This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنرنمایی و آواز خوانی آهنگ " شیرین جان " به سه زبان "ترکی" و "فارسی" و "کردی" توسط هموطنان ایرانی در خیابانی در ارومیه .
#اتحاد_اقوام_ایرانی
#اتحاد_اقوام_ایرانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بچه های یک کارگر راه آهن که پدرشان خیل وقته حقوق نگرفته والان سه روز است که نان خشک وآب می خورند😔
تا کجا میتوان به این فقر و فلاکت خانواده های بی پناه ادامه داده و بی تفاوت ماند؟
نوبت به همه میرسد.
تا کجا میتوان به این فقر و فلاکت خانواده های بی پناه ادامه داده و بی تفاوت ماند؟
نوبت به همه میرسد.
♻️ #احتکار_یا_کمبود_لوازم_خانگی؟
🔺رییس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی: احتکاری وجود ندارد، بحث کمبود است. در حوزه واردات، یک بخشی از کالاها تمام شده و بخش دیگری از کالاها در گمرک است
🔺الان همه میگویند که مغازهدارها لوازمخانگی را احتکار کردهاند، اما من این حرف را رد میکنم. چرا مردم نمیگویند سایتهای اینترنتی فروش کالا، لوازمخانگی توزیع نمیکند؟
🔺رییس اتحادیه فروشندگان لوازم خانگی: احتکاری وجود ندارد، بحث کمبود است. در حوزه واردات، یک بخشی از کالاها تمام شده و بخش دیگری از کالاها در گمرک است
🔺الان همه میگویند که مغازهدارها لوازمخانگی را احتکار کردهاند، اما من این حرف را رد میکنم. چرا مردم نمیگویند سایتهای اینترنتی فروش کالا، لوازمخانگی توزیع نمیکند؟
#اولین_تاثیر_فقر_کشتن_فکر_است!
اگر شما به اندازه کافی برای حیات خود پول نداشته باشید،
بردۀ بیاختیار پول خواهید شد
همانیکه به آن گذران زندگی گویند!
جرج اورول
فقر ریشه همه فسادها و ناهنجاری هاست.
اگر شما به اندازه کافی برای حیات خود پول نداشته باشید،
بردۀ بیاختیار پول خواهید شد
همانیکه به آن گذران زندگی گویند!
جرج اورول
فقر ریشه همه فسادها و ناهنجاری هاست.
امروز داخل مترو تهران دختر حدود۱۴ساله در داخل مترو کفشهای مردم را واکس میزد. که واقعا صحنه دردناکی بود. همه متاثر و ناراحت شده بودند.
این بود آن کرامت انسانی که وعده شده بود؟
#ننک_بر_خائنان_ملت_ایران
این بود آن کرامت انسانی که وعده شده بود؟
#ننک_بر_خائنان_ملت_ایران
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اصول_و_مبانی_دمکراسی
#ارتباطات_مدنی_نظامی
مسائل مربوط به جنگ و صلح مهم ترين مسائلی هستند که يک ملت می تواند با
آن روبرو شود و در زمان بحران، بسياری از ملت ها برای اداره امور به نیروهای
نظامی خود روی می آورند.
اما در جوامع دموکراسی اينطور نيست.
در جوامع دموکراسی، جنگ و صلح و ساير تهديدات عليه امنيت ملی پر اهميت ترين مسائلی هستند که جامعه با آن روبرو می شود و در نتيجه، مردم بايد از طريق نمايندگان منتخب خود در خصوص اين قبيل مسائل تصميم گیری کنند.
يک ارتش دموکراتيک ملت خود را رهبری نمی کند، بلکه به آن خدمت می کند.
رهبران نظامی، به رهبران منتخب مشاوره داده و تصميماتشان را اجرا می کنند. فقط آنانی که منتخب ملت اند اختيار و مسئوليت تصميم گیری در خصوص سرنوشت ملت را دارند.
در نتيجه، تصور رهبری غیر نظامی ها بر نظاميان يک لازمه بنيادی برای دموکراسی است.
٭ غیر نظامی ها بايد نیروهای نظامی کشور خود را رهبری و در خصوص مسائل مربوط به دفاع ملی تصميم گیری کنند. نه به اين دليل که با تدبیرتر از
نظاميان هستند، بلکه چون آنها نمايندگان منتخب مردم هستند و به همین دليل، مسئول اخذ چنین تصميمات و پاسخگو بودن به مردم اند.
٭ در دموکراسی، ماموريت نیروهای نظامی دفاع از کشور و آزادی های ملت است و نماينده و يا حامی هيچ ديدگاه سياسی، و يا قوميت يا گروه اجتماعی
خاصی نيست. وفاداری آن نسبت به ايده آل های اکثريت ملت، قانون مداری، و اصل دموکراسی است.
٭ ټسلط غیر نظامی ها متضمن اين است که ارزش ها، نهادها، و سياست های کشور را مردم آزادانه انتخاب نموده اند، نه نیروهای نظامی. هدف نیروهای نظامی دفاع از جامعه است، نه تعريف آن.
٭ هر دولت دموکراتيک ارزش زيادی برای تخصص و مشاوره های نظاميان خود به منظور دستيابی به سياست های دفاعی و امنيت ملی قائل است.
مسئولني غیر نظامی برای مشاوره تخصصی در امور نظامی و اجرای تصميمات دولت به نیروهای نظامی
وابسته اند. اما، اين تنها رهبران غیر نظامی منتخب اند که بايد تصميم گیري های نهايی را انجام دهند که اين تصميمات را نیروهای نظامی در قلمرو خود به اجرا در می آورند.
٭ چهره های نظامی البته می توانند مانند هر شهروند ديگر، در امور سياسی کشور خود مشارکت داشته باشند — اما فقط به عنوان يک رای دهنده.
نظاميان بايد قبل از اشتغال به امور سياسی از خدمت نظام بازنشسته شوند؛ نیروهای مسلح بايد از سياست جدا بمانند.
نظاميان خدمتگزاران بی طرف کشور و نگهداران جامعه هستند.
٭ در نهايت، تسلط غیر نظاميان بر نیروهای نظامی کشور متضمن اين است که مسائل دفاعی و امنيت ملی کشور، ارزش های اساسی دموکراتيک مانند
حکومت اکثريت، حقوق اقليت، آزادی بيان، آزادی دين، و مراحل تشريفات قانونی را تحت الشعاع قرار نداده و به خطر نيندازد.
همه رهبران سياسی مسئوليت دارند که تسلط بر غیرنظاميان را اعمال و همه نظاميان مسئوليت دارند که از دستورات قانونی صاحب اختياران غیري نظامی اطاعت کنند.
پایان.
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#اصول_و_مبانی_دمکراسی
#ارتباطات_مدنی_نظامی
مسائل مربوط به جنگ و صلح مهم ترين مسائلی هستند که يک ملت می تواند با
آن روبرو شود و در زمان بحران، بسياری از ملت ها برای اداره امور به نیروهای
نظامی خود روی می آورند.
اما در جوامع دموکراسی اينطور نيست.
در جوامع دموکراسی، جنگ و صلح و ساير تهديدات عليه امنيت ملی پر اهميت ترين مسائلی هستند که جامعه با آن روبرو می شود و در نتيجه، مردم بايد از طريق نمايندگان منتخب خود در خصوص اين قبيل مسائل تصميم گیری کنند.
يک ارتش دموکراتيک ملت خود را رهبری نمی کند، بلکه به آن خدمت می کند.
رهبران نظامی، به رهبران منتخب مشاوره داده و تصميماتشان را اجرا می کنند. فقط آنانی که منتخب ملت اند اختيار و مسئوليت تصميم گیری در خصوص سرنوشت ملت را دارند.
در نتيجه، تصور رهبری غیر نظامی ها بر نظاميان يک لازمه بنيادی برای دموکراسی است.
٭ غیر نظامی ها بايد نیروهای نظامی کشور خود را رهبری و در خصوص مسائل مربوط به دفاع ملی تصميم گیری کنند. نه به اين دليل که با تدبیرتر از
نظاميان هستند، بلکه چون آنها نمايندگان منتخب مردم هستند و به همین دليل، مسئول اخذ چنین تصميمات و پاسخگو بودن به مردم اند.
٭ در دموکراسی، ماموريت نیروهای نظامی دفاع از کشور و آزادی های ملت است و نماينده و يا حامی هيچ ديدگاه سياسی، و يا قوميت يا گروه اجتماعی
خاصی نيست. وفاداری آن نسبت به ايده آل های اکثريت ملت، قانون مداری، و اصل دموکراسی است.
٭ ټسلط غیر نظامی ها متضمن اين است که ارزش ها، نهادها، و سياست های کشور را مردم آزادانه انتخاب نموده اند، نه نیروهای نظامی. هدف نیروهای نظامی دفاع از جامعه است، نه تعريف آن.
٭ هر دولت دموکراتيک ارزش زيادی برای تخصص و مشاوره های نظاميان خود به منظور دستيابی به سياست های دفاعی و امنيت ملی قائل است.
مسئولني غیر نظامی برای مشاوره تخصصی در امور نظامی و اجرای تصميمات دولت به نیروهای نظامی
وابسته اند. اما، اين تنها رهبران غیر نظامی منتخب اند که بايد تصميم گیري های نهايی را انجام دهند که اين تصميمات را نیروهای نظامی در قلمرو خود به اجرا در می آورند.
٭ چهره های نظامی البته می توانند مانند هر شهروند ديگر، در امور سياسی کشور خود مشارکت داشته باشند — اما فقط به عنوان يک رای دهنده.
نظاميان بايد قبل از اشتغال به امور سياسی از خدمت نظام بازنشسته شوند؛ نیروهای مسلح بايد از سياست جدا بمانند.
نظاميان خدمتگزاران بی طرف کشور و نگهداران جامعه هستند.
٭ در نهايت، تسلط غیر نظاميان بر نیروهای نظامی کشور متضمن اين است که مسائل دفاعی و امنيت ملی کشور، ارزش های اساسی دموکراتيک مانند
حکومت اکثريت، حقوق اقليت، آزادی بيان، آزادی دين، و مراحل تشريفات قانونی را تحت الشعاع قرار نداده و به خطر نيندازد.
همه رهبران سياسی مسئوليت دارند که تسلط بر غیرنظاميان را اعمال و همه نظاميان مسئوليت دارند که از دستورات قانونی صاحب اختياران غیري نظامی اطاعت کنند.
پایان.
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from 🔥 کانال ایران نوین (مردم سالاری انجمن های مردمی) 🔥
#هانا
@iran_novin1
اندیشه
#جنبش_سکولار_دمکراسی؛
« #آلترناتیو_حکومت» است و یا
« #آلترناتیو_دولت »؟
قسمت اول
موضوع مورد گفتگو:
آیا جامعهء سیاسی ایرانی اساسا ً درکی درست و روشن از مقوله
« #آلترناتیو_سیاسی» دارد؟
و یا همچنان در چنبرهِ تلاطمات فکری خود در خصوص مفهوم
« #آلترناتیو_سیاسی» دست و پا میزند و خروج از آن را ناممکن میپندارد؟
گاه هم از سر بیخبری، مفهوم
« #آلترناتیو_سیاسی» را همسان
« #آلترناتیو_حکومت» و یا
« #آلترناتیو_دولت» قلمداد کرده و هر سه را در یک کاسه ریخته و یکسان ارزیابی میکند!
مبحث « #آلترناتیو_سیاسی» بلحاظ مفهومی، از روز نخست، بهمان اندازه مغشوش و درهم ریخته بود که بعدها تعریف از سکولاریسم بدان سرنوشت دچار آمد.
امّا در خصوص « #سکولاریسم» به مفهومی رسیدیم که گفته میشود میبایست فراخور شرایط حال و روز اجتماعی و فرهنگی ایران باشد تا همگان، از جمله
« #اسلامگرایان_نواندیش»، از آن رضایت خاطر پیدا کنند.
از این رو در تعریف خود از سکولاریسم؛ از « #جدایی_دین_از_حکومت» دست کشیده به
« #جدایی_مذهب_از_حکومت» اکتفاء کردیم و پایه گذار « #سکولاریسم» ی شدیم که هیچ ربطی به بنیادهای فکری نخستین جنبش سکولار دمکراسی جهانی ندارد.
امّا در این وادی بیخبری و تعریف جدید از سکولاریسم پیشتر موجب خرسندی
« #اسلامگرایان_نو_اندیش » شدیم که مدعی اند همیشه یک رابطه حقیقی بین دین و سیاست وجود دارد و اسلام یک جزء جداناپذیر از فرهنگ مردم ایران است، در اذهان آنها نقش بسته و مقابله با آن خطا است.
پیشتر از آنهم آقایانِ «اسلامگرای نو اندیش» استدلال میکردند که سیاست نمیتواند خود را جدا از دین سامان دهد، و یا اینکه چون اکثریت مردم ایران مسلمان هستند پس سیاست نمیتواند بی تأثیر از اسلام باشد. بدین خاطر تأکید میشود؛ با باورهای ذهنی و ایمانی مردم مقابله نکنید، به دین مردم کاری نداشته باشید و در تعریف خود از سکولاریسم به همان « #جدایی_مذهب (قرائتهای متفاوت از دین) از حکومت» بسنده کنید.
🆔 @iran_novin1
@iran_novin1
اندیشه
#جنبش_سکولار_دمکراسی؛
« #آلترناتیو_حکومت» است و یا
« #آلترناتیو_دولت »؟
قسمت اول
موضوع مورد گفتگو:
آیا جامعهء سیاسی ایرانی اساسا ً درکی درست و روشن از مقوله
« #آلترناتیو_سیاسی» دارد؟
و یا همچنان در چنبرهِ تلاطمات فکری خود در خصوص مفهوم
« #آلترناتیو_سیاسی» دست و پا میزند و خروج از آن را ناممکن میپندارد؟
گاه هم از سر بیخبری، مفهوم
« #آلترناتیو_سیاسی» را همسان
« #آلترناتیو_حکومت» و یا
« #آلترناتیو_دولت» قلمداد کرده و هر سه را در یک کاسه ریخته و یکسان ارزیابی میکند!
مبحث « #آلترناتیو_سیاسی» بلحاظ مفهومی، از روز نخست، بهمان اندازه مغشوش و درهم ریخته بود که بعدها تعریف از سکولاریسم بدان سرنوشت دچار آمد.
امّا در خصوص « #سکولاریسم» به مفهومی رسیدیم که گفته میشود میبایست فراخور شرایط حال و روز اجتماعی و فرهنگی ایران باشد تا همگان، از جمله
« #اسلامگرایان_نواندیش»، از آن رضایت خاطر پیدا کنند.
از این رو در تعریف خود از سکولاریسم؛ از « #جدایی_دین_از_حکومت» دست کشیده به
« #جدایی_مذهب_از_حکومت» اکتفاء کردیم و پایه گذار « #سکولاریسم» ی شدیم که هیچ ربطی به بنیادهای فکری نخستین جنبش سکولار دمکراسی جهانی ندارد.
امّا در این وادی بیخبری و تعریف جدید از سکولاریسم پیشتر موجب خرسندی
« #اسلامگرایان_نو_اندیش » شدیم که مدعی اند همیشه یک رابطه حقیقی بین دین و سیاست وجود دارد و اسلام یک جزء جداناپذیر از فرهنگ مردم ایران است، در اذهان آنها نقش بسته و مقابله با آن خطا است.
پیشتر از آنهم آقایانِ «اسلامگرای نو اندیش» استدلال میکردند که سیاست نمیتواند خود را جدا از دین سامان دهد، و یا اینکه چون اکثریت مردم ایران مسلمان هستند پس سیاست نمیتواند بی تأثیر از اسلام باشد. بدین خاطر تأکید میشود؛ با باورهای ذهنی و ایمانی مردم مقابله نکنید، به دین مردم کاری نداشته باشید و در تعریف خود از سکولاریسم به همان « #جدایی_مذهب (قرائتهای متفاوت از دین) از حکومت» بسنده کنید.
🆔 @iran_novin1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فقه در14قرن همین بوده است و بارها گفته شده است فقه در حوزه سیاست و اقتصاد حرفی برای گفتن ندارد.
اگر دلیلش بیسوادیست شماکه باسواد هستید چرا در40سال یک سیستم اقتصادی اسلامی ارائه نکردید؟
#رحیم_پورازغدی
اگر دلیلش بیسوادیست شماکه باسواد هستید چرا در40سال یک سیستم اقتصادی اسلامی ارائه نکردید؟
#رحیم_پورازغدی
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نافرمانی_مدنی
#جین_شارپ
#فصل_دوم
#قسمت_نخست
#خطرات_مذاکره
❗️همان گونه که در فصل اول بررسی شد، در مواجهه با مشکلات بسیاری که در رو در رویی با دیکتاتوری وجود دارد عده ای از مردم ممکن است به وضعیت فرمانبرداری منفعلانه عقب نشینی نمایند. دیگران با ناامید شدن از دستیابی به دموکراسی، ممکن است تفوق پایدار دیکتاتوری را پذیرفته، امیدوار باشند تا از طریق مذاکره و مصاحله و توافق بتوانند به عناصری امنیت دست یافته، به وحشی گری ها خاتمه دهند. ظاهرا فقدان گزینه های واقع گرایانه، باعث این چنین تفکراتی است.
❓مبارزه جدی علیه دیکتاتورهای بی رحم، چشم انداز مطبوعی ندارد. پس چرا باید در این مسیر قدم بگذاریم؟ آیا هر فردی نمی تواند منطقی باشد و راه هایی برای گفتگو بیابد و تلاش نماید تا از طریق مذاکره به صورت تدریجی به دیکتاتوری موجود خاتمه دهد؟ آیا دموکرات ها نمی توانند با متوسل شدن به حس انسانیت دیکتاتور، وی را نسبت به کم کردن تدریجی سلطه اش متقاعد کنند و با این روش، در نهایت، حکومتی دموکراتیک بوجود آورند؟
❕گاهی استدلال می شود که حقیقت، به تمامی، در یک طرف نیست. شاید دیکتاتورهایی که در شرایط سخت، به خوبی عمل کرده اند از سوی دموکرات ها به خوبی درک نشده اند، یا حتی شاید عده ای تصور کنند که دیکتاتورها ممکن است از طریق تشویق و تذکر، رضایت مندانه خود را از شرایط سختی که بر جامعه حکم فرما شده است، حذف کنند. ممکن است استدلال شود که به دیکتاتورها می توان راه حل برد - بردی پیشنهاد داد که در آن هر دو طرف سود ببرند.
❗️صبحت از این می شود که در صورتی که نیروهای دموکرات، به صورت صلح آمیز به منازعات خاتمه دهند (که این امر ممکن است با همکاری افراد خبره یا حتی دولتی خارجی انجام گیرد)، احتیاجی به تحمل خطرات و رنج های مبارزات آتی نخواهد بود. آیا این راه حل، از مبارزهای سخت - حتی اگر نه یک جنگ نظامی، که مبارزه ای بی - خشونت - بهتر نیست؟
#شایستگی_ها_و_محدودیت_های_مذاکره
⚜ مذاکرات ابزاری بسیار مفید در حال رده خاصی از مشکلات هستند و در زمانی که کارآیی دارند، به هیچ وجه نباید فراموشی یا نفی شوند. در بعضی از موقعیت ها و به هنگامی که صحبت بر سر موضوعات بنیادین نیست - و به همین خاطر مصالحه قابل قبول است - مذاکره یکی از بهترین راه های حل نمودن کشمکش ها است.
✅اعتصاب کارگری به منظور بالا بردن سطح دستمزدها مثال خوبی از کاربرد مناسب مذاکره در یک کشمکش است: وضعیت مورد مصاحله نهایی احتمالا جایی بینابین نظر هر یک از دو طرف خواهد بود. اما کشمکش های کارگری که از طریق اتحادیه های قانونی صورت می گیرد کاملا با منازعه ای که در آن بحث بر سر وجود دیکتاتوری ای ستم گر و تاسیس نظامی مبتنی بر آزادی های سیاسی است تقاوت دارد.
‼️هنگامی که بحت بر سر موضوعات بنیادین مرتبط با اصول دینی، آزادی انسانی یا پیشرفت و توسعه آینده یک جامعه است، مذاکره دیگر راه حلی مناسب برای رسیدن به نتیجه ای رضایت بخش برای دو طرف نیست. بر سر بعضی موضوعات نمی توان مصالحه نمود. تنها تغییر در روابط قدرت به نفع آزادی خواهان می تواند آن گونه که شایسته است، می تواند از کیان موضوعات پایه ای حراست نماید.
♻️این تغییر نتیجه مبارزه است، نه مذاکره. البته این به آن معنا نیست که هیچگاه نباید از مذاکره استفاده کرد بلکه نکته این است که بدون وجود یک نیروی قدرتمند دموکرات و مخالف، مذاکره راهی واقع بینانه برای حذف دیکتاتوری های نیرومند نیست. مطمئنا در بسیاری مواقع مذاکره اصولا گزینه قابل انتخابی نیست. دیکتاتورهایی که کاملا در موقعیت خود احساسی اطمینان می کنند، احتمالا پیشنهاد مذاکره از سوی رقبای دموکرات را رد خواهند کرد یا پس از شروع، مذاکره کنندگان دموکرات ممکن است «ناپدید شوند و دیگر هرگز خبری از آن ها به گوش نرسد».
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
#نافرمانی_مدنی
#جین_شارپ
#فصل_دوم
#قسمت_نخست
#خطرات_مذاکره
❗️همان گونه که در فصل اول بررسی شد، در مواجهه با مشکلات بسیاری که در رو در رویی با دیکتاتوری وجود دارد عده ای از مردم ممکن است به وضعیت فرمانبرداری منفعلانه عقب نشینی نمایند. دیگران با ناامید شدن از دستیابی به دموکراسی، ممکن است تفوق پایدار دیکتاتوری را پذیرفته، امیدوار باشند تا از طریق مذاکره و مصاحله و توافق بتوانند به عناصری امنیت دست یافته، به وحشی گری ها خاتمه دهند. ظاهرا فقدان گزینه های واقع گرایانه، باعث این چنین تفکراتی است.
❓مبارزه جدی علیه دیکتاتورهای بی رحم، چشم انداز مطبوعی ندارد. پس چرا باید در این مسیر قدم بگذاریم؟ آیا هر فردی نمی تواند منطقی باشد و راه هایی برای گفتگو بیابد و تلاش نماید تا از طریق مذاکره به صورت تدریجی به دیکتاتوری موجود خاتمه دهد؟ آیا دموکرات ها نمی توانند با متوسل شدن به حس انسانیت دیکتاتور، وی را نسبت به کم کردن تدریجی سلطه اش متقاعد کنند و با این روش، در نهایت، حکومتی دموکراتیک بوجود آورند؟
❕گاهی استدلال می شود که حقیقت، به تمامی، در یک طرف نیست. شاید دیکتاتورهایی که در شرایط سخت، به خوبی عمل کرده اند از سوی دموکرات ها به خوبی درک نشده اند، یا حتی شاید عده ای تصور کنند که دیکتاتورها ممکن است از طریق تشویق و تذکر، رضایت مندانه خود را از شرایط سختی که بر جامعه حکم فرما شده است، حذف کنند. ممکن است استدلال شود که به دیکتاتورها می توان راه حل برد - بردی پیشنهاد داد که در آن هر دو طرف سود ببرند.
❗️صبحت از این می شود که در صورتی که نیروهای دموکرات، به صورت صلح آمیز به منازعات خاتمه دهند (که این امر ممکن است با همکاری افراد خبره یا حتی دولتی خارجی انجام گیرد)، احتیاجی به تحمل خطرات و رنج های مبارزات آتی نخواهد بود. آیا این راه حل، از مبارزهای سخت - حتی اگر نه یک جنگ نظامی، که مبارزه ای بی - خشونت - بهتر نیست؟
#شایستگی_ها_و_محدودیت_های_مذاکره
⚜ مذاکرات ابزاری بسیار مفید در حال رده خاصی از مشکلات هستند و در زمانی که کارآیی دارند، به هیچ وجه نباید فراموشی یا نفی شوند. در بعضی از موقعیت ها و به هنگامی که صحبت بر سر موضوعات بنیادین نیست - و به همین خاطر مصالحه قابل قبول است - مذاکره یکی از بهترین راه های حل نمودن کشمکش ها است.
✅اعتصاب کارگری به منظور بالا بردن سطح دستمزدها مثال خوبی از کاربرد مناسب مذاکره در یک کشمکش است: وضعیت مورد مصاحله نهایی احتمالا جایی بینابین نظر هر یک از دو طرف خواهد بود. اما کشمکش های کارگری که از طریق اتحادیه های قانونی صورت می گیرد کاملا با منازعه ای که در آن بحث بر سر وجود دیکتاتوری ای ستم گر و تاسیس نظامی مبتنی بر آزادی های سیاسی است تقاوت دارد.
‼️هنگامی که بحت بر سر موضوعات بنیادین مرتبط با اصول دینی، آزادی انسانی یا پیشرفت و توسعه آینده یک جامعه است، مذاکره دیگر راه حلی مناسب برای رسیدن به نتیجه ای رضایت بخش برای دو طرف نیست. بر سر بعضی موضوعات نمی توان مصالحه نمود. تنها تغییر در روابط قدرت به نفع آزادی خواهان می تواند آن گونه که شایسته است، می تواند از کیان موضوعات پایه ای حراست نماید.
♻️این تغییر نتیجه مبارزه است، نه مذاکره. البته این به آن معنا نیست که هیچگاه نباید از مذاکره استفاده کرد بلکه نکته این است که بدون وجود یک نیروی قدرتمند دموکرات و مخالف، مذاکره راهی واقع بینانه برای حذف دیکتاتوری های نیرومند نیست. مطمئنا در بسیاری مواقع مذاکره اصولا گزینه قابل انتخابی نیست. دیکتاتورهایی که کاملا در موقعیت خود احساسی اطمینان می کنند، احتمالا پیشنهاد مذاکره از سوی رقبای دموکرات را رد خواهند کرد یا پس از شروع، مذاکره کنندگان دموکرات ممکن است «ناپدید شوند و دیگر هرگز خبری از آن ها به گوش نرسد».
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
[({🔥 @iran_novin1🔥})]
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله علمی
#روش_شناسی_نظریه_سیستمی_در_علوم_سیاسی
☆2
#بررسی_نظریه_عمومی_سیستمها :
« اولین بار نظریه عمومی سیستم ها در دهه ۱۹۳۰ توسط لودویک فون برتالنفی زیست شناس آلمانی در سخنرانی ها و سپس در آثار مکتوب وی پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد. برتالنفی در سال ۱۹۶۸ در کتابی به نام نظریه عمومی سیستم ها این نظریه را به طور کامل بیان کرد . پیشرفت علوم و صنعت ، وجود تخصص های مختلف و ضرورت ایجاد یکپارچگی و انسجام بین آنها از جمله عواملی بود که فضای علمی آن دوره را به سمت نگاه نو و جدید رقم زد.»
« واژه سیستم ریشه در فعل یونانی سان ایستای دارد که به معنای علت قرار گرفتن اجزا در کنار یکدیگر است.» شاید بتوان فلاسفه کلاسیک یونان یعنی افلاطون و ارسطو را از بنیان گزاران تفکر سیستمی دانست بدون آنکه واژهن سیستم را به کار گرفته باشند. آنها در واقع از لغت کل برای بیان نظر خود بهره بردند. استدلال ارسطو این بود که اجزای یک موجود یا پدیده بر اساس نوع کارکردشان در جهت حمایت از تمامیت موجود تلاش می کنند و بدین طریق از ضرورت وجود ارتباط میان افراد یک جامعه به منظور تشکیل یک دولت سخن گفت.
« برتالنفی پدر علم سیستم ها با ارائه تعریف از سیستم ، پایه های تفکر سیستمی را بنا نهاد. وی سیستم را مجموعه ای از عناصر که در ارتباط متقابل هستند یعنی بر روی هم تاثیرات متقابلی به جای می گذارند ، تعریف نمود».
#رویکرد_سیستمی :
« شناخت مساله در بطن کل سیستم ، جمع آوری اطلاعات، تعیین راه های گوناگون ، ارزشیابی راه حل های تعیین شده ، انتخاب بهترین راه حل و اجرای آن ، ارزشیابی و بررسی آن را ، رویکرد سیستمی می گویند.»
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
]🔥 ایران نوین 🔥[
مقاله علمی
#روش_شناسی_نظریه_سیستمی_در_علوم_سیاسی
☆2
#بررسی_نظریه_عمومی_سیستمها :
« اولین بار نظریه عمومی سیستم ها در دهه ۱۹۳۰ توسط لودویک فون برتالنفی زیست شناس آلمانی در سخنرانی ها و سپس در آثار مکتوب وی پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد. برتالنفی در سال ۱۹۶۸ در کتابی به نام نظریه عمومی سیستم ها این نظریه را به طور کامل بیان کرد . پیشرفت علوم و صنعت ، وجود تخصص های مختلف و ضرورت ایجاد یکپارچگی و انسجام بین آنها از جمله عواملی بود که فضای علمی آن دوره را به سمت نگاه نو و جدید رقم زد.»
« واژه سیستم ریشه در فعل یونانی سان ایستای دارد که به معنای علت قرار گرفتن اجزا در کنار یکدیگر است.» شاید بتوان فلاسفه کلاسیک یونان یعنی افلاطون و ارسطو را از بنیان گزاران تفکر سیستمی دانست بدون آنکه واژهن سیستم را به کار گرفته باشند. آنها در واقع از لغت کل برای بیان نظر خود بهره بردند. استدلال ارسطو این بود که اجزای یک موجود یا پدیده بر اساس نوع کارکردشان در جهت حمایت از تمامیت موجود تلاش می کنند و بدین طریق از ضرورت وجود ارتباط میان افراد یک جامعه به منظور تشکیل یک دولت سخن گفت.
« برتالنفی پدر علم سیستم ها با ارائه تعریف از سیستم ، پایه های تفکر سیستمی را بنا نهاد. وی سیستم را مجموعه ای از عناصر که در ارتباط متقابل هستند یعنی بر روی هم تاثیرات متقابلی به جای می گذارند ، تعریف نمود».
#رویکرد_سیستمی :
« شناخت مساله در بطن کل سیستم ، جمع آوری اطلاعات، تعیین راه های گوناگون ، ارزشیابی راه حل های تعیین شده ، انتخاب بهترین راه حل و اجرای آن ، ارزشیابی و بررسی آن را ، رویکرد سیستمی می گویند.»
ادامه دارد
🆔👉 @iran_novin1
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#هموطن_بپاخیز
سرباز وطن وارث ناموس بپاخیز
خوابت ابدی نیست گشا چشم و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
خاک وطنت رفته به تاراج عمامه
نانت شده خشتی به سر سفره بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
ببریده زبان دوخت دهانهای برادر
بر دار شده عاشق آزاده بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
پاشید اسیدی به رخ شیرزن ما
برسوخت رخ لیلی فرهاد بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
خس گفت یکی احمق نادان به خلایق
خاشاک نئی جان جهان بین و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
غارت بنموده همه سرمایه و ثروت
از فقر و فلاکت بدر ایی تو بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
میگفت یکی بنده و مولای توام من
گر بنده این بندی دیوانه نیی باز بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
این زندگی ارزنده ولی با سر افراز
افراشته قامت شده جانانه بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
گویند که ترسان شده این مردم دربند
بنمای که ترسیده نهستی و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
بنوشته به تاریخ که شیران دلاور
جمعند به ایران و تو شیرانه بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
هر ضربه که آید بخورد بر سر برزیر
تا ضربت دیگر نخوری زود بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
آنکس که ترا خوار نموده است، خفیف است
صف بر صف و همدست و همآواز بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
صدساله که جنگ است به آزادی میهن
این سال رهایی وطن هست بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
برگیر به کف پرچم آزادی میهن
با شیر و به خورشید پلنگانه بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
منشین که ذلیلت بکند جان برادر
آزادگی اموز و چو آزاده بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
با فقر و زبونی که نیارزد به جهان زیست
تا بگسلد این بند زبونی تو بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
قومی همه نادان، همه ابله، همه جاهل
گشتند به ما حاکم، از این حکم به پاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
نه خفت و نه خاری و نه فقر و فلاکت
در شان چو ما نیست، اگر نیست بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
از سلطه این پست پلشتان بدر آبی
در شان سزاواری خود باش و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز...
✊✌️✊✌️✊✌️✊✌️
سرباز وطن وارث ناموس بپاخیز
خوابت ابدی نیست گشا چشم و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
خاک وطنت رفته به تاراج عمامه
نانت شده خشتی به سر سفره بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
ببریده زبان دوخت دهانهای برادر
بر دار شده عاشق آزاده بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
پاشید اسیدی به رخ شیرزن ما
برسوخت رخ لیلی فرهاد بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
خس گفت یکی احمق نادان به خلایق
خاشاک نئی جان جهان بین و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
غارت بنموده همه سرمایه و ثروت
از فقر و فلاکت بدر ایی تو بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
میگفت یکی بنده و مولای توام من
گر بنده این بندی دیوانه نیی باز بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
این زندگی ارزنده ولی با سر افراز
افراشته قامت شده جانانه بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
گویند که ترسان شده این مردم دربند
بنمای که ترسیده نهستی و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
بنوشته به تاریخ که شیران دلاور
جمعند به ایران و تو شیرانه بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
هر ضربه که آید بخورد بر سر برزیر
تا ضربت دیگر نخوری زود بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
آنکس که ترا خوار نموده است، خفیف است
صف بر صف و همدست و همآواز بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
صدساله که جنگ است به آزادی میهن
این سال رهایی وطن هست بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
برگیر به کف پرچم آزادی میهن
با شیر و به خورشید پلنگانه بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
منشین که ذلیلت بکند جان برادر
آزادگی اموز و چو آزاده بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
با فقر و زبونی که نیارزد به جهان زیست
تا بگسلد این بند زبونی تو بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
قومی همه نادان، همه ابله، همه جاهل
گشتند به ما حاکم، از این حکم به پاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
نه خفت و نه خاری و نه فقر و فلاکت
در شان چو ما نیست، اگر نیست بپاخیز
خفت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز.
از سلطه این پست پلشتان بدر آبی
در شان سزاواری خود باش و بپاخیز
ذلت که سزاوار چو ما نیست بپاخیز...
✊✌️✊✌️✊✌️✊✌️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شناخت_حسن_روحانی !!!؟؟؟
⭕️ افشاگری خیلی وحشتناک
#کامران_غضنفری ،نویسنده کتاب حسن روحانی در یک نگاه
مهم، توصیه میکنم حتما ببینید👌👌👌
⭕️ افشاگری خیلی وحشتناک
#کامران_غضنفری ،نویسنده کتاب حسن روحانی در یک نگاه
مهم، توصیه میکنم حتما ببینید👌👌👌
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#فلق_آزادی ...
چشم بگشای که پایان شب است.
شب تاریکی و وحشت
شب ناکامی و ذلت
شب پایان تباهی ها
چشم بگشای و ببین نور فلق
رخ نما سوی افق
سرخی خون سحربازان را
بر سر قله آزاد ببین
شب پرستان همه وحشت زده اند
چشمشان خیره به نور شهداست
نور در صورتشان می تابد
و میازارد همه تاریکیشان
چشم بگشای و ببین
شیر و خورشید میآید بالا
بانگ بر تیره شب می ارد
لرزه بر هیکل تاریک شبی جان مرده.
چشم بگشای سحر در راه هست
صبح آزادی ایران در راه
صبح پیروزی آزادیخواهان
صبح شادی و سرور
شبنم شادی بر برگ
روی گلبرگ گل رز
روی فیروزه زیبا
نام آزادی میخواند .
چشم بگشای که پایان شب است.
شب تاریکی و وحشت
شب ناکامی و ذلت
شب پایان تباهی ها
چشم بگشای و ببین نور فلق
رخ نما سوی افق
سرخی خون سحربازان را
بر سر قله آزاد ببین
شب پرستان همه وحشت زده اند
چشمشان خیره به نور شهداست
نور در صورتشان می تابد
و میازارد همه تاریکیشان
چشم بگشای و ببین
شیر و خورشید میآید بالا
بانگ بر تیره شب می ارد
لرزه بر هیکل تاریک شبی جان مرده.
چشم بگشای سحر در راه هست
صبح آزادی ایران در راه
صبح پیروزی آزادیخواهان
صبح شادی و سرور
شبنم شادی بر برگ
روی گلبرگ گل رز
روی فیروزه زیبا
نام آزادی میخواند .