#فرازهایی_از_قرآن
#جز_بیست_دوم
❇️فراز اول:یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبىِِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَكُمْ إِلىَ طَعَامٍ غَیرَْ نَظِرِینَ إِنَاهُ وَ لَكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُواْ فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُواْ وَ لَا مُسْتَئنِسِینَ لحَِدِیثٍ إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ یُؤْذِى النَّبىََّّ فَیَسْتَحْیى مِنكُمْ وَ اللَّهُ لَا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَق (۵۳- احزاب)
اى اهل ایمان! بدون اجازه وارد خانههاى پیامبر نشوید؛ مگر آن كه براى صرف غذا به شما اجازه داده شود. زودتر از وقت هم حاضر نشوید ولى وقتى شما را دعوت كردند، وارد شوید و هنگامى كه غذا خوردید، پراكنده گردید و جلسه گفتگو و انس تشكیل ندهید كه این كار باعث آزار رسول خدا مىشود. این [كار كه بنشینید و سرگرم سخن گردید] پیامبر را آزار مىدهد و از شما حیا مىكند [كه بیرونتان كند] ولى خدا از حق حیا نمىكند.
در این آیه توصیه هایی برای رفتن به میهمانی وجود دارد که قابل توجه است:
۱. بی اجازه و دعوت به خانه کسی نرویم.
۲. اگر برای صرف غذایی دعوت شده ایم؛ زودتر نرفته و در آنجا منتظر غذا ننشینیم.
۳. پس از صرف غذا سریعتر بلند شده و آنجا را ترک کنیم.
۴. پس از جمع شدن سفره از نشستن بیهوده و سرگرم شدن به گفت و گو پرهیز کنیم.
۵. این زودتر رفتن ها و دیرتر بلند شدن ها، صاحبخانه را که برای خود کار و برنامه دارد آزار می دهد و طبیعت کار این است که او از اعتراض و بیرون کردن شما شرم دارد؛ اما شما این وظیفه ای را که خدا بیان کرد بدانید و به آن عمل کنید.
❇️یَأَیهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (۵۹- احزاب)
اى پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران كسانى كه مؤمن هستند بگو: روسرىهاى بلند خود را بر خویش فرو افكنند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینكه [به عفت و پاكدامنى] شناخته شوند نزدیكتر است، و در نتیجه [از سوى اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
كلمه «جلابیب» جمع جلباب است و آن پوششی است سرتاسرى كه تمامى بدن را مىپوشاند و یا حداقل پوششی است بزرگتر از روسری و مقنعه که سر و سینه را کاملا در برگرفته و می پوشاند. (۱)
منظور از این جمله که فرمود: «یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ» این است كه آن را طورى بپوشند كه زیر گلو و سینههایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد. بعد فرمود این «پوشاندن تمام بدن» در برابر نامحرم، معرف عفت و پاکدامنی آنهاست و همین امر سبب می شود تا اهل گناه و شهوت متعرض آنها نشوند.(۲)
از این آیه استفاده مىشود كه حكم «حجاب و پوشش» براى زنان قبل از این نازل شده بود(۳)؛ ولى بعضى از آنها روى سادهاندیشى به خوبی آن را رعایت نمی کردند که آیه فوق نازل شد و بر رعایت دقیق آن سفارش و تاکید کرد.
با توجه به این آیه دیگر مجالی برای توجیه برخی پوششهای امروزی باقی نمی ماند. آنچه که امروز بر سر و اندام برخی زنان مسلمان به چشم می خورد نه تنها آن پوشش کاملی که قرآن می گوید ندارد بلکه بر خلاف فلسفه بازدارندگی حجاب که در آیه هم آمده است به شدت جلب توجه کرده و دلهای مریض و چشمان هوس باز را به سوی خود جلب می کند.
📚منابع:
(۱) الرداء الّذی یستر تمام البدن و یلبس فوق الثیاب: التحقیق ج۲ص۹۵ ؛ الجِلْبابُ: ثوب أَوسَعُ من الخِمار، دون الرِّداءِ، تُغَطِّی به المرأَةُ رأْسَها و صَدْرَها: لسان العرب ج۱ ص۲۷۲
(۲) المیزان ج۱۶ ص۳۳۹
(۳) نمونه ج۱۷ ص۴۲۹
🇮🇷@iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_دوم
❇️فراز اول:یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبىِِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَكُمْ إِلىَ طَعَامٍ غَیرَْ نَظِرِینَ إِنَاهُ وَ لَكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُواْ فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُواْ وَ لَا مُسْتَئنِسِینَ لحَِدِیثٍ إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ یُؤْذِى النَّبىََّّ فَیَسْتَحْیى مِنكُمْ وَ اللَّهُ لَا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَق (۵۳- احزاب)
اى اهل ایمان! بدون اجازه وارد خانههاى پیامبر نشوید؛ مگر آن كه براى صرف غذا به شما اجازه داده شود. زودتر از وقت هم حاضر نشوید ولى وقتى شما را دعوت كردند، وارد شوید و هنگامى كه غذا خوردید، پراكنده گردید و جلسه گفتگو و انس تشكیل ندهید كه این كار باعث آزار رسول خدا مىشود. این [كار كه بنشینید و سرگرم سخن گردید] پیامبر را آزار مىدهد و از شما حیا مىكند [كه بیرونتان كند] ولى خدا از حق حیا نمىكند.
در این آیه توصیه هایی برای رفتن به میهمانی وجود دارد که قابل توجه است:
۱. بی اجازه و دعوت به خانه کسی نرویم.
۲. اگر برای صرف غذایی دعوت شده ایم؛ زودتر نرفته و در آنجا منتظر غذا ننشینیم.
۳. پس از صرف غذا سریعتر بلند شده و آنجا را ترک کنیم.
۴. پس از جمع شدن سفره از نشستن بیهوده و سرگرم شدن به گفت و گو پرهیز کنیم.
۵. این زودتر رفتن ها و دیرتر بلند شدن ها، صاحبخانه را که برای خود کار و برنامه دارد آزار می دهد و طبیعت کار این است که او از اعتراض و بیرون کردن شما شرم دارد؛ اما شما این وظیفه ای را که خدا بیان کرد بدانید و به آن عمل کنید.
❇️یَأَیهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (۵۹- احزاب)
اى پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران كسانى كه مؤمن هستند بگو: روسرىهاى بلند خود را بر خویش فرو افكنند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینكه [به عفت و پاكدامنى] شناخته شوند نزدیكتر است، و در نتیجه [از سوى اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
كلمه «جلابیب» جمع جلباب است و آن پوششی است سرتاسرى كه تمامى بدن را مىپوشاند و یا حداقل پوششی است بزرگتر از روسری و مقنعه که سر و سینه را کاملا در برگرفته و می پوشاند. (۱)
منظور از این جمله که فرمود: «یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ» این است كه آن را طورى بپوشند كه زیر گلو و سینههایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد. بعد فرمود این «پوشاندن تمام بدن» در برابر نامحرم، معرف عفت و پاکدامنی آنهاست و همین امر سبب می شود تا اهل گناه و شهوت متعرض آنها نشوند.(۲)
از این آیه استفاده مىشود كه حكم «حجاب و پوشش» براى زنان قبل از این نازل شده بود(۳)؛ ولى بعضى از آنها روى سادهاندیشى به خوبی آن را رعایت نمی کردند که آیه فوق نازل شد و بر رعایت دقیق آن سفارش و تاکید کرد.
با توجه به این آیه دیگر مجالی برای توجیه برخی پوششهای امروزی باقی نمی ماند. آنچه که امروز بر سر و اندام برخی زنان مسلمان به چشم می خورد نه تنها آن پوشش کاملی که قرآن می گوید ندارد بلکه بر خلاف فلسفه بازدارندگی حجاب که در آیه هم آمده است به شدت جلب توجه کرده و دلهای مریض و چشمان هوس باز را به سوی خود جلب می کند.
📚منابع:
(۱) الرداء الّذی یستر تمام البدن و یلبس فوق الثیاب: التحقیق ج۲ص۹۵ ؛ الجِلْبابُ: ثوب أَوسَعُ من الخِمار، دون الرِّداءِ، تُغَطِّی به المرأَةُ رأْسَها و صَدْرَها: لسان العرب ج۱ ص۲۷۲
(۲) المیزان ج۱۶ ص۳۳۹
(۳) نمونه ج۱۷ ص۴۲۹
🇮🇷@iraneslami_moghtader🇮🇷
#فرارهایی_از_قرآن
#جز_بیست_سوم
❇️وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنهَُمَا بَاطِلًا ذَالِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ كَفَرُواْ مِنَ النَّارِ(۲۷) أَمْ نجَْعَلُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِینَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَْعَلُ الْمُتَّقِینَ كاَلْفُجَّارِ(۲۸- ص)
و ما آسمان و زمین و آنچه را كه میان آنهاست، بیهوده نیافریدهایم؛ این پندار كافران است. پس واى بر آنان كه منکر آتش دوزخند. آیا كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام دادهاند مانند مفسدان در زمین قرار مىدهیم یا پرهیزكاران را چون بدكاران؟!
در این آیات دو دلیل بر وجود و یا ضرورت وجود قیامت اقامه شده است:
یکی اینکه اگر قیامتی نباشد وجود این جهان مادی باطل و بیهوده خواهد بود چون هدفی برای بودنش وجود نخواهد داشت. اینکه موجوداتی خلق شوند و از آسمان و زمین این عالم استفاده کنند و بعد هم هیچ به هیچ این نظام یک نظام بی هدفی خواهد بود که ساحت قدس الهی از چنین بیهوده کاری و عمل لغوی مبراست.(۱)
دیگر اینکه اگر قیامتی نباشد و محکمه عدل و پاداش و عقابی برپا نشود آنگاه کسی که در این دنیا بد بود و بد عمل کرد فرقی با آنکه خوب بود و خوب عمل کرد تفاوتی نخواهد داشت و این از نظر وجدان پذیرفته شدنی نیست.
برای اینکه این دو اشکال جدی پیش نیاید عقل حکم می کند که باید پس از این عالم عالمی باشد که هم هدف این دنیا در آن محقق شود و هم تفاوت بین متقی و فاجر روشن شود.(۲)
📚منابع
(۱) آیه ۳۸ سوره دخان
(۲) ر.ک به المیزان ج۱۷ ص ۱۹۶ به بعد
🇮🇷@iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_سوم
❇️وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنهَُمَا بَاطِلًا ذَالِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ كَفَرُواْ مِنَ النَّارِ(۲۷) أَمْ نجَْعَلُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِینَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَْعَلُ الْمُتَّقِینَ كاَلْفُجَّارِ(۲۸- ص)
و ما آسمان و زمین و آنچه را كه میان آنهاست، بیهوده نیافریدهایم؛ این پندار كافران است. پس واى بر آنان كه منکر آتش دوزخند. آیا كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام دادهاند مانند مفسدان در زمین قرار مىدهیم یا پرهیزكاران را چون بدكاران؟!
در این آیات دو دلیل بر وجود و یا ضرورت وجود قیامت اقامه شده است:
یکی اینکه اگر قیامتی نباشد وجود این جهان مادی باطل و بیهوده خواهد بود چون هدفی برای بودنش وجود نخواهد داشت. اینکه موجوداتی خلق شوند و از آسمان و زمین این عالم استفاده کنند و بعد هم هیچ به هیچ این نظام یک نظام بی هدفی خواهد بود که ساحت قدس الهی از چنین بیهوده کاری و عمل لغوی مبراست.(۱)
دیگر اینکه اگر قیامتی نباشد و محکمه عدل و پاداش و عقابی برپا نشود آنگاه کسی که در این دنیا بد بود و بد عمل کرد فرقی با آنکه خوب بود و خوب عمل کرد تفاوتی نخواهد داشت و این از نظر وجدان پذیرفته شدنی نیست.
برای اینکه این دو اشکال جدی پیش نیاید عقل حکم می کند که باید پس از این عالم عالمی باشد که هم هدف این دنیا در آن محقق شود و هم تفاوت بین متقی و فاجر روشن شود.(۲)
📚منابع
(۱) آیه ۳۸ سوره دخان
(۲) ر.ک به المیزان ج۱۷ ص ۱۹۶ به بعد
🇮🇷@iraneslami_moghtader🇮🇷
#فرازهایی_از_قرآن
#جز_بیست_و_چهارم
❇️فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمَُّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(۴۹- زمر)
وقتى انسان گرفتار زیان مىشود، ما را مىخواند و هنگامى كه ما از جانب خود نعمتى به او مىدهیم [به جای شکر گزاری] مىگوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند.
این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند كه به پیروى هواى نفس گرایش دارد و به نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مىخواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مىدهد و مىگوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مىكند و نمىداند كه همین خود وسیله ای است كه با آن امتحانش مىكنند.(۱)
دو نکته:
۱. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(۲) ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(۳) بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد.
۲. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند.
📚منابع
(۱)المیزان ج۱۷ ص۲۷۳
(۲) هُوَ الَّذی خَلَقَكُمْ مِنْ طینٍ (۲ انعام)
(۳) فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی (۲۹- حجر)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_و_چهارم
❇️فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمَُّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(۴۹- زمر)
وقتى انسان گرفتار زیان مىشود، ما را مىخواند و هنگامى كه ما از جانب خود نعمتى به او مىدهیم [به جای شکر گزاری] مىگوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند.
این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند كه به پیروى هواى نفس گرایش دارد و به نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مىخواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مىدهد و مىگوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مىكند و نمىداند كه همین خود وسیله ای است كه با آن امتحانش مىكنند.(۱)
دو نکته:
۱. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(۲) ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(۳) بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد.
۲. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند.
📚منابع
(۱)المیزان ج۱۷ ص۲۷۳
(۲) هُوَ الَّذی خَلَقَكُمْ مِنْ طینٍ (۲ انعام)
(۳) فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی (۲۹- حجر)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#فرازهایی_از_قرآن
#جز_بیست_و_پنجم
❇️وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ بَصِیرٌ(۲۷ شوری)
اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان مىكنند ولى به اندازهاى كه مشیت او اقتضاء کند نازل مىكند زیرا او به حال بندگانش آگاه و بیناست.
كلمه «قَدَر» به معناى كمیت و حجم هر چیز است. پس این كه مىفرماید:«وَ لكِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ» به این معنا است که خداى تعالى هر چیز را به كمیت و حجم و مقداری که مشیتش اقتضاء کند نازل مىكند.
معناى آیه شریفه این است: اگر خداى تعالى رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه سیر شوند، شروع به ظلم كردن در زمین مىكنند؛ چون طبیعت مال این است كه وقتى زیاد شد طغیان و استكبار مىآورد، همچنان كه در سوره علق فرموده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ این انسان هنگامى كه احساس بىنیازى كند طغیان مىكند»(۱) و به همین جهت خداوند متعال رزق را به اندازه نازل مىكند و به هر كس به مقدارى معین روزى مىدهد؛ چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است و مىداند كه هر یك از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از غنا و فقر، مفید به حال اوست؛ همان را به او مىدهد.(2)
✅چرا خدا به کسانی که با داشتن مال بیشتر گناه و ظلمشان هم افزون می شود باز هم مال و ثروت می دهد؟
علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سوال می نویسد: این آیه بیانگر قانون اولیه خدا در توزیع ارزاق بین بندگانش است که حال هر کس را می بیند و به او روزی می دهد؛ اما قوانین دیگری نیز دارد که در عالم حاکم است؛ یکی از آن قوانین قانون ابتلاء و امتحان است(۳) و دیگری قانون مکر و استدراج(۴) است.(۵) این دو قانون سبب می شود که خدا به کسانی که در سوال مطرح شد با وجود کفر و طغیان باز هم مال و ثروت عطا کند.
این بحث نقطه مقابلی هم دارد و آن اینکه چرا برخی حتی به مقدار رفع ضروریات هم از رزق و روزی الهی بی نصیبند که در پاسخ می توان به دو قانون الهی اشاره کرد؛ یکی همان قانون ابتلاء و امتحان و دیگری قانون اثر گناه(۶) که برخی با عمل خود مانند ظلم به دیگری یا ظلم پذیری چنین نتیجه ای را برای خود رقم زده اند.
📚منابع
(۱) آیات ۶_۷ سوره علق
(۲) المیزان، ج۱۸، ص۵۶
(۳) إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكمُْ فِتْنَةٌ وَاللهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۱۵- تغابن)
(۴) سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ كَیْدِی مَتِینٌ (۱۸۳- اعراف)
(۵) المیزان ج۱۸ ص۵۶
(۶) إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (۱۱- رعد) ؛ وَ مَا أَصَبَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكمُْ وَ یَعْفُواْ عَن كَثِیرٍ(۳۰- شوری)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_و_پنجم
❇️وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ بَصِیرٌ(۲۷ شوری)
اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان مىكنند ولى به اندازهاى كه مشیت او اقتضاء کند نازل مىكند زیرا او به حال بندگانش آگاه و بیناست.
كلمه «قَدَر» به معناى كمیت و حجم هر چیز است. پس این كه مىفرماید:«وَ لكِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ» به این معنا است که خداى تعالى هر چیز را به كمیت و حجم و مقداری که مشیتش اقتضاء کند نازل مىكند.
معناى آیه شریفه این است: اگر خداى تعالى رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه سیر شوند، شروع به ظلم كردن در زمین مىكنند؛ چون طبیعت مال این است كه وقتى زیاد شد طغیان و استكبار مىآورد، همچنان كه در سوره علق فرموده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ این انسان هنگامى كه احساس بىنیازى كند طغیان مىكند»(۱) و به همین جهت خداوند متعال رزق را به اندازه نازل مىكند و به هر كس به مقدارى معین روزى مىدهد؛ چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است و مىداند كه هر یك از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از غنا و فقر، مفید به حال اوست؛ همان را به او مىدهد.(2)
✅چرا خدا به کسانی که با داشتن مال بیشتر گناه و ظلمشان هم افزون می شود باز هم مال و ثروت می دهد؟
علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سوال می نویسد: این آیه بیانگر قانون اولیه خدا در توزیع ارزاق بین بندگانش است که حال هر کس را می بیند و به او روزی می دهد؛ اما قوانین دیگری نیز دارد که در عالم حاکم است؛ یکی از آن قوانین قانون ابتلاء و امتحان است(۳) و دیگری قانون مکر و استدراج(۴) است.(۵) این دو قانون سبب می شود که خدا به کسانی که در سوال مطرح شد با وجود کفر و طغیان باز هم مال و ثروت عطا کند.
این بحث نقطه مقابلی هم دارد و آن اینکه چرا برخی حتی به مقدار رفع ضروریات هم از رزق و روزی الهی بی نصیبند که در پاسخ می توان به دو قانون الهی اشاره کرد؛ یکی همان قانون ابتلاء و امتحان و دیگری قانون اثر گناه(۶) که برخی با عمل خود مانند ظلم به دیگری یا ظلم پذیری چنین نتیجه ای را برای خود رقم زده اند.
📚منابع
(۱) آیات ۶_۷ سوره علق
(۲) المیزان، ج۱۸، ص۵۶
(۳) إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكمُْ فِتْنَةٌ وَاللهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۱۵- تغابن)
(۴) سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ كَیْدِی مَتِینٌ (۱۸۳- اعراف)
(۵) المیزان ج۱۸ ص۵۶
(۶) إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (۱۱- رعد) ؛ وَ مَا أَصَبَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكمُْ وَ یَعْفُواْ عَن كَثِیرٍ(۳۰- شوری)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#فرازهایی_از_قرآن
#جز_بیست_ششم
❇️یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ (۱۲- حجرات)
ای اهل ایمان! از بسیاری از گمانها در حقّ مردم بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمانها گناه است و در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پیجویی نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بیتردید از این کار نفرت دارید و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
منظور از «الظَّنِّ» اولی، گمانهای بد است که چون نسبت به گمانهای خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گر نه حسن ظن یا همان گمان خیر، نه تنها ممنوع نیست بلکه به آن توصیه هم شده است.(۱)
گمانهای بد، برخی مطابق با واقعند و برخی مخالف آن. آنچه بی تردید گناه است آن گمانهایی هستند که مخالف با واقع باشند لذا فرمود: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». وجود همین دسته از گمانهای حرام در بین گمانهای بد کافی است حکم به پرهیز از تمام آنها بشود. بنابراین آیه شریفه مؤمنین را از هرگونه گمان بد (خواه موافق با واقع باشد؛ خواه مخالف) بر حذر دارد.
«تجسس» به معنی جستجوگری است که معمولاً در امور نامطلوب به کار میرود و عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم. از آنجا که اسلام میخواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند بنابراین هرگز اجازه نمیدهد که رازهای خصوصی آنها فاش شود. (۲)
در سومین و آخرین دستور که در حقیقت معلول و نتیجه دو برنامه قبل است میفرماید: هیچکدام از شما غیبت دیگری را نکند و برای آنکه قبح و زشتی این عمل را کاملاً مجسم کند پرده از راز آن گشوده و حقیقت باطنی آن را بیان کرده است که همانا خوردن گوشت مردار است.
✅۱. از آنجا که گمان بد بردن معمولاً یک امر غیر ارادی است بنابراین نهی در آیه نهی از ترتیب آثار است، یعنی هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.(۳)
✅۲. نهی همراه با بیان واقعیت گناه که نمونه آن در این آیه در خصوص غیبت آمده، برای بازدارندگی بیشتر است و این مانند آن است که پدری دلسوز برای اینکه فرزندش به بخاری داغ دست نزند او را چنین نهی کند: «دست به بخاری نزن! میخواهی بسوزی؟!» که این نهی همراه با بیان اثر آن کار، به طور قطع از اثر بازدارندگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
📚منابع
(۱) «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»؛ چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند، و نگفتند: این تهمتی آشکار [از سوی منافقان] است؟! (۱۲- نور)
(۲) ر.ک: نمونه ج۲۲ ص۱۸۱_۱۸۴
(۳) همان
🇮🇷@iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_ششم
❇️یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ (۱۲- حجرات)
ای اهل ایمان! از بسیاری از گمانها در حقّ مردم بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمانها گناه است و در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پیجویی نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بیتردید از این کار نفرت دارید و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
منظور از «الظَّنِّ» اولی، گمانهای بد است که چون نسبت به گمانهای خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گر نه حسن ظن یا همان گمان خیر، نه تنها ممنوع نیست بلکه به آن توصیه هم شده است.(۱)
گمانهای بد، برخی مطابق با واقعند و برخی مخالف آن. آنچه بی تردید گناه است آن گمانهایی هستند که مخالف با واقع باشند لذا فرمود: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». وجود همین دسته از گمانهای حرام در بین گمانهای بد کافی است حکم به پرهیز از تمام آنها بشود. بنابراین آیه شریفه مؤمنین را از هرگونه گمان بد (خواه موافق با واقع باشد؛ خواه مخالف) بر حذر دارد.
«تجسس» به معنی جستجوگری است که معمولاً در امور نامطلوب به کار میرود و عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم. از آنجا که اسلام میخواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند بنابراین هرگز اجازه نمیدهد که رازهای خصوصی آنها فاش شود. (۲)
در سومین و آخرین دستور که در حقیقت معلول و نتیجه دو برنامه قبل است میفرماید: هیچکدام از شما غیبت دیگری را نکند و برای آنکه قبح و زشتی این عمل را کاملاً مجسم کند پرده از راز آن گشوده و حقیقت باطنی آن را بیان کرده است که همانا خوردن گوشت مردار است.
✅۱. از آنجا که گمان بد بردن معمولاً یک امر غیر ارادی است بنابراین نهی در آیه نهی از ترتیب آثار است، یعنی هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.(۳)
✅۲. نهی همراه با بیان واقعیت گناه که نمونه آن در این آیه در خصوص غیبت آمده، برای بازدارندگی بیشتر است و این مانند آن است که پدری دلسوز برای اینکه فرزندش به بخاری داغ دست نزند او را چنین نهی کند: «دست به بخاری نزن! میخواهی بسوزی؟!» که این نهی همراه با بیان اثر آن کار، به طور قطع از اثر بازدارندگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
📚منابع
(۱) «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»؛ چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند، و نگفتند: این تهمتی آشکار [از سوی منافقان] است؟! (۱۲- نور)
(۲) ر.ک: نمونه ج۲۲ ص۱۸۱_۱۸۴
(۳) همان
🇮🇷@iraneslami_moghtader🇮🇷
#فرازهایی_از_قرآن
#جز_بیست_هفتم
❇️إعْلَمُواْ أَنَّمَا الحَْیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لهَْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَكُمْ وَ تَكاَثُرٌ فىِ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعجَْبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثمَُّ یهَِیجُ فَترََاهُ مُصْفَرًّا ثمَُّ یَكُونُ حُطَامًا وَ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الحَْیَوةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(۲۰- حدید)
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مىبرد، سپس خشك مىشود بگونهاى كه آن را زردرنگ مىبینى سپس تبدیل به كاه مىشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست.
«لعب» به معناى بازى قانونمندى است كه اطفال به منظور رسیدن به غرضى خیالى آن را انجام مىدهند. «لهو» به معناى هر عمل سرگرم كنندهاى است كه انسان را از كارى مهم و حیاتى و وظیفهاى واجب باز بدارد. «زینت» عبارت از آن است كه چیز مرغوبى را ضمیمه چیز دیگرى كنى تا مردم به خاطر زیبایی این مجذوب آن شوند. «تفاخر» به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است و «تكاثر در اموال و اولاد» به این معنا است كه شخصى به دیگرى فخر بفروشد كه من مال و فرزند بیشترى دارم.(۱)
بعد از ذکر این مراحل که بر زندگی دنیایی حاکم است، حقیقت زندگى دنیا را كه انسان فریب خورده دل به آن مىبندد، و چیزى نمىگذرد كه به حكم اجبار همه را از كف مىدهد، با مثالى که بیانگر فریبندگی ظاهری دنیاست تشریح و بیان مىكند.
✅۱. شیخ بهایی(ره) این خصلتهای پنجگانه را ناظر به مراحل زندگی دنیایی و مرتبت به هم می داند:(۲) نخست، دوران كودكى است كه زندگى او غرق در لعب و بازیست. سپس مرحله نوجوانى فرا مىرسد و سرگرمى جاى بازى را مىگیرد.
مرحله سوم، مرحله جوانى و عشق و تجمل پرستى است. از این مرحله كه بگذرد مرحله چهارم فرا مىرسد و احساس كسب مقام و فخر در انسان زنده مىشود و سرانجام به مرحله پنجم مىرسد و در این مرحله به فكر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت مىافتد.
✅۲. گاهی بعضى از انسانها شخصیتشان در همان مرحله اول و دوم متوقف می گردد و تا پیرى در فكر بازى و سرگرمى و معركه گیرى هستند و یا در دوران تجمل پرستى متوقف می گردد و ذكر و فكرشان تا دم مرگ فراهم كردن خانه و مركب و لباس زینتى است؛ اینها در حقیقت كودكانى هستند در سن كهولت و پیرانى هستند با روحیه كودك!(۳)
✅۳. البته کسانی که تحت رهنمودهای قرآن و عترت علیهم السلام خود را تربیت کرده باشند، فریب عشوه گری دنیا را نخورده و این مراحل دنیایی نمی تواند آنها را از هدف والایی که به دنبال آنند باز دارد.(۴)
📚منابع
(۱) المیزان ج۱۹ ص۱۶۴
(۲)به نقل از المیزان، همان
(۳) نمونه ج۲۳ ص۳۵۲
(۴) رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّكاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (۳۷- نور)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_هفتم
❇️إعْلَمُواْ أَنَّمَا الحَْیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لهَْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَكُمْ وَ تَكاَثُرٌ فىِ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعجَْبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثمَُّ یهَِیجُ فَترََاهُ مُصْفَرًّا ثمَُّ یَكُونُ حُطَامًا وَ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الحَْیَوةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(۲۰- حدید)
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كه محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مىبرد، سپس خشك مىشود بگونهاى كه آن را زردرنگ مىبینى سپس تبدیل به كاه مىشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست.
«لعب» به معناى بازى قانونمندى است كه اطفال به منظور رسیدن به غرضى خیالى آن را انجام مىدهند. «لهو» به معناى هر عمل سرگرم كنندهاى است كه انسان را از كارى مهم و حیاتى و وظیفهاى واجب باز بدارد. «زینت» عبارت از آن است كه چیز مرغوبى را ضمیمه چیز دیگرى كنى تا مردم به خاطر زیبایی این مجذوب آن شوند. «تفاخر» به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است و «تكاثر در اموال و اولاد» به این معنا است كه شخصى به دیگرى فخر بفروشد كه من مال و فرزند بیشترى دارم.(۱)
بعد از ذکر این مراحل که بر زندگی دنیایی حاکم است، حقیقت زندگى دنیا را كه انسان فریب خورده دل به آن مىبندد، و چیزى نمىگذرد كه به حكم اجبار همه را از كف مىدهد، با مثالى که بیانگر فریبندگی ظاهری دنیاست تشریح و بیان مىكند.
✅۱. شیخ بهایی(ره) این خصلتهای پنجگانه را ناظر به مراحل زندگی دنیایی و مرتبت به هم می داند:(۲) نخست، دوران كودكى است كه زندگى او غرق در لعب و بازیست. سپس مرحله نوجوانى فرا مىرسد و سرگرمى جاى بازى را مىگیرد.
مرحله سوم، مرحله جوانى و عشق و تجمل پرستى است. از این مرحله كه بگذرد مرحله چهارم فرا مىرسد و احساس كسب مقام و فخر در انسان زنده مىشود و سرانجام به مرحله پنجم مىرسد و در این مرحله به فكر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت مىافتد.
✅۲. گاهی بعضى از انسانها شخصیتشان در همان مرحله اول و دوم متوقف می گردد و تا پیرى در فكر بازى و سرگرمى و معركه گیرى هستند و یا در دوران تجمل پرستى متوقف می گردد و ذكر و فكرشان تا دم مرگ فراهم كردن خانه و مركب و لباس زینتى است؛ اینها در حقیقت كودكانى هستند در سن كهولت و پیرانى هستند با روحیه كودك!(۳)
✅۳. البته کسانی که تحت رهنمودهای قرآن و عترت علیهم السلام خود را تربیت کرده باشند، فریب عشوه گری دنیا را نخورده و این مراحل دنیایی نمی تواند آنها را از هدف والایی که به دنبال آنند باز دارد.(۴)
📚منابع
(۱) المیزان ج۱۹ ص۱۶۴
(۲)به نقل از المیزان، همان
(۳) نمونه ج۲۳ ص۳۵۲
(۴) رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّكاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (۳۷- نور)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای مردم مسلمان وطنم
دوست و دشمن را بشناسیم
دیروز مردم را یک طور از اسلام می ترساندند و امروز هم یک طور دیگر
#اسلام_هراسی
دوست و دشمن را بشناسیم
دیروز مردم را یک طور از اسلام می ترساندند و امروز هم یک طور دیگر
#اسلام_هراسی
#فرازهایی_از_قرآن
#جز_بیست_هشتم
❇️مَا سَلَكَكمُْ فىِ سَقَرَ(۴۲)قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ(۴۳)وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ(۴۴)وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِینَ(۴۵)وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ(۴۶) حَتىَّ أَتَئنَا الْیَقِینُ(۴۷- مدثر)
[به آنان رو كرده] مىگویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد كرد؟ مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمىدادیم و با فرورفتگان [در گفتار و كردار باطل] فرومىرفتیم و همواره روز جزا را انكار مىكردیم تا آنكه مرگ ما فرا رسید.
بر اساس این آیات، وقتی از دوزخیان سوال می شود چه کردید که اهل جهنم شدید؟ آنها چهار عامل را از مهمترین عوامل این بدعاقبتی خود معرفی می کنند و می گویند:
نخست اینكه ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ) که اگر نماز مىخواندیم نماز ما را به یاد خدا مىانداخت و نهى از فحشاء و منكر مىكرد و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مىنمود.(۱)
دیگر اینكه ما اطعام مسكین نمىكردیم (وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ) مراد از «اطعام مسكین»، انفاق بر تهى دستان جامعه است به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود.(۲) گرچه اطعام مسكین به معنى غذا دادن به بینوایان است؛ ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونه كمك به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مىباشد؛ اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غیر اینها.(۳)
دیگر اینكه ما پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا مىشدیم (وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ)؛ هر صدایى که بر ضد حق بلند مىشد و هر مجلسى که براى ترویج باطل تشكیل مىگردید و ما با خبر مىشدیم، با آنها همراهى مىكردیم و همرنگ جماعت مىشدیم؛ سخنان آنها را تصدیق مىكردیم و بر تكذیب و انكار آنها صحه مىگذاردیم و از مسخره بازی آنها نسبت به حق لذت مىبردیم.(۴)
منظور از «خوض» سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، به طورى كه به كلى از توجه به غیر باطل غفلت شود.(۵)
«خوض در باطل» معنى وسیع و گستردهاى دارد كه هم شامل ورود در مجالس كسانى مىشود كه آیات خدا را به باد استهزا مىگیرند، تبلیغات ضد اسلامى مىكنند، یا ترویج بدعت مىنمایند، و یا شوخی هاى ركیك دارند، یا گناهانى را كه انجام دادهاند به عنوان افتخار یا لذت نقل مىكنند، و همچنین شركت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است كه براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج كفر و شرك و بىدینى تشكیل مىشود.
این آیات به خوبى استفاده مىشود كه این امور چهار گانه یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست
سپس مىافزایند: و اینكه ما همواره روز جزا را انكار مىكردیم (وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ)؛ تا زمانى كه مرگ ما فرا رسید (حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ). ناگفته پیداست که انكار معاد و روز حساب، تمام ارزش هاى الهى و اخلاقى را متزلزل مىسازد و انسان را براى ارتكاب گناه شجاع مىكند، و موانع را از این راه بر مىدارد، مخصوصاً اگر این مسأله به صورت یك امر مداوم تا پایان عمر در آید.
از این آیات به خوبى استفاده مىشود كه این امور چهار گانه یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست.(۶)
📚منابع
(۱) نمونه ج۲۵ ص۲۵۳
(۲) المیزان ج۲۰ ص۹۷
(۳) نمونه ج۲۵ ص۲۵۳
(۴) نمونه ج۲۵ص۲۵۴
(۵) المیزان ج۲۰ ص۹۷
(۶) نمونه ج۲۵ص۲۵۴،۲۵۵
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_هشتم
❇️مَا سَلَكَكمُْ فىِ سَقَرَ(۴۲)قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ(۴۳)وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ(۴۴)وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِینَ(۴۵)وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ(۴۶) حَتىَّ أَتَئنَا الْیَقِینُ(۴۷- مدثر)
[به آنان رو كرده] مىگویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد كرد؟ مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمىدادیم و با فرورفتگان [در گفتار و كردار باطل] فرومىرفتیم و همواره روز جزا را انكار مىكردیم تا آنكه مرگ ما فرا رسید.
بر اساس این آیات، وقتی از دوزخیان سوال می شود چه کردید که اهل جهنم شدید؟ آنها چهار عامل را از مهمترین عوامل این بدعاقبتی خود معرفی می کنند و می گویند:
نخست اینكه ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ) که اگر نماز مىخواندیم نماز ما را به یاد خدا مىانداخت و نهى از فحشاء و منكر مىكرد و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مىنمود.(۱)
دیگر اینكه ما اطعام مسكین نمىكردیم (وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ) مراد از «اطعام مسكین»، انفاق بر تهى دستان جامعه است به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود.(۲) گرچه اطعام مسكین به معنى غذا دادن به بینوایان است؛ ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونه كمك به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مىباشد؛ اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غیر اینها.(۳)
دیگر اینكه ما پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا مىشدیم (وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ)؛ هر صدایى که بر ضد حق بلند مىشد و هر مجلسى که براى ترویج باطل تشكیل مىگردید و ما با خبر مىشدیم، با آنها همراهى مىكردیم و همرنگ جماعت مىشدیم؛ سخنان آنها را تصدیق مىكردیم و بر تكذیب و انكار آنها صحه مىگذاردیم و از مسخره بازی آنها نسبت به حق لذت مىبردیم.(۴)
منظور از «خوض» سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، به طورى كه به كلى از توجه به غیر باطل غفلت شود.(۵)
«خوض در باطل» معنى وسیع و گستردهاى دارد كه هم شامل ورود در مجالس كسانى مىشود كه آیات خدا را به باد استهزا مىگیرند، تبلیغات ضد اسلامى مىكنند، یا ترویج بدعت مىنمایند، و یا شوخی هاى ركیك دارند، یا گناهانى را كه انجام دادهاند به عنوان افتخار یا لذت نقل مىكنند، و همچنین شركت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است كه براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج كفر و شرك و بىدینى تشكیل مىشود.
این آیات به خوبى استفاده مىشود كه این امور چهار گانه یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست
سپس مىافزایند: و اینكه ما همواره روز جزا را انكار مىكردیم (وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ)؛ تا زمانى كه مرگ ما فرا رسید (حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ). ناگفته پیداست که انكار معاد و روز حساب، تمام ارزش هاى الهى و اخلاقى را متزلزل مىسازد و انسان را براى ارتكاب گناه شجاع مىكند، و موانع را از این راه بر مىدارد، مخصوصاً اگر این مسأله به صورت یك امر مداوم تا پایان عمر در آید.
از این آیات به خوبى استفاده مىشود كه این امور چهار گانه یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان به قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان به قیامت نیست.(۶)
📚منابع
(۱) نمونه ج۲۵ ص۲۵۳
(۲) المیزان ج۲۰ ص۹۷
(۳) نمونه ج۲۵ ص۲۵۳
(۴) نمونه ج۲۵ص۲۵۴
(۵) المیزان ج۲۰ ص۹۷
(۶) نمونه ج۲۵ص۲۵۴،۲۵۵
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#فرازهایی_از_قرآن
#جز_بیست_نهم
❇️كلَُّمَا أُلْقِىَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلهَُمْ خَزَنَتهَُا أَ لَمْ یَأْتِكمُْ نَذِیرٌ(۸) قَالُواْ بَلىَ قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شىَْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فىِ ضَلَالٍ كَبِیرٍ(۹) وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فىِ أَصحَْابِ السَّعِیرِ(۱۰- ملک)
هرگاه که گروهى در جهنم انداخته می شوند، نگهبانانش از آنها مىپرسند: مگر بیمدهندهاى برای شما نیامد؟ جواب می دهند: چرا؛ آمد ولى ما او را انكار كردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نكرده است و شما بیمدهندگان هم در گمراهى بزرگى هستید. آنگاه مىگویند: اگر ما به دعوت نجاتبخش آنان گوش کرده بودیم یا در حقایق خلقت تعقّل كرده بودیم؛ کارمان به اینجا نمی کشید و الان بین جهنمیان نبودیم.
مراد از « فَوْجٌ » در اینجا همان کفار و فاسقانی هستند که آنها را دسته دسته وارد جهنم می کنند.(۱) منظور از «خزنة» در اینجا ملائكهاى هستند كه مامور بر آتشند و انواع عذاب هاى جهنم را تدبیر مىكنند.
بنابراین هر دستهاى كه به جهنم ریخته مىشوند، ملائكه جهنم با توبیخ از آنها مىپرسند: مگر کسی که شما را از چنین عذابى بترساند برایتان نیامده بود؟ در پاسخ آنها اعتراف مىكنند به اینكه نذیر برایشان آمد و از آتش دوزخ انذارشان كرد؛ ولى آنها تكذیبش كردند و به او افترا بستند.
مراد از «سمع» و «عقل» در اینجا عمل به مقتضای این دو است. بنابراین معنای آیه این می شود: دوزخیان در پاسخ فرشتگان مىگویند: اگر ما در دنیا دستورات رسولان را اطاعت كرده بودیم و یا در ادله و معارف آنها تعقل مىكردیم، امروز در زمره اهل جهنم نبودیم و همانند ایشان در آتش جاودان، معذب نمىشدیم.(۲)
✅۱. این آیات، به اصلى ترین عامل سیهروزی دوزخیان اشاره کرده آن را به بهترین وجه ممکن تحلیل می کند. می فرماید: خداوند متعال هم از یك سو گوش شنوا و عقل و فطرت الهی به اینها داد و هم از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن به سوی اینها گسیل داشت؛ اگر اینها از این همه ابزار هدایت که در اختیارشان قرار گرفت بهره می بردند هرگز سرانجامشان به جهنم ختم نمی شد.
✅۲. روح انسان به مانند زمینی است که خداوند متعال او را به چشمه درون (عقل) و نهر بیرون (وحی) مجهز کرد تا انسان با بهره از این دو نهال جان خود را برویاند و به ثمر برساند؛ اما اگر آدمی با سوء اختیار خود چشمه درون را کور کند و راه را بر نهر بیرون ببندد به هدف مطلوب از خلقت(۳) نرسیده و به ناچار کویر جان او در آتش خود ساخته خواهد سوخت.
📚منابع
(۱) وَ سِیقَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً : كسانى كه كافر شدند دسته دسته به سوى دوزخ سوق داده مىشوند. (۷۱- زمر)
(۲) ر.ک: المیزان ج۱۹ ص۳۵۲-۳۵۳
(۳) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (۵۶- ذاریات)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_بیست_نهم
❇️كلَُّمَا أُلْقِىَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلهَُمْ خَزَنَتهَُا أَ لَمْ یَأْتِكمُْ نَذِیرٌ(۸) قَالُواْ بَلىَ قَدْ جَاءَنَا نَذِیرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شىَْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فىِ ضَلَالٍ كَبِیرٍ(۹) وَ قَالُواْ لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فىِ أَصحَْابِ السَّعِیرِ(۱۰- ملک)
هرگاه که گروهى در جهنم انداخته می شوند، نگهبانانش از آنها مىپرسند: مگر بیمدهندهاى برای شما نیامد؟ جواب می دهند: چرا؛ آمد ولى ما او را انكار كردیم و گفتیم: خدا هیچ چیز نازل نكرده است و شما بیمدهندگان هم در گمراهى بزرگى هستید. آنگاه مىگویند: اگر ما به دعوت نجاتبخش آنان گوش کرده بودیم یا در حقایق خلقت تعقّل كرده بودیم؛ کارمان به اینجا نمی کشید و الان بین جهنمیان نبودیم.
مراد از « فَوْجٌ » در اینجا همان کفار و فاسقانی هستند که آنها را دسته دسته وارد جهنم می کنند.(۱) منظور از «خزنة» در اینجا ملائكهاى هستند كه مامور بر آتشند و انواع عذاب هاى جهنم را تدبیر مىكنند.
بنابراین هر دستهاى كه به جهنم ریخته مىشوند، ملائكه جهنم با توبیخ از آنها مىپرسند: مگر کسی که شما را از چنین عذابى بترساند برایتان نیامده بود؟ در پاسخ آنها اعتراف مىكنند به اینكه نذیر برایشان آمد و از آتش دوزخ انذارشان كرد؛ ولى آنها تكذیبش كردند و به او افترا بستند.
مراد از «سمع» و «عقل» در اینجا عمل به مقتضای این دو است. بنابراین معنای آیه این می شود: دوزخیان در پاسخ فرشتگان مىگویند: اگر ما در دنیا دستورات رسولان را اطاعت كرده بودیم و یا در ادله و معارف آنها تعقل مىكردیم، امروز در زمره اهل جهنم نبودیم و همانند ایشان در آتش جاودان، معذب نمىشدیم.(۲)
✅۱. این آیات، به اصلى ترین عامل سیهروزی دوزخیان اشاره کرده آن را به بهترین وجه ممکن تحلیل می کند. می فرماید: خداوند متعال هم از یك سو گوش شنوا و عقل و فطرت الهی به اینها داد و هم از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن به سوی اینها گسیل داشت؛ اگر اینها از این همه ابزار هدایت که در اختیارشان قرار گرفت بهره می بردند هرگز سرانجامشان به جهنم ختم نمی شد.
✅۲. روح انسان به مانند زمینی است که خداوند متعال او را به چشمه درون (عقل) و نهر بیرون (وحی) مجهز کرد تا انسان با بهره از این دو نهال جان خود را برویاند و به ثمر برساند؛ اما اگر آدمی با سوء اختیار خود چشمه درون را کور کند و راه را بر نهر بیرون ببندد به هدف مطلوب از خلقت(۳) نرسیده و به ناچار کویر جان او در آتش خود ساخته خواهد سوخت.
📚منابع
(۱) وَ سِیقَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً : كسانى كه كافر شدند دسته دسته به سوى دوزخ سوق داده مىشوند. (۷۱- زمر)
(۲) ر.ک: المیزان ج۱۹ ص۳۵۲-۳۵۳
(۳) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (۵۶- ذاریات)
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#فرازهایی_از_قرآن
#جز_سی
❇️فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَكْرَمَنِ(۱۵) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَهَانَنِ(۱۶) كلاََّ ... (۱۷- فجر)
هنگامى كه پروردگار متعال انسان را براى آزمایش، اكرام می كند و نعمت می بخشد، او مغرور شده و مىگوید: خداوند مرا گرامى داشته است و هنگامى كه براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد مایوس شده و مىگوید: پروردگارم مرا خوار كرده است. هرگز چنین نیست كه شما خیال مىكنید.
در این آیات، مساله امتحان كه معیار ثواب و عقاب الهى است و مهمترین مساله زندگى انسان محسوب مىشود را مورد بحث قرار داده است. نخست می فرماید: انسان اینگونه است که چون مورد اکرام الهی قرار گیرد و بر نعمت های او افروده شود فورا این اقبال مادی را به حساب تقرب خود نزد خداوند گذاشته و از امتحان بودن این وضعیت موجود، غفلت می کند و نیز هنگامی که برای امتحان، قدری شرایط مادی اش سخت می شود بلافاصله این وضعیت پیش آمده را دلیل بر سقوط ارزش خود، نزد خدا دانسته و باز هم به امتحان بودن آن توجه نمی کند.
در پایان این بخش با کلمه «کَلَّا» هر دو پندار را نفی می کند تا انسان را متوجه خطای در برداشتش کند و به او بفهماند که هر دو حالت برای امتحان اوست.(۱)
📚منابع
(۱) ر.ک: تفسیر نمونه ج۲۶ ص۴۶۱-۴۶۲
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
#جز_سی
❇️فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَكْرَمَنِ(۱۵) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىِّ أَهَانَنِ(۱۶) كلاََّ ... (۱۷- فجر)
هنگامى كه پروردگار متعال انسان را براى آزمایش، اكرام می كند و نعمت می بخشد، او مغرور شده و مىگوید: خداوند مرا گرامى داشته است و هنگامى كه براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد مایوس شده و مىگوید: پروردگارم مرا خوار كرده است. هرگز چنین نیست كه شما خیال مىكنید.
در این آیات، مساله امتحان كه معیار ثواب و عقاب الهى است و مهمترین مساله زندگى انسان محسوب مىشود را مورد بحث قرار داده است. نخست می فرماید: انسان اینگونه است که چون مورد اکرام الهی قرار گیرد و بر نعمت های او افروده شود فورا این اقبال مادی را به حساب تقرب خود نزد خداوند گذاشته و از امتحان بودن این وضعیت موجود، غفلت می کند و نیز هنگامی که برای امتحان، قدری شرایط مادی اش سخت می شود بلافاصله این وضعیت پیش آمده را دلیل بر سقوط ارزش خود، نزد خدا دانسته و باز هم به امتحان بودن آن توجه نمی کند.
در پایان این بخش با کلمه «کَلَّا» هر دو پندار را نفی می کند تا انسان را متوجه خطای در برداشتش کند و به او بفهماند که هر دو حالت برای امتحان اوست.(۱)
📚منابع
(۱) ر.ک: تفسیر نمونه ج۲۶ ص۴۶۱-۴۶۲
🇮🇷 @iraneslami_moghtader🇮🇷
🖤🖤🖤
چون فجر طالع شد، طوعه برای مسلم آب آورد تا وضو سازد.
گفت «ای مولای من، دیشب نخفتی؟»
گفت «اندکی خفتم. در خواب عمِّ خود، امیرالمومنین، را دیدم: میگفت اَلوَحا اَلوَحا! اَلعَجَل اَلعَجَل! زود زود! بشتاب بشتاب! و گمان دارم امروز روزِ آخرِ من باشد.»
#آه
#روز_اول_محرم
▪️▪️▪️
@iraneslami_moghtader
چون فجر طالع شد، طوعه برای مسلم آب آورد تا وضو سازد.
گفت «ای مولای من، دیشب نخفتی؟»
گفت «اندکی خفتم. در خواب عمِّ خود، امیرالمومنین، را دیدم: میگفت اَلوَحا اَلوَحا! اَلعَجَل اَلعَجَل! زود زود! بشتاب بشتاب! و گمان دارم امروز روزِ آخرِ من باشد.»
#آه
#روز_اول_محرم
▪️▪️▪️
@iraneslami_moghtader
🖤🖤🖤
حسین گفت « این زمین چه نام دارد؟»
گفتند «عَقَر»
حسین گفت « خدایا، به تو پناه برم از عَقَر.» باز نام آن زمین پرسید.
گفتند « کربلا. آن را نینوا هم گویند که دِهی است بدین جا»
حسین را آب در چشم بگردید، گفت «کَرب و بَلا. جای اندوه و رنج است.»
حسین آن خاک را ببویید و گفت « والله این همان خاک است که جبرئیل رسول خدا را به آن خبر داد و من در همین زمین کشته می شوم.» گفت « فرود آیید! بارهای ما اینجا به زمین گذاشته شود و خون ما اینجا بریزد و قبور ما اینجا باشد. جد من رسول خدا، با من چنین حدیث کرد.»
پس همه فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند.
#آه
#روز_دوم_محرم
▪️
@iraneslami_moghtader
حسین گفت « این زمین چه نام دارد؟»
گفتند «عَقَر»
حسین گفت « خدایا، به تو پناه برم از عَقَر.» باز نام آن زمین پرسید.
گفتند « کربلا. آن را نینوا هم گویند که دِهی است بدین جا»
حسین را آب در چشم بگردید، گفت «کَرب و بَلا. جای اندوه و رنج است.»
حسین آن خاک را ببویید و گفت « والله این همان خاک است که جبرئیل رسول خدا را به آن خبر داد و من در همین زمین کشته می شوم.» گفت « فرود آیید! بارهای ما اینجا به زمین گذاشته شود و خون ما اینجا بریزد و قبور ما اینجا باشد. جد من رسول خدا، با من چنین حدیث کرد.»
پس همه فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند.
#آه
#روز_دوم_محرم
▪️
@iraneslami_moghtader
🖤🖤🖤
این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر (ص)است. رقیه به همراه اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما او دیگر تاب دوری ندارد.
پریشان در جست و جوی پدر است.
امشب رقیه است و عمه، امشب رقیه است و سر بابا، امشب ملایک آسمان از غم دختر حسین (ع) در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه و زینب است.
او در آغوش عمه، بوی پدر را احساس می کند و دستان پر مهر او را به یاد می آورد...
#آه
#روز_سوم_محرم
▪️
@iraneslami_moghtader
این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر (ص)است. رقیه به همراه اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما او دیگر تاب دوری ندارد.
پریشان در جست و جوی پدر است.
امشب رقیه است و عمه، امشب رقیه است و سر بابا، امشب ملایک آسمان از غم دختر حسین (ع) در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه و زینب است.
او در آغوش عمه، بوی پدر را احساس می کند و دستان پر مهر او را به یاد می آورد...
#آه
#روز_سوم_محرم
▪️
@iraneslami_moghtader
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پسر امبنین و پسر فاطمه(س) را
قمر هاشمی از اصل و نَسَب میگوید
دیگری هم اَنا قتّالُ عرب میگوید
دارم از مستیِ بی حدّ خدا میگویم
شور الْقَارِعَه مَا الْقَارِعَه را می گویم
پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زور و بازوی علی(ع) را دو برابر دیدند
شانه در شانه دو تا کوه، سراسر محشر
حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانیتر
شانه در شانه دوتا کوه، خودت میدانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت میدانی
که در آن لحظه جهان، از حرکت افتادهست
اتفاقیست که یکبار فقط افتادهست
باز کرده است خدا هم درِ أو أدنی را
تا تماشا کند این منظرۀ زیبا را
ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان
شاه شمشماد قَدان، خسرو شیرین دهنان
ماه، در کسوت سقا به میان آمده بود
رود برخواست، که موسی به میان آمده بود
رود، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد
ماه افتاد در آئینه به تصویر بگو
مشک لبریز شد از علقمه، تکبیر بگو
ماه اگر چه همۀ علقمه را پیموده
غرقه گشتهست و نگشتهست به آب آلوده
رود را تا به ابد، تشنۀ مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت
لب اگر تر کند از چشمۀ دریا عباس
چه جوابی بدهد امبنین را عباس؟
دیگر این مشک نه مشک است که میخانۀ اوست
چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست
میتوانست به آنی همه رو سنگ کند
نشد آنگونه که میخواست دلش، جنگ کند
دستش افتاد ولی، راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گرهِ کار به دندان وا کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همه ی اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب
چه بگویم که چه شد؟ یا که چه برسر آمد؟
ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد...
بنویسید که در علقمه سقا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا(س) افتاد
پسرم، دست مریزاد قیامت کردی
تا نفس داشتی از عشق، حمایت کردی
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده کور شود
آسمانها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم، عرق شرم به پیشانی توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرملهتر خواهد کرد
مشک خالی شده برخیز که تا برگردیم
اتفاقیست که افتاده، بیا برگردیم
آه! برخیز که گهواره به غارت نرود
دختر فاتح خیبر به اسارت نرود...
#تاسوعا
▪️▪️▪️
@iraneslani_moghtader
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پسر امبنین و پسر فاطمه(س) را
قمر هاشمی از اصل و نَسَب میگوید
دیگری هم اَنا قتّالُ عرب میگوید
دارم از مستیِ بی حدّ خدا میگویم
شور الْقَارِعَه مَا الْقَارِعَه را می گویم
پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زور و بازوی علی(ع) را دو برابر دیدند
شانه در شانه دو تا کوه، سراسر محشر
حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانیتر
شانه در شانه دوتا کوه، خودت میدانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت میدانی
که در آن لحظه جهان، از حرکت افتادهست
اتفاقیست که یکبار فقط افتادهست
باز کرده است خدا هم درِ أو أدنی را
تا تماشا کند این منظرۀ زیبا را
ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان
شاه شمشماد قَدان، خسرو شیرین دهنان
ماه، در کسوت سقا به میان آمده بود
رود برخواست، که موسی به میان آمده بود
رود، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد
ماه افتاد در آئینه به تصویر بگو
مشک لبریز شد از علقمه، تکبیر بگو
ماه اگر چه همۀ علقمه را پیموده
غرقه گشتهست و نگشتهست به آب آلوده
رود را تا به ابد، تشنۀ مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت
لب اگر تر کند از چشمۀ دریا عباس
چه جوابی بدهد امبنین را عباس؟
دیگر این مشک نه مشک است که میخانۀ اوست
چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست
میتوانست به آنی همه رو سنگ کند
نشد آنگونه که میخواست دلش، جنگ کند
دستش افتاد ولی، راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گرهِ کار به دندان وا کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همه ی اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب
چه بگویم که چه شد؟ یا که چه برسر آمد؟
ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد...
بنویسید که در علقمه سقا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا(س) افتاد
پسرم، دست مریزاد قیامت کردی
تا نفس داشتی از عشق، حمایت کردی
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده کور شود
آسمانها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم، عرق شرم به پیشانی توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرملهتر خواهد کرد
مشک خالی شده برخیز که تا برگردیم
اتفاقیست که افتاده، بیا برگردیم
آه! برخیز که گهواره به غارت نرود
دختر فاتح خیبر به اسارت نرود...
#تاسوعا
▪️▪️▪️
@iraneslani_moghtader
نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
به روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم
که باد از دل صحرا میآورد بویش
کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح برید چاقویش
نشسته است کنارش کسی که میگرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش
هزار مرتبه پرسیدم از خودم او کیست
که این غریب نهادهاست سر به زانویش
کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش
کسی که با لب خشک و ترک ترک شدهاش
نشسته تیر به زیر کمان ابرویش
کسیست وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کوه ز ماتم سپید شد مویش
عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق میکشد از هر طرف به هر سویش
طلوع میکند اکنون به روی نیزه سری
که روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
#فاضل_نظری
▪️▪️▪️
@iraneslami_moghtader
به روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم
که باد از دل صحرا میآورد بویش
کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح برید چاقویش
نشسته است کنارش کسی که میگرید
کسی که دست گرفته به روی پهلویش
هزار مرتبه پرسیدم از خودم او کیست
که این غریب نهادهاست سر به زانویش
کسی در آن طرف دشتها نه معلوم است
کجای حادثه افتاده است بازویش
کسی که با لب خشک و ترک ترک شدهاش
نشسته تیر به زیر کمان ابرویش
کسیست وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کوه ز ماتم سپید شد مویش
عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق میکشد از هر طرف به هر سویش
طلوع میکند اکنون به روی نیزه سری
که روی شانهی طوفان رهاست گیسویش
#فاضل_نظری
▪️▪️▪️
@iraneslami_moghtader
Forwarded from کانون مهر خانواده
«از همه میخواهم به یاری زلزلهزدگان بشتابند»
◾️بار دیگر ایران اسلامی مقتدر در غم از دست دادن هموطنان خود به سوگ نشست.
◾️کانون مهر خانواده ضمن تسلیت حادثه ناگوار #کرمانشاه به همراه اعضای بلند همت خود و با همکاری گروههای جهادی در یاری زلزلهزدگان، اقلام مورد نیاز منطقه زلزلهزده را تهیه، جمعآوری و به مناطق شناسایی شده ارسال میکند.
🔻اقلامی که با شناسایی صورت گرفته در منطقه مورد نیاز می باشد و به طور مستقیم توزیع میشود:
🔹انواع غذاهای کنسرو شده
🔹جیره خشک (خرما، انجیر، کشمش، گردو، پسته، بادام)
🔹 شیر خشک و شیشهی شیر
🔹 لباس گرم و تمیز
🔹 پتو
🔹 چادر مسافرتی
🔹اقلام بهداشتی کودکان و بانوان
🔹وسایل توانبخشی (عصا، ویلچر، واکر)
📍محل جمعآوری اقلام:
میدان راهآهن، خیابان کارگرجنوبی، کوچه وزیری پلاک ۲۰ ( قبل از ارسال اقلام با شماره تلفن ۰۹۱۹۳۳۶۸۸۰۳ هماهنگ شود)
✅اعضای کانون مهر خانواده و سایر گروههای مرتبط که همواره حامی فعالیتهای خیریه هستند، میتوانند علاوه بر کمکهای غیرنقدی، حمایتهای مالی خود را نیز به شماره کارت زیر پرداخت کنند
6104
3376
8711
5467
بانک ملت به نام فائزه مسعودی
🔺مبالغ اهدایی صرف تهیهی اقلام مورد نیاز و با شناسایی نیاز منطقه، توزیع میشود.
✅ هموطنان گرامی کمکهای خود را فوری و در دو روز آینده (۲۴و۲۵آبان) تحویل بدهند.
🔻گروه های انقلابی ایران اسلامی مقتدر🔻
@iraneslami_moghtader
📌کانون مهر خانواده
@kanoonemehr
📌گروه جهادی سفیران
@jahadisafiran
📌گروه جهادی طاهران
📌خیریه جام وصل
📌خیریه امابیها (س)
◾️بار دیگر ایران اسلامی مقتدر در غم از دست دادن هموطنان خود به سوگ نشست.
◾️کانون مهر خانواده ضمن تسلیت حادثه ناگوار #کرمانشاه به همراه اعضای بلند همت خود و با همکاری گروههای جهادی در یاری زلزلهزدگان، اقلام مورد نیاز منطقه زلزلهزده را تهیه، جمعآوری و به مناطق شناسایی شده ارسال میکند.
🔻اقلامی که با شناسایی صورت گرفته در منطقه مورد نیاز می باشد و به طور مستقیم توزیع میشود:
🔹انواع غذاهای کنسرو شده
🔹جیره خشک (خرما، انجیر، کشمش، گردو، پسته، بادام)
🔹 شیر خشک و شیشهی شیر
🔹 لباس گرم و تمیز
🔹 پتو
🔹 چادر مسافرتی
🔹اقلام بهداشتی کودکان و بانوان
🔹وسایل توانبخشی (عصا، ویلچر، واکر)
📍محل جمعآوری اقلام:
میدان راهآهن، خیابان کارگرجنوبی، کوچه وزیری پلاک ۲۰ ( قبل از ارسال اقلام با شماره تلفن ۰۹۱۹۳۳۶۸۸۰۳ هماهنگ شود)
✅اعضای کانون مهر خانواده و سایر گروههای مرتبط که همواره حامی فعالیتهای خیریه هستند، میتوانند علاوه بر کمکهای غیرنقدی، حمایتهای مالی خود را نیز به شماره کارت زیر پرداخت کنند
6104
3376
8711
5467
بانک ملت به نام فائزه مسعودی
🔺مبالغ اهدایی صرف تهیهی اقلام مورد نیاز و با شناسایی نیاز منطقه، توزیع میشود.
✅ هموطنان گرامی کمکهای خود را فوری و در دو روز آینده (۲۴و۲۵آبان) تحویل بدهند.
🔻گروه های انقلابی ایران اسلامی مقتدر🔻
@iraneslami_moghtader
📌کانون مهر خانواده
@kanoonemehr
📌گروه جهادی سفیران
@jahadisafiran
📌گروه جهادی طاهران
📌خیریه جام وصل
📌خیریه امابیها (س)
خانم محافظ رو که تو فیلمها دیدم، ذهنم مشغول شد که کی از اون خانوم توی اون شلوغی محافظت میکنه؟!
الان دیدم خود حضرت آقا 😊😍
@iraneslami_moghtader
الان دیدم خود حضرت آقا 😊😍
@iraneslami_moghtader
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥سخنان تکان دهنده مادر شهید حدادیان خطاب به مسئولین
🔻پسر من تو سوریه سوراخ سوراخ نشد،تو قلب تهران سوراخ سوراخ شد!
@iraneslami_moghtader
🔻پسر من تو سوریه سوراخ سوراخ نشد،تو قلب تهران سوراخ سوراخ شد!
@iraneslami_moghtader