﻏﻠﻪ ﺩﺭﻧﻘﺎﻁ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﺵ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺒﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐه از ﺳﻨﮓ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺍﺳﺘﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻧﺒﺎﺭﻫﺎ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺣﺸﺮﺍﺕ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﯾﻨﺪ ﻭ ﻏﻠﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺒﺎﺭﻫﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﺎﺳﺪ ﺷﻮﺩ
ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﻧﺒﺎﺭﻫﺎﯼ ﻏﻠﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﯽ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺩﻭ ﯾﺎ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺭ ﺍﻧﺒﺎﺭﻫﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﻠﻪ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﻏﻠﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ
ﺍﻧﺒﺎﺭﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﮐﺴﺮ ﺧﻮﺍﺭﺑﺎﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻦ ﻭ ﻏﻠﻪ ﺟﺪﯾﺪ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻮ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﺒﺎﺭ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻧﻤﺎ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺗﻮ هرگز
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﯾﺎ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺎﭘﯽ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﺷﻮﺩ.ﻫـــــــﺮﮔﺰ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﻤﻠﮑﺘﯽ نگذار ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺰﯾﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ، ﭼﻮﻥ
ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﻤﻠﮑﺘﯽ ﺑﮕﻤﺎﺭﯼ ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻇﻠﻢ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻉ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻧﻬﺎ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺑﺮﺳﺎﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﺎﭼﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻨﻤﺎﯾﯽ.
ﮐــــــﺎﻧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﯿﻦ ﺷﻂ ﻧﯿﻞ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺮﺥ
ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﺍﺯ
ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﯽ ﻭ ﺟﻨﮕﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﻥ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﺭﺍ
ﺑﺎﺗﻤﺎﻡ ﺑﺮﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﻋﺒﻮﺭ ﮐﺸﺘﯽ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺁﻧﻘﺪﺭ
ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﺪﺍﯾﺎﻥ ﮐﺸﺘﯽ ﻫﺎ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻋﺒﻮﺭ
ﻧﮑﻨﻨﺪ .
* ﺍﮐﻨــــﻮﻥ ﻣﻦ ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺼﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ
ﻗﻠﻤﺮﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ، ﻧﻈﻢ ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪ . ﻭﻟﯽ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﮑﺮﺩﻡ
ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﯾﻮﻧﺎﻥ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺮﺳﺎﻧﯽ .
ﯾﮏ ﺍﺭﺗﺶ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﺑﻪ ﯾﻮﻧﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻦ ﻭ ﺑﻪ ﯾﻮﻧﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﻔﻬﻤﺎﻥ ﮐﻪ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻗﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺗﮑﺒﯿﻦ ﻓﺠﺎﯾﻊ ﺭﺍ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﮐﻨﺪ.
* ﺗﻮﺻﯿـــــــﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﻭ
ﻣﺘﻤﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﻩ . ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﺩﻭﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻓﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺣﻢ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﺎ . ﻫﺮﮔﺰ ﻋﻤﺎﻝ ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺴﻠﻂ ﻧﮑﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﻤﺎﻝ ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺴﻠﻂ
ﻧﺸﻮﻧﺪ ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ، ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻭﺿﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﺱ ﻋﻤﺎﻝ ﺩﯾﻮﺍﻥ
ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯽ
ﻋﻤﺎﻝ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﯾﺎﺩ ﺗﻤﺎﺱ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
* ﺍﻓﺴـــــــــﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺍﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ
ﺑﺪﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ. ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﮐﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ
ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﮐﻨﻨﺪ . ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺗﻼﻓﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ . ﻭﻟﻮ
ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﻼﻓﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .

@iranghoghnoos🔥
🔥ایران ققنوس🔥
🌹وصیتنامه داریوش هخامنشی🌹 ادامه مطلب👇👇👇 @iranghoghnoos🔥
🌹ﻭﺻـﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ هخامنشی🌹

@iranghoghnoos🔥

بخش دوم
* ﺍﻣــــــــﺮ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﺍﺗﺒﺎﻉ ﺗﻮ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﻬﻢ ﻭﻋﻘﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﻓﻬﻢ ﻭ ﻋﻘﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺷﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﮐﻨﯽ . ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺣﺎﻣﯽ ﮐﯿﺶ ﯾﺰﺩﺍﻥ پرﺳﺘﯽ
ﺑﺎﺵ . ﺍﻣّﺎ ﻫﯿﭻ ﻗﻮﻣﯽ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﯿﺶ ﺗﻮ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻧﻤﺎﯾﺪ
ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ
ﮐﯿﺶ ﮐﻪ ﻣﯿﻞ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﻧﻤﺎﯾﺪ .
* ﺑﻌــــــﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻭﺩ ﮔﻔﺘﻢ ، ﺑﺪﻥ ﻣﻦ ﺭﺍ
ﺑﺸﻮﯼ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻔﻨﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﭙﯿﭽﺎﻥ ﻭ
ﺩﺭ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺳﻨﮕﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭ . ﺍﻣّﺎ ﻗﺒﺮﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺟﻮﺩ
ﺍﺳﺖ ﻣﺴﺪﻭﺩ ﻧﮑﻦ ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﺒﺮ ﺑﺸﻮﯼ ﻭ
ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺳﻨﮕﯽ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺑﻔﻬﻤﯽ ، ﻣﻦ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺗﻮ و
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻣﻘﺘﺪﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﺮ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺮﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﯾﻦ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﺩ . ﺧﻮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﯾﮏ
ﺧﺎﺭﮐﻦ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ .
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﺒﺮمن میشوی
ﻭ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ ،
ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻏﻠﺒﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
ﺍﻣّﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﯾﺪﯼ ، ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﻣﺮﺍ ﻣﺴﺪﻭﺩ
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﻭﺻﯿﺖ ﮐﻦ ﮐﻪ ﭘﺴﺮﺕ ﻗﺒﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺣﺎﻭﯼ ﺟﺴﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ .
* ﺯﻧــــــﻬﺎﺭ ، ﺯﻧﻬﺎﺭ . ﻫﺮﮔﺰ ﻫﻢ ﻣﺪﻋﯽ ﻭ ﻫﻢ ﻗﺎﺿﯽ ﻧﺸﻮ ، ﺍﮔﺮ
ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺍﺩﻋﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﻦ ، ﯾﮏ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﯿﻄﺮﻑ ﺁﻥ ﺍﺩﻋﺎ را
ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻫﺪ ﻭ ﺭﺍﯼ ﺻﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﯾﺪ . ﺯﯾﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﻣﺪﻋﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻗﺎﺿﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻇﻠﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ .
* ﻫــــــﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺁﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﻧﺪﺍﺭ . ﺯﯾﺮﺍ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﺑﺎﺩ
ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻭﯾﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﺍ قاعده
ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺸﻮﺭ ﺁﺑﺎﺩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻭﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﯽ
ﺭﻭﺩ. ﺩﺭ ﺁﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ، ﺣﻔﺮ ﻗﻨﺎﺕ ﻭ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﺷﻬﺮﺳﺎﺯﯼ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﻭّﻝ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ .
ﻋﻔـــــﻮ ﻭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﺪﺍﻟﺖ
ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﺻﻔﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﻋﻔﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺨﺎﻭﺕ . ﻭﻟﯽ ﻋﻔو
ﻣﻮﻗﻌﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮑﺎﺭ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻄﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ . ﺧﻄﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺧﻄﺎ ﺭﺍ ﻋﻔﻮ ﮐﻨﯽ ،ظلم
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺯﯾﺮﺍ ﺣﻖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﻤﺎﻝ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﯼ

@iranghoghnoos🔥
‍ ‍ ‍ 💥از بین بردن آتشکده ها توسط مسلمانانِ تازی💥

شعری به زبان پهلوی در اورامان کردستان پیدا شده که بر روی پوست آهو نوشته شده و در موزه سلیمانیه عراق نگهداری می شود. این شعر که به خط پهلوی نوشته شده، مربوط به ویران کردن آتشکده بزرگ پاوه به دست مسلمانانِ تازی است.

هورمزگان رمان آتران کژان
هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور
گنانی پاله هتا شاره زور
ژن و کینکان بدیل فشینا
میرد آزاتلی ره روی هونیا
روشت زردشتره ماند بیکس
زیکانیکا هورمزد هیوجکس کند

"برگردان پارسی"

هورمزگان، آتش آتشکده ها که جای پرستش اهورامزدا است خاموش شد و ویران گردید. بزرگان بزرگ خود را نهان کردند. ستمکاری تازیان روستای «کارگرها» تا «شهر زور» را ویران کرد. زنان و دختران به بردگی رفتند، آزادمردان به روی خون غلتیدند. روش زرتشت بی دستیار ماند، اهورامزدا به هیچکس مهر ورزی نکرد.

@iranghoghnoos🔥
من كجا ایرانیم؟

من كه زرتشت كهن را داده ام
جاى آن قرآن تازى دیده ام
من كجا ایرانیم؟
من كه نامم نام تازى گشته است
گه غلام این و گه آن گشته است
می روم مشهد به پابوس رضا
گر چه فردوسى همانجا خفته است
من كجا ایرانیم؟
من كه تاج شاهیم چون رفته است
جاى آن عمامه بر سر رفته است
من كه جشنم جاى نوروز و سده
عید فطر و عید قربان گشته است
من كجا ایرانیم؟
من كه بر گوشم چو روحم خسته است
زاهدى بانگ اذان را گفته است
بر سر هفت سین من هر نوبهار
جاى شهنامه چو تازینامه است
من كجا ایرانیم؟
من كه از دستم زبانم رفته است
آن شكر شیرین نباتم رفته است
من كه از پارسى به فارسى تن دهم
من كجا ایرانیم؟
من كه قلبم با عزا پر گشته است
با غم بیگانه دل آغشته است
من كه با اشک و غم و سینه زنى
شور و شادى از برم گم گشته است
من كجا ایرانیم؟
من كه خرمدین ز یادم رفته است
مهر میهن از روانم رفته است
گر چه از بانگ خروس تا بانگ شب
حلق من الله اكبر گفته است
من كجا ایرانیم؟
من كجا ایرانیم تا فتنه است
خاک میهن در كف بیگانه است
من كجا ایرانیم تا میهنم
اینچنین بى یار و یاور گشته است
من كجا ایرانیم؟

چکامه میهن پرستانه از "بابک اسحاقی"

@iranghoghnoos🔥