Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#سه_معنی_سکولاریسم
اثر: الساندرو فرارا
قسمت دوم
معنای اول سکولاریسم اشاره به این واقعیت دارد که :
اعمال قدرت مشروع دولت –چبزی که ما میتوانیم بعد سرکوبگرانه قانون بنامیم –تحت شرایط سکولار، این واقعیت که همه شهروندان میتوانند ازادانه از آزادی مذهبی و ستایش این یا آن خدا، و یا هیچ خدایی برخوردار باشند، و این واقعیت که کلیسا و دولت بطور شسته و رفته ای از هم جدا هستند، صورت می گیرد.
در نسخه کلاسیک جدایی دولت و کلیسا، اعتقادات مذهبی در آزادی اشان برای بیان دانش الهی و راههای رستگاری، نظارت بر تفسیر آنچه که مقدس است، تنظیم آیین ها، القاء عقاید متعالی در زندگی روزمره، بزرگداشت عهد و میثاق های مشترک مومنان، تا زمانی که تقاضای حمایت از طرف قدرت سرکوب دولتی را نداشته باشند، تا وقتی که گناه را به جرم و جنایت تبدیل نکنند، و همیشه به مومنانشان اجازه تغییر عقیده و پیوستن به دینی دیگر و یا هیچ دینی را بدهند، تحت حمایت و محافظت قرار می گیرند.
این همان سکولاریسمی است که در واژه فرانسوی laicite ، ایتالیایی laicita ، اسپانیایی laicidad که در زبان انگلیسی به طور غیر مستقیم میتوان انرا« بی طرفی مذهبی» ترجمه کرد، مجسم می شود و آن در دو بند از متمم قانون اساسی آمریکا ثبت شده است.
ما میتوانیم سکولاریسم در معنای اول انرا « #سکولاریسم_سیاسی» بنامیم.
در عوض معنای دوم سکولاریسم اشاره به یک پدیده اجتماعی، و نه سیاسی، دارد.
سکولاریسم در این معنای دوم مربوط به این واقعیت میگردد که :
گروههای مذهبی در جوامع مدرن از تأثیر گذاری بر قانون، سیاست، آموزش و پرورش و بطور کلی زندگی عمومی باز ایستادهاند و از نظر عملکردی به گروههای فرعی حرفهای، درست مانند گروههای مؤمن همفکر، تبدیل شده اند،
اینکه مردم کمتر و کمتر از آیینها و نشان های مذهبی برای ارزیابی لحظات مهم زندگی خود استفاده می کنند، که حد و مرزهای ایمان مذهبی اهمیت کمی در تعیین ارتباطات اجتماعی دارد،
اینکه مقولههای مذهبی نسبت به سایر ملاحظات در حد کمتری افکار، تعهدات و وفاداری مردم را شکل می دهند،
اینکه اقدامات با انگیزه مذهبی به حوزه های ویژه که اهمیت هر چه کمتری برای زندگی اجتماعی دارند، عقب نشینی می کنند.
این تمایز بین سکولاریسم سیاسی و اجتماعی از چند جهت مفید است.
اول، آن به ما اجازه میدهد تا با دقت عدم تقارن و عدم توازن در فرایندهای پیچیده سکولار سازی را تعیین کنیم.
در برخی از کشورها در یک زمان خاص، سکولار سازی سیاسی ممکن است با سرعت بیشتری نسبت به سکولار سازی اجتماعی پیشرفت کند. ایتالیا چنین موردی است، جائیکه ویژگی سکولار نهادهای دولتی به عنوان «اصل عالی قانون» توسط دادگاه قانون اساسی در سال ۱۹۸۹ تعیین شده است، در حالی که همچنان نمایش نمادهای مذهبی مانند صلیب عیسی در ساختمانهای دولتی با حمایت دادگاههای مدنی و اداری که اشکارا بیشتر پذیرای فشار یک جامعه مدنی کمتر سکولاریته هستند، ادامه دارد؛ و آموزش دینی در مدرسههای عمومی همچنان حول اصول یک دین صورت می گیرد.
دوم، این تمایز مفید است چرا که به ما اجازه میدهد از منظر یک «ایدئولوژی سکولار سازی»خاصی که برای مدتی بر اندیشه اجتماعی و سیاسی غربی مسلط بوده است، بنگریم.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#سه_معنی_سکولاریسم
اثر: الساندرو فرارا
قسمت دوم
معنای اول سکولاریسم اشاره به این واقعیت دارد که :
اعمال قدرت مشروع دولت –چبزی که ما میتوانیم بعد سرکوبگرانه قانون بنامیم –تحت شرایط سکولار، این واقعیت که همه شهروندان میتوانند ازادانه از آزادی مذهبی و ستایش این یا آن خدا، و یا هیچ خدایی برخوردار باشند، و این واقعیت که کلیسا و دولت بطور شسته و رفته ای از هم جدا هستند، صورت می گیرد.
در نسخه کلاسیک جدایی دولت و کلیسا، اعتقادات مذهبی در آزادی اشان برای بیان دانش الهی و راههای رستگاری، نظارت بر تفسیر آنچه که مقدس است، تنظیم آیین ها، القاء عقاید متعالی در زندگی روزمره، بزرگداشت عهد و میثاق های مشترک مومنان، تا زمانی که تقاضای حمایت از طرف قدرت سرکوب دولتی را نداشته باشند، تا وقتی که گناه را به جرم و جنایت تبدیل نکنند، و همیشه به مومنانشان اجازه تغییر عقیده و پیوستن به دینی دیگر و یا هیچ دینی را بدهند، تحت حمایت و محافظت قرار می گیرند.
این همان سکولاریسمی است که در واژه فرانسوی laicite ، ایتالیایی laicita ، اسپانیایی laicidad که در زبان انگلیسی به طور غیر مستقیم میتوان انرا« بی طرفی مذهبی» ترجمه کرد، مجسم می شود و آن در دو بند از متمم قانون اساسی آمریکا ثبت شده است.
ما میتوانیم سکولاریسم در معنای اول انرا « #سکولاریسم_سیاسی» بنامیم.
در عوض معنای دوم سکولاریسم اشاره به یک پدیده اجتماعی، و نه سیاسی، دارد.
سکولاریسم در این معنای دوم مربوط به این واقعیت میگردد که :
گروههای مذهبی در جوامع مدرن از تأثیر گذاری بر قانون، سیاست، آموزش و پرورش و بطور کلی زندگی عمومی باز ایستادهاند و از نظر عملکردی به گروههای فرعی حرفهای، درست مانند گروههای مؤمن همفکر، تبدیل شده اند،
اینکه مردم کمتر و کمتر از آیینها و نشان های مذهبی برای ارزیابی لحظات مهم زندگی خود استفاده می کنند، که حد و مرزهای ایمان مذهبی اهمیت کمی در تعیین ارتباطات اجتماعی دارد،
اینکه مقولههای مذهبی نسبت به سایر ملاحظات در حد کمتری افکار، تعهدات و وفاداری مردم را شکل می دهند،
اینکه اقدامات با انگیزه مذهبی به حوزه های ویژه که اهمیت هر چه کمتری برای زندگی اجتماعی دارند، عقب نشینی می کنند.
این تمایز بین سکولاریسم سیاسی و اجتماعی از چند جهت مفید است.
اول، آن به ما اجازه میدهد تا با دقت عدم تقارن و عدم توازن در فرایندهای پیچیده سکولار سازی را تعیین کنیم.
در برخی از کشورها در یک زمان خاص، سکولار سازی سیاسی ممکن است با سرعت بیشتری نسبت به سکولار سازی اجتماعی پیشرفت کند. ایتالیا چنین موردی است، جائیکه ویژگی سکولار نهادهای دولتی به عنوان «اصل عالی قانون» توسط دادگاه قانون اساسی در سال ۱۹۸۹ تعیین شده است، در حالی که همچنان نمایش نمادهای مذهبی مانند صلیب عیسی در ساختمانهای دولتی با حمایت دادگاههای مدنی و اداری که اشکارا بیشتر پذیرای فشار یک جامعه مدنی کمتر سکولاریته هستند، ادامه دارد؛ و آموزش دینی در مدرسههای عمومی همچنان حول اصول یک دین صورت می گیرد.
دوم، این تمایز مفید است چرا که به ما اجازه میدهد از منظر یک «ایدئولوژی سکولار سازی»خاصی که برای مدتی بر اندیشه اجتماعی و سیاسی غربی مسلط بوده است، بنگریم.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from Attach Master
👑 سکولاریسم و دمکراسی روح سنت شاهنشاهی ایران، میراث کوروش بزرگ است .
#کوروش_بزرگ سرسلسله #هخامنشیان از نسل پادشاهان #ماد و #پارس اولین قانونگذار مدنیت بشری و بنیانگذار اولین امپراطوری عظیم چند ملیتی که مرزهای حکومتش از رود سیحون و جیحون تا دریای مدیترانه و اژه گسترده بود، و بسیاری از ملتهای زمان خویش را در این سرزمین پهناور در حکومت خود داشت؛ اولین #منشور_حقوق_بشر را برای جامعه بشری بعد از خود به ارث گذاشت.
او که حدود سه دهه حکومت کرد، به اندازه قرنها حکومت دیگر حاکمان جهان، از خود قانون انسانیت و کشورداری و آبادانی به ارث گذاشت، و بسیاری از امور خدماتعمومی و نظامیگری و قضاوت و مردم داری و #اصول_سیاست_بین_الملل مبتنی بر مدارا و انساندوستی را آموخت و نشان داد برای درست کردن جهانی بهتر سه دهه حکومت زمانی کافی است، و کارهایی انجام داد که بسیاری از حاکمان و حتی سلسله های مختلفی از پادشاهان، با چندین دهه و حتی چند قرن استمرار حکومت، قادر به آن نشدند .
کوروش برای اولین بار در تاریخ خود شرط حاکمیت را از زور و غلبه بر پذیرش مردم تغییر داد، و تعهد کرد که ملتی را مجبور به پذیرش حاکمیتش نکند، و تنها در صورت انتخاب خودشان هست که باهدف ایجاد #آرامش و #آسایش و #رفاه و #امنیت حکومت بر آنها را بر عهده بگیرد، و برای اولین بار نشان داد که حاکم باید در مقابل ملتهای تحت حکومتش با آنها دارای عهد و پیمانی باشد و بر عهد و پیمان خود پایبند باشد، و همه زندگی و زمان خود را صرف خدمت به مردمان بکند.
او برای این منظور منشوری تهیه کرد که اکنون بعنوان منشور حقوق بشر خوانده می شود، که در واقع نوع متمدنی از اصول #سیاست_انساندوستانه را به بشریت عرضه کرده است .
بدین سان به تعبیر این زمانی او اساس و بنیان #شاهنشاهی_ایران را بر دو اصل #سکولاریسم و #دمکراسی بنا نهاد، و با متعهد ماندن بر اصول خود حکومتش را پیش برد، و بعنوان سنت سیاسی #فرهنگ_ایرانی در پادشاهان و سلسله های بعدی شاهنشاهی ایران جریان داد .
اینگونه است که براستی می توان مدعی شد اصل اساسی #سکولاریسم_سیاسی و اجتماعی و روح بنیادین دمکراسی از #سنت_سیاسی_شاهنشاهی_ایران ریشه گرفته و شروع شده است .
به همین دلیل است که بعد از ۲۵ قرن پادشاه جوانی که از طرفی با اصول #مکتبهای_سیاسی_مدرن جهان امروز آشنا شده و مزایا و معایب آن را بدرستی درک گروه است، و از طرفی روح سنت سیاسی کشور خود که او پادشاه آن بود را با تمام دقت و صرافت و مطالعه و تجربه درک کرده بود، تلاش می کند ریشه و سرچشمه این #سنت_جاودانی را که در دل اعماق تاریخ و در پس حوادث و هجمه ها و حملات و تخریبهای گسترده #بیگانگان پنهان شده بود، از دل اعماق تاریخ بیرون کشیده، و به ملت ایران و حتی ملتهای جهان دوباره بشناساند، و این هدف عظیم و #رنسانس_فرهنگی را عملی کرده و #کوروش_پدر_ایران را دوباره به مردم ایران و ملتهای جهان معرفی کرد و البته با اعمال و رفتار خود نیز سنت کوروش بزرگ را دوباره احیا نمود .
دوستان و دشمنان #شاهنشاه_آریامهر ک هر کدام از دید خود بر او خرده گرفته اند که چرا بهنگام آشوب اجتماعی او کشور را ترک می کرده است . اما آشکار است که در حوادث هر کشور مشکلاتی پیش می آید که برای حل آن هر کس براساس باورهای درونی خود عمل می کند و #پادشاهی_دمکراتیک که به تحمیل خود بر جامعه باور نداشت، و به پیوند فولادین شاه و ملت باور داشت، و آن را اساس #مشروعیت حکومت خود می دانست، وقتی در مقابل #اعتراضات_مردم قرار می گیرد، با آگاهی از اینکه ریشه شورشها در کجاست با این حال تلاش می کند مردم را نسبت به شرایط آگاه و برای فرصت و حق انتخاب دادن به انها، از جامعه فاصله می گیرد تا مردم احساس سلطه نیرویی غالب را نکند.
او به ملتی که قصد داشت از #دروازه_های_تمدن عبور دهد، حق انتخاب و حتی اشتباه می داد، و بر این باور بود که جامعه باید خود این راه را درک کند. به همین دلیل وقتی می بیند با همه تلاش در سالهای متمادی، ملت به آن درک لازم نرسیده، و فریب توطئه بدخواهان و بیگانگان را خوردند، دلشکسته شد، اما به انتخاب آنها احترام گذاشت و از سر راه مردم کنار رفت تا روح سنت سیاسی ایران که #میراث_کوروش بود از بین نرود.
امروز می بینیم این فرهنگ و سنت سیاسی تا چه حد دقیق و درست و مبتنی بر #روانشناسی ملت ایران است و اکنون اکثریت ملت ایران به اشتباهی که توسط یک گروه اقلیت در سال۵۷ انجام شد و اکثریت نیز با سکوت خود به ادامه آن اشتباه میدان دادند، آگاه شده اند و به سمت ولیعهد خود روی کرده و از او برای اصلاح خطای چهل ساله یاری می طلبند، و بدین سان هست که پیوند شاه و ملت در #سرزمین_شاهان از بین نمی رود و در نهایت تنها راه نجات ملت ایران پایبندی به این پیوند و پیمان، و استحکام بخشیدن به آن و وفاداری عملی به پادشاه زمان، و پیروی از اندیشه های اوست .
#کوروش_بزرگ سرسلسله #هخامنشیان از نسل پادشاهان #ماد و #پارس اولین قانونگذار مدنیت بشری و بنیانگذار اولین امپراطوری عظیم چند ملیتی که مرزهای حکومتش از رود سیحون و جیحون تا دریای مدیترانه و اژه گسترده بود، و بسیاری از ملتهای زمان خویش را در این سرزمین پهناور در حکومت خود داشت؛ اولین #منشور_حقوق_بشر را برای جامعه بشری بعد از خود به ارث گذاشت.
او که حدود سه دهه حکومت کرد، به اندازه قرنها حکومت دیگر حاکمان جهان، از خود قانون انسانیت و کشورداری و آبادانی به ارث گذاشت، و بسیاری از امور خدماتعمومی و نظامیگری و قضاوت و مردم داری و #اصول_سیاست_بین_الملل مبتنی بر مدارا و انساندوستی را آموخت و نشان داد برای درست کردن جهانی بهتر سه دهه حکومت زمانی کافی است، و کارهایی انجام داد که بسیاری از حاکمان و حتی سلسله های مختلفی از پادشاهان، با چندین دهه و حتی چند قرن استمرار حکومت، قادر به آن نشدند .
کوروش برای اولین بار در تاریخ خود شرط حاکمیت را از زور و غلبه بر پذیرش مردم تغییر داد، و تعهد کرد که ملتی را مجبور به پذیرش حاکمیتش نکند، و تنها در صورت انتخاب خودشان هست که باهدف ایجاد #آرامش و #آسایش و #رفاه و #امنیت حکومت بر آنها را بر عهده بگیرد، و برای اولین بار نشان داد که حاکم باید در مقابل ملتهای تحت حکومتش با آنها دارای عهد و پیمانی باشد و بر عهد و پیمان خود پایبند باشد، و همه زندگی و زمان خود را صرف خدمت به مردمان بکند.
او برای این منظور منشوری تهیه کرد که اکنون بعنوان منشور حقوق بشر خوانده می شود، که در واقع نوع متمدنی از اصول #سیاست_انساندوستانه را به بشریت عرضه کرده است .
بدین سان به تعبیر این زمانی او اساس و بنیان #شاهنشاهی_ایران را بر دو اصل #سکولاریسم و #دمکراسی بنا نهاد، و با متعهد ماندن بر اصول خود حکومتش را پیش برد، و بعنوان سنت سیاسی #فرهنگ_ایرانی در پادشاهان و سلسله های بعدی شاهنشاهی ایران جریان داد .
اینگونه است که براستی می توان مدعی شد اصل اساسی #سکولاریسم_سیاسی و اجتماعی و روح بنیادین دمکراسی از #سنت_سیاسی_شاهنشاهی_ایران ریشه گرفته و شروع شده است .
به همین دلیل است که بعد از ۲۵ قرن پادشاه جوانی که از طرفی با اصول #مکتبهای_سیاسی_مدرن جهان امروز آشنا شده و مزایا و معایب آن را بدرستی درک گروه است، و از طرفی روح سنت سیاسی کشور خود که او پادشاه آن بود را با تمام دقت و صرافت و مطالعه و تجربه درک کرده بود، تلاش می کند ریشه و سرچشمه این #سنت_جاودانی را که در دل اعماق تاریخ و در پس حوادث و هجمه ها و حملات و تخریبهای گسترده #بیگانگان پنهان شده بود، از دل اعماق تاریخ بیرون کشیده، و به ملت ایران و حتی ملتهای جهان دوباره بشناساند، و این هدف عظیم و #رنسانس_فرهنگی را عملی کرده و #کوروش_پدر_ایران را دوباره به مردم ایران و ملتهای جهان معرفی کرد و البته با اعمال و رفتار خود نیز سنت کوروش بزرگ را دوباره احیا نمود .
دوستان و دشمنان #شاهنشاه_آریامهر ک هر کدام از دید خود بر او خرده گرفته اند که چرا بهنگام آشوب اجتماعی او کشور را ترک می کرده است . اما آشکار است که در حوادث هر کشور مشکلاتی پیش می آید که برای حل آن هر کس براساس باورهای درونی خود عمل می کند و #پادشاهی_دمکراتیک که به تحمیل خود بر جامعه باور نداشت، و به پیوند فولادین شاه و ملت باور داشت، و آن را اساس #مشروعیت حکومت خود می دانست، وقتی در مقابل #اعتراضات_مردم قرار می گیرد، با آگاهی از اینکه ریشه شورشها در کجاست با این حال تلاش می کند مردم را نسبت به شرایط آگاه و برای فرصت و حق انتخاب دادن به انها، از جامعه فاصله می گیرد تا مردم احساس سلطه نیرویی غالب را نکند.
او به ملتی که قصد داشت از #دروازه_های_تمدن عبور دهد، حق انتخاب و حتی اشتباه می داد، و بر این باور بود که جامعه باید خود این راه را درک کند. به همین دلیل وقتی می بیند با همه تلاش در سالهای متمادی، ملت به آن درک لازم نرسیده، و فریب توطئه بدخواهان و بیگانگان را خوردند، دلشکسته شد، اما به انتخاب آنها احترام گذاشت و از سر راه مردم کنار رفت تا روح سنت سیاسی ایران که #میراث_کوروش بود از بین نرود.
امروز می بینیم این فرهنگ و سنت سیاسی تا چه حد دقیق و درست و مبتنی بر #روانشناسی ملت ایران است و اکنون اکثریت ملت ایران به اشتباهی که توسط یک گروه اقلیت در سال۵۷ انجام شد و اکثریت نیز با سکوت خود به ادامه آن اشتباه میدان دادند، آگاه شده اند و به سمت ولیعهد خود روی کرده و از او برای اصلاح خطای چهل ساله یاری می طلبند، و بدین سان هست که پیوند شاه و ملت در #سرزمین_شاهان از بین نمی رود و در نهایت تنها راه نجات ملت ایران پایبندی به این پیوند و پیمان، و استحکام بخشیدن به آن و وفاداری عملی به پادشاه زمان، و پیروی از اندیشه های اوست .
Telegram
📎