Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اثبات_گرایی :
قسمت اول
اثبات گرایی روشی است که از به کارگیری روشهای علوم طبیعی در علوم اجتماعی حمایت می کند و طرفدار وحدت روش در علوم مختلف است.
اثبات گرایی از اساس بر این ایده طبیعت گرایانه استوار است، که علم یعنی مطالعه واقعیتی، که بیرون از بحث و گفتگوی علمی وجود دارد (بنتون و یان کرایب،1384). "گرارد دلانتی" (1384)
اثبات گرایی را به طور کلی در پنج اصل جمع کرده است.
1- #علم_گرایی_یا_وحدت_روش_علمی:
بنا بر اثبات گرایی، هیچ گونه تمایزی میان روش های علوم طبیعی و علوم اجتماعی وجود ندارد.
2- #طبیعت_گرایی_یا_پدیدار_گرایی:
وحدت علوم فقط در روش علوم محدود نمی شود، بلکه موضوع آنها هم واحد است. علم مطالعه واقعیتی است، که در مقایسه با خود علم امری خارجی شمرده می شود. این واقعیت به واحدهای مشاهده پذیر یا پدیده های طبیعی قابل تبدیل است.
3- #تجربه_گرایی:
پایه ی علم، مشاهده است. علم اثبات گرا به کلی بر چیزی استوار است، که میتواند مشاهده و ارزیابی شود.
به عبارت دیگر به نظر پوزیتیویست ها، محقق با روش تجربی با مشاهده، به سوی مرحله ارزیابی پیش می رود. یعنی دانشمند، تجربه را برای کشف قوانینی کلی که به نحو عینی وجود دارند، به کار می برد. قوانینی که بتوان از آنها فرضیه هایی را بیرون کشید، که برای پیش بینی رویدادها قابل استفاده باشند.
4- #رهایی_از_ارزش:
علم در باره موضوع خود داوری نمی کند. و عملی خنثی و آزاد از ارزشهای اجتماعی و اخلاقی است.
بنابراین، اثبات گرایان بر دوگانگی واقعیت و ارزش تاکید می کنند.
آن ها مدعی اند که ارزش نمی تواند از واقعیت سرچشمه بگیرد.
بنابراین اثبات گرایی بر دوگانگی واقعیت و ارزش تأکید می کند.
بنابر علم اجتماعی اثبات گرا، فقط واقعیت های اجتماعی می توانند ارزیابی شوند.
5- #معرفت_ابزاری:
به طور کلی نهاد علم به عنوان حرفه در جامعه جدید، جستجوی معرفت دارای کاربرد فنی را تسهیل کرده، گرچه ممکن است شکل های سیاسی گوناگونی به خود بگیرد (دلانتی، 1384:38-39).
در کل می توان دیدگاه پوزیتیویست ها را اینگونه جمع بندی کرد که: به نظر فیلسوفان تجربه گرا، حواس انسان یگانه منبع شناخت است.
آنان معتقدند که ذهن انسان در بدو تولد، به اصطلاح لوح سفید است. و شناخت، پس از آن و از گذر آموختن به منظور تشخیص الگوهای تکرار شونده در تجربه ما و ربط دادن ایده های عام به آنها کسب می شود.
شناخت اصیل به بیان این الگوها در تجربه و چیزی که می توان از آن استنباط کرد، محدود می شود.
مسلم است ،نتایج استدلال های ریاضی و منطقی ای که عقل گراها را بسیار مفتون کرده بود، ناشی از این واقعیت است، که بنا به تعریف صادقند و چیزی در مورد جهان به ما نمی گویند (تد بنتون و یان کرایب،1384).
مرسوم این است، که اثبات گرایی را با علم اجتماعی تأویلی و یا تفسیری و یا علم اجتماعی انتقادی و به طور عمده الهام گرفته از مارکسیسم، در تقابل قرار می دهند.
ولی اثبات گرایی که مفروضه های خاصی در مورد علوم طبیعی دارد، به وسیله توسعه های غیر اثبات گرایانه ای که درون خود علم روی داده است، نیز تضعیف شده است.
بنابراین این مکتب هم در علوم اجتماعی و هم علوم طبیعی بویژه در دهه پنجاه به شدت مورد تردید واقع شده است (همان، ص36).
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اثبات_گرایی :
قسمت اول
اثبات گرایی روشی است که از به کارگیری روشهای علوم طبیعی در علوم اجتماعی حمایت می کند و طرفدار وحدت روش در علوم مختلف است.
اثبات گرایی از اساس بر این ایده طبیعت گرایانه استوار است، که علم یعنی مطالعه واقعیتی، که بیرون از بحث و گفتگوی علمی وجود دارد (بنتون و یان کرایب،1384). "گرارد دلانتی" (1384)
اثبات گرایی را به طور کلی در پنج اصل جمع کرده است.
1- #علم_گرایی_یا_وحدت_روش_علمی:
بنا بر اثبات گرایی، هیچ گونه تمایزی میان روش های علوم طبیعی و علوم اجتماعی وجود ندارد.
2- #طبیعت_گرایی_یا_پدیدار_گرایی:
وحدت علوم فقط در روش علوم محدود نمی شود، بلکه موضوع آنها هم واحد است. علم مطالعه واقعیتی است، که در مقایسه با خود علم امری خارجی شمرده می شود. این واقعیت به واحدهای مشاهده پذیر یا پدیده های طبیعی قابل تبدیل است.
3- #تجربه_گرایی:
پایه ی علم، مشاهده است. علم اثبات گرا به کلی بر چیزی استوار است، که میتواند مشاهده و ارزیابی شود.
به عبارت دیگر به نظر پوزیتیویست ها، محقق با روش تجربی با مشاهده، به سوی مرحله ارزیابی پیش می رود. یعنی دانشمند، تجربه را برای کشف قوانینی کلی که به نحو عینی وجود دارند، به کار می برد. قوانینی که بتوان از آنها فرضیه هایی را بیرون کشید، که برای پیش بینی رویدادها قابل استفاده باشند.
4- #رهایی_از_ارزش:
علم در باره موضوع خود داوری نمی کند. و عملی خنثی و آزاد از ارزشهای اجتماعی و اخلاقی است.
بنابراین، اثبات گرایان بر دوگانگی واقعیت و ارزش تاکید می کنند.
آن ها مدعی اند که ارزش نمی تواند از واقعیت سرچشمه بگیرد.
بنابراین اثبات گرایی بر دوگانگی واقعیت و ارزش تأکید می کند.
بنابر علم اجتماعی اثبات گرا، فقط واقعیت های اجتماعی می توانند ارزیابی شوند.
5- #معرفت_ابزاری:
به طور کلی نهاد علم به عنوان حرفه در جامعه جدید، جستجوی معرفت دارای کاربرد فنی را تسهیل کرده، گرچه ممکن است شکل های سیاسی گوناگونی به خود بگیرد (دلانتی، 1384:38-39).
در کل می توان دیدگاه پوزیتیویست ها را اینگونه جمع بندی کرد که: به نظر فیلسوفان تجربه گرا، حواس انسان یگانه منبع شناخت است.
آنان معتقدند که ذهن انسان در بدو تولد، به اصطلاح لوح سفید است. و شناخت، پس از آن و از گذر آموختن به منظور تشخیص الگوهای تکرار شونده در تجربه ما و ربط دادن ایده های عام به آنها کسب می شود.
شناخت اصیل به بیان این الگوها در تجربه و چیزی که می توان از آن استنباط کرد، محدود می شود.
مسلم است ،نتایج استدلال های ریاضی و منطقی ای که عقل گراها را بسیار مفتون کرده بود، ناشی از این واقعیت است، که بنا به تعریف صادقند و چیزی در مورد جهان به ما نمی گویند (تد بنتون و یان کرایب،1384).
مرسوم این است، که اثبات گرایی را با علم اجتماعی تأویلی و یا تفسیری و یا علم اجتماعی انتقادی و به طور عمده الهام گرفته از مارکسیسم، در تقابل قرار می دهند.
ولی اثبات گرایی که مفروضه های خاصی در مورد علوم طبیعی دارد، به وسیله توسعه های غیر اثبات گرایانه ای که درون خود علم روی داده است، نیز تضعیف شده است.
بنابراین این مکتب هم در علوم اجتماعی و هم علوم طبیعی بویژه در دهه پنجاه به شدت مورد تردید واقع شده است (همان، ص36).
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
آیا دولت حق دارد هزینه حکومت خود را بهر طریق ممکن از مردم مطالبه نماید ؟
این سوال بدون هیچ شکی یک جواب :
بله.
اما یک دو مورد شرط دارد که مهم هستند :
اول اینکه : قبل از هر چیزی بعنوان دولت خدمتگزار مردم در اختیار آنها بوده و دنبال ارمانها و سیاستهای خود نبوده و خواست و نیازهای مردم را مقدم داشته و جایگاه حکومت را میدانی برای جولان اندیشه های شخصی و فرقه ایی و گروهی خود ننماید .
تا زمانی که چنین دولتی وجود نداشته باشد در واقع اصلا دولتی وجود ندارد . بلکه یک جمع متصرف و استثمارگر تلقی میشود که کشور و مردم را گروگان خواسته های خود کرده است و در چنین شرایطی هرچه از مردم بگیرد ستمگری و ظلم تلقی میشود .
دوم اینکه : دولتی هزینه های حکومت خود را از مردم مطالبه می کند که طبعا هیچ دستی در منابع و ذخایر و معادن نداشته و ثروت سرزمینی را در اختیار عموم مردم گذاشته و حق استخراج و اشتغال و بهره برداری از آنها را در دست مردم قرار داده و دست سازمانهای متبوع خود را از آنها کوتاه کرده و اقتصاد را به بخش خصوصی واگذار کرده و اجازه دهد مردم با تلاش جمعی ثروت تولید کرده و سپس از آن ثروت تولید شده مالاتهای مرسوم قانونی را کسب و به خرج هزینه های مرسوم دولتها نموده و همچنین با طرح صلاح و صرفه هزینه کردهای خود را دقیقا و زیر نظر سازمانهای مورد اعتماد مردم به انها ابلاع نماید .
سوم اینکه : همین دولت در مقابل مردم وظایفی دارد و اساسا مردم به قواتین دولت تن داده و محدودیتهای قانونی را میپذیرند تا از خدمات آن بهره مند شوند .
دولتی که خدماتی به مردم نداشته باشند دیگر دلیلی ندارد مردم احترامی به قوانین آن گذاشته و از انها پیروی کرده و مهم تر از آن هزینه حکومت چنین دولتی را پرداخت نماید .
با این سه شرط خلاصه که عرض شد کافی است کارنامه این دولت و حکومت را بررسی کرد که اساسا دولت حق دارد با هزینه هایی که در بودجه ٩٧ اعلام کرده و خدماتی که به مردم ارائه میکند و همچنین استخراجی که از ذخایر و منابع و معادن کرده بدون اطلاع و ابلاع به مردم و با قراردادهای محرمانه توسط سازمانها دولتی و خصولتی بدون هیچ صلاح و صرفه اعلامی به مردم ، مطالبه هزینه هایش را از مردم بکند ؟
و چنانچه میبینیم مالیاتهای متعددی را بر مردم تحمیل و در دوران رکود تورمی بار حکومتی و سازمانها خودشان که هیچ خیر و ثمری برای مردم ندارند را نیز بر دوش مردم میگذارد طبعا مصداق بارز یک دولت و حکومت ستمگر بوده و پیروی از قوانین و مقررات چنین حکومت و دولتی در واقع ستمگری بر خود مردم خواهد بود .
لذا بهتر است حکومت و دولتی که دست در جیب مردم میکند آقایی و سروری را که توان و شایستگی ان را ندارد رها کرده و بعنوان نوکر مردم در خدمت مردم بوده و بجای راهنمایی مردم به بهشت و ادعای سروری و ولایت مردم سر در پای مردم نهاده و عاجزانه طلب پوزش کرده و بابت تمام سالهای خیانتهایی که کرده از مردم طلب عفو نموده و روال کار را طبق شرایطی که گفته شده هر چه سریعتر انجام داده و سپس از مردم مطالبه هزینه های حکومتی خود را بنماید.
در غیر این صورت بهتر است قبل از اینکه کل اقتصاد کشور را به مرز ورشکستگی برساند یک رفراندوم سرارسری برگزار کرده و حکومت و دولت را به مردم واگذار کرده و آبرومندانه به مشاغلی که شایستگی انجام آن را دارند پرداخته و از حیف و میل اموال مردم خودداری نموده و بارهای بیهوده را بر مردم تحمیل نکنند.
در واقع این آبرومندانه ترین و معقول ترین راه حلی است که میشود به این دولت و حکومت ارائه داد .
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
آیا دولت حق دارد هزینه حکومت خود را بهر طریق ممکن از مردم مطالبه نماید ؟
این سوال بدون هیچ شکی یک جواب :
بله.
اما یک دو مورد شرط دارد که مهم هستند :
اول اینکه : قبل از هر چیزی بعنوان دولت خدمتگزار مردم در اختیار آنها بوده و دنبال ارمانها و سیاستهای خود نبوده و خواست و نیازهای مردم را مقدم داشته و جایگاه حکومت را میدانی برای جولان اندیشه های شخصی و فرقه ایی و گروهی خود ننماید .
تا زمانی که چنین دولتی وجود نداشته باشد در واقع اصلا دولتی وجود ندارد . بلکه یک جمع متصرف و استثمارگر تلقی میشود که کشور و مردم را گروگان خواسته های خود کرده است و در چنین شرایطی هرچه از مردم بگیرد ستمگری و ظلم تلقی میشود .
دوم اینکه : دولتی هزینه های حکومت خود را از مردم مطالبه می کند که طبعا هیچ دستی در منابع و ذخایر و معادن نداشته و ثروت سرزمینی را در اختیار عموم مردم گذاشته و حق استخراج و اشتغال و بهره برداری از آنها را در دست مردم قرار داده و دست سازمانهای متبوع خود را از آنها کوتاه کرده و اقتصاد را به بخش خصوصی واگذار کرده و اجازه دهد مردم با تلاش جمعی ثروت تولید کرده و سپس از آن ثروت تولید شده مالاتهای مرسوم قانونی را کسب و به خرج هزینه های مرسوم دولتها نموده و همچنین با طرح صلاح و صرفه هزینه کردهای خود را دقیقا و زیر نظر سازمانهای مورد اعتماد مردم به انها ابلاع نماید .
سوم اینکه : همین دولت در مقابل مردم وظایفی دارد و اساسا مردم به قواتین دولت تن داده و محدودیتهای قانونی را میپذیرند تا از خدمات آن بهره مند شوند .
دولتی که خدماتی به مردم نداشته باشند دیگر دلیلی ندارد مردم احترامی به قوانین آن گذاشته و از انها پیروی کرده و مهم تر از آن هزینه حکومت چنین دولتی را پرداخت نماید .
با این سه شرط خلاصه که عرض شد کافی است کارنامه این دولت و حکومت را بررسی کرد که اساسا دولت حق دارد با هزینه هایی که در بودجه ٩٧ اعلام کرده و خدماتی که به مردم ارائه میکند و همچنین استخراجی که از ذخایر و منابع و معادن کرده بدون اطلاع و ابلاع به مردم و با قراردادهای محرمانه توسط سازمانها دولتی و خصولتی بدون هیچ صلاح و صرفه اعلامی به مردم ، مطالبه هزینه هایش را از مردم بکند ؟
و چنانچه میبینیم مالیاتهای متعددی را بر مردم تحمیل و در دوران رکود تورمی بار حکومتی و سازمانها خودشان که هیچ خیر و ثمری برای مردم ندارند را نیز بر دوش مردم میگذارد طبعا مصداق بارز یک دولت و حکومت ستمگر بوده و پیروی از قوانین و مقررات چنین حکومت و دولتی در واقع ستمگری بر خود مردم خواهد بود .
لذا بهتر است حکومت و دولتی که دست در جیب مردم میکند آقایی و سروری را که توان و شایستگی ان را ندارد رها کرده و بعنوان نوکر مردم در خدمت مردم بوده و بجای راهنمایی مردم به بهشت و ادعای سروری و ولایت مردم سر در پای مردم نهاده و عاجزانه طلب پوزش کرده و بابت تمام سالهای خیانتهایی که کرده از مردم طلب عفو نموده و روال کار را طبق شرایطی که گفته شده هر چه سریعتر انجام داده و سپس از مردم مطالبه هزینه های حکومتی خود را بنماید.
در غیر این صورت بهتر است قبل از اینکه کل اقتصاد کشور را به مرز ورشکستگی برساند یک رفراندوم سرارسری برگزار کرده و حکومت و دولت را به مردم واگذار کرده و آبرومندانه به مشاغلی که شایستگی انجام آن را دارند پرداخته و از حیف و میل اموال مردم خودداری نموده و بارهای بیهوده را بر مردم تحمیل نکنند.
در واقع این آبرومندانه ترین و معقول ترین راه حلی است که میشود به این دولت و حکومت ارائه داد .
🆔👉 @iran_novin1
🔴 ادامه مذاکرات برای امضای ۱۰ قرارداد جدید نفتی
بیژن زنگنه، وزیر نفت:
🔹مذاکرات برای امضای 10 قرارداد نفتی جدید ادامه دارد اما عوامل داخلی و خارجی هم براین جریانات اثر میگذارند که خارج از اراده ما است.
🔹هدفگذاری پنج میلیون بشکهای برای تولید نفت و میعانات تحقق خواهد یافت.
🔹طبق همان چیزی که اعلام کردیم بیش از ۲.۵ میلیون بشکه صادرات با قیمت ۵۰ دلاری نفت صورت گرفت و حتی بیشتر از درآمدی که برای سال ۱۳۹۶ تعیین شده بود تحقق خواهد یافت.
🆔👉 @iran_novin1
بیژن زنگنه، وزیر نفت:
🔹مذاکرات برای امضای 10 قرارداد نفتی جدید ادامه دارد اما عوامل داخلی و خارجی هم براین جریانات اثر میگذارند که خارج از اراده ما است.
🔹هدفگذاری پنج میلیون بشکهای برای تولید نفت و میعانات تحقق خواهد یافت.
🔹طبق همان چیزی که اعلام کردیم بیش از ۲.۵ میلیون بشکه صادرات با قیمت ۵۰ دلاری نفت صورت گرفت و حتی بیشتر از درآمدی که برای سال ۱۳۹۶ تعیین شده بود تحقق خواهد یافت.
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رییس جمهوروحانی بی سروصدا در حال عملی کردن وعده های انتخاباتی خود هست بهمین دلیل حق دارد تمام هزینه دولت را بر دوش مردم گذاشته بهر طریق ممکن بر مردمی بیکار بی درآمد مالیات ببندد😂😂
🆔👉 @iran_novin1
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
Bepa Khizid
Dariush
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
به هیچ وجه این شعرو از دست ندید!! 😂😂😂😂
رفته بودم سرِ کوچه دو عدد نان بخرم
و کمی جنس بفرمودهی مامان بخرم
از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه
قصد کردم قدحی "ناز" از ایشان بخرم
ناز از دلبر طنّاز، خریدن دارد
بس که ابروی "تتو" با مژهاش سِت شده بود
مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم
که به خود آمده، دیدم به سرش شالی نیست!
به کجا میروم اینگونه شتابان! بخرم!
نکند دوره چهل سال عقب برگشته؟
یا که من آمدم از عهد رضاخان بخرم!
باتعجّب و کمی دلهره گفتم؛ بانو!
بهرتان روسری اندازهی "روبان"! بخرم؟
گفت با لحن زنانه "برو گم شو عوضی"!
پسر "مش رجبم"! آمدهام نان بخرم!! 😄
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
به هیچ وجه این شعرو از دست ندید!! 😂😂😂😂
رفته بودم سرِ کوچه دو عدد نان بخرم
و کمی جنس بفرمودهی مامان بخرم
از قضا چشم من افتاد به یک دوشیزه
قصد کردم قدحی "ناز" از ایشان بخرم
ناز از دلبر طنّاز، خریدن دارد
بس که ابروی "تتو" با مژهاش سِت شده بود
مانده بودم چه از آن سرو خرامان بخرم
که به خود آمده، دیدم به سرش شالی نیست!
به کجا میروم اینگونه شتابان! بخرم!
نکند دوره چهل سال عقب برگشته؟
یا که من آمدم از عهد رضاخان بخرم!
باتعجّب و کمی دلهره گفتم؛ بانو!
بهرتان روسری اندازهی "روبان"! بخرم؟
گفت با لحن زنانه "برو گم شو عوضی"!
پسر "مش رجبم"! آمدهام نان بخرم!! 😄
🆔👉 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه میخواین بدونید زلزله چی بر سر وضعیت روحی و روانی مردم غرب کشور آورده کافیه اینو ببینید ؛ سینی افتاد همه فکر کردن زلزله اومده !
🆔👉 @iran_novin1
🆔👉 @iran_novin1
مالیات یا عوارض خروج از کشور در برخی کشورها
مقایسه شود مبالع پیشنهادی دولت ایران با این مبالع و همچنین میزان درآمد مردم ایران با مردم این کشورها .
🆔👉 @iran_novin1
مقایسه شود مبالع پیشنهادی دولت ایران با این مبالع و همچنین میزان درآمد مردم ایران با مردم این کشورها .
🆔👉 @iran_novin1
💯عکسالعمل #حوزه به #اختلاس #فساد #کلیه_فروشی #فقر_و_فحشا
سکوت است❗️
💢اما #حوزه درقبال شنیدن صدای زن و رفتن آنها به #استادیوم بسیار جدی است. ❗
🆔👉 @iran_novin1
سکوت است❗️
💢اما #حوزه درقبال شنیدن صدای زن و رفتن آنها به #استادیوم بسیار جدی است. ❗
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ایران_سناسی
#امید_بخشهای_طلایی_درهسیستان_و_بلوچستان
سیستان و بلوچستان ازجمله استانهایی است که معادن باارزش زیادی در دل ارتفاعات آن نهفته و معادن طلای شناساییشده با ذخیره بیش از ۱۰ میلیون تن را در دل خود جای داده است.
براساس مطالعات زمینشناسی یکی از استانهای طلاخیز کشور، استان سیستان و بلوچستان است.
براساس این مطالعات ۴ منطقه امید بخش طلا در این استان شناسایی شده که یکی از آنها نیز به مرحله گواهی کشف رسیده است.
درباره مناطق و میزان طلای اکتشاف شده در استان سیستان و بلوچستان، رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان سیستان و بلوچستان میگوید:
علاوه بر منطقه #بزمان به دو سه نقطه امید بخش دیگر برای اکتشاف معدن طلا رسیدهایم.
کار اکتشاف این محدودههای جدید به #ایمیدرو واگذار شده است.
همچنین بهدنبال اکتشافات در ناحیه #سیاه_جنگل شهرستان #خاش نیز ۴/۵ تن ذخیره طلا کشف شده که حاصل فعالیتهای جدید اکتشافی در این منطقه است.
رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان خاطرنشان میکند:
این ذخیره حاصل نمونه آزمایشی اکتشاف در مساحتی بهوسعت ۱۳۰هکتار است و گفته شده در این منطقه ۱۰ تن طلا وجود دارد.
وی با اشاره به میزان ذخیره طلای استان سیستان و بلوچستان یادآور میشود:
درحقیقت میزان طلای اعلامشده مربوط به طلای بزمان است که بهطور تقریبی یک گرم در تن است، یعنی به ازای هر تن خاک، یک گرم طلا بهدست میآید که در مجموع این ذخیره ۱۰ تن میشود.
در پایان باید یادآور شد، گرچه صنعت طلا در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد و وضعیت معادن طلای این سرزمین نیز بهطور نسبی درخور توجه است اما این صنعت قدیمی و پولساز، آنگونه که باید به جایگاه اصلی خود نرسیده و سهم ایران از تولید و صادرات جهانی این کالای طلایی، بسیار اندک و قابل چشم پوشی است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ایران_سناسی
#امید_بخشهای_طلایی_درهسیستان_و_بلوچستان
سیستان و بلوچستان ازجمله استانهایی است که معادن باارزش زیادی در دل ارتفاعات آن نهفته و معادن طلای شناساییشده با ذخیره بیش از ۱۰ میلیون تن را در دل خود جای داده است.
براساس مطالعات زمینشناسی یکی از استانهای طلاخیز کشور، استان سیستان و بلوچستان است.
براساس این مطالعات ۴ منطقه امید بخش طلا در این استان شناسایی شده که یکی از آنها نیز به مرحله گواهی کشف رسیده است.
درباره مناطق و میزان طلای اکتشاف شده در استان سیستان و بلوچستان، رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان سیستان و بلوچستان میگوید:
علاوه بر منطقه #بزمان به دو سه نقطه امید بخش دیگر برای اکتشاف معدن طلا رسیدهایم.
کار اکتشاف این محدودههای جدید به #ایمیدرو واگذار شده است.
همچنین بهدنبال اکتشافات در ناحیه #سیاه_جنگل شهرستان #خاش نیز ۴/۵ تن ذخیره طلا کشف شده که حاصل فعالیتهای جدید اکتشافی در این منطقه است.
رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان خاطرنشان میکند:
این ذخیره حاصل نمونه آزمایشی اکتشاف در مساحتی بهوسعت ۱۳۰هکتار است و گفته شده در این منطقه ۱۰ تن طلا وجود دارد.
وی با اشاره به میزان ذخیره طلای استان سیستان و بلوچستان یادآور میشود:
درحقیقت میزان طلای اعلامشده مربوط به طلای بزمان است که بهطور تقریبی یک گرم در تن است، یعنی به ازای هر تن خاک، یک گرم طلا بهدست میآید که در مجموع این ذخیره ۱۰ تن میشود.
در پایان باید یادآور شد، گرچه صنعت طلا در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد و وضعیت معادن طلای این سرزمین نیز بهطور نسبی درخور توجه است اما این صنعت قدیمی و پولساز، آنگونه که باید به جایگاه اصلی خود نرسیده و سهم ایران از تولید و صادرات جهانی این کالای طلایی، بسیار اندک و قابل چشم پوشی است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تاریخ_فلسفه_غرب
#برتراند_راسل
#مکتب_مطلی
#انكسيمندر
#Anaximander،
دومين فيلسوف مكتب ملطي از تالس بسيار جالبتر است. تاريخ زمان او مـورد ترديـد است، ولي گفته اند كه وي در سال . م.ق 456 شصت و چهار سال داشته است، و دلايلي هم در دست اسـت كـه ايـن سخن را قرين صحت بدانيم.
انكسيمندر عقيده داشت كه «همه اشيا از يك ماده سـاخته شـده انـد، ولـي ايـن مـاده برخلاف آنچه تالس مي پنداشت آب نيست، و نيز هيچيك از موادي كه ما مي شناسيم نيسـت؛ بلكـه مـاده اي اسـت نامتناهي و جاويدان كه همه جهانها را در بر گرفتـه اسـت -»
چـون انكسـيمندر زمـين را يكـي از جهان هـاي متعـدد مي پنداشت اين ماده نخستين به صورت موادي كه ما مي شناسيم درمي آيد، و خود اين مواد نيز به يكـديگر مبـدل مي شوند. در اين خصوص وي گفته مهم و قابل ذكري دارد:
«اشيا چنانكه مقرر است به همان چيزي كه از آن برخاسته اند باز مي گردنـد، زيـرا كـه بيعـدالتي يكـديگر را در زمان مقتضي جبران و مرمت مي كنند ».
اندیشه «عدل» چه به معناي عدالت جهاني و چه به معناي عدل بشري، در دين و فلسـفه يونـان سـهمي داشـته
است كه شناختن آن براي مردم عصر جديد رويهمرفته آسان نيست. حقيقت اين است كه كلمه انگليسـي :«justice»
[ عدل] اين معني را به دشواري ميرساند، ولي مشكل ميتوان كلمه بهتري براي ايـن معنـي پيـدا كـرد .
فكـري كـه انكسيمندر بيان مي كند به نظر مي آيد كه چنين باشد: در جهان بايد ميان آتش و خاك و آب تناسب معيني برقـرار باشد، ولي هر كدام از اين عناصر (كه به عنوان يك خدا تصور مي شود) مدام مي كوشد كه قلمـرو خـود را گسـترش دهد. ليكن نوعي جبر يا ناموس طبيعي وجود دارد كه مدام تعادل را برقرار مي كند. مثلاً هرجا كه آتـش بـوده اسـت خاكستر برجاي مي ماند كه همان خاك است اين مفهوم عدل - يعني حدود ثابت و ابدي كه تجاوز آنها بـه يكـديگر
-ممكن نيست يكي از عميق ترين عقايد يوناني بود.
خدايان نيز مانند انسان تابع عدل بودند، ولي خود نيـروي عـالي عدل داراي شخصيت و تجسم نبود و يك خداي عالي محسوب نمي شد .
انكسيمندر براي اثبات اينكه ماده المواد نمي تواند آب و يا يكي ديگر از عناصر شناخته شده باشد، چنين استدلال مي كرد :
اگر يكي از اين عناصر عنصر اصلي بود، عناصر ديگر را تسخير مي كرد.
ارسطو از قول وي مي گويد كـه ايـن
عناصر معلوم مخالف يكديگرند: هوا سرد و آب مرطوب و آتش گرم است پس اگر«يكي از اينهـا نامتنـاهي مـي بـود،
اكنون آن ديگران را فرا گرفته بود » . پس، در اين ستيزه جهانی، ماده المواد بايد خنثي باشد .
انكسيمندر مي گفت يك حركت دائم و ابدي وجود دارد كه در ضمن اين حركت كائنـات بـه وجـود آمـده اسـت .
كائنات برخلاف آنچه در الهيات يهودي يا مسيحي آمده است، خلق نشده بلكه تكامل يافته اسـت. جـانوران از عنصـر
مرطوب، در حالي كه به وسيله آفتاب بخار مي شده است، پديد آمده اند. انسان نيز ماننـد همـه جانـداران از اخـلاف ماهي است. ولي پيداست كه انسان جانوري غير از آنچه امروز هست بوده است، زيرا اگر در اصـل بـه همـين صـورت مي بود به علت طولاني بودن دوران كودكي نسلش برجا نمي ماند .
انكسيمندر سرشار از حس كنجكاوي علمي بود. گفته اند كه او نخستين كسي بود كه نقشـه جغرافيـا كشـيد. وي عقيده داشت كه زمين به شكل استوانه است. روايتهاي مختلفي از قول او نقل كرده اند كه گفته اند آفتاب به بزرگـی
زمين، يا بيست برابر زمين، يا بيست و هشت برابر زمين است .
انكسيمندر، در همه مواردي كه نظريات تازه اي از خود بيان مي كند، داراي نظريات علمي و عقلاني است .
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#تاریخ_فلسفه_غرب
#برتراند_راسل
#مکتب_مطلی
#انكسيمندر
#Anaximander،
دومين فيلسوف مكتب ملطي از تالس بسيار جالبتر است. تاريخ زمان او مـورد ترديـد است، ولي گفته اند كه وي در سال . م.ق 456 شصت و چهار سال داشته است، و دلايلي هم در دست اسـت كـه ايـن سخن را قرين صحت بدانيم.
انكسيمندر عقيده داشت كه «همه اشيا از يك ماده سـاخته شـده انـد، ولـي ايـن مـاده برخلاف آنچه تالس مي پنداشت آب نيست، و نيز هيچيك از موادي كه ما مي شناسيم نيسـت؛ بلكـه مـاده اي اسـت نامتناهي و جاويدان كه همه جهانها را در بر گرفتـه اسـت -»
چـون انكسـيمندر زمـين را يكـي از جهان هـاي متعـدد مي پنداشت اين ماده نخستين به صورت موادي كه ما مي شناسيم درمي آيد، و خود اين مواد نيز به يكـديگر مبـدل مي شوند. در اين خصوص وي گفته مهم و قابل ذكري دارد:
«اشيا چنانكه مقرر است به همان چيزي كه از آن برخاسته اند باز مي گردنـد، زيـرا كـه بيعـدالتي يكـديگر را در زمان مقتضي جبران و مرمت مي كنند ».
اندیشه «عدل» چه به معناي عدالت جهاني و چه به معناي عدل بشري، در دين و فلسـفه يونـان سـهمي داشـته
است كه شناختن آن براي مردم عصر جديد رويهمرفته آسان نيست. حقيقت اين است كه كلمه انگليسـي :«justice»
[ عدل] اين معني را به دشواري ميرساند، ولي مشكل ميتوان كلمه بهتري براي ايـن معنـي پيـدا كـرد .
فكـري كـه انكسيمندر بيان مي كند به نظر مي آيد كه چنين باشد: در جهان بايد ميان آتش و خاك و آب تناسب معيني برقـرار باشد، ولي هر كدام از اين عناصر (كه به عنوان يك خدا تصور مي شود) مدام مي كوشد كه قلمـرو خـود را گسـترش دهد. ليكن نوعي جبر يا ناموس طبيعي وجود دارد كه مدام تعادل را برقرار مي كند. مثلاً هرجا كه آتـش بـوده اسـت خاكستر برجاي مي ماند كه همان خاك است اين مفهوم عدل - يعني حدود ثابت و ابدي كه تجاوز آنها بـه يكـديگر
-ممكن نيست يكي از عميق ترين عقايد يوناني بود.
خدايان نيز مانند انسان تابع عدل بودند، ولي خود نيـروي عـالي عدل داراي شخصيت و تجسم نبود و يك خداي عالي محسوب نمي شد .
انكسيمندر براي اثبات اينكه ماده المواد نمي تواند آب و يا يكي ديگر از عناصر شناخته شده باشد، چنين استدلال مي كرد :
اگر يكي از اين عناصر عنصر اصلي بود، عناصر ديگر را تسخير مي كرد.
ارسطو از قول وي مي گويد كـه ايـن
عناصر معلوم مخالف يكديگرند: هوا سرد و آب مرطوب و آتش گرم است پس اگر«يكي از اينهـا نامتنـاهي مـي بـود،
اكنون آن ديگران را فرا گرفته بود » . پس، در اين ستيزه جهانی، ماده المواد بايد خنثي باشد .
انكسيمندر مي گفت يك حركت دائم و ابدي وجود دارد كه در ضمن اين حركت كائنـات بـه وجـود آمـده اسـت .
كائنات برخلاف آنچه در الهيات يهودي يا مسيحي آمده است، خلق نشده بلكه تكامل يافته اسـت. جـانوران از عنصـر
مرطوب، در حالي كه به وسيله آفتاب بخار مي شده است، پديد آمده اند. انسان نيز ماننـد همـه جانـداران از اخـلاف ماهي است. ولي پيداست كه انسان جانوري غير از آنچه امروز هست بوده است، زيرا اگر در اصـل بـه همـين صـورت مي بود به علت طولاني بودن دوران كودكي نسلش برجا نمي ماند .
انكسيمندر سرشار از حس كنجكاوي علمي بود. گفته اند كه او نخستين كسي بود كه نقشـه جغرافيـا كشـيد. وي عقيده داشت كه زمين به شكل استوانه است. روايتهاي مختلفي از قول او نقل كرده اند كه گفته اند آفتاب به بزرگـی
زمين، يا بيست برابر زمين، يا بيست و هشت برابر زمين است .
انكسيمندر، در همه مواردي كه نظريات تازه اي از خود بيان مي كند، داراي نظريات علمي و عقلاني است .
🆔👉 @iran_novin1
#پشیمانی چیز بدی نیست مخصوصاً اگر باعث #عبرت از گذشته بشه.
حداقلش اینه که از این به بعد با رجوع به عقل و منطق ، تصمیم گیری میشه نه با تَکرار .
🆔👉 @iran_novin1
حداقلش اینه که از این به بعد با رجوع به عقل و منطق ، تصمیم گیری میشه نه با تَکرار .
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نامه_موسسه_تحقیقاتی_مبین_به_بانک_مرکزی_در_خصوص_لوایح_بانکی:
قسمت پنجم
ج. بیان عددی این روند پرخطر:
تبیین بالا نشان میدهد روند پولی، مستقل از بخش حقیقی اقتصاد، در حال گسترش است.
نقدینگی 461 هزار میلیاردی در انتهای سال91، در شهر یور 95 از عدد 1100 هزار میلیارد تومان عبور کرده است.
این افزایش 140 درصدی برای اقتصادی که تولید ناخالص داخلی آن (به قیمت جاری) در همین مقطع تنها 52 درصد افزایش یافته به معنای آن است که بخش عظیمی از بدهیهای موجود در ترازنامۀ بانکها فاقد مابه ازای حقیقی و حتی تورمی است.
به آینده موکول شدن تبعات منفی این انبارۀ عظیم نقدینگی با وعدۀ سود بیشتر، معنایی جز تعویق بحران در ازای بحران بزرگتر آتی ندارد.
رشد نقدینگی برای سال 95 و 96 که به ترتیب سیصد و چهارصد هزار میلیارد تومان (در مجموع هفتصد هزار میلیارد تومان!) پیش بینی میشود؛ برای یک اقتصاد 1200هزار میلیاردی( در سال 94 ) گرفتار در رکود بسیار خطیر است.
سوی دیگر این بحران، که بسیار مهمتر از تبعات احتمالی تورمی است، زنجیرۀ بلند ورشکستگی و اعسار در طرف بدهکاران بانکی یا »ترکیدگی حباب بدهی« (ِDebt deflation) است.
آثار و پیامدهای اجتماعی این مسئله بسیار سنگین و نیازمند مداخله گسترده دولت و بانک مرکزی است.
بحران ترکیدگی حباب بدهی در شرایط فعلی نظام بانکی از دو وجه متفاوت قابل بررسی است:
1) بخش قابل توجهی از تسهیلات در سمت دارایی بانکها به بنگاههای زیر مجموعۀ خود بانکها یا بانکهای دیگر (وام دهی ضربدری) اختصاص یافته است.
با انباشت بدهی و ورشکستگی پنهان برای این بخش بزرگ، بانکها حاضر به اقدام قضایی و تصرف وثایق در این موارد نیستند.
آنها تا حد ممکن به این روند ادامه داده و سعی میکنند #تمام_هزینه_های_آتی_را_به_بانک_مرکزی_و_عموم_مردم_منتقل_کنند.
2) بدهکارهایی که ارتباطی با زیرمجموعه در مقابل تولیدکنندگان واقعی بانکی و روابط خاص ندارند، آماج بیشترین فشار از طرف بانکها با حمایت قوۀ قضاییه خواهند شد.
در هر یک از این حوزه ها واقعیت بیرونریزی اعسار و ورشکستگی ناشی از نرخ بهرۀ بالا ازجمله از طریق تعقیب قضایی، همراه با پیامدهایی گسترده از جنس تشدید رکود و بیکاری خواهد بود.
در مقابل، ورشکستگی خود بانکها موضوعی محوری است؛ مسئله ای که پیش از این به صورت بالقوه برای اکثر بانکها به وقوع پیوسته اما فقط فعلیت نیافته است.
نظام پرداخت کشور به بانکها وابسته است و تداوم نظام پرداخت بدون بقای بانکها امکانپذیر نیست.
این بدان معنی است که به دلیل انباشت اعسار و ورشکستگی، قدرت بانکها در مقابل حاکمیت برخلاف انتظار نه تضعیف بلکه تقویت شده و این امکان را بیش از پیش فراهم کرده که مقدرات عمومی به سرنوشت بانکها گره بخورد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نامه_موسسه_تحقیقاتی_مبین_به_بانک_مرکزی_در_خصوص_لوایح_بانکی:
قسمت پنجم
ج. بیان عددی این روند پرخطر:
تبیین بالا نشان میدهد روند پولی، مستقل از بخش حقیقی اقتصاد، در حال گسترش است.
نقدینگی 461 هزار میلیاردی در انتهای سال91، در شهر یور 95 از عدد 1100 هزار میلیارد تومان عبور کرده است.
این افزایش 140 درصدی برای اقتصادی که تولید ناخالص داخلی آن (به قیمت جاری) در همین مقطع تنها 52 درصد افزایش یافته به معنای آن است که بخش عظیمی از بدهیهای موجود در ترازنامۀ بانکها فاقد مابه ازای حقیقی و حتی تورمی است.
به آینده موکول شدن تبعات منفی این انبارۀ عظیم نقدینگی با وعدۀ سود بیشتر، معنایی جز تعویق بحران در ازای بحران بزرگتر آتی ندارد.
رشد نقدینگی برای سال 95 و 96 که به ترتیب سیصد و چهارصد هزار میلیارد تومان (در مجموع هفتصد هزار میلیارد تومان!) پیش بینی میشود؛ برای یک اقتصاد 1200هزار میلیاردی( در سال 94 ) گرفتار در رکود بسیار خطیر است.
سوی دیگر این بحران، که بسیار مهمتر از تبعات احتمالی تورمی است، زنجیرۀ بلند ورشکستگی و اعسار در طرف بدهکاران بانکی یا »ترکیدگی حباب بدهی« (ِDebt deflation) است.
آثار و پیامدهای اجتماعی این مسئله بسیار سنگین و نیازمند مداخله گسترده دولت و بانک مرکزی است.
بحران ترکیدگی حباب بدهی در شرایط فعلی نظام بانکی از دو وجه متفاوت قابل بررسی است:
1) بخش قابل توجهی از تسهیلات در سمت دارایی بانکها به بنگاههای زیر مجموعۀ خود بانکها یا بانکهای دیگر (وام دهی ضربدری) اختصاص یافته است.
با انباشت بدهی و ورشکستگی پنهان برای این بخش بزرگ، بانکها حاضر به اقدام قضایی و تصرف وثایق در این موارد نیستند.
آنها تا حد ممکن به این روند ادامه داده و سعی میکنند #تمام_هزینه_های_آتی_را_به_بانک_مرکزی_و_عموم_مردم_منتقل_کنند.
2) بدهکارهایی که ارتباطی با زیرمجموعه در مقابل تولیدکنندگان واقعی بانکی و روابط خاص ندارند، آماج بیشترین فشار از طرف بانکها با حمایت قوۀ قضاییه خواهند شد.
در هر یک از این حوزه ها واقعیت بیرونریزی اعسار و ورشکستگی ناشی از نرخ بهرۀ بالا ازجمله از طریق تعقیب قضایی، همراه با پیامدهایی گسترده از جنس تشدید رکود و بیکاری خواهد بود.
در مقابل، ورشکستگی خود بانکها موضوعی محوری است؛ مسئله ای که پیش از این به صورت بالقوه برای اکثر بانکها به وقوع پیوسته اما فقط فعلیت نیافته است.
نظام پرداخت کشور به بانکها وابسته است و تداوم نظام پرداخت بدون بقای بانکها امکانپذیر نیست.
این بدان معنی است که به دلیل انباشت اعسار و ورشکستگی، قدرت بانکها در مقابل حاکمیت برخلاف انتظار نه تضعیف بلکه تقویت شده و این امکان را بیش از پیش فراهم کرده که مقدرات عمومی به سرنوشت بانکها گره بخورد.
🆔👉 @iran_novin1
جنگ،
چنان بي عدالتی است،
كه همهی آنهايی كه آن را به راه مي اندازند،
می بايست صدای وجدان را، در درون خود خفه كرده باشند ...
#لئو_تولستوی
🆔👉 @iran_novin1
چنان بي عدالتی است،
كه همهی آنهايی كه آن را به راه مي اندازند،
می بايست صدای وجدان را، در درون خود خفه كرده باشند ...
#لئو_تولستوی
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ناسیونالیسم
#ماهیت_و_ملاکهای_ملیت
قسمت سوم
#تعریف_ملت_بر_حسب_میراث_مشترک
تصور ملیت به معنای زبان و فرهنگ، در 1882 درخطابه مشهوری به نام « #ملت_ چیست؟» سخت مورد تردید #ارنست_رنان قرار گرفت.
رنان می گفت :
خطاست که کسی ملتها را با گروههای قومی یا زبانی اشتباه کند.
اصل و ریشه مشترک نژادی یا زبان یا دین یا منافع اقتصادی مشترک یا حقایق جغرافیایی، برای تشکیل ملت کفایت نمی کند.
ملتهایی هستند، مانند سویسیها، که در اینگونه ویژگیها شریک نیستند، و برخی گروههای زبانی وجود دارند، مانند اقوام انگلیسی زبان، که دارای چنین خصوصیاتی هستند ولی ملت واحد تشکیل نمی دهند.
رنان معتقد بود که :
آنچه سبب تشکیل ملت می شود در مرتبه نخست داشتن #تاریخ_مشترک است، بویژه تاریخ رنجها و دردها، یعنی گنجینه ای مشترک از خاطره هایی که مایه همدلی و افتخار باشد.
ولی او در عین حال عقیده داشت که مهم است پاره ای از چیزها فراموش شوند، زیرا تا زخمهایی دیرین التیام نیابند، حس سهیم بودن در یک سنت مشترک قهرمانی پدید نخواهد آمد.
بنابراین، دومین شرط وجود ملیت، #خواست_و_اراده با هم زیستن و زنده نگاه داشتن میراث مشترک است.
به گفته رنان:
«[دو] شرط ضروری پدید آمدن یک قوم این است که [مردم] متفقاً #کارهای_بزرگ کرده باشند و بخواهند باز هم دست به چنین کارها بزنند... صرف وجود ملت... به منزله ی [جواب مثبت] به یک همه پرسی روزانه است.»
ولی حتی به فرض اهمیت اینکه شخص خویشتن را همبسته با سنتی مشترک در حیات ملت بداند، باز جای تردید است که تعبیر مجازی خاطرات مشترک، چندان تأثیری در روشن کردن این امر داشته باشد که آنچه به سنت ملی وحدت و مداومت می دهد، چیست.
خاطره از جهت خودشناسی و هویت فردی مهم است، اما افراد به این معنا نمی توانند به خاطر بیاورند که پیش از تولد آنان چه روی داده است. همچنین نیاکان قهرمانشان لازم نیست رابطه تکوینی با ایشان داشته باشند.
یک فرانسوی فقط به معنای مجازی می تواند ادعا کند که ژاندارک جده ی او بوده است، و تنها به این دلیل می داند چه کسی را نیای خود بنامد که از پیش شریک در سنن ملی بوده است. هر موقعیتی نیازمند نوع دیگری وفاداری است، و نیاکانی که شخص ایشان را از آن خود می داند ممکن است، بر وفق موقع، تفاوت کنند. یک امریکایی یهودی آلمانی تبار ممکن است گاهی خویشتن را با جفرسن، گاهی با یهودای مکابه و گاهی با فردریک کبیر همبسته ببیند.
وانگهی، افراد ممکن است به صرف اینکه با هم در فلان واقعه حضور داشته اند در خاطره ای شریک باشند، اما داشتن تاریخ مشترک تنها به این نیست که همه همان وقایع تاریخی را بدانند؛ به این است که خویشتن را با نمادهای تاریخی واحد همبسته ببینند و پیش خود به هنر نماییهای واحد بنازند و از اهانتهای واحد احساس خشم کنند.
یک فرانسوی ممکن است همانقدر که درباره ی ژاندارک می داند راجع به فردریک کبیر نیز بداند؛ اما به این جهت فرانسوی است که ژاندارک مال اوست و فردریک مال دیگران.
پس ملت جایی وجود دارد که گروهی از افراد بدینگونه به مجموعه ای از نمادهای مشترک علاقه داشته باشند، و خویشتن را همگروه و سهیم در نگرشی همانند نسبت به آن نمادها بدانند، و احساسی از وفاداری و غمخواری به یکدیگر داشته باشند که نخواهند آن را شامل حال دیگران کنند.
البته از لحاظ زبان و دین و قیافه نیز ممکن است ویژگیهایی باشد که تعیین کند چه کسانی باید بدین اوصاف شناخته شوند و اهمیت هریک از آنها احیاناً به اختلاف موقعیت، مختلف است.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#ناسیونالیسم
#ماهیت_و_ملاکهای_ملیت
قسمت سوم
#تعریف_ملت_بر_حسب_میراث_مشترک
تصور ملیت به معنای زبان و فرهنگ، در 1882 درخطابه مشهوری به نام « #ملت_ چیست؟» سخت مورد تردید #ارنست_رنان قرار گرفت.
رنان می گفت :
خطاست که کسی ملتها را با گروههای قومی یا زبانی اشتباه کند.
اصل و ریشه مشترک نژادی یا زبان یا دین یا منافع اقتصادی مشترک یا حقایق جغرافیایی، برای تشکیل ملت کفایت نمی کند.
ملتهایی هستند، مانند سویسیها، که در اینگونه ویژگیها شریک نیستند، و برخی گروههای زبانی وجود دارند، مانند اقوام انگلیسی زبان، که دارای چنین خصوصیاتی هستند ولی ملت واحد تشکیل نمی دهند.
رنان معتقد بود که :
آنچه سبب تشکیل ملت می شود در مرتبه نخست داشتن #تاریخ_مشترک است، بویژه تاریخ رنجها و دردها، یعنی گنجینه ای مشترک از خاطره هایی که مایه همدلی و افتخار باشد.
ولی او در عین حال عقیده داشت که مهم است پاره ای از چیزها فراموش شوند، زیرا تا زخمهایی دیرین التیام نیابند، حس سهیم بودن در یک سنت مشترک قهرمانی پدید نخواهد آمد.
بنابراین، دومین شرط وجود ملیت، #خواست_و_اراده با هم زیستن و زنده نگاه داشتن میراث مشترک است.
به گفته رنان:
«[دو] شرط ضروری پدید آمدن یک قوم این است که [مردم] متفقاً #کارهای_بزرگ کرده باشند و بخواهند باز هم دست به چنین کارها بزنند... صرف وجود ملت... به منزله ی [جواب مثبت] به یک همه پرسی روزانه است.»
ولی حتی به فرض اهمیت اینکه شخص خویشتن را همبسته با سنتی مشترک در حیات ملت بداند، باز جای تردید است که تعبیر مجازی خاطرات مشترک، چندان تأثیری در روشن کردن این امر داشته باشد که آنچه به سنت ملی وحدت و مداومت می دهد، چیست.
خاطره از جهت خودشناسی و هویت فردی مهم است، اما افراد به این معنا نمی توانند به خاطر بیاورند که پیش از تولد آنان چه روی داده است. همچنین نیاکان قهرمانشان لازم نیست رابطه تکوینی با ایشان داشته باشند.
یک فرانسوی فقط به معنای مجازی می تواند ادعا کند که ژاندارک جده ی او بوده است، و تنها به این دلیل می داند چه کسی را نیای خود بنامد که از پیش شریک در سنن ملی بوده است. هر موقعیتی نیازمند نوع دیگری وفاداری است، و نیاکانی که شخص ایشان را از آن خود می داند ممکن است، بر وفق موقع، تفاوت کنند. یک امریکایی یهودی آلمانی تبار ممکن است گاهی خویشتن را با جفرسن، گاهی با یهودای مکابه و گاهی با فردریک کبیر همبسته ببیند.
وانگهی، افراد ممکن است به صرف اینکه با هم در فلان واقعه حضور داشته اند در خاطره ای شریک باشند، اما داشتن تاریخ مشترک تنها به این نیست که همه همان وقایع تاریخی را بدانند؛ به این است که خویشتن را با نمادهای تاریخی واحد همبسته ببینند و پیش خود به هنر نماییهای واحد بنازند و از اهانتهای واحد احساس خشم کنند.
یک فرانسوی ممکن است همانقدر که درباره ی ژاندارک می داند راجع به فردریک کبیر نیز بداند؛ اما به این جهت فرانسوی است که ژاندارک مال اوست و فردریک مال دیگران.
پس ملت جایی وجود دارد که گروهی از افراد بدینگونه به مجموعه ای از نمادهای مشترک علاقه داشته باشند، و خویشتن را همگروه و سهیم در نگرشی همانند نسبت به آن نمادها بدانند، و احساسی از وفاداری و غمخواری به یکدیگر داشته باشند که نخواهند آن را شامل حال دیگران کنند.
البته از لحاظ زبان و دین و قیافه نیز ممکن است ویژگیهایی باشد که تعیین کند چه کسانی باید بدین اوصاف شناخته شوند و اهمیت هریک از آنها احیاناً به اختلاف موقعیت، مختلف است.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
👇👇
#خلاصهای_از_هفت_خوان_رستم
#شاهنامه_فردوسی
#خوان_چهارم:
#کشتن_رستم_زن_جادوگر_را
رستم به سفرش ادامه داد به جایی رسید پر از درخت و گیاه و آب روان. چشمهای دید و در کنارش جامی پر از شراب و غذا و نان یافت و متعجب شد.
زن جادوگر وقتی رستم را دید خود را به شکل زیبایی درآورد.
در کنار چشمه تنبوری بود.
رسـتم آن را گـرفـت و میخواند که من آوارهای هستم که شادی از من گرفته شده است و من گرفتار جنگ شدهام.
پس جادوگر با رویی زیبا نزد او رفت و رستم از دیدن او شاد شد
اما تا رستم نام خدا بر زبان آورد جادوگر چهره زشت خود را یافت و رستم با خم کمندش سر جادوگر را به بند آورد و او را با خنجر به دو نیم کرد.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
👇👇
#خلاصهای_از_هفت_خوان_رستم
#شاهنامه_فردوسی
#خوان_چهارم:
#کشتن_رستم_زن_جادوگر_را
رستم به سفرش ادامه داد به جایی رسید پر از درخت و گیاه و آب روان. چشمهای دید و در کنارش جامی پر از شراب و غذا و نان یافت و متعجب شد.
زن جادوگر وقتی رستم را دید خود را به شکل زیبایی درآورد.
در کنار چشمه تنبوری بود.
رسـتم آن را گـرفـت و میخواند که من آوارهای هستم که شادی از من گرفته شده است و من گرفتار جنگ شدهام.
پس جادوگر با رویی زیبا نزد او رفت و رستم از دیدن او شاد شد
اما تا رستم نام خدا بر زبان آورد جادوگر چهره زشت خود را یافت و رستم با خم کمندش سر جادوگر را به بند آورد و او را با خنجر به دو نیم کرد.
🆔👉 @iran_novin1