دوستان و همگروهی های عزیز
ما بدنبال توسعه دادن پستهای مربوط به ایران شناسی در کانال ایران نوین هستیم .
از شما دوستان درخواست داریم هر اطلاعی در مورد
♧ زیبایی های منحصر بفرد
♧ مکانهای خاص
♧ معادنی که در حال استخراج هست
♧ معادن و منابعی که موجود اما بکر هست
♧ محیط زیست و شرایط موجود آن
♧ امکانات توریستی
♧ بافت های جمعیتی
♧ نوع خاصی از مشاغل منحصر بفرد مناطق
♧ بازی ها و تفریحات و فعالیتهای بدنی منحصر بفرد
♧ مکانهای خاص تاریخی ناشناخته در مناطق
♤ و خلاصه هر آنچه که بنطرتان جالب توجه هست
♢ یا نشانه هایی از سواستفاده در مناطق خود مشاهده میکنید را به ما ارسال کنید تا در کانال از آنها استفاده کنیم
● بر این باور هستیم که کار گروهی همیشه موثرتر و جامع تر و کاملتر خواهد بود .
ما بدنبال توسعه دادن پستهای مربوط به ایران شناسی در کانال ایران نوین هستیم .
از شما دوستان درخواست داریم هر اطلاعی در مورد
♧ زیبایی های منحصر بفرد
♧ مکانهای خاص
♧ معادنی که در حال استخراج هست
♧ معادن و منابعی که موجود اما بکر هست
♧ محیط زیست و شرایط موجود آن
♧ امکانات توریستی
♧ بافت های جمعیتی
♧ نوع خاصی از مشاغل منحصر بفرد مناطق
♧ بازی ها و تفریحات و فعالیتهای بدنی منحصر بفرد
♧ مکانهای خاص تاریخی ناشناخته در مناطق
♤ و خلاصه هر آنچه که بنطرتان جالب توجه هست
♢ یا نشانه هایی از سواستفاده در مناطق خود مشاهده میکنید را به ما ارسال کنید تا در کانال از آنها استفاده کنیم
● بر این باور هستیم که کار گروهی همیشه موثرتر و جامع تر و کاملتر خواهد بود .
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حکایت
می گویند مردی در امامزاده ای اختیار ادرارش را از کف داد و در صحن امامزاده ادرار کرد.
مردم خشمگین شدند و به سمت او هجوم بردند وخواستند که او را بکشند.
مرد که هوش وفراستی بسیار داشت گفت:
"ایهاالناس!
من قادر به ادرارکردن نبودم امامزاده مرا شفا داد"
به یکباره مردم ادرار او را به عنوان تبرک به سروصورت خود مالیدند.
مردم ما اینگونه اند و بس •
#علی_اکبر_دهخدا
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#حکایت
می گویند مردی در امامزاده ای اختیار ادرارش را از کف داد و در صحن امامزاده ادرار کرد.
مردم خشمگین شدند و به سمت او هجوم بردند وخواستند که او را بکشند.
مرد که هوش وفراستی بسیار داشت گفت:
"ایهاالناس!
من قادر به ادرارکردن نبودم امامزاده مرا شفا داد"
به یکباره مردم ادرار او را به عنوان تبرک به سروصورت خود مالیدند.
مردم ما اینگونه اند و بس •
#علی_اکبر_دهخدا
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
در رابطه با #هوش همه ما حساس هستیم چون هوش بالا برای هر فردی یک امتیاز منحصر بفرد می باشد.
تستهای زیادی در رابطه با تعیین هوش وجود دارد. اما در مورد اینکه هوش به چه توانایی هایی ربط داره کمتر مطلب دیده ایم.
اصولا هوش به توانایی های زیر ربط دارد:
۱- یادگیری و یا شناخت از طریق تجربه
۲- درک شرایط مبهم و یا پیامهای متضاد
۳- پاسخگویی سریع و موفق به شرایط جدید.
قطعا در مورد #هوش_مصنوعی نیز چیزهایی شنیده اید.
موضوع هوش مصنوعی نه فقط سیستم های مصنوعی ، بلکه نوع انسان و بسیاری از موجودات زنده است که به جمع آوری، مدیریت، ذخیره سازی و انتقال اطلاعات می پردازد و یا حتی تحت تاثیر این اطلاعات می باشد.
علم هوش به جمع آوری دانش یادگیری آن ؛ تامین اهداف مورد نظر ؛ مبادله اطلاعات ؛ همکاری و تشریک مساعی ؛ ساختن مفاهیم مورد نیاز ؛ و ساختن زبان مشترک، می پردازد.
هدف نهایی هوش مصنوعی ساختن ماشینی هست که رفتار انسان را تقلید کند.
حال با این مقدمه یک سوال جالب بنظر می رسد.
اگر قرار باشد یک رباط با هوش مصنوعی در سطح بالا که قادر به تشخیص و درک شرایط بوده و بتواند تصمیمات مقتضی را گرفته و رفتار عکس العملی مناسب را از خود بروز دهد،
آیا مایلید شما به عنوان الگوی رفتاری چنین رباطی قرار بگیرید؟
تصور می کنید چنین رباطی درطول دوران حیات مصنوعی اش تا چه اندازه رفتارهای متناسب و منطقی و معقول و در نهایت موفقیت آفرین را از خود بروز دهد؟
تصور میکنید اگر چنین رباطی دقیقا در شرایط عینی صفر صفر زندگی و حیات شما قرار بگیرد، برای دست یابی به موفقیتهای قابل تحسین، چه تغییراتی را باید در الگوی رفتاری این رباط در نظر گرفت و چه زاویه ایی با الگوی رفتاری متناسب با شما درست می کند؟
چنانچه هیچ تغییری انجام نگیرد و این رباط با الگوی رفتاری شما به حیات خود ادامه داده و اهدافش را که در واقع منطبق با اهداف شما می باشد دنبال کند:
چند درصد امید به موفقیت را برایش پیش بینی می کنید؟
در باره #خود_رباطی_تان با هوش مصنوعی بیشتر فکر کنید....
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
در رابطه با #هوش همه ما حساس هستیم چون هوش بالا برای هر فردی یک امتیاز منحصر بفرد می باشد.
تستهای زیادی در رابطه با تعیین هوش وجود دارد. اما در مورد اینکه هوش به چه توانایی هایی ربط داره کمتر مطلب دیده ایم.
اصولا هوش به توانایی های زیر ربط دارد:
۱- یادگیری و یا شناخت از طریق تجربه
۲- درک شرایط مبهم و یا پیامهای متضاد
۳- پاسخگویی سریع و موفق به شرایط جدید.
قطعا در مورد #هوش_مصنوعی نیز چیزهایی شنیده اید.
موضوع هوش مصنوعی نه فقط سیستم های مصنوعی ، بلکه نوع انسان و بسیاری از موجودات زنده است که به جمع آوری، مدیریت، ذخیره سازی و انتقال اطلاعات می پردازد و یا حتی تحت تاثیر این اطلاعات می باشد.
علم هوش به جمع آوری دانش یادگیری آن ؛ تامین اهداف مورد نظر ؛ مبادله اطلاعات ؛ همکاری و تشریک مساعی ؛ ساختن مفاهیم مورد نیاز ؛ و ساختن زبان مشترک، می پردازد.
هدف نهایی هوش مصنوعی ساختن ماشینی هست که رفتار انسان را تقلید کند.
حال با این مقدمه یک سوال جالب بنظر می رسد.
اگر قرار باشد یک رباط با هوش مصنوعی در سطح بالا که قادر به تشخیص و درک شرایط بوده و بتواند تصمیمات مقتضی را گرفته و رفتار عکس العملی مناسب را از خود بروز دهد،
آیا مایلید شما به عنوان الگوی رفتاری چنین رباطی قرار بگیرید؟
تصور می کنید چنین رباطی درطول دوران حیات مصنوعی اش تا چه اندازه رفتارهای متناسب و منطقی و معقول و در نهایت موفقیت آفرین را از خود بروز دهد؟
تصور میکنید اگر چنین رباطی دقیقا در شرایط عینی صفر صفر زندگی و حیات شما قرار بگیرد، برای دست یابی به موفقیتهای قابل تحسین، چه تغییراتی را باید در الگوی رفتاری این رباط در نظر گرفت و چه زاویه ایی با الگوی رفتاری متناسب با شما درست می کند؟
چنانچه هیچ تغییری انجام نگیرد و این رباط با الگوی رفتاری شما به حیات خود ادامه داده و اهدافش را که در واقع منطبق با اهداف شما می باشد دنبال کند:
چند درصد امید به موفقیت را برایش پیش بینی می کنید؟
در باره #خود_رباطی_تان با هوش مصنوعی بیشتر فکر کنید....
🆔👉 @iran_novin1
🔴 جدیدترین آمار مصرف بنزین در ایران:
🔹میانگین مصرف بنزین ازابتدا تا ۲۵ آذرماه،روزانه ۷۹میلیون و ۷۰۰ هزار لیتر بوده که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۸درصد رشد داشته است.
🆔👉 @iran_novin1
🔹میانگین مصرف بنزین ازابتدا تا ۲۵ آذرماه،روزانه ۷۹میلیون و ۷۰۰ هزار لیتر بوده که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۸درصد رشد داشته است.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
۸ #تهدید_بزرگ_جهان ۲۰۱۸
🔴 روزنامه «دنیای اقتصاد» در صفحات بینالملل و باشگاه اقتصاددانان ۸ تهدید سیاسی و ۳ تهدید اقتصادی را در سال ۲۰۱۸ مورد بررسی قرار داد.
⭕️ احتمال #رویارویی_ایران_با_آمریکا یا متحدان منطقهای واشنگتن و
#درگیری_نظامی_چین_و_کشورهای_جنوب_شرق_آسیا در منطقه دریای چین جنوبی
از نگاه شورای روابط خارجی آمریکا بهعنوان دو ابرچالش برای سال جدید میلادی معرفی شده است.
🔴 همچنین
تهدید #حملات_تروریستی در جهان،
#حملات_سایبری به زیرساختها و شبکههای حیاتی آمریکا،
#رویارویی_نظامی_با_کره_شمالی،
افزایش خشونت و بیثباتی در #افغانستان،
#درگیری_نظامی_میان_روسیه و کشورهای عضو #ناتو و
افزایش #جدالها میان #دولت و گروههای #شورشی در سوریه
بهعنوان ۶ تهدید فرعی در لیست این اتاق فکر آمریکایی مطرح شده است.
⭕️ هفتهنامه نیوزویک نیز در آخرین شماره خود از
آماده شدن #روسیه برای یک #نبرد_بزرگ_جهانی خبر داده است.
در عین حال کارشناسان، سیاستهای داخلی ترامپ،
#کاهش_نرخ_رشد_اقتصادی_چین و
#بحران_بدهیها را
بهعنوان ۳ تهدید بزرگ برای اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۸ شناسایی کردهاند.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
۸ #تهدید_بزرگ_جهان ۲۰۱۸
🔴 روزنامه «دنیای اقتصاد» در صفحات بینالملل و باشگاه اقتصاددانان ۸ تهدید سیاسی و ۳ تهدید اقتصادی را در سال ۲۰۱۸ مورد بررسی قرار داد.
⭕️ احتمال #رویارویی_ایران_با_آمریکا یا متحدان منطقهای واشنگتن و
#درگیری_نظامی_چین_و_کشورهای_جنوب_شرق_آسیا در منطقه دریای چین جنوبی
از نگاه شورای روابط خارجی آمریکا بهعنوان دو ابرچالش برای سال جدید میلادی معرفی شده است.
🔴 همچنین
تهدید #حملات_تروریستی در جهان،
#حملات_سایبری به زیرساختها و شبکههای حیاتی آمریکا،
#رویارویی_نظامی_با_کره_شمالی،
افزایش خشونت و بیثباتی در #افغانستان،
#درگیری_نظامی_میان_روسیه و کشورهای عضو #ناتو و
افزایش #جدالها میان #دولت و گروههای #شورشی در سوریه
بهعنوان ۶ تهدید فرعی در لیست این اتاق فکر آمریکایی مطرح شده است.
⭕️ هفتهنامه نیوزویک نیز در آخرین شماره خود از
آماده شدن #روسیه برای یک #نبرد_بزرگ_جهانی خبر داده است.
در عین حال کارشناسان، سیاستهای داخلی ترامپ،
#کاهش_نرخ_رشد_اقتصادی_چین و
#بحران_بدهیها را
بهعنوان ۳ تهدید بزرگ برای اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۸ شناسایی کردهاند.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
هر که شد خام، به صد شعبده خوابش کردند
هر که در خواب نشد خانه خرابش کردند
بازیِ اهلِ سیاست که فریب است و دروغ
خدمتِ خلقِ ستمدیده خطابش کردند
اولِ کار بسی وعده ی شیرین دادند
آخرش تلخ شد و نقشِ بر آبش کردند
آنچه گفتند شود سرکه ی نیکو و حلال
در نهانخانه ی تزویر، شرابش کردند
پشتِ دیوار خری داغ نمودند و به ما
وصفِ آن طعم ِدل انگیز ِ کبابش کردند
سال ها هرچه که رِشتیم به امّید و هوس
بر سرِ دارِ مجازات، طنابش کردند
گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخی پر ز بلایا و عذابش کردند
زِ که نالیم که شد غفلت و نادانیِ ما
آنچه سرمایه ی ایجاد ِ سرابش کردند
لب فروبسته ز دردیم و پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم حسابش کردند...!
#فرخی_یزدی
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
هر که شد خام، به صد شعبده خوابش کردند
هر که در خواب نشد خانه خرابش کردند
بازیِ اهلِ سیاست که فریب است و دروغ
خدمتِ خلقِ ستمدیده خطابش کردند
اولِ کار بسی وعده ی شیرین دادند
آخرش تلخ شد و نقشِ بر آبش کردند
آنچه گفتند شود سرکه ی نیکو و حلال
در نهانخانه ی تزویر، شرابش کردند
پشتِ دیوار خری داغ نمودند و به ما
وصفِ آن طعم ِدل انگیز ِ کبابش کردند
سال ها هرچه که رِشتیم به امّید و هوس
بر سرِ دارِ مجازات، طنابش کردند
گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخی پر ز بلایا و عذابش کردند
زِ که نالیم که شد غفلت و نادانیِ ما
آنچه سرمایه ی ایجاد ِ سرابش کردند
لب فروبسته ز دردیم و پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم حسابش کردند...!
#فرخی_یزدی
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ناسیونالیسم
#ماهیت_و_ملاکهای_ملت
قسمت چهارم
#موقعیت_ملت_برحسب_سرزمین
یکی از ویژگیهای ملیت که مایه امتیاز آن از بیشتر اقسام دیگر بستگی گروهی می شود، رابطه ملت با سرزمین است.
اگر گروهی از لحاظ سرزمین بستگی خاصی نداشته باشد، دلیلی نیست که از آن پس فرقه یا خانواده یا طبقه ی اجتماعی خوانده نشود.
پس چنین به نظر می رسد که تصور موطن یکی از ذاتیات تصور ملت است.
فرد براستی جهان وطن، متعلق به جای خاصی نیست.
این امر روشن می کند که میان دو مفهوم ملت و دولت نسبت نزدیک وجود دارد، چرا که پایه ی دولت نیز سرزمین است و دولت کسانی را که متعلق به آن نباشد تنها تحت شرایطی که رأساً تعیین می کند به خود راه می دهد.
در مواقعی که تاریخ منطقه ای حکایت از تعارض میان گروههای مذهبی یا زبانی یا نژادی کند، و هر گروهی در سرزمینی خاص متمرکز باشد، افراد هر گروه خویشتن را گروهی جدا و دارای تاریخی مرتبط با آن سرزمین و مشعر بر تفوق یا تحمل سختیها خواهند دانست.
ویژگیهایی که هر گروه را از گروههای اطراف متمایز کند، ویژگیهای مردم متعلق به آن سرزمین تلقی خواهد شد، ولو خارج از آن منطقه نیز چنین مردمی پیدا شوند.
می توان انتظار داشت که هر گروهی از این قبیل که از قدرت محروم باشد، آرزوی استقلال در دل بپرورد و بخواهد شرطهای بهره مندی از قدرت و اعتبار در سرزمین خویش را رأساً تعیین کند.
هر گروه ملی ممکن است هویت خویش و افراد خود را در گرو خصوصیات متعدد بداند.
اینکه، در هر مورد، کدام خصوصیت محور ملیت قرار بگیرد وابسته به این است که گروه از چه طریقی دارای خود آگاهی شده باشد.
اغلب اوقات، ملاک گروه برای اینکه بگوید مظلوم واقع شده، همان خصوصیت خواهد بود؛ و همچنین ادعا خواهد شد که موطن گروه ستمدیده همان سرزمینی است که امروز گروه مورد بحث در آن چیرگی دارد یا، تا جایی که خاطرات مشترک نشان می دهد، روزگاری در گذشته چیره بوده است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ناسیونالیسم
#ماهیت_و_ملاکهای_ملت
قسمت چهارم
#موقعیت_ملت_برحسب_سرزمین
یکی از ویژگیهای ملیت که مایه امتیاز آن از بیشتر اقسام دیگر بستگی گروهی می شود، رابطه ملت با سرزمین است.
اگر گروهی از لحاظ سرزمین بستگی خاصی نداشته باشد، دلیلی نیست که از آن پس فرقه یا خانواده یا طبقه ی اجتماعی خوانده نشود.
پس چنین به نظر می رسد که تصور موطن یکی از ذاتیات تصور ملت است.
فرد براستی جهان وطن، متعلق به جای خاصی نیست.
این امر روشن می کند که میان دو مفهوم ملت و دولت نسبت نزدیک وجود دارد، چرا که پایه ی دولت نیز سرزمین است و دولت کسانی را که متعلق به آن نباشد تنها تحت شرایطی که رأساً تعیین می کند به خود راه می دهد.
در مواقعی که تاریخ منطقه ای حکایت از تعارض میان گروههای مذهبی یا زبانی یا نژادی کند، و هر گروهی در سرزمینی خاص متمرکز باشد، افراد هر گروه خویشتن را گروهی جدا و دارای تاریخی مرتبط با آن سرزمین و مشعر بر تفوق یا تحمل سختیها خواهند دانست.
ویژگیهایی که هر گروه را از گروههای اطراف متمایز کند، ویژگیهای مردم متعلق به آن سرزمین تلقی خواهد شد، ولو خارج از آن منطقه نیز چنین مردمی پیدا شوند.
می توان انتظار داشت که هر گروهی از این قبیل که از قدرت محروم باشد، آرزوی استقلال در دل بپرورد و بخواهد شرطهای بهره مندی از قدرت و اعتبار در سرزمین خویش را رأساً تعیین کند.
هر گروه ملی ممکن است هویت خویش و افراد خود را در گرو خصوصیات متعدد بداند.
اینکه، در هر مورد، کدام خصوصیت محور ملیت قرار بگیرد وابسته به این است که گروه از چه طریقی دارای خود آگاهی شده باشد.
اغلب اوقات، ملاک گروه برای اینکه بگوید مظلوم واقع شده، همان خصوصیت خواهد بود؛ و همچنین ادعا خواهد شد که موطن گروه ستمدیده همان سرزمینی است که امروز گروه مورد بحث در آن چیرگی دارد یا، تا جایی که خاطرات مشترک نشان می دهد، روزگاری در گذشته چیره بوده است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#شاهنامه
#هفت_خوان_رستم
#خوان_پنجم:
#گرفتاری_اولاد_بدست_رستم
رستم به راهش ادامه داد تا به جایی رسید که روشنایی آنجا نبود. گویی خورشید را به بند کردهاند.
از آنجا به سوی روشنایی رفت و جهانی سرسبز با آبهای روان دید.
از رخش پایین آمد و ببر بیان را درآورد و شست و لگام رخش را برداشت تا بچرد. وقتی خود و ببر خشک شد آن را پوشید و خوابید.
دشتبان وقتی رستم و رخش را در کشتزارش مشاهده کرد با چوب به پای رستم زد و گفت:
چرا اسبت را در این دشت چرا میدهی و کشت مرا پامال میکنی؟
رستم گوشهای او را گرفت و از بن کند. دشتبان به نزد پهلوان دلیر و جوانی به نام اولاد رفت و به او شکایت برد …
اولاد با نامداران خنجردارش به سوی رستم رفت وپرسید:
نام تو چیست؟
چرا گوش این دشتبان را کندی؟
چرا اسبت را در کشتزار او چراندی؟
الان جهان را پیش چشمت سیاه می کنم.
رستم به اولاد گفت:
اگر نام من به گوشت برسد در دم جان میدهی.
پس چون شیر به میان لشکر اولاد رفت و همه را قلع و قمع کرد و سپس به سوی اولاد رفت و او را به کمند کشید و گفت:
اگر راستش را بگویی و کمکم کنی با تو کاری ندارم.
جای دیو سپید و جایی که کاووس شاه زندانی است را به من نشان بده تا من شاه دیوها را کنار زده و تو را سر کار بیاورم.
اولاد گفت:
خشم را کنار بگذار تا جوابت را بدهم.
صد فرسنگ تا زندان کاووس و از آنجا تا خانه دیو سپید نیز صد فرسنگ راه است که راهی دشوار است میان کوهی هولناک که پرنده پر نمیزند و دوازده هزار دیو جنگی در آنجا هستند. …
اولاد به رستم گفت تو به تنهایی از پس آنها برنمیآیی. رستم خندید و گفت:
اگر با منی همراهم بیا و ببین که من یکنفره چه بلایی سرشان می آورم.
حالا زندان کاووس را نشانم بده. پس بر رخش نشست و اولاد نیز از پسش دوان بود تا به کوه اسپروز رسیدند.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#شاهنامه
#هفت_خوان_رستم
#خوان_پنجم:
#گرفتاری_اولاد_بدست_رستم
رستم به راهش ادامه داد تا به جایی رسید که روشنایی آنجا نبود. گویی خورشید را به بند کردهاند.
از آنجا به سوی روشنایی رفت و جهانی سرسبز با آبهای روان دید.
از رخش پایین آمد و ببر بیان را درآورد و شست و لگام رخش را برداشت تا بچرد. وقتی خود و ببر خشک شد آن را پوشید و خوابید.
دشتبان وقتی رستم و رخش را در کشتزارش مشاهده کرد با چوب به پای رستم زد و گفت:
چرا اسبت را در این دشت چرا میدهی و کشت مرا پامال میکنی؟
رستم گوشهای او را گرفت و از بن کند. دشتبان به نزد پهلوان دلیر و جوانی به نام اولاد رفت و به او شکایت برد …
اولاد با نامداران خنجردارش به سوی رستم رفت وپرسید:
نام تو چیست؟
چرا گوش این دشتبان را کندی؟
چرا اسبت را در کشتزار او چراندی؟
الان جهان را پیش چشمت سیاه می کنم.
رستم به اولاد گفت:
اگر نام من به گوشت برسد در دم جان میدهی.
پس چون شیر به میان لشکر اولاد رفت و همه را قلع و قمع کرد و سپس به سوی اولاد رفت و او را به کمند کشید و گفت:
اگر راستش را بگویی و کمکم کنی با تو کاری ندارم.
جای دیو سپید و جایی که کاووس شاه زندانی است را به من نشان بده تا من شاه دیوها را کنار زده و تو را سر کار بیاورم.
اولاد گفت:
خشم را کنار بگذار تا جوابت را بدهم.
صد فرسنگ تا زندان کاووس و از آنجا تا خانه دیو سپید نیز صد فرسنگ راه است که راهی دشوار است میان کوهی هولناک که پرنده پر نمیزند و دوازده هزار دیو جنگی در آنجا هستند. …
اولاد به رستم گفت تو به تنهایی از پس آنها برنمیآیی. رستم خندید و گفت:
اگر با منی همراهم بیا و ببین که من یکنفره چه بلایی سرشان می آورم.
حالا زندان کاووس را نشانم بده. پس بر رخش نشست و اولاد نیز از پسش دوان بود تا به کوه اسپروز رسیدند.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#شاهنامه_فردوسی
#هفت_خوان_رستم
#خوان_پنجم:
#گرفتار_شدن_اولاد_بدست_رستم
وزانجا سوی راه بنهاد روی
چنان چون بود مردم راهجوی
همی رفت پویان به جایی رسید
که اندر جهان روشنایی ندید
شب تیره چون روی زنگی سیاه
ستاره نه پیدا نه خورشید و ماه
تو خورشید گفتی به بند اندرست
ستاره به خم کمند اندرست
عنان رخش را داد و بنهاد روی
نه افراز دید از سیاهی نه جوی
وزانجا سوی روشنایی رسید
زمین پرنیان دید و یکسر خوید
جهانی ز پیری شده نوجوان
همه سبزه و آبهای روان
همه جامه بر برش چون آب بود
نیازش به آسایش و خواب بود
برون کرد ببر بیان از برش
به خوی اندرون غرقه بد مغفرش
بگسترد هر دو بر آفتاب
به خواب و به آسایش آمد شتاب
لگام از سر رخش برداشت خوار
رها کرد بر خوید در کشتزار
بپوشید چون خشک شد خود و ببر
گیاکرد بستر بسان هژبر
بخفت و بیاسود از رنج تن
هم از رخش غم بد هم از خویشتن
چو در سبزه دید اسپ را دشتوان
گشاده زبان سوی او شد دوان
سوی رستم و رخش بنهاد روی
یکی چوب زد گرم بر پای اوی
چو از خواب بیدار شد پیلتن
بدو دشتوان گفت کای اهرمن
چرا اسپ بر خوید بگذاشتی
بر رنج نابرده برداشتی
ز گفتار او تیز شد مرد هوش
بجست و گرفتش یکایک دو گوش
بیفشرد و برکند هر دو ز بن
نگفت از بد و نیک با او سخن
سبک دشتبان گوش را برگرفت
غریوان و مانده ز رستم شگفت
بدان مرز اولاد بد پهلوان
یکی نامجوی دلیر و جوان
بشد دشتبان پیش او با خروش
پر از خون به دستش گرفته دو گوش
بدو گفت مردی چو دیو سیاه
پلنگینه جوشن از آهن کلاه
همه دشت سرتاسر آهرمنست
وگر اژدها خفته بر جوشنست
برفتم که اسپش برانم ز کشت
مرا خود به اسپ و به کشته نهشت
مرا دید برجست و یافه نگفت
دو گوشم بکند و همانجا بخفت
چو بشنید اولاد برگشت زود
برون آمد از درد دل همچو دود
که تا بنگرد کاو چه مردست خود
ابا او ز بهر چه کردست بد
همی گشت اولاد در مرغزار
ابا نامداران ز بهر شکار
چو از دشتبان این شگفتی شنید
به نخچیر گه بر پی شیر دید
عنان را بتابید با سرکشان
بدان سو که بود از تهمتن نشان
چو آمد به تنگ اندرون جنگجوی
تهمتن سوی رخش بنهاد روی
نشست از بر رخش و رخشنده تیغ
کشید و بیامد چو غرنده میغ
بدو گفت اولاد نام تو چیست
چه مردی و شاه و پناه تو کیست
نبایست کردن برین ره گذر
ره نره دیوان پرخاشخر
چنین گفت رستم که نام من ابر
اگر ابر باشد به زور هژبر
همه نیزه و تیغ بار آورد
سران را سر اندر کنار آورد
به گوش تو گر نام من بگذرد
دم و جان و خون و دلت بفسرد
نیامد به گوشت به هر انجمن
کمند و کمان گو پیلتن
هران مام کاو چون تو زاید پسر
کفن دوز خوانیمش ار مویهگر
تو با این سپه پیش من راندهای
همی گو ز برگنبد افشاندهای
نهنگ بلا برکشید از نیام
بیاویخت از پیش زین خم خام
چو شیر اندر آمد میان بره
همه رزمگه شد ز کشته خره
به یک زخم دو دو سرافگند خوار
همی یافت از تن به یک تن چهار
سران را ز زخمش به خاک آورید
سر سرکشان زیر پی گسترید
در و دشت شد پر ز گرد سوار
پراگنده گشتند بر کوه و غار
همی گشت رستم چو پیل دژم
کمندی به بازو درون شصت خم
به اولاد چون رخش نزدیک شد
به کردار شب روز تاریک شد
بیفگند رستم کمند دراز
به خم اندر آمد سر سرفراز
از اسپ اندر آمد دو دستش ببست
بپیش اندر افگند و خود برنشست
بدو گفت اگر راست گویی سخن
ز کژی نه سر یابم از تو نه بن
نمایی مرا جای دیو سپید
همان جای پولاد غندی و بید
به جایی که بستست کاووس کی
کسی کاین بدیها فگندست پی
نمایی و پیدا کنی راستی
نیاری به کار اندرون کاستی
من این تخت و این تاج و گرز گران
بگردانم از شاه مازندران
تو باشی برین بوم و بر شهریار
ار ایدونک کژی نیاری بکار
👇👇
]🔥 ایران نوین 🔥[
#شاهنامه_فردوسی
#هفت_خوان_رستم
#خوان_پنجم:
#گرفتار_شدن_اولاد_بدست_رستم
وزانجا سوی راه بنهاد روی
چنان چون بود مردم راهجوی
همی رفت پویان به جایی رسید
که اندر جهان روشنایی ندید
شب تیره چون روی زنگی سیاه
ستاره نه پیدا نه خورشید و ماه
تو خورشید گفتی به بند اندرست
ستاره به خم کمند اندرست
عنان رخش را داد و بنهاد روی
نه افراز دید از سیاهی نه جوی
وزانجا سوی روشنایی رسید
زمین پرنیان دید و یکسر خوید
جهانی ز پیری شده نوجوان
همه سبزه و آبهای روان
همه جامه بر برش چون آب بود
نیازش به آسایش و خواب بود
برون کرد ببر بیان از برش
به خوی اندرون غرقه بد مغفرش
بگسترد هر دو بر آفتاب
به خواب و به آسایش آمد شتاب
لگام از سر رخش برداشت خوار
رها کرد بر خوید در کشتزار
بپوشید چون خشک شد خود و ببر
گیاکرد بستر بسان هژبر
بخفت و بیاسود از رنج تن
هم از رخش غم بد هم از خویشتن
چو در سبزه دید اسپ را دشتوان
گشاده زبان سوی او شد دوان
سوی رستم و رخش بنهاد روی
یکی چوب زد گرم بر پای اوی
چو از خواب بیدار شد پیلتن
بدو دشتوان گفت کای اهرمن
چرا اسپ بر خوید بگذاشتی
بر رنج نابرده برداشتی
ز گفتار او تیز شد مرد هوش
بجست و گرفتش یکایک دو گوش
بیفشرد و برکند هر دو ز بن
نگفت از بد و نیک با او سخن
سبک دشتبان گوش را برگرفت
غریوان و مانده ز رستم شگفت
بدان مرز اولاد بد پهلوان
یکی نامجوی دلیر و جوان
بشد دشتبان پیش او با خروش
پر از خون به دستش گرفته دو گوش
بدو گفت مردی چو دیو سیاه
پلنگینه جوشن از آهن کلاه
همه دشت سرتاسر آهرمنست
وگر اژدها خفته بر جوشنست
برفتم که اسپش برانم ز کشت
مرا خود به اسپ و به کشته نهشت
مرا دید برجست و یافه نگفت
دو گوشم بکند و همانجا بخفت
چو بشنید اولاد برگشت زود
برون آمد از درد دل همچو دود
که تا بنگرد کاو چه مردست خود
ابا او ز بهر چه کردست بد
همی گشت اولاد در مرغزار
ابا نامداران ز بهر شکار
چو از دشتبان این شگفتی شنید
به نخچیر گه بر پی شیر دید
عنان را بتابید با سرکشان
بدان سو که بود از تهمتن نشان
چو آمد به تنگ اندرون جنگجوی
تهمتن سوی رخش بنهاد روی
نشست از بر رخش و رخشنده تیغ
کشید و بیامد چو غرنده میغ
بدو گفت اولاد نام تو چیست
چه مردی و شاه و پناه تو کیست
نبایست کردن برین ره گذر
ره نره دیوان پرخاشخر
چنین گفت رستم که نام من ابر
اگر ابر باشد به زور هژبر
همه نیزه و تیغ بار آورد
سران را سر اندر کنار آورد
به گوش تو گر نام من بگذرد
دم و جان و خون و دلت بفسرد
نیامد به گوشت به هر انجمن
کمند و کمان گو پیلتن
هران مام کاو چون تو زاید پسر
کفن دوز خوانیمش ار مویهگر
تو با این سپه پیش من راندهای
همی گو ز برگنبد افشاندهای
نهنگ بلا برکشید از نیام
بیاویخت از پیش زین خم خام
چو شیر اندر آمد میان بره
همه رزمگه شد ز کشته خره
به یک زخم دو دو سرافگند خوار
همی یافت از تن به یک تن چهار
سران را ز زخمش به خاک آورید
سر سرکشان زیر پی گسترید
در و دشت شد پر ز گرد سوار
پراگنده گشتند بر کوه و غار
همی گشت رستم چو پیل دژم
کمندی به بازو درون شصت خم
به اولاد چون رخش نزدیک شد
به کردار شب روز تاریک شد
بیفگند رستم کمند دراز
به خم اندر آمد سر سرفراز
از اسپ اندر آمد دو دستش ببست
بپیش اندر افگند و خود برنشست
بدو گفت اگر راست گویی سخن
ز کژی نه سر یابم از تو نه بن
نمایی مرا جای دیو سپید
همان جای پولاد غندی و بید
به جایی که بستست کاووس کی
کسی کاین بدیها فگندست پی
نمایی و پیدا کنی راستی
نیاری به کار اندرون کاستی
من این تخت و این تاج و گرز گران
بگردانم از شاه مازندران
تو باشی برین بوم و بر شهریار
ار ایدونک کژی نیاری بکار
👇👇
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
☝️☝️
بدو گفت اولاد دل را ز خشم
بپرداز و بگشای یکباره چشم
تن من مپرداز خیره ز جان
بیابی ز من هرچ خواهی همان
ترا خانهٔ بید و دیو سپید
نمایم من این را که دادی نوید
به جایی که بستست کاووس شاه
بگویم ترا یک به یک شهر و راه
از ایدر به نزدیک کاووس کی
صد افگنده بخشیده فرسنگ پی
وزانجا سوی دیو فرسنگ صد
بیاید یکی راه دشوار و بد
میان دو صد چاهساری شگفت
به پیمایش اندازه نتوان گرفت
میان دو کوهست این هول جای
نپرید بر آسمان بر همای
ز دیوان جنگی ده و دو هزار
به شب پاسبانند بر چاهسار
چو پولاد غندی سپهدار اوی
چو بیدست و سنجه نگهدار اوی
یکی کوه یابی مر او را به تن
بر و کتف و یالش بود ده رسن
ترا با چنین یال و دست و عنان
گذارندهٔ گرز و تیغ و سنان
چنین برز و بالا و این کار کرد
نه خوب است با دیو جستن نبرد
کزو بگذری سنگلاخست و دشت
که آهو بران ره نیارد گذشت
چو زو بگذری رود آبست پیش
که پهنای او بر دو فرسنگ بیش
کنارنگ دیوی نگهدار اوی
همه نره دیوان به فرمان اوی
وزان روی بزگوش تا نرم پای
چو فرسنگ سیصد کشیده سرای
ز بزگوش تا شاه مازندران
رهی زشت و فرسنگهای گران
پراگنده در پادشاهی سوار
همانا که هستند سیصدهزار
ز پیلان جنگی هزار و دویست
کزیشان به شهر اندرون جای نیست
نتابی تو تنها و گر ز آهنی
بسایدت سوهان آهرمنی
چنان لشکری با سلیح و درم
نبینی ازیشان یکی را دژم
بخندید رستم ز گفتار اوی
بدو گفت اگر با منی راه جوی
ببینی کزین یک تن پیلتن
چه آید بران نامدار انجمن
به نیروی یزدان پیروزگر
به بخت و به شمشیر تیز و هنر
چو بینند تاو بر و یال من
به جنگ اندرون زخم گوپال من
به درد پی و پوستشان از نهیب
عنان را ندانند باز از رکیب
ازان سو کجا هست کاووس کی
مرا راه بنمای و بردار پی
نیاسود تیره شب و پاک روز
همی راند تا پیش کوه اسپروز
بدانجا که کاووس لشکر کشید
ز دیوان جادو بدو بد رسید
چو یک نیمه بگذشت از تیره شب
خروش آمد از دشت و بانگ جلب
به مازندران آتش افروختند
به هر جای شمعی همی سوختند
تهمتن به اولاد گفت آن کجاست
که آتش برآمد همی چپ و راست
در شهر مازندران است گفت
که از شب دو بهره نیارند خفت
بدان جایگه باشد ارژنگ دیو
که هزمان برآید خروش و غریو
بخفت آن زمان رستم جنگجوی
چو خورشید تابنده بنمود روی
بپیچید اولاد را بر درخت
به خم کمندش درآویخت سخت
به زین اندر افگند گرز نیا
همی رفت یکدل پر از کیمیا
🆔👉 @iran_novin1
بدو گفت اولاد دل را ز خشم
بپرداز و بگشای یکباره چشم
تن من مپرداز خیره ز جان
بیابی ز من هرچ خواهی همان
ترا خانهٔ بید و دیو سپید
نمایم من این را که دادی نوید
به جایی که بستست کاووس شاه
بگویم ترا یک به یک شهر و راه
از ایدر به نزدیک کاووس کی
صد افگنده بخشیده فرسنگ پی
وزانجا سوی دیو فرسنگ صد
بیاید یکی راه دشوار و بد
میان دو صد چاهساری شگفت
به پیمایش اندازه نتوان گرفت
میان دو کوهست این هول جای
نپرید بر آسمان بر همای
ز دیوان جنگی ده و دو هزار
به شب پاسبانند بر چاهسار
چو پولاد غندی سپهدار اوی
چو بیدست و سنجه نگهدار اوی
یکی کوه یابی مر او را به تن
بر و کتف و یالش بود ده رسن
ترا با چنین یال و دست و عنان
گذارندهٔ گرز و تیغ و سنان
چنین برز و بالا و این کار کرد
نه خوب است با دیو جستن نبرد
کزو بگذری سنگلاخست و دشت
که آهو بران ره نیارد گذشت
چو زو بگذری رود آبست پیش
که پهنای او بر دو فرسنگ بیش
کنارنگ دیوی نگهدار اوی
همه نره دیوان به فرمان اوی
وزان روی بزگوش تا نرم پای
چو فرسنگ سیصد کشیده سرای
ز بزگوش تا شاه مازندران
رهی زشت و فرسنگهای گران
پراگنده در پادشاهی سوار
همانا که هستند سیصدهزار
ز پیلان جنگی هزار و دویست
کزیشان به شهر اندرون جای نیست
نتابی تو تنها و گر ز آهنی
بسایدت سوهان آهرمنی
چنان لشکری با سلیح و درم
نبینی ازیشان یکی را دژم
بخندید رستم ز گفتار اوی
بدو گفت اگر با منی راه جوی
ببینی کزین یک تن پیلتن
چه آید بران نامدار انجمن
به نیروی یزدان پیروزگر
به بخت و به شمشیر تیز و هنر
چو بینند تاو بر و یال من
به جنگ اندرون زخم گوپال من
به درد پی و پوستشان از نهیب
عنان را ندانند باز از رکیب
ازان سو کجا هست کاووس کی
مرا راه بنمای و بردار پی
نیاسود تیره شب و پاک روز
همی راند تا پیش کوه اسپروز
بدانجا که کاووس لشکر کشید
ز دیوان جادو بدو بد رسید
چو یک نیمه بگذشت از تیره شب
خروش آمد از دشت و بانگ جلب
به مازندران آتش افروختند
به هر جای شمعی همی سوختند
تهمتن به اولاد گفت آن کجاست
که آتش برآمد همی چپ و راست
در شهر مازندران است گفت
که از شب دو بهره نیارند خفت
بدان جایگه باشد ارژنگ دیو
که هزمان برآید خروش و غریو
بخفت آن زمان رستم جنگجوی
چو خورشید تابنده بنمود روی
بپیچید اولاد را بر درخت
به خم کمندش درآویخت سخت
به زین اندر افگند گرز نیا
همی رفت یکدل پر از کیمیا
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️بنرِ عجیب در متروی صادقیه!
🔸همه راهکارهای شهرداری به گرفتن پول از مردم ختم میشود!
🔸پس عوارض نوسازی منازل و عوارض سالیانه خودروها و دیگر درآمدها کجا میرود؟!
🆔👉 @iran_novin1
🔸همه راهکارهای شهرداری به گرفتن پول از مردم ختم میشود!
🔸پس عوارض نوسازی منازل و عوارض سالیانه خودروها و دیگر درآمدها کجا میرود؟!
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚠️ ما انقلاب کردیم -
چه اشتباهی کردیم ⚠️
👆 شعار دیروز تظاهر کنندگان اصفهانی در میدان خواجو
اصفهان ۲۷ آذر ساعت ۱۲
🆔👉 @iran_novin1
چه اشتباهی کردیم ⚠️
👆 شعار دیروز تظاهر کنندگان اصفهانی در میدان خواجو
اصفهان ۲۷ آذر ساعت ۱۲
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این دختر(مهربانو) ۱۷ سالهی امریکایی در بلاد کفرِ که از قید اول شدنِ خودش گذشت تا رسم جوانمردی بجا بیاره..!!
چقدر زیباست دیدنِ این لحضهها👌👌
🆔👉 @iran_novin1
چقدر زیباست دیدنِ این لحضهها👌👌
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
نافرمانی مدنی
در ادبيات سياسى از نافرمانى مدنى با تعابير ديگرى مانند
#مقاومت_مخفى
#مبارزه_منفى
#مبارزه_بدون_خشونت
#مقاومت_ملايم
#نافرمانى_عمومى
و
#عدم_اطاعت_از_حكومت ياد میشود.
#مهاتما_گاندي (1869-1948 ) به عنوان يكي از كنش گران اين نظريه در جايي مي گويد:
" زور و قدرت درمان درد نيست. به كار بردن زور برای آزادی و دموکراسی تلاشي ابلهانه است. بر عكس، اين نيروي مسالمت آمیز روحي است كه شكست ناپذير است؛
دیکتاتورها همیشه مایلند مبارزه را به جنگ و خشونت بکشانند؛ چون برنده میدان جنگ هستند؛ اما دموکرات ها باید بتوانند شهامت كامل را با تحمل رنج و نادرستي پيوند دهند و با منتهاي خير انديشي به مقاومت بپردازند،
قدرت ما در بيدار ساختن انسانيتي است كه در زورگويان هست؛ اما به خواب فراموشي دچار شده، این قدرت نهایت مقاومت ناپذير مي شود."
🔰 تاثیر مبارزه خشونت پرهیز تنها تضعیف و از میان بردن دیکتاتورها نیست؛ بلکه قدرت بخشیدن به مردم تحت ستم نیز هست.
این تکنیک مردمی که پیش از این خود را قربانی احساس می کردند را قادر می کند تا با تلاش های خود قدرت را مستقیما برای دست یابی به آزادی و عدالت بیشتر به کار گیرند.
این تجربه؛ نتیجه های روانی مهمی دارد که می تواند در افزایش عزت و اعتماد بنفس در میان افراد بی قدرت سابق ایفای نقش کند.
برگرفته از کانال نافرمانی مدنی
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
نافرمانی مدنی
در ادبيات سياسى از نافرمانى مدنى با تعابير ديگرى مانند
#مقاومت_مخفى
#مبارزه_منفى
#مبارزه_بدون_خشونت
#مقاومت_ملايم
#نافرمانى_عمومى
و
#عدم_اطاعت_از_حكومت ياد میشود.
#مهاتما_گاندي (1869-1948 ) به عنوان يكي از كنش گران اين نظريه در جايي مي گويد:
" زور و قدرت درمان درد نيست. به كار بردن زور برای آزادی و دموکراسی تلاشي ابلهانه است. بر عكس، اين نيروي مسالمت آمیز روحي است كه شكست ناپذير است؛
دیکتاتورها همیشه مایلند مبارزه را به جنگ و خشونت بکشانند؛ چون برنده میدان جنگ هستند؛ اما دموکرات ها باید بتوانند شهامت كامل را با تحمل رنج و نادرستي پيوند دهند و با منتهاي خير انديشي به مقاومت بپردازند،
قدرت ما در بيدار ساختن انسانيتي است كه در زورگويان هست؛ اما به خواب فراموشي دچار شده، این قدرت نهایت مقاومت ناپذير مي شود."
🔰 تاثیر مبارزه خشونت پرهیز تنها تضعیف و از میان بردن دیکتاتورها نیست؛ بلکه قدرت بخشیدن به مردم تحت ستم نیز هست.
این تکنیک مردمی که پیش از این خود را قربانی احساس می کردند را قادر می کند تا با تلاش های خود قدرت را مستقیما برای دست یابی به آزادی و عدالت بیشتر به کار گیرند.
این تجربه؛ نتیجه های روانی مهمی دارد که می تواند در افزایش عزت و اعتماد بنفس در میان افراد بی قدرت سابق ایفای نقش کند.
برگرفته از کانال نافرمانی مدنی
🆔👉 @iran_novin1
🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
به زلزله زدگانی که مستاجر بودند کانکس تعلق نمیگیرد ! 🆔👉 @iran_novin1
❌ عدم اختصاص کانکس به مستاجران در مناطق زلزله زده کرمانشاه
✅ اصالت این نامه تایید اما اصل خبر توسط استاندار کرمانشاه تکذیب شد.
✅ اصالت این نامه تایید اما اصل خبر توسط استاندار کرمانشاه تکذیب شد.
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#بنیادهای_دمکراسی
#سکولاریسم_بزبان_ساده
قسمت پنجم
#سکولاريسم_بعنوان_يک_جنبش_سياسی_و_اجتماعي
(رسميت دادن به يک حيطه ی خودنهاد مستقل از دين)
اگرچه امروزه سکولاريسم معنای محدودتری يافته است، با اين حال، يک جنبه ی فلسفی خود را حفظ کرده است، به ويژه هنگامی که در حيطه ی سياسی و اجتماعی مطرح می شود.
در سراسر تاريخ سکولاريسم، اين مفهوم قوياً حاکی از ميل به تأسيس يک حيطه ی خودنهاد سياسی و اجتماعی بوده که ناتوراليست (طبيعت گرا) يا ماترياليست (ماده گرا) باشد.
قلمرو ای که مافوق قلمرو دين باشد که تحت سيطره ی ماوراءطبيعت و ايمان است.
به طور سنتي، در کشورهای مسيحی دولت را شرّ لازمی می انگاشتند که برای برقراری نظم عمومی بدان نياز داريم.
اصولاً دولت نهادی شمرده می شد در خدمت حکام فاسدی است که مردم را از وظايف مهم خود نسبت به کليسا باز می دارند.
بر خلاف دولت، کليسا را نهاد مقدسی می پنداشتند که دولت بايد تابع آن باشد.
اگرچه دولت می تواند مسئول حفظ نظم عمومی باشد، اما مسئوليت مهم تر بر عهده ی کليساست که مسئول ارواح مردم و حيات اخروی شان است.
در خلال قرون وسطا، که فيلسوفان و الاهيون شروع کردند به ردّ اين ديدگاه اوليه ی آگوستينی به سياست، کم کم نگرش نسبت به اين ديدگاه تغيير کرد.
برای نمونه، #توماس_آکويناس استدلال کرد که :
دولت معتمد خداست زيرا کار دولت اين است که شرايط اجتماعی لازم را چنان فراهم کند که رستگاری اخروی مردم ميسر شود.
پس از نظر آکويناس نيز دولت مادون کليسا محسوب می شود، اما کارکرد دولت ديگر منفی شمرده نمی شود.
اما اين نگرش اصلاح شده هم با شکل گيری رنسانس در ايتاليا تغيير کرد.
رنسانس انقلابی فکری و عملی پديد آورد که دامنه ی آن سراسر اروپا را فرا گرفت.
از همان ابتدای عصر رنسانس، نويسندگانی مانند #دانته معتقد بودند که :
حاکمان دنيوی حق و وظيفه دارند که فارغ از هرگونه نياز يا ميل به کليسا حکومت کنند.
اين ديدگاه تا پايان قرون وسطا فراگير نشد، اما با گذشت زمان، اصول پايه ای فيلسوفان سياسی مانند #ماکياولی در اروپا مورد پذيرش قرار گرفت.
اما گسست قطعی از گذشته، با نوشته های فيلسوفان سياسی حاصل نشد، بلکه پيامد اعمال مسيحيان متعصب بود.
به طور سنتی اعتقاد بر اين بود که آموزه های صريح مسيحی بايد در قلب جامعه ی مدنی باشند، اما همه ی اين اعتقادات در خلال جنگ های مذهبی زايل شد. جنگ هايی که در پی اصلاحات پروتستانی رخ داد.
به خاطر اختلاف بر سر کيش درست مسيحي، مسيحيان شروع کردند به کشتار مسيحيان و دولت های مسيحی به جنگ ديگر دولت های مسيحی رفتند.
اما به تدريج مردم دريافتند که بايد ميان مسيحيت از يک سو و دولت و فرهنگ از سوی ديگر نوعی جدايی ايجاد کنند.
به اين ترتيب جامعه می توانست نهادهای پايه و اصولی برای سازمان اجتماعی ايجاد کند که همگان، فارغ از اعتقادات دينی شان، بر سر آنها توافق داشته باشند.
برخی به آموزه ی حقوق طبيعی متوسل شدند که وام گرفته از فيلسوفان رواقی باستان بود؛
بعضی ديگر به ارائه ی تعبير های ديگری از مسيحيت، مثلاً دئيسم، پرداختند.
اومانيسم رنسانس نيز با فراهم کردن دسترسی به متون و ايده های يونانيان و روميان باستان نقش مهمی در اين روند بازی کرد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#بنیادهای_دمکراسی
#سکولاریسم_بزبان_ساده
قسمت پنجم
#سکولاريسم_بعنوان_يک_جنبش_سياسی_و_اجتماعي
(رسميت دادن به يک حيطه ی خودنهاد مستقل از دين)
اگرچه امروزه سکولاريسم معنای محدودتری يافته است، با اين حال، يک جنبه ی فلسفی خود را حفظ کرده است، به ويژه هنگامی که در حيطه ی سياسی و اجتماعی مطرح می شود.
در سراسر تاريخ سکولاريسم، اين مفهوم قوياً حاکی از ميل به تأسيس يک حيطه ی خودنهاد سياسی و اجتماعی بوده که ناتوراليست (طبيعت گرا) يا ماترياليست (ماده گرا) باشد.
قلمرو ای که مافوق قلمرو دين باشد که تحت سيطره ی ماوراءطبيعت و ايمان است.
به طور سنتي، در کشورهای مسيحی دولت را شرّ لازمی می انگاشتند که برای برقراری نظم عمومی بدان نياز داريم.
اصولاً دولت نهادی شمرده می شد در خدمت حکام فاسدی است که مردم را از وظايف مهم خود نسبت به کليسا باز می دارند.
بر خلاف دولت، کليسا را نهاد مقدسی می پنداشتند که دولت بايد تابع آن باشد.
اگرچه دولت می تواند مسئول حفظ نظم عمومی باشد، اما مسئوليت مهم تر بر عهده ی کليساست که مسئول ارواح مردم و حيات اخروی شان است.
در خلال قرون وسطا، که فيلسوفان و الاهيون شروع کردند به ردّ اين ديدگاه اوليه ی آگوستينی به سياست، کم کم نگرش نسبت به اين ديدگاه تغيير کرد.
برای نمونه، #توماس_آکويناس استدلال کرد که :
دولت معتمد خداست زيرا کار دولت اين است که شرايط اجتماعی لازم را چنان فراهم کند که رستگاری اخروی مردم ميسر شود.
پس از نظر آکويناس نيز دولت مادون کليسا محسوب می شود، اما کارکرد دولت ديگر منفی شمرده نمی شود.
اما اين نگرش اصلاح شده هم با شکل گيری رنسانس در ايتاليا تغيير کرد.
رنسانس انقلابی فکری و عملی پديد آورد که دامنه ی آن سراسر اروپا را فرا گرفت.
از همان ابتدای عصر رنسانس، نويسندگانی مانند #دانته معتقد بودند که :
حاکمان دنيوی حق و وظيفه دارند که فارغ از هرگونه نياز يا ميل به کليسا حکومت کنند.
اين ديدگاه تا پايان قرون وسطا فراگير نشد، اما با گذشت زمان، اصول پايه ای فيلسوفان سياسی مانند #ماکياولی در اروپا مورد پذيرش قرار گرفت.
اما گسست قطعی از گذشته، با نوشته های فيلسوفان سياسی حاصل نشد، بلکه پيامد اعمال مسيحيان متعصب بود.
به طور سنتی اعتقاد بر اين بود که آموزه های صريح مسيحی بايد در قلب جامعه ی مدنی باشند، اما همه ی اين اعتقادات در خلال جنگ های مذهبی زايل شد. جنگ هايی که در پی اصلاحات پروتستانی رخ داد.
به خاطر اختلاف بر سر کيش درست مسيحي، مسيحيان شروع کردند به کشتار مسيحيان و دولت های مسيحی به جنگ ديگر دولت های مسيحی رفتند.
اما به تدريج مردم دريافتند که بايد ميان مسيحيت از يک سو و دولت و فرهنگ از سوی ديگر نوعی جدايی ايجاد کنند.
به اين ترتيب جامعه می توانست نهادهای پايه و اصولی برای سازمان اجتماعی ايجاد کند که همگان، فارغ از اعتقادات دينی شان، بر سر آنها توافق داشته باشند.
برخی به آموزه ی حقوق طبيعی متوسل شدند که وام گرفته از فيلسوفان رواقی باستان بود؛
بعضی ديگر به ارائه ی تعبير های ديگری از مسيحيت، مثلاً دئيسم، پرداختند.
اومانيسم رنسانس نيز با فراهم کردن دسترسی به متون و ايده های يونانيان و روميان باستان نقش مهمی در اين روند بازی کرد.
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
توصیف دانایی افراد در ایران👌😄
آن کس که بداند و بداند که بداند--
باید برود غاز به کنجی بچراند😑
آن کس که بداند و نداند که بداند--
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آن کس که نداند و بداند که نداند--
با پارتی و پول خر خویش براند
آن کس که نداند و نداند که نداند--
در پست ریاست «ابدالدهر» بماند😌😂
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
توصیف دانایی افراد در ایران👌😄
آن کس که بداند و بداند که بداند--
باید برود غاز به کنجی بچراند😑
آن کس که بداند و نداند که بداند--
بهتر برود خویش به گوری بتپاند
آن کس که نداند و بداند که نداند--
با پارتی و پول خر خویش براند
آن کس که نداند و نداند که نداند--
در پست ریاست «ابدالدهر» بماند😌😂
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#الیت
#ELIT
قسمت پنجم
4) #نخبه_گرایی_مدرن :
با پایان جنگ جهانی دوم و شکست نظامهای فاشیستی در آلمان و ایتالیا، انسانهای متاثر از نظام حاکمیت فاشیستی و کمونیستی این نیاز را احساس کردند تا مسالهی توافق و همکاری " #دموکراسی_و_نخبگان " را مورد بررسی قرار دهند به همین جهت با کمک از تئوریهای هنجاری و کلاسیک نخبگان " #تئوریهای_کثرت_گرایی " را مطرح نمودند.
" #ریمون_آرون " و " #آتو_اشتامر " هر دوی این نویسندگان، جوامع دموکراسی یا کثرتگرا را به عنوان بلوای تفکیک و جدایی عمومی بین مالکین ابزار تولید، رهبران اصناف و سیاستمداران در نظر گرفتند. و #اشتامر دموکراسی را نه حکومت توده بر مردم، بلکه حاکمیت نخبگان به نمایندگی و تایید توده دانست.»
اما در مجموع این دیدگاها در دههی60 پاسخگوی مردم نبود، لذا تئوریهای دیگری طرح، و مورد توجه قرار گرفت که در ذیل به تشریح آنها میپردازم:
الف) #سی_رایت_میلز:
نظریهی #شبکهی_قدرت_نخبگان_ملی توسط میلز امریکایی بعد از جنگ جهانی دوم مطرح، و در سال 1956م کتاب " #نخبگان_قدرت " را نوشته و به #آیزنهاور رای داد.
وی سال 1958م در بحبوحهی جنگ سرد زمانی که آیزنهاور ریسجمهور وقت امریکا از وجود یک سیستم " #نظامی_و_صنعتی " صحبت کرد توجه مردم را به تشکیل یک گروه جدید نخبگان قدرت در بخشهای " نظامی، تسلیحاتی و صنعتی"معطوف کرد.
یکی از اهداف اساسی میلز از نوشتن این کتاب دربارهی چگونگی تحول ساختار قدرت در امریکا بود.
وی بر این باور بود که :
"قدرت به شکل سلسله مراتبی میان حقوقدانها، بانکداران سرمایهدار، افسران ارتش، روسایستاد مشترک و سیاستمداران طراز بالا نظیر ریسجمهور و مشاوران نزدیک وی و نیز اعضای شورایامنیت ملی توزیع شده است (لایهی بالایی) و تصمیمات اساسی را اتخاذ میکنند.
در سطوح میانی اعضای کنگره، قضات، رهبران گروههای ذینفوذ و فعالان حزبی است که نقش مذاکره کنننده و مصالحه کنندهی قدرت را بر عهده دارند و در لایهی پایین تودههای فاقد قدرتند.
وی در امریکا به این نتیجه رسید که نخبگان قدرت یا مشاغل رهبری از سه جناح #سیاسی، #اقتصادی و #نظامی تشکیل شده است که
" در قبل از جنگ جهانی دوم سیاستمداران حرفهای در مجلس برای ارتش تصمیم میگرفتند
اما در خلال جنگ جهانی دوم و بعد از آن بخاطر کوتاهی سیاسیون، نقش ارتش توسعه یافت."
میلز با ارائهی این دیدگاه نشان داد که دولت در جامعهی آمریکا تأمینکنندهی منافع مردم نیست؛ بلکه تحت تأثیر شبکهی قدرت نخبگان ملی مرکب از
سیاستمداران (از نظر قدرت بیشتر به حاشیهرانده شدند)،
صاحبان و مدیران اقتصادی (از دههی 1930م به مدیریت سیاسی راه یافتند)،
نظامیان (از زمان ورود امریکا به جنگ دوم جهانی به عرصهی قدرت وارد شدند)
قرار دارد.
استیلای افکار نظامیان در سیاستهای کلان بتدریج مطلوبتر شد و از "زمان واقعهی پرل هاربر" pearl harbor" (نیروهای غیرنظامی درصدد بودند نظامیان را کنترل بکنند که موفق نشدند) کسانی که بر تواناییهای ارتش امریکا مسلط شدند اعتبار و نفوذ زیادی در بین همکاران سیاسی و اقتصادی بدست آوردند."
بهطور خلاصه از نظر میلز نظامیان نسبت به گروههای سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا، نفوذشان مطلوبتر، و حتی دستگاه قانونگذاری به ابزارشان تبدیل گردید.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#الیت
#ELIT
قسمت پنجم
4) #نخبه_گرایی_مدرن :
با پایان جنگ جهانی دوم و شکست نظامهای فاشیستی در آلمان و ایتالیا، انسانهای متاثر از نظام حاکمیت فاشیستی و کمونیستی این نیاز را احساس کردند تا مسالهی توافق و همکاری " #دموکراسی_و_نخبگان " را مورد بررسی قرار دهند به همین جهت با کمک از تئوریهای هنجاری و کلاسیک نخبگان " #تئوریهای_کثرت_گرایی " را مطرح نمودند.
" #ریمون_آرون " و " #آتو_اشتامر " هر دوی این نویسندگان، جوامع دموکراسی یا کثرتگرا را به عنوان بلوای تفکیک و جدایی عمومی بین مالکین ابزار تولید، رهبران اصناف و سیاستمداران در نظر گرفتند. و #اشتامر دموکراسی را نه حکومت توده بر مردم، بلکه حاکمیت نخبگان به نمایندگی و تایید توده دانست.»
اما در مجموع این دیدگاها در دههی60 پاسخگوی مردم نبود، لذا تئوریهای دیگری طرح، و مورد توجه قرار گرفت که در ذیل به تشریح آنها میپردازم:
الف) #سی_رایت_میلز:
نظریهی #شبکهی_قدرت_نخبگان_ملی توسط میلز امریکایی بعد از جنگ جهانی دوم مطرح، و در سال 1956م کتاب " #نخبگان_قدرت " را نوشته و به #آیزنهاور رای داد.
وی سال 1958م در بحبوحهی جنگ سرد زمانی که آیزنهاور ریسجمهور وقت امریکا از وجود یک سیستم " #نظامی_و_صنعتی " صحبت کرد توجه مردم را به تشکیل یک گروه جدید نخبگان قدرت در بخشهای " نظامی، تسلیحاتی و صنعتی"معطوف کرد.
یکی از اهداف اساسی میلز از نوشتن این کتاب دربارهی چگونگی تحول ساختار قدرت در امریکا بود.
وی بر این باور بود که :
"قدرت به شکل سلسله مراتبی میان حقوقدانها، بانکداران سرمایهدار، افسران ارتش، روسایستاد مشترک و سیاستمداران طراز بالا نظیر ریسجمهور و مشاوران نزدیک وی و نیز اعضای شورایامنیت ملی توزیع شده است (لایهی بالایی) و تصمیمات اساسی را اتخاذ میکنند.
در سطوح میانی اعضای کنگره، قضات، رهبران گروههای ذینفوذ و فعالان حزبی است که نقش مذاکره کنننده و مصالحه کنندهی قدرت را بر عهده دارند و در لایهی پایین تودههای فاقد قدرتند.
وی در امریکا به این نتیجه رسید که نخبگان قدرت یا مشاغل رهبری از سه جناح #سیاسی، #اقتصادی و #نظامی تشکیل شده است که
" در قبل از جنگ جهانی دوم سیاستمداران حرفهای در مجلس برای ارتش تصمیم میگرفتند
اما در خلال جنگ جهانی دوم و بعد از آن بخاطر کوتاهی سیاسیون، نقش ارتش توسعه یافت."
میلز با ارائهی این دیدگاه نشان داد که دولت در جامعهی آمریکا تأمینکنندهی منافع مردم نیست؛ بلکه تحت تأثیر شبکهی قدرت نخبگان ملی مرکب از
سیاستمداران (از نظر قدرت بیشتر به حاشیهرانده شدند)،
صاحبان و مدیران اقتصادی (از دههی 1930م به مدیریت سیاسی راه یافتند)،
نظامیان (از زمان ورود امریکا به جنگ دوم جهانی به عرصهی قدرت وارد شدند)
قرار دارد.
استیلای افکار نظامیان در سیاستهای کلان بتدریج مطلوبتر شد و از "زمان واقعهی پرل هاربر" pearl harbor" (نیروهای غیرنظامی درصدد بودند نظامیان را کنترل بکنند که موفق نشدند) کسانی که بر تواناییهای ارتش امریکا مسلط شدند اعتبار و نفوذ زیادی در بین همکاران سیاسی و اقتصادی بدست آوردند."
بهطور خلاصه از نظر میلز نظامیان نسبت به گروههای سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا، نفوذشان مطلوبتر، و حتی دستگاه قانونگذاری به ابزارشان تبدیل گردید.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفاوت_کشورهای_ثروتمند_و_فقیر
📌تفاوت كشورهای ثروتمند و فقير، تفاوت #قدمت آنها نيست.
براي مثال كشور مصر بيش از ۳۰۰۰ سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!
اما كشورهای جديدی مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه ۱۵۰ سال پيش وضعيت قابل توجهی نداشتند، اكنون كشورهایی توسعهيافته و ثروتمند هستند.
📌تفاوت كشورهای فقير و ثروتمند در #ميزان_منابع_طبيعی_قابل_استحصال آنها هم نيست.
ژاپن كشوری است كه سرزمين بسيار محدودی دارد كه ۸۰ درصد آن كوههایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد.اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوری می باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر میكند.
مثال بعدی کشور سوئيس است. کشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآيد اما بهترين شكلاتهای جهان را توليد و صادر مى كند.در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزی و دامدارى انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد میشود. سوئيس كشوری است كه به امنيت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست ( #بانكهای_سوئيس ).
📌 #افراد_تحصيل_کردهای كه از كشورهای ثروتمند با همتايان خود در كشورهای فقير برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه #سطح_هوش_و_فهم نيز تفاوت قابل توجهی در اين ميان ندارد.
$نژاد_و_رنگ_پوست نيز مهم نيستند.
زيرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی می گيرند، در كشورهای اروپایی به نيروهای مولد و فعال تبديل میشوند
#پس_تفاوت_در_چيست؟
📌تفاوت در #رفتارهایی است كه در طول سالها #فرهنگ_و_دانش نام گرفته است.
وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پيشرفته و ثروتمند را تحليل میكنيم، متوجه میشويم كه اكثريت غالب آنها از #اصول_زير در زندگی خود پيروی میكنند:
۱ . #اخلاق به عنوان اصل پايه
۲. #وحدت
۳. #مسئوليت_پذيری
۴. #احترام_به_قانون_و_مقررات
۵. #احترام_به_حقوق_شهروندان_ديگر
۶. #عشق_به_كار
۷. #تحمل_سختیها به منظور سرمکايهگذاری روى آينده
۸. #ميل_به_ارائه_كارهای_برتر و فوقالعاده
۹. #نظم_پذيری
۱۰. #دروغ_کثیف_ترین_فعل_غیر_انسانی_دنیا_است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تفاوت_کشورهای_ثروتمند_و_فقیر
📌تفاوت كشورهای ثروتمند و فقير، تفاوت #قدمت آنها نيست.
براي مثال كشور مصر بيش از ۳۰۰۰ سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!
اما كشورهای جديدی مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه ۱۵۰ سال پيش وضعيت قابل توجهی نداشتند، اكنون كشورهایی توسعهيافته و ثروتمند هستند.
📌تفاوت كشورهای فقير و ثروتمند در #ميزان_منابع_طبيعی_قابل_استحصال آنها هم نيست.
ژاپن كشوری است كه سرزمين بسيار محدودی دارد كه ۸۰ درصد آن كوههایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نيست اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد.اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوری می باشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر میكند.
مثال بعدی کشور سوئيس است. کشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآيد اما بهترين شكلاتهای جهان را توليد و صادر مى كند.در سرزمين كوچك و سرد سوئيس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزی و دامدارى انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد میشود. سوئيس كشوری است كه به امنيت، نظم و سختكوشی مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست ( #بانكهای_سوئيس ).
📌 #افراد_تحصيل_کردهای كه از كشورهای ثروتمند با همتايان خود در كشورهای فقير برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه #سطح_هوش_و_فهم نيز تفاوت قابل توجهی در اين ميان ندارد.
$نژاد_و_رنگ_پوست نيز مهم نيستند.
زيرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی می گيرند، در كشورهای اروپایی به نيروهای مولد و فعال تبديل میشوند
#پس_تفاوت_در_چيست؟
📌تفاوت در #رفتارهایی است كه در طول سالها #فرهنگ_و_دانش نام گرفته است.
وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پيشرفته و ثروتمند را تحليل میكنيم، متوجه میشويم كه اكثريت غالب آنها از #اصول_زير در زندگی خود پيروی میكنند:
۱ . #اخلاق به عنوان اصل پايه
۲. #وحدت
۳. #مسئوليت_پذيری
۴. #احترام_به_قانون_و_مقررات
۵. #احترام_به_حقوق_شهروندان_ديگر
۶. #عشق_به_كار
۷. #تحمل_سختیها به منظور سرمکايهگذاری روى آينده
۸. #ميل_به_ارائه_كارهای_برتر و فوقالعاده
۹. #نظم_پذيری
۱۰. #دروغ_کثیف_ترین_فعل_غیر_انسانی_دنیا_است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
تصویر پایین 👇👇
لحظه دفن مجسمه محمدرضا شاه در انقلاب ٥٧
شاه دو سال بعد در سن ٦٠ سالگى در قاهره بر اثر سرطان درگذشت...
اگر محمدرصا شاه تابحال زنده بود 97 ساله میشد.
بعید بنظر میرسد که چنین عمری میکرده اما قطعا میتوانست حداقل تا سال 1370ایران را رهبری بکند.
یعنی حدود 13 سال از سلطنت مفید ایشان کسر شده است و این چیزی برای او نبود که قابل حسرت باشد
اما آن 13 سال برای همه مردم ایران میتوانست دوران طلایی باشد.
سالهایی که به جنگ و کشت و کشتار و اعدام و خشونت و ویرانی سپری شد، میتوانست به نتیجه دادن طرحهای توسعه و افزایش رشد 10 درصدی دهه 50 و افزایش اعتبار و اقتدار و عزت مردم ایران تبدیل شده و امروز مردم ایران در کمال عزت و ثروت زندگی میکردند و عربستان برای ما کارتون سلطه بر تهران نمیساخت و امارات منابع گاز مشترک را در پارس جنوبی استخراج نمیکرد و داعشی نبود و جنگی در سوریه و عراق نبود و روسیه در ایران پایگاه نداشت و پایگاه ایران در اختیار خرس قطبی نبود و سیمان گیلان روانه روسیه نمیشد و آذربایجان به کشوری مستقل تبدیل نمیشد و کارخانجات ایران ورشکسته نمیشد و کارگران حقوقشان شش ماه تعویق نمی افتاد و بازنشستگان فلک زده نمیشدند و ایران خودرو لگن تولید نمیکرد و بانکها ورشکست نمی شدند و سپرده گزاران غارت نمی شدند و قاچاق کالا و مواد مخدر بیداد نمیکرد و زنان و دختران ایران به کشورهای عربی قاچاق نمیشدند و مغزهای کشور سرگردان کشورهای غربی نمیشد در دانشگاهها بجای علم آموزی تجارت نمیشد و کودکان در مدارس، درس را در حد مکاتب دوره های قاجاری نمیخواندند و جوانان در اعتیاد وول نمیخوردند و دزدی و اختلاس رواج نداشت و فقر و گرانی و رکود و بیکاری حاکم نبود و دروغ معیار زرنگی نبود و دغلبازی نام سیاست نمیگرفت و مردم از دین گریزان نبودند و دریاها و رودخانه ها و تالابها خشک نشده بود و محیط زیست ویران نشده بود و شهرها اینجنین آلوده نبود و ...
خلاصه ایران این که هست نبود، بلکه سرزمینی میشد برای زندگی سرافرازانه.
حالا براستی با آن مجسمه چه کسی دفن شده است ؟
محمدرضا شاه ؟
یا مردم و جوانان و کودکان و امروز و فردای مردم ایران ؟
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
تصویر پایین 👇👇
لحظه دفن مجسمه محمدرضا شاه در انقلاب ٥٧
شاه دو سال بعد در سن ٦٠ سالگى در قاهره بر اثر سرطان درگذشت...
اگر محمدرصا شاه تابحال زنده بود 97 ساله میشد.
بعید بنظر میرسد که چنین عمری میکرده اما قطعا میتوانست حداقل تا سال 1370ایران را رهبری بکند.
یعنی حدود 13 سال از سلطنت مفید ایشان کسر شده است و این چیزی برای او نبود که قابل حسرت باشد
اما آن 13 سال برای همه مردم ایران میتوانست دوران طلایی باشد.
سالهایی که به جنگ و کشت و کشتار و اعدام و خشونت و ویرانی سپری شد، میتوانست به نتیجه دادن طرحهای توسعه و افزایش رشد 10 درصدی دهه 50 و افزایش اعتبار و اقتدار و عزت مردم ایران تبدیل شده و امروز مردم ایران در کمال عزت و ثروت زندگی میکردند و عربستان برای ما کارتون سلطه بر تهران نمیساخت و امارات منابع گاز مشترک را در پارس جنوبی استخراج نمیکرد و داعشی نبود و جنگی در سوریه و عراق نبود و روسیه در ایران پایگاه نداشت و پایگاه ایران در اختیار خرس قطبی نبود و سیمان گیلان روانه روسیه نمیشد و آذربایجان به کشوری مستقل تبدیل نمیشد و کارخانجات ایران ورشکسته نمیشد و کارگران حقوقشان شش ماه تعویق نمی افتاد و بازنشستگان فلک زده نمیشدند و ایران خودرو لگن تولید نمیکرد و بانکها ورشکست نمی شدند و سپرده گزاران غارت نمی شدند و قاچاق کالا و مواد مخدر بیداد نمیکرد و زنان و دختران ایران به کشورهای عربی قاچاق نمیشدند و مغزهای کشور سرگردان کشورهای غربی نمیشد در دانشگاهها بجای علم آموزی تجارت نمیشد و کودکان در مدارس، درس را در حد مکاتب دوره های قاجاری نمیخواندند و جوانان در اعتیاد وول نمیخوردند و دزدی و اختلاس رواج نداشت و فقر و گرانی و رکود و بیکاری حاکم نبود و دروغ معیار زرنگی نبود و دغلبازی نام سیاست نمیگرفت و مردم از دین گریزان نبودند و دریاها و رودخانه ها و تالابها خشک نشده بود و محیط زیست ویران نشده بود و شهرها اینجنین آلوده نبود و ...
خلاصه ایران این که هست نبود، بلکه سرزمینی میشد برای زندگی سرافرازانه.
حالا براستی با آن مجسمه چه کسی دفن شده است ؟
محمدرضا شاه ؟
یا مردم و جوانان و کودکان و امروز و فردای مردم ایران ؟
🆔👉 @iran_novin1