🔥ایران ققنوس🔥
332 subscribers
1.96K photos
568 videos
21 files
118 links
♦️هیچ چیز
شما را زندانی نمیکند،
مگر افکارتان

هیچ چیز
شما را محدود نمی کند،
مگر ترس تان

وهیچ چیز
شما را کنترل نمی کند،
مگر عقایدتان....

@iranghoghnoos
https://t.me/iranghoghnoos
Download Telegram
🌹فتوحات نادرشاه افشار🌹

@iranghoghnoos🔥
یکی از مهمترین فتوحات نادر پیروزی بر سپاهیان هندی بود.
هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روی کار آمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش معکوس برای سقوط این امپراتوری آغاز شد.

در پی عدم تحویل افغان‌ها سپاهیان ایران از رود سند گذشتند و در جنگ کَرنال هندوستان را شکست داده و دهلی پایتخت آنرا تصرف کردند. سپس ۸۰۰ متجاوز افغان را در بازار دهلی به دار زدند.
در این جنگ بیش از سی‌هزار نفر کشته شدند. نادر با غنائم فراوان که از هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت و تاج پادشاهی هند را بر سر محمد شاه گذاشت. غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشترین درآمد سالانهٔ دوران صفویه برآورد شده‌است. در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند. نادر شهریار توانای ایران به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی توانست با به کارگیری تاکتیک‌های نوین جنگی لشکر انبوه هندوستان را در هم بکوبد. در نبرد کرنال نادرشاه توپخانه را در جلو سپاه قرار داده و تعدادی شتر مجهز به ظروف مملو از روغن مشتعل پشت توپخانه قرار داد. در طی شلیک توپ‌ها شترها رم کرده و با پیشروی به جلو، فیل‌های ارتش هند را وحشت زده می‌کنند. فیل‌های رمیده هم عقب‌نشینی می‌کنند و ارتش هند علاوه بر از دست دادن مقدار زیادی از قدرت نظامی با هجوم فیل‌ها پراکنده شد. سواران سنگین اسلحه ارتش نادر هم در این فرصت حمله کرده و ارتش هندوستان را در هم کوبیدند. بدینگونه نادر شاه بزرگ توانست با استفاده از تکنیک‌های کارآمد ارتش خود رابه یک جنگ‌افزار رعب آور برای دشمن تبدیل کند.

نادر شاه آخرین کشورگشای آسیا
دکتر لاکهارت

@iranghoghnoos🔥
🌹جشن تیرگان ، جشن آب پاشان شاد باد🌹

@iranghoghnoos🔥

جشن تیرگان يادآور چند رويداد است كه همه آنها شكوهمند هستند و غرورآفرين. پيكار ستاره تير يا تيشتر با ديو خشكسالي يعني اپوش، و در اين زمينه تير يا تشتر يشت را داريم كه در بخشي از آن آمده است؛ تشتر، ستاره‌ی رایومند فرهمند را می‌ستاییم که شتابان به سوی “فراخکرت” بتازد
رويداد ديگر جنگ ميان ايران و توران و تعيين مرز دوكشور با تيري است كه آرش كمانگير پرتاب مي‌كند
تيرگان يادآور خشكسالي بزرگي نيز هست كه روي داده بود و تیشتر پس از درگيري با اپوش و در پي سه روز نبرد بي امان، به نزد پروردگار مي‌آيد و از او یاری می‌جوید و به خواست خداوند بر اهریمن خشکسالی پیروز می‌شود و آب ها می‌توانند بدون جلوگيري به كشتزارها و چراگاه‌ها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را به این سو و آن سو راند و باران های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت. از اين رو براي این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند
اين آيين خجسته با اين پيشينه زيبا و آكنده از غرور، چهارمين جشن ماهانه ايرانيان به شمار مي‌رود كه در آغاز تابستان است و در قديم دوره‌اي ده روزه داشت و از تير روز از تيرماه، روز سيزدهم آغاز‌مي‌شد و در باد ايزد يعني روز بيست و دوم پايان مي‌گرفت. در گاهنامه كنوني زرتشتيان از روز دهم تيرماه آغاز مي‌شود و روز نوزدهم پايان مي‌پذيرد
در قديم تيرگان را « تيروجشن» مي‌ناميدند و برايش اهميت فراواني قايل بودند. لباس و پوشاك نو مي‌پوشيدند، نقل، شيريني، ميوه و خوراك‌هاي سنتي و ويژه آماده مي‌كردند. پيش از اين روز، خانه را خوب پاكيزه مي‌ساختند و بامدادان شست و شو مي‌كردند، خواندن دو نيايش« خورشيدنيايش» و « مهرنيايش » از اوستا را بسيار نيكو مي‌دانستند
شايد « تيروجشن» يكي از شادترين جشن هاي كهن ايراني بوده است. در اين جشن پيش از همه بچه ها بهره مي‌بردند. با تارهاي نخي و رنگيني كه به مچ دست مي‌بستند در كوچه ها و خانه‌ها و بام‌ها مي‌دويدند، ترانه مي‌خواندند و كنار نهرها، جوي‌ها و تالاب‌ها به هم آب مي‌پاشيدند و يا در آب مي‌پريدند
درباره شوند(دلیل) این کار نیز گفته‌اند که شاید نشانه‌ای از رنگ‌های رنگین‌کمان است که هرگاه درآسمان پدید می‌آید، آن را یادآور تیروکمان آرش می‌دانند و ده روز بعد نیز که به باد می‌سپارند، نشانه‌ای از رها شدن تیر این دلاور است که مرزهای میان ایران و توران را مشخص کرد


@iranghoghnoos🔥

🌹‌تلاش های پيروز ساسانی برای پس گرفتن ایران از تازیان‌🌹

@iranghoghnoos🔥

‌‌چند واحد مسلح عرب كه مامور جلوگيري از بازگشت پيروز ساساني (پسر يزدگرد سوم) از چين به ايران شده بودند، در این روز (6 ژانويه) سال 663 ميلادي در سر راه خود، شهر بلخ يكي از چهار شهر بزرگ خراسان وقت را تصرف كردند (مركز همان ساتراپي ايران كه يونانيان، «باكتريانا» نوشته اند).
«پيروز ساساني» به خواست پدرش يزدگرد سوم (كه در سال 651 ميلادي در مرو كشته شد)، براي جلب كمك نظامي تايزونگ، امپراتور چين از دودمان تانگ Tang، از طريق كوههاي پامير (تاجيكستان امروز) به «چانگ آن Chang-an» پايتخت آن زمان چين رفته بود كه در ايالت مرکزي Shaanxi واقع است. [اين شهر بعدا به شهر Xian تغيير نام داده شد.]. «تايزونگ» پيش از رسيدن «پيروز ساساني» به «چانگ آن» درگذشته بود و پسرش «گائوزونگ» امپراتور تازه و سومين رئيس كشور از دودمان تانگ در سال 662 پيروزرا با يكي از ژنرالهاي خود به نام «پي شينگ جيان» با لشكري كامل روانه ايران كرد. «پيروز ساساني» پيشنهاد كرده بود كه اين لشكر تا سيستان (شهر زرنگ = زرنج و مركز ايالت نيمروز افغانستان امروز) با او باشد زيرا كه اطمينان دارد، ايرانيان پس از شنيدن خبر بازگشت وي، دسته هاي مقاومت تشكيل مي دهند و به ياري اش مي شتابند.
ژنرال «پي» تنها تا شهر «بالا سگون» واقع در سغدياناي وقت [امروزه: توك ماك = توقماق واقع در قرقيزستان] با «پيروز» همراه بود و در اينجا دست به بهانه آوردن و تعلل زد و پيروز ساساني پس از نوميد شدن از حمايت نظاميان چيني، تنها با ايرانياني كه با وي بودند به منتهي اليه شمال شرقي ايران (سرزميني كه امروز تاجیکستان و شمال شرقي افغانستان را تشكيل مي دهد) بازگشته و دست به جمع آوري نيرو براي جنگ با اعراب زده بود و مردم هرات (بزرگترين شهر خراسان آن زمان و از شهرهاي ايران خاوري وقت) با شنيدن خبر بازگشت پيروز، بر ضد حكمران عرب شورش كرده و باعث نگراني اعراب حاكم بر ايران شده بودند كه چند واحد عرب را مامور متوقف ساختن «پيروز» و عقب زدن او كرده بودند كه اين يگانها بلخ را تصرف كردند.
پيروز ساساني تا تخارستان (افغانستان شمال شرقي) پيش آمد و 20 سال در آن مناطق بود، در همانجا فوت شد و طبق وصيتش، جسد اورا در كوههاي پامير به گونه اي كه صورتش به سوي ايران باشد دفن كردند.
«نرسي = نارسيا» پسر پيروز جزئيات تلاشهاي پدرش و مهاجرت پارسيان درباري را در كتابي شرح داده است.
به نوشته وي، دولت اسلامي پس از آگاه شدن از توسل شاهزاده ساساني به دربار چين، هياتي را به رياست يكي از معاريف عرب به «چانگ آن» فرستاد و اين هيات موفق شد كه نظر امپراتور گائوزونگ را نسبت به تلاش بازمانده ساسانيان تغيير دهد و او را بي طرف سازد، مخصوصا كه بعدا اين امپراتور دچار سكته مغزي شد و امور به دست زنش «وو زتيان» و جانشينانش «ژونگ زونگ» و «روي زونگ» افتاد كه قصد جنگ نداشتند.
نارسيا نوشته است كه دربار چين حتي به آن هيات اسلامي اجازه تاسيس يك مسجد داد و به موازات آن در عين حال با پناهندگي ايرانيان که جماعتي درباري بودند در چين موافقت كرد، به اين شرط كه به لباس چيني درآيند و رسوم محلي چين را رعايت كنند و چين را به صورت پايگاهي براي احياء استقلال وطن درنياورند [فعاليت سياسي نکنند] كه پاي چين به يك جنگ ناخواسته كشانيده شود.
در وقايع روزانه دودمان «تانگ» نيز ديدار پيروز ساساني از چين به تفصيل آمده است و اين وقايع كه تصحيح و حاشيه نويسي (تفسير) شده اند به صورت كتاب به چاپ رسيده اند. از اين وقايع چنين بر مي آيد كه قطع همكاري ژنرال «پي» با پيروز ساساني، پس از رسيدن به فرارود، احتمالا به سبب ورود هيات دولت اسلامي به «چانگ آن» و بي طرف شدن امپراتور چين بوده است.

#شکوه_ایران_باز_خواهد_گشت
@iranghoghnoos🔥
درنظر گاه دلم خورشید عالم کوروش است

بهترین نوع بشر از جنس آدم کوروش است

جلوه ای از مهریزدانی بود اندیشه اش

مظهرمنشور آزادی درعالم کوروش است

آنکه نامش لرزه اندازد بر اندام ستم

یا که گیرد بار غم از دوش رستم کوروش است

تا ببینی جلوه ی او چشم دل را بازکن

منظر نور اهورایی مسلم کوروش است

آنکه بعد از کسب پیروزی به میدان نبرد

آشیان ها را نمیپاشد زهم کوروش است

ایکه از زخم زبانها بر نمی دارید دست

آنکه بر زخم زبان ها بود مرهم کوروش است

هرسبک عهدی نگردد در جهان تاریخ ساز

آنکه با تاریخ دارد عهدمحکم کوروش است

@iranghoghnoos🔥
🌹بهرام چوبین؛عجوبه نظامی🌹

ادامه مطلب👇👇👇

@iranghoghnoos🔥
🔥ایران ققنوس🔥
🌹بهرام چوبین؛عجوبه نظامی🌹 ادامه مطلب👇👇👇 @iranghoghnoos🔥
🌹بهرام چوبین ، اعجوبه ی نظامی تاریخ🌹


@iranghoghnoos🔥

سپهبد بهرام چوبین از خاندان مهران یکی از هفت خاندان ممتاز ساسانی بود
از بهرام مهران در تاریخ جنگاوری جهان بعنوان یک نابغه و مبتکر نظامی یاد شده است
بهرام که در پی بلند بالایی و تنومندی اش چوبین نام گرفته بود نخستین فرمانده ای بود که با بهره گیری از نفت خام و ابزاری ساده نخستین واحد آتشبار را در تاریخ جنگاوری جهان پایه گذاری کرد.
بهرام در ابتدا فرماندار استان شمال باختری بود وی هنگام بازدید از باکو با چشمه ی نفت خام مواجه شد و به خاصیت آتشزا بودن آن پی برد و تصمیم گرفت تا از آن جنگ افزاری تازه بسازد بدین ترتیب مهندسان ارتشش در کمتر از 1 سال پیکانی ساختند که با موشکهای امروزی همانندی داشت.
درسال ۵۸۸ میلادی در آخرین سال سلطنت هرمز چهارم سپاه عظیم خاقانات ترک به مرزهای شرقی ایران حمله ور شد و سپاه ۷۰ هزار نفری ایران مغلوب ترکان گشت
پس از این شکست هرمز بهرام چوبین را به فرماندهی سپاه ایران برگزید بهرام از سپاه ۵۰۰ هزار نفری ایران تنها ۱۲ هزار سوار زبده که همگی بیش از چهل سال سن داشتند برگزید این در حالی بود که سپاه خاقان ترک(ساوه شاه) ۳۰۰ هزار تن ذکر شده است که تا هرات پیش آمده بودند
بهرام برای آنکه زودتر به میدان جنگ برسد از مسیر یزد و کویر خود را به خراسان رساند از این رو هنگامی خاقان از لشگرکشی بهرام آگاه شد که تا رسیدن سواران ایرانی به بلخ تنها ۴ روز مانده بود با اینحال زمانیکه خاقان با لشگر دوازده هزار نفره ی بهرام مواجه شد چندان نگران نگشت و تمامی سپاه خود را به مقابله با بهرام فرستاد
بهرام به یگان های آتشبار خود فرمان داد تا حمله را با پرتاب پیکان های آتشین آغاز کنند تا آرایش سپاهیان خاقان بر هم بریزد و به سواران کماندار نیز دستور داد که همزمان با آتشباری نفت اندازان با تیر چشم فیل ها را نشانه روند و سپس خود با ۲ هزار سوار کار آزموده به پایگاه خاقان تاخت.
خاقان که منتظر تازش به پایگاه خود نبود از جا گریخت ولی دیگر دیر شده بود اردوگاه وی زیر سم سواران ایرانی زیر و زبر شد پسرش اسیر گشت و خود وی کشته شد بعد از این واقعه سپاهیان خاقان از هم پاشید و کشتار عظیمی بدست سواران ایرانی بپا شد
بهرام چوبین این نابغه ی نظامی تنها با ۱۲ هزار جنگجو سپاه ۳۰۰هزار نفره ی خاقان را در کمتر از ۱ روز به کل از بین برد که از شگفتی های تاریخ نظامی جهان است
مورخان نبرد بلخ را نبردی بی سابقه توصیف کردند زیرا در آن برای اولین بار نوعی موشک به کار رفته بود و به علاوه یک سپاه کوچک یک ارتش بسیار بزرگ را شکست داده بود


@iranghoghnoos🔥
🌹هنر سکایی
مرگ زیر درخت زندگی
هنر اقوام سکایی ایرانی

#شکوه_ایران_باز_خواهد_گشت

@iranghoghnoos
🔺فضای ضد تازی در شاهنامه :
جو غالب بر شاهنامه در هر سه بخش استوره ای، پهلوانی و تاریخی در پیوند با تازیان، غیر دوستانه و منفی است. فردوسی پاکزاد در هنگام جنگ قادسیه از زبان سپهسالار ایران، آینده ایران که به دست تازیان است را اینچنین وصف میکند :

چو با تخت منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود
نه تخت و دیهیم بینی نه شهر
ز اختر همه تازیان راست بهر
بپوشند از ایشان گروهی سیاه
ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تاج و نه تخت و نه زرینه کفش
نه گوهر نه افسر نه رخشان درفش
برنجد یکی، دیگری بر خورد
به داد و به بخشش کسی ننگرد
ز پیمان بگردند و از راستی
گرامی شود کژی و کاستی
کشاورز جنگی شود بی‏ هنر
نژاد و بزرگی نیاید به بر
بد اندیش گردد پدر بر پسر
پسر همچنین بر پدر چاره ‏گر
شود بنده ‏ی بی‏ هنر شهریار
نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا
روان و زبان‏ ها شود پر جفا
از ایران و از ترک و از تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخن‏ ها به کردار بازی بود
همه گنج‏ ها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که شادی به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام
به کوشش ز هر گونه سازند دام
چو بسیار از این داستان بگذرد
کسی سوی آزادگان ننگرد
بریزند خون از پی خواسته
شود روزگار بد آراسته
دل من پر از خون شد و روی زرد
دهان خشک و لبها شده لاژورد
که تا من شدم پهلوان از میان
چنین تیره شد بخت ساسانیان
چنین بی وفا گشت گردان سپهر
دژم گشت و از ما ببرید مهر


🔵 همچنین فردوسی پاکزاد از زبان یزدگرد سوم، تازیان را اینچنین خطاب می کند:

ازین مارخوار اهرمن چهرگان
ز دانایی و شرم بی بهرگان
ازین زاغ ساران بی آب و رنگ
نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ


⚫️ فراموش نکنیم که فرمانده ی تازیان مسلمان در قادسیه (سعد ابن ابی وقاص)، از ده نفری ( عشره مبشره) بود که پیغمبر اسلام به او قول قطعی بهشت داده بود.
فردوسی در جایی که از پیام سعد ابن ابی وقاص به رستم فرخزاد سخن می گوید، لحنش درباره ی تبلیغات دین اسلام با کنایه همراه است:

و از جن سخن گفت و از آدمی
ز گفتار پیغمبر هاشمی
ز توحید و قرآن و وعد و وعید
ز تایید و از رسم های جدید
ز قطران و از آتش و زمهریر
ز فردوس و جوی می و جوی شیر

#شاهنامه
#شکوه_ایران_باز_خواهد_گشت
@iranghoghnoos🔥
🌹قتل عام های تازيان در ایران🌹



ادامه مطلب👇👇👇

@iranghoghnoos🔥
#کانال__ایران__ققنوس
🔥ایران ققنوس🔥
🌹قتل عام های تازيان در ایران🌹 ادامه مطلب👇👇👇 @iranghoghnoos🔥 #کانال__ایران__ققنوس
◼️ قتل عام ایرانیان توسط اعراب مسلمان ◼️

@iranghoghnoos🔥


در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد (سردار عرب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان (یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند) و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار (یک میلیون) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. (کتاب تاریخ سیستان صفحه۳۷، ۸۰ - کتاب تاریخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷)
در حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره (سردار عرب) در این جنگ چشمش را از دست داد. مردم جنگیدند و پایمردی کردند... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود.(کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵)
در حمله به شاپور نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا (سردار عرب) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخی؛ صفحه 116 -کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم صفحه 2011)
در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد‌ها به «رود خون» معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید «چندان از آنها بکشم که خون‌هاشان را در رودشان روان کنم» و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد «گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می‌آوردند و در رود گردن می‌زدند» مغیره گوید که «بر رود؛ آسیاب‌ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان (پارسیان) در الیس هفتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران؛ جلد دوم برگ 123)
در شوشتر؛ مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند؛ خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند؛ خارها به دست و پای ایشان بنشست؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خودداری کرده بودند گردن زدند.
(کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶)
ادامه مطلب👇👇👇
@iranghoghnoos🔥
🔥ایران ققنوس🔥
🌹قتل عام های تازيان در ایران🌹 ادامه مطلب👇👇👇 @iranghoghnoos🔥 #کانال__ایران__ققنوس
◼️ کشتار ایرانیان توسط اعراب مسلمان ◼️

@iranghoghnoos🔥

در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه‌ی اسلام به بهانه (دادرسی) و رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان‌های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک‌یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند ... و دیه‌ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می‌بردند. (کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹)
در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه‌ی مردم شهر را بجز یک صد نفر؛ کشتند. (کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم؛ صفحه 208و 303)
در حمله به نیشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کینه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوریکه «آنروز از وقت صبح تا نماز شام می‌کشتند و غارت می‌کردند. (کتاب الفتوح؛ صفحه 282)
در حمله‌ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب (سعید بن عاص) از وحشت؛ نماز خوف خواند. پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان «امان» داد و سوگند خورد «یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت» مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: «من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸)
پس از فتح "استخر" (سالهای 28-30 هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم"استخر" را محاصره کنند. مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح "استخر" (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم "استخر" که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی‌رفت تا آب گرم به خون ریختندپس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند "چهل هزار کشته" بودند بیرون از مجهولان .(کتاب فارسنامه ابن بلخی صفحه 135-- کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 163)
رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند.
(کتاب الفتوح؛ صفحه 215)

ادامه مطلب👇👇👇
@iranghoghnoos🔥
🔥ایران ققنوس🔥
🌹قتل عام های تازيان در ایران🌹 ادامه مطلب👇👇👇 @iranghoghnoos🔥 #کانال__ایران__ققنوس
◼️کشتار ایرانیان توسط اعراب◼️

@iranghoghnoos🔥

مردم کرمان نیز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلام بچه و کنیز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با اعراب مهاجم صلح کردند. (کتاب تاریخ یعقوبی صفحه 62 -کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه 2116, 2118 - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم صفحه 178,179)
جنایات اعراب تنها به این شهر‌ها ختم نشده است و اینها تنها گوشه‌ای از تاراج میهنمان به دست تازیان بود و آشکارا مقاومت ایرانیان در برابر آنان را ثابت می‌کند.در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می‌گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار  دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند. فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می‌کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می‌خورند. از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند


@iranghoghnoos🔥
❤️🌹ریشه واژه آریا🌹❤️

@iranghoghnoos🔥

واژه آریا برای نخستین بار در کتیبه داریوش یکم در سنگ‌نبشته بیستون (حدود قرن ۶ پیش از میلاد) استفاده شده است.
واژه آریا در نوشته‌های ایرانی‌، بر خلاف نوشته‌های سانسکریتی، از زمان باستان همواره یک پس زمینه "قومی" داشته است. . کلمه airya همواره به معنی‌ ایران یا ایرانی‌، و کلمه anairya به معنی‌ غیر‌ایرانی‌ استفاده شده‌اند(جفت واژه متضاد ایران-انیران )..بدین ترتیب نام ایران به معنی‌ "سرزمین آریایی ها" از زمان ساسانیان مورد به کار رفته است . اوستا airya/airyan را در عباراتی مانند airyāfi به معنی‌ "سرزمینها و مردم ایران" استفاده کرده است. اصطلاح آریا یا آریایی در سنگ نوشته‌های قدیمی ایران در سه‌ زمینه متفاوت به کار رفته اند:
بعنوان زبانی‌ که کتیبه داریوش بزرگ در بیستون به آن نوشته شده است.
بعنوان زمینه قومی داریوش بزرگ و خشایارشا در نوشته‌های نقش رستم، شوش و پرسپولیس.
در تعریف اهورا مزدا، خدای مردم آریایی، در نسخه عیلامی کتیبه بیستون.
برای مثال، در کتیبه شوش داریوش و خشایارشا خود را چنین توصیف می‌کنند، "یک هخامنشی، یک پارسی‌ پسر یک پری و یک آریایی، از نسل آریایی". هر چند داریوش زبان خود را آریایی نامید، محققین امروزی آن را به نام پارسی باستان می‌شناسند چرا که جدّ زبان فارسی کنونی است. منابع یونانی گفته‌های داریوش را تایید می‌کنند. هرودوت در اشارات تاریخی خود در رابطه با مادها می‌نویسد، "همه این مادها را در قدیم آریایی می‌نامیدند." در منابع ارمنی، پارتها، مادها و پارس‌ها یکجا آریایی نامیده می‌شوند. سترابو (Strabo)، در کتاب جغرافی خود، یکی‌ بودن مادها، پارس ها، باختری‌ها و سغدیها را یادآوری می‌کند. در کتیبه سه‌ زبانه‌ای که بدستور شاپور نوشته شده، آماده است، "من پادشاه آریایی‌ها هستم". در دوره بعد از اسلام استفاده از اصطلاح آریایی (ایران) را در نوشته حمزه اصفهانی، تاریخنگار قرن دهم، میتوان به وضوح دید، "آریایی‌ها که پارس نیز نامیده می‌شوند در میا‌‌ن این مملک قرار دارند...". تمام اینها بر این نکته دلالت درد که در گذشته نام ایران توصیفی بود از مردمانی که خود را به گروه قومی خاص با زبان و خدای مشترک منتسب میکردند.

@iranghoghnoos🔥
در نبرد رستم و اسفندیار، رستم پیشنهاد می‌کند که به جای نبرد تن به تن، دو لشگر را به جنگ هم بفرستیم. پاسخ شاهزاده جوان یکی از زیباترین ابیات شاهنامه است:
مبادا چنین هرگز آیین من
سزا نیست این کار در دین من
که ایرانیان را به کشتن دهم
خود اندر جهان تاج بر سر نهم

#فردوسی
🌹 داریوش بزرگ در سال510قبل از میلاد در حکم و پیغامی به مستعمرات آفریقایی دولت هخامنشی، شامل کارتاژ(تونس)و سیرن(لیبی)آیین قربانی کردن
انسان را ممنوع اعلام کرد 🌹
درفش ایران در عصر اشکانیان(پارتیان)

@iranghoghnoos🔥

بدلیل آنکه شاهنشاهان اشکانی، تاریخ و اقدامات خود را گسترده تبلیغ نکرده بودند و همان اسناد اندکی که از آنان به جای مانده است توسط دودمان شاهنشاهی ساسانی نابود گشت، اطلاعات ما در این باره بسیار اندک است . ولی آنچه که مورخین از خرابه های معابد و کاخهای آنان بدست آورده اند حکایت از آن دارد که درفش ارتش شاهنشاهی اشکانی، بنفش و احتمالا با طلا و نقره مزین شده بوده است

پارت ها بدون تردید در قرن دوم میلادی دارای بیرقی ابریشمی بسیار شکوهمند بوده اند.زیرا رومیان بارها در کتب خود بر شکوه این بیرق غبطه خورده اند. روی این بیرق، تصویر اژدهایی نقش بسته بوده است. این درفش در بالای نیزه ای بلند قرار داشته است.
ضمن آنکه عده ای بر این باور هستند عقاب در زمان اشکانیان نیز از مظاهر قدرتو شکوه کشوری بوده است


@iranghoghnoos🔥
🔰به فردوسی که نام ایران زنده به اوست🔰

🎋 سخن سازِ یکتایِ ایران زمین
🎋 ز ما بر تو بادا بسی آفرین

🔺جهان را به گفتار ، آراستی
🔻سخن هایی از نیکویی ، راستی

🎋 به هر جا که شهنامه یِ تو بُدی
🎋 ز گفتت روانِ همه نو شدی

🔺گر ایران بُوَد رستمِ سَرفَراز
🔻چو سیمرغ گشتی وِرا چاره ساز

🎋 بسی رنج بردی در آن سال سی
🎋 ز نو زنده کردی تو این پارسی

🔺خرد را به کردار ، پیوسته ای
🔻به ایرانِ جاوید ، دل بسته ای

🎋 ز تو زنده شد نامِ فرزانگان
🎋 همه تلخ شد کامِ بیگانگان

🔺به دل هایِ هر مردمِ هوشیار
🔻بُوَد مهرِ تو تا بُوَد کردگار

🎋 چه در آشکار و چه اندر نهان
🎋 به گیتی بُوَد نام تو جاودان

@iranghoghnoos🔥
✔️ نگاره ی بانوی پارسی در پارسه (تخت جمشید)

#شکوه_ایران_باز_خواهد_گشت

@iranghoghnoos🔥
🚩 نگاره ی آشپزان مرد (خورش گران) در پارسه

@iranghoghnoos🔥
💥از بین بردن آتشکده ها توسط تازیان💥

شعری به زبان پهلوی که در اورامان کردستان پیدا شده ، که بر روی پوست آهو نوشته شده و در موزه ی سلیمانیه ی عراق (به زبان اراک) نگهداری می شود .
این شعر که به خط پهلوی نوشته شده ، مربوط به ویران کردن آتشکده ی بزرگ پاوه به دست تازیان است .



🥀 هورمزگان رمان آتران کژان
هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور
گنانی پاله هتا شاره زور
ژن و کینکان بدیل فشینا
میرد آزاتلی ره روی هونیا
روشت زردشتره ماند بیکس
زیکانیکا هورمزد هیوجکس کند🥀

"🥀🥀🥀 برگردان پارسی"

🥀"هورمزگان ، آتش آتشکده ها که جای پرستش اهورامزدا است خاموش شد و ویران گردید.
بزرگان بزرگ خود را نهان کردند . ستمکاری تازیان روستای «کارگرها» تا «شهر زور» را ویران کرد.
زنان و دختران به بردگی رفتند ، آزاد مردان به روی خون غلتیدند . روش زرتشت بی دستیار ماند ، اهورامزدا به هیچکس مهر ورزی نکرد .🥀

@iranghoghnoos🔥
🔲 شکسته باد دست اهریمن خیانتکار 🔲
@iranghoghnoos🔥

▪️ من نمی دانستم تازیان چگونه به حربه ی فیل های لشکر ایران پی برده بودند اما بعد ها مردم می گفتند فرزند پلید کازرونی، روزبه گجستک که نامش را سلمان گذارده بود در این راه یاری شان کرده.
این گجستک در ایران بود اما خون ایرانی نداشت. از کسانی بود که مزدکی شده بود و با ایرانیان دشمن بود.....


هنگامی که تازیان به تیسپون رسیدند من در جلوی لشگرشان این ناپاک زاده را نیز دیدم.
روزبه کازرونی در جلوی سپاهشان بود و با غرور به مردمان ایرانی می نگریست.

آری، خیانت شاید غرور بیاورد. مردمان ایرانی ایستاده بودند و به سپاهیان تازی می نگریستند. دیده بانان می گفتند دیوان آمدند. براستی ما با انسان ها نجنگیدیم.

در کنار هم ایرانیان ایستادم که به سپاه تازی می نگریستند. زیر لب می گفتند ننگ بر تو روزبه. ننگ بر خاندانت و ننگ بر پدرت که همچون تویی را پرورش داد و ننگ بر مادرت که همچون تویی زایید.

🏴 سلمان به آرزویش که حکمرانی بر تیسپون بود رسید آن هم با پا گذاشتن بر خون مردم ایرانی. شنیدم که سلمان بر در قصر سپید رفته بود که بسیاری از هم میهنانم آنجا بودند و دروازه را بسته بودند بر روی تازیان. سلمان گجستک بر کنار در رفته بود و سه بار آنان را دعوت کرده بود که من از شما هستم، اسلام بیاورید وگرنه سزای جنایتکاران شمشیر است.

می گفتند در راه هر ایرانی را که می دیده بدو می گفته اسلام بیاور یا کشته خواهی شد. و چندین ایرانی به دست سلمان کشته شدند.
براستی سلمان از خرد و میهن چیزی نمی دانست. بدو به دیده ی ترحم نگاه می شد.
فردی بی خرد و دارای عقده های فراوان.


▪️ ننگ بر او و آزرده باشد روانش ▪️


📚 پاره ای از نسک تازش دیوگان

@iranghoghnoos🔥