Forwarded from احوال مُلک دارا
دو راهپیمایی تاریخی؛ اولی ۱۳ شهریور ۵۷ تظاهرات مردمی با هماهنگی و اجازه دولت شریفامامی. او با برخی رهبران انقلاب توافق کرد که راهپیمایی در مسیر تعیین شده و شعارهای محدود باشد و در عوض ارتش شاهنشاهی مانع مردم نشود.
دومی ۲۵ خرداد ۸۸ راهپیمایی گسترده حامیان موسوی در اعتراض به نتایج انتخابات. برخی از آن با عنوان گستردهترین تظاهرات غیرحکومتی و بدون مجوز تاریخ جمهوری اسلامی یاد کردند. ویدیو گستردگی جمعیت را به خوبی نشان میدهد.
احوال ملک دارا، ایران بزرگ را اینجا به نظاره مینشینیم👇
@molkedaara @molkedaara @molkedaara @molkedaara
دومی ۲۵ خرداد ۸۸ راهپیمایی گسترده حامیان موسوی در اعتراض به نتایج انتخابات. برخی از آن با عنوان گستردهترین تظاهرات غیرحکومتی و بدون مجوز تاریخ جمهوری اسلامی یاد کردند. ویدیو گستردگی جمعیت را به خوبی نشان میدهد.
احوال ملک دارا، ایران بزرگ را اینجا به نظاره مینشینیم👇
@molkedaara @molkedaara @molkedaara @molkedaara
🔻نقد و نظر خوانندگان:
تلویزیون را که روشن می کنید طوری از رئیسی تعریف می کنند که فکر می کنید حکومت ایشان بعد از حکومت حضرت علی بوده است.
انگار در دوران ریاست جمهوری عمه ی کروبی بود که دلار از بیست هزار تومان کشید به هفتاد هزار تومان..
انگار در دوران قاجاریه بود که یک کیلو مرغ از ۱۷ هزار تومان رسید به ۸۲ هزار تومان قیمت مسکن میلیونی شد میلیاردی برای طبقه ی ضعیف..😕😕😕
انگار در دوران پهلوی بود که اختلاس سه میلیارد دلاری چای دبش انجام شد..😩😩😩
انگار در دوران صفویه بود که دختر مردم را به بهانهی حجاب کشتند و برای این که ثابت کنند نکشتیم صدها نفر دیگر را کشتند یا با تفنگ ساچمه ای کور کردن..😵😵😵
انگار در دوران اشکانیان بود که امام جمعه تهران باغ ازگل را به نام فرزندش سند زد و پادشاه اشکانی سکوت کرد..🤔🤔🤔
انگار در دوران زندیه بود که رییس مجلس در دوران تبلیغات ریاست جمهوری سه میلیون تومان بیشتر در حساب بانکی نداشت بعد برای رفتن به کانادا وکیل بگیرد و هشت کیلو طلا در خانه اش پیدا شود و پادشاه فساد ستیز سکوت کرده بود..🙇♂️🙇♂️🙇♂️
والله بالله این اتفاقات در همین سه سال افتاد شما واقعا یادتان نیست ؟👺👺👺
تلویزیون را که روشن می کنید طوری از رئیسی تعریف می کنند که فکر می کنید حکومت ایشان بعد از حکومت حضرت علی بوده است.
انگار در دوران ریاست جمهوری عمه ی کروبی بود که دلار از بیست هزار تومان کشید به هفتاد هزار تومان..
انگار در دوران قاجاریه بود که یک کیلو مرغ از ۱۷ هزار تومان رسید به ۸۲ هزار تومان قیمت مسکن میلیونی شد میلیاردی برای طبقه ی ضعیف..😕😕😕
انگار در دوران پهلوی بود که اختلاس سه میلیارد دلاری چای دبش انجام شد..😩😩😩
انگار در دوران صفویه بود که دختر مردم را به بهانهی حجاب کشتند و برای این که ثابت کنند نکشتیم صدها نفر دیگر را کشتند یا با تفنگ ساچمه ای کور کردن..😵😵😵
انگار در دوران اشکانیان بود که امام جمعه تهران باغ ازگل را به نام فرزندش سند زد و پادشاه اشکانی سکوت کرد..🤔🤔🤔
انگار در دوران زندیه بود که رییس مجلس در دوران تبلیغات ریاست جمهوری سه میلیون تومان بیشتر در حساب بانکی نداشت بعد برای رفتن به کانادا وکیل بگیرد و هشت کیلو طلا در خانه اش پیدا شود و پادشاه فساد ستیز سکوت کرده بود..🙇♂️🙇♂️🙇♂️
والله بالله این اتفاقات در همین سه سال افتاد شما واقعا یادتان نیست ؟👺👺👺
🔴🔵 تحلیل شانس اصلاحطلبان در انتخابات آتی ریاست جمهوری(قسمت اول نقش افکار عمومی)
✍️علی مرادی _ آینده پژوه
سئوال
شانس اصلاحطلبان در انتخابات آتی ریاست جمهوری چقدر هست؟
برای بررسی و تحلیل دقیق شانس اصلاحطلبان، نیازمند تحلیل نقش سه گروه بازیگران اصلی عرصه قدرت و سیاست (حاکمیت، افکار عمومی و سران اصلاحطلب) هستیم.
✅این مقاله کوتاه، به تاثیر و نقش افکار عمومی جامعه بعنوان مهمتربن مولفه تاثیرگذار بر سرنوشت اصلاحطلبان در انتخابات آتی می پردازد.
♈️با این سئوال شروع میکنیم،چرا مردم در انتخابات آتی به اصلاح طلبان رای نخواهند داد؟
با پوزش فراوان، سوال غلط و اشتباه و گمراه کننده ای طرح شد. سوال مکمل و یا درست تر این هست که:
چرا اکثریت مردم در انتخابات آینده شرکت نمیکنند؟ پاسخ در یک کلمه، نقش افکار عمومی هست.
ابتدا، تعریف افکار عمومی و چگونگی تاثیر آن بر انتخابات آینده.
♈️افکار عمومي در فرهنگ علوم اجتماعي اينگونه تعريف شده: افکار عمومي عبارت است از مجموع عقايد، نقطه نظرها و گرايش هاي بخش بزرگي از جامعه، پيرامون يک موضوع در يک زمان معين.
♈️ از مهمترین شاخصه افکار عمومی این هست که معمولاً درجامعه پایدارند و در بین اکثر مردم فراگیر، در دراز مدت و طی فرآیندی بوسیله گفتارها، رفتارهای بازیگران مختلف جامعه و یا طی رخدادها و تجارب مختلف شکل میگیرند و در کوتاه مدت نمیتوان آن را از بین برد و براحتی تغییر داد و نکته مهم دیگر اینکه، بخشی از افکار عمومی توسط دو مولفه دیگر تاثیر گذار بر سرنوشت اصلاحطلبان یعنی رفتارحاکمیت و رهبران اصلاحات ایجاد شده است.
♈️بر کسی پوشیده نیست که، امروزه در جامعه ایران شکاف بزرگی پدیدار شده، شکاف بین حامیان حاکمیت به مخالفان نظام حاکم
افکار و گزارههای ذهنی و دیدگاه دو گروه یاد شده که کاملاً متفاوت و متضاد هست که چه درست و چه نادرست باشد، سرنوشت اصلاح طلبان را در انتخابات آتی تعیین میکند.
1⃣ افکار عمومی حامیان حاکمیت
انداره جمعیتی این طیف حدود ۱۰ درصد ودر پایتخت بر اساس انتخابات مجلس دوازدهم حدود ۷ درصد است.
نمونه ای از افکار عمومی آنان عبارتند از:
🔹ولی فقیه با الهامات الهی، خیر و صلاح جامعه رو بهتر از هر کسی دیگر تشخیص میدهد و اصلاح طلبان غربگرا با مخالفت با سیاستهای رهبری، باعث و بانی عقب ماندگی کشورند.
تجلی این افکار در شعار:
ای کسی که مذاکره هست، شعارت
استخر فرح هست در انتظارت
🔹مدیران اصولگرا بهتر از مدیران اصلاح طلب، گوش به فرمانِ رهنمودها، اشارات و منویات رهبری اند و برای کشور و نظام مفیدترند.
اینها همان گروه فشار و کفن پوشانی هستند که نخواهند گذاشت دولتهای اصلاح طلب حتی در محدوده تنگ اختیارات قانونی ریاست جمهوری و مجلس نقش ایفا کنند.
🔹دهها گزارهی این چنینی که افکار عمومی ابن طیف را تشکیل می دهد و از نظر آنان یقینی اند، باعث میشود که آنها وفادار به نظام بوده و همیشه در انتخابات شرکت و رای آنها هم اصولگرایان است. آنها هیچ موقع به اصلاح طلبان رای نخواهند داد، لذا اصلاح طلبان حمایتی از این طیف و گروه نخواهد داشت.
و ...
2⃣ افکار عمومی مخالفان حاکمیت
🔹افکار عمومی این طیف بر خلاف طیف حامیان حاکمیت میباشد و اصلاحطلبان را برای حکمرانی خردمندتر میدانند.
🔹 این طیف معتقدند که اختیارات ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی گسترده و فراگیر بوده و برای رئیس جمهور قدرت مانور در این فضا وجود ندارد و این افکار در سخنان آقای خاتمی تجلی پیدا میکند که گفت :
رئیس جمهور تدارکاتچی بیش نیست.
🔹 افکار عمومی این طیف که اکثریت جامعه ایران رو تشکیل میدهند بیان میکند که لزومی ندارد که مردم در انتخابات تدارکاتچی مشارکت کنند.
🔹 حتی این گروه بر خلاف میلشون اعتقاد دارند که رئیس جمهور اصلاحطلب باعث تشدید اختلاف و نزاع در حاکمیت شده و باعث بدتر شدن حکمرانی و شرایط زندگیشون میگردد.
🔹اکثریت این گروه مطابق برآورد چند انتخابات قبلی که حدود ۶۰ درصد بوده، در صندوق رای مشارکت نکردند و درصدی از آنان هم اگر بخاطر رعایت مصالحی، ناگزیر و مجبور به شرکت در انتخابات شدند، رای باطله داده و یا ترجیح می دهند که به برنده انتخابات یعنی نامزد اصولگریان رای دهند.
🔹آنچه به طور خلاصه گفته شد، بعلت تاثیر افکار عمومی جامعه ایران، اصلاحطلبان در انتخابات آتی شانسی نداشته و از پیش بازنده و نهایتاً در بهترین شرایط حدود سه الی چهار میلیون رای در سبد خود کسب می کنند.
اگر چنین نتیجهای برای آنها رقم بخورد، شکست سنگینی خورده و آبرو، اعتبار و سرمایه اجتماعی که در انتخابات قبل بخاطر عدم مشارکت در آن بدست آورده بودند را، در انتخابات آتی بر باد خواهند داد.
✅ بررسی دو مولفه دیگر یعنی نقش حاکمیت و سران اصلاحطلب بر سرنوست اصلاحطلبان در انتخابات آتی در مقالات بعدی بررسی خواهد شد.
به امید ایرانی آباد و آزاد و سعادت ایرانیان
✍️علی مرادی _ آینده پژوه
سئوال
شانس اصلاحطلبان در انتخابات آتی ریاست جمهوری چقدر هست؟
برای بررسی و تحلیل دقیق شانس اصلاحطلبان، نیازمند تحلیل نقش سه گروه بازیگران اصلی عرصه قدرت و سیاست (حاکمیت، افکار عمومی و سران اصلاحطلب) هستیم.
✅این مقاله کوتاه، به تاثیر و نقش افکار عمومی جامعه بعنوان مهمتربن مولفه تاثیرگذار بر سرنوشت اصلاحطلبان در انتخابات آتی می پردازد.
♈️با این سئوال شروع میکنیم،چرا مردم در انتخابات آتی به اصلاح طلبان رای نخواهند داد؟
با پوزش فراوان، سوال غلط و اشتباه و گمراه کننده ای طرح شد. سوال مکمل و یا درست تر این هست که:
چرا اکثریت مردم در انتخابات آینده شرکت نمیکنند؟ پاسخ در یک کلمه، نقش افکار عمومی هست.
ابتدا، تعریف افکار عمومی و چگونگی تاثیر آن بر انتخابات آینده.
♈️افکار عمومي در فرهنگ علوم اجتماعي اينگونه تعريف شده: افکار عمومي عبارت است از مجموع عقايد، نقطه نظرها و گرايش هاي بخش بزرگي از جامعه، پيرامون يک موضوع در يک زمان معين.
♈️ از مهمترین شاخصه افکار عمومی این هست که معمولاً درجامعه پایدارند و در بین اکثر مردم فراگیر، در دراز مدت و طی فرآیندی بوسیله گفتارها، رفتارهای بازیگران مختلف جامعه و یا طی رخدادها و تجارب مختلف شکل میگیرند و در کوتاه مدت نمیتوان آن را از بین برد و براحتی تغییر داد و نکته مهم دیگر اینکه، بخشی از افکار عمومی توسط دو مولفه دیگر تاثیر گذار بر سرنوشت اصلاحطلبان یعنی رفتارحاکمیت و رهبران اصلاحات ایجاد شده است.
♈️بر کسی پوشیده نیست که، امروزه در جامعه ایران شکاف بزرگی پدیدار شده، شکاف بین حامیان حاکمیت به مخالفان نظام حاکم
افکار و گزارههای ذهنی و دیدگاه دو گروه یاد شده که کاملاً متفاوت و متضاد هست که چه درست و چه نادرست باشد، سرنوشت اصلاح طلبان را در انتخابات آتی تعیین میکند.
1⃣ افکار عمومی حامیان حاکمیت
انداره جمعیتی این طیف حدود ۱۰ درصد ودر پایتخت بر اساس انتخابات مجلس دوازدهم حدود ۷ درصد است.
نمونه ای از افکار عمومی آنان عبارتند از:
🔹ولی فقیه با الهامات الهی، خیر و صلاح جامعه رو بهتر از هر کسی دیگر تشخیص میدهد و اصلاح طلبان غربگرا با مخالفت با سیاستهای رهبری، باعث و بانی عقب ماندگی کشورند.
تجلی این افکار در شعار:
ای کسی که مذاکره هست، شعارت
استخر فرح هست در انتظارت
🔹مدیران اصولگرا بهتر از مدیران اصلاح طلب، گوش به فرمانِ رهنمودها، اشارات و منویات رهبری اند و برای کشور و نظام مفیدترند.
اینها همان گروه فشار و کفن پوشانی هستند که نخواهند گذاشت دولتهای اصلاح طلب حتی در محدوده تنگ اختیارات قانونی ریاست جمهوری و مجلس نقش ایفا کنند.
🔹دهها گزارهی این چنینی که افکار عمومی ابن طیف را تشکیل می دهد و از نظر آنان یقینی اند، باعث میشود که آنها وفادار به نظام بوده و همیشه در انتخابات شرکت و رای آنها هم اصولگرایان است. آنها هیچ موقع به اصلاح طلبان رای نخواهند داد، لذا اصلاح طلبان حمایتی از این طیف و گروه نخواهد داشت.
و ...
2⃣ افکار عمومی مخالفان حاکمیت
🔹افکار عمومی این طیف بر خلاف طیف حامیان حاکمیت میباشد و اصلاحطلبان را برای حکمرانی خردمندتر میدانند.
🔹 این طیف معتقدند که اختیارات ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی گسترده و فراگیر بوده و برای رئیس جمهور قدرت مانور در این فضا وجود ندارد و این افکار در سخنان آقای خاتمی تجلی پیدا میکند که گفت :
رئیس جمهور تدارکاتچی بیش نیست.
🔹 افکار عمومی این طیف که اکثریت جامعه ایران رو تشکیل میدهند بیان میکند که لزومی ندارد که مردم در انتخابات تدارکاتچی مشارکت کنند.
🔹 حتی این گروه بر خلاف میلشون اعتقاد دارند که رئیس جمهور اصلاحطلب باعث تشدید اختلاف و نزاع در حاکمیت شده و باعث بدتر شدن حکمرانی و شرایط زندگیشون میگردد.
🔹اکثریت این گروه مطابق برآورد چند انتخابات قبلی که حدود ۶۰ درصد بوده، در صندوق رای مشارکت نکردند و درصدی از آنان هم اگر بخاطر رعایت مصالحی، ناگزیر و مجبور به شرکت در انتخابات شدند، رای باطله داده و یا ترجیح می دهند که به برنده انتخابات یعنی نامزد اصولگریان رای دهند.
🔹آنچه به طور خلاصه گفته شد، بعلت تاثیر افکار عمومی جامعه ایران، اصلاحطلبان در انتخابات آتی شانسی نداشته و از پیش بازنده و نهایتاً در بهترین شرایط حدود سه الی چهار میلیون رای در سبد خود کسب می کنند.
اگر چنین نتیجهای برای آنها رقم بخورد، شکست سنگینی خورده و آبرو، اعتبار و سرمایه اجتماعی که در انتخابات قبل بخاطر عدم مشارکت در آن بدست آورده بودند را، در انتخابات آتی بر باد خواهند داد.
✅ بررسی دو مولفه دیگر یعنی نقش حاکمیت و سران اصلاحطلب بر سرنوست اصلاحطلبان در انتخابات آتی در مقالات بعدی بررسی خواهد شد.
به امید ایرانی آباد و آزاد و سعادت ایرانیان
Forwarded from انتشارات روزنه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️برگی از کتاب پائیز باب همایون از زبان محمد محمودی (نویسندۀ کتاب)
خاطرات محمد محمودی نویسندۀ مجموعۀ داستان پائیز باب همایون که از سالها پیش به صورت پراکنده اما محدود در فضای مجازی و بعضی نشریات، انتشار یافتهاند، چنان پرتصویر، و آکنده از ثبت رفتارها، دیالوگها و صحنههای جالب هستند که جذابیت و کشش کافی برای مخاطب را دارند... نوشتههای ساده، جذاب، پرتصویر و خواندنی محمد محمودی مثل ماشین افسانهای زمان، خواننده را به هزارتوی زندگی محلههای شهری در دوردست زمان میبرد. او که مهندس آرشیتکت است و مسلط به چم و خم معماری، بلد است در کنار صحنههای واقعی و ملموس، تخیلش را به خصوص در هالهای از یاد ماندههای آمیخته به ترسها و سایهروشنهای روزگار کودکی به کار بگیرد.
- بخشی از یادداشت اسماعیل عباسی بر کتاب
نام کتاب: پائیز باب همایون
نویسنده: محمد محمودی
قطع: رقعی
چاپ: اول
تعداد صفحات: ۱۶۲
🛒خرید اینترنتی کتاب با ۲۰٪ تخفیف
📖مطالعۀ ۲۰ صفحۀ نخست کتاب
#انتشارات_روزنه
#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
خاطرات محمد محمودی نویسندۀ مجموعۀ داستان پائیز باب همایون که از سالها پیش به صورت پراکنده اما محدود در فضای مجازی و بعضی نشریات، انتشار یافتهاند، چنان پرتصویر، و آکنده از ثبت رفتارها، دیالوگها و صحنههای جالب هستند که جذابیت و کشش کافی برای مخاطب را دارند... نوشتههای ساده، جذاب، پرتصویر و خواندنی محمد محمودی مثل ماشین افسانهای زمان، خواننده را به هزارتوی زندگی محلههای شهری در دوردست زمان میبرد. او که مهندس آرشیتکت است و مسلط به چم و خم معماری، بلد است در کنار صحنههای واقعی و ملموس، تخیلش را به خصوص در هالهای از یاد ماندههای آمیخته به ترسها و سایهروشنهای روزگار کودکی به کار بگیرد.
- بخشی از یادداشت اسماعیل عباسی بر کتاب
نام کتاب: پائیز باب همایون
نویسنده: محمد محمودی
قطع: رقعی
چاپ: اول
تعداد صفحات: ۱۶۲
🛒خرید اینترنتی کتاب با ۲۰٪ تخفیف
📖مطالعۀ ۲۰ صفحۀ نخست کتاب
#انتشارات_روزنه
#کسی_تنهاست_که_کتاب_نمیخواند
▫️تلگرام نشر روزنه
▫️اینستاگرام نشر روزنه
☎️ 02188721514
🔴 شرف می نماید، نامیدنی نیست!
خانم مجری که به شرف و ادب جامعه شناسان توهین کردی و به نظر، نوک پیکان حمله ات به سمت استاد ملکیان بود که جامعه شناس هم نیستند و آرزو کردی جامعه شناسان هم مانند پزشکان سوگند یاد کنند ...
خوب است کمی جامعه، جامعه شناس و جامعه شناسی را بشناسی.
جامعه شناس، پزشک جامعه است، او را با مهندسی اجتماعی کاری نیست!
واحد تحلیل جامعه شناسی، واقعیت اجتماعی است، آنچه که واقع می شود، نه سازه اجتماعی، آنچه که مهندسی می شود.
یک پزشک نیز با نشانه ها و تابلوی واقعی بدن به تشخیص بیماری و شناخت حال بیمار می پردازد و به بزک و آرایش یا ریخت دستکاری شده او توجهی ندارد.
در قاموس علم و ادب و حکمت، شرف را کسی می بازد که اینها را به خدمت زورمندان درآورد، نه دردمندان، نیازی به سوگند نیست.
شرف نیز واقعیتی است که می نماید، نامیدنی نیست!
https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
خانم مجری که به شرف و ادب جامعه شناسان توهین کردی و به نظر، نوک پیکان حمله ات به سمت استاد ملکیان بود که جامعه شناس هم نیستند و آرزو کردی جامعه شناسان هم مانند پزشکان سوگند یاد کنند ...
خوب است کمی جامعه، جامعه شناس و جامعه شناسی را بشناسی.
جامعه شناس، پزشک جامعه است، او را با مهندسی اجتماعی کاری نیست!
واحد تحلیل جامعه شناسی، واقعیت اجتماعی است، آنچه که واقع می شود، نه سازه اجتماعی، آنچه که مهندسی می شود.
یک پزشک نیز با نشانه ها و تابلوی واقعی بدن به تشخیص بیماری و شناخت حال بیمار می پردازد و به بزک و آرایش یا ریخت دستکاری شده او توجهی ندارد.
در قاموس علم و ادب و حکمت، شرف را کسی می بازد که اینها را به خدمت زورمندان درآورد، نه دردمندان، نیازی به سوگند نیست.
شرف نیز واقعیتی است که می نماید، نامیدنی نیست!
https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
دانلود کتابهای نایاب تاریخی و ممنوعه
📘کتابهای تاریخی و سیاسی، اقتصادی
📔کتابهای فلسفه و منطق
📗کتابهای ریاضیات وفیزیک
📙کتابهای حدیثی چهارده معصوم
📓نسخه های خطی کمیاب
📕رمان های عاشقانه
📙کتابهای تخیلی و روانشناسی
📒صوتی و pdf
📚کانال کتاب های ممنوعه و تاریخی👇
@yortci_bosjin_pdf
@yortci_bosjin_pdf
@yortci_bosjin_pdf
✅ به کانال ما بپیوندید🌹
📘کتابهای تاریخی و سیاسی، اقتصادی
📔کتابهای فلسفه و منطق
📗کتابهای ریاضیات وفیزیک
📙کتابهای حدیثی چهارده معصوم
📓نسخه های خطی کمیاب
📕رمان های عاشقانه
📙کتابهای تخیلی و روانشناسی
📒صوتی و pdf
📚کانال کتاب های ممنوعه و تاریخی👇
@yortci_bosjin_pdf
@yortci_bosjin_pdf
@yortci_bosjin_pdf
✅ به کانال ما بپیوندید🌹
Ⓜ️ چجوری مثل دانشجوهای هاروارد #مطالعه کنیم و #درس بخونیم؟!
➖از قشنگ ترین مقالاتی که خوندم در مورد نحوه و روش رایج مطالعه بین #دانشجوهای هاروارد بود که خیلی خوندنی و #کاربردیه....
➖میگه دانشجوهای #هاروارد چندتا اصل توی مطالعه دارن ...
کم بخون اما مفید بخون
اگه چیزی برات واضح نیست همونجوری حفظش نکن، مبهم بودن یعنی خود تلف کردن وقت.از نوشتن کمک بگیر، نوشتن مثل حکاکی روی #ذهن می مونه...
♟۱)موقع مطالعه برای خودت #تصویرسازی کن.وقتی قراره به یاد بیاریش می بینی تصویر سازی چقدر کمکت میکنه
♟۲)تا می تونی چیزی که می خوای یادت بمونه رو بنویس و #خلاصه نویسی کن، به طرز عجیبی به یادگیریت کمک میکنه
♟۳)همه چیز مطالعه و درس نیست، تفریح و استراحت نباشه انگار داری مسیر زندگی رو اشتباه میری.قسمتی از روزت رو به #مطالعه اختصاص بده نه همهی اون
♟۴)فعال وهوشمند مطالعه کن نه مثل یه ربات که فقط حفظ کنی، ببین چرا اینجوریه اون مسئله، به زندگی واقعی وصلش کن
♟۵)همه چیز رو نخون، چیزهای کم و گزیده بخون اما همونا رو خوب درک کن، درک کردن با صرفا حفظ کردن زمین تا آسمون فرقشه
♟۶)هروقت موقع مطالعه ذهنت پرت شد اون فکر مزاحم رو یه گوشه برای خودت یادداشت کن، اینجوری قدرتش کم میشه
▪️و در نهایت خوب بخواب، خواب با کیفیت برای حافظه و یادگیریت مثل معجزه می مونه.
#توئیت_نوشت
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➖از قشنگ ترین مقالاتی که خوندم در مورد نحوه و روش رایج مطالعه بین #دانشجوهای هاروارد بود که خیلی خوندنی و #کاربردیه....
➖میگه دانشجوهای #هاروارد چندتا اصل توی مطالعه دارن ...
کم بخون اما مفید بخون
اگه چیزی برات واضح نیست همونجوری حفظش نکن، مبهم بودن یعنی خود تلف کردن وقت.از نوشتن کمک بگیر، نوشتن مثل حکاکی روی #ذهن می مونه...
♟۱)موقع مطالعه برای خودت #تصویرسازی کن.وقتی قراره به یاد بیاریش می بینی تصویر سازی چقدر کمکت میکنه
♟۲)تا می تونی چیزی که می خوای یادت بمونه رو بنویس و #خلاصه نویسی کن، به طرز عجیبی به یادگیریت کمک میکنه
♟۳)همه چیز مطالعه و درس نیست، تفریح و استراحت نباشه انگار داری مسیر زندگی رو اشتباه میری.قسمتی از روزت رو به #مطالعه اختصاص بده نه همهی اون
♟۴)فعال وهوشمند مطالعه کن نه مثل یه ربات که فقط حفظ کنی، ببین چرا اینجوریه اون مسئله، به زندگی واقعی وصلش کن
♟۵)همه چیز رو نخون، چیزهای کم و گزیده بخون اما همونا رو خوب درک کن، درک کردن با صرفا حفظ کردن زمین تا آسمون فرقشه
♟۶)هروقت موقع مطالعه ذهنت پرت شد اون فکر مزاحم رو یه گوشه برای خودت یادداشت کن، اینجوری قدرتش کم میشه
▪️و در نهایت خوب بخواب، خواب با کیفیت برای حافظه و یادگیریت مثل معجزه می مونه.
#توئیت_نوشت
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔺آزادی و دموکراسی بدون اومانیسم سراب است
📝مهدی سلیمی
🔷 شفیعی کدکنی در کتاب " چراغ و آینه" می گوید : " تا قضیه اومانیسم حل نشود میان اسلام و دموکراسی آشتی برقرار نخواهد شد" ایشان به صراحت می فرمایند : " در اسلام جایی برای اومانیسم وجود ندارد، باید اعتراف کرد در اسلام آزموده شده جایی برای آزادی به معنای دموکراسی نمی تواند وجود داشته باشد "
🔷 اومانیسم ریشه دموکراسی و رنسانس و آزادی است. در اومانیسم انسان بعنوان خود انسان فارغ از رنگ، نژاد، دین و هر چیز دیگری دارای اصالت است و هیچ چیزی بالاتر از انسان نیست! و چیزی بالاتر از آزادی آدمی و حیات آدمی وجود ندارد
🔷 در مکاتب ایدئولوژی زده اما این ایدئولوژی حاکم و این حکومت است که اصالت دارد نه انسان. اینکه در حاکمیت ما انجام هر کاری برای حفظ حکومت مباح شمرده شده نشان میدهد که اومانیسم وجود ندارد و پس دموکراسی و جمهوری هم نمی تواند وجود داشته باشد
🔷 حالا شما اگر نسبت به واکنش های حامیان جمهوری اسلامی در قضایا مختلف و مرگ آدمیان تعجب می کنید بدانید اینها همان هایی هستند که وقتی دهها هموطن ما در یک تششیع جنازه فوت کردند اهمیت خاکسپاری برایشان مهم تر از جان آدمها بود و اینها همان هایی هستند که برای جان خود هم ارزش قائل نیستند و خود را فدایی مکتب و رهبر میدانند
گناه مومنانه👇
https://t.me/SALIMIMEH
📝مهدی سلیمی
🔷 شفیعی کدکنی در کتاب " چراغ و آینه" می گوید : " تا قضیه اومانیسم حل نشود میان اسلام و دموکراسی آشتی برقرار نخواهد شد" ایشان به صراحت می فرمایند : " در اسلام جایی برای اومانیسم وجود ندارد، باید اعتراف کرد در اسلام آزموده شده جایی برای آزادی به معنای دموکراسی نمی تواند وجود داشته باشد "
🔷 اومانیسم ریشه دموکراسی و رنسانس و آزادی است. در اومانیسم انسان بعنوان خود انسان فارغ از رنگ، نژاد، دین و هر چیز دیگری دارای اصالت است و هیچ چیزی بالاتر از انسان نیست! و چیزی بالاتر از آزادی آدمی و حیات آدمی وجود ندارد
🔷 در مکاتب ایدئولوژی زده اما این ایدئولوژی حاکم و این حکومت است که اصالت دارد نه انسان. اینکه در حاکمیت ما انجام هر کاری برای حفظ حکومت مباح شمرده شده نشان میدهد که اومانیسم وجود ندارد و پس دموکراسی و جمهوری هم نمی تواند وجود داشته باشد
🔷 حالا شما اگر نسبت به واکنش های حامیان جمهوری اسلامی در قضایا مختلف و مرگ آدمیان تعجب می کنید بدانید اینها همان هایی هستند که وقتی دهها هموطن ما در یک تششیع جنازه فوت کردند اهمیت خاکسپاری برایشان مهم تر از جان آدمها بود و اینها همان هایی هستند که برای جان خود هم ارزش قائل نیستند و خود را فدایی مکتب و رهبر میدانند
گناه مومنانه👇
https://t.me/SALIMIMEH
Telegram
گناه مومنانه ( مهدی سلیمی)
گناه مومنانه
"همه برای ایران
ایران برای همه "
تمامیت ارضی ایران- سکولار دموکراسی و اتحاد برای عبور و رفراندوم
"همه برای ایران
ایران برای همه "
تمامیت ارضی ایران- سکولار دموکراسی و اتحاد برای عبور و رفراندوم
🔸کانال ((Discourse))
▪️مجموعه منسجم از فیلم های آموزشی مناظره ها و سخنرانی های آموزنده در مباحث فلسفی ، علمی، سیاسی ،تاریخی و رویداد های مهم روز ایران ،جهان است .
▪️هدف ما ایجاد محیطی برای استفاده ی بهینه از فضای مجازی برای افزایش آگاهیست.
🆔 @Discourseees
🆔 @Discourseees
▪️مجموعه منسجم از فیلم های آموزشی مناظره ها و سخنرانی های آموزنده در مباحث فلسفی ، علمی، سیاسی ،تاریخی و رویداد های مهم روز ایران ،جهان است .
▪️هدف ما ایجاد محیطی برای استفاده ی بهینه از فضای مجازی برای افزایش آگاهیست.
🆔 @Discourseees
🆔 @Discourseees
Forwarded from شوکرانی (محمدحسین روانبخش)
🔵 با صدا و سیماییها چه کنیم؟!
🔸 وضعیت صداوسیما را، به نظر من، نمیتوان آشفتهتر و درهمریختهتر از آنچه هست تصور کرد: چاه ویلی است که هرچه بودجه در آن میریزند فایدهای ندارد، چون مجموعهی بیسر و تهی است از شبکههای مختلفی که آبی از آن گرم نمیشود ولی برای عدهای خاص نان دارد!
🔸 این مجموعه اگر چند سال پیش با چند برنامهی سرگرمی مثل عصرجدید و خندوانه مخاطبهایی را نگاه داشته بود، حالا دیگر همانها را هم ندارد. وقتی حتی سریالهای نوروزیاش هم توجهی را برنمیانگیزد، یعنی آخرین ابزارهایش را از دست داده، و معلوم است که در فضای رسانهای امروز جبران این وضعیت سخت نه، که ناممکن است.
🔸 حالا این مجموعه که روزگاری انحصار رسانههای صوتی و تصویری را در اختیار داشت و برای همین هم اعتنایی به خواست مخاطب و اصول حرفهای نداشت، به روزی افتاده که چشم به فضای مجازی دارد تا لااقل سوتیهای برنامههایش و گافهای مجریانش بین مردم بچرخد و کمی از آنچه تولید میکند، دیده شود!
🔸 در چنین احوالی به نظرم منطقیترین کار بیتوجهی به ادا و اطوارهایی است که آدمهای ویترین این مجموعه برای دیده شدن در میآورند... ولشان کنید به امان خدا! «...و اذا مروا باللغو مروا کراما»: بندگان رحمان چون به اهل لغو مىگذرند و آنان را سرگرم لغو مىبينند، از ايشان روى مىگردانند، و خود را پاكتر و منزهتر از آن مىدانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.
🖋 محمدحسین روانبخش
@shoukarani
🔸 وضعیت صداوسیما را، به نظر من، نمیتوان آشفتهتر و درهمریختهتر از آنچه هست تصور کرد: چاه ویلی است که هرچه بودجه در آن میریزند فایدهای ندارد، چون مجموعهی بیسر و تهی است از شبکههای مختلفی که آبی از آن گرم نمیشود ولی برای عدهای خاص نان دارد!
🔸 این مجموعه اگر چند سال پیش با چند برنامهی سرگرمی مثل عصرجدید و خندوانه مخاطبهایی را نگاه داشته بود، حالا دیگر همانها را هم ندارد. وقتی حتی سریالهای نوروزیاش هم توجهی را برنمیانگیزد، یعنی آخرین ابزارهایش را از دست داده، و معلوم است که در فضای رسانهای امروز جبران این وضعیت سخت نه، که ناممکن است.
🔸 حالا این مجموعه که روزگاری انحصار رسانههای صوتی و تصویری را در اختیار داشت و برای همین هم اعتنایی به خواست مخاطب و اصول حرفهای نداشت، به روزی افتاده که چشم به فضای مجازی دارد تا لااقل سوتیهای برنامههایش و گافهای مجریانش بین مردم بچرخد و کمی از آنچه تولید میکند، دیده شود!
🔸 در چنین احوالی به نظرم منطقیترین کار بیتوجهی به ادا و اطوارهایی است که آدمهای ویترین این مجموعه برای دیده شدن در میآورند... ولشان کنید به امان خدا! «...و اذا مروا باللغو مروا کراما»: بندگان رحمان چون به اهل لغو مىگذرند و آنان را سرگرم لغو مىبينند، از ايشان روى مىگردانند، و خود را پاكتر و منزهتر از آن مىدانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.
🖋 محمدحسین روانبخش
@shoukarani
حلقهی مفقودهی گفتمان ملی
✍رضارضائی ۱۴۰۳/۳/۶
آیا بدون انشقاق نمیتوان به وحدت رسید؟
ظاهراً یک رسم و عادت دیرینه وجود دارد که باید در همه چیز، به چنددستگی برسیم و این مهم اخیراً دامان "#گفتمان_ملی" را گرفته و درحالیکه عدهای شرایط را، همراستایی و اعتقادات مشترک حول محور #جمهوریخواهی سکولاریزهی دموکراتیک برای انجام گفتمان ملی میدانند.
عدهای پیشینهی افراد یا گروهها و عدهای اهداف آنها برای ایران فردا را ملاک ها و شاخص های مورد نظر برای انجام گفتمان ملی می دانند.
گرچه این اختلافنظرها و این انشقاقها برای انجام گفتمان ملی در راستای رسیدن به اهداف ملی از طریق راهحلهای ملی، طبیعی است و حتماً کسانی که معتقد به موضوع گفتمان هستند (آقای مهدی نصیری و یا سیصد کنشگر سیاسی که اخیرا بیانیه داده اند)، چارهای برای آن خواهند یافت.
اما به نظر میرسد که این سکه روی دیگری هم دارد و عدهی زیادی از مردم، نه گفتمان و نه کنشگران گفتمانی و نه اشتراکات و نه اهداف گفتمانها را قبول ندارند و فکر میکنند که این مسائل فرعی، حاشیهای، گمراهکننده و فقط تلاش برای بهدستآوردن قدرت تامه یا بخشی از قدرت در #ایران_فردا است.
در واقع، آنها بر این اعتقاد هستند که فقط عامهی مردم ذیحق تصمیمگیری برای ایران فردا هستند و این مهم فقط از طریق #رفراندوم و صندوق رأی مشخص خواهد شد.
آنها ضمن احترام به دغدغهمندی گروههای مخالف برای دوران گذار، شیوههای انتقال قدرت، نوع حکومت پسا ج.ا.ا و چگونگی و شکل ساختار حکومت، این مطلب را بیان میکنند که با استناد به نتایج #انتخابات اخیر که منجر به شکلگیری اکثریت #هشتاددرصدیها شد و نقش یا تأثیر افراد یا گروهایی که تبلیغ گفتمان ملی را میکنند در آن بسیار کم یا ناچیز بود.
بنابراین، مهمترین مسئله و یا حلقهی مفقودهی گفتمان ملی، گفتمان با اکثریت هشتاددرصدیها است که نه تشکیلات دارند و نه رهبر و نه راهبر.
در حالی که گفتگوی مؤثر با آحاد مردم یک کشور در داخل و خارج نیازمند داشتن وسائل ارتباطی فراگیر، گفتگوکنندگان متبحر و امین، موضوعات اولویتدار، قدرت بیان و استدلال است که عملاً در شرایط کنونی، منتفی است، اما شاید نیاز به هیچکدام نباشد.
کافی است که هر فرد یا جریان فکری یا گروه سیاسی، موضع خودش را مثل میرحسین موسوی محصور که گفت "عبور، همهپرسی، تدوین قانون اساسی جدید"، بیان و معلوم کنند که کدام سمت تاریخ ایستاده اند.
پس برای مثال، چنانچه هرکسی ارتباط خود با این چارچوب را مشخص کند، وارد گفتمان ملی با مردم شده و بدون هیچ حرفی، نهتنها حلقهی مفقوده را یافته، بلکه در مسیر نهضت و جنبش نوین مردمی، قرار گرفته و میتواند به رفع مشکلات دوران گذار و انتقال قدرت و استقرار حکومت بعدی کمک بدهد و مردم هم همراهی میکنند.
در غیر این صورت مردم به گفتمان ملی که افراد غیر همسو با منافع ملی در آن حضور دارند، بیتوجهی کرده و چهبسا آنها را بایکوت کنند.
به امید گفتمان سازی ملی با مردم، تا پیش از ثبت نام کاندیداها و پیش از برگزاری <<انتخابات >> تیرماه.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد
✍رضارضائی ۱۴۰۳/۳/۶
آیا بدون انشقاق نمیتوان به وحدت رسید؟
ظاهراً یک رسم و عادت دیرینه وجود دارد که باید در همه چیز، به چنددستگی برسیم و این مهم اخیراً دامان "#گفتمان_ملی" را گرفته و درحالیکه عدهای شرایط را، همراستایی و اعتقادات مشترک حول محور #جمهوریخواهی سکولاریزهی دموکراتیک برای انجام گفتمان ملی میدانند.
عدهای پیشینهی افراد یا گروهها و عدهای اهداف آنها برای ایران فردا را ملاک ها و شاخص های مورد نظر برای انجام گفتمان ملی می دانند.
گرچه این اختلافنظرها و این انشقاقها برای انجام گفتمان ملی در راستای رسیدن به اهداف ملی از طریق راهحلهای ملی، طبیعی است و حتماً کسانی که معتقد به موضوع گفتمان هستند (آقای مهدی نصیری و یا سیصد کنشگر سیاسی که اخیرا بیانیه داده اند)، چارهای برای آن خواهند یافت.
اما به نظر میرسد که این سکه روی دیگری هم دارد و عدهی زیادی از مردم، نه گفتمان و نه کنشگران گفتمانی و نه اشتراکات و نه اهداف گفتمانها را قبول ندارند و فکر میکنند که این مسائل فرعی، حاشیهای، گمراهکننده و فقط تلاش برای بهدستآوردن قدرت تامه یا بخشی از قدرت در #ایران_فردا است.
در واقع، آنها بر این اعتقاد هستند که فقط عامهی مردم ذیحق تصمیمگیری برای ایران فردا هستند و این مهم فقط از طریق #رفراندوم و صندوق رأی مشخص خواهد شد.
آنها ضمن احترام به دغدغهمندی گروههای مخالف برای دوران گذار، شیوههای انتقال قدرت، نوع حکومت پسا ج.ا.ا و چگونگی و شکل ساختار حکومت، این مطلب را بیان میکنند که با استناد به نتایج #انتخابات اخیر که منجر به شکلگیری اکثریت #هشتاددرصدیها شد و نقش یا تأثیر افراد یا گروهایی که تبلیغ گفتمان ملی را میکنند در آن بسیار کم یا ناچیز بود.
بنابراین، مهمترین مسئله و یا حلقهی مفقودهی گفتمان ملی، گفتمان با اکثریت هشتاددرصدیها است که نه تشکیلات دارند و نه رهبر و نه راهبر.
در حالی که گفتگوی مؤثر با آحاد مردم یک کشور در داخل و خارج نیازمند داشتن وسائل ارتباطی فراگیر، گفتگوکنندگان متبحر و امین، موضوعات اولویتدار، قدرت بیان و استدلال است که عملاً در شرایط کنونی، منتفی است، اما شاید نیاز به هیچکدام نباشد.
کافی است که هر فرد یا جریان فکری یا گروه سیاسی، موضع خودش را مثل میرحسین موسوی محصور که گفت "عبور، همهپرسی، تدوین قانون اساسی جدید"، بیان و معلوم کنند که کدام سمت تاریخ ایستاده اند.
پس برای مثال، چنانچه هرکسی ارتباط خود با این چارچوب را مشخص کند، وارد گفتمان ملی با مردم شده و بدون هیچ حرفی، نهتنها حلقهی مفقوده را یافته، بلکه در مسیر نهضت و جنبش نوین مردمی، قرار گرفته و میتواند به رفع مشکلات دوران گذار و انتقال قدرت و استقرار حکومت بعدی کمک بدهد و مردم هم همراهی میکنند.
در غیر این صورت مردم به گفتمان ملی که افراد غیر همسو با منافع ملی در آن حضور دارند، بیتوجهی کرده و چهبسا آنها را بایکوت کنند.
به امید گفتمان سازی ملی با مردم، تا پیش از ثبت نام کاندیداها و پیش از برگزاری <<انتخابات >> تیرماه.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد
ماهیتی که از شکل مهمتر است!
در مورد شکل ادارهی کشور و نوع حکومت، همواره بحثهای پرمناقشه و بیپایانی، بین صاحبنظران در جریان بوده است. اما در عین اهمیت نوع اداره کشور و رابطهی مدل حکمرانی با آسایش حداکثری مردم در یک کشور، موضوعی مهمتر نیز وجود دارد که همانا ماهیت حکومت است.
به بیان دیگر مهمترین رکن یک حکومت مدرن که شهروندان در آن از بالاترین استانداردهای آزادی برخوردار باشند وجود "دموکراسی" و منظور از دموکراسی نیز تحقق یافتن آن در هر دو وجه سلبی و ایجابی آن است؛ بدین مفهوم که قدرت توامان نصب و خصوصا عزل تمام ارکان قدرت از صدر تا ذیل آن -به عنوان قاعدهای که استثنایی را
برنمیتابد- در اختیار مردم باشد.
در عمل نیز، وقتی دموکراسی در ابعاد همه جانبه خود رعایت گردد، مدلهای مختلف حکومت در محدودهی خاصی امکان تغییر، مانور و انحراف دارند.
به عنوان مثال در یک جمهوری دموکراتیک مثل فرانسه، ایالات متحده یا شیلی که رییس جمهور با آرای مستقیم مردم یا در آلمان که صدراعظم توسط نمایندگان مجلس منتخب مردم در دورههای زمانی مشخص انتخاب میشوند ، آسایش و آزادی مردم با همان استاندارهایی تضمین میگردد که در یک پادشاهی مشروطه چون هلند، دانمارک، اسپانیا یا انگلستان که در آن پادشاه یا ملکه سلطنت میکند و امور کشور توسط نخست وزیر و هیات وزیران منصوب مجلس منتخب مردم اداره میشود. چرا که در هر دو شکل، جابجا شدن قدرت میان گروهها و احزاب مختلف وجود دارد و از تمرکز آن به عنوان عامل اصلی فساد جلوگیری میکند، بهطوری که حتی در صورت وجود فساد اجتناب ناپذیر در برخی از قسمتها، نفس جابجایی و عدم تمرکز، باعث شکستن چرخهی فساد گردیده، در دراز مدت سیستمی را میسازد که به طور درونزاد و خودآیند در حال پالایش و اصلاح مداوم است.
این در حالی است که در نبود دموکراسی و وجود تمرکز قدرت در دست فرد یا یک گروه خاص، حتی بهترین و صالحترین افراد و گروهها در زمان ورود به ساختار قدرت نیز با گذشت زمان به فساد آلوده خواهند شد و در این موقعیت، صرف اسم یک شکل از حکومتداری هرگز نمیتواند مانعی بر آن باشد.
چنانکه نام جمهوری بر حکومتهای مادامالعمری چون ایران، سوریه، مصر یا لیبی در نبود دمکراسی و وجود فساد نهادینه فرقی با پادشاهیهای مطلقه چون عربستان و اردن ندارند و امکان کمترین اصلاحات در آنها نیز، تابع نظر شخصی و حال خوش قدرت مطلقه بوده، امری کاملا شانسی و اتفاقی است.
بنابراین در صورت تحقق اصل دمکراسی، نوع حکومت در مرحله بعد و پس از بحثهای اقناعی گروههای سیاسی و طرفداران همهی گزینهها در پیشگاه جامعه، نهایتا توسط مردم انتخاب خواهد شد. انتخابی که فصلالخطاب بوده همهی افراد و گروهها -چنانکه قبل از همهپرسی بر پذیرش نظر مردم تضمیندادهاند- باید بدان گردن نهند.
واضح است که تعیین نوع حکومت آینده نیز در عمل فقط پس از پروسه گذار -به عنوان پیششرطی اولیه-ممکن خواهد بود. پس منطق چنین حکم میکند که تمامی گروهها با ایدهها و نظرات متفاوت میتوانند با رعایت اصول مشترک، حضور موثرتری در ممکن شدن پروسه گذار داشته باشند. البته با رعایت این شروط بدیهی که همه افراد و گروهها برابر بوده، هیچ فرد یا گروهی دست بالاتر را نداشته، نقش قیم و محور برای سایرین را بازی نخواهد نمود.
نکتهی بحرانی بحث اینکه، جمهوری اسلامی بر روی اختلافات میان گروهها در مورد نحوهی حکومت آینده حساب کرده، به سرمایهگذاری چشمگیر بر آن دست زده است تا بدین طریق بتواند پروسهی گذار -نابودی خود- را در فضای اختلافات بین گروهها تا حد ممکن به عقب بیندازد. به این ترتیب اولویت دادن به بحث "نوع حکومت آینده" نسبت به "ماهیت دمکراتیک آن" و عدم تمرکز برگذار از حکومت فعلی قطعا بازی دلخواه حکومت خواهد بود.
بنابراین افراد تندرو و رادیکالهایی که متعصبانه نسبت جمهوری یا پادشاهی بودن حکومت آینده گریبان چاک میکنند و پیششرطهایی مثل رهبری گروه خود و تاسی سایرین از گروه خود را -قبل از تحقق گذار و انجام همهپرسی تعیین حکومت- مطرح میکنند، همیشه باید این سوال را در ذهن ایجاد نماید که اقدامات آنها بر پروسه استحاله جمهوری اسلامی و آینده مردم ایران چه تاثیری دارد. آیا هژمونی حکومت را در معادلات تضعیف میکند یا برعکس بر محکم شدن پایههای آن خواهد انجامید.
مثال اهمیت ماهیت حکومت در فرایند گذار دمکراتیک و اولویت آن بر نوع حکومت را در دو کشور اسپانیا و لهستان، میتوان به خوبی نشان داد که اولی در بستر سیستم پادشاهی مشروطه و دومی بر اساس نظام جمهوری به حاکمیت دموکراسی در جامعه دست یافتهاند.(نویسنده در دو یادداشت جداگانه به روند گذار دموکراتیک در این دو کشور پرداخته است )
بابک خطی
گذار دمکراتیک در اسپانیا
https://t.me/basedonatruestory/1356
گذار دمکراتیک در لهستان
https://t.me/basedonatruestory/1353
در مورد شکل ادارهی کشور و نوع حکومت، همواره بحثهای پرمناقشه و بیپایانی، بین صاحبنظران در جریان بوده است. اما در عین اهمیت نوع اداره کشور و رابطهی مدل حکمرانی با آسایش حداکثری مردم در یک کشور، موضوعی مهمتر نیز وجود دارد که همانا ماهیت حکومت است.
به بیان دیگر مهمترین رکن یک حکومت مدرن که شهروندان در آن از بالاترین استانداردهای آزادی برخوردار باشند وجود "دموکراسی" و منظور از دموکراسی نیز تحقق یافتن آن در هر دو وجه سلبی و ایجابی آن است؛ بدین مفهوم که قدرت توامان نصب و خصوصا عزل تمام ارکان قدرت از صدر تا ذیل آن -به عنوان قاعدهای که استثنایی را
برنمیتابد- در اختیار مردم باشد.
در عمل نیز، وقتی دموکراسی در ابعاد همه جانبه خود رعایت گردد، مدلهای مختلف حکومت در محدودهی خاصی امکان تغییر، مانور و انحراف دارند.
به عنوان مثال در یک جمهوری دموکراتیک مثل فرانسه، ایالات متحده یا شیلی که رییس جمهور با آرای مستقیم مردم یا در آلمان که صدراعظم توسط نمایندگان مجلس منتخب مردم در دورههای زمانی مشخص انتخاب میشوند ، آسایش و آزادی مردم با همان استاندارهایی تضمین میگردد که در یک پادشاهی مشروطه چون هلند، دانمارک، اسپانیا یا انگلستان که در آن پادشاه یا ملکه سلطنت میکند و امور کشور توسط نخست وزیر و هیات وزیران منصوب مجلس منتخب مردم اداره میشود. چرا که در هر دو شکل، جابجا شدن قدرت میان گروهها و احزاب مختلف وجود دارد و از تمرکز آن به عنوان عامل اصلی فساد جلوگیری میکند، بهطوری که حتی در صورت وجود فساد اجتناب ناپذیر در برخی از قسمتها، نفس جابجایی و عدم تمرکز، باعث شکستن چرخهی فساد گردیده، در دراز مدت سیستمی را میسازد که به طور درونزاد و خودآیند در حال پالایش و اصلاح مداوم است.
این در حالی است که در نبود دموکراسی و وجود تمرکز قدرت در دست فرد یا یک گروه خاص، حتی بهترین و صالحترین افراد و گروهها در زمان ورود به ساختار قدرت نیز با گذشت زمان به فساد آلوده خواهند شد و در این موقعیت، صرف اسم یک شکل از حکومتداری هرگز نمیتواند مانعی بر آن باشد.
چنانکه نام جمهوری بر حکومتهای مادامالعمری چون ایران، سوریه، مصر یا لیبی در نبود دمکراسی و وجود فساد نهادینه فرقی با پادشاهیهای مطلقه چون عربستان و اردن ندارند و امکان کمترین اصلاحات در آنها نیز، تابع نظر شخصی و حال خوش قدرت مطلقه بوده، امری کاملا شانسی و اتفاقی است.
بنابراین در صورت تحقق اصل دمکراسی، نوع حکومت در مرحله بعد و پس از بحثهای اقناعی گروههای سیاسی و طرفداران همهی گزینهها در پیشگاه جامعه، نهایتا توسط مردم انتخاب خواهد شد. انتخابی که فصلالخطاب بوده همهی افراد و گروهها -چنانکه قبل از همهپرسی بر پذیرش نظر مردم تضمیندادهاند- باید بدان گردن نهند.
واضح است که تعیین نوع حکومت آینده نیز در عمل فقط پس از پروسه گذار -به عنوان پیششرطی اولیه-ممکن خواهد بود. پس منطق چنین حکم میکند که تمامی گروهها با ایدهها و نظرات متفاوت میتوانند با رعایت اصول مشترک، حضور موثرتری در ممکن شدن پروسه گذار داشته باشند. البته با رعایت این شروط بدیهی که همه افراد و گروهها برابر بوده، هیچ فرد یا گروهی دست بالاتر را نداشته، نقش قیم و محور برای سایرین را بازی نخواهد نمود.
نکتهی بحرانی بحث اینکه، جمهوری اسلامی بر روی اختلافات میان گروهها در مورد نحوهی حکومت آینده حساب کرده، به سرمایهگذاری چشمگیر بر آن دست زده است تا بدین طریق بتواند پروسهی گذار -نابودی خود- را در فضای اختلافات بین گروهها تا حد ممکن به عقب بیندازد. به این ترتیب اولویت دادن به بحث "نوع حکومت آینده" نسبت به "ماهیت دمکراتیک آن" و عدم تمرکز برگذار از حکومت فعلی قطعا بازی دلخواه حکومت خواهد بود.
بنابراین افراد تندرو و رادیکالهایی که متعصبانه نسبت جمهوری یا پادشاهی بودن حکومت آینده گریبان چاک میکنند و پیششرطهایی مثل رهبری گروه خود و تاسی سایرین از گروه خود را -قبل از تحقق گذار و انجام همهپرسی تعیین حکومت- مطرح میکنند، همیشه باید این سوال را در ذهن ایجاد نماید که اقدامات آنها بر پروسه استحاله جمهوری اسلامی و آینده مردم ایران چه تاثیری دارد. آیا هژمونی حکومت را در معادلات تضعیف میکند یا برعکس بر محکم شدن پایههای آن خواهد انجامید.
مثال اهمیت ماهیت حکومت در فرایند گذار دمکراتیک و اولویت آن بر نوع حکومت را در دو کشور اسپانیا و لهستان، میتوان به خوبی نشان داد که اولی در بستر سیستم پادشاهی مشروطه و دومی بر اساس نظام جمهوری به حاکمیت دموکراسی در جامعه دست یافتهاند.(نویسنده در دو یادداشت جداگانه به روند گذار دموکراتیک در این دو کشور پرداخته است )
بابک خطی
گذار دمکراتیک در اسپانیا
https://t.me/basedonatruestory/1356
گذار دمکراتیک در لهستان
https://t.me/basedonatruestory/1353
Ⓜ️ کریم دستمالچی؛ نخستین قربانی « بازار مسلمین»
📝 قاسم خرمی
➕در سحر گاه روز دوشنبه 22 خرداد 1360 یکی از حامیان مالی گروههای ملی و مذهبی موثر در پیروزی انقلاب اسلامی، در حیاط زندان اوین به زمین افتاد ؛ حاج کریم دستمالچی، بازاری معروف و صاحب سرای دستمالچی در بازار بزرگ تهران، به جرم «اغتشاش در بازار مسلمين» و چند اتهام دیگر، به جوخه اعدام سپرده شد.
➕دستمالچی ها از خانوده های تجارت پیشه و ثروتمند اصالتا ترک و فعال در تهران بودند که همانند شمشیری و مانیان از حمامیان مالی جدی دولت در تحریم مصدق و جنبش ملی شدن نفت به حساب می آمدند. سیاسی شدن بازار تهران هم تا حد زیادی مرهون تلاشهای همان ها بود که در قالب تشکل ملی گرای « جامعه بازرگان، اصناف و پیشه وران »، نبض سياسي بازار تهران را در اختیار گرفته بودند.
➕ در باره نقش دستمالچی در پیروزی انقلاب اسلامی ادعاهایی زیادی از كمك به زندانيان سياسي گرفته تا خرید خانه در ورسای پاریس برای اقامت امام خمینی و تامین هزینه خرید بلیط و بیمه هواپیمای ایرفرانس حامل انقلابیون اعزامی به تهران، معروف به پرواز انقلاب»، مطرح شده است که ترکیبی از راست و نادرست است.
➕موضوع خرید خانه به نام صادق قطب زاده و برای آیت الله خمینی در فرانسه حقیقت دارد، اما ظاهره امام خمینی از پذیرفتن آن امتناع کرده بود؛اما آنچه تقريبا در همه خاطرات و اظهار نظرها مشترك است اينكه، رزرو هواپيما و تهيه بليط را صادق قطب زاده انجام داده بود و اگر كسي هم پولي پرداخت كرده باشد اين پول در حساب قطب زاده تجميع شده بود و با توجه به دوستي بسيار نزديك قطب زاده با دستمالچي، اين احتمال كه او نیز بخشي از اين هزينه را پرداخت كرده باشد، وجود دارد اما اینکه کل هزینه را او پرداخته باشد، قرین واقعیت نیست.
➕باری، ماجراهايي كه به اعدام دستمالچي منتهي شد، از روزی شروع شد که آن پرواز تاریخی به سلامت به زمین نشست. دوسال بعد ، روزنامه اطلاعات نوشت: «کریم دستمالچی فرزند عبدالرحیم به جرم ایجاد اغتشاش در بازار مسلمین و به تعطیل کشاندن آن، کوشش در جهت بیاعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران از طریق مصاحبه با تلویزیونهای خارج از کشور، ارتباط با سران جبهه ملی جهت راهپیمائی ۲۵ خرداد، کمک مالی به گروهکهای ضدانقلاب، تصویب منشوری علیه جمهوری اسلامی ایران، مفسد فی الارض و یاغی شناخته شد»!
➕به رغم تنوع و تعدد این اتهامات، اما از زمان دستگیری تا اعدام او حدود سه هفته بیشتر طول نکشید و یقینا می باید سلسله ای از اتفاقات او را از چشم رهبری انقلاب و انقلابیون انداخته باشد. یکی از مصائب دستمالچی، دوستی دیرینه و عمیق او با صادق قطب زاده بود که آن روزها از مدار خارج شده بود!
➕بعدها اتهاماتی در باره نقش دستمالچی در توطئه برای کودتای نوژه مطرح شد که البته هیچ گاه جزئیات آن تشریح نشد. آنچه مشخص بود، دستمالچی به جبهه ملی و مصدق تمایل و تعصب داشت. با طرح « لایحه قصاص» برگرفته از شرع از سوی آیت الله سید محمد بهشتی و پنج تن از فقهای شورای عالی قضایی، جبهه ملی به مخالفت با آن برخاست و با واکنش تند امام خمینی مواجه شد و جبهه ملی را «مرتد» اعلام کرد
➕اعلام حکم ارتداد علیه جبهه ملی که به مسلمانی خود می بالیدند، بازتاب زیادی پیدا کرد. با صدور آن حکم، تعداد زیادی از نیروهای حزب اللهی به رهبری شیخ هادی غفاری، به مقابله با راهپیمایان هوادار جبهه ملی پرداختند و راهپیمایی 25 خرداد با درگیری شدید پایان یافت.
➕متعاقب این اتفاق، کریم دستمالچی که یکی از حامیان مالی و سازمان دهندگان راهپیمایی جبهه ملی شناخته می شد، بازداشت شد. چند روز بعد مجاهدین خلق در 30 خرداد همان سال به سیم آخر زدند و فضای سیاسی کشور درگیر التهاب بی سابقه ای شد. در همان فضای غبارآلود، کریم دستمالچی به جوخه اعدام سپرده شد و اموالش مصادره شد.
➕اعدام سریع دستمالچی را شاید بشود از نخستین و مهمترین، هَمکُشی های همان ائتلاف سیاسی و اقتصادی به حساب آورد که حکومت محمدرضا پهلوی را به زیر کشیده بودند. مرگ او، حداقل دو جریان را خوشحال کرد: اول جریان موتلفه اسلامی که در غیاب دستمالچی و تشکل ملی گرای او، یکه تاز بازار تهران شد و دوم گروههای چپ مارکسیست نظیر حزب توده و چریک های فدایی خلق که مطابق تصورات ایدئولوژیک خود، می پنداشند که یکی «از سرمایه داران و تاجران عمده» از میان برداشته شده است.
➕به این ترتیب، جوان شیک پوش، دانشگاه رفته و ثروتمندی که می خواست، نام و نشان استبداد پهلوی را براندازد، حتی از محل دفن او هم نام و نشانی باقی نماند تا ثابت شود که به صرف نفرت از یک سیستم، نمی شود لزوما سیستم دل بخواه و آرمانی بنا کرد!
▪️این ویدئو رو هم ببینید:
https://t.me/zistboommedia/9766
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
📝 قاسم خرمی
➕در سحر گاه روز دوشنبه 22 خرداد 1360 یکی از حامیان مالی گروههای ملی و مذهبی موثر در پیروزی انقلاب اسلامی، در حیاط زندان اوین به زمین افتاد ؛ حاج کریم دستمالچی، بازاری معروف و صاحب سرای دستمالچی در بازار بزرگ تهران، به جرم «اغتشاش در بازار مسلمين» و چند اتهام دیگر، به جوخه اعدام سپرده شد.
➕دستمالچی ها از خانوده های تجارت پیشه و ثروتمند اصالتا ترک و فعال در تهران بودند که همانند شمشیری و مانیان از حمامیان مالی جدی دولت در تحریم مصدق و جنبش ملی شدن نفت به حساب می آمدند. سیاسی شدن بازار تهران هم تا حد زیادی مرهون تلاشهای همان ها بود که در قالب تشکل ملی گرای « جامعه بازرگان، اصناف و پیشه وران »، نبض سياسي بازار تهران را در اختیار گرفته بودند.
➕ در باره نقش دستمالچی در پیروزی انقلاب اسلامی ادعاهایی زیادی از كمك به زندانيان سياسي گرفته تا خرید خانه در ورسای پاریس برای اقامت امام خمینی و تامین هزینه خرید بلیط و بیمه هواپیمای ایرفرانس حامل انقلابیون اعزامی به تهران، معروف به پرواز انقلاب»، مطرح شده است که ترکیبی از راست و نادرست است.
➕موضوع خرید خانه به نام صادق قطب زاده و برای آیت الله خمینی در فرانسه حقیقت دارد، اما ظاهره امام خمینی از پذیرفتن آن امتناع کرده بود؛اما آنچه تقريبا در همه خاطرات و اظهار نظرها مشترك است اينكه، رزرو هواپيما و تهيه بليط را صادق قطب زاده انجام داده بود و اگر كسي هم پولي پرداخت كرده باشد اين پول در حساب قطب زاده تجميع شده بود و با توجه به دوستي بسيار نزديك قطب زاده با دستمالچي، اين احتمال كه او نیز بخشي از اين هزينه را پرداخت كرده باشد، وجود دارد اما اینکه کل هزینه را او پرداخته باشد، قرین واقعیت نیست.
➕باری، ماجراهايي كه به اعدام دستمالچي منتهي شد، از روزی شروع شد که آن پرواز تاریخی به سلامت به زمین نشست. دوسال بعد ، روزنامه اطلاعات نوشت: «کریم دستمالچی فرزند عبدالرحیم به جرم ایجاد اغتشاش در بازار مسلمین و به تعطیل کشاندن آن، کوشش در جهت بیاعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران از طریق مصاحبه با تلویزیونهای خارج از کشور، ارتباط با سران جبهه ملی جهت راهپیمائی ۲۵ خرداد، کمک مالی به گروهکهای ضدانقلاب، تصویب منشوری علیه جمهوری اسلامی ایران، مفسد فی الارض و یاغی شناخته شد»!
➕به رغم تنوع و تعدد این اتهامات، اما از زمان دستگیری تا اعدام او حدود سه هفته بیشتر طول نکشید و یقینا می باید سلسله ای از اتفاقات او را از چشم رهبری انقلاب و انقلابیون انداخته باشد. یکی از مصائب دستمالچی، دوستی دیرینه و عمیق او با صادق قطب زاده بود که آن روزها از مدار خارج شده بود!
➕بعدها اتهاماتی در باره نقش دستمالچی در توطئه برای کودتای نوژه مطرح شد که البته هیچ گاه جزئیات آن تشریح نشد. آنچه مشخص بود، دستمالچی به جبهه ملی و مصدق تمایل و تعصب داشت. با طرح « لایحه قصاص» برگرفته از شرع از سوی آیت الله سید محمد بهشتی و پنج تن از فقهای شورای عالی قضایی، جبهه ملی به مخالفت با آن برخاست و با واکنش تند امام خمینی مواجه شد و جبهه ملی را «مرتد» اعلام کرد
➕اعلام حکم ارتداد علیه جبهه ملی که به مسلمانی خود می بالیدند، بازتاب زیادی پیدا کرد. با صدور آن حکم، تعداد زیادی از نیروهای حزب اللهی به رهبری شیخ هادی غفاری، به مقابله با راهپیمایان هوادار جبهه ملی پرداختند و راهپیمایی 25 خرداد با درگیری شدید پایان یافت.
➕متعاقب این اتفاق، کریم دستمالچی که یکی از حامیان مالی و سازمان دهندگان راهپیمایی جبهه ملی شناخته می شد، بازداشت شد. چند روز بعد مجاهدین خلق در 30 خرداد همان سال به سیم آخر زدند و فضای سیاسی کشور درگیر التهاب بی سابقه ای شد. در همان فضای غبارآلود، کریم دستمالچی به جوخه اعدام سپرده شد و اموالش مصادره شد.
➕اعدام سریع دستمالچی را شاید بشود از نخستین و مهمترین، هَمکُشی های همان ائتلاف سیاسی و اقتصادی به حساب آورد که حکومت محمدرضا پهلوی را به زیر کشیده بودند. مرگ او، حداقل دو جریان را خوشحال کرد: اول جریان موتلفه اسلامی که در غیاب دستمالچی و تشکل ملی گرای او، یکه تاز بازار تهران شد و دوم گروههای چپ مارکسیست نظیر حزب توده و چریک های فدایی خلق که مطابق تصورات ایدئولوژیک خود، می پنداشند که یکی «از سرمایه داران و تاجران عمده» از میان برداشته شده است.
➕به این ترتیب، جوان شیک پوش، دانشگاه رفته و ثروتمندی که می خواست، نام و نشان استبداد پهلوی را براندازد، حتی از محل دفن او هم نام و نشانی باقی نماند تا ثابت شود که به صرف نفرت از یک سیستم، نمی شود لزوما سیستم دل بخواه و آرمانی بنا کرد!
▪️این ویدئو رو هم ببینید:
https://t.me/zistboommedia/9766
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔴 ضرورت آزادی آموزههای دینی از انحصار قدرت طلبان
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته روز عید «پنجاهه» یا «پنطیکاست» بود، این روز از ابتدا یکی از اعیاد یهودیان بود که به مناسبت نزول ده فرمان الهی بر «موسی» در «کوه سینا» ۵۰ روز بعد از نجات «بنی اسرائیل» توسط موسی از بند بردگی «فرعون» و حرکت به سوی سرزمین «فلسطین» جشن گرفته میشد؛ اما این عید برای مسیحیان نیز بسیار حائز اهمیت است. پنطیکاست ۵۰ روز پس از رستاخیز «مسیح» و «عید پاک» و ۱۰ روز پس از روز «معراج» مسیح میباشد، روزی که به باور مسیحیان، مسیح قبل از خروج از این دنیا، ۱۲ جانشین برای خودش تعیین میکند و میگوید: «روح القدس را دریابید» و وعده آمدن آن را به آنها میدهد. در این باور این وعده در روز پنطیکاست به وقوع میپیوندد و روحالقدس را که این ۱۲ تن را واجد قدسیت و نمایندگی خدا روی زمین میکند و به نوعی ادامه هدایت و ولایت الهی است، دریافت میکنند.
⬅️ شاید هیچگاه نه پیامبر خدا - عیسی - و نه ۱۲ نماینده یا رسولش برای جهانیان با این قدسیتی که یافتند، گمان نمیبردند، روزی نهادی چون «کلیسا» میراث خوار تمام این قدسیت و ساحت الهی شود و خود را مرکز انحصاری جانشینی خدا بر روی زمین و ادامه دهنده خاص بودگی ۱۲ پیشوای دینی معرفی کند و عید پنطیکاست به جای اینکه عید مقدسی برای گشوده ماندن راه انسانها به سمت الهی شدن و تکامل باشد، عیدی برای تضمین و توجیه مشروعیت اقتدار سیاسی، برای قرون متمادی تاریخ شود و الهیات سیاسی را با پشتوانه پیوند الهی حاکم سازد. «الهیاتی که مدرنهای متقدم آن را مقصر قرون خشونت سیاسی و دینی میدانستند» و همه همشان فقط آن بود «کمک کنند تا از چنگ الهیات سیاسی بگریزند».
⬅️ از همان ابتدا این باور که خدا نمایندگانی در درون کلیسا داشته باشد که هم قدسیت و هم ولایت و اقتدار او را نمایندگی کنند تا روزی که منجی باز گردد و حاکمیت خدا را بر روی زمین برقرار کند، مخالفانی به ویژه در اندیشه یهودی داشت؛ چرا که این باور را «برداشتی پاگانی از خدای درونماندگار میدانستند» و این دریافت از خدا را برداشتی فرعونی و غیر یکتاپرستانه میانگاشتند و بر این باور بودند که خدا هر زمان اراده کند، منجی را برای نجات انسانها میفرستد و نیازی به نمایندهای همیشگی، حائز اقتدار سیاسی تا ظهور منجی ندارد. آنها «منجی را عموماً شخصی تماماً انسان میدانند که امت یهود را گرد هم میآورد، خاندان داوود را احیا میکند، معبد را دوباره میسازد و عدالت را در زمین جاری میکند». این چنین آموزههای موعودگرایی حتی در برداشت اخیر نیز میتواند، به اشکال مختلف، توجیه هر نوع جنایت، کشتار، نادیده انگاشتن حقوق انسانها، غصب سرزمین، غصب حق انتخاب مردم و نهادهای دموکراتیک آنها توسط مدعیانی باشد که خود را زمینه سازان و پرچمداران ظهور منجی میدانند.
⬅️ چنین توجیهات موعودگرایانه ای است که ظرفیت بالایی را جهت ایجاد شور و انگیزههای قوی برای مبارزه یا انجام سالها ماموریت های دور از خانه و سرزمین برای راستکیشان مسیحی در ارتش کشورهایی چون ایالات متحده در خاورمیانه (سرزمین موعود و ظهور منجی) دارد، باورهایی معنوی که میتواند ماهرانه، مورد سوء استفاده سیاسی، قدرت طلبی و منافع مادی در تمام ادیان قرار گیرد. نکته حائز اهمیت این است که آنها هیچ کدام به منجی موعود دیگر ادیان باور ندارد، در حالی که در باورشان، خدای منجی و سرزمین موعود همه آنها یکیست؛ ولی تعصب دینی موجب شده، هرگز بدین فهم و باور نرسند که اگر پایان جهان، مقدر به ظهور یک منجی در منطقه مشخصی از جهان است، به طور حتم آن منجی یکیست و نه بیش و آن متعلق به تمام بشریت، ادیان و باورهاست؛ نه در انحصار قدرت طلبان یک کیش.
⬅️ به نظر می رسد، این وظیفه مشترک فلاسفه سیاسی و متألهان سیاسی روشن اندیش و غیرمتصلب تمام ادیان است که با همفکری و گفتگویی فراملی و فرادینی، از این باور غیر قابل اغماض، آموزه ای جهانی ارائه دهند، باوری که هنوز هم عاملی است، برای تعصبات دینی غلیظ و سوء استفادههای سیاسی وسیع؛ چرا که اندیشمندان حوزه سیاست بر این باورند: «امروز به جایی رسیده ایم که دوباره به جنگهای قرن شانزدهم مشغول شدهایم. آن اندیشههای الهیاتی را که هنوز ذهن انسان ها را شعله ور میکنند و شورهای موعودگرایانه را به غلیان میاندازند، شورهایی که جوامعی را پشت سر خود نابود میکنند، فهم ناپذیر مییابیم. فرض ما این بود که از این پس چنان چیزی ناممکن است که انسانها آموختهاند، مسائل دینی را از مسائل سیاسی جدا کنند که تعصب مرده است، ما اشتباه میکردیم». اعتراف به این اشتباه بیانگیر این است که الاهیات سیاسی قابل نادیده انگاری و حذف نیست؛ بلکه باید آن را فهم، هضم و حل کرد و آموزه های شورمندانه جهانی چون موعود باوری را از انحصار قدرت طلبان آزاد کرد.
https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
✍ مرضیه حاجی هاشمی
🗒 یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته روز عید «پنجاهه» یا «پنطیکاست» بود، این روز از ابتدا یکی از اعیاد یهودیان بود که به مناسبت نزول ده فرمان الهی بر «موسی» در «کوه سینا» ۵۰ روز بعد از نجات «بنی اسرائیل» توسط موسی از بند بردگی «فرعون» و حرکت به سوی سرزمین «فلسطین» جشن گرفته میشد؛ اما این عید برای مسیحیان نیز بسیار حائز اهمیت است. پنطیکاست ۵۰ روز پس از رستاخیز «مسیح» و «عید پاک» و ۱۰ روز پس از روز «معراج» مسیح میباشد، روزی که به باور مسیحیان، مسیح قبل از خروج از این دنیا، ۱۲ جانشین برای خودش تعیین میکند و میگوید: «روح القدس را دریابید» و وعده آمدن آن را به آنها میدهد. در این باور این وعده در روز پنطیکاست به وقوع میپیوندد و روحالقدس را که این ۱۲ تن را واجد قدسیت و نمایندگی خدا روی زمین میکند و به نوعی ادامه هدایت و ولایت الهی است، دریافت میکنند.
⬅️ شاید هیچگاه نه پیامبر خدا - عیسی - و نه ۱۲ نماینده یا رسولش برای جهانیان با این قدسیتی که یافتند، گمان نمیبردند، روزی نهادی چون «کلیسا» میراث خوار تمام این قدسیت و ساحت الهی شود و خود را مرکز انحصاری جانشینی خدا بر روی زمین و ادامه دهنده خاص بودگی ۱۲ پیشوای دینی معرفی کند و عید پنطیکاست به جای اینکه عید مقدسی برای گشوده ماندن راه انسانها به سمت الهی شدن و تکامل باشد، عیدی برای تضمین و توجیه مشروعیت اقتدار سیاسی، برای قرون متمادی تاریخ شود و الهیات سیاسی را با پشتوانه پیوند الهی حاکم سازد. «الهیاتی که مدرنهای متقدم آن را مقصر قرون خشونت سیاسی و دینی میدانستند» و همه همشان فقط آن بود «کمک کنند تا از چنگ الهیات سیاسی بگریزند».
⬅️ از همان ابتدا این باور که خدا نمایندگانی در درون کلیسا داشته باشد که هم قدسیت و هم ولایت و اقتدار او را نمایندگی کنند تا روزی که منجی باز گردد و حاکمیت خدا را بر روی زمین برقرار کند، مخالفانی به ویژه در اندیشه یهودی داشت؛ چرا که این باور را «برداشتی پاگانی از خدای درونماندگار میدانستند» و این دریافت از خدا را برداشتی فرعونی و غیر یکتاپرستانه میانگاشتند و بر این باور بودند که خدا هر زمان اراده کند، منجی را برای نجات انسانها میفرستد و نیازی به نمایندهای همیشگی، حائز اقتدار سیاسی تا ظهور منجی ندارد. آنها «منجی را عموماً شخصی تماماً انسان میدانند که امت یهود را گرد هم میآورد، خاندان داوود را احیا میکند، معبد را دوباره میسازد و عدالت را در زمین جاری میکند». این چنین آموزههای موعودگرایی حتی در برداشت اخیر نیز میتواند، به اشکال مختلف، توجیه هر نوع جنایت، کشتار، نادیده انگاشتن حقوق انسانها، غصب سرزمین، غصب حق انتخاب مردم و نهادهای دموکراتیک آنها توسط مدعیانی باشد که خود را زمینه سازان و پرچمداران ظهور منجی میدانند.
⬅️ چنین توجیهات موعودگرایانه ای است که ظرفیت بالایی را جهت ایجاد شور و انگیزههای قوی برای مبارزه یا انجام سالها ماموریت های دور از خانه و سرزمین برای راستکیشان مسیحی در ارتش کشورهایی چون ایالات متحده در خاورمیانه (سرزمین موعود و ظهور منجی) دارد، باورهایی معنوی که میتواند ماهرانه، مورد سوء استفاده سیاسی، قدرت طلبی و منافع مادی در تمام ادیان قرار گیرد. نکته حائز اهمیت این است که آنها هیچ کدام به منجی موعود دیگر ادیان باور ندارد، در حالی که در باورشان، خدای منجی و سرزمین موعود همه آنها یکیست؛ ولی تعصب دینی موجب شده، هرگز بدین فهم و باور نرسند که اگر پایان جهان، مقدر به ظهور یک منجی در منطقه مشخصی از جهان است، به طور حتم آن منجی یکیست و نه بیش و آن متعلق به تمام بشریت، ادیان و باورهاست؛ نه در انحصار قدرت طلبان یک کیش.
⬅️ به نظر می رسد، این وظیفه مشترک فلاسفه سیاسی و متألهان سیاسی روشن اندیش و غیرمتصلب تمام ادیان است که با همفکری و گفتگویی فراملی و فرادینی، از این باور غیر قابل اغماض، آموزه ای جهانی ارائه دهند، باوری که هنوز هم عاملی است، برای تعصبات دینی غلیظ و سوء استفادههای سیاسی وسیع؛ چرا که اندیشمندان حوزه سیاست بر این باورند: «امروز به جایی رسیده ایم که دوباره به جنگهای قرن شانزدهم مشغول شدهایم. آن اندیشههای الهیاتی را که هنوز ذهن انسان ها را شعله ور میکنند و شورهای موعودگرایانه را به غلیان میاندازند، شورهایی که جوامعی را پشت سر خود نابود میکنند، فهم ناپذیر مییابیم. فرض ما این بود که از این پس چنان چیزی ناممکن است که انسانها آموختهاند، مسائل دینی را از مسائل سیاسی جدا کنند که تعصب مرده است، ما اشتباه میکردیم». اعتراف به این اشتباه بیانگیر این است که الاهیات سیاسی قابل نادیده انگاری و حذف نیست؛ بلکه باید آن را فهم، هضم و حل کرد و آموزه های شورمندانه جهانی چون موعود باوری را از انحصار قدرت طلبان آزاد کرد.
https://t.me/M_Hajihashemi_iran1
Telegram
مرضیه حاجی هاشمی
جامعه شناسی انقلاب، جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی تاریخی، تاریخ عقاید سیاسی، اندیشه سیاسی و اندیشه های الاهیاتی
Forwarded from Banner via @chToolsBot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹معرفی دو کانال برتر تلگرام🌹
به دوسـتداران موســیقی
🔴 کانال اول: 🔻🔻
https://t.me/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
https://t.me/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🔵 کانال دوم: 🔻🔻
https://t.me/+I26vxQ0cDRJhZjA0
https://t.me/+I26vxQ0cDRJhZjA0
🌹معرفی دو کانال برتر تلگرام🌹
به دوسـتداران موســیقی
🔴 کانال اول: 🔻🔻
https://t.me/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
https://t.me/+jPrqxyUxJ1JiOTA8
🔵 کانال دوم: 🔻🔻
https://t.me/+I26vxQ0cDRJhZjA0
https://t.me/+I26vxQ0cDRJhZjA0