Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#خاتمی_خندان_آمپول_ضد_انقلابی_جمهوری_اسلامی
برخی تصور میکنند خاتمی خندان ( منظور نه خاتمی خشمگین امام جمعه ) فردی ضعیف هست .
برخی فکر میکنند وی اطلاح طلبی ترسو هست که نتوانست از پشتوانه رای بیست میلیونی مردم، به نفع انتخابگرانش استفاده مفیدی بکند .
خلاصه خیال میکنند ایشان تحول خواهی اصلاح طلب هست که بلحاظ توانایی و اقدام و عمل ضعیف هست .
اما در واقع این نگرش نسبت به خاتمی صحیح نیست .
خاتمی خندان از اساس قصد تغییر و تحولی خاص به نفع مردم در اساس و اصول و حتی فروغ نظام را نداشته است .
او بدنبال دمکراسی واقعی و حتی نیم بند هم نبود و همواره در صدد اجرای حکومت اسلامی با همان شکل موجود و رایج آن بود و هست؛ اما میخواهد مانند بقیه آخوندها آن را پشت نقاب و نام دمکراسی پنهان کند. اما بر خلاف بقیه که قیافه ایی جدی و زمخت و عبوس و خشن دارند، ایشان با چهره ایی خندان این مسیر را پیگیری میکند.
در واقع هدف اصلی ایشان و کلیت جریان نئومحافطه کار و دست راستی مشهور به اطلاح طلبی، ایجاد شرایط استقرار و استمرار با ثبات نظام حاکم با همین خصوصیات و شرایط موجودش بود. این هدف تمام آخوندهای حکومتی اعم از چپ و راست و کارگزار و اعتدالی و اصولگرا و اصلاح طلب و ... بوده و هست.
در تئوری انقلاب مارکسیستی از مفهومی بنام " #آمپول_ضدانقلابی " صحبت میشود .
طبق این نظریه، آمپول ضدانقلابی زمانی عمل میکند که طبقات اجتماعی آمادگی قیام را پیدا میکنند و اماده مقابله و مبارزه با حاکمیت جهت احقاق حقوقشان میشوند .
در این وضعیت حساس، که شرایط خطرناکی برای هر حکومتی خودکامه و منفعت طلب هست، حاکمیت با طرح اقداماتی فریبنده و راه انداختن موج تازه در جامعه، که در ظاهر منویات و خواسته های مردم را پیگیری میکند، سعی میکند آن پتانسیل اجتماعی را بسمت خود جذب کند.
مردمی که در شرایط خفقان و بحران و فشار بوده و فاقد رهبری و حمایت و اتحاد هستند، ناخودآگاه به هر شعار زاویه داری با کلیت نظام، که حتی ظاهرا حرف دل آنها را بزند پناه برده و پیرو آن میشوند و پشت سر او سنگر گرفته و سعی میکنند از ان موضع اعتراضات خود را مطرح نمایند.
در چنین شرایطی حاکمیت آن پتانسیل و انرژی انقلابی و جریان مردمی تحول خواه اجتماعی را در مسیری کنترل شده هدایت کرده و در آن مسیر از پیش طراحی شده قرار داده و با تاکتیکهای متنوعی و در مراحل مختلف آن انرژی را هرز و مهار کرده و انرژی اجتماعی انقلاب را مستحیل می کند، و بعد از سرکوب آن، مجددا وارد فاز سرکوب خشن شده و جامعه را نسبت به امکان ایجاد تغییر سرخورده و مایوس کرده و حاکمیت و اقتدار مطلق خود را بر ذهن و روان جامعه تثبیت میکند؛ تا جایی که دیگر کسی بفکر تغییر و تحول نیافتد .
خاتمی آمپول ضد تغییر در جمهوری اسلامی است و دقیقا در چنین شرایطی در جامعه ایران ظهور کرد و انرژی تحول خواه جامعه را به کوچه ایی بن بست کشانیده و آنجا همه آن انرژی را مستحیل نمود؛ بطوری که بعد از او شخصی مانند احمدی نژاد پا به عرصه ظهور گذاشته و باقیمانده این جریان را خس و خاشاک نامیده و بالاخره در سال ٨٨ با خشونت تمام پسماندهای آن را با چنان خشونتی سرکوب کرد که همه آن جریان و انرژی اجتماعی اش نابود شده و از بین رفت.
تمام رفتارهای به ظاهر تند حاکمیت با شخص خاتمی، مانند انواع محدودیت هایی که بظاهر اعمال شد، با این هدف بود.
اما در واقع این جریان در جامعه مقبولیت خود را از دست داده و بجز یک عده منفعت طلب که در این واقعه به منفعت و پست و مقام و مال و مکنتی رسیدند، دیکر هیچ قشر اجتماعی این جریان را جدی نگرفت. زیرا حکومت از ترسی که داشت، آنچنان خشونتی در سرکوب بکار برد که تمام امیدهای مردم از این جریان انحرافی را نابود کرد و نقشه های بعدی خود را هم با دست خود نقش بر آب کرد، تا جایی که بعد از احمدی نژاد این جریان آنچنان نابود شده بود که خود نظام هم برای مهندسی انتخابات، نیرویی تابع آن جریان را در جامعه پیدا نکرد و ناچار دست به خلق جریانی جدید تحت عنوان اعتدالگرا زد، که جریانی کاملا مصنوعی و ساختگی بود و هیچ ریشه ایی در بافت اجتماعی و مردمی و اصول و مواضع فکری نداشت .
دقیقا به همین دلیل بود که عموم مردم با آگاهی از ماهیت این جریان، تصمیم به گذر از این جریانهای حکومتی گرفته و راه خود را از آن جدا نموده و تصمیم به تقابل تمام عیار گرفته و بالاخره در دی ماه سال ٩٦ با شعار کاملا صریح و اشکار موضعگیری خود را ابراز نمود.
موضعی که همه این جریانات را به وحشت انداخته است و میرود که با اتحاد همگانی آزادی را به جامعه ایرانی هدیه کند. موضع جدید مردم، با این شعار برای تمام دنیا اعلام شد:
#اصلاح_طلب_اصولگرا
#دیگه_تمونه_ماجرا
برخی تصور میکنند خاتمی خندان ( منظور نه خاتمی خشمگین امام جمعه ) فردی ضعیف هست .
برخی فکر میکنند وی اطلاح طلبی ترسو هست که نتوانست از پشتوانه رای بیست میلیونی مردم، به نفع انتخابگرانش استفاده مفیدی بکند .
خلاصه خیال میکنند ایشان تحول خواهی اصلاح طلب هست که بلحاظ توانایی و اقدام و عمل ضعیف هست .
اما در واقع این نگرش نسبت به خاتمی صحیح نیست .
خاتمی خندان از اساس قصد تغییر و تحولی خاص به نفع مردم در اساس و اصول و حتی فروغ نظام را نداشته است .
او بدنبال دمکراسی واقعی و حتی نیم بند هم نبود و همواره در صدد اجرای حکومت اسلامی با همان شکل موجود و رایج آن بود و هست؛ اما میخواهد مانند بقیه آخوندها آن را پشت نقاب و نام دمکراسی پنهان کند. اما بر خلاف بقیه که قیافه ایی جدی و زمخت و عبوس و خشن دارند، ایشان با چهره ایی خندان این مسیر را پیگیری میکند.
در واقع هدف اصلی ایشان و کلیت جریان نئومحافطه کار و دست راستی مشهور به اطلاح طلبی، ایجاد شرایط استقرار و استمرار با ثبات نظام حاکم با همین خصوصیات و شرایط موجودش بود. این هدف تمام آخوندهای حکومتی اعم از چپ و راست و کارگزار و اعتدالی و اصولگرا و اصلاح طلب و ... بوده و هست.
در تئوری انقلاب مارکسیستی از مفهومی بنام " #آمپول_ضدانقلابی " صحبت میشود .
طبق این نظریه، آمپول ضدانقلابی زمانی عمل میکند که طبقات اجتماعی آمادگی قیام را پیدا میکنند و اماده مقابله و مبارزه با حاکمیت جهت احقاق حقوقشان میشوند .
در این وضعیت حساس، که شرایط خطرناکی برای هر حکومتی خودکامه و منفعت طلب هست، حاکمیت با طرح اقداماتی فریبنده و راه انداختن موج تازه در جامعه، که در ظاهر منویات و خواسته های مردم را پیگیری میکند، سعی میکند آن پتانسیل اجتماعی را بسمت خود جذب کند.
مردمی که در شرایط خفقان و بحران و فشار بوده و فاقد رهبری و حمایت و اتحاد هستند، ناخودآگاه به هر شعار زاویه داری با کلیت نظام، که حتی ظاهرا حرف دل آنها را بزند پناه برده و پیرو آن میشوند و پشت سر او سنگر گرفته و سعی میکنند از ان موضع اعتراضات خود را مطرح نمایند.
در چنین شرایطی حاکمیت آن پتانسیل و انرژی انقلابی و جریان مردمی تحول خواه اجتماعی را در مسیری کنترل شده هدایت کرده و در آن مسیر از پیش طراحی شده قرار داده و با تاکتیکهای متنوعی و در مراحل مختلف آن انرژی را هرز و مهار کرده و انرژی اجتماعی انقلاب را مستحیل می کند، و بعد از سرکوب آن، مجددا وارد فاز سرکوب خشن شده و جامعه را نسبت به امکان ایجاد تغییر سرخورده و مایوس کرده و حاکمیت و اقتدار مطلق خود را بر ذهن و روان جامعه تثبیت میکند؛ تا جایی که دیگر کسی بفکر تغییر و تحول نیافتد .
خاتمی آمپول ضد تغییر در جمهوری اسلامی است و دقیقا در چنین شرایطی در جامعه ایران ظهور کرد و انرژی تحول خواه جامعه را به کوچه ایی بن بست کشانیده و آنجا همه آن انرژی را مستحیل نمود؛ بطوری که بعد از او شخصی مانند احمدی نژاد پا به عرصه ظهور گذاشته و باقیمانده این جریان را خس و خاشاک نامیده و بالاخره در سال ٨٨ با خشونت تمام پسماندهای آن را با چنان خشونتی سرکوب کرد که همه آن جریان و انرژی اجتماعی اش نابود شده و از بین رفت.
تمام رفتارهای به ظاهر تند حاکمیت با شخص خاتمی، مانند انواع محدودیت هایی که بظاهر اعمال شد، با این هدف بود.
اما در واقع این جریان در جامعه مقبولیت خود را از دست داده و بجز یک عده منفعت طلب که در این واقعه به منفعت و پست و مقام و مال و مکنتی رسیدند، دیکر هیچ قشر اجتماعی این جریان را جدی نگرفت. زیرا حکومت از ترسی که داشت، آنچنان خشونتی در سرکوب بکار برد که تمام امیدهای مردم از این جریان انحرافی را نابود کرد و نقشه های بعدی خود را هم با دست خود نقش بر آب کرد، تا جایی که بعد از احمدی نژاد این جریان آنچنان نابود شده بود که خود نظام هم برای مهندسی انتخابات، نیرویی تابع آن جریان را در جامعه پیدا نکرد و ناچار دست به خلق جریانی جدید تحت عنوان اعتدالگرا زد، که جریانی کاملا مصنوعی و ساختگی بود و هیچ ریشه ایی در بافت اجتماعی و مردمی و اصول و مواضع فکری نداشت .
دقیقا به همین دلیل بود که عموم مردم با آگاهی از ماهیت این جریان، تصمیم به گذر از این جریانهای حکومتی گرفته و راه خود را از آن جدا نموده و تصمیم به تقابل تمام عیار گرفته و بالاخره در دی ماه سال ٩٦ با شعار کاملا صریح و اشکار موضعگیری خود را ابراز نمود.
موضعی که همه این جریانات را به وحشت انداخته است و میرود که با اتحاد همگانی آزادی را به جامعه ایرانی هدیه کند. موضع جدید مردم، با این شعار برای تمام دنیا اعلام شد:
#اصلاح_طلب_اصولگرا
#دیگه_تمونه_ماجرا