💎 نمایندگان طرح دو فوریتی تامین کالاهای اساسی را رد کردند
🔻 همچنین طرح تشدید مبارزه با مفاسد اقتصادی به موجب مغایرت با اصل ۷۵ نیز از دستور کار خارج شد.
همچنین با دو فوریت طرح شفافیت عملکرد نمایندگان مجلس نیز مخالفت شد .
طبق این طرح مشخص میشد هر نماینده چه ارایی را در مجلس میدهد. اما نمایندگان موافق نشدندکه مردم متوجه رای آنها بشوند .
این درحالی که ١٦٠ نماینده موافقت خود را با این طرح اعلام کرده بودند، اما فقط ٥٩ نماینده رای مثبت دادند
پ ن
یکی بپرسه این اشخاص نماینده چه کسانی هستند و منافع چه کسانی را دنبال میکنند؟
قطعا که تصمیماتشان در جهت منافع ملت نیست و تابحال هم مشخص شده صدمات تصمیمات ادوار مختلف مجلس بر مردم وارد شده و منافعش را اختلاسگران و بقیه برده اند .
این آنها نماینده اختلاسگزان و خون آشامان هستند ؟
🔻 همچنین طرح تشدید مبارزه با مفاسد اقتصادی به موجب مغایرت با اصل ۷۵ نیز از دستور کار خارج شد.
همچنین با دو فوریت طرح شفافیت عملکرد نمایندگان مجلس نیز مخالفت شد .
طبق این طرح مشخص میشد هر نماینده چه ارایی را در مجلس میدهد. اما نمایندگان موافق نشدندکه مردم متوجه رای آنها بشوند .
این درحالی که ١٦٠ نماینده موافقت خود را با این طرح اعلام کرده بودند، اما فقط ٥٩ نماینده رای مثبت دادند
پ ن
یکی بپرسه این اشخاص نماینده چه کسانی هستند و منافع چه کسانی را دنبال میکنند؟
قطعا که تصمیماتشان در جهت منافع ملت نیست و تابحال هم مشخص شده صدمات تصمیمات ادوار مختلف مجلس بر مردم وارد شده و منافعش را اختلاسگران و بقیه برده اند .
این آنها نماینده اختلاسگزان و خون آشامان هستند ؟
هیچ وقت از گرون شدن خونه، ماشین یا طلاهاتون و غيره خوشحال نباشید!!
این یک فاجعه است
که کم کم همه درکش میکنند!
وقتی همه غرق شدیم!!
#رنج_امروز_من_درد_فردای_توست
#تنها_راه_نجات_اعتراضات_سراسری_است
این یک فاجعه است
که کم کم همه درکش میکنند!
وقتی همه غرق شدیم!!
#رنج_امروز_من_درد_فردای_توست
#تنها_راه_نجات_اعتراضات_سراسری_است
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اقتصاددانان_دولت_پرست_از_جان_مردم_و_منابع_این_کشور_چه_میخواهند⁉️
👤دکتر موسی غنی نژاد
🗞دنیای اقتصاد
🖋با نگاهی گذرا به وضعیت اقتصاد ایران میتوان رد پای مداخله دولت را در اکثریت قریب به اتفاق بازارهای موجود در آن مشاهده کرد. به سخن دیگر، پدیده بسیار کمیاب در اقتصاد ایران "بازار آزاد رقابتی" به معنی واقعی کلمه است. نکته جالب این است که مداخله دولت در بسیاری از موارد به بهانه حمایت از فعالان اقتصادی و بنگاههای تولیدی صورت میگیرد و با کمال شگفتی این حمایتها نتیجه معکوس میدهد؛ یعنی به جای اینکه بخشهای مورد حمایت را از لحاظ اقتصادی تقویت کند موجب تضعیف آنها میشود.
🌐نمونه بارز این پدیده صنعت خودروی داخلی است که بهرغم دهها سال حمایت بیدریغ دولتها از آن، که همیشه به قیمت اجحاف به مصرفکنندگان صورت گرفته، نهتنها به صنعت قدرتمندی با بهرهوری قابلقبول تبدیل نشده، بلکه به شدت متزلزل و آسیبپذیر در برابر رقابت خارجی است. بقیه بخشها و صنایع مورد حمایت دیگرهم وضعیتی بهتر از این ندارند. در مقابل در اندک صنایعی که دولت مورد حمایت قرار نداده و بازار کم و بیش رقابتی در آنها حاکم بوده، مانند برخی صنایع غذایی و شکلاتسازی، وضع کاملا متفاوت است و بنگاههای نسبتا قوی و رقابتپذیر در سطح منطقهای و جهانی شکل گرفتهاند.
🌐کسانی که با فعالیت در چنین بازارهای رقابتی موفق میشوند و به ثروت میرسند نهتنها ثروت آنها در تضاد با منافع عمومی نیست، بلکه کاملا همسو با آن است؛ چون آن سوی سکه این ثروت، رضایت و رفاه عامه مصرفکنندگان است. حال آنکه ثروتاندوزی از طریق صنایع مورد حمایت دولت درست در تضاد با منافع عمومی قرار دارد؛ چراکه نتیجه آن نهتنها رضایت و رفاه مصرفکنندگان نیست، بلکه اتلاف منابع عمومی متعلق به بیتالمال است.
✅مداخله دولت در بازارها همیشه به بهانه حفظ منافع عمومی صورت میگیرد، اما در عمل نتیجه معکوس میدهد. در جریان مداخله دولت در تعیین دستوری نرخ ارز که در فروردینماه سالجاری صورت گرفت، هدف اعلام شده دولت کنترل تلاطم در بازار ارز و بازگرداندن آرامش به آن بود. دولت با اعلام یک نرخ دستوری، راه را برای هر گونه معامله آزادانه ارز بست و انجام آن را قاچاق و غیرقانونی دانست. از همان آغاز اقتصاددانان به این رویکرد نادرست اعتراض کردند و خطرات آن را برای منافع ملی برشمردند. اما متاسفانه گوش دولتیان به حرف حساب بدهکار نبود. اقدامی که با هدف مبارزه با سفتهبازی زیانبار و سودهای بادآورده آغاز شد و نتیجهای کاملا بر عکس به همراه آورد. دولتیانِ مجذوب قدرت اداری و دستوری خود نهتنها به قوانین خدشهناپذیر اقتصادی اعتنا نکردند، بلکه به جنگ با آن برخاستند که در نتیجه به سفتهبازی، رانتخواری و فساد در ابعاد گستردهای دامن زده شد.
⛔️آنها توجه نکردند که دولت میتواند بازار آزاد را سرکوب کند؛ اما نمیتواند آن را معدوم سازد. به این ترتیب، بازار «آزاد» یا دقیقتر بگوییم بازار غیررسمی (قاچاق) ارز بهرغم سرکوب شدید و بگیر و ببندهای پلیسی، در شرایط بسیار پرریسک و خطرناک ادامه حیات داد و تلاطم و نااطمینانی را در اقتصاد ملی بیشتر کرد و همه بازارهای دیگر را به هم ریخت. ظاهرا نزدیک به چهار ماه اتلاف منابع ارزی، گسترش بیسابقه رانتخواری و فساد لازم بود تا دولتمردان محترم «موقتا» پی ببرند که با شمشیر چوبین دستور اداری و سیاسی نمیتوان به جنگ علم و واقعیتهای انکارناپذیر رفت. رانتهای نجومی که در این مدت چند ماهه اقتصاد ایران را در گرداب فساد و آشوب فلج کرد نتیجه بیاعتنایی دولتیان به منطق اقتصادی و حذف توجیهناپذیر بازار آزاد ارز بود.
✅🔚درست است که بازار آزاد ریشه در ارزشهای هنجاری مربوط به حقوق و آزادیهای فردی ناظر بر شأن و منزلت انسانی دارد؛ اما باید توجه کرد که در سایه سرریز رعایت این ارزشها، بیشترین حد ممکن از منافع عمومی نیز تامین میشود. وظیفه علم اقتصاد اساسا توضیح مکانیزم این سرریز است؛ اینجا دیگر سخن از علم است و نه صرفا ارزشهای هنجاری. به سخن دیگر، علم اقتصاد قوانین حاکم بر بازارها را تبیین میکند و نشان میدهد که چرا و چگونه اقتصاد آزاد بیشترین سازگاری را با منافع عمومی دارد. به راستی تا کی باید ملت ایران هزینه به رسمیت نشناختن علم اقتصاد از سوی دولتمردان را بپردازد⁉️
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اقتصاددانان_دولت_پرست_از_جان_مردم_و_منابع_این_کشور_چه_میخواهند⁉️
👤دکتر موسی غنی نژاد
🗞دنیای اقتصاد
🖋با نگاهی گذرا به وضعیت اقتصاد ایران میتوان رد پای مداخله دولت را در اکثریت قریب به اتفاق بازارهای موجود در آن مشاهده کرد. به سخن دیگر، پدیده بسیار کمیاب در اقتصاد ایران "بازار آزاد رقابتی" به معنی واقعی کلمه است. نکته جالب این است که مداخله دولت در بسیاری از موارد به بهانه حمایت از فعالان اقتصادی و بنگاههای تولیدی صورت میگیرد و با کمال شگفتی این حمایتها نتیجه معکوس میدهد؛ یعنی به جای اینکه بخشهای مورد حمایت را از لحاظ اقتصادی تقویت کند موجب تضعیف آنها میشود.
🌐نمونه بارز این پدیده صنعت خودروی داخلی است که بهرغم دهها سال حمایت بیدریغ دولتها از آن، که همیشه به قیمت اجحاف به مصرفکنندگان صورت گرفته، نهتنها به صنعت قدرتمندی با بهرهوری قابلقبول تبدیل نشده، بلکه به شدت متزلزل و آسیبپذیر در برابر رقابت خارجی است. بقیه بخشها و صنایع مورد حمایت دیگرهم وضعیتی بهتر از این ندارند. در مقابل در اندک صنایعی که دولت مورد حمایت قرار نداده و بازار کم و بیش رقابتی در آنها حاکم بوده، مانند برخی صنایع غذایی و شکلاتسازی، وضع کاملا متفاوت است و بنگاههای نسبتا قوی و رقابتپذیر در سطح منطقهای و جهانی شکل گرفتهاند.
🌐کسانی که با فعالیت در چنین بازارهای رقابتی موفق میشوند و به ثروت میرسند نهتنها ثروت آنها در تضاد با منافع عمومی نیست، بلکه کاملا همسو با آن است؛ چون آن سوی سکه این ثروت، رضایت و رفاه عامه مصرفکنندگان است. حال آنکه ثروتاندوزی از طریق صنایع مورد حمایت دولت درست در تضاد با منافع عمومی قرار دارد؛ چراکه نتیجه آن نهتنها رضایت و رفاه مصرفکنندگان نیست، بلکه اتلاف منابع عمومی متعلق به بیتالمال است.
✅مداخله دولت در بازارها همیشه به بهانه حفظ منافع عمومی صورت میگیرد، اما در عمل نتیجه معکوس میدهد. در جریان مداخله دولت در تعیین دستوری نرخ ارز که در فروردینماه سالجاری صورت گرفت، هدف اعلام شده دولت کنترل تلاطم در بازار ارز و بازگرداندن آرامش به آن بود. دولت با اعلام یک نرخ دستوری، راه را برای هر گونه معامله آزادانه ارز بست و انجام آن را قاچاق و غیرقانونی دانست. از همان آغاز اقتصاددانان به این رویکرد نادرست اعتراض کردند و خطرات آن را برای منافع ملی برشمردند. اما متاسفانه گوش دولتیان به حرف حساب بدهکار نبود. اقدامی که با هدف مبارزه با سفتهبازی زیانبار و سودهای بادآورده آغاز شد و نتیجهای کاملا بر عکس به همراه آورد. دولتیانِ مجذوب قدرت اداری و دستوری خود نهتنها به قوانین خدشهناپذیر اقتصادی اعتنا نکردند، بلکه به جنگ با آن برخاستند که در نتیجه به سفتهبازی، رانتخواری و فساد در ابعاد گستردهای دامن زده شد.
⛔️آنها توجه نکردند که دولت میتواند بازار آزاد را سرکوب کند؛ اما نمیتواند آن را معدوم سازد. به این ترتیب، بازار «آزاد» یا دقیقتر بگوییم بازار غیررسمی (قاچاق) ارز بهرغم سرکوب شدید و بگیر و ببندهای پلیسی، در شرایط بسیار پرریسک و خطرناک ادامه حیات داد و تلاطم و نااطمینانی را در اقتصاد ملی بیشتر کرد و همه بازارهای دیگر را به هم ریخت. ظاهرا نزدیک به چهار ماه اتلاف منابع ارزی، گسترش بیسابقه رانتخواری و فساد لازم بود تا دولتمردان محترم «موقتا» پی ببرند که با شمشیر چوبین دستور اداری و سیاسی نمیتوان به جنگ علم و واقعیتهای انکارناپذیر رفت. رانتهای نجومی که در این مدت چند ماهه اقتصاد ایران را در گرداب فساد و آشوب فلج کرد نتیجه بیاعتنایی دولتیان به منطق اقتصادی و حذف توجیهناپذیر بازار آزاد ارز بود.
✅🔚درست است که بازار آزاد ریشه در ارزشهای هنجاری مربوط به حقوق و آزادیهای فردی ناظر بر شأن و منزلت انسانی دارد؛ اما باید توجه کرد که در سایه سرریز رعایت این ارزشها، بیشترین حد ممکن از منافع عمومی نیز تامین میشود. وظیفه علم اقتصاد اساسا توضیح مکانیزم این سرریز است؛ اینجا دیگر سخن از علم است و نه صرفا ارزشهای هنجاری. به سخن دیگر، علم اقتصاد قوانین حاکم بر بازارها را تبیین میکند و نشان میدهد که چرا و چگونه اقتصاد آزاد بیشترین سازگاری را با منافع عمومی دارد. به راستی تا کی باید ملت ایران هزینه به رسمیت نشناختن علم اقتصاد از سوی دولتمردان را بپردازد⁉️
🆔👉 @iran_novin1
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
🙈 #معجزه_ای_که_فقط_در_ایران_رخ_میدهد
شرکت مونتاژ حلبی سایپا امروز خیلی حرفه ای مردم را سرکار گذاشت.
از ساعت ۱۰ صبح هر ۱۵ دقیقه یک بار به سایت سایپا مراجعه می کنم تا شانس به من هم روی بیاورد محض تفریح هم شده یک بار وارد سایت سایپا شوم ولی دریغ از لحظه ای کوتاه...
ماشاالله سرعت سایت سایپا چنان زیاد هست که حتی مجال یک کلیک ساده را هم نمی دهد.
در واقع سایت سایپا یک چشمک دزدکی می زند و شش میلیون عاشق جگر سوخته را به سرابی دیگر در فاصله ۱۵ دقیقه ای وعده می دهد، وعده ای پوچ و پر از خالی...
☆ حتی دو ثانیه ناقابل هم اجازه نمی دهد یک نگاه از دور به سایت بیاندازی... فکر کنم خیلی به مرام و مسلک سایپایی معتقد است، محرم و نامحرم را تشخیص می دهد... انگار فقط خودی ها و ژن های خاصی اجازه نگاه کردن دارن و بس ... مردم عادی نامحرم هستند، فقط می توانند توی دلشان یواشکی تصور کنند.
عجب معجزه ای ...
☆ هیچ دین و مذهبی و هیچ حکومتی را در دنیا نمی توان یافت که مرزهای واردات را به روی مردم کشور ببندد و با آشغال های مونتاژ داخل مردم را سرکار بگزارد.
عجب ذکاوتی دارند مدیران سایپا...
☆ در حال حاضر که دارم با سایت سایپا عشق بازی می کنم ۲۴ بار سر قرار سایپا رفته ام، یعنی تا مرحله بیست و چهارم پذیرش، که یک چشمک دزدکی زد و گفت ۱۵ دقیقه دیگر بیا، شاید به وصال رسیدی...
عاشق که حساب و کتاب نمی داند و وقت و بی وقت نمی شناسد...
☆ آنقدر ادامه می دهم تا شاید نصف شب غافلگیرش کنم..
دعا کنید که سایپا سر عقل بیاید...
وهاب عزیزی را که می شناسید الکی عاشق کسی نمی شود... در واقع از روی ناچاری به سایپا دل بسته ام چون در بیابانی که مدیران درست کرده اند لنگه کفش هم غنیمت است ... تا چه رسد به مویی که از خرس اختلاس گران بکنیم.
#وهاب_عزیزی
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
🙈 #معجزه_ای_که_فقط_در_ایران_رخ_میدهد
شرکت مونتاژ حلبی سایپا امروز خیلی حرفه ای مردم را سرکار گذاشت.
از ساعت ۱۰ صبح هر ۱۵ دقیقه یک بار به سایت سایپا مراجعه می کنم تا شانس به من هم روی بیاورد محض تفریح هم شده یک بار وارد سایت سایپا شوم ولی دریغ از لحظه ای کوتاه...
ماشاالله سرعت سایت سایپا چنان زیاد هست که حتی مجال یک کلیک ساده را هم نمی دهد.
در واقع سایت سایپا یک چشمک دزدکی می زند و شش میلیون عاشق جگر سوخته را به سرابی دیگر در فاصله ۱۵ دقیقه ای وعده می دهد، وعده ای پوچ و پر از خالی...
☆ حتی دو ثانیه ناقابل هم اجازه نمی دهد یک نگاه از دور به سایت بیاندازی... فکر کنم خیلی به مرام و مسلک سایپایی معتقد است، محرم و نامحرم را تشخیص می دهد... انگار فقط خودی ها و ژن های خاصی اجازه نگاه کردن دارن و بس ... مردم عادی نامحرم هستند، فقط می توانند توی دلشان یواشکی تصور کنند.
عجب معجزه ای ...
☆ هیچ دین و مذهبی و هیچ حکومتی را در دنیا نمی توان یافت که مرزهای واردات را به روی مردم کشور ببندد و با آشغال های مونتاژ داخل مردم را سرکار بگزارد.
عجب ذکاوتی دارند مدیران سایپا...
☆ در حال حاضر که دارم با سایت سایپا عشق بازی می کنم ۲۴ بار سر قرار سایپا رفته ام، یعنی تا مرحله بیست و چهارم پذیرش، که یک چشمک دزدکی زد و گفت ۱۵ دقیقه دیگر بیا، شاید به وصال رسیدی...
عاشق که حساب و کتاب نمی داند و وقت و بی وقت نمی شناسد...
☆ آنقدر ادامه می دهم تا شاید نصف شب غافلگیرش کنم..
دعا کنید که سایپا سر عقل بیاید...
وهاب عزیزی را که می شناسید الکی عاشق کسی نمی شود... در واقع از روی ناچاری به سایپا دل بسته ام چون در بیابانی که مدیران درست کرده اند لنگه کفش هم غنیمت است ... تا چه رسد به مویی که از خرس اختلاس گران بکنیم.
#وهاب_عزیزی
🆔👉 @iran_novin1
✅ #عناصر_محافظه_کاری
1️⃣ #سنت: درون مایه اصلی تفکر محافظه کاری، یعنی تمایل به حفظ کردن، با فضیلت های شناخته شده سنت، احترام به آداب و رسوم دیرینه، و نهادهایی که در گذر زمان ماندگار مانده اند، پیوند تنگاتنگ دارد. از این نظر، سنت بازتاب خرد اندوخته شده از گذشته است و نهادها و عملکردهایی را نشان میدهد که زمان آنها را آزموده است و باید به سود نسل حاضر و نسل های آینده محفوظ بمانند. همچنین سنت به دلیل دادن حس تعلق اجتماعی و تاریخی به افراد، موجب پیشبرد ثبات و امنیت می شود.
2️⃣ #عمل_گرایی: محافظه کاران به طور سنتی بر محدودیتهای عقلانی انسان تأکید کرده اند - محدودیت هایی که به گفته آنها از پیچیدگی بیکران جهانی که در آن زندگی میکنیم ناشی می شود. بنابراین، به گمان آنها اصول و نظام های انتزاعی قابل اعتماد نیستند و به جای ایمان، باید به تجربه، تاریخ و مهم تر از همه، به عمل گرایی تأکید کرد: یعنی به این باور که کنش باید حاصل اوضاع و احوال و هدف های واقعی باشد، یعنی حاصل «آن چه کار می کند» از این رو، محافظه کاران ترجیح داده اند باورهای خاص خود را به صورت رفتار ذهنی با رویکرد به زندگی توصیف کنند نه به صورت یک ایدئولوژی، گرچه این اندیشه را نیز نمی پذیرند که این کار به فرصت طلبی غیر اصولی می انجامد.
3️⃣ #کامل_نبودن_انسان: محافظه کاری دیدگاهی کاملا بدبینانه نسبت به طبیعت بشر است. بنابه این نظر، انسان آفریده ای کم هوش، نیازمند، و امنیت جو است، به چیزهای آشنا و مطمئن و آزموده تمایل دارد، و به زندگی در اجتماعات باثبات و دارای نظم نیازمند است. افزون بر این، افراد از لحاظ اخلاق فسادپذیرند: خودخواهی، آزمندی و ولع قدرت آنها را تباه کرده است. بنابراین، ریشه های جرم و بی نظمی درون خود انسان است، نه در جامعه از این رو حفظ نظم به دولت قوی، اجرای دقیق قوانین و مجازات های شدید نیازمند است.
4️⃣ #ارگانیسم_گرایی (organicism): محافظه کاران به جای اینکه جامعه را ساخته و محصول مهارت و ابتکار انسان بدانند، آن را به طور سنتی کلیتی ارگانیک، یا موجودی زنده می بینند. از این رو، به اعتقاد آنها ضرورت طبیعی، با نهادهای گوناگونش، با بافت جامعه (خانواده، اجتماع محلی، ملت و مانند آنها)، با کمک به سلامت و ثبات جامعه، آن را ساختاربندی کرده است. کل از جمع یکایک اجزای خود بیشتر است. ارزش های مشترک (اغلب سنتی) و فرهنگی مشترک نیز برای نگه داشتن جماعت و اجتماع و همبستگی اجتماعی حیاتی اند.
5️⃣ #سلسله_مراتب: از نظر محافظه کاری، درجه بندی موقعیت، مرتبه و جایگاه اجتماعی در جامعه ای ارگانیک، طبیعی و ناگزیر است. این وضع و حال، نقش های متفاوت و مسئولیت های افراد، برای مثال کارفرماها و کارگران، آموزگاران و شاگردان، والدین و فرزندان را نشان می دهد. با این همه از این نظر، سلسله مراتب و نابرابری به درگیری نمی انجامد، زیرا جامعه را تعهدات متقابل و وظایف دوسویه به هم پیوند داده است. درواقع، جایگاه زندگی شخص را بخت و حادثه تولد تعیین می کند، و اشخاص موفق و توانگر هم مسئولیت ویژه مراقبت از اشخاص کم شانس تر را بر عهده دارند.
6️⃣ #اقتدار: محافظه کاران معتقدند که در مورد کسانی که دانش، تجربه با آموزش ندارند تا در جهت منافع خود خردمندانه عمل کنند، اقتدار با رهبری ، راهنمایی و پشتیبانی تاحدی همیشه از بالا اعمال شده است. نمونه ای از آن اقتدار والدین بر فرزندان است. اگرچه اندیشه آریستوکراسی طبیعی زمانی پرنفوذ بود، اما امروز اقتدار و رهبری به طور عام تر نتیجه تجربه و تربیت تلقی می شود. فضیلت اقتدار آن است که خاستگاه همبستگی اجتماعی است، و به مردم این حس روشن را می دهد که چه کسی هستند و از آنها چه انتظار می رود. بنابراین، آزادی باید با مسئولیت همزیست باشد؛ پس آزادی به طور عمده از تمایل به قبول تعهدات و وظایف به وجود می آید.
7️⃣ #مالکیت: محافظه کاران داشتن مالكيت را حیاتی می دانند و معتقدند مالكيت به مردم امنیت و تا حدی استقلال از حکومت می دهد، و مردم را تشویق می کند به قانون و مالکیت دیگران احترام بگذارند، مالكيت همچنین شخصیت مردم را نمودار می سازد، زیرا افراد می توانند خودشان را در آنچه دارند ببینند: در خانه هایشان، در اتومبیل هایشان، و مانند آنها. اما داشتن مالكيت علاوه بر حقوق، وظایفی هم به دنبال دارد. از این لحاظ، ما در یک معنا فقط پاسداران دارایی هایی هستیم که از نسل های گذشته به ما به ارث رسیده (نقرجات خانوادگی)، یا ممکن است برای نسل های آینده ارزشمند باشد.
#محافظه_کاری
#آموزش_سیاسی
#علوم_سیاسی
1️⃣ #سنت: درون مایه اصلی تفکر محافظه کاری، یعنی تمایل به حفظ کردن، با فضیلت های شناخته شده سنت، احترام به آداب و رسوم دیرینه، و نهادهایی که در گذر زمان ماندگار مانده اند، پیوند تنگاتنگ دارد. از این نظر، سنت بازتاب خرد اندوخته شده از گذشته است و نهادها و عملکردهایی را نشان میدهد که زمان آنها را آزموده است و باید به سود نسل حاضر و نسل های آینده محفوظ بمانند. همچنین سنت به دلیل دادن حس تعلق اجتماعی و تاریخی به افراد، موجب پیشبرد ثبات و امنیت می شود.
2️⃣ #عمل_گرایی: محافظه کاران به طور سنتی بر محدودیتهای عقلانی انسان تأکید کرده اند - محدودیت هایی که به گفته آنها از پیچیدگی بیکران جهانی که در آن زندگی میکنیم ناشی می شود. بنابراین، به گمان آنها اصول و نظام های انتزاعی قابل اعتماد نیستند و به جای ایمان، باید به تجربه، تاریخ و مهم تر از همه، به عمل گرایی تأکید کرد: یعنی به این باور که کنش باید حاصل اوضاع و احوال و هدف های واقعی باشد، یعنی حاصل «آن چه کار می کند» از این رو، محافظه کاران ترجیح داده اند باورهای خاص خود را به صورت رفتار ذهنی با رویکرد به زندگی توصیف کنند نه به صورت یک ایدئولوژی، گرچه این اندیشه را نیز نمی پذیرند که این کار به فرصت طلبی غیر اصولی می انجامد.
3️⃣ #کامل_نبودن_انسان: محافظه کاری دیدگاهی کاملا بدبینانه نسبت به طبیعت بشر است. بنابه این نظر، انسان آفریده ای کم هوش، نیازمند، و امنیت جو است، به چیزهای آشنا و مطمئن و آزموده تمایل دارد، و به زندگی در اجتماعات باثبات و دارای نظم نیازمند است. افزون بر این، افراد از لحاظ اخلاق فسادپذیرند: خودخواهی، آزمندی و ولع قدرت آنها را تباه کرده است. بنابراین، ریشه های جرم و بی نظمی درون خود انسان است، نه در جامعه از این رو حفظ نظم به دولت قوی، اجرای دقیق قوانین و مجازات های شدید نیازمند است.
4️⃣ #ارگانیسم_گرایی (organicism): محافظه کاران به جای اینکه جامعه را ساخته و محصول مهارت و ابتکار انسان بدانند، آن را به طور سنتی کلیتی ارگانیک، یا موجودی زنده می بینند. از این رو، به اعتقاد آنها ضرورت طبیعی، با نهادهای گوناگونش، با بافت جامعه (خانواده، اجتماع محلی، ملت و مانند آنها)، با کمک به سلامت و ثبات جامعه، آن را ساختاربندی کرده است. کل از جمع یکایک اجزای خود بیشتر است. ارزش های مشترک (اغلب سنتی) و فرهنگی مشترک نیز برای نگه داشتن جماعت و اجتماع و همبستگی اجتماعی حیاتی اند.
5️⃣ #سلسله_مراتب: از نظر محافظه کاری، درجه بندی موقعیت، مرتبه و جایگاه اجتماعی در جامعه ای ارگانیک، طبیعی و ناگزیر است. این وضع و حال، نقش های متفاوت و مسئولیت های افراد، برای مثال کارفرماها و کارگران، آموزگاران و شاگردان، والدین و فرزندان را نشان می دهد. با این همه از این نظر، سلسله مراتب و نابرابری به درگیری نمی انجامد، زیرا جامعه را تعهدات متقابل و وظایف دوسویه به هم پیوند داده است. درواقع، جایگاه زندگی شخص را بخت و حادثه تولد تعیین می کند، و اشخاص موفق و توانگر هم مسئولیت ویژه مراقبت از اشخاص کم شانس تر را بر عهده دارند.
6️⃣ #اقتدار: محافظه کاران معتقدند که در مورد کسانی که دانش، تجربه با آموزش ندارند تا در جهت منافع خود خردمندانه عمل کنند، اقتدار با رهبری ، راهنمایی و پشتیبانی تاحدی همیشه از بالا اعمال شده است. نمونه ای از آن اقتدار والدین بر فرزندان است. اگرچه اندیشه آریستوکراسی طبیعی زمانی پرنفوذ بود، اما امروز اقتدار و رهبری به طور عام تر نتیجه تجربه و تربیت تلقی می شود. فضیلت اقتدار آن است که خاستگاه همبستگی اجتماعی است، و به مردم این حس روشن را می دهد که چه کسی هستند و از آنها چه انتظار می رود. بنابراین، آزادی باید با مسئولیت همزیست باشد؛ پس آزادی به طور عمده از تمایل به قبول تعهدات و وظایف به وجود می آید.
7️⃣ #مالکیت: محافظه کاران داشتن مالكيت را حیاتی می دانند و معتقدند مالكيت به مردم امنیت و تا حدی استقلال از حکومت می دهد، و مردم را تشویق می کند به قانون و مالکیت دیگران احترام بگذارند، مالكيت همچنین شخصیت مردم را نمودار می سازد، زیرا افراد می توانند خودشان را در آنچه دارند ببینند: در خانه هایشان، در اتومبیل هایشان، و مانند آنها. اما داشتن مالكيت علاوه بر حقوق، وظایفی هم به دنبال دارد. از این لحاظ، ما در یک معنا فقط پاسداران دارایی هایی هستیم که از نسل های گذشته به ما به ارث رسیده (نقرجات خانوادگی)، یا ممکن است برای نسل های آینده ارزشمند باشد.
#محافظه_کاری
#آموزش_سیاسی
#علوم_سیاسی
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
✅ #تا_کجا_میخواد_بره؟
✍️ دکتر پویا ناظران
ظرف یک هفته گذشته، نرخ نیمایی زیاد نشده، اما دلار آزاد ۲۸٪، سکه ۱۵٪، و شمش طلا ۱۸٪ رشد کرده. تا کجا میخواد بره؟
چرا وقتی واردکننده حاضر نیست بیشتر از ۸۰۰۰ تومن برای دلار بده، دلار آزاد بیشتر از ۱۳۰۰۰ تومنه؟
اواخر مرداد، بازاریها حاضر بودند تا ۱۰۵۰۰ تومن برای هر دلار بدهند، و کارمندها حاضر بودند حتی تا ۱۳۰۰۰ تومن برای هر دلار بدهند تا سرمایهشون رو از اقتصاد خارج کنند.
علت خارج کردن سرمایه از اقتصاد، نگرانی از شوکی در آیندهست. برای بیمهشدن در برابر شوک آینده، بازاری و کارمند، ارز و سکه میخرند. کارمندها بعلت حقوقبگیری ریسک گریزترند، لذا بیشتر از بازاریها بابت این بیمه میپردازند.
شوک آینده ربطی به تحریم آبان نداره چرا که اثر تحریم خیلی وقت پیش در نرخها منعکس شده بود. شوک آینده بخاطر سیاستگذاری اقتصادی غیرعلمی محتمل شده.
تو این مدت، قیمت ارز نیمایی ثابت مونده اما ارز آزاد و بازار سکه افزایش داشتن. سه هفته پیش بازاریها ۲۵۰۰ تومن بابت بیمه دلاری میدادند، اما الان ۵۵۰۰ تومن بابتش میدن. (اختلاف نیما و بازار آزاد)
سه هفته پیش قشر کارمند ۵۰۰۰ تومن بابت بیمه دلاری میداد، اما الان ۷۵۰۰ تومن بابتش میده.(اختلاف نیما و بازار طلا)
چرا؟
ببینیم در هفتههای گذشته چه اتفاقاتی افتاده:
- توزیع رانت از طریق قیمت خوراک پتروشیمی و فولاد، و همینطور قیمتهای بورس کالا، کم و بیش ادامه داره؛
- افشاگریهای جلسه استیضاح وزیر رفاه علامت سوالهایی در مورد برخی نمایندگان ایجاد کرده؛
- مجلس مشغول استیضاحه، ولی به مسایل اصلی بازار نمیپردازه؛
- برخوردهای انتظامی در بازار ادامه داره؛
- فرآیند ترخیص کند شده، انبارداری ریسک داره، و ثبت سفارش خیلی دشوار شده؛
- بازار آتی سکه تعطیل شده؛
- سازمان برنامه بجای توسعه اقتصادی کشور بدنبال توزیع سبدکالاست؛
- اشاره رییس کل بانک مرکزی به ناموس بودن ذخایر، و نبود اراده برای کند کردن رشد نقدینگی، ابهام ایجاد کرده؛
- پاسخ رییس جمهور به سوالات نمایندگان، نه نمایندگان رو قانع کرد نه مردم رو.
خلاصه، مجموعه حکمرانی اقتصادی کشور امروز نتونسته یک نقشه راه امیدوار کننده جلوی چشم جامعه ترسیم کنه. ما الان در یک بحران اقتصادی نیستیم. ما در یک بحران اجتماعی-سیاسی هستیم که ناشی از به بن بست خوردن حکمرانی اقتصادی کشوره.
- شهریور ۹۶، یک طوفان ارزی در افق دیده میشد.
- بهمن۹۶، طوفان ارزی شدید شد.
- فروردین ۹۷، ضعف حکمرانی اقتصادی کشور، طوفان ارزی رو تبدیل به یک طوفان تمام عیار اقتصادی کرد.
- تیر ۹۷، یک طوفان اجتماعی-سیاسی در افق دیده میشد.
- بخاطر بن بست در حکمرانی اقتصادی، مرداد ۹۷ طوفان اجتماعی-سیاسی شروع شد.
آنچه در یک هفته اخیر تجربه کردیم، شدت گرفتن این طوفانه. حکمرانی اقتصادی، مردم رو نسبت به پول ملی بیاعتماد، و نسبت به آینده اقتصاد ناامید کرده.
از نظر اقتصادی، قیمت ارز در سطحی متعادل میشه که تقاضای واردکننده و عرضه صادرکننده به تعادل برسه. منتها در شرایط امروز کشور، خرید دلار ابزار تجارت بینالمللی نیست بلکه ابزار بیمه شدن در برابر حکمرانی اقتصادی به بن بست رسیده است. لذا تحلیل تعادلی دیگه مال امروز نیست
تا زمانی که بحران از نوع ارزی و یا اقتصادیه، راهحلش از جنس سیاستگذاری اقتصادیه. اما وقتی بحران اجتماعی-سیاسی شد، حل کردنش فراتر از ظرفیت حکمرانی اقتصادیه؛ بعبارت دیگه، اصلاح حکمرانی اقتصادی اجتناب ناپذیر میشه.
حکمرانی اقتصادی مجموعه فرآیندهای قانونگذاری، سیاستگذاری، تدوین ضوابط و بخشنامهها، اجرا، نظارت، مواجهه انتظامی، و برخورد قضایی با مسایل اقتصادیه و همه قوا و بسیاری نهادهای حاکمیتی رو در بر میگیره.
وقتی حکمرانی اقتصادی یک نقشه راه باورپذیر جلوی مردم رسم کرد، بیمه دلاری کم میشه تا به صفر میل کنه؛ خروج سرمایه کم میشه؛ و نرخ ارز در تعادل تقاضای واردکننده و عرضه صادرکننده قرار میگیره.
اینکه طوفان اجتماعی-سیاسی کی آروم میشه و حکمرانی اقتصادی بعد از طوفان چه شکلیه، قابل پیش بینی نیست؛ به رفتار حاکمیت بر میگرده.
چه جوری خودمون رو حفظ کنیم؟ صبر، آرامش، مطالعه، و متنوع سازی پسانداز در انواع سرمایههای مختلف.
کانال مجمع فعالان اقتصادی
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
✅ #تا_کجا_میخواد_بره؟
✍️ دکتر پویا ناظران
ظرف یک هفته گذشته، نرخ نیمایی زیاد نشده، اما دلار آزاد ۲۸٪، سکه ۱۵٪، و شمش طلا ۱۸٪ رشد کرده. تا کجا میخواد بره؟
چرا وقتی واردکننده حاضر نیست بیشتر از ۸۰۰۰ تومن برای دلار بده، دلار آزاد بیشتر از ۱۳۰۰۰ تومنه؟
اواخر مرداد، بازاریها حاضر بودند تا ۱۰۵۰۰ تومن برای هر دلار بدهند، و کارمندها حاضر بودند حتی تا ۱۳۰۰۰ تومن برای هر دلار بدهند تا سرمایهشون رو از اقتصاد خارج کنند.
علت خارج کردن سرمایه از اقتصاد، نگرانی از شوکی در آیندهست. برای بیمهشدن در برابر شوک آینده، بازاری و کارمند، ارز و سکه میخرند. کارمندها بعلت حقوقبگیری ریسک گریزترند، لذا بیشتر از بازاریها بابت این بیمه میپردازند.
شوک آینده ربطی به تحریم آبان نداره چرا که اثر تحریم خیلی وقت پیش در نرخها منعکس شده بود. شوک آینده بخاطر سیاستگذاری اقتصادی غیرعلمی محتمل شده.
تو این مدت، قیمت ارز نیمایی ثابت مونده اما ارز آزاد و بازار سکه افزایش داشتن. سه هفته پیش بازاریها ۲۵۰۰ تومن بابت بیمه دلاری میدادند، اما الان ۵۵۰۰ تومن بابتش میدن. (اختلاف نیما و بازار آزاد)
سه هفته پیش قشر کارمند ۵۰۰۰ تومن بابت بیمه دلاری میداد، اما الان ۷۵۰۰ تومن بابتش میده.(اختلاف نیما و بازار طلا)
چرا؟
ببینیم در هفتههای گذشته چه اتفاقاتی افتاده:
- توزیع رانت از طریق قیمت خوراک پتروشیمی و فولاد، و همینطور قیمتهای بورس کالا، کم و بیش ادامه داره؛
- افشاگریهای جلسه استیضاح وزیر رفاه علامت سوالهایی در مورد برخی نمایندگان ایجاد کرده؛
- مجلس مشغول استیضاحه، ولی به مسایل اصلی بازار نمیپردازه؛
- برخوردهای انتظامی در بازار ادامه داره؛
- فرآیند ترخیص کند شده، انبارداری ریسک داره، و ثبت سفارش خیلی دشوار شده؛
- بازار آتی سکه تعطیل شده؛
- سازمان برنامه بجای توسعه اقتصادی کشور بدنبال توزیع سبدکالاست؛
- اشاره رییس کل بانک مرکزی به ناموس بودن ذخایر، و نبود اراده برای کند کردن رشد نقدینگی، ابهام ایجاد کرده؛
- پاسخ رییس جمهور به سوالات نمایندگان، نه نمایندگان رو قانع کرد نه مردم رو.
خلاصه، مجموعه حکمرانی اقتصادی کشور امروز نتونسته یک نقشه راه امیدوار کننده جلوی چشم جامعه ترسیم کنه. ما الان در یک بحران اقتصادی نیستیم. ما در یک بحران اجتماعی-سیاسی هستیم که ناشی از به بن بست خوردن حکمرانی اقتصادی کشوره.
- شهریور ۹۶، یک طوفان ارزی در افق دیده میشد.
- بهمن۹۶، طوفان ارزی شدید شد.
- فروردین ۹۷، ضعف حکمرانی اقتصادی کشور، طوفان ارزی رو تبدیل به یک طوفان تمام عیار اقتصادی کرد.
- تیر ۹۷، یک طوفان اجتماعی-سیاسی در افق دیده میشد.
- بخاطر بن بست در حکمرانی اقتصادی، مرداد ۹۷ طوفان اجتماعی-سیاسی شروع شد.
آنچه در یک هفته اخیر تجربه کردیم، شدت گرفتن این طوفانه. حکمرانی اقتصادی، مردم رو نسبت به پول ملی بیاعتماد، و نسبت به آینده اقتصاد ناامید کرده.
از نظر اقتصادی، قیمت ارز در سطحی متعادل میشه که تقاضای واردکننده و عرضه صادرکننده به تعادل برسه. منتها در شرایط امروز کشور، خرید دلار ابزار تجارت بینالمللی نیست بلکه ابزار بیمه شدن در برابر حکمرانی اقتصادی به بن بست رسیده است. لذا تحلیل تعادلی دیگه مال امروز نیست
تا زمانی که بحران از نوع ارزی و یا اقتصادیه، راهحلش از جنس سیاستگذاری اقتصادیه. اما وقتی بحران اجتماعی-سیاسی شد، حل کردنش فراتر از ظرفیت حکمرانی اقتصادیه؛ بعبارت دیگه، اصلاح حکمرانی اقتصادی اجتناب ناپذیر میشه.
حکمرانی اقتصادی مجموعه فرآیندهای قانونگذاری، سیاستگذاری، تدوین ضوابط و بخشنامهها، اجرا، نظارت، مواجهه انتظامی، و برخورد قضایی با مسایل اقتصادیه و همه قوا و بسیاری نهادهای حاکمیتی رو در بر میگیره.
وقتی حکمرانی اقتصادی یک نقشه راه باورپذیر جلوی مردم رسم کرد، بیمه دلاری کم میشه تا به صفر میل کنه؛ خروج سرمایه کم میشه؛ و نرخ ارز در تعادل تقاضای واردکننده و عرضه صادرکننده قرار میگیره.
اینکه طوفان اجتماعی-سیاسی کی آروم میشه و حکمرانی اقتصادی بعد از طوفان چه شکلیه، قابل پیش بینی نیست؛ به رفتار حاکمیت بر میگرده.
چه جوری خودمون رو حفظ کنیم؟ صبر، آرامش، مطالعه، و متنوع سازی پسانداز در انواع سرمایههای مختلف.
کانال مجمع فعالان اقتصادی
🆔👉 @iran_novin1
💎 ریال ایران پنجمین واحد پول بیارزش دنیا در برابر دلار طی یک سال گذشته بوده است
زمانی قرار بود ریال بعنوان ارز جهانی بکار گرفته شود
#روحت_شاد_محمدرضا_شاه
زمانی قرار بود ریال بعنوان ارز جهانی بکار گرفته شود
#روحت_شاد_محمدرضا_شاه
پلیس راهنمایی سوئد اقدام خلاقانه ایی در رابطه به جرائم انجام داده .
ایران هم پلیس پشت درختان پنهان میشود تا دفترچه جرائم خود را تمام کرده و برای دولت درآمدزایی بکند .
#تفاوت_زمین_تا_آسمان_هست .
ایران هم پلیس پشت درختان پنهان میشود تا دفترچه جرائم خود را تمام کرده و برای دولت درآمدزایی بکند .
#تفاوت_زمین_تا_آسمان_هست .
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#امپراتوري_شبه_دولتيها
✍️ محسن صفایی فراهانی
✏️عامل گسترش رانتخواری در یک کشور، عدم پایبندی به قانون و افزایش حجم منابع دولتی است وقتی که حجم درآمدهای دولتی و سهم آنها در اقتصاد افزایش پیدا میکند. راهکار برونرفت از این شرایط این است که سهم اقتصاد دولتی و شبه دولتی در کشورکاهش پیدا کند. درکشور ما نیز اگر 50 درصد اقتصاد خصوصی شود، بسیاری از مشکلات فعلی حل خواهد شد. برای نمونه میتوان به تلفن همراه اشاره کرد؛ تا زمانیکه انحصاری و در اختیار شرکت دولتی بود، در بازار سیاه خرید و فروش میشد و برای خرید آن باید نوبت گرفته میشد و قیمت آن نیز در بازار سیاه تعیین میشد ولی در حال حاضر به دلیل از بین رفتن انحصار، نه تنها بازار سیاه از بین رفت، بلکه سرویسدهی مناسبتر شد و رانت در این حوزه کاملا منتفی شد.
✏️بررسی بانک جهانی نشان میدهد در کشورهایی که دارای اقتصاد رقابتی هستند و موازین قانونی رعایت میشود و رشد بهرهوری متعادلی دارند، هر دلار سرمایهگذاری تا حدود 400 درصد رشد دارد یعنی یک دلار به 4 دلار تبدیل میشود. در حالی که در کشورهای مشابه ما در قبال یک دلار حتی یک دلار هم برنمیگردد.
✏️ کشور ما تجربه سالهای 52-1342 را دارد که رشد اقتصادی بالای 10 درصد را به صورت مستمر تجربه كرده است. عامل آن نیز شرایط فعالان اقتصادی، محیط کار و همچنین انگیزههایی که برای نیروی کار به وجود آمد، بود. در متوسط 35 سال گذشته رشد اقتصادی ایران، زیر 4 درصد بوده در حالیکه از حدود 1300 میلیارد دلار درآمد نفتی صد سال اخیر بیش از 85 درصد آن در 37 سال اخیر به دست آمده است!
✏️ اگر بخواهند که در کشور، مشکل جدی اشتغال رفع شود و جامعه از زیر بار فشار آن بیرون بیاید و درآمد مردم به میزان قابل قبول برسد، حداقل به رشد بالای 8 درصد برای مدت دو دهه نیازمندیم. محقق شدن این مساله تنها به دولت بستگی ندارد بلکه ارکان حکومت باید به چنین درکی برسند که شرایط و نگرانیهای موجود مساله عموميکشور است.
✏️قدرت شبه دولتیها را به راحتی نمیتوان در کشور کاهش داد. آنها در حال حاضر وزن بالایی در اقتصاد ایران دارند که به جای تاثیر مثبت به شدت اثر منفی دارند زیرا از هیچ قانونی تبعیت نمیکنند و به هیچکس پاسخگو نیستند. اکثر اینها میتوانند فرارهای مالیاتی جدی داشته باشند و برخی از اینها هم معافیت مالیاتی دارند، بنابراین به راحتی نمیتوان سراغ آنها رفت و به صورت یک امپراتوری در ایران فعالیت میکنند و کار و فعالیتهایشان عموما بیضابطه است و در اقتصاد رقابتی فعالیت نمیکنند. بنابراین به جای این که فضای اقتصادی کشور را تبدیل به یک فضای قابل مدیریت کنند، تبدیل به یک فضای بیضابطه و بیرقابت كرده و باعث استفاده از اهرمهایی میشوند که با رانت هیچ تفاوتی ندارد.
کانال مدیران نامدار ایران
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#امپراتوري_شبه_دولتيها
✍️ محسن صفایی فراهانی
✏️عامل گسترش رانتخواری در یک کشور، عدم پایبندی به قانون و افزایش حجم منابع دولتی است وقتی که حجم درآمدهای دولتی و سهم آنها در اقتصاد افزایش پیدا میکند. راهکار برونرفت از این شرایط این است که سهم اقتصاد دولتی و شبه دولتی در کشورکاهش پیدا کند. درکشور ما نیز اگر 50 درصد اقتصاد خصوصی شود، بسیاری از مشکلات فعلی حل خواهد شد. برای نمونه میتوان به تلفن همراه اشاره کرد؛ تا زمانیکه انحصاری و در اختیار شرکت دولتی بود، در بازار سیاه خرید و فروش میشد و برای خرید آن باید نوبت گرفته میشد و قیمت آن نیز در بازار سیاه تعیین میشد ولی در حال حاضر به دلیل از بین رفتن انحصار، نه تنها بازار سیاه از بین رفت، بلکه سرویسدهی مناسبتر شد و رانت در این حوزه کاملا منتفی شد.
✏️بررسی بانک جهانی نشان میدهد در کشورهایی که دارای اقتصاد رقابتی هستند و موازین قانونی رعایت میشود و رشد بهرهوری متعادلی دارند، هر دلار سرمایهگذاری تا حدود 400 درصد رشد دارد یعنی یک دلار به 4 دلار تبدیل میشود. در حالی که در کشورهای مشابه ما در قبال یک دلار حتی یک دلار هم برنمیگردد.
✏️ کشور ما تجربه سالهای 52-1342 را دارد که رشد اقتصادی بالای 10 درصد را به صورت مستمر تجربه كرده است. عامل آن نیز شرایط فعالان اقتصادی، محیط کار و همچنین انگیزههایی که برای نیروی کار به وجود آمد، بود. در متوسط 35 سال گذشته رشد اقتصادی ایران، زیر 4 درصد بوده در حالیکه از حدود 1300 میلیارد دلار درآمد نفتی صد سال اخیر بیش از 85 درصد آن در 37 سال اخیر به دست آمده است!
✏️ اگر بخواهند که در کشور، مشکل جدی اشتغال رفع شود و جامعه از زیر بار فشار آن بیرون بیاید و درآمد مردم به میزان قابل قبول برسد، حداقل به رشد بالای 8 درصد برای مدت دو دهه نیازمندیم. محقق شدن این مساله تنها به دولت بستگی ندارد بلکه ارکان حکومت باید به چنین درکی برسند که شرایط و نگرانیهای موجود مساله عموميکشور است.
✏️قدرت شبه دولتیها را به راحتی نمیتوان در کشور کاهش داد. آنها در حال حاضر وزن بالایی در اقتصاد ایران دارند که به جای تاثیر مثبت به شدت اثر منفی دارند زیرا از هیچ قانونی تبعیت نمیکنند و به هیچکس پاسخگو نیستند. اکثر اینها میتوانند فرارهای مالیاتی جدی داشته باشند و برخی از اینها هم معافیت مالیاتی دارند، بنابراین به راحتی نمیتوان سراغ آنها رفت و به صورت یک امپراتوری در ایران فعالیت میکنند و کار و فعالیتهایشان عموما بیضابطه است و در اقتصاد رقابتی فعالیت نمیکنند. بنابراین به جای این که فضای اقتصادی کشور را تبدیل به یک فضای قابل مدیریت کنند، تبدیل به یک فضای بیضابطه و بیرقابت كرده و باعث استفاده از اهرمهایی میشوند که با رانت هیچ تفاوتی ندارد.
کانال مدیران نامدار ایران
🆔👉 @iran_novin1
Audio
هر برادر تنی
اگر گرسنه نیست
با تو که گرسنه ای
خصمِ خانگی ست...
هر غریبه ی گرسنه
با گرسنه ها ولی، برادر است...
✍️🗣 ایرج جنتی عطایی
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
اگر گرسنه نیست
با تو که گرسنه ای
خصمِ خانگی ست...
هر غریبه ی گرسنه
با گرسنه ها ولی، برادر است...
✍️🗣 ایرج جنتی عطایی
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
#انقلاب_و_استعمار_نو
💎 در ماههای اول بعد از انقلاب، روبروی درب دانشگاه تهران، در سراسر عرض خیابان شاهرضا، که خیابان انقلاب شده است، پرده ای با نوشته ای به این مضمون نصب شده بود: " امضای هیچ روحانی زیر هیچ قرارداد استعماری وجود ندارد." این شعار در تایید استقلال خواهی مردم بود.
امروز بعد از چهل سال، امضای روحانیون حاکم زیر قراردادهای ضد ایرانی زیادی گذاشته شده
است. چهار نمونه:
✔️توافق الجزیره سر گروگان های امریکایی،
✔️قرارداد ۵۹۸ آتش بس با عراق،
✔️قرارداد هسته ای یا برجام،
✔️و قرارداد رژیم حقوقی دریای خزر.
اگر وضع بهمین منوال پیش برود باید منتظر قرارداد های ضد ایرانی دیگری هم بود.
انقلابی که قرار بود ایران را آزاد کند، هرچه بیشتر انرا اسیر کرده است.
باید این روند فوری متوقف شود.
💎 در ماههای اول بعد از انقلاب، روبروی درب دانشگاه تهران، در سراسر عرض خیابان شاهرضا، که خیابان انقلاب شده است، پرده ای با نوشته ای به این مضمون نصب شده بود: " امضای هیچ روحانی زیر هیچ قرارداد استعماری وجود ندارد." این شعار در تایید استقلال خواهی مردم بود.
امروز بعد از چهل سال، امضای روحانیون حاکم زیر قراردادهای ضد ایرانی زیادی گذاشته شده
است. چهار نمونه:
✔️توافق الجزیره سر گروگان های امریکایی،
✔️قرارداد ۵۹۸ آتش بس با عراق،
✔️قرارداد هسته ای یا برجام،
✔️و قرارداد رژیم حقوقی دریای خزر.
اگر وضع بهمین منوال پیش برود باید منتظر قرارداد های ضد ایرانی دیگری هم بود.
انقلابی که قرار بود ایران را آزاد کند، هرچه بیشتر انرا اسیر کرده است.
باید این روند فوری متوقف شود.
💎 این مملکت تحت حکومت اسلامی!!! به کجا می رود؟
در آمریکا فیلم پورن میسازند در ایران بصورت علنی واقعیت سازی میشود
#سوءاستفاده_ای که مهمترین علتش فقری است که حکومت به مردم تحمیل کرده است
در آمریکا فیلم پورن میسازند در ایران بصورت علنی واقعیت سازی میشود
#سوءاستفاده_ای که مهمترین علتش فقری است که حکومت به مردم تحمیل کرده است
یکی نیست به این لجن پراکن کیهان بگوید حالا که شما با همین موشکهای ناکارآمد و دست چندم روسی و چینی مردم رو به گروگان گرفته و برده خود کردید صورت مساله برای مردم فرقی کرده است ؟
#برده_داری_کیهانی
#برده_داری_کیهانی
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
💎 #دیسلکسیای_راهبردی؛ اختلال ذهنی مدیران ارشد و جامعه
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
دیسلکسیای نام نوعی اختلال ذهنی ويژه است. اما قبل از آنکه بیشتر توضیح دهم لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید:
هنگامی که وارد یک ساختمان اداری بزرگ می شوید، در پیدا کردن اتاق موردنظر دچار مشکل می شوید؟ و یا بعد از خروج از اتاق، مسیر بازگشت را پیدا نمیکنید؟
در مکان های شلوغ به راحتی گم می شوید؟
وقتی کسی از شما آدرس مکانی را می پرسد، دچار سردرگمی می شوید و طول می کشد تا ذهن خود را جمع و جور کنید تا به طرف بگویید که از کدام طرف برود؟
اگر پاسخ شما به بیشتر سوالات فوق، مثبت است شما به «دیسلکسیای جهتی» مبتلا هستید. در حالت کلی، دیسلکسیا به معنای اختلال و ناتوانی در یادگیری می باشد. نوع خاصی از دیسلکسیا، دیسلکسیای جهتی (یا جغرافیایی) می باشد. این اختلال به مفهوم ناتوانی در پیدا کردن جهت یابی مسیرها و تشخیص درست مسیر حرکت می باشد. برخی از صاحبنظران معتقدند که این اختلال نوعی اختلال معروف «کم تمرکزی-بیش فعالی» است که همه ما آن را در مورد کودکان شنیده ایم (برگرفته از دکتر رضا صالح زاده)
وقتی یک کشور یا سازمان یا مجموعه نمی تواند مسیر درست را تشخیص دهد و در جهت یابی دچار اشتباه می شود می توان گفت که آن کشور/سازمان/مجموعه نیز دچار دیسلکسیای جهت یابی یا همان استراتژیک (راهبردی) شده است.
بگذارید یک نمونه واقعی را با هم مرور کنیم: از پنج شش سال پیش آنانکه می توانستند مسیر آینده را بر اساس قواعد منطقی اقتصاد تشخیص دهند می گفتند و پیشنهاد می دادند که اگر وضعیت بانک ها اصلاح نشود، ما با حجم بزرگی از نقدینگی و پول داغ روبرو خواهیم بود. پیشنهادهایی هم داشتند. شاخک های نظام تصمیم گیری کشور یا کار نکرد و یا اگر کار کرد آنقدر آن را جدی نگرفت که برایش چاره اندیشی جدی کند. چندین و چند نوبت در مراجع مختلف تصمیم گیری اقتصادی مطرح شد. نتایج آن جلسات در نهایت تبدیل شد به یک برنامه مبهم و کم رمق که با یک پیگیری کم رمق تر ادامه یافت. در طول این سال ها نقدینگی با ضریبی وحشتناک رشد کرد و در برابر آن اقتصاد واقعی (تولید کالاها و خدمات) رشدی به همان اندازه نداشت. انباری از باروت داشت شکل می گرفت و روز به روز باروت بیشتری در این انبار بارگیری می شد. این انبار یک باروت می خواست که متاسفانه پیدا شد. در همین مدت، بارها و بارها تصمیم سازان، کارشناسان و تحلیل گران گفتند و نوشتند که اوضاع خطرناک است. اما سندروم «کم تمرکزی-بیش فعالی» باعث شد که این مساله کنار صدها مساله دیگر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، ورزشی و البته اقتصادی قرار گیرد. کم تمرکزی و بیش فعالی باعث می شود که شما هزاران پرونده را باز کنید و هزاران پرونده را در ذهن تان همزمان مرور کنید ولی به هیچ کدام نمی توانید به درستی رسیدگی کنید. همزمانی بیش فعالی و کم تمرکزی. همین هم باعث می شود که نتوانید جهت را درست تشخیص دهید. آنقدر فکر و ذهن تان مشغول است که نمی توانید دست چپ تان از دست راست تان تشخیص دهید.
چه می توان کرد؟
اولین اصل تفکر استراتژیک این است: زمان و توان و منابع ما محدودند. تمرکز باید کرد. نمی توان به همه چیز پرداخت. این زمان/توان ذهنی/منابع محدود را باید با وسواس به موضوعات مختلف تخصیص داد. باید خسیس بود. افرادی که دست و دل بازانه به همه چیز می پردازند و همه چیز را مهم می دانند کشورشان/سازمان شان/مجموعه شان را به فنا می دهند. پس کلید اول آن است که باید اولویت بندی کرد و سخت گیرانه تعداد موضوعات را کاهش داد. اگر همه راضی بودند که موضوع ما نیز در اولویت قرار گرفت، بدانید که اشتباه رفته اید!
واژه دستمالی شده «عزم ملی» را همه ما شنیده ایم. این «عزم ملی بدبخت» نمی تواند به هزاران موضوع تعلق پیدا کند. هر کشوری/سازمانی/مجموعه ای نمی تواند در آن واحد بیشتر از 5 الی 7 موضوع راهبردی داشته باشد. عزم ملی را نمی توان بین هزاران موضوع تقسیم کرد.
دومین کلید این است اگر سازمانی/جامعه ای دچار دیسلکسیای راهبردی شد، ریشه آن را باید بیشتر در ذهن مدیران ارشد آن جست البته بدیهی است که بخشی از مشکل به فرهنگ و ویژگی های جمعی اعضای آن جامعه/سازمان نیز باز می گردد. دو راه بیشتر نداریم: یا مدیرانی انتخاب شوند که نشان داده اند هوشمندی مسیریابی و جسارت تمرکز را دارند، یا آنکه آن قدر گفتگوی آزاد انجام دهیم که همه و همه ما، به ويژه نخبگان قدرت، ثروت، منزلت و معرفت به یک اجماع بر سر نقشه راه برسند (کدام مقصد از کدام مسیر).
اینکه یک جامعه یا سازمان برای مدتی دچار دیسلکسیای راهبردی شود، شاید طبیعی باشد اما اینکه سال ها بگذارد و هنوز مقصدها و مسیرهای اشتباه انتخاب کند گناهی نابخشودنی است. چند بار باید سرمان به سنگ بخورد تا دریابیم باید خود را درمان کنیم؟
کانال مدیران نامدار ایران
]🔥 ایران نوین 🔥[
💎 #دیسلکسیای_راهبردی؛ اختلال ذهنی مدیران ارشد و جامعه
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
دیسلکسیای نام نوعی اختلال ذهنی ويژه است. اما قبل از آنکه بیشتر توضیح دهم لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید:
هنگامی که وارد یک ساختمان اداری بزرگ می شوید، در پیدا کردن اتاق موردنظر دچار مشکل می شوید؟ و یا بعد از خروج از اتاق، مسیر بازگشت را پیدا نمیکنید؟
در مکان های شلوغ به راحتی گم می شوید؟
وقتی کسی از شما آدرس مکانی را می پرسد، دچار سردرگمی می شوید و طول می کشد تا ذهن خود را جمع و جور کنید تا به طرف بگویید که از کدام طرف برود؟
اگر پاسخ شما به بیشتر سوالات فوق، مثبت است شما به «دیسلکسیای جهتی» مبتلا هستید. در حالت کلی، دیسلکسیا به معنای اختلال و ناتوانی در یادگیری می باشد. نوع خاصی از دیسلکسیا، دیسلکسیای جهتی (یا جغرافیایی) می باشد. این اختلال به مفهوم ناتوانی در پیدا کردن جهت یابی مسیرها و تشخیص درست مسیر حرکت می باشد. برخی از صاحبنظران معتقدند که این اختلال نوعی اختلال معروف «کم تمرکزی-بیش فعالی» است که همه ما آن را در مورد کودکان شنیده ایم (برگرفته از دکتر رضا صالح زاده)
وقتی یک کشور یا سازمان یا مجموعه نمی تواند مسیر درست را تشخیص دهد و در جهت یابی دچار اشتباه می شود می توان گفت که آن کشور/سازمان/مجموعه نیز دچار دیسلکسیای جهت یابی یا همان استراتژیک (راهبردی) شده است.
بگذارید یک نمونه واقعی را با هم مرور کنیم: از پنج شش سال پیش آنانکه می توانستند مسیر آینده را بر اساس قواعد منطقی اقتصاد تشخیص دهند می گفتند و پیشنهاد می دادند که اگر وضعیت بانک ها اصلاح نشود، ما با حجم بزرگی از نقدینگی و پول داغ روبرو خواهیم بود. پیشنهادهایی هم داشتند. شاخک های نظام تصمیم گیری کشور یا کار نکرد و یا اگر کار کرد آنقدر آن را جدی نگرفت که برایش چاره اندیشی جدی کند. چندین و چند نوبت در مراجع مختلف تصمیم گیری اقتصادی مطرح شد. نتایج آن جلسات در نهایت تبدیل شد به یک برنامه مبهم و کم رمق که با یک پیگیری کم رمق تر ادامه یافت. در طول این سال ها نقدینگی با ضریبی وحشتناک رشد کرد و در برابر آن اقتصاد واقعی (تولید کالاها و خدمات) رشدی به همان اندازه نداشت. انباری از باروت داشت شکل می گرفت و روز به روز باروت بیشتری در این انبار بارگیری می شد. این انبار یک باروت می خواست که متاسفانه پیدا شد. در همین مدت، بارها و بارها تصمیم سازان، کارشناسان و تحلیل گران گفتند و نوشتند که اوضاع خطرناک است. اما سندروم «کم تمرکزی-بیش فعالی» باعث شد که این مساله کنار صدها مساله دیگر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، ورزشی و البته اقتصادی قرار گیرد. کم تمرکزی و بیش فعالی باعث می شود که شما هزاران پرونده را باز کنید و هزاران پرونده را در ذهن تان همزمان مرور کنید ولی به هیچ کدام نمی توانید به درستی رسیدگی کنید. همزمانی بیش فعالی و کم تمرکزی. همین هم باعث می شود که نتوانید جهت را درست تشخیص دهید. آنقدر فکر و ذهن تان مشغول است که نمی توانید دست چپ تان از دست راست تان تشخیص دهید.
چه می توان کرد؟
اولین اصل تفکر استراتژیک این است: زمان و توان و منابع ما محدودند. تمرکز باید کرد. نمی توان به همه چیز پرداخت. این زمان/توان ذهنی/منابع محدود را باید با وسواس به موضوعات مختلف تخصیص داد. باید خسیس بود. افرادی که دست و دل بازانه به همه چیز می پردازند و همه چیز را مهم می دانند کشورشان/سازمان شان/مجموعه شان را به فنا می دهند. پس کلید اول آن است که باید اولویت بندی کرد و سخت گیرانه تعداد موضوعات را کاهش داد. اگر همه راضی بودند که موضوع ما نیز در اولویت قرار گرفت، بدانید که اشتباه رفته اید!
واژه دستمالی شده «عزم ملی» را همه ما شنیده ایم. این «عزم ملی بدبخت» نمی تواند به هزاران موضوع تعلق پیدا کند. هر کشوری/سازمانی/مجموعه ای نمی تواند در آن واحد بیشتر از 5 الی 7 موضوع راهبردی داشته باشد. عزم ملی را نمی توان بین هزاران موضوع تقسیم کرد.
دومین کلید این است اگر سازمانی/جامعه ای دچار دیسلکسیای راهبردی شد، ریشه آن را باید بیشتر در ذهن مدیران ارشد آن جست البته بدیهی است که بخشی از مشکل به فرهنگ و ویژگی های جمعی اعضای آن جامعه/سازمان نیز باز می گردد. دو راه بیشتر نداریم: یا مدیرانی انتخاب شوند که نشان داده اند هوشمندی مسیریابی و جسارت تمرکز را دارند، یا آنکه آن قدر گفتگوی آزاد انجام دهیم که همه و همه ما، به ويژه نخبگان قدرت، ثروت، منزلت و معرفت به یک اجماع بر سر نقشه راه برسند (کدام مقصد از کدام مسیر).
اینکه یک جامعه یا سازمان برای مدتی دچار دیسلکسیای راهبردی شود، شاید طبیعی باشد اما اینکه سال ها بگذارد و هنوز مقصدها و مسیرهای اشتباه انتخاب کند گناهی نابخشودنی است. چند بار باید سرمان به سنگ بخورد تا دریابیم باید خود را درمان کنیم؟
کانال مدیران نامدار ایران
رئیس مرکز ملی خشکسالی میگوید 98.1%کشور دچار درجات مختلف خشکسالی است و تنها 1.6% مساحت ایران در وضعیت نرمال و سه دهم درصد هم در شرایط ترسالی قرار دارد
#نتیجه_مدیریتهای_جهادی
#نتیجه_مدیریتهای_جهادی